دانلود مقاله حقوق بشردوستانه در خصوص سلاحهای کشتار جمعی word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله حقوق بشردوستانه در خصوص سلاحهای کشتار جمعی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
فصل اول
حقوق بشر دوستانه
مبحث اول:
جنگ و توسل به زور:
تعریف جنگ:
عناصر سازنده مفهوم حقوقی جنگ :
عنصر تشکیلاتی و سازمان (ارگانیک):
عنصر مادی (اعمال قدرت مسلحانه):
عنصر معنوی یا روانشناسی ( قصد و نیت جنگ) :
هدفدار بودن جنگ (منافع و مصالح ملی):
حقوق بشر دوستانه
جایگاه حقوق بشر دوستانه در دوران معاصر:
قواعد اساسی حقوق بینالملل بشردوستانه:
مبحث دوم
تعریف حقوق جنگ :
ضرورت وجود حقوق جنگ
مبحث سوم
آثار حقوقی جنگ
1-آثار جنگ نسبت به کشورهای ثالث
2- آثار جنگ نسبت به کشورهای متخاصم عبارت است از:
قطع روابط دیپلماتیک و کنسولی:
«وظایف کشور ثالث عبارت است از:
مصادره و ضبط اموال دولتی دشمن:
اخراج اتباع کشور دشمن:
3- وضعیت قراردادهای بین المللی:
4- آثار جنگ نسبت به افراد عادی دشمن
اتباع غیر نظامی دشمن:
فعالیت اقتصادی دشمن:
اموال اتباع دشمن:
* تفاوت حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه :
فصل دوم
سلاحهای کشتار جمعی
مبحث اول
ماهیت سلاحهای کشتار جمعی
مفهوم سلاحهای کشتار جمعی:
مبحث دوم
انواع سلاحهای کشتار جمعی
* تعریف سلاحهای اتمی
مطابق تعریف این سند، سلاح اتمی عبارت است از:
تعهدات دولتهای مجهز به سلاح هستهای عبارتند از:
* تعریف سلاحهای بیولوژیک:
* تعریف سلاحهای شیمیایی:
سلاحهای مخرب محیط زیست
بعضی از انواع تسلیحات متعارف ممنوع عبارتند از:
ترکشهای غیر قابل ردیابی:
مینهای زمینی:
تلهها:
تلهها نباید همراه با موارد زیر بکار گرفته شوند:
محدودیتهای مربوط به روشهای جنگی (روشهای ممنوع)
زنهار ندادن:
ایجاد قحطی:
اعمال تلافیجویانه:
دو مثال برای اعمال تلافیجویانه:
خیانت و عملیات ناجوانمردانه:
هدفهای ممنوع
شهر بی دفاع
مناطق:
مناطق امن:
مبحث سوم: کنوانسیون های بین المللی
برخی از مهم ترین معاهدات حقوق بشردوستانه بین المللی عبارتند از :
مقررات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در خصوص حقوق بشردوستانه:
نتیجه گیری کلی :
منابع:
1-هنکرتز. ژان ماری ولوئیس دوسوالد بک . حقوق بین المللی بشر دوستانه عرفی . ترجمه دفتر امور بین المللی قوه قضاییه و کمیته بین المللی صلیب سرخ. انتشارات مجد .چاپ اول تهران
2- ممتاز .جمشید .حقوق بین المللی سلاحهای کشتار جمعی.ترجمه امیر حسین رنجبریان.چاپ اول .نشر دادگستر
جنگ یکی از جلوه های بارز «توسل به زور» است. فرهنگ اصطلاحات حقوق بین الملل توسل به زور را به دو صورت مضیق و موسع تعریف کرده است
توسل به زور در مفهوم نخست، عبارت است از هرگونه عمل قهرآمیزی که نتوان آن را اقدامی نظامی قلمداد نمود. اما در مفهوم دوم، کلیه تدابیر و عملیات نظامی، از جمله جنگ را شامل میشود
«جنگ یک پدیده آسیب شناسی اجتماعی و عامل تغییر شکل سیاسی است که میتوان آن را از لحاظ تاریخی،سیاسی، اقتصادی، نظامی، جامعه شناسی و غیره مورد مطالعه و برسی قرار داد»
- این نوع ملاحظات از دیدگاه حقوقدانی که نظرش باید معطوف و محدود به مفهوم حقوقی جنگ باشد، مورد توجه نیست
در حقوق بین الملل، جنگ شیوه اجبار همراه با اعمال قدرت و زور است که میتوان آن را از نظر حقوقی چنین تعریف نمود: جنگ به عنوان «ابزار سیاست ملی»، مجموعه عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانهای است که در چهارچوب مناسبات کشورها (دو یا چند کشور) روی میدهد و موجب اجرای قواعد خاصی در کل مناسبات آنها با یکدیگر و همچنین با کشورهای ثالث میشود. در این جهت، حداقل یکی از طرفین مخاصمه در صدد تحمیل نقطا نظرهای سیاسی خویش بر دیگری است. به این ترتیب، عملیات قهرآمیز مسلحانه وسیله و هدف تحمیل اراده مهاجم میباشد. از تعریف ارائه شده میتوان چنین نتیجه گرفت که مفهوم حقوقی جنگ شامل چهار عنصر یا رکن اساسی است: عنصر تشکیلاتی و سازمانی (کشورها)، عنصر مادی (اعمال قدرت مسلحانه)، عنصر معنوی یا روانشناسی (قصد و نیت جنگ) و سرانجام هدفدار بودن جنگ (منافع و مصالح ملی)
یکی از عناصر اساسی سازنده مفهوم جنگ، عنصر تشکیلاتی و سازمانی یعنی «کشورها» می باشد. جنگ مستلزم نبرد نیروهای مسلح کشورها با یکدیگر است؛ از این رو، جنگ به عنوان نوعی رابطه کشور با کشور تلقی میشود
این عقیده مخصوصا از سوی «ژان ژاک روسو» در کتاب «قرارداد اجتماعی» (1762) ابراز شده است: «جنگ به هیچوجه رابطه انسان با انسان نیست؛ بلکه رابطه کشور با کشور است که در آن افراد، نه به عنوان انسان و یا حتی به عنوان تبعه، بلکه به مثابه شهروندان و مدافعان و تنها بر حسب تصادف و اتفاق با یکدیگر دشمن شدهاند«
نتیجتا جنگ داخلی –حداقل تا ومانی که مسئله «شناسائی به عنوان متخاصم»- پیش نیامده باشد- جنگ به مفهوم خاص کلمه نیست
رد منازعات داخلی، علی الاصول قواعد حقوق داخلی حاکم است؛ با این حال، عهدنامه های 1949 ژنو و پروتکلهای الحاقی آنها در 1977، اجرای برخی قواعد حقوق جنگ را که دیدگاه هائی بشردوستانه دارند، برای جنگهای داخلی که در قلمرو کشورهای متعاهد بروز میکند، پذیرفته اند. بعدا در مورد این عهدنامه ها گفتگو خواهیم کرد
عنصر دیگر جنگ، عنصر مادی ایست و آن اعمال قدرت یا خشونت مسلحانه واقعی و عملی میباشد. به عبارت دیگر. جنگ همواره با عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانه ای همراه است که توسط نیروهای مسلح کشورهای متخاصم و تحت فرماندهی، اقتدار و مسئولیت آنها صورت می گیرد. «بدون استفاده از نیروی اسلحه، جنگ معنی و مفهوم حقوقی ندارد. اصطلاح «جنگ سرد» که حالات گوناگون برخوردهای عقیدتی میان شرق و غرب را پس از جنگ جهانی دوم نشان میدهد، فاقد مفهوم جنگ است. حقوق بین الملل مشخص نمی کند که عملیات قهرآمیز مسلحانه باید در چه سطحی باشد تا جنگ تلقی شود؛ ولی بطور کلی و از حیث حقوقی، جنگ زمانی آغاز میشود که توسل مؤثر و واقعی با اسلحه صورت گرفته باشد. جنگ با آتش بس ( که متارکه موقت یا دائمی جنگ را موجب می شود) خاتمه نمی پذیرد . آتش بس پایان عملیات جنگی است نه پایان خود جنگ . پایان قطعی جنگ هنگامی است که با انعقاد معاهده ای صلح میان متخاصمان برقرار باشد
«عنصر سوم جنگ، عنصری معنوی یا روانشناسی است و آن اراده قطعی یکی از طرفین متخاصم است؛ زیرا جنگ بدون قصد و نیت، معنی و مفهومی ندارد. در کنفرانسهای لاهه (1970)، کشورهای امضا کننده معاهدات، اعلام صریح اراده را جهت مبادرت به جنگ ضروری دانستند. طبق عهدنامه سوم مربوط به شروع مخاصمات مورخ 18 اکتبر 1907، جنگ قانونا زمانی آغاز میشود که اخطار صریح قبلی به صورت اعلامیه جنگ بدون قید و شرط تلقی میشود، صورت گرفته باشد. هرگاه یکی از کشورهای متعاهد عهدنامه سوم، مخاصمات را بدون اعلام قبلی آغاز کند. از تعهدات خود عدول کرده و مرتکب جرم بین المللی شده است. الزام به اعلام قبلی جنگ یک قاعده قراردادی نیست که فقط نسبت به متعاهدان مجری باشد؛ بلکه یک اصل شناخته شده عرفی است که عمومیت جهانی دارد. بنابراین، شرکت کنندگان در مذاکرات لاهه، قاعده جدیدی وضع نکردند و تنها قاعده عرفی موجود را مدون ساختند. این قاعده در گذشته در جوامع یونانی، رومی و در قرن وسطی نیز وجود داشته است»
عنصر چهارم جنگ، مشخص بودن جهت و غایت جنگ است. یعنی کشور آغازگر جنگ هدفی معین و نهائی دارد که همواره در صدد پیگیری و نیل به آن است. این هدف معمولا تحمیل یا قبولاندن یک نقطه نظر سیاسی و یا به عبارت روشن تر یک منظور و هدف ملی میباشد. در واقع، کشور مهاجم مدعی است جنگی که آغاز کرده براساس «منافع و مصالح ملی» بوده است. اما اینکه «منافع و مصالح ملی» کدام است و بر چه پایه ای استوار میباشد، از مباحث علوم سیاسی و خارج از حوصله این مقاله است
طرفداران مکتب حقوق عینی از جمله «ژرژسل» با در نظر داشتن همین عنصر از تعریف، جنگ را «توسل به نیروی مادی بمنظور تغییر دادن نظامهای حکومتی در جامعه بین المللی»-6- میدانند
بهرحال، هنگامی که جنگ فاقد خصیصه ملی باشد و به عنوان «ابزار سیاست ملی» تلقی نگردد، دیگر واجد مفهوم خاص خود نیست. فرشا عملیات نظامی معروف به «عملیات پلیسی» را که در اساسنامه برخی سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد پیش بینی شده است، نمی توان جنگ نامید
اصطلاح حقوق بشر دوستانه یا به تعبیر دیگر حقوق الانسانیه،از جمله اصطلاحات جدیدی است که طی قرون اخیر وارد ادبیات حقوق بین الملل شده و طی چند کنفرانس و نشست در قالب کنوانسیونها و قراردادهایی مورد اقبال و اجماع جامعه بین الملل واقع گردیده و در حوزه حقوق بین الملل عمومی تعریف شده است
موضوع حقوق بشر دوستانه در زمان جنگ و مخاصمات و درگیریها بین اقوام و مناطق مختلف جامعه بشری بمنظور پیشگیری از آسیبهای غیر متعارف و استعمال سلاحهای غیر مجاز و بر خوردهای خشونت آمیز با غیر نظامیان ـ اسیران ـ مردم عادی ـ مجروحان ـ بیماران و آسیب دیدگان و جهات مشابه دیگر مطرح می شود [به گونه ای که بعضاً مرادف با حقوق مخاصمات یا حقوق در جنگ تلقی می گردد.]
