دانلود مقاله افسردگی word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله افسردگی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
افسردگی چیست؟
علائم
علل و دلایل
درمان
افسردگی پنهان
علایم روانی افسردگی
مشکلات تمرکز حواس و حافظه
هذیان و توهمات
افکار خودکشی
خلق پایین
اضطراب و نگرانی
از دست دادن عواطف و احساسات
افکار افسرده
مشخصات افکار افسرده
منابع و مآخذ
بعضی از افراد، هیچ علایمی از افسردگی نشان نمیدهند اما رفتار آنها شروع به تغییرات غیرمعمولی میکند. برای مثال، یکی از خانمهایی که همیشه به مطب من میآمد و خانم خیلی مقرراتی و با انضباطی بود وقتی که دچار افسردگی شد شروع به دزدی از فروشگاهها کرد
افسردگی، یک بیماری روحی و جسمی است. اکثر افراد هم دارای علایم روحی این بیماری هستند و هم دارای علایم جسمی آن، اما ماهیت آنها از شخصی به شخص دیگر متفاوت میباشد. علایم مختلف افسردگی، کم و زیاد در هر بیماری دیده میشوند. افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می دهد. افسردگی مجموعه ای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز می کند . برای بیماری افسردگی هیچ علت قطعی و روشنی نمیتوان متصور بود، در برخی موارد یک زندگی پر استرس می تواند محرکی برای افسردگی شود و در برخی موارد علت کاملا به شخصیت فرد مربوط است. در کل به نظر می رسد که افسردگی بدون یک علت تعیین شده مشخص و بطور خود بخودی روی میدهد
از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، احساس ناامیدی؛ بیحالی و خستگی، بیخوابی، اندیشیدن به مرگ یا خودکشی بی قراری، مبادرت کردن به خودکشی، زودرنجی، احساس گناه و بیارزشی، خواب زیاد یا ناراحت، فــقدان علاقه یا لذت بردن از سرگرمیها و فعالیتهایی که سابقاً (برای فرد) لذت بخش
بوده اند، شامل روابط جنسی، بی انگیزگی، زود خسته شدن، اشکال (در) تمرکز کردن، دیوانگی / شیدایی، شادی غیرطبیعی یا بیش از حد، اندیشه های بزرگ غیر طبیعی، احساس گناه شدید به خاطر وقایع بیاهمیت یا خیالی، سردردها، اختلالات گوارشی، و درد مزمن، پر گویی، یبوست، زودرنجی غیرعادی، افزایشِ میل به روابط جنسی، مشکل یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص، مشکل در تصمیمگیری؛ مشکل در تمرکز، رفتار اجتماعی نامناسب، خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت، گوشهگیری از خانواده و دوستان، عدم توجه به ظاهر خود
استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب با شغل می تواند محرک افسردگی باشد
عوامل اجتماعی: نارضایتی از جامعه و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز میتوانند نقش داشته باشند
شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها می تواند شما را مستعد افسردگی نماید . شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، تکاملگرا، یا شدیداًوابسته نیز احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می دهند
ارث : محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژنهایی می گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی شوند
اعتیاد: الکل، نیکوتین و سوء استفاده از مواد ، کارشناسان تصور می کردند افراد افسرده الکل، نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده می کنند. اما در واقع استفاده از این مواد میتواند با افسردگی و اختلال اضطرابی مرتبط باشد
داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده میشوند، قرصهای خواب یا قرصهای جلوگیری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند
بیماریها : ابتلا به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی، سکته مغزی، دیابت، سرطان یا آلزایمر باعث می شود که شما در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان می دهد. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد. افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سالهای اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلا به کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود
شکست در زندگی: شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران می تواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)، تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید، انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان، گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
دانلود تحقیق بررسی خلاقیت دانش آموزان با نگرشهای فرزند پروری والدین در مدارس word دارای 244 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق بررسی خلاقیت دانش آموزان با نگرشهای فرزند پروری والدین در مدارس word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
بیان مسئله تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیه های تحقیق
فرضیه های فرعی تحقیق
تعاریف اصطلاحات و متغییرها
الف : تعریف نظری
ب : تعریف عملی
مقدمه
معنا و مفهوم خلاقیت
تعریف خلاقیت
نظریه های خلاقیت
تفاوت خلاقیت با نوآوری
ارتباط خلاقیت با هوش
خلاقیت و عملکرد نیمکره های مغز
ویژگیهای شخصیتی و خصوصیات افراد خلاق
تخیل بسترخلاقیت
خلاقیت در موج سوم
خلاقیت به عنوان فرآیند
خلاقیت استعدادی برای تمام عمر
نقش ویژه مدارس در پرورش خلاقیت
تاثیر متقابل معلمان – شاگردان و خلاقیت
راههای آموزش و پرورش خلاقیت
خلاقیت و مقاومت سازمانهای آموزشی
عوامل بازدارنده خلاقیت (کشنده های خلاقیت)
تاثیرات فرهنگ و محیط برخلاقیت
سبکهای فرزند پروری و خلاقیت
سلطه جویی والدین مانع بروز خلاقیت فرزندان
تنوع فرهنگی در رابطه با فرزند پروری
تحقیقات انجام شده در ارتباط با موضوع پژوهش
تحقیقات داخلی
تحقیقات خارجی
مقدمه
روش تحقیق (روش اجرای تحقیق )
روش های جمع آوری اطلاعات و داده های تحقیق
جامعه آماری تحقیق
برآورد حجم نمونه تحقیق
روش نمونه گیری تحقیق
متغییرهای تحقیق
ابزارهای اندازه گیری تحقیق ( مشخصات پرسشنامه ها )
الف : آزمون زمینه یابی مداد کاغذی چند جوابی سنجش خلاقیت (MPPT) تورنس
ب : پرسشنامه سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین
ج : پرسشنامه ارزیابی خلاقیت دانش آموزان توسط معلمین
روایی ابزارهای اندازه گیری تحقیق
پایائی ابزارهای اندازه گیری تحقیق
روشهای آماری تجزیه و تحلیل داده های تحقیق
مقدمه
بخش اول : یافته های توصیفی تحقیق
توزیع پایه تحصیلی
توزیع جنسی پاسخگویان
توزیع وضعیت رفاهی خانواده پاسخگویان
توزیع وضعیت مسکن خانواده پاسخگویان
توزیع شغلی والدین
توزیع نگرش رفتاری والدین
توزیع نگرش رفتاری والدین
توزیع میزان خلاقیت تورنس
بخش دوم : یافته های استنباطی تحقیق
فرضیات تحقیق
بررسی میزان خلاقیت فرزندان در بین جنسیت آنان
بررسی تأثیر وضعیت رفاهی خانوادگی در میزان خلاقیت
بررسی خلاقیت فرزندان بین نگرش والدین
بررسی رابطه نوع نگرش رفتاری والدین با خلاقیت
مقدمه
یافته های تحقیق
الف) ویژگیهای شخصی افراد نمونه آماری
ب) بحث یافته های فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی تحقیق
فرضیه فرعی
فرضیه فرعی
فرضیه فرعی
فرضیه فرعی
نتیجه گیری
محدودیت ها ، مشکلات و موانع تحقیق
پیشنهادات
الف : پیشنهادات کاربردی
ب : پیشنهادات پژوهشی
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی
ضمایم
آناستازی ، ا . (1364). روان آزمایی ، مترجم محمد نقی براهنی ، انتشارات دانشگاه تهران
آقایی فیشایی ، تیمور.(1377) .خلاقیت و نوآوری در انسانها و سازمانها ، انتشارات ترمه ، چاپ اول،
آزاد ، قاسم .(1385 ). آزمون سنجش خلاقیت تورنس
احدی ، حسن و مظاهری . خلاقیت
اسبورن ، الکس ، اس .( 1381) . پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت ، ترجمه حسن قاسم زاده ، نشر دنیای نو ، چاپ سوم ،
افروز ، غلامعلی . ( 1364) .مقدمه ای بر روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنائی ، انتشارات دانشگاه تهران ،
استرایکر،سوزان(1385 ) . کلیدهای پرورش خلاقیت هنری درکودکان ونوجوانان ،مترجم اکرم قیطاسی،موسسه انتشاراتی صابرین
بازرگان ، عباس و همکاران .( 1385 ) . روشهای تحقیق در علوم رفتاری ، انتشارات آگاه ، چاپ دوازدهم ،
بنی جمالی، شکوه السادات و احدی ، حسن . ( 1370) . بهداشت روانی و عقب ماندگی ذهنی ، انتشارات نشرنی ،
برونو،فرانکو. (1370) . فرهنگ توصیفی روانشناسی ،ترجمه مهشید یاسائی و فرزانه طاهری ،انتشارات طرح نو ،
برزگر ، احمد . (1380). فن آوری و نقش آن در نظام آموزش خلاق ،
برزگرخلیلی ، محسن و فاطمی ، مریم سادات. (2008)، خلاقیت و نوآوری در سازمانها
پورظهیر،علی تقی . (1384) . مبانی و اصول آموزش و پرورش ،انتشارات آگاه ،
تافلر ، الوین . (1373) . شوک آینده ، ترجمه حشمت الله کامرانی ، چاپ گلشن تهران ،
تافلر، الوین . ( 1371) . موج سوم ، ترجمه شهیندخت خوارزمی . انتشارات پوریا ،
ترزا،آمابلی . ( 1375) . شکوفائی خلاقیت کودکان،ترجمه حسن قاسم زاده و پروین عظیمی ،نشر دنیای نو،
تلخابی ، محمود . ( 1380) . بررسی عوامل درون مدرسه ای موثر بر خلاقیت دانش آموزان کلاس پنجم ابتدائی شهرستان زنجان ،
توران نژاد ، ربابه . ( 1378) . بررسی خودانگاری معلمان ابتدائی در باره توجه آنان نسبت به پذیرش خلاقیت ،
تورنس ، ئی پال . ( 1372) . استعدادها و مهارتهای خلاقیت ، مترجم دکتر حسن قاسم زاده ، نشر دنیای نو،
جویس،یروس.وویل ،مارشال.وکالهون ،امیلی . ( 1384) . الکوهای تدریس 2004،ترجمه محمدرضا بهرنکی ،انتشارات کمال تربیت
چونگ ، وو کیم . ( 1374) . سنگفرش هر خیابان از طلاست ، ترجمه محمد سوری ، انتشارات سیمین ،
حاجی دخت ، بهاره . ( 1387) . بررسی ارتباط فرهنگ سازمانی و خلاقیت مدیران متوسطه دخترانه ارومیه ،
حسینی ، افضل السادات . ( 1378) . خلاقیت و رشد آن درسازمان ، فصلنامه تحول اداری ، دوره چهارم ، شماره17،
حسن زاده ، فریبا . ( 1383) . بررسی توصیفی تاثیر آموزش بارش مغزی بر خلاقیت ،
خمارلو، توران . ( 1370) . کتاب کار مربی کودک ، انتشارات آگاه ،
دافی ، برنادت ، ( 1380) . تشویق خلاقیت و تخیل در کودکان ، ترجمه مهشید یاسائی ، انتشارات ققنوس ،
دائمی ، حمیدرضا و مقیمی ، سیده فاطمه . ( 1383) . هنجاریابی آزمون خلاقیت تورنس ،
دیوید ، بوهم . ( 1381) . در باره خلاقیت ، ترجمه محمد علی حسین نژاد ، نشر ساقی ، چاپ اول ،
دوبونو ، ادوارد . ( 1387) . خلاقیت کارآمد . ترجمه ملک دخت قاسمی نیک بخش ، نشر اختران ،
رسولی پور، منصور . ( 1386) . اهمیت خلاقیت و روشهای پرورش آن در دوره ابتدائی
رمی ،شوون. ( 1368) . سرآمدها،ترجمه محمود میناکاری،مرکزنشردانشگاهی تهران ،
سیدعباس زاده ، میرمحمد . ( 1380) . روشهای عملی تحقیق درعلوم انسانی ، انتشارات دانشگاه ارومیه ،
سرمد، زهره و بازرگان ، عباس و حجازی ، الهه . ( 1385). روشهای تحقیق در علوم رفتاری ، انتشارات آگه ،
سیف هاشمی ، فخرالسادات . ( 1382). بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی وخلاقیت مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان ،
سیف ، علی اکبر. ( 1372) . روانشناسی پرورشی ،انتشارات آگاه تهران ،
شهبازی ، صادق و شهریاری ، بهروز. (1386)، روش استفاده از دانش خلاقیت شناسی
شوستروم ، اورت . ( 1362) . روانشناسی انسان سلطه جو ، ترجمه غلامعلی سرمد و قاسم قاضی ، نشر سپر،
صافی ، احمد. ( 1379) . مدیریت و نوآوری در مدارس ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ،
طالب زاده ،عباس. ( 1385) . خلاقیت و نوآوری در افراد و سازمان ها،ماهنامه علمی – آموزشی تدبیر ، سال پانزدهم ،شماره 152،
عشایری، حسن . ( 1386) . روزنامه اعتماد ،مورخه 23/10/
فرنودیان ، فرج الله. محتوی بررسی و پژوهشی خلاقیت دانش آموزان ، مجله رشد تکنولوژی ، شماره 5 و 6
قاسم زاده ، علی . ( 1381) . نگاهی به تاثیر روشهای تدریس سنتی و پیشرفته در خلاقیت دانش آموزان ،
قاضی ،قاسم. ( 1362) . روانشناسی انسان سلطه جو ، مرکز نشر سپهر،
کیانی . خلاقیت ، ( 1385) . سایت اینترنتی دانشنامه رشد،
کلارنس ج . راو . (1366) . مباحث عمده در روانپزشکی . ترجمه جواد وهاب زاده ، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی
کفایت ، محمد . (1373) . بررسی ارتباط شیوه ها و نگرشهای فرزند پروری با خلاقیت دانش آموزان سال اول دبیرستانهای اهواز
کرمی ، ابوالفضل . معرفی پرسشنامه سنجش خلاقیت تورستون و میلن جر
ک ، مهدی(1386). تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور
لورا . ای . برگ . ( 1385). روانشناسی رشد ، نشر ارسباران ، چاپ هفتم
مقدم ، بدری . (1364) . کاربرد روانشناسی در آموزشگاه ، انتشارات سروش ،
موید نیا ، فریبا . (1384) . بررسی انگیزه نوآوری معلمان و ارتباط ساختار سازمانی مدرسه درمدارس دخترانه شهرستان خوی ،
میرزا آقایی ، حمید (1382). تکنیک خلاقیت 6 کلاه
نبوی ،بهروز. ( 1367 ) . مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم اجتماعی ، انتشارات فروردین ،
نظری ، عباس . ( 1382) . بررسی تاثیر روش ایده سازی در پرورش خلاقیت دانش آموزان دبیرستانهای ناحیه 2 اراک ،
وایزبرگ ، هربرت ف. ( 1362) . در آمدی به تحقیق پیمایشی و تحلیل داده ها ، مترجم جمال عابدی ،مرکز نشر دانشگاهی تهران ،
ولی نژاد، یدالله. ( 1381) . بررسی رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم نظری استان آذربایجان غربی،
هارتلی بروئر، الیزابت . ( 1384) . ایجاد انگیزه در کودکان ، مترجم احمد ناهیدی ، انتشارات جوانه رشد ،
هارلوک ، ایزابت ، ( 1364) . بازی ، ترجمه وحید رواندوست ، انتشارات نشر پویش ،
هاشمی، حاجیه . ( 1383) . بررسی عوامل درون مدرسه ای مرتبط با ابتکار و خلاقیت دانش آموزان پا یه پنجم منطقه سردرود
هلیگارد ، ارنست . ( 1368) . زمینه روانشناسی، جلد دوم ، مترجم محمد نقی براهنی و دیگران ، انتشارات رشد ،
همتی ، امیر . ( 1387) . بررسی تطبیقی موانع شخصی خلاقیت از دیدگاه دبیران مرد و زن ناحیه 2 شهر ارومیه ،
یارمحمدزاده، پیمان. ( 1385) . بررسی نظرات مدیران وتحقق موتلفه های سازمان یادگیرنده مدارس ارومیه ، دانشگاه اصفهان
