دانلود مقاله ترجمه انتخاب استراتژی نگهداری بهینه توسط روش واگذاری خطی متقابل فازی word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ترجمه انتخاب استراتژی نگهداری بهینه توسط روش واگذاری خطی متقابل فازی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه انتخاب استراتژی نگهداری بهینه توسط روش واگذاری خطی متقابل فازی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
انتخاب استراتژی نگهداری بهینه توسط روش واگذاری خطی متقابل فازی
مهدی بشیری، حسین بدری، طاها حسین حجازی
چکیده
در محیط رقابتی کنونی، مدیران تولید و سازمان های خدماتی تلاش میکنند تا سازمان های خود را توسط فراهم سازی تحویل به موقع محصولات کیفیت-بالا رقابتی سازند. نگهداری (بعنوان یک سیستم) نقش کلیدی را در کاهش هزینه، به حداقل رساندن مدت از کار افتادگی تجهیزات، افزایش کیفیت، افزایش بهره وری و فراهم سازی تجهیزات قابل اطمینان و در نتیجه، رسیدن به اهداف سازمانی ایفا میکند. این مقاله راهکار جدیدی را برای انتخاب استراتژی بهینه تعمیر و نگهداری با استفاده از داده های کیفی و کمی از طریق روابط متقاب با متخصصان تعمیر و نگهداری معرفی میکند. این راهکار بر مبنای روش واگذاری خطی (LAM) با تغییراتی برای ایجاد روش واگذاری خطی فازی متقابل (IFLAM) می باشد.
راهکار پیشنهادی ما روش متقابل است که از داده های کیفی و کمی برای رتبه بندی استراتژی های نگهداری استفاده میکند. این روش به مدیران کمک میکند تا بهترین استراتژی تعمیر و نگهداری را بر مبنای معیارهای تعیین شده پیدا کنند. متخصصان نگهداری نیز می توانند اطلاعات اولویت بندی را بتدریج در فرآیند متقابل ایجاد و اصلاح کنند تا نتیجه را منطقی تر سازند. روش پیشنهادی توسط یک مثال عددی توضیح داده شده است.
کلمات کلیدی: مسئله انتخاب استراتژی نگهداری (MSSP)، روش واگذاری خطی، تحلیل متقابل، برنامه نویسی فازی
1- مقدمه
محیط های تولیدی اخیراً آنقدر سریع تغییر کرده اند که رقابت سیستم تولیدی افزایش یافته است. شرکت های تولیدی سرمایه گذاری زیادی برای افزایش کارایی تولیدی خود از لحاظ هزینه، کیفیت، و انعطاف پذیری کرده اند و تلاش کرده اند تا با شرکت های دیگر در بازارهای جهانی رقابت کنند. در شرکت های تولیدی مسائل مختلفی وجود دارد که میتواند بر روی هزینه تولید، کیفیت محصول و زمان تحویل محصولات به مشتریان تأثیر بگذارد (مانند انتخاب تکنولوژی تولید، انتخاب استراتژی نگهداری، موقعیت ماشین، ارزیابی تابع کیفیت). تعمیر و نگهداری (بعنوان یک سیستم) نقش کلیدی را در کاهش هزینه، به حداقل رساندن مدت از کار افتادگی تجهیزات، افزایش کیفیت، افزایش بهره وری و فراهم سازی تجهیزات قابل اطمینان، و در نتیجه، رسیدن به اهداف سازمانی ایفا میکند.
یکی از گزینه اصلی مصرف برای شرکت های تولیدی، هزینه تعمیر و نگهداری است که ممکن است به 15 تا 70 درصد هزینه های تولید برسد که با توجه به نوع صنعت متغیر خواهد بود. از طرف دیگر، یک سوم همه هزینه های نگهداری بخاطر فعالیت های نگهداری غیر ضروری یا نامناسب اتلاف می شود. بنابراین انتخاب استراتژی نگهداری بهینه می تواند تأثیر زیادی بر روی مخارج تولید بگذارد.
در مقالات، تعمیر و نگهداری را میتوان به دو نوع کلی طبقه بندی کرد: اصلاحی و پیشگیرانه. نگهداری اصلاحی، نگهداری است که پس از خرابی سیستم ها انجام می شود، و به معنای همه اعمالی است که از شکست ناشی می گردد؛ نگهداری پیشگیرانه، نگهداری است که قبل از خرابی سیستم ها برای حفظ و نگهداری تجهیزات در شرایط خاص توسط بررسی های سیستماتیک، شناسایی، و جلوگیری از وقوع خرابی انجام می شود. متداول ترین استراتژی های نگهداری ثانوی در مقالات بشرح زیر می باشد:
1- نگهداری اصلاحی: این استراتژی نگهداری ثانوی، نگهداری آتش نشانی، نگهداری بر مبنای شکست، یا نگهداری از کار افتادگی نیز نامیده می شود. زمانیکه از استراتژی نگهداری اصلاحی استفاده میشود، تا زمان رخ دادن خرابی نگهداری دیگری انجام نمی شود.
2- نگهداری پیشگیرانه بر مبنای زمان: مطابق خصوصیات قابلیت اطمینان تجهیزات، نگهداری بصورت دوره ای برای کاهش خرابی های متداول و ناگهانی، برنامه ریزی و اجرا می شود. این استراتژی نگهداری، نگهداری پیشگیرانه بر مبنای زمان نام دارد که واژه زمان به معنای زمان تقویمی، زمان عملیاتی یا طول دوره می باشد.
3- نگهداری بر مبنای شرایط: تصمیم نگهداری با توجه به داده های اندازه گیری شده از یک سری سیستم های حسگر در هنگام استفاده از استراتژی نگهداری بر مبنای شرایط گرفته می شود. در حال حاضر تعدادی تکنیک های بررسی مانند بررسی لرزش، تحلیل روغنکاری، و آزمایش فراصوت وجود دارد.
4- نگهداری پیشگویانه: نگهداری پیشگویانه یک استراتژی نگهداری است که قادر است روند موقتی کاهش کارایی را پیش بینی کند و همچنین خرابی های ماشین ها را با تحلیل داده های پارامترهای مشاهده شده پیش بینی کند.
تصمیم گیری چند معیاری (MCDM) ابزاری را برای یافتن بهترین گزینه در بین موارد ثانوی ممکن بر مبنای ارزیابی معیارهای مغایرت چندگانه فراهم می سازد. MCDM یکی از حوزه های رو به رشد تحقیقات عملیاتی است چون اغلب مشخص می گردد که مسائل واضح بسیاری را می توان توسط چندین معیار (مغایر) نشان داد. چندین معیار کیفی و کمی در هنگام ارزیابی موارد ثانوی میتواند بصورت متقابل بر هم تأثیر بگذارند، که این میتواند فرآیند انتخاب را پیچیده و چالش برانگیز سازد. در موارد زیادی، تصمیم گیرنده (DM) با توجه به یک ویژگی، اطلاعات دقیقی در مورد موارد جایگزین دارد.
زمانیکه اطلاعات دقیق نباشند، روشهای MCDM قدیمی نمی توانند مشکلات را بطور مؤثر برطرف سازند. این روشهای قدیمی (فرآیند های تصادفی و قطعی) در انتقال خصوصیات عدم دقت و عدم وضوح، کمتر مؤثر هستند. نظریه مجموعه فازی (که توسط زاده (10) پیشنهاد شده است) ابزار قوی برای بررسی داده های غیر دقیق است.
مسائل MCDM را می توان به دو نوع تقسیم کرد. یکی مسائل MCDM قدیمی است که از بین آنها رتبه دهی و تعیین اهمیت معیارها برای اعداد جدید را میتوان نام برد. دیگری مسائل تصمیم گیری چند معیاری نامعلوم (FMCDM) است، که از بین آنها میتوان به رتبه بندی و تعیین اهمیت معیارهای ارزیابی شونده برای عدم دقت، عدم وضوح و ذهنی بودن اشاره کرد که معمولاً توسط واژه های زبان شناسی بیان می شوند و سپس بصورت اعداد فازی تعیین می گردند.
پیچیدگی سیستم های تولیدی تصمیم گیری در مورد استراتژی نگهداری را مشکل می سازد. بخاطر این شرایط یک فرآیند تصمیم گیری طراحی شده خوب برای کمک به مدیران برای کاهش شکست در تصمیمات مورد نیاز است. ما در این مقاله روش واگذاری خطی فازی متقابل (IFLAM) را برای انتخاب استراتژی نگهداری پیشنهاد میکنیم که دو ویژگی اصلی آن، استفاده از داده های کیفی و کمی و تصمیم گیری از طریق یک فرآیند متقابل با متخصصان نگهداری است.
ویژگی های اصلی راهکار پیشنهادی مغایر با ویژگی های روشهای موجود بشرح زیر می باشد:
– در راهکار پیشنهادی، چندین تصمیم گیرنده میتوانند نظرات خود را در مورد اهمیت معیارها و ارزیابی موارد ثانوی بیان کنند.
– راهکار پیشنهادی دارای قابلیت بررسی داده های کیفی و کمی است.
– گفته های غیر دقیق تصمیم گیرندگان را می توان توسط راهکار پیشنهادی از طریق تئوری فازی و عاملان مربوطه مورد تحلیل قرار داد.
– تصمیم گیرندگان میتوانند با راه حل های میانی روابط متقابل داشته باشند تا نتایج محاسباتی را با در نظر گرفتن تجربه های خود بهبود دهند، و بنابراین راه حل میانی، راه حل نهایی خواهد بود اگر تصمیم گیرندگان از آن راضی باشند.
ادامه مقاله بدین شرح است: در بخش 2 بعضی از راهکارهای پیشنهادی در زمینه MSSP را معرفی میکنیم. در بخش 3 مرور مختصری بر نظریه مجموعه فازی خواهیم داشت. در بخش 4 روش پیشنهادی خود را معرفی و توصیف میکنیم. بخش 5 مربوط به راهکارهای روش پیشنهادی با استفاده از یک مثال عددی است. نتیجه گیری ها را نیز در بخش 6 بیان میکنیم.
2- بازبینی مقالات
چون انتخاب استراتژی نگهداری بهینه برای هر یک از تجهیزات، یک تصمیم حیاتی برای شرکت های تولیدی است، مطالعات زیادی به این موضوع اختصاص داده شده است. المدیا و بوهوریس بازبینی از بعضی مفاهیم نظریه تصمیم گیری مبنا را ارائه میدهند و در مورد کاربردپذیری آنها در انتخاب استراتژی های نگهداری توضیح میدهند. ترایان تافیلو و همکارانش روشی را برای یافتن اهمیت هر معیار مربوط به استراتژی های نگهداری پیشنهاد کرده اند، که معیارهای نگهداری پیچیده را ساده سازی میکنند. آزدیوار و شو راهکار جدیدی را برای انتخاب استراتژی نگهداری بهینه برای هر طبقه از سیستم ها در یک محیط بموقع معرفی میکنند. آنها در این مقاله 16 عامل خصوصیتی را بررسی کرده اند که میتوانند نقش مهمی در انتخاب استراتژی نگهداری ایفا کنند. مورتی و اصغری زاده راهکاری را برای تصمیم گیری پیشنهاد کردند زمانیکه منابع تعمیر و نگهداری شرکت به پایان می رسد. آنها از تئوری بازی برای انجام این تصمیم استفاده کردند، زمانیکه مشتری (دریافت کننده تعمیر و نگهداری) میخواهد تصمیم بگیرد که آیا قرارداد خدماتی داشته باشد یا نه.
لوسی، اوکومورا و اوکینو روشی را برای انتخاب موثرترین استراتژی نگهداری مطابق با تلفات تولیدی مختلف و هزینه های تعمیر و نگهداری برای هر استراتژی پیشنهاد کرده اند. لوفسن مدلی را بر مبنای تحلیل هزینه برای انتخاب بین نگهداری اصلاحی یا پیشگیرانه پیشنهاد کرده است. بویلاکوا و بارگلیا از AHP همراه با تحلیل حساسیت برای انتخاب استراتژی نگهداری در یک پالایشگاه نفت در ایتالیا استفاده کردند. آیوی و نمبارد کنترل کیفیت آماری (SQC) و فرایندهای تصمیم گیری قابل مشاهده مارکو (POMDP) برای ارزیابی سیاست های نگهداری در شرایط اطلاعات محدود، ترکیب کردند. برتولینی و بویلاکوا از مدل ترکیبی AHP-GP برای مئله سیاستی انتخاب نگهداری استفاده کردند و در یک مطالعه موردی از آن برای شناسایی سیاست تعمیر و نگهداری بهینه برای یک سری پمپ های دارای نیروی گریز از مرکز در فرآیند و دستگاه های خدماتی پالایشگاه ایتالیا استفاده کردند.
منبع 21 از مدل بهینه سازی نگهداری جدید استفاده میکند که محاسبات فرکانس شکست ها و مدت از کار افتادگی را بعنوان مسائل داده های نگهداری با استفاده از شبکه تصمیم گیری (DMG) با منطق فازی در سیستم پشتیبانی تصمیم گیری نگهداری (DSS) انجام میدهد. جعفری و همکارانش راهکار جدیدی را برای MSSP ارائه دادند که میتواند بهترین استراتژی نگهداری را با در نظر گرفتن سطح عدم اطمینان و همه چنین همه معیارهای نگهداری و اهمیت آنها را تعیین کند. سائومیل و همکارانش مدل کاهش زنجیره زمانی پیوسته مارکو و مدل هزینه را برای تعیین مقدار اثرات نگهداری بر روی یک سیستم چند ماشینی ایجاد کردند. یک سیاست نگهداری بهینه برای سیستم چند ماشینی در غیاب محدودیت منابع و همچنین با وجود محدودیت منابع بدست آمده است، که دو روش اولویت دهی برای بدست آوردن سیاست های نگهداری مؤثر برای سیستم چند ماشینی پیشنهاد شده است. همچنین یک مطالعه موردی متمرکز بر قسمتی از خط مونتاژ خودروهای موتوری برای نشان دادن تأثیر و کارایی روش پیشنهادی مورد استفاده قرار گرفته است. لی و همکارانش یک آستانه نگهداری دینامیک (DMT)بر مبنای قابلیت اطمینان را بر اساس وضعیت تجهیزات بروزرسانی شده محاسبه کرده اند. در این مقاله مزایای DMT در یک مطالعه موردی عددی در یک فرآیند تمرینی اثبات شده است.
همیشه معیارهای متنوعی برای انتخاب مناسب ترین استراتژی نگهداری وجود دارد. بعضی از این معیارها بصورت کمی هستند (مانند هزینه های سخت افزار و نرم افزار، هزینه های آموزش ، زمان بین خرابی ها، قابلیت اطمینان تجهیزات). معیارهای کیفی زیادی نیز وجود دارد که باید در انتخاب استراتژی نگهداری مد نظر قرار داده شود که شامل امنیت، انعطاف پذیری، پذیرش توسط کار، و کیفیت تولید بالا می باشد. در شرایط دنیای واقعی بخاطر اطلاعات غیر کامل یا غیر قابل حصول، داده ها اغلب آنقدر قطعی نیستند و اغلب این داده ها را میتوان توسط ادراک و قضاوت انسان ارزیابی کرد. بنابراین آنها معمولاً غیر دقیق هستند و بنابراین نظریه فازی را میتوان برای این مسئله بکار برد تا ارزیابی های کلامی کیفی تحلیل گردد. مدلهای زبانشناسی فازی امکان ترجمه عبارت کلامی به واژه های عددی را امکان پذیر می سازد، و بدینوسیله بصورت کمی ، عبارت اهمیت اهداف مختلف را بررسی میکند. سپس این مقادیر را میتوان برای ارزیابی درجه بهینه سرمایه گذاری در استراتژی های مختلف نگهداری بکار برد. بسیاری از اهداف نگهداری یا معیارهای تطبیقی (مانند امنیت و هزینه) باید در انتخاب استراتژی های نگهداری مناسب مد نظر قرار داده شود. بنابراین روش تصمیم گیری چند معیاری را میتوان برای انتخاب استراتژی نگهداری مورد استفاده قرار داد. محققان زیادی روشهای MCDM را برای انتخاب استراتژی نگهداری مورد استفاده قرار داده اند. شارما و همکارانش متداول ترین استراتژی های نگهداری را با استفاده از نظریه استنباط فازی و روش ارزیابی MCDM در محیط فازی ارزیابی کردند. النجار و الصیوف از داده های گذشته و تحلیل فنی ماشین های پردازش و مؤلفه های آنها برای شناسایی معیارهای برای یک مسئله MCDM استفاده کردند. آنها از سیستم استنباط فازی (FIS) برای ارزیابی قابلیت هر راهکار نگهداری استفاده کردند. و در نهایت با بکارگیری روش تعیین اهمیت اضافی ساده (SAW)، راهکار نگهداری مؤثر انتخاب شد.
همانطور که در بالا نیز گفته شد، معیارهای کیفی زیادی در انتخاب مناسب ترین استراتژی نگهداری وجود دارد و نظریه فازی از این نظر راه حل خوبی محسوب می شود. روش فازی بر مبنای ورودی های ارزیابی کلامی کیفی در کاربرد عملی مناسب تر است، چون بسیاری از اهداف کلی نگهداری سازمان ناملموس هستند. مچفسکی و وانگ پیشنهاد کردند که استراتژی نگهداری بهینه با استفاده از زبانشناسی فازی ارزیابی و انتخاب گردد. در این راهکار پیشنهادی، ابتدا هدف سازمانی تعیین می گردد، و سپس توسط مصاحبه با مدیران و کارکنان اهمیت هر هدف و قابلیت هر استراتژی نگهداری برای رسیدن به هدف تعیین می گردد، و سپس با استفاده از معادلاتی در محیط فازی استراتژی نگهداری بهینه انتخاب می گردد. وانگ و همکارانش روشی را برای ارزیابی استراتژی های نگهداری مختلف بر مبنای فرآیند سلسله مراتبی تحلیلی فازی (AHP) پیشنهاد کردند.
ما در این مقاله روش جدیدی را برای انتخاب استراتژی نگهداری بهینه از طریق روابط متقابل با متخصصان نگهداری معرفی میکنیم. این راهکار بر مبنای روش واگذاری خطی (LAM) با بعضی تغییرات برای توسعه روش واگذاری خطی فازی متقابل (IFLAM) می باشد.
راهکار پیشنهادی ما یک روش متقابل است که از داده های کیفی و کمی برای رتبه بندی استراتژی های نگهداری استفاده میکند. این روش به مدیران کمک میکند تا بهترین استراتژی نگهداری را بر مبنای معیارهای تعیین شده پیدا کنند. متخصصان نگهداری نیز میتوانند اطلاعات اولویت بندی خود را بتدریج در فرآیند روابط متقابل ارائه دهند تا نتیجه را منطقی تر سازند.
3- تعاریف مقدماتی و داده های فازی
در ادامه، ما بصورت مختصر بعضی تعاریف مبنا از سری های فازی را بازبینی میکنیم که در سراسر مقاله مورد استفاده قرار می گیرد. بگذارید X یک سری قدیمی از اهداف باشد که عناصر کلی آن توسط x نشان داده می شود. عضویت در یک زیرمجموعه جدید از X اغلب بصورت تابع خصوصیتی از X به مشاهده می گردد، بطوریکه:
که سری ارزیابی نام دارد. اگر سری ارزیابی مجاز باشد که در فاصله واقعی باشد، سری فازی نامیده می شود و توسط نشان داده می شود و درجه عضویت x در است.
تعریف 1- یک متغیر زبانشناسی، متغیری است که مقادیر آن بصورت واژه های زبانشناختی است. مفهوم متغیر زبانشناختی در موقعیت هایی که خیلی پیچیده هستند یا بخوبی تعریف نشده اند تا بتوان آنها را بصورت عبارت های کمی قراردادی نشان داد خیلی سودمند است. مقادیر زبانشناختی را نیز میتوان توسط اعداد فازی نشان داد.
تعریف 2- سری فازی در عالم مقال X است که توسط تابع عضویت نشان داده می شود که با هر عنصر x در X یک مقدار واقعی در فاصله مرتبط است. مقدار تابع درجه عضویت x در است.
تعریف 3- عدد فازی ذوزنقه ای را میتوان بصورت نشان داد، که b و c مقادیر مرکزی ، و گسترش چپ و d گسترش راست است.
تعریف 4- فرض کنید و دو عدد فازی ذوزنقه ای هستند. اگر باشد، پس .
تعریف 5- ماتریس فازی نامیده می شود، اگر حداقل یک ورودی عدد فازی باشد.
تعریف 6- عدد فازی ذوزنقه ای را میتوان توسط تعریف کرد که در شکل 1 نشان داده شده است. تابع عضویت بصورت زیر تعریف می گردد:
4- روش پیشنهادی
ما در این مقاله راهکار جدیدی را برای انتخاب استراتژی نگهداری بهینه پیشنهاد میکنیم. این راهکار بر مبنای روش واگذاری خطی (LAM) با بعضی تغییرات ایجاد شده است. در اینجا هدف ما اینست که راهکار جدیدی را ایجاد کنیم که معیارهای کمی و کیفی را در فرآیند انتخاب استراتژی نگهداری مد نظر قرار دهد و همچنین رابطه متقابل با متخصصان نگهداری را حفظ کند. این روابط متقابل به متخصصان نگهداری اجازه میدهد تا اطلاعات اولویت بندی خود را در انتخاب، فراهم و اصلاح کنند و نتایج را منطقی تر سازند. بدین منظور یک روش واگذاری خطی فازی متقابل (IFLAM) ایجاد شده است و برای انتخاب استراتژی نگهداری بهینه اعمال شده است. الگوریتم راهکار پیشنهادی در سه مرحله اصلی زیر ایجاد می گردد.
در ابتدا و پس از تهیه لیستی از معیارهای انتخاب نگهداری، یک هیئت از متخصصان تشکیل می گردد تا استراتژی های نگهداری مختلف را ارزیابی کنند. معیارهای کیفی و کمی مختلفی برای انتخاب استراتژی نگهداری وجود دارد، و تیم تخصصی باید بعضی از معیارهای را بر مبنای اهداف سازمانی نشان دهند. رتبه بندی هر استراتژی نگهداری بر اساس معیارهای کمی مانند زمان میانگین بین شکست ها (MTBF)، هزینه های تجهیزات را میتوان ارزیابی و محاسبه کرد. اما بر اساس معیارهای کیفی هر استراتژی نگهدای باید توسط تیم تخصصی با استفاده از متغیرهای زبانشناختی ارزیابی گردد. تیم تخصصی باید از متغیرهای زبانشناختی برای ارزیابی اهمیت معیارهای انتخاب نیز استفاده کنند (مرحله 1).
با تبدیل ارزیابی زبانشناختی به اعداد فازی ذوزنقه ای و ترکیب رتبه بندی ها و مقدار اهمیت ها، ما رتبه بندی اولیه ای از استراتژی های نگهداری را با استفاده از روش واگذاری خطی فازی بدست می آوریم. این مدل نسخه اصلاح شده . ترکیبی از روش واگذاری خطی است که از داده های کیفی و کمی برای رتبه بندی استراتژی های نگهداری در محیط فازی استفاده میکند (مرحله 2). مرحله بعدی یک فرآیند متقابل است که از رتبه بندی اولیه بدست آمده در مرحله 2 بعنوان ورودی استفاده میکند و تلاش میکند تا پیوسته آنرا بهبود دهد. بدین منظور ابتدا سری محدودیت های محکم توسط حل یک مدل برنامه نویسی خطی و سپس لیست جفت ها شناسایی می گردد که تعیین میکند که این محدودیت های به تیم تخصصی نشان داده می شود تا رتبه بندی را اصلاح کنند (مرحله 3).
شکل 1 – عدد فازی ذوزنقه ای
روش پیشنهادی در شکل 2 نشان داده شده است و روند آن بر مبنای مدل مفهومی بالا بصورت زیر می باشد:
مرحله 1:
گام 1: هیئتی از متخصصان نگهداری تشکیل دهید. فرض کنید که هیئتی از k متخصص وجود دارد ، که مسئول ارزیابی m استراتژی نگهداری بر مبنای هر یک از n معیار انتخاب و همچنین اهمیت معیارها هستند.
گام 2: لیستی از استراتژی های نگهداری و معیارهای انتخاب تهیه کنید.
گام 3: بعضی از معیارها را مطابق اهداف سازمانی نشان دهید.
گام 4: متغیرهای زبانشناختی مناسب را برای اهمیت معیارهای انتخاب و رتبه بندی های زبانشناختی انتخاب کنید.
گام 5: اهمیت هر معیار برای متخصصان را با استفاده از متغیرهای زبانشناختی ارزیابی کنید.
گام 6: امتیاز رتبه بندی هر استراتژی نگهداری را بر مبنای هر معیار برای متخصصان نگهداری و با استفاده از متغیرهای زبانشناختی ارزیابی کنید.
شکل 2 – روش پیشنهادی
مرحله 2:
گام 1: واژه های زبانشناسی را به اعداد فازی ذوزنقه ای تبدیل کنید. فرض کنید که اهمیت زبانشناختی معیار j ام مشخص شده برای استراتژی های نگهداری توسط متخصص باشد و فرض کنید که رتبه بندی زبانشناختی تعیین شده برای استراتژی نگهداری برای معیار بصورت زیر محاسبه شود:
همچنین امتیاز رتبه بندی ترکیبی استراتژی های نگهداری بر مبنای معیار را می توان بصورت زیر محاسبه کرد
گام 3: برنامه نویسی واگذاری خطی فازی را حل کنید تا رتبه بندی اولیه استراتژی ها را بدست آورید. در اینجا ما راه حل های برنامه نویسی واگذاری خطی فازی را مطالعه میکنیم. روش پیشنهادی ما برای تشکیل و حل روش واگذاری خطی فازی (FLAM) بر مبنای روش معرفی شده توسط ژآنگ و همکارانش، و هوانگ و یون است، که در معادلات 5 تا 9 نشان داده شده است. آنها قضیه هایی را بیان کردند تا روش خطی فازی (FLM) را به مسئله بهینه سازی چند هدفی با توابع چهار هدفی تبدیل کرده اند.
بگذارید ماتریس را بصورت یک ماتریس غیر منفی مربع تعریف کنیم که عناصر آن نشاندهنده مجموع اهمیت های فازی معیارهایی است که در آنها، بصورت رتبه p ام ویژگی رتبه بندی می گردد.
بگذارید ماتریس تبدیل را بصورت یک ماتریس مربع تعریف کنیم که عنصر آن باشد اگر به رتبه کلی p اختصاص داده شود و در غیر اینصورت .
چون ما اهمیت ها را بصورت اعداد فازی ذوزنقه ای تعریف کرده ایم، بنابراین ما ماتریس را بصورت نشان میدهیم. مسئله واگذاری خطی فازی را میتوان توسط فرمت برنامه نویسی خطی زیر (LP) نوشت:
که اهمیت تابع هدف r ام باشد و توسط متخصصان تعیین گردد و بترتیب تعداد معیارهای کیفی و کمی باشند. محدودیت های 6 و 7 این اطمینان را به ما میدهند که هز مورد ثانوی دقیقاً به یک موقعیت تعلق دارد.
مرحله 3:
گام 1: ماتریس را بر مبنای رتبه بندی شناسایی شده از FLAM بسازید.
بگذارید تبدیل m استراتژی بدست آمده از FLAM باشد، که نشاندهنده ترتیب اولویت m استراتژی است، و (p) استراتژی در موقعیت p ام ترتیب باشد.
گام 2: ماتریس و اهمیت را از حالت مبهم خارج کنید.
با بدست آوردن ترتیب امکانپذیر اولیه ، بگذارید ماتریس باشد که ردیف های آن ( ) توسط بدست می آیند. در اینجا ما اعداد فازی را از حالت مبهم خارج می سازیم و ماتریس را توسط معادله زیر بدست می آوریم:
امتیازات کمی پس از بهنجارسازی خطی مستقیماً در ماتریس وارد می گردند.
گام 3: مدل را برای شناسایی محدودیت های حل کنید. این مرحله بر مبنای روش تعیین اهمیت اضافی ساده متقابل است.
اکنون مسئله اینست که سری محدودیت های محکم را شناسایی کنیم. حدود توسط ردیف هایی از معادله 12 تعیین می گردد که محدودیت های محکمی (فعال) برای مقادیری از w هستند. برای این ردیف ها، مقدار بهینه مسئله LP زیر به اندازه صفر در می آید.
گام 4: لیست جفت های را به هیئت متخصصان معرفی کنید که حدود را تعیین می کنند. اگر هیچ محدودیتی وجود نداشت یا اگر این ترتیب توسط هیئت مورد قبول قرار گرفت فرآیند را متوقف کنید، در غیر اینصورت از متخصصان بخواهید که رتبه بندی یک جفت را از لیست بازبینی کنند و آنرا تغییر دهند و به گام 1 از مرحله 3 برگردید.
مرحله 4:
در این مرحله، مدل زیر برای همه محدودیت ها حل می گردد تا به قابل اطمینان ترین اهمیت معیارها برسیم، درحالیکه رتبه بندی نهایی مورد قبول بدون تغییر باقی میماند:
معادلات 15 و 16 این اطمینان را ایجاد می کنند که رتبه بندی کنونی بدون تغییر باقی می ماند و معادله 17 برای پیدا کردن قابل اطمینان ترین مقادیر اهمیت با توجه به مقدار عضویت از پیش تعیین شده مورد استفاده قرار می گیرد، که پارامترهای تعریفی برای اهمیت فازی i ام هستند.
5- مثال عددی
ما برای توضیح روش پیشنهادی، یک مثال عددی فرضی را بیان میکنیم. فرض کنید که یک شرکت می خواهد که مناسب ترین استراتژی نگهداری را انتخاب کند که نیازمند موارد فرعی مختلفی برای ارزیابی شدن برای دامنه ای از معیارها است. با توجه به نوع صنعت اعمال شده در یک شرکت، استراتژی های مختلفی در سیستم های مدیریت نگهداری وجود دارد. این استراتژی ها را می توان به دو گروه اصلی از استراتژی های اصلاحی و پیشگیرانه طبقه بندی کرد. در استراتژی نگهداری اصلاحی،هیچ فعالیت نگهداری قبل از رخ دادن خرابی انجام نمی شود. حاشیه های مزایای کوچک در امتداد روند رقابت صعودی باعث می شود که مدیران نگهداری از استراتژی های نگهداری قابل اطیمنان تری استفاده میکنند. برعکس، استراتژی نگهداری پیشگیرانه، استراتژی است که قبل از خرابی سیستم انجام می شود تا سیستم را در شرایط مطلوب نگه دارد. استراتژی های پیشگیرانه را می توان به زیرشاخه های مختلف تقسیم بندی کرد (مانند استراتژی های بر مبنای زمان، بر مبنای شرایط، و استراتژی های نگهداری پیش گویانه).
این استراتژی ها پنج استراتژی نگهداری اصلاحی (CM)، نگهداری پیشگیرانه(PM)، نگهداری بر مبنای زمان (TBM)، نگهداری بر مبنای شرایط (CBM) و نگهداری پیش گویانه (PDM) هستند که گروه تصمیم گیری باید یکی از آنها را انتخاب کنند. مطابق مراحل توضیح داده شده در بخش 3، روش پیشنهادی اعمال می گردد تا قضاوت های فردی تصمیم گیرندگان در مورد آنها بیان گردد.
مرحله 1:
گام 1: هیئتی از سه متخصص نگهداری و تشکیل می گردد تا فرآیند ارزیابی را انجام دهند و مناسب ترین استراتژی نگهداری را انتخاب کنند.
گام 2: این هیئت لیست اولیه از معیارهای انتخابی تهیه میکنند و پنج سیاست معمول و برای ارزیابی انتخاب می گردند.
گام 3: پس از نمایش چهار معیار مزیت بصورت سنجش های کیفی در نظر گرفته می شوند: و . همچنین دو معیار هزینه بصورت سنجش های کمی در نظر گرفته می شوند: (هزینه کلی) و (میانگین زمان بین شکست ها –MTBF).
گام 4: هفت متغیر زبانشناختی برای تعیین اهمیت مورد استفاده قرار گرفته اند که در جدول 1 نشان داده شده اند. ما همچنین هفت متغیر زبانشناختی را برای استراتژی های رتبه بندی انتخاب میکنیم که در جدول 2 نشان داده شده اند.
گام 5: تصمیم گیرندگان از متغیرهای زبانشناختی تعیین اهمیت (جدول 1) برای ارزیابی اهمیت معیارهایی استفاده میکنند که در جدول 3 نشان داده شده اند.
جدول 1 – متغیرهای زبانشناختی برای اهمیت هر معیار
جدول 2 – متغیرهای زبانشناختی برای رتبه بندی ها
جدول 3 – مقادیر اهمیت هر معیار توسط DM ها
جدول 4 – رتبه بندی موارد ثانوی بر مبنای هر معیار بر حسب متغیرهای زبانشناختی تعیین شده توسط DM
گام 6: آنها همچنین از متغیرهای زبانشناختی (جدول 2) برای رتبه بندی موارد جایگزین استفاده میکنند. رتبه بندی موارد جایگزین در جدول 4 نشان داده شده است.
مرحله 2:
گام 1: واژه های زبانشناختی را به اعداد فازی ذوزنقه ای تبدیل کنید (جداول 5 و6).
برای مثال در جدول 5 مقدار VH برای اهمیت مطابق با خواهد بود. و مقدار MG برای رتبه بندی گزینه ثانوی A بر مبنای معیار مطابق است.
گام 2: اهمیت فازی ترکیبی معیار و رتبه بندی فازی ترکیبی گزینه ثانوی بر مبنای معیار را با استفاده از معادلات 3 و 4 محاسبه کنید.
بنابراین: و برای گزینه ثانوی CM بر مبنای معیار :
جدول 5 – اهمیت معیارها بر حسب اعداد فزای برای هر DM
جدول 6 –رتبه بندی موارد جایگزین بر مبنای هر معیار بر حسب اعداد فازی
بنابراین:
گام 3: ماتریس تصمیم فازی را با اهمیت فازی هر معیار ایجاد کنید (جدول 7).
گام 4: رتبه بندی اولیه موارد جایگزین را با حل برنامه نویسی واگذاری خطی فازی بدست آورید. توجه داشته باشید که قبل از هر تلاش دیگر، چون در معیارهای موارد جایگزین CM و PDM و در معیار موارد جایگزین CM و CBM دارای رتبه بندی یکسانی هستند، بنابراین ما یک معیار دیگر را با نصف ارزش اهمیت اصلی در نظر می گیریم. بنابراین اهمیت ها بصورت زیر خواهند بود:
جدول 8 همه موارد جایگزین و رتبه بندی های نسبی بر مبنای هر معیار را نشان میدهد.
دانلود مقاله کارآفرینی و SMES word دارای 413 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله کارآفرینی و SMES word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله کارآفرینی و SMES word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
مقدّمه
کارآفرینان کسانیاند که با ایجاد محصولات و خدمات نوین مورد نیاز مردم، درآمد خوبی کسب میکنند. واژه (Entrepreneur) که در فارسی کارآفرین ترجمه شده است، در بردارنده معنای موفّقیت است. این واژه به معنای محصولات، ابداعات، کیفیت و خدمات نویندر درون یک شرکت است. این واژه به معنای نوع خاصی از روحیه، سر زندگی و فضیلت است. ای. ا . باتلر ، مفسر
روزنامه تجاری، آن را «شوق خلقت» می¬نامد. از همه مهمتر، این واژه به اشخاص پرارادهای اطلاق میشود که اراده، خلّاق، پایداری و موفّقیت اجتناب ناپذیرشان، آنها را به رهبران و قهرمانان روز تبدیل میکند (کوک،ترجمه تیموری.1382 ص15).