موضوعی که بارها به واسطه زیاده خواهی و عقده گشایی ها و لشکر کشی ها و خصومتها نادیده انگاشته شده و کرامت انسانی و صیانت ذات جامعه بشری را در مذبح اراده یکجانبه قدرتهای سلطه گر قربانی می کند
وضع و انشاء حقوق و قواعد و مقررات بشر دوستانه در واقع واکنشی است مثبت و اعتراض آمیز به رویه خشونت بار و قاعده شکنانه در طول جنگها و درگیریها و مخاصمات جامعه بشری
امروزه حقوق بشردوستانه صرفاً مرادف با حقوق مخاصمات مسلحانه نیست و تطورو تحول و تکامل یافته تر شده است
حقوق بشر دوستانه رفته رفته از موضوع قربانیان مربوط به جنگها و اقدامات غیر قانونی در جنگها،استفاده از سلاحهای غیر متعارف اعم از اتمی ـ میکروبی ـ شیمیایی ـ رفتار غیر انسانی با اسراء و مجروحان و مصدومان در جنگها،پرهیز از توسل به زور و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و ده ها عنوان مشابه دیگر به تلاش های انسان دوستانه در کوران بلایا و حوادث و سوانح طبیعی و غیر طبیعی ـ خشونتهای انسانی و حوادث بیولوژیکی ـ حوادث قومی و نژادی و فرقه ای ـ ناهنجاری ها و نابسامانی ها ـ تخریب محیط زیست و دهها مورد دیگر نیز تسری می یابد ـ اگر چه ممکنست همه این موارد بعنوان حقوق بشر دوستانه تلقی نشود اما عنوان اقدام بشر دوستانه قطعاً بر آن مترتب خواهد بود و بی تردید در برابر این قبیل مسائل و مصائب و حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی التزام به استانداردهای متعارف ضروری می نماید
اکنون پس ازقریب به حدود140 سال حقوق بشردوستانه دوران تکاملی پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشته و به مجموعه ای از پروتکل ها و قواعد و قوانین واصول و مقررات واعلامیه ها وکنوانسیونها و شاخه های حقوقی اطلاق می گردد که ضامن جلوگیری ازخشونت و ناجوانمردی هایی است که ممکنست درخلال خصومتها و جدالهای طرفین متخاصم ایجاد شود
امروزه کمیته ها و نهادها و مؤسسات گوناگونی از جمله کمیته بین الملل صلیب سرخ و هلال احمر مسئولیت توسعه و ترویج این مهم را در سراسر جهان بر عهده دارند. هر قدر بشر به سمت عقلانیت پیش رود و میزان آگاهی و تفکر انسان بیشتر شود و دورنمای تاریخ در پس تجربه های انباشته حال وگذشته نمایان تر گردد تمایل به صیانت کیان و کرامت انسان افزونتر خواهد گشت و جدای از اقلیت فزون طلب زیاده خواه،قاطبه مردم تمایل به عدم خصومت و جدال و خونریزی و خشونت پیدا خواهند کرد و حتی بر فرض وقوع این پدیده اضطراری ناخوشایند به التزام به شرافت و کرامت انسانی پای خواهند فشرد مضاف بر این،دوران معاصر ویژگی برخورداری از نهادهای بین المللی را نیز داراست که این نهادها به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی و جلوگیری از اتخاذ تصمیمات و اقدامات نامطلوب و جنگ افروزانه تأسیس شده اند که در صورت التزام به کارکرد وجودی خویش ـ می توانند مثمرثمر واقع شوند
الف) رفتار انسانی و بدون تبعیض با کسانی که مشارکت مستقیم در جنگ ندارند؛ بر این اساس اشخاصی که درگیری را ترک کرده و کسانی که مشارکت مستقیم در درگیری ندارند حق دارند که حیات و تمامیّت جسمی و روحی شان مورد احترام قرار گیرد. آنها در هر شرایطی باید مورد احترام واقع شده و با آنها بدون هیچ گونه تبعیضی بصورت انسانی رفتار شود
ب) ممنوعیت کشتن یا زخمی کردن دستگیر شدگان در جنگ; بر این اساس کشتن یا زخمی کردن دشمنی که در جنگ اسیر شده و یا به مشارکت خود در جنگ پایان داده است ممنوع میباشد
ج) احترام، کمک و حفاظت از نظامیان و غیر نظامیان دستگیر شده، بنابر این رزمندگان و غیر نظامیان دستگیر شده که در اختیار یک طرف مخاصمه هستند حق دارند که حیات، حیثیّت، حقوق شخصی و اعتقاداتشان مورد احترام واقع شود. از آنها باید در برابر کلیه اعمال خشونت بار و انتقامجویانه حفاظت شود و آنها حق دارند با خانوادههایشان ارتباط بر قرار کرده و کمکهای امدادی دریافت کنند
د) جمعآوری مجروحان و بیماران و حمایت از آنان و تأسیسات و پرسنل حمل و نقل، پزشکی و; بر اساس این قاعده مجروحان و بیماران باید توسط آن طرف مخاصمه که آنها را در اختیار دارد جمع آوری شده و مورد مراقبت قرار گیرند این حمایت همچنین شامل پرسنل، تأسیسات، حمل و نقل و تجهیزات پزشکی هم میشود. نشان صلیب سرخ یا هلال احمر ]یاکریستال سرخ علامت چنین حمایتی است و باید مورد احترام واقع شود
ه) حق بر خورداری از تضمینات قضایی و دادرسی عادلانه؛ بر این اساس هر فرد حق برخورداری از تضمینات قضایی اساسی را دارد، هیچ کس نباید به خاطر عملی که مرتکب نشده مسئول تلقی شود. هیچ کس نباید مورد شکنجه جسمی و روحی، مجازاتهای بدنی یا رفتارهای ظالمانه و خفت بار قرار گیرد
و) محدودیت اطراف جنگ در استفاده از شیوهها و ابزارهای جنگی؛ بنابر این اصل طرفهای درگیری و اعضای نیروهای مسلح آنها، حق نامحدودی در انتخاب شیوهها و روشهای جنگی ندارند. استفاده از سلاحها یا روشهای جنگی که باعث ورود درد غیر ضروری یا رنج زاید میشود ممنوع است
ز) تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان و اموال غیر نظامی؛ بنابر این اصل طرفهای درگیری باید میان جمعیت غیر نظامی و رزمندگان تفکیک قایل شوند جمعیّت غیر نظامی و افراد غیر نظامی و مناطق غیر نظامی و بناهای فرهنگی و.. نباید مورد حمله واقع شود
«جنگ یک وضعیت استثنائی است و طبعا قواعد مربوط به آن نیز به نام حقوق جنگ، قواعدی استثنائی میباشد. حقوق جنگ شامل مجموعه اصول و قواعدی است که حاکم بر روابط میان کشورهای متخاصم با یکدیگر و یا میان کشورهای متخاصم با کشورهای بیطرف میباشد. بمحض آغاز جنگ، بدون توجه به چگونگی شروع آن، کشورهای متخاصم دیگر تابع حقوق امن صلح نیستند، بلکه از حقوق جنگ تبعیت خواهند نمود؛ چه این حقوق عرفی باشد، چه قراردادی. کشورهای ثالث (یعنی کشورهائی که در مخاصمه شرکت ندارند)، خواه حقوق جنگ را مراعات نمایند یا خیر نیز روابط خود را با گشورهای متخاصم تابع حقوق زمان صلح نمی سازند؛ بلکه از آن پس از حقوق بیطرفی تبعیت مینمایند»
دانلود مقاله حقوق بشردوستانه در خصوص سلاحهای کشتار جمعی word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله حقوق بشردوستانه در خصوص سلاحهای کشتار جمعی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
فصل اول
حقوق بشر دوستانه
مبحث اول:
جنگ و توسل به زور:
تعریف جنگ:
عناصر سازنده مفهوم حقوقی جنگ :
عنصر تشکیلاتی و سازمان (ارگانیک):
عنصر مادی (اعمال قدرت مسلحانه):
عنصر معنوی یا روانشناسی ( قصد و نیت جنگ) :
هدفدار بودن جنگ (منافع و مصالح ملی):
حقوق بشر دوستانه
جایگاه حقوق بشر دوستانه در دوران معاصر:
قواعد اساسی حقوق بینالملل بشردوستانه:
مبحث دوم
تعریف حقوق جنگ :
ضرورت وجود حقوق جنگ
مبحث سوم
آثار حقوقی جنگ
1-آثار جنگ نسبت به کشورهای ثالث
2- آثار جنگ نسبت به کشورهای متخاصم عبارت است از:
قطع روابط دیپلماتیک و کنسولی:
«وظایف کشور ثالث عبارت است از:
مصادره و ضبط اموال دولتی دشمن:
اخراج اتباع کشور دشمن:
3- وضعیت قراردادهای بین المللی:
4- آثار جنگ نسبت به افراد عادی دشمن
اتباع غیر نظامی دشمن:
فعالیت اقتصادی دشمن:
اموال اتباع دشمن:
* تفاوت حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه :
فصل دوم
سلاحهای کشتار جمعی
مبحث اول
ماهیت سلاحهای کشتار جمعی
مفهوم سلاحهای کشتار جمعی:
مبحث دوم
انواع سلاحهای کشتار جمعی
* تعریف سلاحهای اتمی
مطابق تعریف این سند، سلاح اتمی عبارت است از:
تعهدات دولتهای مجهز به سلاح هستهای عبارتند از:
* تعریف سلاحهای بیولوژیک:
* تعریف سلاحهای شیمیایی:
