دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از word :

آسیبهای اجتماعی ناشی از
اعتیاد و پرخاشگری و روابط نامشروع

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می‌گیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیب‌زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است.
پرخاشگری طیف وسیعی از رفتار‌ها را شامل می‌شود. مویر حداقل هشت نوع پرخاشگری ر

ا در حیوانات شناسایی کرده است که همه آن هشت نوع را می‌توان به شکلی در رفتار انسان نیز یافت. پرخاشگری در شکار، بین نرها ناشی از قلمرو ، مادرانه ، تحریک آمیز، وابسته به جنسیت و ابزاری
تعریف پرخاشگری:

روان شناسان پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده‌اند که به قصد آزار و آسیب رساندن به شخصی دیگر، خود یا اشیاء باشد. در تعریف سنتی پرخاشگری آن را رفتاری تعریف کرده‌اند که متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.
انواع پرخاشگری
1- پرخاشگری ابزاری، هدف از این رفتار آسیب رساندن به دیگری است
2- پرخاشگری خصمانه، هدف به سادگی ایجاد آسیب است
چشم انداز‌های نظری پرخاشگری عبارتند از :
نظریه‌های غریزی
نظریه‌های بیولوژی
نظریه‌های سائق
نظریه‌های یادگیری اجتماعی
نظریه‌های شناختی
علل و عوامل پرخاشگری :
عوامل خانوادگی پرخاشگری

خانواده می‌تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین

این عوامل
عبارتند از :
1- نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک
2- وجود الگوهای نامناسب

3- تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
4- تنبیه والدین و مربیان
عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از : زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا .
تکنیک های لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده
صمیمیت : صمیمیت امری لازم و ضروری برای کاهش خشونت در خانواده است و هنگامی افزایش می یابد که اعتماد و اطمینان د

ر مشارکت بین اعضای خانواده برقرار باشد .
تامل و سکوت : بهترین شگرد در مواقعی که یکی از اعضای خانواده به تحریک دیگری می‌پردازد آن است که دیگران سکوت اختیار کنند تا آن فرد هم آرامش پیدا کند. سپس در یک فرصت مناسب با هم به بحث و بررسی بپردازند .
تخلیه : یعنی اینکه به طور مس

قیم جواب خشونت را ندهیم. تحقیقلات جدید نشان می‌دهد که پرخاشگری کلامی و حتی فیزیکی علاوه بر اینکه خشم را کاهش نمی‌دهد بلکه با عث افزایش آن نیز می‌شود. به نظر لورونز پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزش‌ها و بازی‌ها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت در غیر این‌صورت مخرب خواهد بود .
صحبت کردن در رابطه با مشکل : بهترین روش برای کاهش پرخاشگری صحبت کردن در مورد آن است این تکنیک به دو صورت اجرا می‌شود :
الف ) گفتگو با خود یکی از روش‌های مهم کنترل پرخاشگری است صحبت کردن با خود در مورد نحوه مقابله و مواجهه با مشکل، تشویق خود به آرامش به شکل گفتگوی ذهن است .
ب ) گفتگو با فردی که از دست وی ع

صبانی شده‌ایم. بعد از خاموشی و آرامش و حل مشکل با وی بسیار کمک کننده است .
لذت گذشته : گاهی اوقات عفو کسانی که موجب درد و رنج ما شده‌اند غیر قابل تصور است. وقتی ما کسانی را ببخشیم به کنترل

او روی چگونگی احساس خود پایان می‌دهیم. ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را می‌دهیم. زندگی‌ای که در آن تنفر‌های کهنه و مزمن جایی ندارد. بنابر این گذشت و عفو هدیه‌ای به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودمان است .
انتخاب سالم برای پیشگیری از خشم : خشم فرصت طلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جای می‌گیرد، در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم به خواب منظم، غذای خوب، لذت از اوقات فراغت(ورزش ، موسیقی آرام قدم زدن در پارک…؟) و عبادت و معنویت نیاز داریم .

درمان پرخاشگری :
برای پرخاشگری گام اول شناخت و ریشه یابی علت یا علل پرخاشگری است. با شناخت این عوامل می‌توان همکاری‌های لازم را برای کاستن از میزان شدت پرخاشگری ارائه نمود مانند سرگرم نمودن فرد، مهر و محبت و دلجوئی، آموزش تنهایی فکر کردن، صبر و متانت نشان دادن در موقع پرخاشگری تشویق جهت استحمام و دوش گرفتن اجرای عدالت در

منزل برآورده کردن نیازهای کودکان و نوجوانان، مساعد ساختن جو آزادی‌های کنترل شده ، جلوگیری از توهین و ترساندن الگوی خوب را به آن ها نشان دادن تشویق به بازی‌های گروهی و رعایت نزاکت و قوانین در زندگی با دیگران عادت دادن آن‌ها به گذشت ، یاد دادن انتقاد صحیح به آن‌ها جهت تخلیه و سبک شدن و آرامش یافتن .

یادگیری کنترل خشم :

خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم . خشم اگر به درستی استفاده شود ، می تواند منبع نیرومندیاز انرژی مثبت باشد . چنانچه مارتین لوترکینگ می‌گوید( وقتی عصبانی هستم می توانم خوب بنویسم ، دعا و موعظه کنم ، زیرا در آن هنگام میزان درک خشم اگر به درستی مهار یا جهت داده نشود ممکن است بدل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند، ممکن است به مشکلات فیزیکی ماندد تنش مفرط منجر

شود. از طرف دیگر اگر بروز داده شود غالباً کار را بدتر می‌کند اگر یاد بگیریم احتمال کمتری وجود دارد که دچار این مشکل شویم .
یادگیری آرام گرفتن، مثلاً با شمردن تا ده ممکن است بهترین راه حل طولانی مدت نباشد به ویژه برای افرادی که خشم مزمن دارند. بسیاری از افراد که خشم مزمن دارند اعمال دیگران را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که انگیزه این اعمال خشم و پرخاشگری است. در

نتیجه آن ها مدام برانگیخته می شود. چگونه می توان عادت ادارکی خود را بدون بی تفاوت یا درمانده شدن، تغییر داد. در زیر چند پیشنهاد ارائه می‌شود .
به دنبال توضیح دیگری بگردید. وقتی که کسی از ما انتقاد می‌کند یا به گونه‌ای عمل می‌کند که به هنجار‌ها یا انتظارات ما بی حرمتی می‌شود. این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد
به دنبال توضیح دیگری بگریم. وقتی کسی از ما انتقاد می کند یا به گونه‌ای عمل می‌کند که به هنجار‌ها یا انتظارات ما بی حرمتی می‌شود، این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد
حواس خود را به چیز دیگری معطوف کنید. یکی از بهترین را‌ه‌ها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیت‌های جذاب اس

ت. برخی از افرد کار‌های ورزشی انجام می‌دهند، برخی دیگر مطالعه می‌کنند یا تلوزیون تماشا می‌کنند و برخی دیگر به سرگرمی مورد علاقه خود می پردازند
شوخ مزاجی کنید :
شوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال که در آن شوخی را کاهش می‌دهید زیرا

شوخی با خشم مغایرت دارد یادگرفتن اینکه به واکنش‌هایمان بخندیم نه تنها به ما کمک می‌کند که خشم خود را کاهش دهیم، بلکه به ما کمک می‌کند با دیگران ارتباط برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنش‌هایمان آگاهیم .
ببینید چه چیز خشم را بر می‌انگیزد :
خاطرات مربوط به خشم خود را یادداشت کنید. به این وسیله می‌توانید دریابید که چه موقعیت‌های شما را خشمگین می

کند. برای مثال انتقاد موجب خشمگین شدن برخی افراد می شود و رفتارهای خاصی عده دیگری از افرد را خشمگین می کند .
هرگاه به آن‌چه موجب خشم شما می‌ شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت‌هایی برنامه ریزی کنید .
با خودتان گفت و

گو کنید : بسیاری از مردم با خودشان گفت و گو می‌کنند گفت و گو با خود موجب کاهش خشم در بعضی افراد می‌شود ولی در بعضی دیگر موجب افزایش یا پایداری خشم می‌شود ..
بپذیرید که زندگی همیشه منصفانه است : تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست، به همه کس و همه چیز خشمگین می‌شویم. با برخورد بی ادبانه‌ای رو به رو شده‌ایم ، به یک مهمانی دعوت نشده‌ایم . اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می‌تواند یک تصمیم باشد که می‌توانیم آن را آگاهانه با نا آگاهانه یاد بگریم

. ما می‌توانیم به اینکه جهان غیر منصفانه است خو بگیریم .
یاد بگیرید که مذاکره و گفت گو کنید : خشم معمولا با تعارض همراه است یکی از راه‌های کاهش خشم شرکت در گغت و گو ست . گفت و گو ما را قادر میسازد تا از نظریات طرف مقابل آگاه شویم گفت و گو اساسی برای مذ

اکره و یافتن راه‌ حل یا سازش فراهم می‌‌کند بیشتر ما علاقه‌ به سازش نداریم. اما وقتی یاد

بگریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می‌توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله‌ای برای داشتن یک زندگی شادتر ارزش قائل شویم .
اگر کنترل خشم مشکل جدی ماست و با این آموزش‌ها بهبودی نداشتیم انتخاب مناسب و مفید در چنین مواردی مشاوره با روانپزشک یا روان شناس است .
آسیب های اجتماعی ناشی از اعتیاد
و در حال حاضر بیش از سرطان یا ایدز، دل مشغولی متخصصان بهداشت جهانی را برانگیخته است و هزینه های مادی و معنوی سرسام آوری را بر جوامع تحمیل می کند اغلب مردم بر این باورند که مصرف مواد از علل بارز اعمال جرمانه و به خصوص خشونت است. نتایج یک نظرسنجی در نمونه ای متشکل از 10 هزار نفر در سراسر آمریکا نشان داد که 3/2 از پاسخ دهندگان، علت اصلی جرم را فروش و مصرف مواد می دانستند. اگرچه برخی از محققان (گلدشتاین[2]، 1989) عقیده دارند که خشونت می تواند از تأثیر مستقیم مصرف مواد، نیاز به تهیه و نظام بخشی و معاملات آن به وجود آید اما بسیاری از پژوهشگران (مانند ازگود[3] و همکاران، 1988) نیز بر این باورند که ارتکاب جرم و مصرف مواد بخشی از یک سبک زندگی انحراف آمیز است که در عوامل متعددی ریشه دارد. همچنین با افزایش اعتیاد، بیماری های روانی نیز بیش از پیش افزایش یافته است. به طوری که تنها درمان و ترک مواد مخدر از

سوی معتادین کافی نبوده و می بایست درمانهایی به ط

ور همزمان با ترک اعتیاد بر روی بیماران انجام پذیرد در غیر این صورت آمارها نشان می دهند که همین خلأهای درونی زمینه را برای اعتیاد[4] مجدد فراهم می سازد. اعتیاد یکی از معضلات هر جامعه ای به حساب می آید، اعتیاد جرم نیست یک بیماری است که می تواند عوامل بسیاری در بروز آن دخیل شده باشد. رسیدگی و پرداختن به این امر آنقدر حائز اهمیت است که ایران و حتی بسیاری از کشورهای دنیا برنامه های اجتماعی و درمانی و پیشگیری در سطح گسترده ای را آغاز کرده اند. چرا که افرادی که مبتلا به این معضل می شوند

مشکلات عدیده دیگری را پس از اعتیاد برای خود و جامعه ایجاد می کنند. تنشهای اجتماعی، خانوادگی و روحی ناشی از اعتیاد، دامن گیر بسیاری از خانواده ها شده و با فراهم شدن بستری برای بزهکاری و ارتکاب جرم، هزینه ها و مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد نموده است. یکی از ابعاد مهمی که در رابطه با اعتیاد می بایست به آن اهمیت داده شود، امر بیماری افسردگی[5] است. ترکیب این دو با هم، درمان و بهبود را در فرد دشوارتر می سازد و هر کدام شرایط خاص خود را در بروز علایم دارند و از طرفی تأثیری متقابل و عمیق و رابطه ای علت

و معلولی دارند که می تواند به تنهایی فرد را به نابودی کامل بکشاند. (دادستان، روان شناسی جنایی 1386) با مطالعات گسترده ای که جامعه شناسان و حقوق دانان در رابطه با اعتیاد در ساله اخیر انجام داده اند باعث شده تا به دلیل اهمیت فراوان اعتیاد و تأثیری که بر جامعه و روند آن می گذارد، موضوع اعتیاد را انتخاب نموده و مسئله را از بعد روان شناسی مورد بررسی قرار داده شده است. افسردگی از بارزترین بیماری های روحی مشاهده شده در معتادی

ن است که قبل و بعد از اعتیاد به مواد مخدر هم چنان فرد را به تسخیر در می آورد و بر روند درمان تأثیرگذار است. خانواده و جامعه، هر دو در سرنوشت یک فرد نقش مهمی را ایفا می نند. کارکرد خانواده تأمین نیازهای فرهنگی، اخلاقی، عاطفی، اقتصادی و . . . فرزندان و زمینه سازی برای تطبیق دادن او با شرایط مطلوب اجتماعی در دوران رشد و آماده سازی برای پذیرش مسئ

ولیتهای فردی و اجتماعی در راه رسیدگی و تقلید است. والدین وظیفه دارند موجبات پیشگیری فرزند را از آلودگی ها و نابسامانی ها فراهم آورده و در آنها مقاومتی پدید

ی چون جامعه روبرو می شود محیطی که فرد در آن با شرایط خاص و حتی متضاد از آنچه که تصورش را می کرد مواجه می شود و واقعیتها را از نزدیک لمس می کند. زندگی انسان سراسر نیاز است و هر تغییر در اجتماع می تواند او را تحت تأثیر قرار دهد و اگر کسی به خوبی در خانواده مورد آزمایش قرار نگرفته باشد نمی تواند خود را با تغییرات تطابق دهد و از پس مشکلات برآید و ممکن است واکنش های غیرمنطقی و نابهنجاری از خود بروز دهد و موجبات انحراف فرد فراهم شود. چنین افرادی برای گریز از مشکلات به سمت بزهکاری و یا اعتیاد روی می آورند. عدم

سازش با دیگران و درگیری های روحی ـ روانی، تنش های اجتماعی از عواملی هستند

که فرد با آنها در طول زندگی مواجه می شوند و اگر کسی از سلامت فکری کافی برخوردار نباشد نمی تواند خود را از دام رفتارهای نابسامان رهایی بخشد. در واقع سلامت فکر عبارت است از واکنش های مداوم شخصیت انسان که راهنمای تحولات رفتاری و کرداری فرد در برابر ناراحتی ها و فشارهای داخی و خارجی است. افرادی که خلاف مقررات جامعه رفتار می کنند مجرم خوانده می شوند. اما آیا افراد معتاد نیز شامل این دسته هستند یا خیر؟ با پیگیری هایی که توس

ط صاحبنظران مسائل جامعه شناسی و روان شناسی صورت پذیرفته ثابت شده است که اعتیاد در واقع نوعی بیماری است که فرد برای گریز از واقعیاتی که با آن مواجه است بدان پناه می برد و ناتوانی و ضعف هایش را بدان گونه پنهان می سازد. قطعاً عوامل متعددی در گرایش فرد به اعتیاد وجود دارد. عوامل اقتصادی، فقر، تنش های اجتماعی، مشکلات خانوادگی و . . . از مؤثرترین عوامل در به خطر افتادن فرد در دام اعتیاد است که گریبانگر بسیاری از افراد در جوامع مختلف است. در شهرهای بزرگ به دلیل افزایش بی حد جمعیت، هیجان، آشفتگی، نگرانی و ترس و تشویش و اضطراب در بین شهرنشینان رو به فزونی است. به طوری که اغلب شهروندان در شهرها به کشمکش و فشارهای روانی تهدید می شوند. مطالعات اجتماعی نشان می دهد که در کشورهایی که توزیع ثروت به صورت عادلانه نباشد هر روز فقرا، فقیرتر و اغنیاء ثروتمندتر می شوند. به علت عدم آموزشهای اجتماعی و ضعف فرهنگی، فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی که از اختصاصات جامعه در حال توسعه است، افراد قادر به هدایت درست و ستیز عدیه بی عدالتی اجتماعی نیستند در نتیجه ارزشهای اجتماعی فاقد اعتبار می شود و نظارت اجتماعی سست می گردد و اعتیاد عمومیت پیدا می کند. سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که چند درصد افراد معتاد، دچار افسردگی می شوند؟ و این که آیا در افراد معتاد اصلاً افسردگی وجود دارد؟ فردی که دستخوش بیماری هم چ

ون افسردگی می شود برای رفع عوارض و نشانه های افسردگی به استفاده از الکل و داروهای غیرمجاز روی می آورد که پزشکان به این پدیده خود درمانگری می گویند. اثرات این مواد می تواند موقتاً احساس غمگینی، گناه یا بی ارزشی را کاهش دهد اما با از بین رفتن اثر آنها احساسات به دوباره باز خواهند گشت. این چرخه می تواند به استفاده مداوم و نهایتاً معتاد شدن بینجامد. پیامدهای افسردگی می تواند شخص را به سوی اعتیا

د سوق دهد. از آنجایی که افراد افسرده معمولاً از ارتباطات اجتماعی کناره می گیرند و حتی ممکن است در حفظ شغل خود و وظایف خانوادگی

مشکل پیدا کنند. از آنجایی که اینگونه افراد از حمایت یک شبکه اجتماعی محرومند راحت تر به مواد روی می آورند زیرا از انتظارات و سرزنشهای اجتماعی به دور خواهند بود. حتی برای افرادی که از خود در مسائلی استفاده نمی کنند و ارتباط اجتماعی شان را از دست نداده اند افسردگی احتمال خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش می دهد. در اصل میان افسردگی و اعتیاد رابطه تنگاتنگی وجود دارد. نشانه های اعتیاد و افسردگی ممکن است بسیار شبیه به هم باشند. هنگامی که افسردگی به طور مستقیم به سوء مصرف الکل یا م

