دانلود مقاله کودک آزاری فایل ورد (word) دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله کودک آزاری فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله کودک آزاری فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
کودک آزاری
مقدمه:
کودک آزاری رفتاری است که بصورت آگاهانه و ناآگاهانه توسط بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می شود.خشونت نسبت به کودکان یک نمونه اشکار از ارتباط غیر طبیعی بین والدین و کودک و مراقبت کنندگان آنان است که بالاخره منجر به صدمات غیر قابل جبران به جسم، احساسات ، عواطف و ابعاد روانی او می گردد. به منظوربررسی اعمال خشونت والدین و تاثیر آن بر پرخاشگری کودکان این مطالعه انجام شد.
بدرفتاری با کودکان از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. یعنی کودکانی که مورد بدرفتاری قرار می گیرند ، خود در آینده والدینی بدرفتار می شوند. با توجه یافته های پژوهش حاضر و شیوع نسبتا بالای خشونت نسبت به کودکان و پیامدهای آن از جمله پرخاشگری کودکان که خود منجر به اسیبهای عمدی و غیر عمدی بسیاری می گردد، اجرای برنامه های آموزشی برای خانواده ها می تواند در جهت کاهش خشونت موثر واقع شود.
معضل دیگر،کودکان خیابانی مقوله یی است که در حال حاضر اکثر کشورها به خصوص کشورهای آسیایی را درگیر کرده است و اینان کودکانی هستند که به دلایل مختلفی چون فقر، طلاق، مهاجرت، شیوه های تربیتی خانواده، اختلالات جسمی و روانی و; در خیابان ها رها شده اند. اصطلاح کودک خیابانی برای نخستین بار در سال 1815 به وسیله «مای هو» در انگلیس به کار برده شد و بعد از سال 1979 در امریکا مصطلح شد و بعدها در کشورهای دیگر هم رواج یافت.
ساده مثل کودکآزاری
هرگونه آسیب جسمی یا روانی، سواستفاده جنسی یا بهرهکشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی افراد زیر 18 سال توسط دیگر افراد و به صورتی که غیرتصادفی نباشد، کودک آزاری تلقی میشود. کودک آزاری به سه دسته مهم تقسیم میشود : کودک آزاری جسمی به هر عملی که منجر به آسیب عمدی جسمی کودک شود گفته میشود. آزار جنسی، درگیر نمودن کودک در فعالیتهایی است که منجر به ارضا جنسی افراد بزرگسال میشود.
غفلت یا بیتوجهی سومین دسته است که معمولا در خانوادههای کمدرآمد مشاهده میگردد. غفلت عبارتست از اهمال و غفلت والدین از تامین نیازهای اساسی کودک که برای بهتر زیستن او ضروری هستند. بیتوجهی جسمانی به تاخیر در مراقبت بهداشتی، ترک، اخراج، مراقبت گسیخته، سرپرستی ناکافی، بیپروایی و بیملاحظگی نسبت به امنیت و رفاه کودک گفته میشود. بیتوجهی عاطفی شامل مهرورزی و عاطفه ناکافی، سواستفاده افراطی یا مزمن از همسر در حضور کودک یا سواستفاده از داروها و الکل در حضور او و مواجهه او با رفتارهای ناسازگارانه اطلاق میشود.
بحثهایی که بر سر تعاریف و حدود کودک آزاری درمیگیرد به طور کامل خودش را در قوانین ایران نشان میدهد. طبق ماده 7 قانون ماده 59 قانون مجازات اسلامی و ماده 109 قانون مدنی، تنبیه توسط والدین به منظور تادیب و تربیت طفل در صورتی که متعارف باشد جرم تلقی نمیشود. سالهاست که بین کارشناسان حقوقی، جامعهشناسان و فعالان اجتماعی بر سر حد تادیب بحث درمیگیرد اما تا کنون قانون جواب قانعکنندهای به این مساله ندادهاست.
با توجه به اینکه یکی از مهمترین منابع قانون در ایران شرع است مراجع عظام هم در پاسخ به یک استفتا نظر خود را درباره کودکآزاری اعلام کردند. آیتالله العظمی سیستانی تنبیه بدنی را جایز ندانسته مگر این که تادیبی که لازم است متوقف بر آن باشد و در این صورت پدر یا کسی که از سوی او مجاز است میتواند به نحوی که موجب سرخ یا کبود شدن نباشد کودک را بزند ولی به احتیاط واجب نباید از سه ضربه سبک تجاوز کند
و به هر حال اگر موجب سرخی یا کبودی شد دیه دارد حتی اگر از سوی پدر باشد و به احتیاط واجب زدن به هر نحو باشد پس از سن بلوغ جایز نیست. او در پاسخ به سوالی که آیا میتوان کودک را از سرپرستی پدر و مادر کودکآزار که در مراجع قانونی به اثبات رسیده است خارج کرد؟ گفته است اگر حاکم شرع تشخیص دهد که پدر و مادر از نظر حفظ سلامتی کودک مورد اطمینان نیستند میتواند آنها را از حق حضانت و سرپرستی کودک محروم کند. در خصوص مجازات پدر و مادر آزاردهنده هم گفته شده که اگر آزار آنها مستلزم دیه باشد باید بپردازند بلکه در مواردی قصاص نیز در مورد مادر اجرا میشود.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در این باره گفته است که کودک آزاری در شرع اسلام جایز نیست و هرگاه پدر یا مادری مرتکب چنین کاری شوند حاکم شرع میتواند آنها را تعزیر کند و اگر کاری باشد که منتهی به فوت یا نقص عضو یا جراحتی گردد ، دیه دارد ولی تنبیههای جزئی و مختصر که هیچگونه اثری روی بدن نگذارد آن هم در صورت ضرورت ،مانعی ندارد و چه بهتر که از آن هم صرف نظر شود و از طریق تشویق و محبت اقدام به تربیت شود.
آیتالله العظمی صانعی اعتقاد دارد در راستای ادب و تربیت کودکان توسط والدین تنها اذن حداکثر پنج ضربه و یا شش ضربه نه زیادتر آن هم با انحصار راه تربیت به آن و در مسیر جلوگیری از فساد اخلاقی و ارتکاب کارهای ناشایست و به شرط اینکه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و یا تغییر رنگ پوست نباشد اجازه داده شده. وی در مورد مجازات والدین اینگونه فتوا داده است که بعنوان دفع منکر و آزار و اذیت نه تنها جایز است بلکه واجب میباشد لیکن به هر حال باید و به هر نحو ممکن آنها را وادار به عمل تکلیف واجب حضانت و تربیت نمود تا هم به تکلیف و وظیفه واجب خود عمل نمایند و هم بار، و زحمت فرزند داری که آنها سبب آن بودهاند به عهده دیگران نیفتد.
آیتالله العظمی موسوی اردبیلی هم حد شرعی تنبیه اولاد را آن اندازهای دانسته که موجب دیه نباشد آن هم در صورتی که اولاد بدون آن تنبیه تربیت نشود و بیش از آن اندازه موجب دیه بر پدر و مادر میشود و موارد مختلف است ،ممکن است در بعضی از آنها قصاص باشد. حکم شرعی والدینی که بچه را بیشتر از حد شرعی تنبیه مذکور در فوق ، اذیت میکنند، قهرا مراتبش مختلف است در بعضی از موارد موجب دیه و در بعضی از موارد موجب قصاص میشود.
با مجاز دانسته شدن تنبیه به صورتی که شامل چند ضربه و بدون آثار صدمهدیدگی باشد شاید بتوان راحتتر در مورد حدود تنبیه در ایران تصمیم گرفت. هرچند که معمولا موارد خفیف این چنینی اصلا گزارش نمیشوند که مورد بررسی قرار بگیرند.
کودک آزاری چیست وبه چه رفتارهایی گفته میشود ؟
کودکان به علت ویژگیهایی که از نظر سنی دارند بسیار آسیب پذیر هستند و نیاز به حمایت و مراقبت ما دارند . اما گاهی بزرگسالان به دلایل مختلف به جای حمایت و مواظبت از کودکان ، آنها را مورد آزار قرار میدهند .
کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد بزرگسال نسبت به کودکان صورت میپذیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب میرساند . رفتارهایی که به صورت تصادفی انجام میشوند(مثل تصادف با اتومبیل ) شامل کودک آزاری به حساب نمی آیند .
کودک آزاری چگونه صورت میگیرد ؟
1- کودک آزاری جسمی : رفتارهایی که به جسم کودک آسیب میزند . مانند کتک زدن ، سوزاندن ، مجروح کردن ، شکستن و;.
2- کودک آزاری روانی :رفتارهایی که به سلامت روانی کودک آسیب میرساند مانند توهین کردن ، ترساندن ، تحقیر کردن ، تبعیض و;.
3- بی توجهی و غفلت : توجه نکردن به نیازهای اساسی کودک مانند تغذیه ، بهداشت ، پوشاک ، آموزش و;
4- سوء استفاده : استفاده از کودکان در ارتباط با مواد مخدر ، واداشتن آنها به کارهای دشوار ، سوء استفاده جنسی و;
چرا کودکان مورد آزار قرار میگیرند ؟
1- نا آگاهی والدین : گاهی والدین یا افراد دیگر که به کودکان آزار می رسانند ، نمی دانند که رفتار آنها کودک آزاری است . و این گونه رفتار ها را عادی و معمولی می انگارند .
2- مشکلات اقتصادی : فقر باعث کیشود که کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود مانند آموزش ، بهداشت ، تغذیه و; محروم شوند و یا والدین به علت فشارهای مالی با رفتارهایی مانند پرخاشگری ، خشونت ، بی توجهی و; کودکان را مورد آزار قرار دهند .
3- اعتیاد : به علت خصوصیاتی که در افراد معتاد ایجاد میگردد مانند پرخاشگری ، بی مسئولیتی ، کاهش عواطف و ;. سبب میشود که کودکان مورد آزار به ویژه از نوع سوء استفاده قرار گیرند .
4- بیماری های روانی : در صورتی که والدین به بیماریهای روانی مبتلا باشند ، با رفتارهایی مانند تند خویی ، خشونت ، ناسازگاری ، بی توجهی و; سبب آزار کودکان میشوند
5- مشکلات خانوادگی : مشاجرات شدید و طولانی والدین ، جمعیت زیاد خانواده ،شیوه های تربیتی نامناسب ، در برخی موارد وجود ناپدری و نا مادری و; سبب میشود که کودکان مورد آزار قرار بگیرند .
6- مشکلات کودکان : کودکانی که مشکلات نسبتا شدید و پایدار دارند بیشتر از سایر کودکان مورد آزار قرار میگیرند . مانند کودکانی که دچار بیماریهای جسمی مزمن و طولانی مدت یا مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری ، بی قراری ، بیش فعالی ، اظطراب ، شب ادراری و; هستند به علت مشکلاتی که برای بزرگسالان ایجاد میکنند و نیز به سبب نا آگاهی والدین ، اغلب مورد آزار جسمی و روانی قرار میگیرند .
7- مشکلات مدرسه : مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد میشود مانند انتظار بیش از حد ، ندیدن تفاوتها ، ایجاد اظطراب ، ترس و رقابتهای شدید ، تبعیض ، تنبیه بدنی ، تحقیر و توهین و; سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان میشوند.
چگونه می توانیم کودک آزاری را کاهش دهیم ؟
1- کودکان را بهتر و بیشتر بشناسیم :شناخت کودکان و نیازهای آنها سبب میشود که رفتار بهتری نسبت به آنها داشته باشیم .برای این کار میتوانیم از روشهای مختلف مانند خواندن کتابهای مناسب ، شرکت در کلاسهای آموزشی ، مشورت کردن با افراد آگاه در این زمینه و; استفاده کنیم .
2- علت کودک آزاری را بشناسیم: کودک آزاری مانند هر رفتار دیگری علتی دارد . سعی کننیم علت آنرا پیدا کنیم و با بر طرف کردن آن ، کودک آزاری را کاهش دهیم.
گاهی ممکن است برخی مشکلات را نتوانیم از بین ببریم ، در آن صورت پذیرفتن آن بهتر از آزار دادن کودک است .
3- از دیگران کمک بگیریم : کمک گرفتن و مشورت کردن نشانه هوشیاری و آگاهی است ، نه ناتوانی . برای کاهش مشکلات خود می توانیم از مراکز مشاوره حضوری ، تلفنی ، سازمانهای غیر دولتی ، افراد آگاه و; کمک بگیریم .
4- آرامش خود را حفظ کنیم : زندگی همیشه با مشکلات همراه است ، سعی کنیم خشم خود را کنترل کرده و برای مشکلات چاره جویی نماییم .بسیاری از کودک آزاری ها در شرایطی انجام میگیرد که والدین قادر به کنترل خشم خود نیستند ، کنترل خشم ، آموختنی است و میتوانیم با تمرین بر خشم خود غلبه نماییم.
کودک آزاری چه زیانهایی برای کودک بهمراه دارد؟
کودکی دوران رشد و شکل گیری شخصیت انسان است . انواع کودک آزادی در این سالهای حساس و مهم ، به رشد و سلامت کودک آسیب جدی میرساند . کودکان آزار دیده در همه جنبه های رشد مانند رشد جسمی ، ذهنی ، روانی و اجتماعی با مشکلات و نارسای های فراوانی روبرو خواهند شد . بررسی های انجام شده نشان میدهد بسیاری از انسانهایی که در دوران کودکی قربانی آزار و بد رفتاری بوده اند در بزرگسالی خود به آزار کودکان پرداخته اند و این یکی از بزرگترین زیانهای کودک آزاری است که سبب تداوم آن میگردد .
