دانلود مقاله ترجمه تحقیق در موردعلوم و تئوری حسابداری مثبت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله ترجمه تحقیق در موردعلوم و تئوری حسابداری مثبت word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله ترجمه تحقیق در موردعلوم و تئوری حسابداری مثبت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه تحقیق در موردعلوم و تئوری حسابداری مثبت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله ترجمه تحقیق در موردعلوم و تئوری حسابداری مثبت word :

علوم و تئوری حسابداری مثبت

چکیده
این مقاله تئوری حسابداری مثبت (PAT) را بررسی میکند و آنرا با سه حساب استاندارد علوم پاپر (1959)، کوهن (1996) و لاکاتوس (1970) مقایسه می کند. PAT یکی از مؤثرترین برنامه های تحقیقات حسابداری در طی چهار دهه اخیر بوده است. یک مقایسه مهم که واتز و زیمرمن (1986) بر آن تکیه کرده اند تا راهکار خود را رایج و قانونی کنند، بدین صورت است که دیدگاه آنها در مورد تئوری حسابداری با دیدگاه علوم یکسان می باشد. بنابراین، مهم است که بررسی کنیم که حسابداری را تا چه حد میتوان در قالب علوم بررسی کرد و توسعه PAT را با سه حساب استاندارد علوم مقایسه کرد. چنین مقایسه ای

آگاهی ما را در مورد این مسئله افزایش میدهد که PAT چطور در سه دهه اخیر پیشرفت کرده است و چه شکاف های روش شناسی باقی می ماند. این مقاله نشان میدهد که محدودیت هایی برای مطالعه حسابداری در قالب علوم طبیعی وجود دارد. بعلاوه، موقعیت روش شناسی با هیچکدام از حساب های استاندارد علوم مطابقت ندارد، بلکه شامل عناصری از هر سه آنها است. و در نهایت، بعضی از شکاف های روش شناسی را در PAT شناسایی می کند.
کلمات کلیدی: تئوری حسابداری مثبت، علوم، روش شناسی، فلسفه علوم، مباحث روش شناسی
1- مقدمه
این مقاله توسعه تئوری حسابداری مثبت (که از این پس آنرا با نام PAT مینویسیم) بررسی میکند و آنرا با سه حساب استاندارد علوم مقایسه میکند. ابهاماتی در مورد اینکه PAT چیست وجود دارد. اگر تعریف تئوری حسابداری (یعنی اگر تئوری

حسابداری در صدد باشد تا تکنیک حسابداری و حسابرسی را توصیف و پیش بینی کند) که در کتاب واتز و زیمرمن در سال 1986 آمده است به معنای PAT باشد، مطالعات انتخاب تکنیک های حسابداری و حسابرسی PAT را تشکیل میدهند. این تئوری در فصل های 8 تا 14 از کتاب W & Z (1986) مورد بحث قرار گرفته است. در همان زمان، W & Z (1986:1) همچنین بیان میکنند که کتاب آنها در صدد است تا مقالات تجربی بر مبنای اقتصاد را در حسابداری توصیف کند و کتاب آنها علاوه بر مطالعات انتخاب های حسابداری، تحقیقات حسابداری بر اساس بازار را نیز توضیح میدهد. W & Z (1986:37)همچنین بیان میکند که مقاله بال و براون در سال 1968 در ابتدا تحقیقات مثبتی را در زمینه حسابداری انجام داد. این مسئله بنظر می رسد که پیشنهاد کند که PAT هم شامل تحقیقات حسابداری بر اساس بازار و هم شامل تحقیقات در انتخاب های حسابداری می باشد. مقاله حاضر فرض میکند که PAT شامل هر دو برنامه تحقیقاتی است. این کاربرد با گفته W & Z (1986: 8) سازگار است که آنها از واژه “مثبت” برای متمایز کردن آن از “تجویزی” استفاده میکنند.
PAT یکی از مؤثرترین برنامه های تحقیقات حسابداری در طی چهار دهه اخیر بوده است. PAT تحقیقات تجربی زیادی را در مورد همکاری بین اعداد حسابداری و قیمت های سهام و بازده، و عوامل تعیین کننده انتخاب های حسابداری با استفاده از مدیریت ایجاد کرده است. PAT تعدادی مجلات حسابداری را تاسیس کرده است که از بین آنها مجله حسابداری و اقتصاد از جمله مهمترین مجلات هستند. برین و همکارانش (1996) در یک بررسی مشاهدات آکادمیک انگلستان در مورد کیفیت مجلات، پی بردند که چهار مجله برتر حسابداری بدین شرح می باشند: مجله حسابداری و اقتصاد، مجله تحقیقات

حسابداری، بازبینی حسابداری، و حسابداری، سازمان ها و جامعه. مقالات منتشر شده در سه مجله برتر اغلب در مورد سنت مثبت است. تعداد خالص مقالات در این دو نمونه در مجلات اصلی حسابداری و نفوذ PAT منتشر شدند و برنامه های PhD در ایالات متحده و دانشگاه های دیگر موقعیت غالب PAT را تأیید میکنند. در حقیقت، پدیداری تحقیقات حسابداری

تجربی بعنوان راهکار تحقیقاتی غالب را میتوان به PAT نسبت داد. بنابراین همانطور که توسط تعداد مقالات تحقیقاتی ، تعداد و سلطه مقالات منتشر شده و سلطه PAT در برنامه های مقطع دکترا نشان داده شده است، PAT تا حد زیادی نفوذ داشته است.
یک مقایسه مهم که W & Z (1986: فصل 1) توسط آن PAT را قانونی ساخته است و آنرا توسعه داده است، یکسان بودن دیدگاه آنها در مورد تئوری و علوم است. آنها فلسفه های مختلفی را در مورد مؤلفان علوم ذکر کرده اند تا بیان کنند که دیدگاه آنها در مورد تئوری مانند دیدگاه آنها در علوم است و روش آنها را متعادل می سازد و تا حدودی هم از اعتبار تئوری هنجاری کم میکند. بنابراین با دانستن اینکه PAT حدود چهار دهه است که وجود دارد، مهم است که بررسی کنیم که حسابداری را تا چه حد میتوان در قالب علوم طبیعی مورد مطالعه قرار داد و محدودیت های آن چه می باشد. همچنین مهم است که

موقعیت های روش شناسی PAT را دوباره بررسی کنیم. جالب خواهد بود که ببینیم که توسعه الگوی PAT را چطور میتوان با حساب های علوم مقایسه کرد که W & Z برای قانونی کردن و توسعه تئوری خود بر آن تکیه میکنند. این بدین خاطر است که چنین مقایسه ای درک ما را در مورد این مسئله افزایش خواهد داد که PAT چطور پیشرفت کرده است و شکاف های روش شناسی که باقی میمانند کدام هستند.

باید به این هم اشاره کرد که PAT از زمان پدیداری خود با انتقادهای مختلفی مواجه شده است. برای مثال، چامبرز (1993) طرفداری از PAT را مکتب PA نامیده است. استرلینگ (1990) از PAT انتقاد می کند بر این اساس که خودش را به مطالعه مثبت تکنیک حسابداری و افراد حرفه ای در زمینه حسابداری محدود می سازد و با نادیده گرفتن نیاز به ارزیابی تکنیک های حسابداری، از پیشرفت حسابداری جلوگیری میکند. استرلینگ (1990) همچنین پیشرفت احتمالی را آنرا صفر در نظر می گیرد. ویتینگتون (1987) از PAT بخاطر عدم پایداری روش شناسی آن انتقاد میکند و میگوید که تئوری حسابداری هنجاری یک جایگاه قانونی در حسابداری دارد. نئو (1997) ارزیابی خیلی منفی از PAT ارائه میدهدو سئو (1997) میگوید که PAT تمرکز محققان را محدودتر می سازد. از طرف دیگر،هال (1997) با این گفته استرلینگ (1990) مخالف است که همکاری احتمالی PAT صفر می باشد. دیگان (1997) بررسی میکند که PAT چطور احساسات را در بین آکادمی ها تحریک میکند. PAT آکادمی های بسیاری را جذب خود کرده است و در عین حال بعضی از آنها را هم جدا ساخته است. میلن (2002) تلاش PAT برای توصیف افشاء اجتماعی یک نهاد بعنوان شکست را مورد بررسی قرار میدهد.
البته مقالات زیادی توسعه PAT را با حساب های علوم مختلف مقایسه نکرده اند علیرغم این حقیقت که W & Z بر علوم بعنوان راهی برای توسعه تئوری خود تکیه کرده است. البته موک (1990) یک استثناء محسوب می گردد. او PAT را مشابه برنامه تحقیقاتی لاکاتوس می داند. بقیه (برای مثال، کریستنسون 1983؛ استرلینگ 1990) از PAT بخاطر پیروی نکردن از دیکته های روش شناسی پاپر انتقاد میکند. البته هیچکدام از این مقالات تلاش نکرده اند تا الگوی توسعه PAT را با پا

پر (1959)، کوهن (1996) و لاکاتوس (1970) مقایسه کنند. این مقاله در صدد است تا اینکار را انجام دهد. اگرچه این حساب ها ممکن است کمی قدیمی باشند، با اینحال این مقاله این سه حساب علوم را انتخاب میکند چون W & Z (1986) این منابع را ذکر میکند، و با اینحال این حساب ها، حساب یکسانی از توسعه علوم ارائه نمیدهند.
این مقاله عمدتاً بر روی کتاب W & Z در سال 1986 و مقاله سال 1990 و مقالات حسابداری تجربی انتخاب های حسابداری متمرکز است. دو منبع اول شامل بعضی مباحث روش شناسی با دو سردسته PAT می باشد و مقالات حسابداری تجر

بی نیز بررسی میگردند تا تعیین کنند که PAT در چهار دهه اخیر چطور توسعه یافته است.
این مقاله در مورد سه مسئله روش شناسی وابسته به هم بحث میکند: الف) PAT با گذشت زمان چطور پیشرفت کرد، ب) نقش شواهد مخالف/ناهنجار در PAT ، و ج) یک تئوری را چطور میتوان از بین تئوری های رقیب انتخاب کرد. این سه مسئله انتخاب می گردند چون همانطور که در بالا ذکر شد، پاپر (1959)، کوهن (1996) و لاکاتوس (1970) حساب یکسانی را برای این مسائل نمیدهند.
ادامه این مقاله بدین شرح می باشد: بخش بعدی خلاصه مختصری از توسعه تئوری حسابداری مثبت ارائه میدهد

و این توضیح خلاصه بعنوان اساسی برای بحث در بخش های 3 تا 6 عمل میکند. در بخش 3 مشکلات PAT را بررسی میکنیم. در بخش های 4 تا 6 الگوی توسعه را با سه حساب استاندارد توسعه علوم مقایسه میکنیم. در بخش آخر هم نتیجه گیری را بیان میکنیم.
2 توسعه PAT

PAT با بررسی بعضی فرضیه های زیرین مشاهدات حسابداری هنجاری در طی دهه 1960 آغاز کرد. دو سری مطالعات تجربی انجام شدند. یک سری مطالعات (برای مثال، بال و براون 1968، بیور 1968، فاستر 1977، بیور، کلارک و رایت 1979، بیور، لامبرت و مورس 1980، گرانت 1980، مک نیکولز و مینگولد 1983) رابطه بین تعداد درآمدهای حسابداری و قیمت های سهام را بررسی می کند. نتایج نشان میدهد که تعداد درآمدها نشاندهنده عوامل مربوط به ارزیابی سهام (مانند گردش وجوه، ریسک و غیره) می باشد. این گفته، مطابق W & Z (1986)، این ادعا را در مقالات حسابداری هنجاری تضعیف میکند که تعداد درآمدهای حسابداری بی معنی خواهند بود چون با استفاده از مبناهای ارزیابی چندگانه محاسبه می گردند. سری دوم مطالعات (برای مثال، کاپلان و رال 1972، ساندر 1973، 1975، ریکس 1982، بیدل و لیندال 1982) در صدد هستند که دو فرضیه متناقض، فرضیه بی اثر و فرضیه ماشینی نگری را از هم متمایز سازند. شواهد در این مطالعات ثابت هستند و نمی توانند بطور موفق بین فرضیه های متناقض تمایز ایجاد کنند.
سری مطالعات بالا از فرضیه بازار کارآمد (EMH) و مدل قیمت گذاری دارائی سرمایه (CAPM) بعنوان اساس زیرین خود استفاده کرده اند. بعلاوه، فرض شده بود که هزینه های قراردادی صفر می باشد. بطور کلی، این مطالعات تردیدهایی را در مورد توصیف تجربی فرضیه زیر ایجاد کردند که مشاهدات هنجاری زیرین در طی دهه 1960 بودند: الف) فقط یک منبع اطلاعات در مورد یک شرکت وجود دارد، ب) تعداد درآمدها سودمند نمی باشد چون آنها مطابق با یک اساس واحد آماده نشده اند، و ج) این امکان وجود دارد که بازار را با تغییر تعداد درآمدها از طریق انتخاب های حسابداری منحرف ساخت. مطالعات محتوای اطلاعات نشان میدهد که این فرضیه ها احتمال ندارد که توصیف کننده دنیای واقعی باشند. EMH بدین معنا

است که رقابت برای اطلاعات وجود دارد. منابعی دیگری از اطلاعات در مورد شرکت نیز وجود دارد، مانند اطلاعاتی منتشر شده توسط مدیریت، مصاحبات پرسنل حقوقی توسط تحلیل گران، و غیره. همکاری مشاهده شده بین درآمدهای غیرمترقبه و میزان غیرعادی بازده نشان میدهد که تعداد درآمدها عوامل مرتبط به ارزیابی سهام را نشان میدهد علیرغم اینکه بر یک اساس واحد محاسبه نشده است. بعلاوه، افراد معتقد به EMH و CAPM می گویند که این انکان وجود ندارد که بصورت سیستماتیک بازار را با تغییرات حسابداری منحرف سازیم. بازار بین تغییرات حسابداری دارای اثرات گردش وجوه و تغییرات بدون اثرات گردش وجوه تمایز ایجاد میکند. بنابراین فرضیه ماشینی نگری غیر محتمل بود که توصیف کننده دنیای واقعی باشد.

همانطور که در بالا گفته شد، مطالعات اولیه نمی توانند بطور موفقیت آمیز بین فرضیه بی اثر و فرضیه ماشینی نگری تمایز ایجاد کنند. این مسئله منجر به رد فرضیه بی اثر نشد. در عوض، نتایج منجر به این شد که محققان جنبه های روش شناسی این مطالعات را بررسی کنند و اعتبار تجربی یک فرضیه مهم (یعنی هزینه های قراردادی صفر باشد) را مورد سوال قرار دهند که اساس تست ها بود. این هم منجر به ایجاد شکاف در تحقیقات حسابداری گشته است. مدت زیادی است که در اقتصاد گفته شده است که هزینه های قراردادی غیر-صفر هستند (کوئس 1937).

محققان حسابداری از فرضیه تراکنش صفر و هزینه های اطلاعات صرفنظر کردند.
این شکاف در را بسوی امکان پذیر بودن توضیح و پیش بینی تغییرات تکنیک های حسابداری در بین شرکت ها باز کرد. ایده اصلی پشت این مقاله اینست که شرکت پیوند قراردادها است و روشهای حسابداری بخش اصلی از این سری قراردادها را تشکیل میدهند. اعداد حسابداری برای نوشتن، نمایش و اجرای قراردادها استفاده می گردند. با این دیدگاه، حسابداری می تواند از طریق تأثیر شرکت بر روی قراردادها، بر روی شرکت تأثیر بگذارد. حسابداری دیگر یک حالت صرف نیست که قبلاً در سیستم های EMH و CAPM فرض می شد. حذف فرضیه ص

فر هزینه قراردادی نشان داده است که روشهای حسابداری این پتانسیل را دارند که بر روی گردش وجوه نسبت به طرفین قرارداد تأثیر بگذارند. بنابراین محرک ها

یی را برای طرفین قرارداد ایجاد میکند تا بر روی روشهای حسابداری تأثیرگذار باشند.
با اینکه ایده بالا یک ایده کلی است، با اینحال مطالعات تجربی اولیه در مورد انتخاب های حسابداری تأثیر متغیرهای مربوط به طرح های پاداش بر اساس درآمدها، بدهی، و فرآیند سیاسی تأثیرگذار بر روی شرکت را بررسی می کند. سه فرضیه اصلی که آزمایش شده اند بدین شرح می باشند: الف) فرضیه طرح پاداش، ب) فرضیه بدهی-دارائی، و ج) فرضیه هزینه سیاسی. فرضیه طرح پاداش بیان میکند که شرکت های دارای طرح های پاداش روشهای حسابداری را انتخاب میکنند تا درآمدهای دوره جاری را افزایش دهند. فرضیه بدهی-دارائی بیان میکند که شرکت های دارای نسبت های بدهی-دارائی بالاتر روشهای حسابداری را انتخاب می کنند تا درآمدها را از دوره های آینده به دوره جاری انتقال دهند. فرضیه هزینه سیاسی بیان میکند که شرکت های بزرگ (نه شرکت های کوچک) روشهای حسابداری را انتخاب میکنند تا درآمدها را از دوره جاری به دوره های آینده انتقال دهند. اندازه بعنوان متغیر نماینده برای توجه سیاس

ی در مطالعات اولیه مورد استفاده قرار گرفته است (برای مثال W & Z ، 1978). اساس همه این فرضیه ها، نظریه هزینه های قراردادی غیر-صفر است. شواهد تجربی عموماً با این فرضیه ها سازگار است (نگاه کنید به W & Z ، 1986: فصل 11؛ کریستی، 1990). جریان دیگری از تحقیقات، اثرات قیمت سهام تغییرات حسابداری (هم اختیاری و هم اجباری) را بررسی میکند (نگاه کنید به W & Z ، 1986: فصل 12).
پس از مطالعات اولیه مدیریت درآمدها، مطالعات تجربی فرض

یه های مختلف را بررسی کرده اند. برای مثال، بعضی از آنها مدیریت درآمدها در مورد رویدادهای خاص (برای مثال، خرید یک قسمت از مدیریت شرکت (دی آنجلو 1986)، مذاکرات کار (لیبرتی و زیمرمن 1986)، رقابت نماینده ها (دی آنجلو 1988)، بررسی تخفیف واردات (جونز 1991)، تغییرات اجرایی غیر معمول (پورشیا 1993)، و دستورالعمل های اولیه عمومی (توح و همکارانش 1998)) را بررسی کرده اند. با اینحال بقیه هم ارتباط بین خصوصیات مدیریت شرکت و مدیریت درآمدها (برای مثال، تأثیر مالکیت سازمانی رفتار R & D (بوشی 1998)، تأثیر مدی

ان مستقل و سهامداران CEO بر وی مدیریت درآمدها (رتنگا و تیرنی 2003)، تأثیر 6 مؤلف برتر بر روی اقلام تعهدی احتیاطی (بکر و همکارانش 1998؛ فرانسیس و همکارانش 1999)، تأثیر تجربه های صنعت 6 مؤلف برتر بر روی مدیریت درآمدها (کریشنان 2003)، ارتباط بین حق الزحمه مؤلفان برای خدمات حسابرسی و غیر-حسابرسی و مدیر

یت درآمدها (فرانکل و همکارانش 2003)، تأثیر مدیران خارجی و هیئت حسابرسی بر روی اقلام تعهدی غیر معمول (پیسنل و همکارانش 2005)، ارتباط بین هیئت خصوصیات مدیر و محافظه کاری (احمد و دوئلمن 2007)) را بررسی کرده اند. همچنین اخیراً بعضی از مطالعات منطق و توجیه محافظه کاری حسابداری را بررسی کرده اند (واتز، 2003a، 2003b).
3. مشکلات PAT
این بخش در مورد دو مشکل مربوط به PAT می باشد. اول اینکه بحث طولانی

مدتی بر روی این مسئله وجود داشته است که آیا روش شناسی علوم طبیعی برای علوم اجتماعی مناسب است یا نه. بعضی از افراد (همچون مالینوسکی 1960؛ دورخیم 1964) معتقدند که روش شناسی علوم طبیعی را میت

وان برای مطالعه پدیده های اجتماعی مورد استفاده قرار داد. برای مثال دورخیم (1964) پدیده های اجتماعی را مانند اشیاء فرض میکند و می گوید که میتوان آنها را بعنوان اشیاء در نظر گرفت. بنابراین می توان آنها را بصورت عینی مانند اشیاء خارجی مورد مطالعه قرار داد.افرادی (همچون لسنوف 1974:32) هم معتقدند که مدل علوم فیزیکی از چندین لحاظ برای علوم اجتماعی مناسب نیست. برای فرض یک پدیده بعنوان یک عمل انسانی، ضروری است که رفتار قابل مشاهده تجربی را بر حسب طبقات ذهنی تعبیر کنیم. این رفتار جنبه ذهنی است نه جنبه فیزیکی، که به یک عمل معنا می بخشد. وبر (1964) می گوید که یک عمل اجتماعی خواهد بود تا زمانیکه بخاطر معنای ذهنی متصل شده به آن توسط عامل، مشروط به اگاهی عامل از رفتار بقیه باشد. هم ویتلی (1988) و هم موک (1990) با استناد محققان حسابداری بر فلسفه علوم طبیعی مخالف هستند.
همانطور که در بخش 2 بصورت خلاصه بیان شده است، یک سوال اصلی که محققان PAT درصدد جواب دادن به آن هستند اینست که: چرا مدیران این انتخاب حسابداری را برگزید؟ مطابق اینتنشنالیسم، توضیح جواب این سوال بر حسب فرآیند های ذهنی عامل (یعنی مدیر) است (فی 1996: صفحات 136 تا 139). جواب این سوال باید بر حسب اعتقادات و دلایلی باشد که در آن زمان در ذهن مدیر قرار دارد که میخواهد انتخاب های حسابداری را برگزیند. اعتبار این توضیح به نظم رفتار یک انتخاب حسابداری خاص در همان موقعیت توسط خود عامل و دیگران بستگی ندارد (لسنوف 1974). این بدین خاطر است که انسان همیشه در یک موقعیت یکسان عمل یکسانی را انجام نمی دهد. دو شخص مختلف ممکن است که دو عمل مختلف را در یک موقعیت یکسان انجام دهند و یا عمل یکسانی را در موقعیت مختلف انجام دهند.

محققان PAT موقعیت رفتارشناسی را تأیید میکنند. ایده آن بدین صورت است که فرآیند های ذهنی را میتوانیم بر حسب رفتار قابل مشاهده تعریف کنیم. اگر مشاهده گردد که مدیران تمایل دارند که درآمد را از دوره آینده به دوره جاری انتقال دهند وقتی که موقعیت آنها در پیمان بدهی به حد غایت خود می رسد، فرض می شود که دشواری موقعیت باعث انتخاب های حسابداری افزایش درآمد دوره جاری شده است. بنابراین W & Z (1986: 11) بر روشهای آماری و نمونه های بزرگی تأکید می کند.

دوم اینکه، قوانین علوم اجتماعی مانند همتاهای علوم طبیعی خود خاص نیستند. هیچ تئوری وجود ندارد که حجم دقیق مدیریت درآمدها را در واکنش به محرک های بیان شده در فرضیه ها تعیین کند (یعنی فرضیه طرح پاداش، فرضیه بدهی-دارائی و فرضیه هزینه سیاسی). این حجم ها به نمونه خاص انتخاب شده برای بررسی بستگی دارند. بعلاوه، قوانین علوم اجتماعی کلیت کمتری دارند و نسبت به همتاهای علوم طبیعی خود عمومیت کمتری دارند. برای مثال، سه فرضیه مدیریت درآمدها که بطور گسترده تست می گردند (یعنی فرضیه طرح پاداش، فرضیه بدهی-دارائی و فرضیه هزینه سیاسی) زمینه های محیطی و سازمانی خاص خود را دارند. این فرضیه ها برای فرهنگ هایی قابل اعمال هستند که در آنها، اعداد

حسابداری برای نوشتن، برنامه ریزی و اجرای قراردادهای تشکیل دهنده شرکت بکار می روند. جوامع انگلیسی-آمریکایی چنین مثال هایی هستند. اما جوامعی وجود دارند (همچون ژاپن) که ساختار سازمان های صنعتی و روابط قراردادی بین بانک و شرکت گیرنده وام با ساختار مشاهده شده در ایالات متحده و انگلستان متفاوت است (ساندر 1999). جوامعی وجود دارند (همچون ژاپن) که قراردادهای بدهی دارای جرئیاتی به اندازه قراردادهای مشاهده شده در جوامع انگلیسی-آمریکایی نیست و محدوده استفاده از اعداد حسابداری در این جوامع ممکن است به اندازه جوامع انگلیسی-آمریکایی بزرگ باشد. در این جوامع اعتماد نقش اصلی را در روابط بدهکار-طلبکار ایفا میکند (ساواب و یاماجی 1999). بنا

براین طبیعی است که سیستم حسابداری و کنترل باید چنین روابطی را برنامه ریزی و اجرا کند بصورتی که با روابط مناسب برای کشورهای انگلیسی-آمریکایی متفاوت باشد (ساندر 1999). و فرضیه بدهی-دارائی هم ممکن است فقط کاربرد را در این جوامع محدود سازد. حتی در یک جامعه یکسان، محدوده استفاده از اعداد حسابداری در قراردادهای بدهی ممکن است با گذشت زمان تغییر پیدا کند. برای مثال، بگلی و فریمن (2004) پی بردند که نقش اعداد حسابداری در قراردادهای بدهی عمومی در طی سالهای 1975 تا 2000 تغییر پیدا کرد. تکرار محدودیت های بر اساس حسابداری بر سود سهام و قرض ها از نمونه 1975-1979 تا نمونه 1999-2000 تا حد زیادی کاهش پیدا کرد. بنابراین تعمیم پذیری PAT توسط محیط های سازمانی و زمان محدود می گردد.
4 PAT: علوم طبیعی یا علوم ماوراء الطبیعه؟
مطابق مقاله پاپر (1959)، علمی که توسط دانشمندان بکار گرفته می شود دارای ماهیت ماوراء الطبیعه است از این لحاظ که دانشمندان پیوسته تلاش میکنند تا تئوری ها را رد کنند. از طرف دیگر، موقعیت کوهن (1996) اینست که علوم طبیعی اغلب از فعالیت های علمی جامعه علمی تشکیل می گردد. باید خاطر نشان کرد که پاپر (1970:52) از وجود علوم طبیعی آگاهی میدهد. البته نگرش او در مورد علوم طبیعی تا حد زیادی با نگرش کوهن متفاوت است. درحالیکه کوهن علوم طبیعی را برای پیشرفت علم ضروری میداند، پاپر دارای نگرش غیر مهم دانشمندان علوم طبیعی است.
توضیح خلاصه ای از توسعه PATکه در بخش 2 آمده است به نظر می رسد که نشان دهد که آنچه را که کوهن علوم طبیعی می نامد، توسعه PAT را در جنبه های مهم توصیف میکند. علوم طبیعی نیازمند تلاش های کاملی برای توضیح الگو با هدف بهبود رابطه بین آن و طبیعت می باشد. یک الگو همیشه غیردقیق وبی پایان خواهد بود تا کار زیادی را باقی بگذارد تا انجام داده شود. کوهن علوم طبیعی را بعنوان یک فعالیت حل معما فرض میکند که تحت حاکمیت قوانین الگو است. این معماها هم دارای طبیعت تئوری و هم دارای طبیعت آزمایشی خواهند بود.
کوهن بیان میکند که دانشمندان علوم طبیعی باید نسبت به الگویی غیرانتقادی باشند که در آن کار میکنند. فقط با انجام اینکار است که آنها میتوانند تلاش های خود را بر روی بیان کامل الگو متمرکز سازند و کار محرمانه ضروری برای بررسی عمیق طبیعت را انجام دهند.
PAT مشکلات قانونی و روشهایی برای محققان را تعریف میکند. مشکلاتی که مربوط به محققان مثبت می باشد اینها هستند: چرا مدیریت روشهای حسابداری خاصی را انتخاب می کند بجای اینکه روشهای دیگر را انتخاب کند؟ چرا مدیریت از یک روش حسابداری به روش دیگر می رود؟ مدیریت در انتخاب های حسابداری با چه محرک ها و محدودیت هایی روبرو می شود؟ این سوالات محققان حسابداری مثبت را از زمان انتشار مقاله W & Z در سال 1978 به خود مشغول کرده است.

مقاله W & Z در سال 1978 این ایده را بیان کرد که محرک های مدیریت موقعیت اعمال نفوذ آنها را در یک استاندارد حسابداری تعیین میکند. بعداً محققان این ایده را گسترش دادند و فرضیه های زیادی را در مورد ارتباط محرک های مدیریت و رفتار انتخاب حسابداری او بیان کردند. از زمان انتشار مقاله W & Z در سال 1978، محققان PAT خود را به توسعه و توصیف این تئوری مشغول ساخته اند.