یوسفی ، باقر. ( 1375) . تغییر و نوآوری در آموزش و پرورش ، فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش . شماره 14 ،
1 ) Abedi, J. (2002). A latent-Variable modeling approach to
assessing reliability and validity of a creativity instrument
Creativity Research Journal, 14 (2), 267-
2 ) Diane Peters (2008) Creative Kids : 4 Ways To Spark Their Imaginations
3 ) Anastasi, A. (1988). Psychological testing. (6 ed.). New York
MacMillan
4 ) Auzmendi, E., Villa, A., & Abedi, J. (1996). Reliability and
validity of a newly-constructed multiple-choice creativity
instrument. Creativity Research Journal, 9 (1), 89-
5 ) instructional materials: A review of research. Journal of
creative behavior, 20, 153-
6) Kaufmann, G. (2003). What to Archiv measure A new look at the
concept of creativity. Journal of educational research, 47 (3),
235-
7) McAdam, R, Keogh, W. (2004). Transitioning towards
creativity and innovation measurement in SMEs. Creativity and
Innovation Management, 13 (2), 126-
8) O’Neil, H., Abedi, J., & Spielberger, C. (1994). The
measurement and teaching of creativity. In H. O’Neil & M
Drillings (Eds.). Motivation: Theory and research, (pp. 245-
263). Hillsdale, NJ: Erlbaum
9) Proctor, R. M. G. & Burnett, P. S. (2004). Measuring Cognitive
and Dispositional Characteristics of Creativity in elementary
students. Creativity Research Journal, 16 (4), 421-
10) Torrance, E. P., & Goff, K. (1986). A quiet revolution. Journal
of Creative Behavior, 23, 136-
of SID
11)Holt ‘ K (1993) Product. Inovation Management ; The univercity Press ; London
12) Knight ; K.E. 1967. A Descriptive Model Of The Intra – Firm Inovation Process ; Thw Jornal
Of Business ; 40 pp : 487-
13) Rosenfeld ; Rand Servo ; J. C . 1990 ; Facilitating Inovation In Large Organization ; In M.A . West And J . L. FARR ( EDS) Inovation And Crativity At Work : Psychologycal And Organization Strategies ; John. Willy & Sons ; West Sussn ; pp 251-
بررسی خلاقیت دانش آموزان با نگرشهای فرزند پروری والدین در مدارس مقطع راهنمائی پسرانه و دخترانه استعدادهای درخشان شهر ارومیه
هدف اساسی از انتخاب موضوع و انجام تحقیق در زمینه خلاقیت دانش آموزان و نگرشهای فرزند پروری والدین ، دستیابی به نتایجی است که احتمالا حاکی از ارتباط برخی از عوامل بین آنهاست . فرضیه اصلی تحقیق عبارت است از ” بین نگرشهای فرزند پروری والدین و رشد خلاقیت دانش آموزان رابطه وجود دارد “. در فرضیه های فرعی ، بررسی رابطه خلاقیت با جنسیت ، پایه های تحصیلی ، متغییرهای دموگرافیک و; مد نظر بوده است . برای انجام پژوهش از روش توصیفی ( پیمایشی ) استفاده شده است. نوع نگرش فرزند پروری والدین به عنوان متغییر مستقل و میزان خلاقیت دانش آموزان به عنوان متغییر وابسته در نظر گرفته شده است . به منظور آزمون فرضیه های تحقیق ، اطلاعات مورد نیاز از طریق اجرای دو پرسشنامه به شرح زیر جمع آوری شده است
1- آزمون زمینه یابی مداد کاغذی چند جوابی سنجش خلاقیت
2- پرسشنامه زمینه یابی ارزشیابی نگرش والدین
اجرای هر دو پرسشنامه به روش سرشماری انجام گرفته است . جامعه و نمونه آماری را 209 نفر پسر و 218 دختر ( جمعا 427 نفر ) و والدین آنها تشکیل داده است. تجزیه و تحلیل نتایج و داده ها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مثل فراوانی ، میانگین ، ضریب همبستگی پیرسون ، انحراف معیار ، آزمونt ، تحلیل واریانس و; به وسیله بسته نرم افزار آماری SPSS13 صورت گرفته است . نتایج تحقیق حاکی است 6/11 % دانش آموزان خلاقیت بسیار زیاد ، 2/42 % خلاقیت زیاد ، 7/28 % خلاقیت کم و 5/17% خلاقیت بسیار کم از خود نشان دادند که 8/53% بالاتر از حد متوسط و 2/46% نیز پائین تر از حد متوسط می باشد . اکثریت والدین (5/92% ) نیز نگرش حد متوسطی به رشد خلاقیت فرزندان دارند. از نظر شیوه های فرزند پروری و میزان خلاقیت دانش آموزان رابطه آماری معنی داری بدست نیامده است (20% r= ) . یعنی والدین دیدگاههای تربیتی روشن و جهت داری که بتواند رشد قوه ابتکار و نوآوری کودکان را پشتیبانی و حمایت کند نداشته و در تربیت فرزندان گرایشات شدیدا محافظه کارانه ای دارند که احتمالا می تواند دلیلی بر تقدم و اهمیت موفقیت تحصیلی بر رشد خلاقیت باشد . ارتباط برخی از عوامل تشکیل دهنده خلاقیت با نگرشهای والدین ، جنسیت دانش آموزان ، تحصیلات و شغل والدین ، وضیت رفاهی خانواده ها و; که مربوط به فرضیه های فرعی تحقیق می باشد قابل توجه است . توزیع فراوانی میزان خلاقیت دانش آموزان نیز به ترتیب برای بسیارکم ، کم ، زیاد و بسیار زیاد 5/17 % ، 7/28% ، 2/42% و 6/16% می باشد. تفاوت معنی داری از نظر میزان خلاقیت دربین پایه های مختلف تحصیلی مشاهده نگردید. در مقام مقایسه ، میزان خلاقیت کلی و عوامل چهارگانه خلاقیت (بسط ، سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری ) دردختران بیشتر از پسران است . در مورد متغیرهای دموگرافیک ، نتایج حاکی است : 1- خلاقیت سیالی فرزندان خانواده های مرفه کمتر است. 2 – اکثریت پدران (5/61% ) و مادران (9/47%) دانش آموزان دارای تحصیلات عالی لیسانس و بالاتر هستند. شغل اغلب مادران را خانه داری (46% ) و معلمی ( 3/25% ) و شغل اغلب پدران را کارمندی(3/38%) و آزاد( 27%) تشکیل می دهد . بنابراین نتایج آزمون ، فرضیه اصلی و فرضیه فرعی 2 تحقیق را تائید نمی کند اما فرضیه های فرعی1 و3 و 4 مورد تائید هستند
واژه های کلیدی : خلاقیت ( سیالی ، ابتکار ، انعطاف پذیری ، بسط ) ، سبکهای فرزند پروری ( سلطه گری ، وابستگی شدید ، سهل انگاری ) نگرش ، استعدادهای درخشان
ادوارد دوبونو[1] ( 1992) درکتاب خلاقیت کارآمد می گوید ” هیچ چیز سودمندتر و باشکوهتر از این نیست که ایده ی جدید و ثمربخشی اهداف شما را برآورده سازد “( قاسمی ، 1376، ص 20). خلق فکر ، ایده و مفاهیم نو همواره اساس اختراعات ، اکتشافات و پیدایش راههای مناسب برای حل مسائل و مشکلات در زندگی انسان به شمار می آیند . جوامع پیشرفته و متمدن گذشته وحال پیوسته به ارزش و اهمیت این جنبه از توانائیها ی ذهنی و فکری انسان توجه نموده و در صدد تقویت آن برآمده و از این طریق به توسعه ، رفاه ، ترقی و خوشبختی نائل آمده اند. چراکه بقول ارسطو ” ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان به شمار می آید “(موید نیا ، 1384، ص 165). به این ترتیب ضعیف بودن فرآیند بروز خلاقیت ها در جوامع عقب مانده نیز موجب بدبختی ، فقر و فلاکت خواهد بود . در دنیای پیچیده کنونی که شاهد رقابتهای بسیار فشرده جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژیها و منابع قدرت هستیم ، افراد تیزهوش ، خلاق و صاحبان اندیشه های نو و مبتکرانه ، همانند گرانبهاترین سرمایه ها، از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار هستند بطوریکه بقول توین بی[2] شانس بدست آوردن خلاقیت بالقوه ، می تواند موضوع زندگی و مرگ هرجامعه ای باشد( کفایت ، 1373، ص 3). بی مبالغه می توان گفت که وجه مشخص و بارز جهان امروز ، همانا تغییر و تحول است که هیچ زمینه ای بدون تاثیر آن باقی نیست چرا که بقول هراکلیتوس در حیات چیزی پایدار نیست مگر دگرگونی. براین اساس امرسون ثبات احمقانه را زائیده مغزهای کوچک می شمارد (مویدنیا،1384،ص 164). صرف تغییر ارزش تلقی شده و عاملان تغییر نوآوران ارزشمند محسوب می شوند که دگرگونی ها را با امید به بهبودی هرچه بیشتر و بیشتر سبب می شوند از این رو هرگونه اختراع ، اکتشاف ، ابداع و ابتکار خود اشکال تحول بوده و موجب تغییرند ( غنی زاده، به نقل از سیدعباس زاده ، 1387 ، ص 1)
بدیهی است خلاقیت صرفا مشتمل بر تفکر و عملکرد ذهنی افراد خاص و عرصه های ویژه زندگی نیست بلکه تقریبا تمامی افراد اعم از دانش آموز ، دانشجو ، کارمند ، کشاورز ، خانه دار و; در مدرسه ، محیط کار و مزرعه حتی با دارا بودن حد متوسط بهره هوشی می توانند دارای عملکرد خلاقانه در زمینه های مختلف زندگی باشند . تحقیقات اخیر تورنس[3] ( 1973) و پارنز ( 1963) و دیگران نشان داده است که خلاقیت در تمام فعالیتهای فردی و گروهی مشاهده شده و با شدت و ضعف بالقوه قابل پرورش ، در همه انسانها وجود دارد ( همتی ، 1387،ص 12). تورنس و تورنس ( به نقل از اونیل، عابدی و اسپیل برگر[4]، 1994) اشاره می کنند که طی 15 سال تجربه مطالعاتی و آموزش تفکرات خلاق ، شواهدی را یافته اند که نشان می دهند خلاقیت را می توان آموزش داد براین اساس است که طی سالهای اخیر پژوهش و ساخت آزمونهای خلاقیت رونق پیدا کرده است ( دائمی و مقیمی ، 1383)
نوآوری و خلاقیت بعنوان ویژگی شگرف انسانی نه تنها در دوران کودکی و جوانی ، بلکه درتمامی طول عمر قابل ظهور است . در واقع توانایی شخص برای خلاق و نوآور بودن ممکن است در مراحلی بصورت کمون باقی بماند اما می توان آنرا دوباره احیاء کرد ( ساعتچی ، 1371،ص 124). پس همه ما ذاتا واجد توانائی تفکر و عملکرد خلاقانه هستیم لکن به واسطه شرائط محیطی به جای آنکه راههای بروز آنرا یاد بگیریم چگونگی سرکوب آنرا فرا می گیریم یعنی می آموزیم که چگونه خلاق نباشیم ( همتی ، 1378،ص 1) چنین برخوردی با خلاقیت نیاز مسلم جوامع ، خانواده ها ، محیطهای آموزشی و کاری سنتی است . در محیطهای سنتی رویاروئی با مسائل ، مشکلات و پدیده ها ، واکنشهای قالبی و راههای تجربه و تائید شده را می طلبد( آقایی فیشانی ، 1377، ص 158) . برعکس برخی جوامع توسعه یافته فضای بسیار مساعدی برای بروز و رشد خلاقیت دارند مثلا امروزه در ایالات متحده آمریکا، خلاقیت در زمینه های علمی و تکنولوژی ، بالاترین پاداشها را دریافت می دارد( کلمن[5] ، 1960 ) بنابراین بی جهت نیست که حدود یک سوم اختراعات مهم جهان بنام آمریکا ثبت شده است
هرچند فرض است که خلاقیت به عنوان توانائی ذهنی ابداع و نوآوری از ابتدای زندگی بشر وجود داشته و همواره نیز ارزشمند بوده است لکن توجه به آن در طول تاریخ ، بیشتر به عنوان نتیجه طبیعی عملکرد ذهنی افراد با هوش و مستعد تلقی گردیده و تا یک قرن پیش مطالعه اختصاصی در مورد آن صورت نگرفته بود. اما خوشبختانه امروزه دانشمندان ، متخصصان ، کتابها ، مجلات ، تست ها و; زیادی وجود دارند که اختصاصا به بحث خلاقیت می پردازند . با وجود این ، توجه علمی به بحث خلاقیت عمر چندان طولانی ندارد در واقع تاریخچه مطالعات علمی در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن به بیش از یک قرن نمی رسد. موضوع خلاقیت ابتداء مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسی قرار گرفته و برای اولین بار دانشمندی بنام گیلفورد[6] درسال 1950 میلادی تحقیقات علمی خود را در مورد ماهیت ، عناصر تشکیل دهنده و کارکرد تفکر خلاق شروع نموده است(طالب زاده ،1375،ص 1و2). با فرض اینکه والدین و مربیان از مهم ترین عوامل حمایت کننده بروز خلاقیت کودکان هستند ضروری خواهد بود که برنامه آگاه سازی خانواده ها ، معلمین و مسئولان آموزشی کشور در این خصوص با اهمیت تلقی گردیده و شناخت شیوه های تقویت بروز خلاقیت کودکان و نوجوانان مد نظر قرار گیرد. پژوهش حاضر هدف شناخت ماهیت خلاقیت ، تاثیر رفتار متقابل والدین و مربیان با دانش آموزان و ارائه پیشنهادهای لازم به آنان را در نظر دارد
ویلیام جیمز[7]( 1911) میگوید”نیروی ابتکار مخترعان بزرگ و کوچک است که بشریت را تکان داده ، دیگران فقط تقلید می کنند ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان است نوابغ راه را نشان میدهند و طرحهائی تنظیم میکنندکه عامه مردم می پذیرند و از آنها پیروی میکنند ” (میناکاری، 1368، ص71) . به نظر پستالوژی برترین مقصد تربیت آماده کردن انسان برای استفاده از توانائیهای خدادی است (مویدنیا،1384،ص 163). به عقیده سی تی مورگان و همکارانش ، خلاقیت و نوآوری و توانائی حل مسئله در بالاترین سطح فعالیتهای شناختی انسان قرار دارند و ایجاد توان خلاقیت و حل مسئله در یادگیرندگان از ارزشمندترین غایتهای پرورشی و فرهنگی می باشد زیرا تنها از راه ایجاد این توانائیهاست که می توان افراد را برای مقابله با شرائط سخت و متغییر زندگی و موقعیتهای جدید که مرتبا با آن روبرو می شوند ، آماده کرد . با درک چنین حقیقتی است که کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل متحد می گوید ” هیچ چیز باشکوهتر از فراهم آوردن شرایط بهبود زندگی انسانها نیست این مهم میسر نیست مگر با ابتکار. یا بقول اوپنهامیر تنها راه سازگاری موثر در زندگی ، استفاده حداکثر از نیروی آفرینندگی است ( مویدنیا ،ص 33) . بی تردید می توان گفت فرهنگ و تمدن بشری بیش از هر چیز دیگر مدیون فکر و اندیشه انسان به ویژه جنبه خلاقانه آن است . به عبارتی شاید بتوان گفت بدون خلاقیت ، اصولا یا فرهنگ و تمدنی وجود نداشت ویا اینکه ارزشمندی و سودمندی آن هرگز به این گستردگی و جذابیت نبود ، بنابراین امکانات، رفاه و قدرت انسان نیز بسیار محدود می شد . در واقع بسیاری از دست آوردهای جالب توجه زندگی انسان در هرزمان اعم از مادی و معنوی مثل خلق آثارتاریخی ، اختراع ماشین ، ارائه نظریات علمی ، آفرینش آثار ادبی و هنری و; چیزی جز نتیجه فرآیند تفکر خلاقانه نمی باشد. بسیار جالب خواهد بود درصورتیکه ما یک نوع زندگی برای انسان تصور نمائیم که در آن خبری از خلاقیت و نوآوری نباشد طبیعی است در آن صورت دنیای ما بسیار سرد ، ساده ، ساکت ، بدون شور و شاید کم و بیش شبیه دنیای سایر موجودات زنده ( مثل دنیای حیوانات ) می بود، حتی اگر همین مقدارهوش ، توانائی و استعداد انسانی نیز وجود می داشت . بنا براین به قول شکسپیر ” ابتکار انسان را برتر از حیوانات قرار می دهد” ( موید نیا ، 1384، ص 163). به عبارت دیگر می توان گفت اگر زندگی انسان بدون خلاقیت و نوآوری بود بی شک کشتی هستی در دریای متلاطم مسایل ، مشکلات ، نیازها ، محدودیتها و; توان شناوری نمی یافت . بنابراین ، افتخار داشتن قدرت خلاقیت و نتایج فوق العاده شکوهمند و هیجان انگیز آن به عنوان موهبت اللهی اختصاص به نوع بشر داشته و تقریبا سایرموجودات از آن محروم هستند