چگونه میتوانیم از کودک آزاری پیشگیری کنیم ؟
پیشگیری همیشه بهتر ، آسانتر و سریعتر از درمان است . برای پیشگیری از کودک آزاری می توانیم از راهکارهای زیر استفاده کنیم:
1- دقت در ازدواج و تشکیل خانواده ، خودداری از ازدواج های تحمیلی ، ناشناخته، شتابزده و ازدواج در سنین پایین .
2- توجه به تنظیم خانواده و تعداد مناسب فرزندان
3- افزایش آگاهی خود در زمینه پرورش فرزندان و شیوه های مناسب رفتار با آنها .
4- پذیرش مسئولیت ها و انجام وظایف خود به عنوان پدر ، مادر ، سرپرست و ; نسبت به کودکان
5- آشنایی با حقوق و نیازهای اساسی کودکان .
6- توجه به سلامت جسمی و روانی خود و کاهش فشارهای عصبی و مشکلات رفتاری خود که سبب کودک آزاری میشود .
7- تقویت روحیه کمک گرفتن هنگام برخورد با مشکلات و آشنایی با مراکز حمایتی ، امداد در مورد کودکان و خانواده ها.
کودکآزاری نیمی از خشونتهای خانگی را تشکیل میدهد
“هر وقت او به خانه ما مى آمد من فرار مى کردم و گوشه پذیرایى پنهان مى شدم. او همیشه مرا با لگد کتک مى زد و یکبار به قدرى به سر من ضربه وارد کرد که دیگر نمى توانستم سر پا بایستم و خوابیدم. وقتى از خواب بیدارشدم نمى توانستم چشمهایم را باز کنم. اطراف چشمهایم کبود شده بود و سرگیجه شدیدى داشتم. نمى دانستم چرا او چشم دیدن مرا نداشت. فکر کردم حالا که در رختخواب افتاده ام دست از سرم بر مى دارد اما او مرا سوار ماشین پیکان خودش کرد و به بیابانها برد. او مى خواست با چاقو مرا بکشد.
بعد جملاتى را به من گفت و از من خواست تا آنها را تکرار کنم و او صداى مرا با موبایل خودش ضبط کرد و بعدها آنها را براى مادرم پخش مى کرد. او از من مى خواست تا از مهربانى هاى او نسبت به من و مادرم حرف بزنم. چند بار هم او مرا بلند کرد تا از پنجره بیرون بیندازد. من خیلى ترسیدم و گریه کردم. همیشه همسایه ها هم برایم گریه مى کردند اما کارى از دستشان بر نمى آمد. او حتى مادرم را هم کتک مى زد و چند بار قصد داشت مادرم را خفه کند. از دیدن او وحشت داشتم چون تعریف کرده بود تا به حال چندبار دوستانش را با چاقو زده است. او خودش به من گفته بود که بچه پرورشگاهى است و همیشه دوست دارد یکى را بزند تا دلش خنک شود.”
هفت سالگی برای تحمل این همه آزار سن کمی است، اما او شاید از خوش شانسترین قربانی های کودک آزاری باشد که توانسته به صورت زنده در دادگاه از خود دفاع کند.
ضعف جسمی و ناتوانی در دفاع از خود، همواره باعث ایجاد خشونت بوده است. زنان، کودکان، معلولان و; همواره قربانیان خشونتی بوده اند که توان دفاع در مقابل آن را نداشته اند. از زمانی که بابلیان و مردم روم باستان دخترکان خود را وقف معابد می کردند، زمانی که صدای ناله های نوزادان تازه به دنیا آمده دختر در عربستان زیر خاک خفه می شد تاریخ کودک آزاری شکل می گرفت. در دوره ای از تاریخ ایران هم روسپی خانه هایی پسرانه وجود داشت که غالبا متعلق به دربار بود. پسران کوچک لباسهایی دخترانه پوشیده و علاوه بر ارائه خدمات عمومی به پادشاهان، مورد سو استفاده جنسی آنان هم قرار می گرفتند.
در آمریکا انجمن مبارزه با کودک آزاری در سال 1874 تشکیل شد. در دهه 1940 در این کشور گزارشهای درمانی بدون توضیح علت آسیب دیدگی فرضیات جدیدی را در مورد سورفتار با کودکان مطرح کردند.
در فرانسه نیز حدود 100 سال پیش “تاردیو” متخصص پزشکی قانونی فرانسه سندرم کودک آزاری جسمی خصوصا آزار جسمی علیه کودکان ناتوان را گزارش نمود.
در دو دهه اخیر همزمان با توجه بیشتر به مسائل کودکان، کودک آزاری نیز بیشتر مورد نظر قرار گرفته. تصویب کنوانسیون حقوق کودک در سال 1989 و پذیرفتن این کنوانسیون از سوی کشورهای جهان از جمله ایران را، میتوان نقطه عطف جهانی درباره توجه به کودکان دانست.
در ایران به جز موارد حاد که منجر به آسیب شدید یا حتی فوت می شود گزارش مشخصی درباره کودک آزاری وجود ندارد. بزرگترین واقعه کودک آزاری در ایران ماجرای قتل 33 کودک و نوجوان در تهران و دیگر شهرها توسط شخص به نام علی اصغر بروجردی، معروف به اصغر قاتل بود. این مرد 42 ساله در سال 1313 به جرم ارتکاب جنایتها و قتلهای متعدد اعدام شد.
او در تهران بامیه فروش بود و پسران کم سن و سال را که برای خرید بامیه به او مراجعه می کردند فریب میداد و به خرابههای جنوب تهران میکشاند و پس از سو استفاده و آزار جنسی آنان را به قتل میرساند. اصغر در سن 22 سالگی به جرم همجنسگرایی به زندان محکوم شده بود و در بازجوییهایش در این باره میگفت:” پس از آزادی تصمیم گرفتم که از این پس کودکان را پس از کامجویی به قتل برسانم. به قدری از این عمل لذت میبردم که حد و وصفی بر آن متصور نبود، مخصوصا پس از آن که خون قربانیان خود را میخوردم;”
آخرین مورد تاریخی کودک آزاری در ایران بیجه بود که 18 کودک را پس از آزار جنسی در پاکدشت ورامین به قتل رسانده بود. بیجه به 16 بار قصاص نفس، یک بار اعدام به خاطر لواط، 15 سال حبس و 100 تازیانه محکوم شد. بیجه را در 27 اسفند سال 83 اعدام کردند.
کودکآزاری معضل است یا اغراق؟
به گفته کارشناس دفتر آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، نتایج بررسی شیوع برخی از موارد کودک آزاری در ایران (سال 82 )نشان میدهد که طبق گزارش والدین در طول 24 ساعت قبل از زمان بررسی 50 درصد کودکان یک تا 5 سال، 38 درصد کودکان 6 تا 11 سال و 23 درصد کودکان 12 تا 18 ساله مورد مطالعه مورد بداخمی، غضب و بیاعتنایی مراقبین خود قرار گرفته بودند. به گفته وی همچنین 31 درصد کودکان 1 تا 5 سال، 5/20 درصد کودکان 6 تا 11 سال و 7/8 درصد کودکان 12 تا 18 سال توسط مراقبین خود مورد تنبیه بدنی در 24 ساعت قبل از بررسی قرار گرفته بودند که بر اثر تنبیه بدنی،
آثار تنبیه بر روی بدن 2/2 درصد کودکان 1 تا 5 سال، 5/1 درصد کودکان 6 تا 11 سال و 1/1 درصد کودکان 12 تا 18 سال وجود داشته است. طبق نتایج این تحقیق 8هزار مورد خشونت خانگی مشاهده شده که نیمی از آن را کودکان تشکیل میدادند. از این میزان 20 درصد مربوط به کودکآزاری جنسی میشد.
در پژوهشی دیگر مطالعه 2240 دانشآموز دبیرستانی شهر تهران نشان داد که 32 درصد دانشآموزان دست کم یکی از موارد بیتوجهی و غفلت را تجربه کردهاند. همچنین 1600 دانشآموز نوعی از آزار را در مورد خود گزارش دادند که از این میان، 432 درصد آزار جنسی، 234 درصد آزار عاطفی 47 درصد آزار جنسی بود.
بررسی موارد کودکآزاری جنسی با استفاده از یادداشتهای موجود در پروندههای سازمان پزشکی قانونی کشور (مربوط به تهران) نشان داد که در طی سه سال از بهار 1371 تا اسفند 1373، مجموعا 325 مورد مراجعه به سازمان پزشکی قانونی جهت وقوع کودکآزاری رخ داده که 237 مورد آنها را دختران و 87 مورد را پسران زیر 15 سال تشکیل میدادند.
بررسی فاصله زمانی از هنگام وقوع تجاوز تا هنگام مراجعه به مراجع قانونی نشان داد که دختران معمولا دیرتر از پسران و پس از چندین بار تجاوز به مراجع قانونی مراجعه میکنند. در حالی که اکثرا پسران پس از یک بار مورد تجاوز واقع شدن، مورد را نسبتا سریع به مراجع ذیربط اطلاع میدهند. دادهها حاکی از آن بود که 79 درصد از دختران موضوع را پس از گذشت یک هفته یا بیشتر از وقوع آزار جنسی اطلاع دادهاند.
همین مساله میتواند دلیلی بر احتمال شیوع بیشتر آزار جنسی در دختران باشد چرا که بسیاری از موارد مخفی مانده و به مراجع قانونی اطلاع داده نمیشود. آزار جنسی زنان را علاوه بر این باید در قالب قتلهای ناموسی هم پیگیری کرد. جایی که فرد متجاوز که معمولا از اعضای خانواده است با کشتن قربانی و متهم کردن او به بیآبرویی سعی در پاک کردن عمل خود دارد.
نگاهی به گزارش 5 سال فعالیت صدای یارا، اولین خط کمک فکری به کودکان و نوجوانان در ایران که در دی ماه سال 1379 توسط انجمن حمایت از حقوق کودکان راه اندازی شده است نشان میدهد که از چهارده هزارتماس تلفنی گرفتهشده با این خط تلفن، مادران با 78% کل تماسها در صدر تماسهای صدای یارا قرار دارند و تنها 5% از تماسها توسط پدران صورت گرفته است همچنین 12% از تماسها توسط کودکان و نوجوانان انجام شده است .
از مجموع تماسهایی که با صدای یارا برقرار شد ، 20% مربوط به موارد کودک آزاری است بیشترین مورد آزار جسمی با 65% است که به طرق مختلفی نظیر کتک زدن با دست و کمربند ، کشیدن موی سر ، سوزاندن و ;. اعمال شده است. آزارهای روانی و عاطفی کودک شامل تحقیر ، توهین ، حبس در خانه ، وادارکردن به تکدی گری و ; با 32% در رتبه بعدی قرار دارد .3% از تماسهای کودک آزاری مربوط به سوء استفاده جنسی از کودکان می باشد .54% از کودکان آزار دیده دختر و 46 % پسر بودهاند.
کودکآزارها، قربانیان قبلی کودکآزاری
آنها شاید قصیالقلب، خشن و یا بیاحساس به نظر برسند، اما در واقع آنها هم روزی قربانی بودهاند. پدر اصغر قاتل دزد و راهزن بود و نزدیک به 40 نفر را به قتل رسانده بود. بیجه بعد از 5 سالگى به علت مسائل و مشکلات اقتصادى خانواده اش همراه آنان به تهران مهاجرت کرده و به ناچار در حاشیه شهر تهران سکنى گزیده بود. پدر وى کارگر کوره هاى آجرپزى پاکدشت بود. وى تا کلاس پنجم ابتدایى تحصیل و بعد از آن هم به علت موقعیت بد اقتصادى خانواده ترک تحصیل کرد. او مدتی زباله جمع میکرد. یک بار در بیابان هاى اطراف مورد تجاوز دو مرد قرار گرفته بود. محمد بیجه در سن 18 سالگى عاشق دخترى افغانى مى شود
که قرار فرار را با هم مى گذارند و وقتى که خانواده اش متوجه مى شوند، با او سرسختى کرده و او از این عمل منصرف مى شود.او پس از گذشت مدت کوتاهى به دخترعمه اش علاقه مند شد اما این دختر در همان سال در دانشگاه قبول مى شود و موضوع ازدواج با او هم منتفى مى شود. بیجه اولین قربانى خود را عاشوراى سال 81 به قتل رساند و سریال قتل هاى او تا شهریور 83 ادامه داشت. او پس از کشتن کودکان احساس پشیمانى نمى کرد. زیرا هدف خود را انتقام مى دانست. او گفته بود: «زندگى ام تباه شده بود و باید زندگى دیگران را تباه مى کردم.»
]
طبق پژوهشی که به منظور بررسی میزان شیوع سابقه سورفتار جسمی و جنسی در بیماران روانپزشکی بستری در یخش روانی یکی از بیمارستانهای تهران صورت گرفت، درصد قابل ملاحظهای از بیماران (61 درصد) یکی یا هر دو نوع سورفتار جسمی و جنسی را تجربه کرده بودن. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که در 23 درصد موارد، سورفتار بیشتر از 2 سال به طول انجامیده و بیش از 20 نوبت بوده است.
این مسئله نشان میدهد که تجربه کردن آزارهای جسمی و جنسی تا چه میزان در ظهور اختلالات روانی در سنین بزرگسالی موثر است. پیش از این مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی هم اعلام کرده بودکه 80 درصد افراد کودک آزار در دوران کودکی، تجربه آزار جنسی, جسمی یا عاطفی داشتهاند.
بر خلاف تصور عامه، آزاردهندهها هیولاهای خشن و روانپریش نیستند. در اکثر موارد نزدیکترین کسانی که از آنها انتظار میرود نگران حال کودک باشند او را مورد آزار و اذیت قرار میدهند. بررسیهای آماری در ایران نیز در سال 80 نشان میدهد، 75 درصد کودک آزاریها توسط والدین انجام شده که در این میان حدود 2/12 درصد جامعه آماری با شیوع بیشتر مربوط به آزار جسمی پسران است.