واد مخدر ارتباط داشته باشد و به طور مستقل وجود نداشته باشد تشخیص دوگانه در نظر گرفته نمی شود، بلکه به عنوان پیامد اعتیاد محسوب می شود. برای مثال : چند مشکل روانی مستقیماً به کوکائین ارتباط دارند؟ سوء مصرف کوکائین می تواند به توهم، اضطراب، مشکل خواب، مشکل در روابط جنسی و یک نوع اختلال در خلق و خو که شامل افسردگی است منجر شود. آمفتامین ها[6] و داروهای تنفسی همگی دارای اثرات مشابهی با کوکائین[7] هستند.
جامعه نسبت به مواد مخدر بسیار حساس است. بسیاری از کشورهای جهان آن را مسئله اجتماعی حادی به شمار می آورند و موادمخدر را به خصوص برای نسل جوان، خطر اصلی می دانند. مسئله اعتیاد و قاچاق مواد مخدر با اینکه مشکلی کهنه است و همواره به شکل مسئله اجتماعی و اقتصادی حاد مطرح می شود، در سالها

ی اخیر چه در ایران و چه در جهان شدت پیدا کرده است. آمار موجود نشان می دهد که نسبت مصرف مواد مخدر در سطح جهان در ش

ش ماه اول سال 1985 میلادی نسبت به سال قبل رشدی سرسام آور داشته است. به طوری که مصرف تریاک[

8] در سطح جهان 60 درصد، هروئین[9] 45 درصد و کوکائین و حشیش[10] نیز نسبت به شش ماهه اول سال 1985 به میزان 175 درصد و 80 درصد افزایش داشته است. ال. اس. دی[11] که از انواع خطرناک مواد مخدر است در کشورهای سرمایه داری هزار درصد رشد مصرف داشته است.
(انحرافات اجتماعی، سخاوت 1385).
گزارش کتاب مسائل اجتماعی

(مک کی[12]، 1975) نشان م

ی دهد که استفاده از مواد مخدر در جامعه آمریکا امروز تقریباً همگانی شده و اکثریت اعضای آن قسمتی از عمر خود را از داروهای ضدافسردگی و محرک اعصاب استفاده می کنند. صنایع تولید مشروبات الکلی بیش از یک میلیون گالن با هزینه ای معادل 24 میلیون دلار برای 100 میلیون مشترک، الکل تولید می کنند. در گذشته مصرف مواد غیرمجاز محدود به گروه های کوچک بود و عمدتاً در میان اقلیتی از افراد جامعه رواج داشت. اما امروز مصرف این مواد در میان بخش عظیمی از نسل جوان به صورت عملی رایج درآمده است. (همان منبع).
میان افزایش جرایم منجر به بازدا

شت و مصرف موادمخدر رابطه وجود دارد. خواه این ارتباط به مصرف مواد مخدر مربوط باشد، خواه به سرقت و تجاوزی که معتاد در جهت به کف آوردن مواد مرتکب می شود. یک مقام دولتی پاکستانی گفته است که مصرف مواد مخدر در این کشور از پایان سال 1983 میلادی تاکنون به میزان 60 درصد افزایش یافته است. به قول

مسئول مبارزه با مواد مخدر در پاکستان یک میلیون و سیصدهزار نفر در این کشور به طور منظم مواد مخدر مصرف می کنند.
جامعه سوئد سالانه 50 میلیارد کرون مستقیم و غیرمستقیم صرف خسارات جسمی و روحی بیماران و عوارض اجتماعی ناشی از مصرف مشروبات الکلی می کند. این رقم به طور نسبی معادل ده درصد درآمد ناخالص ملی آنهاست. (همان منبع).
تصور اینکه همه افراد بشر روزی بتوانند بدون بهشتهای خیالی به سر آرند چندان امکان پذیر به نظر نمی رسد. بیشتر مردم چه مرد و چه زن با اینکه از رفاه کاملی برخوردارند با اینحال آنچنان عرصه را به خود تنگ می کنند و زندگی را یکنواخت و پوچ و بی ما

یه احساس می کنند که می خواهند خود را از دست آن برهانند یا لااقل برای چند لحظه هم شده آن را فراموش کنند. این حالت همیشه یکی از آرزوهای قلبی انسان بوده است (هاکسلی[13] 1954) (احمدوند 1382).
ساراسون[14] می نویسد مردم به دنبال راه های متعددی برای دسترسی به بهشت ساختگی یا حداقل رهایی از افکار آزاردهنده و احساسات عذاب آور

هستند. هر چند نظر هاکسلی درباره زندگی تا حدودی

بدبینانه است این حقیقتی است که مردم در طول تاریخ انواع مخدر را به امید برخورداری از تعادل حالت احساسی و رفتار خود مصرف کرده اند. مصرف پاره ای از مواد چنان عمومیت یافته که آنرا طبیعی و حتی در خور و بایسته شمرده اند : نوشیدن مشروبات

الکلی به مناسبت فرا رسیدن سال نو، دود کردن سیگار به مناسبت به دنیا آمدن نوزاد و . . . نمونه هایی از این موارد به شمار می روند. اکثر بزرگسالان نوشیدنی های سکرآور را به عنوان یک آشامیدنی فرح انگیز مصرف می کنند. بسیاری از افراد از کودک گرفته تا بزرگسال کافئین[15] را در قهوه و چای یا سودا را به عنوان یک ماده محرک مصرف می کنند. عده بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان با دود کردن سیگار نیکوتین را به ریه های خود تزریق می کنند (همان منبع).

خودکشی
هرگونه مرگی که در آن شواهدی دال بر این مطلب یافت شود که فردی قصد کشتن خود را داشته باشد.
تلاش جهت ارتکاب به خودکشیهرگونه عملی که منجر به عدم صدمه ‌دیدگی یا بروز صدمه دیدگی مرگ‌آور نشود، ولی در عین حال شواهدی دال بر این حقیقت وجود داشته باشد که شخص اقدام کننده سعی نموده است تا در یک سطح یا موقعیت خاص اقدام به خودکشی نماید;
عوامل بهداشتی پزشکی – ذهنی : صدمه‌دیدگی اخیر یا شدید و یا مواردی از کارافتادگی، بیماری مزمن – مخصوصاً دردهای مزمن، الکل یا دیگر موادی که امکان سوء استعمال دارند، افسردگی شدید، اختلالات دو قطبی، جنون جوانی یا اسکی

زوفرنی، ;
عوامل روان‌شناختی : ناامیدی، عزت نفس ضعیف، عصبانیت، دم دمی مزاجی، ;
تفکرات – داشتن یک نگاه دو حالتی یا دو ارزشی بدین صورت که همه چیز یا سیاه می‌باشد یا سفید، یا بد است یا خوب و تنها این دو بخش وجود دارند و هیچ چیز دیگر در این بین وجود نخواهد داشت;

عوامل اجتماعی – فرهنگی : جدایی اجتماعی، از دست دادن – نظیر مواردی همچون (مرگ، طلاق، جدایی، شغل، وضعیت مالی یا سالگرد یکی از مقوله‌هایی که آن را از دست داده تلقی می‌کنند)، محرک‌های تنش‌زای روان- اجتماعی (سوء استفاده‌ جنسی، خشونت خانوادگی)، ;
خودکشی کودکان و نوجوانان : افسردگی، محرک‌های تنش‌زای روان‌شناختی، انتظارات غیر واقعی والدین، سوء استفاده جنسی، ;
خودکشی افراد مسن‌تر : مرگ همسر یا سالگرد مرگ وی، تنهایی، انزوای اجتماعی، زوال عقل،;
چگونه باید با شخصی صحبت نمود که ممکن است در فکر خودکشی باشد : ; به نکاتی همانند [کارها ممکن است در صورتی که من در این دنیا نباشم بهتر شود] یا [من بیش از این دیگر برای آنها مشکلی نخواهم بود] یا [هیچ چیز اهمیت ندارد هیچ چیز دیگر کارگشا نخواهد بود] دقت کافی را مبذول دارید;
اکثریت اشخاص با تفکّرات مربوط به خودکشی در حقیقت تمایلی برای مواجه شدن با مرگ ندارند. آنها به سادگی تنها نمی‌خواهند با وضعیت دردآور جاری به حیات خود ادامه دهند. آنها در یک وضعیت مساعد از نظر احتمال خودکشی قرار گرفته و به صورت معمول حالت‌های مرتبط با دو سویه‌نگری یا دم دمی مزاجی احساسات غ

یرقطعی) و حالت پریشانی را تجربه می‌کنند;
مشخص ساختن رفتارهای مربوط به خودکشی : قصد از انجام این کار (آیا آنها به خودکشی فکر می‌کنند؟)، فاکتورهای آشکارساز (چه چیزی رخ داده است که ارتکاب به خودکشی را به عنوان تنها گزینه مطرح نموده است؟);
پرس و جوهای کلی : وجود داروهای تجویز

شده‌، سابقه‌ استفاده از الکل یا مواد ماخلی، خودکشی، اختلالات احساسی، الکلیسم، ;
توجه بدین موضوع مهم می‌باشد که کلیه اشخاصی که تفکرات وابسته به خودکشی را در مخیله‌ خود پرورش می‌دهند الزامی برای بستری شدن در بیمارستان نخواهند داشت. این امر وابسته به ارزیابی پزشک یا متخصصین بهداشت روانی می‌باشد ;

پزشکان خانواده چه اقداماتی را می‌توانند انجام دهند
در صورتیکه شخصی دارای علایم بیماری ذهنی باشد پزشکان می‌توانند از طریق تجویز داروهای مربوطه و یا تشویق بیماران برای دیدن یک روان ‌پزشک اقدامات درمانی قابل توجهی را انجام دهند. پزشک خانواده بعنوان یک شریک مهم در امر مراقبت بهداشتی و بازیافت سلامت شما و همچنین دیگر اعضای خانواده به شمار می‌آید ;
برخی از نکات مفید در زمینه‌ کمک به فردی که دارای تفکرات مربوط به خودکشی می‌باشد : خطر ارتکاب خودکشی را جدی بگیرید، درباره‌ تفکرات خودکشی و برنامه‌های آن با طرف مقابل خود صحبت کنید و سوالات لازم را از وی بپرسید، سعی کنید تا منابع در دسترس هر شخص را بسیج نمایید. بر این مبنا لازم است تا دیگران مهم – شامل افراد روحانی، دوستان و متخصصین درمان‌شناسی- را در این امر دخیل سازید;
نکات بیشتر : سعی نکنید تا از روان‌شناسی معکوس استفاده کنید، نظیر (از آنجایی که می‌خواهی عمل خودکشی را بدین صورت بعد انجام دهی پس خوب چرا اقدام نمی‌کنی)، این نکته را در نظر نگیرید که شخص مخاطب شما توان

انجام خودکشی را ندارد. هر شخصی ممکن است در شرایط خاص دارای این توان گردد;

تعریف رابطه دختر و پسر
1 مراد از روابط دختر و پسر، رابطه ای است

که خود رابطه، هدف است و مقدمه چیز دیگری نیست. رابطه ای که خود رابطه هدف نیست، همانند رابطه و معاشرت دختر و پسری که نسبت خویشاوندی دارند و یا رابطه علمی، شغلی و اقتصادی بین دختر و پسر، اشکالی ندارد.
2 در این رابطه، جنسیت طرفین، موضوعیت دارد؛ یعنی نگاه آن دو به هم، جنسیتی است.
3 دراین رابطه، احساسات و عواطف طرفین، حرف اصلی را می زند.
4 در این رابطه، یک در هم تنیدگی بین غریزه جنسی و قوای عاطفی طرفین وجود دارد و تفکیک آن دو در بسیاری از مواقع، امکان پذیر نیست.
پس منظور ما از رابطه و دوستی دختر و پسر، «رابطه ای است صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که احساسات و عواطف طرفین در این ارتباط، دخالت جدی دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دید

ارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و ; ایجاد می گردد».
سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:
1 دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).

فروید و پیروان وی مدعی هستند که اخلاق جنسی کهن، بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیت ها، محرومیت ها، ترس ها و وحشت های ناشی از این ممنوعیت هاست که در ضمیر باطن بشر

جایگزین شده است.
برتراند راسل نیز همین مطلب را اساس قرار می دهد و در کتاب «جهانی که من می شناسم»، می گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم».1
2 دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.
راسل در جای دیگر می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منعدم شود».2
3 دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب [Context] مشخص، تعریف شده است.
ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.
روابط دختر و پسر از نگاه قرآن کریم
قبل از بحث «آسیب شناسی روابط دختر و پسر»، اشاره ای گذرا به دیدگاه قرآن کریم در مورد این بحث خواهیم داشت.

داستان موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام3
این داستان، مربوط به زمانی است که حضرت موسی علیه السلام با نگرانی و ترس از دشمن از مصر به جانب مدین بیرون رفت و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید، آن جا جماعتی را دید که گوسفندانشان را سیراب می کردند و دو زن را یافت که دور از مردان، در کناری به جمع آوری گوسفندانشان مشغول بودند. موسی علیه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما این جا چه کار می کنید؟ گفتند: ما منتظریم تا مردان، گوسفندانشن را سیراب کنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال خورده است.
موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب) رسید و سرگذشت خود را با بیان کرد، شعیب گفت: اینک ترسی به خود راه نده که از شر قوم ستم کار، نجات یافتی. در این هنگام، یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر! این مرد را برای کار خود اجیر کن که وی بهترین کسی است که می توان برای انجام کار برگزید؛ زیرا او هم امین است و هم توانا. شعیب خطاب به حضرت موسی علیه السلام گفت: من اراده کرده ام که یکی از دو دخ

ترم را به نکاح تو در آورم.
پیام ها
1 در یک رابطه ضروری و حداقلی میان دختر و پسر، بایستی رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حیا» باشد.
خداوند در توصیف راه رفتن دختر شعیب در آیه 26 سوره قصص، می فرماید: «تمشی علی استحیاء»؛ زیرا شیوه حرکت، سبک سخن گفتن و نح

فرق حیا و شرم این است که حیا، «کنترل ارادی رفتار، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است و شرم، یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.
2 پدران و مادران، باید بر رفتار فرزندان خودشان با مهربانی و احترام به شخصیت آنان و به دور از هر گونه توهین، نظارت کنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم باید برای کسب آگاهی بیشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت کنند.
وقتی که بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسید: چه شد که امروز زود بازگشتید؟ دختران گفتند: مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمدیم.
3 باید از نگاه ناروا و «چشم چرانی»، خودداری ورزید که از آن به «غض بصر»5 تعبیر شده است. فرمان قرآن این است که باید از نگاه خیره، هوس آلود و کنترل نشده، پرهیز کرد.
چه باید کرد؟
1 بایستی میان والدین و فرزندان، روابط صمیمی حاکم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در یک محیط سالم و قابل اعتماد، به راحتی مشکلات خود را با والدین در میان بگذارند.
2 والدین باید شرایط نسل جدید و واقعیت ها را درک کنند و سعه صدر داشته باشند؛ تا با هوشیاری و گفت و گوی منطقی با آنان، برای حل مشکل آنان اقدام کنند.
دختران و پسران مسلمان و پاک، باید بیاموزند که در اولین برخورد تأثیرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و یا مادر و یا با یک مشاور آگاه و مسلمان، مطر

ح کنند؛ تا بتوانند از تجربه های علمی و عملی آنان بهره برده، قبل از این که دچار
آسیب های جدی شوند، تصمیم عاقلانه ای بگیرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت های مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح کنند و والدین و مشاوران نیز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفید و سازنده ای را ایفا کنند، می توانشکل بگیرد، گرفته شود.
داستان حضرت یوسف علیه السلام و زلیخا6
در آیه 23 و 24 سوره یوسف چنین آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زنی که یوسف در خانه او بود، از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تقاضای کام گیری کرد و درها را [برای انجام مقصودش] محکم بست و گفت: برای تو آماده ام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته است. قطعاً ستم گران رستگار نمی شوند».
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ؛ و همانا (همسر عزیز مصر) قصد او (یوسف)

را کرد و او نیز اگر برهان پروردگارش را نمی دید، [بر اساس غریزه] قصد او را می کرد. این گونه [ما او را با برهان کمک کردیم] تا بدی و فحشا را از او دور کنیم، زیرا او از بندگان برگزیده ماست».
پیام ها7
1 معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدریج، پیدا می

شود. وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم س

بب عشق مادی شد.
2 حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط بسته، زمینه را برای گناه فراهم می کند.
3 تقوا و ارده انسان، می تواند بر زمینه های انحراف و خطا غالب شود.
4 خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن، باید به خدای رحمان پناه برد.
5 تلقین یاد خدا به نفس خود، نقش مهمی در ترک گناه دارد.

6 یاد کردن الطاف الهی و عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ».
7 یک لحظه گناه می تواند انسان را از رستگاری ابدی دور کند؛ «إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».
8 انسانی که مقام و منزلت خود را می داند خود را به بهای کم و اندک نمی فروشد.
9 انبیا نیز در غرایز، مانند سایر انسان ها هستند؛ ولی به دلیل ایمان به حضور خداوند، گناه نمی کنند؛ «وهم بها لولا ان رآی برهان ربّه».
10 بهانه بسته بودن درها کافی نیست؛ باید به سوی درهای بسته حرکت کرد؛ شاید باز شوند.
11 امام صادق علیه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و یقین و حکمت بود که خدا در آیات قبل فرمود؛ «و اتیناه علما و حکما».
آسیب شناسی روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است:

1 سرکوب شدن استعدادها
یکی از مهم ترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی نوجوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او می شود، تسلّط میل جنسی بر وجودش می باشد. عدم کنترل این میل، سبب می شود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس بازی ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس ب

ازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی کند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه می کشد، تمام تر و خشک را با هم می سوزاند و شکوفه های تازه دمیده در گلزار شخصیت معنوی اش را طعمه آتش سوزان می کند.8
آیه الله سبحانی می گوید: روزی در محضر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) نشسته بودیم که یکی از پزشکان ترکیه، به دیدار آیه الله بروجردی آمد و سؤال کرد که چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقیقت انسان را عقل، قدرت اندیشه و تفکر

تشکیل می دهد و اگر عقل انسان نبود، وی با دیگر موجودات زنده تفاوتی نداشت و یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است؛ همان طور که پزشکان نیز این مطلب را تأیید کرده اند. بنابراین، چون شراب عقل را از بین می برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است.
آن پزشک به دنبال این پاسخ، گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث

از بین رفتن قوه تعقل انسان می شود و حقیقت انسان زیر سؤال می رود، ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمی توان گفت چنین تأثیری دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیرمجاز می داند. آیه الله بروجردی فرمود: چون انسان، کمال طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمی کند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال خواهی اش، به تدریج بر خواسته خود می افزاید. به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک آن را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق، آن را برای تمام افراد چه با اراده و چه کم اراده، به اجرا گذاشته است و چون این ویژگی یعنی کمال طلبی، در دیگر ابعاد و زمینه ها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورالعمل های صادره از طرف قانون گذار هس

تی، بر اساس همین نکته شکل گرفته و آن جا که ممکن است زیاده طلبی باعث حریم شکنی شود و به تدریج انسان در وادی هولناک و در معرض خطرات جانی و روحی قرار گیرد، اسلام با جدیت و قاطعیت آن را نهی می کند.
اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است که با یک سلام و احوال پرسی ساده آغاز می شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می شود؛ ولی به تدریجی رود که انسان تمام انرژی عاطفی خود را می خواهد در همین گفت وگوها و ارتباط ها هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمی کند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات، اجتناب کرد.
بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمی شناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار می شود و به تدریج، دو طرف در گردونه ای

لزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است. لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاه ها فعالیت می کند، روزی نیست که نامه ای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند.
جالب این است که تقاضای کمک و فریادرسی از افرادی است که معمولاً در ابتدای کار، به خود مطمئن بوده اند و تصمیم جدی شان آن بوده که وارد ارتباط احساسی و غیرمعقول و از نظر اخلاقی غیرصحیح، نشوند و تنها می خواستند در حد ارتباط عادی و یا به قول شما یک سلام و احوال پرسی و یا اظهار محبت باطنی با طرف مقابل داشته باشند. اکنون نمونه ایی از این روابط را از زبان این افراد می شنویم:
1 «دختری 19 ساله ام; تا قبل از ورود به دانشگاه، با هیچ پسری ارتباط نداشته ام; خودم در اقوام و فامیل از ماجراهای دوست های خیابانی کاملا خبر داشتم و همیشه مواظب بو

ا گفت: ببخشید مدتی است شما را زیر نظر دارم و از اخلاق شما خیلی خوشم آمده، اگر لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم; حالم خیلی خراب شد; حدود 3 ساعت فقط گریه می کردم و افسوس می خورم که;».
2 «یک روز که برای درس خواندن به پارک رفته بودم، قدم زدن های دختر و پسرهای جوان، دو به دو با هم، توجه ام را جلب کرد و حواسم حسابی پرت شد. ناگهان تصمیم گرفتم; تصمیم تازه ای گرفته بودم؛ تصمیمی که از آن هراس داشتم و بیشتر از همه می ترسیدم که به خطا و گناه افتاده باشم; چند هفته ای بود که حتی یک کلمه هم درس نخوانده بودم؛ بی انگیزه و بی حوصله شده بودم ; تا این که تصمیم خود را عملی کردم و اکنون چند ماهی است که با دخ

تری رابطه تلفنی دارم; شرایط بد گذشته ام جای خود را به شرایط بدتر امروز داده، زندگی ام آر

امش قبلی را ندارد و نمی دانم این وضع تا کجا می خواهد ادامه یابد; این دختر، اکنون ظاهراً جای خالی همه چیز و همه کس را برایم پر کرده، اما چه فایده که در زندگی بیرون و واقعی من، هیچ جایی برای او نیست. می ترسم که به آلودگی و ناپاکی بیشتر کشیده شوم و کم کم به سوی لجن زار گناه کشیده و در آن غرق شوم».9
2 افت تحصیلی یا رکود علمی
این گونه روابط، باعث می شوند که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات های حضوری و تلفنی خود کنند و این بزرگ ترین مانع برای رشد و ترق

ی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش، نیازمند تمرکز نیروهای فکری و روحی است.
دل مشغولی و اضطرابی که بر اثر این گونه پیوندها پدید می آید، بزرگ ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ از این رو، مشاوران مدارس و دانشگاه ها توصیه می کنند که هنگام تحصیل و امتحانات، مراسم خواستگاری و عقد را به تأخیر اندازند؛ تا افراد بتوانند با تمرکز و آسودگی خیال، در انجام تکالیف درسی و امتحانات موفق شوند؛ چه رسد به روابط فرصت سوز مستمری که بسیار انرژی سوز است.
مطالعه و درس، در زندگی هر انسانی، به ویژه در دوران دانش آموزی، از مهم ترین عوامل سازنده شخصیت وی می باشد که فدا کردن آن به خاطر تن دادن به دوستی های احساسی و غیرآگاهانه و پاسخ گویی به خواست های تمام نشدنی هوس و میدان دادن به میل جنسی، خطایی نابخشودنی و شکستی بزرگ و رسوا کننده است. تجربه نشان داده که این نوجوانان و جوانان، به علت پریشانی افکار و حواس پرتی، ذوق درس خواندن و اشتیاق هر گونه مطالعه ای را – اعم از کتاب های درسی و غیر درسی – به کلی از دست می دهند.
اگر زندگی بزرگان، شخصیت های علمی، محققین، نوابغ و دانشمندان و متفکرین را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که همه آنان افرادی بوده اند که از خوش گ

ذرانی ها و هوس بازی خود را کنار کشیده اند و احتیاجات جسمی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول و در حد اعتدال، برآورده اند.10
دروغ بزرگی است اگر کسی بگوید: میل جنسی، سراسر وجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستی های نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، اما از نظر درس، مطالعه و تحقیقات علمی، لطمه اساسی بر او وارد نشده است و به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، تحقق چنین امری، از محالات است.

«با شکل گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می شود و از آن جا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی، به اوج خود می رسد و فضای نسبتا مناسبی برای ارضای این نیاز (هر چند به طور غیرصحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار، دختر و پسر در این کانال قرار می گیرند، در اکثر موارد، به طور ناگهانی و بدون توجه به نتیجه کار، گرفتار چنین گردابی می شوند و آن را با عنوان های عرف پسند و موجه، پوشش می ده

ند و باطن غیرموجه آن را با ظاهری نیکو و پسندیده، جلوه گر می نمایند.
به این ترتیب، علاقه ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می شود. این وابستگی، در بسیاری موارد – شاید در تمام موارد – آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می شود؛ به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن می سازد و هر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز و حتی در کلاس درس، در فکر طرف مقابل است. این سخن، ا

دعای بدون پشتوانه ای نیست و اگر به نوشته های چنین افر

ادی مراجعه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.11
3 ایجاد جو بدبینی
اغلب این گونه دوستی ها و روابط، به ازدواج منتهی نمی شود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضای زندگی شان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت.
پسر با خود می گوید: دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند.
«بر اساس یک یافته پژوهشی در آمریکا، زوج هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می کنند، زندگی زناشویی آنها با مشکلات فراوانی رو به رو است و منجر به طلاق می شود. به گزارش ایسنا، دکتر «کاترین کوهان»، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا گفت: طبق آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته اند، بعد از ازدواج، در حلّ مشکلات خود عاجزند؛ زیرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند. کوهان گفت: طبیعت ارتباطات آزاد، این است که زوجین چندان انگیزه ای برای حل درگیری ها و حمایت از مهارت های

خود ندارند. وی افزود: به نظر می رسد ارتباطات این افراد، زودت

ر از افرادی که با یکدیگر دوست

نبوده اند، سرد و منجرّ به طلاق می شود. وی در پایان گفت: می توانم بگویم رابطه قبل از ازدواج، به هیچ وجه، سبب دوام زندگی زناشویی نمی شود».12
عشق الهی، رام کننده است و عشق مجازی و شهوی، انسان را وحشی می کند.
عشق الهی، صبرآور است و عشق مجازی، صبرشکن است.
عشق الهی، نیروزاست و عشق مجازی، نیروبَر است.
عشق الهی، خودخواهی بر است و عشق مجازی، خودخواهی زاست.
عشق الهی، شادی آور است و عشق مجازی، غم افزاست.
عشق الهی، سریان دارد و عاشق الهی، همه پدیده های عالم را جلوه خدا می داند و به همه عشق می ورزد. عشق مجازی، عشق به خواسته های نفسانی خود است.
عاشق خدا، از فراق و یاد او، لذت می برد. عاشق غیر خدا، فقط با وصال دل خوش است و فراق، برایش رنج آور است.
4 اضطراب، تشویش و احساس نگرانی
در دوستی های موجود بین دختران و پسران، از آن جا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر و مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی ها وجود دارد، این گونه دوستی ها، با مخاطرات روانی گوناگونی، مانند اضطراب و تشویش همراه است.
وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر، برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.
بنابراین، وجود چنین دلهره ها و اضطراب هایی که گاهی لطم
کسانی که مدعی اند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود.
امام علی علیه السلام می فرماید: «حُبُّ الشّیءِ یُعْمی وَ یُصِمُّ؛ دوست داشتن چیزی [آن هم ناآگاهانه و از سر هیجان و احساسات]، انسان را کور و کر می کند».
«وابستگی هایی که بین دختر و پسر ایجاد می شود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی می شود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکی ها، خوبی ها، زیبایی ها را در فرد مورد علاقه خود می بیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد؛ زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه می کند؛ نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده ای که تمام نقاط ضعف و قوت او

را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد»13وسیله این گونه روابط ناسالم، در ازدواج پسران نیز تأخیر ایجاد شود دختران بیش از پسران، در معرض این آسیب قرار می گیرند.
«روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار می آید. با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محی

ط اجتماع، بیشتر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز

است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی های خیابانی به شکل های تصنّعی ابراز می شود».
در پایان به چند پرسش اساسی زیر اشاره می شود:

1 به نظر شما یک رابطه و پیوند مطلوب، چه ویژگی هایی دارد؟
2 آیا روابطی که بر پایه هوسرانی ها و سرگرمی های زودگذر است، می تواند روابطی پایا و پویا باشد؟
3 آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی، شایسته ارتباط و دوستی است؟
4 آیا پسندیده نیست که انسان، سرمایه عشق و محبت خود را برای زندگی آینده خویش پس انداز کند.
7 عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده
این گونه روابط و دوستی ها، معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می گیرد و در خلال آن از خودباوری و زودباوری دختران، سوء استفاده می شود. متأسفانه در بسیاری از موارد، تفاوت عشق و هوس، دیده نمی شود. عشق حقیقی و پاک، با هوس های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی، رو به سردی و افول می نهد. جاذبه و دل ربایی ها، مربوط به روزها و ماه های اول دوستی است؛ ولی دیری نمی پاید که این روابط، عادی شده، به جدایی می کشد. حس تنوع طلبی انسان از

یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر، باعث می شود که برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند. جامعه ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند، ه

یچ گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. اغلب خوبی ها و کمالات والای انسانی، در پرتو تشکیل خانواده ای سالم، به فعلیت می رسد.
8 . کم رنگ شدن ارزش های مکتبی و فرهنگ اصیل ایرانی
غرق شدن جوانان در عشق های آن چنانی و دوستی های ناباب، نتیجه اش دوری از معنویات و از دست رفتن ارزش های انسانی و الهی است که، نتیجه اش نابودی سرمایه های انسانی و بهترین فرصت برای رواج فرهنگ بی خدایی و ابتذال غرب و تسلط دشمنان

دیرین اسلام و قرآن در کشور است. آیا تجربه کشور اندلس اسلامی

که جوانان را از راه فساد و فحشا، از ارزش های الهی و انسانی تهی کردند و توانستند شکست را برآنان تحمیل کنند، برای ما کافی نیست؟ آیا می دانیم که چرا دنیای بی خدای غرب و آمریکا، برای رواج ابتذال و تهی سازی جوانان از ارزش های دینی هزینه های نجومی می کند؟
9 . انحطاط اخلاقی
شکل گیری شخصیت انسان، تابع نوع رفتار کسانی است که با آنها رفت و آمد دارد. بنابراین، نوع دوست در تعیین سرنوشت و ساختن حقیقت انسان، بسیار مهم است.
ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی از همین دوستی ها و روابط، ناشی می شود که سبب سقوط انسان در گناه و معصیت می گردد. ما نمونه بارز آن را در جوامع غربی شاهدیم. طبق آمار، در دهه 1990، از هر سه کودک آمریکایی، یکی نامشروع ب

وده است و از همین روست که انحطاط اخلاقی در غرب، باعث نگرانی شده است.
دوستی ها و روابط نا مطلوب دختران و پسران

، بزرگ ترین مانع رشد و کمال انسانی است. دوستی های غیر صحیح، باعث می گردد که دختران و پسران به صورت ابزاری درآیند که هر روز، تغییراتی در آرایش، پوشش، حرکات و; داشته باشند و این، چیزی جز مشغول شدن به کارهای بی ارزش و دور شدن از هدف اصلی و شناخت خود و شکوفایی خلاقیت ها و عقب ماندن از قله کمال نیست. در این صورت، انسان به دنبال خواسته های دیگران است و خودش را فراموش می کند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله اسمبلی و اورکلاک word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله اسمبلی و اورکلاک word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله اسمبلی و اورکلاک word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اسمبلی و اورکلاک word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله اسمبلی و اورکلاک word :

اسمبلی و اورکلاک

اَسِمبلی (Assembly) به مجموعه زبان‌های برنامه‌نویسی سطح پایینی اطلاق می‌شود که در آن مستقیماً دستورالعمل‌های پردازنده اصلی (CPU) نوشته می‌شود.
به دلیل سطح پایین بودن این زبان‌ها، نوشتن ، اشکال زدایی و نگهداری برنامه مشکلتر است. برای هر خانواده CPU یک زبان اسمبلی وجود دارد.

این زبان به زبان مادر کامپیوتر بسیار نزدیک می باشد بطوربکه تمامی برنامه های اولییه همچون C++ توسط زبان اسمبلی ساخته شده است و همچنین اکثر کارهای هک و ;. با این زبان انجام می شود. در زبان اسمبلی هر دستور زبان متناظر یک دستور باینری است .

اسمبلی چیست ؟
زبانهای برنامه نویسی کامپیوتر عموما به دو دسته زبانهای سطح بالا و زبانهای سطح پایین تقسیم میشوند . برخی این زبانها را به صه دسته تقسیم بندی کرده اند . زبانهای سطح بالا و زبانهای سطح پایین و زبانهای سطح میانی . زبان برنامه نویسی اسمبلی جز زبانهای سطح پایین است .
زبان سطح پایین به زبانی گفته میشود که از لحاض ساختاری و ترجمه بسیار به زبان ماشین نزدیک است . یعنی قابلیت فهم ان برای ماشین بهتر و راحتتر است . اما زبانهای سطح بالا با کاربر رابطه بهتری دارند و کاربر یا برنامه نویس با این زبان راحتتر ارتباط برقرار میکند .

در زبان اسمبلی به سبب پایین بودن سطح ان ویژگیهایی نهفته است که در هیچ یک از زبانهای دیگر این ویژگیها را نمیتوان یافت : یکی از ویژگیهای مهم این زبان باز گذاشتن دست کاربر در کنترل سخت افزار بویژه CPU است . در واقع کاربر میتواند با جز به جز پردازشگر و سخت افزار کامپیوتر ارتباط برقرار کند . بنابراین سرعت اینگونه برنامه ها نسبت به زبانهای

سطح بالا بسیار بالاتر است .
البته این زبان دارای مشکلاتی نیز هست . که از جمله مهمترین انها زیاد بودن تعداد دستوراتی است که کاربر باید برای انجام عملی خاص از انها استفاده کند .
برنامه نویس برای برنامه نویسی باید بر ارشیتکت ساخت CPU ‌مسلط باشد .
سورس این برنامه ها اصولا خطوط زیادی دارد .
این برنامه ها بسته به ماشین عمل میکنند . یعنی اگر ساختار اصلی ماشین تغییر کند . این برنامه ها قابلیت اجرا ندارند .
اسمبلر چیست ؟

برای تبدیل زبان اسمبلی به زبان ماشین باید از این مترجم استفاده کرد . در واقع زبان اسمبلی از طریق اسمبلر به زبان ماشین که صفر و یک است ترجمه میشود .
هر خط از زبان اسمبلی معادل یک خط است در زبان ماشین . این ویژگی خاص دستورات اسمبلی است و در زبانها سطح بالا چنین اتفاقی نمی افتد .
نحوه اسمبل شدن برنامه را در شکل زیر میبینید :

برای اسمبل کردن یک برنامه توسط اسمبلی باید به یک اسمبلر دسترسی داشت . که این کار را میتوان توسط یک نرم افزار ویژه انجام داد که عموما از اسمبلرهای TASM ‌یا MASM استفاده میکنند . که اولی محصول شرکت turbo و دومی محصول مایکروسافت است . که نسخه جدید MASM نرم افزاری است به نام ML ‌که کار کردن با ان نسبت به دو نرم افزار بالایی بسیار ساده تر است .
با استفاده از TASM ‌یا MASM سورس برنامه ای که در فایلی با پسوند asm نوشته اید را به یک فایل obj تبدیل میکنید . سپس با یک لینکر TLINK میتوانید فایل را به فایل اجرایی تسوط کامپیوتر تبدیل کنید که پسوند exe دارد .
برای نوشتن سورس برنامه کافیست یک ویرایشگر متن داشته باشید که تمامی کامپیوتر ها چنین چیزی را اصولا دارند . اگر از سیتسم عامل ویندوز استفاده میکن

ید میتوانید از notepad استفاده کنید اگر از word استفاده میکنید

یادتان باشد که تغییرات اتوماتیک انرا برای تصحیح کلمات از کار بیاندازید . پس از انکه سورس برنامه را نوشتید کافیست انرا با پسوند asm ذخیره کنید برای اینکار از منوی file میتوانید گزینه save as ‌را انتخاب کنید و نام فایل را با پسوند asm در دو جفت کوتیشن قرار میدهید :
“parsx.asm” سپس به پرامپت داس میروید .
برای رفتن به محیط داس اگر از سیستم عامل win98 و نسخه های 9X استفاده میکنید کافیست در منوی استارت گزینه run را انتخاب کنید و سپس بنویسید command و اگر از ویندوزهای با نسخه بالاتر استفاده میکنید میتوانید در منوی run بنویسید cmd و ازانجا به محیط داس بروید و به ادرسی که اسمبلر شما و فایل asm شما قرار دارد بروید . برای رفتن به این مسیر ها باید کمی بر داس مسلط باشید .
اما برای تغییر دایرکتوری بدانید که میزنید cd namefolder و برای بیرون رفتن از ان میزنید cd\ و برای تغییر درایو نام درایو را بهمراه دو نقطه مینویسید : c: به همین سادگی .
اگر از نرم افزار MASM استفاده میکنید . کافیست تایپ کنید MASM ‌و سپس نام فایل سورس را بنویسید و ترتیب را ادامه دهید تا فایل obj ‌شما ساخته شود . سپس LINK ‌را مینویسید و نام فایلی که ساخته اید و پسوند obj ‌بان اختصاص داده شده است را مینویسید . مراتب را ادام میدهید .
اگر از ml استفاده میکنید . کافیست نام فایل asm ‌را جلوی ml بنویسید . یعنی مینویسید ml parsx.asm و سپس برنامه شما به exe تبدیل میشود .
برای استفاده از turbo assembler هم کافیست نام فایل را جلوی tasm بنویسید تا obj شما ساخته شود و سپس با tlink نام فایل با پسوند obj فایل exe رابسازید .

tasm parsx.asm
tlink parsx.obj

و بدین ترتیب فایل شما ساخته میشود .

البته روش دیگری برای ساخت فایلهای اسمبلی نیز

وجود دارد . که دارای محدودیتهای زیادی است . کافیست در اعلان داس در هر مسیری که هستید تایپ کنید debug تا وارد محیط debug ‌شوید .
برای ورود دستورات اسمبلی کلید a ‌را میزنید و enter میزنید و برای خروج از محیط دستورات کافیست بدون نوشتن چیزی دکمه اینتر را بزنید . برای خروج از محیط دیباگ نیز کافیست دکمه q را بزنید و اینتر را بعد از ان بزنید . و برای اجرای دستورات g را بزنید . که کار کردن با این محیط اموزش ویژه ای را میطلبد .

در واقع ”Overclocking” به زمان عرضه ی کامپیوترها برمی گردد و برای آنهایی که کامپیوترشان up-to-date نبود. اما پس از چندی یک اورکلاک ساده که باعث میشد cpu های 8008 8MHz تبدیل به 12MHz شود تحول عظیمی را در این صنعت به وجود آورد.

پس از چندی اورکلاکر ها به دو گروه مجزا تقسیم شدند:

1- اورکلاکر هایی که رایانه های Low-end را به high-end ارتقا میدهند.(این گروه بخش اعظم اورکلاکر ها را تشکیل میدهند)

2- اور کلاکر هایی که رایانه های high-end را در هر قیمتی اورکلاک میکنند.(این گروه بخش کوچکی را تشکیل میدهند که در فارسی به آنها خرپول گفته میشود!)

اما پیش از اینکه اورکلاکینگ را یاد بگیرید بهتر است چند سؤال را بررسی کنیم:

”Overclocking” چیست؟ ریسکها و فایده های آن؟ چه قسمت هایی را میتوان اورکلاک کرد؟

مفهوم Overclock

اورکلاکینگ به معنای افزایش سرعت هر جزء از دستگاهی است که توسط تولید کن

نده تعیین شده است.کلمه clock از کلمه ”Clock Crystal” به وجود آمده که نوسان سازی است که ریتمی را از فرکانس های بالاتری که به آن جزء وارد میشود مشخص میکند و آن را مبنای کار قرار می دهد.ساده ترین وسایل که برای آنها دستگاه نوسان ساز اعمال شده بود برای 8MHz باید نوسان ساز 8MHz تعبیه میکردند.

اورکلاکینگ اولین سیستم ها بسیار ساده(و محدود) بودند مانند اورکلاک یک قطعه 8MHz به 12MHz .

وقتی رایانه ها پیشرفته تر شدند دیگر یک دستگاه نوسان ساز برای آنها کافی نبود و همچنین Mother Board ها هم نمیتوانستند دو دستگاه نوسان ساز را با هم داشته باشند پس یک مجموعه مدارهای مختلف اختراع شد که باعث شد قابلیت اورکلاک بیشتری برای قطعه ها امکان پذیر باشد.

این وسیله ”Clock Generator” نام گرفت.این قطعه تولید کنند نیرویی است که باعث چند برابر شدن نوسان Clock Crystal دستگاه میشود و در نتیجه سرعت قطعات هم بیش از پیش افزایش پیدا میکند.

امروزه Clock Generator ها بسیار پیشرفته تر از قبل شده اند و کار با آنها نیز بسیار ساده تر شده است.

اختراع Clock Generator هایی که قابل اضافه شدن و تطبیق با سیستم هستند باعث شده که اورکلاکینگ بدون عوض کردن قطعاتی چون Clock Crystal امکان پذیر باشد.پیشرفت های دیگر در زمینه های BIOS و Frimware هم اکنون به کاربران اجازه دستکاری سرعت قطعات را با تغییر دادن تنها چند setting در رایانه می دهد.

ریسک ها و فایده ها
Overclocking به یک قطعه Low-end اجازه میدهد که کارایی یک ورژن گران تر را داشته باشد و یا به یک قطعه که کیفیت برتری داشته باشد(High-end) اج

ازه می دهد که کارایی ورژنی از آن را داشته باشد که حت

ی ممکن است هنوز به بازار نیامده باشد!

برای مثال شما یک CPU intel 3.0GHz p4 را به 34GHz اورکلاک می کنید و در حقیقت در حال استفاده از ورژن گران تر و بهتر آن یعنی p4 3.4 GHz هستید و همچنین اگر در هنوز این ورژن به بازار عرضه نشده شما در حال دیدن آینده intel هستید!

عمده ترین ریسک های Overclocking عبارتند از بی ثباتی و امکان خدشه وارد شدن به اطلاعات است.که معمولا” وقتی اتفاق می افتند که کاربر بخواهد بالاترین سرعت قطعه را بسنجد.

نوشته زیر از بنیان گذار Tom’s Hardware نقل شده است:

“هیچکس Crash شدن سیستم و هنگ کردن را دوست ندارد اما در یک محیط حرفه ای تجارتی دوری از crash و هنگ کردن می تواند سخت ترین کار باشد.این یک حقیقت است که شما با اورکلاک سیستم خود احتمال اشتباه CPU و دیگر قطعات را افزایش میدهید.اما این فقط یک احتمال است!اگر شما جدیدا ٌ سیستم خود را اورکلاک کرده اید و اولین کاری که انجام می دهید نوشتن پایان نامه خود است هیچ تعجب نکنید اگر یک Crash رخ داد و تمام اطلاعات روی رایانه شما پاک شد!حتما پس از اورکلاک سیستم خود را در یک وضعیت دشوار بگذارید و چیزهای مختلف را با آن تست کنید.اگر سیستم شما از همه ی این آزمون ها سربلند بیرون آمد آنوقت می توانید نفس راحتی بکشید و به خود افتخار کنید که یک سیستم را اورکلاک کرده اید!”

برای تست کردن CPU یکی از بهترین برنامه ها Prime 95’s “torture test” نام دارد که به صورت کاملا” مجانی بر روی اینترنت قرار دارد.

دومین ریسک در اورکلاک آسیب رسیدن به قطعات است.هر چه اورکلاک بالاتر باشد احتمال آسیب رسیدن به قطعات نیز بالاتر می رود.اما متاسفانه بسیاری از اورکلاکر ها به آن توجهی نمی کنند.

چیزهایی که باعث آسیب رسیدن به سیستم در اورکلاک میشوند عبارتند از:
سرعت – دو برابر کردن سرعت یک مدار باعث نصف شدن عمر آن می شود و در واقع ایجاد گرمای بیشتری می کند.

گرما – همانطور که گرما بالا می رود سرعت خراب شدن مدارها هم بیشتر می شود.همچنین گرما دشمن باثباتی است و باعث بی ثبات شدن اطلاعات در سیستم می شود پس باید به صورت های مختلف دمای سیستم را پایین نگه داشت(مانند استفاده از فن های قدرتمند و خمیرهای مخصوص) تا بتوان به بالاترین سرعت دست یافت.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله نقش دعا در زندگی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله نقش دعا در زندگی word دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله نقش دعا در زندگی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله نقش دعا در زندگی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله نقش دعا در زندگی word :

معنی دین و دینداری
اول باید انسان متوجه معنی خودش روی این زمین بشود تا کارهایش واقعاً بی‌نتیجه نگردد و از انجام کارهای با معنی برای خود غافل نباشد و در این راستا وقتی انسان متوجه شد که تماماً و بالذّات مخلوق است و هر مخلوقی تمام وجودش از خالقش است و این واقعیت را به عمق قلب خود رساند، و نیز وقتی متوجه شد در تمام واقعیتش بنده خدا است، و اصل انسان بندگی است، و هرچه از بندگی خودش فاصله بگیرد، از اصل خود فاصله گرفته، معنی دین و دینداری برای او معلوم

می‏شود، و متوجه می‏شود دین یک هدیه الهی است به بندگان، تا بندگان از اصل خود غافل نشوند و در متن دین راه ارتباط با خدا از طریق دعا، اوج برگشتن به اصل ‌خود است و در متن دینِ خداوند است که به همه ابعاد انسان توجه شده و «انسان به وسیله راز و نیاز با خداوند خویش، خواستار پیوند روح و جان و فطرت با مبدء و منشاءِ جدا گشته از آن است» و خداوند از طریق دین و در متن دین از طریق دعا تربیت واقعی انسان را محقق می‏سازد، تا انسانِ سرگشته و سرگردان در بیابان زندگی چون قطره آبی تبخیر نگردد و از اصل خود جدا بماند.

همچنان‌که جوجه میل به دانه خوردن دارد و در ضمن این دانه خوردن به مرغ شدن می‌رسد، انسان فطرتاً میل به پرستیدنِ کمال مطلق دارد و ضمن عملِ پرستیدن، به مقصد اصلی خود که معرفت بیشتر به خداوند، واتصال به عالم الهی است، می‌رسد.

فطرت توحیدی داشتن انسان‌ها، یعنی روح انسان با خدا آشنا است، و خدا مطلوب جان همه انسان‌ها است، و میل به حق، عمیق ترین و پایدارترین بُعد انسان است، چون ریشه در فطرت او دارد و نه در غریزه. و نیایش، نگهداشتن این میلِ پایدار است تا انسان در اصالت انسانی خود بماند و از فطرت خود به سوی غریزه سقوط نکند.
دعا؛ گذر از غربت به اُنس
بنا به گفته علامه‌محمدتقی‌جعفری«رحمه‌الله‌علیه»:
«انسان در دنیا یک احساس غربت دارد و با نیایش با خدای جاودان، آن غربت را به اُنس مبدل می‏کند و از هراسِ اضمحلال در این دنیای بی‌حد و مرز می‏رهد.»
انسان موجود ضعیفی است و لذا خداوند در وصف او می‌فرماید: «خُلِقَ الانْسانُ ضَعیفاً» و از طرفی هیچ انسانی این نقص خود را نمی‌خواهد و به دنبال کمال است، و از طرفی خداوند کمال مطلق است، لذا هر انسانی ذاتاً طالب خداوند است، یعنی میل به کمال در وجود انسان او را اولاً؛ به سوی خداوند راهنمایی می‏کند. ثانیاً؛ او را از نقص خود به سوی کمال خود می‏کشاند. و این خشوع و خضوع در مقابل کمال مطلق در «نیایش» محقق می‏شود، و به گفته شهید‌مطهری«رحمه‌الله‌علیه» «شرافت گوهر انسانیت در دعا واقع می‏شود».

قرآن می‏فرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدون» یعنی؛ ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای این‌که عبادت کنند. پس با عبادتِ خداوند خلقت انسان برای انسان معنی‌دار می‏شود و طبق این آیه، چون انسان برای تربیتی خاص خلق شده است و هم او باید ابعاد مختلف خود یعنی، «فطرت» و «عقل» و «عواطف» خود را در جهت همین تربیت، تجهیز و تهییج کند، دعا جهت دهنده این عواطف، و پیوند دهنده وجود ناقص انسان، به ذات مقدس احدیت است، و آیا تربیت واقعی انسان جز این است که انسان را به خداوند متصل کند و آیا مقصد خلقت که عبادت است، مقصد عبادت به غیر از این اتصال باید باشد؟
دعا و نیایش یکی از راههای رسیدن به رستگاری، و رهاننده انسان از ورطه تنگ مادی به سوی وادی بیکران خزائن الهی است. دعا؛ موجب رسوخ حبّ الهی در دل و زداینده زنگ غفلت از روح و قلب انسان است.

غفلتی که از جانب عده‏ای از مسلمانان نسبت به دعا شده این‌ است‌که دعا را تنها محملی برای دریافت حوائج می‏دانستند، و به جنبه‌های سلوکی و تربیتی آن کمتر توجه کرده، و آن را صرفاً به یک امر ثواب و مستحب تبدیل نموده‏اند، در حالی که باید اثر واقعی دعا را در تأثیر جنبه‌های معنوی که در شخصیت فردِ دعا کننده می‌گذارد، جستجو کرد به طوری انسان خاکی را به همسایگی افلاک سیر می‌دهد و دل او را از کدورت دنیا به صفای عالم غیب نزدیک می‌کند.

وظیفه متفکران جامعه است که نقش واقعی دعا را برای جوانان روشن نمایند، تا متوجه شوند که دعاهای اسلامی‏و به‌خصوص دعاهای ائمه درس بزرگ زندگی است آن هم یک زندگی واقعی که باید هر انسانی از آن بهره‌مند شود. در اسلام به ما آموزش داده‏اند دعا کنیم و حاجات خود را با خدا در میان بگذاریم و نقص‌های روحی خود را به محضر حضرت حق ارائه دهیم و از او در جهت رفع آن‌ها کمک بخواهیم. فرموده‏اند: «الدُّعاءُ سِلاحُ الْمؤمن، و عمودُالدّین، وَ نُورُالسَّماواتِ وَ الْاَرْضِ» یعنی؛ دعا اسلحه مومن، و موجب استواری دین او، و نور آسمان‌ها و زمین است، چون از طریق دعا با وسوسه‌های شیطان مقابله می‌کند و دین خود را که عامل ایجاد رابطه او با حق است، حفظ می‌کند و می‏تواند در زمین و آسمان درست ببیند و عمل کند.
امام خمینی«رحمه‌الله‌علیه» می‌فرمایند:

«آیا دیده‏اید اهل دعا، و کسانی که مداومت به دعا داشته باشند، این کارهای ناپسند که بعضی‌ها انجام می‏دهند، آن‌ها هم انجام دهند؟ بیشتر کسانی که محکومیت یافته و در زندان‌ها محبوس می‏باشند، افرادی هستند که با دعا سرو کار ندارند.».
خصوصیات ادعیه اسلامی

این دعاها ‏اولاً؛ با الفاظی بلیغ و رسا ادا شده که در تهذیب نفس، تأثیر ویژه خواهد داشت. ثانیاً: دارای تعالیم لطیف و روحانیِ دگرگون کننده است چون عمیق‌ترین لایه وجودی انسان را به حرکت می‌آورد. ثالثاً؛ با توجه به حالت خاصی که بین بنده و مولایش ایجاد می‌کند و قلب انسان را به طرف قطب هستی سوق می‌دهد، اثر تربیتی بی‌نظیری خواهد داشت.
اگر به دعا درست توجه شود می‏توان ادعا کرد دعا بذری است در زمین معرفت که نتیجه آن تهذیب نفس و قرب به حق است، چرا که تنها از طریق ناله و مناجات می‏توان به حریم حرم حضرت حق راه یافت. در دعا انسان از «دین‌دانی» وارد مرحله «دین‌داری» می‏شود و در واقع انسان از طریق نیایش با حق، خود را از تماشاگری در دین، به بازی‌گری در دین می‏رساند. پس دعا عبارت است از مذهبی که جنبه عمل به خود گرفته است.
آلکیس‌کارل در کتاب مشهور نیایش می‌گوید: «نیایش؛ مثل خوردن و آشامیدن، نیازِ جان و روح انسان است تا جان به شکفتگی لازم خود دست یابد».
آثار دعا بر روح انسان
موارد زیر به طور فهرست‌وار به عرض عزیزان رسانده می‌شود، چرا که اصل موضوع را در خود ادعیه می‌توانید ملاحظه کنید.
الف- اطمینان و آرامش قلبی: روح موجودی است آسمانی و مجرد که از طریق ارتباط با خدا، در واقع به اصل خود برمی‏گردد، به همین جهت خدا در قرآن می‏فرماید: «اَلا بِذِکْر‌اللهِ تَطْمَئِنُ‌‌الْقُلُوب» یعنی؛ آی انسان‌ها! با یاد خدا آرامش قلب‌ها را به دست آورید و از پوچی برهید. چرا که از آن طریق خواسته‌های شما آسمانی می‏شود و اسیر دیوارهای تنگ مادی نخواهید شد.
کسی که اهل دعاست علاوه بر اسباب طبیعی، متوجه اسباب‌های معنوی شده و لذا وقتی اسباب ظاهری از کار ایستاد راه امید به خدا برایش باز است و از یأسِ بی‌جا می‏رهد.