بطورکلی پرداختن به موضوع خلاقیت از آن جهت مهم به نظرمیرسد که واقعا سهم بزرگی از جریان پیشرفت های علمی – صنعتی در دنیا ، دست آوردهای تمدن بشری ، آسایش و شکوه زندگی انسان محصول تفکر خلاقانه محسوب می شود ، زیرا بدون ابداع و نوآوری عرصه زندگی برای همه به اندازه کافی سرد و بی تحرک بوده و حیات بشر نیز خیلی بیش از این ساده و همراه با رنج و زحمت همراه می شد . فلذا توجه به چنین امر خطیری ، دقیقا به معنی توجه به سرنوشت زندگی اجتماعی بشر و آینده جوامع است . امروزه اندیشمندان بزرگی چون الوین تافلر(1980) از نتیجه محرومیت اجتماعی خلاقیت که می تواند ناشی از ناکارآمدی نهاد آموزش و پرورش باشد یاد کرده و تصریح می کند این وظیفه مهم وخطیر نهاد آموزش وپرورش است که بتواند تعادلی مطلوب بین ثبات و تغییرات مطلوب در جامعه ایجاد نماید و گرنه دچار ” شوک آینده[8] ” خواهیم شد(الوین تافلر[9]، 1373، ص 500) . طبیعی است جوامع توسعه نیافته و درحال توسعه ، نه تنها سهم قابل توجهی از جریان تولید فکر و آثار عینی خلاقیت بشری ندارند بلکه بیشتر مصرف کننده محصول خلاقیت دیگران هستند البته این ادعا به معنی نفی مطلق وجود خلاقیت درچنین جوامعی نیست بلکه مراد آن است که برآیند کلی موضوع در مجموع دست آورد قابل توجه و جالبی درمقام مقایسه ندارد. بنابراین اتخاذ سیاست ها وتنظیم برنامه های آموزشی مبتنی بر رشد خلاقیت فکری و عملی یادگیرندگان باید از اهم الویت های نظام آموزشی کشورهای مذکور مثل کشور ما باشد
برخی کودکان به خاطر راهنمائی و تشویق والدین و معلم هایشان ، قدرت خلاقه خود را بسط وتکامل می بخشند و برخی دیگر در حالیکه همان قدرت خلاقه را دارند از این تکامل محروم می مانند (رواندوست ، 1364، ص 45). علمای تعلیم و تربیت به یقین دریافته اند که اثرات منفی آموزش تحمیلی بسته و یکنواخت در مدارس در حدی است که استعدادها و قدرتها را از بین می برد . نقش مدرسه به هیچ وجه این نیست که نوارهای ضبط صوت تولید کند ، بلکه بزرگترین وظیفه آن پرورش و توسعه قدرت تفکر ، خلاقیت و مهارتهای یادگیری در انسان است (خمارلو، 1370، ص 7). بنابراین مهارتهای تفکر خلاق باید به عنوان مهم ترین مهارتهای سازگاری و قابلیت انطباق شناخته شود . چنین مهارتهائی باید برای مواد درسی مدارس ، خانواده ها ، صنعت و سایرموسسات ، اساسی و ضروری تلقی گردد( تورنس ، 1979 ، ص 24). کلیات رئوس برنامه های آموزشی و مفاد درسی در نظام آموزشی کشورمان تقریبا به صورتی تنظیم شده است که عمدتا از قبل همه پاسخ ها و روش ها ی حل مسائل مشخص بوده و نقش معلم و دانش آموز نیز براساس الگوهای معین تدریس وآموزش تعیین شده است بنابراین فرصت بروز خلاقیت برای دانش آموزان و معلمین یا وجود ندارد و یا اعتنای کافی به آن نمی شود . حتی ممکن است در برخی شرائط ، بروز پاسخ ها و عملکردهای خلاقانه دانش آموزان توسط معلمین ، والدین و اولیاء مدارس سرکوب نیز بشود. درنظام آموزشی ما که نهایتا دانش آموزان با نمره عددی مورد ارزیابی قرار گرفته ، آزمون وامتحان اساس ارزیابی پیشرفت تحصیلی محسوب می شود رشد خلاقیت چندان جدی گرفته نمی شود در حالیکه اصولا می بایست آموزش براساس رشد خلاقیت جایگزین آن باشد
تجاربی که ما در سالهای اولیه در اختیار کودکان خود قرار می دهیم در رشد آتی آنان تاثیرات بسیارحیاتی دارد . هرقدر این تجارب غنی تر باشند کودکان فرصت های بیشتری برای رشد و آمادگی برای درک آن چیزهایی پیدا می کنند که درزمان حال و آینده به آن نیاز دارند ( دافی ، برنادت ، 1380،ص 35) بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت خود به خود از طیف گسترده کاربردهای مفید الگوهائیکه تفکر واگرا[10] و خلاقیت را ایجاد کنند آگاهی ندارند همانطوریکه گوردون عقیده دارد خلاقیت را می توان با یک سری تمرین های گروهی افزایش داد . نوآوری معمولا با ترس ونگرانی دنبال می شود در وافع والدین می خواهند کودکانشان همان راه آموزشی را بروند که خودشان طی کرده اند بنابراین اغلب مردم در خصوص نوآوری آموزشی محتاط هستند. مردم هرقدر هم از مدارس قدیمی انتقاد نمایند. در عین حال به علت آشنائی آنرا انتخاب می نمایند . نوآوریها در مدارس کاها به عنوان پائین آمدن استانداردها تعبیر می شود( جویس ، ویل و کالهون ، 1384،ص 239و241) . فرض است کودکان ذاتا خلاق به دنیا می آیند و شرط ظهور استعدادهای خلاقانه نیز وجود شرایط مناسب محیطی در خانه ، مدرسه و; است کودکان تخیلات ، ایده ها و افکار خود را با به کار گرفتن روشهای گوناگون و خاص خود تعیین می کنند آنها نقاشی می کنند ، داستان می نویسند ، نقش بازی می کنند ، کاردستی درست می کنند ، خمیربازی می کنند ، چیستان درست می کنند ، موسیقی می نوازند ، مسئله می سازند و; برای همه این کارها ، کودکان نیاز به ایده ها و اطلاعات خاص دارند تا با ترکیب کردن آنها بتوانند قوه ابتکار و نوآوریشان را نمایش دهند . کتاب ، بازیها ، اسباب بازیها ، تجارب غنی محیطی و بسته های آموزشی و; ابزارهای مورد نیاز، برای ظهور خلاقیت کودکان است
کاربرد تفکر خلاق به حوزه هایی چون علوم وهنر محدود نیست . تفکر خلاق در هر عرصه ای در زندگی مفید است ( برونو ، 1370 ص 82 ) عموم مردم تصور می کنند که خلاقیت عمدتا دربستر هنرها متجلی می شود در حالیکه در تمام زمینه ها ، این امر محقق می شود مثلا در زمینه مهندسی که نتیجه آن اختراع نامیده می شود . خلاقیت چه در علم ، ادبیات ، موسیقی ، نقاشی و یا هر زمینه دیگر در زندگی باشد همواره چون رازی جالب باقی مانده است با وجود این واقعیت ، توجه روانشناسان هر روز به این موضوع افزایش می یابد ( فینک ، وارد و اسمیت ، 1992). بنابراین زمینه بروز خلاقیت می تواند شامل همه مفاد درسی ، تمام عرصه های زندگی ، کلیه رشته های تحصیلی و حتی سنین مختلف نیز بشود هرچند اثرات آن در مورد دانش آموزان ، دانشجویان و سنین پائین با اهمیت تر است . یعنی از روش حل یک مسئله خشک ریاضی گرفته تا نگارش انشاء ، ترسیم نقاشی ، آزمایش فیزیک و شیمی و; عرصه های بروز خلاقیت هستند . به شرطی که نحوه تعامل معلم ، والدین و اولیاء مدرسه نیز سازنده ، مولد و خلاقانه باشد . دلیل ما بر این ادعا نه تنها شرح وحال زندگی و تجارب عملی مشاهیر و مخترعان بزرگ ، بلکه شیوه برخورد های نقض کننده عوامل موثر در آموزش و پرورش خلاقیت کودکان است
این تحقیق در صدد دستیابی به این هدف است که نگرشها و شیوه های فرزند پروری والدین ، تا چه اندازه در بروز ، رشد و شکوفائی خلاقیت دانش آموزان تاثیر دارد ؟ به عبارت دیگر می خواهیم روشن سازیم که روشهای تربیتی و نظام ارزشهای اجتماعی منجر به ایجاد محیط مناسب رشد خلاقیت و یا مانع بروز آن کدامند؟ تا براساس یافته ها ونتایج تحقیق توصیه های لازم آموزشی و تربیتی را به والدین ، مسئولین آموزشی و مربیان ارائه شود . فرض اساسی ما این است که خلاقیت دانش آموزان ارتباط زیادی با رشد وتوسعه جوامع ، موفقیت تحصیلی ، موفقیت شغلی و ارتقاء سطح رفاه انسانها دارد. از طرف دیگر فرض است که میزان بهره هوشی و زمینه های بروز خلاقیت در میان دانش آموزان و افراد جامعه ما از حد متوسط جهانی کمتر نیست. لکن نحوه برخورد و نگرش والدین و مربیان و حتی مسئولین کشوری با این جنبه از توانائی ذهنی دانش آموزان جامعه بطوریکه در جریان تربیت و آموزش ، نتایج به بروز و تقویت تفکر و عمل خلاقانه منجر گردد زیر سوال است
نیل به این هدف مهم جزء با تغییر نگرش ها و روشها که در محتوی برنامه ها و شیوه های تربیتی – آموزشی محیط های غیررسمی ( خانواده ، اجتماع ) و محیط های رسمی ( آموزشگاهها ، مدارس ، دانشگاهها و;) میسر نیست . چنین هدفی که به عنوان یک مساله مورد توجه پژوهش حاضر قرار گرفته در درجه اول نیاز به بررسی نگرشها ، برخورد ها ی والدین و برداشتهای ذهنی معلمان از خلاقیت دانش آموزان دارد
هیلارد( 2004) حرف جالبی در مورد خلاقیت دارد او می گوید ” خلاقیت هرچه باشد خیلی مهم ولازم است چون باعث تمامی پیشرفتهای بشری است” (همتی ، 1378، ص 9). جهانی که در آن زندگی می کنیم به سرعت در حال تغییر است بطوریکه سرعت تغییرات هرگز به این تندی نبوده است . ما نمی دانیم فرزندان ما در بزرگسالی با چه مسائلی روبرو خواهند شد ولی این را می دانیم برای اینکه بتوانند با مسائل روبرو شوند باید خلاق و اهل تخیل باشند ( دافی ، 1380، ص21) پیوسته باید به یاد داشته باشیم که رمز ماندگاری ، پیشرفت و توسعه جوامع ، سازمانها و حتی افراد در گرو نحوه سازگاری موثرشان با محیط و الزامات آن است . بدون درک این نوع سازگاری ضروری ، در واقع جریان حیات جامعه ، سازمان و فرد به سوی رکود ، عقب ماندگی و مرگ به پیش خواهد رفت. آلبرت انیشتین[11] سخن ارزشمندی در این باره دارد او می گوید ” خلاقیت مهم تر از دانش است ” . بنابراین نوآوری و خلاقیت در مورد جوامع ، سازمانها و افراد نقش حیاتی داشته و برنامه ریزی برای پرورش آن از مهم ترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی و روشهای تربیت خانوادگی است . بدیهی است بیش از هر چیز بسترهای محیطی مهم بروز خلاقیت همانا درخانه و مدرسه نهفته است . مثلا معلمان اندیشمند و خلاق هستند که می توانند نهاد آموزش و پرورش را قدرتمند و قوی سازند(یارمحمدزاده، 1385، ص4). یا اینکه محیط خانوادگی افراد خلاق چیزی سوای محیط خانوادگی افراد غیر خلاق است. مثلا شیفر[12] (1970) طی پژوهشی دریافت خانواده افراد خلاق سخت گیری کمتری داشته اند( کفایت ، 1373،ص5 )
اصل بیست و پنجم کلیات نظام آموزش و پرورش مصوب شورای تغییر بنیادی آموزش و پرورش کشورمان (1367) تصریح دارد ” در تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی باید از شیوه هایی استفاده شود که توان تفکر ، تحلیل ، ابتکار ، خلاقیت ، نقد و تحقیق را تقویت کند و زمینه خودآموزی آنان را فراهم نماید “. براساس چنین ضرورتهایی است که اداره کل خاصی در ارتباط با رشد خلاقیت دانش آموزان در سیستم وزارت آموزش و پرورش پیش بینی شده است. بنابراین توجه به خلاقیت و نوآوری در سازمانهای آموزشی جزو رسالتهای اصلی بوده و اهمیت مضاعفی دارد
طرح این موضوعات برای جامعه در حال توسعه ما از آن جهت مهم است که بدون توجه به آن هرگز به رشد ، توسعه و رفاه واقعی دست نخواهیم یافت . در این رابطه سخنان ارزشمند توشیودوکو( 1960) رئیس فدراسیون ملی صنایع ژاپن بسیار راهگشاست ” ; ما نه هیچ منبع طبیعی داریم ونه هیچ قدرت نظامی ، ما فقط یک منبع در اختیارداریم ، ظرفیت ” ابداع مغزهایمان ” این همان منبع پایان ناپذیر است ، باید آنرا بسط داد ، تربیت کرد ، تمرین داد و مجهز ساخت این قدرت دماغی خواه ناخواه در آینده نزدیک به صورت گرانبهاترین ثروت مشترک بشریت در خواهد آمد ( کفایت ، 1373، ص 42). بدیهی است صرف تقلید ازعلوم و نتایج یافته های دیگران ، واردات تکنولوژی ، تجهیزات و حتی تئوریهای علمی ( بصورت ترجمه و;) کمتر به تولید فکر و ابداع منجر می گردد. فلذا با داشتن آهنگ ضعیف توسعه ناشی از تقلید و سفارش علم و تکنولوژی همواره فرسنگ ها از قافله شتابان پیشرفت بشری عقب خواهیم افتاد . متاسفانه تاکنون نیز کم وبیش به چنین سرنوشتی دچار بوده ایم . کل کشورهای جهان سوم وحتی جوامع در حال توسعه و ما نیز بسیاری از مفاخر علمی ، فلسفی ، ادبی و; خود را بی جهت واجد افتخاراتمان تلقی می کنیم آنها در واقع مقلد ، مترجم و یا حداکثر شارحان نظریات دیگران بوده اند. اغلب کسانی که به عنوان فیلسوف، دانشمند و; شرقی و ایرانی شناخته می شوند در واقع خالق نظریه و پدیده جدیدی نبوده اند بلکه نتیجه کار و خلاقیت دیگران را توضیح داده ، ترجمه کرده و یا به عاریت گرفته اند براین اساس است که کل کشورهای عقب مانده جهان سهم بسیار اندکی از تولید دانش بشری و اختراعات دارند تا حدی که از مجموع یکصد اختراع مهم در دنیا حتی یک مورد آن به این قبیل کشورها تعلق ندارد
ما بیش آز آنکه برای تلاش ، سخت گوشی ، ابداع ، تفکر، تعمق و مسئولیت اهمیت بدهیم به شانس ، راحت طلبی ، کپی برداری ، تقلید ، میانبر رفتن ، توجیه و;علاقمند هستیم . بنابراین نظام آموزشی ، اجتماعی ، اداری و حتی خانوادگی ما نیاز مبرم به تجدید نظر در شیوه های زندگی و باورهای خود بصورت تدوین روشهای مبتنی بر حمایت از خلاقیت دارد . بعبارت دیگر ما بیش از آنکه به یک دانش آموز و کارمند منضبط، دقیق و وظیفه شناس نیاز داشته باشیم به دانش آموز و کارمند مبتکر و خلاق نیاز داریم . در دوره کودکی و نوجوانی پرداختن به فعالیتهایی چون هنر، موسیقی، و میل به زیر و رو کردن ابزار مورد علاقه همه است فلذا مربی باید دانش آموزان را به شرکت فعال در ترسیم ، نقاشی ، درست کردن مدل و غیره ترغیب نماید بدیهی است که چنین فعالیتهایی کسب مهارتهای ساختی و پرورش خلاقیت از طریق ساختن و درست کردن چیزهای نو و بدیع بهتر از رونوشت برداری از چیزهایی است که قبلا دیگران ساخته اند( پورظهیر، 1384، ص 174) بنابراین نوع برخورد و توجه رهبران جامعه ، سیاستگزاران ، برنامه ریزان آموزشی و اداری کشور و حتی خانواده ها با مقوله خلاقیت که آنرا در کودکان ، دانش آموزان ، دانشجویان ، محققین و کارکنان تقویت و یا تضعیف می نماید بسیارمهم و اساسی خواهد بود . بقول مرحوم پروفسور حسابی ” زندگی چیزی جز پژوهش و فهمیدن جدید نیست (موید نیا ، 1384، ص 163). البته همانطوریکه ذکر شد صرف تاکید و تحسین از خلاقیت به حال جامعه سودمند نیست. نیاز مبرم وجود دارد که ماهیت موضوع ، روشهای پرورش وسیاست های حمایتی آن شناسائی و مورد توجه قرار گیرند . دستیابی به این هدف جز با انجام تحقیقات علمی و بکارگیری نتایج آن میسور نیست. جامعه مطلوب جامعه ای است که که همواره سعی دارد تا برای یکا یک اعضای خود فرصت شکوفائی استعدادها را با ایجاد حداکثر امکانات و تسهیلات فراهم آورد . معلمان و مربیان آموزشی می بایست دانش آموزان تیز هوش را در شکوفائی استعدادها و توانائیهایشان کمک نمایند (افروز ، 1364، ص 179). احترام و ارزش قائل شدن به افکار و سوالات کودکان ( هرچند ظاهرا غیر عادی و کم اهمیت باشند ) ، ایجاد حس اعتماد به نفس، دادن آزادی عمل و فرصت تجربه ( هرجند همراه با آزمایش و خطا باشد) تشویق کنجکاوی و فاصله گرفتن از عادات و الگوهای ثابت تفکر و عمل نمونه ای از عناوین الزامات مربوط به رشد قوای خلاقانه کودکان محسوب می گردد. بنا براین برآنیم جهت نیل به این هدف مهم اجتماعی ، دست به انجام تحقیق محدود در خصوص این موضوع بزنیم. در مورد ضرورت تحقیق حاضر بطور خلاصه می توان چنین گفت