دو مثال توضیح بالا را نشان میدهند. مثال اول اندازه گیری متغیر وابسته (یعنی انتخاب حسابداری توسط مدیریت) در مطالعات مدیریت درآمدها است. محققان اولیه (همچون دیکین 1979؛ هاگرمن و زمی جوسکی 1979؛ دالیوال 1980) انتخاب یک راهکار حسابداری واحد (همچون روشهای کسر بها، روشهای هزینه یابی فهرست موجودی، و غیره) را در یک زمان بررسی کرده اند. این مسئله منجر به این انتقاد گشته است که مدیران اعداد درآمدها را تغییر می دهند نه از طریق یک راهکار حسابداری واحد، بلکه از طریق تعدادی از راهکارهای حسابداری که برای مدیریت موجود می باشند. زمی جوسکی و هاگرمن (1981) مطالعات قبلی را با بررسی فهرست راهکارهای حسابداری بهبود بخشیدند. هیلی (1985) آنرا بیشتر ادامه

داد و از اقلام تعهدی حسابداری بعنوان متغیر وابسته برای بدست آوردن اثرات یک میزبان تصمیمات احتیاطی حسابداری و واقعی توسط مدیریت استفاده کرد. درحالیکه اقلام تعهدی سنجش خلاصه ای از احتیاط مدیریتی و احتمالاً بهبودی نسبت به مطالعات قبلی را فراهم می سازد، با اینحال دارای معایب خاصی نیز می باشد. هیلی (1985) از اقلام تعهدی کلی بعنوان نماینده ای برای اقلام تعهدی احتیاطی استفاده میکند. سوال اصلی که محققان (همچون کاپلان 1985؛ مک نیکولاس و ویلسون 1988) پرسیده اند اینست که آیا اقلام تعهدی کلی همگی دارای طبیعت احتیاطی هستند؟ این مسئله سپس محققان مثبت را وادار می سازد تا مدل های بهتری از اقلام تعهدی احتیاطی بسازند. دی آنجلو (1986)، جونز (1991)، دچو و همکارانش (1995)، دچو و اسلوان (1991)، توح و همکارانش (1998)، دچو و دیچئو (2002) و کوتاری و همکارانش (2005) مدل های مختلفی از اقلام تعهدی احتیاطی را ساخته اند.
دوم اینکه، همانطور که قبلاً نیز ذکر کردیم، سه فضیه ای که بیشتر مورد تست قرار گرفته اند، فرضیه طرح پاداش، فرضیه بدهی-دارائی و فرضیه اندازه هستند. مطالعات اولیه از نماینده های ضعیف متغیرهای نشاندهنده پاداش مدیریتی، محدودیت پیمان، و هزینه سیاسی استفاده کردند. البته با گذشت زمان محققان هم تئوری و هم متغیرها را تغییر دادند. برای مثال، محققان اولیه از متغیر ساختگی (1,0) برای نشان دادن وجود طرح پاداش برای آزمایش فرضیه طرح پاداش استفاده کردند. بعداً محققان (همچون هیلی 1985) جزئیات طرح پاداش را بررسی کردند و فرضیه هایی را بیان کردند که جزئیات طرح پاداش و مسیر مدیریت درآمدها را با هم مرتبط می ساخت. ما تلاشهای مشابهی (برای مثال، دوک و هانت 1990؛ پرس و وینتراپ 1990) را در توضیح فرضیه بدهی/دارائی مشاهده کردیم. بار دیگر محققان اولیه (همچون W & Z 1978) از اندازه بعنوان نماینده ای برای هزینه سیاسی استفاده کردند. این مسئله مورد انتقاد قرار گرفت بر این اساس که اندازه ممکن است نماینده متغیرهایی غیر از هزینه سیاسی باشد. سپس مطالعات مختلف رفتار انتخاب حسابداری مدیران را در واکنش به موقعیت هایی بررسی کردند که نشاندهنده حساسیت شرکت ها به یک موقعیت سیاسی خاص بود. جونز (1991) یک مثال از این نوع می باشد. او رفتار انتخاب حسابداری مدیران راهکارهای سنتی را بررسی میکند که از حفاظت واردات سود می برد.
مثالهای بالا نشان میدهند که: الف) یک مطالعه چطور بر اساس مطالعات قبلی انجام می شود، و ب) PAT چطور سوالات خاصی که با آنها مواجه می شویم را تعریف میکند و یک گروه از محققان را مشغول نگه میدارد. این مثالها همچنین نشان میدهند که با اینکه محققان PAT به یک چارچوب مبنا برای بررسی انتخاب های حسابداری متوسل شده اند (بعبارت دیگر، محرک های مدیریت انتخاب های حسابداری را توضیح میدهند)، با اینحال آنها در آن چارچوب حساس و مهم بوده اند. بنابراین آنها انتقادات سودمندی از کار همکاران خود کرده اند و مدل های بهتری را توسعه داده اند.
5 نقش بی هنجاری ها
پاپر (1959) یکی از مشهورترین حساب های علم را ارائه میدهد. او یک فالسی-فاشنیست است. لاکاتوس (1970) سه نوع فالسی-فاشنیسم را توصیف میکند: متعصب، ساده و پیچیده. فالسی-فاشنیسم متعصب بیان میکند که همه تئوری ها بصورت حدس و گمان هستند و علم نمی تواند آنها را تأیید کند بلکه فقط میتواند آنها را رد کند. این بدین معناست که علم با براندازی های مکرر تئوری ها توسط حقایق مسلم توسعه پیدا می کند (لاکاتوس 1970:97). فالسی-فاشنیسم ساده مشابه فالسی-فاشنیسم متعصب است بجز اینکه بعضی تصمیمات روش شناسی را باید در فالسی-فاشنیسم ساده در نظر گرفت. لاکاتوس (1970:115) دو خصوصیت معمول را برای فالسی-فاشنیسم متعصب و ساده ذکر میکند: الف) یک تست یک مبارزه دو وجهی بین تئوری و تجربه است، و ب) تنها نتیجه جالب این مواجهه، رد تئوری است. محققان PAT به این اصول روش شناسی فالسی-فاشنیسم متعهد نیستند.
PAT تا کنون بر روی تأیید تأکید داشته است. شواهد سازگار با فرضیه ها تصور می شود که از این فرضیه ها پشتیبانی میکنند. از یک دیدگاه منطقی، یک فرضیه نمی تواند ضرورتاً درست باشد فقط بخاطر اینکه با حقایق مطابقت دارد (بلاگ 1992: 15). درحالیکه شواهد سازگار تا درجه خاصی از فرضیه ها پشتیبانی میکند، ضرورتاً سامل درستی فرضیه ها نمی باشد. W & Z (1990) بطور ضمنی این را تشخیص میدهد. مشکلاتی در مورد نظم تجربی مشاهده شده در تحقیقات حسابداری مثبت وجود داشته است. مخصوصاً گفته شده است که متغیرهای حذف شده ممکن است مسئول شواهد جمع آوری شده در مطالعات انتخاب های حسابداری باشند. بنابراین این کار نادرست خواهد بود که نظم را به متغیرهای مربوط به جبران مدیریت، بدهی و فرآیند سیاسی نسبت دهیم.
بعضی از افراد (همچون کریستنسون 1983؛ استرلینگ 1990) از PAT انتقاد کرده اند چون از اصول روش شناسی پاپر پیروی نمی کند. این انتقاد انتقاد نابجایی است. بی هنجاری ها در علم خیلی زیاد است (لاکاتوس 1970). چالمرز (1991:91) احتمالاً آنرا درست درک میکند وقتی که می گوید تئوری هایی که بعنوان تئوری های موجود در بین بهترین مثالهای تئوری های علمی در نظر گرفته می شوند، هرگز توسعه داده نمی شدند اکر در اوایل پیدایش خود رد می شدند. به شیوه مشابهی، W & Z (1990 :149) در واکنش به انتقاد هینز (1988) از آسان گیری در مقاله W & Z در سال 1978 می گویند که اگر همه اصول های روش شناسی در یک مقاله واحد اعمال می شدند، هیچ مقاله تحقیقاتی هرگز منتشر نمی شد. پاپر (1970: 55) سپس قبول می کند که تعصب نقش مهمی در علم ایفا میکند. اگر دانشمندان به آسانی انتقاد کنند، آنها هرگز پی نخواهند برد که قدرت واقعی تئوری ها در کجا جای دارد.
W & Z (1986: 10) پیشنهاد میکنند که بی هنجاری ها نباید منجر به رها کردن یک تئوری گردد. یک تئوری صرفاً در حضور مشاهدات ناسازگار رها نمی شود (W & Z, 1990: 150). هیچ تئوری تابحال همه پدیده ها را بصورت موفقیت آمیز پیش بینی نکرده است. تناسب داده-تئوری هیچوقت کامل نخواهد بود. آنچه که منجر به رهاسازی یک تئوری می گردد، پدیداری یک تئوری جایگزین با قدرت توضیحی بیشتر است (W & Z, 1990: 140). از یک لحاظ مهم، این موقعیت مشابه موقعیت کوهن (1996) و موقعیت فالسی-فاشنیسم پیچیده است. مطالعه کوهن (1996:77) در مورد تاریخچه علم نشان میدهد که یک الگو زمانی نامعتبر شناخته می شود که یک الگوی جایگزین پدیدار شود و جای آنرا بگیرد. تصمیم گیری برای رهاسازی یک الگو، به معنای تصمیم گیری برای برای پذیرفتن یک الگوی جایگزین است. این تصمیم گیری نیازمند انجام مقایسه بین الگوهای جایگزین و بین الگوها و طبیعت است. مطابق فالسی-فاشنیسم پیچیده، تئوری علمی رد می گردد اگر تئوری با این خصوصیات پدیدار شود: الف) دارای محتوای تجربی بیشتر نسبت به باشد، بعبارت دیگر حقایق جدید را پیش بینی کند، ب) موفقیت قبلی را پیش بینی کند، و ج) بخشی از این محتوای تجربی اضافی تأیید گردد (لاکاتوس 1970: 116).
بی هنجاری های بازار سهام بر اساس حسابداری، نگرش محققان PAT را نسبت به بی هنجاری ها نشان میدهد. بال و بروان (1968) شواهدی را در مورد انتقال آگاهی پس از درآمدها (PEAD) گزارش داده اند و چون مطالعات دیگر (همچون سولان 1996؛ هیلشریفر و همکارانش 2004؛ تافلر و همکارانش 2004) بی هنجاری های دیگر بر اساس حسابداری را ثبت کرده اند. همانطور که نیکولز و والن (2004) بیان میکنند، PEAD بعنوان یکی از مشکل ترین بی هنجاری ها در تست های کارایی بازار سرمایه بر اساس امور مالی و حسابداری باقی می ماند. با اینحال محققان حسابداری بر اساس بازار سرمایه هنوز هم فرضیه بازار کارآمد را رها نکرده اند. در عوض محققان به داده ها و تست های آماری با دقت بیشتری نگاه کرده اند، کارایی بازار را دوباره تعریف کرده اند، توضیحات جایگزینی را برای بی هنجاری ها بیان کرده اند و فرصت ها را بیشتر مورد تحقیق قرار داده اند. باسو (2004) مثالی از این نوع می باشد.
هر حقیقت مشاهده شده، حقیقتی بر حسب یک تئوری تفسیری است (لاکاتوس 1970). بنابراین وقتی که هر گونه حقیقت مشاهده شده با یک تئوری مغایرت پیدا میکند، این مغایرت ممکن است بین تئوری تحت آزمایش و تئوری تفسیری باشد. بنابراین مغایرت بین حقایق و تئوری نباید بدین معنا باشد که تئوری تحت آزمایش را حذف کنیم، بلکه باید به معنای نیاز به بازبینی مجدد تئوری تفسیری باشد. هم لاکاتوس (1970: 128-29) و هم فیرابند (1993) به ما می گویند که این اتفاق در تاریخچه علم رخ داده است. در PAT وقتی که اقلام تعهدی بعنوان متغیرهای وابسته مورد استفاده قرار می گیرند، بعنوان نماینده اقلام تعهدی احتیاطی بکار می روند. بنابراین داده های اقلام تعهدی از دیدگاه یک تئوری، احتیاطی هستند. بنابراین اگر داده های اقلام تعهدی نتوانند مدیریت درآمدها را تأیید کنند، این شکست نباید بدین معنا باشد که تئوری تحت آزمایش (برای مثال، مدیریت درآمدها) را رد کنیم، بلکه باید به معنای نیاز به بازبینی مدل های اقلام تعهدی باشد. در حقیقت، محققان PAT بر روی تلاشهای تحقیقاتی قابل ملاحظه ای در ساخت مدل های مختلف از اقلام تعهدی سرمایه گذاری کرده اند. و باید خاظر نشان کنیم که این بررسی مدل های اقلام تعهدی بدون هیچگونه بی هنجاری مهمی آغاز شده است. در حقیقت، مقاله هیلی در سال 1985، که از اقلام تعهدی در بررسی مدیریت درآمدها برای اولین بار استفاده میکند و شواهد سازگاری با فرضیه های خود بدست می آورد، باعث شد که کاپلان (1985) سوالاتی را در مورد مناسب بودن مدل اقلام تعهدی خود (یعنی مدل هیلی) مطرح کند.
لاکاتوس (1970) قبول می کند که آزمایشات مهمی در تاریخچه علم وجود داشته است و آزمایشاتی که منجر به رد یک تئوری گشته اند نیز وجود داشته است. اما او نشان میدهد که فرآیند حذف آن کند است و بعضی وقتها چندین دهه طول میکشد. او همچنین می گوید که آزمایشات مهم پس از پدیداری یک تئوری بهتر بحرانی می گردد (لاکاتوس 1970: 158-59). بر اساس این دیدگاه، ادراک نقش مهمی بازی میکند. بعلاوه، در تاریخچه علم مشاهده شده است که با گذشت زمان بی هنجاری ها با تأیید و تقویت تئوری تحت آزمایش تبدیل شده اند (لاکاتوس 1970: 137).
واکنش محققان مثبت نسبت به عدم موفقیت مطالعات اولیه برای تمایز بین فرضیه های متناقض، فرضیه های بی اثر و فرضیه های ماشینی نگری، نگرش محققان مثبت نسبت به داده ها و تئوری را بیان میکند. عدم موفقیت مطالعات اولیه برای تمایز بین فرضیه های متناقض باعث این نشد که EMH را رد کنند. این بدین خاطر است که تست های فرضیه بی اثر، تست های فرضیه های پیوند دهنده EMH ، CAPM ، و هزینه های قراردادی صفر می باشد (W & Z، 1986: 74). این عدم موفقیت ممکن است بخاطر توصیفی نبودن تجربی یکی از فرضیه های EMH ، CAPM و یا هزینه تراکنش صفر باشد. موفقیت EMH در امور مالی به نظر می رسد که تأثیر خود را بر روی نگرش محققان مثبت نیز داشته باشد. همانطور که قبلاً نیز بیان شد، بجای رد کردن EMH و CAPM ، محققان مطرح کردن سوالات در مورد اعتبار توصیفی هزینه های تراکنش صفر، و در نهایت حذف فرضیه را آغاز کرده اند. این مسئله نشان میدهد که محققان مثبت شواهد تجربی را بعنوان داور نهایی یک تئوری در نظر نمی گیرند. هم داده ها و هم تئوری بر روی هم تأثیرگذار هستند. قضاوت های پیچیده در مورد ارزش وارد فرآیند می گردد. موفقیت یک تئوری در نظام های مجاور ممکن است باعث این شود که محققان شواهد مغایر معینی را نادیده بگیرند. این مسئله در این مورد رخ داده است. بر اساس این دیدگاه، موفقیت EMH و CAPM در امور مالی و حسابداری می تواند نقش مهمی را ایفا کند.
باید خاطر نشان کرد که حذف فرضیه هزینه قراردادی صفر باعث شد که موک (1990: 236-237) PAT را مشابه با برنامه تحقیقات لاکاتوس در نظر بگیرد. اعتبار این بحث مورد تردید می باشد، چون حذف هزینه های قراردادی صفر منجر به پدیداری یک برنامه تحقیقاتی متمایز از تحقیقات حسابداری بر اساس بازار سرمایه شد. خط جدید، در مورد تحقیقات در مورد انتخاب های حسابداری می باشد. این مسئله درست است که حذف فرضیه هزینه های قراردادی صفر محققان مثبت را قادر می سازد که انتخاب های حسابداری را توضیح دهند. اما دو برنامه تحقیقاتی در مورد سوالات مختلفی هستند، و فقط توضیح موفقیت برنامه تحقیقاتی حسابداری بر اساس بازار سرمایه را ممکن می سازند. این الگوی توسعه با برنامه لاکاتوس تناسب ندارد، چون مطابق این برنامه، تغییراتی در کمربند حفاظتی انجام شده است تا با حقایق جدیدی مطابقت داشته باشد (لاکاتوس 1970: 133-37). پس از انجام تغییرات، برنامه تحقیقاتی به توضیح محتوای رد نشده نسخه قبلی تئوری ادامه میدهد.
6 انتخاب تئوری
تفاوت مهمی بین حساب علوم PAT و کوهن (1996) وجود دارد. W & Z (1990:140) بیان میکند که یک تئوری زمانی رها می گردد که یک تئوری جایگزین با قدرت توضیحی بیشتر پدیدار شود و نشان دهد که رقابت بین تئوری های متناقض را بتوانیم بصورت معقولانه تعیین کنیم. تئوری با قدرت توضیحی بیشتر انتخاب می گردد. این بدین معناست که محققان PAT طبیعت دانش را بصورت جمعی در نظر می گیرند. پاپر (1970: 56-57) این ایده را تأیید میکند. او معتقد است که یک مقایسه مهم بین پارچوب های متناقض همیشه امکان پذیر می باشد. از طرف دیگر، کوهن (1996: 103) پیشنهاد میکند که الگوهای رقیب غیر قابل مقایسه هستند. بنابراین بحث در مورد الگوهای رقیب را نمیتوانیم توسط منطق یا آزمایشات به تنهایی تعیین کنیم (کوهن، 1996:148-150).
از تحریک برای تبدیل عوامل پشتیبان الگوی قدیمی نسبت به الگوی جدید استفاده می گردد (کوهن، 1996:154). یکی از مهمترین ویژگی های حساب علوم کوهن اینست که علم دارای طبیعت جمعی نیست. این دیدگاه با موقعیت محققان PAT مغایرت دارد.
مشکل مربوط به موقعیتPAT در بالا در انتخاب تئوری اینست که هیچ تئوری با قدرت توضیحی بالاتر بطور ناگهانی پدیدار نمی گردد. قدرت توضیحی که PAT اکنون دارد نتیجه تلاشهای تحقیقاتی چهار دهه است. بنابراین، اگر قدرت توضیحی نسبی تئوری های متناقض قرار باشد که در انتخاب تئوری داور باشد، نباید آنرا در مراحل اولیه اعمال کرد بلکه باید در چندین مرحله بعد اعمال کرد. بنابراین سه سوال روش شناسی مربوطه اینها خواهند بود: الف) چطور بصورت معقول تصمیم بگیریم که آیا یک تئوری جدید را انتخاب کنیم یا در دوران نوپایی آنرا رد کنیم؟ ب) در چه مرحله ای از توسعه تئوری، معیار قدرت توضیحی نسبی باید اعمال گردد؟ و ج) چطور باید بین دو تئوری یکی را انتخاب کنیم وقتی که تئوری جدید بعضی از جنبه های تئوری قدیمی و بعضی پدیده های جدید را توضیح میدهد که توسط تئوری قدیمی توضیح داده نشده است؟ دو نمودار در شکل 1 موقعیت سوم را نشان میدهد. بدون شک میتوانیم بگوییم که گرفتن یک تصمیم گیری معقول در موقعیت A نسبت به موقعیت B آسان تر است که موقعیت A پایین تر باشد.
شکل 1 در اینجا قرار داده شود
موقعیت B را میتوان با کمک تئوری قانونی بودن و تئوری سهامدارتوضیح داد. این تئوری ها برای توضیح افشاهای اجتماعی و محیطی توسط یک نهاد بکار برده شده اند (دیگان 2007:275-304). فرضیه هزینه سیاسی را هم می توان برای توضیح افشاهای اجتماعی و محیطی مورد استفاده قرار داد. برای مثال، با استفاده از چارچوب تئوری نمایندگی، نس و میرزا (1991) رابطه مثبتی را بین افشاهای محیطی در گزارشات سالیانه شرکت های بزرگ انگلستان و صنعت نفت پیدا کردند. بنابراین، تئوری قانونی بودن و تئوری سهامدار را میتوان بعنوان تئوری های متناقض PAT در نظر گرفت. البته هیچ تئوری بطور کامل پدیده توصیف شده توسط تئوری دیگر را توضیح نمیدهد. بعلاوه، همانطور که دیگان (2007) بیان میکند، تئوری های مورد بحث بر اساس فرضیات مختلفی هستند. بنابراین قدرت توضیحی نسبی را نمی توان برای انتخاب از بین این تئوری ها در این مرحله مورد استفاده قرار داد.
7 نتیجه گیری ها
این مقاله توسعه PAT را بررسی میکند و آنرا با حساب های استاندارد علم مقایسه می کند: پاپر، کوهن و لاکاتوس. این مقاله نشان میدهد که موقعیت روش شناسی PAT با هیچکدام از این حساب ها بطور کامل تناسب ندارد. بلکه شامل عناصری از هر سه آنها است.
تحلیل در این مقاله مشخص می سازد که توسعه PAT در دهه های اخیر را میتوان بصورت آنچه توصیف کرد که کوهن (1996) آنرا علوم طبیعی می نامد. در حالیکه محققان PAT مقید به پارچوب مبنا برای بررسی انتخاب های حسابداری باقی مانده اند (یعنی اینکه محرک های مدیریت انتخاب های حسابداری را توضیح میدهند)، با اینحال آنها بصورت ضمنی در بین مطالعات همکاران دیگر مهم بوده اند.
PAT بیان میکند که داده ها داور نهایی یک تئوری نیستند. بلکه روابط متقابل پیچیده ای بین تئوری و داده ها وجود دارد. بنابراین شواهد متناقض بصورت اتوماتیک منجر به رد یک تئوری نمی گردد. فقط زمانی میتوان یک تئوری را رد کرد که یک تئوری رقیب با قدرت توضیحی بالاتری پدیدار گردد. بنابراین انتخاب بین تئوری ها بصورت معقولانه می باشد و دانش حسابداری نیز دارای طبیعت جمعی است.
البته این مقاله بیان میکند که موقعیت روش شناسی PAT بر انتخاب تئوری دچار مشکل می گردد. در اینجا بیان می گردد که یک تئوری زمانی جایگزین می گردد که یک تئوری رقیب با قدرت توضیحی بالاتر پدیدار گردد و مسئله انتخاب تئوری را بصورت معقول حل نکند. اگر هیچ تئوری با قدرت توضیحی بالاتر بطور ناگهانی پدیدار نگردد، معیار قدرت توضیحی بالاتر را نمی توان در مرحله اولیه توسعه یک تئوری اعمال کرد. بلکه این معیار را باید در چندین مرحله بعد از توسعه اعمال کرد. بنابراین سه سوال روش شناسی مهم بدین شرح خواهند بود: الف) چطور بصورت معقول تصمیم بگیریم که آیا یک تئوری جدید را انتخاب کنیم؟ ب) در چه مرحله ای معیار قدرت توضیحی بالاتر را باید اعمال کنیم تا از بین تئوری های رقیب یکی را انتخاب کنیم؟ و ج) و در نهایت اینکه، چطور میتوانیم از بین دو تئوری رقیب یکی را انتخاب کنیم وقتی که یک تئوری بعضی از پدیده های توصیف شده توسط تئوری دیگر و بعضی از پدید های توصیف نشده توسط تئوری دیگر را توضیح میدهد؟ طرفداران PAT در مورد این مسئله ساکت مانده اند و جوابی ارائه نکرده اند.
همچنین مهم است که نقش قضاوت ارزش در PAT را خاطرنشان کنیم. نقش قضاوت ارزش و اعتقاد بزرگتر از آنست که W & Z (1986:8) بخواهند آنرا بپذیرند. آنها نقش قضاوت ارزش را در انتخاب موضوع تحقیق و انتخاب مدل می پذیرند. البته این نقش در ارزیابی تحقیق خیلی کمتر می باشد. وقتی که یک برنامه تحقیق از آنچه پیروی میکند که کوهن (1996) آنرا علوم طبیعی می نامد (و البته PAT نیز آنرا با همین نام می شناسد)، جامعه محققان باید به آینده آن برنامه امید داشته باشند.
این مقاله دو مشکل را در PAT بیان میکند. اول اینکه، اینکار کار مشکلی است که بصورت قابل اعتمادی هدف مدیریت از انتخاب های حسابداری را تعیین کنیم. دوم اینکه، با اینکه اصول اصلی مدیریت درآمدها (یعنی محرک های مدیریتی که بر روی انتخاب های حسابداری تأثیر می گذارند) به نظر می رسد که کاملاً کلی باشد و عمومیت فرضیه خاص که PAT آنها را بررسی میکند توسط زمان و محیط های سازمانی محدود می گردد. بنابراین تا زماینکه تفاوت ها در محیط های سازمانی در دنیا وجود داشته باشد، امکان این وجود ندارد که ما یک PAT جهانی را تجربه کنیم. البته این مسئله مختص حسابداری نیست. بلکه در مورد علوم اجتماعی نیز صادق است.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله ترجمه موردی برای یک معماری شرکتی جاری در یک بانک خصوصی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله ترجمه موردی برای یک معماری شرکتی جاری در یک بانک خصوصی word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله ترجمه موردی برای یک معماری شرکتی جاری در یک بانک خصوصی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه موردی برای یک معماری شرکتی جاری در یک بانک خصوصی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله ترجمه موردی برای یک معماری شرکتی جاری در یک بانک خصوصی word :

موردی برای یک معماری شرکتی جاری در یک بانک خصوصی

پدرو سوزا، آندره سامپیائو، و ریکاردو لیل

چکیده
این مقاله موردی را برای توسعه معماری شرکتی (EA) در یک بانک خصوصی معرفی میکند. طرح های اولیه ساختاری جاری بر مبنای اطلاعات جمع آوری شده از منابع اطلاعاتی مختلف ایجاد می گردند. این طرح های اولیه در اینترنت داخلی بانک ترکیب می گردند و نقطه ورودی نه تنها برای ثبت فنی تکنولوژی اطلاعات بانک، بلکه برای یک پایگاه داده دانش با پشتیبانی ویکی هایی (سایت های قابل ویرایش) نیز هستند که تیم های توسعه میتوانند آنها را بروزرسانی کنند و از آنها برای افزایش

کارایی استفاده کنند. بنابراین EA یک دارائی جاری مورد استفاده در کارهای روزمره تیم تکنولوژی اطلاعات بانک است. در حال حاضر، بانک در حال پیشرفت بیشتر است و میخواهد EA را با فرآیند توسعه Agile (سریع الانتقال) خود ترکیب کند، و نتایج فعالیت ها در EA را نیز در دسترس همه افراد قرار دهد. ابزار EAMS نه تنها توسط پشتیبانی از نسل اتوماتیک طرح های اولیه، بلکه با فراهم سازی یک نمودار سفر زمانی نیز از این EA جاری پشتیبانی میکند که امکان حرکت بین وضعیت های گذشته، حال و آینده را امکان پذیر می سازد.

کلمات کلیدی: معماری شرکتی، نقشه نگاری شرکتی، مجسم کننده EAM ، EAMS.

1- در مورد مراجع
مراجع در این مطالعه موردی، یک بانک خصوصی است که در شبه جزیره ایبری واقع است و فعالیت های بانکداری سرمایه گذاری (دارائی خالص، مالیه شرکتی و بانکداری خصوصی) را انجام میدهد. این بانک از طریق شبکه توزیع چند کانالی خود (که از حدود 650 شعبه تشکیل شده است و شبکه ای از توسعه دهندگان خارجی، ساختارهای مختص به مشتریان شرکتی و سازمانی، بانکداری تلفنی، و خدمات بانکداری خانگی است) به حدود 2 میلیون مشتری ارائه خدمات میکند. در مدیریت دارائی، این بانک هر موقعیت مربوطه ای را در مدیریت وجوه مؤسسات سرمایه گذار، وجوه بازنشستگی، و بیمه های عمر دارد.
2- محتوا
در سال 2012، بانک گزارش داد که طرح بندی شکل و حیطه پروژه EA را بعنوان ابزاری برای پشتیبانی موثرتر از تجارت، کاهش هزینه های توسعه و زمان بازاریابی آغاز کرده است. از بین مسائل مربوطه، مسائل زیر مهم تر هستند که آنها را بیان میکنیم:
– بانک قبلاً در EA تجربه داشت، چون مجبور بود که از ابزار مدلسازی برای ایجاد نمونه ها و مدل های ساختار ITاستفاده کند. این راهکار بر مبنای یک منبع مرکزی بود که همه مدل ها در آن قرار داشتند، و هر کدام از آنها بصورت دستی با ابزار EA طراحی میشد. این راهکار نیازمند تلاش اساسی برای بروزرسانی بود، خصوصاً اگر مدلهای تولید شده در پروژه های مختلف در یک دیدگاه واحد و شرکتی از منظره IT با هم ترکیب می شدند. بنابراین تلاش برای نگهداری نمونه های EA یک مسئله کلیدی برای این پروژه بود.

– بانک یک زیرساخت خدمات ساختار-محور (SOA) را بعنوان راهی برای تفسیر یکپارچگی کاربرد و ساختار IT آن ایجاد کرده بود. بنابراین، نمایش خدمات و مفاهیم مربوطه نیز مسئله اصلی در این پروژه به شمار می رفت.

– و در نهایت اینکه، این بانک در حال توسعه انتشار فرآیند توسعه سریع الانتقال بود. این فرآیند در سال 2010 با استفاده از SCRUM آغاز شد. در سال 2012 تعداد تیم ها به 30 تیم (220 نفر) و در سال 2013 به 50 تیم (320 نفر) افزایش یافت که در SCRUM کار میکردند.

این بانک علاوه بر مسائل بالا یک پورتالEA را نیز در اینترنت داخلی ایجاد کرده بود که از ثبت اطلاعات مربوط به ساختارهای کاربرد و تکنولوژی پشتیبانی می کرد. پورتال اینترنت داخلی شامل تعداد زیادی از ویژگی ها (مانند ویکی ها) با مقدار قابل توجهی از مقالات بود که فرآیند ها و ساختار سیستم را توصیف می کرد و یک نقطه ورودی را برای همه ثبت های فنی ایجاد می کرد.

پورتال اینترنت داخلی EA به جمع آوری و نمایش اطلاعات ساختاری در مورد بانک کمک میکرد که بصورت لیست معرفی می شد و یا در موارد ساده تر، به شکل نقشه های سلسله مرتبه ای ساده نمایش داده می شد که بصورت اتوماتیک از اطلاعات متنی ایجاد می شد. مردم بعضی از فرم هایی را پر کنند که ورودی برای پورتال اینترنت داخلی بودند و سپس برای ایجاد بعضی از نقشه استفاده می شدند.

خودکار سازی دیدگاه های ساختاری ساده تر یک مرحله اساسی در تعیین نگرش های بانک برای دنبال کردن این ایده است که همه این دیدگاه های ساختاری (هم برای کاهش تلاش و هم برای افزایش سطح اطمینان مردم) مربوط به این نمونه ها بود.