ابن‌سینا می‏گوید: گاهی نفس در شرایط خاص می‏تواند از طریق ارتباط با عالم غیب نقش‌هایی را بپذیرد که در راه علاجش به او کمک کند. یعنی روح راه صلاح خود را می‌شناسد و با ارتباط با عالم غیب آن راه را به دست می‌آورد و دعا زمینه پیداکردن راه اصلاح نفس از طریق ارتباط با عالم غیب است.

آلکیس‌کارل می‏گوید: البته درباره بیمارانی که با دارو و یا خود به خود درمان پذیرند، شناختن اثر واقعی دعا دشوار است، فقط در مورد بیمارانی که تمام تلاش‌های درمانی بی‌نتیجه مانده می‏توان درباره اثر درمانی دعا قضاوت کرد و اثر آن غیرقابل انکار است، چه خود بیمار دعا کند و چه اطرافیان برای او دعا کنند.

امام خمینی«رحمه‌الله‌علیه» می‏فرمایند:
وقتی راهِ چاره‌جویی از اسباب ظاهری کوتاه شود، آنگاه خدا یک راه امیدی به روی بندگانش باز کرده که یکسره از خدا و اسباب غیبی مأیوس نشوند و دل را یکسره به طبیعت نبندند و از خدای عالَم غافل نشوند.

ب- ایجاد معنویت و عرفان: پیامبر و ائمه در موقع بیان احکام شرعی در حد فهم شنوندگان سخن می‏گفتند، اما هنگامی‏که با پروردگارشان به مناجات و دعا می‏پرداختند گنجینه‌های عظیمی از معارف بود که از قلّه وجود آن عزیزان سرازیر می‏شد و لذا است که ادعیه خزینه‌های گرانقدری از معارف هستند که باید به آنها توجه خاص شود، نمونه چنین خصوصیاتی را در مناجات‌های خمسه‌عشر یا دعای ابوحمزه ‌ثمالی یا مناجات شعبانیه می‌توان یافت. به امید روزی که دعاهای شیعه ابتدا به‌عنوان متون درسی آموزش داده شود تا محتوای عمیق آن‌ها معلوم گردد و سپس از طریق آن ادعیه با خدا به راز و نیاز بپردازیم.

ج- پرورش عواطف: علاوه بر قوه عاقله و قدرت استدلال که باید در انسان پرورش یابد، عواطف انسان که ریشه آنها قلب است، نیز باید رشد کند، و ادعیه‌ای که از قلب مبارک امام معصوم صادر شده، در ایجاد عواطف الهی و محبت و عشق به خداوند و اولیاء او و ایجاد بغض نسبت به دشمنان حق، تأثیر اساسی دارد تا از آن طریق عواطف او متعادل گردد.
د- ایجاد احساس قرب الهی و اعتلاء: انسان عابد و ذاکر با مداومت بر ذکر و نیایش، موجبات تقویت ایمان و زنده شدن نیروی فطری خود را فراهم می‏آورد و از آن طریق نظر جانش از مادیات به سوی معنویات گردانده می‏شود و لذا دل با محبت به حق از حاکمیت وجه حیوانی خود آزاد می‏گردد و میل گناه در او می‏میرد.
ه- انس و پیوند اجتماعی: با توجه به این‌که انسان موجود اجتماعی است، از طریق تزکیه و دعا وجه محبت به مردم و روح خدمت به خلق در او تقویت می‌شود و در یکی از ابعاد دعا انسان از خدا می‏خواهد که اُنس بین انسان‌ها و ایجاد نیکی بین آنها به دست او انجام گیرد، چون چنین کارهایی را وسیله قرب الهی برای خود می‌شناسد.
و- کسب فضائل اخلاقی و مسیر صحیح زندگی: وقتی عابد آرزوها و خواسته‌های خود را از زبان انبیاء و اولیاء – که بهترین لحظات خود و دقیق‌ترین سخنان خود را با مناجات بیان کرده‏اند- بخواهد، نه در محدوده تنگ مادی می‏ماند، و نه از تعادل انسانی پای را بیرون می‏نهد، یعنی نیایشی که از طریق معصومین انجام می‌شود، با ترسیم تابلوئی از زشتی‌ها و خوبی‌ها، راه‌های رسیدن به رستگاری واقعی را به انسان می‏نمایاند و افق‌های بلند وجود را در منظر انسان قرار می‌دهد.
زیارت و آثار تربیتی آن
زیارت امام معصوم و یا امام‌زادگان، زیارت روح‌های آزادی است که قدرت تصرف در قلب زائر خود دارند و زائر را به بهره‌هایی از مقام عالی خود میهمان می‌کنند، چرا که زائر به میهمانی آن‌ها رفته است.

وقتی زیارت را در فرهنگ مخصوص به خودش بشناسیم که با سیاحت و سیر و سفر فرق اساسی دارد و زائر امام به صرف دل دادگی به امام پای در راه زیات می‏گذارد، متوجه می‏شویم که چگونه زائر از این طریق؛ مِس وجود خود را به طلا تبدیل می‏کند. لذا امام صادق می‏فرمایند: «هرکس به عنوان زیارت به سویم آمد روز قیامت شفیع او خواهم شد». همچنان‌که در روایات داریم؛ زیارت امام‌حسین ثوابی برابر بخشودگی گناهان گذشته و آینده دارد.

اولاً: زیارتْ تجسم جهـان‌بینــی یک مسلمــان است که متوجه است می‌تــوان با امام – هرچند رحلت کرده باشد- ارتباط پیدا کرد و رمز و راز بندگی را به نور آن حضرت در جان خود شعله‌ور نمود. ثانیاً: موجب تحکیم مبانی ولایت و امامت ائمه، و نفی ولایت طاغوت است تا هرچه بیشتر برای شخص زائر روشن شود چقدر پر برکت است وقتی این ذوات مقدس بر قلب افراد و نظام اجتماع حاکم باشند. ثالثاً: با توجه به متون زیارات؛ زیارتِ امام، سیر در عالم برزخ و قیامت از یک طرف و انابه و استغفارِ زائر در محضر حق از طرف دیگر و مفتخرشدن به شفاعت ائمه از طرف ثالث است. رابعاً: توجه به مظلومیت ائمه که چگونه انسان‌های بزرگی‌ را از حاکمیت و هدایت جامعه محروم نمودند و زمینه نمایش عظمت‌های آن‌ها را از آن‌ها ربودند و این توجه به مقام الهی آنهاست آنگاه که می‏گوئی:

«السَّلامُ عَلَیکم یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّه، وَ مَوْضِعَ الرِّساله، وَ مُخْتَلَفَ الْملائکهِ و مَهْبِطَ الْوَحْی، و مَعْدِنَ الرحمهِ، و خُزّانَ العلمِ، و مُنْتهی الْحلمِ، و اُصولَ الکَرَمِ، و قادهَ الْاُمَمِ;» یعنی؛ سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت و محل رسالت و جایگاه رفت و آمد ملائکه و محل نزول وحی و معدن رحمت و خزینه علم و نهایت حلم و پایه‌های کرم و پیشوای امت‌ها;».
خامساً: زیارت‌نامه‌ها در عین مباحث قبل، در نگه‌داشتن نام و یاد امامان و بیان حقایق، مانند اعلامیه دفاعیه از آن بزرگواران عمل می‏کند. و هزاران هزار برکت دیگر که در زیارت ائمه معصومین نصیب زائر می‌گردد، از استقبال ملائکه گرفته تا تصرفات معنوی امام و بدرقه ملائکه تا آن‌جا که زائر از همه گناهان پاک شود و به وطن خود برگردد.

آموزش‌های دعا
همچنان‌که قبلاً عرض شد علاوه بر آثار مثبت روحی و قلبی که دعا به بار می‌آورد، دعا را باید تبلیغ و تعلیم معارف اسلامی‏دانست که با مضامین عالی و فصاحت و بلاغتی بی‌نظیر از زبان معصومین برای مردم بیان گردیده است. از جمله:
در عقاید، آنجا که امام‌هفتم در دعای سریع‌الاجابه می‏فرمایند: «اَللّهُمَّ اِنّی اَطَعْتُکَ فی اَحَبِّ‌‌الْاَشْیاءِ اِلَیْکَ وَ هُوالتّوحید» خدایا: من در محبوب‌ترین امور که آن اعتقاد به یگانگی تو است، تو را اطاعت می‏کنم. در واقع توجه به یگانگی خداوند را اصل قرار می‏دهد، یا در متون ادعیه مکرراً توجه به نبوت پیامبر و این‌که قلب از طریق دعا به راحتی می‏تواند متوجه نبوت و معاد شود، مطرح است.
در رابطه با مقام ائمه شخص دعاکننده اعتقاد دارد و اقرار می‏کند «یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَها، اَلْمُتُقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ و الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَ اللاَّزم لَهُمْ لاحِق» یعنی؛ آن‌کس که سوار بر کشتی اهل‌البیت شد و به آن سفینه‌های نجات پناه برد، از غرق شدن در دنیا و از گرفتارشدن در اخلاق رذیله، نجات می‏یابد، و هرکس آنها را ترک کرد غرق می‏شود، هرکس از آنها پیشی گرفت مارق و از هدف گریخته شد و هرکس از آنها فاصله گرفت از دست رفت، و هرکس با آنها همراه شد، به مقصد رسید. لذا است که متوجه می‏شویم حیات و زندگی ایده‌آلی که متناسب عالم انسانی است، زندگی‌ای شبیه اهل‌البیت است و لذا از خداوند تقاضا می‌کنیم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
در دعا پایه اعتقاد به معاد را تثبیت می‏کنیم آنگاه که مثلاً در دعای عدیله می‏گوییم: «.. وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ مُسَاءَلَهَ الْقَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْکِتَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّهَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیهَا وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ;» و یا به همین منظور در دعا می‏گوییم: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اِسْتِعداداً لِلْمَوتِ قَبلَ حُلولِ الْفَوْتِ، وَ الْاِنابَهَ مِن دار الغُرور اِلی دار السُّرور». یعنی؛ خدایا! از تو تقاضا می‌کنم آمادگی برای مرگ را قبل از آن‌که فرصت‌ها از دست برود و توجه به عالم نشاط ابدی را با انصراف از عالم مجازی دنیا.
در دعا؛ ذاکر و مناجات کننده گاهی آنچنان مرغ جانش را اوج می‏دهد که از خدا می‏خواهد از همه چیز دلش کنده شود و چشم دل او فقط به نور حق منوّر شود و جانش به معدن عظمت حق وصل گردد تا آنجا که در حالت فنا قرار گیرد و روحش در عزّ قدس حق، معلّق و پیوسته گردد و از خود هیچ نداشته باشد، الاّ تعلق به حق. می‌گویی: «اِلهی هَبْ لی‏ کَمالَ الْاِنْقَطاعِ اِلَیْکَ، وَ اَنِرْ ابصارَ قُلوبِنَا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیْکَ، حَتَّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النّورِ، فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ الْعَظَمَه فَتَصِیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِک».
آموزش‌های اجتماعی در دعا
در دعا از خداوند می‏خواهیم نسبت به اجتماع بی‌تفاوت نباشیم و بتوانیم به آنها خیر برسانیم. مثلاً در دعای مکارم‌الاخلاق مطرح شده‌است و نیز در دعا از خدا می‏خواهیم که در پرورش فرزندانم موفقم گردان، «; وَ اَعِنّی عَلی تَرْبِیَتِهِم وَ تَأدیبِهِم وَ بِرِّهِم». یعنی؛ خدایا! در تربیت و تأدیب و نیکی‌کردن به فرزندانم مرا یاری فرما. که نشان می‌دهد اولاً: دعاهای اسلامی چگونه نسبت به سرنوشت افراد جامعه و تعالی آن‌ها توجه خاص دارد. ثانیاً: متوجه است که در این کار علاوه بر برنامه‌ریزی‌های لازم باید با نور و مدد الهی این امر مهم عملی گردد. که گفت:
دعای گوشه‌نشینی که عافیت طلبداگر هزار نماید یکی اثر نکند
آموزش سیاسی در دعا
با توجه به این‌که زندگانی پیامبران و ائمه از سیاست جدا نبوده، در دعاهایشان به بقیه به نحوی آموزش سیاسی می‏داده‏اند، و در همین رابطه ما در دعا خود را متوجه همین سیاست‌مداری واقعی ائمه می‏کنیم. آنگاه که در زیارت جامعه می‏گوئیم: اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَه، ; وَ اَوْلیاءَ النِّعَمِ، وَ عَناصِرَ الْاَبْرارِ وَ دَعائِمَ الْاَخْیارِ، وَ ساسَهَ الْعِبادِ، وَ اَرْکانَ الْبِلادِ;» یعنی؛ سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت، و ای صاحبان نعمت واقعی و ای اصل و اساس نیکان عالم، و ستون برگزیدگان و رهبران سیاسی بندگان و اساس شهرها و کشورها. در واقع شما در این فراز از زیارت اقرار می‌کنید که ائمه معصومین در سیاست و کشورداری باید اصل و اساس جامعه باشند، و به واقع همه حرکات ائمه در عین عبادی‌بودن، سیاسی و اجتماعی است. حال چه سکوت حضرت‌علی و چه صلح امام‌حسن و چه قیام امام‌حسین و چه نیایش‌های امام‌سجاد، و این روحیه در ادعیه آن بزرگواران نمایان است. امام سجاد در دعای به مرز داران حساسیت خودشان نسبت به امور اجتماع را به خوبی نشان داده‏اند. چرا که اسلام دین جامع و کامل است و لذا هم انسان را از عالم غیب و قیامت محروم نمی‌کند و هم از اجتماع و سرنوشت اجتماع غافل نمی‌نماید.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان word :

افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان

بر روی تاثیر این جمله در دانش آموزان ، مقداری تامل کنیم ؛ “ما هم اشتباه کردیم آمدیم معلم شدیم و با شما کله پوک ها سر و کله می زنیم ، اگر رفته بودیم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اینها بود” ;این جمله مشهور را در یکی دو دهه پیش برخی ها در کلاس عنوان می کردند;

منظور از افت تحصیلی چیست؟
افت تحصیلی کاهش نسبی فعالیت درسی و مطالعه یک دانش آموز در

یک دوره نسبی در مقایسه با دوره نسبی قبل از آن می باشد.مثلاً کسی که طی سه ماه نمرات در حد 15 داشته اما در دو هفته اخیر در تمامی یا تعدادی از دروس نمرات حدود 12 کسب کرده، می گوییم در حال حاضر نسبت به سه ماه پیش افت تحصیلی دارد. منظور از آوردن کلمه نسبی این است که افت تحصیلی تنها شامل دانش آموزان ضعیف نبوده حتی ک

سی که چند ماه پیش نمرات حدود 18 داشته اگر در حال حاضر نمرات حدود 16 کسب می کند ، دو نمره نسبت به دوره قبل افت دارد.

عوامل موثر بر افت تحصیلی:
1. عوامل مربوط به خود دانش آموز
• عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعف بینایی و شنوایی و غیره
• عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی
• نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل
• عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه
• نداشتن اعتماد به نفس کافی

• ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات
• عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه

• نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف
• مهارت های مطالعه نادرست (مهارت های درست مطالعه در آخر این بحث ذکر می گردد)

2. عوامل مربوط به خانواده

• اختلاف خانوادگی و خانواده آشفته ، طلاق فیزیکی یا روانی والدین ، وجود نا مادری یا نا پدری و غیره
• اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده
• وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی و تکالیف منزل از دوران ابتدایی
• تحقیر ، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفس و خود پنداری آنان
• تغییرات منفی در خانواده مانند ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره
• تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافات

3 . عوامل مربوط به مدرسه
• گروه همسالان مانند مزاحمت و شوخی های نابجا در کلاس درس
• رفتارهای نا مناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر ، معاونین ، دبیران و مشاوران
• جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ ش

دن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند.
4. عوامل مربوط به اجتماع
دوستان نا باب
استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی ، بدن سازی ، بیلیارد و غیره
استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل

مهارت های صحیح مطالعه
مطالعه با فاصله: مطالعه بی وقفه و مستمر موجب خستگی و بیزاری از مطالعه می شود؛ روش درست ، مطالعه ی با فاصله و استراحت در میان دو وعده مطالعه میباشد. مورد زیر الگوی مناسبی است ‍‍» 90 دقیقه مطالعه و 15 دقیقه استراحت ، 75 دقیقه مطالعه و 30 دقیقه استراحت ، 60 دقیقه مطالعه و 45 دقیقه استراحت ، 45 دقیقه مطالعه و استراحت نسبی زیاد و انجام سایر امور روزانه » یادتان باشد به هر میزان که میزان مطالعه در یک روز افزایش می یابد خستگی زیاد شده و به دقایق استراحت زیادتری نیاز دارید و مدت زمان مطالعه مرحله بعدی باید کاهش یابد.
عدم مطالعه در کنار وسایل صوتی و تصویری روشن
لب خوانی به جای بلند خوانی
مطالعه در حالت نشسته و آرامش به جای حالت حرکت و قدم زدن
مطالعه به موقع و بیدار نماندن در شب برای حضور مناسب

در کلاس یا جلسه امتحان روز بعد
مطالعه نکردن در موقع خستگی
عدم مطالعه طوطی وار (بدون درک و تلخیص و طبقه بندی)
مطالعه نکردن با حالت افسردگی
شروع مطالعه از مطالب آسان به مشکل

:افت تحصیلی یکی از موضوعاتی است که شاید همه دانش آموزان در طول سالهای تحصیل خود با آن دست و پنجه نرم کرده باشند.
گاهی اوقات افت تحصیلی از عوامل درونی نشات می گیرد و گاهی نیز عوامل محیطی دارد. اقتصاد بیمار ، تدریس بد ، وابستگی به کمکهای آموزشی خارج از مدرسه ، بیماری ، سرخوردگی های اجتماعی و خانوادگی و; از جمله عواملی هستند که هر کدام در افت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارند.

یکی از دلایل عمده افت تحصیلی مخصوصا در دانش آموزان دوران دبستان وابستگی آنها به والدین است. مثلا وابستگی ای که در دوران ابتدایی بین والدین و فرزندان شکل می گیرد و وقتی آن نیروی کمکی به هر شکلی یا علتی نتواند دیگر به آنها کمک کند آن وقت زمینه افت تحصیلی در فرزند شما به وجود می آید. از آنجا که وابستگی به مرور زمان شکل می گیرد قطع وابستگی نیز باید در طول زمان صورت بگیرد. کودک شما باید روزی روی پای خود بایستد و بتواند تکالیفش را به تنهایی انجام دهد ، ولی عادت دادن او به این که همیشه کسی ، دوستی یا قوم و خویشی است که در دروس مدرسه به آنها کمک کند این تفکر که همیشه کسی برای تکیه کردن وجود دارد را در ذهن او تقویت می کند و سرانجام با از بین رفتن این تکیه گاه تحصیلی نشانه های افت تحصیلی در کارنامه فرزند دانش آموز شما جلب توجه می کند.
این به این معنی نیست که اصلا به دانش آموزان خود کمک نکنید بلکه هدف شما از کمک باید این باشد که او را در شرایطی قرار دهید که اگر ضعفی دارد روی پاهای خود بایستد. البته اگر شما به طور ناخواسته کودک تان را به خود وابسته کرده باشید با اولین تلاش نمی توانید شرایط لازم را برای داشتن استقلال تحصیلی در او به وجود بیاورید و حتی ممکن است قطع کمکهای آموزشی شما سبب افت تحصیلی موقت فرزند دانش آموزتان شود، ولی این د

وره مدت زیادی به طول نخواهد انجامید ؛ البته شما باید زمان مناسبی را برای قطع کمکهای آموزشی خود انتخاب کنید. برای مثال در جریان امتحانات نباید یکدفعه پشت فرزند خود را خالی کنید.
بهترین زمان برای این کار وقتی است که امتحانات جدی در پیش روی فرزند دانش آموز شما وجود ندارد. اگر والدین ، فرزندان خود را به جای یادگیری در مدرسه به یادگیری در محیط خانه وابسته کنند برای همیشه معلول یک علت بزرگ باقی خواهند ماند.
مشکلات خانوادگی
دعواهای خانوادگی زن و شوهر و تداوم آنها یکی از عواملی است که بشدت سبب تضعیف روحیه و افت تحصیلی دانش آموزان می شود. از آنجایی که کودکان در چنین لحظاتی زود انرژی و توان خود را از دست می دهند و نمی توانند همزمان با تحصیل بار مشکلات خانوادگی را نیز به دوش بکشند خسته و ناتوان می شوند و اولین آثار خستگی روحی آنها را می توان در کیفیت نمرات درسی آنها مشاهده کرد.
والدین نباید در چنین شرایطی از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگویند این دعواها ربطی به تو ندارد. چنین چیزی غیر ممکن است زیرا فرزندان جزیی از محیط خانواده هستند و هر چیزی چه مثبت چه منفی تاثیرات زیادی روی آنها در محیط خانواده خواهد داشت. این وظیفه والدین است که مراقب روحیه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگی شخصیتی آنها شوند و به این ترتیب راه را بر هر نوع زمینه انحرافی که در چنین لحظاتی آینده فرزندان را تهدید می کند ببندند.

اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان
گاهی اوقات یکی از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان معلمها هستند. گاهی دیده شده تعدادی از معلمان بعضی اوقات در سر کلاس درس شروع به شکایت از وضع مادی خود می کنند و ناخواسته این پیغام را برای دانش آموزان می فرستند که تحصیل در شرایط امروز جامعه فایده ای ندارد و کسانی که در جستجوی وضع مادی بهتری می گردند باید آینده بهتر را در بازار کار جستجو کنند. باید به خاطر داشت که این تبلیغات سوئ دانش آموزان را منحرف می کند و همین انحراف از تحصیل زمینه ساز افت تحصیلی آنها می شود.

اعتماد به نفس دانش آموز خود را تقویت کنید

کمبود اعتماد به نفس در دانش آموزان یکی از عواملی است که دانش آموزان را از تلاش و خودباوری باز می دارد و سبب افت تحصیلی شدید آنها می شود. والدین باید به دانش آموزان خود کمک کنند تا خودشان را باور کنند و بتوانند خلاقیت های تحصیلی خودشان را بروز دهند. ترس از رفوزه شدن یا گرفتن نمرات بد در امتحانات آخر سال یکی از عوامل خطرناکی است که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود.
ترس از شکست ، انرژی دانش آموزان را ضعیف می کند و آنها را به عقب هل می دهد. می شود با صحبت کردن و تعریف خاطراتی از دورانی که خودتان نیز دانش آموز بودید ترس آنها را از امتحانات کاهش دهید. بعضی از دانش آموزان خیلی زودرنج هستند و به همین علت زود به مرز افسردگی می رسند. والدین باید به آنها راه مبارزه با مشکلات را بیاموزند. باید به فرزند دانش آموز خود بیاموزید تمام مشکلاتی که بر سر هر انسانی می آید به خاطر این است که آنها نتوانند خوب پیشرفت کنند و مشکلات نیز همین را می خواهند. به فرزند دانش آموز خود بیاموزید که مقاومت و استقامت را در خود تقویت کند. البته والدین خود باید الگوی مناسبی برای فرزندان باشند. هر گام موثری که شما در راه تقویت اعتماد به نفس فرزندتان بر می دارید زمینه سازی برای پیروزی های تحصیلی آینده آنها خواهد شد

مثلا وقتی معلمی به جای تقویت انگیزه دانش آموزان برای ادامه تحصیل و کسب نمرات بهتر به آنها می گوید که پول در بازار ریخته و با گفتن این که ما هم اشتباه کردیم آمدیم معلم شدیم و با شما کله پوک ها سر و کله می زنیم یا اگر رفته بودیم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اینها بود این گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح می کنند و مقام معلم را پایین می آورند

، همین پیام در ذهن دانش آموزان تاثیر می گذارد و سبب انحراف ذهنی آنها می شود.
به همین ترتیب والدین نیز در افت تحصیلی خیلی نقش دارند. یک حرف می تواند سرنوشت دانش آموزی را عوض کند و سبب دلسردی او

از ادامه جدی تحصیلات شود. باید مراقب اظهاراتی که در حضور دانش آموزان درخصوص آینده و فارغ التحصیل شدن می شود بود. بعضی از والدین ناخواسته این طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود می آورند که درس خواندن به بیراهه رفتن است. به خاطر داشته باشید از آنجا که فرزندان شما در سن کم تجربگی هستند و از اظهارات اطرافیان نزدیک خود الگوبرداری می کنند نباید در حضور آنها چیزهایی را بیان کرد که تاثیرات منفی بر آنها داشته باشد.

دوستان ناباب

یکی از عوامل دیگر که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنید که دوستان در سرنوشت فرزندان شما نقش خیلی موثری دارند. بکوشید به طور غیر مستقیم کنترلی روی دوستان فرزندان خود داشته باشید و مراقب ارتباطهایی که آنها با دیگران در خارج از محیط خانواده برقرار می کنند باشید. در مدرسه دانش آموزان زیادی با افکار و شخصیت های متفاوت وجود دارند که همگی آنها می توانند تاثیرات مثبت و گاه نامطلوبی روی فرزند شما داشته باشند. طبیعتا شما همیشه

نمی توانید همراه فرزند خود باشید ، ولی می توانید به او بیاموزید هر کسی را به دوستی قبول نکند. بکوشید علاوه بر داشتن شناختی از دوستان نزدیک فرزندان خود شناختی نیز از خانواده آنها داشته باشید.

غذا و بیماری

بیماری می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشد. والدین همواره باید مراقب جسم و روح فرزندان خود باشند و به تغذیه آنها در طول سالهای تحصیل بخصوص هنگام امتحانات اهمیت ویژه ای قائل شوند. دانش آموزان باید غذای مناسبی میل کنند تا انرژی مورد نیاز برای یادگیری در سر کلاس درس را داشته باشند. دانش آموزانی که غذای کافی نمی خورند همواره در سر کلاس درس خسته ، افسرده و زودرنج هستند و چیزی یاد نمی گیرند.

کشش به سوی غیر همجنس

خیلی از دانش آموزان در فاصله سالهای راهنمایی – دبیرستان دل به عشقهای زودرسی می دهند که سبب انحراف فعالیت های ذهنی آنها از مطالب درسی به احساسات زودگذر می شود. در چنین شرایطی دانش آموزان به جای صرف انرژی خود برای مطالعه دل به احساسات خود و طرف مقابل می دهند و تمام تلاش خود را برای جلب توجه طرف مذکور متمرکز می کنند و از مسیر اصلی منحرف می شوند. باید دانست کمبود عاطفه در دانش آموزان به سرعت خود را نشان می دهد.www.zibaweb.com
والدین می توانند برای بازگشت مجدد فرزند دانش آموز خود به مسیر اصلی زندگی نقش موثری در این خصوص ایفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غیرهمجنس در طول تحصیل در سال های آخر دبیرستان که سالهای سرنوشت سازی در آینده دانش آموزان هستند سبب تغییر هدف و علاقه می شود. به دانش آموزان خود بیاموزید که دوست داشتن درس و

نه دوست داشتن دیگران آنها را به پیروزی می رساند. دانش آموزانی که از درس راهی برای رسیدن به هدف نساخته اند انگیزه هم برای پیروزی ندارند.

تکلیف خانه

تکلیف دانش آموزان در منزل فعالیتی هدفدار، تکنیکی و وسیله ای در خدمت یادگیری است لذا نباید آنرا به منزله وسیله ای جهت پر کردن اوقات فارغت دانش آموزان و یا سرگرم کردن آنان تلقی نمود. تکلیف باید با تواناییها و علایق دانش آموزان مطابقت داشته باشد.

مدت تکلیف باید متناسب باشد با مدت زمانی که لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسی کند. ولی گهگاه این تناسب رعایت نمی شود. و تکالیف سنگین بر دانش آموزان تحمیل می شود که موجب خستگی و دلسردی می شود.

«کرزیک (1966) در یکی از مطا لعاتش از محصلین علل بی میلی شان به انجام تکالیف را جویا شد. آنان عمدتاً این سه مورد را ابراز داشتند: مزاحمتهای درون خانه _ عدم جذابیت تکالیف _ تماشای تلویزیون _ آموزگاران نیز مهمترین علل را به ترتیب عدم علاقه به درس و مدرسه _ زیاد بودن تکالیف و عدم رسیدگی و کنترل اولیاء ذکر کرده اند. »1
معلم باید در خصوص زمانی که هر دانش آموز برای انجام تکلیف صرف می کند و نیز از علاقه پشتکار، استعداد، سرعت عمل، و; اطلاعات کافی داشته و بر این اساس برای دانش آموز تکلیف تعیین کند. و گاه نیز دانش آموز به دلخواه خود از بین آنها، تکلیف برای خود انتخاب کند.

محتوای کتب درسی

از عوامل مهم و تعیین کننده در افت یا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کتابهای درسی است که به دانش آموزان ارائه می شود. این مسئله از دو جهت در نظام آموزشی حائز اهمیت است. اول آنکه: ارزشیابی تحصیلی و استخدامی، تعیین صلاحیت علمی افراد و نیز ملاک ورود به دانشگاهها و مراکز آموزشی عالی، و; بر محور کتابهای در

سی و فهم محتوای آن استوار است. دوم اینکه: اگر بگوییم کتب درسی تنها وسیله آموزشی است که در اختیار معلمین قرار می گیرد، سخنی به گزاف نگفته ایم.

اکنون این سئوال به جاست که آیا تنه هدف نظام تعلیم و تربیت انتقال محتوای کتب درسی به دانش آموزان است؟ آیا انتظار جامعه، از نظام آموزشی تنها انباشته کردن اصطلاحات و مفاهیم موجود در کتب درسی است در ذهن دانش آموزان یا نه آنچه مهم است، تربیت صحیح و اسلامی دانش آموزان است. یعنی ایجاد جو و محیطی مطلوب در مدرسه برای رشد و پرورش استعداد های نهفته و شکوفا کردن قوه ابتکار و خلاقیت، آموزش آداب و ارزشهای اسلامی به دانش آموز است تا با آمادگی قبلی کافی افرادی سازنده برای جامعه تربیت شوند.

«آنچه باید در هر نظام تعلیم و تربیت و ملحوظ باشد، تربیت شهروندان سازگار، ساختن و پرداختن شخصیتهای سالم، انتقال علوم و معارفی است که ابعاد وجود مختلف جهان هستی را می شناساند. » 2پر واضح است که انتقال علوم و معارف تنها نقش ابزار و مقدمه دارند نه هدف. لکن متأسفانه آنچه در نظام آموزشی ما به عنوان هدف اصلی قلمداد می شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در کتابهاست!
نویسنده:محمدصادق امینی منبع:روزنامه جام جم

****** *********

نقش انگیزش درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان ویادگیری آنها

ایجاد هوشیاری وتوجه دردانش آموزان: وجوددقت وتوجه ازعوامل مهم درفراگیری مطالب درسی است ودقت وتوجه کم سبب یادگیری ضعیف دردانش آموزان می گردد.بنابراین معلمان ومربیان برای افزایش سطح توجه ودقت دانش آموزان، بات

وسل به تدابیروروشهای مختلف،می توانند توجه دانش آموزان رابه مطالب درسی جلب نمایند.درحقیقت معلم بایددرکلاس درس،نقش یک محرک رابازی کند.معنی دار کردن مطالب،پیچیدگی وسهولت یاسختی وآسانی مطالب وگفته ها،رفتارهای معلم ازقبیل نگاه کردن یکسان وهمه رامخاطب قراردادن،کیفیت نوشته های معلم برروی تخته،همه به طورمستقیم توجه ودقت دانش آموزان راتحت تأثیرقرار می د

هد.معلم بااستفاده ازتدابیرآموزشی می تواند بعدازایجادتوجه ودقت دردانش آموزان آن رادرسطح مطلوب حفظ نماید.ازسوی دیگرکم یازیادبودن علاقه دانش آموزان نسبت به یادگیری وآموختن موضوعهای مختلف درسی به تجارب آنها دربرخوردبااین موضوع ها ارتباط دارد.تجارب یادگیری دانش آموزان دردرسهای مختلف وقتی به صورت موفقیت ها یا شکست های پی درپی باشد، سبب ایجاد تصوراتی نسبت به تواناییهادررابطه بایادگیری موضوع های مختلف می شودوحتی انگیزه آنهارادررابطه باموضوع های مشابه،تحت تأثیرقرار می دهد.اگردانش آموز معتقد باشدکه درگذشته،دریادگیری مطالب مشابه بامطالب جدید موفق بوده است باعلاقمندی ودقت به مطالب جدیدگوش فراداده وآنها رامی آموزد، اما اگر به این اعتقاد رسیده باشدکه یادگیری مطالب جدید نیزمانند یادگیری مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد،نسبت به یادگیری آن مطلب ازخودعلاقه نشان نخواهد داد.این انگیزه های مثبت ومنفی ابتدا مشخص ومحدود به موضوعهای خاص درمدرسه هستند،اما باافزایش تجارب مثبت

یامنفی، گسترش می یابند وتا آنجا پیش میروند که تمام دروس رافرامی گیرند. اگر تجارب داتش آموزازمحیط مدرسه خصوصاً درسالهای نخست تحصیلی حاکی از وجودشایستگی ولیاقت درمدرسه باشد،تجارب احساس موفقییت وافزایش اعت

ماد به نفس درسالهای آتی نیزتکرار خواهد شد.چنین فردی قادرخواهد بود باتکیه براین تجارب موفقیت آمیزدرحین تحصیل آن رابه زندگی واقعی خودتعمیم دهد وبدون تحمل سختی بربحران ها،فشارهاواسترس های شدیددرزندگی غلبه کند.این احساس لیاقت وشایستگی که در مدرسه آموخته می شود،وی راقادرمی سازددرحل مسائل ازروشهای واقع بینانه ای استفاده کند.ازسوی دیگر،تجارب شکست وعدم شایستگی طی سالیان تحصیل درمدرسه دردانش آموزان سبب ایجاد علائمی ازاحساس حقارت وخودکم بینی وپریشانی می شودوبرارتباطات آنها دردنیای خارج ازمدرسه نیز تأثیرمی گذارد. www.zibaweb.com