با تقویت تفکر خلاقانه هزینه های آموزشی- اداری کاهش یافته ، روند انجام اموراصلاح شده وهمچنین در مورد موضوع مهم وقت به عنوان مشکل اساسی بشردر آینده صرفه جویی می شود
با ابداع روشهای نو و دست آوردهای جدید ، شیوه های سخت انجام کارها کنار گذاشته شده وسطح رفاه وآسایش عمومی جامعه ارتقاء می یابد
در رشد وتعالی فرهنگ و تمدن ملل، افراد خلاق و تیز هوش نقش اساسی دارند و به موازات بروز خلاقیت نیز اعتماد به نفس واحساس شکوهمندی زندگی انسانها و احساس افتخار ملی افزایش می یابد
بدون داشتن تفکرات بدیع و نوآورانه، جامعه پیوسته در حال تقلید ، مصرف ، رخوت و وابستگی به سر خواهد برد بنا براین جامعه جهت رسیدن به تولید ، سرزندگی و استقلال نیاز به خلاقیت دارد
[1] – Edward De Bono
[2] – Toyenbee
[3] – Torrance
[4] – O’ Neil ” Abedi & Spial Berger
[5] – Coleman
[6] – Guilford
[7] – Wiliam James
[8] – Future shock
[9] – Alvin Toffler
[10] – Divergent thinking
[11] – Albert Einstein
[12] – Scheafer
دانلود مقاله سنجش تکوینی ( ارزشیابی مستمر ) word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله سنجش تکوینی ( ارزشیابی مستمر ) word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
سنجش پرونده ای
پرونده اختصاصی
سنجش پرونده ای و تدریس مبتنی بر زمینه
تعریف ارزشیابی
ارزشیابی تکوینی
خود سنجی یا ارزشیابی از خود
فرم درجه بندی شخصی
گزارش شخصی
نمونه فرم خود سنجی
مواد آموزش شخصی
باز خورد حاصل از ضبط صدا و ضبط تصویر
محاسن و معایب روش خود سنجی
منابع
1- اندازه گیری ، سنجش و ارزشیابی آموزشی – دکتر علی اکبر سیف ( ویرایش سوم )
2- سنجش و اندازه گیری د ر علوم تربیتی و روانشناسی – دکتر حسین لطف آبادی
3- ارزشیابی در مدارس از علیرضا محمدمیرزایی -مجموعه رویه های سنجش وارزشیابی از اداره کل سنجش
4- خلاصه مقالات همایش ارزشیابی در خدمت تعلیم وتربیت به اهتمام دفتر ارزشیابی تحصیلی وتربیتی
5- پژوهش نامه آموزشی شماره 11 از پژوهشکده تعلیم وتربیت – مجموعه جزوات آموزشی سنجش وارزشیابی
6- شماره 1 از معاونت آموزش وپرورش عمومی استان فارس -تجارب ومطالعات مولف پیرامون سنجش وارزشیابی
معلمان عموماً بر این باورند که پرونده ای که آنان از دانش آموزان خود تهیه می کنند ابزار مهمی برای سنجش پیشرفت شاگرد و دارای چنان قابلیت انعطافی است که زمینه ساز رویکردهای گوناگون تدریس است . این پرونده سنجشی که حاوی اطلاعات فراوان و مستمر راجع به وضعیت پیشرفتهای دانش آموز است . برای قضاوت درباره شاگرد و مقایسه او با سایر دانش آموزان ، تصمیم گیر ی درباره جایدهی دانش آموز ، یه بکار گیر ی شیوه های متناسب تدریس ، و بررسی ثمر بخشی فعالیتهای معلم به کار می آید . این روش را برخی از محققان به عنوان یک شیوه مستقل و متفاوت سنجش به حساب می آورند که فرصتهای مناسبی را در اختیار معلم قرار می دهد تا سنجش دانش آموزان را به تدریس کلاس مربو ط نماید
(آشباخر[1] ، 1991 ؛ فرید من[2] ، 1993 )
پرونده ای اختصاصی که برای دانش آموزان تهیه می شود . اگر چه معمولاً محتوای متفاوتی دارند و هدفهای کما بیش مختلفی را دنبال می کنند . عموماً نموداری از فعالیتهای دانش آموزان و حاوی پیشرفت کار ، انگیزه و علاقمند یو ، خود سنجیهای شاگرد هستند ( هرمان[3] و همکاران ، 1993 ؛ آرتر[4] و اسپاندل[5] ، والنسیا[6] و کالفی[7] ، 1991 ؛ پاولسون[8] و همکاران ، 1991 )
این پرونده ا گاهی توسط معلم ، گاهی با همکاری معلم و شاگرد و گاهی توسط یک ارزشیابی کننده خارج از کلاس درس تهیه می شود . چگونگی ارزشیابی این پرونده ها نیز با یکدیگر متفاوت است . این کار گاهی به رو ش نمره گذاری کلی یا تفضیلی ، و گاهی از طریق توصیف وضعیت دانش آموز صورت می گیرد
رزنیک[9] و رزنیک کارکرد سنجش یا آزمون در دوره کنونی را در سه مقوله اصلی توضیح داده و گفته اند که سنجش پرونده ای ابزار کار آمدی در هر سه مورد ( یعنی در اجرای تدریس ، گزینش و گواهی دادن به دانش آموز ، و ارزشیابی ثمر بخشی برنامه ها ) است . آنها می گویند برای هر نوع از سنجش موضوعات گوناگون و روابط متفاوت بین نتایج آزمون و برنامه درسی و تدریس وجود دارد
آن نوع از سنجش که به اجرای تدریس مربوط است باید با برنامه درسی ارتباط داشته باشد . هدف از این سنجش آن است که به معلّم و شاگرد کمک کند تا در مورد میزان دانش شاگرد ( یعنی آنچه می داند و آنچه نمی داند ) و سطح مهارت های او اطّلاعات لازم را به دست آورند و این اطّلاعات را راهنمای تدریس قرار دهند . وصول به این هدف مستلزم سنجش مداوم ، بازخورد دادنِ سریع به دانش آموز ، و دستیابی به اطّلاعات دقیق راجع به او است
نوع دیگری از سنجش که برای گزینش و پذیرش و یا گواهی دادن به دانش آموز به کار می رود باید همراه با دریافت اطّلاعات دقیق راجع به وی باشد . این نوع سنجش که معمولاً در آموزش ویژه به کار گرفته می شود وسیله ای برای پیش بینی عملکردهای آتی دانش آموز است و نیازی ندارد که به برنامه درسی ارتباط داشته باشد . همچنین ، به نظر رِزنیک و رِزنیک ، این آزمون ها می تواند حالت غیر مستمرّ داشته باشد و نیازی به بازخورد سریع نیز ندارد . به نوشته آنها « در سنجشی که برای گزینش صورت می گیرد مهمّ این است که بتوانیم ، با کمک یک استاندارد مشترک ، دانش آموزان خود را با شاگردان سایر مدارس مقایسه کنیم
در نوع سوم سنجش ، یعنی ارزشیابی میزان ثمر بخشی عمومی برنامه ها هدف این است که اطّلاعاتی راجع به عملکرد کلّی مدرسه به دست آوریم و به همین جهت به اطّلاعات دقیق راجع به یکایک دانش آموزان و مهارت های آنها نیازی نداریم . همچنین ، به بازخورد سریع و آزمون مستمرّ نیز احتیاجی نیست
برخی دیگر از محقّقان ، علاوه بر ثمر بخشی عمومی آزمون ها که مورد توجّه معلّمان و مسؤولان آموزشی و دیگر نهادهای دولتی است ، به ضرورت پاسخگویی آزمون ها به نیازهای خود دانش آموزان و والدین آنها توجّه کرده و آن را یک ضرورت اخلاقی و وظیفه اختصاصی سنجش شاگرد دانسته اند ( نگاه کنید به بِرگس[10] ،1992 ، و فار[11] ، 1994 ) . آنها این « پاسخگویی به شاگرد یا مُراجع » را تا حدّ پاسخگویی به والدین و سرپرستان نیز فرا می برند و معتقدند که معلّم باید نتایج سنجش و تدریس را نه تنها با شاگرد در میان گذارد بلکه والدین و افراد ذیصلاح خارج از کلاس درس را نیز در جریان امر قرار دهد . نوع اطّلاعاتی که به هر یک از این افراد ارائه می شود ممکن است با دیگری متفاوت باشد . اطّلاعات مورد نیاز معلّم و شاگرد این است که پیشرفت شاگرد را مشخّص کنند و به این وسیله برنامه تدریس را تدارک ببینند . امّا عموم مردم نیازمند آنند که بدانند کارآیی مدرسه تا چه حدّی است . فار ( 1994 ) معتقد است که والدین به هر دو نوع اطّلاعات مذکور نیازمندند
با چنین ادراکی از سنجش است که سنجش پرونده ای می تواند پاسخگوی نیازهای معلّم و شاگرد و والدین و یا افراد دیگری در خارج از کلاس درس باشد . این روش سنجش ، حتّی اگر شیوه ای مستقلّ و یا معادل با شیوه های روان سنجی به حساب نیاید ، کمک ارزشمندی برای معلّم و تدریس است و پرونده ارزشیابی[12] و پرونده مستند[13] دانش آموز و معلّم نیز به حساب می آید . در این نوع سنجش ، همان طور که پاولسون و همکاران( 1991 ) می نویسند : « دانش آموز به جای آن که موضوع سنجش باشد ، شریک سنجش است . » آرتر و اسپاندل ( 1992 ) براساس اظهار نظرهای تعدادی از متخصّصان تعلیم و تربیت در انجمن ارزشیابی شمال غرب[14] ( NWEA ) تعریف زیر را از سنجش پرونده ای ارائه نموده اند
« پرونده دانش آموز یک مجموعه هدفدار از فعالیت های او است که شرح حال تلاشها ، پیشرفتها ، و دستیابی های شاگرد در یک حوزه معیّن را ارائه می دهد . این مجموعه باید در برگیرنده سهم دانش آموز در انتخاب محتوای پرونده ، دستورالعمل های گزینش و پذیرش ، معیارهای قضاوت درباره شایستگیها ، و شواهد مربوط به واکنش های شخصی دانش آموز باشد »
برخی از متخصّصان پا را از این نیز فراتر گذاشته و تأکید می کنند که « واکنش های شخصی دانش آموز ، ارزشیابی وی از خود ، و انتخاب شخصی او ، اولویّت برتری از معیارهای استاندارد دارد »
آنچه مسلّم است این است که آزمون های سنّتی ، و از جمله آزمون های استاندارد چند گزینه ای ، تناسب لازم را با نگرش ها و پیشرفت های تدریس و یادگیری ندارد . مشکل اساسی این آزمون های سنّتی همان پیش فرض های فلسفی رفتارگرایی و به خصوص جدا کردن موضوع مطالعه از زمینه طبیعی آن[15] و نادیده گرفتن روابط عنصر مورد مطالعه با سایر اجزاء[16] است
در مورد پیش فرض اوّل ، یعنی جدا کردن موضوع مطالعه از زمینه طبیعی آن ، چنین پنداشته می شود که گویا هر جزء از یک مهارت ، مقوله ثابتی است و در هر جا و هر موقعیّتی شکل یکسان و همانندی به خود می گیرد . به همین جهت نتایج حاصل از آزمون در فضای روان سنجی را ، که معمولاً متفاوت از فضای طبیعی ـ مثلاً محیط کلاس درس ـ است ،به محیط های طبیعی تعمیم می دهند . امّا واقعیّت این است که ، به قول رزنیک و رزنیک ( 1992 ) « ما نمی توانیم سنجش معتبری از شایستگی فرد در یک وضعیّت کاملاً متفاوت از محیط طبیعی عملکرد او انجام دهیم
در مورد پیش بینی فرض دوم ، یعنی نادیده گرفتن روابط جزء مورد مطالعه با سایر اجزاء ، چنین اندیشیده می شود که کارآیی در یک مهارت پیچیده از طریق یادگیری خرده مهارت ها یا اجزای آن مهارت به دست می آید و سنجش این خُرده مهارت ها مبیّن و معیار پیشرفت در آن معیار پیچیده است . پژوهش های اخیر در روان شناسی شناختی حاکی از آن است که « پیچیدگی مهارتهای ترکیبی در همان ترکیب و تأثیر و تأثر متقابل اجزاء آنها است » که باید در جریان بررسیهای همه جانبه و پویا کشف شود
آزمون های سنّتی که اندازه گیری های غیر مستقیم را اساس کار خود قرار می دهند ، نمی توانند این پیچیدگی و پویایی را در متغیّر معیار خود به درستی منعکس کنند . همچنین ، از آنجا که اندازه های غیر مستقیم حاصل از آزمون ها با هدف های مستقیم مورد نظر ِ همخوانی ندارد نوعی از محدود نگری در برنامه های درسی را به همراه می آورد . استفاده از آزمون های سنّتی به عنوان سنجش های تحمیلی خارجی[17] مورد انتقاد بسیاری از متخصّصان قرار گرفته است . به برلاک[18] ، 1992 ؛ موس[19] و همکاران ، 1992 ؛ موس ، 1992 ) . به نظر این گونه سنجش ها توجّه خود را بر استاندارد بودن آزمون از بابت اینکه « چه چیزی را و چگونه اندازه می گیرد ، و تکالیف و شرایط اجرا و اقدامات نمره گذاری کدام است » قرار می دهد تا « قابلیّت مقایسه تکلیفی را با تکلیف دیگر ، نمره ای را با نمره دیگر ، و موضوعی را با موضوع دیگر » افزایش دهد (کلیفت[20] ،1994 ، صفحه 9 ) . این آزمون ها توجّه خود را بر افزایش پایایی[21] ، قابلیّت تکرار[22] ، و قابلیّت تعمیم[23] ، معطوف می دارند و به معیارهای معلّم و شاگرد و واقیعت های تدریس و یادگیری در سنجش ، اهمیّت نمی دهند
جدایی بین فعالیّت های روزمرّه در کلاس درس و آزمون های تحمیلی خارجی ، باعث جدا کردن معلّم و شاگرد از یکدیگر و موجب تأثیر منفی در تدریس و در پیشرفت دانش آموز می شود . این آزمون ها در واقع یک الگوی اداری ( بوروکراتیک ) را در برخورد با شاگرد به کار می گیرند و در صدد آن هستند که تبعیّت شاگرد از خط مشی ها و برنامه های درسی سنّتی را بسنجند . روش های جدید سنجش ، برعکس این آزمون ها ، در پی شواهدی است که تصمیم گیری مبتنی بر دانش را به منظور « پاسخگویی به نیازهای شخص دانش آموز » میسّر می سازد ( نگاه کنید به اثری از گملین[24] و فلمینگ[25] با همین عنوان « پاسخگویی به نیازهای شخصی دانش آموز » ، 1985 )
نگرش های جدید سنجش ، و از جمله سنجش پرونده ای که مخصوصاً در سواد آموزی و سطوح گوناگون نوشتن و نویسندگی کاربردهای وسیعی یافته است . فرصت های ارزشمندی را برای سنجش تکالیف پیچیده در اختیار ما قرار می دهد . با این روش می توان آنچه را که آموخته شده و چگونگی این آموختن را مورد سنجش قرار داد و از این طریق یادگیری و تدریس را هدایت کرد و اصلاحات لازم را در آنها به عمل آورد . سنجش پرونده ای می تواند تا سطح سنجش در مقیاس بزرگ[26] و ارزشیابی پرونده ای کشانده شود . « سنجش پرونده ای را می توان برای مقاصد مختلف ارزشیابی ، و از جمله سنجش صلاحیّت ها و پیشرفت ، مورد استفاده قرار داد . » ( مورفای[27] ، 1994 ). این نوع سنجش به کمک اطّلاعات گوناگونی که توسّط معلّم درباره عملکردها و پیشرفت دانش آموز جمع آوری شده و خود دانش آموز نیز نقش مهمّی در تهیّه این اطّلاعات دارد به عمل آید . نمونه کارهای شاگرد ، مشاهدات و اظهار نظرهای معلّم ، آزمون های کلاس درس ، نتایج آزمون های استاندارد ، چک لیست ها ، یادداشتهای مربوط به وقایع اتّفاقی ، و امثال آن از جمله اطّلاعاتی است که در این پرونده جمع آوری می شود . این اطّلاعات معمولاً بی آنکه با معیارهای استاندارد و از پیش تعیین شده سنجیده شود ، به عنوان شواهد عملکرد و پیشرفت دانش آموز و راهنمای تدریس ، مورد ارزشیابی قرار می گیرد . در آموزش ویژه نیز سنجش پرونده ای به عنوان سند پیشرفت دانش آموز مورد استفاده قرار گرفته است ( نگاه کنید به بیچر[28] ، 1990 ؛ دادلی ـ مارلینگ[29] ، 1988 ؛ لیپسون[30] و ویکسون[31] ، 1991 )