جنبه مهم دیگر این بود که پورتالEA را بعنوان یک نقطه منفرد برای دسترسی به اطلاعات ثبت شده، آموزش و تقویت اطلاعات IT تصور کنیم.

صرفنظر از این دیدگاه واضح، چندین مسئله نیز وجود داشت که نیازمند بحث و توضیح بیشتر بود، بعنوان مثال اینکه کدام ساختارها باید بررسی شوند، چطور باید هر یک از آنها را مدیریت کرد، و چطور می توانیم اطمینان حاصل کنیم که آنها بصورت نهادهای جاری در سازمان در می آیند (بجای اینکه پس از آغاز کار خود منسوخ و قدیمی شوند).
بنابراین در اوایل سال 2013، بانک ایده عالی در مورد پروژه EA داشت که مد نظر آنها بود. البته چالش هایی که معرفی شدند چالش های ساده ای نبودند.
3- چالش ها
چالش اول این بود که تکنیک EA بانک توسط بهبود پورتال اینترنت داخلی EA بهتر شود تا از ارتباط و آگاهی ساختار بین همه سهامداران پشتیبانی کند که این شامل تیم های زیرساخت، تیم های توسعه و حیطه های تجاری بود. آنها تصمیم گرفتند که قسمت IT باید از این قانون پیروی کند: اگر موجود باشد پس در اینترنت داخلی موجود است. برای رسیدن به این سطح از پیشرفت، بانک می بایست:
– توانایی کلی پورتالEA برای پشتیبانی از دیدگاه های مختلف مطابق با پروفایل کاربر را افزایش دهد. اینکار استفاده از نقطه مرکزی ارتباط برای مخاطبان غیر یکنواخت از تجارت به دامنه های IT را امکان پذیر می سازد.
– رشد اطلاعات در پورتالEA را توسط کاهش تلاش مورد نیاز برای ایجاد و نگهداری گزارشات، نمونه ها و اطلاعات منبع شرکتی افزایش دهد.

– تکامل دارائی ها را در سراسر طول دوره آنها بدست آورد (از لحظه ای که مشاهده می شدند تا زمانیکه لغو می شدند).
تکامل پورتال باید از یک دیدگاه یکپارچه حمایت کند و در عین حال به کاربران اجازه دهد تا از نمونه های ساختاری، ویکی ها، انجمن های بحث و همه محیط ها و ابزارهای همکاری مربوطه استفاده کنند.

چالش دوم نیاز به نگهداری نمونه های ساختاری به شیوه آسان بود. بانک قانون دوم را بیان کرد: “اگر یک دیدگاه ساختاری را نتوانیم بصورت اتوماتیک با اطلاعات بروزرسانی شده ایجاد کنیم، پس نمی توانیم آنرا در پورتالEA نشان دهیم”. این اطلاعات باید از منابع مختلفی مانند Microsoft SharePoint، یا Oracle Enterprise Repository بدست می آمد. اطلاعات موجود از منابع مختلف در یک منبع مرکزی که مطابق با مدل متای موجود ساختاربندی شده بود با هم ترکیب می شدند. این مدل باید مطابق با بهترین تکنیک های بازار تکامل پیدا می کرد و باید قادر می بود که همه ویژگی ها، روابط و خصوصیاتی را با هم مطابقت دهد که مفاهیم ساختارهای مختلف را توصیف می کرد.

چالش سوم نیاز به تداوم استفاده مخاطبان از منحنی یادگیری پورتال اینترنت داخلی ساختار بود. مخاطب باید قادر می بود که به آسانی محتوا و نمونه ها را بررسی و جستجو کند. اطلاعات باید به شیوه ساده و خود اکتشافی نمایش داده می شدند، و همچنین به کاربران اجازه میدادند که جزئیات را مشاهده کنند و در صورت لزوم نمونه ها را بصورت کامل دریافت کنند. پورتال و دیدگاه های ساختاری به این صورت صرفنظر از سطح مهارت کاربر در دامنه ها یا لایه های ساختاری خاص، بصورت ابزار ارتباطی مناسبی عمل می کنند.

چالش چهارم ترکیب ابتکارات SOA در ابتکارات معماری شرکتی بود. SOA در انبار شرکتی Oracle با مدل متای خود با بیش از 60 نهاد ایجاد شده بود. بنابراین بانک باید تصمیم می گرفت که این مفاهیم SOA باید در چه حدودی در مدل متای معماری شرکتی نشان داده شوند.
OER نیز مانند انبار SOA میتواند دیدگاه های اطلاعات خارجی را فراهم سازد اما با دو مشکل اصلی روبرو بود:
– دانش کامل مدل متای OER را تفهیم کند و بنابراین فقط برای افراد فنی مناسب است. برای مثال، برای جستجو در بین خدمات تولیدی و مصرفی باید با مفاهیم زیادی مانند سطح های مشترک، پروتکل ها و غیره آشنا باشیم.
– با مفاهیم ساختارهای دیگر ترکیب نگردد و بنابراین از جستجوی یکپارچه برای معماران و تحلیل گران در پورتالEA جلوگیری کند.
و در نهایت، چالش پنجم این بود که مصالحه فرآیند توسعه سریع الانتقال را در عمل و در بانک با EA پیش بینی کند. این چالش به این صورت بود که راهی را برای نشان دادن نتایج فعالیت های آینده تصور کند و قبل از آغاز توسعه، برای همه تیم ها در دسترس باشد. این یکپارچه سازی در حیطه پروژه اولیه نبود بلکه در زمان نوشتن این مقاله بود و بعضی اوقات خود بانک قادر است که با استفاده از EAMS عملکرد خوبی داشته باشد.

4- پروژه
پروژه در اوایل سال 2013 آغاز شد و در آگوست 2013 به پایان رسید. Link Consulting خدمات مشاوره EA را ارائه میداد و سری ابزار مورد استفاده در پروژه را فراهم می ساخت. این پروژه نیازمند 3 نفر از Link Consulting و یک تیم 10 نفره از مراجع ها بودند که مسئول ساختار، اطلاعات، راه حل ها، سکوها، زیرساخت، تجربه کاربرد و همچنین مدیر انبار EA بودند.
هدف این پروژه اجرا و توسعه یک راه حل EA بود که بطور کامل در اینترنت داخلی موجود ترکیب می شود، بطوریکه همه فعالیت های اداره خانه را بتوان به شیوه یکپارچه ای در اینترنت داخلی بانک انجام داد.

ایده مبنا به این صورت است که هر دیدگاه ساختاری باید یک URL داشته باشد که بتوان آنرا در هر صفحه ای در اینترنت داخلی قرار داد، و هر موقع دسترسی به آن ایجاد گردد، دیدگاه ساختاری مطابق را نشان میدهد. جستجو در دیدگاه های ساختاری در صفحات وب و اسناد باید امکان پذیر باشد. ابزار EAMS موتوری برای ایجاد کننده دیدگاه ساختاری بود.

EAMS طرح های اولیه ساختاری را بر مبنای اطلاعات موجود در معماری سیستم منطقی IBM(IBM-SA) ایجاد میکند که ابزار انتخاب شده برای انبار EA اصلی بود و داده های مربوط به اطلاعات، راه حل ها، سکوها و معماری های زیرساخت ها را در خود داشت. بانک از قبل اطلاعات زیادی در مورد این ساختارها (هم در اینترنت داخلی اولیه و هم در منابع دیگر) داشت. تلاش مهم تیم پروژه به ساختاربندی این اطلاعات اختصاص داده شده بود، بطوریکه بتوان آنرا به EAMS وارد کرد.
ما در اینجا دیدگاهی از طرح اولیه EAMS را نشان میدهیم که در اینترنت داخلی قرار دارد.

 

شکل 1 – دیدگاهی از طرح اولیه وارد شده در پورتال اینترنت داخلی EA

OER با توجه به SOA ، اطلاعاتی را در مورد خدمات فراهم می سازد که آنها را از اطلاعات فنی از Oracle Service Bus، UDDI، و Service Contracts می گیرد. سپس اطلاعات کنترل شده از OER بر یک مبنای روزانه با استفاده از مرتبط کننده های EAMS، مشاغل و دسته ها به منبع EA انتقال داده میشود.
منابع باقیمانده اطلاعات اغلب با داده هایی با پویایی کمتر (مانند ساختار سازمانی بانک) مطابقت دارند. این اطلاعات پردازش می گردد و مستقیماً به منبع EA وارد می شود.

شکل 2 – مؤلفه های SW کلیدی راه حل

یک مسئله مهم که باید در پروژه بررسی گردد مسئله نام مستعار است که بعضی از مفاهیم نام های مختلفی در منابع اطلاعاتی مختلف دارند. این کار و تلاش زیادی لازم نداشت، اما برای برای پردازش اسامی طبقات و همچنین اسامی خصوصیات ضروری بود. این مسئله بصورت دستی در حین پروژه انجام داده شد، اما بعداً بصورت یک چارچوب یکپارچه در دسترس بانک قرار گرفت که امکان اجرای اتوماتیک قوانین تبدیل برای هر ورودی را فراهم می ساخت.

بانک نیز می خواست که به ساختارهای دیگر در دامنه هایی بپردازد که تصور می شد با موضوع مرتبط است، حتی با اینکه آنها اطلاعات زیادی برای آغاز کردن کار نداشتند، بعنوان مثال: تجارت، اطلاعات، تجربه کاربر و ساختارهای قانونی.

اطلاعات و ساختارهای تجاری دامنه هایی بودند که بانک برنامه ریزی کرده بود که در پروژه آنها را بررسی کند، که با تعریف مدل متا آغاز می شد، و در آنجا سطح جزئیات مورد نیاز مشخص می شد و اینکه روابط با ساختارهای دیگر را چطور میتوان به بهترین شکل ایجاد کرد.

با توجه به ساختار تجربه، این مسئله مربوط به تعریف الگوهایی می باشد که به همان مفهوم اجازه میدهند تا صرفنظر از سطح مشترک و کاربردی که هر تجربه داشت) با همان نمونه ها برای کاربر نمایش داده شوند. این مسئله یک جنبه مهم در بانک به شمار می آمد چون تجارت و عملیات به سطح مشترک های الکترونیک وارد می شوند و ادراک یکپارچه مفاهیم بین سطح مشترک های مختلف بعنوان یک جنبه اساسی برای افزایش تجربه کاربر در نظر گرفته می شود.

و در نهایت، معماری قانونی همه اطلاعات مربوط به اصول معماری، قوانین، بهترین تکنیک ها و مقالات تخصصی را ساختاربندی میکند. مقالات مبنای اطلاعاتی صحیحی را نشان میدهند و سکوی ویکی امکان ارتباط زنده با کاربران حرفه ای را فراهم می سازد. تعریف الگوها برای ساختاربندی و مرتب سازی این اطلاعات یک دارائی مربوطه برای تسهیل دسترسی به آن تصور می گردد.

5- راهکار
راهکاری که ما استفاده کرده ایم در پروژه های قبلی موفقیت آمیز بوده است و برای کاهش ریسک های پروژه اصلی طراحی شده بود که شامل موارد زیر است:
– زمان زیاد صرف شده برای تعریف مدل متای منبع EA.

– نابسندگی سطح مدل متا در مورد منابع اطلاعات مطابق و جزئیات. پیچیدگی مدل متای مبنای دانش باید برای نیازهای فوری و منابع اطلاعاتی موجود مناسب باشد.
– افرادی که اعتماد خود را به پروژه از دست می دهند اگر نتایج کوتاه مدت آنرا مشاهده نکنند.
– اطمینان از اینکه کاربران به اطلاعات معرفی شده در دیدگاه های ساختاری اعتماد دارند.
بنابراین ما یک راهکار عملی را اتخاذ کردیم، که بر طراحی یک مدل متا تمرکز دارد که برای اطلاعاتی که بانک در آغاز پروژه داشت امکان پذیر است، اما قوانین وابستگی مبنای مربوط به جداسازی لایه را حفظ میکند و این اطمینان را ایجاد میکند که هر لایه از ساختار توسط خدمات یا امکانات فراهم شده توسط لایه پایینی پشتیبانی می گردد.
اینکار امکان استقلال لایه های ساختاری را فراهم می سازد و تحلیل های تأثیر پایین-بالا و بالا-پایین عناصر ساختاری را ساده تر می سازد. البته چون همه لایه ها لیستی از خدماتی ندارند که ارائه میدهند و مصرف میکنند، مهم بود که امکان ارتباط لایه ها با را فراهم سازیم که این خدمات در بین آنها مبادله میشود. در غیر اینصورت، کل پروژه میتواند منتظر اطلاعات باشد و هیچ نتیجه کوتاه مدتی مشاهده نگردد.

برای اطمینان از اینکه کاربران به اطلاعات معرفی شده در دیدگاه های ساختاری ایجاد شده اعتماد دارند، باید بصورت بروزرسانی شده نگه داشته شوند. برای بدست آوردن این بروزرانس ما از راهکار متمرکز بر دو لحظه بحرانی استفاده کردیم: (1) اطلاعات بارگذاری شده در طی اجرای پروژه، که بصورت خط مبنایی برای بررسی اولیه ساختارها مشاهده می شوند، و (2) تغییراتی که هر پروژه و فعالیت های نگهداری مد نظر دارند.

خط مبنای اولیه اغلب درست بود، چون اطلاعاتی که در ابتدا بارگذاری می شدند مربوط به ساختارهایی بودند که بانک قبلاً اطلاعات مربوط به آنها را در اینترنت داخلی داشت. با این وجود، بار دیگر توسط هر ساختار تأیید شد.

تغییرات ناشی از پروژه های مداوم و فعالیت های نگهداری، در فرآیند توسعه و نگهداری سریع الانتقال ترکیب شدند، که کار آن بصورت ماهیانه برنامه ریزی و اجرا می شد. این یکپارچگی بر مبنای دو لحظه کلیدی انجام شد: وقتی که فعالیت های شدید آغاز شد و وقتی که این فعالیت ها به پایان رسید.

در آغاز هر فعالیت، تیم ها از کمک پورتال اینترنت داخلی ساختار برای بدست آوردن اطلاعاتی که برای طراحی و برنامه ریزی فعالیت های بعدی نیاز داشتند استفاده می کردند. وقتی که یک فعالیت باعث تغییراتی در بعضی از ساختارها می شد، این تغییرات به فرد مسئول ساختار ربط داده می شد و فوراً در منبع EA وارد می شد. این بروزرسانی منبع EA میتواند بصورت مستقیم با استفاده از IBM-SA و یا با استفاده از سطح مشترک تعریف سناریوی ساختاری EAMS، و یا بصورت غیر مستقیم با وارد سازی صفحات اکسل با تغییرات طرح های اولیه با استفاده از سطح مشترک های ورودی EAMS باشد. این همان سناریو در حیطه پروژه بود.
در حال حاضر بانک بصورت داخلی جریان کاری را ایجاد کرده است تا فایل های XML را ایجاد کند که بر اسا اطلاعات موجود در فرم های اینترنت داخلی، با سناریوهای ساختاری EAMS مطابقت دارند، که تلاش صرف شده برای بروزرسانی را تقریباً به صفر کاهش میداد. در نتیجه، تغییرات پیش بینی شده برای ساختار در برنامه ریزی هر فعالیت در اول هر ماه بروزرسانی می گردد و در همان لحظه برای همه تیم ها قابل مشاهده خواهد بود، بطوریکه آنها بتوانند اطلاعات بروزرسانی شده ای را برای برنامه ریزی فعالیت بعدی داشته باشند.
در پایان هر فعالیت، هر گونه تغییر بین تغییرات برنامه ریزی شده و واقعی در ساختار نیز در منبع EA بروزرسانی می گردد. بنابراین از دیدگاه منبع EA هر فعالیت دارای یک تاریخ آغاز، یک تاریخ پایان، و دو لیست با رجوع به عناصر ساختار می باشد. لیست زنده مربوط به عناصری است که در هنگام تکمیل فعالیت وارد تولید می شوند، و لیست مرده مربوط به عناصری است که پس از پایان فعالیت لغو می گردد. ما با استفاده از تاریخ آغاز فعالیت ها و تاریخ پایان فعالیت ها، هر یک از عناصر ساختار را در مبنای دانش با اثرات زمانی تگ بندی میکنیم:
– ذهنی، وقتی که در یک فعالیت مشخص برنامه ریزی، طراحی یا ایجاد می گردد. تگ (اطلاعات کوچک برای طبقه بندی) اثرات زمانی مطابق با تاریخ آغاز فعالیت تعیین می گردد.
– زنده، وقتی که آنها بعنوان نتیجه یک فعالیت در سازمان وارد می گردند. تگ اثرات زمانی مطابق با تاریخ پایان فعالیت تعیین می گردد.
– مرده، وقتی که آنها دیگر در سازمان استفاده نمی شوند، که این هم نتیجه بعضی از فعالیت ها است. تگ اثرات زمانی مطابق با تاریخ پایان فعالیت تعیین می گردد.
این اثرات زمانی برای ردیابی طول دوره عناصر ساختار، و آگاهی از محتوای دیدگاه های مربوط به هر زمان در گذشته، حال یا آینده کافی هستند.
این بدین معناست که این راهکار در واقع به این خاطر استفاده شده است تا ساختار را بصورت بروزرسانی شده نگه دارد و بر مبنای آپلود وضعیت های To-BE سازمان بصورت پیش بینی در طرح های هر یک از 50 تیم سریع الانتقال است که در بانک عمل میکنند.
این راهکار باید توسط ابزار مورد استفاده با دو ویژگی اصلی پشتیبانی گردد:
– منبع EA باید قادر باشد که اطلاعات مربوط به وضعیت های آینده عناصر ساختار را نگه دارد. اینکار توسط همراه سازی تگ های ذهنی، زنده و مرده بعنوان خصوصیات پیش فرض در هر عنصر ساختار انجام می شود که مکان انتشار طول دوره آنها را فراهم می سازد.
– ایجاد کننده طرح اولیه باید قادر باشد که طرح های اولیه ای را ایجاد کند که وضعیت های جاری و آینده را برای ساختار نشان میدهند. این یک ویژگی فطری EAMSاست. همه دیدگاه های ساختاری دارای یک اسلاید زمانی همراه خود هستند که با لحظه های زمانی مشخص می گردد و در آن، پکیج های کاری وجود دارد که تغییراتی را در دیدگاه ساختاری ایجاد میکنند. وقتی که وقتی که دسته در امتداد اسلاید حرکت میکند، و از یک علامت عبور میکند، نام پکیج کاری که باعث این تغییرات شده است در سمت چپ و محتوای تغییرات دیدگاه ساختاری نمایش داده می شود.
6- مزایا
راه حل به این صورت تشخیص داده شده است که باید مزایای زیر را نگه دارد، که توصیف مراجع از آن بصورت زیر است:
نقطه متمرکز ارتباط.
– سهامداران و پروفایل های مختلف به آسانی اطلاعات را مطابق نیازهای خود جستجو و بررسی میکنند.
ساختارهای وابسته
– دامنه های ساختاری تنظیم شده: تجارت، داده ها، کاربرد و تکنولوژی.
– توانایی ادامه با مؤلفه های فردی در IT شرکتی و درک همه وابستگی ها در دارائی ها و بین آنها.
– تحلیل ها و نمونه ها به هم مرتبط می گردند و کامل تر می شوند.
غنی سازی نمونه های ساختاری
– گزارشات و طرح های اولیه که بصورت اتوماتیک ایجاد می گردند.
– سفر زمانی از طریق AS-WAS، AS-IS و TO-BE، برای شناسایی شکاف های بین ساختارهای جاری و هدف.
– ارزیابی هزینه های موجودی اوراق بهادار و مقایسه سناریوهای تبدیل.
رشد ثابت معماری شرکتی
– کاهش تلاش مورد نیاز برای ایجاد و حفظ اطلاعات منبع شرکتی، منجر شونده به یک منبع یکپارچه
– راهنمایی، بطوریکه مراجع بداند که به چه چیزی نیاز دارد و چطور میتواند آنرا تحویل دهد:
معماری شرکتی برای درک آنچه که بانک دارد.
برنامه ریزی IT استراتژیکی برای درک آنچه که بانک به آن نیاز دارد.
مدیریت اطلاعات برای دانستن اینکه چطور باید آنرا ارائه داد.
– مدیریت معماری شرکتی در مراحل توسعه مختلف: برنامه ریزی، طراحی، ساختمان و توسعه.
7- بازتاب های روی مورد
مورد معرفی شده بیشتر بدین خاطر است که EA از نظر صدها کاربر در بانک در واقع بصورت یک دارائی جاری در بانک مشاهده می گردد، که هر روز در بانک بعنوان مبنای استفاده می گردد که تصمیمات از روی آن گرفته می شود. بنابراین ما میگوییم که این راهکار مبنایی برای نمایش دینامیک سازمان ها بر مبنای مدارک ساختاری واقعی، و بنابراین نسبت به دستگاهی است تا امکان مدیریت سازمان ها بر مبنای نمایش وضعیت های پیش بینی شده آنها را ایجاد کند.
ما میخواهیم که تأیید کنیم که در مورد معرفی شده، دیدگاه های ساختار به شیوه یکپارچه ای با ابزار همکاری و دانش بانک (پورتال اینترنت داخلی) ادغام می گردد. دیدگاه های ساختاری نقطه ورودی برای دسترسی به هر گوننه ثبت IT و دانش نگه داشته شده در ویکی ها است.
این راهکار نه تنها نقش دیدگاه های ساختار را در درک پیچیدگی های تجارت و IT زیرین ممکن می سازد، بلکه همکاری بهتر و موثرتری را نیز بین سهامداران مختلف ایجاد میکند. این یک بازتاب مثبت در استفاده از پورتال اینترنتی EA بعنوان یک سکوی ارتباط و همکاری دارد. ساختار جاری نقش اساسی را در همکاری و ارتباط بین مردم ایفا میکند.
ما اکنون توضیح میدهیم که ابزار و راهکار ما چطور بر موانع کلیدی غلبه میکنند که در غیر اینصورت از اجرای یک ساختار دینامیک و جاری جلوگیری میکنند.
71 مانع 1 – تلاش زیاد برای بروزرسانی نمونه ها و مدل های EA
ما می گوییم که هر موقع این مدل های گرافیکی بصورت دستی ایجاد شوند، باید بصورت دستی نیز نگه داشته شوند. بنابراین نمونه ها و مدل های EA باید بصورت اتوماتیک ایجاد گردند. این نظریه کلی پشت ایده نقشه نگاری شرکتی است و نیازمند ابزار خاصی است. در EAMS ، نمونه های ساختار بر مبنای اطلاعات متنی جمع آوری شده از منابع مختلف ایجاد می گردند.
72 مانع 2 – انتقال از سناریوهای AS-IS به TO-BE همیشه نیازمند تلاش زیاد و متوقف سازی و دنیاهای غیر مرتبط است
ما می گوییم که توانایی داشتن نقشه های مجزا برای مدیریت لحظه های مجزا در زمان برای بررسی پیچیدگی مسائل واقعی خوب نیست. دلیل وضعیت های موجود در بین AS-IS و TO-BE مشخص نیست و بنابراین نمیتوان سازمان بین آنها را مدیریت کرد.
با EAMS ، نمایش های ساختار دارای اسلایدر زمانی هستند و محتوای آنها بصورت پویا مطابق با تاریخ نشان داده شده بر روی اسلایدر زمانی همراه با شناسایی پروژه های مسئول این تغییرات، تغییر میکند. اینکار امکان دسترسی آسان به دیدگاه های ساختاری ار تاریخ های گذشته (AS-WAS)، حال (AS-IS) و آینده (TO-BE) ، و نقشه های همراه آنها را فراهم می سازد. اینکار همچنین امکان آگاهی از وجود هر گونه وضعیت بین حالت های AS-IS و TO-BE را فراهم می سازد.
73 مانع 3 –EA فقط برای تعدادی از موارد روشن شده است
ما می گوییم که زبان های مورد استفاده برای طراحی ساختاری نمی توانند یک زبان کلی را بین همه سهامداران ساختار (خصوصاً مدیریت و کارکنان تجاری) ایجاد کنند، چون برای آنها خیلی پیچیده است و نمی تواند آنچه را که آنها نیاز دارند جستجو کند و نشان دهد. سهامداران علاوه بر پیچیدگی دیدگاه های ساختاری، باید با پیچیدگی ابزار EA نیز روبرو شوند، که برای درک و طراحی مناسب است، اما برای سهامداران غیر فنی مناسب نیست. بنابراین آنها تا حد زیادی به کارکنان فنی وابسته هستند تا پاسخ را برای آنها فراهم سازد.
با EAMS ، دیدگاه های ساختاری و مسیرهای هدایت بین آنها بصورت اتوماتیک مطابق با پروفایل کاربر آنها ایجاد می گردد. بعلاوه، کاربران حرفه ای به لاگین کردن در EAMS نیازی ندارند چون دیدگاه های ساختاری با پورتال اینترنت داخلی بانک ادغام شده است. این مسئله تضمین می کند که سهامداران با پیچیدگی هایی مطابق با نیازها و مهارت های خود روبرو می شوند، و بنابراین مدیریت را قادر می سازد تا دیدگاه های ساختاری را جستجو و بررسی کنند و پاسخ های خود را بدست آورند.
توجه داشته باشید که ایجاد اتوماتیک دیدگاه های ساختاری این تضمین را نیز ایجاد میکند که آنها بروزرسانی می گردند و با اطلاعات موجود مطابقت دارند. این مسئله اطمینان دیدگاه های ساختاری و همچنین کاربرد آنها در جامعه وسیع تری را افزایش میدهد.
74 مانع 4 – برنامه ریزی پروژه فقط نیازمند دانش دقیق وضعیت های TO-BE است، نه وضعیت های AS-IS
بطور کلی، برای برنامه ریزی پروژه ای که در یک دوره مشخص در آینده رخ میدهد، باید وضعیت پیش بینی شده در آن دوره زمانی را بدانیم. بعنوان یک مثال، بگذارید سازمانی را تصور کنیم که میخواهد یک سیستم قانونی موجود را در مدت 6 ماه جایگزین کند، و میخواهد که برنامه ریزی این پروژه را امروز شروع کند. مراحل آماده سازی و برنامه ریزی پروژه باید درک واضحی از همه وابستگی های این سیستم قانونی داشته باشد، هم از این لحاظ که آنچه که با یکپارچه سازی سیستم های دیگر و با فرآیند هایی تجاری که پشتیبانی میکند مرتبط است. اما جنبه مهم اینست که برای برنامه ریزی این پروژه، داشتن درک واضحی از همه وابستگی های سیستم قانونی کافی نیست. ما باید وابستگی های قانونی را در این مدت 6 ماه بدانیم چون تا آن موقع، ممکن است پروژه های مداومی وجود داشته باشد که وضعیت وابستگی های سیستم قانوین را تغییر دهند.
با EAMS ، فقط باید اسلاید میله زمانی را 6 ماه به جلو ببریم تا وابستگی های واقعی سیستم قانونی را پیدا کنیم، چون EAMS طرح اولیه ساختاری بر مبنای اطلاعات جمع آوری شده از پروژه های مداوم و برنامه ریزی شده را ایجاد میکند.
این مانع مربوط به مدلسازی مفهوم کاربردی در منبع EA است و مربوط به کارکردی بودن ابزار نیست. البته چون تأثیر زیادی بر روی این مسئله دارد که مردم در کار روزمره خود با هم ارتباط برقرار میکنند، ما معتقدیم که بهتر است در این مقاله آنرا مورد بحث قرار دهیم.
استانداردهایی مانند TOGAF دو نوع کاربرد را برای آن در نظر می گیرند: زیرساخت و کاربردهای تجاری. البته این یک طرح طبقه بندی خیلی ساده است که به مسائل اساسی در مدیریت IT نمی پردازد. از دیدگاه تطبیق تجاری و IT ، یک صفحه گسترده حاوی داده ها و قوانین تجاری یک کاربرد تجاری بصورت SAP ERP یا هر پکیج SW دیگر است. اما از مدیریت و عملیات IT روزانه آنها موارد مشترک کمی با هم دارند.
مثال دیگری از این حقیقت ناشی می گردد که کاربران تجاری اسم کاربردها را در بسیاری از محتواها میدانند و از آنها استفاده میکنند. این یک مشکل محسوب می شود چون یک عنصر نرم افزاری معین را با یک سری از کارکردپذیری ها و سطح های مشترک مرتبط می سازد، و درجه آزادی را از مدیریت IT حذف میکند. برای مثال، موردی را در نظر بگیرید که IT تصمیم می گیرد که دسترسی به برنامه ها را از طریق اینترنت داخلی فراهم سازد، و تجارت ها را وادار سازد تا در مورد اسناد و راهکارهای خود تجدید نظر کنند. این نوع تصمیمات نباید توسط اصول نامگذاری مشکل تر شوند. شرایط بدتر هم خواهد بود اگر برنامه مطابق با سکو یا بسته نرم افزاری مورد استفاده برای ایجاد برنامه نامگذاری شود.
بنابراین ما می گوییم که برنامه ها باید در سه دیدگاه مختلف مدلسازی شوند:
– در ساختار تجاری، IT بصورت یک فراهم کننده یکپارچگی منطقی عملکردهای تجارت مشاهده می گردد، و بنابراین عملکردهای تجاری و شرایط مورد نیاز بصورت مستقل از مؤلفه هایی مدیریت می گردند که آنها را اجرا میکنند.
– در ساختار راه حل، مفهوم برنامه بصورت یک اثر تصنعی است که عملکردهای تجاری را اجرا میکند و بنابراین انعطاف پذیری برای بهترین شیوه مهندسی این مؤلفه ها را فراهم می سازد.
– در ساختار سکو، مفهوم سکو بصورت یک محیط اجرایی از مؤلفه های برنامه است ومیتواند شامل انواع مختلفی از تکنولوژی ها باشد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله اصول جستجوی پراکنده word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله اصول جستجوی پراکنده word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله اصول جستجوی پراکنده word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اصول جستجوی پراکنده word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله اصول جستجوی پراکنده word :

اصول جستجوی پراکنده

رافائل مارتی، مانوئل لاگوندا، فرد گلوور

چکیده
جستجوی پراکنده یک روش تکاملی است که بصورت موفقیت آمیز برای مسائل سخت در مورد بهینه سازی بکار می رود. اصول و مفاهیم اساسی این روش در دهه 1970 بر اساس فرمول هایی پیشنهاد شد که به تاریخ دهه 1960 برای ترکیب قواعد تصمیم گیری و محدودیت های مسئله باز می گشت. جستجوی پراکنده بر خلاف روشهای تکاملی دیگر (مانند الگوریتم های ژنتیک)، بر اساس این قضیه پی ریزی شده است که روش ها و طرح های سیستماتیک برای ایجاد راه حل های جدید، مزایای مهم تری در مقایسه با مزایای توسل به انتخاب تصادفی دارند. این روش از استراتژی هایی برای تقویت و تنوع بخشی به جستجو استفاده میکند که اثبات شده است که در مسائل بهینه سازی متعددی مؤثر هستند.