افق کارآفرینی:
کارآفرینی واژه¬ای جادویی است. وقتی در حد یک کلمه به آن نگاه کنید، چیزی بیش از ایجاد اشتغال به ذهن القاء نمی¬شود. امّا اگر در این واژه تعمّق کنید، و به خلّاقیت که جوهره آن است دست پیدا کنید. آن گاه جادوی این واژه بر شما عیان خواهد شد، و شما خود نیز جادو خواهید شد. گرچه بسیاری از افراد به امید کار وارد این گود می¬شوند، امّا در ادامه نواهایی خواهند شنید و رنگ-هایی خواهند دید که تاکنون از آن بی خبر بوده¬اند. و بدین شیوه فرد جادو می¬شود. البته آنچه بیان شد درون خود فرد است و کارآفرینی همانند آینه¬ای آن ¬را به فرد باز می¬نمایاند. کارآفرینی طریقی است که به جان آفرینی ختم می-شود؛ به زبان دیگر کارآفرینی همان طریق خود شکوفایی است. کارآفرینی عرصه وسیعی به ابعاد تخیّل بشر دارد. و
در یک کلام عرصه نامحدود دارد. از مروارید بافی یک دختر نابینا در بازارچه خود اشتغالی پارک لاله تهران گرفته تا تدوین سیاست¬های جهانی آمریکا در کاخ سفید. در سال 1985 بحث در باره دولت¬های کارآفرین در عصر اطلاعات شکل گرفت و این بحث در دوره ریاست جمهوری کلینتون به اوج خود رسید. به-طوری¬ که کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا بیان کرده بود که اگر بخواهیم بر دنیا حاکم باشیم، راهی نداریم جز این که برای در دست گرفتن دنیا، هم سیاست جدیدی را برگزینیم و هم سطح و گونه جدیدی از خدمات را به عموم مردم دنیا ارائه کنیم. برای تحقق این امر بحث بازآفرینی دولت را مطرح می¬کنند. اسبورن و گابریل اصول بازآفرینی دولت را ب
– هدایت و رهبری به¬ جای ((فعّالیت اجرایی)) .
– قدرتمند سازی به جای خدمتگزاری.
– تزریق رقابت به عرصه خدمات.
– دگرگون سازی سازمانهای قاعده مدار.
– سرمایه گذاری بر روی دستاوردها و نوآوری¬ها.
– ارضای نیازهای مشتری ونه بروکراسی.
– پیشگیری به جای درمان.
– حرکت از سلسله مراتب به سمت مشارکت و کارگروهی.
– استفاده از مکانیزم بازار به عنوان اهرمی قوی برای تغییرات.
با نگاهی به اصول بازآفرینی دولت، تعدادی از این اصول در واقع همان اهداف کارآفرینی است. همین کارآفرینی در مسیر رشد خود به کارآفرینی سیاسی و یا آنچه که ذکر شد (دولت کارآفرین) ختم می¬شود.
اهمّیت کارآفرینی:
• کارآفرینی نوش داروی لحظات دشواری:
کارآفرین میتواند در حالت اضطراری پاسخگو باشد. او در صورت نیاز میتواند فوراً تصمیمگیری کند. برای این کار، او باید حوادثی را که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد پیشبینی کند و از عواقب آن آگاه باشد. ماهیت شغلی کارآفرینی، سرمایهگذاری طولانی مدت، پیشبینی جایگزینها و عواقب آنها قبل از اتفاق، پیشبینی تغییرات و آمادگی تطبیق با این شرایط را ایجاب میکند (سالازار و همکاران،ترجمه نطاق،1380،ص45).
• کارآفرینی مسیر خود شکوفایی:
کارآفرینی یک فرآیند اجتماعی است که در آن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار درکار، خویشتن خویش را پیدا میکند و از بند عادات و سنّتهای مرسوم رها میشود (احمدپور/نقل از سعیدی کیا ، 1382،ص35). کارآفرینی عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است (کشتکاران.1381ص121). کارآفرینی تواناییهای انباشته فردی را آزاد میکند. نیازهایی مانند استقلال و اتّکا به نفس نمونههایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا میکنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوارهای کشور انگلستان افراد در کنار انگیزههای مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیازهای معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب میکنند (گزارش منتشر شده توسط اتحادیه اروپا، سال 2003 /نقل از سایت موسسه خانه پژوهش نواندیش).
• کارآفرینی بعنوان جوهره رویش سیستم اقتصادی:
کارآفرینی موتور توسعهی اقتصادی است. آنچه کارآفرینان مخاطرهجو انجام میدهند نوعی “تخریب خلاق” در نظام اقتصادی و ایجاد ساختارها و مناسبات اقتصادی جدید است.کارآفرینی طبق مدل توسعه اقتصادی « شومپیتر »، تخریبِ خلّاق است که به عنوان یک نیروی برانگیزاننده در توسعه اقتصادی جامعه، لازم و ضروری است (کوراتکو و هاجتس / نقل از احمدپور، 1380، ص10). تخریب خلاق در واقع همان قدرت جوانه زدن است، جوانه¬های که طراوت و شادابی را به سیستم اقتصادی باز می¬گرداند. تداوم حیات اقتصادی را فراهم می¬کند. چنانچه این توان از یک سیستم اقتصادی سلب شود، اگرچه بالاترین توان را نیز داشته باشد، بالاخره از بین خواهد رفت. تنها راه تداوم حیات اقتصادی کارآفرینی است.
• کارآفرینی فرایند خلق ارزشها است:
کارآفرین با عمل خود سه ارزش را خلق می کند.
1- ارزش اقتصادی (ثروت): کارآفرینی فرایند خلق و توزیع ثروت در اجتماع است.
2- ارزش اجتماعی: کارآفرین با کار خود از یک سو به تقاضا ها اوّلیه کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است، امّا تداوم کارآفرینی وابسته به این امر می باشد.
3- ارزش وجودی (خلق معنای زندگی): مکتب معنی
درمانی برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه را پیشنهاد میکند. یکی از این راهها عبارتست از خلق چیزی در جهان، که کارآفرینی این فرایند را فراهم می¬کند.
بیان مساله:
از دیدگاه کتل شخصیت چیزی است که امکان پیش بینی آنچه را که شخص در یک موقعیت معین انجام خواهد داد می¬دهد (کتل /نقل از شولتز ترجمه سید محمدی).
هدف از مطالعه شخصیت و ویژگی¬های شخصیتی، پیش بینی کردن رفتار است. یعنی پیش بینی کردن آنچه یک فرد در پاسخ به یک موقعیت معین انجام خواهد داد. تنها زمانی که ما صفات یک نفر را بشناسیم می¬توانیم پیش بینی کنیم که آن شخص چگونه در یک موقعیت رفتار خواهد کرد.
رفتار فرد حاصل تعامل ویژگی¬های شخصیتی با شرایط و عوامل محیطی است. بدون شک رفتار همه انسانها از شرایط اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی آنها ناشی می¬شود. آنچه مهم است اینست که جنبه فاعلیت به کدام بخش مربوط می¬شود؟ در پس رفتارهای جدید معمولاً فاعلیت به ویژگیهای شخصیتی و برداشت فرد از آن موقعیت بر می¬گردد. در کارآفرینی نیز چنین شرایط حاکم است. به طوری که دانلد اف در این زمینه چنین بیان می¬کند: بازاریابی مهم است؛ امور مالی حائز اهمّیت است؛ حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمّیت دارد. ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمیشوند. از همین رو به شخصی نیاز داریم که در ذهن او، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشتهباشد. برای این موارد به یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین نیاز است (دانلد اف.ریچارد ام، ترجمه عامل محرابی.1383 .ص128).
با پررنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، روان¬شناسان با هدف ارائه نظریه¬هایی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و همچنین با تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان با مدیران و غیر کارآفرینان، به بررسی ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان پرداختند ( فرن هام 1994/به نقل از احمدپور 1380).
شناسایی ویژگی¬های شخصیتی کارآفرینان از اهمّیت خاصی برخوردار می¬باشد. برای ترویج و پرورش صفت کارآفرینی در اجتماع نیازمند شناخت ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی مؤثّر در امر کارآفرینی می¬باشیم. هدف این تحقیق نیز بررسی ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی مؤثّر در کارآفرینی است. به همین منظور پنج ویژگی شخصیتی و روان شناختی در نظر گرفته شده است، و به بررسی و مقایسه این پنج ویژگی دربین کارآفرینان و افراد عادی پرداخته¬ایم. این پنج ویژگی عبارتند از:
– خودپنداره :
خوپنداره ارزیابی کلی فرد از شخصیت خودش است. این ارزیابی ناشی از ارزیابیهای ذهنی است که معمولاً از ویژگیهای رفتاری خود به عمل میآوریم. در نتیجه، خوپنداره ممکن است مثبت یا منفی باشد (فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی،برنو،ترجمه یاسایی وطاهری.1370 ص109).
– باورهای خودکارآمدی :
منظور از باورهای خود کارآمدی، باورهای شخص درمورد توانایی برای کنار آمدن با موقعیتهای متفاوت (فرهنگ روانشناسی و روا
ن پزشکی،پورافکاری.1373ص1364).
– منبع کنترل :
منبع¬کنترل، به انتظار تعمیم یافته در مورد تقویتهایی اشاره میکند که تحت کنترل درونی – بیرونی هستند. افراد بین این دو جهتگیری قرار میگیرند. در یک طیف افراد دارای کنترل درونی قرار دارند که معتقدند تقویت¬ها با تلاش شخصی، توانایی و ابتکار تعیین میشود. در طرف دیگر، افراد دارای کنترل بیرونی هستند که معتقدند تقویتها توسط افرادی دیگر، ساختارهای اجتماعی، شانس یا سرنوشت تعیین میگردد (راتر، 1966به نقل از گوردن ای ،ترجمه غضنفری و یزدانی،ص173).
– خلّاقیت :
خلّاقیت عبارت است از فرایندهای ذهنی که منجر به یافتن راه¬حل¬ها، ایده¬ها، مفهوم سازیها، شکلهای هنری، تئوریها و فرآوردهایی می¬شود که بی همتا و تازه هستند (لغت نامه روانشناسی پنگوئن به نقل از فیض بخش،1381،ص12).
– هوش هیجانی :
گلمن(2001) هوش هیجانی را مهارتی می¬داند که دارنده آن می¬تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند؛ از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد؛ از طریق همدلی، تاثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه¬ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد (به نقل ازخائف الهی، دوستار.1382ص54).
هدف پژوهش
این پژوهش در پی شناخت ویژگی¬های روان¬شناختی و شخصیتی مؤثر در امر کارآفرینی می¬باشد. برای دست¬یابی به این هدف محقق پنج ویژگی شخصیتی و روانشناختی را مشخص نمود و به امر ارزیابی آن در افراد کارآفرین و مقایسه آن با افراد عادی پرداخته است.
اهمّیت موضوع تحقیق :
مطالعه کارآفرینی نوین با خصوصیاتی منطقی ویژگیهای روان¬شناختی «کارآفرینان» آغاز شد. با گذشت سالها تعداد بیشتری از ویژگی¬های
شخصیت شناسی کنار گذاشتهاند، رد شدهاند، یا حداقل به طور نامؤثر مورد سنجش قرار گرفتهاند. نتیجه این بود که تقریباً به هر چیزی پرداخته شد. مگر فرد. شرایط اقتصادی مهم هستند، بازاریابی مهم است؛ امور مالی حائز اهمّیت است؛ حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمّیت دارد. ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمیشوند. از همین رو به شخصی نیاز داریم که در ذهن او، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشته باشد. برای این موارد به یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین
نیاز است (دانلد اف، ریچاردام، ترجمه عامل محرابی،1383،ص128).
به دلایل ذیل شناخت ویژگی¬های روان¬شناختی و شخصیتی کارآفرینان از اهمّیت ویژه¬ای برخوردار می¬باشد.
1- شناخت افراد مستعد کارآفرینی:
برای چنین شناختی باید ویژگی¬های مرتبط با کارآفرینی را شناسایی کرد. داشتن ویژگی¬های خاص روان¬شناختی و شخصیتی از ملزومات کارآفرینی است توسعه کار آفرینی نیازمند تربیت افراد کار آفرین میباشد. در سرتاسر دنیا مراکز مختلفی برای آموزش و آماده کردن افراد جهت کارآفرینی وجود دارد. یکی از راههای سریع در آموزش کارآفرینی اینست که افرادی را که بصورت بالقوه از روحیه کارآفرینی برخور می¬باشند شناسایی نموده و سپس امکانات لازم را جهت به فعلیت رساندن آنها را فراهم ¬نمایند.
2- توسعه و تشویق بینش کارآفرینی:
در تربیت کارآفرین دو عامل مدّ نظر میباشد؛ که یکی ازاین عوامل رویکرد شناخت ویژگی¬های روان¬شناختی و رفتار کارآفرینانه فرد می¬باشد. در این دیدگاه، ویژگی¬های کارآفرینان را برای فرد بیان کرده و راههای کسب این توانمندیها و ویژگی¬ها را به او نشان میدهند تا فرد تشویق شود و با کسب تواناییهای فردی دست به فعّالیتهای کارآفرینانه بزند. به عبارتی با این عامل، بذر را تقویت میکنند و با شیوههای اصلاح نباتات کاری میکنند که این بذر در هر خاک و شرایط سخت جوی رشد کند و بتواند در عرصه رقابت دوام آورده و پایدار بماند (سعیدی کیا،1382،ص133).
3- ساخت وتهیه آزمونهای روان شناختی معتبر در زمینه کارآفرینی:
برای ساخت یک آزمون معتبر در زمینه کارآفرینی باید از ویژگیهای مؤثر در این امر اطلاع داشته باشیم.
دلائل ضرورت تهیه آزمونهای کارآفرینی:
1-3 امروز یکی از مهمترین اولویتهای حرفه¬ای شناخت کارآفرینان بالقوه می¬باشد. چراکه این افراد را می¬توان با سرمایه گذاری اندکی به کارآفرینان موفق
ی تبدیل نمود.
2-3 شناخت افرادی با ویژگیهای کارآفرینی برای سازمانها و شرکتها یک امر حیاتی است. زیرا با شناسایی این افراد و قرار دادن آنها در جایگاه مناسب می
ند سایرین با آنها برخورد شود نه تنها در پیشبرد اهداف مؤثر نمی¬باشند بلکه به صورت ناخودآگاه به مانع تبدیل می¬شوند. با یک آزمون مناسب به راحتی می¬توان چنین افرادی راشناسایی نمود.
4- مشاوره کارآفرینی:
توجه به مشاوره کارآفرینی یک ضرورت جدی در امر توسعه کارآفرینی می¬باشد. یک مشاور کارآفرینی باید به صورت کاملاً تخصصی از ویژگیهای فردی موثر در امرکارآفرینی اطلاع داشته باشد. این امر مستلزم شناخت ویژگیهای موثر درکارآفرینی است.
شکل گیری مشاوره روان شناختی کارآفرینی بنا به دلائل ذیل ضروری می¬باشد.
1-4 بسیاری از افراد دست به فعّالیت کارآفرینانه می-زنند، امّا متأسفانه تعداد کمی موفق می¬شوند. پس اگر مشاورین متخصص در امر مشاوره روانشناختی با گرایش کارآفرینی وجود داشته باشند، می¬توانند تأثیر گذار باشند. و میزان موفّقیت تلاشهای کارآفرینانه را افزایش دهند.
2-4 بسیاری از کارآفرینان در زندگی حرفه¬ای خود دچار مشکل می¬شوند و ممکن است روند فعّالیت آنها را سد نماید. در این لحظات وجود مشاوری که به کارآفرینی نیز آگاه باشد. بسیار می¬تواند مثمر ثمر باشد.
3-4 با توجه به مدل رشد کارآفرینی که در این تحقیق ذکر شده است. ممکن است که کارآفرین در هر مرحله¬ای از این رشد دچار مشکل شود و از ادامه فعّالیت منصرف شود امّا با وجود یک مشاور آگاه به این تحول و مسائل مربوط به آن، می¬تواند کارآفرین را در این مسیر یاری و هدایت نماید.
5-توجه به این ویژگی¬ها در تدوین متون و منابع آموزشی کارآفرینی :
این امر زمانی محقق می¬شود که این ویژگیها قبلاً شناسایی شده باشند. مدتی است که تشکیل کارگاهای آموزشی در زمینه کارآفرینی بسیار رایج شده است، زمانی این کارگاها بیشترین بازدهی را خواهند داشت، که به این ویژگی¬ها توجه شود.
فرضیه های پژوهش
در پژوهش حاضر فرضیه¬های زیر آزمون شده¬اند.
فرضیه اصلی:
بین کارآفرینان و افراد عادی از لحاظ ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی تفاوت وجود دارد .
فرضیه های فرعی:
1- بین میزان هوش هیجانی کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
2- بین میزان خلّاقیت کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
3- بین میزان خودکارآمدی کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
4- بین میزان خودپنداره کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
5- بین منبع کنترل کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
متغیرهای پژوهش
متغییرهای پژوهش حاضر عبارتند از:
متغیرپیش بینی کننده:
متغیر پیش¬بینی¬کننده به متغیری گفته می¬شود که از طریق آن متغیر ملاک، تبیین یا پیش بینی می¬شود. متغیر پیش¬بینی-کننده، متغیر پیش فرض است به این معنی که این متغیر مقدّمه و متغیر ملاک نتیجه آن است. متغیر پیش¬بینی¬کننده متغیری است که از پیش وجود دارد و فرض شده است که بر متغیر ملاک تأثیر دارد.
در این تحقیق پنج ویژگی شخصیتی و روان شناختی مورد تحقیق، متغیر پیش¬بینی¬کننده می¬باشند که عبارتند از:
1- خودپنداره 2- خودکارآمدی
3- منبع کنترل 4- خلّاقیت
5- هوش هیجانی
متغیر ملاک:
متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می¬شود تا تأثیر متغیر پیش¬بینی¬کننده برآن معلوم و مشخص شود.
در این تحقیق ویژگی و صفت کارآفرینی به عنوان متغیرملاک در نظر گرفته شده است.
ویژگی و صفت کارآفرینی (با توجه به این¬که هنوز ابزار استان
داردی برای سنجش صفت کارآفرینی ساخته نشده است، لذت گسترش کارآفرینی وابسته به سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران، موسسه پژوهشی خانه پژوهش نواندیش، نشریه انجمن کارآفرینان شناخته شده¬اند، استفاده شده است.
متغیر کنترل:
متغیرهای کنترل به عواملی گفته می¬شوند که تأثیر آنها بر متغیر وابسته (ملاک) توسط پژوهشگر خنثی یا حذف می¬شود (دلاور،1379،ص45).
متغیرهای کنترل در این تحقیق عبارتند از: سن جنس و میزان تحصیلات.
این متغیرها به دو شیوه در این تحقیق کنترل شده¬اند:
الف: انتخاب گروه افراد عادی متناسب با گروه کارآفرینان از لحاظ متغیرهای فوق. (شیوه همتا نمودن)
ب: شرکت کنندگان به طور مستقل در هر گروه و بر اساس متغیرهای فوق طبقه بندی شدند، سرانجام تحلیل داده¬ها مبنی بر تأثیر متغیرهای فوق بر نتایج آزمونها مورد ارزیابی قرار گرفت.
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات (مورد تحقیق)
کارآفرینی :
تعریف نظری:
فرآیند خلق چیز (کالا یا خدمات) جدید و با ارزش است با اختصاص زمان و تلاش لازم، در نظر گرفتن ریسکهای (خطر پذیری) مالی، روانی و اجتماعی، و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال (هیسرچ وپیترس، ترجمه فیض بخش و تقی یا
ویژگی که به واسطه آن افرادی از جمله افرادی که در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفته¬اند، از سوی مراکز ذیصلاح بعنوان کارآفرین معرفی شده¬اند.
کارآفرین :
تعریف نظری:
کارآفرین کسی است که توانایی آن را دارد تا فرصتهای کسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری کند؛ و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفّقیت پیریزی نماید (مردیث و همکاران، ترجمه نبی¬ئیان،1371،ص 1).
تعریف عملیاتی:
در این تحقیق کارآفرین کسی است که از سوی یک از سازمان¬ها و شرکت¬های ذیل: سازمان همیاری اشتغال فارغ التحصیلان جهاد دانشگاهی، کمیته دومین جشنواره کارآفرینی مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف، شرکت گسترش کارآفرینی وابسته به سازمان نوسازی صنایع ایران به عنوان کارآفرین شناخته شده باشند.
خلّاقیت
تعریف نظر ی:
پاپالیا (1998) خلّاقیت را توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیر معمولی می¬داند، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی¬دهد، سپس ارایه رهیافت¬های جدید، غیر معمولی و اثر بخش می¬داند (آقایی،1377،ص17).
تعر یف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از خلّاقیت نمره حاصل از اجرای آزمون سنجش خلّاقیت عابدی می¬باشد.
خودپنداره
تعریف نظری : “
باور و پندار فرد نسبت به خودش، نگرش او نسبت به خود در مورد اینکه چگونه فردی است، چه ویژگیهایی دارد و نیز نگرش فرد نسبت به ویژگیهای برجسته خودش”(کوپر اسمیت و فولدمن، 1974، به نقل از خاطری،1384).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از خود پنداره نمره¬ی حا
صل از اجرای آزمون خود پنداره راجرز می¬باشد.
منبع کنترل :
تعریف نظری :
عقیده فرد نسبت به اینکه وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی می¬باشد را مرکز کنترل می¬نامند (هورنادی وآبود به نقل احمدپور،1380).
تعریف عملیاتی: اصل از اجرای آزمون مکان کنترل راتر می¬باشد.
خود کارآمدی
تعریف نظری :
درنظام بندورا، منظور از خودکارآمدی، احساس¬های شایستگی، کفایت، و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است (شولتز،ترجمه سید محمدی،1377،ص466).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از خودکارآمدی نمره¬ی حاصل از اجرای مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران می باشد.
هوش هیجانی:
تعریف نظری:
گلمن (2001) هوش هیجانی را مهارتی می¬داند که دارنده آن می¬تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود راکنترل کند؛ از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد؛ از طریق همدلی، تاثیر آنها رادرک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود ودیگران را بالا ببرد (خائف الهی، دوستار،1382،ص54).
تعریف عملیاتی:
هوش هیجانی توانایی است که در این تحقیق توسط پرسشنامه هوش بهر هیجانی بار- اون مورد سنجش قرار گرفته است
((اگر کار تفریح باشد، زندگی لذّت بخش است و اگر
وظیفه باشد، زندگی بردگی است)) “ماکسیم گورکی”
مقدّمه
شناسایی و پرورش صفات کارآفرینی، کمک بسیار بزرگی برای هر کاری که انتخاب کنید، میباشد، چه این کار، کارآفرینی باشد چه هر شغل دیگری. زمانی تصور میشد که کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولّد میشوند. صفات آنها به قدری نادر و خاص بود که در هر جایی یافت نمیشد. امروزه، شواهد کافی موجود است که نشان دهد صفات کارآفرینی میتواند در نتیجه آموزش دوران کودکی، استقلال، به خود متّکی بودن و در معرضِ ارزشهای فرهنگی مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن، پرورانده شود (سالازار و همکاران ترجمه نطاق،1380،ص53).
کار آفرینی چیست؟
کارآفرینی عبارتست از؛ فرایند کشف و برنامه ریزی عنصر وجودی (خود واقعی) خویشتن در عرصه فعّالیت حرفه¬ای، جهت دست یابی به خود شکوفایی (پژوهشگر).
کارآفرینی عبارتست از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها (احمدپور،1380).
جفری تیمونز کارآفرینی را ایجاد کننده یک چیز ارزشمند از هیچ می¬داند و کارآفرین کسی است که دارای قدرت درک بالا است و توان پیدا کردن خلأها و فرصتها را دارد، و می¬تواند در جامعه از طریق پرورش ایده و تبدیل فکر خود به یک محصول جدید
اقدام به ارزش آفرینی از هیچ نماید. این ارزش میتواند یک ارزش اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی و حتّی فرهنگی باشد (سعیدی کیا،1384).
کارآفرینی یعنی: تشکیل تیمی از افراد با مهارتها و استعدادهای مکمّل و مشاهده فرصت¬ها در شرایطی که دیگران تنها هرج و مرج، تناقض، تضّاد و ابهام را متوجه می¬شوند و همچنین مستلزم یافتن دستیابی و کنترل منابع برای دنبال نمودن فرصت می¬باشد (احمدپور،1380ص24).
مک¬کله¬لند تعریف گسترده¬تری از کارآفرینی بیان می¬کند و فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه، بلکه یک شیوه زندگی تعبیر می¬نماید به طوری که خلّاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطره پذیری، آینده نگری، ارزش آفرینی، آرمان¬گرایی، فرصت¬گرایی، نیاز به پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کارآفرینانه می-باشد، در این زندگی شکست مفهومی ندارد به جز این که پلّه¬ای باشد برای بالا رفتن، موقعیتی برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد، واقعه¬ای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده است. در این زندگی پول، انگیزه اصلی و اولیّه فعّالیت¬های اقتصادی نیست، بلکه معیاری برای سنجش میزان موفّقیت فرد محسوب می¬شود. در زندگیِ کارآفرینانه، هدف اصلی از کار و فعّالیت ارضاء حس کنجکاوی، تحقّق بخشیدن به آرمانها، آزاد سازی انرژی¬های ذهنی و تبدیل آنها به ایده¬های عملی و در نهایت خلق ارزش است و همه چیز تحت الشعاع آرمان شخص قرار می¬گیرد (صمد آقایی، ص1378).
کارآفرینی ویژگی فردی است، که؛ با عزمی راسخ و با وجود موانع بسیار در رساندن یک محصول یا ارائه خدمت جدیدی به بازار، فرایند نوآوری را با موفّقیت هدایت میکند (قاسم زاده/ نقل از سعیدی کیا،1382ص 96). خلاصه مطلب این که، کارآفرینی چیزی بیش از ایجاد کار است. گرچه این امر به طور قطع، یکی از وجوه مهم آن است، ولی تصویر کاملی از¬ کارآفرینی ارائه نمیدهد. خصوصیاتی همچون جستجو به دنبال فرصت¬ها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقّق پیوستن ایدهها در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشند (دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی،1383،ص22).
کارآفرینی فرایند خلق ارزشها است. کارآفرین با عمل خود سه ارزش را خلق می¬کند.
1- ارزش اقتصادی(ثروت): کارآفرینی فرایند خلق و توزیع ثروت در اجتماع است.
2- ارزش اجتماعی: کارآفرین با کار خود از یک سو به تقاضا های افراد اجتماع جواب می¬دهد و از سوی دیگر با خلق ثروت، رفاه و آسایش را به اجتماع ارزانی می¬دارد و اینها خود ناشی از حس احترام و ارزش برای دیگران می باشد. یک کارآفرین
موفق به خاطر کمک¬هایی که به جامعه میکند از جمله ایجاد مشاغل و تولید کالاها و خدمات، و از اعتباری که به دست میآورد، لذت میبرد (سالازار و همکاران، ترجمه نطاق،1380،ص31). اگر نتوان گفت که انگیزه اوّلیه کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است، امّا تداوم کارآفرینی وابسته به این امر می¬باشد.
3- خلق معنای زندگی: مکتب معنی درمانی (فرانکل ) برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه را پیشنهاد میکند یکی از این راهها عبارتست از؛ خلق چیزی در جهان. که کارآفرینی این فرایند را فراهم می¬کند.
دارد که در مورد رفتاری بحث می¬کنیم که: 1) پیشگام است. 2) ساز وکارهای اجتماعی و اقتصادی را برای تبدیل منابع و موقعیت¬ها به وضعیت عملی، سازماندهی یا سازماندهی مجدّد میکند. 3) با مخاطره و شکست همراه است (هیسرچ و پیترس ، ترجمه فیض بخش و تقی یاری،1383 ،ص9).
کارآفرین کیست؟
کسی که با قبول مخاطرات احتمالی سرمایه ی خود را در کارهای تولیدی به کار می¬اندازد و کار ایجاد می¬کند، کارآفرین یا کارکیا می¬نامند (CD فرهنگ لغت شش جلدی، آریا نپور، نسخه صادراتی).
کارآفرین شخصی است که ارزش فرصت¬های پیرامون خود را درک می¬نماید و یک چیزی را خلق و یا در آن تغییراتی ایجاد می¬نماید (جانگ،2004).
کارآفرینان، کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف می¬درخشند و در کار از دیگران پیشی می¬گیرند¬ (کراس و تراوگلن 2003).
کارآفرین: فردی است که ریسکها را میپذیرد و کار جدیدی را آغاز میکند (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی یاری،1383،ص5)
کارآفرین فردی که مسئولیت اولیهی [وی] جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع یا رشد کسب و کاری را بسیج می¬نماید و تمرکز او بر نو آوری و توسعه فرایند، محصول یا خدمات جدید می باشد (احم
د پور1380).
از نظر لبینشتاین (1968) کارآفرین، کسی است که یکی از فعّالیت¬های ذیل را انجام دهد: (به نقل از احمدپور،1380،ص19).
1- بازارها را یکپارچه و مرتبط سازد .
2- خلأ ها و شکافهای بازار را پر نماید .
3- با صرف وقت ، خود را درگیر تغییرات ساختاری و سازمانی نماید .
4- کلیه عوامل را برای تولید و بازاریابی یک محصول مهیّا نماید .
تراپ مان و مورنینگ استار در کتاب نظام¬های کارآفرینانه (1990) بیان می¬نمایند که: کارآفرین یعنی ترکیب متفکّر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصت ارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکّری جدید برای یک مشکل قدیمی را می¬یابد (احمدپور،1380ص23).
از نظر پالمر کارآفرین کسی است که یکی از فعّالیتهای زیر را انجام دهد (احمد پور،1380).
1- ارائه روشی جدید در فرایند تولید
2- گشایش بازاری تازه
3- یافتن منابع جدید ایجاد هرگونه تشکیلات جدید درصنعت
تاریخچه کارآفرینی:
بحث کارآفرینی از ابتدای دوران زندگی بشر تاکنون وجود داشته و به دلیل وجود «عامل تغییر» در آینده نیز مطرح خواهد بود. امّا نخستین گامها جهت شناخت و تبیین درست مفهوم کارآفرینی در قرن 16 برداشته شد و در بطن تئوریهای اقتصادی تبلور یافت. اندیشمندان اقتصادی نقشهای کارکردی و متعدّدی را برای کارآفرینان مطرح ساختند و آنها را از سطح معاملهگر و واسطه تا حد مالک، نوآور و تصمیم گیرنده معّرفی کردند (قائم پناه،1381،ص25).
پیدایش مفهوم نظری کارآفرینی با گسترش وسیع این اصطلاح
همزمان بوده است واژه (entrepreneur) کارآفرین واژهای فرانسوی است و ترجمه تحت الفظی آن «واسطه» یا «دلّال» است. نمونه قدیمی اولین تعریف کارآفرین در مفهوم واسطه مارکوپولو است. وی تلاش کرد با خاور دور روابط تجاری برقرار کند. مارکوپولو، به
عنوان واسطه، باید با فرد پولداری (به بیان امروز طلایهدار سرمایهگذار در فعّالیت کارآفرینانه) برای فروش کالاهایش قرارداد میبست (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی¬یاری،1383،ص5). در قرون وسطی، اصطلاح کارآفرین هم برای بازیگر و هم برای شخصی که طرحهای تولیدی بزرگ را اداره میکرد به کار میرفت. در اینگونه طرحهای تولیدی بزرگ، چنین فردی هیچ ریسکی نمیکرد، بلکه صرفاً طرحی را با استفاده از منابع اماده، که معمولا به وسیله دولت تهیّه میشد، مدیریت میکرد. کارآفرینان در قرون وسطی عموماً از بزرگان بودند. برقراری ارتباط مجدّد بین ریسک و کارآفرینی در قرن هفدهم شکل گرفت، به طوری که کارآفرین به شخصی اطلاق میشد که به منظور عرضه خدمت یا تهیه محصولات مقرّر با دولت قرارداد میبست. از آنجا که قیمت قرارداد ثابت بود، نتیجه سود یا زیان از آنِ کارآفرین بود. یکی از کارآفرینان فرانسوی این دوره جان لا بود که مجوز تاسیس بانک سلطنتی را دریافت کرد. کانتیلون یکی از نخستین نظریهها را در مورد کار آفرینی عرضه کرد و به همین دلیل برخی او را بنیانگذار این واژه میشناسند. او کارآفرین را فردی میداند که اهل ریسک باشد و بنا بر مشاهداتش؛ ریسک، شاملِ حال بازرگانان، کشاورزان، صنعتگران و سایر مالکان شخصیای میشد که «به قیمت معلوم میخریدند و به قیمت نامعلوم میفروختند، از این رو در معرض خطر بودند». سرانجام، در قرن هجدهم، بین صاحب سرمایه و فردی که به سرمایه نیاز دارد تفاوت گذاشته شد. به بیان دیگر، کارآفرین از تامینکننده سرمایه (به بیان امروز سرمایهگذار فعّالیت کارآفرینانه) متمایز شد. در اواخر قرن نوزده
م و اوایل قرن بیستم، غالباً کارآفرینان را از مدیران تمایز نمیدادند و عموما از جنبه اقتصادی به آنها نگاه میکردند (هیسرچ وپیترس،ترجمه فیض بخش و تقی یاری،1383 ص6و7). در نیمه اوّل قرن بیستم، شومپیتر، اقتصاد¬دان و نظریهپرداز اجتماعی، مطالب گستردهای پیرامون کارآفرینی و تأثیر آن بر اقتصاد نوشت. بعد از شومپیتر ، محقّقان زیادی مباحث کارآفرینی را دنبال کردند. پیتر دراکر -¬ پیر مدیریت- در سال 1985 کتابی پیرامون اصول نوآوری و کارآفرینی نوشت (بوشهری1384). در اواسط قرن بیستم، نظریه کارآفرین نوآور پایهریزی شد. کارآفرین نوآور: شخصی است که چیزی بدیع را اماده بهرهبرداری میکند (هیسرچ و پیترس، ترجمه
فیض بخش و تقی یاری،1383،ص8). در آخرین دهههای قرن بیستم، با رونق تکنولوژی اطلاعات، سر فصل دیگری در مبحث کارآفرینی تکنولوژیک پدید آمد. کارآفرینانی چون بیل گیتس، مفهوم تخریب خلّاقانهی شومپیتر را با تکیه بر تکنولوژی اطلاعات به تصویر کشیدند. در سالهای اخیر، رشد کارآفرینی تکنولوژیک بر مبنای تکنولوژی اطلاعات به حدّی بودهاست که برخی صاحب نظران، اطلاق ‹‹عصر کارآفرینی›› به عصر حاضر را ناشی از همین رویداد میدانند (بوشهری1384).
رویکردهای مهم به کارآفرینی :
1- رویکرد اقتصادی.
2- رویکرد روانشناختی.
3- رویکرد اجتماعی- فرهنگی.
4- رویکرد رفتاری.
1- رویکرد اقتصادی به کارآفرینی :
کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه¬های اقتصادی خود تشریح نموده¬اند (احمدپور،1380، ص5 ). کارآفرینی در بطن تئوریهای اقتصادی تبلور یافت و از قرن نوزدهم تا دهه 1960 تنها اندیشمندان اقتصادی به آن می پرداختند که بعد از آن همراه به گرایش تحلیلهای اقتصادی به استفاده از شیوه های آماری و ریاضی، عملاً از تئوریهای اقتصادی حذف گردید (جنینگر 1994/ نقل از احمدپور،1380، ص26 ). از نقایص این رویکرد آنست که اقتصاد دانان کانون توجه خود را تنها بر فضای اقتصادی کارآفرینی متمرکز می کردند و در نتیجه از ویژگیها و عوامل فردی و اجتماعی که بطور مثبت یا منفی بر فرد کارآفرین تأثیر
می گذارد، غافل بودند. هیچ جایگاهی را برای این ویژگیها در نظریه¬های خود در نظر نمی¬گرفتند، و از ارائه مدلی اثر بخش برای سنجش آنها چشم پوشی نموده¬اند (احمدپور،1380 ،ص 75)
2- رویکرد ویژگی¬های شخصیتی به کارآفرینی :
با خارج شدن کارآفرینی از نظریه¬های اقتصادی، همراه با پررنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، روان-شناسان با هدف ارائه نظریه¬هایی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و همچنین با تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان با مدیران و غیر ک
ارآفرینان، به برّرسی ویژگیهای روان¬شناختی کارآفرینان پرداختند (فرن هام ،1994/ نقل از احمدپور1380).
همانطور که از نگرش پیشگامان این رویکرد پیداست، دورنمایه اصلی در این رویکرد بر اساس تفاوت قائل شدن بین کارآفرین با غیر کارآفرین بوده است و با فرض اینکه کارآفرینان دارای ویژگیهایی هستند که زیر بنای رفتار و موفّقیت آنان را شکل می¬دهد.
3- رویکرد اجتماعی- فرهنگی به کارآفرینی :
با روی آوردن جامعه شناسان و دیگر اندیشمندان علوم مدیریت به مطالعه کارآفرینی، نظریه¬های اجتماعی– فرهنگی (تأثیر محیط و فرهنگ برفرد در اقدام به کارآفرینی ) و نظریه شبکه های اجتماعی شکل گرفت (احمد پور،1380،ص30).
4- رویکرد رفتاری به کارآفرینی :
با استفاده از رویکرد رفتاری، کارآفرینی را همچون فرآیندی معّرفی نمودند که سرانجام به ایجاد شرکتهای جدید می¬انجامد. از جمله مهمترین عوامل مورد برّرسی در رویکرد رفتاری می¬توان به تأثیرات محیطی و فرهنگی بر فرد و به عبارتی سابقه و تجربیات او اشاره نمود که عواملی همچون عوامل ذیل را در بر می گیرد (آمیت و دیگران به نقل از احمدپور،1380، ص30 ).
1- شرایط کودکی و تأثیر خانواده. 2- الگوی نقش.
3- تجارب شغلی. 4- عدم قرارگرفتن درپایگاه اجتماعی.
5- تحصیلات. 6- مهاجرت.
علاوه بر این 6 متغیر در اواخر1970 به بعد دو دسته دیگر از متغیرهای سازمانی و محیطی (اقتصادی- سیاسی ) نیز مورد توجه قرار گرفتند (احمدپور،1380،ص30).
البته لازم به ذکر است که رویکرد رفتاری به واسطه جامعّیت خود، رویکرد ویژگیهای شخصیتی را نیز در بر می¬گیرد ( احمدپور ،1380،ص30 ). در واقع، در این رویکرد به فعّالیت کارآفرین، دلایل و چگونگی تشکیل یک کسب و کار یا شرک
ت نو پا و یا فرایندی که طی آن شرکتهای جدید پا به عرصه وجود می¬گذارند توجه می¬شود ( کولر مایر ، به نقل از احمد پور،1380، ص76 ).
وظایف کارآفرین
وظیفه کارآفرین عبارت است از اصلاح و متحّول ساختن الگوی تولید با بهره برداری از اختراع یا به طور عمومیتر امکان فنی امتحان نشده در تولید کالای جدید یا تولید کالای قدیمی به روشی جدید، بازگشایی منابع جدید برای دسترسی به مواد یا بازار جدید محصولات با سازماندهی صنعتی جدید (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی¬یاری،1383،ص8). کی یرلوف ( 1979) سه وظیفه اساسی را برای همه کارآفرینان موّفق تعیین کرده است (به نقل از احمدپور،1380ص20).
1- نوآوری (کارآفرین باید فرصتهای تجاری ناشی از تغییرات در تقاضا و فناوری جدید را شناسایی کند) .
2- سرمایه گذاری ( توانایی و تمایل به یافتن و فراهم کردن سرمایه مخاطره آمیز برای یک شرکت).
3- مدیریت (هنگامی که شرکت تاسیس شده است).
به طور کلّی، هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:
1- ازموقعّیتهای محیط آگاه میشود. 2- برای استفاده از این موقعیتها خود را درخطر میاندازد.
3- برای کار سرمایهگذاری میکند. 4- نوآوریها را معّرفی میکند.
5- کار و تولید را نظم میبخشد. 6- تصمیم میگیرد.
7- برای آینده برنامهریزی میکند. 8- محصولات خود را با سود میفروشد (سالازار و همکاران، ترجمه نطاق،1380،ص32).
هاری وظایف کارآفرین را به دو دسته تقس
یم میکند: وظیفه اوّل، وظیفه اجرایی است. یعنی؛ مدیریت امور و رفع نیازهای افراد. وظیفه دوم رابط بودن است. یعنی: انتقال احساسات به دیگران. این وظیفه همراه با وظیفه اصلی در فعّالیت انسانی و اجتماعی موجب بالا رفتن شهرت و جایگاه کارآفرین میشود. کارآفرین باید سعی نماید تا حامل پیام دوستی، اعتماد، صداقت با مشتریان بوده و موجب تداوم روابط و همچنین موفّقیت شود (قائم پناه،1381).
انواع کارآفرینی
کارآفرینان را می¬توان از لحاظ شیوه عملکرد و زمینه عملکرد تقسیم بندی نمود:
1-کارآفرینان از لحاظ شیوه عملکردی به سه شیوه عمل می-کنند. به صورت مستقّل، سازمانی و شرکتی.
1-1 کارآفرین مستقّل( Entrepreneur):
فردی که مسئولیت اوّلیه وی جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نو آوری و توسعه فرآیند ،محصول و یا خدمات جدید می باشد ( احمدپور،1380).
2-1 کارآفرین سازمانی((Intrapreneur:
پینکات درسال(1985)واژه (Intrapreneur) را ابداع نمود وکارآفرین سازمانی را فردی تعریف نمود که در سازمانهای بزرگ همچون یک کارآفرین مستقّل فعّالیت می¬نماید و فعّالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرایندهای جدید می¬باشد که شرکتها را به سوی رشد و سود آوری سوق می¬دهد (احمدپور،1380،ص
136). شومپیتر عمده فعّالیتهای کارآفرینان سازمانی را شامل توسعه کالا و خدمات جدید، معّرفی روشهای جدید تولید، تشخیص بازارهای جدید، پیدا کردن منابع جدید و توسعه و بهبود سازمان می-داند (صمدآقایی،1378،ص20). از نظر گینزبرگ وگاث (1990) کارآفرین سازمانی کسی است که در زیر چتر یک شرکت؛ محصولات، فعّالیت¬ها و فناوری جدید را کشف و به بهره برداری می¬رساند (احمدپور،1380،ص139).porate Entrepreneurship):
شاپیرو (1980) کارآفرینی شرکتی یک مفهوم چند بعدی است که فعّالیتهای شرکت را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فناوری، مخاطره پذیری و پیشگامی می¬سازد.
کاوین و سلیون (1996)کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعّهد شرکت به ایجاد و معّرفی محصولات جدید، فرآیندهای جدید و نظام¬های سازمانی نوین می¬باشد (احمدپور، 1380، ص140).
از نظرگاث و گینزبرگ (1990) کارآفرینی شرکتی دارای دو بعد است:
1- نوآوری به منظور ایجاد فعّالیت¬های جدید.
2- تأسیس واحدهای جدید.
2-کارآفرینان از لحاظ زمینه عملکردی در سه زمینه عمل می¬کنند. اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.
کارآفرینی اقتصادی:
کارآفرینی اقتصادی فرایندی است که کارآفرین از طریق خلّاقیت و نو آوری با چالش¬های حرفه¬ای خویش برخورد می-کند. عموماً در این نوع کارآفرینی چالش¬ها ماهیت محیطی دارند.
کارآفرینی اجتماعی:
تأثیر کارآفرینی صرفاً به اشتغال و امور استخدامی منحصر نمی¬شود، بلکه تأثیرگذاری کارآفرینی مربوط به تمام لحظات زندگی روزانه است. پدیدهکارآفرینی برای این مقصود می¬تواند یک وسیله مفید باشد، در صورتی که آن را به عنوان یک راه آفرینش در نظر بگیرید (جانسون، 2002). . از جمله عرصه¬های مهم زندگی، عرصه اجتماعی است.
کارآفرینی اجتماعی فرایندی است که تغییراتی را در خدمات اجتماعی از طریق موارد ذیل جهت دستیابی به ارزش اجتماعی به وجود میآورد:
توجه به ایجاد سرمایه و ارزش اجتماعی.
به کار گیری نگرشهای بازار مدار برای حل مسائل اجتماعی.
یافتن بازارها و فرصتهای جدید برای مأموریت غیر سودآور یا زمینههای حمایت نشده توسط نیروهای بازار. کارآفرین اجتماعی خلق کننده ارزش اجتم
اعی است (طالبیان،1381).
کارآفرینان اجتماعی به عنوان عاملان تغییر، ایفای نقش میکنند. که مهمترین این نقشها عبارتنداز: تطابق با مأموریت ایجاد و حفظ ارزشهای اجتماعی (نه ارزش خصوصی)، شناخت و پیگیری فرصتهای جدید در فعّالیت بدون توجه به محدودیتهای وضع شده و ایجاد حس مسئولیتپذیری در قبال نهادهایی که در جهت ایجاد نتایج مؤثرند. به اعتقا
د گریگوری دیس – از دانشگاه استنفورد، کارآفرینی اجتماعی شور و شوق یک رسالت اجتماعی را با بینش تجاری و بازرگانی ترکیب میکند (مقیمی،1382).
تفاوت کارآفرینی اجتماعی با کارآفرینی اقتصادی:
علیرغم شباهت بین کارآفرینی اقتصادی و اجتماعی، تمایزی اساسی بین این دو وجود دارد. سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی متعهد به: «تغییر محیطشان هستند» و فقط تولید یک محصول یا خدمت به اندازه کافی برای اطمینان از کامیابی مالیشان قابل قبول نیست. اگر چه بعضی رهبران کارآفرینانه اقتصادی به تغییر اجتماعی کمک کردهاند، امّا این کار اغلب یک مأموریت ثانویه است و این در میان بعضی رهبران فناورانه (تکنولوژیک) مشاهده میشود که به بهبود کیفیت زندگی، به وسیله ایجاد و معّرفی محصولات فناورانه متعهداند (مقیمی،1382).
کارآفرینی سیاسی:
در این نوع کارآفرینی، کارآفرینان با تشکیل هوّیت حقوقی در قالب تشکّل¬ها و انجمن¬ها به چالش¬های ملّی و حتّی بین المللی می¬نگرند. چالش¬ها در این سطح ماهیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارند. کارآفرینان در این سطح سعی می-کنند بین دو نهاد سیاست و اقتصاد یک نوع تعادل و پویای ایجاد کنند که در سایه این تعادل اجتماع بتواند به مسیر رشد و بالندگی خود ادامه بدهد. عدم حضور کارآفرینان سیاسی، زمینه بروز ر
وابط ناسالم در عرصه¬های سیاسی و اقتصادی را موجب می¬شود.
نقش و اهمّیت کارآفرینی
1- توسعه اقتصادی:
«ژان باتیست سی» اولین کسی بود که بر نقش حیاتی کارآفرینان در جابجایی منابع اقتصادی بر اساس اصول بهرهوری تأکید کرد (مقیمی، 1381، ص13). «تئودورلتز» معتقد بود که عدم تعادل در یک اقتصاد پویا امری اجتناب ناپذیر است، این عدم تعادل را نمیتوان به موجب قانون یا سیاست عمومی برطرف کرد و یقیناً علم معانی و بیان هم نمیتواند آن را برطرف کند. تنها فعّالیتهای کارآفرینانه است که با تخصیص مجدد منابع میتواند اقتصاد را به حالت تعادل بازگرداند (احمدپور، 1380، ص61). کارآفرینان کماکان به لحاظ رهبری، مدیریت، نوآوری، کارآیی پژوهشی و توسعهای، ایجاد شغل، رقابت، بهرهوری و تشکیل صنایع جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند (دانلد اف.ریچاردام ترجمه عامل محرابی،1383،ص23).
2- ایجاد تحرّک وپویایی در عرصه اجتماعی و اقتصادی:
«ژان باتیست سی» کارآفرینی را مختص فردی میدانست که منابع اقتصادی را از یک حوزهی دارای بهرهوری و سود پایین به حوزهی دارای بهرهوری و سود بالاتر منتقل میکرد (مقیمی، 1381، ص13). اگر بتوان نیروی انسانی را یکی از منابع اقتصادی در نظر گرفت. شرکتهای کارآفرین باعث جابجایی مشاغل میشوند و اشتغال را در حوزه ضعیف و مریض کاهش داده و به حوزههای پرتحرّک، خلّاق و پویا انتقال میدهند (سعیدی کیا،1382 ص39).
3- بسط وتوسعه عدالت اجتماعی:
کارآفرینی در مقیاس وسیع در جامعه از شکلگیری یک گروه کوچک مرّفه که انگشت شمارند و توسط کارشان روز به روز ثروتمندتر میشوند، جلوگیری میکند. اگر بر کار این گروههای کوچک نظارت نشود، محصولات به خصوصی را به انحصار خود درآورد
ه و قیمت این کالاها و خدمات را به راحتی بر دیگران تحمیل میکنند. با وجود کارآفرینان بیشتر در یک زمینه، آنها خود یکدیگر را مورد نظارت قرار داده و موجب تعادل یکدیگر میشوند ( سالازار و همکاران،ترجمه نطاق،1380 ،ص19).
4- کارآفرینی به عنوان یکی از طرق خود شکوفایی
در واقع کارآفرینی با توجه به ماهیت پویای خود زمینه ظهور برترین انگیزه وجودی انسان،که همان میل به خود شکوفایی است، را فراهم می¬کند. «ماکسوبر» در تعریف کارآفرینی می¬گوید: کارآفرینی یک فرآیند اجتماعی است که در آن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار در کار، خویشتن خویش را پیدا میکند و از بند عادات و سنتهای مرسوم رها میشود (احمدپور/ نقل از سعیدی کیا،1382ص35). کارآفرینی عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است (کشتکاران. 1381ص121). فرهنگ کارآفرینی بر بها دادن به خلّاقیت و نوآوری استوار است. بها دادن به خلّاقیت نه تنها در درازمدت باعث رشد و توسعه شرکتها میشود، بلکه زمینه مناسبی را برای رشد و شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای انسانی فراهم میکند. و این شکوفایی خود بستر مناسبی برای رشد فضایل اخلاقی و معنوی در انسانهاست (فخرایی،1384). کارآفرین ناخودآگاه با ارضا کمالجویی اقتصادی خود میخواهد کمال جویی حقیقی و فطری خود را که رسیدن به کمال کمال¬هاست تحریک و ارضا کند. از آنجایی که کمال جویی اقتصادی بویی از کمال جویی حقیقی، فطری و مقدّس انسان برده است کارآفرینان نیز به انسانیت و کمال حقیقی انسان نزدیکتر هستند (صمدآقایی،1377،ص26). افراد خودشکوفا، عمدتاً به خاطر پول، شهرت یا قدرت کار نمیکنند، بلکه به این خاطر که فرانیازها را ارضا میکند، تواناییهای آنها را پرورش میدهد، و به آنها کمک میکند تا احساس خود را افزایش داده و آن را روشن کنند (شولتز ،ترجمه سید محمدی،1377،ص352).
5- رفع خلل، شکافها و تنگناهای بازار و اجتماع:
کارآفرینان با بهرهگیری از نیروی حلّ خلّاق مسئله، ریسکپذیری، تحّمل ابهام، قادرند به زیرکی و ظرافت و سرعت هر چه تمامتر، تهدیدات و تنگناهای محیطی را تبدیل به فرصت کرده و در شرایط سخت مثل کمبود ارز، تورّم، جنگ و غیره؛ فرصتهای جدیدی را کشف و مورد بهرهبرداری قرار دهند که هم به نفع خود و هم در نهایت منجر به رفع تنگناهای جامعه ش
ود (صمدآقایی،1377،ص28).
6-کارآفرینی عرصه¬ای است که هر کسی می¬تواند لذت قهرمان بودن و ممتاز بودن را بچشد:
در عرصه کارآفرینی همه شرکت کنندگان شانس اوّل شدن را دارند و می¬توانند به درجه قهرمانی دست پیدا کنند. درهیچ عرصه دیگری برای افراد چنین امکانی وجود ندارد. زیرا بقیه عرصه¬ها تنها ظرفیت یک قهرمان را دارند. و به محض اینکه یکی به این مقام دست پیدا کرد، بقیه از آن محروم می¬شوند. گرچه قهرمان بودن برای کارآفرین زیاد مهم نیست. امّا کارآفرینی همین شرایط را در زندگی برای کارآفرین فراهم می¬کند، و مسیر تفرّد را برای وی فراهم می کند.
7- امروزه بیشتر مشاغل جدید را شرکتهای کارآفرینی خلق میک
نند:
کالاها و خدمات برتر، فنآوری نوین و پیشرفتها عموماً از مراکز کارآفرینی نشأت میگیرند. (کوک،ترجمه تیموری،1382،ص 15). کارآفرینی فرآیندی است که منجر به اشتغال مولّد پایدار میشود (سعیدی¬کیا،1382، ص39). بدون شک هر فعّالیتی حرفه¬ای ابتدا توسط یک کار آفرین خلق شده است، و بعداً دیگران وارد آن حرفه شده¬اند. بدون شک اگر انسان روحیه کارآفرینی نمی¬داشت، هیچ وقت تنوع شغلی به وجود نمی¬آمد.
8- حفظ وایجاد ارزشهای مطلوب اجتماعی:
بر اساس نظر «وبر » کارآفرینان نقش بسیار مؤثری در ایجاد ارزشها و نجات جامعه از بند عادات و سنتهای بی اساس و بیفایده امّا مرسوم ایفا مینمایند. کارآفرینان در اجتماع سبب پویایی و افزایش بهرهوری شده و در سطح اجتماع ارزش کار را افزایش میدهند، و روحیه سعی و تلاش در بدنه جامعه را بالا میبرند. کارآفرینان سبب تشویق جامعه به کارهای خلّاق و کارآفرینانه میشوند و همین امر سبب رشد و بالندگی در اجتماع میشود. زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شیوه زندگی توسط اکثریت افراد یک جامعه پذیرفته شود، آن جامعه بسیار سریع توسعه مییابد (سعیدی کیا،1382ص35و36).
9- ایجاد، توسعه وبکارگیری فن آوری:
در کشورهای بزرگ و پیشرفته، اهمّیت کارآفرینی فقط به خاطر مسئله ایجاد شغل نیست، بلکه دلیل اصلی این است که فعّالیت¬های اقتصادی کوچکی که در این کشورها به وجود آمده و رشد کرده¬اند، توانسته¬اند سهم عمده فناوری روز و در نتیجه ثروت و درآمد تمام دنیا را به خود اختصاص دهند. آمار نشان می¬دهد بیش از نود درصد این جهش¬ها که می¬توان از آن به انقلاب تکنولوژیکی تعبیر کرد، در شرکت-های کوچک و متوسط و نه در سازمانهای بزرگ اتفاق افتاده است (هیسرچ و پیترز ترجمه فیض بخش و تقی یاری،1383،ص سه). کارآفرینی باعث رفع نیازها به کمک تکنولوژیهای جدید میگردد. بسیاری از محصولات تکنولوژیهای جدید خصوص
اً در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، در اثر فعّالیتهای کارآفرینانه بوجود آمدهاند. اکثر شرکتهای فعّال در حوزه تکنولوژی مخصوصاً شرکتهای مبتنی بر خلّاقیت و نوآوری که فناوریهای جدید را خلق میکنند و اصطلاحاً درلبه فناوری فعّالند، شرکتهای کارآفرین هستند (اکرمی فر1383).
10- جذب و هدایت سرمایه های اندک و سرگردان به چرخه اقتصاد ملی:
کارآفرینی راهی برای استفاده بهینه از منابع مالی خانواده و پساندازهای شخصی ایجاد میکند که در غیر این صورت ممکن است صرف اهداف غیر مؤثر یا تجملگرایی (مانست هیچوقت بچشم نمی¬آید. چنانچه این منابع توسط کار آفرینان سازمان دهی نشود. باعث ایجاد معضلات عظیم اقتصادی می¬شود. از جمله این معضلات تورّم پنهان (درهر فعّالیت اقتصادی زمانی که محاسبات مالی دقیق برآورد شده باشد می¬توان میزان دقیق تورّم از هرگردش مالی را حساب نمود. امّا چون این منابع پراکنده را نمی توان در محاسبات مالی به حساب آورد لذا باعث تورّمی می¬شود که قبلاً محاسبه نشده است) ایجاد مشاغل کاذب، ترویج فرهنگ دلالی و مصرف گرایی و; در نهایت فرهنگ عمومی و اخلاقی اجتماعی آسیب می بیند.
11- کاهش فاصله ساختاری بین علوم،تکنولوژی و تولید:
با نگاهی به شکل صفحه بعد می¬توان درک نمود که یکی از عوامل عقب ماندگی کشورهای جهان سوم فاصله بین علوم، تکنولوژی و تولید است. شیوه ساختاری روابط بنیادین علمی- صنعتی در کشورهای پیشرفته و جهان سوم بشدت مغایرت دارد. روابط متقابل نهاده
ای بنیادین در کشورهای پیشرفته سیّال و دو سویه است، در حالی که این روابط در کشورهای جهان سوم منقطع و گسسته است و این بدان معنی است که حوزه هر نهادی بدون توجه به شرایط و موقعیت نهاد بنیادی دیگر، ادامه فعّالیت داده و از امکانات و پتانسیل همدیگر قادر به استفاده نیستند (حاج فتحعلی¬ها/نقل از آقایی،1377، ص 132). برای کاهش این فاصله نیاز به حلقه¬های واسط می¬باشد. کارآفرینان بهترین گزینه مناسب برای این جریان می¬باشند. حلقه واسط بین علوم وتکنولوژی را کارآفرینان تکنولوژیکی می¬گویند. «شومپیتر» میگوید: دانش فنّی و تکنولوژی؛ به ثروت، رفاه اجتماعی و سود اقتصادی تبدیل نمیشود؛ مگر با
وجود افراد کارآفرین و خلّاق (سعیدی¬کیا.1382،ص127). کارآفرینان به عنوان عامل کلیدی، باعث یکپارچگی و سازگاری بازار و تکنولوژی میشوند و به این ترتیب مشکلات را همزمان با موانع مالی، اداری، مدیریتی و ساختاری برطرف میکنند (صمد آقایی،1378، ص162). “ژان باتیست سی”صنعت بشری را به وظایف دانشمند، کارآفرین و کارگر تفکیک کرد. از نظر او این سه وظیفه در صنعت بشری اهمّیت یکسانی ندارند. طبق نظر “سی، در حالی که دانشمند (نظریه آفرین) و کارگر (مجری) نقش مهمّی در فرآیند تولید دارند، امّا این کارآفرین است که با بکار بست
ن نظریه و هدایت انجام امور، فرایند تولید را پیش می¬برد (احمد پور،1380،ص45).
کشورهای جهان سوم
12- ایجاد روابط مناسب ساختاری بین اقتصاد و سیاست:
در کشورهای جهان سوم سیاست و اقتصاد کاملاً بهم وابسته می¬باشند یعنی با کوچکترین تغییرات در مناسبات یکی از این دو مقوله دیگری نیز دچار تغییرات جدّی می¬شود. و اگر این حالت به تشدید برسد عواقب زیانبار آن غیر قابل پیش بینی و جبران می باشد. برای جلوگیری ازاین امر، نیاز به حلقه واسطی می¬باشد که بتواند ضربات ناشی از تغییرات هریک از مقوله¬های فوق را کنترل و حساب شده به دیگری منتقل نماید. این حلقه واسط را می¬توان کارآفرینان سیاسی نامید. براساس مدل رشد کارآفرینی(ارائه شده توسط پژوهش
گر)، کارآفرینی سیاسی در واقع نهایت رشد فرایند کارآفرینی در یک اجتماع است.
13- جلوگیری ازپدیده فرار مغز ها وجذب نیروی انسانی متخصّص و مجرّب:
فرار مغزها که خصوصاً در فناوریهای نو بیشتر رایج است، از نتایج ضعف کارآفرینی در کشورهای در حال توسعه است. بسیاری از نیروهای تحصیل کرده این کش
ورها، صرفاً علمی بار آمده و تربیت شدهاند و باید توسط دیگران مدیریت شوند؛ افرادی هم که شخصیت کارآفرینی دارند بستر کارآفرینی را در این کشورها نمییابند. جالب اینکه تمرکز کشورهای توسعه یافته بیشتر بر فعّالیتهای کارآفرینانه تربیت نیروهای داخلی خود در این حوزه است و از این طریق نیروهای متخصص خارجی را بکار میگیرند و در راستای اهداف خود از آنان بهرهبرداری میکنند. کارآفرینان میتوانند مشاغلی در لبه تکنولوژی برای متخصصین داخل کشور ایجاد کنند و در اثر رضایت شغلی که بوجود میآورد علاوه بر کلیه مزیتهای کارآفرینی از فرار مغزها نیز جلوگیری نماید (اکرمی فر،1383).
14- حفظ حسّ ارزشمند بودن، در طول حیات:
احساس مفید بودن، از مهمترین ضروریات زندگی محسوب میشود. مردان و زنان بسیاری با آغاز دوران بازنشستگیشان، به واسطه از دست دادن حسّ مفید بودن، دچار پژمردگی و رنجوری میشوند و زبان حالشان را میتوان چنین توصیف کرد: اکنون که دیگر قادر به کسب درآمد نیستم، برای دیگران چه ارزشی دارم؟ (گراسمن،ترجمه چمن زار، 1
378،ص29). امّا در شیوه زندگی کارآفرینانه هیچگاه کارآفرین ازفعّالیت و چالش خواهی دست نمی¬کشد، و همواره احساس مفید بودن در او زنده است. اگرچه ممکن است یک کارآفرین بخاطر کهولت سن تا حدودی فعّالیت خود را در عرصه حرفه¬ای (صرفاً کار یدی) کاهش دهد، در این زمان تازه امکان بیشتری پیدا می¬کند که به چالش های وجودی خویشتن توجه نماید، و به پروسه کارآفرینی در عرصه وجودی خویش بپردازد. به قول صمد آقایی به جان آفرینی روی می-آورد.
15- بهبود کیفیت زندگی، ابداع و توسعه کالاها و ایجاد خدمات جدید:
بهبود کیفیت زندگی، کشف نیازها، ابداع و توسعه کالاها و ایجاد خدمات جدید از جمله ویژگیهای کارآفرینان است که موجب بهبود دائمی استانداردهای زندگی و موارد متعدد دیگر میشود (بهزادیان نژاد،1382،ص10).
16-کارآفرینی شرایط رشد و تقویت توانایی¬های شناختی و شخصیتی را فراهم می¬کند:
انسانی که کل زندگی خود را با انجام معدودی از کارهای ساده میگذراند و اثرات آن کارها بسیار مشابه به هم هستند، هیچ فرصتی نمییابد که آموختههای جدید کسب کند و یا روشهای کاری جدید خود را صرف مشکلاتی کند که در آینده اتفاق خواهد افتاد. فردی که به طور طبیعی قدرت چنین کاری را از دست میدهد، بجای اینکه یک انسان آفریننده ب
اشد به یک فرد کودن و نادان تبدیل میشود و این خصلت به سهولت در یک فرد بروز میکند(گوردن ای ،ترجمه غضنفری ویزدانی،1382،ص15). هرزبرگ (1966) مانند مازلو، بر اهمّیت تجربه کاری در شغل، به عنوان تعیین کننده رشد روانی تأکید کرده است. در نظر هرزبرگ، مردم در حوزهای، پرکار، راضی و از لحاظ روانی سالم هستند که کار برای آنان فرصتهایی را برای پیشرفت، شناخت، مبارزهجویی، مسئولیتپذیری و ترّقی یا یادگیری فراهم سازد (گوردن ای، ترجمه غضنفری ویزدانی،1382،ص33).
ویژگیهای افراد کارآفرین:
افراد کارآفرین از ویژگیهای شخصیتی خاصّی برخوردارند. مخاطرهپذیری، نوآوری و خلّاقیت، مسؤلیتپذیری و اعتماد به نفس، توانایی ارتباطات قوی، واقع¬گرائی، هدف¬گرایی، تهاجمی بودن، تحمل ابهام و عدم قطعیت، خوشبینی و تعّهد و اعتقاد به مرکز کنترل درونی بخشی از ویژگیهای این افراد است (اکرمی فر،1383). از ویژگیهای بارز افراد کارآفرین می-توان به خلّاقیت، نوآوری، ریسک پذیری، تحمّل شرایط ابهام، تحمّل شکست، پشتکار، کنترل درونی، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، دوراندیشی و استقلال طلبی و غیره اشاره کرد.
عدهای ویژگیهای افراد کارآفرین را به صورت زیر دستهبندی میکنند: (کشتکاران،1381)
الف – خصوصیات ذهنی:
1- کنجکاوی. 6- دادن ایدههای زیاد درباره یک مسئله.
2- ارائه ایدههای غیر عادی. 7 – توجه جدی به جزئیات.
3- روحیه انتقادی. 8 – علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه کردن.
4- نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی.
5- دقّت و حساسیت نسبت به محیط، به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار میروند.
ب – خصوصیات عاطفی:
1- آرامش و آسودگی خیال. 5- شوخ طبعی.
2- دلگرمی و امید به آینده. 6- اعتماد به نفس و احترام به خود.
3- شهامت. 7- توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران.
4-علاقه به سادگی و بی تکلّفی در نوع لباس و جنبههای گوناگون زندگی.
ج- خصوصیات اجتماعی:
1- پیش قدمی در قبول و رویایی با مسایل.
2- مسؤلیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعّالیتهای گوناگون.
3- قدرت جلب حسّ اعتماد و اطمینان دیگران.
ویژگیهای کارآفرینان (از نظر پژوهشگر):
1- فرصت شناسی:
کرزنر (1969) معتقد است کارآفرینی یعنی آگاهی از فرصتهای سودآور و کشف نشده. زمانی که همه در محیط اطراف خود تناقض، هرج و مرج، نابسامانی میبینند فقط کارآفرین است که میتواند قاطعانه نسبت به موقعیتهای محیط عکسالعمل مناسب نشان داده و از فرصتها استفاده کند یا حتی تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و به نفع خود و جامعه از آن بهرهبرداری نماید. دیگران ممکن است موقعیت را ببینند، بشنوند، یاد بگیرند و حتّی تا اندازهای تجربه کنند امّا فقط کارآفرین از آن به نحو مطلوب استفاده کرده و آنرا تبدیل به یک موقعیت اقتصادی
میکند (سعیدی¬کیا، 138ص32). بیشترین کارآفرینی و خصوصاً کارآفرینیهای موفّقیتآمیز ناشی از یک انتخاب آگاهانه و هدفدار در فرصتهای کارآفرینی است (حقایق،1381ص119). کارآفرینان فرصت طلب و خالق فرصت¬هایی هستند که بتوانند از آنها استفاده نمایند (لیتونن/نقل از کراس و تراوگلن2003).
3-توان تصمیم گیری:
داستان خارقالعادهای دربارهی یک کارآفرین بسیار موّفق وجود دارد. او در مقابل این سؤال که چرا این قدر موّفق است گفته بود: «تصمیمگیری درست». سؤال بعدی این بود: «خوب چه طور میتوانی درست تصمیم بگیری؟» پاسخ این بود: «تجربه» و بالاخره سؤال آخر: «چگونه تجربه به دست آوردهای» و پاسخ: «تصمیمگیری نادرست» (اسمیت ؛ترجمه هدایت،1382 ،ص254)
عوامل بسیاری در موفّقیت و شکست یک کسب و کار تأثیرگذار هستند که بیشتر آنها غیر قابل کنترل و ناشناخته هستند. کارآفرین سعی میکند با تصمیمات مناسب و به موقع عوامل مثبت را افزایش داده و از تأثیر عوامل منفی جلوگیری نماید و برای مشکلات و مسائل غیر قابل پیش بینی راه حلهای مناسب ارائه دهد. کارآفرین در هر لحظه ممکن است چند تصمیم بگیرد که بدلیل شرایط ابهامی که وجود دارد این تصمیمها نقش بسیار زیادی درصعود و نزول کسب و کار، کارآفرین ایفا مینماید. شناخت خود از مهمترین عوامل در تصمیم گیری می-باشد. اسمیت در این باره می¬گوید: تمام مطلب در تشخیص این که ما (چه کسی) ه
ستیم و واقعاً چه چیزی برایمان مهم است شروع میشود. مجّهز به چنین سلاحی در شناخت خود، قادر خواهیم بود که از قدرت تفکر لیزری در لحظات تصمیمگیری استفاده نماییم (اسمیت؛ترجمه هدایت،1382،ص247).
3- توانایی برنامهریزی وپیش بینی برای آینده:
بیچارهترین انسان در دنیا فرد بینایی است که فاقد چشمان
داز آرمانی است (هلن کلر/ نقل از اسمیت، ترجمه هدایت،1382،ص11). رفتار کارآفرینان هدفمند بوده و توان زیادی را برای رسیدن به آن هدف صرف مینمایند. کارآفرینان میدانند به کجا میخواهند بروند، آنها تصور و دیدگاهی از آینده سازمان خود دارند. البته بسیاری از اوقات این تصوّر از ابتدا وجود ندارد و طی زمان شکل میگیرد که شاید کارآفرین مجبور به برنامهریزی کوتاه مدت و مقطعی باشد ولی داشتن چنین دیدگاهی میتواند این برنامههای کوتاه مدت را در یک جهت برای رسیدن به هدف آرمانی کارآفرین هماهنگ نماید (هیسرچ و پیترز ترجمه فیضبخش وتقی یاری،1383). برنامهریزی طولانی مدت و پیشبینی اوضاع آینده برای موفّقیت در تجارت، ضروری است (سالازار و همکاران،ترجمه نطاق،1380،ص58). یکی از بزرگترین دلایلی که ما را معمولاً از برنامهریزی کردن باز میدارد ترس از تعهد و خویشاوند بسیار نزدیک آن ترس از شکست است (اسمیت،ترجمه هدایت،1382،ص221).
4-تیز فهمی:
«اسبورن» معتقد است که کلید ایدههای خلّاق ناشی از سؤالات کلیدی بوده است. بیشتر اختراعات انجام شده در جهان ناشی از یافتن همین سوالات کلیدی و تلاش برای یافتن جواب آنها بوده¬ است. کارآفرینان مهارت خوبی در پرسیدن سؤالات کلیدی دارند بطور مثال «برسیلوربرگ» که عضو تیم ایجاد کننده ویندوز بود میگوید «بیل گیتز» مهارت و توانایی فوقالعادهای در پرسیدن سؤالات کلیدی دارد (سعیدی-کیا،1382،ص54). کارآفرینان توانایی شناخت سریع و روشن شقوق مختلف مسئله را دارا هستند. توانایی فوقالعاده در تصوّر و توانایی دیدن روابط اجزا در وضعیتهای پیچیده دارند (صمدآقایی ،1377).
5- مثبت اندیشی:
نگرش مثبت عبارت است از تجسّم اوّلیه ذهن از نکات مثبتی که ابتدا آن نکات را پرورش می¬دهیم (چپ¬من، ترجمه نظری1380،ص17). برخورد مثبت بزرگترین دا
رایی برای تداوم تواناییهای کارآفرینانه است (مردیث و همکاران
ترجمه نبی-ئیان،1371). بسیاری از افراد موفّق، هوش و ذکاوتی بسیار بالاتر از دیگران ندارند. با این حال، آنها به جایی رسیدهاند که ما آنان را ”نابغه“ میخوانیم. مسلماً ذهن مثبتگرای این افراد، نیروی مغزی آنها را از نیروی مغز دیگران بیشتر نمیکند، بلکه کارآمدتر و در دسترستر میگرداند. من وقتی با مردانی مثل هنری فورد، اندرو کارنگی و توماس ای. ادیسون صحبت کردم در واقع، با اذهانی عاری از هر ترس یا شکی در تحقّق آمال و آرزوهایشان صحبت کردم (کوک، ترجمه تیموری.1382ص25). نگرش مثبت حوزه ارتباطی شما را توسعه می¬بخشد (چپ من، ترجمه¬نظری،1380،ص25). از مزایایی مثبت اندیشی خلّاقیت می¬باشد. زیرا ریشه خلّاقیت در نگرش مثبت است (چپ من،ترجمه نظری،1380،ص21). نگرش مثبت دل جرات مواجه شدن با مشکلات را می¬دهد تا پیش از این که فرصت را از دست بدهیم و موقعیت از کنترل ما خارج شود، قدمی جهت رفع آن برداریم (چپ من،ترجمه نظری،1380،ص14).
6- کارآفرینها حساب شده ریسک میکنند:
کارآفرینها از جنب و جوش کارهای بزرگ لذت میبرند امّا دست به قمار نمیزنند. از ریسک پائین پرهیز میکنند زیرا جنب و جوشی ندارند، از ریسک بالا نیز پرهیز میکنند زیرا خواهان موفّقیتاند (مردیث و همکاران ترجمه نبی ئیان،1371 ص27). کارآفرینان آنگاه که تصمیم به شرکت جستن در یک پروژه اقتصادی گرفتند، بسیار حساب شده و با دقّت فراوان عمل میکنند. هر چه را که ممکن باشد انجام میدهند تا شرایط را به سود خود برگردانند و غالباً بیهوده ریسک نمیکنند (دانلد اف.ریچاردام ترجمه عامل محرابی،1383،ص137). کارآفرین از ریسکهای افراطی بخاطر ترس از نرسیدن به مقصد (کمال اقتصادی) و از کارهای معمولی و کم
ریسک به خاطر دیر رسیدن به مقصد، گریزان است. لذا، کارهای با ریسک متوسط برای او جاذبه بیشتری دارد (صمدآقایی ، 1377،ص29).
7-حرکت در مسیرهای یک طرفه:
کارآفرین به صورت آگاهانه در مسیری گام می¬گذارد که یک طرفه است، و تنها به طرف جلو راه دارد. از این جهت کارآفرین این مسیر را انتخاب می¬کند که مبادا در میانه راه وسوسه شود و برگردد. ناپلئون هیل، میگوید: هرکس میخواهد در مسیر تازهای به موفّقیت برسد، باید تمامی پلهای پشت سر خود را خراب کند. چنین است که میتواند روحیهای را حفظ کند که عشق به پیروزی نامیده میشود و لازمه هر موفّقیتی است (کوک،ترجمه تیموری،1382،ص 28). در مصاحبه ای که با دکتر جهانگیری (یکی از کارآفرینان تهرانی) داشتم بیان نمودند: “همیشه خود را به صورت (خود خواسته) نسبت به دیگران بدهکار می¬کنم که مبادا از انگیزه ام در پیگیری کارهایم کم شود”.
8- تجربه کاری متنوع:
آموزگار کارآفرین، تجارت شخصی است (کوک،ترجمه تیموری.1382ص25). چارلز والگرین، مؤسس یک فروشگاه زنجیرهای، توصیه میکند: بزرگترین فرصت شغلی هر فرد معمولی، دقیقاً توسط کاری ایجاد میشود که به آن مشغول است (کوک،ترجمه تیموری.1382ص 46). در مصاحبه¬های که با کارآفرینان داشتم، اکثر آنها بیان نمودندکه دارای تجارب متنوع حرفه¬ای بوده¬اند. و همین تجارب را زمینه ساز فعّالیت کارآفرینانه خود معّرفی نمودند. تجارب کاری، باورهای خودکارآمدی فرد را تحت تاثیر قرار داده و آن را بهبود می-بخشد.
9- قاطعیت در کار:
یکی از ویژگی¬های افراد کارآفرین داشتن قاطعیت در کار است. یعنی در پی¬گیری کار تا حصول نتیجه نهایی دست از کار نمی¬کشند. هیچ وقت در کارهایشان امروز و فردا نمیکنند، به سرعت تصمیمگیری میکنند، سرعت عمل، کلید موفّقیت¬شان است (ص
مدآقایی ،1377،ص26). کارآفرینان در مواجهه با ناملایمات دارای قاطعیت و اراده هستند (تامپسون/نقل ازمقیمی،1381). “هایم و جین¬بر ” قاطعیت در کار را مستلزم داشتن پنج مهارت اساسی میدانند. 1- جهت یابی جدی. 2-توانایی انجام کار. 3- کنترل اضطراب ها و ترس¬ها. 4- روابط انسانی خوب در کار. 5- هنر مذاکره و گفتگو. (هایم و جین بر، ترجمه چمنی،1375،ص 387).
10- ایجاد وحدت اضداد:
کارآفرینان افرادی هستند که می¬توانند ویژگی¬های متضادی را در درون خود تجربه نمایند. مثلاً می¬توانند درعین استقلال، وابستگی هم داشته باشند، و در محیط کار درعین جدّی بودن، شوخ طبع نیز با شند، ریسک پذیری در عین احتیاط و ; تفکّر خلّاق مستلزم حساسیتی بیش از حد (خصوصیتی کاملاً زنانه) و وابستگی به غیر و اتکای به خود (خصلتی کاملاً مردانه) است (بهمنی،1384). مفهوم وحدت اضداد را می¬توان در تحقیقات مک¬کنیون و بارون و همکارانش در ((انستیتوی ارزیابی و تحقیقات شخصیتها )) که در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی موجود است دید. آنها دریافتند که افراد فوق العاده کسانی بوده¬اند که در آنِ واحد، دارای ویژگیهای مذکر و مونث، مستقّل و وابسته، دارای خودکارآمدی بیشتر و نیز پذیراتر و بارزتر نسبت به این ویژگیهای متضاد می¬باشند. این واقعیت در مطالعات متعددی درباره افراد خلّاق روشن شده است. تحقیقات ((بارون و مک کنیون)) نشان داده است که افراد بسیار خلّاق هم مذکرتر و هم مونث تر از همتایان کمتر خلّاق خود هستند و در تفکر خود مستقّل ترند ولی در عین حال از پیشنهادها و اطلاعات ارائه شده توسط دیگران با آغوش بازتر استقبال می کنند. آنان وفق¬پذیرتر و در عین حال خود رأی ترند. بیشتر اهل تفریح¬اند و نیز جدی تر و سخت کوش ترند. شوخ طبع تر و در عین حال عبوس ترند (تورنس 1979/ نقل از آقایی،1377 ص 4و 223). اگر فرد از خودآگاهی مناسبی برخوردار نباشد، در موقعیت¬های که چنین تجارب متضادی را تجربه می¬کند، دچار اضطراب
و نگرانی می¬شود، که خود نیز از عامل آن بی خبر است، و لذا به طور ناخودآگاه از پردازش تجارب متضاد دوری می¬کند، و به این شیوه با خود کنار می¬آید. امّا افرادی که از خودآگاهی مناسبی بر خوردار هستند می¬دانند که چه تجاربی را تجربه می¬نمایند و لذا د
ر هر موقعیت متناسب با آن وضعیت می¬توانند تجارب متفاوت و متضادی را تجربه نمایند.
11- انگیزه پیشرفت در حدّ بالا:
همه انسانها دوست دارند پیشرفت کنند. یک فرد عادی همانند یک کارآفرین علاقمند به پیشرفت است. امّا تفاوت در سبکهای برخورد با این مقوله و عامل انتظار پاداش موجب ایجاد تفاوت در میزان انگیز ه پیشرفت می¬شود. افراد معمولی پیشرفت در چندین هدف برایشان مطرح می¬باشد. و
به صورت عرضی این اهداف را در کنار هم قرار می¬دهند. افراد عادی اکثر اوقات توان و انگیزه خود را بین اهداف مورد نظر تقسیم می¬کنند، یا بصورت متناوب هر از چند گاهی به یکی از اهداف توجه می¬نمایند. و در مورد اخیر، شخص همیشه در حالتی از اضطراب بسر می¬برد، زیرا زمانی که به یکی از اهداف مورد نظر توجه می¬کند، از اهداف دیگر باز می¬ماند و خود را مقصر می¬داند و لذ
ا همیشه نگران است. امّا یک کارآفرین معمولاً اهداف خود را ترکیب می¬کند و در قالب یک هدف
واحد آنرا پی گیری می¬کند، و یا اهداف خود را بصورت طولی در امتداد هم قرار می¬دهد، و کاملاً توان و انگیزه خود را برای رسیدن به آن اهداف (اهداف متمرکز شده) سرمایه گذاری می¬کند. برای تقویت انگیزه افراد، راههای مختلفی وجود دارد، امّا مهمترین اصول در این زمینه همسویی هدفهاست (سعیدی کیا،1382ص164). کارآفرینان با توجه به اینکه معمولاً از کنترل درونی
برخوردار می¬باشند، لذا عامل پاداش و تشویق را در خود جستجو می¬کند، به همین خاطر
از توانایی خود انگیزی بالایی بر خوردارند. امّا افراد عادی ممکن است که بیشتر به مشوّق¬های بیرونی توجه نمایند، و در نبود مشوّق¬های بیرونی دچار نقصان انگیزه شوند. اکثر مردم می
توانند به هدفهایی برسند که مشابه همان چیزی است که «میخواهند» انجام دهند. امّا کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهی چنان بالایی داشته باشد که «باید» داشته باشد (مردیث و همکاران ترجمه نبی ئیان،1371،ص65). برخی از شواهد جالب، ارتباط بین سطح انگیزش پیشرفت و قابلیت سازندگی یک جامعه را نشان داده است
. این شواهد بر این موضوع اشاره دارند که انگیزش پیشرفت می¬تواند پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیکی را تغذیه کند و موجب گسترش آن شود (دچارمز و مولر ،1962). آنهایی که انگیزه قوی پیشرفت ندارند غالباً تکالیفی را انتخاب می¬کنند، که امکان خطر در آنها کم یا زیاد است و از خودارزیابی واقع بینانه که برای تنظیم و طرح¬ریزی هدفهای معقول ضروری است اجتناب می-نمایند (هک هاوزن، شمالت و اشنایدر 1985/نقل ازگیج ترجمه خوی نژاد،1374).
12- تلاش و پشتکار قوی:
کارآفرین با توجه به اعتماد بالایی که به خود دارد، ناکامی¬ها را با بردباری تحمل می¬کند و به سعی و تلاش خود ادامه می¬دهد و تا نتیجه دلخواه را به دست نیاورد دست از تلاش نمی¬کشد. اکثر کارآفرینان رمز موفّقیت خود را تلاش و پشتکار قوی می¬دانند. بدون اراده قوی، کارآفرین نمیتواند از پس بزرگترین مشکل برآید که همانا جمع و جور کردن و آغاز کار است. خصوصیت ادامه کار بیش از دیگران، انجام کار بیش از حد نیاز، شاخصهای متداول در تمام کارآفرینان موّفق و شرکتهای آنان است. اگر شما ناخودآگاه بیشتر کار کنید، استعداد ارزشمند کارآفرین شدن را دارید (کوک،ترجمه تیموری.1382ص 22). در مصاحبه¬های که با کارآفرینان داشتم یکی از کارآفرینان بیان کرد که برای هر مسأله¬ای اگر با هستی محرم شوی قطعاً جواب خواهید گرفت. وی راز محرمیت را تلاش و پشت¬کار بیان نمود. کارآفرین دیگری همین مطلب را با زبان قرآنی بیان نمودند: ((و الذَّینَ جَهَدوا فینا لَنَهدیِنَّهُم سُبُلَنا: کسانی که برای ما جهاد وتلاش کنند آنهارا به راههای خودمان هدایت می¬کنیم (سوره عنکبوت آیه69).
13- نارضایتی سود مند:
میتوان گفت که در زمینهِ نوآوری و پیشرفت، موافقت و رضایت، کاری از پیش نمیبرد بلکه نارضایتی سودمند وسیلهای است مؤثّر برای برانگیختن، نوید دادن، اندیشیدن و اظهار عقاید تازه بویژه هنگامی که مردم درمییابند که میتوانند آزاد و مورد اطمینان باشند و رهبرانشان آنها را به طور جدّی تشویق میکنند که برای خود جایگاهی بسازند و صحبت کنند و در امور شرکت کنند (کوپر،ترجمه عزیزی،1377،ص231). نارضایتی سودمند به شکلگیری عقاید و احساسات ارزشمند کمک میکند و به کار معنا میبخشد (کوپر،ترجمه عزیزی،1377،ص232).
14- تحمل ابهامات:
سروکار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهم کارآفرین است (مردیث و ه
مکاران ترجمه نبی ئیان،1371،ص 45). کارآفرینان تمایل دارند تا در برابر ابهامات شکیبایی بالایی از خود نشان دهند و چگونگی اداره خطرات مقابل خود و دیگران را اداره کنند (مقیمی،1382). کارآفرینان همواره با امکان عدم موفّقیت مواجهاند. تغییرات پیوستهای که باعث ابهام و تنش در همه جنبههای کار میشود. این عدم قطعیت را پیچیدهتر میسازد. شکستها و شگفتیها اجتناب ناپذیرند؛ فقدان سازماندهی، ساختار، و نظم، شیوهای از زندگی است. مایه رشد کارآفرینان موّفق سیالیت و هیجانی است که از وجود چنین ابهامی ناشی میشود. امنیت شغلی و بازنشستگی عموماً برای آنان معنی ندارد (دانلد اف. ریچارد ام ترجمه عامل محرابی،1383،ص13
7). کارآفرینان تمایل دارند تا در برابر ابهامات، شکیبایی بالایی از خود نشان دهند و چگونگی اداره خطرات مقابل خود و دیگران را اداره کنند. آنها شکست در یک طرح را یک تجربه یادگیری میدانند نه یک تراژدی فردی و شخصی (مقیمی ،1382،ص57).
15- استقلال طلبی:
میل به استقلال، نیروی پیشبرنده کارآفرینان معاصر است. ناراحتی آنان از سیستمهای بوروکراسی خشک، همراه با تعهدی بیشائبه برای «ایجاد تفاوت» منجر به شخصیتی مستقّل میشود که کوشش میکند تا به شیوه خود به اهداف دست پیدا کند. منظور این است که کارآفرینان همه تصمیمات را باید خود بگیرند؛ بلکه برای اتّخاذ تصمیمات مهم، واقعاً نیاز به افراد زبردست دارند (دانلد اف.ریچاردام،ترجمه عامل محرابی،1383،ص140).
16-خود باوری و اعتقاد به اینکه می¬توانم:
کامیابی نصیب کسانی میشود که تواناییهای خود را باور داشته باشند و تا سر حد امکان آنها را به کارگیرند. فردی که باور داشته باشد دارای کالا یا خدمات ارزشمندی جهت عرضه نمودن است و نیز احساس کند که بازار بالقوهای برای آن وجود دارد، احتمالاً وارد حرفهای در آن زمینه خواهد شد (گراسمن ترجمه چمن زار،1378،ص71).
17-استفاده از سبک¬های مختلف فکری:
افراد خلّاق به طور ناخودآگاه قادرند سبکهای مختلف فکری را بکار برند؛ امّا چنانچه به طور آگاهانه از سبکهای فکری و تفاوتهای آنها مطلع شوند و آموزش ببینند، بسیار بهتر و اثربخشتر از گذشته میتوانند آنها را به کار گیرند و این اثربخشی برای سایر افراد بسیار ملموستر و بارزتر خواهد بود. سبک فکری یعنی ترجیح دادن یک روش از روشهای به کارگیری فکر. خلّاقیت در گرو استفاده مناسب از سبکهای فکری است (صمدآقایی،1383ص63). افراد کارآفرین با توجه به اینکه از توان خلّاقیت بالایی برخوردار می-باشند، در نتیجه از سبک¬های مختلف فکری استفاده می¬نمایند.
18- بهره گیری از منبع شهود در تصمیم گیری:
توانایی تصمیمگیری بر پایه شم و بصیرت، ارزشمندترین دارایی کارآفرینان، که حاصل سالها تجربه در اتخاذ تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما بیشتر تغییر کند، قضاوت و تصمیمگیری بیشتری براساس شم و بصیرت لازم می
شود. اشتباه پیش میآید امّا باید سریعاً آن را تشخیص داد و دست به اصلاح زد. اطلاعات کمی میتواند پشتیبان قضاوتها باشد امّا جای شم شما را که در بسیاری از تصمیمات کارآفرینی نهفته است نخواهد گرفت (مردیث و همکاران ترجمه نبی ئیان،1371،ص 42).
19- چالش خواهی(تحریک ذهنی):
به نظر آلپورت، هدف نهایی و ضروری زندگی افزایش تنش است که ما را به یافتن رویدادها و چالشهای جدید وا میدارد. زمانی که یک چالش را برآورده کردیم، برای یافتن دیگری برانگیخته میشویم. آنچه برای ما پاداش دهنده است فرآیند پیشرفت میباشد و نه یک پیشرفت خاص، تلاش برای هدف است و نه برای رسیدن به آن. ما همواره به هدفهای جدیدی نیاز داریم که ما را به پیش برانند و سطح بهینهی تنش را در شخصیت حفظ کنند (شولتز،ترجمه سید محمدی،1377،ص291). کارآفرین فقط وقتی که کار وی را به مبارزه بطلبد و زمانی که احساس کند در قبال انجام کار، چیز خاصی به او تعلّق میگیرد، سختکوشی میکند. در غیر این صورت عملکرد بهتری نسبت به دیگران نخواهد داشت (سالازار و همکاران،ترجمه نطاق،1380،ص53). پیتر دراکر کارآفرینی را به معنای جستجوی دائمی برای تغییر، واکنش دربرابر آن و بهره برداری از آن به عنوان یک فرصت بیان می¬کند (مریدی،1379). کارآفرین در محیطی می¬تواند فعّالیت کند، که چالش وجود داشته باشد. چالشها، فرصتهایی هستند که به شکل یک کار یا وظیفه ظاهر میشوند.
موجب شکوفائی ویژگیها و مهارتهای بالقوه و ارزشمند انسان میشوند (گراسمن ترجمه چمن زار،1378،ص42). چالشها محک وجودی کارآفرین است. کارآفرین با چالش خواهی در پی یافتن خویش است. و با حل هر چالش‹‹بودن›› را تجربه می¬کند. چالشها سلسله مراتب دارند، و شرایط تکامل را برای کارآفرین فراهم می¬کنند. مراتب چالش عبارتند از: الف- چالش محیطی. ب- چالش اجتماعی. ج- چالش وجودی. حل هریک از این چالشها مقدّمه¬ای برای ورود به چالش اجتماعی را پیدا نمی¬کند. و به همین ترتیب چالش اجتماعی مقدّمه¬ای برای چالش وجودی می¬باشد. چالشها، شاهراه خودشکوفایی و رشدفردی می¬باشند. رشد فردی عبارت است از: فرآیند چالش برانگیز به روزآوری آن چه که در پنجره اعتقادات و باورهای ما قرار دارد. اولین قدم پذیرش این احتمال است که برخی از آن چه که ما به آنها باور داریم ممکن است نادرست باشد. تمایل به این پذیرش یکی از نشانههای بلوغ است (اسمیت ترجمه هدایت،1382،ص271). افراد خودشکوفا به دنبال کاهش دادن تنش، ارضا کردن یک کمبود، یا تلاش برای هدفی خاص نیستند. بلکه هدف آنها غنی ساختن و توسعه دادن زندگیشان و افزایش دادن تنش از طریق انواع تجربههای چالشانگیز است (شولتز،ترجمه سید محمدی،1377،ص349).
20- قدرت حل تعارض در سطح عالی:
اکثر کارآفرینان در زندگی روزمرّه با تعارضات و مشکلاتی که عمدتاً نیز ماهیت عاطفی دارند، روبرو هستند. گاه چندین مشکل همزمان رخ می¬دهد، که توانایی بالایی را لازم دارد تا بتوان با آن مقابله نمود. در مصاحبه¬های که با کارآفرینان داشتم این ویژگی در مطالب و بیانات آنها کاملاً واضح بود. بعنوان نمونه یکی از کارآفرینان بیان نمود: (( با مراجعه به پزشک جهت مداوا مشخ
ص شد که به سرطان مبتلا شده¬ام. موضوع را با همسرم در میان گذاشتم. با توجه به این¬که تازه ازدواج کرده بودم، خانواده همسرم خواستار جدایی شدند. من هم پذیرفتم. امّا، تنها کار به اینجا ختم نشد، بلکه با بیان این¬که در این ازدواج از لحاظ مالی هزینه¬ای متحمل شده¬ا
ند، باید من آن را نیز جبران کنم)). با مجسّم نمودن شرایط فوق، کمترکسی تحمل چنین تعارضاتی را دارد. امّا این کارآفرین هم اکنون بعد از پنج سال از این وقایع بهبودی کامل پیدا کرده، و مشغول فعّالیت است
21- عشق به خویشتن:
خویشتن انسان، منشاء تاثیر بر محیط است. برای این تاثیر گذاری ابتدا باید خویشتن خویش را قبول داشته باشیم. و به آن عشق بورزیم. این دوست داشتن موجب تثبیت خویشتن به عنوان مرکز و منبع تحولات در فرد می¬شود. دیگر پدیده¬های محیطی بر اساس میزان دوری و نزدیکی به این منبع تحت تاثیر قرار می¬گیرند. یکی از این پدیده¬ها شغل و حرفه فرد می-باشد. ز
مانی که حرفه فرد در دایره وجودی او قرار گیرد، با منبع لایزال خلّاقیت ارتباط برقرار می¬کند، و کارآفرینی رخ می¬دهد. حد مناسبی از خود شیفتگی، عشق و بها دادن به خود لازم کوهوت نیمی از محتویات ذهنی را تشکیل میدهد) به درجاتی، یعنی نیمی دیگر از سرمایهگذاری خود شیفته نیز نیاز است تا شخص بتواند مصدر اعمال و نقشهای مثبتی در زندگی باشد. نمونه این امر، خلّاقیتهای هنری است. از دید کوهوت انگیزش هنری یک انگیزش خود شیفته است، و خلّاقیت هنرمند تقویتکنندهی “خود” او نیز میباشد (محسنی،1375 ،ص337). در موارد سال
م، خود شیفتگی زیر کنترل و اراده بوده و در یک نظام هدفمند و پیگیر فعّالیتهای معطوف به آن ادغام و جذب شده است. “خود” حالت انسجام یافته دارد. در موارد مرضی، جذب خود بودن به صورت حالتهای دفاعی و کوششهای مذبوحانه در جهت تقویت “خود” آشکار میشود. “خود” در این موارد تکهتکه یا شکافیافته توصیف میشود.
22) استفاده از تمامی حالت¬های من:
اریک برن بنیان گذار نظریه تحلیل ارتباط محاوره¬ای معتقد است که فرد دارای سه حالت من است. حالات من، مجموعه¬ای از رفتار و افکار و احساس است. حالتهای من عبارتند از :
A حالت والد : رفتار،افکار و احساس والدین و یا جانشین والد تقلید می شود.
B حالت بالغ: رفتار، افکار و احساسِ پاسخ مستقیمی به زمان و مکان موجود است.
C حالت کودک: رفتار ،افکار و احساس دوران کودکی دوباره تجربه می¬شود (استوارت وجوینز ترجمه سفید پر،1383ص21 ).
در نظریه برن، فرد سالم متناسب با موقعیت از حالتهای متفاوت استفاده می¬نماید امّا فرد ناسالم غالباً از یکی از حالاتِ من استفاده می¬کند. در واقع در آن حالت من قالب گرفته می¬شود مثلاً فرد در همه مکانها از من والد یا من کودک استفاده می¬نماید. حالت¬های من دارای صفاتی متضاد هستند. مثلاً؛ حالت کودکی میل به پذیرش، شوخ طبعی، تفریح در حالی که حالت والد تمایل به جدی بودن، تسلط داشتن، عبوس بودن
دارد. فعّالیت کارآفرینانه مستلزم استفاده از تمامی حالتهای فوق است. کارآفرین برای خلّاقیت به من کودکی نیازمند است و در همان حالت برای مدیریت به حالت من بالغ نیازمند است. در همان حال علاوه بر مدیریت نقش یک والد دلسوز را نیز باید داشته باشد. پس می¬توان این چنین استنباط نمود که افراد کارآفرین در موقعیتها
ی مختلف از تمامی حالتهای من استفاده می¬نماید.
23) کارآفرینان از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند:
طبق نتایج این تحقیق و تحقیق کراس و تراواگلون در رابطه با هوش هیجانی و کارآفرینی در سال 2003 می¬توان نتیجه گرفت که کارآفرینان از سطح بالاتری از هوش هیجانی برخوردار هستند.
جدول( 1/2) خصوصیاتی که غالباً به کارآفرینان نسبت داده میشوند.
1- اعتماد به نفس
2- عزم و پایمردی
3- انرژی و سخت کوشی
4-دسترسی به منابع
5-توانایی درپذیرش ریسک محاسبه شده
6- دینامیسم رهبری
7- خوش بینی
8- نیاز به موفّقیت
9- انعطاف پذیری: اطلاع از محصول،بازار ماشین آلات،فن آوری
10- خلّاقیت
11- توانایی تاثیر گذاری بر دیگران
12- توانایی کنار آمدن با دیگران
13-نوگرایی
14-انعطاف پذیری
15-هوشمندی
16-جهت گیری در راستای اهداف واضح
17-پاسخ مثبت به مشکلات
18-مسئولیت پذیری
19- پیش بینی
20- صحت، کامل بودن
21- حس همکاری
22- جهت گیری در راستای منافع
23-توانایی آموختن از اشتباهات
24- حس قدرت
25- شخصیت دلپزیر
26- خودبینی(عشق به خود )
27-جرات
28-تخیل
29-دیدگاهی
30- تحمل برای ابهامّات
31-پرخاشگری
32- ظرفیت برای لذت بردن
33- بازدهی
34-تعهد
35-توانایی اطمینان به ک
ار مندان
36-پاسخگویی به پیشنهادها وانتقادها
37- رقابت زمانی ،بازدهی
38- توانایی تصمیم گیری سریع
39- شرافت،یکپارچگی وانسجام
40- بلوغ،توازن
41-حساسیت نسبت به
دیگران
42- استقلال
زمینه¬های تفاوت زنان و مردان در کارآفرینی:
1-انگیزه:
از برخی جهات زنان کا
رآفرین دارای انگیزه متفاوت، سطوح مهارتهای متغیر و سوابق کاری مختلف نسبت به همتایان مرد خود هستند (صابر،1382ص64). هرچند درانگیزه کارآفرین مانند تمایل به استقلال اقتصادی، و همچنین ارضای درونی ناشی از ایجاد کسب وکار جدید میان زنان و مردان تفاوتی وجود ندارد، با این وجود انگیزش به سمت ایجاد یک کسب
وکار جدید در زنان با مردان متفاوت است (دانشگاه ویسکانسین،1999/ نقل ازwww.wenet.com). به عنوان نمونه
در مورد انگیزه، مردان اغلب برای در دست گرفتن مهار سرنوشت خویش، به این کار روی میآورند. این انگیزش اغلب در اثر عدم توافق با رئیس یا احساس این که بهتر قادر به اداره کردن امور هستند، پیش میآید. امّا زنان برخلاف آنها، برای کسب استقلال و ناکامی از شغل قبلی خود برانگیخته میشوند (صابر،1382،ص64). به طور معمول انگیزه یک کارآفرین زن در آغاز یک کسب وکار جدید سه ریشه عمده دارد:
الف- رئیس خود بودن.
ب- پی بردن به نیاز بازار به یک کالا(و یاخدمات).
ج- کسب درآمد بیشتر.
در مورد کارآفرینان مرد مهمترین انگیزه در آغاز یک کسب وکار جدید، ”کسب درآمد بیشتر“ بوده است و ”رئیس خود بودن“ در جایگاه دوم قرار گرفته است. رشد کسب وکارهای ایجاد شده توسط زنان چهار برابر سایر کسب وکارها بوده و همچنین نرخ ورشکستگی و افول نیز در آنها پائینتر است. اگر در این مورد نیمه پر لیوان را بنگریم، در مییابیم که زنان مدیران موّفقی شدهاند چراکه در مدیریت و رهبری شیوههای انسان دوستانه و عاطفی به کار میبرند (دانشگاه ویسکانسین،1999،/نقل ازwww.wenet.com).
2-عوامل زمینه ساز جهت اقدام به کا
رآفرینی:
عوامل اقدام به شروع فعّالیت اقتصادی نیز در بین زنان و مردان کارآفرین متفاوت است، به ویژه در زمینههایی همچون نظام¬های پشتیب
انی، منابع مالی و مشکلات موجود (هیسرچ/نقل از صابر،1382). تأمین بودجه اولیه نیز موضوع دیگری است که زنان و مردان کارآفرین در آن متفاوت عمل میکنند. مردان علاوه بر سرمایه خصوصی از سرمایهگذاران، وام بانکی یا قرض شخصی به عنوان منبع تامین سرمایه، سود می¬جویند. زنان تقریباً در تمام موارد تنها متّکی بر داراییهای شخصی یا پسانداز خود هستند (صابر،1382،ص71). گروه¬های پشتیبان نیز موردی است که در دو گروه متفاوت است. مردان غالباً مشاوران خارج از محدوده خصوصی (وکیلان و حسابداران) را مهمترین پشتیبانان خود در نظر میگیرند و همسران را در درجه دوم اهمّیت میشمرند. در حالی که زنان، همسران خود را در جایگاه اول، دوستان نزدیک را در جایگاه دوم، و همکاران تجاری را در مقام سوم قرار میدهند. به علاوه، معمولاً زنان برای کسب پشتیبانی و اخذ اطلاعات به گروه¬های مختلفی مانند مؤسسات تجاری و جمعیت¬های زنان تکیه میکنند، در حالی که مردان به تعداد زنان، پشتیبانان خارجی ندارند. تغییر شغل زنان به مراتب دشوارتر به نظر میرسد. گاهی آنچه نیاز شخصی خود زنان بوده در نهایت به شکل فعّالیت کارآفرینانه اقتصادی د
ر میآید.
3- زمینه فعّالیت کارآفرینانه:
درصد قابل قابل ملاحظهای از زنان کارآفرین یعنی: 90 درصد آنها، دارای مشاغل خدماتی و تنها 7 درصد درگیر کارهای ساختمانی و 3 درصد درگیر امور مالی هستند. بیش از 70 درصد آنان، در گذشته مشاغل مرتبط با خدمات داشتهاند (هیسرچ، 1985/نقل از صابر،1382 ص20).
3-نگرش افراد جامعه:
اکثر افراد جامعه این تصور را دارند، که مدیریت یک م
وسسه بیشتر یک فعّالیت مردانه است. و براساس همین ذهنیت پذیرش مدیریت یک خانم برای تعدادی از افراد تا حدی دشوار است. بخصوص از لحاظ امور مالی و تعهدات کاری. و این عامل یکی از موانع شروع به کارآفرینی در نزد زنان است. زیرا این عامل، باورهای خودکارآمدی زنان را تحت تاثیر قرار می¬دهد. در تحقیقی که توسط دکتر نمکی و خانم ارتیسن و خانم بییر انجام شده¬است نتایج زیر در زمینه اختلاف بین زنان و مردان کارآفرین بدست آمده است: (صمد آقائی، 1378، ص44).(موارد5تا11)
5- اعتماد به نفس:
زنان کارآفرین نسبت به مردان اعتماد به نفس کمتری دارند.
6- موفّقیتطلبی:
نتیجه تحقیقات انجام شده در این مورد زیاد با هم سازگار نیست. علیرغم اعتقاد قلبی که زنان بیشتر به وابستگی احتیاج دارند تا به پیشرفت، این تحقیق نشان میدهد که نیاز به پیشرفت مدیران زن همطراز مدیران مرد است ولی نیاز به پیشرفت زنان کارآفرین، بیشتر از زنان مدیر است.
7-رهبری:
در رهبری مردان و زنان کمی با هم فرق دارند. ولی
، نه در همه موارد، بلکه، فقط در سبک و شیوه رهبری
8-مردمگرایی:
نتیجه تحقیقات، بیانگر این است که زنان بر عکس مردان به مردم به چشم وسیلهای برای رسیدن به هدف نگاه نمی¬کنند و نیز بر عکس مردان نمیتوانند نقش خودشان را به عنوان یک شخصیت و یک کارمند به روشنی تقسیم و مجزا کنند. بنابر این نسبت به بازخورهای منفی آن طور که مردان به راحتی واکنش نشان میدهند، از خود عکسالعمل بروز نمیدهند.
9-آیندهگرایی:
نتیجه تحقیقات مبتنی بر این است که مردان بیش از زنان آیندهنگر هستند.
10- ریسکپذیری:
مردان بیش از زنان ریسکپذیر هستند. و زنان نسبت به ریسک انفعالی عمل میکنند.
11- ترس از موفّقیت:
ترس از موفّقیت نه تنها در مورد همه زنان صدق میکند بلکه در بعضی از مردان نیز ترس از موفّقیت وجود دارد.
توجه:
البته لازم به ذکر است در این تحقیق بین زنان و مردان کارآفرین در هر پنج ویژگی مورد تحقیق تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین به غیر از ویژگی منبع کنترل در مورد چهار ویژگی هوش هیجانی، خلاقیت، خودکارآمدی، خودپنداره میانگین زنان کارآفرین نسبت به مردان کارآفرین بالاتر بود، امّا این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود. البته حجم گرو
ه زنان در این تحقیق نسبت به مردان کمتر بود، شاید اگر گروه زنان بیشتر بود بهتر می¬توانستیم قضاوت کنیم.
به جدول¬ها (19/4) و (20/4) در صفحات 236و237 همین پایان نامه مراجعه شود.
جدول (2/2) مقایسه زنان و مردان کارآفرین
زنان کار آفرین مردان کارآفرین ویژگی
– توفیق در انجام کار به تنهایی و نیل به اهداف به طور مستقّل – توفیق، تلاش برای به دست گرفتن اداره امور – استقلال شخصی، تصویر شخصی از خود به عنوان فردی که کار مهمی در شرکت دارد- رضایت شغلی ناشی از کنترل امور انگیزش
– ناکامی شغلی – علاقه یا استفاده از فرصت به وجو
د آمده- تغییر موقعیت شخصی – نارضا یتی از شغل فعلی – شغل جنبی در دانشگاه، شغل جنبی در کنار شغل فعلی یا پیامد شغل فعلی – اخراج یا باز خرید – فرصت برای شغل مناسبتر نقاط شروع
– دارایی و پسانداز شخصی – وام شخصی – دارایی و پسانداز شخصی – وام بانکی – سرمایه گذاران – وام از دوستان و خانواده منابع پولی
– دارای تجربه در زمینه کاری مربوط- دارای تجربه مدیریت در سطح میانی یا سطح اجرایی در زمینه مورد بحث- سوابق شغلی در حوزه خدماترسانی – دارایی تجربه در زمینه کاری مربوط – متخصص مجرب یا کسی که توفیق زیاد در زمینه مورد بحث دارد- دارای شایستگی در بسیاری از زمینههای تجاری سوابق شغلی
– انعطاف پذیر و بردبار – هدفمند – خلّاق و واقع گرا- اعتماد به نفس متوسط- جدی، مشتاق و پرانرژی – توانایی سر و کار داشتن با محیطهای اجتماعی و اقتصادی – خودرأی و نافذ – هدفمند – مبتکر و آرمان گرا- اعتماد به نفس زیاد – جدی، مشتاق و پرانرژی – تمایل به رئیس خود بودن ویژگیهای شخصیتی
– سن هنگام شروع فعّالیت کارآفرینانه 35 تا 45 سالگی- پدر خوداشتغال – تحصیلات دانشگاهی در رشتههای علوم مقدماتی- فرزند اول – سن هنگام شروع ف
عّالیت کارآفرینانه 25 تا 35 سالگی- پدر خوداشتغال – تحصیلات دانشگاهی در رشته بازرگانی یا فنی (معمولاً مهندسی) – فرزند اول سوابق
– دوستان نزدیک- همسر – خانواده – گروههای حرفهای زنان – مؤسسات بازرگانی -دوستان، آشنایان کاری (وکیلان، حسابداران) – مؤسسات تجاری – همسر گروه¬های پشتیبان
– خدماترسانی، مثل خدمات آموزشی، مشاوره یا روابط عمومی
– تولید یا ساخت و ساز نوع فعّالیتتجاری
منبع:(هیسرچ وپیترز،ترجمه فیض بخش و تقی یاری ،1383)
موانع کارآفرینی:
برخی از موانع کارآفرینی به دلایل سازمانی و مدیریت است و برخی دیگر به خود شخص برمیگردد.
موانعی که خود شخص به وجود میآورد عبارتند از:
– عدم اعتماد به نفس. – محافظهکاری.
– متعهد نبودن. – وابستگی و جمود فکری.
– عدم تمرکز ذهنی. – مقاوم نبودن.
– کمرویی. – عدم انعطافپذیری.
– عدم دانش کافی در مورد علوم مربوطه.
موانع کارآفرینی که «سازمان» عامل آن است عبارتند از:
بدبینی نسبت به همه ایدههای جدیدی که از پایین سازمان میآیند.
پافشاری بر این¬که برای تصویب باید از سایر سطوح مدیریت تأیید و امضاء گرفته شود.
خواستن از قسمت های مختلف برای رقابت و انتقاد از پیشنهادهای همدیگر.
اظهار انتقاد راحت و آزاد و ستایش و تمجید نکردن افراد (کش
تکاران.1381ص127).
نقش خانواده در پرورش روحیه کارآفرینی:
امروزه، شواهد کافی موجود است که نشان دهد صفات کارآفرینی میتواند در نتیجه آموزش دوران کودکی، استقلال، به خود متکی بودن و در معرض ارزشهای فرهنگی مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن، پرورانده شود (سالازار وهمکاران ترجمه نطاق،1380،ص55). مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان موّفق نشان میدهد که آنها از خانوادههایی که ارزشهای خاصی برای استقبال و اتکا به خود قائل هستند بیرون میآیند. ظاهراً آموزش کودکان برای اتکا به خود، استقلال تصمیمگیری و سخت کوشی در سنین پایین رابطه مستقیمی با پرورش کارآفرینی دارد. ما خواهیم دید که کارآفرینان از خانوادههایی میآیند که ناپایدار و غیر متحد بوده و با بحران¬هایی نظیر مرگ یک یا هر دوی والدین، جدایی اولیا، طغیان فرزند علیه اولیاء و اخراج فرزند از خانه، مواجه بودهاند. این گونه کودکان تحت فشار بوده و در نتیجه چگونگی سیر کردن شکم، بقا و تصمیمگیری را زودتر یاد گرفتهاند (سالازار و همکاران ترجمه نطاق،1380، ص56). به نظر میرسد داشتن اولیای فعال در تجارت یا مشاغلِ شبیه به آن، کمک بزرگی در پرورش کودکان جهت کارآفرینی می¬کند. چینیها از این روش برای کودکان خود استفاده میکنند. کودکان چینی در دوران رشد، فروش، شمارش پول، پول خرد کردن، بازار و تحویل کالا را یاد میگیرند. خانوادهها به غیر از آشنا نمودن کودکان برای اتکا به خود، نقش مهمی نیز در آموزش صنعت به آنان دارند. این گونه آموزشهای زود هنگام، کمک مؤثری برای توفیق کارآفرینان در کارهایشان بوده است (سالازار و همکاران، ترجمه نطاق،1380،ص57).
نقش عوامل فرهنگی در توسعه و رشد کارآفرینی:
یکی از منابع مهم فرهنگی در کارآفرینی، اصول اخلاق کاری میباشد. نمونه این فرهنگ در کشورهای اروپایی در دوران انقلاب صنعتی دیده شده است. مطالعا
تی برای یافتن دلایل ترقی عظیم این کشورها در آن دوران انجام شده است. نتایج نشان میدهد، کارآفرینانی که مسؤول ایجاد این پدیده بودند با اصول اخلاق کاری کالوینسیت کار میکردند (سالازار وهمکاران ترجمه نطاق،1380،ص59).
ظهور کارآفرینان به ارزش¬های فرهنگی و یا آرمان¬هایی که توسط عامه به عنوان استانداردهای رفتار اجتماعی پذیرفته شده است، بستگی دارد.
افرادی که سرچشمه کارآفرینی را مطالعه کردهاند، دریافتهاند که کارآفرینان معمولاً از فرهنگ¬هایی میآیند که نگرش بخصوصی به فعّالیتهایی چون رقابت، وقت، کسب، وضعیت اجتماعی، کار و پول داشتهاند. فرهنگهایی که زمان حال را بر اساس آینده بنگرند موجب رشد روحیه کارآفرینی میشوند.
مدلی از رشد و توسعه کارآفرینی: (از دیدگاه پژوهشگر)
مدل ارائه شده از رشد کارآفرینی حاصل مصاحبه حضوری با بیش از هشتاد کارآفرین تهرانی می¬باشد و با هریک از این افراد در مورد این مدل نظر خواهی و بحث و گفتگو صورت گرفته است. و اکثریت قریب به اتفاق متناسب با سن و سالشان این فرایند را تجربه نموده بودند. کارآفرینی از دو بعد رشد می¬کند. یک بعد مربوط به توسعه و رشد کارآفرینی در عرصه
اجتماعی است که کارآفرین در آن زندگی می¬کند که در این مدل از آن
بعنوان رشد عرضی یاد خواهد شد. بعد دیگر مربوط به رشد شخصی خود کارآفرین می¬باشد، که در این مدل از آن به عنوان رشد طولی نام برده خواهد شد.
رشدو توسعه مراحل کارآفرینی در بعد طولی: رشد در این بعد در سه مرحله رخ می دهد.
الف- مرحله اثبات:
در این مرحله کارآفرین به توانایی¬ها و استعدادهای خود آگاه می¬شود، و به خود باوری دست پیدا می¬کند. کارآفرین در این مرحله به چالش¬های محیطی توجه می¬کند. و چالش های محیطی زمینه رشد و توان خودباوری را در کارآفرین پرورش می¬دهد. و به این باور دست پیدا می¬کند که می¬تواند بر روی محیط پیرامون خود تاثیر گذار باشد. لذا بر اساس همین باور اقدام به کارآفرینی می¬کند. فردی که باور داشته باشد دارای کالا یا خدمات ارزشمندی جهت عرضه نمودن است و نیز احساس کند که بازار بالقوهای برای آن وجود دارد، احتمالاً وارد حرفهای در آن زمینه خواهد شد (گراسمن،ترجمه چمن زار،1378، ص71). کارآفرین در این مرحله خویشتنِ خویش را به خود ثابت می¬کند. اگر فرایند رشد کارآفرینی را به ترسیم یک دایره تشبیه کنیم. این مرحله در واقع تثبیت دهنه پرگار بر مرکز وجودی خود کارآفرین می¬باشد.
ب- مرحله گسترش:
درا ین مرحله کارآفرین با توجه به خبرگی که در مرحله قبلی به دست آورده است، و حاصل آنرا به صورت یک کالا و یا یک خدمت به جامعه ارائه داده است، جامعه پذیرای
وی می¬باشد. در این هنگام از یک سو چالش¬های اجتماعی بیشت
ر خود نمایی می¬کنند. و از سوی دیگر با توجه به سابقه مرحله قبلی، افراد جامعه این انتظار را دارند، که کارآفرین به این چالش¬ها نیز جواب بدهد. در مجموع این شرایط زمینه گسترش فعّالیت و چالش خواهی کارآفرین را در عرصه اجتماعی فراهم می¬کنند. و فرد به مرحله کارآفرینی اجتماعی می¬رسد به اعتقاد: ((گریگوری دیس)) از دانشگاه استنفورد کارآفرینی اجتماعی شور و شوق یک رسالت اجتماعی را با بینش تجاری و بازرگانی ترکیب میکند (مقیمی، 1382). در این موقع کارآفرین فعّالیت حرفه¬ای خود را وسیله برای تحقّق اهداف والاتر در نظر می¬گیرد. در این مرحله کارآفرین با توجه به گسترش دامنه فعّالیت¬های خود و قبول مسئولیت¬های متنوع اجتماعی، سطح بالایی از بازخوردهای اجتماعی برای وی فراهم می¬شود. و زمینه کسب آگاهیهای بیشتری در مورد خویشتن فراهم می¬شود. و این آگاهی¬ها قلمرو ناشناخته¬ای برای وی می¬گشاید. و زمینه رشد مرحله بعدی را برای وی فراهم می¬کند.
ج- مرحله یکپارچگی:
در این مرحله کارآفرین با توجه سطح برخوردها و انتظاراتی که جامعه از وی دارد زمینه چالش¬های جدیدی را برای وی فراهم می¬کند و زمینه روبرو شدن با ابعاد مختلف وجودی خویشتن را برای وی فراهم می¬کند. بیشتر افرادی که زندگیهای موفّق و رضایتبخش را اداره میکنند دیر یا زود باید با تاریکیها یا خلأ¬های موجود در خود روبرو شوند. تجربه به ما میآموزد که وقتی با این بعد طبیعت بشر روبرو میشویم نه تنها مقدار زیادی از انرژی مخرب آن را نابود میکنیم بلکه منابع تازهای از انرژی، حرارت، خلّاقیت و اطمینان عمیق را آزاد میکنیم که ممکن است در نقطه ضعفها، ترسها و ابعاد منفی ما وجود داشته باشند و ما ابتدا آنها را نمیپذیریم تا این که به تدریج به انسانیت خود پیببریم (کوپر،ترجمه عزیزی،1377،ص320). در این هنگام کارآفرین با توجه به اعتماد و توانایی¬های که در مراحل قبل کسب کرده بود. ابعاد تاریک وجودی خویش را نه یک تهدید بلکه در قالب چالش با آن برخورد می¬کند. این مرحله تقریباً با مرح
له بحران میان سالی در نظریه روانشناسی یونگ مطابق است. در مرحله اوّل چالش فرد با محیط بود. در مرحله دوّم چالش فرد با اجتماع خویش بود. و در این مرحله چالش فرد با ابعاد وجودی خویشتن است. مراحل قبلی زمینه را برای موفّقیت در مرحله جدید فراهم می¬نماید. به عبارت دیگر تا شخص مرحله چالش با محیط خود را تجربه نکند، در برخورد باچالش اجتماعی موّفق نمی¬شود. و به همین ترتیب اگر چالش¬های محیطی و اجتماعی را تجربه نکرده باشد در برخورد با چالش وجودی خویش ناتوان می¬شود و دچار سرخوردگی و نا امیدی می¬شود. کارآفرین با توجه به اینکه مراحل قبلی را با موفّقیت سپری نموده است. توانایی برخورد با چالش¬های وجودی خویش را کسب می¬کند. در این مرحله کارآفرین ابع
اد وجودی خویشتن اعم از مثبت و یا منفی را می¬پذیرد. و ا ین ویژگی¬ها و انگاره های ذهنی خویش را در کنار هم قرار می¬دهد و توانایی الحاق صحیح این باورها و عقاید را پیدا می¬کند. زمانی که این فرایند رخ بدهد کارآفرین به
یکپارچگی وجودی دست پیدا می¬کند. تلاش برای یکپارچگی یک نیاز اساسی است و اگر چنانچه فرد به آن دست پیدا نکند دچار اختلال روانی می-شود. چ
الش¬های وجودی ناشی از باورها و عقاید، بخصوص در رابطه با روابط فرد با اجتماع و رابطه فرد با عالم هستی و جایگاه او در عالم هستی می¬باشد. اگر فرد بتواند این چالشها را با موفّقیت پشت سر بگذارد به خودشکوفایی دست پیدا می¬کند. از نشانه های موفّقیت در این مرحله این است که فرد به حالتی از شور و هیجان دست پیدا می¬کند که انگار تازه متولد شده است. کارآفرینی طریقی است برای آفریدن معنی وجودی خویشتن. کارآفرینی یافتن معنی زندگی از طریق کار وحرفه می¬باشد.
رشد و توسعه مراحل کارآفرینی در بعد عرضی:
الف- کارآفرینی اقتصادی:
اگرچه رشد و نمو ویژگی¬های کارآفرینی ریشه در دوره¬های گذشته فرد دارد، امّا کارآفرینی رسماً با حرفه و شغل شروع می¬شود، و این اوّلین مر
حله رشد کارآفرینی در این مدل می-باشد.که به آن کارآفرینی اقتصادی می¬گویم. با افزایش تعداد کارآفرینان و شناسایی همدیگر و ارتباط با یکدیگر زمینه ایجاد شبکه کارآفرینی فراهم می¬شود. میزان استحکام ارتباط بین کارآفرین با هر فردی در این شبکه به تعدد، سطح، و رابطه متقابل در آن ارتباط بستگی دارد. هر چه تعدد، عمق و سود متقابل ارتباط بیشتر باشد، شبکه موجود بین کارآفرین و آن فرد خاص قویتر و پایدارتر میشود (هیسرچ ترجمه فیض بخش و تقی یاری،1383،ص98). با گسترش کمّی و کیفی شبکه کارآفرینی فرهنگ کسب و کار به شیوه کارآفرینانه تمایل پیدا می کند. وکارآفرینی، خلّاقیت و نوآوری جزو مجموعه ارزشها، نگرشها و هنجارهای برتر اجتماع قرار می¬گیرد. ماکس وبر معتقد است که فرهنگ کارآفرینی در سطح تعاملی انسانها با یکدیگر شکل میگیرد و شخصیت، ارزشها، نگرشها و باورهای فرد نسبت به کارآفرینی تحت تأثیر تعامل وی با سایر افراد جامعه شکل گرفته و تکامل پیدا میکند (احمدپور، 1380، ص25).
ب- کارآفرینی اجتماعی:
پس از شکل¬گیری فرهنگ کارآفرینی اجتماع در برخورد با چالش¬های اجتماعی به سبک کارآفرینانه روی می¬آورد و در این مرحله کارآفرینی اجتماعی روی می¬دهد. و کارآفرینانی به عرصه وارد می¬شوند که به آنها کارآفرین اجتماعی
می-گویند. کارآفرینان اجتماعی افرادی هستند که تغ
ییراتی را در خدمات اجتماعی از طریق موارد ذیل جهت دستیابی به ارزش اجتماعی به وجود میآورند (طالبیان، 1381).
تبیین و تعریف فرآیندهای جدید خدمات، تولیدات یا روشهای منحصر به فرد عملیاتی که با نوآوری همراه است؛
ایجاد ظرفیتهایی برای ماندگاری و گسترش فعّالیت؛
توجه به ایجاد سرمایه و ارزش اجتماعی؛
به کار گیری نگرشهای بازار مدار برای حل مسائل اجتماعی؛
یافتن بازارها و فرصتهای جدید برای مأموریت غیر سودآور یا زمینههای حمایت نشده توسط نیروهای بازار.
در چنین مرحله¬ای کلیه خدمات اجتماعی و فرهنگی هنری از جمله آموزش و پرورش، خدمات بهداشتی و غیره در عرصه کارآفرینی قرار می¬گیرد. معلمان و پزشکان و دیگر اقشار اجتماع که در عرصه¬های خدماتی و علمی و فرهنگی مشغول به خدمت می¬باشند به کارآفرینی روی می¬آورند و با چاشنی خلّاقیت و نوآوری و نگرش کارآفرینانه در فکر توسعه کمی وکیفی خدمات خود بر می¬آیند. این شرایط در مجموع زمینه توسعه پایدار و رونق اقتصادی را فراهم می¬کند. زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شیوه زندگی توسط اکثریت افراد یک جامعه پذیرفته شود، آن جامعه بسیار سریع توسعه مییابد (سعیدی کیا 1382، ص36).
دانلود مقاله ترجمه چارچوبی برای یک ساختار شرکتی انطباقی هوشدرفعال تجاری word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ترجمه چارچوبی برای یک ساختار شرکتی انطباقی هوشدرفعال تجاری word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه چارچوبی برای یک ساختار شرکتی انطباقی هوشدرفعال تجاری word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
چارچوبی برای یک ساختار شرکتی انطباقی هوش-فعال تجاری
اوخاید آخیگ، دانیل آمیوت، وجورج ریچاردز
چکیده
در حال حاضر محیط هایی که تجارت ها در آنها عمل میکنند پویا هستند و با نفوذ از سوی عوامل خارجی و داخلی پیوسته در حال تغییر هستند. وقتی که تجارت ها تکامل پیدا کردند، منجر به تغییراتی در اهداف تجاری شدند، که مشکل می توان تعیین کرد که کدام واکنش های سیستم اطلاعاتی برای واکنش نشان دادن نسبت به این تغییرات مورد نیاز هستند. این مقاله
چارچوب ساختار شرکتی معرفی میکند که امکان پیش بینی و پشتیبانی ار انطباق در ساختارهای اقتصادی را ایجاد میکند. این چارچوب انطباقی مورد استفاده قرار می گیرد و روابط بین اهداف تجاری سهامداران مهم، تصمیمات مربوط به این اهداف و سیستم های اطلاعاتی که از این تصمیمات پشتیبانی می کنند را مدلسازی میکند. این چارچوب از مدلسازی هدف در محتوای هوش تجاری استفاده میکند. چارچوب پشتیبانی شونده توسط ابزار در سطوح و انواع مختلفی از تغییرات در ساختار شرکتی بخش دولت کانادا با نتایج امیدوارکننده ارزیابی شد.
کلمات کلیدی: ساختار شرکتی انطباقی، هوش تجاری، تصمیمات، مدلسازی هدف، سیستم های اطلاعات، نشانه گذاری شرایط مورد نیاز کاربر
1- مقدمه
مطابقت سازی اهداف تجارت با سیستم های اطلاعاتی (IS) برای تسهیل جمع آوری، پردازش، ذخیره سازی، بازیابی و معرفی انواع مختلف شرایط مورد نیاز سازمان های اطلاعات، همیشه چالش هایی را پیش آورده است. مشاهده شده است که استفاده از IS کار مشکلی است و آنها نسبت به نیازهای تجارت قابل انعطاف هستند، و نمی توانند از تجارت هایی پشتیبانی کنند که به منظور پشتیبانی از آنها طراحی شده اند؛ اغلب سیستم های اطلاعات، موفقیت های فنی هستند اما شکست های سازمانی محسوب می شوند. البته مدیر ارشد اطلاعات (CIO) بیشتر شرکت ها با این گفته موافق هستند که ساده سازی IS و متناسب با تجارتی که از آن پشتیبانی میکنند امروزه اولین اولویت آنها محسوب می گردد.
فرضیه اساسی ساختار شرکتی(EA) تطبیق اهداف تجاری سازمان با IS است که از آنها پشتیبانی میکند. چارچوب هایی برای طراحی EA که تطبیق سازی را ممکن می سازد بمدت بیش از 30 سال مورد استفاده قرار گرفته است که شامل چارچوب زاچمن برای ساختار شرکتی، چارچوب ساختار گروه باز (TOGAF)، ساختار شرکتی فدرال، و روش گارتنر می باشد. این چارچوب ها و روشهای همراه با آنها، با اینکه در بیش از 90 درصد عملیات و طرح های EA مورد استفاده قرار می گیرند، به نظر نمی رسد که بطور کامل به عدم تطابق IS با اهداف تجاری (خصوصاً از دیدگاه تصمیم گیری) بپردازند. این چارچوب ها
نشان میدهند که اهداف تجاری باید در مرکز EA قرار داشته باشند چون این اهداف اطلاعات مورد استفاده برای تصمیم گیری ها را تعریف می کنند. البته این سوال که مرکزیت اهداف چطور به سازمان ها امکان میدهد که ساختارهای خود را در نیازهای جاری محیطی تجارت پویا برای بررسی بیشتر مطابقت میدهند. ما یک ساختار انطباقی را برای مؤسسه هایی
پیشنهاد میکنیم که IS را با اهداف تجاری مرتبط می سازند، و بنابراین امکان ارزیابی همزمان و یکپارچه ساختار اطلاعات را ایجاد میکنند. در این ساختار، تصمیمات برای اجرای اهداف تجاری سازمانی گرفته می شوند که باید در طراحی و اجرای ساختارهای IS دارای اولویت باشند. این بدین خاطر است که تصمیمات بر روی منابع یابی و استفاده بعدی اطلاعات تأثیر می گذارند.
این مقاله چارچوبی را معرفی میکند و توضیح میدهد که تصمیمات مدیران را در اجرای اهداف تجاری سازمان با IS مرتبط می سازد که اطلاعات مورد استفاده را فراهم می سازد. این چارچوب ساختار شرکتی انطباقی تجاری هوش-فعال (BI-EAEA) از یک مدل، روش شناسی و پشتیبانی ابزار تشکیل شده است. این چارچوب از اهداف، فرآیند و مدلسازی شاخص و تحلیل در ایجاد ارتباط بین اهداف تجاری سازمان و IS استفاده میکند. این چارچوب بر مبنای نشانه گذاری شرایط مورد نیاز کاربر (URN) و jUCMNav است، تا سناریوهای تجاری، سهامداران مشمول، اهداف آنها با توجه به اهداف سازمانی، کارهایی که انجام میدهند، و IS که از این اهداف پشتیبانی میکند را مدلسازی کند. فرایندها و شاخص هایی که کارایی آنها را اندازه گیری می کنند تعیین، مدلسازی و ارزیابی می گردند تا تغییرات ساختاری را پیش بینی و پشتیبانی کنند.
ادامه این مقاله بدین شرح می باشد: بخش 2 سابقه EA انطباقی را ارائه میدهد و بر نیاز به یک چارچوب پیشنهادی تأکید میکند. در بخش 3 روش شناسی، انواع تغییراتی که رخ میدهد، و سطوح داخل مؤسسه که نیازمند انطباق هستند را توضیح میدهیم. در این بخش پشتیبانی ابزار در jUCMNav برای چارچوب را نیز بررسی می کنیم. در بخش 4 مدل پیشنهادی را معرفی میکنیم و کاربرد آنرا توصیف میکنیم. در بخش 5 چارچوب را در یک مطالعه موردی در زندگی واقعی توصیف و ارزیابی می کنیم. در بخش 6 نتیجه گیری، محدودیت ها و پیشنهادات برای تحقیقات بعدی را بیان میکنیم.
2- سابقه
تکنولوژی اطلاعات (IT) شیوه ای که سازمان ها به اطلاعات مورد استفاده برای تصمیم گیری ها می پردازند را تغییر داده است و همچنین استفاده از انواع مختلف IS را افزایش داده است. با این وجود، سازمان ها هنوز با چالش انطابق مداوم برای تغییرات محیط های تجاری روبرو می شوند. واقعیت اینست که سازمان ها سیستم های بازی هستند که از طریق روابط متقابل با محیط اطراف خود تکامل پیدا کرده اند. برای باقی ماندن، اغلب شکل هایی از انطباق مورد نیاز می باشد. در انطباق های تجاری، IS باید محصولات مصنوعی برای برآورده سازی تقاضاهای تجاری جدید را از طریق تغییر، حذف یا اضافه سازی تطبیق و توسعه دهد.
EA در فراهم سازی دیدگاه کلی از تجارت باید امکان حداکثر سازگاری و انعطاف پذیری را ایجاد کند. البته در واقعیت (در دامنه های مختلف EA) تکنیک های ساختاری و شیوه های مختلفی برای برخورد با این نگرانی ها وجود دارد. این تکنیک ها توسط درجات متغیری از بلوغ و روشها یا تکنیک های مختلفی برای بررسی ساختار توصیف می گردند. وقتی که تغییرات در اهداف تجاری رخ میدهد، واکنش های انطباقی منتج غیرمتناجس هستند و منجر به انطباق های محلی بجای انطباق هایی می گردند که سازمان را بصورت یک واحد کلی در نظر می گیرند. این مسئله از روشهای غیر متناجس و تکنیک های مورد استفاده در EA در حال حاضر ، و همچنین در عدم وجود تطبیق تعریف شده بین خدمات ارائه شده در هر سطحی از سازمان، و پشتیبانی برای روابط متقابل بین سازمانی ناشی می گردد.
چارچوب های جاری انطباقی EA به این محدودیت ها نمی پردازند. این چارچوب ها بر ارزایبی استراتژیکی و اتخاذ یا عدم استفاده از تکنولوژی در واکنش به نیازهای تجاری که پیوسته تغییر میکند متمرکز هستند، و در عین حال تلاش میکنند تا IS انطباقی تری را فعال کنند، که آن هم به نوبه خود باعث انطباق پذیری سازمانی می گردد. چارچوب های دیگر بر استفاده از الگوهای خدمات-محور (SO) متمرکز هستند. این راهکارهای SO در عین حال که مفید هستند، اما بصورت مستقیم نیاز به داشتن دیدگاه کلی را برطرف نمی سازند که اهداف سهامداران، تصمیمات گرفته شده توسط تصمیم گیرندگان، فرآیند های پشتیبان IS و روابط بین آنها را نمی توان برای انطباق پذیری مورد استفاده قرار داد.
ما یک چارچوب انطباقی EA را پیشنهاد میکنیم که دیدگاه منسجمی را در بین دامنه های EA ایجاد میکند، و در عین حال انطباق اهداف تجاری یک سازمان برای عملیات روزانه و منابع اطلاعات مورد نیاز را تسهیل می کند. این چارچوب با موضوع BI مدلسازی می گردد که اطلاعات مربوط به اهداف تجاری و محصولات تصنعی IS پیوسته جمع آوری می گردد به تصمیم گیرندگان تحویل داده می شود تا از آنها در تصمیم گیری در مورد تغییرات ساختاری استفاده کنند. BI در ساده ترین شکل خود مربوط به جمع آوری داده در یک سیستم برای ممکن سازی تصمیم گیری است. BI به سازمان ها کمک میکند تا معنا را از اطلاعات بگیرند و خصوصاً در محیط های پویا برای پشتیبانی از تصمیمات سودمند می باشد (شکل 1).
شکل 1 – روابط بین هوش تجاری و اهداف تجاری
بنابراین موضوع BIمربوط بهمجهز کردن داده های بکار برده شده برای تصمیم گیری ها می باشد. در این مقاله، مجهز سازی بر مبنای استفاده از URN و jUCMNav برای اطلاع رسانی بهتر به تصمیم گیرندگان در مورد اهداف تجاری، تصمیمات، پیوندهای IS ، و تغییرات مورد نیاز در هنگام توسعه اهداف و شرایط مورد نیاز است. پیوند از IS که بعنوان منابع اطلاعاتی عمل میکند، برای تصمیمات گرفته شده با اطلاعات، و برای اهداف اطلاعات برای اجرا مورد استفاده قرار می گیرد و فرصت واضحی را برای پیگیری، نمایش و بررسی تغییرات نشان میدهد. این پیوند با چالش های مرتبط سازی آگاهی ها از BI با تصمیمان اقصادی و اعمال نیز مرتبط می باشد وقتی که تجارت ها توسعه پیدا میکنند.
با دنبال کردن این فرصت (تغییر نمایش و ارجاع) اصول مدلسازی فرآیند تجاری را می توان برای نشان دادن روابط بین IS ، تصمیم گیرندگان و اهدافی که آنها انجام میدهند و همچنین نشان دادن تغییرات و واکنش های برآیند اعمال کرد. URN یک زبان مدلسازی است که از فرایندهای استفاده از نقشه های موردی، اهداف و شاخص های زبان شرایط مورد نیاز هدف-محور (GRL) و همچنین ارزیابی های هدف بر مبنای استراتژی ها پشتیبانی میکند. URN را می توان متناسب ساخت یا از طریق استفاده از متا داده ها برای یک دامنه خاص، پیوندهای نوع URN ، و محدودیت های مرجود در زبان محدودیت های شیء UML نشان داد. این سری خصوصیات URN در بین زبان های مدلسازی فرآیند تجاری و هدف نسبتاً خاص و منحصر به فرد است و به انتخاب URN کمک میکند. در محتوای EA/BI ، استفاده از URN ما را قادر می سازد تا روابط بحث شده در بالا را مدلسازی کنیم و انطباق ها را بر حسب سطوح رضایت IS ، تصمیم گیری ها و اهداف تجاری مشاهده و مدیریت کنیم.
3- راهکار BI-EAEA
این بخش چارچوب ساختار شرکتی انطباقی تجاری هوش-فعال (BI-EAEA) را با روش، انواع تغییرات، و سطوح شرکتی که در آن، انطباق مورد نیاز است معرفی میکند. ما در مورد پشتیبانی ابزار نیز بحث میکنیم.
31 مراحل و گام های روش شناسی
روش BI-EAEA از دو مرحله و چهار گام تشکیل شده است (شکل 2) و بین مراحل و گام های خود تکرار میشود، وقتی که تجارت و نیازهای ساختاری آن واضح تر می گردد. گام های آن با تکامل یک مؤسسه همراستا می باشد. مرحله قبلی نشاندهنده EA سازمان است که در حال حاضر وجود دارد و عمل میکند، و مرحله بعدی نشاندهنده اینست که EA پس از تغییر پیش بینی شده بعلت تجارت یا تکامل IS به چه صورت خواهد بود.
شکل 2 – مراحل و گام های روش BI-EAEA
گام اول (مدلسازی هدف تجاری) ایجاد اهداف تجاری سازمان با GRL، سهامداران و تصمیم گیرندگان بعنوان عاملان با اهداف ، اهداف نرم ، کارها ( برای تصمیمات)، و منابع استفاده شده برای برآورده سازی اهداف تجاری است. پیوندهای GRL نیز ثبت می گردند. در گام دوم (سیستم اطلاعات و مدلسازی KPI)، هر IS که تصمیمات پشتیبانی اطلاعات در مورد اهداف را فراهم می سازد با یک منبع GRL مدلسازی می گردد. KPI ها برای مدلسازی خصوصیاتی مورد استفاده قرار می گیرند که سطح کارایی IS را در تطابق با اهداف تجاری سازمان نشان میدهد. KPI ها با مدل GRL از IS ترکیب می گردد. استراتژی های تکامل بیان می گردند تا محتوایی را برای ارزیابی KPI ها ایجاد کنند.
در گام سوم (ارزیابی اثرات جاری ساختارهای مدلسازی شده)، هر IS مدلسازی شده با استفاده از همکاری ها با اهداف تجاری مرتبط می گردد که نشاندهنده حدودی است که IS از اهداف تجاری پشتیبانی میکند. اینکار تصویری از EA با پیوندهای آن از اهداف تجاری با اعمال تصمیم گیرندگان برای اطلاعات مورد استفاده برای برآورده سازی اهداف ایجاد میکند. هر پیوند ارزیابی می گردد تا سطح همکاری یا تأثیر عنصر منبع بر روی هدف مشخص گردد. سطوح رضایت بخش در استراتژی های GRL نیز بررسی می گردند تا تعیین شود که آیا آنها “سناریو بودن” EA را نشان میدهند. بازخورد رنگ برای ارزیابی رضایت در یک نگاه بکار می رود (هرچه سبزتر، بهتر).
در گام چهارم این روش (واکنش مدل و تأثیر بالقوه ساختارهای مدلسازی شده)، تغییرات “چه اتفاقی می افتد اگر” پیش بینی شده در اهداف تجاری مدلسازی شده، اعمال تصمیم گیرندگان و/یا IS ، ارزیابی می گردند تا تأثیرات آنها از لحاظ همکاری و نفوذ بر رضایت نهادهای مدلسازی دیگر مشخص گردد، که در نتیجه کاربران روش شناسی تغییرات پیش بینی شده در EA را مشخص می سازد، که امکان پشتیبانی مورد نیاز را فراهم می سازد.
32 انواع تغییرات و سطوح شرکتی
دلایل انطباق معمولاً شامل واکنش نسبت به تغییر به شیوه هایی است که حالت جدید را برای استفاده یا هدف جدید/بازبینی شده، مناسب تر می سازد. انطباق در کاربرد خود برای EA نشان میدهد که مؤسسه و ساختار مناسب چطور نسبت به شکل های مختلف تغییرات واکنش نشان میدهد، که EA جدید را مناسب تر می سازد:
– تغییرات: افزایش یا کاهش در اهمیت یا اولویت نسبت داده شده به اهداف، اعمال تصمیم گیرندگان یا IS.
– حذف: اهداف انجام شده اند یا دیگر مورد نیاز نیستند؛ تصمیم گیرندگان دیگر حضور ندارند؛ اعمال تصمیم گیرندگان به اتمام رسیده است یا دیگر مورد نیاز نیست؛ یا IS پیشنهاد می گردد یا شکست خورده است.
– اضافه سازی: پیدایش اهداف، تصمیم گیرندگان، اعمال، یا فرصت های IS جدید، همراه با اهمیت یا اولویت های آنها.
ما مشاهده میکنیم که مثال های تغییرات، حذف، یا اضافه سازی صرفنظر از موانع و بصورت سازگار با مقالات اطلاعات تصمیم-هدف (GDI) در سه سطح در سازمان رخ میدهد، که شامل این موارد می باشد: در اهداف تجاری سازمان، در اعمال تصمیم گیرندگان مورد نیاز برای اجرای این اهداف، و در IS که اطلاعات مورد استفاده در اجرای این اهداف را فراهم می سازد. این نمایش می تواند سطوح زیادی از انتزاع اهداف در مؤسسه، و ملاحظات مهم در تحلیل کارایی EA ها را نشان دهد.
33 پشتیبانی ابزار: مقایسه جفتی اهداف تجاری و IS
علاوه بر پیچیدگی فرآیند ها در موسسات، ما الگوهای فنی-اجتماعی و سیاسی را برای بررسی پیدا میکنیم. این الگوها، مغایرت ها را برای برطرف کردن در بین سهامداران جلو می آورند، هر موقع که مسئله اهداف اولویت بندی، انجام اعمال، استفاده از سیستم های اطلاعات، یا افزایش تغییر در سازمان ها پیش می آید. این مغایرت ها – که مربوط به نگرانی ها در
مورد چیزهایی مانند محتوا، علاقه، هزینه، روابط یا ساختارها هستند – بر اهمیت و اولویت نسبت داده شده به اهداف تجاری، تصمیمات، IS و روابط آنها در سازمان تأثیر می گذارند. چارچوب BI-EAEA از فرآیند سلسله مراتبی تحلیلی (AHP) استفاده میکند که در آن، عوامل بصورت یک ساختار سلسله مراتبی مرتب می گردند، تا اهمیت سطوح و اولویت ها ارزیابی و شناسایی گردد. این راهکار به ما کمک میکند تا نگرانی هایی را که ذکر کردیم با فراخوانی و جمع بندی سنجش های
مقداری برای آنها برطرف سازیم. اگرچه AHP بتازگی برای مدلهای هدف در زبان های دیگر استفاده شده است، اما این اولین کاربرد آن در مدلهای GRL است که از سنجش های کمی برای سطوح همکاری، تعریف شاخص ها، و سطوح اهمیت عامل پشتیبانی می کند. اهداف تجاری مختلف، تصمیمات عاملان، IS مناسب و همچنین اولویت ها یا نفوذهای آنها، با استفاده از تکنیک مقایسه جفتی AHP با هم مقایسه می گردند تا سطوح همکاری و اهمیت آنها از سهامداران بدست آید و بنابراین نمایش موافقی را از همه نگرانی ها نشان دهد.
34 پشتیبانی ابزار: اضطرارهای شکل گیری مناسب
برای اطمینان از اینکه مدلها همراه با روابط آنها با توجه به فرضیاتی که ما در حین تحلیل بیان میکنیم بطور صحیح ایجاد شده اند، آنها را بر اساس قوانین شکل گیری مناسب بررسی می کنیم که از نحو مبنای URN فراتر می روند. این قوانین اضطرارهایی برای مدلهای GRL طراحی شده در OCL هستند و توسط jUCMNav بررسی می گردند. BI-EAEA نه قانون شکل گیری مناسب OCL را علاوه بر انتخاب 19 قانون URN جاری پشتیبانی شده توسط jUCMNav تعریف میکند. مثالهایی از این قوانین شامل عناصر سیستم اطلاعاتی می باشد که نباید همکاری از عاملان دیگر دریافت کنند و مجموع مقادیر اهمیت عناصر ارادی یک عامل که نباید بیشتر از 100 باشد. این 28 قانون قسمتی از پروفایل URN برای EA انطباقی است. وقتی که مدلها با روش بیان شده در بخش 31 ایجاد شدند، بر اساس این قوانین بررسی می گردند تا از تطابق آنها با سبک پیش بینی شده برای تحلیل اطمینان حاصل گردد. jUCMNav عناصر مدل متخلف را گزارش میدهد، اگر وجود داشته باشند.
4- مثال توضیحی
ما برای توضیح چارچوب BI-EAEAاین راهکار را برای واحد تجاری مستلزم در اعطای مدیریتی در یک سازمان دولتی بزرگ اعمال میکنیم. این یک واحد تجاری پویا است که تحت تأثیر سیاست هایی قرار می گیرد که پیوسته در حال تغییر می باشد و همچنین تحت تأثیر منظره تکنولوژی اطلاعات تکاملی قرار می گیرد وقتی که تکنولوژی های IS جدیدی پدیدار می گردد.
41 سناریو بودن
این روش با مرحله اول و توسط مدلسازی اهداف تجاری جاری سازمان، اعمال تصمیم گیرندگان و IS آغاز می گردد که اطلاعات مورد استفاده برای اجرای آنها با استفاده از نشانه گذاری GRL را فراهم می سازد.
در گام اول این روش، بر مبنای اولویت بندی های سازمان، شرایط مورد نیاز و اهمیت نسبی اهداف ترتیبی، فرآیند مطابق دارای اهداف و شرایط مورد نیاز اولویت بالا است بعنوان اهدافی برای مدلسازی انتخاب می گردد. در مدلسازی اهداف تجاری سازمان، مطالعه گسترده ای که برای مدلسازی سازمان ها با استفاده از GRL و UCM وجود دارد، مبنای استواری را ایجاد میکند. از فرآیند شناسایی شده، تحلیل گر تجاری سازمان، اهداف اهداف نرم، کارها و منابع همراه با پیوندهای آنها، اولویت ها و سطوح اهمیت جاری، برای هر فرآیند انتخابی را مدلسازی میکند. راهکار مقایسه جفتی AHP توصیف شده در بخش 33 برای تعیین کمیت سطوح همکاری و مقادیر اهمیت عناصر در عاملان مورد استفاده قرار می گیرد.
شکل 3 – مثال مدل GRL از برنامه اجرای اعطای امتیازات
نیمه بالایی شکل 3 مدل GRL جزئی از برنامه اعطای امتیازات بخش را نشان میدهد. این مدل شامل اهداف تجاری سازمان است که بصورت هدف نرم اجرای برنامه اعطای امتیازات با سطح اهمیت 100 نشان داده شده است. این هدفی برای بخش تخصیص اعطای امتیازات در دیدگاه سطح بالای مدل است. سهامداران دیگر همراه با این هدف تصمیم گیرندگانی هستند که بصورت عاملانی (مامور برنامه و حسابدار) در سطح تصمیمات معرفی می گردند. هر دو عامل وظایف متفاوتی دارند که بر مبنای استفاده از منابع مختلف عمل میکنند که در گام بعدی تعریف می گردد. هر یک از این وظایف یک سطح مهم دارند، که برای هر عامل در مجموع 100 می باشد که با قوانین OCL مطابقت دارد که در بخش 34 مورد بحث قرار گرفته است. اهمیت همکاری های نسبی نیز نشان داده شده است و آنها نیز در مجموع برای هر عنصر ارادی هدف 100 هستند.
گام دوم این روش مدلسازی خود سیستم های اطلاعات است که شامل KPI های آنها نیز می باشد. معمولاً راهکار مدلسازی مورد استفاده در گام قبلی کافی خواهد بود. البته نمایش IS در نشانه گذاری های مدلسازی هدف مانند URN عمدتاً در مورد عملکردهای فردی یک IS و اثرات آن است؛ آنها بصورت نهادهای کلی نشان داده نمی شوند. ما راه متفاوتی از مدلسازی IS توسط معرفی آنها را در راستای این خط معرفی میکنیم که “; سیستم اطلاعات با اهداف تجاری سازمان چطور مطابقت پیدا میکند، وقتی که عملکردهای مورد نیاز خود را انجام میدهد”. سهامداران باز هم با استفاده از راهکار مقایسه جفتی AHP می توانند به توافق برسند و IS فردی را بصورت یک واحد کلی مدلسازی کنند که بر مبنای عملکرد های آنها نیست، به شیوه ای که آنها با کارایی IS در تطابق با اهداف تجاری سازمان سازگار باشند.
ما از خصوصیات کارایی استفاده میکنیم که IS برای انجام اینکار آنها را دارا می باشد. گزینه قبلی همچنین نشان میدهد که IS برای سودآور بودن برای سازمان ها چطور بررسی و قضاوت می گردد. بنابراین ما IS را بصورت منابع GRL با شاخص هایی در داخل یک عامل سیستم اطلاعات منفرد معرفی میکنیم. در اثبات اطلاعاتی که برای رسیدن به این اهداف مورد استفاده قرار می گیرند، آنها بصورت منابع عمل میکنند. شاخص ها برای تعیین کمیت خصوصیات IS مورد استفاده قرار می گیرند. با این شاخص ها، ما میتوانیم نشان دهیم که سازمان ها چطور IS را بصورت عملکردی مشاهده میکنند، و اینکه در انجام اینکار آنها چطور اهداف تجاری مورد نظر را برآورده می سازند، که این سنجشی از تطبیق اهداف IS است. وقتی که اهداف تجارت تغییر پیدا میکند و انطباق مورد نیاز می باشد، مدلساز میتواند مشاهده کند که IS در حال حاضر چطور عمل میکند و سطح کارایی مورد نیاز برای برآورده سازی اهداف جدید را تعیین میکند. ما برای هر سیستم اطلاعات از شاخص هایی از شش خصوصیت برای اندازه گیری موفقیت IS توصیف شده توسط دی لون و مک لین استفاده میکنیم.
همانطور که در قسمت پایین شکل 3 نشان داده شده است، عامل IS دو منبع دارد: سیستم اطلاعات 1 و سیستم اطلاعات 2 آنها اطلاعات مورد استفاده اجرای برنامه اعطای امتیازات از طریق وظایف عاملان (مامور برنامه و حسابدار) را فراهم می سازند. این شکل همچنین شش ویژگی هر IS را نشان میدهد، که سطح کارایی IS را از طریق همکاری های مهم و همچنین تعاریف هر شاخص اندازه گیری میکند.
گام سوم در این روش ارزیابی حالت جاری اهداف تجاری، تصمیمات تصمیم گیرندگان، و کارایی IS در راستای اهداف تجاری می باشد.
این مدل اول بر اساس قوانین OCL بررسی می گردد تا اطمینان حاصل گردد که بصورت صحیح ساخته شده است. سپس از استراتژی های GRL برای ارزیابی درجه رضایت یا عدم رضایت عناصر مدل استفاده می گردد. این استراتژی ها یک سری مقادیر اولیه را برای عناصر درختی مدل GRL تعریف میکنند، و سپس مقادیر آن برای تصمیمات و سطح بالای عناصر ارادی برای محاسبه سطوح رضایت آنها با استفاده از یک الگوریتم کمی پایین-بالا منتشر می گردد. شکل 4 مدل GRL ارزیابی شده را برای موقعیت با مقادیر منتشر شده از KPI نشان میدهد و سطح رضایت جاری سازمان و IS آنرا با مقایس 0-100 نشان میدهد.
استراتژی های GRL برای KPI ها ، دارای سری ارزش تعریف شده است: ارزش هدف، ارزش آستانه، و بدترین ارزش. این استراتژی ارزش ارزیابی را نیز تعریف میکند. این ارزش ارزیابی را میتوان برای KPI ها در jUCMNav بصورت دستی و از طریق صفحه اکسل وارد کرد، و یا آنرا در ابزار BI وارد کنیم و خصوصیات خاص آنرا توسط سازمانی ارزیابی کنیم که ارزش رضایت را ایجاد میکند. هر شاخص از درون یابی خطی برای محاسبه سطح رضایت از ارزیابی استفاده میکند. برای مثال اگر استفاده از سیستم هدف 250 ساعت در ماه ، با آستانه 200 hpm و بدترین موقعیت 50 hom باشد، پس کاربرد اندازه گیری شده 225 hpm باعث رضایت 75 می گردد درحالیکه کاربرد اندازه گیری شده 45 hpm منجر به رضایت 0 خواهد شد.
شکل 4 – مدل نمونه که سطوح رضایت جاری IS ، تصمیم گیرنده و سطح بالا را نشان میدهد
42 سناریو شدن
مرحله دوم این روش نشان میدهد که مدل چطور نسبت به نیازهای تغییر در مؤسسه واکنش نشان میدهد و همچنین حالت انطباق شده را معرفی میکند که تأثیر این تغییرات را نشان میدهد. همانطور که در بخش 32 توضیح داده شده است، این انطباق ها بصورت تغییرات، حذف یا اضافه سازی در سه سطح موسسه مشاهده می گردد: اهداف تجاری سازمان، اعمال تصمیم گیرندگان در اجرای این اهداف، و IS فراهم کننده اطلاعات مورد استفاده.
جدول 1 بعنوان بخشی از روش BI-EAEA خلاصه ای از تغییرات شناسایی شده و مراحل نصب که این مدل برای انطباق آنها اجرا میکند، و همچنین واکنش های مطابق بر مبنای اتوماسیون در jUCMNav را نشان میدهد. بعضی از مراحل نصب اتوماسیون از مزایای ویژگی های jUCMNav پیشرفته مانند تفاوت های استراتژی ، الگوریتم انتشار محدودیت-محور و برتری همکاری برخوردار می گردد. برای مثال از شکل 4 کاهش ارزش ارزیابی جاری کیفیت سیستم برای KPIIS2 در کمک به سیستم اطلاعات 2 منجر به بروزرسانی این ارزش رضایت می گردد. این تغییر نیز به نوبه خود بر سیستم اطلاعات 2 و توانایی آن برای پشتیبانی از وظیفه بازبینی برنامه اعطای امتیازات برای مامور برنامه، و وظیفه پرداخت برای حسابدار، نسبت به اجرای تخصیص امتیازات اهداف برنامه اعطای امتیازات بخش تأثیر می گذارد. با اجرای “استراتژی بودن” با مقادیر نشاندهنده این تغییر توسط سیستم BI می باشد و یا بصورت دستی وارد می گردد، و مدل BI-EAEA تأثیرات برآیند تغییر EA را نشان میدهد. اگر آمار این عوامل خیلی پایین باشد، اینکار میتواند ارزیابی مجدد تناسب سیستم اطلاعات 2 و شاید تحلیل بروزرسانی یا جایگزینی را تحریک کند. این گزینه ها را می توان بصورت تغییرات با ارزیابی و مقایسه از طریق سناریوهای “چه اتفاقی می افتد اگر” مدلسازی کرد.
جدول 1 – خلاصه ای از انواع انطباق و واکنش های خودکار
اتوماسیون در jUCMNav انطابق نیاز به تغییر
2- مقایسه جفتی برای محاسبه سطوح جدید
3- قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت هدف، تصمیم یا IS
2- افزایش یا کاهش سطح اهمیت در صورت نیاز
3- بررسی مجموع سطوح اهمیت
4- اجرای “استراتژی بودن” تغییر سطح اهمیت یک سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS که عنصر ارادی را مدلسازی کرده است.
2- مقایسه جفتی برای محاسبه مقادیر جدید. استفاده از همکاری های jUCMNavبرای اهمیت های جدید
3- قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تاثیر 1- تعیین موقعیت همکاری
2- افزایش یا کاهش رابطه همکاری
3- بررسی مجموع ارتباطات همکاری با هدف، تصمیم یا IS
4- اجرای “استراتژی بودن” تغییرات اهمیت همکاری ها به سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS که عنصر ارادی را مدلسازی کرده اند
1- تغذیه از سیستم های BI
2- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تغییر در مقادیر KPI انجام شده توسط سیستم BI
2- اجرای “استراتژی بودن” تغییرات تعاریف KPI یا ارزیابی های جاری
2- قانون OCL برای بررسی تخلف
3- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت اهداف، تصمیم یا IS
2- افزایش یا کاهش سطح رضایت مورد نیاز
3- اجرای “استراتژی بودن” تغییرات سطح رضایت ملوب یک سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS از عنصر ارادی مدلسازی شده
3- مقایسه جفتی برای محاسبه مقادیر جدید. قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت هدف، تصمیم یا IS
2- حذف هدف، تصمیم یا IS از مدل
3- بررسی مجموع سطوح اهمیت عناصر ارادی عامل. همچنین مجموع ارتباطات خصوصیات مقصد مربوطه، اگر عملی باشند
4- اجرای “استراتژی بودن” حذف یک سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS از عنصر ارادی مدلسازی شده
2- همکاری های برتر jUCMNav
3- قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت همکاری
2- تعیین ارتباط همکاری به 0
3- بررسی مجموع سطوح اهمیت
4- اجرای “استراتژی بودن” حذف ارتباطات همکاری تا سطح بالا، سطح تصمیم، یا سطح IS از عنصر ارادی مدلسازی شده
2- قانون OCL برای بررسی تخلف
3- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- شامل سازی عامل، هدف، تصمیم، IS یا ارتباط همکاری
2- بررسی اینکه آنها با هم ارتباط دارند
3- اجرای “استراتژی بودن” اضافه سازی یک عامل، یا عنصر ارادی یا همکاری آنها به سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS
5- مطالعه موردی
ما از چارچوب BI-EAEA برای مدلسازی یک ساختار شرکتی زندگی واقعی با نام “برنامه اعطای امتیازات و همکاری ها” از یک بخش بزرگ از دولت کانادا استفاده کرده ایم. ما بر اساس بحث های انجام شده با پرسنل مسئول بخش برای ساختار شرکتی خود، در مورد توصیف برنامه ها، و توصیف فرآیند های تجاری موجود، و با استفاده از راهکار AHP-مبنای توصیف شده در بخش 33 ، مدل “سناریو بودن” را ایجاد کردیم که از اهداف تجاری، تصمیمات، IS و KPI ها تشکیل شده است. ما همچنین داده ها واقعی را برای فراهم سازی استراتژی “As Is” برای مدل جمع آوری کردیم تا بتوانیم ارزیابی آنرا ممکن سازیم. سنجش های اندازه jUCMNav نشان میدهد که مدل بصورت جزئی است که از 4 نمودار، 8 عامل، 40 عنصر ارادی، 30 شاخص، و 102 ارتباط تشکیل شده است. اثبات شده است که این مدل با قوانین OCL ما مطابقت دارد. ما سپس یک “سناریو شدن” را بر مبنای حذف با تأثیر بالقوه آن بر روی ساختارهای مدلسازی شده بررسی میکنیم.
با دامنه EA انطباقی پدیدار شونده، از مطالعه یو و همکارانش برای ارزیابی روش شناسی خود استفاده کردیم. برای شنجس و ارزیابی تجربی مدل BI-EAEA، این 12 خصوصیت مانند سوالات واکنش سبکی مقیاس لیکرت متغیر از “همه” تا “هیچکدام” کاربرد پذیر شدند. این سوالات در بخش به پرسنل داده شد، و مدل و روش شناسی به آنها ارائه شد. واکنش های آنها (که در جدول 2 بصورت خلاصه بیان شده است) ترغیب کننده است و هیچ ضعف اصلی آشکاری را نشان نمی دهد. مشاهدات غیر رسمی و مثبت در مورد چارچوب ما نیز توسط این معمارهای شرکتی ارشد فراهم شد:
– آنها از وجود سه سطح راضی بودند؛ از تجربه تا تطبیق دهی تغییرات در سطح بالا و سطح IS. اهمیت سطح تصمیم اغلب دست کم گرفته می شود، با اینحال در اینجاست که جادو رخ میدهد. ارتباطات بین این سه سطح در جایی است که ارزش واقعی این چارچوب در آنجا قرار دارد.
– با نیاز زیاد به تعداد و مقادیر در سازمان ها، KPI ها و مقادیر رضایت احتمالاً می توانند به تطبیق دهی این مسئله کمک کنند.
– ریسکی برای صرف کردن زمان زیادی برای ثبت ساختار شرکتی “As Is” در بسیاری از راهکارها وجود دارد، و ارزش کمی در این مسئله از تجربه های آنها مشاهده می گردد. آنها از BI-EAEA راضی بودند چون سرمایه گذاری در مدلسازی، حداقل می باشد.
– جدا بودن IS ممکن است خیلی تغییر پیدا کند. به نظر می رسد که این چارچوب بخوبی با این تطبیق پیدا کند. اینکار تعیین بهتر ارتباطات بین کاربردپذیری ها و تصمیمات خاص IS را نیز ممکن می سازد، اگرچه نیازمند تلاش مدلسازی بیشتری است.
– آنها از مدلسازی URN-مبنا مورد استفاده از آنچه که بصورت غیر رسمی انجام می شود راضی بودند. این چارچوب احتمالاً باعث می شود که این اتفاق سریع تر یا بصورت سیستماتیک تری رخ دهد و در عین حال توجیهی را برای تصمیمات فراهم سازد. دسترس پذیری قبلی مدلهای EA نیز می تواند مردم را قادر سازد تا “زودتر مخالفت خود را نشان دهند”، که اینکار به اجتناب از ناامیدی ها و شکست ها در بلند مدت کمک میکند.
– مدل ها (با استراتژی های GRL) را میتوان برای دنبال کردن ثبت برای تحلیل و تصمیمات نیز مورد استفاده قرار داد.
جدول 2 – ارزیابی خصوصیات BI-EAEA
6- خلاصه، محدودیت ها و جهت مطالعات آینده
این مقاله چارچوب ساختار شرکتی انطباقی هوش-فعال تجاری را مورد بحث قرار داد، که پیش بینی و پشتیبانی تغییرات ساختاری را ممکن می سازد. این چارچوب از زبان مدلسازی بعنوان پروفایلی از URN ، روش شناسی، و پشتیبانی ابزار بر مبنای jUCMNavتشکیل شده است. این چارچوب به شرکت ها کمک میکند تا روابط بین اهداف تجاری سهامداران مهم، تصمیمات گرفته شده توسط تصمیم گیرندگان در اجرای این اهداف تجاری، IS عمل کننده بعنوان منابع اطلاعات مورد استفاده توسط تصمیم گیرندگان، و شاخص های اندازه گیری 6 جنبه کارایی معمول از این IS را مدلسازی کنند. با استفاده از مدلسازی هدف GRL و استراتژی های ارزیابی در jUCMNav ، این مفاهیم و روابط آنها را می توان با واکنش و تأثیرات انطباق ارزیابی شده برای کمک به تصمیم گیری در سازمان ها مدلسازی و تحلیل کرد. ابزار BI را میتوان بعنوان راهکارهایی برای تغذیه شاخص های فعال کننده تحلیل مدل و بعنوان راهکارهای برای تجسم بیشتر و توزیع نتایج تحلیل بکار برد.
راهکار BI-EAEA ما گام مهمی را بسوی انجام EA های انطباقی نشان میدهد. BI-EAEA با تمرکز بر مدلسازی هدف و تصمیم، بررسی سیستماتیک انطباق های مختلف، و پشتیبانی ابزار برای قسمت خودکار تحلیل انطباق، در مقایسه با راهکارهای EA انطباقی دوام می آورد. BI-EAEA همچنین تا حدودی با عناصر استاندارد ISO/IEC/IEEE 42010 مورد نیاز در دیدگاه های ساختاری و زبان توصیف سارختار مطابقت دارد.
البته در این مسیر ما به چندین محدودیت برخوردیم. ما تصمیمات ترغیبی سازمان ها در مورد اهداف تجاری مد نظر قرار ندادیم، بلکه در عوض این تصمیم را بعنوان سناریوهایی از تجارت در حال پیدایش در نظر گرفتیم. سپس این سناریوها بصورت انطباق مدلسازی شدند. ساختار سوالات استفاده شده برای ارزیابی مدل، دارای نقطه مقایسه برای نتایج بدست آمده نیست. با اینکه ما می توانستیم نتایج خود را با ارزیابی تکنیک های جاری آنها مقایسه کنیم و بحث های غیر رسمی تأیید کردند که ما ارزیابی سودمند و قوی تری را در مقایسه با آنچه که در حال حاضر از آن استفاده میکنیم معرفی کرده ایم.
برای مطالعات بعدی، ساختارهای شرکتی بهتری با دامنه ها و اندازه های مختلف را باید برای تعمیم و درک بهتر موقعیت های تجاری مدلسازی و ارزیابی کند که چارچوب میتواند (یا نمی تواند) از آنها پشتیبانی کند. مدل بخش بررسی شده در اینجا نیز مسائل هزینه مربوط به تصمیمات را مد نظر قرار نداده است، بطوریکه این سوال تحقیقاتی که آیا جنبه های هزینه را باید در مدل شامل ساخت و یا بصورت جداگانه بررسی کرد. با اینکه در اینجا از GRL استفاده شده، اما بعضی از جنبه های چارچوب قابل جابجایی به زبان های مدلسازی دیگر (و خصوصاً مدل هوش تجاری) می باشد. پشتیبانی ابزار بهتر در jUCMNav برای خودکار سازی مقایسات جقتی و تحلیل AHP چیزی است که تا حد زیادی کاربرد پذیری روش مورد استفاده را افزایش میدهد.
دانلود مقاله سازمان آموزش و پرورش کردستان word دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله سازمان آموزش و پرورش کردستان word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله سازمان آموزش و پرورش کردستان word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سازمان آموزش و پرورش کردستان
مقدمه ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 5
فصل اول
برگه حسابداری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 11
واگذاری تنخواه گردان;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 15
فروش اوراق بهادار;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.16
دفتر ثبت اسناد;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.16
ماموریت کارمند;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..17
دفاتر حسابداری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..22
موازنه حسابهای دفاتر معین;;;;;;;;;;;;;;..
;;;;;;;..27
مسئول حسابداری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 29
باز نشستگان;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 29
منابع مالی سازمان;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;30
صورت مغایرت بانکی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;32
بستن حسابهای موقت ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;33
رسیدگیها ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;42
فصل دوم
کارهای ;;;;;;;;;;;;;.44
نمونه طرح پیشنهادی تحقیق ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..51
فصل سوم
نتیجه گیری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 46
منابع ومآخذ ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 48
مقدمه:
برای ثبت های حسابداری که مراحل اولیه حسابداری است نیاز به صدور برگه دفتر روزنامه و دفتر کل ودفتر معین است و برای موازنه حسابهای دفتر معین عینآ همانند دفتر کل است در اینجا کافی است که بایستی عملیات حسابهای فرعی هر حساب اصلی با
جمع آن حساب در دفتر کل برابری نمایدو مراحل انجام هزینه درسازمان آموزش و پرورش مرحله می باشد0
تامبن اعتبار و ذخیره تامین اعتباربه میزان تنخواه گردان پرداخت وحساب اسناد وصولی عامل ذیحساب به میزان کل سند هزینه می باشد0یکی از مهمترین و اساسی ترین مراحل حسابداری تهیه و تنظیم گزارشات مالی می باشد که در پایان دوره مالی به وسیله واحد حسابداری تهیه وجهت آگاهی مدیران و عامه مردم از چگونگی فعالیتهای انجام شده درسازمان آموزش و پرورش به موجب قانون منتشر می گردد0
برای محاسبه اضافه کاری کارمندان بر75/1تقسیم می گردد و ماموریتهای کارمندان باید از محل کار ثابت 30 کیلومتر دورتر باشد0
فصل اول
برگه حسابداری:
برگه حسابداری عبارت است از ورقه ای است که مبین جامع و مانع یک فعالیت مالی در یک موسسه می باشد0
برگه حسابداری از لحاظ قانونی چنین تعریف شده است:
برگه یا مدرک حساب عبارت است از نوشته ای که درآن یک یا چند داد و ستد انجام شده بمناسبت حسابهایی که بدهکار یا بستانکار شده تجزیه و صادر می شود و چنین مدرکی پس از امضای مرجع ذیحساب قابل ثبت در دفاتر معین و روزنامه و کل است0
اهمیت این فرم به مراتب بیش از سایرامور مربوط به ثبت و نگهداری حساب است و مسئولیت تشخیص بدهکاری حساب و بستانکاری حساب که در بالای برگه های حسابداری نوشته می شود با نظر رئیس حسابداری از وظایف مختص متصدی تنظیم برگه حسابداری می باشد0
بعضی از مشخصات برگه حسابداری کد رایانه ای(جزء معین و کل)عنوان سر فصل شماره ردیف می باشد:
1- تشخیص حساب بدهکار و بستانکار : از اهم وظایف متصدی تنظیم برگه حسابداری می باشد متصدی مربوطه پس از تجزیه و تحلیل حساب و تشخیص بدهکار و بستانکار آن نتیجه تشخیص خود را در سند حسابداری منعکس می کند0
عنوان سرفصل در برگه حسابداری وجود دارد مانند تنخوا گردان پرداخت کسور باز نشستگی و وصول درآمد عمومی انتقالی کسور ارسالی0
3- متصدی صدور برگه پس از ثبت اقلام دریافت یا پرداخت در ستون مربوطه ونوشتن جمع به حروف آن را امضاع نموده وپس از امضاع های مجازبرای صدور نزد متصدی دفتر صدور برگه ارسال می دارد0 تامین اعتبار و ذخیره تامین اعتبار به میزان تنخواه گردان پرداخت و حساب اسناد وصولی عامل ذیحساب به میزان کل سند هزینه می باشد0
اوراق بهادار:
ماده 46 ق.م.ع. نحوه چاپ، تحویل و نظارت بر امور چاپی اوراق بهادار را به شرح زیر تصریح نموده است0
انواع تمبر اوراقی که برای وصول درآمدهای عمومی منظور در بودجه کل کشور مورد استفاده قرار می گیرند و انواع گذرنامه، شناسنامه، سند مالکیت و همچنین سایراوراق و اسناد رسمی دولتی در شرکت سهامی چاپخانه دولتی ایران تحت نظارت هیئتی مرکب از دو نفر نماینده وزیر امور اقتصاد و دارائی و یک نفر نماینده دادستان کل کشور، یک نفر نماینده دیوان محاسبات کشور و یک نفر به انتخاب مجلس شورای اسلامی چاپ و تحویل وزارت یا موسسه دولتی زیربط می گردد0
تشخیص اوراق و اسناد مشمول این ماده با وزارت امور اقتصاد و دارائی است. هیئت وزارت مجاز است در صورت اقتضاد چاپ و تحویل تمام یا قسمتی از تمبر او
راق و اسناد را به چاپخانه اسکناس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و با چاپخانه یکی دیگر از بانکهای دولتی مسئول نماید تا تحت نظارت رئیس بانک به جای یک نفر از نمایندگان وزیر امور اقتصاد و دارائی در هیئت مذبور عضویت خواهد داشت0
سفارش تهیه کاغذ اوراق بهادار با امضاع مدیر عامل شرکت سهامی چاپخانه دولتی و رئیس هیئت نظارت به ملل می آید سفارش معمولا به کارخانجات مشهور کا
غذ سازی سایر کشورها داده می شود و زیر نظر نماینده هیئت نظارت چاپ و تحویل اوراق بهادار به نام چاپخانه دولتی به عمل خواهد آمد و هیچ یک از سازمانهای دولتی حتی سفارش و خرید کاغذ و مقوای مذبور را نخواهد داشت0 کاغذ و مقوای هر سفارش چاپ با تنظیم صورت جلسه شامل نوع تعداد برگ یا وزن و سایر مشخصات مربوط که به امضای
نماینده چاپخانه مسئول اسنادهای چاپخانه انباردار انبا
ر مشترک و یک نفر از اعضای منتخب هیئت و ناظر هیئت رسیده است تحویل نماینده چاپخانه می شود0
سر فصل هایی که برای اوراق بهادار مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
1- حساب اداره کل اوراق بهادار
2- حساب مخزن اوراق بهادار
3-حساب اوراق بهادار مصرفی
4-حساب تنخواه گردان اوراق بهادار
سرفصل های این گروه حسابها در ذیحساب های مورد استفاده قرار می گیرند که به اقتضای وظایف خود عبارت به فروش یا مصرف اوراق بهادار می نمایند ضمنا عامل فروش سفته برات و برنامه بانک ملی ایران می باشد0
درخواست اوراق بهادار:
ذیحساب دستگاه اجرائی مرکز درخواست خود را به میزان اوراق بهادار مورد نیاز به اداره کل اوراق بهادار ارسال می دارد این اداره کل درخواستهای واصله را به منظور تحویل اوراق بهادار مورد رسیدگی قرار می دهد سپس در دفتر حسابداری ثبت و با امضای رئیس اداره حسابداری و مدیر کل اوراق بهادار حواله صادر می نماید و به ضمیمه اختیار کمیسیون تحویل و توزیع اوراق بهادار قرار می دهد این کمیسیون از نماینده اداره کل اوراق بهادار نماینده هیئت نظارت و مسئول مخزن تشکیل شده است کمیسیون مذبور اوراق بهادار موضوع هر درخواست را به نماینده معرفی شده ذیحسابی مربوط تحویل داده و رسید اخذ می کند0
دو نسخه از درخواست به اداره حسابداری اوراق بهادار و یک نسخه به اداره توزیع و مغازن و دو نسخه به ذیحسابی درخواست کنند ارسال و تح
ویل می گردد اداره توزیع و مغازن اوراق بهادار در مورد درخواست نماینده های خزانه در مراکز استانهای کشور را بر اساس حواله های صادره تحت نظارت کمیسیون یاد شده به دفتر پست مستقر در محل تحویل و برنامه اخذ می نماید0 متعقبآ مشخصه برنامه پستی را طی نامه به ضمیمه دو برگ درخواست از طریق اداره حسابداری اوراق بهادار از پست یک نسخه از فرم درخواست مورد بحث را امضا نموده به اداره کل اوراق بهادارعودت می دهد بنا بر این مخزن اوراق بهادار به منزله صندوق می باشد اسناد خزانه اس
ناد بی نامی است که برای تامین احتیاجات مالی خزانه داری کل در جریان سال مالی انتشار
می یابد اوراق قرضه اوراق بی نامی است که برای قسمتی از عبارات مورد نیاز برنامه های عمرانی و دفاعی انتشار می یابد0
واگذاری تنخوا گردان:
به منظور مصرف یا فروش اوراق بهادار در واحدهای تابعه دستگاه های اجرائی مستقر در مرکز استان نمایندگی خزانه در هر استان اوراق مورد نیاز را به صورت تنخواه گردان در اختیار ذیحساب آن دستگا قرار می دهید0
فروش اوراق بهادار:
معادله جمع ارزش ریالی اوراق بهادار به فروش رفته توسط دستگاه مصرف کننده از موجودی مخزن اوراق بهادار کسر و تنخواه واگذاری ترسیم می شود وجه آن به حساب بانک تمرکز وجوه درآمد مربوط واریز می گردد با توجه به اینکه حساب جاری مذکورغیر قابل برداشت است و موجودی آن در پایان هر ماه به حساب خزانه منتقل می گردد با توجه به اینکه سال مالی برگروه حسابهای اوراق بهادار مرتبت نیست لذا تسویه تنخواه گردان اوراق بهادار نیز لزومی ندارد0
دفتر ثبت اسناد:
برای ثبت اسناد در حال راه اندازی شده که با توجه به شماره های مسلسل در دفتر مربوط به هر سند با تاریخ روز شماره ای اختصاصی میگیرد تا آن سند دوباره پرداحت نشود0
سند هزینه رسمی:
تنظیم هزینه صورتحساب و درج مبلغ بابت دستمزد یا خرید وسایل و سایر هزینه ها جهت پرداخت وجه ذیحق و ذینفع می باشد0
برگه حسابها جاری برای عملیات انتقالی: فیش حقوق که در دو برگ نوشته می شود تا کارمند بتواند مبلغ حقوق خود را از بانک مربوط دریافت نماید به این صورت یک برگ جهت بانک وبرگ دیگر برای کارمند می باشد0
برای محاسبه اضافه کاری کارمندان حقوق و مزایای مستمرکه شامل حقوق مبنا، افزایش سنواتی، فوق العاده شغل، حق مسئولیت، حداقل دریافتی که مجموعا بر175/1 تقسیم می شود تا مبلغ یک ساعت به دست آید0
ماموریت کارمند:
عبارت است از کاری مشخص که به شخص مامور واگذار می شود تا طبق مقررات اداری انجام گیرد و مامور کارمند در مقابل اجرت می گیرد که به دو صورت می باشد عادی و پیوسته البته باید محل ماموریت از اقامت وگا ه از محل کار ثابت 30 کیلومتر دورتر باشد0
سیستم پرداخـت حقوق و دستمـزد کارکنان آموزش و پرورش :
برای جبران خدمات کارکنان و پرداخت حقوق و دستمزد به آنان سیستمی که توسط سازمان بکار گرفته می شود. به هر یک از کارکنان بر مبنای ساعات حضور در محل کار حقوق و دستمزد پرداخت می شود و این از وظایف مدیریت است که اطمینان حاصل کند کارها در خلال مدت زمانی که کارکنان در محل کار حضور دارند، توسط آنان انجام می گیرد. بنابر این ، این گونه سیستم از طریق ثبت مقدار زمانی که توسط کارکنان در محل کار صرف می شود. عمل می کنند. سپس ، دستمزد متعلقه به کارکنان از طریق حاصلضرب تعداد ساعات صرف شده در نرخ قانونی دستمزد برای هرساعت محاسبه می شود .
در سیستمهای پرداخت حقوق و دستمزد بر مبنای زمان، پرداخت نرخ دستمزد بالاتر برای هر ساعت کار مازاد بر ساعات کار عادی روزانه یا هفت
گی، امری کاملا عادی و متعارف است . مبلغ مازاد بر نرخ عادی دستمزد را که در ازای ساعات کارکرد اضافی پرداخت می شود ، اصطلاحا فوق العاده اضافه کاری می نامند.
سیستم پرداخت حقوق و دستمزد بر مبنای زمان اغلب در مواردی بکار گرفته میشود که اندازه گیری بازده دشوار است نظیر پرداخت حقوق و دستمزد در قبال وظایف اداری یا در مواردی که فعالیتها به نحو قابل ملاحظه ای متنوعند، نظیر وضعیتهایی که در ماشین آلات تولیدی به طور مکرر تغییر داده می شود یا در وضعیتهایی که به کیفیت محصولات فوق العاده بها داده می شود و استفاده از سایر سیستمها ممکن است کارک
نان را در جهت اولویت دادن به سرعت تولید محصول که نتیجه آن احتمالا کاهش کیفیت محصولات و خدمات خواهد بود تشویق کند.
مثال)آقای (الف) یکی از کارکنان خطو تولید شرکت صنعتی «آلفا» است که طی هفته به طور عادی 44 ساعت کار می کند و به ازای هر ساعت کار مبلغ 4000 ریال دستمزد دریافت می دارد. چنانچه آقای (الف) ساعات اضافی کار کند به ازای هر ساعت کار اضافی، مبلغی معادل 40% مازاد بر نرخ عادی، دستمزد به وی پرداخت می شود.
آقای (الف) طی هفته اول آذرماه 2×13، 49 ساعت کار مستقیم انجام داده است دستمزد ناخالص وی به شرح زیر محاسبه می گردد :
دستمزد به نرخ عادی ریال 4000 × 49 ساعت = 196000
فوق العاده اضافه کاری 40% × 4000 × 5 = 8000
دفتر روزنامه:
بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم دفتر روزنامه دفتری است که اشخاص حقوقی یا حقیقی کلیه عملیات مالی و پولی خود را اعم از خرید و فروش و دیون مطالبات و ظهر نویسی و هر گونه فعالیتی که ایجاد دین یا طلب کند و سایر عملیات محاسباتی که طبق اصول حسابداری و عرف متداول دفترداری در پایان دوره مالی برای تنظیم حساب سود و زیان و ترازنامه لازم است0
بلا استثنا به ترتیب تاریخ وقوع در آن ثبت کند و می تواند گفت دفتر روزنامه دفتری است که کلیه فعالیت مالی در هر موئسسه به ترتیب تاریخ وقوع و با توجه به جنبه بدهکار و بستانکارثبت و توضیح داده می شود و هر چند یکبار که بموجب قانون
حداکثر تا پانزه هم ماه بعد تعیین شده است می بایست به حسابها و سرفصل های مربوط در دفتر کل نقل شود بدین ترتیب کلیه معاملات سازمان آموزش و پرورش باید در همان روز انجام در دفتر روزنامه ثبت شود- ولی به موجب قانون تاریخ مندرج درمدارک یا فاکتور فروش یا خرید و غیره و ملاک قطعی تاخیر تحریر شناخته نمی شود و هر گاه انجام و ختم معامله با توجه به طرز و سیستم کار موسسه تابع تشریفات و طی مراحلی باشد تا معامله آماده برای ثبت در دفتر روز نامه شود و فاصله بین تاریخ فاکتور با مدارک و روز آماده شدن معامله برای ثبت در دفترمذبور تاخیر ثبت تلقی نخواهد شد دفتر روزنامه انواع مختلفی دارد که
ساده ترین و متداول ترین نوع آن دفتر روزنامه ای است که آن را دفتر روزنامه ایتالیایی می نامند این دفتر روزنامه 6 ستون وارد که به ترتیب عبارتند از شماره یا ردیف – شماره برگ حسابداری – شماره دفتر کل – شرح –مبلغ جزء مبلغ کل که بدهکار و بستانکار تقسیم می گردد پس از اینکه کلیه برگها در دفتر صدور برگه به ثبت رسید و شماره و تاریخ دفتر مذکور بر روی آنها نوشته شد ابتدا برگهای بستانکار و بدهکار را از یکدیگر جدا نموده و هر گروه را مجددا به ترتیب سرفصل حسابهای دفتر کل از یکدیگر جدا می نمائیم و سپس
هر دسته را جداگانه در دفتر روزنامه می نویسیم در دفتر روزنامه برای هر دسته یک شماره ردیف اختصاص داده می شود شماره ردیف دفتر روز نامه از یک در اول سال شروع شده و پشت سر هم تا پایان سال ادامه خواهند داشت این شماره بر روی برگ های حسابداری مقابل شماره دفتر روزنامه نوشته می شود بنا به این منظور از شما
ره دفتر روزنامه که بر روی برگه های حسابداری نوشته شده شماره ردیف دفتر روزنامه است شماره صفحه دفترروزنامه همچنین دردفتر روز نامه در ستون مربوط به شماره برگه حسابداری شماره برگه نوشته می شود در ستون شرح دفتر روز نامه بایستی توضیح کافی و جامع نوشته شود به طور خلاصه می توان گفت دفتر روزنامه دفتری است که فعالیت های مقدماتی در آنها ثبت و به طور مناسبی برای وارد کردن در دفتر کل طبقه بندی می شود دفاتر روزنامه دو ستونی و هم چنین چند ستونی هم وجود دارد که معروف است که دفتر مشترک روزنامه و کل که بعضی از ستونهای آن را برای ثبت اقلامی اختصا
ص می دهند که حجم عملیات آن زیاد باشد جمع در ستون بدهکار و بستانکار دفتر روزنامه نه تنها بایست با یکدیگر برابر باشد بلکه می با یست با جمع ستون بدهکار بستانکار در دفتر صدور برگه نیز برابر نماید .
دفتر روزنامه
شماره ردیف تاریخ شرح بدهکار بستانکار
روز ماه ریال ریال
ترتیب نوشتن رویداد مالی در دفتر روزنامه عبارت است از :
1- تاریخ رویداد مالی
2- عنوان حسابی که بدهکار می شود ثبت مبلغ بدهکار در ستون بدهکار
3- عنوان حسابی که بستانکار می شود ثبت مبلغ بستانکار در ستون بستانکار
4- شرح مختصری از رویداد مالی
در تحریر دفتر روزنامه نکات زیر باید دعایت شود :
• بیش از آن که معادله ای در دفتر روزنامه ثبت
شود باید تمام صفحات آن را شماره گذاری کرد .
هیچ یک از صفحات دفتر روزنامه نباید باطل یا از آن خارج شود .
• معادلات باید در روزی که واقع می شود در دفتر روزنامه ثبت می شود .
• دفتر یاید بسیار پاکیزه نگهداری شود .
• مطالب و ارقام باید با خطی خوانا و با قلم نوشته شود .
• هیچ مطلبی نباید بین سطور و یا در حاشیه نوشته شود .
• از قلم خوردگی باید اجتناب شود مگر در موارد استثنایی و تنها برای تصحیح اشتباه .
• مطالب نوشته شده را به هیچ وجه نباید پاک کرد ، تراشید یا با مواد شیمیایی و نظایر آن محو کرد .
• تمام اطلاعات مربوط به یک معامله باید در یک صفحه دفتر روزنامه نوشته شود .
• اگر جای کافی برای ثبت کامل یک معامله در صفحه ای از دفتر روزنامه وجود نداشت جای خالی بستر و معامله در صفحه بعد نوشته شود .
در کتابی دیگر دفتر روزنامه را طور دیگری تعریف کرده : دفتر روزنامه دفتری است که معاملات و عملیات مالی یک موسسه بطور روزنامه و به ترتیب تاریخ وقوع در آن ثبت می شود .
دفتر کل:
دفترکل دفتری است که به حسابهای اصلی اختصاص داشته و کلیه حسابها در این دفتر تحت سرفصل های معین متمرکز می شود0 که موجب قانون(
1) دفتر کل دفتری است که کلیه عملیات ثبت شده در دفتر یا دفاتر روزنامه بر حسب سر فصل یا که گزاری حسابهادرصفحات مخصوص آن ثبت می شود صفحات دفتر کل بایستی با توجه احتیاجات شهر داری ها صورت بگیرد این تقسیم بندی قبل از شروع سال انجام شده و فهرست آن در ابتدای دفتر منعکس می شود تا راهنمای مراجعه کنندگان باشد0
انواع سرفصل هایی که در دفتر کل شهرداری ها مورد استفاده است به دو دسته قابل تفکیک است اول: حسابهای دائمی یا حقیقی که مانده آنها از یک دوره ی مالی به دوره مالی دیگر انتقال داده می شود شامل: حساب صندوق – تنخواه گردان –بانک –استفاده دریافتی – بدهکاران –موجودی انبار و;
دوم : حسابهای موقت یا اسمی که در یک دوره مالی به دوره مالی به وجود آمده و در پایان همان دوره به حساب درآمد و هزینه بسته می شود و مانده اینگونه حسابها به سال بعد نقل نخواهند شد مانند حساب هزینه های انجام شده و درآمدهای وصول شده در این دوره مالی در کلیه عملیات دفتر داری دوبل بایستی روزانه انجام شود بنا بر این تاریخ دفتر کل با تاریخ دفتر روزنامه و دفتر صدور برگه یکسان خواهد بود در ستون- شماره دفتر روز
نامه- شماره ردیف دفتر روزنامه نوشته می شود شماره صفحه مربوط در دفتر کل نیز مقابل شماره ردیف دفتر روزنامه در ستون شماره صفحه کل – دفتر روزنامه نوشته می شود .
در ستون شرح دفتر کل تنها جمله – به شرح روزنامه—کافی است0 ارقامی که در ستون جزء دفتر روزنامه نوشته شده به هیچ وجه در دفتر کل نوشته نخواهد شد وارقامی که در ستون مبلغ دفتر کل نوشته می شود عبارت است از ارقام ستون های بدهک
ار و یا بستانکار دفتر روزنامه و هر رقمی که در ستون بدهکار و یا بستانکار نوشته می شود بایستی بلا فاصله با آخرین رقم همان ستون در قسمت مانده جمع شود و یا از آخرین رقم ستون دیگری کسر شود تا به هر حال آخرین رقم قسمت نتیجه نهائی آن حساب بخصوص بدست آید معمولا دفتر کل از روی دفتر روزنامه نوشته شده ولی در مواردی که برای حساب دفتر معن نگهداری نمی شود دفتر کل مستقیمآ از روی برگهای حسابداری نوشته می شود در این موارد مقابل شماره دفتر معین که پایین برگهای حسابداری نوشته شده شماره صفحه دفتر کل نوشته خواهد شد0
در دفتر کل برای هر سر فصل حساب جداگانهای باز می شوددر ستون تاریخ در دفتر کل بایستی تاریخ ثبت دفتر روزنامه که همان تاریخ برگه ها می باشد نوشته شود0
هر یک از حسابهای دفتر کل را حساب اصلی یا حساب کنترل می نامند و به حسابهای دفتر معین که در قالب حساب اصلی نگهداری می شود حسابهای فرعی گفته می شود0
در دفتر کل هر حساب همانند حساب T دو طرف راست و چپ دارد که بدهکار و بستانکار نامیده می شود .
دفتر کل
شماره ردیف تاریخ شرح بدهکار بستانکار تشخیص باقیمانده
روز ماه
در نگهداری و نوشتن دفتر کل باید نکاتی بشرح زیر مورد ملاحظه قرار گیرد :
1- شماره گذاری صفحات دفتر کل از رقم یک شروع و به ترتیب ادامه یابد .
2- برای هر یک از حساب های دفتر کل با توجه به حجم فعالیت یک یا جند صفحه جداگانه اختصاص داده شود . معمولا صفحات ابتدایی دفتر کل به حساب های دارایی اختصاص می یابد حسابهای بدهی و سرمایه به ترتیب بعد از حسابهای دارایی قرار می
گیرد .
پس از آماده سازی دفتر کل می توان رویدادهای مالی را که در دفتر روزنامه نوشته شده اند در دفتر کل ثبت کرد . همیشه نوشتن دفتر کل بعد از ثبت رویدادهای مالی در دفتر روزنامه انجام می گیرد بنابراین هیچ رویدادی در دفتر کل نوشته نمی شود مگر آنکه قبلا در دفتر روزنامه ثبت شده باشد .
برای ثبت رویدادهای مالی در دفتر کل ابتدا رویداد مالی ثبت
شده در دفتر روزنامه مشخص و سپس مراحل انتقال به ترتیب زیر انجام می شود :
1- پیدا کردن صفحه حسابی که در دفتر روزنامه بدهکار شده است .
2- نوشتن شماره رویداد مالی ( شماره روزنامه ) در ستـون مـربـوطه در حسـاب
دفتر کل .
3- ثبت تاریخ رویداد مالی در ستون تاریخ .
4- درج مبلغ بدهکار در ستون بدهکار .
5- نوشتن شرح مختصری از رویداد مالی در ستون شرح .
6- نوشتن شماره صفحه دفتر روزنامه در ستون عطف حساب .
7- درج شماره صفحه ای از دفتر کل که دریف بدهکار رویداد مالی درآن نوشته شده در ستون عطف دفتر روزنامه .
8- محاسبه و نوشتن مانده حساب در ستون مربوطه .
9- تعیین نوع مانده حساب در ستون تشخیص با نوشتن کلمه “ بد “ به جای بدهکار یا “ بس” به جای بستانکار .
دفتر معین:
دفتر معین دفتری است که حسابهای فرعی هر کدام جدشود و این دفتر شامل حسابهای فرعی مربوط به آن حساب اصلی خواهد بود. قانون دفتر معین را چنین تعریف می نماید:
دفتر معین دفتری است که برای تفکیک و مجزا ساختن هر یک از حساب های دفتر کل بر حسب مقتضیات و شرایط حساب ممکن است نگه داری شود0
دفاتر معین از روی برگه های حسابداری نوشته می شود و شماره مربوط به هر حساب فرعی نیز بر روی برگه در قسمت شماره دفتر معین نوشته می شود تا معلوم شود که برگهای حسابداری در دفتر معین نوشته شده است .
دفترمعین
شماره سند تاریخ شماره انبار شرح واردات ارزش ریال موجودی هزینه کالا ارزش ریال
روز ماه
3
6 1
1 خرید از شرکت ;; ** * ***
دفتر معین دفتری است که برای تفکیک و مجزا ساختن هر یک از حساب های دفتر کل بر حسب مقتضیات و شرایط حساب ممکن است نگه داری شود0
کارتهای حساب در حکم دفاتر معین است نگه داری دفاتر معین بستگی کامل به احتیاجات اداره سازمان جهادکشاورزی دارد و در صورتی که اقلام مربوط به یک حساب اصلی متعدد نباشد و یا حساب فرعی نداشته باشد نیازی به نگه داری دفتر معین
نخواهد بود مانند حساب درآمد و هزینه و ;
دفاتر معین از روی برگه های حسابداری نوشته می شود و شماره مربوط به هر حساب فرعی نیز بر روی برگه در قسمت شماره دفتر معین نوشته می شود تا معلوم شود که برگهای حسابداری در دفتر معین نوشته شده است تقسیم صفحات دفاتر م
ین به حسابهای فرعی بستگی کامل به احتیاجات اداره سازمان جهادکشاورزی دارد و بایستی بنیاد سازمان جهادکشاورزی قبل از آغاز سال جدید دفاتر جدید را با توجه به تجربیات گذشته تقسیم بندی نموده و فهرست آن را در ابتدای دفتر منعکس نماید تا راهنمای مراجعه کنندگان به دفتر و حسابها باشد اینگونه حسابها است که در واقع بایستی صحیحآ و به جای خود نگه داری شود و تمام این تشریفات و سایر دفاتر و اوراق برای صحت ثبت این گونه حسابها می باشد0
موازنه حسابهای دفاترمعین:
موازنه حسابهای دفاتر معین عینا به شرحی است که برای دفتر کل به تفصیل بیان شده است در اینجا کافی است یادآور شویم که بایستی عملیات حسابهای فرعی هر حساب اصلی با جمع آن حساب در دفتر کل برابری نماید:
دفتر معین بانک – شامل کلیه حسابهائی که از طرف
سازمان آموزش و پرورش در بانک افتتاح می شود – مانند حساب جاری بانک درآمدها دفتر معین سپرده— که برای هرسپرده گزار می بایست سرفصل جدا گانه اختصاص داده شود
دفتر معین پیش پرداختها ، که به همان ترتیب می بایست برای پیش پرداخت گیرنده و به نام سر فصل جداگانه اختصاص داده می شود دفتر معین درآمدها ، برای هر یک از منابع درآمد در سازمان آموزش وپرورش صفحه یا صفحات جدا گانه ای اختصاص می یابددفتر معین بدهکار ، برای هر واحد بدهکار صفحه یا صفحات جدا گانه اختصاص داده می شاب ادارات دولتی از جمله اجرائیات، مالیات و دارائی ، کسورات باز نشستگی، بیمه وصولی و برای هر وصول صفحه جداگانه ای اختصاص می یابد0
نمونه وظایف و مسئولیتهای هر یک از واحد های حسابداری:
عامل ذیحساب نظارت و مراقبت بر تنظیم حساب ماهانه و کنترل و ارسال آن با اسناد و مدارک مربوط به آن مراجعه ذیحساب و همچنین مراقبت در حسن اجرای بودجه برنامه های مراقبت در وصول درآمدها برابر مقررات و پرداخت مخارج در حدود اعتبارات مصوب با رعایت کامل قوانین مربوط اجرای قرارها و داد نامه های صادره از دیوان محاسبات یا سایر مراجعه دیگررفع نقص اسناد
و صورت حساب وام خواهی شده تهیه صورت تفریع بودجه کامل مورد عمل حوزه ذیحسابی و ارسال آن به مراجعه زیربط تنظیم و ارسال صورت مجالس تحویل و تحول در موقع تغییر سمت با رعایت مقررات جهت استخضارمقام مافوق اداره امور واحد ذیحسابی و ارائه راهنمائی های لازم به کارکنان تحت سرپرستی .
مسئول حسابداری:
ثبت اقلام از روی برگهای محاسباتی در دفتر صدور برگه و انتقال آنها به دفاتر روزنامه معین اعتبارات و تعهدات و دفتر کلتهیه و تنظیم لیست حقوق و اعلامیه ، چک برگهای محاسباتی و کنترل حسابهای مربوط به منظور رفع اختلاف رسیدگی به فیش پرداختها و علل حسابها و اسناد و مدارک مربوط از نظر رعایت و اجرای قانون و مقررات مالی انجام امور مربوط به تشخیص و تعیین سر فصل حساب تراز عملیات تهیه و تنظیم حساب رسیدگی و اظهار نظر و اقدام در مورد مسائل و پرونده های مشکل مالی و حسابداری ماهانه در موئد مقرر و امضاء آنهاراهنمائی و کنترل کار حسابداران و تقسیم کار بین آنها و برسی صورت حسابهای تنظیم شده تهیه و تنظیم پیش نویسی دستورات و فرمهای محاسباتی گزارشهای لازم و بودجه تفصیلی نظارت و مراقبت در حسن اجرائی بودجه برنامه ، جریان امورو واحد یا واحدهای تحت سرپرستی، اتخاذ و ارائه راهنمائی های لازم به منظور بالا بردن سطح معلومات کارکنان واحد یا واحدهای تابع در جهت بهبود امور جاری شرک
ت در کمیسیون های مربوط همکاری در تهیه نامه ها بخش نامه هامطالعه قوانین بودجه و س
ایر قوانین و مقررات مالی و اظهار نظر در مورد نحوه اجرای آنها .
بازنشستگان و موظفین:
تعریف بازنشسته : برابر بند ماده 124 ق10 ک. وضع مستخدمی است که طبق قانو
ن به موجب حکم رسمی مراجعه صلاحیتدار از حقوق باز نشستگی استفاده می کند
تعریف وظیفه بگیر(موظفین ) : برابر بند ماده 124 ق10 ک. وضع مستخدمی است که طبق مفاد مواد 79 و 80 قادر به کار کردن نبوده و از حقوق وظیفه در این قانون استفاده می کند علاوه بر بند مذبور به وراث قانونی طبقه اول مستخدمی رسمی یا بازنشستگی مشمول قانون مذکور نیز موظف و یا وظیفه بگیر یا مستمر بگیر می گویند0
سازمان بازنشستگی کشور:
این سازمان در اجرای ماده 70 ق 10 ک در سال 1354 ایجاد گردیده و کلیه امور مربوط به بازنشستگان و موظفین مشمول قانون استخدام کشوری در آن متمرکز شده است
در واقع سازمان مذبور مرجع رسمی دریافت و پرداخت حقوق بازنشستگان و موظفین و رسیدگی به امور آنها می باشد0
منابع مالی سازمان:
به منظور پرداخت حقوق بازنشستگان و موظفین و منابع مایل سازمان از دو محل تامین می گردد .
در اجرای ماده 71 ق 10 ک. دستگاه های اجرائی مشمول قانون مذبور می کند هر ما
ه 9% از جمع حقوق و مزایا ی مستمر کارکنان رسمی خود را کسر و بابت سهم مستخدمین به صندوق بازنشستگی کشور بپردازد .
در اجرای ماده 71 ق 10 ک. دستگاه های اجرائی مشمول قانون مذبور مکلفند علاوه بر کسور بند یک هر ماه مبلغی معادل 9 % حقوق مستخدمین رسمی خود را به صندوق باز نشستگی کشور بپردازند0
فصل دوم
صورت مغایرت بانکی:
بانکها طبق روش معمول در پایان هر ماه صورت حسابی که حاوی کلیه عملیات مربوط به حساب جاری می باشد برای سازمان آموزش و پرورش ارسال می دارندکه غالبا مانده صورت ارسالی توسط بانک با مانده حساب بانک در دفتر سازمان آموزش و پرورش تطبیق نمی کند و این مغایرت ناشی از موارد زیر است:
الف) عملیاتی که به وسیله بانک به حساب جاری منظور ولی در دفاتر بنیاد عمل نشده است
برداشتها : ممکن است برداشتهائی که توسط بانک بابت هزینه های بانکی یا بهای دسته چک از حساب جاری به عمل آید که اعلامیه آن به سازمان نرسیده باشد که در این حالت بین صورت حساب بانکی و بنیاد اختلاف وجود خواهد داشت0
واریزی ها: ممکن است وجوهی توسط مردی یا اشخاص دیگر به حساب جاری سازمان واریز شده باشد ولی اعلامیه بانکی آن برای ثبت در دفاتر مالی سازمان ارسال نشده باشد که در این صورت نیز صورت حساب بانکی یا دفتر سازمان مطابقت نخواهد نمود0
اشتباهات : هر چند سیستم کار بانک به طریقی است که اشتباه در عملیات بانکی به ندرت اتفاق می افتد معهذا این احتمال وجود دارد گه بانک به جای حساب جاری سامان حساب اداره دیگری را بدهکار یا بستانکار نماید که این خود باعث مغایرت در صورتحساب بانک دفاتر سازمان می باشد.
بستن حسابهای موقت در پایان دوره:
حسابهای موقت یا حسابهای اسمی به سرفصل های از دفتر کل اطلاق می گردد که در اول دوره ایجاد و در پایان همان دوره بسته می شود. مانده حساب درآمد وصول شده و هزینه های انجام شده یا به عبارت دیگرحسابهای موقت در موئسسات بازرگانی و انتفاعی در پایان دوره به حساب عملکرد و سود وزیان بسته می شود تا بدینوسیله سود یا زیان ویژه
که تاثیر مستقیم در سرمایه موسسه خواهد داشت تعیین گردد ول
ی در موئسسات غیر انتفاعی و فاقد سرمایه مانند موسسات دولتی مانده اینگونه حسابها در پایان دوره بجای حساب سود و زیان به حساب درآمد و هزینه بسته می شود تا بدین وسیله کسری یا مازاد حاصله که تاثیر مستقیم در حساب مازاد تخصیص نیافته دارد مشخص گردد حساب مازاد تخصیص
نیافته را به سرمایه و حساب مازاد تخصیص یافته و درآمد و هزینه را می توان به ترتیب به حساب اندوخته حساب سود و زیان تعبیر نمود.
درسیستم حسابداری تملک دارییهای وقتی سندی که توسط شهرستان /منطقه /ناحیه تهیه و تنظیم شده باشد البته در چهار چوب موافقت نامه ها و تخصیص ها اعلام شده سند جهت به هزینه گرفتن به استان ارسال می گردد.
1: در ابتدا توسط ذیحسابی دستور داده می شود.
2: وقتی که سند دستور داده شد برای شماره به دفتر ذیحسابی می رود ودر آنجا شماره می گردد.
3: پس از اینکه سند شماره شد به کارشناس تملک د
ارایی های سرمایه ای ارسال می گردد.
4: درکارشناس تملک داراییهای سرمایه ای سند رسیدگی
می گردد.
5: پس از اینکه سند رسیدگی شد و مشکلی نداشته باشد و با مقررات و موافقت نامه ها مغایرت نداشته باشد برگه حسابداری آن نوشته و بر روی سند ا
لصا ق می گردد.
6: پس ازاینکه نوشته شد توسط کارشناسان تملک داراییهای سرمایه ای امضاء و در دفاتر مالی و اعتباری و پروژها ثبت می گردد.
7: سندی که برگه حسابداری الصاق شد برای امضاء به ذیحسابی سازمان ارسال می گردد.
8: سند پس از اینکه امضاء شد به واحد صدور چک ارسال می گردد.
9: سندی که چک آن صادر شده باشد برای امضاء به ذیحسابی ارسال می گردد.
10: پس از اینکه چک توست ذیحسابی سند برای امضاء
تائید معاون مالی یا ریاست سازمان ارسال و آنها هم سند و هم چک را امضاء می نمایند.
11: سند امضاء شده توسط ریاست محترم سازمان یا معاون پشتیبانی برای جدا کردن برگه و شماره به ذیحسابی ارسال می گردد.
12: چک از سند جدا و توسط رابط به بانک ارسا ل می گردد و ما بقی سند به کارشناس تملک داراییهای سرمایه ای عود ت می گردد.
13: سند برگشت داده شده برای رسیدگی به دیوان محاسبات واقع در سازمان ارسال می شود.
14: پس از اینکه سند توسط دیوان محاسبات رسیدگی
مجدد گردید به بایگانی ارسال و برای همیشه بایگانی م
ی شود.
دانلود مقاله ترجمه انحصار در مقابل رقابت در تنظیم استانداردهای حسابداری word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ترجمه انحصار در مقابل رقابت در تنظیم استانداردهای حسابداری word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه انحصار در مقابل رقابت در تنظیم استانداردهای حسابداری word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
انحصار در مقابل رقابت در تنظیم استانداردهای حسابداری
کریم جمال و شیام ساندر
استانداردهای حسابداری مالی توسط سازمان هایی تعیین می گردد که درجه بالایی از قدرت انحصار فروش را از طرف دولت های مختلف در اختیار دارند. با اینکه بحث های زیادی در مورد مزایای انحصارات ملی (همچون هیئت استانداردهای حسابداری مالی ایالات متحده (FASB)) در مقابل انحصارات بین المللی (همچون هیئت استانداردهای حسابداری بین المللی (IASB)) صورت گرفته است، با اینحال توجه کمی به مزایای استفاده سازمان های با تنظیم استاندارد رقابتی (SSO)
برای تنظیم استانداردهای حسابداری شده است. ما فرآیندهای تنظیم استانداردFASB/IASB را با فرآیندهای چهار SSO تکنولوژی-محور مقایسه می کنیم تا بتوانیم نقش رقابت را ارزیابی کنیم. ما همچنین مطالعه موردی را در مورد استانداردهای رقابتی و انحصار در ارتباط تلفنی نیز انجام دادیم. هم ارتباط تلفنی و هم حسابداری بهره هایی از این هماهنگی بدست آوردند، و ما از بحث های مشابهی در مورد اعطای یک انحصار فروش به SSO های ترتیبی برای آنها استفاده کردیم. نتایج ما نشان داد که گروهی از داوطلبان که با انحصار ضمانت های اجرایی دولتی برای اتحاد ارتباطات بین المللی رقابت می کردند،
صنعت تلفن را شکل دادند. بخاطر همین رقابت استانداردها، ما اکنون می توانیم از ارتباط تصویری اینترنتی رایگان استفاده کنیم و صرفه جویی زیادی در هزینه مکالمه های خود داشته باشیم. ما در مورد مفاهیم تنظیم استاندارد حسابداری نیز بحث می کنیم.
کلمات کلیدی: هماهنگی، کیفیت، تکنولوژی، ارتباط تلفنی، اثرات خارجی شبکه، IETF، ITU-T، شبکه های P2P، Skype، گوگل تاک (Google Talk)
حرفه حسابداری بر مبنای این فرضیه عمل می کند که بهتر است (و یا حتی ضروری است) که یک انحصار قانونی را به یک سازمان با تنظیم استاندارد (SSO) واگذار کنیم تا بدینوسیله استانداردهای حرفه ای آنرا تعیین کنیم. همچنین مقالات مربوط به تحقیقات حسابداری اغلب انحصار قانونی دولتی را بعنوان یک عامل ضروری برای ایجاد وضعیت، قانونی بودن، و قدرت بازاری حرفه حسابداری در نظر می گیرند. با اینکه بحث هایی در مورد اختیار قانونی وجود دارد که انحصار به SSO واگذار شود، با اینحال تمایل اعطای یک انحصار بندرت مورد سوال و بررسی قرار می گیرد. بخاطر فراوانی انحصارات در اغلب کشورها، به سختی می توان اعتبار و پیامدهای این فرضیه را با محدود کردن توجه یک فرد به SSO های حسابداری ارزیابی کرد. بنابراین ما مدارک مربوط به تکنیک های تنظیم استانداردSSO های دارای تنظیم استاندارد برای ارتباط تلفنی اینترنتی را در تلاش برای بدست آوردن آگاهی در مورد مزایای نسبی معرفی بعضی از استانداردهای رقابتی در حسابداری بررسی میکنیم.
استانداردهای گزارش دهی مالی را می توان توسط وجود اثرات شبکه ای تعریف شده بعنوان افزایش حاشیه ای در استفاده از یک محصول برای یک کاربر تنظیم کرد، وقتی که تعداد کاربران دیگر تغییر پیدا می کند. در گزارش دهی مالی وقتی که یک شرکت دیگر خود را با یک سیستم گزارش دهی مالی مشخص مطابقت می دهد، همه شرکت ها و سرمایه گذاران در این سیستم از حیطه گسترش یافته آن نفع می برند. چون اقتصادهای دارای اثرات خارجی شبکه ای تحت تاثیر ظاهر موفقیت آمیز، انعام و اثرات ثابت قرار دارند، بنابراین رقابت بازار به تنهایی نمی تواند بهینگی نتایج را تضمین کند. وقتی که اثرات خارجی شبکه ای به اندازه کافی بزرگ باشند، اقدامات تنظیمی به شکل استانداردهای انتخاب شده از خارج از بازار و منفعت گیر از اقتصاد می تواند نتایج پارتوی بهتری را ایجاد کند.
ادعای مشابهی در مورد اثرات خارجی شبکه ای را می توان در مورد بسیاری از خدمات اطلاعاتی دارای شبکه متصل (مانند ارتباط تلفنی اینترنتی) بیان کرد. اضافه شدن هر کاربر به یک شبکه تلفنی، باعث می شود که بقیه هم بخواهند که به این شبکه وارد شوند و با افراد بیشتری در ارتباط باشند. جالب اینکه هم حسابداری و هم ارتباطات تقریباً در هر حوزه قانونی در جهان تنظیم می گردند.
مباحثات پشتیبان برای انحصار فروش برای SSO ها شامل پیچیدگی (کاربران با استانداردهای متعدد گیج می شوند)، کیفیت (SSO های رقیب با هم رقابت می کنند)، و بهره از هماهنگی می باشد که باعث ایجاد یک سری استانداردهای ثابت و هماهنگ می گردد. همچنین، بعضی ها تصور می کنند که انحصار، وضعیت و قانونی بودن را به حرفه حسابداری می دهد، خصوصاً بخاطر اینکه این انحصار توسط تمایل برای ایجاد یک منفعت عمومی تحریک می گردد. این مسائل باعث شده است که بسیاری از دانشمندان هر گونه مزایایی را کاهش دهند که ممکن است از رقابت بدست آید (برای مثال از طریق تجربه و مقایسه برای ایجاد استانداردهای بهتر). در بعضی از کشورها افرادی که استانداردها را تنظیم می کنند، انتخاب های محدودی از استانداردهای حسابداری دارند (برای مثال از سال 2008 اسالات متحده به متقاضیان خارجی اجازه داده است تا از IFRS یا US GAAP استفاده کنند، یا کانادا در حال حاضر به همه شرکت های ثبت شده در لیست بورس سهام ایالات متخده اجازه میدهد که از IFRS یا US GAAP استفاده کنند، و شرکت های خصوصی هم اجازه دارند که از IFRS یا استانداردهای حسابداری کانادا برای مؤسسات خصوصی استفاده کنند). از لحاظ تحقیقاتی توجه کمی به درک این مسئله داده شده است که رقابت استانداردها چطور در بخش های مختلف اقتصاد عمل میکند و چطور می تواند در حسابداری عمل کند.
مطالعه حاضر مدارکی را در مورد فرآیندهای تنظیم استاندارد یک تنظیم کننده استاندارد حسابداری و سه تنظیم کننده استاندارد غیر حسابداری ارائه میدهد. با اینکه حسابداری و ارتباط تلفنی هر دو دارای اثرات خارجی شبکه و تنظیم کننده های فدرال هستند، با اینحال تاریخچه تنظیمی متفاوتی با هم دارند. حسابداری دارای تاریخچه “آژیر آتش نشانی” است که تنظیم کننده ها نسبتاً غیرفعال باقی می مانند تا اینکه یک رسوایی مقررات و اقدامات جدیدی را ایجاد میکند. برای ارتباط تلفنی اینترنتی، FCC از راهکار “hands-off” (=دست نزنید) استفاده کرد چون کنگره نمی خواست که اینترنت با قوانین
محدود گردد. از زمان وضع قوانین امنیتی در سالهای 1933 و 1934، این راهکار به SSO های خصوصی اجازه داد تا در تنظیم استانداردها برای ارتباط تلفنی اینترنتی به شیوه ای با هم رقابت کنند که در حسابداری مجاز نیست. علیرغم ادعاهای زیاد که رقابت منجر به مسابقه خواهد شد، مطالعات قبلی رقابت تنظیمی در تجارت الکترونیکی و بازار درجه بندی کارت های بیس بال موفق نشدند که در اثر فشار رقابت به هیچ مسابقه ای دست پیدا کنند. برای بررسی پتانسیل استانداردهای بهتر
در یک محیط که تصور می شود از استانداردهای هماهنگی نفع می برد، ما یک مطالعه موردی از ارتباط تلفنی اینترنتی را معرفی میکنیم. این مثال نشان میدهد که رقابت در تنظیم استاندارد می تواند بهره های زیادی را حاصل دهد، حتی زمانیکه یک انحصار SSO ناگزیر وجود دارد که استانداردهای کیفیت بالایی را ایجاد میکند. حتی زمانیکه یک انحصار عملکرد خوبی داشته باشد، رقابت بهتر هم خواهد بود.
بررسی گسترده تکنیک های تنظیم استاندارد در اقتصاد ایالات متحده که در این مقاله معرفی شده است، چندین مسئله مهم را پیش می آورد که مربوط به تنظیم استاندارد حسابداری است. اول اینکه، هیئت های تنظیم استاندارد در حوزه های قانونی دیگر فرآیندهای مشورتی ماهرانه ای دارند و قادر هستند که موکلان خود را شامل سازند و استانداردهای کیفیت بالایی را ایجاد کنند بدون اینکه از ضمانت اجرایی دولتی، بازرسی، یا تهدید برای تنبیه استفاده کنند. با اینکه قانون اساسی
ایالات متحده، دولت آمریکا را وادار می سازد تا “تأمین حقوق و آزادی افراد” را اتخاذ کند، با اینحال این قانون از سوی تنظیم کننده های استانداردهای خصوصی کپی شده است؛ مکانیزم های “تأمین حقوق و آزادی افراد” مختص به SSO هایی نیستند که تحت فرمان تنظیمی دولت عمل میکنند. تنظیم کننده های استانداردهای خصوصی این را به نفع خود می بینند که با موکلان خود مشورت و همکاری داشته باشند. ایجاد استانداردها، بازبینی، آزمایش میدانی، رای دهی، و تکنیک های اتخاذ تا حد زیادی متغیر است. SSO ها در حوزه های دیگر بر خلاف حسابداری، اغلب از قوانین و رقابت برای شناسایی و توسعه استانداردهای خوب، و بهبود استانداردهای موجود استفاده میکنند.
حتی اگر انحصار SSO ناگزیر عملکرد خوبی داشته باشد، تنظیم بهتر استانداردها می تواند از یک سیستم رقابتی ایجاد گردد. در اکثر دفاتر SSO بین المللی – که موضوع مطالعه موردی در این مقاله است – مدت ها است که تنظیم کننده استاندارد موفقی بوده است. با 191 کشور عضو که هزینه می پردازند، تاریخچه بلند از سال 1863، و اسناد ثبت شده تاییدی، استانداردهای ITU امکان ایجاد یک سیستم ارتباط تلفنی جهانی قابل اطمینان را ایجاد کرده است، و تقریباً از هر لحاظی بصورت موفق عمل کرده است.
افراد می توانند از طریق یک تکنولوژی قابل اطمینان که نسبت به تغییرات تکنولوژیکی واکنش سریعی نشان داده است
، ارتباط صوتی را در هر نقطه ای از جهان داشته باشند. با اینحال مشخص شد که یک ساختمان-تعویضی-بسته-متناوب با هزینه کمتر و هماهنگی آسان تر با اینترنت، ارسال پیام های فوری و مدل ها و ایجاد گروه های دوستانه را ممکن ساخت. انتقال صنعت ارتباطات از شبکه های مدار به شبکه های تعویضی-بسته توسط فعالیت های یک تنظیم کننده استاندارد رقابتی آسان تر شده است که دارای هیچ پشتیبانی دولتی و رسمی، هیچگونه تهدید ضمانت اجرایی، و عدم توانایی برای وادار کردن افراد برای استفاده از استانداردهای آن نبود. IETF موفق شد، نه بخاطر اینکه تلاش می کرد تا خود را با مدل ITU از خدمات ارتباطات هماهنگ سازد، بلکه بخاطر اینکه تصور می شد که تله بهتری کار گذاشته است. پروتکل نامتمرکز ساده تر برای ارتباطات شبکه ای امکان تکثیر خدمات و دستگاه های جدید اینترنتی را ایجاد کرده است که حتی به فکر افرادی نمی رسد که این سیستم را ایجاد کردند و ارتباطات را ممکن ساختند. این غیر عاقلانه به نظر می رسد که چنین احتمالاتی را برای حسابداری حذف کنیم.
چارچوب: خصوصیات استانداردها و فرآیند های توسعه آنها
استانداردهای کیفیت
استانداردها دارای اصول و محدودیت های اقتصادی هستند. همان بحث های اساسی در مورد حسابداری و همچنین در مورد صنایع دیگر نیز اعمال می گردد. کیفیت و هماهنگی دو تابع بارز استانداردها هستند. استانداردهای کیفیت معمولاً دارای شکل کمترین مقدار معین برای هر ویژگی از هز طبقه ای از محصول هستند. استانداردهای کیفیت را عموماً می توان بصورت استانداردهایی شناسایی کرد که خروجی را مطابق با کیفیت طبقه بندی و درجه بندی می کنند. درصد ناخالصی ها یا مواد اولیه خارجی، مقاومت، احتمال شکست، احتمال بروز نقص، محتوای چربی، و هموار بودن مثالهایی از خصوصیاتی هستند که برای تعریف استانداردهای کیفیت در محتواهای مختلف بکار می روند. اینها طبقاتی از استانداردها هستند که فروشنده بر اساس آنها می تواند با کاهش کیفیت در هزینه های خود صرفه جویی کند، و تعریف معامله ناقص خواهد بود اگر استاندارد کیفیتی مربوطه در قراردادهای تجاری شامل نگردد.
با اینکه همه چیزهای دیگر تقریباً برابر و یکسان هستند، اما مصرف کنندگان اغلب به کیفیت بالاتر اهمیت زیادی می دهند و البته برای فروشنده هزینه بالاتری را هم به دنبال خواهد داشت. انتخاب استانداردهای کیفیت مسئله ای است که مربوط به متعادل سازی هزینه ها و مزایای کیفیت بالاتر می باشد. در نتیجه، این استانداردها می توانند دارای شکل حداقل کیفیت مطلوب باشند و تولید کنندگان را آزاد بگذارند تا در صورت تمایل خود سطح بالاتری از کیفیت را برای محصولات خود انتخاب کنند. آنها همچنین می توانند دارای شکل استانداردهای درجه بندی باشند، که دو یا چند طبقه از طبقات درجه بندی شده را تعریف میکند، که هر کدام از آنها دارای حداقل مقدار استاندارد در طبقه خود باشند. چارچوب مفهومی را می توان بعنوان ابزاری برای کمک به تنظیم کنندگان استاندارد حسابداری برای ایجاد و ارزیابی استانداردهای کیفیت در نظر گرفت.
استانداردهای هماهنگی
حتی زمانی که اولویت های طرفین معامله در خصوصیات مربوطه محصول و خدمات یکنواخت نیست، با اینحال آنها ممکن است هنوز به هماهنگ سازی این خصوصیات برای بدست آوردن نتایج رضایت بخش نیاز داشته باشند. قطر، ارتفاع، و شکل شیار ها در مبنای یک لامپ الکتریکی باید با طرح سوکت های لامپ برای هر کدام از اجزای تشکیل دهنده (صرفنظر از کاربرد آنها) هماهنگ باشد. در اینجا هماهنگی مسئله کلیدی است، نه کیفیت. برای مثال یک تغییر کوچک در قطر برای فروشنده یا خریدار مطلوب نخواهد بود، اگر شکل قبلی هماهنگی بیشتری داشته باشد. این استانداردها نیز هزینه ارتباطات و معاملات را کاهش میدهند چون این را برای هر دو طرف آسان تر می سازند که طرف قرارداد مورد پسندی برای خود پیدا کنند.
خصوصیات مربوطه ضرورتاً کمتر یا بیشتر مورد پسند نخواهند بود. استانداردهای هماهنگی، تصور می شود تناسب متقابلی را در بین اعمال و مؤلفه های مختلف برای افزایش کارایی ایجاد می کنند. هیچ راه معینی برای رتبه بندی استانداردهای هماهنگی ثانوی وجود ندارد. رانندگی در سمت راست یا در سمت چپ جاده، فاصله بین ریل ها در ریل راه آهن، شکل و ارتفاع شیارها بر روی یک پیچ یا مهره، و اندازه و شکل جعبه های ارسال کالا با کشتی، مثالهایی از استانداردهای هماهنگی هستند. بحث هماهنگی و قیاس پذیری و همچنین تلاش برای ایجاد تعریف یکنواختی از دارائی ها و بدهی ها، از بحث های هماهنگی برای استانداردهای حسابداری هستند.
رقابت در بین تنظیم کننده های استاندارد
تصور می شود که سیستم استانداردهای انحصار مزیت آشکاری از هماهنگی بهتر داشته باشد، و همچنین در کوتاه مدت کارایی بهتری داشته باشد. ایجاد این استاندارد که همه ماشین ها در یک کشور یا یک قاره باید در سمت راست جاده حرکت کنند، مثال بارزی از بهره هایی است که می توان آنرا از هماهنگی بدست آورد. چون هیچ تفاوتی در کارایی وجود ندارد، سرمایه گذاری های ثابت در فهمیدن اینکه چطور رانندگی کنیم، این تضمین را به ما میدهد که سیستم انحصار رانندگی در
یک سمت معین از جاده برای مدت طولانی ثابت خواهد بود. همچنین، یک شرکت هواپیمایی که فقط از یک مدل هواپیما استفاده میکند در مورد ابتکارات، تعمیر و نگهداری، مقدار جابجایی، جعبه های ارسال کالا، زمانبندی، و آموزش کارکنان صرفه جویی می کند. دانشگاهی که از همه متقاضیان آزمون استعداد تحصیلی (SAT) می گیرد در ارزیابی متقاضیانی که ا
ز سیستم های تحصیلی مختلف می آیند، صرفه جویی زیادی می کند. همچنین، دانشگاه های زیادی که درخواست امتیازهای SAT را دارند، اقتصادهایی از مقیاس در برگزاری و مدیریت آزمون ایجاد میکنند، و هر دانشجو می تواند یک آزمون برای پشتیبانی از مدارس مختلف انجام دهد. دادن اولویت (اگر یک انحصار نباشد) به بعضی از سیستم ها و طرح نسبت به بقیه، یک ویژگی اساسی همه طرح های استانداردسازی است.
البته هزینه هایی هم وجود دارد که با استانداردسازی همراه هستند. مجازاتی نیز با انحراف از ابتکارات تضعیف استاندارد همراه است. کشف طرح ها و تکنیک های بهتر نه تنها تضعیف می گردد، بلکه مشکل هم گشته است چون موارد ثانوی کمتری برای مقایسه با آنها وجود دارد. اگر استانداردها بصورت عمومی در بیایند، ایجاد کننده های آنها نمی توانند بهره ای از استانداردسازی بدست آورند و انگیزه ای برای ایجاد استانداردهای بهتر بجز برای یک هیئت دولتی یا یک صنعت جمعی داشته باشند. این ویژگی های استانداردها، به فضای ایجاد شده برای استانداردهای رقابتی اشاره می کنند.
اغلب شرکت های هواپیمایی دارای چندین مدل هواپیما هستند، بسیاری از بخش های تکنولوژی اطلاعات از نرم افزار و تجهیزات ثانوی پشتیبانی می کنند، اغلب دانشگاه های آزمون SAT را قبول دارند، و بعضی از صنایع نیز (مانند پنبه و الماس) کدهای تجاری مختص به خود را دارند. در قوانین شرکتی، رقابت بین 50 ایالت آمریکا وجود دارد. همچنین، رقابت در بین هیئت های اعتبارگذاری دانشگاهی، تنظیم کننده های مقررات بانک های ایالتی و فدرال، و بورس سهام وجود دارد. چندین استاندارد رقابتی برای گوشی های موبایل، شبکه های اطلاعاتی، و سیستم عامل های کامپیوتری وجود دارد، و همچنین اینکه در کامپیوتر کاراکترها چطور به شکل بیت های 0 و 1 نشان داده می شوند. بعضی از تنظیم کنندگان حتی اجازه رقابت محدود در بین استانداردهای حسابداری را نیز می دهند. همه این مزایا برای تغییرپذیری، کارایی های معینی دارند که توسط یک انحصر فروش برای نوآوری و ایجاد استانداردهای بهتر فراهم شده است.
مقایسه فرآیندهای تنظیم استاندارد SSO ها
این امر کاملاً متداول است که SSO های رقیب را داشته باشیم که حوزه ها و اختیارات قانونی آنها با هم تداخل داشته باشد. ما فرآیندهای مورد استفاده توسط چهار SSO را بررسی میکنیم که دامنه های تنظیم استاندارد آنها تا حدودی با هم تداخل دارند (خصوصاً در رابطه با ارتباط تلفنی اینترنتی). این چهار SSO بترتیب IETF، ITU، انجمنمهندسان برق و الکترونیک(IEEE)، و اتحاد راه حل های صنعت ارتباطات (ATIS) هستند. جزئیات فرآیندهای تنظیم استاندارد این سازمان ها از وبسایت های آنها و همچنین از مقالات برادنر (2006) و نیکرسون و موهلن (2005) بدست آمده است. جدول 1 مقایسه بین فرآیند تنظیم استاندارد برای استانداردهای آغازین، سری متنوعی از شرکت کنندگان، و فرآیند های کنترل کیفیت و ویرایشی مختلفی را نشان میدهد. ما از جدول 1 می توانیم موارد زیر را مشاهده کنیم.
جدول 1 توصیف فرآیند پنج هیئت تنظیم استاندارد در ایالات متحده در 18 ام فوریه 2014
جدول 1 (ادامه)
تعداد استانداردها: مانند 18 ام فوریه 2014، FASB کمترین تعداد استانداردها را از پنج SSO دارد، درحالیکه IETF بیشترین تعداد را دارد. البته ما تعداد استانداردها را بعنوان عاملی برای اهمیت، کیفیت یا کارایی آنها در نظر نمی گیریم. شکایتی در مورد حسابداری برای اضافه بار استانداردها وجود دارد اما ممکن است بخاطر پیچیدگی آنها باشد، نه بخاطر تعداد استانداردها.
ضمانت های اجرایی و مشارکت دولت: این فقط مربوط به حیطه هئیت های دولتی است که در تنظیم استانداردها شرکت می کنند. IEEE و ATIS ترکیبی از دولت و سازمان های خصوصی در تنظیم استانداردها را مانند FASB نشان میدهد. FASB تنها هیئت در این گروه است که استانداردهای آن دارای امتیاز اجرا شدن توسط ضمانت های اجرایی دولتی رسمی و بازبینی قانونی برای عدم موافقت است. IEEE شرایطی را برای بدست آوردن تأیید داوطلبانه تطابق استانداردها دارد، درحالیکه هیچ تأیید رسمی یا فرآیند ضمانت اجرایی برای سه SSO دیگر وجود ندارد. در حسابداری، شرایط مورد نیاز و اجرای بازرسی اجباری برای عملکرد صحیح استانداردهای حسابداری ضروری هستند. این در اقتصاد برای تعیین خصوصی استانداردها برای اجرا شدن توسط ضمانت های اجرایی دولتی متداول نیست. با داشتن تعداد زیادی از یافته های SEC و PCAOB از نقایص، مدارک کمی وجود دارد که درجه تطابق با استانداردهای حسابداری بهتر از تطابق با استانداردهای تعیین شده در بخش های دیگر اقتصاد باشد که توسط قانون اجرا نمی گردد.
رفتار چهار SSO تکنولوژی-محور شبیه رفتار کمیته بین المللی استانداردهای حسابداری (IASC) است که یک تلاش بین المللی داوطلبانه برای ایجاد استانداردهای ثانوی از استانداردهای موجود بود. IASCدر مرحله اولیه خود بدون هیچ گونه قدرت قانونی رسمی یاقابلیت اجرایی عمل کرد. ویژگی های انتخاب و مشمولیت داوطلبانه نیمه وقت متمایز IASC حذف شدند، زمانیکه SEC و EU بطور رسمی در IASC حضور پیدا کردند و آنرا به IASB انتقال دادند که با عناصری از صلاحیت مجهز شده بود. با اینکه ما این انتقال را از IASC به IASB مشاهده میکنیم که در حسابداری رخ میدهد، با اینحال ضروری نیست که این نوع انتقال حتماً باید رخ دهد. SSO های تکنولوژی که ما برای مقایسه در این مطالعه از آنها استفاده میکنیم متحمل چنین تغییری نشده اند بلکه به عملکرد و نوآوری خود بصورت موفق ادامه میدهند.
مالیه: دارائی مالیFASBعمدتاً از مالیات جمع آوری شده از شرکت های تجارت عمومی تحت اختیار قانون Sarbanes Oxley Act تأمین می گردد. همه SSO های دیگر عمدتاً بر مبنای دستمزدها و هزینه های گرفته شده از نهادهایی هستند که جزو شرکت کنندگان مستقیم در فرآیند تنظیم استانداردها هستند. FASB بر مبنای فروش به سازمان ها برای بخش زیادی از بودجه آن (33 درصد) نیز می باشد. ATIS و IEEE استانداردهای خود را در فروشگاه اینترنتی نیز می فروشد. IETF و ITU همه استانداردها را بدون هیچ هزینه یا درآمد و بصورت عمومی در اینترنت قرار می دهند. آنها دارائی مالی خود را عمدتاً از هزینه عضویت و افراد داوطلب بدست می آورند. با اینکه بعضی از حسابداران بخاطر مالیه و استقلال SSO های حسابداری به مشکل بر می خورند، با اینحال در اقتصاد رایج است که SSO های خصوصی دارائی مالی خود را از اعضای خود بدست آوردند که بهره مالی مستقیمی در استانداردهای ایجاد شده دارد.
آستانه اتخاذ استانداردها: FASB و ATIS از رای اکثریت برای اتخاذ استانداردهای خود استفاده می کنند، با اینکه ITU و IEEE بترتیب از آستانه 70 درصدی و 75 درصدی استفاده می کنند؛ IETF هیچ رای گیری رسمی ندارد و فقط فرآیندی برای اطمینان از همرایی دارند. IEEE در مقایسه با SSO های دیگر دو عنصر متمایزکننده دارد: پتانسیل شرکت برای به دست گرفتن کمیته تنظیم استاندارد با افزایش عضویت آن، و یک شرط نزولی پنج ساله که باعث می شود که همه استانداردها با انقضاء یا بازبینی خودکار روبرو شوند. اتخاذ آستانه بالاتر بر تنظیم کنندگان استاندارد حسابداری فشار وارد خواهد ساخت تا استانداردهایی ایجاد کنند که دارای مقبولیت عمومی بیشتری باشند.
رقابت استانداردها: FASB تنها SSO ای است که هیچ شرطی برای رقابت استانداردها ندارد و برای یک مسئله خاص، بصورت همزمان اجازه وجود بیش از یک استاندارد را نمی دهد. هر چهار SSO وابسته به تکنولوژی دیگر اجازه وجود بیش از یک استاندارد رقابتی را بطور همزمان می دهند. همچنین، بعضی از استانداردها از این چهار SSO نیز با همدیگر رقابت می کنند. IEEE و ATIS رقابت های دوره ای از نوع المپیک را بازبینی می کنند که ناظران محصولات خود را می آورند و در رقابتی شرکت می کنند که برنده، استاندارد را تعیین می کند. IETF نیازمند دو کاربردپذیری عملی مستقل برای هر استاندارد پیشنهادی است قبل از اینکه اتخاذ گردد. FASB تنها SSO ای است که هیچ آزمایش میدانی معمولی از استانداردها را قبل از اتخاذ آنها ندارد، با اینکه بتازگی چندین آزمایش میدانی را انجام داده است.
FASB از زمان آغاز به کار خود در سال 1973، درصدد بوده است تا با برگزاری دادرسی های عمومی در انجمن گزارش دهی مالی وارد شود و ملاقات های هیئت خود را در معرض مشاهده عموم قرار دهد و درصدد بوده است تا از نظرات مربوط به نمایش پیش نویس ها اطلاع پیدا کند و حتی بصورت دوره ای شرکت ها را در آزمایش میدانی شرکت دهد تا استانداردهای حسابداری خود را ارائه دهند. بسیاری از مشاهده کنندگان احساس میکنند که FASB در مشمولیت کاربران حسابداری، گزارش های معمول مشارکت در رخدادهای FASB، و بسیاری از سفارشات با حجم کمتر از آنچه که ما در SSO هایی مانند IETF مشاهده میکنیم موفق نبوده است، و معمولاً در کنفرانس های خود کمتر از 2500 شرکت کننده دارد. در سال 2010 مؤسسه حسابداری مالی (FAF) نیز بازبینی های را برای ارزیابی کارایی و تأثیر استانداردهای جدید FASB آغاز کرد.
مطالعه موردی از ارتباط تلفنی اینترنتی
اینترنت یک خدمات است.
جان پیترسون (مدیر IETF)
بحث در مورد یک SSO انحصاری برای نوشتن استانداردهای حسابداری شامل کیفیت بالاتر و همچنین هماهنگی بهتر است (یا بعبارت دیگر سازگاری و تطابق). مطابق این بحث ها، یک سیستم استاندارد رقابتی در هر دو فرضیه بدتر عمل خواهد کرد: کیفیت پایین تر استانداردها ز طریق مسابقه و از دست دادن بهره از هماهنگی از طریق عدم سازگاری و عدم هماهنگی استانداردهای رقابتی. با اینکه بحث های مخالف در جاهای دیگر وجود دارند، با اینحال بهتر است به مثالهایی از خارج از حیطه حسابداری نگاه کنیم تا ارزیابی کنیم که آیا خسارت از رقابت به ویژگی های کیفیت و هماهنگی حسابداری، بر بهره ها حکمفرما است یا نه.
در یک شبکه ارتباطی، بهره های بدست آمده از هماهنگی واضح و آشکار است. بجز در تلفن های جدید که هر جفت از آنها توسط یک خط جداگانه به هم وصل می گردد، هماهنگی از اصلی ترین ویژگی یک شبکه به شمار می آید. این همان شیوه ای است که تلفن های سنتی کاربران را در سراسر جهان به هم وصل می کردند. هر کسی که تلفن داشته باشد می تواند شماره ای را بگیرد و با هر فردی در سراسر جهان که تلفن (و یا حتی یک دستگاه اتصال به اینترنت) دارد تماس بگیرد. این نیاز به برقراری ارتباط نشان میدهد که قسمت عمده ای از ارزش اصلی یک تلفن بخاطر شبکه ای است که تلفن به آن متصل است. نیاز به ارتباط متقابل نیز باعث می شود که سیستم های تلفن خیلی پیچیده گردند. تلفن های سنتی با یک شبکه تلفن تعویضی عمومی (PSTN) کار می کنند که یک کار مهندسی مهم در قرن گذشته به شمار می رفت.
زمینه: مدل تلفن شبکه های تعویضی مدار
PSTN دارای یک ساختمان تعویضی مدار است. شبکه تعویضی مدار برای برقراری یک تماس، از اتصال ارتباط برای ایجاد و استمرار ارتباط بین دو تلفن استفاده میکند، و آنرا تا مدت زمان مکالمه نگه می دارد. طراحی و عملکرد این شبکه شامل این موارد است: (1) کنترل مرکزی در مسیرهای یک شبکه، (2) استانداردهای ارتباطات متمرکز بر روی وجه مشترک ها مانند وجه مشترک کاربر-به-شبکه و شبکه-به-کاربر، (3) عدم کنترل کاربر بر روی انتخاب خدمات (که توسط ارائه دهنده خدمات تعیین می گردد)، (4) حافظه و پردازش اطلاعات در همه مؤلفه های شبکه برای استمرار و تداوم ارتباط، و (5) قرارگیری در معرض عدم موفقیت، که نیازمند تجهیزاتی برای حالت انتظار است.
استاندارد ITU-T H.323
برای اجرای یک PSTN واحد ارتباطات ITU (ITU-T) استاندارد H.323 را ایجاد کرد. ITU یک نمایندگی خاص از ملل متحد با 193 ایالت مستقل و حدود 700 نهاد بخش خصوصی بعنوان اعضای خود است. این استاندارد که برای اولین بار در سال 1996 (نسخه اول) ایجاد شد، در سال 2006 به نسخه 6 ویرایش شد. این استاندارد پروتکل هایی را برای ارتباطات چند رسانه ای (صوت، تصویر، داده و کنفرانس) در بین پایانه ها و تجهیزات شبکه ای تعیین می کند. فقط زیرمجموعه H.323 برای ارتباط تلفنی IP مورد نیاز است.
شبکه تعویضی بسته: مدل پروتکل آغاز جلسه رقابت SIP توسط نیروی کار مهندسی اینترنت (IETF) ایجاد شد که گروهی از مردم و سازمان هایی بود که با همرایی در مورد نیاز به توضیحات با هم کار می کردند. اولین استاندارد SIP با استفاده از راهکاری متفاوت در سال 1998 نوشته شد و در سال 2002 ویرایش شد. بجای ارسال کل پیام در یک خط که باید برای مدت زمان استمرار تراکنش روشن بماند، SIPپیام را به بسته های کوچکی از اطلاعات تقسیم بندی می کند، که هر کدام از آنها بصورت جداگانه در سیستم فرستاده می شوند و در نقطه پایانی دوباره باهم ترکیب می گردند.
ویژگی های کلیدی این مدل SIP تقسیم بندی شده بدین شرح می باشد: (1) عدم کنترل مرکزی بر روی شبکه –SIP در یک محیط نامتمرکز عمل می کند، (2) هوش در نقطه پایانی با یک شبکه ساکن ادغام می گردد که آنها را به هم متصل می سازد – استانداردهای اینترنت فقط بر روی پروتکل هایی متمرکز هستند که تعیین می کنند که دستگاه ها چطور در اینترنت (و نه در وجه مشترک ها) با هم ارتباط داشته باشند، (3) بخوبی به وب و ایمیل متصل می گردد، بنابراین برای مردم آسان خواهد بود که ویژگی های جدید و خدمات مناسبی را برای مشتریان فردی خود برنامه نویسی کنند، (4) نیازی نیست که سرور یک شبکه SIP حتی برای مدت زمان روشن تراکنش بماند، که نیاز به حافظه و پردازش را در مؤلفه های شبکه کاهش میدهد، (5) هیچ شکستی رخ نمیدهد، و (6) وضوح کاربردها و کنترل کامل کاربران بر کاربردها و انتخاب خدمات را دارا است.
شبکه تعویضی مدار اولیه یک سیستم ارتباط تلفنی کیفیت بالا را با امکان ارتباط جهانی ایجاد می کرد. البته به نظر می رسد که SIP یک حریف قوی برای سیستم تعویضی-بسته باشد که با محیط تعویضی مدار مرتبط نیست. وب-محوری SIP دامنه عملکردهای وسیع تری را ممکن می سازد که شامل بازی های چند نفره، تراکنش های بانگی، و تحرک به شکل ساده، مقیاس پذیر و قابل توسعه ای می باشد که برنامه نویسی و اشکال زیادی آن کار آسانی است.
ساختمان SIP دو نقش اصلی را تعریف می کند: مشتری (ایستگاه پردازش گر) و سرورها. مشتری در RFC 3261 بعنوان یک عنصر شبکه ای توصیف می گردد که درخواست های SIP را ارسال میکند و پاسخ های SIP را نیز دریافت میکند. سرور هم یک عنصر شبکه ای است که درخواست ها را برای ارائه خدمات به آنها دریافت میکند و سپس به این درخواست ها پاسخ میدهد. بنابراین اساس پروتکل های اینترنتی اجرا شده گسترده مانند پروتکل انتقال ما فوق متن (HTTP)، همراه با ساختمان مشتری/سرور، درجه سادگی بالا، هزینه های کمتر، نیاز به حافظه کمتر، و مقیاس پذیری و قابلیت توسعه بالاتر و پیمانه ای بودن را به SIP می دهد، که خیلی ها احساس می کنند که نسبت به پیچیدگی های H.323 برتری دارد.
SIPبر مبنای یک ساختمان متفاوت است؛ SIP فقط شکل توسعه یافته ای از یک شبکه تعویضی مدار نیست، بلکه به حرکت دادن کل صنعت ارتباط تلفنی بسوی وب کمک کرده است. چون نمایندگی شبکه های PSTN همراه با زمان تضعیف می گردد، این یک پیش بینی ایمن می باشد که در آینده همه تلفن ها بر مبنای اینترنت کار کنند و بر مبنای شبکه های تعویضی مدار نباشند. سلطه SIP برای ارتباط تلفنی باعث شده است که ITU و IETF با هم کار کنند تا آخرین و جدیدترین استاندارد شش-SIP را طراحی کنند که در اول آوریل 2011 روانه بازار شد.
مزیت هیئت های تنظیم استاندارد رقابتی
ITU-T بعنوان یک تنظیم کننده استاندارد جهانی برای ارتباطات، ثبت مسیر خوبی را برای تنظیم استانداردهای بین المللی با استفاده از چارچوبی ایجاد کرده است که یک استاندارد جدید برای هر ویژگی تعریف می گردد، و سپس یک سری ویژگی ها در یک متا-استاندارد مانند H.323 ترکیب می گردد. اینکار چارچوب پیچیده ای را ایجاد میکند که اضافه سازی هر ویژگی جدید نیازمند تنظیم تعریف و عملکرد همه ویژگی های موجود باشد. هیئت استانداردسازی ITU-T علیرغم این پیچیدگی ها، یک تنظیم کننده استاندارد جهانی مؤثر بوده است که بصورت زمانی نسبت به تغییرات تکنولوژی در چندین دهه واکنش نشان میدهد. PSTN ایجاد شده و نگه داشته شده توسط استانداردهای ITU-T بعنوان یک پوشش جهانی قابل اطمینان، دارای کیفیت بالا و دارای کمترین تأخیر تصور می شود.
با اینحال مشخص شده است که خلاقیت نامتمرکز یک گروه سازماندهی شده از مهندسان در IETF مشاهده شد و عامل ثانوی بهتری را طراحی کرد. با ساختار تصمیم گیری رسمی آن، میراث تاریخی، و میلیاردها دلار سرمایه گذاری در سیستم موجود توسط شرکت های ارتباط تلفنی، این تردید وجود دارد که آیا ITU-T و صنعت ارتباطات جهش بسوی یک زیرساخت اینترنتی را بدون حضور، فشار رقابتی، و آگاهی از IETF فراهم کرده باشند. حتی اگر این تکنولوژی جدید تا حدودی غالب باشد، با اینحال غیاب IETF مسلماً انتقال بسوی اینترنت را کند می سازد. انتقال ارتباط تلفنی به یک ارتباط اینترنتی یک فرآیند مجزا نیست. این فرآیند بر روی زیرساخت استانداردهای اینترنتی ساخته می شود که در چندین سال توسط IETF ایجاد شده است. در غیاب این زیرساخت استانداردی، اینکار مشکل تر خواهد بود که صنعت ارتباطات را به یک ارتباط اینترنتی تبدیل کنیم. با اینکه ما ممکن است که به این تمایل داشته باشیم که باور کنیم که یک تکنولوژی بهتر در نهایت بر تکنولوژی پایین تر غالب خواهد شد، با اینحال این غلبه در اقتصاد شبکه ای تضمین نمی گردد که شرکت های قوی و تنظیم کنندگان دولتی از باقی ماندن تکنولوژی ها و استانداردهای موجود نفع زیادی می برند.
IETF ارتباط تلفنی اینترنتی را بعنوان موضوعی از ایدئولوژی با تعهد به استفاده از اینترنت و تأکید آن بر روی داشتن کنترل بر مقاصد نهایی بجای کنترل از سوی یک سرور مرکزی دنبال کرد. SIP عوامل اولیه ای را تعریف می کند که یک سیستم بجای ویژگی ها می تواند از آنها پشتیبانی کند. این تمرکز بر روی عوامل اولیه اینکار را برای SIP آسان می کند که ویژگی ها و نقش های جدیدی را اضافه کند. این فلسفه عدم وجود کنترل مرکزی به نظر می رسد که خیلی قوی باشد چون ارتباط تلفنی تحت شبکه های دوستانه یا P2P است. استفاده از اینترنت به سادگی و مقیاس پذیری کمک میکند، و امکان قابلیت بهتری
را برای استفاده از دستگاه های هوشمند و مسائل مربوط به وجود، تحرک، P2P، و ارسال پیام های فوری ایجاد میکند. بسیاری از این خدمات حتی به خیال کسی نمی رسید وقتی که تعداد کمی از محققان IETF ایجاد پروتکل هایی را برای اجرای تماس های تلفنی با استفاده از اینترنت آغاز کردند. این یک مزیت اضافه برای هزینه های کمتر نیز به شمار می رود. تحت شبکه تلفن های هوشمند سنتی، فقط شرکت های تلفن می توانند ویژگی های جدیدی را اضافه کنند و بروزرسانی شبکه کند و پرهزینه بود. در یک محیط اینترنتی توزیعی، اضافه کردن خدمات بدون نیاز به بروزرسانی کل شبکه، کار آسان تری است.
نگرش و موفقیت IETF دقیقاً نقطه مخالف SIP های حسابداری مانند FASB و IASB است. مانند ITU-T، گزینه دوم نیز با یک نوع مدل تنظیم استاندارد کنترل-و-دستور متمرکز مرتبط است. حتی اگر آنها ارائه خدمات عالی را متوقف کنند، دادن یک انحصار به آنها امکان مزیت بالقوه عملکرد بهتر تحت یک سیستم نامتمرکز را افزایش می دهد.