دانلود مقاله فراخوان ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ( کیفی – یادگیری ) word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله فراخوان ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ( کیفی – یادگیری ) word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله فراخوان ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ( کیفی – یادگیری ) word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فراخوان
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ( کیفی – یادگیری )
فهرست مطالب :
عنوان : صفحه:
مقدمه 1
چکیده 5
اهداف 3
ارزشیابی تحصیلی 6
سه عنصر اصلی در آموزش وجود دارد 6
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی 7
اصول و مفاهیم قابل تأکید در ارزشیابی 8
جایگاه و نقش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی د رآموزش و یادگیری فرآیند – مدار 9
ویژگی ارزشیابی فرآیند – مدار 10
آشنایی با پاره ای از مفاهیم ارزشیابی 10
تفاوت بین اندازه گیر ی و ارزشیابی 12
آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی 12
ارزشیابی توصیفی 13
آنچه معلم باید در ارتباط با ارزشیابی بداند و رعایت نماید 13
انواع ارزشیابی 14
نتایج ارزشیابی تشخیصی برای معلم و دانش آموز 15
کاربرد ارزشیابی توصیفی 15
مقایسه ارزشیابی توصیفی و کمی 16
ابزار های ارزشیابی توصیفی 17
پوشه کار 17
چه چیزهایی را باید در پوشه نگهداری کرد 18
معیار ها ی برای ارزشیابی پوشه ای 19
از نتایج ارزشیابی پوشه ها چگونه استفاده کنیم 19
پروژه 20
چگونگی ارائه یک پروژه 21
مزایای استفاده از پروژه 21
سنجش عملکرد 22
هدف از سنجش عملکرد 22
بهتر است قبل از اجرای سنجش عملکرد چند سؤال از خود بپرسیم 22
آزمون ها ی عملکردی 23
نتیجه گیری 25
پیشنهادهای کاربردی 26
منابع 27
موضوع : ارزشیابی توصیفی
به عنوان معلم باید عمیقاً باور داشته باشیم که هر دانش آموز قابلیت رشد و یادگیری را دارد به شرط آنکه ابزارهای سنتی ارزشیابی را که بدون توجه به تفاوتهای فردی ، فقط به دنبال نقطه ضعف هاست رها کنیم و ابزاری بسازیم که توانایی ها را شناسایی کند و به دانش آموز اعتماد به نفس بخشد و زمینه را به گونه ای مهیا کنیم که نمره گرایی از بین برود و معلم و دانش آموز و اولیاء همه به دنبال کیفیت کار باشند نه کمیت . کثرت مقالات و کتبی که اخیراَ به پیشرفت ارزشیابی تحصیلی اختصاص یافته و در آنها کوشش شده است تا ضرورت و شایستگی ارزشیابی رد شود یا اثر بخشی آن بهبود یابد خود مؤید این واقیت است که ارزشیابی های کیفی تا چه اندازه مورد توجه و سؤال می باشند . اصطلاح ارزشیابی در معنای بسیار وسیع خود عبارت از عملی است که به وسیله آن درباره واقعه ای ، یا یک فرد یا شئ با توجه به معیاری قضاوت می شود .
از طرف دیگر موضوع قضاوت و معیار ارزشیابی هر
چه باشد در نفس عمل تغییری ایجاد نمی شود ، بنابراین عمل ارزشیابی حوزه بسیار گسترده ای دارد که غیر از بارزده های تحصیلی چندین نمونه دیگر می توان برای آن ذکر نمود . در واقع امتحان نوعی قضاوت است که طبق اصول معینی انجام می شود و وسیله ای برای توصیف تغییر رفتار دانش آموز در جهت اهداف آموزش و پرورش و کمک به بهبود یادگیری است .
ارزشیابی یکی از ارکان هر برنامه درسی است همان طور که در ابتدای هر درس با انجام ارزشیابی تشخیص میزان دانش و توانایی فراگیران سنجیده
می شود . پس از هر درس و در پایان درس نیز آموخته های دانش آموزان ارزشیابی می گردد .
معمولاً ارزشیابی هم میزان پیشرفت فراگیران و هم میزان توفیق آموزگاران را می سنجد و نقاط قوت و ضعف برنامه آموزشی را نشان می دهد .
ضمناً آموخته های فراگیران در سه حیطه ی دانش – مهارت علمی – نگرش مورد ارزش و سنجش قرار می گیرد .
در این ارزشیابی رشد میزان یادگیری هردانش آموز مورد نظر است و همچنین فعالیت تلاش فردی و گروهی دانش آموزان منظور می شود . فعالیت خارج از کلاس دانش آموزان بخشی از نمره ارزش یابی مستمر را شامل می شود و ضمناًباید به تفاوتهای
فردی فراگیران توجه شود .
در پایان برای داشتن یک ارزشیابی توصیفی همراه با یادگیری مؤثر و مفید لازم است که معلمان با اهداف این نوع کار و ابزار و نحوه ی انجام آن آشنا شوند وآنگاه اولیاء را در جریان کار قرار دهند و آنها را توجیه کرد و سپس دانش آموزان را توجیه کرد و در این صورت است که همگی با هم با فکر و توان هم می توانیم راه را تا پایان ادامه دهیم و به نتای
ج مطلوب برسیم .
امیدوارم این مطالعه بتواند به گسترش شناخت انسان آن طور که در موقعیتهای واقعی زندگی روزمره اش رفتار می کند کمک نماید.
اهدافی که ارزشیابی تحصیلی در نظر دارد
با عنایت به اهمیت ارزشیابی می توان اهداف زیر را برای آن مطرح نمود :
– ارزشیابی می تواند به عنوان عاملی مؤثر در تشخیص شیوه صحیح تدریس و کمک به ارتقاء و اعقلای آن یاری رسان معلم باشد .
– بر اساس نتایج حاصله از ارزشیابی می توان در انتخاب معلمان کارآمد و شیوه تدریس مؤثر تصمیم گیری نمود .
– دانش آموزان در این زمینه بهره ور خواهند شد و از نتایج ارزشیابی می توانند به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی پیدا نموده درصدد رفع یا تقویت آن نقاط باشند .
– ترسیم ضوابط خاص در زمینه ی ارائه ی شیوه های مؤثر
– تدریس هدفهای ارزشیابی بر حسب سؤالی که ارزشیاب درباره بازده مورد ارزشیابی مطرح میکند فرق می کند و کار آن گروه از شیوه های ارزشیابی که در نظام تحصیلی به کار می رود . این است که تحقیق هدف های آموزشی را کنترل می نماید .
اهداف این تحقیق عبارتند از :
مقصود از ارزشیابی خدمت به آموزش است ، نه در کمین نشستن برای غافلگیر کردن دانش آموزان و محک زدن او با معیار آنچه «نمی داند» فرهنگ موفقیت را میتوان با کاربرد روش صحیح در آموزش و ارزشیابی بر فضای کلاس غالب کرد .
در ارزشیابی (توصیفی) میزان افزایش یادگیری هر دانش آموز مدنظر می باشد و همچنین فعالیت تلاش فرد و گروهی دانش آموزان منظور می شود .ستمر را شامل می شود و ضمناً باید به تفاوتهای فردی فراگیران توجه شود .
اطلاعات حاصل از سنجش و ارزشیابی مستمر هر دانش آموز به این پرسش معلم پاسخ دهد که این دانش آموز در کجا قرار دارد . و برای پیشرفت او چه می توان کرد ؟ نه این که معلم نتیجه گیری نماید که مثلاً این دانش آموز زیر حد متوسط ، کند ذهن یا تیز هوش است.
اهداف تحقیق :
کسب مهارت های بحث و گفتگو
مشارکت در فعالیتهای گروهی
ایجاد انگیزه برای مطالعه و یادگیری
کسب مهارتهای مربوط به ارتباطات بین فردی
کسب مهارتهای مطالعه درست
توجه به موضوع مورد مطالعه
کسب مهارت تفکر انتقادی
ارتباط بین یادگیری قبلی و بعدی
تثبیت یادگیری از طریق مرور کردن ، سؤال جواب و یافتن جواب
تلفیق مهارتهای شنیدن ، خواندن ، تفکر و نوشتن
افزایش اعتماد به نفس و ابراز وجود
چکیده ( کیفی – یاد گیری ) فراگیران با توجه به اهمیت آن نگاهی داشته باشیم .
بر اساس این روش که همان سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدفهای آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری که آیا فعالیت های آموزشی معلم و تلاش های فراگیران به نتایج مطلوب رسیده است . بدین منظور از انواع ارزشیابی ها که شامل آغازین – تکوینی ( مستمر ) پایانی ( تراکمی ) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است .
هم چنین اصول و مفاهیم قابل تاکید در ارزشیابی توصیفی و نقش آن در آموزش و یادگیری حد نظر واقع شده است در این مباحث سعی شده که اهداف ارزشابی توصیفی و ارتباط آن با ارزشابی تکوینی بیان شود . بعد از این موارد ابزارهایی که در این روش استفاده می شود .
پوشه کار – پروژه – آزمون های عملکرد می باشد .
برای مثال : در آزمون عملکرد ، تهیه یک آزمون عملکرد از نوع سیاهه یا چک لیست می باشد .
در مجموع امیدواریم که راهکارهای مناسب جهت چگونگی استفاده از ابزار ها و نتایج حاصل از ارزشیابی توصیفی ارائه شده باشد .
ارزشیابی تحصیلی
هر کاری که قضاوتی به همراه داشته باشد ارزشیابی است بعضی مواقع سنجش و ارزشیابی معادل به کار می روند اما به واقع هم معنا نیستند . سنجش اندازه گیری عملکرد است و مشتمل بر قضاوت نیست و این نقش بر عهده ارزشیابی است .
ضمناً آموخته های فراگیران در سه حیطه ی دانش – مهارت علمی – نگرش مورد ارزش یابی و سنجش قرار می گیرد .
اگر یادگیریهایی که فراگیران لازم دارند تا رشد کنند و به شکوفایی بر
سد ، صورت نگیرد ، به این معناست که هیچ تغییری در آنها به وجود نخواهد آمد . به سخنی دیگر ، بدون یادگیری هیچ تغییری در درک ، احساس ، فکر ، توان ، قدرت و کارایی انها صورت نخواهد گرفت ؛ زندگی و ویژگیهای آن را نخواهد شناخت و نخواهد توانست با زندگی کنار بد . تغیر از وضعیتی که در آن هستیم به وضعیتی که می خواهیم به آن برسیم .
به طور مسلم همه می خواهند همیشه در وضعیتی قرار گیرند که بهتر از وضعیت پیشین باشد پس آموزش نیاز همه است . هیچ کس در هیچ زمانی نمی تواند از آموزش ، یاد دادن و یاد گرفتن روگردان باشد .
سه عنصر اصلی در آموزش وجود دارد :
عنصر اول – در آموزش کسی هست که یاد می دهد.
عنصر دوم – در آموزش کسی هست که یاد می گیرد .
عنصر سوم – در آموزش گاهی مطلبی یا موضوعی هست که باید یاد داده شود .
عنصر اول را «یاد دهنده» عنصر دوم را «یاد گیرنده» و عنصر سوم را «موضوع یادگیری» می نامیم .
بسیاری از نظریه پردازان یادگیری می گویند که یادگیری به تقویت وابسته است اما دیدگاههای یادگیرنده گان نسبت به ماهیت تقویت با یکدیگر متفاوت است.
یادگیری یکی از مهمترین زمینه ها در روان شناسی امروز و در عین حال یکی
از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است . در یکی از فرهنگ لغتها یادگیری این گونه تعریف شده است : کسب دانش ، فهمیدن ، یا تسلط یابی از راه تجربه یا مطالعه .
اما بیشتر روانشاسان این تعریف را نمی پذیرند، زیرا در آن اصطلاحات مبهم دانش ، فهمیدن تسلط یابی به کار رفته اند ، در عوض ، روانشناسان در سالهای اخیر به تعریف هایی تمایل نشان داده اند که به تغییر رفتار مشاهده پذیر اشاره می شود .
برای توصیف تغییر رفتار دانش آموز در جهت اهداف آموزش و پرورش و کمک به بهبود یادگیری 6 هدف اساسی دنبال می شود .
1 – کمک به یادگیری دانش آموز برای آشنایی با هدفهای آموزشی تربیتی
2 – برانگیختن رغبت و علاقه ی دانش آموز به یادگیری
3 – تصمیم گیری برای شروع مراحل بعدی تدریس
4 – اصلاح روش تدریس
5 – ارتقاء و طبقه بندی دانش آموزان
6 – تصحیح نتایج فعالیت های فراگیران و دادن بازخورد به آنها
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی (achievement evelution Academic )
عبارتست از سنجش عملکرد یاد گیرنده گ
ان و مقایسه ی نتایج حاصل با هدفهای آموزشی از پیش تعیین شده به منظورتصمیم گیری در این باره که آیا فعالیتهای آموزشی معلم و کوششهای دانش آموزان به نتایج مطلوب انجامیده اند و به چه میزان ؟
بحث ارزشیابی را می توان از مهمترین مباحث قلمرو برنامه درسی و پیشرفت تحصیلی دانست .
«اصول و مفاهیم قابل تأکید در ارزشیابی»
چون ارزشیابی حالت فرآیندی دارد ، جریان آن متوقف در مرحله ی خاصی از فعالیت یا فعالیتها نمی باشد .
فعالیت ارزشیابی ، نظام دار و هدفمند است و مراحل منظم و مستمر و منسجمی دارد که بر اساس آن تحلیل یافته ها و مقایسه ها صوزت می گیرد .
نتیجه ارزشیابی ، داوری و تصمیم گیری است ، در غیر این صورت فاقد ارزش اساسی و توجیه عملی است .
جایگاه و نقش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در آموزش و یادگ
یری فرایند – مدار
هدف نهایی تعلیم و تربیت ، انسان سازی و آینده سازی است . از آنجا که آینده ی جوامع به دست انسانها ساخته می شود ،هدف و رسالت اصلی تعلیم و تربیت را باید در انسان سازی جستجو
کرد …… که بخش عمده ی آن به نهاد رسمی آموزش و پرورش و مدرسه سپرده شده است .
مهم ترین مسوولیت مدرسه برنامه ریزی برای آموزش ویادگیری است .
برای آنکه آموزش به یادگیری منتج شود باید برای آن برنامه ریزی شود .
طراحی آموزشی شامل کلیه ی تجارب و فرصتهای یاددهی و یادگیری است که از جانب معلم به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار فراگیران طراحی واجرا می شود و بازده آن مورد ارزشیابی قرار
می گیرد .
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان جزیی جدا ناشدنی از فرایند یاددهی و یادگیری محسوب
می شود که هدف آن کشف مشکلات آموزش و یادگیری و برنامه ریزی برای رفع این مشکلات
می باشد .
بد نیست در اینجا به تفاوت دیدگاه رفتارگرایان
و دیدگاه شناختی پیرامون ارزشیابی بپردازیم .
در رویکردهای رفتارگرایی ، ارزشیابی بیشتر به نتیجه ی بازده یادگیری توجه دارد و برای تعیین
میزان پیشرفت یادگیرندگان و رسیدن به هدفهای آموزشی به کار گرفته می شود .
این نوع ارزشیابی غالبا در پایان درس یا پایان یک دوره ی آموزشی اعمال می شد تامعلوم شود چه مقدار از تغییرات مورد نظر ، در اعمال و رفتار فراگیران ظاهر شده است .
در اینجا فرایند تفکر و مؤلفه های آن مورد توجه قرار می گیرد و تنها پاسخ دادن به محرکهای آموخته شده ، نشانه ی یادگیری و دست یافتن به یک هدف آموزشی محسوب می شود .
ابزارهای اندازه گیری و سنجش پیشرفت یادگیری غالبا بر آزمونهای مداد و کاغذی تاکید دارد که در قالب پرسشهای کلیشه ای و حافظه ای ، یادگیری های پراکنده ی فراگیران را مورد ارزشیابی قرار می دهد .
در رویکردهای شناختی در کنار توجه به نتیجه و بازده یادگیری ، به فراین
د یادگیری و
مجموعه ی فعالیتهای ذهنی که یادگیرنده از طریق آنها به نتیجه رسیده است نیز توجه می شود .
در اینجا صرفا ارزشیابی به ارائه ی پاسخهای مورد انتظار از یادگیرنده ، بسنده نمی کند ، بلکه
می خواهد بداند چرا و چگونه یادگیرنده به چنین نتایجی دست یافته است .
در ارزشیابی فرایند مدار ، ارزشیابی پیشرفت یادگیری به عنوان امری مستمر و پویا در نظر گرفته می شود که در تمام مراحل آموزش و یادگیری به کار گرفته می شود و در واقع نقش تکوینی دارد و هدف آن اصلاح و بهبود فرایند یاددهی – یادگیری می باشد .
بهترین زمان برای این نوع ارزشیابی ، زمانی است که فرایند آموزش و یادگیری در حال انجام است .
در این رویکرد ، توصیف عملکرد یادگیرنده در هر مرحله از یادگیری کمک خواهد کرد تا یادگیرنده و معلم ، مشکلات آموزش و یادگیری را شناسایی نموده و برای رفع آنها اقدام کنند .
این نوع ارزشیابی را می توان به هر سه شیوه ی گفتاری ، نوشتاری و عملکردی و با استفاده از انواع ابزارهای اندازه گیری و سنجش مانند بحث و گفتگو ، ارائه ی گزارش شفاهی ، پاسخ دادن به پرسشهای کتبی ، اجرای
پروژه های پژوهشی و ….. مورد استفاده قرار داد .
ویژگی ارزشیابی فرایند – مدار
این نوع ارزشیابی صرفا به ارزشیابی از جانب معلم محدود نمی شود ، بلکه در کنار آن ، یادگیرنده به
خود ارزشیابی فردی ، گروهی و کلاسی می پردازد واز این طریق نقاط قوت و ضعف خویش ، گروه و کلاسی را که در آن عضویت دارد روشن می سازد .
نتابج ارزشیابی فرایند مدار ، نه تنها میزان تحقق هدفهارا در هر مرحله از آموزش و یادگیری نشان می دهد ، بلکه بازخورد آن ، زمینه ی اصلاحات لازم در برنامه ی درسی ، مواد آموزشی ، رسانه ها ، روشهای تدریس و فرایند ارزشیابی پیشرفت تحصیلی را فراهم می نماید .
آشنایی با پاره ای از مفاهیم ارزشیابی
الف – اندازه گیری ( Measurment ) :
فرایندی است که تعیین می کند یک شخص یا یک چیز ، چه مقدار از یک ویژگی برخوردار است .
دکتر حسن پاشا شریفی در این مورد می گوید :
انداره گیری یعنی نسبت دادن اعداد به مقادیر متفاوت خصایص افراد بر اساس یک قاعده ی معین .
ب – سنجش ( Assessment ) :
به معنای جمع آوری اطلاعات در مورد آموخته ها و فرایند یا
دگیری دانش آموزان به منظور کسب آگاهی از میزان یادگیری و نیازهای آموزشی آنان است .
این جمع آوری اطلاعات می تواند به شیوه های مختلف صورت پذیرد ، مانند :
مشاهده ی رفتار و ثبت مشهودات ، انجام محاسبه ، اجرای آزمون و ….
ج – آزمون ( Test ) :
وسیله یا ابزاری است که برای اندازه گیری عملکرد آزمودنی بکار می رود .
آزمون ممکن است شامل مجموعه هایی از پرسش های امتحانی باشد . آزمون همچنین می تواند شامل موقعیتی باشد که دانش آموز در آن موقعیت یا انجام دادن یک کار یا یک تکلیف ، میزان توانایی و مهارت خود را نشان دهد .
د – امتحان ( Examination ) :
عبارت است از تعدادی سوال که به صورت گزینش تصادفی از جامعه ای از سوال ها تهیه شده
و یا به عبارت دیگر یک وسیله یا روشی است که در آن آزمودنی ها با تعدادی از سوال های همخوان و هماهنگ با یکدیگر مواجه می گردند ، یا به انجام فعالیت های علمی وادار می شوند که در نتیجه ی این شرایط و در خاتمه ی موقعیت ، می توان از تواناییهای افراد شرکت کننده ی در امتحان مقایسه ای کمی به دست آورد .
دکتر پاشا شریفی ، امتحان را آزمونی در مقیاس وسیع تر تعریف نموده و آنرا معمولا شامل چند آزمون
می داند که اغلب به صورت رسمی انجام می گیرد
.
ه – ارزشیابی ( Evaluation ) :
ارزشیابی به یک فرایند نظام دار برای جمع آوری ، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته می شود هدفهای مورد نظر تحقق یافته اند یا در حال تحقق یافت
ن هستند و به چه میزانی ؟
«تفاوت بین اندازه گیری و ارزشیابی »
ال.ج.کرونباخ(1963) ارزشیابی را «گردآوری و کاربرد اطلاعات به منظور اخذ تصمیم درباره برنامه آموزشی» و سی.ای.بی بای(1975) آن را به عنوان «فرآیند نظام دار گردآوری و تفسیر شواهدی که منجر به داوری ارزشی می شود و در نهایت به عمل می انجامد » تعریف میکند .
به طور کلی ارزشیابی جامع تر از اندازه گیری است به گونه ای که علاوه بر جنبه های کمی، جنبه های کیفی رفتار را در بر میگیرد . اندازه گیری عمل یا فرایند سنجیدن یا اندازه گرفتن است هیچ نوع داوری ارزشی صورت نمی گیرد ، ضرورتأ یک فرآیند غیر اخلاقی است .
آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی Standardized achierement test مهمترین عامل تعیین کننده مناسب بودن یک آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی ، تطابق بین سؤالات و آنچه عملأ در مدرسه تدوین شده است می باشد .
آزمونهای استاندارد پیشرفت تحصیلی تح
ت شرایط استاندارد تهیه شده اند بنابراین نسبت به ویژگیهایی که اجرای یک آزمون معین در بر دارد . این گونه آزمونها مبنای وسیع تری را برای تفسیر نمرات فراهم می آورند . هدف اولیه آزمونهای پیشرفت تحصیلی اندازه گیری سطح پیشرفت تحصیلی فرد فرد دانش آموزان است .
این آزمونها در مدارس برخی کشورها به طور گسترده ای مورد استفاده است ، معلمان نقش مهمی را در آزمونهای پیشرفت تحصیلی ایفا می کنند آنها باید نقش خود را جدی گرفته و اطمینان یابند که موقعیتهای مکانی و روانی محیط مثبتی برای آزمودن به وجود می آورد .
ارزشیابی توصیفی
ارزشیابی توصیفی را می توان آموزش بدون نمره دانست و به جای تأکید بر ارزشیابیهای پایانی باید بر ارزشیابی تکوینی (مستمر) تأکید داشت و در واقع ارزشیابی توصیفی
به توصیف ارزشیابی های گوناگون که به شیوه های متنوع از دانش آموز به عمل آورده ایم می پردازد .
آنچه معلم باید در ارتباط با ارزشیابی بداند و رعایت نماید
1- در ارزشیابی توسط معلم باید تفکر و مهارت سطح بالای دانش آموزان سنجیده شود نه
آموخته های طوطی وار آنان .
2- در ارزشیابی معلم باید به تفاوتهای فردی دانش آموزان عنایت ویژه شود و به جای آنکه عملکرد
دانش آموزان باهم مقایسه شود موارد ذیل مد نظر قرار گیرد :
الف ـ مقایسه ی عملکرد دانش آموزان با اهداف آموزشی .
ب ـ مقایسه ی عملکرد دانش آموزان با عملکردهای قبلی خودشان و توانایی های آنان .
3- سوق دادن دانش آموزان به سوی آموختن مهارتهای زندگی واقعی ، حل مسائل و معضلات اجتماعی و ایجاد روابط مناسب بین مدرسه و جامعه از محورهای اساسی در ارزشیابی معلم باید باشد .
4- در ارزشیابی معلم باید همکاری های گروهی و رشد اجتماعی جایگزین رقابتهای فردی شود .
5- پرورش توانایی خود سنجی وقضاوت در
مورد عملکرد خود و دیگران باید از ثمرات ارزشیابی معلم باشد
قضاوت پیرامون عملکردهای خود یکی از پیوندهای استوار جامعه است که می تواند نقطه ی آغازین آن ازمدرسه باشد .
انواع ارزشیابی
1- ارزشیابی آغازین ( preassessment ) :
این نوع ارزشیابی همانگونه که از نام آن نیز مشخص است ، نخستین ارزشیابی معلم است که پیش از فعالیت های آموزشی او به اجرا در می آید .
معلم در این نوع ارزشیابی به آموخته های پیشین دانش آموزان واقف می گردد .
2- ارزشیابی تکوینی ( formative evaluation ) :
این نوع ارزشیابی دارای تعاریف متعددی است که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره می شود :
آنچه عمدتا به منظور کمک به اصلاح موضوع مورد ارزشیابی ، یعنی برنامه یا روش آموزشی ، مورد استفاده قرار می گیرد ، ارزشیابی تکوینی نام دارد .
ارزشیابی تکوینی ، که ارزشیابی منظم ومداومی است و برای تشخیص آموخته های دانش آموز
در پایان هر بخش یا هر فصل از برنامه و در طول سال تحصیلی انجام می گیرد .
ارزشیابی تکوینی عبارت است از قضاوت در مورد اطلاعات جمع آوری شده در طول فعالیت آموزشی که به منظور تصمیم گیری های بعدی و بهبود فرای
ند یادگیری صورت می گیرد .
ارزشیابی تکوینی یا مستمر با فرایند یاددهی ـ یادگیری یک پارچه می شود و در سر تا سر
دوره ی آموزش تداوم می یابد .این نوع ارزشیابی
، هم بر فرایند یادگیری و هم به بازده یا
فرآورده های یادگیری تاکید دارد .
3- ارزشیابی پایانی – تراکمی ( summative evaluation ) :
اداره ی کل سنجش وارزشیابی در جزوه ی منتشره ی خود ، ارزشیابی پایانی را به صورت ذیل تعریف نموده است :
در ارزشیابی تراکمی ، تمام آموخته های دانش آموزان در طول یک دوره ی آموزشی تعیین
می شود و هدف آن نمره دادن به دانش آموزان و قضاوت درباره ی اثر بخشی کار معلم و برنامه ی درسی با یکدیگر است .
دکتر پاشا شریفی ، تعریف ذیل را برای ارزشیابی پایانی ( ترکمی ) ارائه نموده است :
ارزشیابی تراکمی اغلب در پایان دوره ی آموزشی یا واحد درسی انجام می گیرد . هدف این نوع ارزشیابی تعیین سطح دانش ، مهارت ، توانایی و نگرش پرورش یافته در یک دوره ی آموزشی بر اساس برنامه ی خاص و هدفهای آموزشی از پیش تعیین شده است .
در نهایت ، برای ارزشیابی پایانی نقدی به صورت ذیل ارائه کرده است :
ارزشیابی پایانی ( تراکمی ) که در پایان هردوره ی آموزشی برای تشخیص آموخته ها ی دانش آموز از کل مفاهیم و مطالب کلی و مهارتهای آموخته شده توسط دانش آموز در یک درس انجام می گیرد .
نتایج ارزشیابی تشخیصی برای معلم و دانش آموز
ارزشیابی تشخیصی به معلم امکان می دهد تا مطالب درسی و روشهای آموزش را با سطح آموخته های پیشین و نیازهای دانش آموزان تطبیق دهد و تجارب یادگیری مناسب را برایشان فراهم سازد . معلم بر اساس نتایج حاصل از ارزشیابی تشخیصی ، شکاف بین توانایی های فعلی دانش آموزان و پیش نیازهای یادگیری مطالب جدید را از
طریق آموزش جبرانی و ترمیمی پر می کند .
«کاربرد ارزشیابی توصیفی»
1 – بهبود یادگیری
2 – ایجاد نگرش مطلوب نسبت به مدرسه
3 – افزایش بهداشت روانی کلاس
4 – اعتماد به نفس
5 – افزایش روحیه انتقاد پذیری در کودکان
6 – افزایش مشارکت در یادگیری
7 – رشد مهارت خود اصلاحی و خود تنظیمی
8 – رشد و توانایی نقد خود
9 – بهبود عملکردها
10 – خارج شدن از برنامه های کلیشه ای و چارچوبی
11 – آرامش در آموزش
مقایسه ارزشیابی توصیفی و کمی
امروزه نیازمند سیستم هایی از سنجش و ارزیابی هستیم که به دانش آموز به دیده ی حرمت نگاه کند . موهبت های طبیعی و انسانی او را بسیار بیشتر از آزمونهای سنتی نشان دهد .
پس هر سنجشی که بتواند تصویری واضح و سه بعدی از رشد مهارت ها، تواناییها ، و دانش و نگرش دانش آموز را بدهد قابل دفاع می
باشد . بر خلاف ارزشیابی کمی که با داده های کمی و ریاضی و عدد و رقم سرو کار دارد و از قضاوت برخوردار است .
باید دانست که کیفیت یک امر نسبی و انعطاف پذیر است و به طور کلی می توان گفت که کیفیت مقطعی نیست بلکه اندیشه ای مستمر و
بر اساس تلاش و فعالیت فرد انجام می گیرد . اما باید این مطلب را مد نظر داشت که ارزشیابی کمی برای عموم قابل فهم تر است و اما ارزشیابی کیفی تخصصی تر بوده و مهارت و آموزش بیشتری برای بکار گیری لازم دارد و بیشتر از مفاهیم و کلمات کلیدی ، و ارزش گذاری و قضاوت برخوردار است . همچنین این دو ارزیابی از نظر ابزارهای جمع آوری داده نیز با هم فرق دارند .
ابزار جمع آوری داده های کمی معمولاً آزمونهای عینی یا استاندارد با پاسخ های از قبل تعیین شده است . اما ابزار ارزیابی کیفی را می توان ابزارهای ذهنی ، نگرش سنج ها ، روشهای مصاحبه ای ، مشاهده ای ، واقعه نگاری و گرایش های روزانه را نام برد .
به عنوان مثال تعداد پرسش های فراگیران در کلاس ارزشیابی کمی است اما نوع پرسش های فراگیران در کلاس امری کیفی است .
ابزارهای ارزشیابی توصیفی:
برای ارزشیابی توصیفی ابزارهای گوناگونی وجود دارد که در اینجا به 3 نوع آن اشاره می کنیم.
1- پوشه کار
2- پروژه
الف- آزمونهای مختلف از جمله مدادکاغذی
3- آزمون های عملکرد
ب- تکالیف درسی
پوشه کار:
یک مجموعه هدفدار منظم از کار و فعالیّت فراگیر که نشان دهنده تلاش و کوشش و پیشرفت و رشد دستآوردها و موفقیّت های او می باشد. و فراگیران را به فراگیرانی پویا و فعال تبدیل می کند که در برابر یادگیری و پیشرفت خود مسئول باشند.
پوشه کار مانند یک جورچین (پازل) مجموعه ی قطعاتی از کارهای هدفدار فراگیران است که به او امکان می دهد تا توانایی های خود را از جهات مختلف به نمایش بگذارد. که البته هر پوشه می تواند شامل کار یک فرد یا یک گروه باش
د. که به یک یا چند موضوع درسی اختصاص دارد که البته می توان در زمان معین فراگیر آن را به خانه ببرد یا در مدرسه نگهداری شود و در اختیار معلم سال بعد قرار گیرد.
در واقع پوشه کار فرصت شناخت و اصلاح
اشتباهات را به فراگیران می دهد.
دانلود مقاله پروژه آماری word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله پروژه آماری word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله پروژه آماری word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
پروژه آماری
مقدمه
در جهان صنعتی امروز و در دهکده ی جهانی پیشرفتهای علمی نیاز بشر به آنالیز داده های علمی نیازی اصلی و نهادین می باشد.
از اولین روزها که بشر شمردن را با رسم خطوطی بر دیواره ی غارها آغاز کرد تا امروز که پیشرفته ترین رایانه ها به کمک انسان آمده اند تا انسان در محاسبات خود سریع تر و دقیق تر به نتیجه برسد همواره علم مسیر تعالی را پیموده تا حدی که نیاز به آمار و نمودارهای آماری نه تنها در رشته ای خاص بلکه در تمام شاخه های علوم خودی نشان داده و برنامه ریزی و تصمیم گیری بدون آن امر محال می باشد.
محققین وپژوهشگران برای ارائه نمایی کلی از تحقیق خود به رسم آمار توسل جسته و از این طریق به کاربردی بدون پژوهشهای خود صحه گذاشته اند.
در تحقیق حاضر قصد بر این است که با ارائه ی طرحی دقیق مسائل مربوط به امر آب و فاضلاب در شهرستان مرند بررسی شود و امید می رود این اقدام بتواند متولیان امر اداره ی آب و فاضلاب را در تصمیم گیری ها و برنامه های آتی مدد رساند.
در ضمن از همکاری های صمیمانه کلیه کارکنان اداره آب و فاضلاب مرند که ما را در اجرای این طرح تحقیقی یاری نمودند قدر دانی نموده و برای آنان آرزوی موفقیت و بهروزی می نماییم.
بخش: اول
پیش گفتار:
آب یکی از نعمتهای بی همتای الهی است که خداوند در 66 آیه ی قرآن کریم به نوعی از باران و آب یاد کرده است و بشریت را به تفکر در این نعمت خود فرا خوانده است و آیاتی مانند:(آیا به ابی که مینوشید اندیشیده اید) یا (ما آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم)و; . همه ی اینها علاوه بر اثبات وجود خالق مهربان و اینکه جهان را مولائی است که کارهایش بر اساس خرد است اما انسانهای خاکی را نیز که خداوند به عنوان اشرف مخلوقات قلمداد فرموده باید تمام کارهایمان از خردمندی نشاط بگیرد همان طوری که خداوند فرموده آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم یعنی اینکه استانداردی و میزانی در آفرینش و نزول آب وجود دارد پس مگر می شود آبی که به اندازه است بی حد و حساب بیش از اندازه مصرف کرد.
صرفه جویی در مصرف آب به معنای کم مصرف کردن نیست بلکه به معنای حفظ تعادل منطقی در مصرف آب است زیرا هر کس تنها به اندازه ی نیازش آب مصرف کند مشکل کمبود آب رفع میشود و ضریب اطمینان آب رسانی دائم و مستمر به همه ی نقاط شهر افزایش می یابد بخش قابل توجهی از آب به مصرف امور بهداشتی می رسد و این حق طبیعی مردم است اما آنچه گفته می شود و به طور یقین هم علمی است مصرف بهینه ی اب است. برآوردها نشان می دهد شهروندان با یک سوم حجم آبی که اکنون به مصرف می رسانند میتوانند تمام نیازهای خود را تامین نمایند البته لازم است یاد آور شویم که متاسفانه همه ی ما در مصرف نان-آب- برق- گاز- اتومبیل رعایت اعتدال یک هنر است و ما باید هنر مصرف انرزی و از جمله آب را بیاموزیم.
مصرف بی رویه آب در بعد خانوار موجب حاکمیت روحیه ی اصراف گری اعضای خانواده و در نهایت بی توجهی به حقوق اجتماعی میشود. به هر حال اگر خانواده ای به مصرف منطقی آب بی توجه باشد به طور یقین با بهران فرهنگی – اقتصادی و حتی اخلاقی روبه رو خواهد شد در بعد ملی نیز در نتیجه اسراف در مصرف آب نیاز به سرمایه گذاری در امر صنعت آب بیشتر می شود. همچنین بهره برداری بی رویه از آب باعث کاهش منابع آب شیرین بالا آمدن سفره های زیر زمینی آب شور و افزلیش مهاجرت می گردد.
تاریخچه و موضوع فعالیت شرکت آب و فاضلاب:
به استناد ماده 1 قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب مصوب 11/10/1369 در تاریخ 15/10/1370 شرکتی تحت عنوان شرکت آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی به جهت ایجاد تاسیسات تقسیم و توضیع آب شهری و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب همچنین بهره برداری از تاسیسات تامین تقسیم و توضیع آب شهری و و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب تشکیل و با اهداف ذیل شروع به کار نموده است.
الف- بهره برداری از تاسیسات مربوط با تامین و توضیع آب شهری بعد از آبگیر نظیر تصفیه ی خانه ها ، ایستگاههای پمپار ، خطوط انتقال ، منابع چاهها ، سیستمهای کنترل و شبکه های توضیع
ب- بهره برداری از شبکه های جمع آوری و انتقال فاضلاب ، تصفیه ی خانه هاو ایستگاههای پمپار مربوطه
ج- اجرای شبکه های مربوط به توضیع آب شهری
د- اجرای طرح های جمع آوری انتقال و تصفیه ی فاضلاب
ه- اجرای طرح های تامین و انتقال آب با توجه به تبصره ی 3 ماده 1 قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب
و- سرمایه گذاری و شرکت در موسسات مرتبط با اهداف وظایف شرکت و به منظور ارتقاء کیفی وکمی فعالیت های شرکت
ز- انجام امور تحقیقاتی آموزشی در راستای اهداف شرکت و هماهنگ با برنامه ریزی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور
تبصره 3 ماده 1:
اجرای طرح های تامین و انتقال آب بر حسب مورد و در صورت توانایی درخواست شرکت های آب و فاضلاب از طریق وزارت نیرو به این شرکت ها تعویض می شود.
شرکت دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بوده و امور آن بر طبق قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب و مقررات اساسنامه شرکت اداره می گردد.
بخش :دوم
مقدار اب مصرفی 80 مشترک در طی سه دوره در سال 82
دوره های انتخابی سال 82:
دوره اول:ماههای فروردین و اردیبهشت(از 1/1/82 الی 24/2/82)
دوره دوم: ماههای تیر و مرداد(از 1/4/82 الی 24/5/82)
دوره سوم: ماههای بهمن و اسفند(از 1/11/82 الی 24/12/82)
محاسبات انجام شده روی مقادیر مصرفی به قرار زیر است:
تنظیم داده ها از کوچک به بزرگ – جدول توضیع فراوانی – میانگین – چارک و صدک – میانگین پیراسته –
میانگین وینزوری – میانگین نمونه گروه بندی شده – واریانس – انحراف معیار – دامنه نمونه – دامنه میان
چارکی نمونه – بافت نگار فراوانی نسبی – نمودار میله ای – نمودار کلوچه ای – چند بر فراوانی نسبی –
فراوانی تجمعی
تذکر 1 : جدول های توضیع فراوانی به 10 رده تقسیم شده اند که در یک دوره طول رده ی 10 و در دوره
دیگر طول رده ها 20 می باشد.(بر اساس مقادیر مصرفی)
تذکر 2 : داده هایی که صفر اعلام شده اند نشانگر این هستند که یا مشترک موقع قرائت کنتور در خانه نبوده یا
اصلا آبی مصرف نکرده و یا کنتور مشترک خراب بوده است.
داده ها و جدول توضیع فراوانی:دوره اول(1/1/82الی 24/2/82)
19 19 19 18 18 17 17 14 14 14 14 14 13 12 10 10 6 5 4 4 4 2 2 0 0 0
32 32 31 31 31 31 31 29 28 27 27 27 25 25 25 23 22 21 20 20 19 19
53 52 50 50 48 47 47 45 43 43 41 40 38 37 37 36 35 34 33 33 33 32
99 84 75 72 70 62 62 59 58 53
درصد فراوانی تجمعی فراوانی تجمعی درجه Mi Fi MiFi
فراوانی نسبی فراوانی مطلق مرکز
دسته رده ها
(C-L)
12
12 54 75/330 63 15/0 12 25/5 5/10-0
20
20 81 5/4324 279 22/0 18 5/15 5/20-5/10
41
41 5/49 75/7152 5/280 13/0 11 5/25 5/30-5/20
58
58 5/76 25/21424 5/603 21/0 17 5/35 5/40-5/30
68
68 45 5/20702 455 12/0 10 5/45 5/50-5/40
73
73 5/22 25/15401 5/277 06/0 5 5/55 5/60-5/50
75
75 9 5/8580 131 02/0 2 5/65 5/70-5/60
78
78 5/13 75/17100 5/266 03/0 3 5/75 5/80-5/70
79
79 5/4 25/7310 5/85 01/0 1 5/85 5/90-5/80
80
80 5/4 25/91207 5/95 01/0 1 5/95 5/100-5/90
360 75/111447 2497 1 80 جمع
محاسبات آماری دوره اول:
– میانگین:
میانگین آب مصرفی 80 خانوار در طی این دوره 21/31 متر مکعب می باشد.
– چارک ها:
در حدود 25 درصد از 80 خانوار مقدار 9/14 متر مکعب آب مصرف کرده اند.
در حدود 50 درصد از 80 خانوار مقدار 6/38 متر مکعب آب مصرف کرده اند.
در حدود 75درصد از 80 خانوار مقدار 5/42 متر مکعب آب مصرف کرده اند .
میانگین پیراسته و وینزوری و میانگین نمونه گروه بندی شده:
609/27=میانگین پیراسته
437/28=میانگین وینزوری
2125/31=میانگین نمونه گروه بندی شده
– دامنه نمونه و دامنه میان چارکی نمونه:
99 =0-99=دامنه نمونه
مقادیر مصرفی آب در این دوره بین 0 تا 99 پخش شده است.
6/27=9/14-5/42=دامنه میان چارکی
مقادیر 9/14 تا 5/42 در نیمه مرکزی مقادیر مصرفی آب در این دوره پخش شده است.
– واریانس و انحراف معیار نمونه گروه بندی شده:
دانلود مقاله جنبش فیمینیسم word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله جنبش فیمینیسم word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله جنبش فیمینیسم word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
جنبش فیمینیسم
مقدمه
با توجه به گستردگی و تفاوت در جنبش فیمینیسم اینکه فردی خود را فیمینیست بنامد معنای مختلفی، همراه دارد. ولی واقعاً فیمینیسم یعنی چه و فیمینیست کیست؟ ای
ن سؤالی است که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند.
فیمینیسم جدا از معنای لفظی آن به معنای برابری جنسیتی است و برابری جنسیتی یعنی برابری حقوق، مسئولیت ها و فرصت ها برای زنان و مردان و دختران و پسران برابری به این معنا نیست که زنان و مردان همانندند بلکه به این معناست که حقوق، مسئولیت ها و فرصت های زنان و مردان نباید به اینکه آنان به هنگام تولد نر یا ماده به دنیا آمده ان
د ربطی داشته باشد.