این مقاله اصول و ایده های اصلی از جستجوی پراکنده و مرتبط سازی دوباره مسیر تشکیل آن را بیان میکند. ما ابتدا یک طرح مبنا را توصیف میکنیم تا ابزاری برای ایجاد عملکردهای نسبتاً ساده را به خواننده داده باشیم. طرح های پیشرفته تر از این حقیقت برگرفته می شوند که جستجوی پراکنده و مرتبط سازی دوباره مسیر نیز بصورت اساسی با کاوش متای جستجوی ممنوعه (TS) مرتبط هستند، و مزیت اضافی را توسط استفاده از مکانیزم های استفاده از حافظه و حافظه انطباقی جستجوی ممنوعه به ما میدهند که برای زمینه های خاصی مناسب هستند. این فرآیند ها و فرآیند های پیشرفته دیگر که در

این مقاله توصیف شده اند، ایجاد عملکردهای پیچیده را برای مسائلی تسهیل میکنند که اغلب در محیط عملی پیش می آیند. جستجوی پراکنده و مرتبط سازی دوباره مسیر را بعلت انعطاف پذیری و کارایی اثبات شده خود، میتوان با مسائل بهینه سازی سازگار کرد که شامل دامنه کاربردهای وسیع و مجموعه متنوعی از ساختارهای هستند، همانطور که در مقالات این مجموعه نشان داده شده است.

کلمات کلیدی: کاوش متا، روشهای تکاملی، ترکیب، مرتبط سازی دوباره مسیر

1- مقدمه
جستجوی پراکنده (SS) ابتدا در مطالعه گلاور (1977) بعنوان کاوشی برای برنامه سازی صحیح معرفی شد. در طرح اولیه، راه حل هایی بصورت عمدی (به بصورت تصادفی) ایجاد شدند تا خصوصیات آنرا در بخش های مختلف فضای راه حل مورد توجه قرار دهد. جستجوی پراکنده کاوش های خود را بصورت سیستماتیک نسبت به یک سری نقاط مرجع تنظیم میکند که عموماً از راه حل های خوبی تشکیل شده اند که توسط تلاشهای قبلی برای حل مسئله بدست آمده اند، که معیار موجود برای “خوب” محدود به مقادیر تابع هدف نیست، و ممکن است برای زیرمجموع های راه حل ها (و نه برای یک راه حل منفرد) اعمال گردند، مانند مورد مربوط به راه حل هایی که مطابق با خصوصیات معینی، با هم تفاوت دارند.

ترکیبات خطی وزنی مکانیزم اصلی را برای ایجاد نقاط آزمایشی در فضای شامل نقاط مرجع ایجاد میکنند، و مکانیزم روندسازی تعمیم یافته ای را نیز ایجاد میکند تا اطمینان حاصل کند که نقاط آزمایشی دارای شرایط امکان پذیری عدد صحیح در حالتی هستند که بعضی متغیرها نیازمند این هستند که مقادیر صحیح را دریافت کنند. این مکانیزم ها به سمت هدف ایجاد مراکز وزنی از مناطق فرعی انتخاب شده (از جمله مناطق خارجی نسبت به غلاف کوژ نقاط مرجع) متمایل می گردند.

الگوی جستجوی پراکنده (گلاور 1998) بعنوان مرجع اصلی برای اغلب عملکردهای جستجوی پراکنده تاکنون عمل کرده است. الگوی های پراکندگی ایجاد شده توسط این طرح ها در چندین زمینه کاربردی سودمند بوده اند. بخش 2 توصیف جامعی از عناصر و روشهای این الگوی استفاده شده بر مبنای فرمول داده شده در مطالعه لاگوندا و مارتی (2003) ارائه میدهد. با پیروی از این مسئله، بخش 3 طرح های جستجوی پراکنده پیشرفته متفاوتی (از جمله بعضی از ویژگی های اخیر، مانند بروزرسانی سری منابع 3 ردیفی و کاربردهای مرتبط به حافظه) را بررسی میکند. بخش 4 به روش شناسی مرتبط سازی دوباره مسیر اختصاص داده شده است که جستجوی پراکنده را تا محیط فضاهای مجاور (از جمله کاربردهای مبنا و کاربردهای پیشرفته) گسترش میدهد، و در آخر مقاله نیز نتیجه گیری بیان شده است.

2- طرح جستجوی پراکنده مبنا
روش جستجوی پراکنده خیلی انعطاف پذیر است، چون هر کدام از عناصر آن را میتوان به شیوه های مختلف و درجات پیچیدگی مختلفی بکار برد. در این بخش ما طرح مبنایی برای انجام جستجوی پراکنده بر اساس پنج روش معروف ارائه میدهیم، و طرح های پیشرفته را در بخش بعدی توضیح میدهیم. ویژگی های پیشرفته جستجوی پراکنده مربوط به شیوه ای هستند که این پنج روش انجام می شوند. بعبارت دیگر، پیچیدگی از اجرای روش های SS می آید تا اینکه از روشهای تصمیم گیری برای شامل سازی یا حذف بعضی از عناصر بیایند (مانند جستجوی ممنوعه که در بالا بیان کردیم).

این حقیقت که مکانیزم های داخل جستجوی پراکنده محدود به یک طرح منفرد و واحد نیستند، امکان کاوش احتمالات استراتژیکی را به ما میدهد که ممکن است در یک کاربرد خاص سودمند باشند. این اصول و مشاهدات منجر به الگوی زیر برای اجرای جستجوی پراکنده می گردند که از 5 روش تشکیل شده است.
1- روش ایجاد تنوع، برای ایجاد مجموعه ای از راه حل های آزمایشی با استفاده از یک راه حل ازمایشی قراردادی (یا راه حل منشأ) بعنوان یک ورودی.

2- روش بهبود، برای تغییر یک راه حل آزمایشی به یک یا چند راه حل آزمایشی پیشرفته (نه راه حل های ورودی و نه راه حل های خروجی نیازمند این نیستند که امکان پذیر و عملی باشند، با اینکه بیشتر توقع می رود که راه حل های خروجی اینگونه باشند. اکر هیچ بهبودی از راه حل آزمایشی ورودی ایجاد نگردد، فرض می شود که راه حل تقویت شده با راه حل ورودی یکسان باشد).

3- بروزرسانی سری منابع، برای ایجاد و حفظ یک سری منابع تشکیل شده از b تعداد از بهترین راه حل های یافته شده (که مقدار b معمولاً کم است و برای مثال از 20 بیشتر نمی شود)، که سازماندهی شده است تا دسترسی مؤثر توسط قسمت های دیگر این روش را فراهم سازد. راه حل ها مطابق با کیفیت یا تنوع خود در سری منابع طبقه بندی می شوند.
4- روش ایجاد زیرمجموعه، برای عملکرد در سری منابع، تا زیرمجموعه ای از راه حل های خود بعنوان مبنایی برای ایجاد راه حل های ترکیبی ایجاد کند.

5- روش ترکیب راه حل، تا یک زیرمجموعه معین از زیرمجموعه های ایجاد شده توسط روش ایجاد زیرمجموعه را به یک یا چند بردار راه حل حل ترکیبی تبدیل کند.

شکل 1 روابط متقابل بین این پنج روش را نشان میدهد و نقش مرکزی سری منابع را بیان میکند. این طرح مبنا با ایجاد یک سری اولیه از راه حل های P آغاز می گردد، و سپس سری منابع راه حل ها (RefSet) را از آن استخراج میکند.

روش ایجاد تنوع برای ایجاد یک سری بزرگ P از راه حل های متنوع مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه P(PSize) معمولاً حداقل 10 برابر اندازه RefSet (سری منابع) است. سری منابع اولیه مطابق روش بروزرسای سری منایع ساخته می شود. برای مثال، روش بروزرسانی سری منابع میتواند متشکل از انتخاب b بصورتمجزا و راه حل هایی با حداکثر پراکندگی از P باشد. یک مکانیزم ساده برای ساختن RefSet در پاراگراف بعدی بیان شده است و در بخش بعدی هم چندین راهکار دیگر برای اجرای روش بروزرسانی سری منایع را بررسی میکنیم. صرفنظر از قوانین استفاده شده برای انتخاب راه حل های مرجع،

راه حل های RefSet مطابق با کیفیت مرتب می شوند، که بهترین راه حل، گزینه اول در لیست می باشد. سپس جستجو توسط تعیین مقدار TRUE برای متغیر بولی NewSolutions آغاز می گردد. در مرحله 3، Newsubsetsایجاد می گردد و NewSolutions به FALSE تغییر داده می شود. ساده ترین شکل روش ایجاد زیرمجموعه از ایجاد همه جفت های راه حل ها

ی مرجع تشکیل می گردد. بعبارت دیگر، این روش بر روی زیرمجموعه هایی با اندازه 2 متمرکز می گردد که منجر به ایجاد می گردد. جفت ها در NewSubsets هر کدام بصورت جداگانه و با ترتیب لغت نویسی انتخاب می گردند و روش ترکیب راه حل اعمال می گردد تا یک یا چند راه حل آزمایشی را در مرحله 5 ایجاد کند. این راه حل های آزمایشی تابع روش بهبود هستند (البته اگر روش بهبود وجود داشته باشد). روش بروزرسانی سری منابع بار دیگر در مرحله 6 اعمال می گردد. ساده ت

رین شکل کاربرد روش بروزرسانی مرجع در این مرحله اینست که RefSet جدید را با بهترین راه حل ها مطابق مقدار تابع هدف، از RefSet جاری و تعیین راه حل های آزمایشی ایجاد کنیم. اگر RefSet پس از کاربرد روش بروزرسانی سری منابع تغییر کند، پرچم NewSolutions در مرحله 7 به TRUE تغییر پیدا میکند، که بیانگر اینست که حداقل یک راه حل جدید در سری منابع وارد شده است. زیرمجموعه s که تابع روش ترکیب بود، در مرحله 8 از NewSubset حذف می گردد.
راهکار مبنا به پایان می رسد پس از اینکه همه زیرمجموعه ها در NewSubsetsتابع روش ترکیب باشند و هیچکدا

م از راه حل های آزمایشی بهبود داده شده مطابق قوانین روش بروزرسانی سری منابع برای RefSet پذیرفته نشده باشند.

شکل 1 : راهکار جستجوی پراکنده مبنا

سری منابع RefSet مجموعه ای از راه حل های کیفیت-بالا و راه حل های متنوع است که برای ایجاد راه حل های جدید توسط اعمال روش ترکیب، بکار می روند. ما در این طرح مبنا می توانیم از یک مکانیزم ساده برای ساخت یک سری منابع اولیه استفاده کنیم و سپس آنرا در حین جستجو بروزرسانی کنیم. اندازه سری منابع توسط نشان داده می شود. ساخت سری منابع اولیه با انتخاب بهترین راه حل از P آغاز می گردد. این راه حل ها به RefSet اضافه می گردند و از P حذف می شوند. برای هر راه حل در P-RefSet ، حداقل فواصل نسبت به راه حل ها در RefSet محاسبه می گردد. سپس راه حل با حداکثر این فواصل حداقل انتخاب می گردد. این راه حل به RefSet اضافه می گردد و از P حذف می شود و فواصل حداقل بروزرسانی می گردند (در اعمال این معیار حداکثر-حداقل، یا هرگونه معیار بر مبنای فواصل، این مسئله می تواند مهم باشد که متغیرهای مسئله را مقیاس بندی کنیم، تا از شرایطی اجتناب کنیم که یک متغیر خاص یا زیرمجموعه ای از متغیرها بر اندازه گیری فاصله حاکم باشد و همکاری مناسب مؤلفه های برداری را تغییر دهد). این فرآیند به اندازه دفعه تکرار می گردد، که می باشد. سری منابع برآیند دارای راه حل کیفیت-بالا و راه حل متنوع است.
پس از اینکه سری منابع اولیه ساخته شد، روش ترکیب برای زیرمجموعه های ایجاد شده اعمال می گردد، همانطور که در مرحله 5 از شکل 1 نشان داده شده است. در طراحی مبنا، ما از بروزرسانی استاتیک سری منابع پس از کاربرد مدل ترکیب استفاده میکنیم. راه حل های آزمایشی که بصورت ترکیبی از راه حل های مرجع ساخته می شوند، در منبع راه حل قرار داده می شوند، که توسط Pool نشان داده می شود. پس از کاربرد هر دو روش ترکیب و بهبود، Pool کامل می گردد و سری منابع بروزرسانی می گردد. سری منابع جدید متشکل از بهترین راه حل های b از راه حل های موجود در سری منابع جاری و راه حل های موجود در Pool می باشد، بعبارت دیگر سری منابع بروزرسانی شامل بهترین راه حل های b در می باشد.
از پنج روش در روش شناسی جستجوی پراکنده، فقط چهار روش بطور شدید مورد نیاز هستند. روش بهبود معمولاً زمانی مورد نیاز خواهد بود که نتایج کیفیت بالا مورد نیاز باشند، اما میتوان یک راهکار جستجوی پراکنده را بدون آن نیز انجام داد. از طرف دیگر، یک راهکار جستجوی ممنوعه کوتاه مدت را میتوان بعنوان روش بهبود بکار برد، همانطور که در بخش بعدی نیز نشان داده شده است.

3- طرح های جستجوی پراکنده پیشرفته
در هنگام بررسی استراتژی های پیشرفته در یک چارچوب کاوش متا، هدف بهبود کارایی اغلب با هدف طراحی راهکاری مغایرت دارد که اجرا و تنظیم آن آسان است. طرح های پیشرفته معمولاً (البته نه همیشه) به پارامترهای جستجوی اضافی و پیچیدگی بالاتر تبدیل می گردند. تا جاییکه ما میدانیم، هیچ دستورالعمل ساده ای وجود ندارد که توسط آن بتوانیم یک ترتیب از پیش تعیین شده را دنبال کنیم که در این ترتیب استراتژی های پیشرفته باید به بهبود کارایی اعمال جستجوی پراکنده اضافه گردند. بنابراین ترتیبی که در آن، این استراتژی ها در این بخش توصیف می گردند، اهمیت یا رتبه بندی آنها را نشان نمی دهند. یک توصیف جامع از طرح های پیشرفته را میتوان در مطالعه لاگونا و مارتی (2003) یافت.

31 بروزرسانی RefSetپویا
سری منابع سری منابع قلب راهکار جستجوی پراکنده است. اگر در هر زمانی در حین جستجو، همه راه حل های منابع شبیه به هم باشند – که توسط معیار مناسب اندازه گیری شده است – راهکار جستجوی پراکنده به احتمال زیاد قادر نخواهد بود که بر اساس بهترین راه حل یافت شده پیشرفت کند، حتی زمانیکه از یک راهکار پیچیده برای انجام ترکیبات یا بهبود راه حل های آزمایشی جدید استفاده کند. روش ترکیب توسط راه حل های مرجع محدود می گردد که از آنها بعنوان ورودی استفاده میکند. بنابراین داشتن پیشرفته ترین روش ترکیب مزیت کمی خواهد داشت اگر سری منابع با دقت ساخته نشوند و در حین جستجو باقی بمانند.

در طرح مبنا، راه حل های جدید که عضوی از RefSet می گردند ترکیب نمی گردند تا زمانیکه همه جفت ها در NewSubsetsتابع روش ترکیب باشند. سری منابع جدید با بهترین راه حل ها در اتحاد Pool و راه حل های جاری در RefSet ساخته می شود. این استراتژیبروزرسانی ساکن سری منابع نام دارد. راهکار دیگر، استراتژی بروزرسانی پویا نام دارد، که روش ترکیب را برای راه حل های جدید به شیوه ای اعمال میکند که راه حل های جدید را سریع تر از طرح مبنا ترکیب میکند. بعبارت دیگر، اگر راه حل جدیدی برای سری منابع پذیرفته شود، هدف این خواهد بود که به این راه حل جدید اجازه دهیم که در کمترین زمان تابع روش ترکیب باشد. بعبارت دیگر، بجای اینکه منتظر بمانیم تا همه ترکیب ها انجام شوند تا سری منابع بروزرسانی شود، اگر یک راه حل آزمایشی جدید پذیرش را در سری منابع تضمین کند، سری منابع سریعاً بروزرسانی میشود قبل از اینکه ترکیب بعدی اجرا شود. بنابراین نیازی به یک Pool میانی در این طرح نیست، چون راه حل ها یا منسوخ می گردند و یا به محض اینکه ایجاد شدند قسمتی از RefSet می گردند.
مزیت بروزرسانی پویا اینست که اگر سری منابع شامل راه حل هایی با کیفیت پایین تر باشد، این راه حل ها سریعاً جایگزین میگردند و ترکیبات بعدی با راه حل های بهبود داده شده انجام می شوند. اشکال آن هم اینست که بعضی از ترکیبات امیداوارکننده حذف می شوند قبل از اینکه بررسی گردند. اجرای بروزرسانی پویا خیلی پیچیده تر از بروزرسانی ساکن است. همچنین، در بروزرسانی ساکن ترتیبی که ترکیبات اجرا میشوند مهم نیست چون تا همه ترکیبات اجرا نشوند RefSet بروزرسانی نمی گردد. در بروزرسانی پویا، ترتیب اجرای ترکیبات نسبتاً مهم است چون حذف شدن بعضی از ترکیبات را تعیین میکند. بنابراین در حین اجرای بروزرسانی پویای سری منابع، ممکن است ضروری باشد که با ترتیب های مختلف ترکیبات بعنوان قسمتی از تنظیم راهکار آزمایش کنیم.

32 ساخت RefSet
ما اکنون راهکار بروزرسانی جدیدی را معرفی میکنیم که زمانی تحریک می گردد که هیچ راه حل آزمایشی جدیدی برای سری منابع پذیرفته می شود. این بروزرسانی مکانیزمی را اضافه میکند که تا حدودی سری منابع را بازسازی میکند، وقتی که روشهای ترکیب و بهبود، راه حل هایی با کیفیت مناسب برای جایگزینی راه حل های منابع جاری را فراهم نمی سازد.

RefSet تا حدودی با بروزرسانی تنوع بازسازی می شود که بصورت زیر عمل میکند و فرض میکند که اندازه سری منابع است. راه حل های از RefSet حذف می گردد. روش ایجاد تنوع با در نظر گرفتن این دوباره آغاز می گردد که هدف آن اینست که راه حل هایی را ایجاد کند که با توجه به راه حل های منابع متنوع می گردد. سپس روش ایجاد تنوع برای ساخت سری P از راه حل های جدید بکار می رود. راه حل در RefSet بترتیب از P با معیار به حداکثر رساندن تنوع انتخاب می گردد، که معمولاً با

سنجش فاصله تعریف شده در محتوای مسئله حل شده اجرا می شود. سپس، به حداکثر رساندن تنوع توسط به حداکثر رساندن فاصله حداقل انجام میشود. معیار حداکثر-حداقل – که قسمتی از روش بروزرسانی سری منابع است – با توجه به راه حل های در هنگام انتخاب راه حل اعمال می گردد، و سپس با توجه به راه حل های در هنگام انتخاب راه حل اعمال می گردد، و به همین ترتیب ادامه می یابد.

33 ردیف های سری منابع
در سطح پایین تر انجام جستجوهای پراکنده، سری منابع توسط جایگزینی راه حل منابع دارای بدترین مقدار تابع هدف با راه حل آزمایشی جدیدی بروزرسانی می گردد که مقدار تابع هدف بهتری دارد. چون ما همیشه فرض میکنیم گه RefSet ترتیب بندی شده است، بهترین راه حل و بدترین راه حل می باشد. بنابراین وقتی که راه حل آزمایشی جدیدی در نتبجه اجرای روشهای ترکیب و بهبود ایجاد می گردد، مقدار تابع هدف راه حل آزمایشی جدید برای تعیین این مسئله بکار می رود که آیا RefSet نیاز به بروزرسانی دارد یا نه. این مرحله با تعیین این مئسله انجام میشود که با حذف و واردسازی x در موقعیتی که ترتیب مشخص سری منابع را حفظ میکند، چه زمانی x از بهتر است. ما اکنون مکانیزم هایی را بررسی میکنیم که راه حل ها را با استفاده از سنجش های اضافی شایستگی متمایز می سازد که بر مبنای مقدار تابع هدف نیست.

بجای منتظر ماندن تا زمانیکه سری منابع با هم همگرا می گردند (یعنی تا زمانیکه به وضعیتی برسد که هیچ راه حل جدیدی پذیرفته نشود)، یک راهکار بروزرسانی که بصورت پویا تنوع را در جستجو وارد می سازد مورد استفاده قرار گیرد. راهکار بروزرسانی از یک طرح 2 ردیفی استفاده میکند، که ردیف اول از راه حل کیفیت-بالا و از راه حل متنوع تشکیل شده است. بروزرسانی دارای هدف حفظ تنوع تا حد زیادی در سری منابع است، بجای اینکه به آن اجازه دهد تا فقط توسط پذیرفتن راه حل های کیفیت-بالا همگن گردد که در بعضی از کاربردها خیلی با هم مشابه هستند. بنابراین علاوه بر بروزرسانی سری منابع در زمانیکه راه حل های آزمایشی جدید کیفیت-بالا با روشهای ترکیب و بهبود یافته می شوند، سری منابع نیز با راه حل های خیلی متنوع بروزرسانی می گردد.
بروزرسانی خصوصاً از تقسیم بندی منابع به دو زیرمجموعه تشکیل شده است:

زیرمجموعه اول زیرمجموعه کیفیت-بالا و زیرمجموعه دوم زیرمجموعه متنوع نامیده می شود. راه حل ها در مطابق با مقدار تابع خود ترتیب بندی می شوند و سری منابع با هدف افزایش کیفیت با استفاده از معیار طرح جستجوی پراکنده مبنا، بروزرسانی می گردد. بعبارت دیگر، راه حل جدید x در مسئله به حداقل رسانی، جایگزین راه حل منابع می گردد. راه حل ها در مطابق با مقدار تنوع خود ترتیب بندی می شوند و بروزرسانی دارای هدف افزایش تنوع است. بنابراین راه حل جدید x جایگزین راه حل منابع می گردد.

بروزرسانی 2 ردیفی را میتوان در ترکیب با مکانیزم بازسازی مورد استفاده قرار داد. اجرای آن توسط نگه داشتن و آغاز دوباره روش ایجاد تنوع برای بازسایی با راه حل هایی که در بین آنها متنوع است و با توجه به آسان می گردد.

لاگونا و مارتی (2000) توسعه ای از این طرح را پیشنهاد می کنند که لیستی از بهترین ایجاد کننده ها را حفظ میکند. یک ایجاد کننده خوب، یک راه حل منابع است که راه حل های آزمایشی کیفیت-بالا را ایجاد میکند، زمانیکه بعنوان ورودی برای روش ترکیب مورد استفاده قرار می گیرد. بروزرسانی 3 ردیفی از سری منابع اندازه استفاده میکند، که به سه زیرمجموعه زیر تقسیم بندی می شود:

و با استفاده از قوانین یکسانی مانند قوانین بروزرسانی 2 ردیفی، بروزرسانی می گردند. برای بروزرسانی ما مسیر را دنبال میکنیم، که مقدار تابع هدف بهترین راه حلی است که تابحال از ترکیب و هرگونه راه حل دیگر ایجاد شده است. مطابق با به شیوه ایمانند شیوه برای مسئله به حداکثر رسانی، ترتیب بندی می گردد. وقتی که در با راه حل کیفیت بالاتری جایگزین میگردد که بتازگی ایجاد شده است، ما را با مقایسه میکنیم و اگر مناسب باشد آنرا بروزرسانی میکنیم.
این طرح خصوصاً در محیطی سودمند خواهد بود که راه حل های دارای کیفیت نسبتاً پایین قابلیت ایجاد راه حل های کیفیت-بالا، توسط اجازه دادن به این ایجاد کننده های خوب برای مشارکت در ترکیبات دیگر را داشته باشند زمانیکه آنها از جایگزین می گردند. آغاز دوباره و مانند طرخ 2 ردیفی است. با بهترین راه حل ها در P آغاز می گردد که در شامل نبودند.
34 کنترل تنوع
جستجوی پراکنده اجازه تکرار را در سری منابع نمی دهد، و روشهای ترکیب آن برای بدست آوردن مزیت از عدم وجود تکرار، طراحی می گردند. درهم سازی اغلب برای کاهش تلاش محاسباتی بررسی راه حل های تکرارشده استفاده می گردد. برای نمونه تابع درهم سازی زیر یک راه مؤثر برای مقایسه راه حل ها و اجتناب از وقوع تکرار است، زمانیکه با مسائلی سر و کار داریم که راه حل های انهارا میتوانیم با تبدیل p و اندازه m نشان دهیم:

کامپوس و همکارانش (2001) مزایای این نوع تکرار را در محتوای یک مسئله ترتیب بندی خطی گزارش میکنند.
در حالیکه کاربردهای جستجوی پراکنده ساده تر برای بررسی این مسئله طراحی می گردند که سری منابع شامل موارد تکراری نیست، آنها عموماً تنوع راه حل های کیفیت-بالا را نشان نمی دهند، زمانیکه RefSet اولیه را ایجاد میکنند. از طرف دیگر، بیاد داشته باشید که این مسئله که راه حل های متنوع تابع یک بررسی تنوع دقیق با معیار حداکثر-حداقل است. تست حداقل تنوع را میتوان برای راه حل های کیفیت-بالای اعمال کرد که بعنوان عضوهایی از RefSet بشرح زیر انتخاب می گردند. پس از اینکه سری P ایجاد شد، بهترین راه حل مطابق با مقدار تابع هدف طوری انتخاب می گردد که در سری منابع به اندازه باشد. سپس، از P حذف می گردد و بهترین راه حل بعدی x در P انتخاب می گردد و به RefSet اضافه می گردد، البیته فقط در صورتی که:

بعبارت دیگر، در هر مرحله ما بهترین راه حل را در P اضافه می سازیم فقط در صورتیکه حداقل فاصله بین راه حل انتخاب شده x و راه حل های موجود در RefSet حداقل به بزرگی مقدار سرحد باشد.
35 روش ایجاد زیرمجموعه

روشهای ترکیب راه حل در جستجوی پراکنده معمولاً فقط به ترکیب دو راه حل نیستند، و بنابراین روش ایجاد زیرمجموعه در کلی ترین شکل خود از ایجاد زیرمجموعه هایی با اندازه های مختلف تشکیل می گردد. در روش جستجوی پراکنده فرض می شود که سری راه حل های ترکیب شده ممکن است در تمامیت خود در نقطه ای ایجاد گردند که زیرمجموعه های راه حل های منابع ایجاد می گردند. بنابراین وقتی که یک زیرمجموعه مشخص ایجاد می گردد، هیچ صلاحیتی در ایجاد دوباره آن نیست. اینکار موقعیتی را ایجاد میکند که تا حد زیادی با موقعیت فرض شده در محتوای الگوریتم های ژنتیک متفاوت است، که ترکیبات معمولاً توسط چرخش یک میز رولت تعیین می گردند.
راهکار برای ایجاد زیرمجموعه های راه حل های منابع از یک استراتژی برای توسعه جفت ها در زیرمجموعه هایی با اندازه بزرگرت استفاده میکند درحالیکه تعداد کلی زیرمجموعه هایی که باید ایجاد گردند را کنترل میکند. بعبارت دیگر، این مکانیزم از نوع نهایی فرآیندی اجتناب میکند که همه زیرمجموعه های با اندازه 2 و سپس همه زیرمجموعه های با اندازه 3 را ایجاد میکند، و به همبن ترتیب ادامه می یابد تا اینکه به زیرمجموعه هایی با اندازه b-1 و در نهایت نیز به RefSet کلی برسد. این راهکار مسلماً برای استفاده عملی مناسب نیست، با فرض اینکه 1013 زیرمجموعه در یک سری منابع با اندازه معمول وجود داشته باشد. حتی برای یک سری منبع کوچک تر، ترکیب همه زیرمجموعه های احتمالی مؤثر نخواهد بود چون زیرمجموعه های زیادی تقریباً با هم یکسان خواهند بود. راهکار زیر زیرمجموعه های معرف با اندازه های مختلف را توسط ایجاد انواع زیرمجموعه انتخاب می کند:
– زیرمجموعه نوع 1: همه زیرمجموعه های 2 عنصری.
– زیرمجموعه نوع 2: زیرمجموعه های 3 عنصری گرفته شده از زیرمجموعه های 2 عنصری توسط تقویت هر زیرمجموعه 2 عنصری برای عدم شامل سازی بهترین راه حل در این زیرمجموعه.

– زیرمجموعه نوع 3: زیرمجموعه های 4 عنصری گرفته شده از زیرمجموعه های 3 عنصری توسط تقویت هر زیرمجموعه 3 عنصری برای عدم شامل سازی در این زیرمجموعه.
– زیرمجموعه نوع 4: زیرمجموعه های متشکل از بهترین عناصر i، برای .
36 استفاده از حافظه
جستجوی پراکنده یک شکل ضمنی از حافظه را بعنوان نتیجه روابط متقابل بین بروزرسانی سری منابع، روش ایجاد راه حل ، و روش ایجاد زیرمجموعه، ترکیب می کند. بروزرساتی سری منابع، در مبنایی ترین شکل خود، برای به حافظه سپردن بهترین راه حل های مشاهده شده در حین جستجو طراحی می گردد. ویژگی های انتخابی این راه حل ها اساسی را برای ایجاد راه حل های آزمایشی جدید با روش ترکیب فراهم می سازد. بنابراین فرآیند کلی در انتقال اطلاعات ادغام شده در راه حل های منابع مفید است.