سلاحهای مخرب محیط زیست
بعضی از انواع تسلیحات متعارف ممنوع عبارتند از:
ترکشهای غیر قابل ردیابی:
مینهای زمینی:
تلهها:
تلهها نباید همراه با موارد زیر بکار گرفته شوند:
محدودیتهای مربوط به روشهای جنگی (روشهای ممنوع)
زنهار ندادن:
ایجاد قحطی:
اعمال تلافیجویانه:
دو مثال برای اعمال تلافیجویانه:
خیانت و عملیات ناجوانمردانه:
هدفهای ممنوع
شهر بی دفاع
مناطق:
مناطق امن:
مبحث سوم: کنوانسیون های بین المللی
برخی از مهم ترین معاهدات حقوق بشردوستانه بین المللی عبارتند از :
مقررات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در خصوص حقوق بشردوستانه:
نتیجه گیری کلی :
منابع:
1-هنکرتز. ژان ماری ولوئیس دوسوالد بک . حقوق بین المللی بشر دوستانه عرفی . ترجمه دفتر امور بین المللی قوه قضاییه و کمیته بین المللی صلیب سرخ. انتشارات مجد .چاپ اول تهران
2- ممتاز .جمشید .حقوق بین المللی سلاحهای کشتار جمعی.ترجمه امیر حسین رنجبریان.چاپ اول .نشر دادگستر
جنگ یکی از جلوه های بارز «توسل به زور» است. فرهنگ اصطلاحات حقوق بین الملل توسل به زور را به دو صورت مضیق و موسع تعریف کرده است
توسل به زور در مفهوم نخست، عبارت است از هرگونه عمل قهرآمیزی که نتوان آن را اقدامی نظامی قلمداد نمود. اما در مفهوم دوم، کلیه تدابیر و عملیات نظامی، از جمله جنگ را شامل میشود
«جنگ یک پدیده آسیب شناسی اجتماعی و عامل تغییر شکل سیاسی است که میتوان آن را از لحاظ تاریخی،سیاسی، اقتصادی، نظامی، جامعه شناسی و غیره مورد مطالعه و برسی قرار داد»
- این نوع ملاحظات از دیدگاه حقوقدانی که نظرش باید معطوف و محدود به مفهوم حقوقی جنگ باشد، مورد توجه نیست
در حقوق بین الملل، جنگ شیوه اجبار همراه با اعمال قدرت و زور است که میتوان آن را از نظر حقوقی چنین تعریف نمود: جنگ به عنوان «ابزار سیاست ملی»، مجموعه عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانهای است که در چهارچوب مناسبات کشورها (دو یا چند کشور) روی میدهد و موجب اجرای قواعد خاصی در کل مناسبات آنها با یکدیگر و همچنین با کشورهای ثالث میشود. در این جهت، حداقل یکی از طرفین مخاصمه در صدد تحمیل نقطا نظرهای سیاسی خویش بر دیگری است. به این ترتیب، عملیات قهرآمیز مسلحانه وسیله و هدف تحمیل اراده مهاجم میباشد. از تعریف ارائه شده میتوان چنین نتیجه گرفت که مفهوم حقوقی جنگ شامل چهار عنصر یا رکن اساسی است: عنصر تشکیلاتی و سازمانی (کشورها)، عنصر مادی (اعمال قدرت مسلحانه)، عنصر معنوی یا روانشناسی (قصد و نیت جنگ) و سرانجام هدفدار بودن جنگ (منافع و مصالح ملی)
یکی از عناصر اساسی سازنده مفهوم جنگ، عنصر تشکیلاتی و سازمانی یعنی «کشورها» می باشد. جنگ مستلزم نبرد نیروهای مسلح کشورها با یکدیگر است؛ از این رو، جنگ به عنوان نوعی رابطه کشور با کشور تلقی میشود
این عقیده مخصوصا از سوی «ژان ژاک روسو» در کتاب «قرارداد اجتماعی» (1762) ابراز شده است: «جنگ به هیچوجه رابطه انسان با انسان نیست؛ بلکه رابطه کشور با کشور است که در آن افراد، نه به عنوان انسان و یا حتی به عنوان تبعه، بلکه به مثابه شهروندان و مدافعان و تنها بر حسب تصادف و اتفاق با یکدیگر دشمن شدهاند«
نتیجتا جنگ داخلی –حداقل تا ومانی که مسئله «شناسائی به عنوان متخاصم»- پیش نیامده باشد- جنگ به مفهوم خاص کلمه نیست
رد منازعات داخلی، علی الاصول قواعد حقوق داخلی حاکم است؛ با این حال، عهدنامه های 1949 ژنو و پروتکلهای الحاقی آنها در 1977، اجرای برخی قواعد حقوق جنگ را که دیدگاه هائی بشردوستانه دارند، برای جنگهای داخلی که در قلمرو کشورهای متعاهد بروز میکند، پذیرفته اند. بعدا در مورد این عهدنامه ها گفتگو خواهیم کرد
عنصر دیگر جنگ، عنصر مادی ایست و آن اعمال قدرت یا خشونت مسلحانه واقعی و عملی میباشد. به عبارت دیگر. جنگ همواره با عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانه ای همراه است که توسط نیروهای مسلح کشورهای متخاصم و تحت فرماندهی، اقتدار و مسئولیت آنها صورت می گیرد. «بدون استفاده از نیروی اسلحه، جنگ معنی و مفهوم حقوقی ندارد. اصطلاح «جنگ سرد» که حالات گوناگون برخوردهای عقیدتی میان شرق و غرب را پس از جنگ جهانی دوم نشان میدهد، فاقد مفهوم جنگ است. حقوق بین الملل مشخص نمی کند که عملیات قهرآمیز مسلحانه باید در چه سطحی باشد تا جنگ تلقی شود؛ ولی بطور کلی و از حیث حقوقی، جنگ زمانی آغاز میشود که توسل مؤثر و واقعی با اسلحه صورت گرفته باشد. جنگ با آتش بس ( که متارکه موقت یا دائمی جنگ را موجب می شود) خاتمه نمی پذیرد . آتش بس پایان عملیات جنگی است نه پایان خود جنگ . پایان قطعی جنگ هنگامی است که با انعقاد معاهده ای صلح میان متخاصمان برقرار باشد
«عنصر سوم جنگ، عنصری معنوی یا روانشناسی است و آن اراده قطعی یکی از طرفین متخاصم است؛ زیرا جنگ بدون قصد و نیت، معنی و مفهومی ندارد. در کنفرانسهای لاهه (1970)، کشورهای امضا کننده معاهدات، اعلام صریح اراده را جهت مبادرت به جنگ ضروری دانستند. طبق عهدنامه سوم مربوط به شروع مخاصمات مورخ 18 اکتبر 1907، جنگ قانونا زمانی آغاز میشود که اخطار صریح قبلی به صورت اعلامیه جنگ بدون قید و شرط تلقی میشود، صورت گرفته باشد. هرگاه یکی از کشورهای متعاهد عهدنامه سوم، مخاصمات را بدون اعلام قبلی آغاز کند. از تعهدات خود عدول کرده و مرتکب جرم بین المللی شده است. الزام به اعلام قبلی جنگ یک قاعده قراردادی نیست که فقط نسبت به متعاهدان مجری باشد؛ بلکه یک اصل شناخته شده عرفی است که عمومیت جهانی دارد. بنابراین، شرکت کنندگان در مذاکرات لاهه، قاعده جدیدی وضع نکردند و تنها قاعده عرفی موجود را مدون ساختند. این قاعده در گذشته در جوامع یونانی، رومی و در قرن وسطی نیز وجود داشته است»
عنصر چهارم جنگ، مشخص بودن جهت و غایت جنگ است. یعنی کشور آغازگر جنگ هدفی معین و نهائی دارد که همواره در صدد پیگیری و نیل به آن است. این هدف معمولا تحمیل یا قبولاندن یک نقطه نظر سیاسی و یا به عبارت روشن تر یک منظور و هدف ملی میباشد. در واقع، کشور مهاجم مدعی است جنگی که آغاز کرده براساس «منافع و مصالح ملی» بوده است. اما اینکه «منافع و مصالح ملی» کدام است و بر چه پایه ای استوار میباشد، از مباحث علوم سیاسی و خارج از حوصله این مقاله است
طرفداران مکتب حقوق عینی از جمله «ژرژسل» با در نظر داشتن همین عنصر از تعریف، جنگ را «توسل به نیروی مادی بمنظور تغییر دادن نظامهای حکومتی در جامعه بین المللی»-6- میدانند
بهرحال، هنگامی که جنگ فاقد خصیصه ملی باشد و به عنوان «ابزار سیاست ملی» تلقی نگردد، دیگر واجد مفهوم خاص خود نیست. فرشا عملیات نظامی معروف به «عملیات پلیسی» را که در اساسنامه برخی سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد پیش بینی شده است، نمی توان جنگ نامید
اصطلاح حقوق بشر دوستانه یا به تعبیر دیگر حقوق الانسانیه،از جمله اصطلاحات جدیدی است که طی قرون اخیر وارد ادبیات حقوق بین الملل شده و طی چند کنفرانس و نشست در قالب کنوانسیونها و قراردادهایی مورد اقبال و اجماع جامعه بین الملل واقع گردیده و در حوزه حقوق بین الملل عمومی تعریف شده است
موضوع حقوق بشر دوستانه در زمان جنگ و مخاصمات و درگیریها بین اقوام و مناطق مختلف جامعه بشری بمنظور پیشگیری از آسیبهای غیر متعارف و استعمال سلاحهای غیر مجاز و بر خوردهای خشونت آمیز با غیر نظامیان ـ اسیران ـ مردم عادی ـ مجروحان ـ بیماران و آسیب دیدگان و جهات مشابه دیگر مطرح می شود [به گونه ای که بعضاً مرادف با حقوق مخاصمات یا حقوق در جنگ تلقی می گردد.]
موضوعی که بارها به واسطه زیاده خواهی و عقده گشایی ها و لشکر کشی ها و خصومتها نادیده انگاشته شده و کرامت انسانی و صیانت ذات جامعه بشری را در مذبح اراده یکجانبه قدرتهای سلطه گر قربانی می کند
وضع و انشاء حقوق و قواعد و مقررات بشر دوستانه در واقع واکنشی است مثبت و اعتراض آمیز به رویه خشونت بار و قاعده شکنانه در طول جنگها و درگیریها و مخاصمات جامعه بشری
امروزه حقوق بشردوستانه صرفاً مرادف با حقوق مخاصمات مسلحانه نیست و تطورو تحول و تکامل یافته تر شده است
حقوق بشر دوستانه رفته رفته از موضوع قربانیان مربوط به جنگها و اقدامات غیر قانونی در جنگها،استفاده از سلاحهای غیر متعارف اعم از اتمی ـ میکروبی ـ شیمیایی ـ رفتار غیر انسانی با اسراء و مجروحان و مصدومان در جنگها،پرهیز از توسل به زور و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و ده ها عنوان مشابه دیگر به تلاش های انسان دوستانه در کوران بلایا و حوادث و سوانح طبیعی و غیر طبیعی ـ خشونتهای انسانی و حوادث بیولوژیکی ـ حوادث قومی و نژادی و فرقه ای ـ ناهنجاری ها و نابسامانی ها ـ تخریب محیط زیست و دهها مورد دیگر نیز تسری می یابد ـ اگر چه ممکنست همه این موارد بعنوان حقوق بشر دوستانه تلقی نشود اما عنوان اقدام بشر دوستانه قطعاً بر آن مترتب خواهد بود و بی تردید در برابر این قبیل مسائل و مصائب و حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی التزام به استانداردهای متعارف ضروری می نماید
اکنون پس ازقریب به حدود140 سال حقوق بشردوستانه دوران تکاملی پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشته و به مجموعه ای از پروتکل ها و قواعد و قوانین واصول و مقررات واعلامیه ها وکنوانسیونها و شاخه های حقوقی اطلاق می گردد که ضامن جلوگیری ازخشونت و ناجوانمردی هایی است که ممکنست درخلال خصومتها و جدالهای طرفین متخاصم ایجاد شود
امروزه کمیته ها و نهادها و مؤسسات گوناگونی از جمله کمیته بین الملل صلیب سرخ و هلال احمر مسئولیت توسعه و ترویج این مهم را در سراسر جهان بر عهده دارند. هر قدر بشر به سمت عقلانیت پیش رود و میزان آگاهی و تفکر انسان بیشتر شود و دورنمای تاریخ در پس تجربه های انباشته حال وگذشته نمایان تر گردد تمایل به صیانت کیان و کرامت انسان افزونتر خواهد گشت و جدای از اقلیت فزون طلب زیاده خواه،قاطبه مردم تمایل به عدم خصومت و جدال و خونریزی و خشونت پیدا خواهند کرد و حتی بر فرض وقوع این پدیده اضطراری ناخوشایند به التزام به شرافت و کرامت انسانی پای خواهند فشرد مضاف بر این،دوران معاصر ویژگی برخورداری از نهادهای بین المللی را نیز داراست که این نهادها به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی و جلوگیری از اتخاذ تصمیمات و اقدامات نامطلوب و جنگ افروزانه تأسیس شده اند که در صورت التزام به کارکرد وجودی خویش ـ می توانند مثمرثمر واقع شوند
الف) رفتار انسانی و بدون تبعیض با کسانی که مشارکت مستقیم در جنگ ندارند؛ بر این اساس اشخاصی که درگیری را ترک کرده و کسانی که مشارکت مستقیم در درگیری ندارند حق دارند که حیات و تمامیّت جسمی و روحی شان مورد احترام قرار گیرد. آنها در هر شرایطی باید مورد احترام واقع شده و با آنها بدون هیچ گونه تبعیضی بصورت انسانی رفتار شود
ب) ممنوعیت کشتن یا زخمی کردن دستگیر شدگان در جنگ; بر این اساس کشتن یا زخمی کردن دشمنی که در جنگ اسیر شده و یا به مشارکت خود در جنگ پایان داده است ممنوع میباشد
ج) احترام، کمک و حفاظت از نظامیان و غیر نظامیان دستگیر شده، بنابر این رزمندگان و غیر نظامیان دستگیر شده که در اختیار یک طرف مخاصمه هستند حق دارند که حیات، حیثیّت، حقوق شخصی و اعتقاداتشان مورد احترام واقع شود. از آنها باید در برابر کلیه اعمال خشونت بار و انتقامجویانه حفاظت شود و آنها حق دارند با خانوادههایشان ارتباط بر قرار کرده و کمکهای امدادی دریافت کنند
د) جمعآوری مجروحان و بیماران و حمایت از آنان و تأسیسات و پرسنل حمل و نقل، پزشکی و; بر اساس این قاعده مجروحان و بیماران باید توسط آن طرف مخاصمه که آنها را در اختیار دارد جمع آوری شده و مورد مراقبت قرار گیرند این حمایت همچنین شامل پرسنل، تأسیسات، حمل و نقل و تجهیزات پزشکی هم میشود. نشان صلیب سرخ یا هلال احمر ]یاکریستال سرخ علامت چنین حمایتی است و باید مورد احترام واقع شود
ه) حق بر خورداری از تضمینات قضایی و دادرسی عادلانه؛ بر این اساس هر فرد حق برخورداری از تضمینات قضایی اساسی را دارد، هیچ کس نباید به خاطر عملی که مرتکب نشده مسئول تلقی شود. هیچ کس نباید مورد شکنجه جسمی و روحی، مجازاتهای بدنی یا رفتارهای ظالمانه و خفت بار قرار گیرد
و) محدودیت اطراف جنگ در استفاده از شیوهها و ابزارهای جنگی؛ بنابر این اصل طرفهای درگیری و اعضای نیروهای مسلح آنها، حق نامحدودی در انتخاب شیوهها و روشهای جنگی ندارند. استفاده از سلاحها یا روشهای جنگی که باعث ورود درد غیر ضروری یا رنج زاید میشود ممنوع است
ز) تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان و اموال غیر نظامی؛ بنابر این اصل طرفهای درگیری باید میان جمعیت غیر نظامی و رزمندگان تفکیک قایل شوند جمعیّت غیر نظامی و افراد غیر نظامی و مناطق غیر نظامی و بناهای فرهنگی و.. نباید مورد حمله واقع شود
«جنگ یک وضعیت استثنائی است و طبعا قواعد مربوط به آن نیز به نام حقوق جنگ، قواعدی استثنائی میباشد. حقوق جنگ شامل مجموعه اصول و قواعدی است که حاکم بر روابط میان کشورهای متخاصم با یکدیگر و یا میان کشورهای متخاصم با کشورهای بیطرف میباشد. بمحض آغاز جنگ، بدون توجه به چگونگی شروع آن، کشورهای متخاصم دیگر تابع حقوق امن صلح نیستند، بلکه از حقوق جنگ تبعیت خواهند نمود؛ چه این حقوق عرفی باشد، چه قراردادی. کشورهای ثالث (یعنی کشورهائی که در مخاصمه شرکت ندارند)، خواه حقوق جنگ را مراعات نمایند یا خیر نیز روابط خود را با گشورهای متخاصم تابع حقوق زمان صلح نمی سازند؛ بلکه از آن پس از حقوق بیطرفی تبعیت مینمایند»
دانلود تحقیق بررسی سازه های شخص القایی صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران بر مخاطبان word دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق بررسی سازه های شخص القایی صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران بر مخاطبان word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده تحقیق:
فصل اول
مقدمه:
موضوع پژوهش:
رشد پژوهش:
هدف پژوهش:
ضرورت و اهمیت پژوهش:
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق:
1- تعریف سازه شخصی:
2- نظریه سازه شخصی ( جورج کلی)
پیش بینی رویدادهای زندگی:
اصل تبعی ساخت:
شباهت بین رویدادهای تکراری:
اصل تبعی و زیست:
تفاوتهای وزی د تعبیر نمودن رویداد ها:
اصل تبعی سازمان:
روابط میان سازه ها:
اصل تبعی دوگانگی:
اصل تبعی انتخاب:
اصل تبعی دامنه:
اصل تبعی تجریه:
روبرو شدن با تجربه های جدید:
اصل تبعی تعدیل:
سازگاری با تجربه های جدید:
اصل تبعی چند پارگی:
رقابت میان سازه ها:
اصل تبعی اشتراک:
شباهتهای موجود میان مردم در تعبیر نمودن رویداد ها:
اصل تبعی اجتماعی بودن
روابط میان زدی:
فصل سوم
جامعه آماری :
نمونه و نمونه گیری:
ابزار اندازه گیری:
روش اجرا:
روش آماری:
فصل چهارم
فصل پنجم
خلاصه و نتیجه گیری:
محدودیتهای تحقیق:
منابع:
پیوست ها
ساروخان، باقر، جامعه شناسی ارتباطات جمعی، چاپ دوم، تهران، انتشارات اطلاعات،
شولتر، دوان- شولتر، سیدن الن، نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، چاپ ششم، 1998 ، انتشارات ویرایش
مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
Melvin. Defieur. Theoris of Mass Communization. longman pablication chapter
اهمیت رسانه های جمعی از همان آغاز انتشار نخستین روزنامه ها در یونان باستان همواره در کانون توجه نویسندگان و گردانندگان آنها و دغه دغه خاطر سیاستمداران و حکام آن زمان بوده و تاکنون نیز ادامه دارد.تلویزیون نیز به عنوان یکی از بزرگترین و پردامنه ترین رسانه همواره توجه جامعه شناسان و ارتباط گران، سیاستمداران و;.. دوم خود معطوف داشته است موضوع اصلی، بررسی سازه ها شاخص ایفای صدا وسیما است. سازه شخصی یکی از نظریه ها، جورج کلی ( 1967-1905) می باشد. سازی نحوهنگاه کردن فرد به رویدادهای موجود در دنیایی دوست به عبارت دیگر سازه فرضیه ای عضلانی است که برای توضیح یا تعبیر رویدادهای زندگی ساخته می شود. ما طبق این انتظار که سازه هایمان واقعیت های زندگی رزمره را پیش بینی خواهندکرد و آنها را توضیح خواهند داد، رفتار می کنیم همانند دانشمندان ، همواره این فرضیه ها را آزمایش می کنیم، ما رفتار خود را بر پایه سازه هایمان قرار می دهیم و آثار آن را ارزیابی می کنیم
برای بررسی سازه های القایی صدا وسیما در این تحقیق طی بررسی های مختلف و مطالعه تعداد 15 سازه مختلف درک تصور می کنم صدا و سیما در جهت القای آنها در مخاطبان در داخل کشور انجام می دهد را انتخاب کردم و آن را داخل جدول 4 گزینه ای با گزینه های موافقم، تا حدودی موافقم، مخالفم، و نظری ندارم قرار دادم و با تأیید استاد این پرسشنامه ها در 100 نفر از دانشجویان به تحصیل دارم و از آنها خواستم تا به مناسب میل و نظر خود به سوالات پاسخ دهند
روش آماری که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت روش خی دو X2 بود
پس از بررسی های انجام گرفته شده شخص گرد یرک سازه های ( توهم توطئه) (تهاجم فرهنگی) مورد قبول اکثریت آراء بدست آمده بود و این سازه ها و فرضیه های مربوط به آن مورد پذیرش قرار گرفت
تأثیری پذیری مخاطبان از محتوای پیمامهای وسایل ارتباط جمعی اعم از مطبوعات، رادیو، سینما، علی الخصوص تلویزیون سابقه ای دیرینه و همراه پیدایش آنها دارد. از همان آغاز انتشار نخستین روزنامه ها در یونان باستان ( آکتادیورنا وآکتاسناتوس) همواره میزان و نحوه اثر گذاری آنها بر خوانندگان ودریافت گنندگان مطالب آنها در کانو توجه نویسندگان و گردانندگان آنها و دغه دغه خاطر سیاستمداران و حکام آن زمان بوده است میزان و کیفیت تأثیرات رسانه های جمعی علی الخصوص تلویزیون به عنوان بزرگترین و پردامنه تری رسانه همواره با توجه جامعه شناسان، ارتباط گران، سیاستمداران و ;.به خود معطوف داشته است
افزایش پژوهشهای ارتباطی با ابعاد وسیعتر و موضوعات دیر گاهی را تقویت کرد که بر مبنای آن رسانه جمعی به وضع اجتماعی- فرهنگی، سطوح نیازها و خصوصیات شخصیتی مخاطبانشان ذی نفوذ و تأثیر گذار و تأثیر آنها ممکن است غیر مستقیم، نامحسوس، طولانی و نیز تحت اشعاع سایر عوامل تقویت کننده یا تضعیف کننده این فراینند باشد،
بسیاری از صاحب نظران انتقاد گر جدیدی ، نسبت عملکرد مثبت و بهنجار رسانه های جمعی ابراز تردید کرده اند آنها بر این باورند که وسایل ارتباط جمعی من جمله تلویزویون مثل هر نهاد اجتماعی دیگری دارای کارکردهایی آشکار و مغایر با نیازهای واقعی مخاطبان نیز به دنبال دو رشته باشد و به ابراز تهاجم فرهنگی و الت دست صاحبان قدرت و ثروت تبدیل شود
با سروری اجمالی بر مباحث مطرح شده در برخی از منابع می توان نتیجه گرفت که در تأثیر پذیری مخاطبان از وسایل ارتباط جمعی عوامل زیادی دخیل هستند که می تواند تأثیرات آنها را افزایش یا کاهش دهد و حتی خنثی کند. بنابراین در مورد میزان و چگونگی تأثیر گذاری بر مخاطبان نمی توان اظهار نظر قطعی کرد که رسانه ها قدرت تأثیر گذاری نامحدود و جادویی دارد و یا تأثیرات آنها ناچیز و محدود است
مطالعه و پژوهش در روستای شناخت ویژگیهای فرهنگی- اجتماعی، و ;.. مخاطبان گام نخست برای پیام سازان و گردانندگان رسانه های جمعی است
بررسی تنش صدا وسیما در ایجاد و القای سازه های شخصی در مخاطبان ( بر اساس نظریه سازه های شخصی جرح کلی)
صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران چه نوع سازه هایی را به مردم القاء می نماید؟
شناخت سازه های شخصی که صدا وسیما به مردم و بینندگان خود القاء می نماید
با توجه به وسعت و دامه فراگیر رسانه بزرگی همچون صدا و سیما و همچنین گستردگی و مورد توجه بودن این رسانه می توان به اهمیت این رسان پی برد. تأثیری مخاطبان از محتوای برنامه های تلویزیون از اهمیت بالایی در دنیای امروز برخوردار می باشد همانطور که یکی از صاحب نظران در این زمینه پیامهایی که تلویزیون به مخاطبانش ارائه می کند را به گلوله ها جائ.یی تفسیر و تعبیر نموده است « همانگونه که یک تفنگ سر پر هنگام شلیک به روی نوجی پرنده» ساچمه هایش در طیف وسیعی آنها را مورد اصابت قرار می دهد به همان صورت هم پیامهایی که از طریق یک رسانه شلیک می شود بر مخاطبی که آنها را دریافت می کنند اثر می گذارد تلویزیون از جمله ارتباط وسایل جمعی بسیار نیرومندی است که می توان از آنها در روه خیر وشد با تأثیر شگفت سود گرفت و چنانچه کنترل مطلوب وجود نداشته باشد می تواند اثر بسیار مخرب و ناسودمندی را برای اجتماع داشته باشد
فرضیه ها
v ایجاد سازه های شخصی یکی از کارکردهای تلویزیون
v تلویزیون در ایجاد و القای سازه های شخصی افراد نقش مؤثری دارد
v شبکه های سیما در ایجاد و القای شخصی در مخاطبانش نقش دارد
دکتر باقر ساروخانی در کتاب جامعه شناسی ارتباطات جمعی در توضیح قدرت رسانه ها می گوید برخی ها عقیده بر این است که وسایل ارتباط جمعی را روی چنان قدرتی هستند که می توانند سعی تازه برای اولین بار در تاریخ انسان پدیر آورند. شعی که با نسلهای پیشین بسیار متفاوت است و غرق در فضای ارتباطی جدید آکنده از دانستنیهای پیچیده ای است که حتی هنگام فراغت از آن سمع می شود ( باقر ساروخانی، 1368،ص100)
را نرین در این زمینه بیان می کند: « انسان توان تنها منفعل و تأثیر پذیر است و وسایل ارتباط جمعی هم به طور دائم روی او اثر می گذارد تا وادارش کند با جماعت » همرنگ شود. از سوی دیگر آنچه جامعه مصرفی نیاز دارد، توده افرادی است که از جهت ذوق و سلیقه و عکس العمل مشابه هم باشند زیرا تأثیر گذاردن بر توده راحت تر است تا افراد پراکنده و گوناگون ( باقر ساروخانی1368ت ، ص70)
لازابرسفلد وسرتن در تشریح عقاید این عده از متفکران می نویسد، بسیاری تحت تأثیر همه جایی بودن ارتباطات جمعی و قدرت بالقوه آنان به سختی همراسان شده از، اینها را عقیده بر این است که وسایل ارتباط جمعی جدید ابزاری بس نیرومند است که می توان از آنها در راه خیر ویا شرط با تأثیر شگرف سود بر گرفت و چنانچه کنترل مطلوب وجود نداشته باشد امکان استفاده از این وسایل در راه دوم بیشتر است( ژان کازنو، 1368،ص30)
فرد نیاندی تونیس نیز در پیروی از این دیدگاه چنین می گوید:« روزنامه ها و رسانه های جمعی خیلی کارها از دستشان بر می آید. آنها می توانند و قایع و ایده هایی رابه سرعت بسازند و اشاعه دهند، درست مانند اشیای مصرفی مانند آشپزخانه هتلی که عذاها و نوشیدنیهایی را به صورت دلچسب و به مقدار لازم تهیه می کند و بیرن می فرستد
بدین سان رسان های جمعی وسیله (رکن) واقعی افکار عمومی است و از برخی جهات برابر و حتی بالاتر از قدرتهای مادیاست که دولت به شکل ارتش بودجه و موسسات اداری در اختیار دارد این یکی مانند آنها به مرزهای کشور محدود نیست بلکه اساساً دارای امکان بین المللی است زیرا هدف غایی آن، چیزی نیست جز تبدیل کشورها گوناگون به یک جمهوری واحد نظیر بازار جهانی، جامعه جهانی که توسط متفکران، دانشمندان و نویسندگان رهبری خواهد شد و در آن روشهای اعمال زور، که فاقد جنبه روانشناختی است با کنار گذاشته خواهد شد( ملوین دفلورنظریه های ارتباطات فس7)
چکیده و خلاصه برخی تحقیقات انجام دشه در ارتباط با صدا و سیما
در تحقیقاتی که در ارتباط با میزان استفاده مردم از صدا سیما ارائه شده است ( 4/51 درصد) از افراد برای کسب اطلاعات وم اخبار و همچنین پر کردن اوقات فراغت ازتلویزیون استفاده می کنند (31 درصد) از روزنا مه ها( 1/5 درصد) از رادیو (81/1 درصد) از اینترنت (4/1 درصد ) مجلات (8/0 درصد) رسانه های خارجی (1/21درصد) از طریق دوستان و آشنایان از لحاظ نوع فعالیت افراد شاغل بیشتر از دیگران از روزنامه (3/4درصد) و مجلات اقتصادی (6/2 درصد) بهره مند می شوند و افراد خانه داربیش از دیگران از تلویزیون (2/06درصد) و دانشجویان بیش از دیگران از اینترنت استفاده می کنند
از لحاظ تحصیلات، افراد با تحصیلات عالی بیش از دیگران از اینترنت ( 9/13 درصد) و رسانه های خارجی (3/6 درصد) استفاده می کنند. در حالیکه افراد دیپلمه بیش از دیگران از تلویزیون ( 2/06 درصد) بهره مند می شوند ( مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیما ی جمهوری اسلامی ایران)
بر اساس تحقیقات بعمل آمده در ارتباط با تأثیر آگهی های تلویوزیون 6/18 درصد از والدین اصلاً آگهی تلویزیونی را تماشا نمی کنند و 4/81 درصد نیز ( از به ندرت تا همیشه) به نحوی بیننده تبلیغات تلویزیون هستند والدین تحصیلکرده اعتماد کمتری به آگهی تلویزیونی دارند ( مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران) ( شهریور 92)
سازه نحوه نگاه کردن زد به رویدادهای موجود در دنیایی اوست به عبارت دیگر، سازه زمینه عقلانی است که برای توضیح یا تعبیر رویدادهای زندگی ساخته می شود. مطابق این انتظار که سازه هایمان واقعیت های زندگی روزمره را پیش بینی خواهد کرد و آنها را توضیح خواهند داد رفتار می کنیم. همانند دانشمندان، ما همواره این فرضیه ها را آزمایش می کنیم ، با رفتار خود را بر پایه سازه ها یمان قرار می دهیم و آثار آن را ارزیابی می کنیم( جورج کلی 1998 ، ص 398)
نظریه شخصیت پیشنهادی کلی از تجربه او به عنوان یک متخصص با نتیجه کار کردن با افراد ناراحت بدست آمد. او به چند دلیل تجزیه بالینی خود را به گونه ای تعبیر کرد که با ؟؟ و بسیاری از نظریه پردازان دیگر که مراجعان و بیماران در درمان می کردند نکات مشترک ناچیزی دارد. الگویی که کلی از کار بالینی خود در مورد ماهیت انسان به وجود آورد غیر عادی است، زیرا و معتقد بود که مردم به صورت دانشمندان عملی می کنند. ( جورج کلی، 1998،ص399)
نظریه سازه شخصی کلی در مورد شخصیت با رویکردهای دیگر که مورد بحث قرار گرفتند بسیارفرق دارد. کلی به ما داد که از نظام وی، اصطلاحات و مفاهیم آشنایی چون ناهشیار، من نیازها ، سایقها ، محرکها و پاسخها، تقویت و نه حتی انگیزش و هیجان را نخواهیم یافت
کلی پاسخ می دهد که هر یک از ما درباره محیط خود سازه های شخصی را به وجود می آوریم. منظور وی این بود که ما به وسیله سازه های شخصی، رویدادها و روابط اجتماعی زندگی خود را بر حسب یک نظام یا الگو تعبیر می کنیم و سازمان می دهیم . ما بر پایه این الگو درباره خودمان و درباره افراد دیگر و رویدادهای پیش بینی می کنیم، این پیش بینی ها را برای تنظیم پاسخهایمان و هدایت اعمالمان به کار می گیریم. پس برای اینکه شخصیت را بشناسیم، ابتدا باید الگوهایمان را درک کنیم. آن شیوه هایی را که با آنها دینای خود را سازمان می دهیم یا می سازمی. به نظر کلی، تعبیر، از رویدادها، از خود رویداد ها بهتراست