برابری جنسیتی اشاره می کند که گروههای مختلف زنان و مردان با گرایشها و
علاقه مندیهای، نیازها و اولویت های متفاوت وجود دارند و همه این موارد باید برای زنان و مردان صرف نظر از جنسیتشان به رسمیت شناخته شود.
فیمینیسم از عبارت Feminine (به معنای جنس زن)، در مقابل masculine (به معنای جنس نر) گرفته شده است و در اصل به معنای هر گونه تفکری است که کارکرد آن به نوعی احقاق حقوقی زنان باشد، همانگونه که از تعریف فوق پیداست گرایش های فیمینیستی بسیار متنوع می باشد.
فیمینیسم ایرانی، نظامی به جنسی سیاسی- اجتماعی زنان در ایران
فمینیسم ( Feminism) آموزه ای است که وجه اصلی تمامی تفاسیر و گونه های آن بر این باور است که زنان به دلیل جنسیت شان، گرفتار تبعیض هستند. مفروض اصلی فمینیسم این است که مردان اشکال مختلف بر زنان تسلط پیدا کردند، به این ترتیب فیمینیسم از آنچه سلطه مردان بر زنان می خواندیک تلقی هستی شناسانه ندارد، یعنی این وضعیت را شکل یافته می خواند نه امری وجودی به طور کلی شکل بندی مناسبات زن ومرد در قالب خانواده، اجتماع نظام تولیدی و معیشتی سابقه ای هم پای تاریخ دارد. افلاطون در میان فلاسفه، شاید قدیمی ترین فیلسوفی است که در آثار خود به موضوع زن پرداخته است. بهترین موضوع افلاطون در کتاب پنجم جمهوری است: یعنی آنجا که درآ رمان شهر پیشنهادی خو د برابری زن ومرد پاسدار را می پذی
رد. او معتقد بود که مردان وزنان پاسدار که از کشور دفاع می کنند باید مانند یکدیگر فنون نظامی و دفاعی را یاد بگیرند ولی افلاطون این برابری را نه به خاطر حقوق زنان بلکه بخاطر مردان می دانست تا مردان بدون تعلق خاطر به خانواده، بدون اینکه ازدواج کنند با زنان پاسدار زندگی اشتراکی داشته باشند.
افلاطون در مقام مقایسه، زنان را، به مراتب پایین تر از مرد قرار می داد و حکم می کرد مردان بزدل وترسو که زندگی را با بیدادگری سپری کرده اند در حد زن می باشند.
ارسطو دیگر فیلسوف کلاسیک نیز زن را هم مرتبه مرد قرار نمی دهد و در تقسیم بندی حکمت عملی خود به اخلاق، خانواده و جامعه زن را زبردست مرد ولی رئیس خانواده می دانست. تحولات عصر روشنگری و سپس انقلاب فرانسه و پیدایش نهضت هی نخالف باعث شناخت
مناسبات زن و مرد از بعضی با تمام جهات مورد سؤال قرار گیرد. اصطلاح فیمینیسم تا قرن نوزدهم نیز دارد ادبیات سیاسی- اجتماعی غرب نشده بود. ولی فیمینیسم از اواخر قرن بیستم آشکارا و همه سیاسی- پیدا کردهو به عنوان همنشین برابری زن و مرد مطرح شد که تا کنون دو موج فیمینیسمی و شرح شده است موج اول از قرن نوزده آغاز شد که در آن مطالبی نیز آموزش عالی و فرصتهای مساوی با مردان و حق رأی در خواست شد ولی ظهور فاشیسم و نازیسم و
تأکید آن بر نقش مادری-
همسری این موج رها شد. موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد ولی به دلایل مختلف از مجله تحقق برخی مطالب هم اکنون فیمینیسم درغرب از جاذبه چندانی برخوردار نیست. ولی در کشورهای جهان سوم از جمله ایران، جریان های فیمینیسمی در مفهوم برابری طلبی زنان با مردان همچنان پرجاذبه می باشد.
در ایران فعالیت های سیاسی- اجتماعی زنان در اشکال مسجم و سازمان یافته کمتر مشاهده شده است. روی هم رفته جریانهای فیمینیسمی در ایران به لحاظ تکیه گاه تئوریک در سال 1869 توسط استوارت میل به نگارش در آمد. میل که کتاب «کنیزک کردن زنان» ضمن دفاع از اصل برابری کامل زن و مرد، تصویر اینکه زنان در کارها ناتوان تر از مردان هستند را به نحوه رفتار اجتماعی مردان سنت می دهد و دلیل آن را عدم تباهی مردان نسبت به زنان می داند. پس این ا
ثر دهها اثر دیگر در این زمینه انتشار یافت که به رشد جریانهای فیمینیستی کمک کرد به طور کلی در این جریانهای فیمینیستی آنگونه که در غرب اتفاق افتاد شکل نگرفته است با توجه به تفاوت ساختار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی ما با غرب توقع جریانهای مشابه دو از واقعیت اندیشی است؛ ولی باید پذیرفت که در طی چند دهه اخیر با رشد برخی فاکت
ورهای مثبت در مورد زنان از جمله افزایش تحصیلات عالی، مطالباتی از سوی زنان ایرانی را با توجه به ساختار سیاسی- اجتماعی ایران باعث گردده است. در مورد این فیمینیسم که در واقع برابر خواهی و تساوی با مردان است، موارد زیر قابل طرح است:
1- به طور کلی جریانهای فیمینیسمی پیش از آنکه جنبه ی ایجابی داشته باشند، جنبه انتقادی دارند؛ یعنی در آنها مرتباً از مردان و ساختار مرد سالاری جامعه انتقاد می شود، تجربه نشان داده است که جنبه های انتقادی کمتر می توانند به اجماع و همبستگی لازم دست یابند.
2- ساختار مردم سالارانه و پدر سالارانه؛ جامعه ایران مهمترین چالش زنان در موج برابری طلبی است. منظور از پدر سالاری (پاتریمونیالیسم) ساختاری است که در سطح سیاسی اجتماعی و حتی واحد خانواده از دیرباز در جامعه ایرانی جریان داشته است. در این برداشت رئیس خانواده زمینه را برای اطاعت پذیری از او واجب بوده است. (پدر خانواده، رئیس سیندتوم و;) این ساختار زمینه را برای اطاعت پذیری، اقتدار گرایی مردانه، انفعال سیاسی و اجتماعی و عدم اعتراض آماده کرده است هر چند گسترش مدارس و دانشگاه ها در کل فرهنگ عمومی پدرسالاری جدید در مفهوم مدرن تر آن در خانواده، جامعه و موزه سیاسی باز تولید شده است که خاستار اطاعت پذیری در شکل نوین آن شده است.
3- مهمترین مطالبات زنان در حوزه سیاست مربوط به سهیم شدن در بالاترین مناصب دولتی یعنی ریاست جمهوری، وزارت و حوزه قضا است. ما در تاریخ مملکتمان هیچ گاه صدراعظم زن، نخست وزیر زن و یا رئیس جمهور زن نداشته ایم. در قانون اساسی از مجله شرایط ریاست جمهوری این است که فرد از رجال سیاسی باشد، در قانون اساسی تفسیر مواد قانون اساسی نیز باشد رای نگهبان است و شورای نگهبان مفهوم رجال سیاسی را همواره با مفهوم مرد بودن یکی انگاشته است؛ هرچند برخی اینگونه تفسیر می کنند که منظور از رجال سیاسی، همان سیاستمدار است. و زن سیاست مدار هم می تواند رجل سیاسی تلقی شود، ولی به هر حال این اص
طلاح محل مناقشه است و زنان فعلاً نمی توانند به این منصب دست یابند. در
مورد وزارت نیز ما در تاریخ معاصر کشورمان فقط یک زن وزیر داشته ایم (فرخ رو پارسا قبل از انقلاب اسلامی)، معمولاً کاندیدای ریاست جمهوری قبل از انتخاب وعده های زیادی مبنی بر حضور زنان در کابینه می دهند. در انتخابات ختم ریاست جمهوری، محمد خاتمی وعده های مشابه ای داد در نهایت به زنان تنها در سازمان محیط زیست اجازه ریاست داده شده که این پست تا کنون بالاترین منصب زنان در نظام جمهوری اسلامی بوده است. روی هم رفته علی رغم افزایش زنان تحصیل کرده تنها سه درصد پستهای مدیریتی در اختیار این قشر بوده است. بر سر هم، رغم شعارهای فیمیسنیستی در سالهای اخیر، هنوز ذهنیت کافی برای سپردن پست های کلیدی به زنان در جامعه حادث نشده است.
4- با توجه به اینکه زنان در مدت مناسبی و طی یک پروسه لازم، تجارب اداری و علمی لازم را کسب نکرده اند، نمی توان انتظار داشت که کرسی های مدیریتی را یک شبه برای آنها در سطحی وسیع خاکی کرد و یکباره چندین وزارتخانه و سازمان و نهاد بزرگ را به آنها سپرد. مطابق مطالعاتی که طی سالهای اخیر در چند کشور صورت نگرفته است، این موضوع را تأیید می کند که حتی زنان مدیر بطور گسترده، پذیرای ذهنیتی که مستعد همکاری زنان دیگر در کنار خود یا زیردستان آنها باشد، نیستند و در این زمینه مردان را ترجیح می دهند؛ بنابراین بر
ای سپردن پستهای مدیریتی باید آنها تجربه لازم را طی یک فرایند طولانی مدت کسب کنند تا بتوانند بر این ذهنیت فائق آیند.
5- یکی از زمینه های مورد علاقه زنان حوزه خصوصی است که شامل نوعی پوشش روابط اجتماعی و ; است. دولت تأکید دارد که اماکن عمومی که زنان در آن ظاهر می شوند (خیابان، مدرسه، دانشگاه و ; ) جزء حوزه عمومی است، بنابراین باید علادق فردی در این حوزه مطابق معیارهای ارزشی نظام باشد. در طی سالهای اخیر زنان با ایجاد تغییر مد و رنگ پوشش و ظاهر تحولاتی در این حوزه ایجاد کرده اند که این امر با انعطاف نسبی د
ولت توأم بوده است و در خصوص اعتراض بخشی از حاکمیت را نیز در پی داشته است. در طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری حتی تأکید برخی کاندیدای محافظه کار نیز موضع منشأ فرمی نسبت به تحولات اخیر در این حوزه داشته اند.ک سو نیازمند تشکلهای مدنی و سازمان یافته اند که در سالهای اخیر تعداد آنها روبه افزایش بوده است، از سوی دیگ
ر نیازمند تغییر ذهنیت بافت پدر سالانه اند.
7- زنان امروزی باید بپذیرند در حلقه هایی از سنت و مدرنیسم قرار دارند، غالباً دیده شده است که برای فرار از سنت، به دامان تجدد افتاده اند؛ تجدد یعنی استفاده از ابزار ظواهر مدرن بدون تغییر ذهنیت سنتی، زنان بایستی بر اساس شناخت زمان و درک موقعیت و با توجه به مسائل بومی و محلی (فرهنگ، اسختار اجتماعی و ;) با نکاهی مدرن، آنده را رقم بزنند، کاری که مردان نیز بدان نیازمندند.
جنبش فیمینیسم مقاصد و انگیزه ها
فیمینیسم یکی از پدیده های ظهودی است که داعیه دفاع و حمایت از زنان و استیفای حقوق آنها را دارد و برای این که در این زمینه بحث کنیم باید پیدایش این پدیده که در حال حاضر از آن به عنوان یک جنبش یاد می شود اشاره شود. در واقع جنبش فیمینیسم، یک پدیده غربی تمام عیار محسوب می شود که در حال و هوایی کاملاً غربی به منظور استیفای حقوق زنان در دیار غرب شکل گرفته شکل گرفته است. این جنبش عمدتاً در دوران بعد از جنگ جهانی دوم قوت و گسترش زیادی پیدا کرد و در کشورهای غربی رشد یافت و بعضاً در عرصه ها و میادین مختلفی موفق به نیل موفقیت های چشمگیر به نفع زنان گردید. در واقع می توان گفت که در سالهای اخیر این جنبش تمایل شدید برای پیدا کردن یک هویت سیاسی پیدا کرد و وقتی که تمایلات فیمینیسمی در کشورهای جهان سوم از رشد و توسعه بیشتری برخوردار گشت، برای کسی شکی باقی نگذاشت که مطالبات این جنبش برای استعفای حقوق زنان معطوف به نگاه و نگرش سیاسی متصدیان و دست اندرکان اصلی این جنبش فمینیستی در کشورهای جهان
سومی هویتی کاملاً سیاسی و منطبق با شعارها و توجهات و گرایش های غربی دارد . در واقع انقلاب صنعتی در اروپا و به ویژه در انگلستان منشأ پیدایش تحولات بسیار مهمی در عرصه های اجتماع گردید و می توان گفت نیاز روز افزون به کارگران ارزان و نیمه ماهر برای تضمین جرقه تولید کارخانجات و صنایع انگلستان ، زنان رسماً به عنوان نیروی کار وارد عرصه تولید شدند و استفاده از زنان شکل معمول تری نسبت به گذشته پیدا کرد . طبعاً تقسیمات و محدودیت های فراوانی برای زنان در حین کار پدید آمد که می طلبید کارفرمایان برای افزایش تولید و بهره وری کامل از نیرو
های تولیدی به بررسی و رسیدگی به مشکلات به وجود
آمده بپردازند و احیاناً به وضع و تصویب مقرارتی بپردازند که درآن ها از حقوق زنان کارگر حمایت و پشتیبانی شده بود . بنابراین از پایه و اساس ، آغاز یک حس و یک ایده برای دفاع از حقوق زنان به فضای کارگری مربوط می شد و سپس با گذشت چندین دهه و به ویژه در قرن 19 و 20 دفاع از حقوق زنان به عرصه های اجتماعی و خانوادگی کشیده شد . و سپس به پیدایش جنبش فمینیستی منجر گردید که یک حالت افراطی گری و حمایت از جنبش زنان محسوب می شود چرا ؟ زیرا فمینیسم اساساً یک جنبش اصلاح طلبانه و منادی دفاع از حقوق زنان در چهار چوب یک جامعه مدنی محسوب نمی شود بلکه این جنبش به دنبال تأسیس و یا به عبارت بهتر ایجاد نوآوری در حقوق زنان می باشد تا این که از حقوق مسلم آن ها دفاع کند . مثلاً در حال حاضر یکی از مسایل و موضاعاتی که جنبش فمینیسم در غرب به دنبال تحقق آن بوده و برای آن اهمیت زیادی قابل است این است که نام خانوادگی فرزندان به نام خانوادگی زن مبدل سازد تا نام خانوادگی پدر ! این موضوع نشان می دهد که برای رسیدن به برابری ، حاضرند هرآنچه را که قاعده و قانون طبیعی است را وارونه سازند .
رابطه ی این جنبش با مذهب و باورهای مذهبی چیست ؟
ارتباط هواداران این جنبش با مذهب و یانت مسیحی در غرب کاملاً سبی و منفی است و اصولاً یکی از فعالیت های اصلی کلیسای کاتولیک و واتیکان عبارت از نفی و رد هر گونه ادعا و خواسته جنبش فمینیسم می باشد و از این رو و در حال حاضر یک تقابل شدید میان واتیکان و جنبش فمینیسم در غرب وجود دارد و در این میان هواداران این جنبش هیچ گونه احترام و شأنی برای قواعد و رسومات مذهبی در خصوص زن و خانواده قابل نیستند .
در غرب فردگرایی به عنوان یک دیدگاه کلی و پذیرفته شده حاکم است و مبنای روابط کنونی در عرصه اجتماعی می باشد . بنابراین دولت در زندگی خصوصی
افراد دخالت نمی کند و به علاوه برای دخالت مذهب در مسایل قانون گذاری و تأثیر گذاری رسومات مذهبی در تصویب و تأیید قوانین محدودیت های زیادی وجود دارد و از سوی دیگر با توجه به گسترش مقبولیت ایده حقوق بشر در جوامع غربی ، جنبش فینیسم با خدمت در آوردن این مفهوم می کوشد مقاصد و انگیزه های خود را در قالب حقوق بشر ،
متأسفانه این جنبش در پاره ای از کشورهای جهان سوم رشد و توسعه یافت و نباید شک داشت که کشورهای جهان سوم حمایت وسیعی به عمل آورده و می آورند و لذا باید گفت توفیق این جنبش در برخی از کشورهای جهان سوم رابطه دقیق و تنگاتنگی به این حمایت ها دارد و لذا در صورتی که این حمایتها به دلیلی قطع شود ، جنبش فمنیستی به خاطر تعارض با آداب ورسوم و فرهنگ ملی بلافاصله خاموش خواهد شد زیرا همچنانکه گفتیم جنبش فمنیستی درغرب به دلیل حال وهوای حاکم بر جوامع غربی پدید آمد و ممکن است در یک زمانی حتی موفق شده باشد یک گره ای از مشکلات زنان غربی را بگشاید اما چون مسایل مربوط به زنان در کشورهای جهان سوم لزوماً شباهتی به مشکلات زنان کشورهای غربی نداشت و ندارد ا ین جنبش به این دلیل خیلی موفق به نفوذ در جوامع جهان سوم نشده است .
نشانه های نفوذ این جنبش
این جنبش موفق به نفوذ نشده است بلکه دامنه آن مانند غرب وسیع و پهن نیست و به علاوه باید به یک نکته پر اهمیت اشاره کرد و آن این که طرفرداران جنبش فمنیستی درکشورهای جهان سوم و مشخصاً در کشورهای جهان اسلام هیچگاه خواسته ها و مطالبات جنبش فمنیستی در غرب را مطرح نکردند . بلکه خواسته های کاملاً دقیق و متوازن مطرح ساختند تا نفوذ خود را به شکل خزنده و تدریجی انجام دهند اما این جنبش باز هم نتوانست دست روی مسائلی بگذارد که در مفهوم امروزی به آنها خطوط قرمز جامعه گفته می شود . مثلاً در زمان رژیم شاه ، هم محمدرضا و هم پدرش ، تلاش خود را صرف بی حجابی زنان نمودند اما ما می دانیم که در این تلاش با مقاومت جانانه و سرسخت زنان مسلمان مواجه می شونند و لذا طرح خواسته ها و مطالبات نامتعارف دیگر در زمینه غربی کردن زن ایرانی جواب نداده است و به همین دلیل وقتی انقلاب اسلامی آغاز می شود می بینیم که زنان بی حجاب کم کم وقتی در تظاهرات شرکت می کنند به طور نا خودآگاه حجاب و چادر بر سر می کردند و در تظاهرات شرک
ت می نمودند بنابراین نه رضا خان و نه پسرش هیچگاه نتوانستند آداب و رسوم فرهنگی جامع را به نفع فرهنگ وارداتی غرب به هم زنند .
شاید،زنان را بتوان اولین قربانیان مدرنیسم به حساب آورد. چرا که همراه با انقلاب صنعتی وظهور کارگاه ها وکارخانه های بزرگ تولیدی ،گرایش ونیاز شدیدی به نیروی کار ارزان و کم توقع پیداشد.بهترین گزینه پیش روی کارخانه داران برای این امر، زنان بودند که نسبت به مردان بسیار کم توقع تر بی سروصداتر مطیع تر ومنظمتر بوده واحیانارای سوء استفاده های جنسی نیز مناسب بودند.بدین ترتیت زنان وحتی کودکان بینوا در سخت ترین شرایط کاری و با حقوق بسیار کم واندک، به استثمار و بهره کشی فئودال های صنعتی در آمدندت
ا دوره ای ننگین رابرای اروپا به تصویر کشند.
تاریخ قرون 18 و19 ،بازگو کننده خاطرات بسیار تلخی از این دوره است که مطالعه آن، زنگار درد را بر سینه آدمی به یادگار می گذارد.ارزش ومنزلت زنان در این دوره، شاید با ارزش زن در قبایل وحشی آمریکایی یا اعراب عصر جاهلیت قابل مقایسه باشد .هرنوع ظلم وستمی بر زنان روا داشته شد، تا تاریخ جامه سیاه بر تن کند ووجدان های بشری در عزایش به سوگ بنشینند. وسعت این بی عدالتی ها به حدی بود، که سبب ترکانده شدن دمل چر
کین قرن ها ظلم وستم برزنان گردیدوباپیش زمینه های لیبرالی موجوددرفضای فکری جامعه،به تشکیل نهضتی به نام ((فیمینیسم)) انجامید.
این نهضت تحت لوای حقوق بشر تشکیل شده وبه تدریج فعالیت خود را آغاز کرد.ولی متاسفانه نفوذ وسیطره طرز فکر غلط، اعورانه وافراطی در این نهضت،یعنی تشابه حقوق زن ومرد ونفی همه تفاوت های میان این دو جنس سبب گردید که جریان در آمدن از چاله وافتادن در چاه، مصداق پیدا کند.