پیشنهادهایی برای برانگیختن وحفظ توجه وعلاقه به یادگیری دردانش آموزان:
* معلمین گرامی به دانش آموزان خودنشان دهید که به آنها علاقه دارید وآنها به کلاس شما«تعلق» دارند. اسامی آنان رایادبگیرید.
* همکاری میان دانش آموزان رابااستفاده ازانواع شوراهای دانش آموزی(تحصیلی،بهداشتی)تشویق کنید * درصورت لزوم درشیوه کاری خود تغییردهید ومیان ساعات تدریس طولانی وسخت،فرصت استراحت کوتاهی مثلاً یک حرکت ورزشی ساده رافراهم کنید.
* برای تشویق روح همکاری،جلساتی برای درمیان گذاشتن مسائل تشکیل دهید.
* ارزش یادگیری رابه دانش آموزان گوشزد ک

نید ومحدودیت ها وزیانهای عدم یادگیری رایا

دآورشوید. تأثیر مشوق هادرانگیزه: مشوق عاملی است که دستیابی به آن،انگیزه های افرادراارضامی نماید.برای دانش آموزان نمره خوب ورسیدن به پاسخ صحیح یک مسئله هردومشوق به حساب می آیند.درواقع مشوق ها همان تقویت کننده های مثبت بوده وعاملی هستندکه افرادبرای دستیابی به آن کوشش می نمایند.
تقویت کننده های مثبت به چهاردسته تقسیم می شوند:
1-تقویت کننده نخستین:مانند آب وغذاکه درحقیقت نیازهای فیزیولوژیکی موجودزنده را ارضا می کند.
2- تقویت کننده شرطی:مانند پول ، نمره ، مقام ، شغل و ;
3- تقویت کننده اجتماعی:مانند توجه،محبت،تائید،لبخندزدن ونوازش کردن و ; هستند.
4- تقوین کننده شخصی:که به آن انگیزش درونی نیزگفته می شودکه درحقیقت رضایت خاطرحاصل از یادگیری وکسب دانش ازآن موارد می باشد.این انگیزه ها نیازی به تقویت کننده های مشخص خارجی نداشته بلکه فعالیت یادگیری ونتایج

حاصل ازآن،خوداثرتقویتی دارند.باتوجه به تقویت کننده های فوق الذکربه معلمین ووالدین توصیه می شود که دردانش آموزان به تدریج اثر انگیزه های بیرونی راکم کرده ومشوق انگیزش درونی باشند تابدین ترتیب دانش آموزان یادگیری رابه خاطر یادگیری وفراگرفتن آموخته های جدیدانجادکه به موارد زیرتوجه کنند:
* معلمان ارارائه مطالب کسل کننده واستفاده ازروشهای یکنواخت تاحدامکان خودداری کرده وتنوع درشیوه تدریس رارعایت کنندوازمتکلم وحده بودن پرهیزنمایند.
* میزان توجه ودقت شاگردان به معنی داربودن مطالب،تازگی،پیچیدگی وسادگی مطالب نسبت مستقیم دارد،بنابراین،این امرهمراه باتغییردررفتارمعلم حین درس توجه ودقت دانش آموزان راافزایش خواهدداد.
* استفاده ازتشویق های کلامی مانند عالی،مرحبا،احسنت پس ازعملکرددرست شاگردان سبب افزایش و تقویت یادگیری می گردد.
* والدین ومعلمین ازنمرات دانش آموزان تنها به عنوان وسیله ای برای دادن بازخوردوتوجه هرچه بیشتر آنان به نقاط ضعف وقوت خود ومیزان یادگیری ایشان استفاده کنند،نه بعنوان وسیله ای برای تنبیه.
*معلمان مطالب آموزشی بصورت متوالی ازساده به مشکل ارائه دهند تادرابتداشاگردان دریادگیری مطالب ساده موفقیت بدست آورند وانگیزه آنها درکسب یادگیری های بعدی افزایش یابد.
* معلمین ازایجادرقابت وهم چشمی دربین دانش آموزان،خودداری ورزند.
* معلمین بااستفاده ازمثالها واصطلاحات آشناوساده،زمینه افزایش سرعت یادگیری راایجادکنند.
* استفاده ازبحث های گروهی،بازیهای آموزشی،ایفای

نقش مراجعه به کتابخانه وجمع آوری اطلاعات و آگاهی ازمیزان پیشرفت خود سبب افزایش علاقه وتوجه دردانش آموزان می گردد. درانتها یادآوری این نکته مهم به نظرمی رسد که ایجاد فضای آزادیادگیری بدون احساس ترس واضطراب ازعدم موفقیت وشکست،تشویق دانش آموزان به اظهارعقایدواندیشه های خودودرنتیجه افزایش حس مسئولیت وقبول توانائیها وشایسته گیهای خودازاموربسیارمهمدرفراگیری سریع تر ومناسب تراست.
منابع:
1- سیف،علی اکبر- روانشناسی پرورشی ، انتشارات آگاه ، چاپ اول 1376

2- ریتاویکس،نلسون-الن سی،ایزرائل،ترجمه محمدتقی منشی-انتشارات آستان قدس 1375
000000000000000000000
چگونه دانش آموزم را به درس علاقه مند کنم
صفحه S04 جامعه (جنوبی) ، شماره سریال 17104 ، تاریخ انتشار 870722

برای بارور شدن نهال تعلیم و تربیت، ملاحظه و مراعات کیفیت شخصیت ها در درجه اول اهمیت قرار دارد.
یکی از امور مسلم در تربیت اسلامی این است که افراد همان طور که از لحاظ محیط هایی که در آن پرورش می یابند با یکدیگر فرق دارند، در موهبت ها و استعدادها و لیاقت ها نیز با یکدیگر متفاوتند. شکی نیست که این تفاوت ها ناشی از حکمت الهی است. زیرا همین تفاوت ها انسان را به سوی تکامل سوق می ده.
معلمی که بدون توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان برایشان تکلیف تعیین می کند و از همه انتظارات یکسان دارد، معلم موفقی نیست. چنین معلمی دیر یا زود در امر تعلیم با مشکل روبه رو می شود. زیرا تعدادی از دانش آموزان نمی توانند انتظارات او را برآورده کنن

د و این جاست که معلم به تنبیه بدنی و یا غیربدنی روی می آورد و البته تنبیه بدنی غالبا سازنده نیست. بلکه به عنوان یک عامل بازدارنده محسوب می شود. کودک ممکن است از ترس تنبیه ظاهرا از کاری دست بردارد اما عادت او از بین نمی رود. تنبیهات غیربدنی نظیر طعنه، سرزنش، دشنام و تحقیر نیز ضررشان کمتر از تنبیهات بدنی نیست. حضرت علی(ع)

می فرماید:
زیاده روی در ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله ور می کند.
این قبیل تنبیهات شخصیت کودک را در هم می کوبد و اسباب ترس و اضطراب وی را فراهم می کند. برای جلوگیری از رفتار ناشایست دانش آموزان، معلم باید با اشاره موارد منفی در رفتار آن ها را تذکر دهد. چرا که آشکارگویی پرده هیبت و ابهت معلم را دریده و موجب جرات و شهامت شاگرد می شود و با لجبازی کردن سعی در تکرار عمل می نماید.
متاسفانه تعدادی از معلمین زمانی که در شروع سال تحصیلی به کلاس وارد می شوند، دانش آموزان گستاخ و شلوغ را شناسایی کرده و برای جلوگیری از مشکلات بعدی با طعنه و دشنام و تحقیر سعی در سرکوب کردن او می نمایند. این عمل ممکن در مورد تعداد انگشت شماری از دانش آموزان، به ظاهر با موفقیت همراه باشد اما آتش لجاجت را در وجود او شعله ور می کند و حداقل کاری که می کند توجه نکردن و دل سردشدن از درس می باشد و در مورد تعدادی از دانش آموزان نیز باعث درگیری های لفظی و زمینه تنبیه های بدنی و غیر بدنی می گردد.
درست است که معلم در شروع سال تحصیلی باید به شناسایی دانش آموزان بپردازد و بلکه

این بهترین کار می باشد اما این شناسایی باید برای ریشه یابی مشکلات جسمی و رفتاری او باشد. دانش آموزان یک کلاس فقط از نظر پایه تحصیلی با هم یکی هستند و در بقیه موار

د مثل بهره هوشی، استعدادها، توانمندی ها، سطح درآمد خانواده، سطح سواد، فرهنگ و ارزش های مورد قبول خانواده با هم متفاوتند. شاید دانش آموزی که اینک سرکلاس نشسته است، شب گذشته شاهد بدترین نزاع و درگیری پدر و مادر بوده است. دیگری به دلیل مشکل مالی

خانواده، از تغذیه درستی برخوردار نیست و از نظر جسمانی آمادگی پذیرش درس را ن

دارد. دیگری مرتب مورد تحقیر و سرزنش خانواده قرار دارد و در جواب آن ها لجاجت و سرکشی را در پیش گرفته است. در کنار آن ها کسی است که از فرط توجه و حمایت پدر و مادر نیازیبه توجه به درس و معلم نمی بیند. حال چگونه می توانیم از همه انتظارات یکسان داشته باشیم.

چرا به جای این که به دانش آموز بر چسب گستاخ، پررو، بی تربیت و تنبل بزنیم، ریشه مشکل را پیدا نکنیم. درست است که حل کردن مشکل تمام دانش آموزان و یا حتی بعضی از آن ها در توان معلم نیست، اما شناخت مشکل و توجه به آن ممکن و راه گشا می باشد.
راه حل درست و منطقی دربرخورد با دانش آموزان این است که به او توجه کنیم و احترام بگذاریم. احترام یکی از بزرگ ترین عوامل جلب محبت و اطاعت است و توهین به شخصیت مردم یکی از مهم ترین وسایل برانگیختن دشمنی و مخالفت است.
حضرت علی(ع) فرمود: با مخاطب خویش پسندیده سخن گویید تا او نیز با شما با احترام جواب گوید.

همچنین نیاز آدمی به تحسین و تشویق از تمایلات فطری است و تا پایان عمر با آدمی می ماند. اصولا تصور این که عمل انسان مورد قبول دیگران واقع شود به انسان قدرت می بخشد و انسان از آن لذت می برد. شاید بعضی معتقد باشند که یک دانش آموز گستاخ و تنبل موردی برای تشویق ندارد. در صورتی که این طور نیست و معلم باید با صبر و حوصله ای که به خرج می

دهد، رفتارهای نادرست دانش آموز را ندیده بگیرد و در عوض به دنبال کوچک ترین و کم اهمیت ترین مورد برای تشویق باشد.
من این مورد را بارها در کلاس آزموده ام و نتیجه خوشایندی گرفته ام. در مورد دانش آموزان شلوغ، کمترین توجه آن ها به درس و یا دست بلند کردن آن ها برای پاسخ دادن حتی اگر جواب سوال بسیار آسان و قبل از او کسی پاسخ را داده باشد، می تواند بهانه ای برای تشویق باشد. دادن مسئولیت به دانش آموزان شلوغ و حمایت از آن ها در برابر بقیه دانش آموزانی که به آن ها بر چسب بی تربیت و; می زنند، راه را برای ارتباط با دانش آموز باز می کند.
یکی از مواردی که خود تجربه کردم، دانش آموزی بود که بسیار گستاخ و تنبل بود و هیچ وقت تکلیف نداشت طوری که وقتی مشکلش را در جمع همکاران مطرح کردم، تقریبا همه این طور پاسخ دادند که:
او دانش آموزی پررو و از خود راضی است و به هیچ عنوان درست شدنی نیست. وقت خود را صرف او نکنید که فایده ندارد. اوبا خنده هایش کلاس را به تمسخر گرفته است و;
اما من تصمیم داشتم که او را به کلاس و درس علاقه مند کنم. پس از تحقیقاتی که انجام دادم، متوجه شدم که وی فرزند یک خانواده پرجمعیت بود. پدر کارگر و بی سوادی داشت که به خاطر سختی هایی که خود در زندگی متحمل شده بود، دوست داشت بچه هایش باسواد شوند. بنابراین هر وقت نمره بدی از آن ها می دید، آن ها را به شدت کتک می زند و متاسفانه کتک خوردن برای بچه ها یک عادت شده بود.
پس از آگاهی از مشکلاتش، با خانواده اش صحبت کردم و قول همکاری از آن ها گرفتم. در جمع همکاران نیز مشکلات او را مطرح کردم و با هم توافق کردیم که از طریق محبت و تشویق، باعث تغییر در رفتار او شویم. در اولین جلسه ای که وارد کلاس شدم به دنبال فرصتی بودم که او را تشویق کنم اما به دست آوردن این فرصت در جمع شاگردانی که تا به حال فقط شاهد تنبیه و تحقیر او در کلاس های مختلف بودند بسیار دشوار بود.
سرگروه ها تکالیف خود را نشان دادند و اعلام کردند که فلانی باز هم تکلیف ندارد. از او خواستم دفترش را بیاورد برای اولین دفعه دو سوال آن هم بدون جواب اما با خطی زیبا نوشته بود. فرصتی که به دنبالش بودم فراهم شد. بنابراین با چشم پوشی از ننوشتن کامل سوالات و جواب ندادن به آن، دفترش را بالا گرفتم و گفتم:
بچه ها ببینید دوستتان چه خط زیبایی دارد و چقدر تمیز نوشته استwww.zibaweb.com
در حالی که ناباورانه به من چشم دوخته بود، اضافه کردم: حیف نیست، شما که خطی به این زیبایی داری، تکلیفت را کامل ننویسی؟ سپس از بچه ها خواستم او ر

ا تشویق کنند و در زیر دفترش چنین نوشتم: هزار آفرین به شما فرزند خوبم که چنین زیبا می نویسی. اگر جواب سوال ها را هم بنویسی حتما زیباتر می شود. موفق باشید. در جلسات بعد نیز در جست وجوی نکات مثبت رفتارش بودم و کمترین توجه به درس و یا کمترین پیشرفت در درس را مورد تشویق قرار می دادم. بعد از چندین جلسه نشانه هایی از تغییر رفتار مانند: دست بلندکردن، شرکت در

بحث های کلاس، کاهش بی انضباطی و برقراری ارتباط دوستانه با هم کلاسی ها و معلمین در او مشاهده شد، از طرف دیگر معاون مدرسه نیز از او خواسته بود که اسامی دانش آموزانی را که دیر می آیند به دفتر گزارش کند و همین امر او را نسبت به قوانین مدرسه مطیع تر کرده بود. کم کم دانش آموز گستاخ و تنبل اول سال به دانش آموز مودب و مسئولیت پذیر و علاقه مند به درس تبدیل شد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله سیری در طلاق word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله سیری در طلاق word دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله سیری در طلاق word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله سیری در طلاق word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله سیری در طلاق word :

سیری در طلاق

مقدمه
طلاق و پی آمدهای آن از مشکلات بزرگ جوامع کنونی به شمار می رود.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران (ایونا)گسستن رابطه ی زناشویی و رها ساختن زندگی مشترک ، زن و مردی را که به هم پیوسته بودند به راه های گوناگون می کشاند هر چند امکان دارد چنین زن و مردی هر یک خوشبختی نا یا فته یا از دست رفته را در کنار همسری دیگر بیابد اما در بیشتر موارد کار اینگونه نیک فرجام نیست. مشکل تر از سرنوشت آن دو نابسمانی فرزندانی است که ناچارند به جهت یکی از پدر و مادر بسنده کنند و یا در زیر سایه ناپدری و نامادری بگذارنند. مسلما اصل

این مشکل زاییده جوامع امروزی است و در گذشته وجود داشته است اما آگاهی از آن و ابعاد آن به اندازه حالا نبوده است. درگذشته بار سنت های اجتماعی چنان بود که بسیاری از ناسازگاریهای زندگی زناشویی کمتر مجال ظهور می یافت .از سویی سلطه مردان به زنان و کودکان کمتر امکان می داد تا آوای حق جویی سر دهند ، شاید به همین دلیل بوده است که داستانهای عامیانه ما که سینه به سینه از مادران به فرزندان انتقال می یابد ، پر است از درد و رنج های فرزندان رها شده از سوی پدر یا بزرگ شده در دامان نا مادری ، داستان هایی که در آنها عوامل فوق طبیعی به کمک این محرومان می شتابند و آرزوهای برآورده نشده آنان را جامه عمل می پوشانند و از سویی دیگر نا آشنایی مردم به حقوق خود سبب می شد ک

ه نابسمانی ها را حق پنداشته تحمل کنند .در دنیای کنونی به هم ریختن بافت سنتی جوامع دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی بی تردید در بالا بردن میزان طلاق و گاه در قانونی شناختن طلاق موثر بوده است اما علاوه بر این عوامل ، توجه بیشتر به حقوق زنان و کودکان موجب آن شده است که در مورد مقررات طلاق تحولی پدید آید که در برخی کشورها عمیق تر و در پاره ای موارد کم اهمیت تر است .در مطالعه مسائل مربوط به طلاق می توان از زاویه های مختلفی به بررسی پرداخت ، تحقیق درباره انگیزه ها و علل اجتماعی ، عوامل اقتصادی و مانند آن. اما در این تحقیق که توسط یکی از خبرنگاران خبرگزاری زنان ایران “ایونا”تهیه شده است تکیه اصلی به مقررات حاکم بر طلاق در قوانین حقوقی ایران عنوان شده است .

تعریف طلاق

طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است .در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفته اند طلاق عبارت است از زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص .

بعضی از استادان فرانسه طلاق(ِِِdivorce )را چنین تعریف کرده اند :

((طلاق قطع رابطه ی زناشویی به حکم دادگاه ، در زمان حیات زوجین ، به درخواست یکی از آنان یا هر دو است )) .در حقوق امروز ایران ممکن است به حکم دادگاه یا بدون قطع آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت: طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او .بنابراین طلاق ویژه نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع (متعه) از طریق بذل یا انقضاء مدت صورت می گیرد .ماده 1139 قانون مدنی، در این باره می گوید طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود .

 

از نظر ماهیت در فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود حتی در مواردی که طلاق بر اساس توافق زوجین و به صورت خلع یا مبارات صورت می گیرد باید آن را یک عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع ) به شمار آورد زیرا توافق زوجین که شرط یا انگیزه طلاق می باشد غیر از خود آنست و طلاق یعنی آخرین عملی که با اجرای صیغه تحقق می پذیرد و رابطه ی نکاح را منحل می کند ،در هر حال یک عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع ) است و ناشی از اراده ی طرفین نمی باشد .

 

طلاق :عبارت است از انحلال عقد نکاح در حیات زن و شوهر به اراده مرد یا به تقاضای زن یا شرایط معین .

به طبق ماده واحد قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 21/12/70 مجلس شورای اسلامی، 28/8/71 مجمع تشخیص مصلحت نظام از تاریخ تصویب این قانون زوج هایی که قصد طلاق و جدایی از یکدیگر را دارند باید جهت رسیدگی به اختلاف خود به دادگاه مدنی خاص مراجعه و اقامه دعوی نمایند چنانچه اختلاف فیمابین از طریق دادگاه و حکمین ،از دو طرف که برگزیده دادگاهند (آن طور که قرآن فرموده ) حل و فصل نگردید، دادگاه با صدور گواهی عدم امکان سازش آن را به دفاتر رسمی طلاق خواهد فرستاد دفاتر رسمی طلاق حق ثبت طلاق هایی را که گواهی عدم امکان سازش برای آنها صادر نگردیده است ندارند. در غیر این صورت از سر دفتر خاطی سلب صلاحیت به عمل خواهد آمد.

 

تبصره 1- نحوه دعوت از حکمین و بررسی صلاحیت آنان به عهده دادگاه مدنی خاص است که آیین نامه اجرایی آن ظرف مدت 2 ماه توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رییس قوه قضائیه خواهد رسید .

تبصره 2- گزارش کتبی مبنی بر عدم امکان سازش با توجه به کلیه شروط ضمن عقد و مطالب مندرج در اسناد ازدواج جمهوری اسلامی ایران و نیز تعیین تکلیف و صلاحیت سرپرستی فرزندان و حل و فصل مسائل مالی با امضای حکمین شوهر و زن مطلقه و همچنین گواهی کتبی سلامت روانی زوجین در صورتی که برای دادگاه مدنی خاص مشکوک باشد به دادگاه تحویل گردد.

تبصره 3 -اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفتر موکول، به تادیه حقوقی شرعی و قانونی زوجه (اعم از مهریه ، نفقه ،جهیزیه و غیرآن ) به صورت نقد می باشد ،مگر در طلاق خلع یا مبارات درحد آنچه بذل شده و یا رضایت زوجه و یا صدور حکم قطعی اعسار شوهر از پرداخت حقوق فوق الذکر .

تبصره 4 -در طلاق رجعی گواهی کتبی اسکان زوجه مطلقه درمنزل مشترک تا پایان عده الزامی است. و در صورت تحقق، رجوع ، صورتجلسه طلاق ابطال و در صورت عدم رجوع در مهلت مقرر صورتجلسه ی طلاق تکمیل و ثبت می گردد .صورتجلسه ی تکمیلی طلاق با امضاء زوجین و حکمین و عدلین و سر دفتر و مهر دفتر خانه معتبر است .

تبصره 5 دادگاه مدنی خاص در مواقع لزوم می تواند از بین بانوان واجد شرایط انتخاب قضات مشاورزن داشته باشد .

تبصره 6 مصوبه 28/8/71 مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از طلاق درصورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حق الزحمه کارهایی که شرعا به عهده وی نبوده است ، دادگاه بدوا از طریق تصالح نسبت به تامین خواسته زوجه اقدام می نماید و در صورت امکان تصالح ، چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم ،در خصوص امور مالی ، شرط شده باشد ، طبق آن عمل می شود در غیر این صورت، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار نباشد به ترتیب زیر عمل می شود .

الف- چنانچه وجه کارهایی را که شرعا به عهده وی نبوده به دستور زوج و با عدم تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود ، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم نماید .

ب- در غیر مورد{ الف }با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده است و وسع مالی زوج ، دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله)برای زوجه تعیین می نماید

تبصره 7- گواهی وجود یا عدم وجود جنین توسط پزشک ذیصلاح و آزمایشگاه مربوط تحویل گردد ((آیین نامه ی اجرایی تبصره ی یک ماده واحده ی قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق )) مصوب 28/8/70 مجلس شورای اسلامی و 28/8/71 مجمع تشخیص مصلحت ماده بک نسبت به درخواست طلاق که از طرفین زوجین یا یکی از انها به دادگاه مدنی تسلیم می شود چنانچه اختلاف فیمابین از طریق دادگاه حل و فصل نگردد .رسیدگی به موضوع با صدور قرار به داوری ارجاع می گردد. تبصره: داوری در این قانون تابع شرایط مندرج در آیین دادرسی مدنی نمی باشد .

ماده 2 -پس از صدور قرار ارجاع امر به داوری هر یک از زوجین مکلفند ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ یک نفر از اقارب خود را که واجد شرایط مقرر در آیین نامه هستند را به عنوان داور به دادگاه معرفی نماید .

ماده 3 -درصورتی که در بین اقارب ،فرد واجد شرایط نبوده یا دسترسی به آنان مقدور نباشد و یا اقارب از پذیرش داوری استنکاف نماید هر یک از زوجین می تواند داور خود را در بین افراد دیگر که واجد صلاحیت هستند تعیین و معرفی نماید و در صورت امتناع یا عدم توانایی در معرفی داور دادگاه راسا از بین افراد واجد شرایط ، مبادرت به تعیین داور یا داوران خواهد کرد .

ماده 4- داوران منتخب و یا منصوب باید واجد شرایط زیر باشند : 1- مسلمان 2- آشنایی نسبی با مسائل شرعی ، خانوادگی و اجتماعی 3- حداقل دارای 4 سال تمام 4- متاهل 5- معتمد 6- عدم اشتهار به فسق وفساد

ماده 5- پس از معرفی و انتخاب داوران دادگاه بلافاصله در وقت فوق العاده جلسه توجیهی تشکیل داده و وظایف آنان گوشزد و ارشادات لازم را خواهد نمود.

ماده 6 مهلت اعلام نظر داوران از سوی دادگاه تعیین می گردد ، داوران می توانند از دادگاه تقاضای تجدید مهلت نمایند و در صورتی که دادگاه درخواست را ضروری تشخیص داد مهلت را تمدید می نماید .

ماده 7- داوران منتخب یا منصوب ، مکلفند با تشکیل حداقل 2 جلسه با حضور زوجین سعی و اهتمام در رفع اختلاف و اصلاح ذات البین نمایند و در صورتی که رفع اختلاف به عمل نیامد یا یکی از زوجین از حضور در جلسات مقرر خودداری نموده با تشکیل جلسات دیگر با حضور زوجین یا یکی از آنان و یا بدون حضور آنان نسبت به موارد اختلاف ، بررسی نموده و نظیر خود بر امکان یا عدم امکان سازش ، در مهلت تعیین شده به دادگاه تسلیم نمایند .

ماده 8- در هر مورد که داوران یا یکی از آنان ، درخواست حق الزحمه ی داوری نمایند، دادگاه حق الزحمه ی متناسبی برای وی تعیین و دستور قرآن و پرداخت به داوررا خواهد داد .حق الزحمه ی مقرر در وهله ی اول از شخص که داور از سوی وی انتخاب و یا برای وی نصب شده است دریافت خواهد شد ، و چنانچه دادگاه مقتضی بداند دستور وصول آن را بالمناصفه از طرفین و یا از متقاضی طلاق خواهد داد.

ماده 9- این آیین نامه در 9 ماده و یک تبصره توسط وزیر دادگستری تهیه و در تاریخ 2/12/71 به تصویب رییس قوه قضاییه رسید .

B-تشریفات طلاق

این تشریفات را می توان تحت 4 عنوان ذکر کرد : 1- اسنادی که برای طلاق باید نشان داد برای اجرای طلاق شناسنامه و اجازه یا حکم را باید به صاحب دفتر نشان داد 2و3- به موجب ماده 1134 قانون مدنی ((طلاق)) باید به صیغه ی طلاق و در حضور لا اقل 2 نفر عادل که طلاق را بشنوند، واقع گردد. 4 دارندگان دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مکلفند منابع ازدواج و طلاق و رجوع را که دردفاتر مربوط ثبت می کنند در شناسنامه ی زوجین نیز درج و امضا و مهر نمایند و حداکثر هر پانزده روز یکبار ، وقایع ازدواج و طلاق و رجوعی راکه در دفاتر به ثبت می رسد ، روی نمونه های مربوط تهیه کنند و به ثبت احوال تحویل دهند و رسید دریافت دارند .

عقاید مختلف درباره طلاق

مخالفین طلاق می گویند طلاق مخالف طبیعت ازدواج است ، چه ازدواج پیمان همکاری و زندگی مشترک مادام الحیات می باشد و پیوند زناشویی که یک پیوند دائمی است نباید با طلاق گسسته شود طلاق برای اطفال زیان آور است و آنان را دچار سرنوشت اسف باری خواهد کرد ، آمار نشان می دهد که بسیاری از اطفال بزهکار کسانی هستند که پدر و مادرشان بر اثر طلاق از هم جدا شده اند ، طلاق روابط نامشروع زن یا شوهر را ترویج می کند، چه زن یا شوهری که با دیگری رابطه ی نامشروع دارد با ادامه و گسترش این رابطه امیدوار است که روزی بتواند از همسرش جدا شود و با عاشق یا معشوق خود خانواده دیگری تشکیل دهد. موافقین طلاق به ضرورت آن درباره ای موارد استناد می کنند ،گاهی اتفاق می افتد که بین زن و شوهر هیچ گونه هماهنگی و توافق اخلاقی وجود ندارد ممکن است که یکی از زوجین بدکار یا جانی و شریر باشد ، ممکن است بر اثر پاره ای امراض صعب العلاج یا بعضی اعتیادات مضر یا در نتیجه سوء معاشرت زن یا مرد ، ادامه ی زندگی زناشویی ممکن نباشد آیا در این گونه مواردزن و مرد باید یک عمر در رنج و سختی بسر ببرند و به زندگی رنج افزاری، زناشویی ادامه دهند به جنون یا عقیم بودن زن یا شوهر نیز به اعتقاد بعضی میتواند طلاق را توجیه کند.

طلاق از نظر آثار اجتماعی

درباره آثار اجتماعی طلاق و اصولا بودن یا نبودن آن اختلاف نظر فراوان است به عقاید کسانی کار نداریم که اساسا با ازدواج میانه خوشی ندارند وآن را مخالف آزادی انسان می دانند ، از دیدگاه کسانی که به ازدواج و مصلحت خانواده و کودکان می اندیشند ، طلاق در مواردی به عنوان یک ضرورت باید پذیرفته شود اینان می گویند گاه هست که زندگی زناشویی دستخوش چنان نابسمانی می شود که ادامه زندگی مشترک زن و شوهر نه فقط کانون خانواده را به محیطی غیر قابل تحمل تبدیل می سازد بلکه فرزندانی که در چنین فضای مسمومی بزرگ می شوند به جای آنکه از تربیت صحیح و محبت لازم برخوردار شوند دچار عقده های روانی و ناراحتی های روحی خواهند شد .دسته ای از مخالفان طلاق این مشکلات را قبول دارند اما می گویند مجاز ساختن طلاق راه را برای سوء استفاده باز می کند امروزه در بیشتر کشور ها اصل قابل انحلال بودن ازدواج از راه طلاق پذیرفته شده است اما کو شش می شود تا جایی که ممکن است از سوء استفاده ها جلوگیری به عمل آید در واقع انتقادهای اساسی مربوط به آزادی بی قید و بند طلاق است این نوع آزادی در امر طلاق در دوران های خاصی دیده شده و آثار نامطلوب آن قانون گذار را به چاره اندیشی وا داشته است .

طلاق از دیدگاه ادیان و مذاهب

ادیان بزرگ توحیدی یعنی یهود و مسیحیت و اسلام درباره مسئله طلاق مقررات یکسانی ندارند .در آیین یهود، طلاق ، دست کم به صورت طلاق از جانب شوهر ، مجاز شناخته شده است اما پیامبران بنی اسرائیل از لحاظ معنوی و اخلاقی آنرا مکروه و ناپسند دانسته اند ، یکی از پیامبران یهود می گوید من از طلاق نفرت دارم هیچ کس نباید نسبت به زن دوران جوانی خود بی وفایی و خیانت کند به دیگر سخن از نظر ایشان مردنباید از اختیار طلاق سوء استفاده کند از جمله نباید این وسیله را برای جد ایی از زن روزگار جوانی که اینک پیر شده است به کار برد .

درمسیحیت مطلب به گونه ای دیگر است نخست این نکته شایسته توجه است که در انجیل رویهمرفته طلاق محکوم شده است با این تفاوت که گاه محکومیت جنبه مطلق دارد همانند آنچه در انجیل لوقا و مرقس آمده است وگاه به طور ضمنی درصورت زنا ، طلاق مجاز شمرده شده است (انجیل متی ) این تفاوت سبب شده است که مسیحیان مشرق زمین طلاق را یکسره محکوم نکنند و به انجیل متی استناد نمایند و کاتولیک های وابسته به کلیسای رم به طور کلی طلاق را نادرست دانسته ازدواج را غیر قابل انحلال اعلام کنند.

در اسلام طلاق از جانب شوهر مجاز دانسته شده است اما روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) است که طلاق را مکروه و ناپسند می شمارد از جمله روایتی که مولوی در شعر خود منعکس نموده است

تاتوانی پا منه اندر فراق ابغض الاشیاء عندی الطلاق

این روایت که با عبارت دیگر هم نقل شده می رساند که طلاق هر چند مجاز است اما مورد نفرت خدا و پیامبر است علاوه بر آن آیات قرآنی و روایات دیگری هم در تشویق به سازگاری و جلوگیری از طلاق وجود دارد .

آزادی مطلق طلاق و آثار شوم آن

از دیر باز تا امروز به مواردی بر می خوریم که به دلایلی آزادی زیادی در امر طلاق پدید آمده و این موضوع آثار نامطلوبی به همراه داشته است به عنوان مثال از رم قدیم می توان نام برد درحقوق رم دو نوع طلاق را به رسمیت می شناختند طلاق به توافق زن و شوهر و طلاق به درخواست یکی از آن دو اندک اندک طلاق دادن و گرفتن آنچنان در بین مردم رواج یافت که شاعر ولته گوی ژوونال می گفت برخی زنان می توانند سالها را براساس نام شوهرانی که داشته اند بشمارند .

کلیسای کاتولیک به عنوان واکنشی در برابر این زیاده روی اساساً طلاق را مردود دانست و از افراط به تفریط گراییدند.

درگذشته نزدیکتر به زمان ما می توان از آزادی طلاق در فرانسه بعداز انقلاب که دیگر برای ازدواج جنبه مذهبی و تقدس دینی قائل نبودند و آن را قرار دادی می شمردند و توافق زن و شوهر را برای طلاق کافی می دانستند و حتی دو سه سال پس از انقلاب به مامور ثبت احوال اجازه دادند که بدون دخالت دادگاه طلاق را ثبت کند فقط می بایستی ثابت شود که زن و شوهر شش ماه از یکدیگر جدا می زیسته اند نتیجه آن شد که در آستانه دهمین سال بعد از انقلاب آمار طلاق بر ازدواج فزونی گرفت پس از آن قانون اصلاح گردید و با دخالت دادگاه از طلاق های بی مورد کاسته شد.

طلاق در اسلام

پیش از اسلام

آتنی ها که از قدیمی ترین ملل متمدن می باشند زن را متاع بی ارزش بحساب آورده در بازارها خرید و فروش می نمودند .

در مذاهب هند آمده است که «و با و مرگ وسم افعی و آتش از زن بهتر است »

تورات نیز مقامی بالاتر از این مقام برای زن در نظر نگرفت.

در رم برای بحث درباره زن مجمعی تشکیل شد و نظر داد که زن موجودی است که روح ندارد و به این علت دارای زندگی اخروی نیست .زن در نظر رومیان پلید بود و به همین جهت نمی بایست گوشت بخورد ، بخندد و حتی نبایست سخن بگوید و برای جلوگیری از حرف زدن او به دهانش قفل آهنین می زدند علاوه بر این اعتقاد به اینکه زن وسیله اغوایی است که شیطان برای فاسد کردن قلبها به کار می برد او را آزار جسمانی می دادند اما در فرانسه در سال 586 میلادی مجمعی تشکیل شد و در آن مذاکره گردید که آیا زن انسان است یا غیر انسان ؟ و بالاخره نتیجه گرفتند که زن انسان است ولی برای خدمتگذاری مرد خلق شده است در انگلیس هنری هشتم فرمانی صادر کرد و زنان را از مطالعه کتاب مقدس ممنوع داشت و طبق قانون که درحوالی سال 1850 در آن کشور وضع شدن زن جز و اتباع کشور محسوب نمی گردید و حقوق شخصیه نداشت و همچنین مالک لباس های خود و اموالی که شخصا با عرق جبین به دست می آورد نمی شد وضع زن در میان اعراب جاهلیت ناگوارتر از زنان ملل دیگر بود زیرا در عرف آن زن اساسا حق حیات نداشت به همین جهت دختران را زنده به گور می کردند زنان ارث نمی بردند ولی مانند اموال ، فرزند و شوهر آنها را به ارث می برد .

زن در اسلام

مقام زن در جهان چنین بود تا اسلام پدیدار شد اسلام به آزادی زن و رفع ظلم از او همت گماشت و مقام او را بالا برد در آن هنگام که زن در نزد اروپائیان و غیر آنها حیوانی گنگ و از نوعی شیطان به حساب می آمد اسلام او را در مقام ارجمندی که مدنیت جدید هم تا کنون آن را شناخته است و شایسته آن بود ترقی داد .


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید