دانلود مقاله تاریخ معاصر ایران word دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله تاریخ معاصر ایران word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله تاریخ معاصر ایران word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
تاریخ معاصر ایران
در تاریخ معاصر ایران، قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) مسئله ای اساسی است. نفوذ بیگانگان بیشتر از همین طریق بوده و از این راه، تحمیل عمال و کارگزاران بیگانه و به دنبال آن جنایات فجیعی در این سرزمین انجام گرفت. قوانین جزایی که باید مظهر حاکمیت دولت باشد، بصورت بازیچه ای درآمد و هر متجاوزی می توانست به سادگی آن را کنار زده، خود را تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار دهد.
رژیم شاه که به خوبی می دانست بازتاب عمومی این لایحه ننگین تا چه حد خطرناک خواهد بود
، سانسور شدیدی بر رسانه های گروهی حاکم کرد تا هیچگونه خبری در مورد لایحه کاپیتولاسیون به بیرون درز پیدا نکند. ولی چند روزی از تصویب این لایحه نگذشته بود که مجله داخلی مجلس شورای ملی که متن کامل مذاکرات مجلس را در برداشت بدست امام خمینی (ره) رسید.
امام خمینی (ره) به منظور افشای این خیانت تصمیم گرفتند که طی ایراد نطقی، این عمل رژیم شاه را به اطلاع عموم برسانند. قبل از هر چیز، ایشان برای آگاه ساختن علما و روحانیون مرکز و شهرستانها، پیک هایی همراه با نامه به اطراف و اکناف کشور روانه نمودند و خود نیز با مقامات روحانی قم به گفتگو نشستند. به تدریج تعداد کثیری از مردم ایران وارد قم شدند، تا خود شاهد این سخنرانی باشند.
رژیم شاه که از برنامه سخنرانی حضرت امام (ره) اطلاع پیدا کرده بود، برای جلوگیری از این سخنرانی نماینده ای به قم اعزام داشت. این فرد نتوانست به دیدار امام خمینی (ره) نایل گردد، ولی در دیداری با فرزند امام، حاج آقا مصطفی خمینی، این پیام را برای حضرت امام (ره) فرستاد:
(;.. آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند
و پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن، به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است
و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هر چه بگویند حتی حمل
ه به شاه چندان مهم نیست.)
این تهدیدات کوچکترین اثری در عزم راسخ حضرت امام (ره)، نداشت و ایشان در روز 4 آبان 1343، سخنرانی بسیار آتشین، کوبنده و افشاگرانه به عمل آوردند و مردم ایران را از جزئیات این خیانت مطلع ساختند. حضرت امام خمینی (ره) این سخنرانی را علاوه بر اینکه در روز تولد حضرت فاطمه زهرا (س) ایراد فرمودند، سخنان خود را با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع نمودند و طی آن شدیدترین حملات را مستقیماً علیه آمریکا و شاه وارد نمودند. جیمزبیل، محقق آمریکایی، در مورد این سخنرانی چنین می گوید: (این سخنرانی پرشور او، یکی از مهمترین و تحریک کننده ترین بیانات سیاسی ایراد شده در ایران در این قرن می باشد. حضرت امام خمینی (ره) در این سخنرانی با کمال قدرت و بطور مستقیم، شاه و آمریکا را به دلیل تلاش برای نابود کردن یکپارچگی و استقلال ایران مورد حمله قرار داد.)
حضرت امام خمینی (ره) در بخشهایی از سخنرانی خود چنین فرمودند:
(قانون در مجلس بردند، در آن قانون اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند؛ اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارد محاکمه کنند! بازپرسی کنند! باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا اربابها تکلیف را معین کنند!
مام کردند و باز نفسشان در نیامد. در این چند روز این تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و درآنجا صحبتهایی کردند، مخالفت هایی شد، بعضی از وکلا هم مخالفت هایی کردند، صحبت هایی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگهای آمریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست از او میکنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی، شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از آمریکا. آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است) بعد از سه چهار روز، وام دویست میلیون دلاری تقاضا کردند ;;; ایران خودش را فروخت برای این دلارها ;; ما را جزو دولتهای مستعمره حساب کرد، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون پس بدهند. نظامیان آمریکایی، مستشاران نظامی آمریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا اگر این مملکت اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان می کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می کنید. اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال آمریکاییست پس بگویید ;;.. ما زیر چکمه آمریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر اما امروز سر و کارما با این خبیث هاست، با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بش
ر است پیش ملت ما. باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب، به صرف اینکه من مخالفم درست می شود؟! دیدید که می گذرد، پس نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس بیرونشان کنید. ما این قانون را که در مجلس واقع شد، قانون نمی دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی دانیم. ما این دولت را دولت نمی دانیم، اینها خائنند به مملکت ایران، خائنند).
امام خمینی (ره) به ایراد سخنرانی اکتفا نکردند و در همان روز، اعلامیه ای روشن و غنی نیز علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند. در بخشی از این اعلامیه که با آیه (نفی سبی
ل) (لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا) شروع شده بود، چنین آمده است:
(آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه می گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طورقاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟ اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاه های ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویب نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکایی ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؟ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد دادگاههای ایران حق رسیدگی ندارد، چرا؟ برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار. امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت
خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کنند، مجلس مترقی ایران
با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله، با لاف هم ردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولتهای بی حیثیت رأی می دهد و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفی می کند و با سرافرازی هرچه تمام
از تصویب غلط دفاع می کند و مجلس رأی می دهد. از برخی منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی پیشنهاد کرده اند و هیچکدام زیر بار این اسارت نرفته اند، تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد ;;; آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند. آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید).
تاریخ معاصر ایران
در دوران معاصر ملت شریف ایران چندین جنبش بزرگ برای رسیدن به مردم سالاری و ازادی و حقوق بشر انجام داده است که بعد از مدتی از شکل گیری نهال این جنبشها اما استبداد دوباره برقرار شده است.
در این گفتار می خواهیم با هم مختصرا عوامل این شکستها را بررسی کنیم تا با برطرف کردن این عوامل در اینده جنبش ازادی خواهی ملت شریف ایران پایدار بماند.حال یک به یک این عوامل را بررسی می کنیم=
عامل اول=عدم سازماندهی : چه در زمان جنبش مشروطه و چه در زمان جنبش نهضت ملی ایران در زمان دکتر مصدق و چه در زمان جنبش سال 57 ما تصور کردیم که بعد از سقوط استبداد خود به خود مردم سالاری و ازادی شکل می گیرد.اما استبداد مدلهای مختلفی دارد.از استبداد سلطنتی گرفته تا استبداد مذهبی یا کمونیستی و نظامی و غیره.
یعنی دموکراسی در ابتدای شکل گیری یک نهال جوان است که نیاز به حفاظت و صیانت دارد تا پایدار و استوار شود.حال ابزار و اهرم این حفاظت توسط مردم چیست؟این ابزار همان اتحادیه ها و نهادها و انجمنهای مردمی است و البته احزاب .یعنی تا زمانیکه مردم تنها و فرد باشند حقوقشان براحتی توسط قدرت فزاینده دولت سرکوب می شود اما اگر در یک گروه و اتحادیه چند صد هزار نفری عضو باشند ان وقت اهرم قدرتمندی در اختیار دارند که با ان می توانند از طریق اعتصابات و تظاهرات و روشهای دیگرحقوق خود را بگیرند.حال این گروهها و اتحادیه ها می تواند صنفی باشد یا فرهنگی باشد یا سیاسی باشد و حتی ورزشی و حتی اینترنتی.مهم این است که مردم بر اساس یک مشترکاتی در کنار هم جمع و متحد باشند.
اگر مثلا دکتر مصدق برای جبهه ملی ایران عضو گیری
عمومی می کرد ان اعضا می توانستند در مقابل کودتا با ایستند اما عدم سازماندهی موجب شد که عده کمی مزدور بیگانه کودتا را اجرا کنند.
البته به خاطر تاریخچه بدی که بعضی احزاب در تاریخ ایران دارند و نیز برخورد خشن استبداد با احزاب گوناگون در تاریخ معاصرنتیجتا باعث دوری و هراس مردم از احزاب شده است.
در حالیکه یکی از نشانه های تمدن تحزب است.اما خوب همانطور که گفته شد لزومی ندارد که انجمن و گروه بر اساس مشترکات سیاسی باشد .مثلا اتحادیه معلمان که می تواند چیزی حدود 700 هزار نفر عضو داشته باشد.که این جمعیت کلا
ن می توانند تمام حقوق اجتماعی و اقتصادی و خود را از دولت بگیرند. یا اتحادیه زنان که می تواند بسیار پر جمعیت باشد!البته فکر می کنم الان مردان بیشتر نیاز به اتحادیه داشته باشند!
کلید پایداری و حفاظت از دموکراسی در هر کشوری همین اتحادیه ها و انجمنها و تشکلهای مردمی هستند. البته به شرطی که کاملا مردمی باشند و مثلا دولت در انتخاب هیات مدیره انها دخالت نکند. حتی ما می بینیم که در دموکراسی های امروز مثل فرانسه هم مردم برای گرفتن حق خود اعتصاب و تظاهرات می کنند همانند همین چند وقت پیش.یعنی دموکراسی همواره نیاز به حفاظت دارد و گرنه حتی همین فرانسه هم در صورت عدم هوشیاری مردمش به استبداد خواهد انجامید چون قدرت دولت همواره میل به استبداد دارد که وجود نهادها و اتحادیه های مردمی توازن و تعادلی در این قدرت ایجاد می کند.
عامل دوم:دخالت بیگانگان=چه در هنگام جنبش مشروطه که دخالت انگلستان موجبات کودتای اسفند سال 1299 توسط رضا خان شد و مشروطه
تبدیل به استبداد شد و چه در زمان نهضت ملی ایران در زمان جبهه ملی ایران و دکتر مصدق که باز دخالت انگلستان و همکاری امریکا موجب کودتای مرداد سال 1332 و تبدیل دموکراسی ان زمان به استبداد سلطنتی شد و چه باز دخالت بیگانگان در جنبش ازادی خواهی سال 1357 که موجب تبدیل اندیشه جمهوری دموکراتیک به استبداد مذ
هبی شد. همواره این دخالتها توسط بیگانگان موجبات دیکتاتوری در ایران شده است.چون انها برای معمالات اقتصادی در استبداد فقط با یک دیکتاتور سر و کار دارند اما در صورت دموکراسی باید به مجلس و افکار عمومی و غیره جواب بدهند و چون دموکراسی در ایران موجب رشد سریع اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ایران می شود رقیب بزرگی برای خود انها خواهد شد و دانشمندان ایران به جای کوچ به کشور انها در خود ایران می مانند و سرمایه داران ایرانی نیز در خود ایران سرمایه گذاری خواهند کرد و همه این منافع موجبات دخالت بیگانگان بوده است. اما خوب هر کشوری به فکر منافع خود است.ما باید برویم خودمان را درست کنیم.بیگانگان بدون وجود خیانتکاران داخلی نمی توانند کار خود را پیش ببرند.اما حتی اگر تعداد کمی خائن وجود داشته باشد اما اکثریت مردم هوشیار باشند این دسیسه ها براحتی خنثی می شود.ما باید بدانیم که دموکراسی ما در کنار استقلال کشورمان معنا و مفهوم دارد و در صورت دخالت بیگانگان دیگر ما نه دموکراسی خواهیم داشت نه استقلال و نه غرور ملی.بحث های مربوط به دموکراسی و حقوق بشر در ایران یک بحث خانوادگی بین خود ایرانیان است و به بیگانگان هیچ ارتباطی ندارد. وقتی هم که پای منافع ملی ایران و تمامیت ارضی کشور وسط بیاید همه ایرانیان باید بدور از اختلافات فکری در کنار هم متحد بایستند.همانند مسئله خلیج فارس و یا مسئله اتمی.
عامل سوم=اگاهی و هوشیاری:
یکی از جاسوسان بیگانه پس از بازنشستگی در کتاب خاطرات خود نوشته بود که دو چیز موجب نفوذ در یک کشور می شود یکی وجود اکثریت احمق و دیگری وجود اقلیت خائن.حتی اگر اقلیت خائنی وجود داشته باشند اما اگراکثریت اگاه و هوشیار باشند ان اقلیت خائن خنثی و محو خواهند شد.حال اگاهی چیست و از کجا بدست می اید؟
یک مانع اصلی اگاهی و هوشیاری خرافات است. مردم
ی که خرافاتی باشند مغزشان فلج است و قدرت تفکر و ابتکار و اختراع نخواهند داشت.مثلا برای اینکه ما بتوانیم سلاحهای پیشرفته بسازیم و از کشور عزیزمان دفاع کنیم نیاز به دانش و تفکر و دانشگاه داریم.اما اینها با فال گرفتن و شانس و دعا بدست نمی اید بلکه با تحقیق و کاوش وازمایشگاه علمی بدست می اید. ذهنی که اعتقاد داشته باشد همه چیز از قبل مشخص شده و قضا و قدر است و انسان هیچ کاره نمی تواند هیچ اخ
تراع و ابتکاری بکند همانند بعضی قبایل افریقایی که هنوز مثل اجداد انسان زندگی می کنند!
در حقیقت چیزی که انسان را از بالای درخت به درون اپارتمانهای مجهز کشاند استفاده از مغز بود و اعتقاد به منشا اثر بودن انسان.بعضی بیگانگان سعی دارند غرور ملی و اعتماد به نفس ملل دیگر را ضعیف کنند. مدام در اخبار خود از قدرتهای بزرگ جهان نام می برند یا مدام می گویند جهان سوم.در حالیکه ملتی که هم باهوش است و هم سرمایه مالی و منابع زیر زمینی دارد چه چیزی کم دارد که پایین تر از انها باشد؟
ما نه بیشتریم و نه کمتر.همه انسانها جهان برا بر هستند حتی حیوانات نیز حقوق محترمی دارند.
استثمار و استعمار اول در فکر یک ملت ایجاد می شود بعد در سرزمینشان.ما باید مدام کتابهای
خوب را بخوانیم و مدام سخنرانیهای اندیشمندان را بشنویم تا برایند اگاهی همه ملت شریف ایران نتیجه اش یک ایران ازاد و اباد و مستقل بشود که با جهانیان در صلح و دوستی باشد اما زیر بار زور هم نرود. توسعه کشور بدون اگاهی عمومی ممکن نیست.رسانه ها در این زمینه نقش مهمی دارند.
روشنفکرى در تاریخ معاصر ایران
روشنفکرى از جنبه فکرى بر دو خصیصه «خودآگاهى» و «عقل نقاد» بنا نهاده مىشود. از جنبه اجتماعى، پدیده روشنفکرى در غرب، در رویارویى با دین، فئودالیته و سلطنت شکل گرفت؛ ولى در ایران چنین تقابلهایى وجود نداشت و از این رو مقولهاى به نام «روشنفکرى دینى» به وجود آمد. روشنفکران دینى با وجوه اجتماعى و اقتصادى دین کاملاً مواجهه انتقادى دارند. روشنفکران در اروپا عامل بهوجود آوردن تحولات جدید بودند؛ ولى روشنفکرى در جامعه ما محصول برخورد ما با فرهنگ، تمدن و سیاست فرنگى است.
دکتر آغاجرى: روشنفکرى را از دو جنبه جامعهشناختى و فکرى مىتوان تعریف کرد. روشنفکرى از جنبه فکرى، بر دو خصیصه «خودآگاهى» و «عقل نقاد» بنا م
ىشود و از این رو روشنفکر نسبت به سرنوشت خود و جامعه احساس مسؤولیت و تعهد مىکند. این خودآگاهى و نگرش انتقادى مرهون تقابل میان سوژه و آبژه در تفکر مدرن است. اما از منظر جامعهشناسى، پدیده روشنفکرى در غرب متأثر از تفکر روشنگرى و در تقابل با سه عنصر دین، فئودالیسم و سلطنت یا قدرتسیاسى مطلقه شکل گرفت. از این رو عناصر تمدنى غرب نظیر فلسفه، علم، ناسیونالیسم، راسیونالیسم و; همه در نوعى جهتگیرى متفارق و متنازع با دین منعقد گشت. اما روشنفکران اولیه ایران به واسطه عثمانى، هند و قفقاز، در واقع تراوش اندیشه کسانى چون روسو، مونتسکیو، ولتر و غیره را دریافت کردند؛ با این تفاوت که در ایران نه آن وضعیت قرون وسطاى اروپا بود و نه تقابلى میان دین با علم، فلسفه و جامعه وجود داشت. به همین دلیل، تاریخ روشنفکرى در ایران معاصر، دقیقاً از همان منطق و ساز و کارهاى تاریخ روشنفکرى در اروپا تبعیت نکرد و ما با پدیده «روشنفکر دینى» روبهرو شدیم که در چارچوب منطق روشنفکران غرب، متناقض و پارادوکسیکال مىنمود؛ زیرا روشنفکرى آمده بود تا دیندارى را از صحنه خارج کند و عقل آمده بود تا ایمان را به حاشیه براند. البته همه روشنفکران ایرانى، اعم از دینى یا غیر دینى و چپ یا راست، نسبت به توسعهنایافتگى ایران و احساس عقبماندگى نسبت به غرب اتفاق نظر داشتند؛ ولى هم در ارزیابى جوهره این عقبماندگى و هم در ارائه راه ح
لها و پاسخ به پرسش «چه باید کرد» راهشان از یکدیگر جدا مىشد. به این ترتیب، روشنفکرى در اینجا با پدیده غیر روشنفکرى که عبارت است از ستایش وضع موجود و دل خوش کردن به آنچه خود داریم و احساس استغناى کاذب نسبت به دیگران یا نفى مطلق مدرنیته غربى، در تقابل قرار مىگرفت.
روشنفکرى یک مقوله منسجم و بسیط نبوده و نیست. روشن
فکران ما داراى گفتمانهاى متفاوت و رویکردها و گرایشهاى مختلفى بودهاند. به هر حال، روشنفکرى یک فرا گفتمان نیست که نسبت به موقعیت اجتماعى و تاریخى بىتفاوت و لااقتضا باشد؛ بلکه یک گفتمان است و چون گفتمانها تحت شرایط خاصى ایجاد مىشوند، تحت شرایط خاصى هم تغییر و تحول پیدا مىکنند و تحت شرایط خاصى هم از بین مىروند.
دکتر اکبرى: روشنفکر در تاریخ معاصر ما به گروه خاصى اطلاق مىشود که خودشان را رو در رو با پدیدهاى به نام غرب قرار دادهاند؛ چه حوزه فرهنگى و تمدنى غرب و چه حوزه سیاسىاش. محصول نهایى که از این مواجهه برآمد، چه آنهایى که موضع سلبى اختیار کردند و چه آنهایى که موضع ایجابى اختیار کردند، پدیده کاملاً متفاوتى با آنچه در پیشینه تاریخى ما وجود داشت، بود. لذا اگر ما واژه «روشنفکرى» را آنقدر عام بگیریم که به روشناندیشى نیز اطلاق بکنیم، در واقع به یک مناقشه لفظى وارد شدهایم.