زن غربی در ضاهراز چنگال ذلت ،خواری وله شدگی در زیر چنگال صنعت نجات یافت اما از سویی دیگر در منجلابی گرفتار آمد که فرارسیدن دوره ای ننگینتر از قبل را نوید می داد.نفی همه تفاوت های بین زن ومرد که تغییرات زیادی را در ساختارهای اجتماعی غرب به دنبال داشت، حضور بی حدومرز وهمه جانبه زنان را در همه عرصه های اجتماعی موجه می نمود.زنان به تدریج در شغل ها، موقعیت ها، منصب ها، ومدارجی قرار گرفتند، که نه تنها آنها را از حالت زنانه خارج می کرد بلکه ایشان را به موجوداتی بی هویت تبدیل می نمود.آرام آرام زن بودن وروحیات زنانه از دامان زن غربی رخت بربست و وی ،به موجودی اسیر در قدرت شهوانی مردان تبدیل شد.موجودی که در ضاهر، آزاد از قیدو بندهای زنانه وزورگویی های مردانه بود ،ودر باطن، به موجودی منزوی، بی احساس وبیمار روحی تبدیل شده بود که در آن، نه خبری از خلقیات معصوم زنانه بود ونه عطوفت مادری ونه آرامش روانی .تا جایی که یکی
از فعالان این نهضت در سخنانش اعتراف کرده است که(( امروز زنان به بیماری دچار شده اند که هیچ اسمی بر آن نمی توان گذاشت.))
رشد روز افزون آمار فساد، تجاوز، طلاق وخودکشی گویای بر این مطلب است که حذف، ودر نظر نگرفتن تفاوت هایی که باالذات بین زن ومرد وجود دارد، منجر به سقوط در باتلاقی خواهد شد که غرب در حال حاضر مشغول جان کندن در آن است.
متاسفانه این رویه همچون دیگر محصولاتِ فکریِ فاسد غرب، به تمام دنیا سرایت کرد.اخیراً در کشور های اسلامی و حتی در ایران نیز شاهد نفوذ وسیطره این نهضت فکری نابودگر بوده وهستیم.مشاهده ومقایسه وضعیت زنان کشور، قبل و بعد از سال 1376، که اوج گیری فعالیت این جنبش در ایران بود، به خوبی نمایانگر گرفتار شدن زنان وکل جامعه در دام فمنیسم است وکشور عواقب سوء آن را به انتظار نشسته است.تغییر وضعیت
حجاب، نحوه پوشیدن لباس، تغییر الگوهای رفتاری وارزش ها در میان زنان، واز همه مهمتر حضور بی حدوحصروغیر معقولانه ونامقیدزنان درعرصه های اجتماعی مارا به سمت وسوئی می کشد، که اگر دیر بجنبیم به زودی باید خود را در منجلابی که هم اکنون جامعه غربی در آن گرفتار آمده، ببنیم.
حضور هر چه بیشتر زنان در جامعه ،فی الظاهر و به تعبیر بعضی روزنامه های وابسته به معنای توسعه، تجددوپیشرفت فرهنگی و اجتماعی است.به گوشه هایی از این اظهارات توجه کنید :((توسعه یافتگی در یک کشور، منوط به ایجاد فرصت
های اجتماعی برابر، برای تمامی اقشار جامعه است. بر همین اساس دولت های جوامع توسعه یافته کوشیده اند باوضع قوانین، تخصیص امکانات واصلاح نگرش های حاکم، زمینه مشارکت فعال عمومِ آحادِمردم را در پیشبرد اهداف اجتماعی، فراهم آورند.یکی از مهم ترین مشخصه های این تلاش ها نیز، حضور زنان در عرصه تصمیم گیری های اجتماعی است.امروزه حتی بسیاری از کشورهای در حال توسعه، بادرک اهمیت حضورزنان در جامعه تلاش می کننداز خلال حمایت های قانونی از این قشر،وآموزش آنان در سطوح مختلف تحصیلی وحرفه ای، از ثمرات چشمگیر حضور این بخش از جامعه در پیمودن مسیر توسعه، بهره مندشوند.))
با این عقیده، کشوری که درصد بیشتری از مدیران، کارمندان، کار
گران، دانش پژوهان، دانشجویان ودانشگاهیان، شخصیت های سیاسی وفرهنگی، ودر کل پست های حقوقی آن را زنان تشکیل دهند، امروزی تر، پیشرفته تر وتوسعه یافته تر است.اما آیا فی الواقع می توان حضور لجام گسیخته وبی قید وشرط زن در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی را فاکتوری برای توسعه یافتگی در کشور های اسلامی، از جمله ایران به حساب آورد؟
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک کشور اسلامی وقرآنی، رویه
بالا را با سرعتی قابل توجه دنبال کرده است وحضور زنان در عرصه های مختلف جامعه روز به روز در حال افزایش است.پست های مهم مملکتی، نهاد های حکومتی، اداری، اقتصادی وآموزشیِ کشور به تدریج شاهد حضور بیش از پیش زنان هستند.
دانشگاه نیز به عنوان اصلی ترین کانالِ تولید نیروی متخصص مورد نیاز جامعه ،از این هجمه همه جانبه در امان نبوده وآماج حملات فمنیستی قرار گرفته است.پذیرش دانشجو بدون لحاظ جنسیت ،در بیش از 90 درصد رشته های دانشگاهی این مطلب را می رساند که ما خواسته یا نا خواسته، اسیر نگرش لیبرالی به اجتماع وبه خصوص زنان گشته ایم.شرکت بی قید وشرط زنان در دوره های آموزشیِ آموزشِ عالی، نه تنها به سود کشور تمام نخواهد شد، بلکه زیان های جبران ناپذیری را ازلحاظ اقتصادی، اجتماعی، وروانی به کل جامعه وارد کرده وخواهد کرد. ادله ای که در زیر ارائه می شوند تنها بخشی از مشکلاتی است، که بر اثر حضور نامقید زنان در دانشگاه گریبانگیر جامعه خواهد شد.
1-بعضی رشته های دانشگاهی به خصوص رشته های فنی ومهندسی مانند مهندسی معدن، نفت، مکانیک، کشاورزی، منابع طبیعی و;با روحیات لطیف وظریف زن، سازگاری ندارد.این ناسازگاری به ماهیت دروس نظری این رشته ها وخصوصیات ویژه دروس عملی آنها برمی گردد. واحدهایی همچون کارگاه جوشکاری، زراعت، باغبانی، اردوهای علمی به مناطق کوهستانی و;خواه ناخواه، روحیات زنانه یک زن را تحت تاثیر قرار داده وبه ازبین رفتن آن می انجامد.
از سوی دیگر محیط کاری در آینده شغلی این رشته ها، معمولا محیطی خ
شن ،پرمشقت ،جدی وبه دور از احساسات است که با خصائص ولطایف روحی ویژه یک زن در تناقض قرار گرفته، بیماری های ناشناخته وکلافه کننده ای را برای او به ارمغان می آورد.حتی ا
گروی به ادامه حضور در این شغل تن در دهد، هرگز نخواهد توانست مانند یک مرد به وظایف کاری خود عمل کند وچه بسا کار را با مشکلات زیادی مواجه کند.این مسأله به حدی جدی است که بعضی از زنان غربی که در پست های مملکتی به فعالیت مشغولند، از هورمون های مردانه استفاده می کنند تابتوانند در محیط کاری خو مفیدتر واقع شوند.
2-بسیاری از زنان پس از فارغ التحصیل شدن در رشته های خود، به دلایل مختلف از ورود به بازار کار امتناع می ورزند.از جمله این دلایل میتوان به شرایط سخت کاری، نیاز به حضور زن در خانواده، مخالفت شوهر و; نام برد.البته همین مخالفت شوهر با کارِ بیرون از منزلِ زن، یکی از دلایل وعوامل مهم طلاق در کشور می باشد، که خود از مهمترین مضرات شرکت
زن در فعالیت هاو مشاغل اجتماعی است.
مجموعه این دلایل سبب می شود که درصد بسیار پایینی از زنان تحصیل کرده، به نیروی کاری کشور بپیوندند.این موضوع سبب ضربه شدید اقتصادی به دولت خواهد شد.چراکه بر اساس آمار، در حال حاضر میلیون ها تومان برای هر دانشجو در طی دوران تحصیلات عالی تا مقطع کارشناسی، هزینه می شود.این سوبسید در واقع سرمایه گذاری دولت است بر شخصی که باید بعد از فراغت از تحصیل، چرخ های مملکت را در عرصه های صنعت، مدیریت و;بچرخاند.بدین ترتیب دولت در مورد اکثر زنان دانشجو ،سرمایه گذاری ناموفقی انجام داده است وضربه اقتصادی شدیدی را بر خود وارد آورده است.
نظر سنجی های به عمل آمده بین زنان، در خصوص انگیزه ورود به دانشگاه نشان می دهد، که کمتر از 20درصد آنان برای پیدا کردن شغل در آینده و مابقی به دلایلی همچون علاقه به رشته ای خاص، یافتن فرصت های بهتر برای ازدواج، اثبات لیاقت خود به اطرافیان، رفع بیکاری، دوری از خانواده(برای دانشجویان غیر بومی)و; در کنکور شرکت کرده و به دانشگاه وارد شده اند.همانطور که آمار نشان می دهد احتمال ادامه فعالیت ومفید واقع شدنِ زنان در رشته خود برای جامعه ،کمتر از 20 درصد می باشد واین امر آسیب های فراوانی را به اقتص
اد کشور وارد خواهد آورد.
این مسائل در حالی است که شانس ورود به دانشگاه برای دختران بسیار بیشتر از پسران است.چراکه از سوئی پسران، در حین آزمون تحت اظطرابی بسیار شدیدتر از دختران قرار دارند.مسائلی همچون خدمت سربازی،دستیابی به شغل برای آینده و;برای پسران استرس زیادی ایجاد می کند.از سوی دیگر درگیر بودن با کارهای جنبی داخل وخارج از منزل نیز پسران را تحت فشار قرار می هد.همچنین انجام خدمت سربازی وعلاقه کم برای شرکت در کنکور پس از آن، سبب بالا رفتن آمار دختران در پشت کنکور، نسبت به پسران شده است.در سال1382 حدود 61 شرکت کنندگان در کنکور دختر و 39 درصد پسر
بوده اند.بدین ترتیب شانس راهیابی دختران به دانشگاه بسیار بیشتر از پسران خواهد بود، که آمار نیز این مطلب را تأیید می کند.
3- در صدی از زنان پس از فراغت از تحصیل جذب ب
ازار کار شده ودرآمدزایی می کنند.اینان معمولاً با قرار گرفتن در یک خانواده مشکلات زیادی را پیش روی همسر، اعضای خانواده وجامعه قرارمی دهند.فرصت کمتر برای همسرداری وخانه داری شوهر راکلافه می کندوحضور کم مادر وعطوفت مادری در خانواده، تربیت فرزندان را با مخاطره مواجه می سازد.علاوه بر این مشکلات با درآمد زایی توأم زن ومرد، درآمد کلی خانواده از حد معمول فراتر می رود.این در حالی است که مرد دیگری در دیگر نقطه جامعه، با وجود تحصیلات عالیه به دلیل نبود کار، از درآمد کافی محروم می شود که در این صورت
یا از تشکیل خانواده سربازمی زند ویا با سختی فراوان، خانواده ای را تشکیل می دهد.در مورد اول، بالا رفتن آمار فساد، جرم وجنایت واعتیاد، ودر مورد دوم خانواده هایی با درآمد زیر خط فقر را از نظر بگذرانید.مقایسه این موضوع با قوانین مملکت که بر اساس نص صریح قرآن، اداره مالی خانواده را بر عهده مرد نهاده است، به خوبی لزوم تغییر نگرش در نرم افزار های اجتماعی وتولید نرم افزار همه جانبه اسلامی را به اثبات می رساند.
از طرفی بر اساس اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران((ازآنجاکه خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین ومقررات وبرنامه ریزی های مربوط به آن باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده وپاسداری ازقداست آن واستواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق واخلاق اسلامی باشد.))
با توجه به اصل فوق واستدلالات وشواهدی که در بالا به آن اشاره شد، حضور زن به عنوان شاغل باعث سست شدن روابط خانوادگی وچه بسا عدم توانایی تشکیل خانواده برای عده ای دیگر خواهد شد، که این موضوع علاوه بر مغایرت با قانون اساسی کشور زیان های مادی ومعنوی جبران ناپذیری رابه کشور وارد خواهد آورد.رشد بیکاری مردان، افزایش اعتیاد، بالا رفتن آمار فسادوفحشاو;چنان که ذکر شد، به طور مستقیم یا غیر م
ستقیم با این موضوع در ارتباطند .
4-آوردن دلایل نقلی برای استدلال، در جامعه کنونی که مسیر پله پله تا رسیدن به یک جامعه سکولار را طی می کندوسرمایه های عظیم وحیانی خود را به بهای اندک می فروشد وحتی نهاد های دینی آن هم مشغول ساخت دین عصری هستند، کاری عبث وبیهوده به نظر می رسد. اما خوب است در راستای ساختن یک عصر دینی، به پاره ای از سخنان امیر مومنان علی (ع) ، در نقد فمینیسم وحضور افراطی زن در جامعه اشاره کنیم.ایشان در توصیه به فرزند گرامیشان می فرمایند :
((در امور سیاسی کشور، از مشورت با زنان بپرهیز که رأی آنان زود سست می شود وتصمیم آنان ناپایدار است.در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سختگیری در پوشش عامل سلامت و استواری آنان است . بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان آوری، واگر بتوانی بگونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسند ، چنین کن;.مبادا در گرامی داشتن زن زیاده روی کنی که او را به طمع ورزی کشا
نده برای دیگران به ناروا شفاعت کند.))
اما پاسخ به این سوال که چه باید کرد؟به راستی، حال که سرمایه های مادی ومعنوی کشور یکی پس از دیگری در حال نابودی است ، حال که رشد بیکاری تار وپود جامعه را از هم گسسته است ، حال که به دلیل بالا رفتن سن ازدواج وسختیِ محیا کردن شرایط آن، فساد وفحشا جامعه را فرا گرفته است ، حال که اعتیاد در گوشه وکنار این ک
شور پهناور در کوچه به کوچه وخانه به خانه آن بیداد می کند،حال که با شعارهایی مثل حقوق بشر، حقوق زن، آزادی و;فریب خورده وخودرا در آستانه سقوط فرهنگی می بینیم، چه باید بکنیم؟چگونه می توان حال وهوای کشور را به روزهای آغازین انقلاب بازگرداند؟چ
دانلود مقاله اصول و فروع دین word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله اصول و فروع دین word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اصول و فروع دین word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
اصول و فروع دین
مقدمه
خوانندگان عزیز! شما مسلمانید ولى براى مسلمان کافى نیست که خود را مسلمان بنامد و بدستورات اسلام رفتار نکند، زیرا بر شخص مسلمان لازم است که: طبق قوانین اسلام عمل کند تا براستى مسلمان باشد، در دنیا آسوده زندگى و در آخرت سعادتمند و اهل بهشت گردد. بنا بر این بر شماست که دستورات و تعالیم اسلام را فرا گرفته با کوشش فراوان بدان عمل کنید. تعالیم عالیه اسلام بر سه بخش تقسیم مىشود:
1 ـ اصول دین.
2 ـ فروع دین.
3 ـ اخلاق.
هرکس به اصول دین مقدس اسلام عقیدهمند گردید و به فروع آن عمل کرد و خود را به اخلاق اسلامى آراست در دو جهان رستگار خواهد شد.
دین اسلام، دین علم و آگاهى و مبازره با نادانى است و در این هیچ تردیدى نیست. آیات و روایات درباره علم چندان زیاد است که اگر همه آنها گردآورى شود، کتاب و بلکه کتابهاى پر برگ و بارى خواهد شد.
نخستین فرمان خداوند به پیامبر اسلام (ص) «اقرأ» است و هم او – جلت عظمته – به قلم و نوشته سوگند یاد نموده و به پیغمبر خاتم – که خود شهر علم مىباشد- امر به فزون خواهى علم فرموده است. در روایات نیز، علم گمشده مؤمن و رأس هر خیر و برتر از عبادت شمرده شده است و آموختن دانش بر هر مسلمانى واجب دانسته شده و دانشآموز مانند «مجاهد فى سبیل الله» قلمداد شده است.
این مختصر خوشهاى بود از خرمنها و هر دل سخن پذیرى بى اغراق به این سخن دلپذیر اقرار خواهد کرد که رکن رکین مکتب حیات بخش محمدى(ص)، تکریم علم در کلیه ابعاد آن است .
البته، اگر چه سفارش اسلام به علم، مطلق است و مختص به رشتهاى خاص نیست، اما برخى از علوم به لحاظ این که مىتوانند علاوه بر تأمین سعادت دنیوى، متضمن سعادت اخروى نیز باشند، از امتیازات بیشترى برخوردارند و آن علوم دینى است. روشن است که علم به دین در گرو علم به آن است و تا هنگامى که کسى آگاهى از دین نداشته باشد، نمىتواند به آن جامه عمل پوشد. آگاهى به اصول دین – و یا حداقل اینکه یقین به آن – بر هر مسلمانى واجب است و در این زمینه از کسى نمىتوان تقلید کرد.
هم چنین آگاهى به فروع دین بر همه مسلمانان واجب است. این آگاهى ممکن است بر دو گونه باشد: از راه تحقیق (اجتهاد) و از راه تقلید. اجتهاد از تقلید برتر است و در اسلام، اصل بر این است که هر فرد از راه تحقیق و اجتهاد به فروع دین عمل کند؛ اما گستردگى مباحث دین و اشتغالات مردم به امور گوناگون، مانع از شناخت اجتهادى و تحقیقى آنان از فروع دین است. از این رو به مردم رخصت داده شده که در فروع دین تقلید کنند و چون خودشان نمىتوانند به تحقیق در این باره بپردازند و به اجتهاد نائل شوند، دست کم از طریق تقلید از مجتهد به شناخت احکام دین نائل آمده و به آن عمل کنند.
از آن جا که تقلید از مجتهد مستلزم دانستن فتوا و نظر اوست، شناخت احکام دین از طریق تقلید بر هر مسلمانى لازم است. این حداقل انتظارى است که از یک مقلد مىرود و در غیر این صورت، اساساً تقلید ممکن نیست. در آغاز همه رسالههاى توضیح المسائل آمده است: دانستن احکامى که انسان به آن نیاز دارد و بدان مبتلا مىشود، واجب است. نتیجه سرپیچى از این مهم آن مىشود که شخصى که یک عمر به حکمى عمل کرده، چون آن را با جهل به حکم شرعى انجام مىداده، عملش باطل یا حرام گردیده است. مثال بارز و روشن این موضوع، احکام عبادات و معاملات است که همه مردم به آنها اشتغال دارند، چه بسا شخصى است که عبادات خود را بدون دانستن دقیق احکام انجام مىدهد که ممکن است با دستورات شرع مقدس مطابق نباشد و در نتیجه عمرى عبادت باطل به جا آورد. و چه بسا کسى است که به تجارت اشتغال دارد واحکام آن را نمىداند و دچار ربا و حرام مىشود و خود از این موضوع آگاهى ندارد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «کسى که بدون آگاهى به تجارت بپردازد دچار ربا مىشود»
خلاصه سخن اینکه بر هر مسلمانى واجب است که به احکام دین علم داشته باشد تا در عمل، دچار لغزش و خطا نشود و اعمالش درست و بر پایه نظر شرع مقدس انجام گیرد.
1 ـ توحید
توحید آن است که انسان بداند جهان را (خداى یکتا) آفریده و به آن هستى بخشیده و همه چیز در دست اوست بنا بر این آفرینش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض; همه و همه به اراده اوست.
(إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون).
ترجمه: هرگاه خداوند چیزى را اراده کند انجام مىگیرد.
دلیل بر وجود خدا، آنچه در آسمان مىبینیم از خورشید و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمین مشاهده مىکنیم از دریاها، جویبارها، میوهجات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان که در هوا به پرواز در مىآیند و حیواناتى که در آبها شناورند و حیوانات گوناگون که در روى زمین هستند با صداها و اندازههاى مختلف، و انسان این موجود شگفتانگیز آفرینش با حواس مختلفى که دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانیت اندوه و مانند آن. همه اینها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى مىکنند که به او عقیده مندیم و او را پرستش مىنمائیم و از او یارى مىجوئیم و در هرحال به او توکل داریم:
خداوند داراى صفات بسیارى است:
مانند (علم) بدین معنى که او همه چیز را از کوچک و بزرگ مىداند و از قلب همگى آگاهست.
و مانند (قدرت) یعنى: او بر هرچیزى توانا است، بر آفریدن، روزى دادن، میراندن، زنده کردن و غیر اینها.
و مانند (حیات) یعنى: او زندهاى است که نخواهد مرد.
و مانند (اراده) یعنى: او خواستار کارهائیست که در آن مصلحت است و هیچگاه کار زیان بخشى انجام نمىدهد.
و مانند (ادراک) یعنى: او همه چیز را مىبیند و همه چیز را مىشنود، گرچه آهسته باشد.
و مانند (قدمت) یعنى: او پیش از هرچیز بوده و همه چیز را آفریده و بعد از همه چیز خواهد بود.
و مانند (تکلم) یعنى: او با هریک از بندگان خالص خود و پیامبران و فرشتگانش که خواسته باشد سخن مىگوید.
و مانند (صدق) یعنى: آنچه مىگوید راست است و از وعده خود تخلف نمىورزد. اینها همه گذشته از اینکه آفریننده و روزى دهنده، و زنده کننده، و میراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شریف و کریم است، خداى بزرگ از نقص هم برکنار است، بنا بر این جسم نیست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه ترکیب نیافته است. و دیدن او امکانپذیر نیست نه در دنیا و نه در آخرت.