این نوع ضمنی معمولاً ابتدایی است و می توان آنرا بصورت یک حافظه میراثی طبقه بندی کرد. همه روشهای تکاملی یک حافظه میراثی از نوع مشخصی را ترکیب میکنند، و با اینحال حتی در این سطح اولیه، مکانیزم های حافظه از جستجوی پراکنده تا حدودی بهتر از راهکارهای تکاملی دیگر هستند. این بخاطر روش ایجاد زیرمجموعه است، که مسیر زیرمجموعه های راه حل های منابع را دنبال میکند که تابع مکانیزم ترکیب از یک تکرار به تکرار دیگر هستند. وقتی که راه حل های جدید برای سری منابع پذیرفته می شوند، این روش فقط زیرمجموعه هایی را ایجاد میکند که برای ترکیب در تکرار جاری، مجاز

هستند. روش ایجاد زیرمجموعه این کار را توسط یک ساختار حافظه انجام میدهد که زیرمجموعه هایی را شناسایی میکند که شامل راه حل های منابع جدید هستند. برعکس، راهکارهای تکاملی سنتی مانند الگوریتم های ژنتیک استفاده معادلی از حافظه را بکار نمی برند، بلکه راه حل هایی را با استفاده از گونه ای از طرح نمونه برداری تصادفی، برای اهداف ترکیب انتخاب میکنند (بتازگی تعدادی از راهکارهای تکاملی غیر استاندارد پدیدار شده اند که راه حل های مادر را توسط استراتژی های شبیه به جستجوی پراکنده انتخاب میکنند. البته آنها بر مبنای انتخاب تصادفی هستند، و تا حدی پیشرفت نکرده اند که شکل استراتژی های بر مبنای حافظه را ترکیب کنند که در روش ایجاد زیرمجموعه وجود دارد).
در هر حالت، حافظه میراثی – از جمله نوع موجود در جستجوی پراکنده – به اندازه ای متمرکز یا هدفمند نیست که بتواند نیروی تحلیلی مورد نیاز برای حل مسائل پیچیده را به شیوه مؤثری فراهم سازد (اگر حافظه میراثی چنین خصوصیاتی داشت، مغز انسان ها خیلی بیشتر از اندازه مورد نیاز می بود). این یک دلیل اساسی ک هچرا جستجوی پراکنده ار اصول حافظه انطباقی جستجوی ممنوعه استفاده میکند، و اغلب در رابطه با جستجوی ممنوعه اجرا می گردد. این حقیقت که تعدادی از ایده های کلیدی از دو راهکار از یک منبع مشترک ناشی می گردد (گلاور 1977) پیوند بین آنها را خیلی قوی تر می سازد.
جستجوی ممنوعه بعنوان بخشی از طراحی برای وارد سازی حافظه انطباقی استراتژیک در مقالات کاوش متا، از حافظه ای استفاده میکند که هم واضح است و هم انتساب پذیر است. حافظه واضح راه حل های کامل را ضبط میکند، که معمولاً از راه حل های ممتاز تشکیل شده اند که در حین جستجو پیدا می شوند. حافظه انتساب پذیر اطلاعات مربوط به خصوصیات راه حل را ضبط میکند که در انتقال از یک راه حل به راه حل دیگر تغییر میکند (برای توضیح کامل در این مورد میتوانید به مطالعه گلاور و لاگونا (1977) مراجعه کنید).

در کاربردهای جستجوی پراکنده، یکی از کاربردهای اصلی حافظه واضح در زمینه شبیه سازی های بهینه سازی است، که در مطالعه لاگونا و مارتی (2002) بطور کامل توضیح داده شده است. در این محیط، متغیرهای تصمیم x در مدل بهینه سازی، عوامل ورودی مدل شبیه سازی هستند. مدل شبیه سازی یک خروجی را برای هر سری از مقادیر ورودی ایجاد میکند. بر اساس این ارزیابی، و بر اساس ارزیابی های گذشته که با خروجی های شبیه سازی کنونی جامع سازی و تحلیل شده اند،

جستجوی پراکنده سری جدیدی از مقادیر ورودی را ایجاد میکند. چون ارزیابی سری مقادیر ورودی توسط اجرای مدل شبیه سازی ممکن است نیازمند تلاش محاسباتی زیاد باشد که هر راه حل ایجاد شده و ارزیابی شده ر حین ارزیابی، راهکار موثری در این محیط است. وقتی که یک راه حل آزمایشی جدید با روش ترکیب راه حل ایجاد می گردد و قبل از اینکه برای

ارزیابی به مدل شبیه سازی فرستاده شود، با حافظه واضح مشورت می گردد تا اطمینان حاصل شود که راه حل آزمایشی واقعاً جدید است. چون بهینه سازی معمول اجرا شده در این زمینه حداکثر دهها هزار فراخوانی را به مدل شبیه سازی می فرستد، ساختار حافظه واضح به اندازه ای بزرگ نمی گردد که غیرقابل مدیریت باشد. با این وجود، ممکن است از درهم سازی برای محدود سازی شرایط حافظه و تلاش مورد نیاز برای بررسی این مسئله استفاده شود که آیا یک راه حل آزمایشی قبل در ساختار حافظه واضح ذخیره شده است یا نه.

ساختارهای حافظه انتساب پذیر بجای ضبط راه حل های کامل، بر مبنای خصوصیات ثبت شده هستند. حافظه انتساب پذیر برای اجرای استراتژی های تنوع و تقویت در TS مورد استفاده قرار می گیرد. معمول ترین راهکارهای حافظه انتساب پذیر، حافظه نوین-مبنا و حافظه تکرار-مبنا است. حافظه نوین-مبنا معمول ترین ساختار حافظه مورد استفاده در کاربردهای TS است. ساختار این حافظه همانطور که از نام آن نیز مشخص است، خصوصیاتی از راه حل را دنبال میکند که در گذشته جدیدی رخ داده اند. حافظه تکرار-مبنا نوعی از اطلاعات را فراهم می سازد که اطلاعات ارائه شده توسط حافظه نوین-مبنا را تکمیل میکند، و اساس موجود برای انتخاب انتقال های ترجیحی را گسترش میدهد.
لاگونا و مارتی (2003) روش ایجاد کننده تنوعی را برای بهینه سازی تابع غیرخطی در

یک فضای راه حل مداوم پیشنهاد میکنند. این حافظه تکرار-مبنا با مشاهده ساختمان P بعنوان یک فرآیند تکراری که در هر تکرار از تکرارهای PSize یک راه حل را مشاهده میکند، در طبقه سنجش محل اقامت قرار می گیرد. کامپوس و همکارانش (2001) روش ایجاد تنوعی در زمینه مسئله ترتیب بندی خطی بر مبنای ایده ساخت راه حل هایی که از تکرارهای اصلاح شده استفاده میکنند، را معرفی میکنند. این ایجادکننده از ساختار تبدیل مسئله استفاده میکند. سنجش محل اقامت بکار برده شده در این راهکار به گونه ای است که شمارشگر تکرار برای ثبت تعداد دفعاتی که این بخش در یک محل خاص مشاهده میشود تعیین می گردد. شمارشگر های تکرار برای ثبت عالی بودن یک بخش با توجه به یک محل معین مورد استفاده قرار می گیرند.
تقویت جستجو معمولاً در جستجوی پراکنده با اجرای روش بهبود انجام می شود. وقتی که ساختارهای حافظه به روش بهبود اضافه می گردند، این روش از لحاظ مفهومی و عملی از یک کاوش جستجوی محلی به یک کاوش متا تبدیل می شود که از لحاظ تعریفی کاوش متا به معنای استراتژی است که کاوش های دیگر را راهنمایی و اصلاح میکند تا راه حل هایی را ایجاد کند که فراتر از راه حل هایی باشد که معمولاً در جستجو برای بهینه سازی محلی بدست می آیند. استفاده از یک کاوش متا بعنوان یک روش بهبود، منجر به ایجاد روش ترکیبی می گردد که دو کاوش متا (یعنی جستجوی پراکنده و جستجوی مورد استفاده برای بهبود راه حل ها) را با هم ترکیب میکند. یک مسئله مهم در این طرح اینست که چطور تلاش محاسباتی کلی را به بخش ها اختصاص دهیم. بعبارت دیگر، آیا جستجو باید بیشتر وقت خود را به بهبود راه حل ها اختصاص دهد یا بیشتر وقت خود را به ایجاد راه حل های جدید با روش ایجاد تنوع و روش ترکیب اختصاص دهد؟ تعادل در تلاش محاسباتی باید نه تنها توسط انتخاب راه حل های تابع روش بهبود کنترل گردد، بلکه باید توسط انتخاب قانونی برای متوقف سازی فرآیند بهبود سازی نیز کنترل گردد.
4- مرتبط سازی دوباره مسیر
مرتبط سازی دوباره مسیر (PR) ابتدا بعنوان راهکاری برای ترکیب استراتژی های تقویت و تنوع در زمینه جستجوی ممنوعه معرفی شد (گلاور و لاگونا، 1993، 1997). این راهکار راه حل هایی جدیدی را توسط استفاده از مسیرهایی ایجاد میکند که با شروع از یک راه حل به سمت راه حل های دیگر (با نام راه حل های آغازین)، راه حل های کیفیت-بالا را به هم مرتبط می سازد و مسیری را در فضای مجاور ایجاد میکند (با نام راه حل های راهنما) که به راه حل های دیگر می رسد. اینکار توسط انتخاب انتقال هایی انجام می شود که خصوصیات شامل در راه حل های راهنما را معرفی می کند.

مرتبط سازی دوباره مسیر را میتوان بعنوان گسترشی از روش ترکیب در جستجوی پراکنده تصور کرد. PR بجای اینکه مستقیماً راه حل جدیدی را در هنگام ترکیب دو یا چند راه حل اصلی ایجاد کند، مسیرهایی را بین راه حل های انتخابی و آنطرف آنها در فضای مجاور انتخاب میکند. خصوصیات این مسیرها به آسانی توسط مراجعه به خصوصیات راه حل تعیین می گردد که توسط انتقال های انجام شده اضافه، حذف، و یا اصلاح شده اند. مثالهایی از این خصوصیات شامل گوشه ها و گره های یک نمودار، موقعیت های متوالی در یک برنامه، بردارهای موجود در راه حل های مبنای برنامه ریزی خطی، و مقادیر متغیرها و توابع متغیرها است.

این راهکار را میتوان یم نمونه عالی از استراتژی دانست که توسط ایجاد انگیزه برای استفاده از این خصوصیات در انتقال های انتخاب شده، دنبال خصوصیات ترکیبی راه حل های کیفیت-بالا است. البته راهکار مرتبط سازی دوباره مسیر بجای استفاده از انگیزه ای که صرفاً شامل سازی این خصوصیات را ترغیب میکند، از ملاحظات دیگر برای هدف انتخاب انتقال هایی تبعیت میکند که خصوصیات راه حل های راهنما را معرفی میکنند تا ترکیب خصوصیات خوب را در معیارهای انتخاب متعارف، از یک سری محدود ایجاد کنند – سری انتخاب های موجود که در حال حاضر موجود هستند و حداکثر تعداد خصوصیات (یا حداکثر مقدار وزنی) راه حل های راهنما را با هم ترکیب میکنند (استثناهایی نیز توسط معیارهای جداسازی بیان شده است که در بخش بعدی آمده است). این راهکار مرتبط سازی دوباره مسیر نام دارد، که بخاطر ایجاد یک مسیر جدید بین راه حل های ار قبل مرتبط شده توسط یک سری انتقال های اجرا شده در حین یک جستجو، و یا بخاطر ایجاد یک مسیر بین راه حل هایی است که قبلاً با راه حل های دیگر مرتبط سازی شده اند و با یکدیگر مرتبط سازی نشده اند.

برای ایجاد مسیرهای مطلوب، فقط لازم است که انتقال هایی را انتخاب کنیم که این نقش ها را انجام میدهند: در هنگام آغاز از راه حل آغازین، انتقال ها باید پیوسته خصوصیات مربوط به راه حل راهنما را نشان دهند (یا فاصله بین خصوصیات راه حل های آغازین و راهنما را کاهش دهند). نقش راه حل های آغازین و راهنما قابل تبادل است؛ هر راه حلی را میتوان ترغیب کرد تا بعنوان راهی برای ایجاد ترکیب، بصورت همزمان بسوی راه حل دیگر حرکت کند. ابتدا ایجاد مسیرهایی را در نظر بگیرید که دو راه حل انتخاب شده و را بهم مرتبط می سازد و توجه خود را به قسمتی از مسیر معطوف سازید که در بین راه حل ها قرار دارد و توالی راه حل را ایجاد میکند. برای کاهش تعداد گزینه هایی که باید مر نظر قرار داده شوند، راه حل را میتوان از در هر مرحله توسط انتخاب انتقالی ایجاد کرد که تعداد انتقال های باقیمانده برای رسیدن به را به حداکثر می رساند. مسیر مرتبط سازی شده ممکن است با راه حل هایی روبرو شود که ممکن است بهتر از راه حل آغازین یا راهنما باشد، اما اینکار نقاط دسترسی سودمندی را برای رسیدن به راه حل های دیگر (و تا حدودی بهتر) فراهم می سازد. به همین دلیل این مسئله برای بررسی راه حل های مجاوز در امتداد یک مسیر مرتبط سازی شده و دنبال کردن راه حل های کیفیت-بالا ارزشمند است که میتواند نقطه آغازی را برای شروع جستجوهای دیگر فراهم سازد.

سری منابع (RefSet) را میتوان به گونه ای ساخت که قبلاً برای جستجوی پراکنده بیان شد. البته مرتبط سازی دوباره مسیر معمولاً از یک سری معین از راه حل های ممتاز آغاز می گردد که در حین جستجوی پراکنده بدست می آیند. برای ساده سازی لغات فنی، ما از RefSet برای اشاره به این سری از راه حل های b استفاده میکنیم که در حین کاربرد روش جستجوی ترکیبی انتخاب شده اند. این روش می تواند جستجوی ممنوعه (مانند مطالعات لاگونا، مارتی و کامپوس 1999)، GRASP (مانند مطالعه لاگونا و مارتی 1999)، یا روش ایجاد تنوع ترکیب شده با روش بهبود باشد که در جستجوی پراکنده معرفی می گردد. از این دیدگاه، SS و PR را میتوان در روشهای جمعیت-مبنا در نظر گرفت که یک سری راه حل های منابع را انجام میدهند و اساساً از لحاظی با هم متفاوت هستند که سری منابع تولید، نگهداری، بروزرسانی و بهبود داده می شود.

در طرح های جستجوی پراکنده مبنا (ساده)، همه جفت های راه حل ها در RefSet تابع روش ترکیب هستند. همچنین در نسخه مبنای PR نیز همه جفت ها در RefSet تصور می گردد که یک مرحله مرتبط سازی را انجام میدهند. برای هر جفت دو مسیر را میتوان آغاز کرد: یک مسیر از به و یک مسیر هم از به . چندین مطالعه بصورت تجربی پی برده اند که اینکار راحت تر است که یک کاوش جستجوی محلی را از بعضی از راه حل های ایجاد شده در مسیر مرتبط سازی دوباره اضافه کنیم (همانطور که توسط گلاور (1994) نیز پیشنهاد شده است)، تا نتایج بهبود یافته ای را حاصل دهد. لاگونا و مارتی (1999) و

پینانا و همکارانش (2001) مثال هایی از این بحث ارائه داده اند. دو راه حل متوالی بدست آمده توسط یک مرحله مرتبط سازی دوباره اغلب خیلی با هم مشابه هستند، چون فقط از لحاظ خصوصیاتی با هم تفاوت دارند که با یک انتقال منفرد تغییر می کنند. بنابراین معمولاً اینکار مؤثر نیست که یک روش بهبود را در هر مرحله از فرآیند مرتبط سازی دوباره اعمال کنیم. ما پارامتر NumImpرا معرفی میکنیم و روش بهبود را برای هر مرحله NumImp از فرآیند مرتبط سازی دوباره اعمال میکنیم. یک روش دیگر پیشنهاد شده در مطالعه گلاور (1994) اینست که بهترین راه حل های ایجاد شده در حین ردیابی مسیر، و یا بهترین همسایه های راه حل های ایجاد شده را دنبال کنیم، و سپس دوباره به این راه حل های کاندید ترجیحی باز گردیم تا فرآیند بهبود را آغاز کنیم.

شکل 2 راهکار PR ساده ای را برای مسئله به حداقل رسانی نشان میدهد، که با ایجاد یک سری اولیه از راه حل های ممتاز b (RefSet) آغاز می شود. مانند جستجوی پراکنده، راه حل های موجود در RefSet مطابق با کیفیت ترتیب بندی می شوند، و جستجو توسط تعیین مقدار TRUE برای NewSolutions آغاز می شود. در مرحله 3، NewSubsets با همه جفت راه حل های موجود در RefSetساخته می شود، و NewSolutions به FALSE تغییر پیدا میکند. در این مرحله نیز Pool به صفر تغییر می یابد. جفت های موجود در NewSubsets هر در زمان خاص و بصورت جداگانه بترتیب لغت نویسی انتخاب می شوند و

روش مرتبط سازی دوباره برای ایجاد دو مسیر از راه حل ها در مراحل 5 و 7 اعمال می گردد. راه حل های ایجاد شده در این مراحل به Pool اضافه می گردند. روش بهبود برای هر مرحله NumImp از فرآیند مرتبط سازی دوباره در هر مسیر اعمال می گیردد (مراحل 6 و 8). راه حل های یافته شده در حین کاربرد روش بهبود نیز به Pool اضافه می گردند. هر راه حل در Pool بررسی می گردد تا تعیین شود که آیا با جایگزینی بدترین راه حل موجود در RefSet بهبود می یابد یا نه. اگر اینطور بود، راه حل جدید جایگزین بدترین راه حل موجود می گردد و RefSet در مرحله 9 ثبت می گردد. در مرحله 10 پرچم NewSolutions به TRUE تغییر داده می شود و جفت که بتازگی ترکیب شده بود در مرحله 11 از NewSubsets حذف می گردد.

مانند طرح های جستجوی پراکنده مبنا، بروزرسانی سری منابع در شکل 2 بر مبنای بهبود کیفیت بدترین راه حل است و جستجو متوقف می گردد زمانیکه هیچ راه حل جدیدی برای RefSet پذیرفته نمی شود. روش ایجاد زیرمجموعه نیز خیلی ساده است و از ایجاد همه جفت راه حل ها در RefSet تشکیل شده است که حداقل شامل یک راه حل جدید است. ما استراتژی هایی را برای غلبه بر این طرح مبنا بکار می بریم.

شکل 2 راهکار مرتبط سازی دوباره مسیر مبنا

برای انتخاب از بین مسیرهای مختلف که در حرکت از به امکان پذیر است، را بعنوان تابع هدف انتخاب میکنیم که باید به حداقل مقدار رسانده شود. انتخاب مسیرهای نامناسب نسبت به – از حرکت هایی که نماینده ایجاد مسیر در هر مرحله هستند – یک سری نهایی از حرکت های بهبود داده شده برای تکمیل مسیر را ایجاد میکند. همچنین، انتخاب حرکت های مناسب در هر مرحله، حرکاتی با کیفیت پایین تر را در پایان ایجاد میکند (البته آخرین حرکت بهبود، یا عدم ایجاد هیچگونه تغییری در خواهد بود، اگر بعنوان مقدار بهینه موضعی انتخاب گردد). بنابراین انتخاب بهترین، بدترین و یا حرکات متوسط، گزینه هایی را ایجاد میکند که اثرات مغایری را در تولید توالی نشان داده شده ایجاد میکند. میتوان از معیار جداسازی (مانند جستجوی ممنوعه) برای لغو کردن انتخاب ها در دو مورد آخر استفاده کرد، اگر یک راه حل مناسب موجود باشد (بطور کلی، اینکار معقول به نظر می رسد که بهترین حرکات را در هر مرحله انتخاب کنیم، و سپس به گزینه انتخاب اجازه دهیم تا فرآیند را توسط تعویض و در مسیر مخالف دوباره آغاز کند). علاوه بر این، اگر یک همسایه مناسب در هر نقطه ای از فرآیند یافته شود، معیار جداسازی می تواند اجازه مرتبط سازی دوباره حرکت از مسیر معمول را با حرکت بسوی این همسایه بدهد.
انتخاب یک یا چند راه حل برای تبدیل شدن به نقاط مرجع برای آغاز یک محله جستجوی جدید ترجیحاً طوری ساخته می شود که نه تنها به بستگی داشته باشد بلکه به مقادیر از این راه حل های x نیز بستگی داشته باشد که میتوان با حرکت از به آنها رسید. این فرآیند را می توان طوری تغییر داد که به راه حل ها اجازه دهد تا ارزیابی شوند، نه اینکه را نزدیک تر به ایجاد کند. باز هم معیار جداسازی برای تصمیم گیری در این مورد بکار می رود که آیا این راه حل ها صلاحیت کاندید شدن برای انتخاب را دارند.
راهکار مرتبط سازی دوباره همزمان با هر دو نقطه پایانی و آغاز می شود که بطور همزمان دو توالی و را ایجاد میکند. انتخاب ها در این مورد برای بدست آوردن برای مقادیر نهایی r و s طراحی شده اند. برای پیشرفت بسوی نقطه ای که است، قوانین انتخاب باید به گونه ای باشند که مسیر به آخرین راه حل در مسیر جاری و مسیر دیگر اطراف آن نزدیک شود. مرتبط سازی دوباره همزمان را میتوان بعنوان فرآیندی تصور کرد که راه حل های راهنما برای آن پیوسته تغییر پیدا میکنند تا اینکه با یک نقطه منفرد همگرا می شوند.

نوسانات استراتژیکی مکانیزمی است که در جستجوی ممنوعه استفاده می شود تا به فرآیند اجازه دهد تا با نزیک شدن از دو طرف بسوی این محدوده، راه حل هایی را در اطراف محدوده بحرانی مشاهده کند. معمول ترین کاربرد نوسانات استراتژیکی برای مسائل محدود است، که محدوده بحرانی، همان محدوده امکان پذیری است. فرآیند جستجو از طرف امکان پذیر به طرف غیرامکان پذیر، و همچنین از طرف غیرامکان پذیر به طرف امکان پذیر، از محدوده عبور می کند. مرتبط سازی دوباره مسیر نیز به جستجو اجازه میدهد تا توسط استراتژی تونل زنی، از محدوده امکان پذیری عبور کند. این استراتژی این امکان را ایجاد میکند تا راه حل ها در حین مرتبط سازی و مشاهده گردند. این استراتژی همچنین اجازه می دهد که یا (نه هر دوی آنها) غیرامکان پذیر باشند.

استراتژی تونل زنی از جستجو در مقابل گم شدن در منطقه غیرامکان پذیر محافظت میکند، چون امکان پذیری بطور آشکار باید زمانی بازیابی شود که به می رسد. وقتی که اجازه این را دارد که غیرامکان پذیر باشد، مرتبط سازی دوباره مسیر ممکن است به محض اینکه منطقه امکان پذیر را ترک کند و یا اینکه به برسد، متوقف گردد، چون این امکان برای مسیر وجود دارد که به منطقه امکان پذیر باز گردد قبل از اینکه به برسد. بنابراین اثر تونل زنی شانسی را برای رسیدن به راه حل هایی بوجود می آورد که در غیر اینصورت احتمال داشت که نادیده گرفته شوند. با این وجود، باید تأکید کرد که (مانند جستجوی پراکنده) راه حل میانی ایجاد شده توسط مرتبط سازی دوباره مسیر نباید امکان پذیر گردد، تابعنوان یک راه حل آغازین با راهکار بهبود مرتبط گردد، چون مورد دوم را میتوان طوری طراحی کرد که امکان پذیری را بازیابی کند.

راهکار مرتبط سازی دوباره مسیر فراتر از ملاحظه نقاط بین و می گردد به شیوه ای که ترکیبات خطی فراتر از نقاطی گسترش می یابد که بصورت ترکیبات محدب دو نقطه پایانی نشان داده می شوند، و در نتیجه مرتبط سازی دوباره قیاسی را تعریف کند. ما برای جستجوی مسیری که تا فراتر از ادامه می یابد، مفهومی از جستجوی ممنوعه را معرفی میکنیم که اضافه سازی خصوصیات فعال-ممنوعه را به راه حل جاری ممنوع می سازد. فرض کنید که بیانگر سری خصوصیات راه حل همراه با x

باشد، و بیانگر سری خصوصیات راه حل باشد که توسط حرکات انجام شده برای رسیدن به راه حل جاری حذف می گردند که از آغاز می گردد (این خصوصیات ممکن است مؤلفه های خود بردارهای x باشند، و یا اینکه با تعریف مناسب نقشه برداری، با این مؤلفه ها مرتبط باشند).
یک حرکت را بصورت خصوصیتی از راه حل ایجاد شده توسط حرکات در نظر بگیرید، که البته خصوصیتی از راه حل نیست که حرکت را آغاز می کند. همچنین، را خصوصیتی از راه حل آغاز شده در نظر بگیرید، که البته خصوصیتی راه جدید ایجاد شده نیست. ما سپس حرکتی را در هر مرحله جستجو میکنیم تا تعداد ها را به حداکثر برسانیم که به تعلق دارد، و تابع این است تا تعداد راه حل هایی را که به تعلق دارند به حداقل برساند. چنین قانونی را معمولاً می توان بصورت مؤثر با ساختارهای داده های مناسب اجرا کرد. فرآیند وقتی که می رسد، با تغییر قوانین انتخاب بصورت زیر ادامه می یابد . اکنون معیار ما حرکتی را انتخاب میکند که تعداد آنرا در منهای تعداد آن به حداکثر برساند که در هستند، و تابع این تعداد آنرا به حداقل برساند که به تعلق دارند. ترکیب این معیارها اثر قیاسی را برای فرمول جبری استاندارد برای گسترش یک بخش از خط به آنیوب نقطه پایانی ایجاد میکند . سپس مسیر متوقف می گردد، هر زمانی که هیچ گزینه ای باقی نمانده باشد که به معیار به حداکثررسانی اجازه دهد که مثبت باشد. اهداف به حداکثررسانی این دو معیار تقریبی هستند میتوان آنها را کاهش داد.

نقاط جدید را میتوان از راه حل های راهنمای چندگانه بصورت زیر ایجاد کرد. بجای حرکت ا نقطه به (یا از) نقطه دوم ، ما را با مجموعه ای راه حل های جایگزین میکتیم. در هنگام ایجاد نقطه ، گزینه های موجود برای تعیین نقطه بعدی توسط ترکیب راه حل ها در بیان شده است، و یا بصورت دقیق تر، توسط ترکیب از سری خصوصیات بیان شده است، که می باشد. نقش را در راهکار خصوصیت-مبنا ایفا میکند که قبلاً توضیح داده شد، و با شرط اضافه شده که هر خصوصیت در تطابق با تعداد دفعاتی که در عناصر از مجموعه ظاهر می شود شمارش می گردد. بصورت کلی تر، ما میتوانیم وزنی را برای تعیین کنیم، که به مجموع وزن ها در تبدیل می شود که برای هر خصوصیت قابل اعمال است و اثر مشابهی با اثر ایجاد یک ترکیب خطی وزنی در فضای اقلیدسی ایجاد میکند. مناطق امیدوارکننده را میتوان توسط تغییر وزن های متصل به خصوصیت های راه حل های راهنما، و با تغییر انحراف همراه با کیفیت راه حل و ویژگی های راه حل انتخاب شده، با دقت بیشتری در مرتبط سازی دوباره مسیر جستجو کرد.

تغییر طبیعی از مرتبط سازی دوباره مسیر با استفاده از همسایه های سودمند برای ایجاد راه حل های آزمایشی جدید از مجموعه ای از راه حل های آغازین و راهنما رخ میدهد. در این حالت راه حل های راهنما از زیرمجموعه هایی از راه حل های ممتاز تشکیل می شوند (مانند قبل)، اما راه حل آغازین بصورت یک راه حل جزئی (غیرکامل) یا حتی بصورت یک راه حل صفر آغاز می گردد، که بعضی از مؤلفه های راه حل ها (مانند مقادیر متغیرها) هنوز تعیین نشده اند. استفاده از همسایگی سودمند به این راه حل اجازه میدهد تا توسط یک مسیر مجاور بسوی راه حل های راهنما حرکت کند که پیوسته عناصر

شامل در راه حل های راهنما را معرفی میکند، و یا اینکه بصورت یک ویژگی بر مبنای ترکیب راه حل های راهنما ارزیابی می گردد. ایده استفاده از همسایگی سودمند در زمینه مرتبط سازی دوباره مسیر اولین بار در مطالعه گلاور (1994) با بیان ایده ایحاد ترکیبات ساختاربندی شده معرفی شد. چنین فرآیندی بر مبنای سه ویژگی است.
ویژگی 1 (ویژگی معرفی). هر بردار نشاندهنده یک سری رای ها برای تصمیمات خاصی مانند تصمیم گیری در مورد تعیین یک مقدار خاص برای یک متغیر خاص، یا تعیین یک تسهیلات خاص برای یک محل خاص، یا ایجاد یک رابطه اولویت بین یک جفت عناصر خاص است.
ویژگی 2 (ویژگی راه حل آزمایشی). رای های توصیف شده توسط یک بردار به یک راه حل آزمایشی برای مسئله مورد توجه فرآیند معین تبدیل می گردد . بعنوان مثال یک سری ساده از رای های “بله-خیر” برای گزینه هایی که باید در یک سری شامل گردند، را میتوان به یک راه حل آزمایشی مطابق با توالی معین برای پردازش رای ها تبدیل کرد تا اینکه یا سری پر و کامل می شود و یا اینکه همه رای ها بررسی می گردند. رای های کلی تر برای یک مسئله یکسان نیز میتواند استفاده از یک توالی ارزیابی را تجویز کند. بردارهایی که رای ها را افزایش میدهند ممکن است نشاندهنده راه حل های امکان پذیر برای مسائل بررسی شده نباشند، و یا حتی بیانگر راه حل ها به شیوه معمول باشند.
ویژگی 3 (ویژگی بروزرسانی). اگر تصمیمی مطابق با رای های یک بردار مشخص گرفته شود، یک قانون کاملاً تعریف شده همه بردارها را برای مسئله باقیمانده بروزرسانی میکند بطوریکه ویژگی های 1 و 2 باقی می مانند. برای مثال، در هنگام تعیین یک مقدار خاص برای یک متغیر خاص، رای های بروزرسانی شده باقیمانده از هر بردار، توانایی تبدیل شدن به یک راه حل آزمایشی را برای مسئله باقیمانده حفظ میکنند، که تعیین در آن رخ داده است.