نکته دوم این است که یک تفاوت اساسى و بنیادى میان آن چیزى که در اروپا روشنفکر و روشنفکرى نامیده مىشود و آنچه ما در نظر داریم، وجود دارد: روشنفکرى در اروپا، هم عامل بهوجود آمدن تحولات جدید در اروپاست و هم خودش محصول این تحولات اجتماعى، سیاسى و فرهنگى است. اما روشنفکرى در جامعه ما محصول برخورد ما با آن چیزى است که به نام فرهنگ و تمدن و سیاست فرنگى از آن یاد مىکنیم. در واقع ما خوانى را نگستراندهایم؛ بلکه بر سر خوانى فراخوانده شدهایم. ما پدیده روشنفکرى را انتخاب نکردهایم؛ این روشنفکرى و روشنگرى است که ما را اختیار کرده است. به همین دلیل، روشنفکرى و مسأله مدرن و مدرنیته ذاتاً در هم آمیخته شدهاند؛ چه در موضع ایجابى، چه در موضع انتقادى و چه در موضع سلبىاش؛ براى اینکه این موضوع اساساً از آنجا آغاز شده است و از آنجا آمده و ما با آن مواجه شدهایم.
بدون شناخت موقعیت تاریخى جامعه ایران و نحوه مواجهه ما با پدیده مدرن و مدرنیته، امکان بازشناسى جریان روشنفکرى و مسأله روشنفکران وجود ندارد
. ما در شرایط خاصى با پدیده مدرن و مدرنیته برخورد کردیم. شکست ما در جنگهاى ایران و روس نخستین تجربه ما در رویارویى با مدرنیته بود و نخستین واکنشهایى که در نوشتههاى ایرانیان برجاى گذاشت، حیرتنامهها بود. ما در یک ساحت محض فکرى با مدرنیته روبهرو نشدیم. روشنفکرى در ایران بیش از آنکه به بنیادهاى مسأله مدرن و مدرنیته توجه بکند، به این توجه کرد که چگونه مىتواند با بهرهگیرى از الگوهاى فرنگى، خودش را از این وضعیت عقبماندگى برهاند.
دکتر زرگرىنژاد: در تاریخ ایران، حکیمان، دانشمندان و فیلسوفان داراى ریشه وجودى و حیاتى بسیار طولانى بودند؛ حال آنکه روشنفکران حیاتى متأخر و جدید داشتند. فیلسوفان به تبیین و بررسى پیچیدگىهاى نظام هستى پرداختند و دانشمندان به کشف رازهاى طبیعت و پیچیدگى روابط موجود میان عناصر طبیعى. اما روشنفکران به این دو مقوله مستقیماً توجه نداشتند؛ بلکه نقطه تمرکز آنها اعتراض به وضع موجود و تلاش براى دگرگونى آن بود. روشنفکران بر آن بودند تا براى بحرانها و معضلات جامعه خود، چه در غرب و چه در ایران راهى بگشایند. بنابراین مسأله روشنفکرى، وضعیت اجتماعى و حیات سیاسى و اجتماعى جامعه خود بوده است. بهخصوص توجه به پیچیدگىهاى موجود، زمانى جدىتر و گستردهتر شد که ابعاد ارتباط ما با کشورهاى غربى بیشتر شد. روشنفکر به این معنا، در لباس خود، در پایگاه اعتقادى و فکرى خود و حتى در خاستگاه اجتماعى و طبقاتى خود محصور نمىشود. براى مثال، بخش اعظم روشنفکران در دوره قاجار، علمایى مثل سید جمالالدین اسدآبادى و شیخ هادى نجمآبادى بودند که براى دگرگون کردن وضع موجود، افکار، اندیشهها، آرا و راه حلهایى ارائه کردند و در مقابل جریان سنتگرایان که سخت بر وضع موجود تکیه مىکردند، قرار داشتند.
اگر روشنفکرى دینى لفظى معنادار باشد، روشنفکر باید تغییراتى را در دین براى ایجاد سازگارى با مدرنیته در نظر بگیرد. بنابراین، اصل بر تحول دین با توجه به مقتضی
ات مدرنیته است.
دکتر آغاجرى: روشنفکرى و دیندارى بسته به تعریفى که از آنها مىشود و دریافت(1) اجتماعى و تاریخیى که هر کدام از این دو مقوله در آن قرار دارد، نسبتهاى گوناگونى با یکدیگر دارند؛ از نسبت تضاد و تناقض گرفته تا نسبت تساوى. از آنجایى که روشنفکران با خرد و عقل کار مىکنند، نه با تقلید، اگر ما دین را به عنوان یک امر بستهبندىشده و دگم(2) بدا
نیم که نسبت به تغییرات و تحولات اجتماعى و تاریخى کاملاً لااقتضاست، در آن صورت هیچ ارتباطى بین روشنفکرى و دیندارى نمىتواند باشد. لذا به گمان من دیانت روشنفکرانه با دیانت غیر روشنفکرانه متفاوت است. روشنفکرى با سرسپردن به نوعى مرجعیت و اتوریته دنیوى هماهنگ نیست؛ لذا از دیندارى سنتى و سنتگرایان فاصله مىگیرد.
ریشه ژرفتر این مسأله به منازعه کهن میان ایمان و خرد باز م
ىگردد. ولى به هر حال، روشنفکرى و دیندارى یک نسبت پویا و دیالکتیکى با یکدیگر دارند و در نتیجه دین براى روشنفکران یک امر جزمى، مطلق، یعنى یک سلسله احکام استانداردشدهاى که در همه زمانها و مکانها ثابت باشد، نیست. طبعاً روشنفکران، دین را در پرتو تحولات مورد ارزیابى قرار مىدهند؛ بهخصوص وجوه اقتصادى و اجتماعى دین را. د
ی
ن یک هسته سخت دارد که همان ایمان است؛ همان پاسخهاى هستىشناختى به مسأله وجود، آخرت، انسان و کمالطلبى و نیز یک هسته نرم و سیال و انعطافپذیر دارد که احکام اجتماعى و اقتصادى دین است. روشنفکران با این روساختهاى دین کاملاً مواجهه انتقادى دارند.
دانلود مقاله بررسی مقایسه¬ای بازده سبد اوراق بهادار شرکت¬های سرمایه گذاری با بازده بازار در بورس اوراق بهادار تهران word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله بررسی مقایسه¬ای بازده سبد اوراق بهادار شرکت¬های سرمایه گذاری با بازده بازار در بورس اوراق بهادار تهران word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله بررسی مقایسه¬ای بازده سبد اوراق بهادار شرکت¬های سرمایه گذاری با بازده بازار در بورس اوراق بهادار تهران word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بررسی مقایسه¬ای بازده سبد اوراق بهادار شرکت¬های سرمایه گذاری با بازده بازار در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده:
شرکتهای سرمایهگذاری نوعی واسطهی مالی هستند که منابع مالی مورد نیاز خود را با انتشار اوراقبهادار(سهام و اوراق قرضه) بهدست میآورند و آن را در داراییهای مالی (شامل سهام و اوراق قرضه) سایر شرکتها سرمایهگذاری میکنند. این پژوهش به بررسی مقایسه¬ای بازده سبد اوراق بهادار شرکت¬های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران با بازده
بازارمی¬پردازد.جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شرکت¬های سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراقبهادار تهران برای دوره زمانی5 ساله 1383 تا 1387 می¬باشد. در این پژوهش مدل جنسن بهعنوان مدل اصلی پژوهش جهت محاسبه بازده اضافی نسبت به بازار استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیههای پژوهش نشان میدهد که شرکتهای سرمایهگذاری در دوره بررسی به طور متوسط توانستهاند از سرمایهگذاریهای بورسی خود بازده بیشتری نسبت به بازده بازار کسب نمایند.
واژهای کلیدی: شرکتهای سرمایهگذاری، بازده اضافه، سرمایه-گذاری بورسی
1 .مقدمه
اکثر اندیشمندان اقتصادی در پژوهش هایشان به این نتیجه رسیدهاند که یکی از عوامل مؤثر بر رشد و توسعه پایدار، سرمایهگذاری مؤثر میباشد. سرمایهگذاریها از طریق ایجاد ظرفیت (داراییهای فیزیکی) و یا بهصورت سرمایهگذاری در داراییهای مالی (نظیر سرمایهگذاری در سهام، اوراققرضه، اوراق خزانه) انجام میشود. سرمایهگذاران علاقهمندند که نتایج سرمایهگذاریهای خود را بدانند و بازده آن را با سایر سرمایهگذاریها مورد مقایسه قرار دهند. از گذشته تا به امروز مدلهای متعددی برای ارزیابی عملکرد سرمایهگذاریها، طراحی و مطرح شده است که رایجترین آنها مدلهای ترینور، شارپ و جنسن میباشد .
در این پژوهش به دنبال مقایسه بازده تحصیل شده شرکت-های سرمایه¬گذاری بورس اوراق بهادار تهران با بازده بازار هستیم.
2تشریح و بیان مسئله
براساس تعریف شارپ و همکاران(2006) شرکتهای سرمایهگذاری نوعی واسطهی مالی هستند که منابع مالی مورد نیاز خود را با انتشار اوراقبهادار(سهام و اوراق قرضه) بهدست میآورند و آن را در داراییهای مالی (شامل سهام و اوراق قرضه) سایر شرکتها سرمایهگذاری و بازده کسب شده در این فرایند را بهصورت سود و بهره به سرمایهگذاران پرداخت میکنند. در واقع این تعریف، بیان صریحی از اهداف و فعالیتهای شرکتهای سرمایهگذاری میباشد و از چند قسمت عمده تشکیل شده است.
بنابراین در پژوهش حاضر بهدنبال یافتن پاسخ به این پرسشهای با اهمیت می باشیم که ” آیا شرکت های سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس تهران، توانستهاند بازده بیشتری از پرتفوی سهام خود نسبت به بازار کسب نمایند؟”
3 . فرضیه پژوهش
شرکتهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس تهران، دردوره بررسی، به طور متوسط از سرمایهگذاریهای بورسی، بازده ناخالص اضافی نسبت به بازده بازار کسب کردهاند.
4روش پژوهش
با توجه به اینکه یکی از اهداف این پژوهش توصیف وضعیت عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس تهران از منظر سرمایهگذاریهای انجام شده در اوراقبهادار پذیرفته شده در بورس و تبیین یا توضیح وضعیت آنها میباشد لذا پژوهش، از نوع پژوهش¬های زمینهیابی است[11].
5-1 قلمرو مکانی پژوهش
جامعه آماری این پژوهش شامل شرکتهای سرمایهگذاری درج شده در فهرست نرخهای بورس اوراقبهادار تهران صرف نظراز محل استقرار این شرکت ها در شهرستان های مختلف کشور است.
5-2 قلمرو زمانی ژوهش
به منظور آن که آزمون های مورد نظر بر مبنای آخرین و جدیدترین اطلاعات انجام شود، دوره زمانی پژوهش از ابتدای سال 1383 تاپایان سال 1387 در نظر گرفته شده است.
5-3 جامعه ونمونه آماری پژوهش
جامعه آماری این پژوهش شامل شرکتهای سرمایهگذاری درج شده در فهرست نرخهای بورس اوراقبهادار تهران می باشد. و شرکتهای به عنوان نمونه انتخاب گردیده اند که دارای شرایط زیر باشند:
1-وجود سرمایهگذاری در سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس در طی قلمرو زمانی پژوهش.
2- دور مالی شرکت ها، منتهی به تاریخ 29 اسفند هر سال باشد.
در نهایت از تعداد 19 شرکت سرمایهگذاری در سال 83، 5 شرکت باتوجه به نداشتن پرتفوی بورسی در برخی از سالهای مورد بررسی از جامعه حذف شد.
5-4 ابزار گردآوری داده ها(اطلاعات)
بهمنظور اینکه یافتههای پژوهش قابلیت اعتماد بیشتری داشته باشد، دادهها عمدتاً از طریق اسنادکاوی، مشاهده و مطالعه صورت های مالی حسابرسی شده جمعآوری گردید. همچنین اطلاعات مربوط به بازار شامل شاخص بازار، معاملات و ;، بااستفاده از گزارشهای منتشر شده توسط سازمان بورس اوراقبهادار و با استفاده از بانک های اطلاعاتی جمعآوری شد.
5-5روش تجزیه وتحلیل اطلاعات
در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزارSPSS استفاده شد. فرضیه پژوهش بااستفاده از تحلیل آماری-test t مورد آزمون قرار گرفتند.
6 تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش
– بازده ناخالص اضافی: تفاوت بین متوسط بازده پرتفوی بورسی شرکت سرمایهگذار نسبت به متوسط بازده بدون ریسک از صرف ریسکی است که شرکت انتظار کسب آن را دارد.
– متوسط بازده پرتفوی بورسی شرکت سرمایهگذار: عبارت است از میانگین موزون بازده واقعی هر یک از اوراق بهادار تشکیل دهنده پرتفوی. بازده واقعی هر اوراقبهادار با فرمول زیر محاسبه میگردد:
: بازده واقعی اوراق بهادار
: قیمت اوراقبهادار در زمان
: قیمت اوراقبهادار در زمان
: سود نقدی سهام عادی طی دوره
: درصد افزایش سرمایه
: آورده نقدی به ازای هر سهم
– بازده بازار: عبارت است از میانگین بازده واقعی اوراق بهادارپذیرفته شده در بورس اوراق بهادار که با استفاده از شاخص قیمت و بازده نقدی محاسبه می گردد. برای محاسبه بازده بازار از فرمول زیر استفاده میشود:
عدد شاخص در زمان
عدد شاخص در زمان
– معیار تفاوت بازده جنسن: یکی از معیارهای مرتبط با معیار پاداش به نوسان پذیری بازده ترینور، معیار تفاوت بازده جنسن یا آلفا است[5].
متوسط بازده واقعی اوراقبهادار P
متوسط بازده بدون ریسک
متوسط بازده بازار
7- بررسی پژوهش¬های انجام شده:
7-1 .پژوهش¬های خارجی
فاما و فرنچ در پژوهشی در سال 1996 با استفاده از مدل CAPM، یک رگرسیون چند متغیره را برای بررسی عوامل مؤثر در بازده پرتفوی طراحی کردند و با استفاده از مدل جنسن به بررسی رابطه عملکرد با اندازه و نسبت ارزش دفتری به بازار پرداخته و به این نتیجه دستیافتند که بازده سهام کوچک بیشتر از سهام بزرگ است و عملکرد با نسبت ارزش دفتری به بازار رابطه مستقیم دارد.
در پژوهشی دیگری که در سال 2001 در کشور ترکیه انجام گرفت، عملکرد دو گروه شرکت سرمایهگذاری در مقایسه با شاخصهای ISE-100 و T-BILL برای سالهای 2000 – 1998 با استفاده از مدلهای شارپ، ترینور، جنسن و گراهام و هاروی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رتبهبندیهای مختلف به نتایج مشابهی میانجامد و درصورت تفکیک دوره مورد بررسی به دورههای کوتاهتر نیز تغییری در نتایج بدست آمده حاصل نخواهد شد.
دو پژوهش گر به نامهای کوتاری و وارنردر سال 2002 با استفاده از معیارجنسن و با شبیهسازی شرکتهایی که ویژگی و خصوصیات شرکتهای واقعی را داشتند معیار استانداردی را با استفاده از دادههای سری زمانی بازدههای سهام شرکتهای سرمایهگذاری برای ارزیابی عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری طراحی نمودند. آنها دریافتند که بازدهی اضافی حدود 3 درصد در سال که در پژوهشات و مطالعات گذشته، ابراز میشد را میتوان به میزان بااهمیتی با تجزیه و تحلیل معاملات سهام یک شرکت رشد و ارتقاء بخشید.
7-2 . پژوهش¬های داخلی
داعی (1375) در پژوهشی باعنوان “تجزیه و تحلیل شرکتهای سرمایهگذاری و مطالعات موردی چند شرکت در بازار مالی ایران” به بررسی بازار سرمایه در ایران و نقشی که شرکتهای سرمایهگذاری برای توسعه بازار میتوانند ایفا کنند پرداخته است. و بیان نموده این شرکتها از عملکرد مناسبی در بازار برخودار بودهاند.
محمدزاده (1376)در پژوهشی باعنوان “بررسی نقش شرکتهای سرمایهگذاری در توسعه اقتصادی کشور (گذشته، حال، آینده)”به بررسی تأثیرشرکت¬های سرمایه گذاری در اقتصاد کشور پرداخته است. نهایت به این نتیجه دستیافته که شرکتهای سرمایهگذاری بهطور غیر مستقیم در اقتصاد کشور مؤثر بوده و با افزایش این شرکتها چه از نظر کمی و چه کیفی روند رشد اقتصادی و بهدنبال آن توسعه اقتصادی تسریع خواهد یافت.
صفری( 1375) در پژوهشی با عنوان “بررسی تحلیلی ریسک و بازده پرتفوی سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری بیمه ایرانی” به بررسی وضعیت عملکرد پرتفویهای سرمایهگذاری شرکتهای بیمهایران، بیمه دانا، بیمه آسیا، بیمهالبرز و بیمه مرکزی ایران برای دوره 1374-1368 صورت گرفته است. از نظر پژوهش¬گر چنین بهنظر میرسد که پرتفویهای سرمایهگذاری مذکور از وضعیت و ترکیب مناسبی برخوردار نبوده و عملکرد آنها از نظر ریسک و بازده، مناسب تلقی نمیشود.
بهزاد (1376) در پژوهشی باعنوان “نقش شرکتهای سرمایهگذاری در کارایی بورس اوراقبهادار “به بررسی تأثیر شرکت¬های سرمایه گذاری درکارایی بورس اوراق بهادارپرداخته است.نتایج پژوهش نشان میدهد که شرکتهای سرمایهگذاری میتوانند باعث افزایش کارایی بورس اوراقبهادار شوند.
مشایخ (1382) در پژوهشی با عنوان “بازده اضافه مدیریت فعال در شرکتهای سرمایه گذاری” به بررسی عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری از جنبه قابلیت کسب بازدهی اضافی از عملیات سرمایهگذاری پرداخته و عملکرد 16 شرکت سرمایهگذاری را برای دوره 7 ساله 1380-1374 بااستفاده از مدل جنسن مورد بررسی قرار داده است. نتیجه پژوهش حاکی از این است که شرکتهای سرمایه گذاری ایرانی در دوره بررسی بطور متوسط توانستهاند بازده بالاتری در سرمایهگذاریهای بورسی خود نسبت به بازار کسب نمایند و این نتیجه با بررسی دورههای کوتاهتر نیز تکرار شد.