معلمان آموزش ویژه با استفاده از فنون گوناگون سنجش ، اطّلاعات حاصل از اندازه گیری ها و اسناد دیگر مربوط به زمینه های مختلف را در پرونده شاگرد نگهداری می کنند و با تحلیل محتوای پرونده ، تصمیم های لازم را برای تدریس اتّخاذ می کنند و گزارش های لازم برای ارائه به والدین و افراد ذیصلاح را آماده می کنند . در تحلیل محتوای پرونده ، یک چارچوب تفسیری و فهرستی از خصوصّیات مربوط به هر درس یا تکلیف با توجّه به وضعیّت هر دانش آموز مورد استفاده قرار می گیرد . مسؤولیّت این اقدامات بر عهده معلّم متخصّص است و روایی تحلیل و تفسیر وی از محتوای پرونده به وسیله کمیته تخصّصی آموزشی ویژه در مدرسه مورد ارزشیابی قرار می گیرد و چه بسا اطّلاعات تازه ای را برای تکمیل پرونده ، و حتّی تغییراتی را در چارچوب تفسیری مورد نظر ، لازم بداند و به این طریق راه را به سوی سنجش و ارزشیابی مستمرّ و پویا بگشاید
از آنجا که سنجش پرونده ای نشان دهنده چیزهایی است که دانش آموز در طیفی از شرایط گوناگون انجام می دهد ، تصویری گسترده تر و دقیق تر از عملکردها و مهارت ها و استراتژیهای مورد استفاده او را به ما می دهد . همین طور ، با این روش می توانیم بدانیم که در مدّت زمانهای مختلف و با مقدار کمک های متفاوتی که دانش آموز در آزمون های گوناگون در اختیار داشته است چه ویژگی هایی را در کار خود بروز داده است . معلّمان و حتّی اساتید دانشگاه ها معمولاً عادت دارند که منابع و سر فصل های معیّنی از درس را به شاگردان خود تدریس کنند و در پایان کار امتحانی نیز در یک زمان محدود از آنان به عمل آورند و نمره ای به هر یک بدهند
هم آن گونه تدریس سنّتی و هم این شیوه عجولانه آزمون دارای نقیصه های بسیار است و به خصوص در مورد گروه های فرهنگی و زبانی آسیب دیده و آسیب پذیر روایی ندارد . روش های جدید سنجش و تدریس به ما کمک می کند تا به کشف این حقیقت برسیم که یادگیری و آزمون بر حسب شرایط و افراد مختلف باید تنوّع و تناسب بسیار پیچیده تر و سنجیده تری داشته باشد . همچنین ، چگونگی تدریس و آزمون بنا بر هدف های مختلفی که از آموزش یک درس به افراد مختلف داریم باید تنوّع و تناسب بسیار بیشتری داشته باشد
کتب درسی و شیوه های تدریس و سنجش در مدارس و حتّی در دانشگاه های ما غالباً موضوع کار خود را جدا از شرایط و زمینه هایی نگاه می دارد که می باید بر آنها استوار باشد . توصیف و تحلیل تفصیلی این مهم خارج از چارچوب بحث کنونی ما است امّا اگر بخواهیم به اندکی اکتفا کنیم کافی است که منبع یکی از دروس مدارس یا دانشگاه ها و محتوا و سر فصلها و و شیوه های مرسوم تدریس و سنجش آن را به دید انتقاد علمی بنگریم تا دریابیم که چگونه در تدریس و سنجش بسیاری از دروس ، هم موضوع مطالعه را از زمینه طبیعی آن جدا می کنیم و هم روابط جزء مورد مطالعه را با سایر اجزاء نادیده می گیریم
این شیوه های سنّتی و نامناسب تدریس و سنجش حتّی در عالی ترین سطوح دانشگاهی ما به چشم می خورد . به عنوان مثال ، ما به دانشجویان خود هم در دوره لیسانس و هم در برخی از دوره های فوق لیسانس « زبان فارسی 1» ، « زبان فارسی 2 » و « زبان فارسی پیشرفته » می آموزیم و از آنان امتحان به عمل می آوریم بی آن که به دو مشکل اساسی مذکور ( یعنی موضوع مطالعه را از زمینه طبیعی آن جدا کردن[32] ، و روابط عنصر مورد مطالعه را با سایر اجزاء نادیده گرفتن[33] )توجّه کافی داشته باشیم . دانشجویان ما در رشته علوم تربیتی نیز همین درس را می گذرانند ولی ما از خود نمی پرسیم که هدفمان از تدریس فارسی به دانشجویان دوره لیسانس علوم تربیتی و دوره فوق لیسانس علوم تربیتی ( مثلاً در « تربیت مدرّس » )چیست ؟ محتوای درس باید چه چیزی باشد ؟ کدام سرفصل ها را باید انتخاب کنیم ؟ به چه شیوه ای باید تدریس کنیم ؟ و چه نوع سنجشی از تدریس به عمل آوریم که متناسب با اهداف تدریس زبان فارسی به دانشجویان علوم تربیتی باشد ؟
[1] – Ashbacher
[2] – Freedman
[3] – Herman
[4] – Arter
[5] – Spandel
[6] – Valencia
[7] – Calfee
[8] – Paulson
[9] – Resnick
[10] – Burgess
[11] – Farr
[12] – Evaluation Portfolio
[13] – Documentation Portfolio
[14] – North West Evaluation Association
[15] – decontextualization
[16] – decomposability
[17] – externally imposed assessment
[18] – Berlak
[19] – Moss
[20] – Clift
[21] – Reliability
[22] – Replicability
[23] – Generalizability
[24] – Gamlin
[25] – Fleming
[26] – Large – Scale assessment
[27] – Murphy
[28] – Bachor
[29] – Dudley – Marling
[30] – Lipson
[31] – Wixson
[32] – decontextualization
[33] – decomposability
دانلود مقاله اشتباه در خود موضوع معامله word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله اشتباه در خود موضوع معامله word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمه
تعریف واژه اشتباه
الف ) بررسی لغوی واژه اشتباه :
ب) اشتباه در اصطلاح علم حقوق :
تفاوت اشتباه با واژه های مشابه
الف ) تفاوت اشتباه با سهو :
ب- تفاوت اشتباه با خطا
ج- تفاوت اشتباه با جهل:
تعریف موضوع معامله
پیشینه تاریخی اشتباه در موضوع معامله
حقوق رم و فرانسه
الف ) حقوق رم
ب ) سابقه اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق رم
ج) بررسی تحول حقوق رم :
د) حقوق قدیم فرانسه :
فقه امامیه
مبنای اشتباه در موضوع معامله
اشتباه ناشی از پندار غلط خود شخص
اشتباه ناشی از تدلیس غیر
اشتباه موضوعی و حکمی
اشتباه حکمی :
مفهوم اشتباه در خود معامله
حقوق فرانسه
نظریه نوعی
نظریه شخصی :
نظریه مختلط
اثر اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق فرانسه
اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق ایران
نتیجه :
پی نوشتها:
منابع
-1دکتر رضا نور بها، زمینه حقوق جزای عمومی ، چ1، تهران: انتشارات کانون وکلا، 1369،
-2 دکتر ناصر کاتوزیان ، قواعد عمومی قراردادها، ج1، چ3، تهران: شرکت سهامی انتشار
-3 کیهانی منصور، حقوق رم تعهدات، ج1، تهران: چاپ تابان،
-4 دکتر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها
-5 دکتر عبدالمجید امیری قائم مقامی، حقوق تعهدات، ج2، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
-6 دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق
-7صفایی ، دکتر سید حسین ، حقوق مدنی و تطبیقی ، چ1، تهران ،انتشارات میزان
-8 درودیان ، دکتر حسنعلی ، تقریرات درس حقوق مدنی (3)
تلاش برای حل مسائل حقوقی مدنی بدون در نظر گرفتن سابقه حقوقی ایران راه بجایی نخواهد برد . قانون مدنی ایران مبتنی بر فقه امامیه و شرع انور اسلام است و حل مشکلات قانون مدنی باید بر مبنای فقه امامیه باشد تا هم از نظر قانونگذار ، که خو د در تدوین قانون مدنی از این منبع الهام گرفته است تأمین شود ، و هم از غنای فقه که در واقع تاریخ حقوق ایران را تشکیل می دهد بی بهره نباشیم . قانون مدنی ایران در قسمت قواعد عمومی قراردادها بیشتر ملهم از حقوق فرانسه است
و حتی بعضی از مواد آن ترجمه مواد ق . م فرانسه می باشد
نویسندگان قانون مدنی که دو دسته بودند ؛ عده ای فقیه و عده ای حقوقدانان تحصیل کرده غرب ، سعی داشتند که مطالب قانون مدنی فرانسه را تا آنجا که با فقه امامیه سازگار است در قانون ایران وارد کنند . در این تلاش نیز هر چند شایسته ستایش است ولی نقاط ابهام و اجمالی وجود دارد که ناشی از تعارضات بین فقه امامیه و حقوق فرانسه است که با نگاهی دقیق به قانون مدنی میتوان آن را دریافت ؛ از جمله ، موادی که محل اختلاف بین حقوق دانان ایران بوده و در مورد آن تشتت آراء وجود دارد ، ماده (2000) قانون مدنی ایران می باشد . در این مقاله سعی شده است که ماده ( 200) ق .م که راجع به اشتباه در خود موضوع معامله است با توجه به سابقه امر در فقه و حقوق فرانسه ، بررسی شده و از میان نظریات فقها و حقوق دانان فرانسه و نظریات اساتید حقوق ایران ، راه حلی برای اعمال این ماده به دست داده شود
در فرهنگهای مختلف ، تعاریف گوناگونی از واژه اشتباه به عمل آمده است. علاوه بر آ ن ، تعریف اشتباه در علم حقوق با تعریف اشتباه در لغت متفاوت است . در اینجا ابتدا به تعریف اشتباه و سپس به تعریف آن در علم حقوق خواهیم پرداخت
الف ) بررسی لغوی واژه اشتباه
“اشتباه “ مصدر باب افتعال و از ریشه “شبه “ می باشد . و در لغت به معنای پوشیده شدن و نهفته ماندن می باشد ، (1) هم چنانکه گفته اند : ( اشتباه تصور خلاف واقعی است از چیزی ، مادی باشد یا معنوی (2) ، عده ای دیگر از حقوقدانان نیز در تعریف اشتباه آورده اند. ( اشتباه ، پندار نادرستی است که انسان از واقعیت پیدا می کند و به بیان دیگر ، اشتباه ، نمایش نادرست واقعیت در ذهن است و در شمار پدیده های روانی می آید . در حقوق نیز اشتباه معنای خاصی ندارد و به اعتبار موضوع آن در زمره مسائل این علم قرار میگیرد . (3)
ب) اشتباه در اصطلاح علم حقوق
درست است که بعضی از حقوقدانان ـ هم چنانکه در بالا ذکر شد – گفته اند : ( اشتباه معنای خاصی در حقوق ندارد ) ، (4) ولی باید گفت د رعلم حقوق ، اعمال حقوقی در صورتی اعتبار دارد که با اراده موجد آن مطابق باشد ، چرا که نفوذ خود را از آن کسب می کند و اراده شخصی ، محصول تصور فرداز واقعیت می باشد . پس اگر این تصور اشتباه باشد اراده معیوب می گردد و عمل حقوقی ناشی از آن اراده اثر عادی خود را نخواهد داشت
الف ) تفاوت اشتباه با سهو
“سهو“ در لغت به معنی فراموش کردن ، خطاکردن و خبط کردن آمده است و در فقه به معنی فراموش کردن جزئی از اجزای نماز ( رکن یا جز و رکنی ) است در جای خود . (5) و در تعریف سهو گفته اند : ( زوال صور علمی است از نفس به نحوی که بدون زحمت اکتساب جدید با توجه به مختصری مجددا“ در ذهن حاضر شود ، و آن حالت متوسط میان ادراک و نسیان است ، زیرا در نیسان ، صور علمی از خزانه مربوط هم برطرف می شود ولی در مورد سهو چنین نیست ، یعنی صور علمی در خزانه مربوط باقی می ماند منتهی از صحنه روشن ذهن پنهان می شود . و هم چنین گفته اند : ( غفلت قلب از چیزی به طوری که با کوچکترین یاد آوری متنبه گردد بنابراین هر سهوی اشتباه است و هر اشتباهی سهو نیست
( یعنی از لحاظ منطقی رابطه عموم و خصوص مطلق میان این دو مفهموم حکمفرماست ) زیرا اشتباه ، تصور خلاف واقع از چیزی است خواه به کوچکترین یاد آوری متنبه گردد خواه نه ، بنابراین ذکر کلمه اشتباه بعداز سهو در ماده ( 569) آیین دادرسی مدنی سابق و ماده (3:9) ق . آ. م لاحق از باب ذکر عام بعد از خاص است نه از باب ذکر مترادفات ) (6)
ب- تفاوت اشتباه با خطا
گفتیم که اشتباه عبارت است ا زپندار نادرست از واقعیت . و خطا مقابل عمد است و آن عبارت است از وصف عملی که فاعل آن دارای قوه تمییز بوده و به علت غفلت یا نیسان یا جهل یا بی مبالاتی و عدم احتیاط ، عملی که مخالف موازین اخلاق ( خطای اخلاقی ) یا قانون است ، مرتکب شده است . (7)
بنابر انچه گفته شد خطا محصول اشتباه است و یکی از علتهای خطا، اشتباه میباشد
ج- تفاوت اشتباه با جهل
“جهل “ در لغت به معنای “ نادانی “ و نادان بودن است (8) . غالبا“ در کتب حقوقی ، اشتباه را با جهل مرادف می گیرند و به یک قاعده حقوقی که جهل به قانون رفع مسئوولیت نمی کند ، اشاره می نماید . بدیهی است که بین جهل و اشتباه ، هم از نظری لغوی وهم از نظر مفهوم فاصله بسیار است ، (9) و از روی تسامح در معنای مترادف استعمال می شوند و چون اشتباه ، تصور نادرست از واقعیت است و جهل ، نادانی ونادان بودن است ؛ میتوان گفت که جهل ، موجد اشتباه است
“موضوع “ عبارت است از چیزی که امری به آن اسناد شود ، و در اصطلاح حقوق ، موضوع معامله به دو معنا به کار می رود . در معنای اول : ( موضوع معامله عبارت است ا ز مبادله دومال یا ایجاد تعهد و به طور کلی اعمالی است که برای تحقق یافتن آن تراضی میشود )
به این تعریف ایرادی وارد است و آن این که عنصر سازنده عقد ، قصد انشاء است چرا که ( عقد محقق می شود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به جیزی که دلالت بر قصد کند ) ، (11) در حالی که این تعریف با این ماده قانونی سازگار نمی باشد و تحقق عقد را منوط به تراضی طرفین دانسته است . بهتر بود که چنین گفته می شد : ( موضوع معامله عبارت است از مبادله دو مال یا ایجاد تعهد و به طور کلی اعمالی است که برای تحقق یافتن آن توافق ( تقاصد) می شود ) . در این معنا اگر مقصود از معامله تملیک منفعت در ازای عوض معلوم درمدت معین باشد ، موضوع معامله ، اجاره است و اگر تملیک عین به عوض معلوم باشد موضوع معامله ، بیع خواهد بود
درمعنای دوم ، موضوع معامله عبارتست ا ز: ( مال یا عملی که ممکن است مورد تملیک قرار گرفته یا تعهد به تسلیم یا انجام آن شده باشد ) . و منظور از موضوع معامله در ماده ( 200) ق .م ، مال موضوع تملیک یا تعهد است که احتمال دارد در ان اشتباه رخ دهد ، و منظور ما از موضوع معامله در این مقاله همین معنای دو م آن است
برای بررسی اشتباه در موضوع معامله باید پیشینه تاریخی آن را نیز بررسی کرد ، و از آنجا که حقوق ایران از حقوق فرانسه گرفته شده است ، ناگزیر از بررسی پیشینه تاریخی حقوق فرانسه می باشیم و چون حقوق فرانسه نیز به نوبه خود ملهم از حقوق رم می باشد ، تا حد امکان به بررسی حقوق رم نیز می پردازیم
در حقوق اولیه رم ، کلیه معاملات تشریفاتی و تعداد آنها کم بود . تشریفات چنان اهمیت داشت که خود مولد تعهد تلقی می شد . گر چه می توان گفت : ( منظور از تشریفات چیزی جز این نبود که با وارد کردن اراده در قالب مخصوص ، اظهار اراده را مشخص و قابل اثبات نماید ولی بعداز دوره حقوق اولیه یعنی پس از آنکه از اهمیت تشریفات کاسته شد ، توافق بیشتر مورد توجه قرارگرفت ) . (12)
در حقوق اولیه رم که تشریفات وجود داشت ، ظهور اراده تنها در قالب و شکل مخصوص باعث اعتبار عقدبود ؛ به همین جهت ، اشتباه و اکراه و تدلیس مورد نظر واقع نمی شد ولی در اثر ازدیاد معاملات و علل دیگر ، نقیصه مزبور اشکار گردید و برای حمایت شخصی که به واسطه اکراه یا تدلیس راضی به واقع ساختن معامله گردیده وسایلی پیش بینی شد . راجع به اشتباه هم تشریفات اجازه نمی داد که آن را مورد توجه قرار دهند ولی کم کم دراثر انصاف ، اشتباه در نظر گرفته شد . در حقوق رم ، اشتباه در موضوع هنگامی اتقاق می افتد که یکی از طرفین ، زمینی موسوم به “ الف “ را می فروشد ولی دیگری گمان می کند زمین موسوم به “ب “ را می خرد . ) (13)
اشتباه در ماهیت شی ء( L error in Corpore ) ، مثلا“ موضوع معامله یک شمعدان مسی است ولی یک طرف تصور می کند که شمعدان مزبور طلاست . درحقوق اولیه رم ، این قسم اشتباه ، توافق طرفین را از بین نمی برد و عقد معتبر بود ؛ اما این راه حل در عقود با حسن نیت یا اقلا“ در بیع ، بی انصافانه به نظر می آمدند
این نوع اشتباه مانند اشتباه درموضوع تلقی شد و باعث عدم وجود عقد گردید . ) (14)
گفتیم که در حقوق رم عقود تشریفاتی بود و اشتباه تأثیری در اعتبار عقد نداشت ، اما مدتی بعداز پیدایش عقد غیر تشریفاتی و با حسن نیت ، اشتباه درماهیت شی ء مورد بحث قرار گرفت واین بحث مربوط به حقیقت فلسفی اشیابود . مشائیون معتقدند که وجود ، عبارت است از : ماده و صورت . و می گویند حقیقت هر چیز صورت اوست و ماده را در درجه دوم قرار می دهند . مارسلوس ، که یکی از علمای حقوق رم و تابع این عقیده بود ، توافق طرفین را در باره صورت موضوع معامله کافی می دانست ؛ لذا اشتباه در ماهیت شی ء همیشه بی اثر بود . پس در بیعی که موضوع آن شمعدانی مسی است ولی خریدار شمعدانی مزبور را از طلا تصور میکند چون توافق طرفین روی صورت خارجی موضوع معامله حاصل است لذا عقد معتبر میباشد . بر خلاف آن ، رواقیون معتقدند که حقیقت وجود ، ماده است که صورت ، فقط بعضی صفات عرضی را بدان می افزاید ، و ماده است که اشیارا از هم متمایز می کند . در مثال ما ، یک طرف تصور ، شمعدانی از طلاست در صورتی که شمعدان از مس است و چون عامل اصلی طبق این عقیده ماده است پس مثل این است که دو موضوع وجود دارد ، لذا اشتباه روی موضوع معامله واقع می شوداز این رو ، معامله باطل است . (15)
پس در اواخر دوره جمهوری بود که فکر احترام به اراده رونق گرفت و قاعده ای مرسوم شد که به موجب آن ، اراده کسی که در اشتباه است ارزش ندارد و با وجود این ، در هیچ دوره ای از حقوق رم ، اراده درونی اشخاص مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گرفت و تنها به اشتباهی توجه می شد که در بیان و اعلام اراده رخ می داد . (16)
دانلود پایان نامه بررسی مکاتب حقوقی در سیستم های حقوقی رومیدرژرمنیدرکامن لا و حقوق اسلامی word دارای 140 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پایان نامه بررسی مکاتب حقوقی در سیستم های حقوقی رومیدرژرمنیدرکامن لا و حقوق اسلامی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمه
فصل اول
دسته بندی نظامهای حقوقی در خانواده های بزرگ حقوقی
گفتار اول: معیار و ملاک دسته بندی نظامهای حقوقی
گفتار دوم: تعداد نظام های حقوقی
گفتار سوم: نظام های مختلط
فصل دوم
تاریخچه تشکیل نظام حقوقی رومی-ژرمنی
مبحث اول-حقوق مشترک دانشگاهها
مبحث دوم-نظام های حقوقی ملی و منطقه ای
گفتار دوم: دوره ی حقوق قانونی(مبتنی بر قانون)
گفتار اول:شکل گیری نظام حقوق نوشته و تحولات تاریخی آن
گفتار سوم: نقش حقوقدانان
مبحث دوم: حقوق فرانسه
گفتار اول: تاریخچه شکل گیری حقوقی مدرن
گفتار دوم: قانون مدنی فرانسه
گفتار سوم:ساختار حکومت
گفتار چهارم: آموزش حقوق و فعالیتهای حرفه ای آن
مبحث سوم: حقوق آلمان
گفتار اول: تاریخچه شکل گیری حقوق مدرن
گفتار دوم : تدوین قانون در آلمان
گفتار چهارم: ساختار حکومت
فصل سوم:نظام حقوقی کامن لو
گفتار سوم: منابع حقوق انگلیس
مبحث اول: آرای قضایی
بند اول: سازمان قضایی انگلیس
بند دوم: قاعده سابقه
مبحث سوم : عرف و عادت
مبحث چهارم: دکترین و عقل
مبحث پنجم: سازمان های قضایی در حقوق انگلیس
بند اول: دادگاه های بالا یا مافوق SUPERIOR COURTS
نمودار سازمانهای قضائی در حقوق انگلیس
دوم :دادگاه عالی جزائی CROWN COURT
سوم : دادگاه استیناف COURT OF APPEAL
الف: دادگاه های بخش COUNTY COURTS
ب: دادگاه صلح COURT OF PEACE
ج: دادگاه اطفال و نوجوانان JUVENILE COURTS
فصل چهارم: حقوق اسلامی
گفتار اول: اساس تغییر ناپذیر حقوق اسلامی
گفتار دوم: انطباق حقوق اسلامی با دنیای جدید
نتیجه گیری
منابع و ماخذ
1-استون ، فردیناند اف ؛ نهادهای اساسی حقوق ایالات متحده امریکا؛ ترجمه سید حسن صفایی؛ تهران : شرکت سهامی کتابهای جیبی ،
2-افشار ، حسن ؛ کلیات حقوق تطبیقی ؛ تهران : چاپخانه کیهان ، 1346
3-الماسی ، نجاد علی ؛ تعارض قوانین ؛ چاپ اول ، تهران : مرکز نشر دانشگاهی ،
4-« اهمیت حقوق تطبیقی در آموزش حقوقی » ، ترجمه سید حسن صفایی ؛ نشریه موسسه حقوق تطبیقی ؛ سال اول ، شماره اول ،
5-پولانرانس ، ن . آر.؛ واقعیت و حقوق ؛ ترجمه نجاد علی الماسی ؛ تهران : انتشارات دانشگاه ملی ایران
6-جعفری لنگرودی ، محمد جعفر ؛ مکتب های حقوقی در مکتب اسلام ؛ چاپ اول ، تهران : گنج دانش ،
7- ؛ مقدمه عمومی علم حقوق ؛ چاپ دوم ، تهران : گنج دانش ، 1369
8-صانعی ، پرویز ؛ حقوق و اجتماع ؛ جلد اول ، چاپ دوم ،تهران : انتشارات دانشگاه ملی ایران ،
9-کمیسیون اقتصادی اروپا ؛ قرار دادهای بین المللی بای بک ؛ ترجمه حمید رضا اشراف زاده ؛ تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی ،
10-موسسه بین المللی وحدت حقوق خصوصی رم ؛ اصول قراردادهای بازرگانی بین المللی ؛ ترجمه محمد نوری ؛ تهران : گنج دانش ،
مشابهت نظامهای حقوقی به یکدیگر امر انکار ناپذیری است و قوانین و مقررات در کشورهای گوناگون شباهت فراوانی به یکدیگر دارند . کسانی که به خارج از مسافرت و در آنجا به خرید ، فروش ، اجاره هتل ، کرایه ماشین ، استفاده از اتوبوس و امثال آن مبادرت می کنند ، تفاوت ماهوی بین این قراردادها و قراردادهای منعقده در کشورهای خود نمی بینند . همین طور مسافران مزبور می دانند که در کشور خارجی نیز دزدی جرم است ، عبور از چراغ قرمز تخلف است ، کسب مال از طریق کلاهبرداری و حیله موجب مسئولیت می شود و از بین بردن اموال عمومی مجاز نیست . با وجود این ، همانندی و مشابهت بین برخی از نظامهای حقوقی به اندازه ای روشن و شفاف است که می توان این نظامها را متعلق به یک خانواده حقوقی بزرگ تر دانست
طبقه بندی نظامهای حقوقی در خانواده های حقوقی بزرگ تر یک فعالیت علمی و نظری برای مقاصد آموزشی و ایجاد نظم و انضباط در مطالعات حقوق تطبیقی است . در علوم ، طبقه بندی امر رایجی بوده و فواید آن انکاناپذیر است . برای نمونه ، دانشمندان علوم طبیعی گیاهان یا جانوران را طبقه بندی می کنند و این طبیقه بندی به دانش آموزان کمک می کند تا راحت تر بتوانند گونه های گوناگون گیاهی یا حیوانی را شناسایی و نسبت به مشخصه های عمومی آنها اطلاع پیدا کنند
در این صورت با آگاهی از اینکه یک گیاه یا یک حیوان متعلق به کدام طبقه است ، می توان نسبت به خصوصیات کلی آن اطلاع یافت . مثلاً با دانستن اینکه کانگورو جزء پستانداران است ، می توانیم به خصوصیات کلی آن حیوان پی ببریم بدون آنکه به طور مشخص آن را مورد مطالعه قرار دهیم
در حقوق نیز طبقه بندی نظامهای حقوقی متفاوت به دانستن پژوهان حقوقی کمک می کند که نسبت به نظامهای حقوقی متفاوت و متنوع آگاهی کلی بیابند . مثلاً وقتی اطلاع حاصل می شود که کشور برزیل جزء کشورهای متعلق به خانواده روی – ژرمنی است ، فرد بدون مطالعه حقوق برزیل می تواند نسبت به ساختار ، اصول حاکم ، نهادها و مفاهیم حقوقی ، منابع حقوقی ، سلسله مراتب منابع و امثال آن ، آگاهی کلی بیابد ، زیرا فرض این است که نظامهای حقوقی متعلق به یک خانواده پیشینه تاریخی مشترک و نهادها و ساختارهای مشابهی دارند . این آگاهی عمومی به درک جزئیات مسائل حقوقی آن کشور و به حقوقدان کمک می کند که بداند با چه دیدگاهی با قوانین و مقررات آن کشور برخورد کند و چه انتظاری از آنها داشته باشد
طبقه بندی نظامهای حقوقی گوناگون در خانواده های بزرگ تر مفید ولی با محدودیتها و مشکلاتی مواجه است ، زیرا این امر مستلزم تعیین معیارها و ملاکهایی است که براساس آن بتوان کشوری را در یک خانواده به خصوصی قرار داد. تعیین تعداد خانواده های بزرگ حقوقی نیز به سادگی ممکن نیست و در نهایت برخی از کشورها نظام مختلط دارند و گنجاندن آنها در یک طبقه دقیق نیست. این مشکلات در سه گفتار به شرح ذیل بررسی می شود
اولین مشکل در طبقه بندی نظامهای حقوقی یافتن معیارها و ملاکهایی است که بتوان به استناد آن یک نظام حقوقی را در یک خانواده بزرگ حقوقی قرار داد. در ابتدا بسیاری از دانشمندان حقوق تطبیقی می کوشیدند که یک عامل مثل پیشینه تاریخی یا نظام اقتصادی را ملاک قرار داده و بر اساس آن به تقسیم بندی نظامای حقوقی مبادرت کنند . در حال حاضر گرایش کلی به این سمت است که یک عامل به تنهایی کفایت نمی کند و ترکیبی از عوامل گوناگون باید در تقسیم ملاک عمل باشد. برخی از نویسندگان از یک عامل واحد صحبت کرده اند ، ولی ملاک واحد آنان در واقع حاوی ملاکها و معیارهای متفاوتی است ( مثلاً اِسوایگِرات [1] معیار واحدی را با عنوان «سبک»[2] مطرح می کند ، ولی متذکر می شود که تعیین سبک یک نظام حقوقی به در نظر گرفتن پیشینه تاریخی ، منطق حقوقی حاکم حقوقی مفاهیم و نهادهای حقوقی خاص حقوقی منابع حقوقی و سلسله مراتب آنها و ایدئولوژی حاکم بر آن نظام حقوقی منوط است
رنه داوید برای طبقه بندی نظامهای حقوقی دو معیار را مطرح کرده است اولین معیار که جنبه فنی دارد این است که حقوقدانی که در یک نظام حقوقی آموزش دیده است می تواند بدون مشکل زیاد در نظام دیگر فعالیت کند . چنانچه پاسخ به این سوال مثبت باشد ، این فرض مطرح می شود که منطق حقوقی حاکم و نهاد و مفاهیم حقوقی مشترکی وجود دارد و احتمالاً این دو به یک خانواده متعلق هستند . معیار دوم مشابهت در فلسفه و ایدئولوژی حاکم بر نظامهای حقوقی و مشارکت در اصول اقتصادی و سیاسی است که مبنای تقسیم بندی خواهد بود . به نظر رنه داوید ترکیب این دو معیار مبنای قابل قبولی را برای دسته بندی نظامهای حقوقی در خانواده های بزرگ تر فراهم می سازد.[3]
ساختار حقوق یکی دیگر از ملاکهایی است که مبنای طبقه بندی نظامهای حقوقی قرار می گیرد . از دیدگاه رنه داوید ، موارد سه گانه ذیل ساختار حقوق را تشکیل می دهد
n مفاهیمی که در پرتو آن مفاهیم قواعد آن نظام شرح و تفسیر می شود ؛
n نقسیماتی که در چهارچوب آن تقسیمات قواعد آن نظام دسته بندی می گردد ؛
n طرز فکر رایج نسبت به قاعده حقوقی .[4]
در هر حال ، ترکیبی از عوال ذیل به عنوان معیاری برای طبقه بندی مورد توجه قرار می گیرد
1-سابقه تاریخی
یکی از عوامل مهم در طبقه بندی نظامهای حقوقی در نظر گرفتن سابقه تاریخی مشترک در شکل گیری ساختار ، نهادها ، مفاهیم و منابع حقوقی است . مثلاً کشورهای کامن لو سابقه حقوقی مشترکی دارند که این سابقه تاریخی آنها را به یکدیگر پیوند می زند
2- منطق حقوقی حاکم
در کلیه نظامهای حقوقی برای رسیدن به حکم یک موضوع مشخص از منطق حقوقی استفاده می شود . این منطق حقوقی ممکن است براساس برهان باشد که ازیک قضیه کلی (هر کس به دیگری خساترت وارد کند باید آن را جبران کند) و یک قضیه جزئی (حسن به حسین خسارت وارد کرده است ) و نتیجه ( بنابراین حسن باید خسارت وارده به حسین را جبران کند ) تشکیل می شود . این منطق حقوقی ممکن است براساس قیاس باشد که از یک قضیه جزئی ( حسن شیشه منزل حسین را شکست و به تعویض شیشه محکوم شد) و یک قضیه جزئی مشابه ( احمد با ماشین خود به دیوار خانه تقی زد و آن را خرابکرد) و یک نتیجه ( احمد باید دیوار خانه را بازسازی کند) تشکیل می شود . برخی از نظامهای حقوقی مثل کشورهای متعلق به نظام رومی – ژرمنی از روش اول و کشورهای متعلق به نظام کامن لو از روش دوم استفاده می کنند
3-نهادهای حقوقی ویژه
برخی از نهادهای حقوقی اختصاصی به یک نظام حقوقی معین دارند و وجود چنین نهادهایی در یک نظام حقوقی مبنایی برای طبقه بندی آن نظام حقوقی تلقی می شود . مثلاً نهاد وقف مختص نظام حقوقی اسلامی است و وجود این نهاد در یک نظام حقوقی مبنای منطقی برای قرار دادن آن نظام در نظام حقوقی اسلامی تلقی می شود . همچنین وجود نهاد « عوض یا معوض»[5] در حقوق قرار دادها مختص به نظام کامن لوست و وجود این نهاد در حقوق یک کشور مبنایی برای قرار دادن آن کشور در نظام حقوقی کامن لو تلقی می گردد
4- منابع حقوق و جایگاه آن
اشتراک منابع حقوقی ، سلسله مراتب آن منابع و نحوه تفسیرشان از دیگر عوامل مهم طبقه بندی نظام های حقوقی محسوب می شود . در حقوق کامن لو رویه قضایی اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد و در صدر منابع حقوقی قرار می گیرد ؛ در صورتی که در حقوق نوشته ، قانون در صدر قرار دارد . همچنین در حقوق کامن لو اصولاً قوانین به صورت لفظی و ادبی و در نتیجه به صورت مضیق تفسیر می شود ، در صورتی که در حقوق نوشته اصولاً قانون به صورت منطقی و با در نظر گرفتن قصد قانون گذار تفسیر می گردد
5- ایدئولوژی حاکم
زندگی اجتماعی ، اقتصادی و حقوقی در کشوری تحت تاثیر ایدئولوژی حاکم قرار دارد . این ایدئولوژی ممکن است مذهب ، اعتقادات ملی ی گرایشهای سیاسی باشد . مثلاً نظامهای متعلق به نظام های اسلامی ، هندو سوسیالیستی از جمله طبقه بندیهایی هستند که براساس ایدئولوژی شکل گرفته اند
با توجه به اختلاف در معیارها و ملاکهای مربوط به طبقه بندی نظام های حقوقی نسبت به تعداد آنها نیز توافق وجود ندارد . برخی از نویسندگان متعلق به بلوک شرق ( کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی ) معتقد بودند که فقط دو نظام بزرگ حقوقی وجود دارد : یکی سوسیالیستی و دیگری سرمایه داری و بورژ وازی . بنابراین نظام های کامن لو و حقوق نوشته ( رومی – ژرمنی) تقسیمات فرعی در داخل نظام حقوقی بورژوازی تلقی می شوند نَپ[6] ، حقوقدان اهل چک ، خانواده های حقوقی را به سه گروه تقسیم می کند : حقوق آمریکایی – انگلیسی ( کامن لو) حقوق نوشته ( رومی – ژرمنی) و حقوق اسلامی . رنه داوید در کتاب نظام های بزرگ حقوقی معاصر این حقوقی ها را به چهار گروه تقسیم کرده است : حقوقی رومی – ژرمنی ، کامن لو ، سوسیالیتی و متکی به مذهب یا سنت . تحت پوشش دسته چهارم ، نظام های متعددی مثل حقوق اسلامی ، حقوق افریقایی و حقوق کشورهای خاور دور مطرح شده است که بین آنها تفاوتهای اساسی وجود دارد . این نوع تقسیم بندی این برداشت را به وجود می آورد که این نظام ها اهمیت زیادی ندارند و ذکر آنها صرفاً برای اجتناب از انتقاداتی است که ممکن است بیان شود : چرا این نظام ها مطرح نشده است؟