نظر کلی این بود که همانند دانشمندان، ساختن فرضیه هایی درباره محیط مان و آزمون آنها در برابر واقعیت تجربیات روزانه مان، به دنیای خود می نگریم و آن را سازمان می دهیم. رویدادهای موجود در زندگی یعنی واقعیت ها یا اطلاعات تجربه خومد را مشاهده می کنیم و آنها را به روش خودمان تعبیر می نمائیم
الگویی که آنها را در داخل آن قرار می دهیم. ما از طریق الگوهای شفائی که متناسب با واقعیت هایی درست که دنیا از آنها تشکیل شده است به دنیا می نگریم.( کلی، 1955،ص 9-8)
دانلود مقاله مسئولیت کیفری اطفال word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله مسئولیت کیفری اطفال word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
واژگان کلیدی
مسؤولیت کیفری تا قرن هجدهم
مسؤولیت کیفری بعد از قرن هجدهم
الف جمعی بودن مسؤولیت کیفری
ب موضوعی بودن مسؤولیت کیفری
مسؤولیت کیفری در دوران معاصر
بعد از قرن 18 تا کنون
مسؤولیت کیفری اطفال از دیدگاه مکاتب عمده حقوق جزا
الف مسؤولیت کیفری اطفال از دیدگاه مکتب کلاسیک
ب مسؤولیت کیفری اطفال از دیدگاه مکتب نئوکلاسیک
ج مسؤولیت کیفری اطفال از دیدگاه مکتب اثباتی) تحققی(
ثالثاً با توجه به طبقه بندی کلی مجرمان توسط دانشمندان این مکتب ( مجرم(
د مسؤولیت کیفری اطفال از دیدگاه مکاتب دفاع اجتماعی
مکتب دفاع اجتماعی افراطی
مکتب دفاع اجتماعی اعتدالی
مسؤولیت کیفری اطفال در ایران
الف مسؤولیت کیفری اطفال در ایران قبل از انقلاب اسلامی
الف اطفال غیر ممیز غیر بالغ
ب- اطفال ممیز غیر بالغ
ج- اشخاص بالغ )پانزده تا هجده سال تمام (
الف از لحاظ محکمه صالح برای رسیدگی :
ب از لحاظ عدم رعایت عوامل مشدده کیفری
ج از لحاظ تأکید بر قدر متیقن سن
قانون تشکیل دادگاه اطفال مصوب 1338
مسؤولیت کیفری اطفال در قانون اصلاحی مجازات عمومی (1352 (
مسؤولیت کیفری اطفال در قوانین بعد از انقلاب اسلامی
منابع و مآخذ
دفاع اجتماعی , محمد آشوری و علی حسین نجفی ابرند آبادی , تهران , انتشارات رهنما , 1366, چاپ اول
پاشا صالح , علی , مباحثی از تاریخ حقوق , تهران , انتشارات دانشگاه تهران , 1348 , چاپ اول
حسینی نژاد , حسین قلی , دفاع اجتماعی یا نظری کوتاه درباره حقوق کیفری شماره 9 , بهار و
زراعت , عباس , شرح قانون مجازات اسلامی (بخش کلیات حقوق جزای عمومی ) , تهران, 1379 , چاپ اول
شامبیاتی , هوشنگ , بزهکاری اطفال و نوجوانان , تهران , پاژنگ ,
صانعی,پرویز, حقوق جزای عمومی, تهران, کتابخانهگنجدانش,1371،چاپ چهارم
العوجی , مصطفی , القانون الجنایی العامه , لبنان , نوفل , 1988م , چاپ دوم
غفوری غروی , سید حسن , انگیزه شناسی جنایی , تهران , دانشگاه ملی ایران , 1359 ، چاپ اول
محسنی,مرتضی, دوره حقوق جزای عمومی, تهران, دانشگاه ملی,بیتا, چاپ اول
ملک اسماعیلی , عزیزالله , حقوق جزای عمومی , تهران, دانشگاه تهران , 1355, چاپ اول
موسوی بجنوردی , سید محمد , , تهران, پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی , 1380 ، چاپ اول
نور بها , رضا , زمینه حقوق جزای عمومی , تهران , کانون وکلای دادگستری مرکز , 1369 , چاپ اول
ولیدی , محمد صالح , مسؤولیت کیفری , تهران , امیر کبیر , 1365 , چاپ اول
آمارها نشان میدهد که گروه سنی15تا24سال بیش از دیگران دچار بزهکاری و انحراف میشوند و از آنجا که درصد عمدهای از جمعیت کشورما را کودکان و نوجوانان تشکیلمیدهند ،لازم است این مهم توسطپژوهشگران موردبررسی قرار گیرد
یکی از مهمترین مباحثی که در مجازات کودکان بزهکار مطرح میشود ، مبحث بلوغ است. بلوغ پایان کودکی و آغاز یک مرحله جدید در زندگی انسان است. لذا ضرورت دارد که مفهوم و مشخصات آن مورد بررسی قرارگیرد تا معیار درستی برای شناخت کودکان و تفکیک آن از بزرگسالان به دست آید
در مقاله حاضر ضمن بیان مفهوم لغوی ، فقهی وحقوقی بلوغ ، تمییز را به عنوان اساس مسئوولیت ونیز رشد را به عنوان ملکهای که شخص را قادر میکند تا خوب و بد، زشت و زیبا و حسن و قبح را تشخیص دهد ، مورد بررسی قرار میگیرد
یکی از اساسیترین مفاهیم علم حقوق بخصوص حقوق جزا مسأله مسؤولیت است. مسؤولیت پلی بین جرم و مجازات است ؛ در این چشم انداز، تلاش نگارنده بر تبیین علمی تعریف مسؤولیت کیفری است. از آنجا که قرن هجدهم میلادی نقطه عطفی در تاریخ تحولات علوم مختلف مثل حقوق جزاست ، به بررسی نظرات دانشمندان در زمینه مسؤولیت کیفری اطفال نیز خواهد پرداخت. متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی قوانین مربوط به اطفال بزهکار و مسؤولیت کیفری آنها تغییر کرد. در قوانین مزبور چند نکته اساسی در مورد مسؤولیت کیفری اطفال محل بررسی است
اولاً سن بلوغ وآمادگی برای پذیرش تکالیف و مسؤولیتهای قانونی کاملا تغییر یافته است
ثانیاً عدم مسؤولیت اطفال صریحا به عنوان یک اصل پذیرفته شده است
ثالثاً اطفال در موارد استثنایی و بنا بر دلایل خاص عقلی یا نقلی مسؤول شناخته میشوند. بعلاوه در شرایط خاصی عاقله طفل مسؤولیت جبران خسارت جرایم طفل را بر عهده میگیرد
سعی ما در این مبحث اشاره به تاریخچه مسؤولیت کیفری و خصایص آن در هر دوره است. ابتدا تاریخچه ی مسؤولیت کیفری را به دو دوران تقسیم می کنیم
-1 مسؤولیت کیفری تا قرن هجدهم
-2 مسؤولیت کیفری بعد از قرن هجدهم
سپس ویژگیهای مسؤولیت کیفری اطفال را در دورانهای مختلف و ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می دهیم
تا قبل از قرن هجدهم میلادی , مسؤولیت کیفری دارای دو ویژگی عمده بود
« مهم ترین ویژگی دوره مزبور جمعی بودن آن است »[1]. هرگاه یکی از اعضای قبیله جرمی مرتکب میشد و به حقوق فردی از قبیله دیگر تجاوز میکرد و تمام اعضای قبیله متجاوز مسؤول شناخته شده , در معرض انتقام جویی قرار می گرفتند و بدین ترتیب جنگ های بی رحمانه و نزاع های دسته جمعی بی پایان در این قبایل بروز میکرد و گسترده میشد. از آن جا که هیچ گاه فرد شخصیت متفاوتی از خانواده یا قوم و قبیله خویش نداشت وجزئی از کل محسوب میگردید , مسؤولیت جمعی ، اصلی پذیرفته شده بود. در این مورد « کارستن » میگوید : « برای درک این مطلب باید توجه کنیم که تصور شخصیت فردی و در نتیجه مسؤولیت فردی , به ترتیبی که در میان مردم متمدن وجود دارد , در میان سرخ پوستان ابتدایی وجود نداشت. اعضای یک خانواده کل واحدی را تشکیل میدادند ، به ترتیبی که یکی از اعضای خانواده نماینده تمام خانواده بود و تمام خانواده نیز نمایندهی اعضای خود بودند. در هر واقعه ای که یکی از اعضا مرتکب میشد بقیه افراد نیز بطور مساوی مسؤول بودند » (همو , ص46 و47 ) رد پای اندیشه مسؤولیت جمعی را می توان در کتب تاریخ ، تاریخ حقوق , یا قوانین دوران قدیم نیز سراغ گرفت « آنتونی جن کین سن » که در قرن شانزدهم به ایران سفر کرده بود,می گوید : « در قدیم الایام مسؤولیت کیفری از اعمال دیگران در ایران بیشتر متداول بود و کسانی که در نظر شاه مجرم بودند ، همراه با فرزندانشان مسؤول شناخته میشدند »[2]. اگر جراحی خسارت جسمانی فاحش به مریض وارد میآورد، دست او را قطع میکردند؛ یا اگر فرزند شخص بزرگی را هلاک میساخت ، پسر همان جراح را باید به قتل میرساندند. در جای دیگر میخوانیم که اگر بنایی ساختمانی را میساخت که خراب میشد و دراثر ریزش آن کسی به قتل میرسید، قصاص بدین نحو انجام میگرفت و اگرصاحبخانه به قتل میرسید معمار باید کشته میشد و اگر فرزند صاحبخانه زیر آوار از بین میرفت , فرزند معمار مستحق مرگ بود [3]
در فرانسه پس از ناکامی حقوق جزای مذهبی و جایگزینی محاکم عرفی به جای محاکم مذهبی ، مسؤولیت انفرادی و شخصی از بین رفت تا جایی که قضات پادشاهی قصد داشتند علاوه بر شخص مجرم ، کسان و نزدیکان وی را هم تحت تعقیب و محاکمه قرار دهند. این طرز تفکر مخصوص دوران باستان نیست , بلکه در دوران قرون وسطی نمونه هایی از این طرز تفکر دیده میشود. « بوتلیه » در کتابی که در قرون وسطی نوشته , متذکر میشود که « هر گاه کسی مرتکب گناه بزرگی علیه پادشاه یا ولیعهد گردد , نه تنها خودش باید به شدید ترین وضع ، مجازات و محکوم به مرگ شود ، بلکه فرزندان وی نیز باید نابود شوند و مقصود از این کار آن است که نطفه افراد بدکار و نیز اولاد آنها که جنایت و خباثت را از پدر به ارث میبرند , از بین برداشته شوند. وی سپس این مجازات را مستند به قوانین روم میداند. [4]
«دومین خصیصه مهم مسؤولیت کیفری این دوره , موضوعی بودن یا عینی بودن آن است. بدین توضیح که در این دوران , توجهی به جهت ذهنی و روحی و شخصی مجرم نمیشد. تفاوتی نبود که او با سوء نیت و عمداً یا خطا و بدون سوء نیت جرم را مرتکب شده است ؛ مرتکب جرم بدون هیچ ملاحظهای در معرض مسؤولیت قرار میگرفت ؛ هیچ عنصر روانی برای جرم قائل نمیشدند و مسؤولیت کاملاً جنبه مادی داشت. بر اساس تحقیقات محقّقان و قوانین به جای مانده از آن زمانها مثل « مجمع القوانین حمورابی » و « الواح دوازده گانه امپراطوری روم » فکر موضوعی بودن مسؤولیت عمومیت داشت و در یونان ، روم و ایران باستان رایج بود. عوامل واهی که باعث دامن زدن به این افکار بود به شرح ذیل میباشد
-1 تصور میکردند کسی که مرتکب جرمی می شود به واسطه ناپاکی نهادش مرتکب میشود و رفع این ناپاکی فقط از طریق مجازات امکان پذیر است
-2 او صدمهای به فرد و جامعه وارد نموده و به منزله میکروبی خطرناک و مسری است که دفع آن حق جامعه است
-3 کسی که دست به جرم میزند , خشم خدایان را برمیانگیزد و برای فرو نشاندن این خشم باید گناهکار در نزد خدا قربانی گردد » [5]