8- تبدیل فرضیه¬ پژوهش به فرضیه¬ آماری
فرضیه آماری پژوهش به صورت فرض صفر(H0) و فرض مقابل(H1) به شرح زیر بیان می شود:
فرضیه
: شرکتهای سرمایهگذاری بازده ناخالص اضافه نسبت به بازده بازار کسب نکردهاند.
:شرکتهای سرمایهگذاری بازده ناخالص اضافه نسبت به بازده بازار کسب کرده اند.
9-آمار استنباطی
در این بخش نتایج حاصل از آزمون فرضیه مطرح میشود. بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده از نرمافزار SPSS استفاده شده است.
جهت آزمون فرضیه ابتدا بازده ناخالص اضافه پرتفوی بورسی هریک از شرکتهای سرمایهگذاری در دوره مورد بررسی(1387-1383) بااستفاده از مدل جنسن محاسبه گردید.
متوسط بازده پرتفوی
متوسط بازده بدون ریسک
متوسط بازده بازار
بازده ناخالص اضافه محاسبه شده برای شرکتها بهشرح جدول شماره 4-4 میباشد.
جدول بازده ناخالص اضافه پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری (مدل جنسن)
ردیف نام شرکت نماد 83 84 85 86 87
1 سرمایه گذاری البرز والبر 93/12 82/21 44/7- 22/12- 22/4
2 سرمایه گذاری بانک ملی ایران وبانک 56/50 46/63 05/15 90/14 06/21-
3 توسعه صنایع بهشهر وبشهر 99/2- 94/27- 07/39- 087 77/5-
4 سرمایه گذاری صنعت بیمه وبیمه 69/21- 59/19 85/9- 08/27 41/25
5 سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی وپترو 10/56 51/186 16/32 88/6- 47/51
6 سرمایه گذاری پارس توشه وتوشه 54/39 79/36- 30/11 70/20- 86/20-
7 توسعه صنعتی ایران وتوصا 10/53- 63/39 34/104 77/35- 36/22
8 سرمایه گذاری رنا ورنا 57/48 05/5 12/39- 28/10 84/14
9 سرمایه گذاری سپه وسپه 86/20 12/30 45/43 98/3 41/52
10 سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی وصندوق 42/26- 45/15 41/20 38/25 39/39
11 سرمایه گذاری صنعت ومعدن وصنعت 87/18 68/81 52/53 15/43 21/50
12 سرمایه گذاری غدیر وغدیر 97/27 18/101 78/19 96/14 80/23
13 سرمایه گذاری ملت وملت 23/73 95/7- 32/23 81/4 71/55-
14 سرمایه گذاری ملی ایران ونیکی 92/46 62/5- 16/46 60/10 16/22-
برای آزمون فرضیه دوم، فرضیه های صفر و مقابل بهصورت زیر طراحی شد:
بازده ناخالص اضافه شرکتهای سرمایهگذاری
باتوجه به تعداد شرکتهای سرمایهگذاری مورد بررسی (14 شرکت) از تحلیل آماری t استیودنت برای آزمون فرضیه استفاده گردید و میزان خطا، پنج درصد یا به عبارتی سطح اطمینان، 95% تعیین شد. در این حالت، مقدار آماره آزمون t برای آزمون یکطرفه و دوطرفه برابر و بااستفاده از فرمول زیر محاسبه شد:
مقدار بحرانی t بااستفاده از جدول توزیع t استیودنت و با درجه آزادی 13، 771/1 میباشد تعیین گردید.
جدول زیر نتایج آزمون فرضیه را به تفکیک هرسال نشان میدهد:
جدول نتایج آزمون فرضیه ها به تفکیک هر سال
هیستوگرام توزیع میانگینهای محاسبه شده در نمودار رسم شده است که دارای توزیع نرمال است.
جدول آزمون بازده شرکت¬ها سرمایه گذاری برای نمونه ¬های انتخابی
95% Confidence Interval
Of the Difference
میانگین اختلاف
Sig.(2– tailed)
df
t
بیشترین کمترین
6067/41
0512/
8110/20
050/
13
162/2
تفاضل بازده ناخالص شرکتهای سرمایه گذاری از بازار در سال 83
7496/66
8909/2-
9294/31
069/
13
981/1 تفاضل بازده ناخالص شرکتهای سرمایه گذاری از بازار در سال 84
2097/39
8968/5-
6564/16
135/
13
596/1 تفاضل بازده ناخالص شرکتهای سرمایه گذاری از بازار در سال 85
1844/16 9762/5- 1041/5 338/ 13
995/
تفاضل بازده ناخالص شرکتهای سرمایه گذاری از بازار در سال 86
3590/3 7107/7- 3241/11 221/ 13 285/1 تفاضل بازده ناخالص شرکتهای سرمایه گذاری از بازار در سال 87
در جدول ملاحظه میگردد که آماره t محاسبه شده برای سالهای 83 و 84 بهترتیب 162/2 و981/1 است که بزرگتر از آماره بحرانی میباشد. لذا با اطمینان 95 درصد میتوان گفت که در سالهای مذکور شرکتهای سرمایهگذاری توانستهاند از سرمایهگذاریهای بورسی خود بهطور متوسط بازده ناخالص اضافه نسبت به بازده بازار کسب نمایند.
درسه سال 85،86 و 87 از نقطهنظر آماری اختلاف معناداری بین بازده پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری و بازار نبوده است. لذا میتوان گفت در سالهای مذکور، شرکتهای سرمایهگذاری از سرمایهگذاریهای بورسی بازده ناخالص بیشتری نسبت به بازده بازار کسب نکردهاند.
نتایج کلی آزمون فرضیه برای کل شرکت¬ها بهشرح زیر میباشد:
جدول نتایج کلی آزمون فرضیه برای کل شرکت¬ها
میانگین خطاء انحراف میانگین تعدادنمونه
76863/5 58422/21 1650/17 14
میانگین تفاضل بازده ناخالص شرکتهای سرمایه گذاری از بازار
باتوجه به اینکه آماره t محاسبه شده 976/2 بزرگتر از آماره بحرانی میباشد لذا بااطمینان 95 درصد فرضیه اول تایید میشود.
آزمون فرضیههای پژوهش
همانطور که اشاره شده فرضیههای پژوهش با استفاده از آزمون T-Test آزمون گردید. نتایج بررسی فرضیهها بر اساس اطلاعات جمعآوری شده بهشرح زیر است.
نتایج آزمون فرضیه
هدف از آزمون فرضیه یک این بود که آیا شرکتهای سرمایهگذاری توانستهاند از پرتفوی بورسی خود بازده ناخالص اضافه نسبت به بازده بازار کسب نمایند؟
جدول زیر نتایج آزمون فرضیه را به تفکیک هرسال نشان میدهد:
جدول نتایج آزمون فرضیه به تفکیک سال
دانلود مقاله چگونه با کودکان عصبانی خود صحبت کنیم؟ word دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله چگونه با کودکان عصبانی خود صحبت کنیم؟ word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله چگونه با کودکان عصبانی خود صحبت کنیم؟ word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
چگونه با کودکان عصبانی خود صحبت کنیم؟
مهم ترین مسئله در تربیت کودک ، چگونگی صحبت کردن با وی است. در هر سن ، بسته به شرایط فکری و سنی کودک باید به روش خاصی با او حرف زد. این که بدانیم چه انتظاری را در چه سنی باید از کودک داشته باشیم بسیار مهم است. برخی اوقات والدین می خواهند کودک انتظاراتی که فراتر از توان کودک است را برایشان براورده کند.
به این گفتگو توجه کنید:
پدر: کدوم شلوارتو دوست داری، آبیه یا قرمزه؟
کودک: هیچ کدوم، اصلاً امروز نمی خوام برم مدرسه!!
روشن است که هر شیوه ارتباطی، در زمان و مرحله خاصی کارکرد
مثبت دارد. مشکل اینجاست که وقتی تازه درمی یابید چه طور باید با فرزندتان صحبت کنید او بزرگتر شده است و متأسفانه شیوه پیشین صحبت شما دیگر نتیجه نمی دهد. از این رو، شایسته است الگوهای گفتگوی والدین با کودکان، متناسب با مراحل رشد و ویژگی های شخصیتی آنان تغییر یابد.
آنچه در پی می آید، شیوه های ارتباط کودکان با محیط از بدو تولد تا 11 سالگی و الگوهای مناسب توجیه شده برای ارتباط والدین با کودک براساس سنین موردنظر می باشد.
بینش از سنی تا سن دیگر
شیرخواران و نوپایان (تولد 2 سالگی)
کودکان چگونه ارتباط برقرار می کنند:
1) گریه اولین شیوه برقراری ارتباط با پیرامون از طریق اصوات
است.
از 4 هفتگی گریه های نوزاد بنابر نوع نیاز او (مانند گرسنگی، درد، خیس بودن جا و دوری از مراقب) حالت های خاصی پیدا می کند. در عرض چند ماه کودک شروع به آغوم کردن همراه با شادی و تعجب می کند. ظرف سه چهار ماه کودک هنگام صدا درآوردن از خود متوجه واکنش اطرافیان می شود، زمانی که مراقب شیرخوار به گریه او پاسخ نشان می دهد، کودک کم کم به ابزار ارتباطی خود اعتماد پیدا می کند چرا که نیازش برآورده شده است. در شش ماه دوم شیرخواران شروع به غان و غون کردن مطابق با زبان خانواده می کنند.
2) کودکان کلمات را خارج از بافت و زمینه آن متوجه نمی شوند. اطفال زیر 2 سال کلمات را در همراهی با وضعیت بدنی، لحن صدا و حالت صورت شما متوجه می شوند.
3) در 24 18 ماهگی، کودکان شروع به استفاده از کلمتی می کنند که اعمال را نشان می دهند. این کلمات آنچه را آنها می بینند یا می خواهند بیان می کنند، و از صفات و سایر قوانین دستور زبان استفاده نمی کنند. آنها ممکن است عباراتی کوتاه را مانند: مامان میره، کفش بپوشم به کار ببرند. آنها در ضمن از طریق ژست ها و لحن صدا صحبت می کنند. آنچه آنها به صورت بدنی نشان می دهند به اندازه همان که بر زبان می آورند اهمیت دارد.
4) کودکان کلمات و جملات کوتاه را به کار می برند تا قاطعیت پیدا کنند. کودک از نه و مال خودمه استفاده می کند تا معی محدوده خود باشد و دنیای جدید خود را در اختیار بگیرد. کاربرد این کلمات از نظر تکاملی برای یک شیرخوار اهمیت دارد. به دست آوردن عدم وابستگی، یک قدم نیمه ابتدائی به سمت آدم خود شدن می باشد. فردی مستقل از شما.
شما چگونه ارتباط برقرار کنید
1) به عنوان اولین گام ارتباطی، آنها را لمس کنید، در آغوش بگیرید،
نوازش کنید، برایشان زمزمه کنید. زمانی که بچه ها گریه می کنند شما می توانید آنها را با حضور خود و لحنی ملایم و آرامش بخش دلگرم سازید. نوزادان قادر هستند نسبت به عواطفی که شما نشان می دهید با نگریستن، گوش دادن یا حس کردن واکنش نشان دهند. آنان نسبت به غمگینی، عصبانیت، شادی یا رضایت شما والدین پاسخ نشان می دهند.
2) بدانید که لحن و پیام های بدنی شما روی شیرخواران تأثیر می گذارد. گاهی کودک وقتی می شنود که به او می گوئید: بسه! گریه می کند، چرا که او به آمرانه و بلند بودن دستور شما واکنش نشان می دهد. به همین ترتیب یک شب بخیر نرم و عاشقانه وقتی که او را در بسترش می گذارید، کودک را به دلیل لحن آرام بخش آن خشنود خواهد کرد.
3) به عنوان راهی برای برقراری رابطه با کودک، با او تماس جسمانی داشته باشید. کودکان دوست دارند به والدین خود نزدیک باشند. کنار خود نگاه داشتن، آرامش و اطمینان را به آنان منتقل می کند، استفاده از یک آغوش گرم به شما کمک می کند تا ضمن نزدیک بودن با او به کارهای زندگی خود نیز برسید.
4) زیاد متعجب نشوید اگر وقتی با تلفن صحبت می کنید، کودک شما گریه سر می دهد. بچه ها به خوبی می دانند چه موقع به آنها توجه نمی کنید و اینکه چه طور توجه شما را به خود معطوف سازند. در شرایط غیرمعمول مثل مجالس و مهمانی ها معمولاً گریه و ناراحتی شیرخوار تشدید می شود. در این موقعیت ها با آگاه بودن از علتی که باعث واکنش کودک شده است، می توانید آرامش خود را حفظ کنید و به موقع با وضعیت فوق مدارا کنید.
5) کلام کودک را به سمت مکالمه دوطرفه سوق دهید. خواندن و زمزمه کردن ترانه های کودکانه او را تشویق می کند تا پاسخ هد. او ترغیب می شود تا جریان خوشایندی از اصوات را تولید کند که نهایتاً به تکلم منتهی می گردد.
6) گسترش و بسط صداها و کلمات مهارت های کلامی را تقویت میم.
7) حتی اگر مطمئن نیستید کودک شما چقدر از حرف های شما را مت
وجه می شود با او صحبت کنید. حرف زدن به اندازه در آغوش گرفتن و بوسیدن برای حفظ ارتباط با کودک مهم است. صحبت با کودک کمک می کند تا او بتواند احساسات و افکارش را با اصوات پیوند بزند.
سنین پیش از مدرسه (5 2 سالگی)
کودکان چگونه ارتباط برقرار می کنند:
1) در 3 2 سالگی بسیاری از کودکان شروع به استفاده از جملات پیچیده تر می کنند. البته این بدان معنی نیست که همه کلمات بزرگسالان با مفاهیم انتزاعی را متوجه می شوند. درک و فهمشان از افکار بسیار عینی می باشد. بسیاری تازه شروع می کنند تا به شیوه منطقی فکر کنند و ترتیب وقایع را متوجه شوند.
2) کودکان به مرور کلام والدین و نفوذ آن را بر زندگی خویش دریافته اند و به تدریج این درک را پیدا می کنند که کلام خودشان نیز قابلیت تغییر دادن شرایط را دارد. آنان با استفاده از گنجینه کلامی رو به رشدی که دارند معانی غنی تری را خلق می کنند.
3) نه و چرا در گفتار کودکان پیش از دبستان کلمات شایعی هستند. نه گفتن روشی است که کودک پیش دبستانی به وسیله آن استقلال خود را طلب می کند. چرا گفتن نشان دهنده اشتیاق او برای فهم بهتر جهان پیرامون است. همچنین چرا کلمه ای است که اقتدار دیگران را زیر سؤال می برد. در پس این چرا آنان می پرسند: چرا وقتی می خواهم خودمداری ام را به دست آورم جلوی مرا سد می کنی؟
4) کودکان علاقه مند به مشارکت در تصمیم گیری ها هستند. تصمیم گیری به کودکان احساس تسلط و استقلال می دهد. آنان ممکن است این طور فکر کنند: اگر بگویم چه چیزی می خواهم دیگر بچه بزرگی می شوم یا من می توانم تکالیفم را از مادرم جدا کنم و دو
ست دارم که این طور باشد.
5) کودکان پیش دبستانی عاشق تقلید کلمات دیگران هستند. آنان اغلب توصیه ها، عبارات و جملات را تقلید می کنند. گاهی خصوصاً هنگام نقش بازی کردن عبارا
ت را به صورت نادرست به کار می برند. مثلاً ممکن است کودک به عروسک خود بگوید: این قدر بدی که باید 100 سال تو زندون بمونی.
6) کودکان دوست دارند یک قضیه را بارها و بارها بشنوند و توصیف کنند. با گفتن و شنیدن قصه ها، آنان باورهای خود را نسبت به جهان شکل می دهند و اینکه چگونه با آن انطباق حاصل کنند. آنها می گویند: بازم تعریف کن، چرا که شنیدن پیاپی یک داستان آنان را امن و آرام می سازد. و تصور یک داستان جدید را برای کودک ممکن می کند.
7) کودکان دوست دارند بتوانند خودشان توضیح بدهند، این مسئله به معنی دار شدن آنچه تازه سعی در فهمیدنش کرده اند کمک می کند. برای مثال ممکن است یک کودک پیش دبستانی اندوهش را از پایان یافتن زمستان این طور عنوان کند: وقتی برف آب می شه، یعنی داره گریه می کنه.
8) در محدوده 3 تا 5 سالگی درک کودکان از رابطه علت و معلولی تصحیح می شود.
پیش دبستانی های بزرگتر، توضیحات ساده روابط علی را می فهمند، م
انند: دارو کمک می کنه تا بهتر بشی یا اگر غذای سالم بخوری، زودتر بزرگ و قوی می شوی.
9) کودکان با استفاده از بدن، بازی و هنر خود صحبت می کنند. در واقع در این سن ارتباط کلامی هنوز شیوه غالب ادراک دنیا و ابراز خود نیست.
شما چگونه ارتباط برقرار کنید
1) به کودک خود توجه کامل داشته باشید. حتی یک رابطه سر
یع اما با توجه می تواند نیاز کودک شما را به ارتباط برآورده سازد. اگر او می گوید: با من بازی کن اما این کار در آن لحظه ممکن نیست. چراییش را برای او توضیح دهید یا بگوئید: امروز کارم خیلی سخت بود، دو سه دقیقه صبر کن تا خستگی ام در بره. بعدش باهات بازی می کنم. آنها می توانند به درجاتی احساس شما را درک کنند پس صراحت شما را تحسین خواهند نمود.
2) از لحن کلام خود خبر باشید. به دلیل تازه کار بودن کودکان در جمله سازی، آنها حساسیت زیادی به لحن صدا و پیام های بدنی شما دارند.
3) عواطف ناگفتنی کودکان را منعکس کنید. بدین ترتیب به کودک کمک می کنید احساساتش را به کلام درآورد. اگر در پارک، نوبت تاب به کودک شما نرسیده می توانید بگوئید: می خواستی سوار تاب بشی، مگه نه یا خیلی عصبانی به نظر می آی!
4) از کودک برای تبیین مشکلات کمک بخواهید برای مثال ممکن است بگوئید: تو اون فیلم چیزی تو رو ترسوند؟ اگر کودک جواب نداد، می توانید این طور ادامه دهید: شاید قیافه آقاهه ترسناک بوده!.
5) به کودک کمک کنید تا هشیاری عاطفی در او رشد پیدا کند. حتی اگر کودک بدرفتاری کرده است شما می توانید درباره کارش با او صحبت کنید. اکثر بچه های پیش دبستانی توانائی درک چنین جملاتی ار دارند، من بعضی اوقات خیلی عصبانی می شم، اگه برم یه اتاق دیگه و چند تا نفس عمیق بکشم خیلی آروم تر می شوم.
6) انتخاب هائی را که توصیه می کنید محدود سازید. کود
کان پیش از دبستان وقتی خودشان تصمیم می گرند احساس تسلط بر اوضاع پیدا می کنند. می توانید بگوئید: می خوای اول لباس بپوشی یا اول صبحانه بخوری؟
7) جمله خود را با کلمه باشه؟ تمام نکنید مگر اینکه آماده باشید نه گفتن کودک خود را بپذیرید اگر از کودک درخواستی بکنید که منوط به موافقت او باشد
در دام بحث های طولانی و حتی جنگ قدرت گرفتار می شوید. مثلاً به جای الان وقت خوابه، برو تو جات بخواب! اگر بگوئید برو بخواب عزیزم. باشه؟ کودک فرصتی برای چون و چرا کردن خواهد یافت.
8) با استفاده از خیال پردازی کودک به آرزوهای او بهاء بدهید. اگر کودک شما از این غمگین است که باید عروسکش را با دیگری شریک شود، می توانید به او بگوئید: دوست داشتی این عروسک فقط مال خودت بود؟ فکر کن باهاش چه کار می کردی؟ با توصیف آرزوی کودک و صحبت در مورد آن. حتی در صورت عدم تحقق آرزو، کودک به تدریج آرام می گیرد.
9) فرصت های امنی برای بیان احساسات شدید بچه ها فراهم کنید. به عنوان مثال، اگر کوک شما بی نهایت عصبانی است به جای گفتن داد نزن دیگه! بهتر است بگوئید: برو تو حمام و یه دقیقه هر چه قدر می تونی بلند داد بزن!
10) زیادی توضیح ندهید. اثربخشی توضیحات ساده معمولاً بیش از بحث های طولانی است. وقتی کودک قشقرق راه انداخته است. او را نزدیک خود نگه داشت… یا حتی کنار او ماندن… می تواند بیش از هر کلام دیگری که می توانستید بگوئید مؤثر باشد.
سنین مدرسه (11 6 سالگی)
کودکان چگونه ارتباط برقرار می کنند
1) کودکان مدرسه رو شروع می کنند تا جهان را به شیوه های پیچیده تری نگاه کنند. در این مرحله. کودکان اغلب از تفکر عینی به سوی تفکر انعکاسی پی
ش می روند. نسبت به حوادث جهان منطقی تر می ا ندیشند، گرچه هنوز چشم اندازشان از محیط جنبه شخصی دارد. شروع می کنند تا دنبال دلایل بگردند و سؤالات چالش برانگیزی می پرسند.
2) در سنین 11 6 سالگی کودکان هدفمند می شوند. آنها از پیش درباره چیزی که می خواهند فکر می کنند و یا اغلب برای رسیدن به آن نقشه می ریزند.
از آنجائی که شیوه ارتباطی آنان تکانشی و منطبق با نیازهای
شان است درون دوست داشتنی عمیق و خردمند آنان را پوشیده نگاه می دارد.
3) بچه های مدرسه رو به تناوب نسبت به والدین خود احساس استقلال، وابستگی، مقاومت یا حتی سرکشی دارند. این رفتار گیج کننده می تواند برای والدین کاملاً آزاردهنده باشد. کودکان گاهی روزها وابستگی خود را نشان می دهند و بعد ناگهان قشقرق راه می اندازند. اگر احساس کنند بچه گانه با آنان رفتار شده آزرده خاطر می شوند. با این حال آنها ترجیح می دهند همان دختر یا پسر کوچولوی مامان باشند.
4) سؤالات بچه مدرسه ای ها والدین را به شک می اندازد و از آنها انتقاد می کند. آنها دیگر فکر نمی کنند والدین یگانه مظاهر قدرت هستند. این نوع پرسش کردن طبیعی و نشانه رشد تفکر نقادانه در آنها است. به نظر می رسد کسانی را که بیش از همه دوست می دارند طرد می کنند یا از آنان دور می شوند.
5) کودکان الگوهای ارتباطی خود را در تعامل با محیط شکل می دهند. کودکان خردسالتر معمولاً به یک شیوه بحث می کنند بدون اینکه در نظر بگیرند کجا یا با که هس
تند. با بزرگتر شدن و دور شدن از خانه، الگوهای گفتاری آنها با تبعیت از دوستان، رسانه ها و مجامع عمومی تنوع می یابد.
6) بچه های مدرسه رو افکارشان را خصوصی می دانند. در این دوره حتی وقتی روابط مثبتی میان کودک و والدین وجود داشته باشد، کودک تلاش می کند افکارش را برای خود نگاه دارد. اینک زمانی است که زندگی خارج از خانه با زندگی خانوادگی او رقابت می کند.
7) حس شوخ طبعی در کودکان 6011 ساله بیشتر شکل م
ی گیرد. آنها از گفتن مطالب خنده دار و سر به سر گذاشتن و بازی های پیچیده تر لذت می برند آنها می توانند مطالب پیچیده تر رسانه ها را درک کنند و قواعد و اصول بازی ها را تجلیل نمایند.
شما چگونه ارتباط برقرار کنید
1) وقتی را پیدا کنید تا با او حرف بزنید، در مقایسه با یک کودک پیش دبستانی شما فرصت زیادی برای صحبت کردن با کودک دبستانی خود ندارید. یا بزرگتر شدن کودک، او کمتر به سراغ شما می آید، بنابراین شما باید تلاش مخصوصی به عمل آورید تا بتوانید اوقاتی را با او بگذرانید.
2) با کودکان سنین مدرسه بالغانه صحبت کنید. آنها دوست دارند بزرگ شدنشان را تأیید کنیم. به آنها برمی خورد اگر احساس کنند مانند بچه ها با آنها صحبت می شود (حتی اگر مانند کوکان رفتار کنند) به جای چند بار باید بهت بگم مشقت را بنویس؟! بگوئید: فکر کنم مشق داشته باشی، کی می خوای اونها را شروع کنی؟
3) با کودک خود محترمانه برخورد کنید. یک راه برای درک کودک و نیازهایش کمک گرفتن از خود اوست. اگر شما تصدیق کنید که فرزندتان اطلاعاتی دارد که
شما ندارید، او خواهد فهمید که به او احترام می گذارید. یا اینکه تصمیم گیرنده نهائی شما هستید.
4) از کودکان مدرسه رو به جای سؤالات کلی، پرسش های مشخصی بپرسید. به جای پرسیدن سؤالاتی مثل: مدرسه چه طور بود؟ می توانید بپرسید: معلمتون راجع به تحقیقت چیزی گفت؟ همچنین از پرسیدن سؤالات جهت دار بپرهیزید، به جای: فکر می کنی این جوری صحبت کردن با یک بزرگتر درسته؟ بگوئید: خیلی عصبانی می شم وقتی با این لحن با من حرف می زنی
5) به حرف های کودک گوش فرا دهید بدون آنکه آنها را تکذیب کنید. به جای اینکه بگوئید: چه مسخره! به سادگی می توانید بگوئید: هوم! یا واقعاً س
پس سؤالات مشخصی را بر مبنای موقعیتی که کودک توصیف کرده است بپرسید.
6) آنچه کودک می گوید تکرار کنید، اما بالغانه تر، شما می توانید جملات او را به شکل یک سؤال منعکس کنید. به این صورت که: آیا من درست فهمیدم؟ با این روش شما به هوش و فهم کودکتان احترام گذاشته و باعث شده اید احساس کند او را می فهمید و تشویقش می کنید تا بیشتر صحبت کند.
7) کمی بخندید و اشتباهات خود را بپذیرید. گاهی، شوخ طبعی بهترین راه برای رفع یک درگیری، یا واکنش نشان دادن به خواسته یا ناراحی کودک است همچنین می توانید از فرزند خود کمک بخواهید تا مشکل رفع شود. بچه ها عاشق این هستند که از والدین بشنوند که اشتباه کرده اند وقتی خطائی مرتکب می شوید اقرار کنید و بگوئید: خرابکاری کردم، نه؟ می شه با هم کمک کنیم تا یه جوری اوضاع را درست کنیم؟
8) برای قانونگذاری و تعیین محدودیت ها برای کودک از خود او کمک بگیرید. وقتی لازم است به او نه بگوئید از گفتن نهراسید اما با ذکر دلیل، او نیز می تواند قوانینی را وضع کند. برای مثال از کودک بخواهید تا ساعت موجهی را برای انجام تکالیف مدرسه مشخص کند. دکتر گیلیان مک نامی توصیه می کند از کودک بخواهید رئیس تصمیم گیری در این مورد باشد که (با توجه به دستورات آموزگار) چه کمکی باید به او شود، چه قدر و کی. به این ترتیب،
کودک احساس می کند بر دنیای خود تسلط دارد.
9) ارتباط کلامی خود را با فرزندتان حفظ کنید. حتی وقتی او تمایلی ندارد. دکتر مایکل تامپسون می گوید: ممکن است گاهی شما احساس کنید نزد
فرزندتان بی اعتبار هستید. در چنین شرایطی اگر سکوت کنید، یا شخصاً واکنش های تکانشی بروز بدهید اوضاع خیلی بدتر پیش می رود. اما به یاد داشته باشید آنها اغلب دارند سعی می کنند استقلال خود را تثبیت کنند.
با بچه های عصبانی چگونه برخورد کنیم؟
وقتی نوجوان شما عصبانی می شود و صدایش را برای شما بلند می کند، چه می کنید؟ خیلی از ما والدین فکر می کنیم برای اینکه بزرگی و برتری خودمان را نشان دهیم باید ما هم داد بزنیم و صدایمان را بلندتر از صدای او کنیم تا حساب کار خودش را بکند. اما آیا این کار فایده ای هم دارد؟ یا اینکه نوجوان را به بلندتر کردن صدایش تشویق می کند و بحث و مشاجره ای طولانی به راه می اندازد؟ممکن است بگویید عقب نشینی و تسلیم شدن هم تمام قدرت والدین را نابود و بی اثر می کند. بله حق با شماست. هیچکدام از این روشها مناسب نیست. در این مقاله می خواهیم در باره باید ها و نباید های برخورد با یک نوجوان عصبانی صحبت کنیم:
نکته اساسی این است که والدین نباید در تمام مشاجره هایی که به آن دعوت می شوند شرکت کنند. وقتی فرزند شما داد می زند بسیار طبیعی است که شما هم میل به داد زدن داشته باشید و دلتان بخواهد مقابله به مثل کنید. این میل آنقدر شدید است که گاهی نمی توانید در برابرش تاب بیاورید ولی تن دادن به این غریزه ممکن است به قیمتی گران برای شما و فرزندتان تمام شود. وقتی شما هم مقابله به مثل کرده و با صدایی بلندتر بر سر نوجوانتان فریاد می زنید، او را به مقابله جدیتر دعوت می کنید و در واقع پایه و اسکلت یک مشاجره را بنا می نهید. همین کار باعث می شود که بحث و دعوایی طولانی آغاز شود و هر چه شما صدایتان را بالاتر ببرید و بخواهید برتری خودتان را نشان دهید او هم بیشتر به تکاپو می افتد تا کم نیاورد و صدای بلندش ممکن است تبدیل به پرتاب اشیا و; شود و بعد معلوم نیست این مشاجره چگونه پایانی داشته باشد.
یادتان باشد تشویق کودک به مقابله و طولانی شدن مشاجره به عبارتی یعنی اینکه شما قدرت و کنترل خود را کم کم از دست می دهید و فرزندتان را در حدی بالا می آورید که بتواند همسطح شما باشد و با شما مشاجره کند. در واقع شما با پایین
آوردن سطح خودتان در حد یک بچه به او این احساس را می دهید که می تواند شما را کنترل کند و با عصبانی کردنتان کنترل شما را از دستتان خارج کند. بنابر این دفعات آینده هم او به همین روش ادامه خواهد داد و روز به روز شما بیشتر یک نوجوان عصبانی را خواهید داشت.
مغز یک نوجوان، نه بزرگسال
در ابتدا لازم است این نکته مهم را درک کنید که نوجو
ان رفتاری مانند بزرگسالان از خود نشان می دهد تا خود را بزرگ حس کند وگرنه مغز او مانند یک بزرگسال نیست. مغز یک نوجوان هنوز در حال تکامل و رشد است و این رشد تا حدود 25 سالگی ادامه پیدا می کند. مسلما کودکان برداشتهای متفاوتی ازما نسبت به وقایع دارند. که گاهی این افکار غلط و تحریف شده است و مشکل زمانی پیش می آید که از این فکر غلط برای توجیه رفتار و عصبانیت خود استفاده کنند. البته این قضیه هم عمدی نیست و خود به خود در ذهن نوجوان شکل می گیرد همانطور که ممکن است ما هم فکر و برداشت اشتباهی از بعضی وقایع داشته باشیم. مثلا ممکن است نوجوان با خودش فکر کند: «تقصیر من نبود که شیشه را شکستم من از دست برادرم دیوانه شده بودم!» بنابر این بهتر است توجه داشته باشید که خیلی از بی مسئولیتی و رفتارهای نادرست و زشت نوجوانان در اثر یک فکر و برداشت اشتباه است و عمدی در کار نیست.
از این کارها فاصله بگیرید
1) داد نزنید، لعنت و دشنام نفرستید، اسم نگذارید: یادتان باشد برای رفتار بد هیچ عذر و بهانه ای مقبول نیست حتی اگر این رفتار از شما والدین سر بزند. همانطور که شما از فرزندتان نمی پذیرید به علت قربانی شدن حق سوء استفاده از کسی را داشته باشد، شما هم حق ندارید از فرزندتان با دشنام دادن و داد و فریاد و لقبهای زشت انتقام بگیرید. بد حرف زدن و دشنام دادن به نوجوانتان تنها کارها را خرابتر می کند. هم در کوتاه مدت، یعنی در مشاجره اخیر و هم در دراز مدت. چون نه تنها رفتار فرزندتان را تغییر نمی دهد بلکه رابطه او و شما را در دراز مدت خراب می کند.
2) تهدید نکنید: بهتر است وقتی دعوا و مشاجره داغ است فرزندتان را تهدید نکنید. مثلا گفتن اینکه «اگر تمامش نکنی، رایانه ات را 3 روز تعطیل می کنم!» باعث نمی شود که فرزندتان ناگهان داد و فریادش را تمام کند و به اتاقش برود. در عوض این تهدید او را بیشتر عصبانی می کند و به ادامه مشاجره تشویق می شود. بهتر است اگر هم تهدید می کنید بیان آن را تغییر دهید مثلا بگویید اگر به اتاقت نروی و آرام نشوی، بعدا عواقبی به علت این رفتار در انتظارت خواهد بود و سپس اتاق را ترک کنید.
3) سعی نکنید کنترلش کنید: این کار یکی از بزرگترین عوامل لغزش والدین است. اغلب والدین هر روز سعی می کنند فرزندان خود را کنترل کنند. علتش هم برد
اشت غلطی است که از مسئولیت والدین نسبت به فرزندان دارند. اگر فرزندتان را همیشه پاسخگو نگه دارید به این معنی نیست که همیشه مطیع شما باشد. حتی به این معنی نیست که نوجوان همیشه محدودیتها و قوانین را رعایت کند. مسئولیت شما در برابر فرزندتان این است که قوانین و محدودیتها را به او نشان دهید و برای او تشویق و تنبیه را متناسب با رفتاری که در هنگام رعایت و یا شکستن قوانین دارد، در نظر بگیرید. البته هدف این است ک
ه جلوی قانون شکنی فرزندتان را بگیرید. شما یک عروسک گردان نیستید بلکه یک قانون گذارنده هستید. شما به فرزندتان اجازه انتخاب می دهید و اوست که باید تصمیم بگیرد رعایت قوانین به نفع اوست و شکستن آن به ضررش و اگر بر خلاف این را انتخاب کرد باید عواقبش را هم بپذیرد. بنابر این سعی نکنید با کنترل نوجوانتان او را مجبور کنید همان باشد که شما می خواهید. مسئولیت شما هدایت است و نه کنترل کردن!
فرزند شما با شکستن قوانین قیمتش را هم خواهد پرداخت. وقتی او امتیازی را که از آن لذت می برد از دست بدهد متوجه خواهد شد که شکستن قوانین به نفع او نیست و ارزشش را ندارد که این امتیاز را از دست بدهد. بنابر این دفعه بعد انتخاب درستی خواهد کرد.
4) درگیری جسمی نداشته باشید: زمان بازی نوجوان شما تمام شده اما او کنسول بازی را رها نمی کند. بنابر این شما سعی می کنید آن را از او بگیرید و در حالیکه دعوا بالا گرفته آن را از دست همدیگر می کشید! فرزندتان تهدید کرده که منزل را ترک خواهد کرد و شما برای اینکه جلوی رفتن او را بگیرید سعی می کنید راه او به سمت در را ببندید و مانع خروج او بشوید. موقعیتهای بدی است اما درگیری جسمی با نوجوان فکر خوبی نیست. با این کار شما به فرزندتان یاد می دهید که برای به دست گرفتن کنترل اوضاع لازم است درگیری جسمی با شما داشته باشد و از زورش استفاده کند. در ضمن این کار نه تنها او را سر جایش نمی نشاند بلکه او را وسوسه می کند که زورش را به شما نشان دهد. بنابر این خطر نکنید، بالاخره ممکن است روزی زور او از شما بیشتر شود!
5) سعی نکنید پیروز شوید: اگر شما از آن دسته والدین هستید که به دست گرفتن کنترل اوضاع را با بیرون رفتن از اتاق و آرام کردن خودتان انجام می دهید، این مورد را ندیده بگیرید و به کارتان ادامه دهید. در غیر این صورت به یاد داشته باشید که اگر در هر مشاجره کوچک بر فرزندتان پیروز شوید، در جنگ مغلوب خواهید شد. البته این کلمات زیاد مناسب نیست چون این مفهوم را در ذهن ایجاد می کند که شما و فرزندتان با هم دشمن هستید. در حالی که فرزند شما نیاز دارد که مهارتهای حل مساله را یاد بگیرد. ( والبته شما هم بی نیاز نیستید!)
اغلب والدین آرزو دارند فرزندشان بزرگسالانی مسئولیت پذیر و محترم شوند و بتوانند گلیم خودشان را در این دنیا از آب بیرون بکشند. اگر شما هم چنین آرزویی دارید درباره مشاجره با فرزندتان تجدید نظر کنید. آیا پیروزی موقت در مشاجره با فرزندتان با داد زدن و درگیری فیزیکی با او به نتیجه اش می ارزد. اما با بکار بردن یک استراتژی موثر می توانید به یک پیروزی دائمی دست پیدا کنید.
دانلود مقاله بررسی و تحلیل مقایسه ای آموزش حسابداری word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله بررسی و تحلیل مقایسه ای آموزش حسابداری word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله بررسی و تحلیل مقایسه ای آموزش حسابداری word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
عصر حاضر را عصر اطلاعات می نامند و دارای ویژگیهایی منحصر به فردی می باشد که در هیچ عصری وجود نداشته است. از ویژگیهای بارز این عصر می توان به افزایش شدید رقابت، گسترش و جهانی شدن بازارهای اقتصادی، پیچیدگی معاملات و رویدادهای اقتصادی، محدودتر و کمیاب تر شدن منابع و لزوم مدیریت کارا و اثربخش آنها اشاره نمود.