نتایج مطالعه 50 قربانی سو استفاده جنسی از میان دانشآموزان دوره راهنمایی شهر اهواز نشان میدهد که 50 درصد آزارهای جنسی توسط افراد خانواده صورت گرفته است. یافتههای برخی مطالعات دیگر حاکی از آن است که در بعضی موارد بیشترین آزارهای جسمی به ویژه نسبت به دختران از سوی برادران آنها اعمال شده است. چنین مشاهداتی تایید کننده نقش سنتی برادر در خانوادههای شهرستانی است.
طبق گزارش صدای یارا، در بین موارد حاد کودک آزاری که اغلب منجر به صدمات جسمی گردیده بیشترین مورد توسط پدر (46%) صورت گرفته است ، مادر با 17% ، نامادری با 15% ، پدر و مادر به طور مشترک با 8% ، ناپدری با 7% ، معلم و مدیر مدرسه 6% و افراد غریبه با 4% در رتبه های بعدی آزاررسانان حاد به کودکان بوده اند.
نزدیک بودن آزاردهندگان به کودکان و حتی سرپرست بودن آنها باعث میشود تا نقش دولت برای حمایت از کودکان آسیبدیده پررنگتر شود. در صورتی که پدر ضارب باشد با توجه به ولایت قهری پدر بر فرزند، قانون حمایت خاصی از کودک نمیکند و معمولا مادر مجازات میشود. نگهداری از کودک قربانی آزار خود مسالهای بزرگ است. چه شرایطی باید حاکم شود تا پدر و مادر سلب حضانت شوند؟ و اگر کودک به یکی از پدر یا مادر تحویل شود
چه تضمینی هست که مزاحمت دوبارهای ایجاد نشود؟ قانون و مراکز رفاهی مثل بهزیستی چند درصد از این آسیبدیدگان را پوشش میدهند؟ گسترش خدمات حمایتی برای قربانی کودکآزاری و آموزش کودکان و خانوادهها شاید مهمترین اقدامات باشد. حرکتی برای افرادی مثل او که دیگر شبها این همه خوابهای آشفته نبینند.
“بعد از دستگیرى او مرا تحویل عمه ام دادند اما هر شب خواب او را مى بینم که مرا کتک مى زند و یا قصد کشتن مرا دارد. الآن او در زندان است اما وقتى آزاد شود حتماً مرا مى کشد. او خانه عمه ام را هم بلد است و من مى ترسم به سراغم بیاید.”
کودک آزاری جرمی پنهان در هزارتوی سنت
هرچند اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی پیش از این اعلام کرده بود که «آن بخش از کودک آزاری و جرائم مربوط تحت این عنوان که در جامعه به شکل آزار و اذیت و تعدی به کودکان صورت می گیرد، زیاد نیست» و نمی توان با فرمانده نیروی انتظامی که مطمئناً آمارهای درست و دقیقی هم در این زمینه دارد، مخالفت کرد، اما شاید گفتن این نکته پربیراه نباشد که به دلیل ضعف اطلاع رسانی در مورد کودک آزاری و مصادیق آن بسیاری از موارد این جرم در کشور شناخته نمی شود.البته کودک آزاری در ایران از جرائم عمومی است،
هر شخصی که از آن اطلاع پیدا کند، می تواند مراتب را به مراجع انتظامی اطلاع دهد و دادستان به عنوان مدعی العموم این مساله را پیگیری می کند، اما در واقع چه تعداد از ایرانی ها از این موضوع اطلاع دارند و مصادیق کودک آزاری را می شناسند؟در فروردین و اردیبهشت ماه سال 1386 در مجموع 23 مورد کودک آزاری به واحد مددکاری صدای یارا ارجاع شد. صدای یارا نتیجه بررسی تماس گیرندگان را این گونه اعلام کرد؛ 30 درصد از تماس گیرندگان مادران، 17 درصد مددکاران، 13 درصد پدران، چهار درصد اقوام نزدیک، 11 درصد همسایگان، 9 درصد کادر آموزشی مدارس، چهار درصد نیروی انتظامی و 12 درصد را مددجویان تشکیل می دهند.
بر اساس این گزارش 70 درصد کودک آزاری ها توسط پدران، 10 درصد توسط کادر آموزشی و 20 درصد توسط مادران صورت گرفته است. همچنین 61 درصد از موارد ارجاعی در وضعیت اقتصادی نامناسب به سر می برند. یارایی سرپرست خط مشاوره تلفنی «صدای یارا» و عضو انجمن حمایت از حقوق کودک، در گفت وگویی که چندی پیش با خبرگزاری دانشجویان ایران انجام داد، گفت؛ «کمبود آگاهی والدین در تربیت جنسی کودکان و نوجوانان از عمده مشکلات تماس گیرندگان است.» آنگونه که او اعلام کرد؛ «زنای با محارم از مشکلات مهم پیش روی کودکان است. در این مورد نیز نمی توانیم از کودک حمایت های لازم را انجام دهیم، چرا که قوانین ما در این مورد اندک و قضات نیز عنوان می کنند دستشان بسته است.»در سال 81 قانونی در جهت پیشگیری از پدیده کودک آزاری در مجلس تصویب شد و به تایید شورای نگهبان رسید
و با خانواده هایی که به چنین عملی دست می زنند برخورد قانونی صورت می گیرد اما با اطلاع رسانی صحیح و اصلاح فرهنگ در این زمینه می توان با این پدیده زشت برخورد کرد. همچنین بر اساس آمارها مادران زیر 26 سال و پدران زیر 30 سال کودکان خود را بیشتر مورد کودک آزاری قرار می دهند. اما کودکان ایرانی تنها قربانیان کودک آزاری نیستند. روزانه صدها هزار کودک در جهان به وسیله یکی از نزدیکانشان آزار داده می شوند. و هزاران کودک هم بر اثر همین آزارها جان خود را از دست می دهند. آنهایی هم که زنده می مانند از اثرات روانی و جسمی ناشی از آن رنج می برند.آنچه وضعیت را در ایران پیچیده می کند،
آشنا نبودن جامعه با پدیده یی به نام کودک آزاری است. هر چند در سال های اخیر انجمن هایی چون حمایت از حقوق کودکان و سازمان بهزیستی تلاش هایی را برای بالا بردن آگاهی های عمومی در این زمینه آغاز کرده اند اما در عمل راه چندانی طی نشده است.بسیاری از ایرانی ها هنوز نمی دانند کودک آزاری چیست و چه زمانی می گویند کودکی آزار دیده است. روز یکشنبه 16 مهرماه روز جهانی کودک بود؛ روزی که قرار بود امسال در آن بیشتر به کودک آزاری بیندیشیم. به همین دلیل قرار است در این گزارش هم با مصادیق کودک آزاری آشنا شویم تا بفهمیم که ممکن است بسیاری از ما ناخواسته کودکانمان را آزار داده ایم.
کودک آزاری
کودک آزاری به غفلت یا برخورد ناخوشایند فیزیکی، جنسی یا احساسی می گویند که والدین، مربیان یا دیگران با کودکان انجام می دهند. از آنجایی که بیشترین موارد کودک آزاری در خانه کودکان اتفاق می افتد اغلب موارد کودک آزاری توسط مدارس، معلمان و مربیان کودکان کشف می شود. بر اساس گزارش های مرکز حمایت از حقوق کودک سازمان ملل متحد، یونیسف، کشورهای امریکا و انگلستان در میان کشورهای توسعه یافته، در پایین ترین رده های حمایت از حقوق کودکان قرار دارند. در این گزارش همچنین مطرح شده است
که کودک آزاری و غفلت از کودکان در خانواده های تک سرپرست بیشتر از خانواده هایی روی می دهد که هم پدر و هم مادر از فرزندان مراقبت می کنند. کودک آزاری شکل های متفاوتی دارد. به همین دلیل هر روز قوانین تازه یی برای جلوگیری از شکل های متفاوت این کار در کشورهای مختلف تصویب می شود. دلایل زیادی را برای وجود کودک آزاری برشمرده اند. بسیاری از کسانی که در بزرگسالی دست به کودک آزاری می زنند خود در کودکی قربانی آن بوده اند. بیماری های روانی دلیل دیگری برای کودک آزاری است.
بسیاری از کودک آزاران شکست شخصیتی یا دیگر اشکال بیماری های روانی داشته اند. در عین حال بیماری های جسمی هم در این زمینه نقش ایفا می کنند. شرایط محیطی هم در کودک آزاری نقش دارند. کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که فقر، طلاق، بیماری، ناتوانی های جسمی، آشنا نبودن با مهارت ها و مسوولیت های پدر و مادر بودن و مواد مخدر احتمال بروز کودک آزاری در بزرگسالان را افزایش می دهد.
کودک آزاری جسمی
کودک آزاری جسمی جراحاتی است که در نتیجه خشونت های جسمی در کودک پدید می آید. حتی اگر جراحتی روی بدن کودک باقی نماند، خود عمل کتک زدن کودک، کودک آزاری جسمی به حساب می آید. در دنیا برای تعیین کودک آزاری جسمی اعمالی را تعریف کرده اند که اگر از والدین سر بزند، کودک آزاری محسوب می شود؛ گاز گرفتن، سیلی زدن، هل دادن، لگد زدن، پرتاب کردن، کتک زدن، کشیدن موی سر کودک، با سیگار سوزاندن یا اعمالی مانند آن. اما نکته یی که در این میان مطرح می شود این است که آیا تنبیه جسمی کودکان همان کودک آزاری جسمی است؟ در تعاریفی که از کودک آزاری جسمی شده، آمده است؛
«جراحت ناشی از خشونت جسمی». اما تنبیه جسمی استفاده از اجبار جسمی و دردهای ناشی از آن برای کنترل کودکان است. جراحتی نباید در این میان پیش بیاید. البته تنبیه جسمی به سادگی می تواند تبدیل به کودک آزاری شود.
کودک آزاری روانی
این نوع کودک آزاری به هر نوع رفتار و منشی گفته می شود که سلامت روحی و روانی کودکان را به خطر بیندازد. این کودک آزاری می تواند یک کلمه اهانت آمیز باشد یا آسیب های شدیدتر. کودک آزاری روانی معمولاً با انواع دیگر کودک آزاری همراه است. این نوع کودک آزاری معمولاً اثر طولانی تری دارد و از بین بردن آثار منفی آن هم مشکل تر است. برای این نوع کودک آزاری هم مصادیقی تعریف شده است؛ داد زدن و فریاد کشیدن بر سر کودک، تهدید، ترساندن، مسخره کردن، اسم های مسخره روی کودک گذاشتن، «اینکه به کودک بگویند بد است» و «به درد هیچ کاری نمی خورد»، اینکه به کودک بگویند «همه چیز گناه اوست»،
حبس کردن کودک در اتاقی تاریک، بستن او به صندلی، اینکه کودک را مجبور کنید شاهد صحنه یی خشونت آمیز یا آزردن دیگران باشد و حتی نشان ندادن احساسات مثبت به کودک مانند در آغوش گرفتن از نمونه های کودک آزاری روانی است.
غفلت
یکی دیگر از نمونه های کودک آزاری که زیاد هم روی می دهد، غفلت است. اغلب قربانیان این نوع کودک آزاری شناخته نمی شوند. این نوع کودک آزاری که فاعل آن والدین هستند معمولاً زمانی روی می دهد که پدر یا مادر با مهارت ها و مسوولیت های داشتن فرزند آشنا نیستند و نمی توانند به خوبی از کودکانشان مراقبت کنند. کم نیستند نمونه های جهانی که غفلت والدین باعث از بین رفتن کودکی شده است. ممکن است تصور کنید در ایران به دلیل ساختار سنتی خانواده ها معمولاً از این اتفاقات کمتر روی می دهد اما این نظر شما چندان هم درست نیست. هرچند آماری در این زمینه وجود ندارد، اما از روی قرائن می توان گفت در خانواده هایی که به دلیل شرایط کودکانشان در معرض کودک آزاری قرار دارند نمونه هایی از این دست را می توان یافت.
فاطمه جنگروی کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی در پژوهشی آورده است؛ «والدینی که در رفتار با کودک خود دچار مشکل هستند، اغلب آگاهی کمی در ارتباط با ویژگی های مراحل رشد کودک، توانایی های او و روش های صحیح تربیتی کودکان دارند. همچنین بر اساس این مطالعه سطح تحصیلات مادران نقش مهمی در افزایش آگاهی، نگرش و رفتار آنها داشته است و این تاثیر در رده تحصیلات دانشگاهی چشمگیرتر بوده است.» ناتوانی در تامین غذا و لباس مناسب، مراقبت های بهداشتی، آموزش مناسب و مانند آن از نمونه های این نوع کودک آزاری هستند. در تعاریف امروزی کودک آزاری حتی استفاده از مواد مخدر در زمان حاملگی هم جزء مصادیق کودک آزاری محسوب می شود زیرا می تواند بر سلامتی آینده کودک تاثیر منفی بگذارد. درک ریشه های کودک آزاری می تواند به روانشناسان و قانون گذاران کمک کند که برای پیشگیری از آن راهکارهایی بیندیشند. اما چگونه می توان از کودک آزاری پیشگیری کرد؟
این روزها در دنیا برای پیشگیری از کودک آزاری چند مرحله را تعریف کرده اند. مرحله نخست پیشگیری اولیه است. در این مرحله تلاش می شود در کل جامعه آموزش های لازم به کودکان و والدین آنها داده شود. در مدارس کودکان را با کودک آزاری و نمونه های آن آشنا می کنند؛ در تجمع ها و مراکزی که خانواده ها حضور دارند، اطلاع رسانی های لازم ارائه می شود و راه هایی از این دست. پیشگیری ثانویه در خانواده هایی انجام می شود
که یک یا دو مورد از فاکتورهای کودک آزاری مانند اعتیاد یا فقر را داشته باشند. در این موارد نه تنها آموزش های لازم به کودکان و والدین آنها داده می شود، بلکه کلاس های ویژه یی برای آموزش والدین در نظر گرفته می شود. به خانه آنها هم مراجعه می شود. سومین مرحله از پیشگیری، در مورد خانواده یی اجرا می شود که سابقه رسمی یا غیررسمی از کودک آزاری دارند. در این مرحله بیشتر روی درمان مشکلات خانواده که منجر به کودک آزاری می شود
تکیه می شود، نه آموزش های ابتدایی زیرا در عمل آموزش ها دیگر برای چنین خانواده هایی فایده ندارد و باید به دنبال راه های حل مشکل گشت. برای درمان در چنین خانواده هایی معمولاً از روان درمانی ها و روش های مشابه استفاده می شود.
به طور کلی میتوان کودک آزاری را به سه بخش تقسیم کرد. “کودک آزاری جسمی”، یعنی تنبیه بدنی سخت و محروم کردن کودک از غذا و پوشاک، “کودک آزاری جنسی” یعنی سوء استفاده جنسی توسط اطرافیان و همچنین بیتوجهی به نیازهای کودکان و آفرینش خلاقیت توسط آنها. دکتر “منصور ایزدپناه”، روانشناس، در این خصوص میگوید: مهمترین عاملی که منجر به کودک آزاری میشود فقر اقتصادی و فرهنگی است،
ضمن آن که عدم وجود حربه قانونی در این میان نیز بی تاثیر نیست، اکثر کودکانی که از این معضل رنج میبرند در خانوادههای پرجمعیت فقیر و مهاجر قرار دارند که گاها پدر یا مادرشان معتاد هستند یا آن که از وجود نامادری یا ناپدری رنج میبرند، با این وجود مسئله “کودک آزاری” در میان خانوادههایی که به ظاهر از هیچکدام از این معضلات رنج نمیبرند هم دیده میشود.
او میافزاید: متاسفانه در فرهنگ ما این موضوع که کودکان تا تنبیه بدنی نشوند، بزرگ نمیشوند، وجود دارد، بنابراین فرهنگ خشونت در جامعه ما نهادینه شده است، در حالی که تداوم این خشونتها میتواند به ترس، اضطراب و پرخاشگری در کودک، پنهان کاری، شب ادراری،عدم اعتماد به نفس و عدم قدرت ارتباط با دیگران شود، به طوری که اکثر کودکان و نوجوانان بزهکار از خشونتهای خانگی رنج بردهاند.این روانشناس اضافه میکند:
خشونت فیزیکی تنها یک نوع از خشونتها علیه کودکان است که اگرچه رواج بسیاری دارد؛ اما نباید انواع خشونتهای کلامی و روحی را نیز نادیده گرفت. تحقیرکردن، سرکوفت زدن، مقایسه نادرست با همسالان، ناسزا گفتن و ; اگر تداوم داشته باشد، میتواند جزو انواع کودک آزاری شمرده شود.
کودکان کار هم موجودات آشنای همیشگی کوچه و خیابان ;..و کار اجباری نوعی ظالمانه کودک آزاری;.
کار اجباری را باید یکی از شایعترین موارد کودک آزاری در ایران دانست، در تحقیقی که توسط انجمن حمایت از حقوق کودکان با همکاری دانشگاه بهزیستی و توان بخشی ایران و در تهران روی 585 کودک خیابانی انجام شده است، نشان میدهد که علاوه بر افزایش 23 درصدی این کودکان در منطقه تجریش تهران و 81 درصدی آنها در میدان رسالت این شهر، 48 درصد از آنان 6 تا 12 سال سن دارند.این تحقیق همچنین مشخص کرده است
که 16 درصد از این کودکانزیر 16 سال سن دارند و 30 درصدشان بین 18- 12 سال سن دارند.دادههای این تحقیق بیانگر آن است که 54 درصد از کودکان کار تنها در تهران در آمد 30 تا سقف 50 هزار تومانی ماهانه خود را که حاصل 6 تا 10 ساعت کار سخت روزانه است، صرف خانواده میکنند.فقر اقتصادی، بی عدالتی اجتماعی، بیکاری، فاصله طبقاتی زیاد و درآمد کم خانواده در ایران مهمترین عللی است که منجر به وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی و کار اجباری آنان است.در مناطق اطراف تهران و حاشیه شهرهای بزرگ 3 ماه تابستان فرصت خوبی برای کارفرمایان است تا از کودکان با مزدی اندک بهره کشی کنند.این در حالی است که در پیمان نامه حقوق کودک آمده است که کشورهای عضو در حمایت از کودک در برابر اشکال بهره کشی مغایر با هر یک از جنبههای رفاه کودکان مسئول هستند.طبق آخرین آمار صندوق کودکان سازمان ملل در ایران 9 میلیون کودک زیر 6 سال و 27 میلیون کودک زیر 18 سال وجود دارد.
این در حالی است که 9/3 درصد از نوجوانان تهرانی در معرض آسیببهای جسمی و عاطفی قرار دارند.در پژوهشهای دفتر پژوهش دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی بر روی 77 هزار و 855 دانش آموز پسر پایه دوم مقطع راهنمایی مدارس دولتی ، 20 درصد دانش آموزان در معرض آزارهای جسمی قرار دارند. 20 درصد والدین این کودکان با یکدیگر مشاجره و درگیری دارند که آزار عاطفی و جسمی را در پی دارد. 27 درصد دانشآموزان اظهار کرده اند که زندگی پر تنشی دارند. 35 درصد والدین سخت گیری دارند. 35 درصدشان اعتقاد دارند
که والدینشان انتظاری بیش از حد توانایی آنان دارند. 58 درصد کاملا احساس تنهایی میکنند. 10درصد احساس راحتی در خانه را ندارند. 40 درصد دانش آموزران مجبورند به تنهایی از عهده مراقبتهای خویش بر آیند که نشان دهنده آزار عاطفی و بی توجهی خانواده است. 25 درصد از آنان میگویند که آسایش ندارند. 9 درصد تمایل شدید دارند که در یک خانواده دیگر زندگی کنند و 55 درصد گفته اند که چنانچه از قوانین پیروی نکنند
بشدت تنبیه میشوند.بسیاری از جامعه شناسان و حقوقدانان،”نقض قوانین” را مهمترین عاملی میدانند که باعث افزایش و عدم مهار کودک آزاری در ایران است.مریم توکلی حقوقدان در این باره میگوید: خشونت در ایران تا حدود زیادی نهادینه شده است؛ اما در این میان کودکان و زنان از آسیبهای اجتماعی بیشتری رنج میبرند که نیاز به حمایتها و اهرمهای قانونی دارد، همین مسئله که در هنگام آسیب رساندن به یک زن یا کودک باید تنها نیمی از دیه کامل یک انسان پرداخت شود، علاوه بر آن که میتواند از لحاظ روحی به این قشر صدمه وارد کند باعث به وجود آمدن نوعی حمایت قانونی نا آگاهانه میشود.وی میافزاید: از طرف دیگر در قانون به صراحت عنوان شده است که اقدامات والدین و سرپرستان که موجب تادیب یا حقارت آنان شود مشروط بر این که در حد متعارف باشد ایرادی ندارد،
در حالی که این حد متعارف مشخص نشده است.وی ادامه میدهد: برای رفع این مشکل نیاز به حمایت جدی دستگاههای قانونی و اجتماعی است که نقضهای قانون را شناخته، اصلاح و قوانین جایگزین را وضع کنند.وی ادامه میدهد: اما مهمترین حربهای که میتواند جلو “کودک آزاری” را در جامعه ما بگیرد افزایش مجازاتها در برابر چنین تخلفاتی است ؛ زیرا عدهای تنبیه کودک را حق طبیعی خود میدانند، بنابراین ضمن آگاهی دادن خانوادهها باید با حربههای قانونی نیز از این موضوع بهره بگیریم، زیرا قانونی که به پدر اجازه میدهد
در صورت قتل فرزندش بر طبق قانون 220 تبرئه شود، هیچ کارکردی مثبتی نمیتواند داشته باشد.در ماده 220 قوانین کیفری آمده است که اگر پدری فرزند خود را به قتل برساند از مجازات معاف است، ولی اگر مادری فرزندش را به قتل برساند اعدام میشود”.همچنین ماده 631، 632 و 633 قانون مجازات اسلامی به صراحت تشریح میکند که اگر طفلی دزدیده و به فرد دیگری تحویل داده شود. فردی که طفل را ربوده به 3 ماه تا دو سال حبس و استرداد اموالی که از طریق او به دست آورده است محکوم خواهد شد. همچنین به صد تا 500 هزار ریال جزای نقدی نیز محکوم خواهد شد.در صورت تجاوز جنسی به کودک نیز فرد متجاوز اعدام خواهد شد و تجاوز شونده در صورت اکراه به 74 ضربه شلاق محکوم میشود.
بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده، ناهنجاریهای اجتماعی از قبیل فقر، کمبود امکانات زندگی، سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد، محیط خانوادگی، بیکاری و طلاق خانواده را به انواع آسیبهای اجتماعی مبتلاء کرده است تا آنجا که نه تنها از زندگی احساس لذت و رضایت نکرده، بلکه در حالت درماندگی، نوک پیکان سرخوردگی و وحشت را بسوی کودک نشانه میروند که در اشکال کتک زدن، پرت کردن، به کارهای سخت گرفتن، لگد زدن، داغ کردن، سیلی زدن، با تهدید ایجاد وحشت کردن و یا اقداماتی مانند حبس کردن، گرسنه نگه داشتن و ; بروز پیدا میکند، به طوریکه 15 درصد کودکان به هنگام تنبیه بدنی از سوی والدین دچار جراحت و مصدومیت میشوند.
وقوع 75 درصد کودک آزاریها از سوی والدین
نتایج بررسی صورت گرفته در سال 1999 در خصوص آزار کودکان حاکی از وجود 40 میلیون کودک صفر تا چهار ساله در سراسر جهان بود که در معرض انواع آسیبهای کودک آزاری قرار گرفته بودند و این در حالیست که بررسیهای آماری در ایران نیز در سال 80 نشان میدهد، 75 درصد کودک آزاریها توسط والدین انجام شده که در این میان حدود 2/12 درصد جامعه آماری با شیوع بیشتر مربوط به آزار جسمی پسران است.
حامیان قانونی در دفاع از قربانیان کودک آزاری!
در اسفند ماه سال 72 مجلس شورای اسلامی طی ماده واحدهای، متن کنوانسیون حقوق کودک را مبنی بر حمایت از حق حیات، حق کسب هویت، حق زیستن با والدین، منع انتقال غیرقانونی کودکان، حق شرکت در اجتماع و ایفای نقشهای اجتماعی، منع رفتارهای خشن علیه کودکان، کمک به کودکان معلول، رفاه و تامین اجتماعی، آموزش و تحصیل، تفریح و بازی، منع استثمار، حمایت در برابر مواد مخدر، حمایت در برابر زیانهای ناشی از کار، تقویت روحیه صلح طلبی و حمایت از کودکان آسیب دیده روحی و جسمی را پذیرفت.
از سوی دیگر 9 سال پس از قبول این کنوانسیون یعنی در سال 81، فشارهای حاصل از سوی کارشناسان قانون و نهادهای زیرمجموعه موجب شد تا قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در قالب 8 ماده در به تصویب برسد که بنا بر آن، کودک آزاری جزو جرایم عمومی بوده، به طوریکه طبق ماده 2 این قانون مصوب شد، هرگونه صدمه، اذیت، آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان و نادیده گرفتن سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ممانعت از تحصیل کودکان آنها ممنوع و مرتکب این جرم محکوم است.تصویب قوانین حمایت از حقوق کودک در حالیست که موانع قانونی در کشور درصد قابل توجهی از والدین کودک آزار را از پیگیری قانونی مصون کرده است و این جرایم اغلب زمانی فاش میشود که فاجعه بزرگی رخ داده و جرم از حالت ابتدایی و اولیهاش خارج شده باشد.
تقویم کودک آزاری !
درگزارشی از ایسنا آمده است: وقتی علی 9 ساله در بیمارستان مرد، همه فهمیدند که ناپدریاش او را آزار میداده است و یا زمانی که نیلوفر شیرازی جان خود را از دست داد، اولین نهاد پزشکی قانونی بود که از وقوع یک کودک آزاری در حالی خبر داد که چیزی برای دفاع نبود و تنها آثار ضرب و جرح جسد دخترک 9 ساله بر روی میز تشریح پزشکی قانونی حکایت از آن میکرد که کودکی با بدترین شکنجهها کشته شده است.حال پرسشی که در این میان مطرح میشود اینکه براستی آیا قانون توانسته راهی برای پیشگیری از وقوع این جرم پیدا کند؟ آیا راهی پیدا شده که قبل از مرگ کودک یا دعواهای خانوادگی، طلاق و یا محکومیت طرفین به کودک آزاری جلوی حادثه گرفته شود.به اعتقاد کارشناسان،
خلاءهای عمیق قانونی به وقوع کودک آزاری به ویژه از سوی والدین منجر شده است، به طوریکه بر اساس آمار و ارقام موجود در صورت عدم رسیدگی به موارد کودک آزاری، احتمال تکرار آن در کودکان زیر3 سال با 10 درصد افزایش احتمال مرگ، 60 درصد است.به گفته این کارشناسان، در کودک آزاری تنها صدمات فیزیکی مطرح نیست بلکه آسیبهای روانی آن اثری به مراتب طولانیتر و عمیقتر دارد و از این رو تمامی کودکانی که تحت آزار شدید والدین بودهاند، باید تحت درمان «بازگشت سلامت روانی» قرار بگیرند تا فشارها و آسیبهای عاطفی و روانی که در شرایط مختلف تحمل کردهاند، جبران و برطرف شود و چنانچه قربانی کودک آزاری شناسایی یا جنبههای آسیب روانی جدی گرفته نشود، کودک آزاردیده در آینده به فردی ضد اجتماعی تبدیل شده و درصدد انتقامجویی برمیآید.همچنین بنا بر نتایج تحقیقات به عمل آمده، بالای 85 درصد موارد کودک آزاری در خانه و از سوی والدین صورت میگیرد، از این رو به نظر میرسد چنانچه والدین با شیوههای تربیتی و آموزشی آشنا باشند و از تنبیه بدنی به عنوان تنها راه تأدیب کودک خود استفاده نکنند، شاید دیگر شاهد این فجایع تلخ نباشیم.
“وضع اضطراری” معضل کودک آزاری در ایران
بیش از 90 درصد کودک آزاری ها در محیط خانه اتفاق می افتد
در حالی که معضل کودک آزاری در ایران به شکلی بحرانی رو به گسترش است، آیت الله صانعی مرجع سرشناس شیعه، به صراحت کودک آزاری را “حرام” و از “گناهان کبیره” خوانده است.
رسانه ها در ایران به تناوب اخبار کودک آزاری و سوء استفاده از کودکان را منتشر می کنند، با این حال به گفته کارشناسان موارد بسیاری هرگز منتشر نشده و در خلوت خانه ها باقی می ماند.
“پدر 17 ساله در کرج کودک 5/1سالهاش را کشت”، “پدرخوانده کودک به قتل رسیده مشهدی تنها متهم پرونده است”، “مرگ کودک 11 ماهه کرمانی بر اثر آزار والدین”، “پسر 8 ساله ای توسط یکی از بستگان نامادری اش مورد تجاوز قرار گرفت”، این عناوین تنها نمونه ای از آخرین خبرهای منتشر شده در رسانه ها در مورد کودک آزاری هستند.
پژوهش های منتشر شده حاکی است در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش می شود، حداقل 20 مورد دیگر پنهان می ماند.
پژوهشگران، انواع آزار کودکان را در چهار حیطه آزارهای جسمی، آزارهای جنسی، آزارهای عاطفی و نادیده گرفتن کودکان طبقه بندی می کنند.
وضع اضطراری
کارشناسان حقوق کودک در ایران می گویند علت اصلی بروز کودک آزاری، غفلت و کم توجهی والدین و جامعه به کودک است. عواملی مانند ناآگاهی والدین از رفتار درست با فرزندان، بیکاری، اعتیاد و مشکلات خانوادگی از مهمترین عوامل بروز و شیوع گسترده این معضل اجتماعی در ایران عنوان شده اند.
بر اساس آمار، تنها در سال گذشته، 8000 خشونت خانگی ثبت شده که 1000 مورد آن کودک آزاری بوده است. در مهر ماه سال 84 مدیر کل امور اجتماعی وزارت ارشاد اعلام کرد کودک آزاری به مرحله “اضطرار” رسیده است.
تحقیقات نشان می دهد بیش از 90 درصد کودک آزاری ها در محیط خانه اتفاق می افتد. پدران با 5/48 درصد، بالاترین و مادران با 3/28 درصد در ردیف بعدی عاملان کودک آزاری جسمانی در خانواده های کودک آزار معرفی شده اند.
نتایج یک نظرسنجی حاکی است 50 درصد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و 40 درصد والدین نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند.
از سوی دیگر، پژوهشی که بر روی 585 “کودک کار” خیابانی در گروه سنی 6 تا 18 سال و به منظور اطلاع از وضعیت زندگی این کودکان صورت گرفته، بیانگر این واقعیت است که بیش از 50 درصد این کودکان توسط اعضای خانواده و یا صاحبان کار خود، در محل کار مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند.
ابهامات قانونی
از سوی دیگر نکته ای که محققان اجتماعی بر آن تاکید دارند ابهامات قانونی در برخورد با کودک آزاران، خصوصا والدینی است که در رابطه با فرزندان خود مرتکب خشونت می شوند.
بر اساس قوانین فعلی، “اقدامات والدین و اولیاء قانونی و سرپرستان صغار و محجورین که به منظور تأدیب یا حفاظت آنها انجام می گیرد مشروط به اینکه اقدامات مذکور در حد متعارف، تأدیب و محافظت باشد جرم نیست”، همچنین هرچند ماده 1179 قانون مدنی به والدین “حق تنبیه” کودک خود را می دهد ولی تاکید می کند که به استناد این حق نمی توانند فرزند خود را “خارج از حدود تأدیب” تنبیه نمایند.
به گفته کارشناسان حقوقی، مشخص نبودن محدوده “تأدیب و تنبیه” و نامشخص بودن “حد متعارف” در مواد قانونی مذکور “دست قاضی را در زمان لازم برای صدورحکم بسته” و “دست والدین غیر مسئول و خشن را برای اعمال خشونت” باز گذاشته است.
دیدگاه اسلام
در همین حال برخی نیز این معضل را از زاویه نگاه دین اسلام بررسی کرده و با “استفتاء” از روحانیون شیعه نظر آنان را جویا شده اند.
کودک آزاری از طرف والدین در شرع مقدس حرام و معصیت میباشد بلکه عمده و غالب انواعش – اگر نگوییم همهاش – از معاصی کبیره است
آیت الله صانعی
خبرگزاری دانشجویان ایران در همین زمینه و برای روشن کردن نگاه اسلام به نحوه تربیت کودکان و حق پدر و مادر در تنبیه کودکان برای جلوگیری از رفتار ناشایست آنها و همچنین حق کودک به عنوان یک انسان، در استفتاء از مراجعی چون مکارم شیرازی، صانعی، موسوی اردبیلی، صافی گلپایگانی و نوری همدانی، نظر آنان را پرسیده است.
پاسخ اغلب این مراجع مسلمان شیعه حاکی از تایید اعمال تنبیه کودک توسط والدین است بدون آنکه نحوه و میزان آن را روشن کرده باشند.
موسوی اردبیلی در پاسخ ایسنا گفته است: “تنبیه بدنی مناسب کودکان در بزهکاری با شخصیت آنها منافات ندارد بلکه موجب ساختن شخصیت آنان میشود و به همین جهت است که باید با صلاح دید حاکم شرع باشد تا در میزان و مقدار آن افراط و تفریط نباشد”.
صافی گلپایگانی نیز “تأدیب فرزندان” را بر”پدر” لازم می داند ولی آن را به آنچه “شارع مقدس” اجازه داده، محدود می کند. وی تاکید می کند تنبیه باید به نحوی باشد که موجب “دیه” نشود.
در مقابل، آیت الله صانعی تنها مرجعی بوده که با قاطعیت و بدون هرگونه شرطی، آزار کودکان را “حرام” اعلام کرده است. وی در بخشی از پاسخش می گوید: “آزار کودکان از طرف والدین جایز نبوده و نیست و کودک آزاری از طرف آنها در شرع مقدس حرام و معصیت میباشد”.
وی همچنین گفته است: “به حکم اطلاق ادله، حرمت ظلم و اذیت فرقی بین ایذاء جسمی و روحی نمی باشد و هر دوی آنها حرام است و مرتکبش به علاوه لزوم جبران خسارت و ضرر وارده به کودک همانند ضرر به دیگران، مستحق تعزیر هم می باشد.”
کارشناسان امور اجتماعی بعید می دانند در نبود یک “برنامه اجتماعی همه جانبه” و “اراده ای برای مبارزه با این مسئله”، صرف اعلام چنین نظراتی بتواند موجب تغییر قانون شود یا مقلدین مذهبی را از آزار کودکان برحذر دارد.
افزایش کودکآزاری و کار کودکان در ایران
خبرنامه امیرکبیر: بسیاری از نهادهای غیردولتی حامی حقوق کودکان اعتقاد دارند کودکآزاری در سالهای اخیر افزایش چشمگیر و نگرانکنندهای داشته است. کارشناسان تشدید فقر و بحرانهای خانوادگی را از عوامل اصلی این روند صعودی عنوان میکنند. بنابر آماری که انجمن حمایت از حقوق کودکان منتشر کرده کودکآزاری در سال 86 به نسبت سال پیش از آن 3 و نیم درصد افزایش داشته است. این آمار با توجه به مراجعه به این انجمن تهیه شده و نمایانگر واقعیت و وضعیت کلی جامعه نیست. به گفتهی سعید مدنی یکی از کارشناسان آسیبهای اجتماعی ,در مطالعهای که در سال 80 در تهران انجام شده 31 درصد دانش آموزان راهنمایی به نوعی دچار آزار جنسی شده بودند., مطالعات مشابهی در شهرستانهای دیگر از درصد بالاتری از انواع آزارها خبر میدهند. با این همه صاحبنظران معتقدند در کنار ملاحظات فرهنگی و سنتی، که مانع از گزارش همهی موارد کودکآزاری میشود، در ایران برنامهای منظم و روشمند برای گزارشدهی و جمعآوری اطلاعات در این زمینه وجود ندارد. بررسیها نشان میدهد آزار در میان کودکان خیابانی و کار بسیار بیشتر است، و آمار رو به رشد این کودکان در ایران میتواند تاییدی بر افزایش کودکآزاری باشد. مدیر عامل انجمن حمایت از کودکان سی و یکم تیر ماه اعلام میکند
در سال 75، ده درصد از کودکان بین 10 تا 18 سال مشغول کار بودهاند اما مطابق آمار سال 85 این تعداد به 12 و 7 دهم درصد رسیده که یک میلیون و 660 هزار کودک را شامل میشود. فرشید یزدانی به ایسنا میگوید با توجه به آمار جمعیت و تعداد دانش آموزان هم اکنون بیش از سه میلیون و600 هزار کودک خارج از چرخهی تحصل قرار دارند. تعداد کودکان کار و خیابانی دقیقا مشخص نیست و نهادهای مسئول نه تنها آمار تشکلهای غیر دولتی را قبول ندارند که در مورد آمار یکدیگر نیز تردید نشان میدهند. سازمان بهزیستی گزارش میدهد در سال جاری تعداد کودکان خیابانی شناسایی شده در تهران به نسبت سال پیش دو برابر شده است.
کودک خیابانی؛ معضلی که نیازمند توجه ویژه است
کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک به افرادی اطلاق می شود که زیر 18 سال بوده، در خیابان زندگی و کار می کنند، خانواده یی ندارند یا امکان دسترسی به خانواده برای آنها وجود ندارد یا خانواده منتظر بازگشت آنان نیست و همچنین کسانی که امکان دسترسی به خانواده برایشان وجود دارد و بازگشت آنها نیز به خانواده امکان پذیر بوده و خانواده نیز منتظر بازگشت آنهاست. به گزارش سازمان جهانی حمایت از کودکان و نوجوانان، نزدیک به 75 درصد کودکان و نوجوانان موجود در خیابان ها، ارتباط و پیوندهای خانوادگی خود را حفظ کرده اند. مطابق تعریف فوق کودکان خیابانی کودکانی هستند که در ارتباط با خانواده یا بدون ارتباط با خانواده خود در خیابان ها به زندگی یا کار مشغول هستند.
اینان چه هنوز در ارتباط با خانواده بوده و چه قطع ارتباط کرده باشند؛ از طبیعی ترین حقوق خود چون امنیت، مسکن، تغذیه، بهداشت، درمان، تحصیل، تفریح و; بی بهره اند و مورد آزار جسمی، جنسی و روانی و همچنین سوءاستفاده و استثمار قرار می گیرند. به طوری که دختران عمدتاً در همان 24 ساعت اول خروج شان از خانه مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته و معمولاً در معرض انواع بیماری ها از جمله ایدز، هپاتیت و; قرار خواهند گرفت. در میان بچه های خیابانی به نظر می رسد تعداد پسران بسیار بیشتر از دختران است. این به آن معنا نیست که دختران از بی توجهی در امان هستند؛ اما وضعیت شان تا حدی متفاوت است. برخی بسیار زود به روسپی گری تن در می دهند، عده یی پیش از ازدواج بچه دار می شوند و باید با کوهی از مشکلات عاطفی، مادی و اجتماعی دست و پنجه نرم کنند، عده یی دیگر نیز اگر خرید و فروش نشوند، به خدمتکارانی مبدل می شوند که غالباً گرفتار بهره کشی یا بدرفتاری می شوند. کودکان خیابانی در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته تقسیم می شوند.
1- کودکان کار؛ این گروه را بیشتر کسانی تشکیل می دهند که عوامل خانوادگی و اجتماعی به خصوص آن بخش از عوامل که به مسائل معیشتی مربوط می شود، نظیر فقر خانواده و; باعث شده است آنها به خیابان بیایند و به نوبه خود در تامین بخشی از احتیاجات خانواده که عمدتاً احتیاجات اساسی و اولیه است، والدین خود را یاری کنند.
2- کودکان خیابان؛ این گروه را بیشتر کسانی تشکیل می دهند که به دلایل متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی که کمتر جنبه معیشتی و بیشتر جنبه عاطفی دارند مثل خشونت، تبعیض و مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتن توسط خانواده، خانه را ترک گفته و در خیابان سکنی گزیده اند.