نظام های حقوقی ممکن است در یکی از نظام های بزرگ حقوقی ذیل طبقه بندی شوند
n حقوق کامن لو ( انگلیسی – امریکایی )
n حقوق نوشته (رومی – ژرمنی)
n حقوق اسلامی
n حقوق سوسیالیستی
n حقوق آفریقایی
n حقوق خاور دور
یکی از مشکلات مربوط به طبقه بندی نظام های حقوقی این است که نمی توان به سادگی برخی از آنها را در طبقه ی خاصی قرار داد. مثلاً ایالت کبک در کانادا یا ایالت لوئیزیانا[7] در آمریکا از جمله نظام هایی هستند که ترکیبی از نظام حقوق نوشته و حقوق کامن لو می باشند . در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ، بخشی از نظام حقوقی متأثر از حقوق مذهبی یا سنتی داخلی و بخشی متأثر از حقوق خارجی است . مثلاً پاکستان از نظر حقوق قراردادها و مسائل تجاری به نظام کامن لو و از نظر حقوق خانواده به نظام اسلامی تعلق دارد
کشورهای متعلق به یک نظام حقوقی از نظر مشابهت و داشتن اصول و خصیصه های مشترک در یک سطح نیستند و در واقع طیفی را تشکیل می دهند که از بخش پر رنگ شروع و به بخش کم رنگ منتهی می شود . بنابراین اگر فرض کنیم که یک نظام حقوقی مثل دایره ای است که از طرف مرکز به سمت محیط کم رنگتر می شود ، می توان مطرح کرد که برخی از کشورها در مرکز قرار دارند و برخی به تناسب به بخشهای کم رنگ تر تمایل می یابند . در بخشهای کم رنگ تلاقی دو نظام بزرگ حقوقی متصور است . مثلاً بسیاری از کشورهای اسلامی متأثر از حقوق نوشته و حقوق اسلامی اند
1- انحطاط اندیشه ی حقوق. نمودار حقوق اروپایی پیش از قرن سیزدهم چیست؟ عناصری که وجود دارد و نظام حقوقی با استمداد از آن امکان استقرار می یابد ، در این دوره اساساً دارای جنبه عرفی است . امپراطوری روم تمدّن درخشانی داشت و بلوغ روی یک نظام حقوقی پدید آورد که در جهان بی سابقه بود . لیکن امپراطوری رم ، از قرنها پیش دیگر موجودیت خود را در غرب از دست داده بود . یورشهای ملل گوناگون ، به ویژه ژرمن ها ، در قرن پنجم ، این امپراطوری را منقرض کرد . به دنبال این یورشها ، ملتهای تابع امپراطوری رم از یک سو و بربرها از سوی دیگر ، در کنار هم زندگی کردند و هر دسته پیرو قانون خاص خود بود . با وجود این ، به مرور ایام ، شیوه های زندگی به هم نزدیک شدند ، گروههای مختلف نژادی با هم در آمیختند و عرفهای سرزمینی ، با پیدایی فئودالیته ، حاکم بر روابط مردم شدند و اصل نخستین شخصی بودن قوانین[8] را طرد کردند
البته پارهای مدارک و اسناد هست که می توان برای شناخت حقوق رم یا حقوق بربر به آنها رجوع کرد . مجموعه های ژوستینین ( شامل سه مجموعه به نام کد[9] ، دیژست[10] و اینستیتوت[11] که از سال 529 تا 534 میلادی منتشر و با یک سلسله قوانین جدید (نوول)[12] تکمیل شد در شرق و تا حدی در ایتالیا و مجموعه ی معروف به «قانون رومی ویزیگوت ها»[13] یا کتاب آلاریک[14]( مصوب 506 میلادی ) در فرانسه و ایتالیا از لحاظ نظری معرف حقوق رم بود . قوانین بربر از قرن ششم به بعد برای اغلب قبایل ژرمنی نوشته شد . این جریان تا قرن دوازدهم برای قوانین قبایل مختلف شمال اروپا یا اسلام ادامه یافت .[15]
مع هذا ، این اسناد و مدارک حقوقی را که در واقع در اروپای قرن دوازدهم اجرا می شد به خوبی معرفی نمی کنند . «قوانین بربر» فقط بخشی غالباً کم اهمیت از روابط اجتماعی را ، که امروزه تابع حقوق می دانیم ، تنظیم می کرد وانگهی ، مجموعه های قوانین رم ، حتی متون ساده شده آن از سوی آلاریک ، به سرعت به شکل مجموعه های بسیار عالمانه و پیچیده درآمدند . حقوق عالمانه ی این مجموعه ها ، در عمل دگرگون شد و خود به خود از سوی مردم به صورت حقوق عامیانه به اجرا در آمد . هیچ کس در اندیشه ی آن نبود که قواعد این حقوق را ، که فقط ارزش محلی داشت ، از طریق نوشته تثبیت کند. در ایتالیا ( با فرمان تئودوریک[16] ، سال 500) و در اسپانیا ( با فوئر و خوز گو[17] ، 654 – 694) ، سلاطین اوستروگوت[18] و ویزیگوت[19] کوشیدند قواعد قابل اجرا در مورد اتباع خود را ، چه از اصل ژرمنی باشند و چه از ریشه ی لاتینی ، در مجموعه ی حقوقی واحدی تنظیم کنند ؛ ولی کاری که بدین سان آغاز شده بود با هجوم لمباردها [20] به ایتالیا (565 ) و حمله ی اعراب به اسپانیا (711) از میان رفت . گذشته از این اقدامات ، مقامات دولتی به دخالت در موضوعاتی که عموماً به حقوق عمومی بیشتر مربوط بود تا به حقوق خصوصی ( مانند فرمانهای فرانک ها مرسوم به کاپیتولر) [21] آن هم در موارد خاص ، اکتفا کردند . ابتکارات خصوصی هم عدم اق دام آنان را جبران نکرد
اگر موفقیت طرف دعوی بسته به ادله ای از قبیل داوری الهی ، سوگند اصحاب دعوی یا سوگند جمعی (تزکیه)[22] یا آزمایش اردالی[23] باشد ، شناخت و تبیین قواعد حقوقی چه فایده ای دارد ؟ اگر هیچ مقام صاحب قدرتی ملزم و آماده نباشد که نیروی خود را در اختیار محکوم له بگذارد ، چه فایده که حکمی به نفع وی صادر شود ؟ در تاریکیهای اوائل قرون وسطی ، جامعه به وضعی ابتدایی تر از بیش بازگشت . ممکن بود هنوز حقوقی باقی باشد : نهادهایی که برای بیان حقوق ایجاد شدند ( مانند راشیمبورگ[24] مربوط به فرانک ها ، لاگمن[25] مربوط به اسکاندیناوها ، ائوزاگاری[26] مربوط به آیسلندیها ، برهون[27] مربوط به ایرلندیها ، ویتن [28] مربوط به آنگلوسا کسون ها ) ، همچنین نوشتن قوانین بربر ، می توانست ما را به وجود آن معتقد کند ؛ ولی حکومت قانون دیگر به پایان رسید . هم در میان افراد و هم در بین گروههای اجتماعی ، دعاوی با قانون طرق قویتریا قدرت خود کامه یک رئیس حل و فصل شدند . بهترین نهاد در این زمان داوری بر مبنای حفظ همبستگی گروه و تأمین همزیستی مسالمت آمیز بین گروههای مخالف و برقراری صلح بود ، نه بنابر آنچه عدالت اقتضا می کرد . حتی آرمان جامعه ای که باید حقوق هر کس را تضمین کند رها شد : مگر یک جامعه ی مسیحی نباید بیشتر سعی کند که بر پایه ی افکار برادری و احسان بنا شود ، پولس قدیس [29] در نخستین نامه ی خود به اهالی کرنت[30] احسان را به جای عدالت می ستود و به مومنان توصیه می کرد که به جای مراجعه به دادگاهها ، به داوری رهبران مذهبی و برادران خود متوسل شوند . اوگوستن قدیس[31] هم از همین نظریه دفاع می کرد
در قرن شانزدهم هنوز یک ضرب المثل آلمانی رواج داشت که می کفت :« حقوقدانان ، مسیحیان بد»[32] ؛ اگر چه این عبارت را مرجحاً درباره ی علمای حقوق رم به کار می بردند ، اما همه ی حقوقدانان را شامل می شد و در نتیجه حقوق هم خود چیز بدی بود
2- تجدید حیات اندیشه ی حقوقی : ایجاد خانواده ی حقوق رومی – ژرمنی در ارتباط با تجدید حیاتی بود که در قرنهای دوازدهم و سیزدهم در اروپای غربی پدید آمد . این تجدید حیات بود که در همه ی زمینه ها ظهور کرد و یکی از جنبه های مهم آن جنبه ی حقوقی بود
جامعه ، با تجدید حیات شهرها و تجارت به این فکر رسید که تنها حقوق می تواند نظم و امنیت و در نتیجه ، امکان پیشرفت را تامین کند . آرمان ایجاد جامعه ای مسیحی مبتنی بر احسان کنار گذاشته شد ؛ از بوجود آوردن شهر خدا بر روی زمین صرف نظر شد . کلیسا هم ، یا وضوح بیشتر ، جامعه ی مذهبی مؤمنان را از جامعه ی غیر مذهبی و جهان درون را از جهان برون تفکیک کرد و در این دوره یک حقوق خصوصی مسیحی تدوین کرد.[33] دیگر مذهب و اخلاق از نظام مدنی و حقوق تمیز داده شدند ؛ برای حقوق وظیفه ای خاص و نوعی استقلال ( نسبت به مذهب و اخلاق) در نظر گرفتند که از آن پس ویژه ی طرز فکر و تمدّن غربی شد
این فکر که حقوق باید حاکم بر جامعه باشد فکر تازه ای نبود و لااقل ، در مورد روابط افراد با یکدیگر ، از طرف رومیان پذیرفته شده بود . لیکن ، بازگشت به این فکر در قرن دوازدهم یک انقلاب بود . فلاسفه و حقوقدانان می خواستند که روابط اجتماعی بر پایه ی حقوق برگردد و به هرج و مرج و خودسری که از قرنها پیش حاکم بوده است پایان داده شود . آنان خواهان حقوق جدیدی بر پایه ی عدالت بودند که به یاری عقل می شد آن را به دست آورد ؛ آنان به خاطر روابط مدنی ( اجتماعی – م.) توسل له ماوراء الطبیعه را رها کردند . جنبشی که در قرنهای دواردهم و سیزدهم پدید آمد به همان اندازه انقلابی بود که جنبش قرن هجدهم برای برقراری دموکراسی به جای قانون قدرت شخصی ، یا جنبش قرن بیستم برای برقراری دموکراسی به جای قانون قدرت شخصی ، یا جنبش قرن بیستم برای برقراری سازمان اجتماعی مارکسیستی به جای هرج و مرج نظام سرمایه داری
جامعه ی مدنی باید مبتنی بر حقوق باشد : حقوق باید نظم و پیشرفت را در جامعه ی مدنی محقق کند . این افکار در اروپای غربی قرنهای دوازدهم و سیزدهم ، به صورت افکاری عمده درآمدند و تا امروز به نحو غیر قابل انکاری حکومت کرده اند
ظهور نظام رومی – ژرمنی در قرون دوازدهم و سیزدهم به هیچ رو ناشی از تثبیت یک قدرت سیاسی یا مرکزیت پدید آمده از سوی یک فرمانروا نیست . نظام رومی – ژرمنی به همین دلیل با حقوق انگلیس تفاوت پیدا می کند ، چه گسترش کامن لا به پیشرفت قدرت شاهی و وجود دادگاههای سلطنتی بسیار متمرکز بستگی دارد . در اروپای بری چنین وضعی دیده نمی شود . نظام رومی – ژرمنی ، برخلاف کامن لا ، در قرون دوازدهم و سیزدهم در دوره ای استقرار می یابد که نه تنها اروپا یک واحدسیاسی را تشکل نمی دهد . در این دوره اشکار است که کوششهای درباب پاپ یا امپراطوری ، به بازسازی وحدت امپراطوری رم در زمینه سیاسی نخواهد انجامید . نظام حقوقی رومی – ژرمنی هرگز بجز بر پایه ی اشتراک فرهنگی استوار نبوده است . این نظام جدا از هر گونه هدف سیاسی پدید آمده و به حیات خود ادامه داده است : این نکته ای است که دقت در آن و تأکید بر آن واجد اهمیت است
عامل اصلی گسترش افکار جدید که زمینه ی تجدید حیات حقوق را فرآهم آورده است کانونهای فرهنگی تازه ای است که در اروپای غربی ایجاد شده است ؛ نقش عمده به دانشگاهها تعلق دارد که نخستین و مشهورترین آنها دانشگاه بولونیا[34] در ایتالیا بوده است
بنابراین ، بجاست در نخستین مرحله بررسی شود که دانشگاهها برای خود چه نقشی قایل بوده اند و چگونه در طول قرنها ، با نادیده گرفتن مرزهای کشورها ، یک حقوق عالمانه و مشترک برای سراسر اروپا ساخته اند . سپس ، حقوق اجرا شده در دادگاهها را ، که از کشوری به کشوری و از ناحیه ای به ناحیه ای متفاوت است ، بررسی خواهیم کرد و خواهیم دید که چگونه این حقوق کم و بیش تحت تأثیر حقوق عالمانه ای که در دانشگاهها تدریس می شد قرار گرفته است
مبحث اول – حقوق مشترک دانشگاهها
مبحث دوم – نظام های حقوقی ملی و منطقه ای
3- حقوق ، الگوی سازمان دهی اجتماعی : دانشگاهها آموزشگاه عملی حقوق نیستند . توجه استاد دانشگاه معطوف به تدریس زوشی است که بتواند قواعد ماهوی حقوق را که عادلانه تر ، اخلاقی تر و مناسبتر برای حسن اداره ی جامعه باشد به دست دهد . او نقش خود را در توصیف رویه های موجود ، یا در بیان چگونگی اجرای قواعدی که منطبق بر عدالت اعلام کرده است نمی بیند.[35]
حقوق در دانشگاهها بعنوان یک الگوی سازمان دهی اجتماعی تلقی می شود . این حقوق بر محور دعاوی یا اجرای احکام دادگاهها قرار ندارد ؛ آیین دادرسی و ادله و طرق اجرای احکام به آسانی نادیده گرفته می شوند و به قوانین و شیوه ی اهل عمل واگذار می شوند
حقوق که با فلسفه ، الهیات و مذهب مرتبط است ، به قضاوت می آموزد که چگونه باید بنابر «احتیاط» حکم کنند ؛ و قواعدی را مقرر می دارد که افراد عادل باید در رفتار اجتماعی خود از آنها اطاعت کنند . حقوق ، مانند اخلاق ، بیانگر چیزی است که باید انجام شود (زولن)[36] نه آنچه که در عمل انجام می شود (زاین)[37] ، آیا می توان آموزشی را تصور کرد که به شرح اخلاق جاری افراد و رفتار و اعمال آنان بپردازد ، بی آنکه بگوید چگونه باید زندگی کردو بی آنکه درسی درباره ی شیوه ی مطلوب زندگی بدهد ؟ همین نکته درباره ی حقوق نیز صادق است
وانگهی ، چگونه امکان داشت که در قرون وسطی آموزش حقوق را بر محور آنچه که امروزه حقوق موضوعه می نامیم سازمان داد؟ حقوق موضوعه در اغلب کشورها دارای چهره ای مبهم ، نامطمئن ، به غایت پراکنده و گاهی وحشیانه بود . ایتالیا و فرانسه که نمونه ی مطالعات جدید از آنجا آغاز می شود ، فاقد حقوق ملی بودند ؛ رژیم بزرگ مالکی ( فئودالی ) همچنان در این کشورها حاکم بود و هنوز یک فرمانروای کل در مورد اعتراض نباشد وجود نداشت . به همین منوال بود وضع اسپانیا و پرتغال که در آن کشورها پادشاهان چیزی جز رؤسای ائتلافهای ناپایدار بر ضد مسلمانان نبودند . کامن لا به تازگی درصدد برآمده بود که خود را نشان دهد و عرفهای محلی انگلستان را کنار بزند . دانشگاهها اگر نمی خواستند به شکل مدارس محلی آیین دادرسی ، بدون اعتبار ، بدون نفوذ و بدون امکانات باقی بمانند ، می بایست چیزی غیر از حقوق محلی را تدریس کنند . به علاوه درست به خاطر پیش گرفتن از این حقوق محلی و فراتر رفتن از عرفهای عقب مانده و نابسنده بود که مطالعات حقوق رم احیا شد . بنابراین ، هیچ دانشگاه اروپایی ، حقوق عرفی محلی را پایه ی تعلیمات خود قرار نداده است ؛ این حقوق ، از دیدگاه دانشگاهی ، مبین عدالت نیست و در حقیقت ، حقوق هم محسوب نمی شود . یک مؤلف آلمانی بی هیچ پروایی می گوید : حقوق عرفی محلی « حقوق به معنی خاص نیست بلکه چیزی پست است»[38]
2- اعتبار حقوق رم : تردید در این راه ممکن نبود ، چه در برابر پراکندگی و عقب ماندگی عرفهای محلی ، یک نظام حقوقی مورد مطالعه و ستایش همگان ، چه استادان و چه دانشجویان ، واقع شد ؛ و آن ، حقوق رم بود . شناخت این حقوق آسان بود مجموعه های ژوستینین محتوای آن را به زبانی که کلیسا حفظ کرده و عمومیت داده بود و زبان همه ی مراکز قضایی و همه ی دانشمندان بود ، یعنی به زبان لاتین عرضه می کرد . حقوق رم ، حقوق تمدّن درخشانی بود ، که از مدیترانه تادریای شمال و از رم شرقی تا برتانی[39] را فراگرفته بود و در روح مردم آن زمان ، وحدت از دست رفته ی دنیای مسیحیت را با حسرت به یاد می آورد
حقوق رم ، که کلیسا بر طبق آن زندگی کرده و حقوق کلیسا روی آن پیوند خورده بود و فقط اصلاحات و ضمایمی به آن افزوده بود ، مدتی دراز در معرض انتقاد قرار داشت : حقوق رم زاییده ی جهان کفر بود و چهره ای از یک تمدّن که مسیح را نمی شناخت ؛ حقوق رم وابسته به فلسفه ای غیر از فلسفه ی انجیل و بنیانگذاران کلیسا و مسیحیت بود . آیا ساختن جامعه ای براساس حقوق رم و الگو قرار دادن آن ، دوری از قانون الهی و جستجوی عدالت به قیمت کنار گذاردن و نادیده گرفتن احسان نبود ؟
توماس داکن قدیس[40] در آغاز قرن سیزدهم این انتقاد را رد کرد . اثر او که تجدید کننده ی کار ارسطو بود و نشان دهنده ی اینکه فلسفه ی پیش از مسیحیت که مبتنی بر عقل است تا حد زیادی مطابق قانون الهی است ، حقوق رم را مبری کرد . این اثر رد قطعی هر ادعایی است که مبتنی بر ساختن جامعه ی مدنی طبق یک الگوی روحانی و تابع احسان باشد . با کارتوماس قدیس آخرین مانع در راه تجدید حیات مطالعات حقوق رم برداشته شد.[41]
2- آموزش انواع حقوق ملی : بدین ترتیب ، پایه ی آموزش حقوق در همه ی دانشگاههای اروپا ، حقوق رم و در کنار آن ، حقوق کلیساست . فقط در یک دوره ی بسیار متأخر است که آموزش حقوق ملی در دانشگاهها پدیدار شد . حقوق سوئد از 1620 در اوپسالا[42] تدریس شد و به سال 1679 یک کرسی حقوق فرانسه در دانشگاه سوربن پاریس تاسیس شد
ولی زمان آغاز تدریس حقوق ملی در دانشگاههای بیشتر کشورها قرن هجدهم بود ، سال 1707 در ویتنبرگ [43] ، نخستین دانشگاه امپراطوری پروس که حقوق آلمان را تدریس می کرد ؛ سال 1741 در اسپانیا ؛ سال 1785 در آکسفورد و سال 1800 در کمبریج انگلستان ؛ سال 1772 در پرتغال . تا قرن نوزدهم و دوره ی تدوین قوانین ملی ، آموزش حقوق ره همچنان آموزش اصلی در همه ی دانشگاهها بود و آموزش حقوق ملی ، در رابطه با آن جنبه ی کاملاً فرعی داشت
برای درک مفهوم پدیده ی تجدید حیات حقوق رم ، باید به نکات فوق و تفوق انکار ناپذیر آموزش حقوق رم در کلیه ی دانشگاههای اروپا طی قرنها ، توجه داشت . قلمرو این پدیده به نحو چشمگیری هم از دانشگاه بولونیا و هم از قرنهای دوازدهم و سیزدهم فراتر می رود
32- برداشت جدید از حقوق رم.[44] آموزش حقوق رم در دانشگاهها دستخوش تحول شد ؛« چندین مکتب » یکی پس از دیگری پدید آمدند که هر یک هدفها و روشهای خاص خود را داشتند . نخستین مکتب که از آن شارحین[45] بود ، سعی داشت معنی اصلی قوانین رومی را بازیابد و آن را شرح دهد . از آغاز این دوره ، برخی از متون مجموعه های ژوستینین کنار گذاشته شد زیرا مربوط به نهادهای از میان رفته ی عهد باستان (بردگی ) بود ؛ یا راجع به مسائلی بود که در آن عصر تابع حقوق کلیسا تلقی می شد ( ازدواج – وصیت) . شاهکار شارحین در قرن سیزدهم ، شرح بزرگ آکورس[46] بود که چکیده ی کار پیشینیان خود را در اثری شامل 96000 شرح گردآوری کرد. با ظهور مکتب شارحین متأخر[47] در قرن چهاردهم ، گرایش جدیدی پدید آمد و کاری کاملاً متفاوت انجام شد : حقوق رم ، چنانکه باید ، منقح شد و به شکلی دیگر در آمد و برای تحولات کاملاً جدید ( حقوق بازرگانی ، حقوق بین الملل خصوصی) آماده شد ؛ همچنین نظم و تربیت منطقی یافت ، به گونه ای که با بی نظمی قوانین رم و روحیه ی مورد گرایی و تجربی حقوقدانان رومی در تضاد بود . حقوقدانان ( این دوره ) دیگر در پی بازیافتن راه حلهای رومی نبودند ، بلکه در پی آن بودند که ، با توجه به متون حقوق رم ، قواعد مناسب با جامعه ی زمان خود را به کار گیرند و توجیه کنند . در قرون چهاردهم و پانزدهم ، حقوق رومی را که به ویژه تحت تأثیر مفاهیم حقوق کلیسا عمیقاً دگرگون شده بود با عنوان برداشتی عقاید بارتول[48] ، بالد[49] ، آزو[50] و دیگر شارحیت متأخر زا ذکر می کردند و بدین سان می کوشیدند که ، با توجه به «عقیده ی مشترم علمای حقوق »[51] ، را محل عادلانه ای برای هر مسئله بیابند
6- حقوق مشترک و کامن لا : توضیحات پیشین به درک معنی حقوق مشترک در نظام رومی – ژرمنی کمک می کند . این حقوق بنایی است ساخته ی علم اروپایی که اصطلاحات و روشهای لازم را برای به دست آوردن راه حلهای عادلانه را در اختیار حقوقدانان حرفه ای می گذارد
اثر کار دانشگاهها جز با رجوع به مفهوم حقوق فطری درک نمی شود . مقصود از مکاتب حقوقی این دانشگاهها آن است که یاری متون رومی ، عادلانه ترین قواعد مطابق با نظمی درست در جامعه کشف شود ؛ جامعه ای که الزاماً بنابر ماهیت مسائل موجود شکل گرفته است . دانشگاهها به کار بررسی حقوق موضوعه نمی پردازند و مدعی این کار نیستند
به علاوه ، آنها صلاحیت تعیین قواعدی را که قضات و مجریان قانون در هر کشور مکلف به اجرای آنند ، ندارند . زمانی که دوباره سخن از اروپا و حقوق اروپایی در میان می آید ، این نکات از جالبترین ویژگیهایی است که باید در نظر داشت.[52] نظام رومی – ژرمنی در عین رعایت گوناگونی ملل اروپایی ، که بدون آن اروپا آنچه هست و آنچه ما می خواهیم باشد نخواهد بود ، بین آنها وحدت ایجاد کرده است
از این رو حقوق مشترک اروپای بری چیزی بسیار متفاوت با کامن لا است ، چه کامن لا حقوق یکنواختی است که به وسیله ی دادگاههای شاهی در انگلستان اجرا می شده است . از سوی دیگر ، باید نرمش و قابلیت انعطاف حقوق مشترک اروپایی را در جهت ماهیت و اقتدار صرفاً اقناعی آن در نظر داشت . انعطاف پذیری کامن لا ، که یک نظام حقوق موضوعه ی وابسته به آیین دادرسی است ، ایجاد قواعدی به نام قواعد انصاف را برای تکمیل و تصحیح کامن لا ضروری ساخته است . چننی ضرورتی هر گز در کشورهای خانواده ی رومی – ژرمنی احساس نشده است و در نتیجه ، در همه ی این کشورهابرخلاف انگلستان ، تفکیک اساسی بین انصاف و کامن لا ناشناخته است . اندیشه ی یک حقوق به معنی اخص که منصفانه نباشد ، بر خلاف آن مفهومی است که دانشگاهها از حقوق پذیرفته اند ؛ بدیهی است که این حقوق به معنی اخص به وسیله ی دانشگاهها بعنوان نمونه پیشنهاد نخواهد شد و از دیدگاه آنها جزء حقوق نیست
3- مکتب حقوق فطری : حقوقی که در دانشگاهها از دوره ی شارحین متأخر تدریس شده و به وسیله ی حقوقدانان نظم یافته و با نیازهای جامعه ی جدید منطبق شده است ، بیش از پیش از حقوق ژوستینین فاصله گرفته و به صورت یک حقوق سازمان یافته ی مبتنی بر عقل درآمده است و به همین سبب دارای آن کیفیتی است که در سطح جهانی به اجرا درآید
اندیشه ی احترام به حقوق رم بیش از پیش در دانشگاهها جای خود را به فکر کشف و تعلیم اصول یک حقوق کاملاً عقلایی داده است . مکتب جدیدی ، به نام مکتب حقوق فطری ، در قرون هفدهم و هجدهم در دانشگاهها غلبه می یابد
مکتب حقوق فطری که در قرنهای هفدهم و هجدهم حاکم بر صحنه است ، از جهات مختلف و مهم با مکتب شارحین متأخر تفاوت دارد. این مکتب ، با ترک روش اسکولاستیک ، تنظیم حقوق را به درجه ای عالی می رساند و آن را ، به تقلید از علوم ، در قالب اصول بدیهی و به شیوه ی کاملاً منطقی بیان می کند. این مکتب ، از یک سو ، از فکر نظم طبیعی اشیا که خواسته ی خداست دور می شود و از سوی دیگر مدعی ساختن نظم اجتماعی براساس توجه به انسان است ؛ مکتب حقوقی فطری ((حقوق طبیعی)) فرد را که از شخصیت هر کس سرچشمه می گیرد می ستاید. فکر حقوق فردی از این پس حاکم بر اندیشه ی حقوقی است.[53] مکتب حقوق فطری ، که درست نامگذاری نشده است ، با رد آن طرز فکر قدیمی که نظم جهان را ناشی از اراده ی الهی و طبیعت اشیامی داند ، همه ی قواعد را به انسان بعنوان تنها واقعیت موجود ، منسوب می کند و ، حقوق را یک پدیده ی فطری نمی بیند ، بلکه آن را کار عقل تلقی می کند
عقل انسان از این پس تنها راهنما به شمار می آید ؛ در عصر طلایی فلسفه ، حقوقدانان ، باالهام از آرمانی جهانشمول ، در پی آنند که قواعد عادلانه ی یک حقوق جهانی تغییر ناپذیر و مشترک ئر همه ی زمانها و برای همه ی ملتها را اعلام کند.[54] این افکار گرایش به امتزاج اراده [55] برای قانون می شناسد ، زمینه را برای «تدوین» حقوق فراهم می کند
مکتب حقوقی فطری با گرایش به بدیهیات و با توسل به قوانین ، علم حقوق را ، حتی از لحاظ روش ، کاملاً نوسازی می کند. در مورد ماهیت حقوق ، کار مکتب باید در دو زمینه ی حقوقی خصوصی و حقوق عمومی مورد توجه و بررسی قرار گیرد
در زمینه ی حقوق خصوصی ، مکتب حقوق فطری ماهیتاً انقلابی نیست . این مکتب راه حلهایی را که شارحین متأخر بدان رسیده اند به طور کلی طرد نمی کند . از این راه حلها در اسکاتلند به نظر گروسیوس[56] ، دوما [57] ، استر[58] و در آلمان به نظر هوگو[59] منطقی می آیند
مکتب حقوق فطری فقط می خواهد که قواعد حقوق رم پیش از پذیرفته شدن بررسی شوند تا با عقل ، عدالت ، احساسات و ضرورتهای جامعه ، بدان گونه که در قرون هفدهم و هجدهم تلقی می شدند ، منطبق باشند . آنچه این مکتب می خواهد ، رها کردن حقوق رم نیست ، بلکه پذیرفتن روش تازه و مترقیانه تری در اجرا و تفسیر این حقوق است . بنابراین باید قاعده ای را که در برخی از کشورها ( ایتالیا ، اسپانیا ، پرتغال) پیروی اجباری از « عقیده ی مشترک علمای حقوق » را تحمیل می کند رد کرد و در عوض ، شیوه ی کشورهایی مانند فرانسه را که در آنها حقوق رم فقط به عنوان «عقل مکتوب»[60] ارزش دارد پذیرفت. حقوق فطری ، در این زمینه ، هیچ نظامی را که در عمل جایگزین حقوق رم شود ایجاد و عرضه نکرده است . کار این مکتب فقط مربوط به جزئیات است . و بیشتر خواهان نوسازی و روشن – کردن راه حلهایی است که در نقاط مختلف اروپا پذیرفته شده است تا پیشنهاد مبانی جدید ، در زمینه ی حقوق عمومی ، وضع یه کلی متفاوت است . در این مورد ، حقوق رم هرگز نمونه ای به دست نداده است.[61] مکتب حقوق فطری کار چند قرنی دانشگاهها را تکمیل و الگوهایی را که نتیجه ی استنتاج در قرون هفدهم و هجدهم است درباره ی قوانین اساسی ، حقوق انگلیس الهام گرفته اند ؛ زیرا ، اگر کامن لا نتوانسته است در زمینه ی حقوق خصوصی به اندازه ی حقوق رم تکامل یابد ، به نظر می رسد که حقوق انگلیس ، بهتر از هر حقوق دیگر ، ضرورتهای ناشی از اداره کشور و امور انتظامی را با آزادیهای فردی سازش می دهد
مکتب حقوق فطری می خواهد که اروپا ، در کنار حقوق خصوصی مبتنی بر حقوق رم ، آنچه را که دانشگاهها ، به علت توجه انحصاری به مطالعه ی قوانین رم ، به آن نپرداخته اند تدوین کند ، یعنی یک حقوق عمومی که حقوق طبیعی بشر را مورد توجه قرار دهد و آزادیهای فردی انسان را تضمین کند
[1] – Zweigert
[2] – Style
[3] – Ibid , p. 64-
[4] – درآمدی بر حقوق تطبیقی و دو نظام بزرگ حقوقی معاصر ؛ ص 24 –
[5] – consideration
[6] – Knapp
[7] – Louisiana
[8] – personnalite’
[9] – Code
[10] – Digeste
[11] – Institutes
[12] – Novelles
[13] – Lex romana Wisigothorum
[14] Bre’viaire d’ Alaric ، مقصود مجموعه ای از قوانین رم که به دستور آلاریک دوم ، شاه ویزیگورت ها به سال 506 م. فراهم آمد . ــم
[15] – قوانین بربر ، که اکثر آنها به زبان لاتین نوشته شده است ، در مجموعه ای به نام Monumenta Germaniae Historica منتشر شده است
[16]- The’odoric
[17] – Fuero Juzgo
[18] – Ostrogoths
[19] – Wisigoths
[20] – Lombards
[21] – Capitulaire
[22] – مقصود هم سوگند شدن چند نفر از آشنایان و همسایگان متهم یا خوانده ی دعوی در تأیید سوگند و اثبات بیگناهی اوست (Compurgation) . ــــ م
[23] – Ordalie که به داوری ایزدی ترجمه شده از ادله ی اثبات دعوی در بین اقوام قدیم بوده است و به موجب آن از نیروی ماورای طبیعت ئر اثبات مدعی به استمداد می شده است . اردلی به دو نوع ، اردالی آتش ( گذز از آتش ) و اردالی آب ( گذاشتن دست در داخل آب جوشان)، تقسیم شده است . رجوع شود به کلمه ی Ordeal در Blacks Law Dictionary . ـــم
[24] – Rachimbourgs
[25] – Laghman
[26] -Eo^sagari
[27] – Brehons
[28] – Withan
[29] – Saint Paul
[30] – Corinthe از شهرهای یونان قدیم . رجوع شود به دائره المعارف لاروس بزرگ . ــ م
[31] – Saint Augudtin
[32] – Juristen , bo’se Christen
[33] – LE BRAS (G) : (( Naissance et croissance du droit priv’e de l’ E’g – lise)), in Me’langes Petot (1959) , p. 329- 345
[34] – Bologna
[35] – برای ملاحظه وضع مشابه رجوع شود به فصل مربوط به حقوق در اسلام ، از همین کتاب ، تفکیک بین حقوق اسلامی (وابسته به مذهب) و حقوق کشورهای اسلامی ( وابسته به قدرتهای دولتی) ؛ و نیز به فضل راجع به هند : تفکیک دارما Dharma (علم عدالت) و آرتا artha (علم ثروتها و قدرت)
[36] – Sollen
[37] – Sein
[38] – ,non est proprie jus, sed fex,
[39] – Bretagne
[40] -Saint Thomas d’ Aquin
[41]-VILLEY (M.) : Lesons d’histoite de la philosophie du droit (2e e’dit., 1962), p. 43 -49 203 –
[42]- Upsala
[43] - Wittenberg
[44]- usus modernus Pandectarum
[45] – Glossateurs
[46] – Accurse
[47] – Postglossateurs
[48] – Bartole
[49] – Balde
[50] – Azo
[51] – Communis opinion doctorum
[52] – Nouvelles perspectives d’ u n jus commune europe’en (Colloque tenu a’ I, Institut universitaire europe’en de Florence , mai 1977)
[53] -برای نقد این مفاهیم رجوع شود به
VILLEY (M.) Seize essays de philosophie du droit (1968) et ((Contro I , umanesimo nel diritto, )) Riv.int . di filosofia del diritto 1967 , p. 670-682
[54] – اساسنامه های جدیدی که مارکی دوپومبال marquis de pombal در سال 1772 به دانشگاه کوئیمبرا Coi..mbra می دهد ، مقرر می دارد که تعلیمات باید از این پس براساس حقوق تطبیقی و با توجه به اصول حقوقی شناخته شده از سوی ملل متمدن داده شود ، نه بر پایه ی حقوق رم
[55] – doctrine volontariste
[56] – Crotius
[57] – Domat
[58] – Stair
[59] – Hugo
[60] – raison e’crite
[61] – SCHULZ (F.) , Principles of Roman Law (1936)