حسابداری به عنوان یک علم نوظهور و دارای سیستمهای اطلاعاتی کمی به عنوان بهترین ابزار مدیران در عصر پرتلاطم حاضر قلمداد می گردد و توجه خواص و عوام به آن همه روزه بیشتر و عمیق تر می گردد. تا چند دهه اخیر در دانشگاههای دنیا تقریباً هیچ توجهی به حسابداری به عنوان یک رشته تحصیلی نمی شد و آنرا نهایتاً در چند واحد درسی در رشته هایی مانند اقتصاد و مدیریت مالی مطالعه می کردند! ولی اگر اغراق نکرده باشیم، در دهه های اخیر حسابداری از چنان جایگاهی برخوردار شده است که نه تنها در تمامی دانشگاهها و دانشکده های بازرگانی مطالعه و تدریس می شود، بلکه دارای جایگاهی فراتر و استوارتر از حتی رشته هایی مانند اقتصاد، مالی و بازرگانی هم شده است.
حسابداری علمی اجتماعی و چند بعُدی بوده و می توان گفت که تقریباً به نوعی با کلیه علوم شناخته شده مرتبط و در تعامل بوده و از آنها تأثیر پذیرفته و نیز بر آنها بسیار مؤثر می باشد؛ از جمله می توان به ارتباط حسابداری با رشته هایی مانند اقتصاد، مالی، روانشناسی، جامعه شناسی، اعصاب شناختی، تصمیم گیری، اخلاق، فرهنگ و مذهب اشاره کرد. در مورد دو رشته آخر، پژوهش های متعددی ( هافستد، 1979؛گری، 1988؛ هریسون و میس کینن، 1986) انجام شده و بیانگر این امر هستند که تأثیر مذهب و فرهنگ بر حسابداری انکارناپذیر می باشد. با توجه به توضیحات فوق که درباره برخی وضعیت ها و شرایط عصر حاضر ارایه گردید، حسابداری نیز به عنوان یک علم اجتماعی و یک سیستم اطلاعات بایستی بتواند خود را با تغییرات محیط پیرامون اش وفق دهد تا اهمیت و نقش مؤثر خود را حفظ و تداوم بخشد.
با گسترش روزافزون بازارها و افزایش رقابت در سطح بین المللی و حتی جهانی، واحدهای تجاری و مدیران آنها نیازمند اطلاعاتی بودند که آنها در اتخاذ تصمیمات و انجام قضاوت های آگاهانه در یک سطح بین المللی یاری رساند. از سوی دیگر، سایر استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری از قبیل سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان نیز که مجبور به سرمایه گذاری و اعطای اعتبار در سطح گسترده بین المللی می باشند، نیازمند اطلاعاتی بودند که آنها را در این شرایط پرتلاطم یاری رساند. این چالش های پیش روی حسابداری در عصر نوین، باعث گردید تا حرفه حسابداری در سال 1973 اقدام به تأسیس کمیته استانداردهای حسابداری بین المللی (IASC) جهت تدوین استانداردهای قابل بکارگیری در یک سطح بین المللی، تأسیس فدراسیون بین المللی حسابداران (IFAC) و سایر سازمان های بین المللی نماید.
علیرغم اقدامات اشاره شده در بالا، و با توجه به نقش سایر عوامل تأثیرگذار بر حسابداری از جمله مذهب، سیستمهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگ و غیره، سیستمهای حسابداری در اکثر کشورهای دنیا دارای تفاوت ها و ویژگیهای خاصی هستند. پژوهش ها نشان می دهند که عواملی از جمله سطح تحصیلات و سیستمهای آموزشی، نوع سیستم سیاسی، نوع سیستم قانونی و نیز سطح توسعه یافتگی اقتصاد بر سطح توسعه و پیشرفت سیستم حسابداری یک کشور مؤثر می باشند( شرودر و همکاران، 1388). مثلاً، بین سطح تحصیلات شهروندان یک کشور و توسعه سیستم های گزارشگری و حسابداری در آن کشور همبستگی مستقیمی وجود دارد. همچنین، نوع سیستم سیاسی (سوسیالیست، دموکراتیک، تک حزبی( استبدادی، جمهوری و;) می تواند تأثیر به سزایی بر نحوه ارایه استانداردها و رویه های حسابداری و تکامل و توسعه آن داشته باشد، در یک کشور دارای سیستم اقتصادی متمرکز ( دولتی)، سیستم حسابداری بسیار متفاوت از سیستم حسابداری در یک کشور دارای سیستم اقتصادی خصوصی و مبتنی بر بازار خواهد بود. در همین حال، سطح توسعه اقتصادی یک کشور بر فرآیند تدوین و کاربرد روشهای گزارشگری آن اثرگذار می باشد؛ به عبارت دیگر، کشورهای توسعه نیافته نیازی به سیستم حسابداری پیشرفته ندارند( شرودر و همکاران، 1388).
گری(1988) معتقد بود که یک چارچوب نظری شامل فرهنگ می تواند جهت توزیع و پیش بینی تفاوتهای بین المللی موجود در سیستم های حسابداری و تعیین الگوهای توسعه حسابداری به صورت بین المللی مورد استفاده قرار گیرد.
روسیه کشوری است که برای مدتهای طولانی به صورت یک کشور کمونیستی و تحت اقتصاد متمرکز ( دولتی) اداره شده است. اگرچه این کشور در دهه های اخیر به سمت اقتصاد مبتنی بر بازار حرکت می نماید، ولی باز هم می توان اثرات اقتصاد متمرکز را در این کشور مشاهده کرد. از سوی دیگر، کشور امریکا به عنوان یک کشور دارای اقتصاد کاملاً مبتنی بر بازار ( اقتصاد خصوصی) شناخته می شود؛ لذا با توجه به توضیحات ارایه شده در بخش قبلی این نوشته، می توان انتظار داشت که سطح و نوع سیستم آموزشی و توسعه یافتگی حسابداری در این دو کشور ( به عنوان قطب های مهم سیاسی و اقتصادی در دنیا) دارای تفاوتهای مهمی باشند. لذا مطالعه این موارد در این دو کشور و بررسی مقایسه ای آن می تواند، نکات بسیار مهم و ارزنده ای رابرای کشورهای در حال توسعه و نیز برای محیط های آموزشی و علمی حسابداری ارایه نماید. در این مقاله که حاصل یک پژوهش پیمایشی انجام شده در دانشگاه Barry می باشد، به صورت نسبتاً جامع به بررسی سیستمها و روشهای آموزش حسابداری و تأثیرات و نیز نقاط قوت و ضعف( مزایا و معایب) آنها در دانشگاههای دو کشور روسیه و امریکا پرداخته شده است. لذا با توجه به اوضاع کنونی رو به رشد حسابداری در کشورمان ایران و لزوم توجه به تجربیات سایر کشورها، و نیز با عنایت به موضوع جالب این همایش () اقدام به ترجمه و تألیف این مقاله و ارایه آن در این همایش گردید. پیشنهاد می شود که به منظور ارتقاء و غنای ادبیات حسابداری کشورمان اقدام به بررسی متون کاربردی و مؤثر ( از قبیل مقاله حاضر) و نیز انجام پژوهش های تجربی ، پیمایشی و حتی آزمایشگاهی در دانشگاهها و محیط های اجرایی کشورمان به منظور کشف نقاط ضعف و قوت موجود و نیز ویژگی های خاص حاکم بر کشور از قبیل لزوم توجه به مذهب، فرهنگ و اخلاقیات اسلامی، و اهتمام به کاهش نقاط ضعف موجود، ارتقای نقاط قوت و طراحی و استقرار سیستم حسابداری مناسب و مؤثر در کشور خود نماییم.
چکیده :
این پژوهش به بررسی و تحلیل مقایسه ای آموزش حسابداری در دانشگاهای روسیه و ایالات متحده آمریکا می پردازد. بدین منظور دو نوع دانشگاه از هر یک از این کشورها برای اهداف مقایسه ای انتخاب شده و مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند. در این پژوهش به طور خاص دوره ی تحصیلات و آموزش حسابداری در هر یک از آنها مقایسه و ارزیابی شده است. در ابتدا با آموزش دهندگان حسابداری در پنج دانشگاه روسیه مصاحبه شده و اطلاعات گردآوری شده در جریان این مصاحبه¬ها مورد بحث واقع شده است. نتایج حاصله بیانگر این امر هستند که دانشجویان حسابداری در روسیه زمان بیشتری را برای آموزش حسابداری و سایر موضوعات مربوطه در طول دوره دانشگاهشان صرف می کنند. یکی از دلایل چنین نتیجه ای این است که میانگین برنامه آموزشی در روسیه پنج سال می باشد، در حالی که این زمان در سیستم آموزشی آمریکا چهار سال است و در این پژوهش این دو سیستم با هم مقایسه شده اند. به طور کلی می توان گفت که دانشجویان حسابداری در روسیه هرسال زمان بیشتری را برای مطالعه دانشگاهی صرف می کنند.
مقدمه :
قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، روسیه و دیگر جمهوری های شوروی سابق، کم و بیش دارای برنامه آموزش حسابداری یکنواختی در دانشگاه های خود بود. بخش بسیار ناچیزی از حسابداری متکی بر تحصیلات دانشگاهی بود. دانشجویان ، حسابداری را به عنوان بخش اصلی اقتصاد مطالعه می کردند . تاکید اصلی بر چارت حسابها بود و بعضی چیزها در مورد حسابداری بهای تمام شده وجود داشت ( اگرچه حسابداری بهای تمام شده در زمان شوروی سابق قیمتها را شامل نمی شد ) چون همه قیمتها به صورت دلخواهانه تعیین می شد و برای تخصیص منابع و اندازه گیری سود استفاده نمی شد. صورتهای مالی بیشتر از چیزی که در غرب صورت جریان وجوه نقد نامیده می شد را شامل می شد. هیچگونه جریان حسابرسی تا قبل از 1990 وجود نداشت.
از زمانیکه روسیه تبدیل به یک کشور مستقل شد اقتصاد متمرکز به اقتصاد بازار تبدیل شد و این کشور یک سیستم حسابداری اتخاذ کرد که بیشتر منطبق با اقتصاد بازار بود (cheney1990: Enthoven1999: Verrue1995 ) پروستوریکا موجب ایجاد تغییرات اصلی در اقتصاد شد که البته این تغییرات توسط سیستم حسابداری روسیه فیلتر شده است (Enthoven1992: Shama and McMahan1990: Verrue1995 ) . حتی قبل از پروستوریکا مدیران روسی به این نتیجه رسیدند که احتیاج به تغییر روش در ارتباط با موارد و مایل موجود اتحاد جماهیر شوروی سابق وجود دارد( Chastain 1982). در هیمن راستا وزیر مالی روسیه اظهار داشت که همه بانک های روسیه و تعدادی از شرکت های تجاری روسی بایستی استفاده از استاندارد های گزارشگری مالی بین المللی را از یکم ژانویه 2004 شروع کنند . با وجود این هیچ کس نمی دانست که درمورد وضعیت حسابرسی روسیه اتفاقی خواهد افتاد . اما این واقعیت صرف که وزرات امور مالی می خواست اعمال حسابرسی روسی را در آن مسیر به سرعت تحت فشار قرار دهد – یک سال قبل از اقدامات مشابهی در اتحادیه اروپا ((EU اتخاذ شده بود – نشان می دهد که آنجا یک حمایت بسیار قدرتمندی برای ارتقاء سطح حسابرسی ها در روسیه وجود داشت .
یکی از موانع اصلی برای تبدیل سیستم حسابداری روسیه که تحت برنامه متمرکز می باشد این است که آنهامجبور به خروج از اقتصاد بازار بودند، زیرا تعداد حسابداران ناکارآمدی که تحت سیستم جدید در روسیه تربیت شده بودند زیاد بود . تا قبل از سال 1998 استاندارد های حسابداری بین المللی (IAS) که در UK منتشر شده است و توسط چندین کشور مشهور استفاده می شود به زبان روسی در دسترس نبود . ترجمه ای که اکنون در دسترس است جریان های زیادی دارد . برای مثال هیچ کدام از تغییرات متعددی که هئیت استانداردهای حسابداری بین المللی از سال 1998 در استانداردهای خود ایجاد کرده است در این ترجمه ها اعمال نشده است .هر چند که پس از آن برخی از جدیدترین استاندارد های بین المللی به زبان روسی ترجمه شده است . انتقاد دیگر از نسخه روسی IAS این است که برای این استاندادها تاریخ انقضاء معینی وجود، که این امر دارد خواننده را در مورد چیزی که استاندارد بیان می کند شگفت زده می نماید .البته برخی از این تاریخ های انقضا ناشی از اشتباهات ترجمه ای اساسی است. حداقل ممکن است که در یک جمله کلمه NOT را باقی می گذارد که این امر می تواند منجر به این شود که خواننده به این باور برسد که بعضی چیزها که نبایستی انجام بگیرد، باید انجام می گیرد(2004McGee Preobragenskaya and).
همچنین کمبود متون درسی با کیفیت بالا و سایر مواد آموزشی وجود دارد. اگرچه بعضی متون حسابداری غربی به زبان روسی ترجمه شده است بیشتر متون در چند ویرایش در دسترس هستند یعنی به همان اندازه که برای غربی ها در دسترس است. مثلاً یک متن آمریکایی که در سال 2003 ، یازدهمین ویرایش آن در دسترس است ممکن است در روسیه ویرایش هشتم آن در سال 1999 چاپ شود ( 2003McGee Preobragenskaya and ) . مشکل دیگر کاربرد متون امریکایی در دانشگاهای روسیه است که آنها درایالات متحده مبتنی بر GAAP است نه بر مبنای IAS . اگر دانشجویان روسیه نیاز به یادگیری IAS داشته باشند، آنها بایستی روش دیگری برای این منظور پیدا کنند، زیرا آنها از متون ایالات متحده استفاده می کنند و این متون نیز یا چیز کمتری در مورد IAS می گویند و یا اصلاً چیزی نمی گویند .
عامل دیگر برای پذیرش کامل و پیاده سازی IAS در روسیه فقدان اساتیدی می باشد که با این موضوع آشنایی داشته باشند. تدریس IAS و تکنیک های حسابرسی غربی برای افزایش دانشجویان حسابداری روسی زمانیکه خود پروفسور ها با این موضوعات به طور کامل آشنا نباشد مشکل است . در حال حاضر اساتیدی که قبل از 1990 از دانشگاهای روسی فارغ التحصیل شده اند یا احاطه کمتری بر مفاهیم حسابداری نوین داشتند، برای تدریس در دانشگاههای روسیه فراخوانده شده اند. بسیاری از پروفسورهای روسی که بعد از 1990 فارغ التحصیل شده اند نیز تسلط کافی بر IAS و استاندارد های بین المللی حسابرسی ( ISA) جهت آموزش و تدریس مناسب ندارند . مگر اینکه آنها ابتدا خودشان IAS و ISA را به طور کامل مطالعه و یاد بگیرند . وضعیت در بیرون از شهرهای اصلی مسکو و شهر سنت پتزوبورگ حتی بدتر از این است ، زیرا تقاضا برای یادگیری حسابداری جدید در بیرون از این دو شهر بزرگ روسیه کمتر است. یک دلیل برای فقدان چنین تقاضایی این است که تنها بزرگترین شرکت های روسی نیاز دارند که از IAS استفاده کنند و دلیل اصلی این است که آنها استفاده از IAS را فقط برای جذب سرمایه های خارجی نیاز داشته و در غیر این صورت نیازی به آنها نخواهد بود . همچنین باید ذکر نماییم که مقامات مالیاتی روسیه اطلاعاتی را تقاضا می کند که برای استانداردهای حسابرسی دولت روسیه گردآوری شده است .بدیهی است که جاییکه تقاضایی وجود ندارد تولید هم وجود نخواهد داشت، لذا بیرون از بزرگترین شهرهای روسیه بزودی تغییری ایجاد نخواهد شد .
بحث اصلی این مقاله در این مورد می باشد که نویسندگان آن در پی این امر بودند که مواردی چیزی را که در دانشگاهای روسیه در فضای آموزش حسابداری انجامی شود یاد بگیرندمی باشدآنها خواهان این امر هستند که مواردیی را که به دانشجویان حسابداری در دانشگاهای روسیه تدریس می شد را یاد گرفته و مقایسه ای بین دوره ها و موضوعات آموزشی حسابداری ارائه شده توسط میانگین دانشگاههای US و روسیه انجام دهند .
ادبیات پژوهش :
ادبیات زیادی در ارتباط با آموزش حسابداری در ایالات متحده وجود دارد . بنابراین ، بخش عمده این ادبیات برای اهداف این مطالعه که در مورد آموزش حسابداری در روسیه بحث میکند نامربوط می باشدس .
طبقه دیگر ادبیات مرتبط با آموزش حسابداری می باشد که عمدتاً معطوف به آموزش حسابداری در اقتصاد های متحول می باشد . فدراسیون بین المللی حسابداران ( IFAC ) برخی رهنمود هایی را ارائه میکند که در چندین اقتصاد متحول پذیرفته شده است ( IFAC 2003a-h) .
طبقه سوم این از ادبیات نیز به آموزش حسابداری در روسیه مربوط است . (Anon.2001,1994: Coyle and Platonov 1998: Enthoven et al. 1998: Kobrak 1991: Smirnova et al. 1995)) . همچنین بخشی از ادبیات آموزش حسابداری نیز وجود دارد که آموزش حسابداری را در سایر جمهوری های شوروی سابق بحث می کند. (McGee 2003 )
اگر چه آموزش حسابداری در دیگر جماهیر شوروی سابق کم و بیش شبیه آموزش های حسابداری گذارنده شده دانشجویان روسی است، در این مقاله به ارزیابی این ادبیات نیز پرداخته شده است . از زمان فروپاشی شوروی سابق ، آموزش حسابداری در زمینه های متفاوت در جمهوری های شوروی تکامل یافته است و قبل از آخرین تغییرات انجام شده در این رشته مطالب آن نیز چاپ شده است .
روش پژوهش :
پس از مرور ادبیات آموزش حسابداری در اروپای غربی و جماهیر شوروی سابق ، اقدام به تهیه لیستی آزمایشی از دانشجویان حسابداری روسیه می گردد. یک نمونه از دانشجویان حسابداری نشان می دهد که دانشگاههای ایالتی انتخاب شده و نتایج آنها به هم ربط داده شده اند .
مصاحبه های انجام شده به صورت زمان بندی شده بوده و در طی تابستان سال 2003 در مسکو ، سنت پترزبورگ ، اُمسک و غازان انجام شده اند . مصاحبه ها ی پژوهش در دانشگاهها زیر انجام شده اند :
دانشگاه پلی تکنیک دولتی سنت پترزبورگ
دانشگاه دولتی وابسته به خط آهن سنت پترزبورگ ( دانشگاه حمل و نقل دولتی پترزبورگ )
دانشگاه کشاورزی تیمیریازف مسکو
دانشگاه دولتی اُمسک
انجمن اقتصادی مالی دولتی غازان
لازم به ذکر است که مصاحبه هایی با رؤسای دانشکده ها ؛ رؤسای دپارتمانهای حسابداری و دیگر اساتید انجام شده اند و نتایج بدست آمده نشانگر این هستند برنامه های حسابداری به خوبی گردآوری شده است .
آموزش حسابداری در روسیه :
دانشگاهای روسی ضرورتاً برنامه های حسابداری خود را در مدت مشابه با دانشگاهای آمریکایی ارائه نمی دهند. با این وجود اینکه دانشگاهای آمریکایی مدرک لیسانس را در مدت چهار سال به دانشجویان ارائه می دهند، اما اکثریت دانشگاههای روسی این برنامه های آموزشی را در پنج سال ارائه می دهند. کمتر از 10 درصد دانشگاههای روسی مدرک لیسانس را در چهار سال ارائه می دهند . یکیاز دلایل مربوط به محبوبیت برنامه های پنج ساله آموزشی این است که اکثر کارفرمایان روسی فکر می کنند که دوره ی لیسانس ارزش کاری چندانی برای شرکت آنها ندارد. آنها ترجیح می دهندکه کسی را استخدام کنند که دوره تخصص پنج ساله خود را گذرانده باشند، به خاطر اینکه ارزش کاری این دوره بیشتر و مفید تر است. بدین منظور دانشگاههای ایالتی پلی تکنیک سنت پترزبورگ به منظور مقایسه گزینه های مختلف انتخاب شد . دلیل این انتخاب نیز این بود که برنامه آموزش حسابداری آنها نسبتاً مدرن بوده و مطابق با استاندارد های روسیه می باشد. برنامه ی آموزشی این دانشگاه، روندی را در آموزش حسابداری که نتایج آن قابل مقایسه در حد میانگین AACSB آمریکایی ها بود و زمان آزمون آن طولانی تر از سایر دانشگاههایی که پیشرفت آنها در حد پیشرفت دانشگاه ایالتی پلی تکنیک سنت پترزبورگ نیست، نمی باشد.
این دانشگاه برای دوره لیسانس یک دوره چهار ساله، برای دوره ی تحصیل ویژه یک دوره ی 5 ساله، و برای دوره فوق لیسانس یک دوره 6 ساله را ارائه می دهد. در حالیکه20درصد دانشجویان دوره ی تخصصی خود را تا دوره فوق لیسانس به مدت 6 سال ادامه می دادند، دلایل معتعددی نیز وجود دارندکه دانشجویان را از ادامه تحصیل برای گرفتن مدرک دوره ی فوق لیسانس باز می دارد. یکی از این دلایل این بود که دولت دوره ی 6 ساله مطالعاتی را حمایت نمی کرد بنابراین دانشگاهها مجبور می شدند تا هزینه ی سال ششم را از بودجه خودشان بپردازند، با این وجود، نتایج حاصل از مصاحبه در غازان نشان داد که دانشگاه بودجه ای را برای سال ششم دریافت می کند . بنابر این سیاست ادامه مطالعات در سال ششم در تمامی دانشگاههای روسی بصورت متحدالشکل صورت نگرفت. همچنین مردم یک مدرک فوق لیسانسی را می گیرند که قادر نیستند شهریه بسیار بالای آن را بپردازند به خبر دانشجویانی که بعد از ترک دانشکده پولی بدست می آورند تا دوره تخصص را بگذرانند، بنابراین شانس کمتری برای همه وجود دارد تا تحصیلاتشان را تا دوره فوق لیسانس ادامه دهند. دانشجویانی که تصمیم می گیرند به هر نحوی مدرک دوره فوق لیسانس را بگیرند به این خاطر این کار را می کنند که می دانند که مدرک فوق لیسانس بازار کار آنان را بهتر خواهد کرد .
جدول 1 نشانگر این است که چگونه ساعات آموزشی بصورت متنوع بین دانشجویان ثبت نام کرده در دوره آموزشی 5 ساله تخصیص یافته است . برنامه 5 ساله بدین دلیل برای تجزیه و تحلیل انتخاب شده است که برنامه 5 ساله، مشهورترین و بیشترین برنامه پیشنهاد شده نه تنها در دانشگاه پلی تکنیک دولتی پترزبورگ بلکه در سراسر روسیه است . اگر مقایسه ای بین آموزش حسابداری در روسیه و ایالات متحده انجام شود، چنین استنباط خواهد شدکه برنامه انتخاب شده بایستی بر اساس برنامه ای باشد که اکثر دانشجویان حسابداری روسیه آن را دنبال می کنند .
این امر در واقع دلیل اصلی انتخاب نشدن دوره ی آموزشی لیسانس بود، حتی اگر برنامه دوره لیسانس چهار ساله روسیه برنامه دوره ی لیسانس آمریکا را پوشش دهد .
دانشجویان روسی که حسابداری که به مطالعه می پردازند مدت زمان زیادی نسبت به سایر موضوعات صرف می کنند و به همین دلیل بیشتر آنها فرصتی برای عملی کردن مطالعات خود ندارند .البته اکثر دانشجویان روسی، برنامه آموزشی همتایان امریکایی خود را دست دارند، زیرا در این کشور(روسیه)بدون اینکه توجه عمده ای شود زمان زیادتری توسط دانشجویان جهت مطالعه علوم اجتماعی ، انسانی ، علوم ریاضی و طبیعی صرف شده است . جدول 1 برنامه آموزشی حسابداری استاندارد توصیه شده بوسیله دولت روسیه را نشان می دهد . جمعا 9280 ساعت برای یادگیری برنامه تخصصی حسابداری لازم است.
جدول 2 جزییات و سرفصل های موضوعات مورد مطالعه برای رشته حسابداری دانشگاه پلی تکنیک دولتی پترزبورگ را ارائه می دهد . دوره آموزشی آن اندکی از دوره ی آموزشی توصیه شده دولت روسیه متفاوت می باشد البته این امر با اجازه وزارت آموزش روسیه اجازه داده شده است .در این جدول که از اسناد رسمی دانشگاه گردآوری شده است. ستون های جداگانه ای برای کنفرانس ، مطالعه آزمایشگاهی و خودخوان وجود دارد. لازم به ذکر است که ساعت های مربوط به مطالعه کلاسی ، خودخوانی و غیره، برآوردهای مولفان این مقاله نیستند، بلکه ساعات واقعی برنامه ریزی شده در برنامه آموزشی این دانشگاه می باشند .
جدول 3 نشان دهنده جزئیات برنامه آموزشی از طریق طبقه بندی انجام شده است. همانگونه که مشاهده می شود در این جدول بخش های جداگانه ای برای حسابداری و سایر امور تجارتی و نیز امور غیرتجاری وجود دارند . بعضی موارد قراردادی ( اختیار ) در این سه طبقه وارد شده است. برای مثال ، آمار و نظریه احتمالات بعنوان روش های تجاری طبقه بندی شده اند، در حالیکه آنها می توانستند در زمره تجارت یا ریاضیات باشند . بعضی دانشگاههای روسی در مدرسه تجارت ، آمار تدریس می کنند در حالیکه در سایر دانشگاهها، آنها را در دپارتمان ریاضی تدریس می کنند . فقه (الهیات ) بعنوان امور غیر تجاری طبقه بندی شده است، در حالیکه برخی از سرفصل های محتوای آن قانون تجارت را شامل می شد . علوم اطلاعاتی نیز بعنوان امور غیر تجاری طبقه بندی شده است، در حالیکه این موضوع درآمریکا اغلب در دانشکده های بازرگانی تدریس شده و البته بعضی مدارس آمریکا نیز آن را در زمره هنرها و علوم تدریس می کنند .
آموزش حسابداری در آمریکا :
شیوه آموزش حسابداری در ایالات متحده در یک از دانشگاه ها متفاوت از دانشگاه دیگر است، هر چند که اختلاف چندانی زیادی مخصوصاً در سطح لیسانس بین آنها وجود ندارد .
یکی از دلایل چنین یکنواختی نسبی عبارت است از وجود انجمن مکاتب همکاری پیشرفته در تجارت ( AACSB) ، آژانسی که به برخی از دانشکده های بازرگانی در ایالت متحده اعتبار بخشیده و تاحدودی می تواند نیازمندیهای شدیدتری را در مورد اینکه چه کسی باید این اعتبارات را بگیرد تعیین نماید.AACSB در واقع اعتبار کمتر از نصف دانشکده های بازرگانیرا تعیین کرده در ایالات متحده قدرت و نفوذ زیادی در این زمینه دارد؛ زیرا دانشگاههایی که AACSB به آنهااعتبار می دهد از دانشکده های بزرگتر پشتیبانی می کنند . تقریبا همه دانشگاههایی که دوره های PHD حسابداری را برگزار می کنند توسط AACSB اعتبار داده شده هستند .
در این ارتباط مولفان این مقاله تصمیم گرفتند تا از الزامات دوره های آموزشی یک دانشکده اعتبار داده شده توسط AACSB برای اهداف مقایسه ای استفاده نمایند . دانشگاه Barry به این دلیل انتخاب شد که آن یک دانشگاه کوچک با اندکی کمتر از 9000 دانشجو بوده و اعتبار AACSB را در آوریل سال 2003دریافت کرده است . احتمالا برنامه آموزشی این دانشگاه در زمینه حسابداری بیانگر، استاندارد های جاری AACSB می باشند ( اگرچه برخی استاندارد های AACSB در حال تغییر هستند اما این استانداردها به برنامه آموزشی مربوط نیستند) دانشگاه Barry در واقع نمونه ای از دانشگاههایی است که اخیراً اعتبارنامه AACSB را گرفته اند . زمانیکه AACSB برای اولین باراعطای اعتباریه دانشکده را شروع کرد ، عمدتاً دانشگاههای بزرگتر برای اخذ این اعتبار نامه تقاضا کرده بودند،ولی در حال حاضر اکثراً دانشگاههای کوچکتر برای اخذ این اعتبارنامه ها از AACSB تقاضا می کنند .
جدول 4 جزئیات برنامه آموزش دوره لیسانس چهارساله حسابداری را نشان می دهد . طبقات جداگانه ای برای حسابداری و سایر امور تجارتی و واحدهای غیرتجاری وجود دارد . دانشگاه Barry از سیستم زمانی نیمسالی استفاده می کند ، که هر نیمسال شامل 15 جلسه کلاسی است . هر ساعت آموزشی در این دانشکده 50 دقیقه می باشد، بنابراین بخاطر سادگی یک ساعت دانشکده را 60 دقیقه تعریف کرده ایم . به منظور اهداف مقایسه ای، چنین برآورد شده است که به ازای هر ساعت صرف شده در کلاس، 5/1 ساعت نیز برای مطالعه صرف شده است . البته بایستی ذکر شود که برخی قراردادها در طبقه بندی بعضی موضوعات وجود دارد. برای مثال دانشگاهBarry درس اقتصادکلان را بعنوان یک علم اجتماعی فهرست می کند اما ما آن را بعنوان یک درس تجاری طبقه بندی کرده ایم . دانشگاه Barry طبقه بندی جامعی برای دروس تجارت و آمار و احتمال مقدماتی بعنوان روش های ریاضیات انجام داده است، ولی ما آنها را بعنوان روش های تجاری فهرست کرده ایم. همچنین این دانشگاه درس مبانیBarry کاربرد کامپیوتر را بعنوان یکی از دروس غیرتجاری فهرست کرده است که ما آن را بعنوان یک درس از امور تجاری طبقه بندی نمودیم.
بررسی مقایسه ای:
انجام یک مقایسه صریح بین دوره های آموزشی دانشگاهی که یک دانشجوی حسابداری روسی و نیز یک دانشجوی آمریکایی مجبور به گذران آن خواهند بود، سخت است . سوابق ثبت روزنامه آنها نیز متفاوت ازهم هستند . مقایسه بین دانشجویان در کشورهای مختلف بصورت غیررسمی نشان داده است که دانشجویان آمریکایی تقریباً در دوره های ریاضیات و مهارتهای علمی پایین تر از سطح متوسط بوده اند، آزمونهای استاندارد بین المللی نیز گویای این امر است . در طرف دیگر، دانشجویان روسی در مهارت های ریاضی و علمی شهرت دارند. بنابراین چنین نتیجه گیری میشود که بطور متوسط در سال اول دانشجو در یک دانشگاه روسی بهتر از دانشجوی آمریکایی برای اجرای کار آکادمیک آماده میشود.
اگر این استنباط صحیح باشد، مسلماً دانشگاه های روسی نسبت به دانشگاه های آمریکایی ممکن است بیشتر از دانشجویان سال اولشان تقاضا داشته باشند. در دیدگاه اول مصاحبه های یکی از نویسندگان (مولفان) با انواع دانشجویان کشورهای اروپای غربی در طول سال تایید شده بود . آنها عموماً چنین احساس می کردند که دانشگاه های آمریکایی در برخی روش ها با آنها رقابت نمی کنند و احساس میکردند مدارس امریکایی نسبت به زمانی که آنها دانش آموزان دوره متوسطه بودند موارد بیشتری را شامل می شد، بنابراین این دیدگاه عمومی به برخی از روشهای حسابداری که آنها در دانشگاهای آمریکایی می پنداشتند توسعه داده شد . چنین به نظر می رسید که حسابداری میانه بطور خاص مورد توجه می باشد اگر چه هیچ کدام از دانشجویان در مصاحبه هایشان این امر را صراحتاً نگفته بودند که حسابداری میانه سخت تر از بعضی روشهای دانشگاه های اروپای غربی است .
ولی این موضوع، تنها اختلاف بین ویژگی های دانشجویان سال اول دانشگاه های روسی و امریکایی نمی باشد. درصد بیشتری از فارغ التحصیلان دوره متوسطه در امریکا نسبت به روسیه وارد دانشگاها میشوند، بنابراین حتی اگر معدل دوره متوسطه دانشجویان روسی پایین تر از معدل دانشجویان امریکایی باشد معدل سال اول دانشگاهی دانشجویان روسی نسبت به معدل سال اول دانشجویان آمریکایی بالاتر خواهد بود، زیرا دانشگاه های روسیه تنها فارغ التحصیلان مدارس خوب تر را پذیرش میکنند درحالیکه برخی دانشگاه های آمریکایی فارغ التحصیلان همه مدارس را پذیرش میکنند. برخی دانشگاه های آمریکایی حتی ترک تحصیل کنندگان از مدارس را که بالای 23 سال سن داشتند، تنها به دلیل اینکه آنها دارای تجربه کاری می باشند و به بلوغ عقلی رسیده بودند را پذیرش می کنند. با توجه به اینکه در نظر گرفتن تمامی این عوامل در فرآیند مقایسه، ما را از زمینه اصلی بررسی هایمان که در واقع مقایسه برنامه های آموزشی در دانشگاه های روسی و آمریکایی می باشد، جدا خواهد کرد، لذا بنابراین ما این بحث را به آینده موکول میکنیم .
دلایل دیگری وجود دارد که چرایی مقایسه بین برنامه های آموزشی حسابداری در دانشگاه های روسیه ودانشگاه های آمریکایی را دشوار می کند . مثلاً این که ممکن است دوره مطالعاتی آن متفاوت باشد. در مدارس آمریکایی برنامه آموزشی معمولاً بین 120 الی 128 ساعت در هر ترم می باشد که 15 ساعت آن در کلاس خواهد بود . اما هر ساعت کلاس فقط 50 دقیقه است . برنامه آموزشی میتواند برای یک دانشجوی تمام وقت در عرض 4 سال تکمیل شود. این مدت زمان برای
دانشگاه های روسی بصورت متحد الشکل نیست ، مثلاً برخی از دانشگاه های روسی دارای یک برنامه آموزشی می باشند که چهار سال طول می کشد، در حالی که برخی دیگر از آنها 5 سال طول می کشد. برخی از دانشگاه های روسی نیز دارای یک برنامه آموزشی شش ساله می باشند که به آن دوره فوق لیسانس گفته میشود. همچنین در این دانشگا
ه های روسی مطالعات تنها بر اساس زمان سپری شده در کلاس سنجیده نمی شود. عوامل دیگر برای این امر شامل زمان مطالعه، زمان های شرکت در آزمایشگاه، زمان های کاری بعنوان یک کارآموز و یا حسابدار علمی نیز میباشد. همچنین برخی از سخنرانی های انجام شده در سالن های بزرگ سخنرانی که اساتید( پروفسورها) انجام میگیرد و نیز سایر گروه های کوچک که بوسیله استادیارها راهنمایی میشود، جزء برنامه های این دوره ها می باشند. بنابراین شاید تفاوت هایی در کیفیت سخنرانی های انجام شده در دانشگاه های کوچک و بزرگ وجود داشته باشد. عده ای چنین می پندارند که کیفیت آموزش
با افزایش تعداد نفرات کلاس کاهش خواهد یافت. باید درک کرد کلاسهای کوچکتر نسبت به کلاس هایی که در سالن های بزرگ برگزار میشود منجر به تجربیات آموزشی بهتری خواهد شد . دانشجویان تمایل دارند تا توجه بسیاری داشته باشند و با همدیگر صحبت نکنند تا صدای استاد را در کلاس های کوچکتر بتوانند بهتر بشنوند . این امر در برخی از دانشگاه های بزرگ آمریکایی نیز صورت گرفته است که دست کم در سال های اول یا دوم آموزشی آنها صورت می گیرد اما هنوز این روش در دانشگاههای کوچک مورد استفاده قرار نمی گیرد .
در یک تلاش جهت تخمینن این تفاوت ها، ما اقدام به ارایه فرضیاتی با توجه به سیستم آموزشی آمریکایی نمودیم . برای مقایسه این فرضیات، ما فرض کردیم که بطور متوسط دانشجویان آمریکایی به ازای هر ساعت آموزش در کلاس، 5/1 ساعت بیرون از کلاس مطالعه می کنند و نیز جهت راحتی انجام تخمین و ارزیابی فرضیه خود هر ساعت آموزش را 60 دقیقه در نظر گرفتیم در حالیکه یک ساعت آموزش دانشگاهی دانشگاهی فقط 50 دقیقه است.