و عوارض بر او راه نمىیابد، بنا بر این مریض نخواهد شد، گرسنه نمىشود، خوابش نمىبرد و پیر هم نمىگردد، در کارهاى خود شریک نداشته، یکه و تنها است، و صفات خدا عین ذاتش مىباشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نیست که نخست نادان بودیم و سپس دانا شدیم، قدرت نداشتیم و آنگاه مقتدر گشتیم. بىنیاز است یعنى: نیازى به مشورت و همکارى ندارد و به وزیر و لشکرى محتاج نیست.
2 ـ عدل
بدین معنى که: دادگر است و به کسى ستم نمىنماید و کارى را بدون حکمت انجام نمىدهد، بنا براین هرچه را مىآفریند و روزى مىدهد و آنچه را مىدهد و باز مىستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمىدانیم. همانطورى که اگر دکترى به بیمار خود داروئى داد مىدانیم که: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم: خداوند متعال کسى را ثروتمند و دیگرى را تهیدست نموده، و یا به یکى شرافت بخشیده و به دیگرى نبخشیده، یا یکى را مریض کرده و دیگرى سالم است، و از این قبیل کارها; باید عقیدهمند باشیم که: همه اینها از روى حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پى نبریم.
چنانچه در روایت آمده که حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست کرد: برخى از دادگریهاى خود را که در ظاهر مشکل مىآید باو نشان دهد، خداوند باو فرمود که: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در کمین بنشیند تا جریانى را مشاهده کند. موسى (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سوارى در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش کرد کیسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندى کودکى آمد کیسه را برداشت و رفت سپس پیر مرد کورى از راه رسید و مىخواست وضو بگیرد که دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون کیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را بسرقت پولش متهم ساخت، کشمکش بین این دو در گرفت تا اینکه بالاخره اسب سوار کور را کشت. خداوند به موسى وحى فرمود که: اسب سوار مال پدر کودک را دزدیده بود، مال را بورثه پدر: (همان کودک) برگرداندیم و کور پدر اسب سوار را کشته بود که اینک به کیفر خود رسید. این بود نمونهاى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر کوتهبین ما درست نیست.
3 ـ نبوت
پیامبر به کسى مىگویند که: خداوند متعال به او وحى مىفرماید و پیامبران بر دو دستهاند:
1 ـ پیامبر مرسل: کسى را گویند که از طرف خدا برانگیخته شده تا مردم را از تاریکى به روشنائى و از باطل بسوى حق و از خرافات به حقیقت و از نادانى بسوى دانش راهنمائى کند.
2 ـ پیامبر غیر مرسل: کسى است که فقط براى خودش بر او وحى مىشود و در رسانیدن احکام به مردم مأموریتى ندارد. و تعداد پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار است (124000) و پیامبران مرسل چند نفرى بیش نیستند، اول پیمبران (آدم) علیه السلام و آخر آنان (محمد) صلىالله علیه و آله وسلم است.
پیامبران مرسل نیز دو دستهاند:
دسته اول: الوالعزم و آنان کسانى هستند که از جانب خدا براى شرق و غرب عالم برانگیخته شدهاند و اینان پنج نفرند:
1 ـ ابراهیم(ع). 2 ـ نوح (ع). 3 ـ موسى(ع). 4 ـ عیسى(ع). 5 ـ محمد (ص).
دسته دوم ـ غیر الوالعزم و اینها بقیه پیامبران هستند.
یهودیان از پیروان موسى علیه السلام و مسیحیان از پیروان عیسى علیه السلام، و مسلمانان پیروان محمد صلىالله علیه و آله هستند. ولى دین اسلام مکمل ادیان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است که از تعلیمات عالیه اسلام پیروى کنند همانطور که خداى متعال مىفرماید.
(ومن یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الآخره من الخاسرین).
ترجمه: هرکس غیر از اسلام دینى اختیار نماید از او پذیرفته نمىشود و در آخرت از زیان کاران است.
اسلام تنها شریعت الهى است که تا روز بازپسین برجا خواهد ماند و هیچگاه نسخ نمىشود.
تا کنون دانستید که محمد(ص) آخرین پیامبر الهى است و دینش اسلام است، که ناسخ همه ادیان و تا روز قیامت باقى است، اینک برخى از حالات آن حضرت را یاد آور مىشویم:
محمد(ص) فرزند عبدالله، مادرش آمنه دختر وهب است که در روز جمعه هفدهم ربیعالاول پس از طلوع فجر عام الفیل در مکه و در زمان سلطنت پادشاه دادگر، (انوشیروان) بدنیا آمده است و در روز بیست و هفتم ماه رجب پس از گذشت چهل سال از عمر شریفش در کوه حرا از جانب خداوند به پیامبرى برانگیخته شد و جبرائیل (فرشته وحى) فرود آمد و اولین سوره قرآن را بر او نازل کرد (اقرا باسم ربک الذى خلق;).
سپس براى رسانیدن پیامهاى الهى قیام کرد و در مراکز عمومى و میدانها مىگفت:
(ایها الناس قولوا لا إله الا الله تفلحوا).
ترجمه: (اى مردم. بگوئید بجز خداى یکتا خدائى نیست تا رستگار شوید) ولى چون اهالى مکه مشرک بودند به استهزاء حضرتش پرداختند، مىخندیدند و آزارش مىدادند تا آنجا که فرمود:
(ما او ذى نبى مثل ما او ذیت).
ترجمه: هیچ پیمبرى مانند من آزار ندید و در اول جز چند نفرى انگشت شمار به او نگرویدند، اول کسى که ایمان آورد امام امیرالمؤمنین على بن ابىطالب علیه السلام بود و پس از او همسر پیامبر حضرت خدیجه علیها السلام و سپس دستهاى دیگر ایمان آوردند و چون مشرکین به حضرت بسیار ستم کردند، از مکه به مدینه هجرت فرمود، و این هجرت ابتداى تاریخ مسلمانان شد، در مدینه تعداد مسلمانان افزوده شد و دولت اسلامى روز به روز، رو به پیشرفت و قدرت مىرفت تا آنجا که بر تمدنهاى جهان و ادیان سالفه برترى یافت. در مدتى که پیامبر اسلام(ص) در مدینه منوره بودند جنگهائى براى مسلمانان پیش آمد که همگى آنها بر اثر دشمنیهاى مشرکین بود.
پیغمبر (ص) در تمام جنگها روش صلح و مسالمت را از دست نمىداد و لذا تعداد کشتگان از دو طرف، مسلمان و غیر مسلمان به شهادت تاریخ در همه جنگها (که بیش از هشتاد جنگ بود) از یک هزار و چهارصد نفر تجاوز ننموده است.
از زمان بعثت پیغمبر اکرم(ص) تا هنگامى که رحلت فرمود قرآن کمکم و بمناسبتهائى بر آن حضرت نازل مىگردید تا این کتاب بزرگ آسمانى در مدت بیست و سه سال تکمیل شد. پیغمبر اکرم(ص) دین و دنیاى مردم را منظم و مرتب مىساخت، طرز داد و ستد و رویه معاشرت و اجراى سیاست را تشریع مىفرمود و پس از آنکه اسلام تکمیل شد این آیه نازل گردید:
(الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً).
ترجمه: امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما بهترین دین قرار دادم.
پس از رنجها و سختیهاى فراوان رفته رفته آثار کسالت در چهره پیامبر اسلام نمودار گردید و روز به روز شدت مىیافت تا اینکه در روز بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت جهان را بدرود گفت وطبق وصیت آن حضرت، على(ع) براى مراسم غسل و کفن و دفن و نماز خواندن اقدام کرد و در مدینه در جاى کنونى به خاک سپرده شد پیامبر اسلام (ص) در تمام احوال خود بارزترین نمونه براى امانت و اخلاص، راستگوئى و اخلاق نیک، دانش و بردبارى، گذشت و بخشش، کرم و شجاعت، تقوى و پرهیزکارى، زهد و فضیلت، پاکدامنى و دادگرى، فروتنى و جهاد بشمار مىرفت. بدن شریفش در اعتدال و تناسب بهترین بدنها و صورت مبارکش در نورانیت و زیبائى همچون ماه شب چهاردهم درخشان بود.
خلاصه در او همه برتریها جمع و داراى شرافت و بزرگى بسیارى بود محور دانش و دادگسترى و فضیلت و مدار دین و دنیا بود، تا بحال مانندش نیامده و تا ابد نخواهد آمد.
این بود پیامبر مسلمانان، و این بود قانون گذار اسلام که دینش بهترین ادیان و کتابش بهترین کتابها است (که باطل در آن راه نداشته و نخواهد داشت و از جانب پروردگار جهان نازل گردیده است).
4 ـ امامت
خداوند همانگونه که پیامبران را تعیین مىفرماید جانشینان پیامبران را نیز تعیین مىفرماید و دوازده نفر جانشین براى پیامبر ما محمد(ص) برگزیده است که آنان همان دوازده امامى هستند که نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از:
1 ـ امام امیرالمؤمنین على بن ابىطالب(ع) پسر عموى پیغمبر ما محمد(ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلامالله علیها.
2 ـ امام مجتبى: حسن بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است.
3 ـ امام شهید: حسین بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد(ص) است.
4 ـ امام زینالعابدین: على بن حسین علیهما السلام.
5 ـ امام باقر: محمد بن على علیهما السلام.
6 ـ امام صادق: جعفر بن محمد علیهما السلام.
7 ـ امام کاظم: موسى بن جعفر علیهما السلام.
8 ـ امام رضا: على بن موسى علیهما السلام.
9 ـ امام جواد: محمد بن على علیهما السلام.
10 ـ امام هادى: على بن محمد علیهما السلام.
11 ـ امام عسکرى: حسن بن على علیهما السلام.
12 ـ امام مهدى: محمد بن حسن قائم آل محمد علیهما السلام که در انتظارش بسر مىبریم.
این امامان دوازده گانه حجت خدا بر مردماند و همگى فرزندان رسول خدا(ص) مىباشند و در دانش و بردبارى، فضیلت و دادگرى، پاکدامنى و اخلاق نیکو و همه صفات مانند پیامبر اسلامند، مگر مىشود داراى این صفات برجسته نباشند؟ زیرا اینان جانشینان پیامبر، و پیشوایان مردم و راهبران اسلام و حجت خدا بر مردم جهانند. اینک حالات هریک را بطور اختصار بیان مىداریم و پیش از امامان به شرح حال دختر پیغمبر(ص)، و همسر على(ع)، مادر امامان فاطمه زهرا(ع) مىپردازیم:
دختر پیامبر (ص):
فاطمه زهرا، پدرش فرستاده خدا: محمد بن عبدالله(ص) و مادرش: بانوى بزرگ اسلام، خدیجه (امالمؤمنین) است، شوهرش بزرگترین جانشین پیغمبر، امیرالمؤمنین(ع) على است، و فرزندانش امامان دوازده گانه(ع) مىباشند، در روز بیستم ماه جمادى الثانى و چهل و پنجمین سال تولد پیغمبر(ص) بدنیا آمده و در روز سه شنبه سوم ماه جمادىالثانى یازده سال پس از هجرت پیامبر (ص) در سن هیجده سالگى دار فانى را بدرود گفته است. مراسم غسل و کفن و دفن او را امیرالمؤمنین(ع) بعهده گرفت و طبق وصیت آن حضرت، جنازه او را در شهر مدینه مخفیانه و در جاى پنهانى به خاک سپرد. این بانوى پرارج، در عبادت خدا و پرهیزکارى و فضیلت آئینه تمامنماى پدرش رسول خدا(ص) بود و خداوند در شأن او آیاتى چند از قرآن کریم نازل فرموده است، پیامبر اسلام به او (سیده نساء العالمین) یعنى: بزرگترین بانوى جهان لقب داد و او را بسیار دوست مىداشت، تا آنجا که هرگاه بر رسول خدا وارد مىگشت، حضرت به احترامش از جاى بر مىخاست و به او خوش آمد مىگفت، و او را در کنار خود مىنشانید و گاهى هم دست او را مىبوسید و همیشه مىفرمود: خداوندا با خشنودى فاطمه خوشنود خواهد شد و با رنجش فاطمه غضبناک مىگردد.
و براى امیرالمؤمنین(ع) چند پسر بنام: امام حسن و امام حسین و محسن(ع) آورد ولى حضرت محسن به جهت آزارى که بر او شد، سقط گردید. او دو دختر هم بنام: زینب و ام کلثوم(ع) آورد.
امام اول:
امام على امیرالمؤمنین(ع) فرزند ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد، پسر عموى پیغمبر(ص) و شوهر دخترش و پدر امامان (ع) مىباشد. پس از پیامبر، پیشواى مردم جهان و امیر مؤمنان است.
در روز جمعه سیزدهم رجب سى سال پس از تولد پیغمبر(ص) در شهر مکه و در خانه کعبه قبله گاه مسلمانان بدنیا آمد، و در شب جمعه نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه در محراب عبادت، با شمشیر ابن ملجم (لعین) ضربت خورد و پس از سه روز به درجه رفیعه شهادت نائل و بسوى پروردگار عالم شتافت در حالى که سن شریفش شصت و سه سال بود. امام حسن و امام حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن حضرت را عهدهدار شدند و جنازه مبارکش را در نجف اشرف و در همین بارگاه کنونى بخاک سپردند.
این راد مرد فضیلت داراى برتریهاى بیشمارى است. او اولین کسى بود که به پیامبر(ص) گروید و در تمام عمرش به هیچ بتى سجده نگذارده بود، در تمام جنگها پیروزى نصیب او بود، و هیچگاه از میدان جنگ نگریخت و در قضاوت آنچنان ماهر بود که پیامبر (ص) فرمود:
(اقضاکم على)
ترجمه: بهترین قاضى در میان شما على است. و در دانش آنطور بود که پیغمبر (ص) فرمود:
(انا مدینه العلم و على بابها)
ترجمه: منم شهر علم و علیم در است. (درست این سخن گفت پیغمبر است) و در حقانیت چنان بود که پیغمبر فرمود:
(على معالحق والحق مع على)
ترجمه: حق با على است و على با حق است. در باره رعیت دادگر بود و از بیتالمال به همگى یکسان مىداد، در ثروت زودگذر دنیا پرهیزکار بود، هرگاه به سرکشى خزانه مسلمانان مىرفت به طلاها و نقرهها مىنگریست و مىفرمود:
اى زردیها و سفیدیها بروید غیر مرا فریب دهید (که من فریب شما را نخواهم خورد) و سپس آنها را میان درماندگان تقسیم مىکرد، به بیچارگان رحم نموده و با فقرا نشست و برخاست مىنمود، نیاز حاجتمندان را بر مىآورد و برحق حکم مىکرد و به عدالت قضاوت مىفرمود، خلاصه او در همگى صفات مانند پیامبر(ص) بود، تا آنجا که در آیه مباهله خداوند اورا خود پیغمبر دانسته است.
امام دوم:
امام حسن فرزند على بن ابیطالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر ما محمد(ص) است، نوه رسول خدا(ص) و دومین جانشین آن حضرت، و پس ازامیرالمؤمنین او پیشواى مردم است.
در روز سه شنبه نیمه ماه رمضان سال دوم هجرت در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز پنجشنبه هفتم ماه صفر سال چهل و نه هجرى بوسیله زهر شهید شد، برادرش حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن او را انجام و در مزار بقیع، همین جایگاه کنونى به خاکش سپرد. عبادتکارترین و داناترین مردم عصر خود بود و از همه کس بیشتر به پیامبر شباهت داشت و در زمان خود سخاوتمندترین خاندان نبوت و بردبارترین مردم بود.
آنقدر بخشش داشت که: هنگامى یکى از کنیزان آن حضرت یک دسته ریحان باو تقدیم مىدارد باو مىگوید: تو را براى خدا آزاد ساختم و سپس مىفرماید: خداوند ما را این طور تربیت داده است:
(فإذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها).
یعنى: هرگاه براى شما هدیهاى آوردند بهتر از آنرا به آنان اهداء کنید. و در باره بردبارى آنحضرت گفتهاند:
روزى یک نفر شامى آن حضرت را دید و دهان به ناسزاگوئى گشود. حضرت جوابش نداد، تا حرف خود را تمام کرد سپس بطرف او رفت و بر او سلام کرده با صورتى خندان گفت: اى آقا به گمانم شما غریب هستید؟ و شاید اشتباه مىکنید؟! اگر از ما رضایت بخواهى راضى مىشویم و اگر چیزى بخواهى به تو خواهیم داد، و اگر راهنمائى بخواهى دریغ نداریم و اگر از ما سرپرستى خواستى مىپذیریم، اگر گرسنه باشى سیرت مىنمائیم، اگر برهنه باشى لباست مىپوشانیم و اگر نیازمندى بىنیازت مىکنیم و اگر از جائى رانده شدهاى پناهت مىدهیم، و اگر کارى دارى انجام مىدهیم، مرد شامى چون کلمات حضرت امام حسن راشنید بگریه در آمد (و فهمید که دستگاه تبلیغاتى و دروغ پرداز معاویه چقدر او را به اشتباه انداخته است؟!) و گفت گواهى مىدهم که توئى حجت خدا در روى زمین و خدا بهتر مىداند که: رسالت خود را در چه خاندانى قرار دهد: (الله اعلم حیث یجعل رسالته).
امام سوم:
امام حسین فرزند على بن ابىطالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دختر حضرت محمد(ص) است نوه رسول خدا و سومین جانشین او است، و پس از برادرش حسن(ع) پیشواى مردم است.
در روز سوم ماه شعبان یکسال پس از برادرش امام حسن(ع) در مدینه منوره بدنیا آمد و در روز شنبه دهم محرم سال شصت و یک هجرى، روز واقعه معروف عاشورا لب تشنه و مظلوم شهید شد.
پس از سه روز از شهادتش حضرت امام زینالعابدین(ع) فرزندش جنازه مبارک او را در همین بارگاه فعلى در کربلا به خاک سپرد. فضائل حضرتش بیش از آنست که بیان شود، او جگر گوشه رسول خدا بود و پیغمبر مىفرمودند:
(حسین منى و انا من حسین)
یعنى حسین از من است و من از حسینم. و در باره او و برادرش حضرت امام حسن فرمود:
(هما ریحانتاى فىالدنیا)
یعنى حسن و حسین جگرگوشهگان منند در دنیا و باز فرمودند:
(الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه)
یعنى: حسن و حسین دو بزرگ جوانان اهل بهشتند، نیز فرمودهاند:
(الحسن والحسین امامان قاما او قعدا)
یعنى: حسن و حسین دو امامند، قیام کنند و یا قیام نکنند، حسین(ع) دانشمندترین، و عبادت کارترین مردم و آئینه تمام نماى پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود. بیشتر شبها خودش شخصا انبانهائى پر از خوراک براى مستمندان بدوش مىکشید که پس از شهادتش اثر این دوش کشیها در شانه مبارکش دیده شد، بسیار کریم و بزرگ و بردبار بود که مىگویند: عرب بادیه نشینى ضمن چند فرد شعر از آن حضرت درخواست بخشش نمود و گفت:
لم یخب الآن من رجاک و من حرّک من دون بابک الحلقه
هرکس به تو امید داشته نومید نگشته و هر آنکس که در خانهات را کوبیده دست خالى برنگشته است.
انت جواد و انت معتمد ابوک قدکان قاتل الفسقه
تو سخاوتمند و پناه بىپناهانى، پدرت نابود کننده فاسقین بود
لولا الذى کان من اوائلکم کانت علینا الجحیم منطبقه
اگر راهنمائیهاى پدر و جدت نبود پیکر ما را دوزخ فرا مىگرفت.
سپس حسین(ع) چهار هزار دینار باو داد و از او پوزش خواسته چنین فرمود:
خذها فإنى إلیک معتذر واعلم بأنى علیک ذو شفقه
بگیر این مبلغ را من از تو پوزش مىخواهم و بدان که نسبت بتو مهربانم.
لوکان فى سیرنا الغداه عصى امست سمانا علیک مندفقه
اگر در آینده چیزى بدست ما آمد ثروت سرشارى بر تو ریزش خواهد نمود.
لکن ریب الزمان ذو غیر والکف منى قلیله النفقه
اما چکنم که گردش زمانه به دلخواهم نیست؟! و اینک در دست من ثروت فراوانى نمىباشد.
آرى چنین کسى بود که با نهضت خونین خود اسلام و دین جدش بلکه جهانى را براى ابد زنده کرد. نهضت حسینى نهضتى بود که در جهان سابقه نداشت. حسین (ع) پس از برادرش برترین مردم بود که خون خود را براى آبیارى درخت اسلام اهدا کرد.
امام چهارم:
امام على زینالعابدین فرزند امام حسین(ع)، مادرش دختر یزدگرد (پادشاه ایران) است. در روز پانزدهم جمادى الاولى سال سى و شش هجرى در روزى که جدش امیرالمؤمنین (ع) بصره را فتح کرد در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز شنبه بیست و پنجم محرم سال نود و پنج هجرى با زهر کشندهاى مسموم و شهید گردید.
عمر شریفش پنجاه و نه سال بود، و در شهر مدینه، قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
در دانش و فضیلت و پرهیزکارى و دادرسى بىپناهان در زمان خود بىنظیر بود و علماى ما روایات بىشمار و پندها و دعاهاى بسیار زیادى از آن حضرت نقل کردهاند.
در شبهاى تاریک نقاب بر چهره مىانداخت تاکسى او را نشناسد و انبانهائى از سکههاى طلا و نقره و یا از غذا و هیزم پر کرده بدوش مىگرفت و درب یک بیک خانهها مىرفت و از روى قرعه بین مستمندان تقسیم مىکرد، پس از آنکه از دنیا رفت مردم مدینه فهمیدند، کسى که نقاب به چهره داشته و انبان بدوش مىگرفت او بوده است. بسیار خوش داشت که بر سر سفره او یتیمان و زمینگیران و مسکینان بنشینند، از اخلاق نیک آن حضرت این بود که: ماهى یکبار غلامان خود را گرد خود جمع مىکرد و به آنان مىگفت: هرکدام از شما زن مىخواهد، برایش همسر اختیار کنم و هرکس میل دارد او را به دیگرى بفروشم خواهم فروخت، هرکس مىخواهد آزادش کنم آزادش مىکنم و هنگامى که مستمندى از او درخواست مىنمود مىفرمود آفرین برتو که توشه مرا به آخرت مىرسانى.
آنقدر سجدههاى طولانى مىکرد که به او لقب سجاد یعنى: بسیار سجده کننده دادند و در اثر سجده بسیار پیشانى و دو کف دست و دو سر زانوانش پینه بست و آنقدر عبادت مىکرد که به او (زینالعابدین) گفتند. یعنى زینت عبادت کنندگان.
هرگاه به نماز مىایستاد بدنش مانند بید مىلرزید و رنگ صورتش زرد مىشد، مردى از نزدیکانش به او ناسزا گفت، حضرت ساکت مانده و هیچ نفرمود پس از چندى بسوى او روان شد، حاضرین گمان کردند حضرت مىخواهد جوابش را بدهد، ولى حضرت این آیه را از قرآن قرائت فرمود:
(والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس والله یحب المحسنین).
ترجمه: آنان که غضب خود را فرو مىنشانند و آنها که طرف خود را مىبخشند، و خدا نیکوکاران را دوست مىدارد. سپس حضرت به آن مرد گفت برادرم شما جلو من ایستادى و گفتى.. و گفتى.. اگر راست گفتى و اینها در من بوده است، از خداوند براى خود آمرزش مىطلبم و اگر دروغ گفتى و اینها در من راه نداشته است، از خدا براى شما آمرزش مىخواهم.
امام پنجم:
امام محمد باقر فرزند امام زینالعابدین(ع) مادرش دختر امام حسن(ع) در روز دو شنبه سوم ماه صفر یا اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى در مدینه به دنیا آمد و در روز دو شنبه هفتم ماه ذیحجه سال یکصدو چهارده بوسیله زهر مسموم گردیده شهید شد، سن مبارکش پنجاه و هفت سال بود و در مدینه منوره در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
داراى فضیلتهاى بزرگ، سیادت و آقائى، دیانت و دانش سرشار و بردبارى فراوان و اخلاق نیکو و عبادت بسیار و فروتنى و سخاوت بىکرانى بود. در نیک خلقى آن حضرت مىگویند: روزى یک نفر مسیحى به آن حضرت گفت (العیاذ بالله): تو بقر (گاو) هستى؟ حضرت فرمود: نه، من باقرم (شکافنده علوم) او گفت: تو فرزند آن زن آشپزى؟ حضرت فرمود: این حرفه او است گفت: تو پسر آن زن سیاهرنگ بدکاره زنگى هستى؟ حضرت فرمود اگر شما راست مىگوئى خدا آن زن را بیامرزد و اگر دروغ گفتى خدا شما را بیامرزد، مسیحى فورا مسلمان شد.
در دانش مانند دریاى خروشانى بود که به هرپرسشى بىدرنگ پاسخ مىداد، ابن عطاى مکى مىگوید: علماى بزرگ که بخدمت حضرت باقر(ع) مىرسیدند، کوچک مىشدند و بقدرى نزد حضرت کوچک مىشدند که ندیدم نزد هیچکس دیگر کوچک شوند. حکم بن عقبه با آن همه بزرگى که در نظر مردم داشت، در خدمت حضرت باقر(ع) مانند کودکى بود که در حضور آموزگارش نشسته باشد، محمد بن مسلم مىگوید: چیزى به خاطرم نیامد مگر آنکه از حضرت باقر(ع) پرسش نمودم و به اندازه سى هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم، همیشه بیاد خدا بود، فرزندش حضرت صادق(ع) مىفرماید: (پدرم بسیار ذکر خدا مىکرد من همراهش بوده و او همیشه تسبیح خدا مىنمود و هرچند با مردم حرف مىزد از یاد خدا غافل نمىگردید).
عبادت و پارسائىاش بسیار بود و اشک از چشمانش جارى مىشد.
امام ششم:
امام جعفر صادق، فرزند امام محمد باقر(ع) مادرش فاطمه (ام فروه) بود. در روز جمعه هفدههم ربیعالاول مصادف با روزى که پیغمبر(ص) به دنیا آمد، در سال هشتاد و سه هجرى پا به دنیا نهاد و در روز بیست و پنجم شوال سال یکصد و چهل و هشت مسموم شده به درجه رفیعه شهادت نائل گردید، سن مبارکش شصت و پنج سال بود. دانش و فضیلت، فقاهت و حکمت، زهد و پارسائى، راستى و عدالت، نجابت و بزرگى سخاوت و شجاعت و دیگر صفات پسندیده در او بسیار و بىشمار بود: مرحوم شیخ مفید (ره) مىفرماید علما آنقدر که از حضرت صادق(ع) روایت نمودهاند از هیچ یک از اهل بیت روایت ننمودهاند و راویان مورد اعتماد که از آن حضرت حدیث نقل کردهاند قریب چهار هزار نفرند، ابو حنیفه پیشواى فرقه حنیفه از اهل سنت، از شاگردان مکتب حضرت صادق(ع) بود، حضرت بقدرى پارسا بود که خوراکش سرکه و روغن زیتون بود و لباسش زبر و خشن بود و چه بسا لباس وصلهدار مىپوشید و خودش در باغ به کار مىپرداخت و عبادت و نماز بسیار مىنمود و خیلى از اوقات در نماز بیهوش مىشد. شبى هارون عباسى کسى را خدمت حضرت مىفرستد که او را به منـزلش دعوت کند. قاصد مىگوید: وارد شدم دیدم حضرت تنها است و گونه خود را برخاک گذارده بطورى که پشت دستها و صورت مبارکش خاک آلود شده بود.
امام هفتم:
امام موسى بن جعفر(ع) ملقب به کاظم، مادرش حمیده خاتون (مصفاه) در روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال یکصدو بیست و هشت در (ابواء) که منزلى است بین مکه و مدینه بدنیا آمد و در روز بیست و پنجم ماه رجب سال یکصدو هشتاد و سه پس از مدت چهارده سال که از روى ظلم و بیداد زندانى شده بود، در زندان هارون عباسى به زهر سم مسموم و به درجه رفیعه شهادت نائل گردید. مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را فرزندش حضرت رضا(ع) عهده دار شد و در همین مرقد شریف در کاظمین به خاک سپرده شد.
دانشمندترین، فاضلترین، سخاوتمندترین، و شجاعترین مردم زمان خود بود، خوشرفتار و نیک اخلاق بود، فضل و دانش او بر همه آشکار و بزرگ مقام و بلند منزلت بود، عبادتش بسیار و سجدههایش طولانى و آنقدر غضب خود را فرو مىنشاند که او را کاظم (فرو نشاننده) نامیدند و آنقدر صالح بود که به او (العبد الصالح) مىگفتند.
دانش او در علوم مختلفه بسیار بود و بر همگى اقران خود برترى داشت، حدیث مشهور (بریهه) بزرگ مسیحیان نمونهاى بارز از دانش آن حضرت است و پس از آنکه حضرت او را محکوم ساخت اسلام اختیار کرده مسلمان خوبى شد.
در سخاوت آن حضرت گفتهاند: هنگامى که مستمندى از حضرت درخواست یک صد درهم مىنماید امام(ع) براى این که میزان معلومات او را بدست آورد، چند مسئله از او سؤال مىکند و چون خوب جواب مىدهد دو هزار درهم به او مىبخشد، در قرآن خواندن از همه مردم خوش صداتر و در عبادت و قرائت و قرآن از همگى کوشاتر بود و سجدهاش بیشتر از همه طول مىکشید و در گریه و تضرع بدرگاه الهى بر همه پیشى داشت تا آنجا که در زندان بحالت سجده از دنیا رفت.
امام هشتم:
امام على بن موسى الرضا(ع)، مادرش نجمه خاتون، در روز جمعه یازدهم ذیقعده سال صدو چهل و هشت (هـ.ق) در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز آخر ماه صفر سال دویست و سه با زهر مسموم و شهید گردید.
مراسم غسل و کفن و دفن حضرتش را فرزندش حضرت جواد(ع) عهده دار شد و در بارگاه فعلى در خراسان به خاک سپرده شد. دانش و فضیلت، نجابت و سخاوت، نیک خلقى و فروتنى و عبادات آن حضرت مشهور و نیازى به گفتن ندارد، مامون خلیفه عباسى از حضرتش درخواست کرد که بجاى وى خلافت اسلامى را عهده دار شود ولى حضرت مقام خلافت را نپذیرفت زیرا از نیرنگ مامون در این پیشنهاد با خبر بود و چون حضرت رضا(ع) خلافت را نپذیرفت، مامون حضرت را ناچار ساخت که ولایت عهدى را قبول کند حضرت به شرطى به این پیشنهاد تن در داد که در امور مملکت و شئون دولت دخالتى نکند.
مامون گاه و بیگاه مجالسى براى مناظره ترتیب مىداد که در این مجالس امام رضا(ع) شرکت مىفرمود و دانش فراوان او در باره ادیان و مذاهب، همگى را به اعجاب و تحسین وا مىداشت.
حضرت رضا(ع) در عبادات کوشش فراوان داشت و بیشتر شبها را به عبادت سپرى مىکرد و چه بسیار از اوقات که در هر سه روز یکدفعه تمام قرآن را مىخواند و خیلى اوقات در شبانه روز هزار رکعت نماز مىخواند و گاهى ساعتها سر بسجود مىنهاد و با خداى خود راز و نیاز مىکرد، روزه بسیار مىگرفت و داراى بخشش فراوان بود و صدقات خود را پنهانى، بخصوص در شبهاى تاریک به مستمندان مىرسانید در آداب معاشرت آنقدر وارد بود که هیچگاه کسى را با زبان نیآزرد در سخن گفتن دچار اشتباه نمىشد و اگر در مجلسى کسانى اطراف او بودند تکیه نمىنمود، هیچگاه به صداى بلند نمىخندید و در انظار مردم آب دهان نمىانداخت.
وقتى سفره گسترده مىشد همه اهل خانه حتى نوکران را احضار مىفرمود و با آنان در سر یک سفره غذا مىخورد.
امام نهم:
امام محمد جواد فرزند على بن موسى الرضا(ع)، مادرش سبیکه خاتون، در روز دهم ماه رجب سال یکصدو نود و پنج هجرى در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز آخر ذیقعده سال دویست و بیست با زهر مسموم و شهید گردید. بدن مبارکش در کنار قبر جدش حضرت موسى بن جعفر(ع) در کاظمین همین جایگاه فعلى به خاک سپرده شد.
در زمان خود دانشمندترین و فاضلترین و سخاوتمندترین و خوش مجلسترین و خوش اخلاقترین و فصیحترین مردم بود و هرگاه سوار مىشد یک کیسه طلا و نقره همراه خود بر مىداشت و هیچیک از درخواستکنندگان را رد نمىنمود و هرکس از عموزادههایش از او درخواست چیزى مىکرد کمتر از پنجاه دینار باو نمىداد و هرکس از عمه زادههایش از او چیزى مىخواست کمتر از بیست و پنج دینار باو نمىداد از نمونههاى بارزى که دانش فراوان حضرتش را بر مردم ثابت کرد این بود که: یکسال پس از اعمال حج هشتاد نفر از دانشمندان ممالک مختلف گرد او جمع شدند و از مسائل گوناگون پرسش نمودند، حضرت نیز به همگى جواب فرمودند از چیزهائى که بسیار شگفتانگیز بود اینکه: در سن نه سالگى مردم بسیارى گرد او جمع شدند و در یک مجلس از او سى هزار پرسش کردند و همه را بدون درنگ و بىغلط جواب دادند. ولى این قبیل کارها از خاندان وحى و قرآن به دور نیست، خلیفه وقت پس از آنکه بارها حضرت را با پرسشهاى بزرگى امتحان کرد و همه را جواب فرمود، دختر خود را به عقد او در آورد.
امام دهم:
امام على النقى فرزند امام محمد جواد(ع) و مادرش سمانه خاتون است، در روز پانزدهم ماه ذیحجه یا دوم رجب سال دویست و دوازده (هجرى) در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز دو شنبه سوم ماه رجب، سال دویست و پنجاه و چهار در سامراء (با زهر سم مسموم و به درجه شهادت نائل گردید) و در همان سامراء در جایگاه کنونى به خاک سپرده شد.
او با فضیلتترین، دانشمندترین و سخىترین و خوش زبانترین و عابدترین و خوش ذاتترین و خوش اخلاقترین مردم زمان خود بود. (اربلى) ضمن داستانى در باره سخاوت حضرت این روایت را نقل کرده است که: خلیفه سى هزار درهم براى آن حضرت فرستاد، حضرت همه را به یک عرب بیابانى که مقروض بود بخشید و به او گفت: با این پول قرض خود را مىپردازى و بقیه را صرف خانوادهات مىکنى و مرا از این مقدار کم معذور مىدارى. مرد عرب عرض کرد: اى پسر رسول خدا آرزوى من کمتر از سه درهم بود ولى خدا بهتر مىداند که رسالت خود را درچه خاندانى قرار دهد مرد عرب با شادى بسیار پول را گرفت و رفت.
امام یازدهم:
امام حسن عسکرى فرزند امام على النقى(ع) مادرش (جده) در روز دو شنبه دهم ربیعالثانى سال دویست و سى و دو هجرى به دنیا آمد و در روز جمعه هشتم ربیعالاول سال دویست و شصت با زهر مسموم و به شهادت نائل گردید.
مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را فرزند برومندش امام زمان(عج) عهده دار شد و در جوار پدرش در سامراء در بارگاه کنونى به خاک سپرده شد. فضیلت و دانش، شرف و نجابت، بزرگى و عبادت فروتنى و مکارم اخلاق آن حضرت بر کسى پوشیده نیست.
بسیار خوش اندام و زیبا چهره و با آن کمى سن داراى ابهت و عظمت خاصى بود و در اخلاق عینا به پیغمبر(ص) مىماند، در باره کرم آن حضرت از اسمعیل روایتى رسیده است که مىگوید: در سر راه حضرت نشستم هنگامى که از جانب من عبور مىکرد برایش سوگند یاد کردم و اظهار نیاز نمودم حضرت فرمود: آیا به دروغ بخدا سوگند مىخورى در حالتى که دویست دینار پنهان کردهاى؟! این گفتار من براى آن نیست که تو را از بخشش خود محروم کنم. غلام من! آنچه با خود دارى به او ده، سپس غلام حضرت یکصد دینار به من داد.
مرد دیگرى که به پانصد درهم نیازمند است چون آوازه سخاوت و بخشش آن حضرت را مىشنود، بخدمتش مىرسد حضرت پانصد و سه درهم به او مىدهد و مسیحیان آن زمان همگى گواهى مىدادند که این حضرت در فضیلت و دانش و اعجاز مانند مسیح است داراى هیبت و ابهت بود و در عبادت کوشا و اغلب شب زنده دار بود.
امام دوازدهم:
امام زمان: مهدى، محمد بن حسن عسکرى(ع) مادرش: نرجس خاتون و در شب نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجرى در شهر سامرا بدنیا آمده است.
امام زمان: (عج) آخرین حجت خدا در روى زمین و آخرین جانشین پیامبر اسلام و دوازدهمین امام مسلمانان مىباشد، خداوند به اراده خود عمر حضرتش را طولانى نمود و از نظرها پنهان شد تا در آخرالزمان ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد.
پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بما خبر دادهاند که: مهدى موعود، زنده و پاینده است تا آنروز که ظاهر گردد و سراسر گیتى را به تصرف درآورده و در آن دادگرى را گسترش دهد و کاخهاى ستم را واژگون سازد (تا خداوند دین اسلام را بر ادیان عالم پیروز گرداند گرچه بر مشرکان ناگوار آید.
بار پروردگارا! در ظهورش شتاب کن و ما را از یاوران و دوستانش قرار بده، و چون امام زمان (عج) در خانه خود از انظار پنهان شد، مسلمانان محل غیبت آن حضرت را در سامراء زیارتگاه خود قرار داده که اکنون آنجا به سرداب غیبت مشهور است.
5 ـ معاد
معاد عبارت است از اینکه: خداوند انسان را پس از مردن زنده مىکند تا نیکوکاران را پاداش دهد و بدکاران را به کیفر اعمال خود برساند.
کسى که ایمان بخدا داشته، عمل شایسته بجا آورد، نماز بخواند، روزه بگیرد، نیت خود را خالص گرداند کودکان یتیم را پناه دهد، از مستمندان و بینوایان دستگیرى کند و اینگونه کارهاى نیک انجام دهد.
خداوند او را در باغستانهاى بهشت که در زیر آن نهرهائى جارى است، مىبرد و همواره در جوار رحمت بىپایان قرار مىگیرد، و کسى که کفر ورزید و کار ناشایسته از او سر زده و مرتکب دروغ، خیانت، قتل، دزدى، زنا، شراب خوارى و نظائر آن گردیده سزاى او آتش دوزخ و آبهاى جوشان و غذاهاى کشنده آن خواهد بود و پیوسته در اندوه و عذاب بسر خواهد برد.
پیش از بهشت و دوزخ، دو منزل را باید طى کرد:
1 ـ منزل اول قبر است که در آن از اعمال پرسش مىشود، و انسان پاداش کردار خود را مىچشد، چنانچه پیغمبر اکرم(ص) فرمود: قبر، یا گودالى از گودالهاى جهنم و یا باغى از باغستانهاى بهشت است. حالت انسان در قبر مانند شخصى است که بخواب رفته، گاهى با دیدن خوابهاى خوب خوشنود و زمانى خوابهاى پریشان دیده ناراحت مىشود با اینکه اگر کسى در نزدیکى او باشد نمىداند این شخص خوابیده اکنون در سختى و رنج بسر مىبرد یا در آسایش.
زندگان نیز از مردهها جز کالبدى خاموش و بىروح نمىبینند و نمىتوانند درک کنند که او در رنج است، یا در استراحت.
2 ـ منزل دوم قیامت است که خداوند مردگان را زنده مىکند و همگى را در صحراى محشر گرد مىآورد، در این هنگام دادگاههاى بزرگ عدل الهى تشکیل یافته، دادرسان که پیمبران و بندگان شایسته خدایند حضور مىیابند و به توزین و سنجش اعمال مردم مىپردازند، اینجا است که پرونده افراد را گشوده گواهان را احضار مىکنند. دستهاى که در دنیا رفتار و کردار شان شایسته بوده خوشبخت و گنهکاران بدبخت مىگردند، بنا بر این بر انسان لازم است که بقدر توانائى خویش در کارهاى نیک کوشش کند تا در آن روز که فریادرسى نیست گرفتار بدبختى همیشگى و عذاب دائم نگردد.
فروع دین
فروع دین اسلام بسیار است و ما به ذکر دهتاى آن مىپردازیم:
1 ـ نماز.
2 ـ روزه.
3 ـ خمس.
4 ـ زکات.
5 ـ حج.
6 ـ جهاد.
7 ـ امر به معروف.
8 ـ نهى از منکر.
9 ـ تولى.
10 ـ تبرى.
باید دانست که احکام و دستورات دیگرى مانند خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و; از فروع دین است.
اول: نماز
نماز بر دو قسم است: واجب و مستحب:
وضو:
پیش از نماز باید وضو گرفت، ترتیب وضو و آداب آن بدین قرار است:
1 ـ آب پاک و مباحى را تهیه کنید (ولى باید قبلا اعضاء وضو پاک باشد).
2 ـ دو دست را سه بار تا مچها بشوئید.
3 ـ مضمضه و استنشاق کنید به این معنى که: سه بار آب در دهان گردانده و سه بار آب به بینى مىکشید.
4 ـ سپس نیت نموده که: (وضو مىگیرم قربه الىالله).
5 ـ آنگاه درازاى صورت را که از رستنگاه موى تا چانه است شستشو دهید و از پهناى صورت به اندازهاى که بین انگشت وسط و شست قرار مىگیرد بشوئید.
6 ـ پس از آن دست راست را از بالاى آرنج تا سر انگشتان مىشوئید.
7 ـ سپس دست چپ را نیز از آرنج تا سرانگشتان مىشوئید.
8 ـ آنگاه با دست راست جلو سر را از بالا به طرف پیشانى مسح کنید و مواظب باشید که رطوبت مسح سر به آب صورت نرسد.
9 ـ بعد از آن با دست راست روى پاى راست را از سرانگشتان تا بند پا مسح مىکنید.
10 ـ و در آخر با دست چپ روى پاى چپ را از سر انگشتان تا بند پامسح مىنمائید.
نماز واجب:
نمازهاى واجب بر چند قسم است که مهمترین آنها نمازهاى شبانه روزى است.
در شبانه روز واجب است پنج مرتبه نماز بخوانیم:
1 ـ نماز صبح، و آن دو رکعت است که وقتش از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مىباشد.
2 ـ نماز ظهر، و آن چهار رکعت است.
3 ـ نماز عصر، و آن چهار رکعت است.
(وقت این دو نماز از اول ظهر تا غروب آفتاب است).
4 ـ نماز مغرب، و آن سه رکعت است.
5 ـ نماز عشاء، و آن چهار رکعت است.
وقت این دو نماز از اول مغرب تا نیمه شب شرعى است.
این طریق نماز خواندن براى کسى است که مسافر نیست ولى شخص مسافر بایستى نمازهاى چهار رکعتى خود: (ظهر، عصر، عشاء) را مانند نماز صبح دو رکعتى بخواند.
اذان:
هنگام خواندن نماز به طرف قبله ایستاده بدین ترتیب اذان مىگوئید:
الله اکبر 4 مرتبه، ترجمه: خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود.
اشهد ان لا اله الا الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهى مىدهم که: خدائى به جز خداى یکتا نیست.
اشهد ان محمد رسول الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهى مىدهم که محمد فرستاده خدا است.
اشهد ان علیا ولى الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهى مىدهم که على ولى خدا است.
حى على الصلاه 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب براى نماز.
حى علىالفلاح 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب براى رستگارى.
حى على خیر العمل 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب براى بهترین کارها که نماز است.
الله اکبر 2 مرتبه، ترجمه:;.
لا اله الاالله 2 مرتبه، ترجمه: خدائى جز خداى یکتا قابل پرستش نیست.
اقامه:
پس از اذان بدین ترتیب اقامه مىخوانید
الله اکبر 2 مرتبه
اشهد ان لا اله الا الله 2 مرتبه
اشهد ان محمد رسول الله 2 مرتبه
اشهد ان على ولى الله 2 مرتبه
حى على الصلاه 2 مرتبه
حى على الفلاح 2 مرتبه
حى على خیرالعمل 2 مرتبه
قد قامت الصلاه 2 مرتبه
نماز برپا گردید.
الله اکبر 2 مرتبه
لا اله الا الله 1 مرتبه
نماز صبح:
اینک نماز صبح را شروع مىکنیم:
1 ـ نیت مىکنید: (دو رکعت نماز صبح بجا مىآورم قربه الىالله).
2 ـ مىگوئید: (الله اکبر).
3 ـ به قرائت حمد و سوره مىپردازید:
(بسمالله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یومالدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین)، (بسمالله الرحمن الرحیم، قل هوالله احد، الله الصمد، لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد).
4 ـ سپس (الله اکبر) گفته برکوع بروید و قدرى خم شوید که کف دستها به سر زانوها برسد و در این حالت سه مرتبه (سبحان الله) و یا یک مرتبه (سبحان ربى العظیم و بحمده) مىگوئید.
5 ـ آنگاه سر برداشته مىایستید و مىگوئید (سمع الله لمن حمده، الله اکبر).
6 ـ پس از آن به سجده مىروید، بطورى که پیشانى بر روى خاک پاک یا مانند آن که سنگ و چوب و; است قرار گیرد، در حالى که کف دستها و سر زانوها و انگشت بزرگ پاها به زمین برسد و در این هنگام سه مرتبه (سبحان الله) یا یک مرتبه (سبحان ربىالاعلى و بحمده) بگوئید.
7 ـ آنگاه سر برداشته بنشینید و بگوئید الله اکبر، الله اکبر.
8 ـ بار دیگر به سجده بروید و همان ذکر را تکرار کنید و پس از سر برداشتن از سجده دوم مىنشینید و فورا بر مىخیزید و مىگوئید (بحول الله و قوّته أقوم وأقعد) و رکعت دوم را نیز به همین ترتیب به جا مىآورید.
9 ـ در رکعت دوم پس از اتمام حمد و سوره قنوت مىخوانید، به این ترتیب که دو کف دست را برابر صورت قرار داده مىگوئید:
(ربنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى الآخره حسنه و قنا عذاب النار).
10 ـ سپس مانند رکعت اول رکوع و سجدهها را بجا آورید و پس از سر برداشتن از سجده دوم نشسته و بدین طریق تشهد خوانده سلام بدهید:
(الحمد لله. اشهد ان لا اله الاالله وحده لا شریک له، وأشهد أن محمداً عبده و رسوله، اللهم صل على محمد و آل محمد، السلام علیک أیها النبى و رحمه الله و برکاته، السلام علینا و على عبادالله الصالحین، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته).
11 ـ پس از سلام نماز، مستحب است که بعنوان تعقیب نماز سه بار الله اکبر بگوئید، و آنگاه تسبیحات حضرت زهرا(ع) را به قرار ذیل بجا مىآورید:
1 ـ (الله اکبر) سى و چهار مرتبه
2 ـ (الحمد لله) سى و سه مرتبه
3 ـ (سبحان الله) سى و سه مرتبه
نماز ظهر:
نماز ظهر مانند نماز صبح است، جز اینکه:
1 ـ در نیت آن مىگوئید: (چهار رکعت نماز ظهر بجا مىآورم قربه الى الله تعالى) و دو رکعت اول را مانند نماز صبح بجا مىآورید.
2 ـ وقتى که در تشهد به ( السلام علیک;) مىرسید آن را نگفته براى رکعت سوم بر مىخیزید.
3 ـ در رکعت سوم بجاى حمد و سوره سه مرتبه مىگوئید.
(سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر) و این ذکر را (تسبیحات اربعه) مىنامند، یعنى ذکرهاى چهارگانه.
4 ـ پس از آن رکوع و سجود را بجاآورده برخیزید و رکعت چهارم را مانند رکعت سوم بخوانید و پس از آن مانند نماز صبح تشهد و سلام را بجا آورید.
نماز عصر:
نماز عصر عینا مانند نماز ظهر است، جز اینکه در نیت آن مىگوئید: (چهار رکعت نماز عصر بجا مىآورم قربه الى الله تعالى).
نماز مغرب:
نماز مغرب مانند نماز ظهر است، بجز اینکه
1 ـ در اول آن نیت مىکنید: (سه رکعت نماز مغرب بجا مىآورم قربه الى الله).
2 ـ و در رکعت سوم که سر از سجده دوم بر مىدارید، مىنشینید و سلام مىدهید.
نماز عشاء:
نماز عشاء مانند نماز ظهر است، جز اینکه در نیت آن باید گفت: (چهار رکعت نماز عشاء بجا مىآورم قربه الى الله) ناگفته نماند که حمد و سوره نمازهاى صبح و مغرب و عشاء را مردان باید طورى بخوانند که اگر کسى در نزدیکى آنان باشد بشنود، (جهر).
نماز آیات:
آنچه تا کنون گفتیم نمازهاى شبانه روزى بود، نمازهاى واجب دیگرى هم هست که یکى از آنها نماز آیات مىباشد و آن در هنگام گرفتن خورشید و ماه و همچنین وقوع زلزله و رعد و برق و بادهاى سیاه و سرخ که ترسناک باشند، باید خوانده شود و ترتیب آن بدین قرار است:
رو به قبله ایستاده، نیت کنید که: (نماز آیات بجا مىآورم قربه الى الله).
1 ـ حمد و سوره خوانده، به رکوع مىروید.
2 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره مىخوانید و به رکوع مىروید.
3 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره مىخوانید و به رکوع مىروید.
4 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره مىخوانید و به رکوع مىروید.
5 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره مىخوانید و به رکوع مىروید، پس از رکوع دو سجده بجا مىآورید و رکعت دوم را مانند رکعت اول مىخوانید و پس از آنکه در رکعت دوم براى بار پنجم خواستید برکوع بروید قبلا قنوت را (بشرحى که گذشته) مىخوانید و پس از آن برکوع و سجده رفته تشهد مىخوانید و سلام مىدهید.
بنا بر این نماز آیات دو رکعت است ولى داراى ده رکوع است.
(نماز آیات را بطریقه آسانترى هم مىتوان خواند و آن اینکه: پس از خواندن حمد، سوره قل هوالله احدیا سوره دیگرى را به پنج قسمت تقسیم نموده و پس از خواندن هر قسمت آن یکبار برکوع رود، مثلا در سوره قل هوالله احد: بسمالله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید: (قل هوالله احد) دو باره برکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: (الله الصمد) باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: (لم یلد و لم یولد) و باز به رکوع برود، آنگاه سر برداشته و بگوید: (ولم یکن له کفوا احد) سپس برکوع پنجم رود و پس از سر برداشتن از رکوع پنجم دو سجده نموده بر مىخیزد و رکعت دوم را هم مانند رکعت اول مىخواند و پس از سجده دوم تشهد خوانده سلام مىدهد – مترجم).
نماز مستحب:
نمازهاى مستحبى، زیاد است و مهمترین آنها نافلههاى شبانه روزى است بدین طریق:
1 ـ نافله صبح دو رکعت و وقت خواندن آن پیش از نماز صبح است.
2 ـ نافله ظهر، هشت رکعت است و باید دو رکعت دو رکعت خوانده شود و وقت آن قبل از ظهر است.
3 ـ نافله عصر، هشت رکعت است که باید قبل از عصر و دو رکعت دو رکعت خواند.
4 ـ نافله مغرب چهار رکعت است که بعد از مغرب دو رکعت دو رکعت باید خواند.
5 ـ نافله عشاء دو رکعت است که بعد از نماز عشاء نشسته خوانده مىشود.
6 ـ نافله شب، یازده رکعت است، که دو رکعت دو رکعت باید خواند. و رکعت یازدهمى را تنها بجا آورد و وقت آن از نیمه شب تا اذان صبح است تمام این نافلهها را بایستى مانند نماز صبح بجا آورد بجز اینکه در نیت باهم فرق دارند.
دوم: روزه
بر هر فرد مکلف واجب است که: در ماه مبارک رمضان اگر مریض یا مسافر یا حائض یا معذور بعذر دیگرى نباشد روزه بگیرد، روز عبارت است از اینکه انسان پیش از اذان صبح نیت کند که: فردا روزه مىگیرم قربه الى الله، و از اول شفق تا مغرب شرعى از مفطراتى که روزه را باطل مىکند دورى نماید: و مفطرات نه چیز است:
1 ـ خوردن و آشامیدن.
2 ـ جماع.
3 ـ استمناء.
4 ـ اماله نمودن با چیز روان.
5 ـ رساندن غبار غلیظ به حلق.
6 ـ باقى ماندن بر جنابت تا طلوع شفق.
7 ـ فروبردن سر بزیر آب.
8 ـ دروغ بستن به خدا و پیامبر و امام(ع).
9 ـ قى عمدى.
چند مسأله:
1 ـ اول ماه رمضان و اول ماه شوال، به یکى از سه چیز ثابت مىگردد:
ألف ـ دیدن ماه.
ب ـ دو نفر شاهد عادل شهادت دهند که: ماه را دیدهاند.
ت ـ حاکم شرع حکم دهد که: ماه دیده شده.
2 ـ کسى که در ماه رمضان روزه خود را عمدا بشکند براى کفاره آن یکى از این سه کار را باید بجا آورد:
ألف ـ یا شصت روز روزه بگیرد.
ب ـ یا شصت فقیر را سیر کند.
ت ـ یا بنده مؤمنى را آزاد کند.
3 ـ بر هر مکلفى که مىتواند، واجب است در روز عید فطر براى خود و هرکه نان خور او است براى هریک نفر مقدار تقریبا سه کیلو گرم گندم، یا جو یا ذرت، بعنوان (زکات فطره) بپردازد و نیز مىتواند قیمت هریک را حساب کرده به فقرا رد کند.
4 ـ مستحب است در روز عید فطر (نماز عید) خوانده شود. (در این مسأله اختلاف است).
سوم: خمس
خمس عبارت است از یک پنجم مال که در این هفت چیز واجب مىشود:
1 ـ سودى که از راه: تجارت، کشاورزى، اجاره مستغلات و هرنوع کسب مشروع بدست مىآید، که پس از گذراندن مخارج سالیانه باید خمس آنچه پس انداز مىشود پرداخت گردد.
2 ـ معادن طلا، نقره، نفت، نمک، آهن و مانند آن.
3 ـ گنج، هرکس گنجى را یافت خمس آن با شرایطش واجب مىشود.
4 ـ مال حلال مخلوط به حرام، در صورتى که مقدار حرام و صاحب آن را نداند.
5 ـ آنچه از جواهرات دریا بوسیله فرورفتن در آب (غواصى) بدست آورند، مانند صدف و مرجان و;
6 ـ غنیمت جنگى که در حال جنگ و یا دفاع از کفار بدست مىآید.
7 ـ زمینى که کافر ذمى از مسلمان بخرد یا بنحو دیگر به کافر منتقل شود.
خمس بدو قسمت تقسیم مىگردد:
1 ـ نصف آن براى سادات فقیر که نمىتوانند کسب کنند.
2 ـ نصف دیگر آن، به مجتهد عادل داده مىشود که در راه مصارف اسلامى مصرف کند.
چهارم: زکات
زکات بر نه چیز واجب است:
1 ـ خرما.
2 ـ کشمش.
3 ـ گندم.
4 ـ جو.
5 ـ شتر.
6 ـ گوسفند.
7 ـ گاو.
8 ـ طلا.
9 ـ نقره.
و زکات مال التجاره مستحب است. زکات در هشت مورد به مصرف مىرسد:
1 ـ فقیر.
2 ـ مسکین، و آن کسى است که از فقیر سختتر مىگذراند.
3 ـ مأمورین وصول زکات.
4 ـ کافرانى که اگر زکات به آنها داده شود به اسلام مایل شوند.
5 ـ در راه آزاد کردن بردگان.
6 ـ بدهکارى که نمىتواند وام خود را بپردازد.
7 ـ (سبیل الله) مانند ساختن مسجد و پل و هرکارى که براى مسلمانان نفع عمومى دارد.
8 ـ (ابن السبیل): مسافرى که در سفر مانده است، گرچه در شهر خودش ثروتمند است.
اگر مردم این دو حق واجب: (خمس و زکات) را بپردازند بر روى زمین مستمندى باقى نمىماند و مصالح اسلامى تعطیل نمىگردید، همانطورى که تاریخ مسلمانان صدر اسلام که بقوانین اسلام عزیز رفتار مىکردند شاهد زندهاى برگفتار ماست.
پنجم: حج
یکى از ارکان اسلام حج است و بر هر فرد مکلفى که قدرت داشته باشد، واجب است در مدت عمر یک بار براى انجام مراسم حج به مکه (خانه خدا) برود. مراسم حج بر دو قسم است:
قسم اول: عمره، و آن عبارت است از:
1 ـ احرام، یعنى: لباسهاى خود را در آورده و دو جامه که به آن احرام مىگویند بپوشد.
2 ـ طواف عمره، یعنى: هفت بار اطراف خانه کعبه بگردد.
3 ـ نماز طواف عمره، یعنى: دو رکعت نماز مانند نماز صبح به نیت طواف عمره بخواند.
4 ـ سعى بین صفا و مروه، یعنى: هفت مرتبه مسافت بین صفا و مروه را بپیماید (صفا و مروه دو کوهاند).
تقصیر، یعنى: مقدارى ناخن یا موى خود را بچیند.
قسم دوم: حج و اعمال آن بدین ترتیب است:
1 ـ احرام.
2 ـ توقف در عرفات که آن موضعى است در نزدیکى مکه.
3 ـ توقف در مشعر که آن موضعى است در نزدیکى مکه.
4 ـ رفتن به منى، براى انجام اعمال سه گانه:
ألف ـ (رمى جمره) پرتاب کردن سنک بسوى پارهاى ازکوه.
ب ـ قربانى کردن گوسفندى یا شترى یا گاوى.
ت ـ تراشیدن سر.
5 ـ طواف زیارت، یعنى: اطراف خانه کعبه طواف نمودن.
6 ـ نماز طواف حج، یعنى: دو رکعت نماز به نیت طواف حج بجا آورد.
7 ـ سعى بین صفا و مروه، یعنى هفت مرتبه مسافت بین کوه صفا و مروه را بپیماید.
8 ـ طواف نساء، یعنى: هفت مرتبه اطراف خانه کعبه طواف کند.
9 ـ نماز طواف نساء، یعنى دو رکعت نماز مانند نماز صبح به نیت طواف نساء بجا آورد.
10 ـ بیتوته در منى، و رمى جمره در آنجا.
ششم: جهاد
جهاد از امورى است که بر مسلمانان واجب شده و معنى آن جنگیدن براى پیشرفت اسلام است، با چند دسته جهاد واجب است:
1 ـ با کفار و یا بت پرستان، یا منکرین خداوند و مانند آن، ولى جنگ با آنان صرفا به خاطر فتح و پیروزى نیست، بلکه به خاطر گسترش عدالت و دادگرى در میان مردم، و نجات زیردستان از چنگال ستمگران و اجراى دستورات عالیه اسلام و احکام الهى است، بنا بر این تا آنجائى که ممکن است دامنه جنگ وسعت نمىیابد، و هرچه زودتر به خونریزى خاتمه داده مىشود به همین جهت مىبینیم که در تمام جنگهاى پیغمبر(ص) با اینکه متجاوز از هشتاد جنگ بود، به شهادت تاریخ مجموع تعداد کشتهشدگان از مسلمانان و مشرکین بیش از یکهزار و چهارصد نفر نبوده است. در جنگ با کفار، چنانچه طرف مقابل اسلام از اهل کتاب، مانند یهود و نصارى باشد، آنان را به انتخاب یکى از این سه راه مختار مىنمایند.
اول: اسلام بیاورند.
دوم: جزیه بپردازند، بدین معنى که طبق قرارداد باید سالیانه مقدارى از مال خود را به حکومت اسلام بپردازند، تا در راه مصالح عمومى مصرف گردد و در این صورت مىتوانند با آزادى عقیده در سایه حمایت اسلام بزندگى خود ادامه دهند.
سوم: جنگیدن.
اما کفارى که اهل کتاب نیستند، آنان را به انتخاب یکى از دو راه مختار مىسازند:
الف ـ اسلام بیاورند.
ب ـ براى جنگ آماده شوند.
2 ـ اهل ذمه در صورتى که از شروط مقرره سرپیچى کنند، مسلمانان براى سرکوبىشان با آنان مىجنگند، مگر آنکه باز به پیمان خود برگردند و یا مسلمان شوند.
3 ـ مسلمانانى که بر پیشواى اسلام بشورند: آنان کسانى هستند که از دستورات اسلام سرباز زنند باید با اینان جنگیدتا از راهى که رفتهاند برگشته، و به موازین اسلام رفتار نمایند.
هفتم: امر به معروف
امر به معروف از فروع مهم اسلام است، (معروف) آن است که اسلام بدان امر نموده، و انجام آن را واجب گردانیده مانند نماز، روزه، پرداخت حقوق مستمندان و رعایت قوانین مهم اسلامى;
یا آنکه اسلام بدان امر نموده ولى انجامش را واجب نکرده است، مانند، اطعام مستمندان و پذیرائى از میهمان و اخلاق نیکو و تعلیم بىسوادان و مانند اینها;
بنابر این امر نمودن به قسم اول واجب و به قسم دوم مستحب است: امر به معروف داراى چهار شرط است:
1 ـ امرکننده بایستى اول خودش خوب و بد را تمیز دهد سپس امر و نهى نماید.
2 ـ احتمال تاثیر بدهد.
3 ـ در صورتى که طرف در عمل زشت خود اصرار ورزد.
4 ـ از امر به معروف زیان قابل توجهى روى ندهد.
هشتم: نهى از منکر
و آن نیز از فروع مهم اسلام است: مسلمانان به جهاتى چند بر ملتهاى دیگر برترى دارند، مهمترین سبب این برترى اجراى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر است که خداوند متعال مىفرماید: (شما مسلمانان از میان مردم بهترین ملتهائید، براى آنکه به کار نیک امر و از رفتار ناشایست نهى مىنمائید.
(منکر): آن است که اسلام ما را از آن باز داشته است مانند شراب، قمار، ربا، زنا، خوردن مال مردم بدون رضایت و مانند اینها یا آنکه اسلام آنرا مکروه دانسته است، مانند یاوهگوئى خوابیدن بین طلوعین و مانند آن;
نهى از آنچه در اول گفتیم واجب و از مکروهات مستحب است.
شرایط چهارگانه که در امر بمعروف گفته شد در نهى از منکر نیز رعایت مىگردد. نهى از منکر داراى مراتبى است:
1 ـ نهى قلبى، به اینکه قلبا از وقوع منکر بىزار باشد.
2 ـ نهى باصورت، مانند روگردانیدن از بجاآورنده منکر.
3 ـ نهى زبانى، با پند و اندرز، تا برسد به سرزنش و پرخاش.
4 ـ نهى با دست، مانند زدن، تا آنگاه که زیان قابل توجهى پدید نیاید.
امر به معروف و نهى از منکر، دو دستور واجب و در نهایت اهمیت است، تا آنجا که پیغمبر اسلام(ص) فرمودند:
(تمامى کارهاى نیک در برابر جهاد در راه خدا مانند قطره ایست، نسبت به دریا و همه کارهاى نیکو و جهاد در برابر امر به معروف و نهى از منکر مانند قطرهاى است در مقابل دریائى بىکران).
ولى متأسفانه کمتر کسانى هستند که به این دو واجب عمل کنند، حضرت باقر(ع) فرموده است:
(در آخرالزمان مردمى هستند که امر به معروف و نهى از منکر را واجب نمىشمارند، مگر آنجا که براى آنان زیانى در کار نیست و پیوسته، براى خود وقت گذرانى و عذرتراشى مىکنند، اینجا است که خداوند آنان را مورد خشم خود قرار خواهد داد).
نهم و دهم: تولى و تبرى
تولى، یعنى: دوستى خدا و پیامبران و امامان علیهم السلام. تبرى، یعنى: بیزارى از دشمنان خدا و دشمنان پیامبران و امامان علیهم السلام.
براى اینکه: اگر کسى شخصى را دوست داشته باشد از او پیروى مىکند و اگر کسى با شخصى دشمن باشد از او دورى مىنماید، بنا براین دوستى خدا و اولیاء خدا سبب مىگردد که براى نظم دنیا و پاداش آخرت از آنان پیروى نمائیم.
دانلود مقاله گزارش کار آموزی موسسه آموزش عالی سوره word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله گزارش کار آموزی موسسه آموزش عالی سوره word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله گزارش کار آموزی موسسه آموزش عالی سوره word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
گزارش کار آموزی موسسه آموزش عالی سوره
فهرست
مقدمه و تشکر
کلیات
کدینگ:
سرفصلها
مراکزصدورسند:
انواع سند:
مراحل صدوروثبت اسناد:
چاپ اسناد بااشکال مختلف:
ترازآزمایشی :
دفاتردرسطوح مختلف وترکیبی:
آنالیز حسابها:
عملیات پایان دوره مالی:
صورتهای مالی
گزارش کارآموزی
رسیدگی امور مربوط به تنخواهگردان و کارپردازان ،
انجام امور مربوط به چک ،
کمک به قسمت امور مالی دانشجویی،
آموزش نرم افزار Solution
اموال
خرید اموال:
تحویل اموال به جمعدار:
جمعداری:
عمرمفید واستهلاک اموال
روش محاسبه استهلاک
خروج دارایی های اسقاطی ازانبار:
محدودیت درخریدها:
انبار ها
طریقه خروج دارایی ازانبار
خزانه داری
تعریف بانکها،شعب وحسابهای جاری مختلف:
تعریف صندوقهای مختلف این موسسه
دسته چکها
ثبت های حسابداری
عوامل مغایرت بین مانده دفاتر وصورتحساب بانک:
مراحل تهیه صورت مغایرت بانکی
مقدمه و تشکر
واحد کارآموزی در دانشگاه از واحدهای مهم و عملی است که باید توسط دانشجویان در آخرین ترم تحصیل گذرانده شود..مهم بودن این واحد از آنجا مشخص می شود که دانشجو برای اولین بار معلومات و محفوضات تئوری خود را بصورت عملی به کار میگیرد.
بهره برداری بهینه از انرژی ، علی الخصوص انرژی الکتریکی با پیشرفت تمدن همراه بوده و از شاخص های توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی نیز در جوامع بشری مصرف انرژی می باشد . نیروی برق به عنوان یکی از انرژی های ثانویه نقش مهمی در زندگی ایفا می نماید زیرا که انرژی الکتریکی در زمان نیاز به راحتی قابل انتقال بوده و به آسانی به صورتهای دیگر انرژی قابل تبدیل می باشد و همچنین باعث آلودگی محیط زیست نشده و به صورت مستمر سهم بیشتری از مصرف نهایی انرژی را به خود اختصاص می دهد . با توجه به نقش ارزنده و سهم صنعت برق و برنامه ریزی و تصمیم گیری نهایی در جهت توسعه و بهبود این صنعت نقش اطلاع رسانی و اهمیت آمار هر چه بیشتر آشکار می گردد.
از آنجایی که دانشجودر بکار گیری درسهای نظری در عمل با مشکلات فراوانی مواجه است به همین منظور دانشگاه یک واحد کار آموزی را برای دانشجویان در نظر گرفته تا معلومات خود را در یک سازمان رسمی بطور عملی به کار گیرند و از این بکار گیری معلومات، بتوانند ز
مانی که جذب بازار کار شدند استفاده بهینه نمایند.
در اینجا لازم است از استاد گرامی جناب ————— که با صبر و بردباری مرا در ارائه این گزارش با صعه صدر راهنمایی و ارشاد نموده اند تشکر و قدر دانی نمایم و نهایت سپاسگذاری را از ایشان به عمل آورم.
نیزاز استاد ارجمند جناب آقای———- مدیر گروه رشته حسابداری دانشگاه ——————— که با دلسوزی و صمیمیت خاص خود دانشجویان را در امر تهیه گزارش یاری کرده
اند ممنونم.
همچنین از پرسنل محترم و زحمتکش آقایان——————————————————————– که واقعا با راهنماییها و با اطلاعات مفید شان موجب دلگرمی و علاقه مندی من به یادگیری را فراهم آوردند کمال تشکر و امتنان را دارم.
کلیات
حسابداری موسسه آموزش عالی سوره از نوع خدماتی می باشد.
هردوره مالی از اول مهریک سال آغازوبه سی ویکم شهریور سال بعد ختم میشود.
نرم افزارمورد استفاده دراین موسسه یک نرم افزاربا سیستم یک پارچه به می باشد. Solution نام
که دارای قسمتهای مختلفی از قبیل حسابداری مالی،حقوق ودستمزد،خزانه داری،اموال وانبار است که تماما” به قسمت مالی دانشجویی متصل هستند.
کلیه سیستم هاجهت صدور سند به قسمت مالی ختم می شوند.
کدینگ:
طبقه بندی کلیه حسابها دریک سیستم حسابداری به صورت اعداد وارقام است.
کدینگ تفصیلی دراین موسسه به صورت ماتریسی بوده ودارای دوسرفصل
میباشد.1-سرفصلها 2-اشخاص
سرفصلها اشخاص
1-طلب ازاشخاص 1-آقای کشمیری
2_پیش پرداختها 2-آقای نسیمی
3-; 3-خانم تاج الدین
4-; 4-;
مراکزصدورسند:
دراینجا هربخش(مانند انبار،خزانه داری و;) سندهای مالی مربوط به خود را میزند سپس جهت کنترل و ثبت نهایی به قسمت مالی ارجاع میدهند.
انواع سند:
براساس مراکز صدورسند ونوع آنها تقسیم بندی می شوند مانند:سن
مراحل صدوروثبت اسناد:
یک- صدوراسناد توسط مراکزصدورسند
دو- تایید اسناد صادر شده توسط مسئول حسابداری
سه- تصویب اسناد صادر شده توسط مدیر امورمالی
چهار- ثبت اسناد نهایی شده دردفاتر قانونی روزنامه و کل به صورت ماهانه
لازم به ذکر است این اسناد پس از تصویب پرینت گرفته شده،ضمایم هرسند ضمیمه پرینت مربوطه میگردد ودرنهایت درفایل هابایگانی می شوند.
چاپ اسناد بااشکال مختلف:
نرم افزارمالی قادر به ارائه انواع توسط کاربر می باشد وعلاوه برآن گزارشهای تنظیم شده رامیتوان بنابرضرورت وخواست مدیران ساماندهی کرده وبه اشکال مختلف به مدیران ارائه داد که درهر موسسه ای بنا بر ضرورت متغیر است.
ترازآزمایشی :
ترازآزمایشی گزارشی است که گردش و مانده حسابها رادریک محدوده زمانی به کاربرنشان میدهد که نرم افزاراین موسسه قادراست آنرابه صورت دو،چهار،شش وهشت ستونی ارائه دهد.
دفاتردرسطوح مختلف وترکیبی:
گزارش دفاتر(صورتحساب هرکد حساب)رامیتوان کل،معین وتفصیلی ازسیستم تهیه کرد.
آنالیز حسابها:
درپاره ای ازاوقات برخی ازسندهای ثبت شده مجددأ کنترل وبررسی میگردند تادرصورت لزوم برای آنها سنداصلاحی صادر شود.
عملیات پایان دوره مالی:
درپایان دوره مالی ،اسنادپایان دوره مانند سند استهلاک داراییها، انبارگردانی وموجودی موادپایان دوره،سند ذخیره مزایای پایان خدمت پرسنل،سندهای اصلاحی موردنیاز و; زده می شودودرنهایت حسابهای موقت(درآمد وهزینه) به حساب سود وزیان بسته شده وسند سودو زیان صادرمیگردد و حسابهای دائم نیزبه حساب ترازاختتامیه بسته می شوند، سند اختتامیه صادر میشود.
صورتهای مالی
ازصورتهای مالی اساسی دراین موسسه میتوان به سه نمونه اساسی اشاره کرد:
یک- صورت سودوزیان وگردش حساب سودانباشته
دو- صورت جریان وجوه نقد
سه- ترازنامه
بدین صورت که درابتدا صورت جریان وجوه نقد راتهیه کرده ومانده حساب وجوه نقد دریک تاریخ خاص را (31 شهریور) مشخص نموده وآنراعیناً به ترازنامه منتقل میکنند.
سپس برای تهیه صورت سودوزیان هزینه های عملیاتی را ازدرآمدهای عملیاتی کسرکرده ،درآمدهای غیرعملیاتی رانیز به آن اضافه نموده،آنرا با عنوان سود (زیان) خالص عملیاتی به گردش حساب سودانباشته منتقل می کنند.
سود (زیان) خالص عملیاتی باحاصل جمع سود(زیان) انباشته اول دوره وخالص تعدیلات سنواتی( که باعنوان سودانباشته درابتدای سال تعدیل شده ثبت ش
ده است) جمع می شود ومانده باعنوان سودانباشته پایان سال به ترازنامه منتقل می گردد.
ودرنهایت پس ازمشخص شدن مانده تمامی حسابها درتاریخ 31 شهریور ترازنامه شرکت تهیه می شود.
گزارش کارآموزی
رسیدگی امور مربوط به تنخواهگردان و کارپردازان ،
تنخواهگردان برای ارجاع دادن گزارشات پرداخت خود می بایست برگه درخواست ، فاکتور خرید و قبض انبار را تهیه کند و ما با بررسی و گاهی اوقات با زنگ زدن به فروشنده از موارد فوق اعلام وجود می کنیم و بعد به کمک ماشین حساب از صحت ارقام اطمینان حاصل می کنیم و این امور 10 درصد کار من را تشکل می داد.
انجام امور مربوط به چک ،
ابتدا چکهایی را همراه با فلاپی از خزانه داری برای ریختن به حساب استادان ، پرسنل و ; تحویل می گرفتم اسامی پرسنل واستادان بسیار زیاد بود ما شماره حساب و اسامی و مبلغ قابل پرداخت را همراه با دیگر مشخصات در فلاپی درج و تحویل بانک می دادیم و انها مبلغ مشخص شده را به حساب موارد فوق می ریختند.
نوع دوم چکها به این صورت بود که ابتدا چکهایی به بانک ملت می بردم و از انها چک رمزدار تحویل می گفتم(این چکها معمولا برای انتقال وجه از حساب خود در یک بانک به حساب دیگرخود در بانک دیگری استفاده می شد)وسپس به بانک تجارت می بردم و تحویل انها می دادم.
نوع سوم چک به صورت حواله ای بود که من فقط فرمهای مربوطه را پر می کردم وتحویل کارمند بانک می دادم.
چکهای دیگری نیز بود که من از گفتن انها صرف نظر می کنم . تمامی این چکها 50 درصد کار من را تشکیل می داد.
کمک به قسمت امور مالی دانشجویی،
با مراجعه به بانک و گرفتن فیش واریزی نقدی و تقسیم آن به سه برگ و مهر کردن آنها وسپس گرفتن فیشهای پرداخت شده از دانشجویان و تحویل آن به خانم گلزاری و صدور کارت دنشجویی به کمک اینترنت که 5 درصد کار من را تشکیل می داد.
کامل کردن اطلاعات خود از طریق مطالعه و دیدن نمونه ها و اموزش در زمینه صورت مغایرات بانکی (که فقط ما اعداد صورت حساب بانک را وارد می کردیم نرم افزار solution به صورت خودکار انها را با اطلاعاتی که قبلا داده بودیم تطابق می داد و مغایرات را برایمان پیدا می کرد ولی به دلیل مشکل داشتن نرم افزار صورت مغایرات را به صورت دستی و به کمک برنامه Word تهیه می کردیم) ، اظهارنامه مالیاتی (که به صورت مجله ای بود) و گزارشات برون سازمانی (که شامل صورت سود و زیان و سود و زیان جامع و گردش جریان وجوه نقد و ترازنامه بود) و گزارشات حسابرسان که 15 درصد کار من را تشکیل می داد.
آموزش نرم افزار Solution
من در اتاقی کار می کردم که از 4 قسمت حقوق و دستمزد ، اموال ، حسابداری مالی و خزانه داری تشکیل شده هر قسمت به کمک نرم افزار با هم در ارتباط بودند و زیر نظر مدیر مالی فعالیت می کردند. هر قسمت به طور مختلفی از نرم افزار استفاده می کردند برای مثال اموال با انبار در ارتباط بود و کالای وارد شده در انبار را نام گذاری و کد مخصوصی می داد در قسمت حسابداری مالی تنها برای رویدادهای مالی ثبت انجام می شد و سیستم به طور خودکار با توجه به ثبت ها ، انواع گزارشات و صورتهای مالی تحویل کاربر می داد و مت حقوق ودستمزد(کلیات)که 3 قسمت قبلی از این قسمت دستور می گیرند و انواع محاسبات از قبیل استهلاک و ذخیره مطالبات و ; در این قسمت انجام می شد و همچنین بدست اوردن خالص حقوق و دستمزد به کمک برنامهExcel
اموال
خرید اموال:
درابتدا واحدها وسایل موردنیازخودرادرخواست می دهند .درخواست صادرشده پس ازموافقت وصدورامضاهای لازم واردانبارمی شود.
انباردارنیز درخواستی راجهت خرید وسایل موردنیازصادرویک برگ آنراتحویل تدارکات داده وبرگ دیگررادرداخل پرونده بایگانی می نماید.
تدارکات پس از خرید، اموال را به همراه فاکتوروبرگ درخواست خریدی که تحویل گرفته بود به انبارارائه می دهد.
تحویل اموال به جمعدار:
انباردارپس کنترل صحت وسلامت اجناس قبض انبارصادرکرده ،اموال را تحویل جمعدار می دهد..
جمعداری:
جمعداروسائل خریداری شده راتحویل گرفته ،برای آنها شماره اموال صادرمی کند.
نکته:اموالی که جمعدار تحویل میگیرد اموالی هستند که بیش از 150000 ریال ارزش دارند.اموالی که کمترازاین مبلغ دارای ارزش هستند اموال مصرفی محسوب شده وبه مرور زمان مصرف می شوندوارزش آنها به صفرمیرسد.
جمعدار پس ازتحویل ،اموال راطبق زیرشاخه هایی که درسیستم تعریف شده است طبقه بندی می نماید.به طورمثال بابازکردن زیرشاخه مانیتوردرسیس
تم ،میتوان تمامی مانیتورهای موسسه رابه همراه عمرمفید،ذخیره استهلاک ، محل استقرار،شماره اموال ،ارزش دفتری وبهای تمام شده مشاهده کرد.
که خود این اطلاعات قبلاً ازطریق قبض شده است.
عمرمفید واستهلاک اموال
طبقه بندی عمرمفید وروش استهلاک به شرح زیرمیباشد:
1- اثاثه اداری 10 ساله به روش خط مستقیم
2- لوازم الکترونیکی (حساس) 8 ساله به روش خط مستقیم
3- لوازم اداری آموزشی (میزوصندلی و;) 5 ساله به روش خط مستقیم
4- وسائط نقلیه (سواری) بانرخ %25 به صورت نزولی
5- وسائط نقلیه (باری) با نرخ%30 به صورت نزولی
6- ساختمان (اداری) بانرخ %7 به صورت نزولی
7- ساختمان (مسکونی) بانرخ %8 به صورت نزولی
روش محاسبه استهلاک
مستقیم:
برای محاسبه استهلاک به روش مستقیم بهای تمام شده آنرابر عمرمفیدش تقسیم مینمایند تااستهلاک سالانه آن مشخص گردد.
سپس استهلاک بدست آمده در تعداد سالهایی که استفاده شده است ضرب می شود تااستهلاک انباشته آن مشخص گردد.
اگرجنسی ازمیانه سال وارد سیستم شده باشد برای محاسبه استهلاک آن سال استهلاک سالانه رابر360 تقسیم کرده ودرتعداد روزهای استفاده شده آن سال ضرب می شود تااستهلاک آن سال معین شود.
استهلاک یکساله =عمر مفید / قیمت تمام شده
استهلاک انباشته = تعدادسالهای استفاده * استهلاک یکساله
نزولی:
هزینه استهلاک = نرخ استهلاک * ارزش دفتری
ارزش دفتری = استهلاک انباشته – بهای تمام شده
برخی ازدارایی ها مانند ساختمان پس ازاینکه به طور کامل مستهلک شدند توسط کارشناس ارزیابی میگردند وقیمت جدیدی برای آنهادرنظرگفته می شود تا مجدداً عنوان دارایی ثبت شوند.
وسایلی که ازابتدا کارایی لازم را ندارد ویا اینکه زودترازموئد ازرده خارج می شوند توسط واحد مربوطه طبق نامه ای به جمعداراعلام می گردند.
جمعدارنیزطبق یک رونوشت دارایی مورد نظررابه عنوان جنس اسقاطی تحویل انبار می دهد.
خروج دارایی های اسقاطی ازانبار:
انباردارطبق صورتجلسه ای وجود دارایی های اسقاط را به استحضارهیات رئیسه میرساند.هیات رئیسه نیزتوسط کمیته معاملات اقدام به فروش مینماید
و درنهایت نامه ای برای جمعداری وحسابداری ارسال میشود تادارایی های مورد نظردردفاتروسیستم ازرده خارج شوند.
محدودیت درخریدها:
واحد برنامه وبودجه ،بودجه مورد نظر هر گروه را به طورسالانه مشخص می نماید تاگروهها برطبق بودجه تصویب شده اقدام به خرید دارایی های موردنیازکنند.
انبار ها
1- انباراداری:ابزاراداری مانندملزومات ونوشت افزاردرآن نگهداری می شود.
2- انبارارزاق: وسایل خوراکی ازقبیل برنج،گوشت و;درآن نگهداری می شود.
3- انباراموال:که وسایل اسقاطی و دارایی های مازاد درآن نگهداری می شود.
4- انبارخدمات:که درآن شوینده هاووسائل خدماتی نگهداری می شود.
طریقه خروج دارایی ازانبار
درابتدا برگ درخواست خرید تکمیل وبه امضای اشخاص ذیل میرسد:
1- متقاضی 2- مدیرمربوطه 3- معاونت مربوطه 4- مدیرامورعمومی
سپس برای اموالی که درانبار وجود دارد حواله انبارصادرشده وتحویل متقاضی میگردد.
ودرصورتیکیه جنس موردنظر درانباروجود نداشته باشد انبارداربرگ درخواست خریدراتکمیل و خودومدیرامورعمومی امضامی کنند.وآنراتحویل
تدارکات میدهد تادرنهایت به مانندنکاتی که دربخش اموال ذکرشد اقدامات لازم انجام شود.
نکته1:تمامی خریدها طبق اولویت بندی وبراساس ضرورت انجام می شود.
نکته2:خریدها دردو صورت انجام می شود یک- برای شارژانبار دو –براساس تقاضا
نکته3:تمامی این انبارها فاقدکالای امانی هستند.
خزانه داری
بهبود نقدینگی سازمانها علاوه برایجاد ارتباط مناسب باسایرین ، نیازی است که همه سازمانها با آن روبرو هستند .دراختیارداشتن اطلاعات صحیح در مورد مشتریان ونحوه ایجاد ارتباط صحیح به منظوربهینه ساختن تسهیلات اعطایی به سایرین نکته بسیار مهمی دربازار رقابتی امروز می باشد. مدیریت منابع مالی وکنترل وبرنامه ریزی نقدینگی سازمانها یکی از مهمترین مباحث مدیریت مالی می باشد.
تعریف بانکها،شعب وحسابهای جاری مختلف:
1- جاری جام به شماره 23/400001 بانک ملت شعبه خوش شمالی که یک حساب درآمدی است.شمالی که یک حساب هزینه ای است.
3- شماره حساب 0057156600 بانک تجارت شعبه آزادی(وزارت کار): برای انجام امورفرهنگی ازآن استفاده می شود.
4- شماره حساب 0057554500 بانک تجارت شعبه آزادی (وزارت کار): برای آموزشهای آزاد ازآن استفاده می شود.
5- شماره حساب 129842 بانک سینا: برای هزینه های فارغ التحصیلان ازآن استفاده می شود.
6- سپرده کوتاه مدت به شماره 3050010 بانک ملت شعبه خوش: برای سپرده صندوق ذخیره کارکنان (اقتصادخانواده) ازآن استفاده می شود.
تعریف صندوقهای مختلف این موسسه
دراین موسسه ازدونوع صندوق استفاده می شود:یک- ارزی دو- نقدی
صندوق ارزی:واحد ارزی دراین صندوق یورو می باشد که برای ماموریتهای خارج ازکشور ازآن استفاده می شود.