دانلود مقاله سازمان های غیر دولتی فایل ورد (word) دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله سازمان های غیر دولتی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله سازمان های غیر دولتی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سازمان های غیر دولتی
ماهیت پاره ای از نیاز های بشر به گونه ای است که برای تأمین آنها باید به نهادهایی توسل جست که به دولت ، بازار و خانوار تعلق ندارد . به همین دلیل از دیر باز رسم بر این شد که اشخاص و گروههای انسانی گرد هم آمدند و از طریق این نهادها آن نیازها را تأمین می کردند . علیرغم این وضع ، در اواخر قرن بیستم بود که محققین به این اندیشه افتادند که به مطالعات و داده های مربوط به این نهادها سرو سامانی دهند و در قالب نظریه های منسجم و با زبانی واحد و گویشی مشخص ، آن را بیان کنند .
اما در ادامه ی روند مشکل بوجود آمد و این مشکل ، چالش اصلی آن بود که با ورود محققین جدید به این عرصه و اغلب بدون آنکه سوابق مطالعاتی قبلی در نظر گرفته شود ، یک رشته عبارات و یک حلقه تعابیر جدید وارد این حوزه از مطالعات شد و از ارتباط و همسویی آنها به مطالعات و دست آوردهای قبلی غفلت می گشت . این نهادها که نه با شکل و شمایل نهاد های متعارف قانونی شباهت داشت و نه سودآور محسوب می شد و نه یک مؤسسه خصوصی محسوب می گشت با عناوین متفاوتی نظیر ، بخش داوطلبانه ، بخش سوم و سازمان غیر انتفاعی ، مؤسسات عام المنفعه و تشکل خدمات به دیگران نامیده می شدند .
یکی ازعمده ترین تلاشهایی که برای کسب یک تعریف جامع وبه عنوان یک معیارتعریفی برای این سازمان ها انجام شد ، مجموعه ی مطالعات و تحقیقاتی است که به همت « سالامن وانهایمر » و در چارچوب طرح بخش غیر انتفاعی تطبیقی و در قالب ارائه خدمات مطلوب و حمایت از دیگر اقشار جامعه ( عام المنفعه ، غیرانتفاعی ) در دانشگاه « جان هاپکینز » انجام پذیرفته است .
که می توان گفت این طرح مفصل ترین تحقیقی است که بوسیله پژوهشگران علوم اجتماعی برای تعریف این بخش که خارج از بازار و دولت وجود دارد ، داده اند .
این طرح در سال 1990 برای تحقیق درباره ی ماهیت ، ساختار ، تاریخچه ، وضعیت حقوقی و نقش بخش غیرانتفاعی در خیلی از کشورها آغاز شد . برای تسهیل در این تحلیل تطبیقی اولین وظیفه ی متولیان طرح آن بود که «یک زبان و مفهوم مشترک برای سازمان های غیرانتفاعی تعریف کنند ، یعنی برای معرفی و تبیین ان یک ادبیات واحد و مشخص و معین بکار گرفته شود ».
بر اساس تعاریف موجود و واقعیات تجربی کشورهای حوزه ی مطالعه ، محققین طرح ، به تعریفی دست یافتند که به تعریف ساختاری ـ عملیاتی بخش غیر انتفاعی معروف شد.
قبل از آنکه به طور کامل به بررسی درباره ی این تعریف ساختاری ـ عملیاتی بپردازیم به صورت اختصار به تلاشهای دیگری که برای تعریف این سازمان انجام شده اشاره می نمائیم . عمده تعاریفی که تاکنون در مورد این سازمان ها حاصل شده ، می توان از سه دیدگاه بررسی کرد :
الف ) از منظر ماهیت ورودی های سازمان
ب ) از منظر خروجی های سازمان یا کالاها و خدماتی که ارائه می کنند .
ج ) از جهت نحوه توزیع مازاد درآمد .
الف : ازجهت ورودی های سازمان دو نوع تعریف متفاوت می توان ارائه نمود ، تعریف اول برحسب درآمد و تعریف دوم برحسب عرضه کار می باشد .
نظام ملی حسابرسی در امریکا نمونه بارزی از تعاریف مبتنی بر درآمد است . بر این اساس سازمان هایی غیرانتفاعی محسوب می شوندکه هزینه های آنهاعمدتا ازطریق کمک ها و مساعدت های مردمی تأمین گردد .
این تعریف بالطبع بخش محدودی از این سازمان ها را در بر می گیرد ، زیرا که در بسیاری از سازمان های غیرانتفاعی کمک های دولتی ، تأمین کننده قسمت عمده ای از هزینه هاست .
بعلاوه بسیاری دیگر از این سازمان ها عواید حاصل از فروش خدمات و کالاهایشان و اخذ حق عضویت مهمترین منبع تأمین کننده ی هزینه ها محسوب می شود .
به همین جهت ، « هانسمن » سازمان های غیرانتفاعی را به دو نوع ، کمک گیرنده و تجاری تقسیم کرده است .
تعریف دوم از این گروه ها مبتنی بر عرضه کار است . این تعریف بر همان موضوع معروف داوطلبانه بودن تأکید دارد . بدین مفهوم که کاری که در این سازمان ها انجام می پذیرد ، غیر اجباری و بدون چشم داشت مادی می باشد . اما همانگونه که می دانیم به کارگیری کارمندان حقوق بگیر دراین سازمان ها متداول است . مضافا این تعریف تمایز این بخش از خانوار و همچنین بخش های غیر رسمی را دشوار می سازد .
ب : دسته بندی دیگر، تعریف سازمان های غیرانتفاعی با تکیه برخروجی های این سازمان هاست و همانگونه که در تعریف خیریه ها مرسوم است ، عام المنفعه بودن را شاخص اصلی می دانند . اولین نکته ای که از این تعریف به ذهن متبادر می شود ، آن است که بسیاری از این سازمان ها در کشورهای مختلف فاقد این شرط می باشند . ( عام المنفعه بودن ) . بعلاوه این که ، به خاطر محدودیت منابع یک سازمان عملا فقط قادر خواهد بود که به یک گروه خاص خدمات ارائه نماید . « لامن».
بررسی تعاریف سازمان های غیر دولتی
» برای این مشکل راه حلی پیشنهاد کرد . بدین ترتیب که اصطلاح « مشترک المنافع » را به جای « عام المنفعه » به این سازمان ها اطلاق کرد ، که البته کلمه مشترک المنافع شمولیت بر این مطلب نمی یابد و اطلاق مطلوبی نیست بلکه عبارت مشترک الهدف ( خدمت به دیگران ) مناسبتر است .
اکثر محققینی که بر این تعریف اصرار داشته اند از کسانی هستند که از حوزه مطالعات اقتصادی برخاسته اند .
به عنوان مثال تعریفی که « ویز بورد » از سازمان های غیر انتفاعی می دهد مبتنی بر همین ویژگی است و سازمان های غیر انتفاعی را آن سازمانی می داند که کالاهایی از نوع عمومی تولید می کند . البته این مشخصه یکی از چند مشخصه ی تعریف این سازمان هاست و مشخصه های دیگر نیز برای آنها قائل شده است .
ج : بالاخره به آن دسته از تعاریفی می رسیم که نه ورودی سازمان ها را مبنای تعریف قرار داده و نه خروجی آنها را ، بلکه توزیع منابع مالی را اساس کار قرار داده اند . بر این مبنا ، عنوان غیرانتفاعی به سازمان هایی اطلاق می گردد که سود خالص آنها میان متولیان سازمان توزیع نشود . این تعریف مبتنی بر « محدودیت در توزیع » ، به تعاریف حقوقی از سازمان های غیر انتفاعی در امریکا بسیار نزدیک است . منتهی مشکلی که این تعریف دارد آن است که در نظام های مختلف حقوقی و همچنین کشورهای مختلف تنوع زیادی پیدا می کند . اما این تعریف به طور موسعی در نظام های حقوقی خارج از امریکا پذیرفته شده است . به رغم اقبال و پذیرشی که این تعریف پیدا کرده باز هم خالی از ابهام نمیباشد . « هانسمن » ، سود خالص را به سودهایی که مازاد بر مبالغ مورد نیاز برای تأدیه خدمات هزینه شده در سازمان است تعریف کرده است . وی همچنین می افزاید :
« یک سازمان غیر انتفاعی این اختیار را دارد که حقوق اشخاصی را در ازای کار و سرمایه ای که صرف سازمان کرده اند به نحو مقتضی تأدیه کند . و یا ما به ازای متعارف آن را بپردازد . اگر چه این اشخاص از متولیان سازمان باشند » .
اصطلاح ما به ازای متعارف از عبارات مشهور ، اما بی اساس است . در علم اقتصاد ، اصطلاح سود سهام وجود دارد که معرف ما به ازای سرمایه گذار برای خطرپذیری یا درآمد از دست داده به حساب می آید . با این توضیح تسری این اصطلاح به سازمان های غیرانتفاعی دشوار می نماید .
تعریف ساختاری ــ عملیاتی
طرح بخش غیرانتفاعی تطبیقی جان هاپکینز ، ابتدا با مطالعه در 13 کشور آغاز شد و سپس چهل کشور را تحت پوشش قرار داده است . این کشورها عبارتند از : آرژانتین ، استرالیا ، اتریش ، بلژیک ، برزیل ، کلمبیا ، چک ، مصر ، فنلاند ، فرانسه ، آلمان ، غنا ، مجارستان ، هند ، ایرلند ، ایتالیا ، ژاپن ، کنیا ، لبنان ، مراکش ، مکزیک ، هلند ، نروژ ، پاکستان ، پرو ، فیلیپین ، لهستان ، رومانی ، روسیه ، اسلواکی ، افریقای جنوبی ، کره جنوبی ، اسپانیا ، تانزانیا ، تایلند ، اوگاندا ، انگلستان ، امریکا ، ونزوئلا و اسرائیل .
اهداف محققین این طرح
الف ) تهیه گزارش مستند از ماهیت ، ساختار ، مسائل مالی و نقش بخش غیرانتفاعی با بکارگیری یک رشته اصطلاحات تجربی یکپارچه در کشورهای مختلف جهان با توزیع جغرافیایی فراگیر .
ب ) توضیح چرایی تفاوت این بخش از حیث اندازه و مشخصات در کشورهای مختلف و شناخت عوامل تقویت یا مانع توسعه آنها .
ج ) ارزیابی تأثیر و فواید این سازمان ها
د ) شناساندن موجودیت این مجموعه نهادها و افزایش آگاهی های عمومی درباره آنها ( اطلاع رسانی و آگاهی بخشی عمومی )
ظرفیت سازی ، محلی برای انجام تحقیقات آتی ( آینده )
برای تأمین این مقاصد ، محققین طرح ، رویکرد تجربی تطبیقی را بکار گرفتند که اتکای عمده بر عوامل زیر دارد :
تعیین تیمی از دستیاران محلی در کشورهای مورد نظر ، چارچوب مفهومی و یک رشته تعاریف و استراتژهای مشترک برای جمع آوری اطلاعات ، ایجاد شبکه ای از کمیته های مشاوران ملی و بین المللی که بر جریان کار نظارت دارند که به انتشار نتایج تحقیق کمک می کنند .
محققین این طرح پس از بررسی تعاریف مختلف این معیارها را بعنوان معیارهای معروف برای سازمان های غیردولتی برشمردند :
1ـ سازمان یافتگی : بدین معنا که تشکل تا حدودی نهادی شده و تثبیت یافته است . تنها ثبت شدن یا به نوعی دیگر هویت حقوقی پیداکردن چندان مهم نیست ، آنچه دراین خصوص حائز اهمیت است آن که ازهویت سازمانی نسبی برخوردارو قانون مند باشند . این شرط با تدوین اساسنامه قانونی
، تأسیس ، برخورداری از ساختار سازمانی داخلی ، استمرار نسبی در اهداف و ساختار و فعالیتها و داشتن تشکیلات متعارف تأمین می شود . تجمع های موقت و خلق الساعه افراد که هیچ ساختار واقعی و ماهیت سازمانی قانونی و حقوقی ندارند واجد شرط این تعریف نمی باشند .
2- خصوصی بودن ( غیر دولتی بودن ) : بدان معنا که از حیث سازمان و تشکیلاتی از دولت جدا باشند . لازمه این شرط آن نیست که این سازمان ها کمک های درخور توجهی از دولت دریافت نکنند و یا حتی مقامات دولتی به عضویت هیأت مؤسسین آنها در نیایند . بلکه غیردولتی بودن بدان معناست که از نظر تشکیلاتی زیر مجموعه های دولت محسوب نشوند و احکام و اختیارات دولتی را اعمال نکنند
3ـ خودگردانی و استقلال : بدان معنا که بتوانند بر فعالیتهای خودشان تسلط و نظارت داشته باشند . برخی از سازمان های خصوصی و غیردولتی حتی اگر از نظر تشکیلاتی ، مستقل باشند ، چنان تحت سیطره و نفوذ سازمان های دولتی یا بخش خصوصی قرار دارند که عملا به عنوان بخشی ازآن سازمان ها فعالیت می کنند .لازمه این شرط آن است که سازمان بتواند بر فعالیتهایش ، تسلط و نظارت متعارف داشته و در روندکاری برای اداره امور داخلی خود استقلال داشته باشد و به طورکلی از خودگردانی مطلوب و معمول برخوردار باشد .
4ـ توزیع غیرانتفاعی : بدان معنا که عواید حاصل به مؤسسین یا مدیران تعلق نگیرد . در اغلب سازمان های غیرانتفاعی در آخر سال مالی در آمد مازاد حاصل می شود ، اما این عواید باید مجددا در جهت اهداف اصلی سازمان سرمایه گذاری شود و نباید میان اعضاء ، مدیران ، مؤسسین و یا هیأت رئیسه تقسیم شود : نکته اساسی آن است که سازمان با این عواید چه کار می کند . اگر این عواید مجددا از طریق سرمایه گذاری یا اقدامات مشابه دیگر ، در جهت اهداف و راهبردهای سازمان به کار گرفته شود ، سازمان شرایط برخورداری از عنوان غیرانتفاعی را دارا خواهد بود .
5 ـ داوطلبانه بودن : بدان معنا که سازمان در حد متعارف در فعالیتهای داوطلبانه شرکت کند . این شرط متضمن دو ملاحظه متفاوت اما مرتبط است . اول اینکه سازمان باید در فعالیتها و اداره از طریق هیأت رئیسه با بهره مندی از کارمندان داوطلب یا سایر شریک مساعی های خود انگیخته به نوعی در فعالیتهایش اصل داوطلبانه بودن را به نمایش بگذارد و دیگر اینکه داوطلبانه بودن متضمن معنای غیر اجباری است . بنابراین سازمان هایی که در آنها عضویت اجباری ، به تلویح یا تصریح ، در قانون مربوط آن قید شده است ، از بخش غیرانتفاعی مستثنی می شوند . نمونه بارز این سازمان ها تشکل ها و انجمنهای تخصصی است که عضویت در آنها ، برای کسب مجوز فعالیتهای تجاری یا حرفه ای الزامی می باشد .
در این صورت در بحث تقسیم بندی با این شروط انواع مختلفی از نهادها را می توان تحت این عنوان قرار داد .
برخی از آنها عبارت است از انجمنهای صنفی و تخصصی ، سازمان های خیریه سنتی ، هیأت های مذهبی ، سازمان های توسعه مردمی ، نهادهای آموزش عالی ، بیمارستانها ، جنبش های اجتماعی و جزء آن ، سازمان های غیردولتی درامر توسعه ، در عین حال برخی از سازمان ها هستند که مشکل بتوان آنها را تحت این چارچوب قرار داد که دو دسته مهم از آنها عبارت است از :
1 ـ سازمان های عبادی و بذهبی ، هیأت مذهبی ، تکیه ها کلیساها ، کنیسه ها ، مساجد و دیگر نهادهای عبادی و مذهبی که تحت این شمول قرارگرفته اند . و اطلاعات مربوط به آنها نیز در جریان تحقیقات طرح جمع آوری شده است . منتهی این اطلاعات مربوط به همه کشورها نمی باشد و از همه کشورها جمع آوری نشده است . بلکه از وضع کشورهای مذکور اخذ شده است . بنابراین اطلاعات مربوطه در بخش مستقل گزارش شده است . اطلاعات مربوط به سازمان های خدماتی وابسته به نهادهای مذهبی نیز مثل مدارس ، بیمارستان ها ، مراکز نگهداری کودکان و درمانگاهها در همه کشورها جمع آوری و ثبت شده است . این سازمان ها بدون در نظر گرفتن وابستگی مذهبی ، تحت عناوین خدماتی که ارائه می کردند مثل آموزش ، بهداشت و امثال آن ، طبقه بندی شده اند .
2ـ تعاونی ها ، شرکت های سرمایه گذاری و گروههای خودیاری ، سازمان هایی هستند که حالت بینابینی دارند . مثلا اغلب تعاونی ها ، تشکل های سرمایه گذاری و گروههای خود یاری اقتصادی و این دست مؤسسات و سازمان ها از آن جهت که شرط توزیع غیرانتفاعی در آنها صدق نمی کند از چارچوب تعریف مستثنی می شوند . بنابراین آن دسته از تعاونی ها ، انجمنهای سرمایه گذاری و سازمان های مشابهی که انگیزه انتفاعی در آنها تبعی و فرعی می باشد و نیت اصلی بانیان آن ، ارائه خدمات از این عواید به گروه کثیری ، از اجتماعی محلی است ، در تعریف قرار نمی گیرند .
به موازات تلاشهایی که برای تعریف این سازمان ها انجام می شد ، برای طبقه بندی آنها نیز اقدامات زیادی صورت گرفت و یک تقسیم بندی ارائه شد . این تقسیم بندی که به تقسیم بندی بین المللی سازمان های غیرانتفاعی معروف شد برحسب فعالیت اقتصادی ، انتفاعی یا حوزه کاری آنها انجام پذیرفته است . با این توضیح ؛ برای مثال ، سازمان هایی که فعالیت عمده شان خدمات بهداشتی است .اما در حوزه ی فعالیتهای جانبی ، تحقیقات هم انجام می دهند ، تحت عنوان سازمان های بهداشتی طبقه بندی شده اند . یعنی تفکیک و تقسیم بندی آنها بر مبنا و به اعتبار فعالیت اصلی و عمده آنها صورت گرفته و اعمال گردیده است . با همین وجه سازمان های مذهبی که فعالیت عمده اقتصادیشان اداره مدارس ابتدایی است ، تحت عنوان سازمان های آموزشی طبقه بندی شده اند .
همانگونه که در جدول شماره یک ملاحظه می شود ، این تقسیم بندی از دوازده گروه اصلی تشکیل شده است که هر گروه اصلی نیز به چند زیر گروه تقسیم می شود . برای نمونه در مجموع 27 زیر گروه در این تقسیم بندی تعریف شده است . هر کدام از این زیر گروهها نیز تقسیم بندی هایی دارد ، که می توان جزء گروه نامید . برای نمونه تقسیم بندیهای زیر گروه فرهنگ و هنر ، از گروه فرهنگی ، تفریحی در جدول شماره دو آمده است .
الگوی جان هاپکینز یعنی ماحصل نتیجه مطالعه ، تحقیق ، بررسی و پژوهش که بر روی نهادها و سازمانهای تعریف شده خارج از دولت ، بازار ، خانوار با تلاشها و فعالیتهای قابل توجه برمبنای برنامه ریزی و اجرای روش تحقیق و اصول مربوطه با بهره مندی از مناظرو دیدگاههای موضوع در بخش غیرانتفاعی صورت گرفت و سبب خلق یک معرفی و تعریف جدید و خاص از نهادها و سازمانها در آن حوزه ( خارج از دولت ، بازار ، خانوار ) تحت عنوان تعریف ساختاری عملیاتی از بخش و حوزه غیرانتفاعی گردید که این تعریف پس از ملاحظه و مطالعه ماهیت ، ساختار ، مسائل و امور مالی ، عوامل تقویت چالش ها و موانع ، فواید ، تفاوتهای این نهادها و سازمانها در بیش از پنجاه کشور جهان محقق و کشف شد و پس از آن بود که این نهادها یعنی سازمانهای غیرانتفاعی در جامعه و میان مردم شناس و مفهوم گردید .
دست آورد مطالعه و تحقیق در آن حوزه :
الف ) کشف تعریف خاص و معین برای سازمانهای غیرانتفاعی و معرفی آنها
ب) معیارهای سازمانهای غیرانتفاعی
ج) طبقه و تقسیم بندی سازمانهای غیر انتفاعی
تعریف سازمانهای غیرانتفاعی از مجموع و تجمیع معیارهای این سازمانها تحصیل میگردد . این معیارها در الگوی جان هاپکینز ( نتیجه مطالعه درباره این سازمانها در بیش از پنجاه کشور جهان ) عبارتند از :
1 ـسازمان یافتگی
2 ـ خصوصی بودن
3 ـ خودگردانی و استقلال
4 ـ توزیع غیرانتفاعی
5 ـ داوطلبانه بودن
در الگوی جان هاپکینز فقط پنج معیار و خصلت برای سازمان غیرانتفاعی نشناخته شده و معین گردیده ، حال آنکه معیار و شاخصهای دیگری نیز برای تبیین و تعریف جامع این سازمانها وجود دارد که با تعیین و تخصیص همه شاخصها و معیارهای خاص این سازمانها ، معرفی و تعریف سازمانها کامل می گردد .
معیارها و شاخصهای دیگر :
1 ـ دارای قانون خاص باشند ( از یک قانون جامع و خاص سازمانهای غیرانتفاعی پیروی نمایند )
2 ـ غیرانتفاعی وعام المنفعه باشند (شرکت سهامی برای اعضاءوگردانندگان نباشند ، به گروه و قشری ازجامعه ویا غالب عامه خدمت نمایند ، مقصود و هدف از تشکیل خدمت به غیرودیگران باشد .
3 ـ غیرسیاسی باشد ( حزب سیاسی نباشد ، همانند یک حزب و تشکل سیاسی کارکرد و عملکرد نداشته باشد ، مثل یک حزب فعالیت نکند )
4 ـ مردمی و خودجوش باشد ( بصورت خودجوش بوجود آید ، سازمان دولتی و یا دولت آن را ایجاد نکرده باشد ، بوسیله مردم بوجود آید )
5 ـ مفید به حال جامعه و کشور باشد ( بنابه ضرورت و نیاز واقعی و اساسی جامعه و کشور بوجود آید )
بنابراین :
معیارها و شاخصهای سازمانهای غیرانتفاعی ( معیارها و شاخصهای اصولی ، اساسی ) مشتمل بر این موارد است :
1 ـ دارای قانون خاص
2 ـ غیردولتی
3 ـ غیرانتفاعی
4 ـ غیرسیاسی
5 ـ مردمی و خودجوش
6 ـ خودگردان و مستقل
7 ـ سازمان یافته
8 ـ داوطلبانه
9 ـ مفید به حال جامعه و کشور
دیگر نکته آنکه ، بخاطر جنبه خارج از دولت بودن این سازمانها و اینکه وجهه خارج از دولت بودن از وجوه غالب سازمانهای بخش غیرانتفاعی محسوب می شود این سازمانها را بنام سازمانهای غیردولتی به جای سازمانهای غیرانتفاعی نامیده و مصطلح شدند .
تقسیم و طبقه بندی :
در الگوی جان هاپکینز سازمانهای غیردولتی ( غیرانتفاعی ) دارای تقسیم بندی بدین شرح و ترتیب می باشند :
فرهنگی تفریحی ـ آموزشی تحقیقاتی ـ بهداشت ـ خدمات اجتماعی ـ محیط زیست ـ توسعه و خانه سازی ـ حقوقی ـ حمایتی سیاسی ـ خیریه و بشردوستانه ـ بین المللی ـ مذهبی ـ کسب و کار ـ و دیگر موارد این تقسیم بندی دچار نوعی اشکال است زیرا از روانی در تقسیم بندی برخوردار نمی باشد ، عناوین طبقه و تقسیم از شفافیت و روانی مطلوب برخوردار نیست ، تقسیم بندی و طبقات فاقد ترتیب منطقی و معنادار است ، قرارگرفتن سازمانهای سیاسی دراین طبقات و تقسیم بندی یک اشکال و چالش اساسی است ، طبقات به اندازه موجودیت کامل این سازمانها طبقه بندی نشده است ، طبقه و تقسیم بندی مذکور در حد یک تقسیم بندی مطلوب و فراخور بین المللی نمی باشد .
در این صورت و در جهت رفع این مشکل اساسی و باتوجه به وارسیهای مجدد و بررسیهای بعمل آمده و مطالعه و مشاهده دقیق تر اوضاع و سیمای این سازمانها در کشورها ، تقسیم و طبقه بندی ذیل ارائه می گردد :
1 ـ گروه پزشکی ، بهداشت و درمان
2 ـ گروه علمی تخصصی غیرپزشکی
3 ـ گروه دانش آموختگی و فارغ التحصیلی
4 ـ گروه دانشجویی و دانشجویان
5 ـ گروه حقوقی
6 ـ گروه فرهنگی هنری
7 ـ گروه حمایتی
8 ـ گروه بازنشستگی
9 ـ گروه قومیتی
10 ـ گروه ورزشی ، تربیت بدنی ، تفریح
11 ـ گروه خیریه ها
12 ـ گروه قرض الحسنه ها
13 ـ گروه زنان
14 ـ گروه دینی مذهبی
15 ـ گروه محیط زیست و زیست محیطی
16 ـ گروه بین المللی
17 ـ گروههای اجتماعی ( دیگر گروههای مشمول حوزه این سازمانها که در گروههای 16 گانه دیگر نمی گنجند )
در تحقیق و مطالعه صورت گرفته ( الگوی جان هاپکینز ) در ارائه معرفی و تعریف سازمان در خصوص شاخص خدمت و ارائه خدمت به غیر و دیگران وجه غالب ، خدمات مادی و ملموس اعلام و ابراز شده در صورتیکه سازمانهای غیرانتفاعی ( غیردولتی ) میتوانند خدمات غیرمادی نیز برای غیر ، دیگران و جامعه ارائه نمایند که در الگوی جان هاپکینز تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است .
نکته بعدی که در الگوی جان هاپکینز حاصل نشده ، عناوین و اسامی است که سازمانهای غیردولتی ( غیرانتفاعی ) بایستی انتخاب و با آن نام و عنوان فعالیت نمایند می باشد که در اینجا این نامها ، اسامی و عناوین اعلام و معرفی می گردد :
نامها ، اسامی ،عناوین :
انجمن ، کانون ، جمعیت ، جامعه ، مجمع ، شورا ، بنیاد ، اتحادیه ، خیریه ، گروه ، دسته ، مرکز ، هیئت ، تکیه ، خانه ، بنگاه ، صندوق ، مجتمع ، سازمان ، باشگاه ، مجلس و امثالهم.
امید که این پردازش صمیمانه در مسیر پژوهش و در راستای خواست علاقه مندان به توسعه باشد .
الگوی جان هاپکینز :
نتیجه تحقیق ، مطالعه و پژوهشی که بوسیله دانشگاه جان هاپکینز ، توسط جامعه شناسان و پژوهشگران مجرب و کادر مناسب برای شناسایی دقیق و علمی و دسترسی به یک تعریف معین و مشخص و معرفی صحیح سازمان ها و نهادهای خارج از حوزه دولت ، بازار ، خانوار و تفکیک کامل آنها از سایر مؤسسات و تشکلها که در تأمین نیازهای بشری و انسانی که بطور داوطلبانه ، خود جوش و مردمی و بصورت رایگان و مجانی ( بشردوستانه ) ( فی سبیل الله ) و بدون دریافت و چشمداشت مادی از طرف مقابل ( کمک گیرنده ، کمک پذیر ) در انواع ، اقسام ، ابعاد و جهات مختلف فعالیت می کردند و فعال بودند و در این تلاش و
فعالیت متشکل به دنبال کسب منافع مادی برای خویش ( مسئولین ، گردانندگان ، دست اندرکاران ) نبودند که در دو مرحله و در مجموع در 53 کشور جهان صورت گرفت که در نتیجه شناخت درست بخش سازمانهای غیرانتفاعی و یافت تعریف معین و مشخص از این سازمانها و حوزه آن حاصل گردید و تحت عنوان الگوی جان هاپکینز نامیده شد که در این نوشتار بوسیله اینجانب مورد بازبینی و بررسی ( نقد ) قرار گرفت و در جهت تقویت و تکمیل آن تلاش گردید.
ویژگیهای سازمانهای غیر دولتی چیست؟؟
1:خودجوشی و نیاز طبیعی :
تشکلهای غیردولتی بنا بر نیاز طبیعی ناشی از شرایط فکری و محیطی، انگیزشها، خصوصیات و آرمانهای مشترک افراد و جامعه به صورت خودجوش به وجود میآیند
2ـ هدف و تعهد مشترک :
افراد مؤسس تشکلهای غیردولتی دارای هدف مشترک هستند و سایر افرادی که بعداً به عضویت این تشکلها درمیآیند، بر اساس هدف تعیین شده فعالیت مینمایند و نسبت به آن متعهد میباشند. لذا پایداری سازمان غیردولتی مبتنی بر استواری اهداف و استمرار آن خواهد بود
3ـ قانونمندی:
تشکلهای غیردولتی دارای ضوابط، روابط و سازمان کار مشخص و تعریف شده میباشند.
4- برنامه و فعالیت مشخص:
هر تشکل غیردولتی در راستای دستیابی به اهداف خود، دارای برنامه و موضوع فعالیت در یک بخش یا رشته مشخص میباشد.
5ـ جلب مشارکت و عضویت:
تشکل غیردولتی به دلیل دارا بودن ماهیت مردمی همواره در پی جلب مشارکت اعضای جدید برای دستیابی به قدرت عمل بیشتر و گسترش دامنه فعالیت و اثربخشی در موضوع فعالیت خود میباشد.
6ـ هویت و شخصیت مستقل:
تشکلهای غیردولتی دارای شخصیت حقوقی و هویت مردمی میباشند و مدیریت آنها (تصمیمگیری، برنامهریزی، سازمان کار و ارزیابی) مستقل از دولت و دستگاههای اجرایی است ـ گرچه تشکلهای غیردولتی و مجموعه دولت دارای ارتباط و تأثیرات متقابل میباشند
7ـ مشارکت و مسؤولیتپذیری:
هدف تشکلهای غیردولتی سودجویانه نیست. این سازمانها دارای اهداف فرهنگی و اجتماعی میباشند که با مشارکت و مسئولیت پذیری اعضا تکوین مییابد و هر عضو خود را در اهداف و برنامههای آن سهیم و مسئول می داند.
دانلود تحقیق رمزهای پیدا کردن مشتری فایل ورد (word) دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق رمزهای پیدا کردن مشتری فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود تحقیق رمزهای پیدا کردن مشتری فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
امروزه نقش مشتریان از حالت پیروی از تولیدکننده به هدایت سرمایه گذاران، تولیدکنندگان و حتی محققان و نوآوران مبدل گشته است. به این ترتیب بسیاری از مفاهیم و تئوری ها بر محور «مشتری» نگارش شده اند. سمت و سوی کلیه فعالیت های بنگاه اقتصادی برای تأمین نیازهای مشتری و کسب رضایت و اعتماد اوست. در بازار گسترده امروز موفقیت یا عدم موفقیت یک بنگاه اقتصادی به رفتار مشتری بستگی دارد. اوست که با مطالعه و بررسی نیازهای خود و بازارگسترده و کالاهای متنوعی که دراختیاردارد و باتوجه به امکانات و استعداد خود به ارزش گذاری مواردی همچون قیمت، مرغوبیت، کیفیت و... می پردازد و درنهایت انتخاب می کند. این مقاله به موضوع مشتری و اهمیت آن می پردازد. تعریف مشتری، نیاز مشتری، فرهنگ مشتری مداری و مراحل ایجاد و گسترش فرهنگ مشتری مداری از جمله مباحث این مقاله هستند.
1- مقدمه
در جهان کنونى که امکان تولید انبوه کالا و خدمات زمینه افزایش عرضه نسبت به تقاضا را فراهم آورده است، براى تولیدکنندگان راهى جز جلب رضایت مشترى باقى نمانده و دیگر نمى توان حیطه بازار و عرضه را با ابزارهاى محدود گذشته تعریف کرد. تجربه نشان داده است، سازمان هایى که ازمنظر سنتى به مفاهیم مشترى، کالا، بازار، فروش، خرید، رقابت، تبلیغات، کیفیت و... نگاه کرده و مى کنند علاوه بر عدم کسب موفقیت، سرمایه هاى خود را هم از دست داده اند. با ظهور اقتصاد رقابتى مفاهیمى چون مشترى مدارى و کسب رضایت مشترى، پایه و اساس کسب و کار تلقى شده و سازمانى که بدان بى توجه باشد از صحنه بازار حذف مى شود. دراین مقاله سعى شده به مفهوم مشترى، رضایت مشترى و فرهنگ مشترى مدارى در سازمان در هر سیستم و ساختار یا کسب و کار پرداخته شود.
امروزه نقش مشتریان از حالت پیروى از تولیدکننده به هدایت سرمایه گذاران، تولیدکنندگان و حتى محققان و نوآوران مبدل گشته است. به این ترتیب بسیارى از مفاهیم و تئورى ها بر محور «مشترى» نگارش شده اند. سمت و سوى کلیه فعالیت هاى بنگاه اقتصادى براى تأمین نیازهاى مشترى و کسب رضایت و اعتماد اوست. در بازار گسترده امروز موفقیت یا عدم موفقیت یک بنگاه اقتصادى به رفتار مشترى بستگى دارد. اوست که با مطالعه و بررسى نیازهاى خود و بازارگسترده و کالاهاى متنوعى که دراختیاردارد و باتوجه به امکانات و استعداد خود به ارزش گذارى مواردى همچون قیمت، مرغوبیت، کیفیت و... مى پردازد و درنهایت انتخاب مى کند.
2- مشترى یعنى چه ؟
در فرهنگ بازار، مشترى فردى است که توانایى و استعداد خرید کالا و یا خدمتى را داشته باشد، که این توانایى و استعداد به صورت توأم در فرد بروز کرده و انتخاب و عمل خرید انجام مى پذیرد. در این فرهنگ و دیدگاه مشترى فرد هوشمند و دانایى است که درباره تأمین نیازهاى خود به خوبى مطالعه و بررسى مى کند و باارزش گذارى و درنظر گرفتن امکانات و استعداد خود به انتخاب مى پردازد.
3- نیاز مشترى
در نظر عامه نیاز به معناى هرنوع کمبودى است که براى انسان به وجود مى آید. در فرهنگ بازار نیاز مشترى اینگونه تعریف مى شود که: «نیاز مشترى عبارت است از هرنوع احساس کمبودى که براى مشترى به وجود مى آید و او تلاش مى کند تا با بهره گیرى از استعداد و توانایى خود نسبت به رفع آن اقدام نماید.»
با توجه به مفهوم گسترده اى که درتعریف نیاز مشترى وجوددارد، امکان تهیه و طبقه بندى جامع و کاملى از نیازهاى مشترى دشوار است. زیرا اولاً نیازهاى مشترى نامحدود است، ثانیاً ممکن است نیازى براى یک مشترى جزو نیازهاى اساسى به شمار رود، درحالى که همان نیاز براى مشترى دیگر نیاز عادى محسوب شود. بنابراین در شناسایى و ارزیابى نیاز مشترى لازم است رفتار مشترى باتوجه به توانایى ها و استعدادهاى او مبناى کار و مطالعه قرار گیرد. در اقتصاد رقابتى دغدغه همه شرکت ها این است که نه تنها هرروز به تعداد مشتریان خود بیفزایند، بلکه مشتریان قدیمى خود را نیز حفظ کرده و ازدست ندهند. زیرا که هزینه فروختن به مشترى قدیمى کمتر از تلاش براى جذب مشترى جدید است. حال باید تعریف کرد که «رضایت مشترى» چیست و چگونه شناسایى و به کار برده مى شود؟ رضایت احساس مثبتى است که درهر فرد پس از استفاده کالا یا دریافت خدمتى ایجاد مى شود. در جوامع کنونى محصول یا خدمتى مورداقبال مشترى قرارخواهدگرفت که ارزش موردانتظار وى را برآورده سازد. ارباب رجوع زمانى از دریافت محصول یا خدمت راضى و خشنود خواهدبود که خدمات دریافت شده برابر یا فراتر از ارزش موردانتظارش باشد. کسب رضایت مشترى شرط اساسى دارد: اول این که کالا یا خدمت موردتقاضا در زمان مقرر تحویل شود. دوم این که به سؤالات او به موقع و درست پاسخ داده شود. یک مشترى وقتى از کالا یا خدمت راضى باشد، علاوه بر این که خودش دوباره براى خرید آن بازمى گردد، خریدار دیگرى را نیز به همراه مى آورد. پس سازمانى دراین زمینه موفق مى شود که کار گروهى و فرهنگ جلب رضایت مشترى را در اولویت کارى خود قراردهد و براى دستیابى به آن تلاش کند. مدیران سازمان ها باید به این باور برسند که ارائه خدمت مطلوب به ارباب رجوع و کسب رضایت و خشنودى آنها از اهداف اساسى سازمان است و در موفقیت سازمان نقش حیاتى دارد.
دانلود مقاله اشکارسازی تغییرات ژئومورفیک مسیر رودخانه کارون با استفاده از داده های RS,GIS بازه شوشتر تا اروند رود فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله اشکارسازی تغییرات ژئومورفیک مسیر رودخانه کارون با استفاده از داده های RS,GIS بازه شوشتر تا اروند رود فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اشکارسازی تغییرات ژئومورفیک مسیر رودخانه کارون با استفاده از داده های RS,GIS بازه شوشتر تا اروند رود فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سال انتشار: 1389
محل انتشار: همایش ژئوماتیک 89
تعداد صفحات: 12
چکیده:
وجود تاسیسات زیربنایی مهم کشاورزی پروژه های عمرانی صنعتی، شهری، و نیاز اجتماعات واقع در حاشبه رودخانه کارون به آب و رسوب این رودخانه زیانهای ناشی از تغییرات ژئومورفولوژیکی تغییرات گسترده پیچان رودها در مسیر رودخانه و نقش انها در تغییرات طبیعی، اقتصادی و اجتماعی سبب ایجاد تئوری بررسی شدت نوع و میزان تغییرات این رودخانه شده است محدوده موردمطالعه قسمتی از رودخانه کارون واقع در استان خوزستان می باشد که بطول 364 کیلومتر از شوشتر اغاز شده و تا اروندرود امتداد دارد این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لایه های GIS مطالعات میدانی بررسی امار اقلیمی و هیدرولوژیکی شدت و نوع تغییرات حاشیه کارخانه به مساحت حدود 4000 کیلومتر مربع بررسی شده است. تغییرات ژئومورفولوژیک این بازه ار رودخانه به مدت 52 سال از 1955 تا سال 2007 مورد انالیز قرارگرفته است و از تصاویر ماهواره های لندست ، ASTER,IRS عکسهای هوایی و نقشه های توپوگرافی استفاده شدهاست.
دانلود مقاله دور الزمان والمکان فی إستنباط الأحکام (دراسة فقهیة مقارنة) (دراسات و مقالات) فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله دور الزمان والمکان فی إستنباط الأحکام (دراسة فقهیة مقارنة) (دراسات و مقالات) فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله دور الزمان والمکان فی إستنباط الأحکام (دراسة فقهیة مقارنة) (دراسات و مقالات) فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
دانلود مقاله دور الزمان والمکان فی إستنباط الأحکام (دراسة فقهیة مقارنة) (دراسات و مقالات) فایل ورد (word) که چکیدهی آن در زیر آورده شده است، در رجب و شعبان 1431 ه در رساله التقریب از صفحه 69 تا 86 منتشر شده است.
نام: دور الزمان والمکان فی إستنباط الأحکام (دراسه فقهیه مقارنه) (دراسات و مقالات)
این مقاله دارای 18 صفحه میباشد، که برای تهیهی آن میتوانید بر روی گزینهی خرید مقاله کلیک کنید.
کلمات مرتبط / کلیدی:
مقاله
چکیده و خلاصهای از مقاله:
یضطلع کلٌّ من عنصری الزمان والمکان بدور فی غایه الأهمیه والفاعلیه فی عملیه تطور المستوى الفکری والإجتهادی لدى الفقهاء، إذ لیس بوسع الفقیه أن یصدر حکماً شرعیاً کلیاً لموضوع معین من دون دراسه عنصری الزمان والمکان وواقع تأثیرهما فی ذلک الموضوع.
ومنشأ هذا البحث هو معرفه ما إذا کان هناک مَن تطرق من الفقهاء وعلماء الدین الشیعه والسنه، من المتقدمین والمعاصرین، لدور الزمان والمکان فی مجال استنباط الأحکام ومعرفه الموضوعات المستحدثه.