در تاریخ نمونه های زیادی از این موارد ثبت شده است ؛ مثلاً ، اگر شاخه درختی باعث زخمی شدن کسی میشد , آن را قطع کرده از بین میبردند و اگر حیوانی انسانی را به قتل میرساند , آن حیوان را به محکمه میکشاندند و پس از طی جلسات معین و تنظیم محاکمه حکم نابودیاش را صادر کرده به اجرا درمیآوردند وحیوان را به قتل میرساندند. چنین افکار و تفکّراتی تا زمان انقلاب کبیر فرانسه کم و بیش ادامه داشت و چنانکه قبلاً ذکر شد ، هیچ فرقی بین مرتکبان جرایم نبود , بلکه استناد مادی جرم به فاعل برای مجازات او کافی بود و به سن و وضعیت فردی یا عقلی آنها هیچ توجهی نمیشد. [6]
بعد از قرن 18 تا کنون
« مورخان درتقسیم بندی ادوار تاریخ، بحث راجع به نهضت اصلاحطلبی در بنیانهای
سیاسی،اجتماعی و حقوقی و … را که از قرن هجدهم آغاز شده بود , تحت عنوان دوره
معاصر مورد مطالعه قرار می دهند» [7]
بنابر ادعای یک نویسنده انگلیسی تغییر جهت اساسی در موضوع مسؤولیت جزایی به اواخر قرن دوازدهم میلادی مربوط میشود. سابق بر آن انسان صرف نظر از شخصیت , قصد و انگیزه وی در ارتکاب جرم صرفاً بدین خاطر که همچون سایر موجودات ، اشیا و ابزاری برای ایجاد صدمه و مرگ تلقّی میگشت ، مستحق مجازات و تنبیه شناخته میشد، بعلاوه خود شخصیت مستقلی نداشت و جزیی از مجموعه خانواده یا قبیله خود تلقّی میشد و در نتیجه , مجازات جرم بر کلّ مجموعه تحمیل میشد. پس از قرن دوازدهم , انسان یک عامل اخلاقی محسوب شد و به لحاظ برخورداری از آگاهی و آزادی توانست به شکل مطلوبی مسؤول اعمال خود شناخته شود و در این مسیر مهم منشأ تحول و پیشرفت بزرگی در اندیشه های سنتی و انعطاف ناپذیر حقوق جزا گشت. احتمالاً نتیجه تلفیق دو نیروی قوی ، اهمیت فزاینده حقوق کلیسایی با تأکید بر مسأله تقصیر اخلاقی در ارتکاب جرایم و دیگری حقوق احیا شده رم که بر عنصر روانی سرزنش و تقصیر تأکید داشت , در تحول مسؤولیت جزایی موزر بود ؛ اما برخی از نویسندگان تحول اساسی تلقّی از مفهوم مسؤولیت اروپا را به قرن هجدهم میلادی منتسب کردهاند. وضعیت نامساعد نهادهای حقوقی ، تجاوز به حقوق و آزادی های افراد ، اعمال کیفرهای بسیار شدید و غیر انسانی ، شکنجه های مرگ آور ، خودکامگی دولت ها ، استبداد رأی قضات و پارهای مسائل دیگر همه دست به دست هم داده , زمینه را برای اعتراضات و تهاجمات شدید حقوقدانان قرن هجدهم که بحق « قرن روشنگری » نام گرفته , آماده ساختند
« از معروفترین اثرحقوقی که در پیدایش نهضت اصلاح طلبی در حقوق کیفری موثر واقع شد , می توان از کتا ب « جرایم و مجازات ها »اثر « بکاریا » ، دانشمند ایتالیایی نام برد که در سال 1766م. انتشار یافت و در فرانسه مورد توجه انقلابیان قرار گرفت » البته در اینجا نباید نقش صاحبنظران و اندیشمندانی را که بعد از قرن هجدهم با کوششهای فراوان , مکاتب عمده حقوق جزا را پایه گذاری کردند نادیده گرفت. هر کدام از مکاتب از جهتی و ابعادی غافل ماندند ، اما با پیدایش مکاتب جدید , خصوصاً مکتب دفاع اجتماعی نوین از افراط و تفریط های سابق پرهیز شد و امروز شاهد هستیم که احکام نورانی اسلام درباره مسائل مختلف حقوق جزا و اصول مسؤولیت کیفری از قرن هجدهم به این سو در اروپای متمدن امروز جای پایی باز کرده و با پذیرش همگانی مسائلی چون اصل شخصی بودن مسؤولیت کیفری مجرم و وضعیت روحی او و میزان مسؤولیت اخلاقی وی ، معافیت اطفال و دیوانگان از مجازات و خارج گشتن مسؤولیت کیفری از صورت یک مسؤولیت مادی و عینی, گامهایی به طرف عادلانه و انسانی ساختن مسؤولیت کیفری برداشته شده است
قرن هجدهم میلادی نقطه عطفی در تاریخ تحولات علوم مختلف از جمله حقوق جزا به شمار میرود. تا آن زمان مجازات های سخت و خشن و شکنجه های غیر انسانی رایج بود. اصولی چون اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها که راه را برای خودکامگی ها و خود رأیی های قضات هموار میکرد و اصل جمعی بودن مجازات ها که منجر به مجازات بستگان ، آشنایان و … میگردید ، اجرای بیچون و چرای کیفرهای شدید درباره اشخاص غیر مسؤول چون صغار ، مجانین ، بردگان و حتی حیوانات و اشیا که با عقل هیچ انسان عاقلی سازگاری نداشت ، عدم توجه به مسأله اصلاح تربیت بزهکاران و در یک کلام بی عدالتی های موجود , احساسات آزادیخواهان و روشنفکران را برانگیخت و متعاقب آن مکاتب حقوقی مختلف مطرح شد که هر کدام بالطّبع طرفداران و مخالفانی داشتند. ذیلاً به بررسی نظرات دانشمندان این مکاتب در مورد مسؤولیت کیفری و مسؤولیت کیفری اطفال میپردازیم
[1] - (صانعی , 1371 , ج 1, ص 46)
[2] - (ولیدی , 1356 , ص 79)
[3] - (العوجی , 1988م , ج 1 , ص 104 ؛ شامبیاتی , 1377 , ص 34
[4] - ) محسنی , بیتا , ج 1 , ص 169)
[5] - (العوجی , 1988م , ج 1 , ص 115 )
6-(همو , ص 100 و 129 ؛ شامبیاتی , 1377 ، ص 25(
[7] - (ولیدی ، 1365 ، ص 94)
دانلود مقاله مهریه word دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله مهریه word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
مهریه در لغت
مهریه در اصطلاح
تاریخچه مهریه
چارچوب نظری
نظریه کارکردگرایی
نظریه مبادله
وجوب مهریه در روایات
دیدگاه برخی اندیشمندان مسلمان
مهریه مکمل سهم الارث
مهریه وثیقه ای در مقابل طلاق
آثار و کارکردهای اجتماعی مهریه
ارضای نیاز فطری
مهریه به عنوان یک ارزش نمادین
علل افزایش میزان مهریه در عصر حاضر
عدم استیفای حقوق کامل زن
کارکردهای منفی افزایش مهریه
تحت الشعاع قرارگرفتن ارزشهای دینی
پیشنهادات
سخن نهایی
فهرست منابع
آزاد ارمکی، تقی و افسانه کمالی: «اعتماد، اجتماع و جنسیت، بررسی تطبیقی اعتماد متقابل در بین دو جنس»، مجله جامعهشناسی ایران، سال پنجم، شماره 2 (پیاپی 6)، تابستان 1383
اچ. ترنر، جاناتان: «مفاهیم و کاربردهای جامعهشناسی»، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیز بختیاری؛ قم، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378
اعزازی، شهلا: «جامعهشناسی خانواده»، تهران، چاپ دوم، انتشارات روشنفکران و مطالعات زنان،1376
انصاریان، حسین: «نظام خانواده در اسلام»، چ6 ، قم، انتشارات امّ ابیها، 1376
باباخانی، زرین: «مهریه (حقوق خاصه زوجه)»، تهران، انتشارات رامین، 1377
بستان (نجفی)، احمد: «اسلام و جامعهشناسی خانواده»، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383
توسلی، غلامعباس: «نظریههای جامعهشناسی»، تهران، چاپ ششم، انتشارات سمت، 1376
حر عاملی، محمد ابن الحسن: «وسائل الشیعه»، ج 15، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1374
رفیع پور، فرامرز: «آنومی یا آشفتگی اجتماعی: پژوهشی در زمینه پتانسیل آنومی در تهران»، تهران، انتشارات سروش، 1378
ساروخانی، محمدباقر: «مقدمهای بر جامعهشناسی خانواده»، تهران: [بینا]، 1370
شاکری، ابوالحسن: «بررسی اجمالی مهریه در تهران»، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، [بیتا]
شرف الدین، حسین: «تبیین جامعهشناختی مهریه»، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380
شیخی، محمدتقی: «جامعهشناسی زنان و خانواده»، تهران، چاپ اول، تهران، شرکت سهامی انتشار،1380
صدیق اورعی، غلامرضا: «جامعهشناسی مسائل اجتماعی جوانان»، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1374
طباطبائی، محمد حسین: «المیزان فی تفسیر القرآن»، ترجمه محمد تقی مصباح یزدی؛ تهران: چاپ پنجم، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، 1370
طبرسی، فضل ابن الحسن: «مجمع البیان فی تفسیرالقرآن»، تهران: ناصر خسرو، [بیتا]
کوزر، لوئیس: «زندگی و اندیشه بزرگان اجتماعی»، ترجمه محسن ثلاثی؛ تهران: چاپ نهم، علمی، 1380
محسنی، منوچهر: «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایران»، تهران: انتشارات گلبان شورای فرهنگ عمومی کشور، 1379
محمد الشیخ، محمود: «المهر فی الاسلام بین الماضی و الحاضر»، بیروت، المکتبه المصریه، 1420ق
مرتن، رابرت: «مشکلات اجتماعی، نظریه جامعه شناسی»، ترجمه نوین تولایی؛ تهران، انتشارات امیر کبیر، 1376
مطهری، مرتضی: «نظام حقوق زن در اسلام»، قم، انتشارات صدرا، 1357
مطهری، مرتضی : «مجموعه آثار ج 19»، قم، انتشارات صدرا، 1378
منصورنژاد, محمد: «مسأله اسلام، زن و فمینیسم»، تهران، انتشارات برگ زیتون،1381
نوری، میرزا حسین: «مستدرک الوسائل», چ قدیم، ج 2, ابواب المهور، باب5 ، ح3
: «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در تهران»، تهران: انتشارات گلبان شورای فرهنگ عمومی کشور، 1379
www.usc.edu: glossary of Islamic terms & concepts: The encyclopedia of Islam, Leiden, Brill,
مهریه در نظام حقوقی خانواده در اسلام، یکی از حقوق مالی زن در جریان ازدواج است. این نوشتار با تعریف لغوی مهریه، به مفهوم هدیه داماد به هنگام عقد به عروس، بیان می کند که سنت پرداخت مهریه ضمن چیزی مشابه آن، یک سنت دیرپا و کهن از نظام های مختلف حقوقی خانواده در بین تمدن های پیشین بوده است. از جمله کارکردهای اجتماعی مهریه، ارضای نیاز فطری، بیمه اجتماعی، احساس امنیت نسبت به آینده و ارزش نمادین ذکر شده است و در ادامه مطرح می شود که در عصر کنونی مهریه علیرغم سفارش به سبک گرفتن میزان آن در حال افزایش است که پیامدهایی از جمله تغییر در نوع همسرگزینی، کاهش نرخ ازدواج، ایجاد خصومت و دشمنی، احتمال سوداگری و موارد دیگر به همراه دارد. در پایان پیشنهاداتی جهت کنترل روند افزایش مهریه در ایران ارائه شده است
مهریه در نظام حقوقی خانواده از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به عنوان یکی از حقوق مالی زن در جریان ازدواج، تاکنون کمتر مورد توجه منظرهای غیر حقوقی قرار گرفته است. سیره قولی و عملی ائمه و بزرگان نیز همواره به این امر تاکید نموده و سبک بودن میزان آن را به عنوان یک هدیه از طرف مرد توصیه کرده اند؛ ولی در گذر زمان این نوع نگرش متحول شده و مهریه بهطور بی رویه افزایش یافته و به یک مسأله اجتماعی تبدیل شده است. از این رو بررسی همه جانبه آن به منظور ریشه یابی مسأله و ارائه راه حل های ممکن ضروری است
در کتابهای فقهی افزون بر واژه مهریه، واژگان دیگری همانند؛ الصَداق، الصِداق، نحله، فریضه، کابین و ; بهکار رفته است[1]؛ ولی مهریه رایج ترین واژه ای است که در روایات و اصطلاحات فقها و میان مردم کاربرد دارد. در زبان انگلیسی از معادل های
Price, Mahr, Dowry of Bride برای مهریه استفاده می شود
در دایرهالمعارف اسلام برای تعریف مهریه آمده است: «مهر از کلمه عبری موهآر
(mohar) و از ریشه سریانی مهرا (mahra) گرفتهشده که بهمعنای هدیه عروس است. مهریه معانی متفاوتی دارد: از جمله قیمت خرید، مترادف با صداق به معنای محبت و دوستی و هدیه ای که به طور داوطلبانه از طرف داماد پرداخت می شود»
(The encyclopaedia of Islam, : 78)
مرحوم دهخدا مهریه را به معنای کابین و دست پیمان دانسته است [2]
مهریه در اصطلاح عبارت از چیزی است (مال معین یا چیزی که جایگزین مال باشد) که در زمان عقد نکاح از طرف مرد به زن داده میشود یا مرد، متعهد به پرداخت آن میشود. طبق تعریف دایرهالمعارف اسلام، مهریه در شرع اسلامی به معنای هدیه ای است که داماد باید هنگام عقد ازدواج پرداخت آن را به عروس متعهد گردد
(The encyclopaedia of Islam, :78)
فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم اسلامی، مهریه را هدیهای می داند که مرد هنگام ازدواج به زن پرداخت می کند. این عمل بخشی از قرارداد ازدواج مسلمانان است و تحت هیچ شرایطی برگردانده نمی شود. (www.usc.edu)
تاریخچه مهریه در ایران را نمیتوان بهطور کامل مورد مطالعه قرار داد، زیرا منابعی که از دوران قدیم به دست ما رسیده، بسیار محدودند. برخی کتب تاریخی و احیاناً سفرنامههای مردم شناسانی که به این سرزمین سفر کردهاند، بهطور اجمالی چند سطری نیز به موضوع مهریه اختصاص دادهاند. مطالعه نقش زن در قلمرو زندگی خانوادگی در تاریخ نشان میدهد که زن، چه بهعنوان دخترِ خانه و چه بهعنوان همسر، همواره نقشی کاملاً منفعل داشته است. در نوع تعاملهای خانواده، زن، کالایی بود که جزء دارائی پدر یا شوهر به حساب میآمد. این نوع نگاه در تعاملات مختلف از جمله در مورد ازدواج و مهریه نیز وجود داشته است. «در ایران قدیم، دختران را به محض رسیدن به سن بلوغ، شوهر می دادند تا از تولید مثل جلوگیری نشده باشد. پدر با شوهر دادن دختر خود، کلیه حقوق دختر و وظایفی را که در مقابل او داشت به شوهر انتقال می داد و در قبال این انتقال، مبلغی پول یا مال غیر نقدی به صورت مهریه (هدیه) دریافت می کرد». [3]
نکاح «شغار یکی دیگر از مظاهر اختیارداری مطلق پدران نسبت به دختران بود. در این نکاح، دو نفر که دو دختر دم بخت در خانه داشتند با یکدیگر معاوضه می کردند، به این ترتیب که هر یک از این دو دختر، مهر آن دیگر به شمار می رفت و به پدر او تعلق می گرفت. اسلام این رسم را نیز منسوخ کرد. [4]
نکته جالب توجه این است که به نظر برخی از نویسندگان، پیش از اسلام سابقه ای از مهریه در ایران نبوده است. دکتر منوچهر محسنی می نویسد: «مهریه از مهم ترین و دیرینهترین سنتهای ازدواج در ایران است که پیش از اسلام در ایران جای پایی ندارد؛ ولی پس از اسلام، پذیرفته شده و به شدت در فرهنگ ایران رایج شده است.» اما مرور اجمالی کتابهای تاریخی خلاف نظر وی را ثابت می کند. «طبق برخی روایات، سنت اعطای مهر عمری به بلندای اصل پیوند زناشویی در میان بشر دارد و هیچگاه عقد نکاح از آن خالی نبوده است.» [5] البته آنچه تحت همین نام یا نام های مشابه آن در تمدن ها و ادیان پیشین رواج داشته با آنچه در اسلام مطرح شده، تفاوت های روشنی دارد
«در بسیاری ازفرهنگها پیوند ازدواج، سیستمی از مبادله اموال و کالاها را نیز به همراه دارد. مهریه که بیشتر درفرهنگهای شرقی مانند چین، ژاپن، جوامع اسلامی و بسیاری از ملل آفریقا رواج دارد، مبلغی است که داماد در هنگام ازدواج به عروس یا خانواده اش می پردازد یا به عهده می گیرد که در زمان دیگری بپردازد. در دوران باستان در برخی جوامع، رسم پرداخت مهریه بهصورت کار و خدمت داماد برای خانواده عروس در طی یک مدت معین اعمال می شد.» [6]
شهید مطهری در سیر تحولی مهریه به پنج مرحله اشاره میکند
1 مرحله مادرشاهی: مرحله ای از تاریخ که جوانان ناچار بودند همسر خویش را از غیر همخون خود برگزینند. آنان به نقش خود در تولید فرزند واقف نبودند؛ بنابراین با اینکه شباهت فرزندان را با خود احساس می کردند، ولی در عین حال آنان را فرزندان همسر می شناختند. از اینرو این دوره را دوره مادرشاهی می نامند
2 دوره پدر شاهی: مرحله ای است که مرد به نقش خویش در تولید فرزند آگاه گشته و سعی کرده ریاست خانواده را به عهده بگیرد. در این دوره مردان از قبایل دیگر زن می گرفتند و چون میان قبایل حالت جنگ وجود داشت، همسر خود را از آن قبیله مورد نظر می ربودند
3 در مرحله سوم زمانی که صلح جای جنگ را گرفته و دیگر رسم ربودن همسر از میان رفته بود و مرد مجبور بود برای انتخاب همسر مدتی را برای پدر زنش کار کند تا موفق به انتخاب همسر گردد
4 در مرحله ای مرد به این نتیجه رسید که به جای کار کردن برای پدر زن آینده خویش، بهتر است هدیه ای در قالب پیشکش به وی تقدیم کند و بدین ترتیب «مهریه» پیدا شد. در این دورهها نگاه اجتماع به زن نگاه اقتصادی بوده است که نیازهای جنسی مرد را نیز تأمین می کرد، بنابراین محصول کار وی متعلق به دیگری، یعنی پدر و برادر بود
5 مرحله پنجمی نیز وجود دارد که مربوط به دوره بعد از ظهور اسلام است که البته جامعهشناسان به آن اشاره نمی کنند. در این مرحله هدیه یا مهریهای که مرد پرداخت می کند، متعلق به خود زن است و به جز او هیچ کس حقی در آن ندارد.[7]
ویژگی نظام حقوقی اسلام در مقایسه با دیگر نظامهای حقوقی آن است که ضمن پذیرش رسم مهریه، عروس را مالک بی قید و شرط مبلغ مذکور می داند و برای خانواده عروس سهمی در مهریه قائل نیست. [8]
با مرور نظریههای جامعهشناسی و بررسی اجمالی آنها به منظور استفاده در تبیین مهریه در ایران، نظریههای کارکردگرایی و مبادله (یا به اصطلاح ترنر، نظریه فایدهگرا) برای تبیین موضوع از قابلیت بیشتری برخوردار بودند. در تبیین مهریه دو نظریه مطرح می باشد، از اینرو توضیحی کوتاه درباره هر کدام از این دو نظریه به عنوان مقدمه ضروری مینماید
طبق نظریه کارکردگرایی، هر فرهنگ، مجموعه بههم پیوسته، یگانه و نسبتاً منسجمی است که باید آن را به عنوان یک کل ملاحظه و تبیین کرد؛ از این رو جدا کردن یک عنصر یا ویژگی فرهنگی [همچون مهریه] یا یک نهاد از بستر و زمینه اصلی آن، مانع از تبیین واقع بینانه آن خواهد بود؛ زیرا عناصر و ویژگی های فرهنگی در صورتی که خارج از موقعیت و جایگاه ساختاری شان در مجموعه مربوط و به گونه ای مستقل از ارتباط با سایر عناصر فرهنگی ملاحظه شوند، پدیده هایی بی معنا وغیر قابل تفسیر خواهند بود. نظریهپردازان کارکردگرا از خاستگاه پدیدههای اجتماعی و نیز پیامدها و کارکردهای آن پدیده بحث میکنند. بهعبارت دیگر نه فقط به فلسفه وجودی پدیدهها، بلکه به نتایج خواسته یا ناخواسته آنها نیز توجه میکنند که نکته بسیار مهمی است. به تعبیر کوزر: «دورکیم میان پیامدهای کارکردی و انگیزش های فردی، آشکارا تمایز قائل می شود. در تبیین واقعیت اجتماعی، نشان دادن علت آن کافی نیست، بلکه ما باید در بیشتر موارد، کارکرد آن واقعیت را در تثبیت سازمان اجتماعی نیز نشان دهیم.»[9] . با بهره گیری از این نظریه می توان جایگاه مهریه را در ارتباط با سایر عناصر موجود در نهاد خانواده به عنوان یکی از نیازهای محوری در نظام اجتماعی موجود دریافت؛ اینکه چگونه به وجود آمده و چه کارکردهایی دارد
در دید نظریه پردازان مبادله (فایده گرا)، انسانها موجوداتی هستند که هدف و مقصود دارند. آن ها هزینه های هر یک از جایگزین های گوناگون را برای محقق ساختن اهداف مذکور محاسبه می کنند; ما موجوداتی هستیم که تلاش می کنیم تا در یک وضعیت، از یک سو منفعتی را جلب کرده و از سوی دیگر، هزینه ها را کاهش دهیم ; . برای نظریه پردازان مبادله، در نهایت همه روابط اجتماعی عبارتند از مبادلاتی که صورت می گیرد بین عاملانی که برای گرفتن منافع از یکدیگر هزینه هایی را متحمل شده و نسبت هزینه و سود را محاسبه می کنند. [10]
روایات متعددی در اینباره از ائمه معصومین علیه السلام وارد شده است که به ذکر نمونهای بسنده میشود
عن الصادق علیه السلام قال: انما صار الصداق علی الرجل دون المرأه و ان کان فعلهما واحداً وان الرجل اذا قضی حاجته منها قام عنها و لم نتتظر فراغها فصار الصداق علیه دونها لذلک؛ امام صادق علیه السلام در بیان فلسفه وجوب مهریه فرمود: همانا صداق بر مرد واجب شده است نه زن، با این که کار ایشان (استمتاع) یکی است؛ زیرا هنگامی که نیاز مرد برآورده شد، از کنار زن بر می خیزد و منتظر ارضای زن نمی ماند. به همین جهت صداق بر مرد واجب است نه زن.[11]
[1] – مهر یا صداق مالی است که شوهر در مقابل حق تمتع باید بدهد و زن آن را به عقد مالک می شود
[2] – (ر.ک: لغت نامه دهخدا، ج 46، ذیل واژه مهریه)
[3] – (باباخانی، 1377: ص11)
[4] – (مطهری، ج19، 1378: 204)
[5] -(شرف الدین، 1380: ص244)
[6] -(بستان، 1383: ص51)
[7]-(مطهری ، 1357: ص196)
[8] -(بستان، 1383: ص51)
[9]- (کوزر، 1380: ص2002)
[10]-(ترنر، 1378: ص 55)
[11] -(حر عاملی، ج 15، ابواب المهور ، باب 11، ح10)