عموماً ایجاد خصوصیات قبلی آسان است و در نتیجه طبقات راهکارهای مرتبط سازی دوباره مسیر را افزایش میدهد که میتواند بعنوان اساسی برای فرآیند های چند-آغازی عمل کند. استراتژی توصیف شده بعدی امکان تغییرات بیشتر بر روی این ایده را ایجاد میکند.

ساخت واژگان ترکیبات ساختاریافته ای را نه تنها توسط استفاده از عناصر ابتدایی همسایگی معمول، بلکه همچنین توسط ساخت و متصل سازی مجموعه های پیچیده تر از این عناصر را ایجاد میکند. این فرآیند نام خود را از قیاس با فرآیند سودمند ساختن کلمات در مراحل سومند، جملات و پاراگراف ها گرفته است، که ساختمان های ارزشمندی در هر سطح را میتوان بصورت کلمات رده بالاتر مشاهده کرد، به همان شیوه ای که زبان های طبیعی کلمات جدیدی را ایجاد میکنند تا جای مجموعه ای از کلمات را بگیرد که حاوی مفاهیم سودمندی است. ساختمان واژگان اساسی انگیزه از این محتواها مزیت می گیرد که تنظیمات جزئی معینی از راه حل ها اغلب بعنوان مؤلفه های راه حل های کامل رخ میدهد. استراتژی جستجوی تنظیمات جزئی خوب نیز میتواند به انفجار ترکیبی کمک کند که تا حدودی از تغییر (فقط) ابتدایی ترین عناصر ناشی می گردد. این فرآیند همچنین از نیاز به ایجاد دوباره ساختار یک تنظیمات جزئی بعنوان اساسی برای ساخت یک راه حل کامل و خوب جلوگیری میکند. بطور کلی، ساخت واژگان بر مبنای فرآیند های مخرب و همچنین فرآیند های سودمند برای ایجاد راه حل های جزئی مطلوب است و تقسیمات راه حل با استفاده از راهکارهای دقیق یا کاوشی با هم ترکیب می گردند.

دسته بندی – که در مطالعه گلاور (1977) بعنوان راهی برای بهبود جستجوی پراکنده معرفی شده است – نیز به همان اندازه با مرتبط سازی دوباره مسیر مرتبط است. تقویت با انتخاب راه حل های مادر از یک دسته معمول ترغیب می گردد، درحالیکه تنوع توسط انتخاب راه حل های مادر از دسته های مختلف ترغیب می گردد. فرآیند های نیچ جدیدتر در الگوریتم های ژنتیک شباهت کمی با این راهکار دارند، بجز از این لحاظ که نیچ ها با عمل کردن با زیر-جمعیت های مختلف ایجاد می گردند، و از هیچ معیار استراتژیکی برای تعیین عضویت در زیر-جمعیت های قابل مقایسه با نوع انتقالی و مقایسه میانی ترکیب شده در فرآیند های دسته بندی استفاده نمی کنند (برای مثال، دسته بندی می تواند عضویت را بصورت مستقل از جمعیت مبدأ تعیین کند که بردار خاضی را ایجاد کرده است و از سنجش های شباهت و مکمل مناسب برای محتوای مسئله استفاده کند). روابط مشروط دارای اهمیت ویژه ای هستند، زمانیکه دسته بندی بعنوان یک مورد الحاقی برای جستجوی ترکیبی بکار می رود (همانطور که در مطالعه گلاور و لاگونا (1997) توضیح داده شده است)، و ما حدس می زنیم که توجه به این روابط میتواند کارایی استراتژی های جاری را افزایش دهد. بطور کلی، دسته بندی و ساخت واژگان با هم امکان های استراتژیکی را برای جستجوی پراکنده ومرتبط سازی دوباره مسیر فراهم می سازندکه شایسته توجه در کاربردهای آتی هستند.
نتیجه گیری ها
تمرکز و تأکید جستجوی پراکنده و مرتبط سازی دوباره مسیر مفاهیمی برای هدف تعیین راهکارهای بهینه سازی بهبود یافته دارند. این فرصت های تحقیقاتی تأکید بر روی تولید سیستماتیک و استراتژیکی قوانین طراحی شده را همراه خود دارند، و از سیاست موکول کردن تصمیمات به انتخاب های تصادفی پیروی نمی کنند، که اغلب در روشهای تکاملی مرسوم است. جهت یابی استراتژیکی در جستجوی پراکنده و مرتبط سازی دوباره مسیر توسط ارتباط با محیط های جستجوی ممنوعه تحریک می گردد که ایده های مرتبط سازی دوباره مسیر ابتدا پیشنهاد شدند، و سپس از ساختارهای حافظه انطباقی در تعیین استراتژی های ایجاد شده استفاده شد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله مدیریت سود word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله مدیریت سود word دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله مدیریت سود word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله مدیریت سود word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله مدیریت سود word :

مدیریت سود

« فهــرست مطــالب»
مقدمه 2
تشریح و بیان موضوع 3
تعاریف 5
مبانی نظری 6
مفاهیم مدیریت سود 8

انواع مدیریت سود 11
مدیریت سود و انگیزه های آن 13
قرارداد بین مدیران ومالکان 14
قرارداد بین مدیران و بستانکاران 14
انگیزه های سیاسی 15
انگیزه های مالیاتی 15
تغییرات در مدیران ارشد اجرایی 16
انگیزه های مربوط به نخستین عرضه عموم

ی 16
کاستن از هزینه های معاملاتی 17
برآوردن انتظارات 17
مدیریت سود خوب در مقابل مدیریت سود بد 17
قربانیان مدیریت سود 20
تأثیر هموارسازی سود بر سود هر سهم و بازار سهام 21
نوع مؤسسه حسابرسی کننده و مدیریت سود 22
گزارش حسابرسی و مدیریت سود 22
اندازه گیری مدیریت سود 23
پیشینه تحقیق 26
تحقیقات خارجی 26
تحقیقات داخلی 34
جمع بندی 44
نتیجه‌گیری 45
پیشنهادات برای تحقیقات آتی 46
فهرست منابع فارسی: 1

مقدمه
مدیریت سود یکی از ابعاد مهم کیفیت گزارش مالی و موضوع اصلی در میان تمامی سهامداران شرکت می باشد از آنجا که میزان سود یکی از معیارهای

مهم ارزیابی عملکرد محسوب می شود، بنابراین هر گونه دخالتی که سبب شود صحت گزارش ها خدشه دار گردد می تواند بر نحوه تصمیم گیری کاربران گزارش های مالی تأثیر گذار باشد(زنگین و اوزکان ،2010). پس می توان گفت سرمایه گذاران به ابعاد کمی و کیفی سود اهمیت زیادی قائل هستند عناصر کمی سود را می توان اندازه اقلام تعهدی اختیاری در نظر گرفت، به این ترتیب که هر چه اقلام تعهدی اختیاری در سود بالا باشد نشان دهنده این است که امکان مدیریت سود بیشتر می شود(بولو و طالبی،1389). اما نکته حائز اهمیت این است که

به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری(معیاری از مدیریت سود) سالانه برای کشف مدیریت سود موجب عدم کشف مدیریت سود می شود. به سبب این که تأثیرات مدیریت سود بالا و پایین (جهت مدیریت سود) در میان دوره ها در پایان سال تعدیل می شود که این موجب کاهش میانگین اقلام تعهدی در پایان سال می گردد(زنگین و اوزکان،2010). همچنین مدیران در میان دوره ها انگیزه بیشتری برای مدیریت سود دارند علاوه بر این اقلام تعهدی اختیاری

در طول میان دوره ها متفاوت است زیرا مدیریت در میان دوره ها دید مثبت تری دارد و اخبار ناخوشایند را تا میان دوره آخر به تأخیر می اندازد که بتواند مدیریت سود کند(گونی و همکاران ، 2008). علاوه بر این استاندرادهای حسابداری ملزم می کند که برخی از درآمدها و هزینه ها (مانند مالیات بر درآمد) که ماهیت سالانه دارد ابتدا برای کل سال برآورد شود تا بتوان بر اساس آن، سهم دوره میانی را به نحو مناسب شناسایی کرد بنابراین مدیر می تواند با فرصت طلبی از این برآوردها استفاده کند و با به کار بردن ابزاری به نام مدیریت سود عملکرد میان دوره ها را غلط منعکس کند(دس و همکاران ،2009).

تشریح و بیان موضوع

یکی از شاخص های دیگری که مدیریت سود را دچار محدودیت می کند، تصدی موسسه حسابرسی می باشد در مورد دوره تصدی(طول مدت تجربه) موسسه حسابرسی دو نظریه حائز اهمیت است نظریه اول اینکه دوره تصدی موسسه حسابرسی باعث این شده که به مرور زمان از استقلال حسابرس کاسته شده که این روند به مدت طولانی می تواند موجب از دست دادن انگیزه و کمرنگ شدن هدف حسابرسان شود، داشتن روابط نزدیک با مدیریت باعث به وجود آمدن این موضوع می شود(گول و همکاران ،2007). از سوی دیگر، مخالفان کاهش استقلال حسابرسی با تصدی حسابرسی به مدت طولانی معتقدند حسابرسان قادرند دانش و تجربه بهتری را در مورد مشتریان خود کسب کنند در نتیجه این تجربه می تواند موجب شود تاتی مربوط می باشد حسابرس برای اینکه بتواند سطح اطلاعات نامتقارن را میان کاربران صورت های مالی و مدیریت کاهش دهد. نیاز به تصدی حسابرسی طولانی تر دارد تا اینکه بتواند امکان دسترسی به اطلاعات بیشتر را در مورد شرکت فراهم آورد که به دنبال آن بتواند گزارشات غلط را تشخیص دهند(زنگین و اوزکان،2010).
یکی از روش هایی که گاهی اوقات برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مطلوب شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد، مدیریت سود می باشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت در فرآیند تعیین سود که غالباً در راستای اهداف دلخواه مدیریت می باشد، اطلاق می گردد (وهلن و هیلی ، 2003). مدیریت سود روشی است که توسط مدیریت جهت دستکاری داده ها به کار می رود. به عنوان مثال، هموار نمودن سود برای کسب اط

مینان بیشتر سرمایه گذاران از پایداری سود، نمونه ای از دستکاری داده ها محسوب می شود. این قبیل اقدامات ممکن است داده های موجود در صورت های مالی را به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهد. راه های مختلفی وجود دارد که طی آن می توان از ثبت های دفتری در جهت مدیریت سود استفاده کرد. در بیشتر زمان ها از ثبت های نامشروع در دفترهای حسابداری به منظور سرپوش گذاشتن بر سوءاستفاده ه

ای مالی استفاده می شود، در سایر مواقع از ثبت ها به عنوان ابزاری برای مدیریت سود استفاده می شود. مدیریت شرکت در هنگام اعمال مدیریت سود، آشکارا می داند که هدف از این کار، نگهداری از منافع شرکت در مقابل صاحبان سود می باشد. حتی در موارد دیگر مدیریت سود به منظور کسب پاداش اختصاص یافته به مدیران به علت نگهداری هر چه بیشتر از شرکت در برابر صاحبان سود است.
نقش اصلی گزارشگری مالی، انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است. مدیران می توانند از آگاهی خود درباره فعالیت های تجاری شرکت برای بهبود اثربخشی صورت های مالی، به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان بالقوه، استفاده نمایند. با این حا

ل، چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری در گزارشگری مالی، انگیز ه هایی داشته باشند، احتمال می رود مدیریت سود رخ دهد. در ادبیات موجود، فرضیه ها و نظریه های متفاوتی برای تو

ضیح مدیریت سود توسط مدیران و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گرفته که عبارتند از: فرضیه مکانیکی، فرضیه بازار کارا، تئوری اثباتی و نظریه رفتار فرصتطلبانه مدیران. فرضیه مکانیکی که در دهه1960 مطرح گردید، بیانگر آن بود که استفاده کنندگان صورت های مالی، منابع اطلاعاتی به غیر از گزارش های مالی شرکت ها را مورد استفاده قرار نمی دهند و سرمایه گذاران صرفاً براساس ارز ش های ظاهری منعکس در اطلاعات ما
مدیریت سود یکی از ابعاد مهم کیفیت گزارش مالی و موضوع اصلی در میان تمامی سهامداران شرکت می باشد از آنجا که میزان سود یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد محسوب می شود، بنابراین هر گونه دخالتی که سبب شود صحت گزارش ها خدشه دار گردد می تواند بر نحوه تصمیم گیری کاربران گزارش های مالی تأثیر گذار باشد(زنگین و اوزکان ،2010). پس می توان گفت سرمایه گذاران به ابعاد کمی و کیفی سود اهمیت زیادی قائل هستند عناصر کمی سود را می توان اندازه اقلام تعهدی اختیاری در نظر گرفت، به این ترتیب که هر چه اقلام تعهدی اختیاری در سود بالا باشد نشان دهنده این است که امکان م

دیریت سود بیشتر می شود(بولو و طالبی،1389). اما نکته حائز اهمیت این است که به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری(معیاری از مدیریت سود) سالانه برای کشف مدیریت سود موجب عدم کشف مدیریت سود می شود. به سبب این که تأثیرات مدیریت سود بالا و پایین (جهت مدیریت سود) در میان دوره ها در پایان سال تعدیل می شود که این موجب کاهش میانگین اقلام تعهدی در پایان سال می گردد(زنگین و اوزکان،2010). همچنین مدیران در میان دوره ها انگیزه بیشتری برای م

دیریت سود دارند علاوه بر این اقلام تعهدی اختیاری در طول میان دوره ها متفاوت است زیرا مدیریت در میان دوره ها دید مثبت تری دارد و اخبار ناخوشایند را تا میان دوره آخر به تأخیر می اندازد که بتواند مدیریت سود کند(گونی و همکاران ، 2008). ع

لاوه بر این استاندرادهای حسابداری ملزم می کند که برخی از درآمدها و هزینه ها (مانند مالیات بر درآمد) که ماهیت سالانه دارد ابتدا برای کل سال برآورد شود تا بتوان بر اساس آن، سهم دوره میانی را به نحو مناسب شناسایی کرد بنابراین مدیر می تواند با فرصت طلبی از این برآوردها استفاده کند و با به کار بردن ابزاری به نام مدیریت سود عملکرد میان دوره ها را غلط منعکس کند(درد. نوسان سود را می¬توان با استفاده از اقلام تعهدی، هزینه¬های اختیاری، تغییر در روش‌های حسابداری، زمان بندی وقوع رویدادها نظیر تغییر زمان¬بندی فروش دارایی¬های ثابت، زمان پذیر

ش تغییرات اجباری و نظایر آن هموار نمود. از جمله روش¬

های مدیریت سود که به وسیله پژوهشگران مورد آزمون قرارگرفته، تغییر در روش¬های استهلاک، اقلام غیر مترقبه، روش بهای تمام شده در مقابل ارزش ویژه، مخارج بازنشستگی، مخارج تحقیق و توسعه، ضریب روزن بوم ، کل اقلام تعهدی، اقلام تعهدی اختیاری و; می¬باشد. بر مبنای بررسی مک نیکل در میان پژوهش‌هایی که برای محاسبه میزان مدیریت از اقلام تعهدی سود استفاده کرده‌اند، حدود 455 درصد پژوهش‌های از اقلام تعهدی اختیاری، 182 درصد از اقلام تعهدی خاص و 73 درصد از کل اقلام تعهدی به عنوان شاخص مدیریت سود استفاده کرده¬اند.
برای اندازه گیری مدیریت سود، از همبستگی منفی بین عامل تغییرات اقلام تعهدی اختیاری (DAP) و تغییرات در سود از قبل پیش بینی شده (PDI) استفاده می¬کنیم. واحدهای تجاری با همبستگی منفی بیشتر از نظر مدیریت سود در درجه بالاتری قرار می¬گیرند. در این پژوهش واحد تجاری با توجه به مقدار مدیریت سود بین (0 و1) رتبه بندی شده است. برای مثال اگر بخواهیم 10 شرکت که از نظر مقدار مدیریت سود (از کمتر به بیشتر) مرتب شده‌اند بر این اساس طبقه بندی شوند، به آنها به ترتیب اعداد “01، 02، ;، 09

مبانی نظری
با گسترش روزافزون بازارهای مالی جهان از قرن بیستم،

مسائلی همچون مدیریت و هموارسازی سود و حاکمیت شرکتی در دنیای حسابداری، مدیریت، اقتصاد و دیگر علوم با حساسیت ویژه ای مدنظر قرار گرفته، و هر یک از صاحب نظران و محققین از زاویه علوم خود به بررسی و تفسیر نتایج حاصل از یافته هایشان پرداخته اند. با توجه به فرآیند افشای اطلاعات، سرمایه گذاران (معامله گران) با مشکل عدم تقارن اطلاعاتی رو به رو هستند. این مشکل زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر، دارای اطلاعاتی بیش از طرف مقابل باشد. مانند تحقیقات پیشین، از معیار نقدشوندگی (اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام) به عنوان نماینده عدم تقارن اطلاعاتی استفاده شده است. نقش متولیان افشای اطلاعات در حاکمیت شرکتی متبلور می شودشخصی و حرکت در مسیر حداکثر کردن منافع سهامداران و ارزش شرکت است.
یکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائه¬ی اطلاعاتی است که برای سرمایه¬گذاران، اعتباردهندگان و دیگر کاربران فعلی و بالقوه در تصمیم¬گیری¬های مربوط به سرمایه¬گذاری و اعتباردهی و سایر تصمیم¬ها، سود¬مند باشد . یکی از معیارهای مهمی که گروه¬های مزبور برای برآورد قدرت سودآوری شرکت، پیش¬بینی سودهای آینده و ریسک¬های مربوط به آن و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت استفاده می¬کنند، سودهای جاری و گذشته شرکت است.
سود نیز خود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است و اقلام تعهدی سود تا حدود زیادی در کنترل مدیریت هستند و وی می¬تواند برای بهتر جلوه¬دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیش بینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را مدیریت کند. به بیان دیگر، مدیران تلاش می¬کنند تا با انت

خاب روش¬های مجاز حسابداری، نتایجی قابل پیش بینی و ثابت خلق کنند. زیرا، اغلب سرمایه¬گذاران و مدیران اعتقاد دارند

شرکت¬هایی که روند سودآوری مناسبی دارند و سود آن¬ها دچار تغییرات عمده نمی¬شود نسبت به شرکت¬های مشابه، ارزش بیشتر و قابلیت پیش¬بینی و مقایسه¬ی بیشتری دارند. از سوی دیگر، با توجه به تئوری نمایندگی مدیران می توانند از انگیزه¬ی لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار باشند.
جنین و پیوت (2005) معتقدند حسابرسی می¬تواند یکی از راه های جلوگیری و کاهش مدیریت سود باشد. زیرا اعتقاد بر این است، شرکت¬هایی که صورت¬های مالی حسابرسی شده ارائه کنند دارای محتوای اطلاعاتی و سود با کیفیت بیشتری هستند. اقلام تعهدی وابسته به قضاوت¬های مدیران است و حسابرسی شرکت¬هایی که اقلام تعهدی بیشتری دارند، نیز دشوارتر است. حسابرسی با کیفیت بالاتر، با احتمال بیشتری عملکرد¬های حسابداری مورد تردید را کشف می¬کند. زیرا موسسه های حسابرسی باکیفیت دارای تخصص، منابع و انگیزه¬های بیشتری برای کشف اشتباه و تقلب

هستند.
سازو کارهای حاکمیت شرکتی بر اطلاعات

افشا شده توسط شرکت برای سهامداران آن اثر می گذارند و احتمال عدم افشای کامل و مطلوبیت اطلاعات و افشای اطلاعات کم اعتبار را کاهش می دهند. تحقیقات نشان می دهد در صورت وجود نظارت موثر تر هیأت مدیره بر مدیریت ، کیفیت و کفایت اطلاعات منتشر شده توسط مدیریت افزایش می یابد. بهبود کیفیت افشای شرکت ب

اعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می گردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی مدیریت سود کمتر را به همراه دارد.
داده های صورت های مالی، اطلاعاتی را فراهم می کند که سبب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در بازار می گردد و نشان می دهد سرمایه گذاران باید این نوع اطلاعات را در تصمیمات سرمایه گذاری به طور کامل به کار گیرند. واکنش با

زار به اعلان سود می تواند اولین معیار وجود اطلاعات محرمانه باشد. وجود اطلاعات محرمانه، بیانگر نا متقارن بودن اطلاعات در محیط بازار است.
تحقیقات نشان می دهند که سازو کارهای حاکمیت شرکتی بهتر، کیفیت و کمیت اطلاعات افشا شده توسط شرکت را افزایش می دهد و باعث کاهش اط

لاعات نامتفارن می شود. طبق تحقیقات زیرساختی بازار، نقدشوندگی بازار، در صورت کاهش اطلاعات نامتقارن افزایش می یابد. بر اساس این یافته ها افزایش در اطلاعات نامتقارن در اطراف اعلان های سود فصلی برای شرکت هایی کمتر است که حاکمیت شرکتی قوی تری دارند. کاناگارتنام و همکاران(2007) نشان دادند شرکت های دارای حاکمیت شرکتی قوی، عدم تقارن اطلاعاتی کمتری در اطراف اعلامیه های سود دارند.

مفاهیم مدیریت سود
جونز و مارشا (2001) تعریف جامعی درخصوص مدیریت سود ارائه نموده اند. به عقیده آنها مدیریت سود (دستکاری سود) زمانی اتفاق می افتد که مدیران با استفاده ازقضاوت (تشخیص) درگزارشگری مالی وساختارمبادلات جهت گمراه ن

مودن بعضی ازذینفعان (شامل سهامداران، اعتباردهندگان، کارکنان، دولت، سرمایه گذاران و ;) درباره عملکرد اقتصادی شرکت با تحت تأثیرقراردادن نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، درگزارشگری مالی تغییرایجاد می کنند.
دی (1988) بیان می کند که مدیریت سود معمولاً ازاستفاده مدیران ازمزایای عدم تقارن اطلاعاتی ناشی می شود. وی حداقل دومسأله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایه گذاران تأمین می شود

، سود دستکاری می شود و ثانیاً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. بنابراین، انتقال ثروت بالقوه ازسرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمی که ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، به وجود می آید.
هموارسازی سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت وبا استفاده ازابزارهای خاصی در حسابداری جهت کاستن ازنوسانات درسود انجام می گیرد. به گفته لئوپولد.ای.بی. “هموارسازی سود بیشتر عملی سفسطه آمیز وموذیانه است. به ندرت براساس دروغ های آشکارانجام می گیرد، زیراهموارسازی سود بیشتردراثرتعبیروتفسیربه دست آمده ازاصول واستانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به بیان دیگرهموارسازی سود درمحدوده اصول واستانداردهای پذیرفته شده حسابداری صورت می پذیرد

“.
درهموارسازی سود، به واسطه جا به جایی که در درآمد و هزینه ها انجام می گیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود. درواقع می توان گفت، هموارسازی سود، عمل عالمانه ای است که توسط مدیریت انجام می پذیرد. درفرهنگ حسابداری تعریف هموارسازی سود بدین گونه ارائه گردیده است: “هموارسازی سود عبارت است ازهرشیوه طراحی شده به منظورحذف بی نظمی داده ها، همانند پستی و بلندی های غیرمعمول درمنحنی که می تواند نتیجه شرایط غیرمستمرعملیاتی باشد”

(جوادیان کوتنایی، 1379،78).
از نظر هپ ورث، هموارسازی سود عملی سفسطهی همواربه دو صورت زیرمی باشد:
1- سودهایی که به طورطبیعی هموار است: این نوع ازسودهای همواربه جریان های سودی اطلاق می شود که ازفرایندهای عملیاتی ذاتاً همواربه دست می آید. بعضی ازصنایع هستند که حجم تولید و فروش و قیمت ها دراین صنایع به

طورذاتی یک روند هموار دارد مثل صنایع و برق که معمولاً قیمت ثابتی دارد و با نرخی ثابت رشد دارند.
سودهایی که به طورطبیعی هموارنیستند وعمداً هموارشده اند: این نوع سودها درنتیجه اقدامات و تصمیم های مدیریت هموارشده اند و به صورت زیرمی باشند:
الف- هموارسازی واقعی: این نو

ع ازهموارسازی سود توسط مدیریت صورت می پذیرد ومدیریت برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل می کند و روی آن تأثیرمی گذارد. این رویدادهای تحت کنترل مدیریت مثل فروش های زودرس یا برعکس آن به تأخیرانداختن فروش، برجریان وجه نقد تأثیر می گذارد. ازآنجایی که کنترل رویدادهای اقتصادی (مبادلات)، مستقیماً برسودهای آتی مؤثراست این نوع هموارسازی را واقعی می نامند.
ب- هموارسازی مصنوعی: این نوع هموارسازی ناشی ازرویداد اقتصادی نمی باشد، بلکه ازاقدام هایی است که اصطلاحاً «دستکاری های حسابداری» نامیده می شود وتأثیری برجریان های نقدی ندارد. به بیان دیگر، هموارسازی تصنعی

سود صرفاً موجب جابه جایی هزینه ها و درآمدهای بین دوره ای مالی می شود (حسین نورانی، 1386،158).
هیلی و والن تعریف زیر را از مدیریت سود ارایه کرده اند:
مدیریت سود هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده می کنند وساختار معاملات را برای

تغییر گزارشگری مالی دست کاری می نمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آنها منوط به دستیابی سود شخصی می باشد، صورت می

گیرد (مشایخی، 1385،ص37).
بیوروهمکاران دستکاری سود توسط مدیریت به منظوردستیابی به قسمتی ازپیش داوری های مربوط به سود مورد انتظار (مانند پیش بینی های تحلیل گران، برآوردهای قبلی مدیریت ویا کاهش پراکندگی سودها) را به عنوان مدیریت سود، تعر مالی خارجی با قصد بدست آوردن سود است (نوروش و نیک بخت، 1384 ،ص169).
انعطاف پذیری در حسابداری به این حرفه اجازه می دهد که فرآوری هایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامی رخ می دهد که افراد از این انعطاف پذیری سوء استفاده می نمایند و از این انحرافات برای پوشش نوسان های مالی واقعی استفاده می شود. این مهم، باعث می شود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود.این عبارت، براین دلالت دارد که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، اگر تصمیمات حسابداری برای دگرگون سازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، می توان

د مدیریت سود تلقی شود (همان منبع ،ص 169)

انواع مدیریت سود
مطالعات نشان می دهند که مدیران ازطریق انتخاب سیاست های خاص حسابداری، تغییردر برآوردهای حسابداری ومدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می کنند. یکی ازاهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که اسس نیازحرفه حسابداری به آن شیوه ازگزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به صورتی مطلوب رعایت شود. ازسوی دیگر، همان طورکه ازتعریف مدیریت سود برمی آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می کنند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد.
حسابرسان وظیفه دارند که برمطلوبیت صورت های مالی درچارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، درحالی که استانداردهای حسابداری نیزدربعضی ازموارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری بازمی گذارد. درواقع مشکل ازآن جایی ناشی می شود که مدیریت سود دربعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت های مالی می شود، درحالی که صورت های مالی ازنظرقرارگرفتن درچارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته وحسابرسان ازاین نظرنمی توانند برصورت های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به

این موضوع که سود یکی ازمهم ترین عوامل درتصمیم گیری هاست، آگاهی استفاده کنندگان ازقابل اتکا بودن سود می تواند آنها را دراتخاذ تصمیمات بهتریاری دهد (صفری، 1385،158).
فلسفه مدیریت سود، بهره گیری ازانعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می توان ازروش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، ازدیگردلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. درزمشود. بنابرگفته گتشو (1986)، شرکت باید، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با استفاده ازروش های تعهدی حسابداری

استهلاک، معافیت های مالیاتی سرمایه گذاری ها و به حساب دارایی بردن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کرده اند که این کاربرای ارائه ی صورت های مالی واقعی تر و قابل مقایسه کردن صورت های مالی شرکت، با سایرشرکت های درصنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیل گران مالی و حسابرسان ازاین پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام می برند. این درحالی است که تمامی این اقدامات درچارچوب اصول پذیرفته شده حساب

داری صورت گرفته است. پژوهش ها نشان می دهد که مدیران شرکت ها ازروی عمد، سودهای گزارش شده را با استفاده ازانتخاب سیاست های حسابداری خاص خود تغییردربرآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی، دستکاری می کنند تا به هدف های مورد نظرخود برسند (میلر و یون، 2002، 78) .
محققان مدیریت سو

د را به دو طبقه ی گسترده طبقه بندی کرده اند: مدیریت سود واقعی (برای مثال تحت تأثیرقراردادن جریان های نقدی) و مدیریت اقلام تعهدی به واسطه ی تغییرات دربرآورد و رویه های حسابداری. همچنین آنها بیان داشتند که مخارج مدیریت سود برا

ی این روش ها متفاوت است به طوری که برای شرکت مدیریت سود واقعی پرهزینه تردرنظرگرفته شده است. اما نتایج تحقیقات گراهام وهمکاران (2005) بیان می دارد که مدیران خواهان مدیریت سود واقعی هستند تا مدیریت اقلام تعهدی. به طوری که 80 درصد مخارج اختیاری را کاهش می دهند، 55 درصد پروژه ها را به تأخیرمی اندازند درحالی که تنها 28 درصد ازمدیران ذخیره درنظرمی گیرند و 8 درصد ازمدیران مفروضات حسابداری را تغییرمی دهند (گراهام و همکاران، 2005) .
مدیران خواهان مدیریت سود واقعی هستند که برای مؤسسه پرهزینه است، زیرا این چنین فعالیت هایی به راحتی کشف نمی شوند. درمقابل، مدیریت اقلام تع

هدی و دیگردستکاری های حسابداری وجود دارد که درارتباط با رسیدگی حسابرسان و به طوربالقوه بازرسان قانونی و دادگاه است که مبنایشان استانداردهای حسابداری است. شواهد رضایت مدیران به انجام مدیریت سود واقعی بیشتراثرنتایج بال وشیواکومار (2008) را کاهش می دهد. دربررسی شرکت های باعرضه ی اولیه، تنها مدیریت اقلام تعهدی می تواند تعیین شود و مدیریت سود واقعی ازتجزیه و تحلیل مستثنی است زیرا

مبنای ارائه شده به وسیله ی صورت های مالی سایه نیزشامل مبالغ مدیریت سود واقعی سود (اگر وجود داشته باشد) می شود. (فرزانی و رضاپور، 1389).