ما برای اهداف مقایسه ای تصمیم گرفتیم برنامه 5 ساله روسیه را با برنامه دوره لیسانس چهار ساله دانشگاههای آمریکا مقایسه کنیم،اگرچه ممکن است آن چنین انتخابی عجیب به نظر برسد، ولی دلیل آن میتواند توجیه کننده باشد؛ همانطور که قبلاً اشاره شد کمتر از 10% دانشگاه های روسیه که برنامه آموزش حسابداری را برگزار می نمایند، دوره لیسانس چهارساله را توصیه کرده اند، و اکثریت آنها نیز دوره لیسانس پنج ساله را پیشنهاد می نمایند. بنابراین اگر هدف مقایسه حسابداری در میانگین دانشگاه های روسیه و حسابداری توصیه شده توسط دانشگاه های آمریکایی باشد، مقایسه برنامه های پنج ساله روسیه با برنامه دوره لیسانس چهار ساله آمریکا خیلی مناسب به نظر می رسد.
جدول 5 برنامه حسابداری دانشگاه های روسیه و آمریکایی را که برای اهداف مقایسه ای انتخاب شده اند مقایسه می کند. همانگونه که انتظار می رود، دانشجویان حسابداری روسی برای هر سه طبقه موضوعات زمان بیشتری نسبت به همتایان روسی جهت انجام مطالعه صرف می کنند. یکی از دلایل زیاد بودن ساعات مطالعه این است که برنامه های روسیه پنج سال می باشند، در حالی که برنامه های آمریکا چهار سال هستند. اگر اعداد این جدول بصورت سالیانه بود مقایسه می توانست کمی فشرده تر نیز شود. اگر مجموع ساعات روسیه به پنج تقسیم شود و مجموع ساعات آمریکا به چهار تقسیم شود، متوسط زمان مطالعه سالانه بدست می آید:
1737 = 5 / 8684 = زمان مطالعه سالانه در روسیه
1182 = 4 / 4726 = زمان مطالعه سالانه در آمریکا
اگر این اعداد برآورد های معتبری از زمان صرف شده جهت مطالعه باشند آن به این معنی است که میانگین زمان مطالعه صرف شده دانشجویان حسابداری روسیه، به میزان 555 ساعت در یک سال بیشتر است .
اگر مجموع زمان مطالعه مقایسه شود نتایج اختلاف قابل توجه تری را نشان خواهد داد . دانشجویان روسی برای کسب دانشنامه (دیپلم) 8684 ساعت زمان صرف میکنند که این زمان برای دانشجویان حسابداری امریکایی 4726 ساعت می باشد . اگر آنها را با هم مقایسه کنیم 3958 ساعت اختلاف وجود خواهد داشت که این میزان، بیشتر از 84% است.
ظاهراً مدارک کافی وجود دارند مبنی بر اینکه بطور متوسط فارغ التحصیلان حسابداری در روسیه بهتر از فارغ التحصیلان حسابداری در آمریکا هستند. دانشگاه های روسی انتخابی تر هستند و اجازه می دهند تا دانشجویان در برنامه های خود شرکت کنند. دانشجویان روسی تعداد ساعات بیشتری را در زمینه حسابداری مطالعه می کنند و آنها 2/31% زمان خود را برای مطالعه حسابداری صرف میکنند، در حالی که دانشجویان آمریکایی 8/23% زمان خود را صرف مطالعه می کنند. همچنین دانشجویان روسی 2707 ساعت زمان برای مطالعه صرف می کنند ولی دانشجویان آمریکایی 1125 ساعت مطالعه می کنند که در واقع به میزان 1582 ساعت و یا 141% بیشتر است.
اگر چه سایر عوامل نیز وجود دارد که احتمالاً بر این نتایج تأثیرگذار باشند، برای مثال کیفیت نسبتاً نامطلوب متون درسی و منابع اطلاعاتی در روسیه، لز جمله اهم این موارد هستند. متون حسابداری روسیه به اندازه متون کتابهای آمریکایی شفافیت ندارند و هیچ کتاب روسی وجود ندارد که بتواند با کتاب های سطح متوسط آمریکایی در عمق و گستردگی مطالب برابری کند. اگر چه برخی از متون آمریکایی به روسی ترجمه شده است اما این ترجمه ها عمدتاً مربوط به هشت الی ده
سال پیش بوده و کیفیت ترجمه ها نیز چندان خوب نیست. اکثریت دانشجویان روسی کتابهای درسی حسابداری زیادی ندارند، زیرا هزینه تهیه آنها بخاطر اینکه برای دانشجویان روسی بسیار گران می باشد. برای غلبه بر این مشکل، آنها به کتابخانه می روند و تنها آن کتابهایی را می توانند مطالعه نمایند که در کتابخانه مربوطه وجود دارند . این روش مطالعه در دانشگاه های روسیه کاملاً رایج است. اما مسئله این است که کتابخانه های دانشگاه های روسیه نیز کتاب های کافی برای همه دانشجویانی که می خواهند مطالعه کنند ندارند. این مشکلات در مورد شهرهای دیگر به غیر از مسکو و سنت پترزبورگ، بسیار صادق می باشد. یکی از پروفسور های حسابداری به ما چنین گفت که ما اطلاعات دیگری را نیز بدست می آوریم که به نظر با این ادعای کلی میتواند قابل بحث باشد. همچنین سایر افرادی که با آنها مصاحبه شد فکر میکردند که به اندازه کافی برای دانشجویان کتاب دارند. بنابراین شاید نتوان گفت که مشکل کمبود کتابهای درسی در آنجا وجود دارد.
راه حل دیگری که در طی جریان مصاحبه ها حاصل گردید، این بود که بعضی از کتب دانشجویی به صورت یارانه ای بود خریداری شوند؛ برای مثال وزارت کشاورزی که کنترل زیادی بر دانشکده کشاورزی Timiryazev (تمیر یازف)داشت به خرید کتاب سوسبید داده بود، بنابراین میانگین هزینه های کتاب دانشجویان حدود 2 دلار بود که تا حد امکان کمترین هزینه ای بود که دانشجویان قادر بودند برای خرید کپی کتاب هایی که آنها احتیاج داشتند بپردازند. با وجود این، چنین اقدامی، بر اساس مصاحبه هایی که انجام شده است در سایر دانشگاه ها وجود ندارد.
سوسبید دادن به کتابهای درسی همچنین در زمره پروژه های تجدید ساختار (اصلاحی) حسابداری بوده است که توسط نمایندگی توسعه بین المللی آمریکا (USAID) در آمریکا و بوسنی انجام شده است. در این دو کشور، USAID یکسری کتابهایی را برای کتابخانه های دانشگاهی اعطا نموده یا بابت هزینه ترجمه و چاپ کتابهای حسابداری سوسبید داده است. لذا انجمن حسابداری محلی، کتابهایی را می فروخت که میتوان از عهده قیمت آن برآمد. علیرغماین موارد، مصاحبه کنندگان در بخشی از مطالعه حاضر، به گونه ای رفتار کردند که به غیر از دانشکده کشاورزی Timiryazev مدارک زیادی برای سوسبید متون درسی در روسیه پیدا نشد.
همچنین می تواند گفت که بعضی متون درسی حسابداری دارای هزینه ای حدود 3 دلار (بدون سوسبید ) بوده و این امر کتابها را برای دانشجویان روسی، البته در صورت تمایل ممکن میسازد . بنابراین دلیل دیگری وجود ندارد که دانشجویان روسی زیادی کتابهای درسی حسابداری را نمی خرند حتی اگر به آنها پیشنهاد شود، زیرا 3 دلار بپردازید تا صاحب یک کتاب شوید زمانیکه شما میتوانید بطور رایگان آن را در کتابخانه بخوانید. دانشجویان روسی فکر می کنند که منطقی نیست که پولی را برای کتابی که ارزشی بعد از فارغ التحصیلی ندارد بپردازند، زیرا که آن کتاب بخاطر اینکه آن قدیمی می شود و هرگز مجدداً خوانده نمی شود.
عامل دیگری که نیاز به بحث دارد به دانشجویان جدیدالورود و فارغ التحصیلان دانشگاه ها مربوط می شود. اگر دانشجویان حسابداری را به عنوان تولیدات و دانشگاه را بعنوان تولید کننده در نظر بگیریم، با وجود اینکه دانشجویان جدید الورود که وارد دانشگاه های روسیه می شوند ممکن است دارای شرایط یا کیفیت بالایی باشند ولی بطور آماری نمی توان گفت که آنها با کیفیت بهتری فارغ التحصیل خواهند شد، زیرا یک تفاوت هایی اساسی در این فرآیند وجود دارد و این تفاوت ها نه فقط به خاطر کتاب های درسی و مواد امتحانی می باشدکه دانشجویان بایستی با موفقیت پشت سر بگذارند تا دیپلم خودشان را در پایان سال تحصیلی بگیرند.
این یک واقعیت بدیهی است که در دانشگاه های آمریکایی اولین درس حسابداری مالی بعنوان یک غربال عمل میکند و آن بخشی از یک فرآیند حذف می باشد. تعداد زیادی حذف در کلاس وجود خواهد داشت، زیرا بسیاری از دانشجویانی که این درس ها را میگیرند در واقع نه تنها لیاقت دانشگاه بازرگانی را ندارند، حتی لیاقت دانشجو شدن را ندارند. وجود استاندارد های اندک در ابتدای ورود به دانشگاه های آمریکایی به داوطلبان اجازه میدهد که به راحتی دانشگاه وارد بشوند؛ اما این
استانداردها به آنها این اجازه را نمیدهد که تا زمان تشکیل کلاس و شرکت در کلاس ها واقعاً به عنوان دانشجو پذیرفته بشوند. آنها بایستی تا یک میزان قابل توجهی از هوش و توانایی برخوردار باشند تا موفق شوند بعنوان دانشجو باقی بمانند.
دانشجویانی که متون حسابداری مالی را می گذرانند، بایستی متون حسابداری مدیریت را نیز بگذرانند که این امر نیز بعنوان غربالی برای جلوگیری از ورود دانشجویانی که برای مراحل بعدی توانایی های کمتری دارند عمل میکند. اگرچه مقصود از این متون آن نیست که حتماً یک درصد مشخص از دانشجویان را حذف کنند. با این وجود آنها تاثیر خود را میگذارند چون که بسیار سخت تر از آنیست که برخی از دانشجویان بتوانند آن را انجام دهند.
دانلود مقاله روابط محلی و حقوق همسایه word دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله روابط محلی و حقوق همسایه word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله روابط محلی و حقوق همسایه word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
روابط محلی و حقوق همسایه
خانواده فطریترین و اصلیترین نهاد اجتماعی انسان است. در واقع همه نهادهای اجتماعی دیگر به عنوان ضرورتی برای حفظ حریم و کیان خانوادهها پدیدار گشته است.
معنا و مفهوم “محله” همیشه تداعیگر وجود زنجیرهای از خانوادهها با بسیاری از ویژگیها و بازخوردها و ارزشهای فرهنگی نسبتاً مشابه در حطیه جغرافیایی با بافت و محدوده مشخص میباشد.
معنا و مفهوم اصلی همسایه و همسایگی نیز در قلمرو یک محله و در کنار خانواد
ه قابل تعریف و تبیین میباشد.
از یک نگاه، “محله” میتواند خود یک “قریه”، “دهکده” و یا “شهرک” باشد. زمانی که وسعت یک محله به طور قابل توجهی افزایش مییابد، شاهد پدیدآیی و تولد واژهها و مفاهیمی همچون “پایین محله” “بالا محله” “محله اصلی” محله جدید” و نظایر آن میشویم.
در بررسی تحلیلی مفهوم “محله” آنچه که توجه به آن از اهمیت و ارزشمندی فوقالعادهای برخوردار است، مبانی روانشناختی و اجتماعی “محله” است و آن هم عمدتاً از مؤلفه فوقالعاده حساس و نقشآفرینی همچون “همسایه” نشأت میگیرد.
به سخن دیگر توجه به محله و بها دادن به قلمرو محله در واقع احیا، تقویت و پاسداری از حریم ارزشی و حقوقی “همسایه” و روابط عاطفی – اجتماعی ناشی از آن است.
دامنه و گستره همسایگی که اصلیترین مؤلفههای یک محله است بسیار فراخ و ارزشمند است. در برخی از متون اسلامی آمده است که از چهار طرف خانهها تا چهل خانه همسایه، تلقی میگردند1
مولای متقیان علی علیهالسلام در بخشی از آخرین کلامشان در وصیتی که در بستر شهادت برای فرزندان خود حسن و حسین علیهمالسلام میفرمایند بعد از توصیه بر نظم و تر
تیب در زندگی، تألیف قلوب و رسیدگی به امور یتیمان، قبل از سفارش و تاکید بر قرآن و نماز و زیارت خانه خدا در ارتباط با رعایت حقوق همسایگی در محلهای که آدمی زندگی میکند چنین متذکر میشوند: “خدا خدا را مواظب همسایگان باشید که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم خیلی در مورد همسایگان سفارش نمودهاند، پیامبر خدا، آنقدر در مورد رعایت حقوق همسایگان سفارش میفرمودند به گونهای که ما میپنداشتیم رسول خدا برای همسایگان نیز ارثی معین خواهند فرمود2
آری، در منظر مفاهیم و ارزشهای اسلامی رعایت حقوق همسایگی، حرمت، تکریم و حمایت از همسایگان فوقالعاده مهم و اساسی است. و “محله” یعنی وجود جمعی
از خانوادههایی که در جوار هم ساکن هستند (همسایه هم هستند) و نسبت به همدیگر حقوق متقابلی دارد و از یک روابط مطلوب عاطفی و اجتماعی خوشایندی برخوردارند و همه زیبایی و ارزشنمدی ” محله” نیز از چنین نگرش مثبت و روابط متعالی و پویا و اعتماد متقابل بین خانوادهها (همسایهها) سرچشمه میگیرد.
در مضامین اسلامی در هر محله حق همسایگی را حق جوار3 میگویند. همانگونه حقوقی بین والدین و فرزندان به سبب خویشاوندی و نزدیکی مقرر است. برای همسایگان نیز حق ثابتی است که از آن به عنوان حق جوار یاد میکنند. این حقوق برای همه همسایگان محله اعم از مسلمان و غیرمسلمان محفوظ است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله
فرمودند4: همسایگان شما به سه گروه تقسیم م
یشوند: همسایهای که نسبت به شما یک حق دارد، همسایهای که نسبت به شما دو حق دارد و همسایهای که برایش سه حق محفوط است. اما آن همسایهای که نسبت به شما سه حق دارد، همسایه مسلمانی است که از خویشان و نزدیکان شماست. چرا که او حق همسایگی، حق مسلمانی و حق خویشاوندی دارد. همسایهای که نسبت به شما دو حق دارد، همسایه مسلمانی است که با شما قرابت خویشاوندی ندارد. از برای او حق مسلمانی و حق برادری که حق اسلام است محفوظ است، آن همسایهای که یک حق بر گردن شما دارد همسایهای است که مسلمان نیست، اما حق همسایگی نسبت به شما دارد، یعنی اگر همسایه شما غیر مسلمان هم باشد نسبت به شما حق همسایگی دارد.”
همچنان پیامبر خدا صلی الله غلیه و آله فرمودهاند5: « با همسایگان خود (مسلمان و غیرمسلمان) به نیکی رفتار نمائید تا مسلمان بمانید، هر که روزه میگیرد و شبها به عبادت میپردازد لیکن همسایگان خود را اذیت میکند نمیتواند خود را مسلمان بنامد و جایگاهش جهنم است.»
در ارتباط با جایگاه، منزلت و ارزشمندی و حقوق حقه همسایگان معصومین علیهمالسلام بسیار تأکید فرمودهاند که در این مقال مجال نقل آنها نمیباشد و فقط به سخنی از امام صادق6 علیهالسلام بسنده میشود که فرمودند: خوشرویی و نیکویی و مراوده مطلوب با همسایگان باعث افزایش طول عمر و آبادی و رونق محله میگردد و از ما نیست کسی که با
همسایه خود رفتار نیکو و پسندیده نداشته باشد.
آری هنگامی که در محلهای همه خانوادهها حقوق عاطفی و اجتماعی یکدیگر را به عنوان حقوق محبت هم جواری رعایت میکنند، به سادگی و سهولت آثار نشاط، پو
یایی، سلامت روانی و بالطبع سرزندگی و اندیشه آبادانی و توسعه ملاحظه و مشاهده میگردد.
متأسفانه یکی از پیامدهای فرایند جهانی شدن، تعمیم و تحمیل فرهنگ خود مدارانه و منفعت جویانه غربی سستی پیوندهای عاطفی ـ اجتماعی همسایگی و دلبستگیهای محلهای است به گونهای که، به تدریج شاهد فروپاشی همبستگی زیبا و سنتی همسایگی و از بین رفتن تعلقات محلهای میشویم.
سستی ارزشهای نظام خانواده، سردی روابط بین همسران و خلأ ارتباطی بین والدین و فرزندان، وابستگی افراطی و اعتیادگونه به فرآوردههای الکترونیکی، شبکههای ماهوارهای، ارتباطات اینترنتی و دوستیهای مجازی و شیوع روز افزون اعتباد روانی در بین نسل جدید، از جمله مواردی هستند که پیوندهای عاطفی و اجتماعی همسایگان را به حداقل رسانده و بعضاً هم جواری برخی از خانوادهها به مشابه استقرار سلسله کوههای یخی در کنار هم میباشد.
اگر فرایند جهانی شدن و یا مفهوم تحقق جامعه جهانی به معنای قربانی شدن حیات پویا و نشاطآور جامعههای محلی باشد باید در سلامت و صلابت آن کاملاً تردید نمود. چرا که جامعه جهانی زمانی میتواند به معنای واقعی آن محقق گردد که زنجیرههایی از جامعههای پویای محلی، متشکل از خانوادههای متعادل و متعالی بستر اصلی آن را پدید آورد.
جامعه محلی میتواند با تقویت پیوندهای عاطفی و ارتباطی و روابط متقابل محبتآمیز بین خانوادهها و همسایهها و هم محلیها، مهارتهای اجتماعی و احساس خودارزشمندی را بین نوجوانان و جوانان افزایش داده و از آسیبپذیرهای فردی و گروهی و گسست نسلها پیشگیری نماید.
“جامعه محلی” ؛ در سایه وجود روابط مطلوب و دوست داشتنی با همسایهها، تعلقات عاطفی و منطقی خانوادهها، تقویت احساس حمایت جمعی و تعامل و تعاون گروهی بر پایه شناخت و اعتماد متقابل نه تنها انگیزه مشارکتهای محلهای را فراهم مینماید، بلکه زمینه رشد شخصیت مطلوب اجتماعی، احساس خودارزشمندی داشته باشد و مهارتهای بین فردی و هویت فردی و ملی نوجونان و جوانان را هموار نموده و احساس امنیت خاطر و بهداشت روانی هم محلی را به مطلوبترین روش تأمین مینماید.
در اینجا توجه به نکتهای میتواند حائز اهمیت باشد، ممکن است برخی به این باور باشند که در عصری که در فرایند جهانی شدن قرار داریم و کشورهای مختلف در اندیشه یکپارچه شدن میباشند و خط مرزهای جغرافیایی روز به روز کمرنگ میشوند، چرا باید به جای جهانی شدن به ” محله” و توسعه ‘محلهای” بیندیشیم؟
و همه سخن این است که در فرایند جهانی شدن، جامعهای میتواند بیشترین نقش آفرینی را داشته باشد که از بیشترین فراوردههای برتر فنی و اقتصادی و غنیترین اندیشه فرهنگی برخوردار باشد. و جامعهای میتواند به چنین شایستگی نایل آید که کارگزاران آن به موازات طراحی و برنامههای کلان کشوری و طرحهای جامع شهری، به توسعه و تحول “محلهها” که حریمی از زنجیرهای از خانوادههای متعادل و متعالی، پویا و مستحکم میباشد. اندیشه و عمل نماید.
به سخنی دیگر در فرایند جهانی شدن، ” انسان جهانی” زمانی میتواند به دور از اضطراب و افسردگی، اعتیاد و پریشانی، و دغدغه و نگرانی نقش و رسالت ماندگار خود را ایفا نماید که از شخصیتی پویا و مولد برخوردار بوده و با غنیترین احساس خود ارزشمندی و قویترین هویت فرهنگی، بیشترین وابستگی و احساس تعلق عاطفی را به “جامعه” و ” محله” و خانواده خود داشته باشد.
از همین رو تعلقات ” محلهای” یعنی تقویت تعلقات خانوادگی، یعنی متعهد ماندن به حقوق همسایگی و همجواری در این نگاه “انسان موفق جهانی” کسی است که جهانی بیندیشد به” جهانی شمولی فرهنگ و ارزشهای خود” باور داشته و در تقویت و تعمیم آن بکوشد، “محلی عمل کند7” و تعاملات حقه همسایگی را تجربه نماید و سکوی پرورش و رشد تحول خود یعنی کانون خانواده را همواره گرم و صمیمی، آرامبخش، متعادل و متعالی نگه دارد.
بدون تردید یکی از دلایل شیوع و فراوانی قابل ملاحظه اختلالات روانی در بین نسل جوان خلأ عاطفی، ناامنی درونی و فقر انگیزههای ارتباطی میباشد. مطابق آمارها
ی رسمی بینالمللی بیش از 50 درصد از تختهای بیمارستانهای غالب ک
شورهای غربی از جمله آمریکا اختصاص به بیماران روانی و معتادان الکترونیکی دارد8
و در این میان بالاترین درصد بیماران روانی مربوط به شهرهای بزرگ صنعتی است که ارتباطات عاطفی ـ اجتماعی و تعاملات مطلوب و رضایتبخش درون خانوادگی و روابط بین فردی و تعلقات همسایگی و محلهای فوقالعاده کمرنگ و ناچیز میباشد.
در اینجا به چند مؤلفه مهم دیگر در قلمرو “محله” یا “جامعه محلی” که شایسته و بایسته است در تقویت آنها تلاش هدفمندی صورت پذیرد اشاره میگردد.
الگوهای برتر محلی
وجود و حضور الگوهای محلی موفق و محبوب “محلهای” میتواند نقش موثر و پایداری در تقویت انگیزههای تلاش و رشد متعالی نوجوانان و جوانان محله داشته باشد. وجود الگوهای برتر اجتماعی محلی که شناخت متقابل و ارتباط عاطفی و محبتآمیز بین ایشان و خانوادهها و هم محلیها، به ویژه نوجوانان و جوانان وجود دارد، سرمایه ارزشمندی است که میبایست به نحوه شایستهای از آن بهره گرفت.
حضور مستمر الگوهای موفق و مقبول اجتماعی محله در کتابخانههای محله، مدارس، مساجد و انجمنهای علمی و فرهنگی محله میتواند در جذب و هدایت فکری و رفتاری نوجوانان و جوانان تأثیر بسزایی داشته باشد.
به طور کلی الگوهای مطرح و مقبول اجتماعی در عرصههای مختلف میتوانند در جهت بخشی فکری و تقویت انگیزههای تلاش نوجوانان و جوانان تأثیر بسزایی داشته باشند.
هر قدر الگوهای برتر اجتماعی، از منزلت والای اجتماعی برخوردار بوده و شخصیتی محبوب و مطلوب داشته باشند به همان میزان، مستقیم و غیر مستقیم نقش و رسالت بیشتری را در هدایت نگرش و بازخوردهای جوانان بر عهده خواهند داشت.
اما باید توجه نمود که الگوهای محبوب اجتماعی همواره در شرایطی میتوانند بیشترین تأثیر را در تکوین شخصیت و هدایت فکری نوجوانان و جوانان داشته باشند که با ایشان در ارتباط مستقیم بوده و روابط عاطفی و اجتماعی خوشایند و دوست داشتنی متقابل بین آنهادر قلمرو خویشاوندی و یا همسایگی برقرار باشد.
لذا الگوهای محبوب اجتماعی بیشترین نقش را میتوانند در تقویت انگیزههای تلاش و تحول شخصیت نوجوانان و جوانان هم محلهای خود داشته باشند. محلهای که خانوادهها همدیگر را از نزدیک میشناسند و از تبار اقتصادی و اجتماعی مشابهی برخوردار بوده و اندیشه، رفتار و تلاششان در کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه برای همدیگر بسیا
ر روشن است. از همین رو الگوهای مطلوب محلهای میتوانند عینیترین و قابل حصولترین سرمشق و مقصد برای نوجوانان باشند.
شایسته و بایسته آن است که همواره تمهیداتی فراهم گردد تا الگوهای محبوب اجتماعی در هر شغل و مقام و مسؤولیتی که هستند، حضور پررنگتر و ملموستری در محلهای که بدان تعلق دارند و دوران کودکی و نوجوانی و ریعان جوانی خود را در آن محله گذرانیدهاند داشته باشند. مسلماً چنین حضور پربرکتی در محله میتواند اثرات ارزشمندی را در پی داشته باشد9
آری نقش الگوهای اجتماعی که نوجوانان و جوانان جامعه از طریق رسانههای عمومی ایشان را میشناسند و نگرش یک سویه نسبت به ایشان مییابند همواره در مباحث روان شناسی اجتماعی به عنوان یک پدیده مهم یادگیری و همانند سازی اجتماعی مورد توجه است، اما الگوها و سرمشقهای اجتماعی محلهای که نوجوانان و جوانان محله تعامل متقابل با آنها پیدا میکنند و روابط عاطفی و محبتآمیز بین ایشان وجود دارد بیشترین و پایدارترین نقش را در رشد و تحول مطلوب شخصیت نوجوانان محله ایفا مینمایند.
مساجد، حسینیهها و هیأتهای محلی
بدون تردید وجود مساجد، حسینیهها به ویژه هیاتهای محلی نقش بسیار ارزشمندی در اعتلای فرهنگی و آرامش روانی خانوادهها دارد. رهبران و مسؤولان “محله” میبایست بیشترین توجه را به این کانونهای متعالی داشته باشند.
در برخی از ماههای سال همچون ماه رمضان، ماه محرم، بسیاری از هم محلیهای قدیمی برای شرکت در مراسم ویژه رمضان و محرم به مساجد و حسینیههای محله قدیمی خود میروند که وجود و حضورشان میتواند بسیار مغتنم باشد.
در واقع آبادانی، پویایی و تعالی مساجد و حسینیهها و هیاتهای مذهبی منوط به حضور و رهبری فعال، موثر متواضعانه پیش نمازها و مسؤولان حسینیهها و هیاتها و مشارکت قابل توجه هم محلیهاست.
برنامهریزی جامع و مستمر امام جماعت و هیات مدیره مسجد برای حضور نوبتی (مثلاً هفتهای یکبار) گروهی از دانشاموزان مدارس “محله” در مسجد برای اقامه نماز ظهر و عصر همراه با استقبال صمیمانه امام و خادمان مسجد و پذیرایی ساده و محبتآمیز از ایشان میتواند پیوند مسجد و مدرسه محله را متبرک و ناگسستنی نماید. پر واضح است چنین ارتباط زیبایی بین امام مسجد و نوباوگان و نوجوانان، زمینه پرورش احساس مذهبی کودکان و نوجوانا را مضاعف مینماید.
اتخاذ تدابیر لازم در ارائه خدمات مشاورهای توسط متخصصان متعهد در مرکز مشاوره مسجد محله میتواند فوقالعاده موثر و ثمربخش باشد.
بدیهی است در برخی از مناسبتهای ویژه دعوت از الگوهای اجتم
اعی محله توسط امام جماعت یا هیات امنای مسجد محله برای شرکت در برخی از برنامههای ویژه میتواند زمینه حضور پرشور جوانان را در مساجد محله مضاعف نماید.
انجمن فارغالتحصیلان دانشگاهی داخل و خارج از کشور ” محله”
تاسیس تقویت و حمایت انجمن هم محلیها و بچه محلهایی که توانستهاند در رشتههای مختلف تحصیلی از دانشگاههای داخل و خارج از کشور با مدرک تحصیلی حداقل کارشناسی فارغالتحصیل شوند، میتواند آثار علمی ـ فرهنگی فوقالعادهای به همراه داشته باشد.
چنین انجمنی نه تنها تشکل ارزشمند جمع قابل توجهی از صاحبان فکر و اندیشه
و تلاش و تخصص را فراهم مینماید، بلکه حلقه پر مودتی از یاران و همدلان و ت
لاشگران را به نمایش میگذارند که در همسایگی هم رشد کرده، در مدارس مشابهی حضور داشته و خانواده و تبار اقتصادی ـ اجتماعی و خصیصههای اخ
لاقی و رفتاری همدیگر را به خوبی میشناسند.
این انجمن پر مهر و مودت علمی و فرهنگی محله میتواند در توسعه فرهنگی ـ اجتماعی محله نقش بسزایی داشته باشد. فقط مسأله آن است که کارگزاران فهیمی از مدیریت شهری در شکل گیری این قبیل از انجمنها همت نماید.
مثلاً شهردار منطقه با یک طراحی و برنامهریزی جامع و هماهنگی و همفکری و همراهی مسجدیها و کسبه یکی از محلههای ذیربط و بهرهگیری از برخی از روزنامههای شهری میتوانند فارغالتحصیلان دانشگاهی و به ویژه افراد شاخص و موفق علمی، فرهنگی ” محله” را شناسایی نماید.
با دعوت از چند تن از شاخصترین ایشان در سطح کشور و برگزاری جلسات توجیهی، هسته اولیه انجمن هم محلیهای فارغالتحصیل دانشگاهی را تشکیل داد.
بدیهی است در کنار انجمن محلی بسیار ارزشمند علمی و فرهنگی ه
م محلیهای فارغالتحصیل دانشگاهی، تاسیس و تقویت و حمایت انجم
نهای محلی دیگری همچون انجمن فارغالتحصیلان دبیرستان محله، انجمن هنرمندان محله، سینمای محله، انجمن ورزشکاران محله، انجمن فرهنگی محله یا فرهنگستان محله میتواند در توسعه فرهنگی ـ اجتماعی محله بسیار مهم و نقش آفرین باشد.
انجمن دانشافزایی نوجوانان و بزرگسالان محله میتواند بستر بسیار ارزشمندی برای برگزاری کلاسهای آموزشی برای دانشآموزان محله و دانش افزایی تخصصی بزرگسالان محله، مثل برگزاری کارگاههای آموزشی ویژه و داوطلبان ازدواج، زوجهای جوان، مادران کودکان پیش دبستانی و نظایر آن باشد. این انجمن میتواند یکی از ثمرات ماندگار و پربرکت انجمن دوستان هم محلی فارغالتحصیل دانشگاهی داخل و خارج از کشور باشد.
علاوه بر نقش فعال انجمن دانش افزایی نوجوانان و بزرگسالان محله، تاسیس و تقویت انجمن اولیاء و مربیان محله با حضور نمایندگان بصیری از اولیاء دانش آموزان در پایههای مختلف تحصیلی و مدیران مدارس و نمایندگان از جمع پربرکت معلمان محله میتواند به صورت فعال و مؤثر در هدایت نظام تعلیم و تربیت و تدوین برنامههای جامع آموزش و پرورش برای دانشآموزان محله بسیار مؤثر باشد.
خانه قرآنی نوباوگان محله
تاسیس و تقویت مجموعه پروزشی بسیار ارزشمند ویژه کودکان سنین پیش دبستانی محله به نام خانه قرآن نوباوگان محله با همکاری انجمنهای علمی، فرهنگی محله و جمعی از والدین بصیر و فهیم، و وجود مربیان مهربان و عاطفی و منطقی و چهره گشاده و اتخاذ علمیترین روشهای پرورش استعدادها و خلاقیتهای کودکان میتواند بستر زیبایی برای شکوفایی وجود ارزشمند کودکان محله باشد.
افزون بر تاسیس تقویت و حمایت مستمر انجمنهای علمی و فرهنگی محله، تاسیس واحدهایی همچون بانک قرضالحسنه محله، مرکز بهداشت و مجتمع درمانگاهی محله، مرکز کارآفرینی و اشتغال محله، مرکز تولیدات، صنایع ویژه و تجارت محله، مرکز عمران و توسعه محله میتواند نقش بسیار اساسی در توسعه اجتماعی ـ اقتصادی محله داشته باشد.
بدون تردید تاسیس، تقویت و حمایت از انجمنهای علمی ـ فرهنگی محلهای و مراکز کارآفرینی و توسعه اقتصادی ـ اجتماعی محله، بهترین بستر برای امنیت اجتماعی محله و پیشگیری از آسیبپذیریها فردی و گروهی بچههای محل خواهد بود. یقیناً در این رهگذر، تشکل کارآمد محلی مثل انجمن بررسی و نظارت بر سلامت و امنیت محله میتواند کاملاً موثر واقع گردد.
خلاصه سخن آن که با عنایت به مبانی روانشناختی تعلقات محلهای، تعهدات اخلاقی و روانی به حقوق عرفی و اجتماعی همسایگی، دلبستگیهای خانوادگی در حریم محله، پیوندهای عمیق و صادقانه دوستی با بچه محلها، شایسته و بایسته آن است که ه
مواره محور اصلی طراحی، تدوین و اجرای برنامههای توسعه پایدار فرهنگی ـ اجتماعی را ” خانوادها” و “محلهها” با همه مؤلفههای خوشایند آن قرار دهیم و در این صورت بیشترین توجه به سلامت تعادل، تعالی خانوادهها، یعنی حلقههای ناگسستنی زنجیره محلهها و جامعه شهری و روستایی و جامعه جهانی مبذول خواهد شد.
پانوشتها:
1 معارج السعاده ص 389
2 والله الله فی جیرانکم فانهم وصیه نبیکم مازال یوصی بهم قی ظننا
انه سیورتهم. (نهچ البلاغه 47)
3 معراج السعاده
4 نهج الفصاحه
5 معراج السعاده
6 نهج الفصاحه
7 از جمله شعارهای سازمان جهانی یونسکو در سالهای اخیر تکیه
بر همین باور بوده است که جهانی بیندیشید و محلی عمل کنید: Think Globaly, Act Localy
8. سازمان جهانی بهداشت
9 اینجانب چندین سال پیش که ریاست دانشگاه تهران را عهدهدار بودم، همزمان به عنوان مشاور وزیر محترم وقت وزارت آموزش و پرورش در شورای معاونین وزارتخانه شرکت میکردم؛ پیشنهاد نمودم که هر سال در روز آغاز سال تحصیلی هر یک از معاونین و مشاورین وزیر در مدرسهای حاضر شوند که خودشان در آنجا درس خواندهاند. جناب آقای دکتر نجفی از این مساله بسیار استقبال نمودند. من با هماهنگی مسؤول محترم منطقه 17 به دبیرستان علوی (ذوقی سابق) در انتهای خیابان عباسی رفتم. دبیرستانی که در آنجا سه سال درس خوانده بودم. حسب اتفاق معاون مدرسه هم از دوستان قدیمی من بود. بعد
از آنکه زنگ مدرسه به طور سراسری توسط رئیس جمهور محترم نواخته شد، دانشآموزان صف کشیدند و حضور اینجانب در مدرسه، توسط مدیر محترم دبیرستان به بچهها اعلام شد. خیلی از بچهها مرا میشناختند و راجع به وضعیت خانوادگی ما اطلاعات نسبتاً خوبی داشتند. من حدود 25 دقیقه با بچهها محله قدیمی خودم صحبت کردم، از موقعیت منزل کوچکمان در کوچه بنبستی که در شش متری دوم محل واقع بود سخن گفته، از بازیها و همبازیها، از هیات و هم هیاتیها، از همکلاسیها و از معلمها، از بقالیها و سلمانیها، از قدیمیها و ریشسفیدهای محله صحبت کردم. چند نفر از بچههای موفق محله را که
تحصیلات دانشگاهی را تمام کرده و مسؤولیتهای قابل توجهی در کشور داشتند به آنها معرفی کردم.
با چندین و چندین دانشآموز آشنا که با پدران و برادر بزرگشان دوستی قدیمی داشتم صحبت کردم و جویای حال ایشان شدم. خلاصه کلام آن که بچههای محله قدیمی مرا خوب میشناختند و دوست میداشتند که ساعتها برایشان صحبت کنم، اما من رعایت حال معلمان را میکردم که با چهرهای متفکرانه و محترمانه به رابطه من با بچهها مینگریستند. به بچهها گفتم که در کنار بازیها و سرگرمیها، چگونه درس میخواندیم و چگونه با کم برقی و گاه بی برقی و با چراغ فانوس در خانواده هشت نفری در منزل کوچک کنار میآمدیم. از بچهها خواستم در کنار بازی و تفریحات سالم، با اراده و غیرت و امید و توکل به خدا تلاش نمایند و من در دانشگاه تهران میزبانشان خواهم بود.
خلاصه کلام آن که سال بعد در یک موقعیت خاصی، معاون محترم مدرسه مرا دید و با خوشحالی توصیف ناپذیر و در نهایت تعجب گفت: در پایان سال تحصیلی گذشته (سالی که روز آغازش با بچه محلهها صحبت کردم) افت تحصیلی، مردودی و تجدیدی بیش از 90 درصد کاهش یافته بود. باور این حقیقت کمی سخت است، اما آمار و ارقام شاهد انکار ناپذیری است بر نقش محله، تعلقات محلهای و ارتباط بچه محلها!
منابع و مآخذ
1 افروز، غلامعلی (1383) روانشناسی رابطهها، انتشارات دانشگاه تهران چاپ سوم
2 پاینده، ابوالقاسم (1360) نهجالفصاحه، انتشارات جاویدان چاپ سیزدهم
3 رسول محلاتی، سیدهاشم (1377) غررالحکم و دررالحکم دفتر نشر فرهنگ اسلامی
4 سازمان بهداشت جهانی (2001) گزارش آماری سالیانه
5 شهیدی، سیدجعفر (1377) ترجمه نهجالبلاغه انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ ششم
6 زینالی، سیدحسن (1372) چهل حدیث، ه
مسایه، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی
7 نراقی، ملااحمد (1350) معراجالسعاده، انتشارات جاویدان تهران