مدیریت سود و انگیزه های آن
یکی ازاهداف اولیه مدیریت سود حفظ اعتبار شرکت است چرا که اعتبارباعث می شود شرکت کارا وپویا به حساب آید. کسب جایگاهی مناسب

درمیان رقبا و بازارسرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت نظرمساعدتری داشته باشند و شرکت ازصرف هزینه های بیشتردررقابت با سایرشرکت های مشابه بی نیاز شود و با هزینه ی کمتراعتبارو وام دریافت کند.
مهم ترین انگیزه ی هموارسازی سود این ب

اوراست که شرکت هایی که روند مناسبی دارند و سود آنها دچارتغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری دارند. هموارسازی سود باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت دربورس و جذب سرمایه گذاران بالقوه برای آن می شود. نتایج تحقیقی درمورد 358 شرکت پذیرفته شده دربورس آمریکا نشان داد که شرکت

هایی که سود آنها دچارتغییرات زیادی درطول سال های قبل نبوده، دارای ارزش سهام بالاتری هستند و درمقایسه با شرکت های مشابه بدهی کمتری دارند. سایرانگیزه هایی که باعث می شود مدیران درپی هموارسازی سود باشند عبارتند از:
• دریافت پاداش های مدیریتی بیشتربه خاطربالا بودن ارزش سهام :
وقتی سهام شرکت دربورس نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری داشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.

• پرداخت بهره کمتردراستقراض ازموسسات اعتباری و بانک ها:
ویبزو تسکه (1991) استدلال نمودند که شرکت ها به منظورکاهش ریسک اقدام به هموارسازی سود می نمایند. شرکت هایی که ازنسبت بدهی به کل دارایی های بالایی برخوردارمی باشند به منظور اطمینان بخشی به اعتباردهندگان مبنی برتوانایی پرداخت اصل و بهره وام ها و اعتبارات دریافتی اقدام به هموارسازی سود می نمایند. عدم وجود نوسانات قابل توجه درسود این اطمینان را برای اعتباردهندگان پدید می آورد که واحد تجاری درآینده قادربه پرداخت مطالبات آنان خواهد بود.

قرارداد بین مدیران ومالکان
یکی از حوزه های مورد مطالعه در حسابداری اثباتی، مربوط به قراردادهای بین مدیران و مالکان بوده است. این زمینه ی پژوهش با تئوری نمایندگی رابطه ای تنگاتنگ دارد. یکی از راه های ایجاد انگیزه در مدیران این است که سهام شرکت به آنان داده شود . راه دیگر، آن است که با توجه به قیمت سهام ، بر اساس عملکرد مدیران به آنان پاداش هایی پرداخت شود و یا اینکه مشاهده می شود پاداش هایی که در ازای عملکرد مدیران داده می

شود، به سود خالص و درآمد شرکت بستگی دارد. استفاده از سود خالص و درآمد باعث می شود که بتوان بین عملکرد و اجزای تشکیل دهنده سود خالص (مانند افزایش درآمد یا کاهش هزینه ها) رابطه دقیق تری برقرار کرد. مدیرانی که پاداش آستاویز قرار دادن قوانین و مقررات حسابداری، سود را بالا ببرند. این پدیده را “فرضیه مبتنی بر برنامه پرداخت پاداش” می نامند. در این فرآیند مدیران تاآنجا که امکان دارد هزینه ها را کاهش می دهند تا احتمال افزایش سود در آینده بالا رود. منظور کردن استهلاک به روش خط مستقیم (ونه به روش تصاعدی) نمونه ای از تصمیمی است که مدیر می تواند در رابطه با بکارگیری قواعد و مقررات حسابداری اتخاذ نماید (خسرو نژاد، 1388).

قرارداد بین مدیران و بستانکاران
قراردادهای متعارف وام ( اوراق قرضه) یکی دیگر از موضوعاتی است که بسیار مورد پژوهش قرار می گیرد. می توان ثابت کرد که مدیر در صدد به حداکثر رساندن منافع خود است، به ویژه اگردارای سهام شرکت باشد تصمیمی نخواهد گرفت که بیشترین منافع دارندگان اوراق قرضه تأمین شود. بنابراین اغلب بستانکاران ازمدیریت می خواهند تا قراردادی را امضاء کنند که منافع آنان محفوظ بماند. برای مثال، مدیریت انگیزه ای برای انتشار اوراق قرضه ای ندارد که نسبت به اوراق قرضه عرضه شده، اولویت داشته باشد زیرا وی با این

اقدام، ریسک اوراق قرضه جدید را کاهش می دهد که در نتیجه قیمت آنها کاهش خواهد یافت.
در مورد فرضیه های مربوط به قرارداد وام، همانند فرضیه های مربوط به پاداش مدیران، مدیریت دارای انگیزه می شود که سود های دوره آینده را به دوره کنونی منتقل کند، زیرا این اقدام باعث می شود که نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام کاهش یابد. این پدیده را فرضیه” بدهی ها به حقوق صاحبان سهام” می نامند. بستانکاران د

ر بسیاری از قراردادهای وام، نسبت های مالی را تعیین می کنند و مدیریت را ملزم می نمایند تا به گونه ای عمل کند تا نسبت مزبورازحد معینی فراتر نرود. برای مثال، امکان دارد وام دهندگان، شرکت را ملزم نمایند تا نسبت جاری را در سطح معینی نگه دارد (همان منبع ،ص22).

انگیزه های سیاسی
شرکت های بزرگ که از نظر سیاسی در معرض دید همگان قرار دارند، دارای انگیزه هایی هستند که سودها را به دوره های آینده انتقال دهند.این پدیده را”گستره فرض”می نامند. این فرض برپایه دو مسیر مخالف قرار می گیردکه از فرض پاداش تا فرض نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ادامه می یابد . این امر بیان می کند که شرکت های بزرگ تصمیمات مربوط به حسابداری خودرا برپایه استراتژیهایی قرارمی دهند که سود کاهش یابد تا کمتر مورد توجه سیاستمداران قرارگیرند. چنین به نظر می آید که این فرضیه درموردشرکت های بسیار بزرگ به ویژه نفت و گاز صدق می کند(همان منبع،ص22).
انگیزه های مالیاتی
شاید مالیات بردرآمد آشکارترین محرک برای مدیریت سود با

شد. به هر حال مقامات مالیاتی مایلند قوانین حسابداری خودشان را برای محاسبه مالیات سود در جهت کاهش فضای مانور شرکت ها تحمیل کنند. اما به هر حال صرفه جویی مالیاتی می تواند انگیزه مناسبی برای مدیریت سود تلقی گردد (همان منبع ،ص23).
تغییرات در مدیران ارشد اجرایی
فرضیه طرح پاداش پیش بینی می کند که به بازنشستگی رسیدن مدیران ارشد اجرایی، موجب اتخاذ استراتژی حداکثر کردن سود خواهد شد تا پاداش خود را افزایش دهند ویا این که آنها برای جلوگیری ویا به تأخیر انداختن التهابات و تشنجات ناشی از عملکرد نامطلوب شرکت ها، اقدام به مدیریت سود برای افزایش آن می نمایند. این محرک ها برای

مدیران ارشد اجرایی جدید نیز عملی می باشند. بخصوص اگر در هر گونه کاهش ارزش ، مدیران ارشد اجرایی سابق مقصر قلمداد شوند . از طرف دیگر ، درمواردی که انتظار می رود سودهای آتی دارای رابطه ضعیفی با سودهای جاری باشند، مدیران سودهای جاری را ذخیره می کنند. دلیل این هموار سازی طبق بررسی دیفوند و پارک امکان التهاب و تشنجات علیه مدیریت، هنگام ضعیف بودن سودهای جاری بدون توجه به عملکردهای سودآوری قبل می باشد. درنتیجه هموارسازی سود برای جلوگیری از گزارش سود کم، امنیت شغلی را زیاد می کند (همان منبع ، ص23).
انگیزه های مربوط به نخستین عرضه عمومی
ارزش بازار شرکت هایی که برای نخستین بار اوراق بهادار خود را به عموم عرضه می کنند، به درستی مشخص نمی باشد. هیوقز3 تحلیلی را ارائه نمود با این محتوا که اطلاعاتی مانند سود خالص می تواند راهنمایی برای سرمایه گذاران در مورد ارزش شرکت باشد. از طرفی دونتو، کلارکسون، ریچاردسون و سفسیک7 به شواهدی دراین مورد پی بردند که بازارنسبت به سودهای پیش بینی شده به عنوان راهنمایی برای تعیین ارزش ش

رکت به طور شدید عکس العمل نشان می دهد. این موضوع، احتمالی را مطرح می کند. که مدیران شرکت ها به امید این که ارزش بازار سهام شرکت خود را افزایش دهند ، سود را مدیریت می کنند ( همان منبع ،ص 24).
کاستن از هزینه های معاملاتی
برمبنای تئوری هزینه معاملاتی شرکت هایی که سود بیشتری دارند، در تعامل با ذی نفعان (سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، تأمین کنندگان مواد، کارکنان و مشتریان) هزینه های معاملاتی کمتری می پردازند. از این رو منافع شرکت چنین اقتضا م
برآوردن انتظارات
برآوردن انتظارات انگیزه دیگری برای مدیریت سود است که ازآن به عنوان تئوری انتظارات یاد شده است. این تئوری بیان می دارد، تصمیم گیرندگان در ارزیابی خود از شرکت یک نقطه مبنا دارند وارزیابی خود را با توجه به همان نقطه ی مبنا وتعدیل آن ازراه توجه به اطلاعات مربوط به سود و زیان های غیرمنتظره شرکت انجام می دهند. همچنین ت

ئوری انتظارات بیان می کند که تابع ارزش افراد برای مواقع سود شکل مقعردارد و در موارد زیان شکل محدب پیدا می کند. از این رو چنین تابعی S شکلی درپیرامون نقطه مبنا (مرکز آن) شیب کمتری دارد. بنابراین شرکت ها می توانند برای اجتناب ازعواقب ناخوشایند تغییرات در انتظارات، رقم سود و زیان خود را به نقطه مبنا (پیش بینی تحلیل گران) نزدیک نمایند. این امر برای هر دوسوی نقط

ه مبنا قابل طرح است. یعنی چه آنگاه که سود شرکت بیش از پیش بینی تحلیل گران است و شرکت بخشی از سود دوره جاری را به اندوخته های پنهانی منتقل می کند و چه وقتی که کمتر از پیش بینی تحلیل گران است و مدیریت ازمحل اندوخته های پنهانی به افزایش سود گزارش شده دست می زند (همان منبع ،ص51)3
مدیریت سود خوب در مقابل مدیریت سود بد

در مدیریت سود بد تلاش می شود عملکرد عملیاتی واقعی شرکت با استفاده از ایجاد ثبت های حسابداری مصنوعی یا تغییر از میزان معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیأت اجرائیه ی یک شرکت ممکن است تأثیرات یک حاشیه سود کم را با ثبت درآمدهای دوره بعد دراین دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند.پنهان کردن روند عملیات واقعی با استفاده از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشاء نشده از مصادیق مدیریت سود بد می باشد.
در مقابل، مدیریت سود خوب نیز وجود دارد وآن از فرآیند روزمره اداره یک شرکت با مدیریت عالی محسوب می شود، که در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می نماید، نتیجه ها و شرایط بازار رابررسی می کند، در برابر تمام تهدیدها و فرصت های غیر منتظره واکنش مثبت نشان می دهد و تعهدات را در بیشتر یا تمامی موارد به انجام می رساند. یک شرکت نیاز به بودجه ریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی، و ایجاد انگیزه در کار

کنانش درکنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های با ثبات وقابل پیش بینی ورسیدن به روند مثبت سود با استفاده از محرک های طرح ریزی و عملیاتی خوب، نه غیر قانونی است و نه غیر اخلاقی.
یک مدیریت سود خوب ، ممکن است تصمیم گیری کند که به اختیار در دوره ای که درآمد عملیاتی پایین است ،تعدادی از دارایی ها به فروش رود – شاید شرکت در حال بستن یک قرارداد خوب باشد که در دوره بعد درآمد زایی دارد ونشان دادن این سود درجهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شرکت، مورد نیاز باشد- در صورت بیان مناسب، روند ایجاد شده، گمراه کننده نخواهد بود. برخی افراد باوردارند که چنین عملی، تصمیم گیری را خدشه دار می نماید و کیفیت سود را کاهش می دهد ولی تصمیم گیر

ی براین پایه استواراست که آیا

نتیجه های بدست آمده قابل اتکا است وآیا مبادله ها به گونه ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می توان نتیجه گرفت که مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شرکت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه می باشد (نوروش،نیک بخت، 1384)


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله ترجمه عملکردهای زیستی hCG و ملکول های وابسته به hCG word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله ترجمه عملکردهای زیستی hCG و ملکول های وابسته به hCG word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله ترجمه عملکردهای زیستی hCG و ملکول های وابسته به hCG word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه عملکردهای زیستی hCG و ملکول های وابسته به hCG word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله ترجمه عملکردهای زیستی hCG و ملکول های وابسته به hCG word :

عملکردهای زیستی hCG و ملکول های وابسته به hCG

لورنس اِی. کول

چکیده
زمینه: hCG واژه ای است که مربوط به 4 ملکول مستقل است که هر کدام از آنها توسط سلول های جداگانه ای ایجاد میشد و هر کدام از آنها عملکردهای کاملاً جداگانه ای دارند. اینها hCG هایی هستند که توسط سلول های سینسیتوتروفوبلاست کرک دار ایجاد می گردند، hCGهایپرگلیکوسیلیتتولید شده توسط سلول های سیتوتروفوبلاست، واحد فرعی بتای آزاد تولید شده توسط چندین بدخیمی غیر تروفوبلاستی، و hCG مخاطی که توسط سلول های گونادوتروپ مخاطی پیشین ایجاد می گردد.

نتایج و بحث: hCG چندین عملکرد دارد. hCG تولید پروژسترون را توسط سلول های جسم زرده رنگ تخمدان را افزایش میدهد؛ تشکیل رگ را در سیستم عروقی ادرار افزایش میدهد؛ ترکیب سلول سیتوتروفوبلاست و تفکیک آنها را افزایش میدهد تا سلول های سینسیتوتروفوبلاست را ایجاد کند؛ باعث انسداد عمل ایمنی یا درشت خوار توسط مادر بر روی سلول های جنینی می گردد؛ باعث رشد زهدانی موازی با رشد جنین می گردد؛ هر گونه انقباض میومتریال را در حین دوره حاملگی متوقف می سازد؛ باعث رشد و تفکیک بند ناف می گردد؛ در مورد القاء آینده به غشای داخلی رحم سیگنال می فرستد؛ در گیرنده مغز مادر عمل میکند که سبب گراویداروم هایپرمسیس عمل میکند و رشد اندام های جنین را در حین حاملگی افزایش میدهد.

عملکرد hCG هایپرگلیکوسیلیت اینست که رشد سلول های سیتوتروفوبلاست و تهاجم این سلول ها را افزایش میدهد، همانطور که در القاء حاملگی و رشد و تهاجم سلول های کوریوکارسینوما رخ میدهد. واحد فرعی بتای آزاد مرگ سلول را در سلول های سرطانی متوقف می سازد و رشد و بدخیمی سرطان را افزایش میدهد. hCG مخاطی یک متغیر سولفاته از hCG ایجاد شده در سطوح پایین در حین چرخه قاعدگی است. hCG مخاطی به نظر می رسد که اعمال هورمون جسم زرد تخمدان را در حین چرخه قاعدگی تقلید کند.

مقدمه
این گفته سخت است که بگوییم که چه کسی کاشف هورمونی بود که ما آنرا hCG می نامیم. در سال 1912 اشنر دستگاه تناسلی خوکچه های هندی را با تزریق عصاره های آب-محلول گرفته شده از جفت جنین انسان ها شبیه سازی کرد. در سال 1913 فلنر تخمک گذاری را در خرگوش های نابالغ با یک عصاره شور از جفت جنین انسان ها تحریک کرد. در سال 1919 هیروس تخمک گذاری و عملکرد جسم زرد رنگ طبیعی تخمدان را در خرگوش های نابالغ توسط تزریق مکرر بافت جفتی

انسان شبیه سازی کرد. همه این مطالعات نشان دادند که رابطه هورمونی آشکاری بین جفت و زهدان وجود دارد. در سال 1927 اشیم و زوندک اثبات کردند که زنان حامله ماده محرک غده جنسی را تولید میکنند. آنها نشان دادند که تزریق این ماده در موش های ماده نابالغ سالم منجر به بلوغ کیسه ای، تخمک گذاری و خونریزی در بستره تخمدانی شد. در همین زمان، نام گنادوتروپین کوریون انسانی (hCG) ایجاد شد: کوریون از chordata در زبان لاتین گرفته شده است که به معنای جفت است؛ گنادوتروپین بخاطر اینکه هورمون یک ملکول تروپیک غده جنسی است، در تخمدان عمل میکند و تولید استروئید را افزایش میدهد.

همانطور که ما امروزه می دانیم، hCG یک هورمون متشکل از واحد فرعی و واحد فرعی است که توسط اثرات متقابل آب هراسی و یونی با هم نگه داشته می شوند. وزن ملکولی hCG حدود 36,000 است و یک ملکول غیرعادی است از این لحاظ که 25 تا 41 درصد وزن ملکولی از زنجیره های جانبی شکر ایجاد می گردد. امروزه عملکرد hCGهنوز بعنوان افزایش دهنده پروژسترون در اغلب کتاب های پزشکی مشخص شده است، اما ما اکنون می دانیم که hCG عملکردهای جفتی، زهدانی و جنینی مهم دیگری نیز در دوران حاملگی دارد. hCG از زمان القاء که توسط سلول های تروفوبلاست ایجاد می گردد جانشین تولید هورمون پروژسترون جسم زرد رنگ تخمدان (LH) می گردد، که بر روی یک گیرنده hCG/LH مشترک عمل میکند. این عمل بمدت 3 تا 4 هفته ادامه می یابد. پس از آن زمان، سلول های سینسیتیو تروفوبلاست کافی در جفت برای تولید پروژسترون از سلول های جسم زرد رنگ تخمدان وجود دارد.
تحقیقات اکنون نشان میدهند که حداقل 4 متغیر مستقل از hCG وجود دارد، که هر کدام از آنها توسط سلول های مختلفی با عملکردهای بیولوژیکی جداگانه ای ایجاد می گردد. همه ملکول ها دارای توالی اسید آمینه واحد فرعی هستند. hCG وجود دارد که توسط سلول های سینسیتیو تروفوبلاست تفکیک شده یا سلول های سینسیتیو تروفوبلاست کرک دار تولید می شود وقتی که حاملگی ادامه پیدا میکند. اینها ملکول هایی هستند که تولید پروژسترون را توسط سلول های ماده زرد رنگ

تخمدان افزایش می دهند و عملکردهای زیستی زیاد دیگری دارند که در زیر توصیف شده است. hCG هایپرگلیکوسیلیت یک متغیر شکری از hCG ساخته شده توسط سلول های سینسیتیو تروفوبلاست ریشه یا سلول های سینسیتیو تروفوبلاست با کرک های زیاد است، وقتی که حاملگی ادامه پیدا میکند. hCG هایپرگلیکوسیلیت یک هورمون نیست بلکه یک اتوکرین است که بر روی سلول های سینسیتیو تروفوبلاست عمل می کند، تا رشد و تهاجم سلول ها را افزایش دهد (مانند القاء

حاملگی و تهاجم از سوی سلول های کوریوکارسینوما). واحد های فرعی آزاد متغیر مونومری گلیکوسیلیت دیگری از hCG است که توسط همه بدخیمی های پیشرفته غیر تروفوبلاستی ایجاد می گردد. واحد های فرعی آزاد رشد و بدخیمی سرطان های پیشرفته را افزایش میدهد. متغیر چهارم hCG ، hCG مخاطی است که در حین چرخه قاعدگی زنان تولید می شود. این ملکول ها سولفاته شده اند تا اینکه اولیگوساکارید های سیالیته باشند. hCG مخاطی به شیوه ای شبیه به LH

برای افزایش بلوغ کیسه ای، تشکیل سوراخ تنفس و میوز در کیسه های اصلی، تخمک گذاری، تولید جسم زرد رنگ تخمدان و تولید پروژسترون در حین چرخه قاعدگی عمل می کند. فعالیت های زیستی هر 4 متغیر hCG و اعمال گیرنده hCG/LH با دقت در این مقاله بررسی می گردند.

غلظت ادرار و سرم hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت در دوران حاملگی در این مقاله بررسی می گردد. تغییرات hCG و غلظت hCG هایپرگلیکوسیلیت توسط گیرنده hCG/LH بررسی می گردد. hCG گیرنده معمولی را با LH ترک
عملکرد زیستی hCG
هورمون hCG از واحد فرعی و واحد فرعی تشیکل شده است. واحد فرعی در hCG، هورمون hCG مخاطی، و هورمون های LH ، هورمون محرک کیسه، و هورمون محرک غده تیروئید و واحد فرعی اضافی متداول است. واحد فرعی از hCG ، بین hCG ، hCG هایپرگلیکوسیلیت و hCG مخاطی از ملکول های دیگر تمایز ایجاد میکند. هم hCG و هم LH با هم ترکیب می گردند و از طریق یک گیرنده LH/hCG عمل میکنند. بزرگترین تفاوت بین LH و hCG اینست که LH، pl 8.0، نیمه عمر گردنده در حدود 25 تا 30 دقیقه ای دارد، درحالیکه hCG، pl 3.5، دارای نیمه عمر گردنده حدود 37 ساعت است، و یا بعبارتی 80 برابر LH است. از جنبه های بسیاری hCG یک LH برتر است که در دوران حاملگی با فعالیت زیستی 80X از LH تولید می شود و هنوز هم بر روی گیرنده مشترک کار میکند. با اینکه LH ، FSH و TSH توسط لخته قدامی مخاطی ایجاد می گردند، و hCG توسط سلول های سینسیتیو تروفوبلاست ایجاد و متمایز می گردد.

فعالیت زیستی اصلی hCG ابتدا در قرن بیستم مشخص شد و در سالهای بعد از آن تأیید شد و با دقت مورد مطالعه قرار گرفت. در دوران حاملگی، hCG بر LH در افزایش تولید پروژسترون توسط سلول های ماده زرد رنگ تخمدانی غلبه میکند و از خونریزی عادت ماهیانه جلوگیری میکند (جدول 1). همانطور که امروزه میدانیم، hCG فقط تولید پروژسترون را بمدت 3 تا 4 هفته پس از حاملگی افزایش میدهد. این عملکرد تقریباً برای 10 درصد طول دوره حامگلی فعال است. همانطور که در جداول 2 و3 نشان داده شده است، hCG در 10 هفته بارداری به اوج خود می رسد، و یا تقریباً یک ماه پس از اینکه افزایش پروژسترون تکمیل شد. و سپس در طول دوران بارداری پیوسته تولید می گردد. مسلماً تولید پروژسترون هدف اصلی hCG به شمار نمی رود. همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است، در سالهای اخیر مشخص شده است که hCG عملکردهای زیادی در جفت، ادرار و احتمالاً در جنین در حین بارداری دارد.

گروه های تحقیقاتی رائو و همکارانش، زیگموند و همکارانش، و نوئل و همکارانش، نشان داده اند که hCG تشکیل رگ و تشکیل رگ های عروقی را نیز در سیستم عروقی زهدان در دوران بارداری افزایش میدهد. این مسئله اطمینان حداکثر تأمین خون به جفت های تهاجمی و تغذیه بهینه برای جنین را ایجاد میکند (جدول 1). ژن گیرنده LH/hCG توسط شریان های مارپیچی ادرار نشان داده می شود و hCG نیز روی آنها عمل میکند تا تشکیل رگ ها را افزایش دهد. این احتمالاً عملکرد اصلی از hCG در حین دوراب بارداری است که اطمینان از تأمین کافی خون یا مغذی به جفت را ایجاد میکند. hCG همچنین دارای عملکرد مهمی در سطح بافت تروفوبلاست جفت نیز می باشد که انتشار سلول های سیوتو تروفوبلاست و تفکیک آنها از سلول های سینسیتیو تروفوبلاست را افزایش میدهد (جدول 1). سلول های سرطانی بیضه در یاخته شناسی تروفوبلاست می باشد. hCG ممکن است عمکلرد مشابهی داشته باشد و تفکیک سلول های سیتو تروفوبلاست سرطان بیضه را افزایش میدهد.

چهار گروه تحقیقاتی مستقل نشان دادند که hCG عامل بازدارنده ضد درشت خوار یا عامل بازدارنده مهاجرت درشت خوار را افزایش میدهد، که سیتوکینی است که واکنش ایمنی را در دوران بارداری تنظیم میکند، که فعالیت یاخته خواری درشت خوار را در سطح مشترک جفت-زهدان کاهش میدهد و از انهدام بافت های فتوپلاسنتال خارجی جلوگیری میکند (جدول 1).

جدول 1 عملکردهای زیستی ایزوفورم های hCG.

عملکرد منابع
A. hCG
1- افزایش تولید پروژسترون ماده زرد رنگ تخمدان
2- تشکیل رگ سیستم عروقی زهدان
3- تفکیک سیتو تروفوبلاست
4- ایمنی-بازداری و متوقف سازی یاخته خواری سلول های تروفوبلاست مهاجم
5- رشد زهدان همراستا با رشد جنین
6- خاموشی انقباض ماهیچه ای زهدان
7- افزایش رشد و تفکیک اندام های جنینی
8- رشد و گسترش بند ناف
9- سیگنال دهی غشای درونی رحم بلاستوسیت ها قبل از القاء
10- hCG در اسپرم و گیرنده های یافت شده در لوله های رحم که نشاندهنده ارتباط
قبل از بارداری است
11- گیرنده های hCG در هیپوکامپ مغز بزرگسالان، هیپوتالاموس و
ساقه مغز، که ممکن است سبب تهوع و استفراغ در دوران بارداری گردد
12- hCG و القاء بارداری، که hCG متالوپروتئنازهای سلول
سیتو تروفوبلاست را تحریک میکند
B- hCG هایپرگلیکوسیلیت
1- القاء را توسط تهاجم سلول های سیتو تروفوبلاست تحریک میکند، که در دوران
بارداری رخ میدهد، و رشد و مرگ سلول و بدخیمی سلول های کوریوکارکینوما
را متوقف می سازد
2- رشد جفت و جفت بدخیم را توسط افزایش رشد سلول های سیتو تروفوبلاست
تحریک میکند

C- واحد فرعی آزاد
1- متوقف سازی مرگ سلول در بدخیمی های غیر تروفوبلاست، افزایش رشد
و بدخیمی
D- hCG مخاطی
1- ظاهراً عملکردهای LH را تقلید میکند، افزایش رشد کیسه، میوز، تشکیل سوراخ
تنفس، تخمک گذاری، تشکیل جفت و افزایش تولید پروژسترون

سه گروه دیگر نیز نشان داده اند که hCG ممکن است مستقیماً هرگونه عمل ایمنی را در مقابل بافت خارجی مهاجم متوقف سازد. در کل، به نظر می رسد که hCG یکی از عوامل متعددی باشد که از رد بافت فتوپلاسنتال جلوگیری کند. بیشتر مشاهده کنندگان پیشنهاد میکنند که hCG یک عملکردی بازدارنده یا متوقف کننده بر روی فعالیت درشت خوار دارد. یک گروه (وان و همکارانش) اثبات میکند که hCG می تواند مستقیماً ایمنی ذاتی را توسط تحریک عملکرد درشت خوار افزایش دهد.
گروه های زیادی گیرنده LH/hCG را در مایومتریوم زهدان پیدا کرده اند. دو گروه اثبات کرده اند که رشد زهدان همراستا با رشد جنین ممکن است توسط hCG تحریک گردد، بطوریکه زهدان در دوران بارداری همراه با اندازه جنین گسترش پیدا کند (جدول 1). چهار گروه نشان داده اند که hCG انقباض های میوتریال را در دوران بارداری کاهش میدهد.

 

جدول 2 انقباض hCG کلی و hCG هایپرگلیکوسیلیت در 496 نمونه سرم از 310 زن باردار که با استفاده از ارزیابی hCG کلی Siemens Immulite 1000 اندازه گیری شده است

جدول 3 انقباض hCG کلی در 4246 نمونه ادرار از 574 زن باردار که با استفاده از ارزیابی hCG کلی Siemens Immulite 1000 اندازه گیری شده است

hCG بر روی یک کانال فعال شده توسط کلسیم BK-Ca به میومتریوم در دوران بارداری عمل میکند. سطوح hCGدر هفته های آخر بارداری کاهش می یابد. پیشنهاد شده است که این کاهش ممکن است علت انقباض افزایش یافته در هفته قبل از زایمان است.
تحقیقات جدید گیرنده های LH/hCG را در اندام های جنینی یافته است. گولد اسمیت و همکارانش گیرنده های LH/hCG را در کلیه و کبد جنینی یافته اند. رائو و همکارانش گیرنده های LH/hCG را در شش، کبد، کلیه ها، طحال و روده بزرگ و روده کوچک یافته اند. جالب اینکه این گیرنده LH/hCG در اندام های جنینی وجود دارد اما در اندام های بزرگسالان وجود ندارد. پیشنهاد شده است که hCG ممکن است رشد اندام و تفکیک را در جنین افزایش دهد. جنین انسان ممکن است hCG خود را از کلیه ها و کبد کاهش دهد. انقباض های hCG در گردش جنین خیلی کمتر از انقباض های مادر است، که نشاندهنده اینست که تراوش hCG جفتی متوجه گردش مادرانه است و از وارد شدن به گردش جنین جلوگیری می گردد. با اینکه گیرنده LH/hCG در اندام های جنینی نشان داده شده است، هیچ عملکردی بصورت مستقیم اثبات نشده است. بنابراین همه یافته های مربوط به جنین در همین زمان بوده اند. متأسفانه همه جانداران بجز نخستین های پیشرفته شکلی از hCG را ایجاد نمی کنند که تأیید نقش hCG را مشکل می سازد.
همچنین اثبات شده است که hCG در رشد بند ناف نقش دارد. جالب است که hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت با هم همکاری میکنند تا رشد و تفکیک جفت را افزایش دهند و تأمین خون زهدان را افزایش دهند. گام بعدی توسعه گردش و بند ناف است. به نظر می رسد که این هم توسط hCG افزایش یابد که نشاندهنده اینست که شمول hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت در چندین مرحله تشکیل جفت و جنین وجود دارد.
مقالات زیادی رخداد سیگنال دهی بین بلاستوسیست القاء نشده و بافت زهدان را نشان میدهند. چهار گزارش مستقل نشان میدهند که پیش-القاء بلاستوسیت hCG را در فضای زهدانی تراوش میکند که توسط گیرنده های LH/hCG بر روی سطح مخاط رحم گرفته می شود. در واکنش نسبت به این، اندومتریوم برای یک اجرای قریب الوقوع آماده می گردد. این ارتباطات غیر عروقی توسط hCGبخش مهمی از یک بارداری موفق است. مطالعات اخیر اهمیت اندومتریوم گیرنده و سیگنال دهی آماده سازی hCG را در یک بارداری موفق نشان داده اند. سیگنال دهی hCG مستقیماً سبب ایمنی و تشکیل رگ های خونی در سطح مشترک جنین مادرانه می گردد. hCG تعداد سلول های قاتل طبیعی زهدان را نشان میدهد که نقش کلیدی را در تشکیل بارداری ایفا میکنند.

داده های جدید دیگر، عملکردهای القاء پیش از بارداری hCG را نشان میدهند. مقالات رائو و همکارانش و گائورنسکا، وجود گیرنده LH/hCG را در اسپرم انسان و در لوله های رحمی نشان میدهند. عملکرد گیرنده LH/hCG در اسپرم نامشخص است. احتمالاً رابطه ای با باروری دارد. گیرنده LH/hCG در لوله های فالوپ ممکن است بر روی LH تأثیرگذار باشد که لوله فالوپ را برای بارورسازی آرام می سازد.

مشاهده شده است که hCG ممکن است نقشی در القاء بارداری داشته باشد. مقالات عملکرد اتوکرین یا پاراکرین از hCG را در القآء بارداری نشان میدهند. به نظر می رسد که hCG القاء توسط سلول های سیتو تروفوبلاست ایجاد گردد. البته hCG یک درون ریز است. ما اکنون از روی تحقیقات اخیر می دانیم که گونه ای از hCG ، یعنی hCG هایپرگلیکوسیلیت توسط سلول های سینسیتیو تروفوبلاست ایجاد می شود. hCG هایپرگلیکوسیلیت یک اتوکرین یا پاراکرین است و مشخص شده است که بطور مستقیم القاء بارداری را افزایش میدهد. احتمالاً این عملکردی برای القاء hCG در نظر گرفته شده است. hCG هایپرگلیکوسیلیت و نقش آن در بارداری در بخش 3 بررسی شده است. مطالعه اخیری توسط فلوهر و همکارانش نقش مستقیمی از hCG را در ایجاد متالوپروتئیناز سلول های سیتو تروفوبلاست نشان میدهد، که این می تواند درست باشد و نیازمند بررسی دقیق باشد.

و در نهایت اینکه وجود گیرنده LH/hCG در مغز زنان بالغ اثبات شده است. گیرنده های CNS در چندین ناحیه از مغز مانند هیپوکامپ، هیپوتالاموس و ساقه مغز وجود دارد. یافتن یک گیرنده hCG در این نواحی از مغز میتواند توضیحی برای گراداریوم هایپرمسیز و یا تهوع و استفراغی باشد که در دوران بارداری رخ میدهد.

در کل، hCG دامنه وسیعی از اعمال را از طریق گیرنده LH/hCG دارد. به نظر می رسد که hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت با هم همکاری میکنند تا رشد و تفکیک سلول های تروفوبلاست یا تشکیل ساختارهای کرک دار جفت را افزایش دهند. به نظر می رسد که آنها عملکرد خود را از سیگنال دهی اولیع بلاستوسیست اندومتریوم از القاء قریب الوقوع آغاز کنند. سپس hCG هایپرگلیکوسیلیتالقاء و رشد سلول های سیتو تروفوبلاست را افزایش میدهد. hCG تفکیک سلول های سیتو تروفوبلاست از سلول های سینسیتیو تروفوبلاست را افزایش میدهد، و همچنین ساختارهای کرک دار را افزایش میدهد که ترکیبی از دو نوع سلول تشکیل شده هستند. hCG نیز سیستم عروقی زهدانی را افزایش میدهد تا حداکثر خون را برای ساختار تشکیل جفت هموکوریکال فراهم می سازد. hCG نیز بر روی جنین عمل میکند تا رشد و تفکیک اندام های جنینی را افزایش دهد. در این زمان، hCG بر روی مغز مادر عمل میکند تا گراویداروم هایپرمسیز را افزایش دهد. با در نظر گرفتن همه مسائل با هم، hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت هورمون و اتوکرینی هستند که ظاهراً بارداری را کنترل میکنند.
عملکرد زیستی hCG هایپرگلیکوسیلیت
hCG هایپرگلیکوسیلیت یک گونه از گلوکوسیلیشن است که توسط سلول های سیتو تروفوبلاست و سلول های سینسیتیو تروفوبلاست با کرک های زیاد تولید می گردد. و توالی اسیدهای آمینه واحدهای فرعی و از hCG را با 8 الیگوساکارید تقسیم می کند. با اینکه hCG دارای الیگوساکاریدهای تک-آنتناری و دو-آنتناری مرتبط N، و الیگوساکاریدهای مرتبط O است، hCG هایپرگلیکوسیلیت سه-آنتناری فوکوسیلیتد الیگوساکارید های مرتبط N و الیگوساکارید های مرتبط O بزرگتری دارد. در نتیجه، وزن ملکولی hCG هایپرگلیکوسیلیت با توجه به محدوده هایپرگلیکوسیلیت، بین 40,000 تا 41,000 است. ساختارهای شکری دیگر بر روی hCG هایپرگلیکوسیلیت ظاهراً از چین خوردگی کامل دوپار جلوگیری می کنند. این گیرنده های دیگر را در hCG هایپرگلیکوسیلیت نشان میدهد. نواحی معمول شامل ساختار مربوط به سیستین-گره معمول عامل رشد انتقال بتا / عامل رشد مشتق از پلاکت / عامل رشد عصبی می باشد. عملکرد hCG هایپرگلیکوسیلیت، مرگ سلول و احتمالاً فعالیت افزایش دهنده متالوپروتئیناز، نشان میدهد که hCG هایپرگلیکوسیلیت ممکن است مخالفی برای عملکردهای کنترل شونده گیرنده در سلول های سیتو تروفوبلاست باشد. با اینکه این مسیرها ظاهراً از چندین مطالعه از القاء جفتی، مرگ طبیعی سلول سیتو تروفوبلاست، سلول های سیتو تروفوبلاست و متالوپروتئیناز و زیست شناسی تهاجم جفتی محتمل به نظر می رسند، با اینحال گیرنده در همه این اعمال نقش دارد. البته این باید توسط تحقیقات مورد نیاز اثبات گردد. hCG هایپرگلیکوسیلیت به نظر می رسد که توسط مخالفت کردن با یک گیرنده سیتو تروفوبلاست عمل کند، که ظاهراً مرگ طبیعی سلول را متوقف می سازد و تهاجم را توسط متالوپروتئینازها افزایش میدهد.

همانطور که نشان داده شده است، hCG هایپرگلیکوسیلیت گونه اصلی از hCG تولید شده در اوایل دوران بارداری است. hCG هایپرگلیکوسیلیت بطور میانگین از 87 درصد hCG کلی تولید شده در سرم در هفته سوم، 51 درصد در هفته چهارم و 43 درصد در هفته پنجم بارداری تشکیل شده است (جدول 2). سپس سطوح hCG هایپرگلیکوسیلیت به از hCG کلی در دوره های سه ماهه دوم و سوم بارداری کاهش می یابد. این با این مسئله مطابقت دارد که hCG هایپرگلیکوسیلیت دارای عملکردی در افزایش القاء در اوایل بارداری است.

تحقیقات بطور واضح نشان میدهد که hCG هایپرگلیکوسیلیت بر روی سلول های کوریکاسینوما عمل می کند و تهاجم را افزایش میدهد.hCG هایپرگلیکوسیلیت گونه اصلی از hCG است که توسط سلول های کوریکارسینوما ایجاد می گردد. نقش hCG هایپرگلیکوسیلیت در تهاجم کوریکارسینوما توسط 3 گروه مستقل اثبات شده است که هر کدام از آنها نشان میدهند که این ملکول ها تهاجم را توسط سلول های کوریکارسینوما در حفره های ماتریگل افزایش میدهند. مطالعات دیگری نیز رشد سلول های کوریکارسینوما را بررسی میکنند که به بافت زنده موش ها پیوند داده شد. همانطور که اثبات شده است،

انسداد hCG هایپرگلیکوسیلیت با پادتن خاصی از hCG هایپرگلیکوسیلیت یا با انسداد نمایش DNA واحد های فرعی و کلاً رشد کوریکارسینوما را متوقف می سازد. این یافته ها همگی نشان میدهند که استفاده از عامل انسداد مانند پادتن برای hCG هایپرگلیکوسیلیت در درمان کوریکارسینوما مؤثر می باشد. مطالعات دیگری نشان داده اند که hCG هایپرگلیکوسیلیت، افزایش دهنده تهاجم سلول های سیتو تروفوبلاست در کوریکارسینوما، خصوصاً تهاجم در القاء بارداری و القاء عمیق ساختارهای جفتی کرک دار را افزایش میدهد که توسط سلول های سیتو تروفوبلاست کرک دار تحریک می گردد. این مطالعات از ارزیابی B152 برای hCG هایپرگلیکوسیلیت استفاده کردند. آزمایشات نشان دادند که پادتن برای hCG هایپرگلیکوسیلیت، پادتن B152، رشد سلول های سیتو تروفوبلاست را در بافت های زنده متوقف می سازد. hCG هایپرگلیکوسیلیت رشد سلول های سیتو تروفوبلاست را در القاء و کوریکارسینوما افزایش میدهد.

مطابق مقالات، دو سوم شکست های بارداری، بارداری های بیوشیمی و سقط جنین ها، بعلت عدم موفقیت بلاستوسیست ها برای القاء مناسب است. یک سوم باقیمانده شکست ها بعلت نابهنجاری های ژنتیکی یا توده های گوشتی هایداتیدیفورم است. در کل 62 بارداری مورد بررسی قرار گرفته است. در روز القاء بارداری، 42 بارداری از 42 بارداری موجود فقط hCG هایپرگلیکوسیلیت را در بافت زنده ، یا hCG هایپرگلیکوسیلیت hCG کلی کاهش دادند. همانطور که مشخص شده است، دو سوم شکست ها hCG هایپرگلیکوسیلیت غیرکافی یا hCG هایپرگلیکوسیلیت از hCG کلی را تولید کردند. استنباط شده است که شکست های بارداری بعلت تولید غیرکافی hCG هایپرگلیکوسیلیت منجر به عدم موفقیت برای القاء مناسب است. این مطالعات از ارزیابی B152 برای hCG هایپرگلیکوسیلیت استفاده کردند. یافته های مشابه نیز نشان دادند که hCG هایپرگلیکوسیلیت نشانه ای از شکست بارداری است که توسط کوالوسکایا و همکارانش گزارش شده است، که از ارزیابی B152 خاصی استفاده کرده اند.
همچنین، اختلالات فشار خون بالا از بارداری یا پریکلامسیا در بارداری بعلت ناتوانی برای ارتباط مؤثر تشکیل جفت هموکوریال کرک دار با تأمین خون زهدانی کافی است. مطالعات نشان داده اند که این ممکن است بعلت کمبود hCG هایپرگلیکوسیلیت باشد.
بطور خلاصه، hCG هایپرگلیکوسیلیت سیگنال تهاجمی القاء بارداری و تهاجم کوریکارسینوما است. تهاجم غیر مؤثر بعلت hCG هایپرگلیکوسیلیت غیرکافی در بارداری های ناموفق، بارداری های بیوشیمی و سقط جنین، و همچنین در اختلالات فشار هون بالا در بارداری رخ داده است.
عملکردی زیستی واحد فرعی آزاد
واحد فرعی آزاد یک گونه هایپرگلیکوسیلیت از واحد فرعی hCG با الیگوساکارید های سه-آنتناری مرتبط با N و نوع هگزا ساکارید الیگوساکارید های مرتبط با O است. واحد فرعی اضافی یا واحد فرعی آزاد در توده گوشتی هایداتیدیفورم، کوریکارسینوما، و تقریباً توسط سرطان های غیر تروفوبلاستی همه نخستین ها ایجاد می گردد.

مطالعات انجام شده توسط آسوادو و همکارانش، وجود واحد فرعی آزاد hCG را در غشاهای همه سلول های سرطانی در بافت های زنده، و در همه نمونه های تاریخی بدخیمی ها نشان میدهد. این ایده یک ایده بحث انگیز است. البته داده های جدید ظاهراً این یافته ها را در سلول های سرطانی گردن رحم تأیید می کنند. مطالعات دیگر رابطه مشخصی را بین شناسایی واحد فرعی آزاد در نمونه های سرم، یا شناسایی فروافت آن، تقسیم بندی هسته ای واحد فرعی ، در نمونه های ادرار، با مواردی با شیب ضعیف و سرطان سطح پیشرفته ، یا بدخیمی نتایج ضعیف نشان میدهند.

در بررسی مقالات متفاوتی که واحدهای فرعی را بعنوان نشانه پیش بینی در سرطان بررسی میکنند، 12 مطالعه از 13 مطالعه، رابطه آشکاری را بین نمایش واحد فرعی آزاد hCG و پیش بینی ضعیف بیماری اثبات کرده اند. این مطالعات نشان میدهند که نمایش واحد فرعی آزاد منجر به نتیجه منفی در بی خیمی انسان می گردد. چندین گزارش اکنون نشان داده اند که واحد فرعی آزاد ممکن است نقش خاصی در انتقال بدخیمی سلول ها داشته باشد. در این مطالعات و ملاطعات دیگر، تحریک رشد سلول بدخیمی توسط عمل واحد فرعی آزاد اثبات شده است.

واحد فرعی آزاد نقش اصلی در بیوشیمی نئوپلاسم غیر بارداری ایفا میکند. در واقع تلاشهایی برای استفاده از مشتق های واحد فرعی hCG بصورت واکسن هایی در درمان بدخیمی های غیر بارداری آغاز شده است. موفقیت هایی نیز گزارش شده است، و ایمنی واحد فرعی hCG نتیجه سرطانی یا باقی سرطانی را اثبات کرده است. وابستگی شناسایی آزاد و پیش بینی ضعیف بیماری در ترکیب با تکنولوژی واکسن واحد فرعی hCG مسیر قابل قبولی را برای توسعه درمان های کمکی سرطان پیشنهاد میکند.

هم hCG هایپرگلیکوسیلیت و هم آزاد، بدخیمی و رشد سلول سرطانی را افزایش میدهند، و همچنین هر دوی آنها مرگ طبیعی سلول را متوقف می سازند.. در عمل هم hCG هایپرگلیکوسیلیت و هم آزاد از گیرنده استفاده میکنند. همانطور که گزارش شده است، آزاد توسط سلول های سرطانی مثانه ایجاد می گردد و فعالیت را در سلول های سرطانی نشان میدهد. عملکردهای مخالف با واحد فرعی آزاد در سلول های سرطانی مثانه باعث رشد و بدخیمی آنها می شود. مشخص شده است که هم hCG هایپرگلیکوسیلیت و هم hCG هایپرگلیکوسیلیت آزاد دارای عملکرد یکسانی هستند و هر دوی آنها رشد، تهاجم و بدخیمی را توسط متوقف سازی مرگ طبیعی سلول (از طریق گیرنده ) افزایش میدهند. ما فرض میکنیم که هر دوی آنها دارای گیرنده و عمکرد یکسانی هستند.

عملکرد بیولوژیکی hCG مخاطی
مقالات دهه 1960، 1970، و 1980 باکتری ها، خرچنگ ها و منابع دیگر را توضیحی برای شناسایی hCG در افراد غیر باردار (از جمله در موارد سرطانی) می دانند. ما اکنون اطلاعات بهتری در مورد منابع hCG میدانیم. امروزه این احتمالات شامل سرطان غیر تروفوبلاست، بیماری تروفوبلاست بارداری غیرفعال، علائم hCG خانوادگی، و hCG مخاطی می باشد.
اکنون 30 سال از زمانی گذشته است که برای اولین بار اثبات شد که hCG از غده هیپوفیز می آید. از آن پس، تقریباً 40 مقاله این مشاهدات را تأیید کرده اند و توصیف کرده اند که چطور سطح خیلی پایینی از تولید hCG با تولید هورمون جسم زرد تخمدان در زمان چرخه قاعدگی پیش از تخمک گذاری همراه است، که بخش طبیعی از فیزیولوژی مخاطی طبیعی است. مخاط hCG ایجاد شده از مخاط معمولاً در امتداد با FSH و LH مخاطی در زنانی افزایش می یابد که در حین کم قاعدگی در هنگام نزدیک به یائسگی، و در حین بی قاعدگی در یائسگی تخمدان برداری را دریافت میکنند. در تکنیک پزشکی، تست hCG مثبتی قبل از یائسگی نشاندهنده بارداری یا بیماری تروفوبلاستی بارداری است. تست hCG مثبت در دوران یائسگی و دوران نزدیک به یائسگی میتواند مشکلاتی را برای پزشکان ایجاد کند. وقتی که بیماری با hCG مثبت به یک متخصص تومورشناسی مراجعه میکند، ممکن است تشخیص پزشک این باشد که بیماری های تروفوبلساتی بارداری یا بدخیمی غیر بارداری دارد، و احتمال دارد که تحت شیمی درمانی قرار گیرد یا زهدان او در آورده شود با این امید که hCG از بین برود. سطح hCG در بیمارانی که به این شیوه درمان می شوند تغییری نمیکند، چون hCG مخاطی یک هورمون طبیعی است.
hCG مخاطی دارای ساختار اسید آمینه مشابهی با hCG بارداری است. البته از این لحاظ با آن تفاوت دارد که سهم متفاوتی از اولیگوساکارید سولفاته دارد. گروه های سولفاته به باقیمانده های استیل گالاکتوزامین-N وابسته هستند، که با گالاکتوز و باقیمانده های اسید سیالیک در اولیگوساکارید های مرتبط با O و N جایگزین می گردد. hCG مخاطی یافته شده با اولیگوساکارید های سولفاته دارای گردش کوتاه تری نسبت به hCG بارداری است.
همانطور که اودل و گریفین اثبات کرده اند، با استفاده از LH آزمایش پرتو ایمنی فوق حساس، hCG مخاطی در سطوح خیلی پایینی در مردان در دامنه بین 003 تا 17 mIU/ml تولید می گردد. hCG مخاطی در زنان در مراحل کیسه ای و ماده زرد رنگ تخمدان در چرخه قاعدگی شناسایی شد که با سطوح LH موازی بود. تزریق هورمون آزاد کننده گنادوتروپین بصورت مستقیم سطوح hCG مخاطی گردشی را در مردان و زنان افزایش میدهند، چون به اندازه یکسانی سطوح LH را افزایش میدهند. مشخص شده است که hCG مخاطی مکملی برای LH مخاطی در مردان و زنان است. خدمات منابع hCG ایالات متحده بتازگی بیش از 8300 نمونه ادرار را از زنان با دوره های قاعدگی طبیعی با استفاده از ارزیابی Siemens Immulite
1000 برای hCG کلی آزمایش کرده است. همانطور که اثبات شده است، hCG در زمان مقدار اوج LH در چرخه های قاعدگی 232 تا 277 شناسایی شد. میانگین سطح hCG ، بود و دامنه آن بود. این مطالعه اخیر یافته های اودل و گریفین را تأیید میکند و نشان میدهد که hCG مخاطی بازتابی از سطوح LH مخاطی است.
حجم hCG ذخیره شده در غده هیپوفیز یک انسان حدود 25 تا 50 برابر کمتر از حجم LH است. مقالات نشان میدهند که hCG مخاطی تقریباً نصف فعالیت زیستی را در افزایش تولید پروژسترون hCG جنینی دارد. بنابراین 40 برابر قوی تر از LH مخاطی است. سطوح گردنده hCG در حین چرخه قاعدگی حدود یک 120 ام سطوح گردنده LH است. hCG مخاطی با فرض 40 برابر قدرت بیشتر ممکن است دارای توانی در حدود یک سوم توان LH باشد. این hCG مخاطی را به یک هورمون مخاطی مهم تبدیل می کند.
تاکنن مشخص نشده است که آیا عملکرد خاصی برای hCG مخاطی در حین چرخه قاعدگی وجود دارد یا نه. hCG مخاطی ممکن است عملکردهایی غیر از عملکردهای LH داشته باشد. اما حتی اگر hCG مخاطی هیچ عملکرد خاصی نداشته باشد، توضیح طبیعی برای تولید آن وجود دارد. یک ژن واحد فرعی منفردی نزدیک به 8 ژن واحد فرعی hCG در کروموزوم 19 انسان وجود دارد. hCG و LH دارای واحد فرعی مشترکی هستند. این امکان وجود دارد که کپی برداری از ژن واحد فرعی hCG توسط هورمون آزادسازی گنادوتروپین همراه با تحریک واحد فرعی LH خاصی در سلول های گنادوتروپین مخاطی در حین فیزیولوژی چرهخ قاعدگی طبیعی در زمان و فیزیولوژی طبیعی در مردان افزایش داده شود.
LH عملکردهای مختلفی در حین دوره تخمک گذاری و مقدار اوج LH دارد. ما میدانیم که هم LH و هم hCG بر روی گیرنده LH/hCG عمل میکنند تا تولید پروژسترون را توسط سلول های جسم زرد افزایش دهند. ما فرض میکنیم که LH و hCG بر روی گیرنده یکسانی از گرانولوزا و سلول های امیانه عمل میکنند. همراه با ظهور گیرنده LH/hCG بر روی سلول های گرانولوزا از کیسه گراف یا کیسه اصلی، LH ابتدا رشد کیسه ای را افزایش میدهد و سپس میوز سلول های دوقطبی را تحریک میکند. LH سبب این می شود که کیسه سوراخ تنفس یا برآمدگی را تشکیل دهد و سپس تولید کلاژنیس را افزایش دهد تا سوراخ تنفس را ایجاد کند. ایجاد سوراخ تنفس سبب رخ دادن شکفتن کیسه می شود. سپس LH کیشه شکفته شده را از جسم زرد تفکیک میکند. مشخص نیست که آیا hCGفقط بصورت اتفاقی به LH در هر یک از این مراحل کمک میکند یا عملکردهای خاصی در یکی از این مراحل یا چندین مرحله دارد.

شکل 1 نمایش نموداری ترتیب ژن ها در دسته ژن بر روی کروموزوم

hCG و گونه hCG هایپرگلیکوسیلیت
hCG و ملکول های همراه آن ظاهراً دامنه وسیعی از فعالیت های زیستی دارد. hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت تشکیل جفت و توسعه جنین در حین بارداری را کنترل می کنند. تضاد مهمی بین این عملکردهای زیستی وجود دارد. و آن هم اینست که سطوح hCG فردی در سرم و ادرار از hCG کلی و hCG هایپرگلیکوسیلیت تا حد زیادی متغیر است. در سرم، در هفته چهارم بارداری مقادیر hCG کلی تا 824 برابر در بین 021 و 173 ng/ml در بین زنان مختلف با بارداری های نتیجه گزینه تکی متفاوت است. مقادیر hCG هایپرگلیکوسیلیت در طی این فته از بارداری تغییرات بیشتری هم خواهد داشت (888 برابر). در هفته پنجم بارداری مقادیر hCG کلی تا 704 برابر بین 186 و 1308 ng/ml در بین زمان مختلف متغیر می باشد. و باز هم تغییرات مقادیر hCG هایپرگلیکوسیلیت بیشتر خواهد بود (734 برابر). ما می پرسیم که چطور و چرا این تغییر زیاد در این ملکول های مهم در بین بارداری ها وجود دارد و اینکه چطور با این تغییرات زیاد در سیگنال، این بارداری ها می توانند نوزادانی با اندازه های مشابه ایجاد کنند؟ این موضوع دو مقاله است. مقاله اول در مورد علت این تغییر زیاد است.
داده های بارداری معمولاً در آخرین دوره قاعدگی یا آغاز بارداری (از 16 تا 32 روز پس از نقطه مرجع در 82 زن با دوره قاعدگی با دوره میانگین 24 روز) آغاز می گردد. در دوره 28 روزه این را می توان در هر جایی از 12 روز قبل از اتمام چرخه قاعدگی تا 2 روز پس از زمان اتمام دوره قاعدگی تصور کرد. روز القاء 3 تا 16 روز پس از اوج LH است. روز القاء روز آغاز بارداری زیست پذیر است. تعیین تاریخ این زمان مهم تا زمان آخرین قاعدگی منبعی با تغییرپذیری زیاد است. اگر بارداری ها تا رز القاء طول بکشند تغییرپذیری آن تا حد زیادی کاهش می یابد. معمولاً در هفته چهارم از آخرین دوره قاعدگی hCG ادرار از تا متغیر خواهد بود. این نشاندهنده تغییری به اندازه است. اگر تاریخ همان بارداری ها 7 روز پس از زمان القاء بود، hCG از تا متغیر خواهد بود که نشاندهنده تغییری به اندازه 131 برابر است. مسلماً تاریخ القاء بارداری ها مربوط به تاریخ آغاز آخرین چرخه قاعدگی است، اما محاسبه آن مشکل است، از این لحاظ که نیازمند اندازه گیری های hCG روزانه است برای کسانی که می خواهند باردار شوند تا زمان القاء آنها مشخص شود. مسلماً تاریخ بارداری علتی از این تغییر است.
در بررسی 594 بارداری از القاء تا زایمان، فقط یک علت دیگر را می توان برای تغییرات فردی در hCG یافت. آن هم افزایش روزانه میزان hCG در چهار هفته پس از القاء است. میزان افزایش روزانه hCG در 82 زن اندازه گیری شد. میزان افزایش در هر روز بین 152 برابر در روز تا 292 برابر در روز در بین این 82 زن متغیر بود. اگر این در 7 روز بررسی شود معادل با و یا افزایش 187 برابری در مقابل افزایش 1810 برابری خواهد بود. میزان افزایش روزانه hCG فردی نیز علت اصلی دیگری از تغییرپذیری است.
این یک حقیقت مسلم است که سطوح بارداری تا hCG بارداری تغییرپذیری زیادی دارد. آیا بدن انسان خود را با این تغییرات سازگار می سازد؟ چطور هر زنی یک زایمان طبیعی خواهد داشت؟ این مسئله با دقت بررسی شد. بیشتر پارامترهای hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت، افزایش القاء، تفکیک سلول های سیتو تروفوبلاست، رشد و تفیکیک اندام های جنینی، در بارداری های کنونی قابل اندازه گیری نیستند. البته یک فعالیت زیستی وابسته به hCG قابل اندازه گیری بود. پروژسترون سرم در حین هفته چهارم باداری اندازه گیری شد.
در هفته چهارم بارداری سرم hCG از 021 تا یا 824 برابر متغیر بود. پروژسترون سرم در حین همین دوره، و در همان زنان، تغییر زیادی نداشت. غلظت میانگین پروژسترون 22 ng/ml بود. جالب اینکه، در مورد دارای غلظت hCG سرم خیلی پایین، یا ، پروژسترون تا حدودی بالاتر از میانگین آن یا بود. در مورد دارای غلظت hCG فوق العاده بالا، 173 ng/ml یا ng/ml 1903، غلظت پروژسترون ng/ml 11.4 بود که کمی از مقدار میانگین کمتر بود. سطوح hCG 824 برابر اود اما غلظت های پروژسترون بدست آمده با فعالیت بیولوژیکی 316 برابر بود.
این مسلماً بعلت مفهوم گیرنده LH/hCG است. در مفهوم گیرنده وقتی که فقط نسبت کمی از گیرندگان در یک سلول فعال می گردد، ممکن است واکنش سلولی مشابهی را ایجاد کند. همچنین در موارد دارای غلظت های hCG سرم خیلی بالا، غلظت کمتر از پروژسترون طبیعی مشاهده شد. این ظاهراً بعلت تنظیم گیرنده در حضور غلظت های بالایی از hCG است. همانطور که اثبات شده است، غلظت های بالای hCG تعداد گیرندگان را در سلول ها کاهش میدهد. درست در مکانیزم گیرنده یدکی که در مورد غلظت های hCG پایین در سطح گیرنده است، مکانیزم تنظیم در مورد غلظت های hCG بالا در سطح گیرنده است. احتمالاً این مسئله در hCG هایپرگلیکوسیلیت یا سایت مخالف نیز رخ میدهد. نتیجه نهایی اینست که تضاد تغییرپذیری hCG و hCG هایپرگلیکوسیلیت ممکن است مورد ساده ای از اینست که “طبیعت مسئولیت آنرا به عهده می گیرد”.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید