دانلود مقاله روشهای تدریس سنتی و متداول word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله روشهای تدریس سنتی و متداول word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله روشهای تدریس سنتی و متداول word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
روشهای تدریس سنتی و متداول
روشهای سنتی به روش هایی گفته می شود که اکثر مدارس دنیا ، در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روشهای حاکم بر مدارس هستند. مهمترین این روشها ، روش حفظ و تکرار، سخنرانی ، پرسش و پاسخ ، نمایشی ، ایفای نقش ، گردش علمی ، بحث گروهی و روش آزمایشگاهی است.
روش حفظ و تکرار از قدیمی ترین روشهای آموزشی است . محور فعالیت در این روش ، حفظ و تکرار مطالب آموزشی است . در این روش ، انضباط بسیار سخت و آمرانه است و به علاقه ، استعداد و تفاوتهای فردی شاگردان توجه نمی شود.
روش سخنرانی نیز سابقه ای طولانی دارد. اسا این روش ارائه اطلاعات شفاهی از طرف معلم و یادگیری آن از طریق گوش کردن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد است.
در این روش معمولا معلم فعال و شاگرد پذیرنده و غیر فعال است . مراحل اجرایی این روش عبارت است از آمادگی برای سخنرانی ، مقدمه ، ارائه محتوا و
جمع بندی و نتیجه گیری . در هریک از این مراحل ، مسائلی را باید مورد توجه قرار داد؛ مثلا در مرحله آمادگی ، سخنران باید از نظر تجهیزات و از لحاظ علمی و عاطفی کاملا آماده باشد. در در مقدمه ی سخنرانی ایجاد رابطه بین معلم و شاگرد ، جلب توجه شاگردان ، ایجاد انگیزش ، استفاده از پیش سازماندهنده و گرفتن پیش آزمون بسیار مهم است؛ زیرا زمینه ی لازم را برای شنیدن محتوای سخنرانی فراهم می کند . در مرحله ارائه متن و محتوای سخنرانی ، سخنران باید به جامع بودن محتوا و سا
زماندهی منطقی آن ، رابطه جزء با کل ، همبستگ
ی تسلسلی مطالب ، ایجاد رابطه بین هدف و محتوا و جلب توجه مستمر شاگردان در طول سخنرانی با به کارگیری محرک های مختلف – فعالیتهای جسمی و استفاده از طنز و پرسش و پاسخ – توجه داشته باشد. در جمع بندی سخنرانی ، معلم حتی الامکان باید سعی کند از وجود شاگردان استفاده کند.
در روش پرسش و پاسخ که عده ای آنرا روش سقراطی نیز کفته اند ، معلم می کوشد با طرح سوال ، شاگردان را به تفکر و تلاش ذهنی وادار کند . این روش برای کلاس های پر جمعیت کارایی چندانی ندارد.
در روش نمایشی شاگردان از طریق دیدن، مهارت خاصی را یاد می گیرند. این روش زمانی به کارمی رود که تجهیزات و امکانات آموزشی بسیار محدود یا منحصر به فرد باشد. روش نمایشی در چهار مرحله آمادگی ، توضیح ، نمایش ، و آزمایش و سنجش اجرا می شود . البته گاهی مراحل توضیح و نمایش در هم ادغام می شوند.
روش ایفای نقش نیز یکی دیگر از روشهای سنتی است که برای تجسم عینی بعضی از موضوعات درسی به کار می رود . از ویژگی های بارز این روش ارتباط عاطفی بین ایفاگران نقش وبینندگان (شاگردان) است که در یادگیری ، بویژه یادگیری در سطوح مختلف حیطه عاطفی ، بسیار مؤثر است.
روش گردش علمی نیز از روشهای است که امروزه کاربردزیادی دارد . روش گردش علمی با توجه به مدت زمان اجرای آن به گردش علمی بسیار کوتاه مدت، گردش علمی چند ساعتی ، گردش علمی روزانه ، و گردش علمی هفتگی و ماهانه تقسیم می شود. این روش از نظر اجرا شامل سه مرحله است:
1 فعالیتهای قبل از گردش علمی ؛
2 فعالیتهای ضمن گردش علمی ؛
3 فعالیتهای بعد از گردش علمی؛
هنگام اجرای این روش توجه به نکات مهمی همچون اخذ موافقت از اداره آموزش و پرورش و والدین شاگردان ، رعایت نکات ایمنی و انطباق محل با
زدید با هدفهای آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. روش گردش علمی روشی است که آموزش را ازدرون کلاس به بیرون کلاس سوق می دهد و زمینه ارتباط مدرسه با جامعه را فراهم می کند.
روش بحث گروهی روشی یکی از روشهای مؤثر آموزشی است ؛زیرا محورکار دراین روش فعالیت شاگرد است. این روش برای کلاسهای کم جمعیت قابل اجرا است. در این روش، مطالب علمی مستقیما به وسیله ی معلم در اختیار شاگردان قرار نمی گیرد. معرفی منابع توسط معلم صورت می گیرد ، اما شاگردان خود به مطالعه و جمع آوری اطلاعات می پردازند . در این روش ، علاقع و تسلط شاگرد بر محتوا بسیار مهم است. و علاوه بر کسب اطلاعات علمی ، تفکر شاگرد پرورش می یابد، توانایی اظهار نظر درجمع دراوایجاد می شود وانتقاد پذیروانتقادگر بار می آید علاوه بر این ، توانایی در مدیریت و قدرت بیان، استدلال، تحلیل و تصمیم گیری تقویت می شود . روش بحث گروهی همانند سایر روشها دارای مراحل آمادگی و برنامه ریزی و اجرا است . در مرحله آمادگی و برنامه ریزی عواملی همچون انتخاب موضوع، فراهم کردن زمینه های مشترک نحوه آرایش شبکه های ارتباطی ،ارتباط افراد و تعیین نقشها باید مورد توجه قرار گیرد . معلم باید درمرحله ی اجرا به نکاتی همچون وظایف خودش ، نحوه ی شرکت شاگردان دربحث، کنترل و هدایت بحث و، وظایف شاگردان در بحث توجه داشته باشد. روش بحث گروهی اگر به دقت انجام نشود ، موجب بدآموزی خواهد شد.
آخرین روش ، روش آزمایشگاهی یا آزمایشی
است. این روش بر اصول یادگیری اکتشافی استوار است و بدین علت ، عده ای آن را جزء الگوی حل مسأله دانسته اند . د راین روش ، شاگرد
ان از طریق آزمایش به کسب تجربه می پردازند. روش آزمایشگاهی برای دروسی مانند علوم تجربی روش بسیار مناسبی است. در این روش هدایت معلم بسیار حائزاهمیت است. قبل از شروع آزمایش توسط شاگردان ، معلم باید نحوه ی آزمایش ، نکات ایمنی و چگونگی تنظیم گزارش را به شاگردان بیاموزد . د رمواقعی که ابزارو مواد آزمایش خطرناک یا نادر است ، بهتر است معلم ، خود آزمایش را انجام دهد.
روش های جدید آموزشی
روش های آموزش انفرادی
بسیاری از روانشناسان تربیتی ومربیان آموزشی اعتقاد دارند که موقعیت یاد گیری باید چنان َسازمان دهی شود که هر شاگرد بر اساس توانای های خود به فعالیت بپردازد . برای نیل به چنین هدفی روش های آموزش انفرادی روش های
معلم نیز وقت کمتری صرف تدریس میکند.
البته اولین واساسی ترین درراه تحقق چنین هدفی پزیرفتن مفهوم« شاگرد محوری» در طراحی و آموزش است.در بسیاری از مواقع ؛دستیابی به هدف های آموزشی از طریق آموزش انفرادی بسیار آسان تر و امکان پذیر تر از؛از روش های سنتی دیگر است؛بویژه اگر روش آموزش انفرادی به طور صحیح به کار گکرفته شود؛روحیه ی استق
لال طلبی شاگرداندر اجرای طرح ههی کوچک و بزرگتقویت می شود.
اموزش انفرادی الزاما به معنای آموزش یک شاگرد توسط یک معلم با یک برنامه خاص نیست.
اموزش انفرادی ممکن استبه صورت گروهی نیثز انجام گیرد.البته وقتی اموزش انفرادی به صورت گروهی طراحی می شود؛بهتر است گروهی از شاگردان که دارای ویژگی های مشترک هستند,تحت آموزش قرار گیرند.روش های
آموزش انفرادی از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشی عبارتند از :
– آموزش برنامه ای( PI)؛
– آموزش به وسیله ی رایانه( CAI)؛
– آموزش انفرادی تجویز شده( IPI)؛
– آموزش انفرادی هدایت شده( IGE)؛
تمام روش های فوق ریشه در ((آموزش برنامه ای))دارند.این روش ها از زمانی که فن آوری تولید مواد آموزشی گسترش یافت، در نظام های آموزشی مطرح شدند.
آموزش های انفرادی چه هدف هایی را دنبال می کند:
1 رعایت تفاوت های فردی:
انفرادی کردن آموزش یکی از پدیده های مهم ال های اخیرنظام های آموزشی است. بارها معلمان و مربیان آموزشی نسبت به میزان کارایی روش های سنتی تردید کرده وعدم رضایت خود را ابراز داشته اند .این عدم رضایت تا حدودی ناشی ازتفاوتهای فردی موجود بین شاگردان است. تفاوتهای فردی ، حداقل ازدهه ی1920 مورد توجه بسیاری از صاحب نظران تربیتی واقع شده است؛زیرادر این سال ها بود که باد اجرای آزمون های مختلف ، به میزان بهره ی هوشی شاگردان پی برده اند. طبیعی است که تفاوت های فردی کار معلم و مربی را در روش های سنتی و معمول بسیار پیچیده و مشکل می سازد.تفاوت های فردی ,روش
سخنرانی و حتی روش بحث گروهی را در ان یک موضوع واحد با یک روش خاص برای همه اجرا می شود،آشکارا زیر سوال برده است.اگر در کلاس تفاوت های فردی در نظر گرفته نشود،خستگی،انزجار و تنفر از فعالیتهای آموزشی تقویت خواهد شد . راه حل طبیعی چنین مشکلی به کارگیری روش
های آموزش انفرادی یا طبقه بندی شاگردان بر اساس تواناییهاست. البته باید توجه داشت که تکنیک های آموزش انفرادی به صورت گروهبندی می تواند مشکل ویژگی های ثابت شاگردان را حل کند ، ولی هرگز قادر به حل مشکل ویژگی های متغییر آنان نیست ؛ مثلا چه بسا شاگردان در یک موضوع خاص ، استعدادی یکسان ، ولی قدرت درک و دریافت متفاوتی داشته باشند و ممکن است پاسخ به یک شاگرد ، برای شاگرد دیگر حتی در گروه همسنخ ارضا کننده نباشد.
2 رشد استقلال در عمل یادگیری :
گذشته از این که در آموزش انفرادی ، شاگردان می توانند با توجه به استعداد خود به هدف های آموزشی دست یابند ، روش آموختن مستقل را نیزیاد می گیرند. یعنی در روش آموزش انفرادی شاگردان « یاد می گیرند که چگونه یاد بگیرند» و این خود یکی ازهدف های مهم آموزشی است ؛ زیرا شاگردان باید قادر باشند پس از ترک مدرسه یادگیری را ادامه دهند.
3 عادت به مطالعه :
معمولا معلمان وشاگردان انتظاردارند که وقتی در مدرسه یا منزل به تنهایی کار می کنند ، بیشتر یاد بگیرند. این هدف معمولا از طریق آموزش انفرادی تحقق می یابد و شاگردان با این روش معلومات زیاد تری کسب می کنند. کسب معلوم
ات بیشتر رضایت از فعالیتهای آموزشی را فراهم می کند و بر اثر ادامه فعالیت شاگرد به مطالعه عادت می کند و استمرار این عمل عادت به مطالعه را در او تقویت می کند.
4 ایجاد مهارت در مطالعه:
معلم می تواند با ارائه روشهای صحیح ، بر مهارت شاگ
ردان به هنگام مطالعه بیفزاید . رابینسون در سال 1970 در این زمینه ، روش مطالعه SQ3R را پیشنهاد کرد ه است. مراحل این روش عبارت است از:
الف) مطالعه اجمالی ؛ یعنی مطالعه عناوین و یادآوری اطلاعات گذشته .
ب) سؤال ( ایجاد سؤال هایی در ذهن) ؛ یعنی برگرداندن عناوین کتاب به سؤالهایی که احتمالا پاسخ آنها باید داده شود.
ج) مطالعه (خواندن) ؛ یعنی قرائت دقیق متن برای یافتن پاسخ سؤالات.
د) از بر خواندن ؛ یعنی تلاش برای یافتن پاسخ های دقیق تر سؤالات ، بدون استفاده از کتاب.
ه) بازنگری ؛ یعنی مرور یادداشتها و به یاد آوردن نکات مهم.
5 مطالعه خود هدایت شده ومستقل:
معلم ممکن است تکالیفی به فراگیر واگذارکند که انجام دادن آن روز
ها یا هفته ها به طول بینجامد . او ممکن است شاگرد را برای انجام دادن این کاراز حضور در کلاس رسمی معاف کند. این نوع آموزش زمینه را برای مطالعه خود هدایت شده و مستقل فراهم می سازد. محققان با توجه به مشاهه ی 150 نمونه از شاگردان دریافتند که هرگاه هدفهای فعالیتهای آموزشی برای شاگردان با ارزش باشد ، یادگیری بارزترمی شود و شاگردان کار را منظم تر انجام می دهند. بعلاوه آنان به استفاده از منابع تشویق می شوند و درنتیجه ، ماحصل یادگیری بهتر وبیشترازآن چیزی خواهد بود که شاگردان توانایی اش را داشتند. برای مطالعه مستقل ، معلمان اغلب باید چند نکته را برای شاگردان روشن کنند :
الف) موضوع آموزش
ب) روشی که شاگردان می توانند اطلاعات یا مهارت لازم را بدست آورند.
ج) منابع مورد استفاده.
د) مراحل انجام دادن کار در اجرا.
ه) زمان مورد نیاز.
و)روش ارزشیابی کار.
البته میزان استقلال در انجام دادن تکالیف دارای درجات متفاوت
ی است . گاه معلم می واند موضوع را به شاگرد بدهد یا معلم و شاگرد با هم به انتخاب موضوع همت گمارند یا اینکه شاگردان کاملا مستقل عمل می کنند. اینکه شاگردان تا چه حد باید مستقل باشند ، به عواملی همچون میان رشدو بلوغ و هدفهای آموزشی بستگی دارد.
طرح کلر و سطوح مختلف آن
در سال 1968 مقاله ای هیجان انگیز در زمینه آموزش انفرادی توسط اف. اس. کلر انتشار یافت. این مقاله برای آموزش فردی در دانشکده ها و دانشگاه ها یک تجدید حیات بود . تا سال 1975 حدود 2000 واحد درسی بر اساس طرح کلر سازماندهی شد. طرح کلر یک واحد درسی را به 15 الی 30 بخش تقسیم می کند . شاگرد هر بخش را مطالعه میکند و سپس امتحانی در آن زمینه می دهد و د رصورت موفقیت در امتحان ، بخش بعدی را ادامه می دهد . اساس کار در طرح کلر عبارت است از:
1 پیشرفت بر اساس توان فردی :
شاگرد را می تواند بخشها را با توجه به توان خود و زمانی که در اختیار دراد ، مطالعه کند . هر وقت احساس کرد که مطالب آن بخش را یاد گرفته است ، آمادگی خود را برای امتحان اعلام می دراد. امتیاز این روش این است که پیشرفت و درجه ی یادگیری ش
اگرد هیچ ارتباطی با کارسایر همکلاسانش ندارد و هرکس ب
ر اساس تواناییهای خود در مطالعه و یادگیری پیشرفت می کند.
2 یادگیری تا حد تسلط :
تا وقتی که شاگرد بخش مورد نظر را تا حد تسلط یاد نگرفته باشد ، نمی تواند مطالب جدید را شروع کند . در ضمن ، هیچ مجازاتی برا یعدم موفقیت او وج
ود ندارد . لازمه این روش این است که آزمونهای همتراز ساخته شود ؛ زیرا امکان تجدید امتحان وجود دارد . در این روش ، شاگرد آنقدر به مطالعه و امتحان ادامه می دهد تا یادگیری به سطح قابل قبولی برسد. معیار قابل قبول معمولا 80 الی 90 در
صد پاسخ صحیح است.
3 تدریس خصوصی :
بسیاری از شاگردان پیشرفته قادرند در زمینه های مختلف مانند حل مسائل، صحبت کردن درباره ی موضوع ، نشان دادن کاربرد نکات خاص و تشویق و حمایت، به شاگردان مبتدی کمک کنند.
4 راهنمایی :
راهنمای مطالعه هدف واحدهای مختلف رابیان می کند و پیشنهادهایی را برای مطالعه ارئه می دهد. بعلاوه او به منابع قابل دسترسی اشاره می کند ، تجارب و طرحهای ممکن را شرح می دهد و نمونه آزمون فراهم می کند.
5 تکنیکها و روشهای مکمل ، همرا با آموزش سنتی:
سخنرانیها ، فیلمها ، تلویزیون ، فیلم استریپ، کنفرانسها ، و غیره ممکن است برای تحریک و تشریح مطالب آموزشی طراحی شوند، اما به اندازه ی
روشهای سنتی به کار نمی روند. حضور شاگرد دراینگونه برنامه ها داوطلبانه است.
طرح کلر « نظام فردی کردن آموزش» ( PSI) نیز نامیده میشود. یکی از مزایای طرح کلر نداشتن اثرات منفی آموزشی است. تحقیقات زیادی برتری این روش را نسبت به روشهای سنتی دیگر نشان می دهد.
در یکی از تحقیقاتی که بوسیله هاستینگس در سال 1972 انجام گرفته است ، دو گروه آزمایش و گواه با هم مقایسه شده اند. در این آزمایش ، یک گروه 90 نفره ( گروه آزمایش) بدون استفاده از روش رسمی کلاسیک ، آموزش دیدن و هر ق
ت که آماده می شدند، به طور انفرادی امتحان می دادند . گروه دیگر ( گروه گواه) همان واحد درسی را با آموزش رسمی شامل سخنرانی ، کنفرانس، نمایش، بحثهای گروهی ، و طرح فرا گرفتند. هر واحد درسی شامل 223 هدف رفتاری بود که اغلب در حیطه شناختی قرار داشتند . به دو گروه تامدتی آموزش دادند ؛ پس از آن به شاگردان گروه آزمایش ، برنامه درسی( بخش اول) با هدفها و و عناوین مشخص برای تعقیب و ادامه آموزش دادند. افراد این گروه در هیچ کلاس رسمی دیگر حضور نیافتند و خودشان بر اساس هدفهای رفتاری ، با استفاده از مطالب اضافی و منابع داده شه ، مطالعه می کردند و به انجام دادن آزمایش و حل تمرین می پراختند و به محض اینکه احساس می کردند در آن بخش به حد تسلط رسیده اند ، آمادگی خود را برای امتحان دادن اعلام می کردند . به شاگردانی که نتیجه امتحا
ن آنها به سطح معیار تعیین شده در ارزشیابی می رسید ، برنامه درسی بخش بعد داده می شد و به شاگردانی که نتیجه ارزشیابی آنها به طح معیار تعیین شده نمی رسید، بر اساس هدفهای آموزشی و برای تکمیل و تسلط بر درس، تکالیف اضافی داده می شد. اما شاگردان گروه شاهد آموزش خود را با همان شیوه ی قبلی ادامه دادند. در پایان آزمایش، از دو گروه ارزشیابی نهایی به عمل آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که معدل امتیازات فراگیران گروه آزمایش، به طور قابل توجهی ، از امتیازات شاگردانی که در گرو
ه گواه آموزش می دیدند ، بالاتر است. همچنین در پاسخ به سؤال پرسشنامه ای که بین شاگردان توزیع شد ، 54 نفر از 61 نفر گروه آزمایش اظهار کردند که می خواهند با این روش درس را ادمه دهند.
اگر معلمی هدفهای آموزشی یک واحد درسی را معین کند و به طور صریح و روشن انتظاراتی را که از شاگردان دارد بیان نماید ، در سازمان دادن آموزش انفادی موفق خواهد بود. هدفهای صریح و روشن آموزشی ، به شاگردان کمک می کند که بدقت دریابند چه مسئولیتی دارند و چه فعالیتهایی باید انجام دهند.علاوه چنین هدفهای روشن و صریحی قادرند هرگونه احساس ناتوانی شاگردان را کاهش دهند.
آنچه در روش PSI برای شاگردان جالب توجه است ، پیشرفت آنان بر اساس توانایی خودشان است. آنان با دیگران مقایسه نمی شوند و در مطالعه و امتحان دادن کاملا آزادند. البته ممکن است با این روش فراگیران وقت بیشتری صرف کنند ، اما در مجموع ، با توجهبه زمان حضور شاگردان در کلاسهای رسمی معمولی، می توان گفت چندان تفاوتی از نظر زمان بین دو روش سنتی و خودآموز وجود ندارد . ازمعایب روش PSI این
است که ممکن است :
الف) شاگردان بیش از حد متعارف نمره ی مورد نظر را اخذ نکنند.
ب) در شروع کار ، در دادن امتحان مسامحه و تعلل ورزند.
ج) بر اثر احساس عقب مندگی ، درس را حذف کنند. البته یادآوری کتبی و شفاهی به کسانی که بسیار در دادن امتحان تعلل می ور
زند، می واند میزن حذف و عدم موفقیت در امتجحان را کاهش دهد یا با افزایش ملاقاتهای معلم با شاگرد ان می توان از اثر سوء این روش کاست.
روشهای مختلف آموزش انفردای :
آموزش انفردای ممکن است با توجه به امکانات و شرایط، به روشهای مختلفی سازماندهی و اجرا شود. ما درادامه بحث، تعدادی از این روشها را مورد مطالعه قرار می دهیم.
یادگیری تا حد تسلط :
یکی از فنون موفقیت آمیز در امر یادگیری روش یادگیری تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد، باید محتوای آموزشی را تا حد تسلط یاد گرفته باشد. نظریه یادگیری در حد تسلط، توسط بلوم در سال 1968 و بلاک در سال 1971 مطرح شد. براساس این نظریه، یادگیری و پیشرفت تحصیلی فراگیران به طور وسیعی به زمان یادگیری بستگی دارد (کارول، 1963). به عقیده کارول، شاخص اصلی استعداد تحصیلی شاگردان زمان است. براساس نظریه او، میزان یادگیری افراد طبق این فرمول محاسبه می شود:
معلمان در کلاسهای معمولی برای آموختن یک واحد درسی، زمان را محدود می کنند. آنان زمانی را که تک تک شاگردان برای یادگیری نیاز
دارند، در اختیار آنان قرار نمی دهند و زمان یکسانی را برای همه در نظر می گیرند. این امر سبب می شود که شاگردان ضعیف نمرات پایینی در امتحان پیشرفت تحصیلی کسب کنند و برعکس، شاگردان قوی در چنین امتحاناتی به نمره های 80 و 90 و حتی گاهی 100 درصد دست یابند؛ زیرا آنان برای تسلط و یادگیری کامل، زمان کا
فی و حتی وقت بیشتری را در اختیار دارند.
البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است. اگر سطح کیفیت تدریس بالا نباشد، شاگردان به وقت بیشتری نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالی باشد، برای یادگیری تا حد تسلط، وقت کمتری نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیتهای آموزشی نقش مؤثری دارد. استعداد و توانایی شاگرد نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه شاگرد دارای استعدادی ضعیف باشد یا نتواند درس را بفهمد یا در خواندن آن ضعیف باشد، برای یادگیری در حد تسلط به وقت بیشتری نیازمند است. بنابراین میزان یادگیری به عوامل یاد شده مربوط است که در فرمول زیر نیز می توان دید:
بلوم و دیگران با طرح این نظریه و با عنایت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگیزش، کیفیت تدریس و توانایی فهم تدریس، یادگیری و پیشرفت تحصیلی شاگردان را افزایش داده اند. بلوم معتقد بود که فقط 5 الی 10 درصد از شاگردان یک کلاس نمی توانند با وجود وقت کافی، نمره «الف» یا «ب» به دست آورند. به عقیده او مهارت یادگیری در حد تسلط بر «مفهوم خود» شاگردان اثر می گذارد. در این روش شاگردان به کفایت و ارزش خود پی می برند و اطمینان حاصل می کنند که دارای زمینه های موفقیت هستند. شناخت مهارتهای عمومی باعث تجدید قوا و ایجاد اعتماد
و اطمینان از خود در شاگردان می شود و این عمل برای سلامت روحی شاگردان بسیار مؤثر است. بنابراین یادگیری در حد تسلط یکی از قوی ترین منابع سلامت روحی است و اگر شاگردان با این روش آموزش ببینند، کمتر به روشهای درمانی و کمک درمانی نیاز خواهند داشت.
روش یادگیری تا حد تسلط ارزش روشهای تدریس خصوصی را بخوبی نشان می دهد. این روش ثابت می کند که آموزش یک فرد به فرد دیگر باعث سازگاری و تطابق بیشتر فعالیتهای آموزشی با نیازهای شاگرد می شود و معلم سعی می کند روشهای آموزشی خود را براساس تفاوتهای فردی تنظیم کند. تشکیل جلسات با گروههای کوچک، کتابهای درسی جنبی، تدر
یس برنامه ای و بازیها و آموزش خصوصی، شاگرد را در درک مفاهیم آموزشی بسیار کمک می کند. شباهت روش یادگیری تا حد تسلط با طرح کلر در این است که هر دو به تدریس خصوصی و سایر روشهای آموزش فردی و مستقل توجه خاص دارند و اینگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدریس با روشهای سنتی کاملاً متفاوت می دانند.
تدریس خصوصی :
یکی دیگر از انواع روشهای آموزش انفرادی روش تدری خصوصی است. این روش را می توان در تمام سطوح تحصیلی به کار گرفت. اساس کار در این نوع آموزش توجه به زمینه ها، علایق و تواناییهای شخصی شاگردان است و شاگرد فردی است که معمولاً نمی تواند در آموزشهای گروهی چندان موفقیتی کسب کند.
در اکثر برنامه های آموزشی، به جای استفاده از معلم معمولاً از شاگردان استفاده می شود. در این حالت معلم خصوصی، معلم متخصص و با مهارتی نیست. بلکه تنها ممکن است نسبت به شاگردان چند سال تجربه آموزشی بیشتری داشته باشد یا ممکن است بزرگسالی باشد که قبل از دریافت برنامه هیچ گونه آموزش خاصی در زمینه تعلیم و تربیت ندیده باشد. در این حالت هدف از آموزش علاوه بر کمک به شاگرد کمک به یاددهنده نیز هست؛ زیرا با فعالیتهای تدریس در آموزش خصوصی، پاره ای از مهارتهای معلم نیز تقویت می شود.
به هر حال در تدریس خصوصی، معلم باید به یک مجموعه عوامل تقویت کننده مثبت مجهز باشد. در این روش اکثر شاگردان تجربه تلخی از شکست در ذهن دارند و اگر آموزش آنان نتیجه بخش نباشد، تجربه ناموفق دیگری به تجربیات قبلی آنان افزوده خواهد شد و ممکن است اعتماد به نفس خود را در پیشرفت تحصیلی از دست بدهند.
بنابراین معلم باید با محترم شمردن و ارزش قائل شدن برای شاگرد محیط آموزشی صمیمی و گرمی به وجود آورد و نباید شاگرد خصوصی اش را با سایر شاگردان مقایسه کند، بلکه باید پیشرفت کارش را با کارهای گذشته اش مقایسه کند و اگر پیشرفت تحصیلی او حتی از حد معمول پایین تر باشد، ولی نسبت به گذشته اش بیشتر شده باشد باید مورد تشویق قرار گیرد. جلسات آموزشی باید به اندازه کافی کوتاه مدت باشد تا شاگرد از آموزش خسته و بیزار و یا متنفر نشود.
محیط آموزشی باید راحت، همراه با تفریح و مناسب با سن و وضعیت تحصیلی فرد سازماندهی شود. معلم باید سعی کند که رابطه خود را با شاگرد دلپذیر و مثبت سازد. اکثر معلمان در فعالیتهای آموزشی برای تشویق شاگردانشان به آنان می گویند که «مباحث و تکالیف ارائه شده آسان است، نگران نشوید.» اما توصیه می شود به شاگرد گفته نشود که وظایف محوله آسان است، بلکه گفته شود وظیفه با مسأله داده شده نسبتاً مشکل، اما عملی است. در این صورت اگر شاگرد موفق شود اعتماد به نفس پیدا می کند و تأثیر پاداش بیشتر می شود و اگر احیاناً شکست بخورد اعتماد به نفس خود را از دست نخواهد داد.
آموزش برنامه ای (PI) :
در سال 1954 در زمینه آموزش نظریه جدید و نویدبخشی پدید آمد. اسکینر در یک مقاله معروف با عنوان «علم یادگیری و هنر تدریس»، بیماریهای موجود تدریس و یادگیری را در مدارس تحلیل کرد و راه درمان آن را پیشنهاد نمود. اسکینر در آزمایش با موشها
و کبوترهایش به یافته های جدیدی دست یافته بود و براساس همین یافته ها بود که آموزش برنامه ای را پیشنهاد کرد.
آموزش برنامه ای یک نظام آموزش انفرادی است که کوشش می کند یادگیری را با نیازهای شاگردان هماهنگ سازد. این روش براساس مجموعه ای از هدفهای رفتاری پی ریزی شده است و در واقع کاربردی است از روانشناسی یادگیری در تدریس. در این روش مواد آموزشی به واحدهایی کوچک تقسیم می شود که چهارچوب یا گام نامیده می شود.
دانلود مقاله آموزش مدیریت word دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله آموزش مدیریت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله آموزش مدیریت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
آموزش مدیریت
به نام خدا
نکته های مدیریتی(1)
– جهان و محیط اطرافمان در حال تغییر است و در چنین شرایطی هیچ چیز خطرناکتر از دل بستن به کامیابیهای دیروز نیست. تافلر
– خلاقیت یعنی یک درصد الهام و 99 درصد عرق ریختن. ادیسون
نوشته شده در پنجشنبه 14 مهر1384ساعت 11 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
درس های تام پیترز
به نام خدا
درس های تام پیترز
تام پیترز را «شاهزاده بی نظمی» و «قهرمان شکست های جسورانه» لقب داده اند. مجله «نیویورکر»نوشته است:
درجه ای که شرکتهای بزرگ آمریکایی کسب کرده اند، همان است که «تام پیترز» آنها را به آن تشویق کرده است. چه او را دوست بداریم، یا از او متنفر باشیم، همه باید به او توجه کنیم.
«تام پیترز» درجه کارشناسی ارشد مدیریت مهندسی از دانشگاه «کورنل» و دکتری خود را از دانشگاه استنفورد گرفت. او یک همکار نیروی دریایی، مشاور مواد مخدر در دولت و یکی از شرکای شرکت «مکنزی» است. اما آنچه که واقعاً او را عضو خانواده ها کرده است کتابی است به نام «در جستجوی بهترین ها» که در سال 1982 در تالیف آن همکاری داشته است.
این کتاب به تنهایی بازار کتابهای تجاری را که در حال رکود بودند دگرگون ساخت و تشویق کرد و تمام افراد علاقه مند به حوزه مدیریت را به خواندن آن تشویق کرد.
آنچه در زیر می آید مصاحبه ای کوتاه با تام پیترز است که پاسخ های او می تواند برای دست اندرکاران حوزه مدیریت سودمند باشد.
امروزه چگونه می توان کمبود نیروی کار شایسته را جبران کرد؟
– ابتدا باید محیط آرامی برای کار ایجاد کنید. این مطلب بسیار مهمی در تمام دنیا است. در برخی از رستوران ها، افراد حاضرند برای گرفتن سرویس در صف انتظار بنشینند تا نوبتشان برسد اما در سایر رستوران ها به هیچ وجه چنین نیست.
شرکت مایکروسافت از جمله این شرکتهاست. این شرکت بیش از سالهای پیش هزینه می کند اما 6 یا 7 سال قبل جایگاه بسیار مناسب تری داشت. در آن زمان از دیدگاه مردم، این شرکت در حال ایجاد انقلابی عظیم بود، بنابراین هرکس که دارای روحیه ابتکار بود مایل بود در فهرست حقوق بگیران مایکروسافت باشد.
آیا می توان محیطی آرام در شرکت ایجاد کرد؟
– اگر خوب حقوق بدهید و مزایای فراوان در اختیار کارکنان باشد، یا سالن ورزشی خوب یا مهدکودک مناسبی برای آنها فراهم سازید، مطمئن باشید که ضرر نمی کنید. چنانچه قادر به جذب استعدادهای درخشان نباشد به این معنی است که شرکت شما «فشل» است و باید تغییراتی در آن صورت گیرد.
در مرکز شرکتهای رایانه ای آمریکا (SILICON VALLY) کمبود استعدادهای درخشان وجود دارد و به دنبال استعدادها می گردد. اما در مقابل شرکت سیسکو (CISCO) عده زیادی در صف ایستاده اند که در این شرکت استخدام شوند. این صف طولانی تنها به دلیل قیمت بالای سهام آن نیست. نکته این است که آنها می توانند با آزادی تمام استعداد خود را در این شرکت شکوفا سازند.
نقش واحد منابع انسانی شرکتها با توجه به کمبود استعدادها چیست؟
– اگر ما در عصر بروز استعدادها هستیم چنانکه خیلی ها می گویند پس «منابع انسانی» باید شیک پوش ترین فرد شهر باشد. اما آیا مدیران سازمان این را قبول دارند؟ هنوز خیر.
اینجاست که کارکنان منابع انسانی مطرح می شوند. اما چگونه؟ به جای حمایت از سازمان، در واقع مرکزی برای بوروکراسی اداری می شوند. راستی چرا ستاره درخشان دوران استعدادها نباشیم؟
شما اکنون مرکز توجه بیش از 50 هزار مدیر منابع انسانی هستید. مطلب کلیدی شما برای آنان چیست؟
– سه مطلب را مطرح می کنم که سومی نباید در هیچ مجله مدیریت منابع انسانی چاپ شود
موضوع اول اینکه شما در ذهن روسای خود یک مکانیک تلقی می شوید تا یک بینش مند دورنگر. حتی در ذهن خودتان نیز چنین هستید. شما در واقع اکثر وقت خود را به جای کارهای سازنده صرف جلوگیری از ورود راهزنان و مزاحمان، احقاق حق و دفع شر و امثال آن می کنید. بخش عمده زندگی شما صرف حل وفصل معضلات ناشی از بوروکراسی می شود که در واقع بینش مند بودن شما را از آن باز می دارد.
موضوع دوم که تعبیر دیگری از موضوع اول است، این است که وقتی مسائل در مسیر غلط قرار می گیرند واحدهای منابع انسانی به دردسر افتاده مورد انتقاد قرار می گیرند. ولی هنگامی که کارها خوب پیش می روند هیچ تشویقی نمی شوند. آنان نقشی مشابه دفتر حقوقی را ایفا می کنند. چرا تمام وکلا فقط کلمه «نه» را به کار می برند؟ به این جهت که اگر کارها خوب پیش نرود، به دردسر می افتند و اگـــر همه چیز خوب باشد کسی متوجه نمی شود.
منبع:وبلاگ به اندیش http://behandish.blogfa.com
نوشته شده در یکشنبه 27 شهریور1384ساعت 11 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
چگونه اندیشیدن
به نام خدا
چگونه اندیشیدن
کتاب ” بابای دارا، بابای ندار” یکی از پرفروشترین کتابهای مدیریتی چند سال اخیر است .اجمال داستان به شرح ذیل است:
من دو بابا داشتم، یکی دارا و دیگری ندار. یکی بسیار درس خوانده و زیرک بود، مدرک دکترا داشت و دوره چهار ساله کارشناسی را دو ساله گذرانده بود. بابای دیگر هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پایان برساند.
هر دو مرد سختکوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند. درآمد هر دو نفر رضایتبخش بود، ولی یکی از آنان در زمینه مالی پیوسته مشکل داشت. بابای دیگر از خانواده و دیگران به ارث گذاشت. از دیگری تنها صورتحسابهایی به جا ماند که می بایست پرداخت شوند.
هر دو به من اندرزهایی دادند، ولی اندرزهای آنها متفاوت بود. هر دو به درس خواندن سخت عقیده داشتند، ولی موضوعات یکسانی را توصیه نمی کردند.
از آنجا که من دو پدر اثر گذار داشته ام، از هر دو نفر چیز آموختم. ناچار بودم تا درباره اندرزهای هر کدام بیندیشم و از بررسی تاثیر اندیشه هر کدام بر زندگیش، بینش ارزشمندی پیدا کنم: برای مثال یکی عادت داشت که بگوید” از عهده من بر نمی آید” . دیگری از بکار بردن این واژه ها پرهیز
می کرد. بجای آن می گفت : ” چگونه می توانم از عهده این کار برآیم؟ ” عبارت نخست حالت خبری داشت و عبارت دوم جنبه پرسشی. از عهده من بر نمی آید مغز را از کار می اندازد و عبارت چگونه می توانم از عهده این کار برآیم، مغز را به حرکت و جستجو وا می دارد.
هر دو آنها بینش مخالفی در اندیشیدن داشتند. یکی فکر می کرد که ثروتمندان باید مالیات بیشتری بپردازند تا هزینه کسانی شود که از امکانات زندگی بهره کمتری نصیبشان گردیده است. دیگری
می گفت: مالیات ابزار تنبیه کسانی است که بیشتر تولید می کنند و پاداش به آنانی است که تولید نمی کنند.
یکی از آنان توصیه می کرد خوب درس بخوان تا در شرکت معتبری استخدام شوی. دیگری توصیه می کرد، خوب درس بخوان تا بتوانی شرکت ارزشمندی برای خود داشته باشی.
یکی از انان می گفت دلیل اینکه ثروتمند نشده ام شما بچه ها هستید و دیگری می گفت دلیل اینکه باید ثروتمند شوم، شما بچه ها هستید.
یکی عقیده داشت خانه ما بزرگترین دارایی خانواده می باشد به عقیده دیگری خانه بزرگترین بدهکاری است و هر کس بیشترین درآمدش را در خرید خانه سرمایه گذاری کند دچار دردسر می شود.
به عقیده یکی دولت یا کارفرما می بایست نیازهای انسانها را برآورده سازد. او همواره دل نگران اضافه حقوق، طرح بازنشستگی، مزایای بهداشتی و درمانی ، مرخصی و دیگر مزایای استخدامی بود و چنین می نمود که تضمین شغلی برای تمام عمر و مزایای ناشی از آن، از خود شغل با اهمیت تر است. اما دیگری به خوداتکائی مالی فراگیر عقیده داشت و من را از استخدام رسمی مدام العمر در شرکتها منع می کرد.
یکی به من آموخت که چگونه شرح معرفی خود را بنویسم تا شغلهای بهتری بیابم، دیگری چگونگی نوشتن برنامه های پرتوان مالی و کسب کار را یادم داد تا شغل آفرینی کنم.
دست پرورده دو بابا بودن به من فرصت داد تا تاثیر اندیشه های هر کدام را در زندگی خودشان ببینم. دریافتم که براستی انسانها با اندیشه هایشان زندگی خود را شکل می دهند.
برای مثال بابای ندار پیوسته می گفت : من هرگز ثروتمند نخواهم شد. این پیش بینی هم به حقیقت پیوسته بود. از سوی دیگر، بابای دارا همواره خود را ثروتمند می دید. می گفت: من یک مرد ثروتمندم. حتی هنگامی که به شکستهای مالی بزرگ دچار شده و نزدیک به نابودی بود، خود را همچنان ثروتمند می پنداشت. خود را این چنین دلگرمی می داد ” شکست خورده و ندارمتفاوتند. شکست گذرا و نداری همبستگی است. ”
بابای ندارمی گفت : من به پول علاقه مند نیستم. پول چه اهمیتی دارد. بابای دارا پیوسته می گفت : پول قدرت است.
شاید هرگز نتوان قدرت فکر را اندازه گیری کرده یا ستود، ولی برای من از همان زمان جوانی روشن شد که باید در چگونگی معرفی و عرضه خود هوشیار باشم.
دریافتم که بابای ندارم به دلیل مقدار پولی که بدست می آورد ندار نبود، بلکه اندیشه ها و عمل او چنین نتیجه ای را بار آورده بود. به عنوان یک نوجوان، آگاهانه تصمیم گرفتم تا پیوسته متوجه برگزیدن اندیشه ها باشم. اندرز کدام را آویزه گوش کنم بابای دارا، بابای ندار؟
هر چند که دو مرد سخت بر لزوم آموزش و یادگیری تاکید داشتند، ولی دیدگاهشان در اینکه چه باید آموخت متفاوت بود یکی از من می خواست تا خوب درس بخوانم، به درجات تحصیلی بالا برسم و برای پول در آوردن کار کنم. و دیگری مرا تشویق می کرد تا برای ثروتمند شدن درس بخوانم. دریابم که پول چگونه کار می کند و چگونه می توان آنرا به خدمت خود بگیرم. پیوسته می گفت:
” من برای پول کار نمی کنم ، پول برای من کار می کند. “
منبع: اینترنت
نوشته شده در جمعه 11 شهریور1384ساعت 6 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
جهانی شدن یا جهانی سازی؟
جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.
رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.
مقدمه
واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و باراحتی خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.
در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیکسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه کرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد کتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یکی از این کتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح که برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیکسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینکه آمریکا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل کند آورده است.
طبیعت سرمایه داری
سرمایه داری نظامی است گسترش طلب که همه شیوه های تولید پیش از خود را نابود می کند. این سخن تکرار فشرده ای است از تاریخ بشر در دو سه قرن اخیر. اما واقعیت این است که طی 30 سال گذشته، کارکرد نظام سرمایه داری دستخوش تحولات بنیادی بوده است. از جمله این تحولات؛ تحمیل نیازهای کاذب بر شهروندان جوامع و گرفتارشدن آنها در گرداب مخوف مصارف لوکس و غیرضروری است. آلودگی محیط زیست و معضلات اجتماعی و اقتصادی فراوان دیگر از پیامدهای ظرفیت مازاد تولید و عدم تعادل طبیعی در بازار عرضه و تقاضای واقعی است.
رقابت در اقتصاد امروز موجب کاهش سود بنگاههای تولیدی شده و این موسسات برای برگشت سرمایه اولیه شان دچار مشکل هستند. نجات سرمایه این بنگاهها از خطر نابودی مستلـزم این است که بـــــازار فروش فرآورده های شان از رشد کافی برخوردار باشد تا از طریق بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولید، فرآورده های بیشتری روانه بازار و آن را به پول تبدیل کنند، بازار فروشی که رشد چشمگیر داشته و به گونه ای مناسب جهانی شده باشد. در چنین بازاری اگرچه سود حاصل از قیمت فروش هر واحد تولید نسبتاً ناچیز است اما با فروش بیشتر، سود حاصل می تواند قابل توجه باشد. در این بازارها نه فقط رقابت بر سر قیمت اهمیت بیشتـری پیدا کرده بلکـه گونه های تـازه تری از رقابت پدید آمده است.
آمارهایی که توسط موسسات پژوهشی صاحب نام منتشر می شود حکایت از آن دارد که نه تنها در کشورهای جهان سوم،فقر و نداری روزافزون زندگی شهروندان را دچار مشکل کرده است بلکه در تمام کشورهای سرمایه داری صنعتی نیز، رشد نابرابری در توزیع درآمد و ثروت و گسترش فقر، زندگی اکثریت عظیمی از مردم را روز به روز سخت تر می کند. در چنین شرایطی شرکتهای موفق و سازمانهای تولیدی که بااستفاده از فناوری پیشرفته توانایی تولید قابل ملاحظه دارند، با محدودیت بازار فروش روبرو می شوند. این محدودیت را کاهش درآمد افراد طبقه متوسط از یک سو و حضور رقبای بسیار در بازار تولید از سوی دیگر، شدت می بخشد. رقابت در کاستن از هزینه تولید و کاهش قیمت، تولیدکنندگان را ناگزیر می کند تا هم در افزایش کیفیت و هم در کاهش قیمت، اقدامات موثر به عمل آورند تا بتوانند باکسب توان رقابتی و گسترش بازار فروش فرآورده ها و خدمات، موجبات ادامه فعالیت خود را فراهم آورند. با کاهش سودآوری، بازار سهام موسسات تولیدی مختل می شود و قیمت سهام تنزل می کند. قیمت سهام شرکتها در اقتصاد امروز، یکی از عوامل ایجاد ثروت در اقتصاد سرمایه داری است. برخی بر این باورند که میزان سود بنگاههای تولیدی به منزله خون است که باید در رگهای نظام سرمایه داری جریان داشته باشد. به این آمارها توجه کنید:
در انگلستان پیش از سال 1979 ، از هر 10 نفر یک نفر زیرخط فقر زندگی می کرده ولی بعد از پایان دوره نخست وزیری خانم مارگارت تاچر از هر 4 نفر یک نفر و از هر 3 کودک یک کودک با فقر دست به گریبان بوده است.
در آمریکا در طول حکومت رونالدریگان، درآمد یک درصد جمعیت که از غنی ترین خانواده ها بودند 50 درصد بیشتر شد اما درآمد واقعی 80 درصد جمعیت کاهش یافت. 10 درصد از فقیرترین خانواده های آمریکایی هم درآمدشان به میزان 15 درصد کاهش پیدا کرد و از 4113 دلار در سال به 3504 دلار تنزل یافت. در فاصله 1987 و 1993 شمار کسانی که درآمد روزانه شان از یک دلار کمتر بود در جهان 100 میلیون نفر افزایش یافت و به یک میلیون و 300 هزار نفر رسید. به طور کلی در 100 کشور جهان، درآمد سرانه امروز کمتر از آن است که 15 سال پیش بوده است، به سخن دیگر، زندگی اقتصادی یک میلیون و 600 هزار نفر در اوایل دهه 1980 میلادی از زندگی شان در سالهای پایانی قرن بیستم بهتر بوده است.
پس از تغییر شیوه تولید اقتصادی و دگرگونی نظام تولید از کشاورزی به نظام کارخانه ای و تولید صنعتی، مسئولیت گذران زندگی مردم به دولت محول شد و دولتها برای ایفای این مسئولیت از قدرت کافی برخوردار بودند. به همین انگیزه در این مرحله از تاریخ تحول سرمایه داری، دولت به دولت رفاه معروف شد. یکی از هدفهـای طراحان برنامـــه های جهانی سازی این است که دولتها را در عرصه اقتصادی از قدرتی که لازمه سامان دادن به زندگی مردم و توسعه رفاه است محروم کنند و فضا را برای فعالیت شرکتهای فراملیتی هرچه بیشتر آماده سازند.
با پرکردن خلاء قدرت دولتها توسط شرکتهای فراملیتی، راه دسترسی به منابع کشورهای پیرامونی (جهـــان سومی) هموار می شود و این شرکتها با سرمایه عظیمی که در اختیار دارند هر محدودیتی را که بخواهند بر نیروی کار این کشورها تحمیل می کنند بدون اینکه در زمینه هایی مانند اشتغال، رفاه اجتماعی، بهداشت محیط زیست، بهره وری از منابع و تلفیق مطلوب آن و اموری از این قبیل مسئولیتی برگردن بگیرند. در دنیای اقتصاد سرمایه داری، حتی یک نمونه نمی توان یافت که کشوری بدون مسئولیت پذیری و قدرت دولت یعنی بر پایه رهنمودها و الگوهای نئولیبرالیستی کنونی، در نقطه ای از جهان توسعه یافته باشد.
شرکتهای فراملیتی
شرکتهای فراملیتی از پیشتازان جهانی کردن اقتصاد هستند. مدتها قبل از آنکه بحث جهانی سازی، رونق امروزی را کسب کند فعالیت این شرکتها جنبه فراملیتی به خود گرفت وحاکمیت ملی کشورها را با چالشهای جدی روبرو کرد. یکی از دلایل رغبت این شرکتها به سرمایه گذاری در کشورهای جهان سوم، بالابردن قدرت خرید شهروندان در کشور میزبان و ایجاد بازارهای مصرف است. قدرت تولیدی فراوان این شرکتها و تلاش آنها برای فراهم آوردن بازار فروش، ایجاد نیازهای کــــاذب در مصرف کنندگان را از طریق رسانه های تبلیغاتی، سبب گردیده است. انبوه فرآورده های لوکس و غیرلوکس مصرفی از یک سو و تبلیغات بی وقفه رسانه های جمعی از دیگرسو، روز به روز کشورهای فقیر را در ورطه مصرف زدگی و بی هویتی اقتصادی و فرهنگی، بیشتر فرو می برد. آنچه برای شرکتهای فراملیتی مهم است یکسان شدن مقررات گمرکی در کشورهای جهان سوم است تا این شرکتها، مختصر موانع قانونی ناشی از حق حاکمیت ملی کشورهای جهان سوم را هم در پیش روی نداشته باشند و با سرعت و سهولت به هرگونه فعالیت آشکار یا پنهان سیاسی و اقتصادی مبادرت ورزند و سیطره خود را بر منابع کشورهای جهان بیشتر کنند.
بنابراین، تصادفی نبوده و نیست که در همه کشورهای سرمایه داری صنعتی، دولت رفاه که از دستاوردهای اقتصاد »کینزی« در سالهای جنگ جهانی دوم بوده، زیر فشار قرار گرفته است. بخشی از پروژه جهانی کردن، معطوف است به گسترش تهیدستی، زیادکردن فاصله فقر و غنا از طریق شعله ورکـــــــردن آتش بی عدالتی در توزیع ثروت و امکانات جامعه.
امروزه، بازیگران عرصه سرمایه داری جهانی و بی مرز، با فشار چند دکمه و با سرعتی شگفت انگیز، سرمایه مالی شان را به بازارهای دیگر در هر نقطه جهان منتقل می کنند. اگر گاهی در چارچوب مرزهای کشوری خاص درگیر سیاست می شوند انگیزه شان ایجاد اشتغال یا رفاه برای کشور میزبان نیست بلکه هدف محدودکردن حمایتهای قانونی دولت، از کارگران است. این محدودیت از طریق تضعیف دولت صورت می گیرد. چنین دولتی نه یارای تاسیس و استقرار نهادهای کارآمد دولتی را خواهد داشت و نه توان برپایی نهادهای غیردولتی دموکراتیک جامعه مدنی در حوزه عمومی را. شکل گیری این نهادها و فعال شدن سازوکار حمایت از منافع ملی و مصالح جامعه، حاصل تلاش رهبران خردمند و مدیران برخوردار از دانش، تجربه، تعهد و اخلاص است.مشارکت عمومی در اجرای برنامه ها و حمایت مردمی از اقدامات مدیران و دولتمردان جامعه، موانع جدی و چالشهای ارزش محور و خرد بنیاد در راه تحقق منافع شرکتهای فراملیتی و حامیان قدرتمند و ثروتمند آنها ایجاد می کند.
یکی دیگر از ویژگیهای عصر جهانـــــــی سازی، پیشرفت فناوری اطلاعات است. از این طریق، ناظر تحولی دیگر در شیوه انتقال ثروت هستیم.
در این مرحله از تحول، انتقال منابع بیش از تولیدات صنعتی، از طریق معاملات نامشروع، بازارهای مالی صورت می گیرد، یعنی از طریق خرید و فروش پول برای به دست آوردن پول بیشتر و سهام و اوراق بهادار مالی بیشتر. دکتر احمد سیف، در مقاله ای تحت عنوان جهانی کردن: واپسین مرحله ی امپریالیسم؟ یکی دیگر از علل جهانی کردن را، یافتن راههای مناسب برای تامین مالی کسری تراز پرداختهای اقتصاد آمریکا بیان کرده است. آمریکا از سالهای 1960 میلادی به گونه ای مزمن بااین کسری تراز پرداختها روبه رو بوده است. نویسنده مقاله در تایید گفته های خود به اطلاعات آماری جالبی استناد کرده است که برخی از آن عیناً نقل می شود:
طی سالهایی که آمریکا با مشکل کسری تراز پرداختها روبه رو بود، بدهی خارجی این کشور به تنهایی تقریباً معادل کل بدهی کشورهای جهان سوم شد و از مرز 2200 میلیارد دلار گذشت. یعنی بدهی خارجی سرانه در کشورهای جهان سوم نزدیک به 500 دلار است ولی بدیهی سرانه خارجی آمریکا معادل 7333 دلار یعنی اندکی کمتر از 15 برابر است. بااین همه، برخلاف وعده های دروغین مدافعان جهانی سازی، کشورهای فقیر بابت بدهی خارجی خود به طور متوسط سالی 300 میلیارد دلار بهره می پردازند در حالی که، کل پرداختی آمریکا بابت بدهی خارجی خود که به همان میزان است، از 20 میلیارد دلار در سال فراتر نمی رود.
کسری تراز پرداختهای آمریکا که در دوره بوش پدر 4/4 میلیارد دلار بود. اکنون در زمان بوش پسر به 445 میلیارد دلار سیده است. صاحب نظران پیش بینی کرده اند که با بلندپروازی های بوش، کسری تراز پرداختهای آمریکا در آینده بیشتر خواهد شد تا جایی که این کشور ناگزیر خواهد شد روزی 4 میلیارد دلار از بازارهای جهانی قرض بگیرد.
مدافعان جهانی سازی درباره پیامدهای مثبت نقل و انتقال سرمایه های مالی و دیگر تغییراتی که در مناسبات کار و سرمایه صورت گرفته مبالغه کــرده و از بررسی جنبه های ویران گر و غیرقابل پذیرش این تحولات شانه خالی می کنند. به عنوان نمونه، برای کفشهای ورزشی »نایک« که بیشتر در اندونزی تولیــد می شود به دختران جوانی که در کارخانه کار می کنند روزی 82 سنت می پردازند. برآورد هزینه تولید یک جفت از این کفشها 5/6 دلار است که در بازارهای غربی از 75 تا 135 دلار به فروش می رسد. مایکل جردن ورزشکار آمریکایی که در آگهی تلویزیونی کفش نایک ظاهر می شود سالی 20 میلیون دلار از این کمپانی دستمزد می گیرد در حالی که درآمد سالانه کارگران اندونزیایی برای تولید کفش نایک سالی 5 میلیون دلار است.
درآمد 500 شرکت بزرگ آمریکایی به گونه ای غیرقابل کنترل سقوط کرده و در طول یک سال 44 درصد کمتر شده است. همه سودهای به دست آمده در بیش از 4000 شرکتی که در بازار سهام ثبت شده اند، از اواسط سال 1994 تاکنون ناپدید شده است.
ناتوانی در پرداخت بدهی، در سال 2003 به نسبت سال پیش، که 42/3 میلیارد دلار بود، 150 درصد افزایش یافته است. انرون هفتمین شرکت بزرگ آمریکا از نظر درآمد، از میان رفته است، قیمت سهامش از 90 دلار به 25 سنت رسیده و به این ترتیب 65 میلیارد دلار از سرمایه اش یعنی همه آنچه 58 هزار و 920 نفر سهامدارانش در آن سرمایه گذاری کرده اند، نابود شده است.
230 شرکت سهامی عام با بیش از 182 میلیارد دلار دارایی، اعلام ورشکستگی کرده اند که نسبت به یک سال پیش 100 درصد افزایش نشان می دهد. این رقم شامل شرکت انرون نمی شود.
تاثیر کارکرد سازمانهای بین المللی بر اقتصاد کشورهای پیرامونی سیاستهای سازمانهای بین المللی مانند بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و شیوه اجرای این سیاستها بدهکاری همیشگی کشورهای جهان سوم را سبب شده و با وجود اینکه هرساله بخشی از بودجه این کشورها صرف بازپرداخت بدهی ها و بهره آن می شود. از استهلاک بدهی خبری نیست که هیچ، بلکه روز به روز بر میزان آن افزوده می شود.
کشورهای آرژانتین، برزیل، موزامبیک و; از این نمونه ها هستند. بخشی از سیاست این سازمانها تحت عنوان استراتژی مساعدت به کشورهاطراحی شده و سیاستهای تعدیل ساختاری قسمتی از این استراتژی است.
قراردادهای تعدیل ساختاری، معمولا توسط دولتهای کشورهای جهان سوم (پیرامونی) به اجرا در می آید. از آنجا که اجرای این قراردادها در راستای منافع کشورهای صنعتی و سردمداران سرمایه داری جهانی است، معمولاً با مقاومت شهروندان کشورهای مزبور روبرو می شود. این مقاومت ها توسط دولت که معمولاً مورد حمایت نظام ســــرمایه داری جهانی است با خشونت و به ضرب گلوله سرکوب می شود. دستاورد اقتصادی این ناآرامیها، فرار بیشتر سرمایه و ورشکستگی دولت است که به نوبه خود موجب تشدید و تعمیق رکود می شود. ادامه این وضع موجب خواهد شد که همه ساله مبالغ هنگفتی به عنوان بهره وامهای دریافتی به جیب جوامع صنعتی ثروتمند یعنی اربابان صندوق بین المللی پول و سازمانهای مشابه بین المللی دیگر، سرازیر شود.
برخی از تدابیری که صندوق بین المللی پول تحت عنوان سیاست تعدیل به دیگر کشورها تحمیل می کند، عبارتند از:
1 – خصوصی کردن اموال دولتی: سیاست مدارانی که طرف قرارداد تعدیل هستند، براموال دولتی چوب حراج می زنند. در این تدبیر، هیچ چیز غیرقابل فروش وجود ندارد. همه چیز را می توان فروخت از صنایع مادر گرفته تا صنایع نوزاد، آب، برق، تلفن و حتی بهداشت و آموزش را. ادعای توجیه کننده، حذف کسری بودجه دولت است نه کسب درآمد، اما در عمل صنـایع سودآور به فروش می رود و شاخه های زیانده اقتصادی، وبال گردن دولت مقروض باقی می ماند. نتیجه اینکه کسری بودجه به جای کاهش، اغلب افزایش می یابد. طبیعی است که پس از خصوصــــــی سازی، بهای کالاها و خدمات موسساتی که خریداری شده اند، توسط خریداران خصوصی از راه رسیده به نحوی چشمگیر افزایش می یابد. این خریداران تازه از راه رسیده، هرچه از اموال دولتی کشور طرف قرارداد تعدیل را که نقدشدنی باشد به پول نقد تبدیل می کنند و این باعث می شود که برخلاف وعده های داده شده توان اقتصادی به جای افزایش کاهش یابد.
2 – آزادسازی بازار سرمایه : کارشناسان صندوق بین المللی پول، مدعی هستند که رهایی سرمایه از مداخلات زیان بخش دولت باعث سرازیرشدن آن به کشورهایی خواهد شد که اقتصاد آنها از دخالتهای دولت، آزاد باشد. اما آنچه باعث فرار سرمایه می شود. بی ثباتی سیاسی، سیاست پردازی اقتصادی و نبود امنیت جان و مال و قانون گریزی و قانون ستیزی است. وقتی به فراهم آوردن این وجوه اصلی که باعث رونق بازار سرمایه است توجه نمی شود و فقط درصدد حذف کنترل دولت از بازار سرمایه برمی آیند، نتیجه فرار سرمایه است و متاسفانه این رفتن سرمایه، برگشتی در پی نخواهد داشت.
3 – عملکرد بازار آزاد: شفافیت قیمتها و میدان دادن به عرضه و تقاضا برای تعیین قیمت واقعی، نوید دیگری است که به شهروندان جامعه طرف قرارداد تعدیل داده می شود. اما همه این ادعاها بی اساس است و چیزی نیست جز ترفندهایی برای افزودن به قیمت نیازمندیهای عمومی مانند مواد خوراکی، آب، برق، تلفن، روغن، بنزین، مسکن و بسیاری دیگر از کالاهای اساسی مورد نیاز مردم. تثبیت قیمت و جلوگیری از افزایش بهای فرآورده ها و خدمات، چیزی نیست که با وعده و وعید یا با تهدید و ارعاب تحقق پیدا کند. وقتی معیار تعیین قیمتهـا پولهای قوی مثل دلار باشد و بـــه اصطلاح قیمتها دلاری شود و درآمدها به پول ضعیف محلی باشد، نتیجه بالارفتـــــن بی رویه قیمتها و عدم توانایی توده مردم در تهیه نیازمندیهای ضروری زندگی است.
4 – تجارت آزاد: این نوع تجارت یعنی حذف موانع قانونی و حقوق گمرکی و دیگر محدودیتهای ناشی از حق حاکمیت دولتها و رفع هرنوع عامل بازدارنده در سرراه ورود و خروج آزادانه کالاها و خدمات. مبنای نظری این تدبیر این است که بازارهای جهانی به روی کالاها و خدمات جامعه باز می شود و در نتیجه درآمد ارزی بیشتری به خزانه کشور جریان پیدا می کند.
در صورتی که امکان تحقق آن وجود ندارد چرا که اکثریت نزدیک به تمام این قبیل کشورها (پیرامونی) دارای اقتصاد ضعیف و توان تولیدی ناچیز هستند که از کمبودهای فراوان رنج می برند. بافرض اینکه تقاضا برای کالاها و خدمات وجود داشته باشد، مشکلی از مشکلات این کشورها را حل نمی کند چون اینها توان تولید اقتصادی ندارند تا عرضه کافی به منظور پاسخ به تقاضاهای موجود باشد.
ممکن است حامیان تجارت آزاد بگویند با کاستن از مصرف داخلی می توان از طریق صادرات برخی فرآورده ها به درآمدهایی دسترسی پیدا کرد. در این صورت تورم داخلی که پیامد ازدیاد درآمد ناشی از صادرات خواهد بود چگونه مهار می شود و ادامه تولید مازاد برای تداوم صادرات، به چه ترتیب میسر خواهد بود.
درگیرودار اجرای سیاستهای تجارت آزاد، برای کشورهای پیرامونی یک چیز به واقعیت نزدیک تر است و آن اینکه جریان سیل آسای واردات، هم باقی مانده تولیدکنندگان داخلی را ورشکست می کند و هم کسری تراز پرداختها بیشتر می شود. بدیهی است که پیامد چنین وضعی، افزایش بدهی های خارجی است که قرار بود بااتخاذ این تدابیر حذف شود یا دست کم به حداقل ممکن کاهش یابد.
شبکه ها بازار مالی و پولی
عدم توانایی کشورهای بدهکار در بازپرداخت بدهی ها موجب می شود تا این بدهی ها به عنوان بدهی غیرقابل وصول در بازارهای مالی و پولی دست به دست شود. خریداران این بدهی ها آن را بــه قیمت ارزان می خرند و با کمک موسسات بــــــه ظاهر بی طرف بین المللی از جمله صنــــــدوق بین المللی پول و بانک جهانی براساس مبلغ اسمی بدهی های مزبور، بهره دریافت می کنند.
ازدیاد شتابان وحیرت انگیز ثروت بازیگران عرصه جهانی سازی، نیازمند شبکه ها یا زیرساخت هایی است تا به حساب این ثروتها و چگونگی گردش آن رسیدگی کنند. دو شبکه یا زیرساخت مهم فعال در این زمینه از این قرار است:
1 – سیستم پرداخت بین بانکها، این شبکه در مالکیت بانک نیویورک است و به 142 بانک بین المللی پوشش می دهد. برای داشتن تصویری از حجم فعالیتهای این شبکه بدنیست اشاره شود که در چارچوب آن در هر دقیقـــه 2 میلیارد دلار و روزانه 1000 میلیارد دلار پول دست به دست می شود.
2 – شبکه یا زیرساخت دیگری که همان ماموریت را با کمک ابزارهای مخابراتی دوربردالکترونیک در ســـراسر جهان انجام می دهد. این شبکه 1000 بانک بین المللی را به هم وصل کرده است. این شبکه در مالکیت بلژیک قرار دارد.
میانگین خرید و فروش پول در بازار جهانی، روزی 1300 میلیارد دلار بــــرآورد می شود. که نزدیک به 60 برابر ارزش تجارت محصولات صنعتی در جهان است. واقعیتی تلخ که این روزها بر زندگی جوامع گیتی سایه گسترده این است که هرچند کره زمین هرگز این قدر ثروتمند نبوده است، فقر و فلاکت و نداری و بیچارگی نیز هیچ گاه گستره ای چنین عالم گیر و ژرفائی چنین تاسف بار نداشته است.
تعریف، مفاهیم و مصادیق
با وجود رونق بسیار مباحث جهانی شدن یا جهانی سازی و ابعاد گوناگون و فرایندهای متنوع آن، هنوز برسر این ابعاد و فرایندها چه از نظر تعریف و چه به لحاظ عوامل تاثیرگذار و پیامدهای آن، توافقی حاصل نشده است. از جهانی سازی، تعاریف بسیار ارایه شده است. شاید بتوان فشرده ای از مجموعه تعاریف مزبور را این طور بیان کرد: فرایندی که در آن، عرصه های گوناگون زندگی، برد و گستره جهانی پیدا می کنند. در این فرایند، اقتصاد جهانی، نیروهای سیاسی و فرهنگی به سرعت کره زمین را زیرنفوذ قرار می دهند و به ایجاد یک بازار تازه جهانی، سازمانهای سیاسی فراملی و فرهنگ جهانی تازه دست می زنند.
از دیدگاه این دسته از صاحب نظران، گسترش بازار جهانی سرمایه داری، زوال دولت ملی، گردش پرشتاب و بی امان کالا، سرمایه، اطلاعات و قالبهای فرهنگی، مولفه هایی هستند که چشم انداز جهانی شدن یا جهانی سازی را پیش روی بشر قرار داده است.
نبود تعریف جامع و مورد توافق از جهانی شدن و ابهام در درک مفاهیم و مصادیق آن، موجب شده است تا این پدیده قدیمی اما پررونق دنیای معاصر، از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گیرد:
الف – جریانی خودجوش و ضرورتی تاریخی: دیدگاه نخست براین باور است که دگرگونیهای کنونی دنباله تحولات کلان تاریخ بشری است. دگرگونی انقلاب کشاورزی به انقلاب صنعتی و بعد از آن به انقلاب اطلاعاتی، گسترده تر و نیرومندتر از آن بود که به تلاشهای یک گروه یا یک طبقه خاص نسبت داده شود. از این دیدگاه، جهانی شدن نیز چنین خصلت و ماهیتی دارد: پس از طی مسیر ارزشهای خود را بر همه جوامع تحمیل می کند. بنابراین، جهانی شدن برنامه ای از پیش تعیین شده نیست بلکه جریانی است خودجوش و سازگار با مقتضیات زمان. به زعم طرفداران این دیدگاه، غرب از آنجا که ارزشهایش در جهان مقبولیت عام پیدا کرده واز پشتوانه ابزارهای نیرومند مادی و تکنولوژیک هم برخوردار است بهتر از دیگر جوامع قادر به بهره برداری از فرصتهایی است که از بطن جهانی شدن زاده می شود. در رهگذر بهره مندی از فرصتها و در شیوه به کارگیری امکانات و توانمندیها است که غرب نقش استراتژیک و بنیادین را در هدایت کشورها به توسعه اقتصادی و دموکراسی، از آن خود می داند.
ب – فرایندی برنامه ریزی شده و تحمیلی: از دیدگاه دوم، جهانی سازی طرحی است برای بازسازی اجتماعی جوامع در سطح کلان. سیستمی است که ایدئولوژی نئولیبرالیستی سرمایه داری غربی را تبلیغ و تحمیل می کند.
حرکتی است که درصدد است تا الگوی زندگی غربی به ویژه زندگی آمریکایی را ترویج و با تبلیغ فرهنگ مصرف زدگی افراطی، ذهن و شخصیت انسانها را آماده سازد تا به سادگی، هویت فرهنگی و تاریخی خود را فراموش کرده و تمام توان و منابع جامعه خود را به مروجین فرهنگ مصرف و اصالت سرمایه تقدیم کنند. بنابراین، جهانی سازی پدیده ای است که مخلوق ذهن و اراده عده ای خاص است و تـــــوسط آنها طراحی شده و کنترل می شود. قدرت کنترل این پدیده جهان معاصر، در اختیار نظام سرمایه داری جهانی است.
برخی، جهانی سازی را مرحله تازه ای از امپریالیسم می دانند که به اقتضای ضرورت سازگاری با شرایط تازه جهانی، سیمائی متفاوت از گذشته، برای خود آراسته است.
شون هیلی (SEAN HEALY) که از مخالفان جهانی شدن است در کتاب خود زیر عنوان آیا جهانی شدن اجتناب ناپذیر است؟ آن را فرایند برنامه ریزی شده و پروژه ای تحمیلی می داند و براین باور است که در عرصه فعالیتهای بشری، تنها حوزه های بخصوصی جهانی شده است؛ از جمله اینکه در خلال دهه 90 و از آن پس تاکنون نه تنها ثروت جهانی نشده بلکه در دست اقلیتی متمرکز گردیده است. فناوری هم باوجود اینکه بسیار تواناتر و متنوع تر از گذشته است جنبه جهانی پیدا نکرده و رشد اقتصادی نیز که پایه برتری تاریخی سرمایه داری است جهانی نشده است. هیلی بر این باور است که آنچه جهانی شده بسیار مشخص است و اغلب به حال جامعه بشری خطرناک است و آن سرمایه پولی است. سرمایه پولی، جهانی شده است و هم اکنون در بازارهای پولی دنیا به کمک وسایل ارتباطی الکترونیک می تواند در کوتاه ترین زمان ممکن به هرنقطه گیتی انتقال یابد و جریان پیدا کند.
نقل و انتقال سرمایه پولی به این شیوه به تجارت الکترونیک شهرت دارد و نام دیگری که بر آن نهاده اند معاملات قماری است. این نوع معاملات، دنیا را به قمارخانه ی بزرگی تبدیل کرده که همواره طرف برنده آن از پیش مشخص است و سیستم ها و سازوکارهای آن به گونه ای طراحی و تنظیم شده که جریان عظیم و نیرومند سرمایه و ثروت را به خزانه کشورهای پیشرفته صنعتی تسهیل کند و سرعت آن را شتابی بیشتر ببخشد. در این قمارخانه یا به قول برخی، در این تجارت خانه الکترونیک، آنچه اصالت دارد و کانون همه تلاشها و توجه های دنیای امروز خواهد بود سود است نه فایده رسانی به بشریت یا به قول گردانندگان و مجریان سیاست جهانی سازی، تلاش در راه تحقق استراتژی مساعدت به کشورها.
نتیجه گیری
جهانی شدن چه ضرورتی تاریخی و خودجوش باشد و چه پروژه ای برنامه ریزی شده و تحمیلی، واقعیتی است که پیش روی جهانیان قرار دارد و فرصت بازیگری در این میدان برروی همه جوامع باز است. در این میدان هم فرصت فراوان است هم خطر. هر جامعه که توانایی به خدمت گرفتن ابزارهای موجود و استعدادهای بالقوه خود را در چارچـوب مرزهای ملی داشتـه باشد و شیوه بـه کارگیری آن را در رابطه با دیگر کشــورها به گونه ای سازگار با شرایط و مقتضیات جهان قرن بیست و یکم بداند، قابلیت بازیگری موفقیت آمیز در این میدان را خواهد داشت.
برخی، براین باورند که جهانی شدن باتوجه به نقش سازمانهای بین المللی در جهت تقویت آن، واقعیتی است برگشت ناپذیر که ایستادگی در برابر آن نه عملی است و نه منطقی. رویارویی موفقیت آمیز بااین واقعیت، مستلزم حضور فعال و مشارکت مبتنی بر منافع و مصالح ملی است. با بهره گیری از اندیشه جمعی و پای بندی همگانی به پاسداری از منابع جامعه، موجبات این مشارکت باید به گونه ای فراهم آید تا هم از شتاب زدگیهای غیرقابل توجیه و اقدامات غیرکارشناسانه پرهیز شود و هم درگیرودار برخوردها و چالشهای هیجانی در عرصه تنازع افراد و گروهها بر سر احراز مواضع قدرت، فرصتها از دست نرود و قابلیتها نیز از قوه به فعل درآید.
منابع و ماخذ
1 – افراخته، حسن. تاثیر جهانی شدن بر بخش روستایی (نمونه فیلیپین)، اطلاعات سیاسی – اقتصادی (مهر و آبان 1382). شماره 194-193، ص ص 167-160
2 – رشنو، نبی اله. (1382). ژئوپلتیک نخبگان، چاپ اول، تهران، نشر کویر. ص ص 192-177
3 – چامسکی، نوام. (1382)، بهره کشی از مردم – نئولیبرالیسم و نظم جهانی، مترجم حسن مرتضوی، چاپ دوم، تهران، نشر دیگر، تاریخ انتشار به زبان اصلی 1999
4 – سوئیزی، پل و دیگران (1380). جهانی شدن با کدام هدف؟ مترجم ناصر زرافشان، چاپ اول، تهران، نشر آگه.
5 – سیف، احمد. جهانی کردن: واپسین مرحله امپریالیسم، اطلاعات سیاسی – اقتصادی. (مهر و آبان 1382) شماره 194-193، ص ص 21-8
6 – سیف، احمد. جهانی کردن و فرضیه چارلز داروین، اطلاعات سیاسی – اقتصادی، شماره 202-201 (خرداد و تیر 1383). ص ص 157 – 155
7 – قطمیری، محمدعلی. جهانی شدن اقتصاد عوامل، اثرات، واکنشهای بین المللی و راه حلها، اطلاعات سیاسی – اقتصادی (مهر وآبان 1382) شماره 194 -193 ص ص 159 -154
8 – کاظمی، علی اصغر. (1380). جهانی شدن فرهنگ و سیاست، چاپ اول، تهران، نشر قومس، ص ص، 80 -61
نوشته شده در شنبه 31 اردیبهشت1384ساعت 12 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
کلید طلایی مدیریت تاثیرگذار ارتباط مناسب
به نام خداوند بخشنده مهربان
کلید طلایی مدیریت تاثیرگذار
ارتباط مناسب
طبق یافته های روانشناسی حدود 57 درصد از اوقات روزانه ما صرف ارتباطات انسانی می شود و بر همین مبنا دور از ذهن نخواهد بود اگر ادعا شودکه کیفیت زندگی هر کس بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد. بهترین مثال رامی توان در محیط کار مشاهده کرد. در محیط کار همه کم و بیش فرصتهای یکسانی را دراختیار دارند، اما کسی از فرصتها به بهترین نحو استفاده می کند که قدرت ارتباطی قویتر ومهارت ارتباط برقرار کردن بالاتری داشته باشد.
سازمان و ارتباطات انسانی
فعالیتهای انسانها در سازمان ، شامل عمل و عکس العمل هایی است که عبارتند از ردوبدل کردن دانسته ها، ایده و اندیشه ها،تصمیمها، دستورات ، قوانین و توافقات . این کنش و واکنش را می توان ارتباطات انسانی درون سازمانی نام نهاد. تحقیقات متعدد نشان داده که اکثر خطاها در هر سازمان ناشی ازارتباطات ضعیف و یا کمبود مهارتهای ارتباطی در افراد است . تحقیقات نوین ارتباطات ضعیف در سازمان را از بزرگترین هزینه سازان سازمانهای امروزی می داند که درصدچشمگیری از آن به صورت هزینه های غیرمستقیم و پنهان است .
ارتباط به زبان ساده روند ارسال و دریافت اطلاعات به صورت گویشی و غیرگویشی است . ارتباط زمانی موثر است که عکس العمل مطلوبی را درگیرنده ایجاد کند. پس ارتباط یک سیستم دوطرفه ردوبدل کردن اطلاعات است .
ویژگیهای یک ارتباط موثر
عوامل یک ارتباط موثر چه می تواند باشد؟ این عوامل را به قرار زیر می توان پیشنهادکرد:
1( کامل بودن 2( به اندازه بودن 3( توجه به نیاز ارتباطی 4( استحکام داشتن 5(روشنی و شفافیت 6( احترام و نزاکت 7( صحیح بودن
به عوامل فوق می توان مواردی مانند آمادگی پذیرش ارتباط را داشتن ، فرهنگ وتوانایی درک ارتباطات و به موقع نتیجه گیری کردن و در ارتباط فعالانه عمل کردن را نیزاضافه کرد.
نتیجه ارتباط تاثیرگذاری و ایجاد تغییر مطلوب رفتاری یا نگرشی در گیرنده است .وقتی که صحبت از تاثیرگذاری می شود درواقع صحبت از فرد یا سازمانی است که کوشش بر وادارکردن فرد یا سازمان دیگری به انجام کار و یا فعالیتی دارد در حالی که سازمانی ثانی کنترل و یا حرف آخر را در مورد فرد اولیه ندارد.
رفتار تاثیرگذار، رفتاری است مستقیم و صادقانه که احترام و اطمینان را القا می کند.در این نوع رفتار خواسته ها، نیازها و حقوق فرد با نیازها و حقوق دیگران انطباق می یابدو درواقع یک موقعیت >برنده – برنده < خلق می شود. به این معنی که فرد با واسطه توافق بر فرد دیگر تاثیر می گذارد که در نتیجه آن نه تنها خود در آن ارتباط برنده می شود بلکه باآزادگذاشتن طرف مقابل برای برنده شدن او را متمایل به قبول تاثیر می کند.
تاثیرگذاری به مدیریت احتیاج دارد. به عبارتی تاثیر در دیگران به هر منظوری که انجام شود باید مانند هر برنامه مدیریتی دیگر با برنامه ریزی همراه و تفکر در مورد آن روش مند بوده و قصد و اهداف آن روشن و به خوبی درک شده باشد. در مدیریت تاثیرگذاری را به عنوان فرآیندی که رفتار شخص را مورد تغییر و یاتحت تاثیر قرار می دهد تعریف می کند.
نقش بیان موثر در ارتباطات
بیان درواقع قویترین وسیله ارتباطی انسانها و ابزار اصلی در تاثیرگذاردن بر دیگران است . به کمک کلمات ما اهداف ، احساسات و آرزوهای خود را برای دیگران بیان می کنیم .
برای برقراری ارتباطی درست و نافذ باید لغاتی را انتخاب کرد که مستقیم ، صادقانه ،مناسب و محترمانه باشد. بعضی از لغات علیرغم ساختارشان که ممکن است بسیارمثبت هم به نظر آید بااین ضوابط همگون نیستند و نمی توانند فکری نافذ را انتقال دهند.لغات فقط یک قسمت از ارتباط تاثیرگذار است و دقت در انتخاب و کاربرد آن مهارتی است که هر فردی باید دارا باشد.
بنابراین:
– دقیق و مشخص حرف بزنیم
– از برچسب زدن و قضاوت کردن پرهیز کنیم
– واقع بینانه حرفهایمان را بزنیم
– مخاطب را به نتیجه تصمیم گیریها هدایت کنیم
– نظراتمان را کوتاه و صادقانه بیان کنیم
– روی یک طول موج با افراد ارتباط برقرار کنیم
– نیازهای مخاطب را در ارتباط کلامی درک کنیم
– شخصیت مخاطب را در ارتباط به حساب آوریم
گوش دادن نیز از موارد مهم در ارتباط مطلوب است . گوش دادن از ابزاری است که در ارتباط باید به خوبی از آن استفاده شود. گوش دادن یعنی درک بهتر مخاطب و ایجاد شرایطی که او هم شما را بهتربفهمد و رابطه واقعی زمانی ایجاد می شود که به خوبی به سخنان مخاطب گوش داده تا به طرز تلقی و نقطه نظرات او واقف شده احساس و قالب ارجاعی ونتایجی را که می خواهد بگیرد درک کنیم .باید زمانی لب به سخن باز کرد ونقطه نظرات را ابراز کرد که ابتدا اطمینان حاصل کنیم که نقطه نظرات و احساسات طرف مقابل را به دقت شنیده و درک کرده باشیم .
سرچشمه بسیاری از مشکلات ارتباطی عدم توجه به سخنان گوینده است و برای برقراری ارتباط موثر تنها شنیدن سخنان دیگران کافی نیست ، آنچه مهم است کیفیت گوش دادن است .
زبان حرکات و رفتار
لغات برای رساندن مقاصد در محاورات و ارتباطات ، نقشی حیاتی را بازی می کنند.اما باید دانست که در موارد بسیار زیادی ارتباط ما با دیگران گویشی و لغوی نیست .برخی ازارتباط، غیرگویشی و غیرلغوی است . ارتباطی که اصطلاحا به آن زبان حرکات و رفتار می گویند. زبان حرکات و رفتار را به عنوان هرنوع ارتباط غیرگویشی میان انسانها می توان تعریف کرد. صدا، نحوه بیان ، بلندی و یا کوتاهی صدا، ریتم بیان کردن ، تماس چشمی یا عدم آن ، حالت چهره ، حرکات دست و یا عدم آن ،انقباض عضلات ، تغییر در رنگ پوست و یا حتی طرز لباس پوشیدن و آرایش ظاهری تماما ارتباط غیرگویشی محسوب می شود.
هم چنین در ارتباطات اگر به این عوامل توجه کافی داشته باشیم ، ارتباط بهتر ومناسبتری خواهیم داشت :
– تنظیم وضعیت ایستادن و نشستن .
– حفظ حریم ارتباطی .
– گشاده رویی و پذیرش .
– نشان دادن توجه و اهمیت دادن به ارتباط.
– حفظ تماس چشمی .
– واکنشهای مناسب نشان دادن .
– حفظ آرامش و اعتدال در هنگام ارتباط.
– نشان دادن صمیمیت و تفاهم با انجام حرکات آئینه ای .
ارتباطات انسانی در سازمان به مصداقی خون سازمان محسوب می شود.
عوامل متعددی در سازمان جلوی برقراری ارتباط مناسب را می گیرند. این عوامل ممکن است ریشه های اجتماعی ، قومی ، تربیتی و شخصی داشته باشند. اما مضاف برتمامی اینها در خود سازمان نیز عوامل مشهودی وجود دارند که در این روند تاثیر دارند.
اهمیت عوامل تاثیرگذار بر ارتباط مناسب در سازمان به دلیل نقش مخرب این عوامل در بهره وری از یکسو و رضایت شغلی از طرف دیگر است .
از توصیه هایی که می توان پیشنهاد کرد تشکیل گروههایی در هر قسمت برای بازبینی روند ارتباطات در هر قسمت و یا سازمان و ارایه راهکار پس از مطالعه عواملی مانندآفات کانالهای برقراری ارتباط موثر در سازمان ، سازوکار سازمان ، فرهنگ سازمان وکارکنان می تواند باشد.
یکی دیگر از قدمهای اولیه در بررسی ارتباطات داخل سازمانی سنجش تکثر استفاده از کانالهای ارتباطی موجود است . تنظیم یک چارت می تواند این امر را تسهیل کند.به کمک این جدول که توسط مخاطبین بالقوه در رده های گوناگون تکمیل می گردد به جدولی نهایی می توان دست یافت که در آن کانالهای ارتباطی که در سازمان از اولویت برخوردارند – به واسطه تعدد تشخیص توسط مخاطبین گوناگون – بلافاصله مورد بررسی قرار گرفته و راه کارهای عملی برای رفع کمبودهای آن ابزار خاص اندیشیده شود.
قدم بعد بررسی دقیق این ابزار، مهارتهای فرد در استفاده از آن ، عواملی که باعث جلوگیری از استفاده مطلوب و موثر از آن ابزار ارتباطی از طرف فرد می شود، بینش واستنباط فرد از کاربردهای آن ابزار و غیره می تواند مورد بررسی قرار گیرد.
نتیجه
ارتباطات یک جزء جداناپذیر زندگی بشر است و شاید آنقدرها که در مورد آن تحقیق و توصیه شده به آن عمل نشده است . نظر به اینکه در هیچ زمانی در مدارس و یا حتی درخانواده به افراد ارتباطات مناسب و اثربخش به صورت روش مند آموخته نمی شود ویادگیریهای فردی به صورت تجربی با امتزاج یادگرفته ها و بااستنباط و منش فرد انجام می گیرد، برقراری ارتباط متجانس بین انسانها بخصوص در محیط کار، امری مشکل است هرچند که بسیار محتمل بنظر می رسد
نوشته شده در دوشنبه 19 اردیبهشت1384ساعت 7 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
عصر مجازی: چهارمین موج تغییر
بنام خدا
سخن امروز یک سخن جهانی و فراگیر است که به آن عصر تکنولوژی اطلاعات(IT)میگویند.امروزه دانش مدیریت و اقتصاد از ITدچار تحول گردیده و بی نیاز ار آن نیست که خود بحث مفصلی دارد.دکتر علی اکبر جلالی از استادان دانشگاه در رشته کامپیوتر بوده و این انسان خوش فکر اولین روستای الکترونیکی به نام شاهکوه را در استان گلستان بنا نهاد و تاکنون کارها و مقالات جالبی در زمینه فنآوری و اطلاعات ارائه داده است مثلا مقبره مجازی وحج مجازی.واقعا عجب فکری.
امروز مقاله ای از ایشان را بخوانید.
عصر مجازی: چهارمین موج تغییر
این مقاله در دومین سمینار میان منطقهای کشورهای آسیای مرکزی – غربی و جامعه اطلاعاتی که از سوی مرکز پژوهش های ارتباطات برگزار شد، ارائه گردید.
خلاصه:
عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است. بطور یقین گسترش عصر اطلاعات همراه با فناوریهای پیشرفته موجود چهارمین موج تغییر را در آینده نزدیک در جهان به همراه خواهد داشت.
تاریخ پیشرفتهای بشر در طول سه عصر کشاورزی، عصر صنعت و عصر اطلاعات بعنوان سه موج تغییر اساسی اتفاق افتاده است. چهارمین موج تغییر یا عصر مجازی شرایط جدیدی را خلق خواهد نمود که بیشتر امور روزانه زندگی بشر مجازی خواهد شد. عصر مجازی مانند چتری هرکس را در هر زمان و هرجا زیر پوشش خواهد گرفت و محدودیتهای زمانی، جغرافیایی و فضایی که بشر امروز با آن در ستیز است را از بین خواهد برد. امکانات عصر مجازی بسیار زیاد است، به عنوان مثال، اقتصاد مجازی، تجارت مجازی، بانکداری مجازی، آموزش مجازی، دولت مجازی، ادارات مجازی، شرکتهای مجازی، پول مجازی و خدمات و تفریحات مجازی بخشی از آنها میباشند. برای وارد شدن به عصر مجازی باید سرعت CPUها به چندین برابر وضعیت موجود افزایش یابد، شبکههای پرسرعت با پهنای باند بسیار بالا وجود داشته باشد و فناوری لازم برای ذخیره حجم بزرگی از داده بر روی حافظههای لیزری و ملکولی امکانپذیر شود، نهایت اینکه، نرمافزارهای حقیقت مجازی بصورت روی خط و بدون تاخیر توسعه کمی و کیفی یابند. با نرخ رشد فناوری موجود و با در نظر گرفتن محدویتهایی علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که در جهان وجود دارد، پیشبینی میشود که تا دو دهه دیگر عصر مجازی فرا میرسد.
در جامعه اطلاعاتی امروز هر روز شاهد توسعه دانشگاههای مجازی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، شهرهای الکترونیکی، خدمات و سرویسهای الکترونیکی متنوعی هستیم که در حال توسعه میباشند. این تحولات به همراه توسعه سریع دانش که از طریق شبکههای اینترنت بسرعت در حال گسترش میباشد زمینه رسیدن بشر از دنیای یک بعدی به دنیای سه بعدی عصر مجازی یا موج چهارم را نوید میدهد. در این مقاله به تئوری موج چهارم یا عصر مجازی با هدف چشم انداز جهان آینده پرداخته شده است.
مقدمه:
انیشتن معتقد است که «تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد» .[1] شاید اگر تخیل و هوس نبود، امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغییر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده است، در اختیار نداشتیم [2]. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماً به آینده توجه داشتهاند، نیز در تولید اختراعات و تغییر جوامع موثر بوده است. بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضی نظرات مانند نظریه تافلر، دامنه وسیعتری را میپوشانند [3]. وقتی الوین تافلر در کتاب «موج سوم» عصر اطلاعات را در زمان اوج عصر صنعتی به عنوان موج جدید مطرح کرد و آن را تغییر اساسی جهان برشمرد، کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما گذشت زمان نشان داد که توسعه فناوری اطلاعات از تخیل تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماً عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است، به سرعت در حال گسترش بوده و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز بطور وسیعی در اختیار بشر امروز قرار نگرفته است و علاوه برآن هنوز از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود [4-5].
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟ موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد .
موج تغییرات در تاریخ بشر
در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت.
تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود.
در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد.
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی:
یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند.
سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم.
در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد.
نتیجهگیری:
• چهارمین موج تغییر در تاریخ بشر عصر مجازی خواهد بود.
• مشکلات گذر از موج سوم به موج چهارم مربوط به مسائل فرهنگی، طبیعت بشر که در مقابل تغییرات جدید مقاومت مینماید، محدودیتهای نرمافزاری و سختافزاری میباشد که باید با درایت و تلاش مداوم حل شود.
• عناصر مهمی که عصر مجازی را خواهند ساخت شامل CPU، حافظه و ابزارهای پیشرفته انتقال داده با سرعت بسیار بالا میباشند که در کنار نرمافزارهای حقیقت مجازی و سه بعدی بسرعت در حال پیشرفت میباشند.
• با توجه به محدویتهای سختافزاری، نرمافزاری، فرهنگی و اجتماعی پیشبینی میشود تا دو دهه دیگر مراحل اولیه ورود به عصر مجازی و آغاز موج چهارم محقق شود.
• موج چهارم یا عصر مجازی باعث تغییر بسیار زیادی در امور بشر خواهد شد، این تغییرات در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی به شکلی کاملآ متفاوت با وضعیت فعلی جهان خواهد بود.
• با دیدگاه ایدهآل، رسیدن به جامعه جهانی سالم که معنویت و انسانیت در آن حاکمیت داشته باشد جزء اهداف اصلی عصر مجازی خواهد بود. زیرا در جامعه ایدهآل عصر مجازی مشکل، غذا، ابزار و اطلاعات که در دسترس نبودن یا کمبود آنها باعث مشکلات جوامع گذشته و حال بوده دیگر وجود نخواهد داشت و بنابراین عدالت و معنویت میتواند در هر جا و در هر موضوع و برای هر چیز وجود داشته باشد.
• به منظور شناخت عمیق از عصر مجازی باید فضای مجازی در ذهن ایجاد نمود و در آن فضا موضوعات مختلف از جمله آموزش، تجارت، تفریح و سایر امور زندگی را در فضای جدید تخیل نمود تا واقعیت موضوع بیشتر شناخته شود.
• برای رسیدن به عصر مجازی و موج چهارم باید تاکید بیشتر بر نرمافزارهای سه بعدی و حقیقت مجازی روی خط باشد.
8 منابع:
[1] http://www.princetonreview.com/cte/articles/cre search/profileEinstein.asp
[2] http://www.skypoint.com/members/mfinley/ toffler.htm
[3] Toffler, Alvin, “The Third Wave”, William Morrow and Company, Inc., 544 p. ISBN 0-688-03597-3, 1980.
[4] Ali A. Jalali, “The Effect of New Technology on Education for the Twenty –First Century”, The fifth UNISCO-ASEID Conference, Bangkok, Thailand, December 13-16, 1999.
[5] Ali A. Jalali, “The Effect of Information Technology on Virtual Education and Virtual Life”, The World Electronic and Internet Cites Conference, Kish Island, Iran, May 13-16, 2001.
[6] William F. Slater, III, “Internet History”, Chicago Chapter of the Internet Society September 2002 – http://www.isoc.org/
[7] Egil Juliussen, “Market Research Report Forecast Methodology” Computer Industry Almanac Inc., March 2002.
[9] CBSNEWS.COM, “Supercomputer Shatters Speed Mark”, April 22, 2002.
http://www.cbsnews.com/stories/2002/04/20/tech/main506797.shtml
[10] http://www.time.com/time/2002/inventions/ rob_environment.html
[11] Mohamed Khalifa and Rinky Lam, “Web-Based Learning: Effects on Learning Process and Outcome”, IEEE transaction on education, vol. 45, pp.350-356, Nov. 2002
نوشته شده در سه شنبه 23 فروردین1384ساعت 12 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
کاربردهای سازمانی خود شیرینی
به نام خدای بزرگ
کاربردهای سازمانی خودشیرینی
مقدمه
واژه سیاست و قدرت اغلب به جای هم استفاده می شوند. اگرچه این دو واژه با هم مرتبطند. اما دارای معانی متفاوتی هستند. ففر سیاسی کاری (POLITICAL TACTICS) سازمانی را چنین تعریف می کند: آن دسته از فعالیتها که در درون سازمان به منظور کسب، گسترش و استفاده از قدرت و دیگر منابع سازمانی صورت می گیرد تا در شرایطی که عدم اطمینان و عدم توافق درمورد گزینه ها وجود دارد، افراد به اهداف و نتایج دلخواه خویش دست یابند.(1) به عبارت دیگر، سیاسی کاری سازمانی، کاربرد قدرت در سازمان است. کلمه سیاسی کاری تا حدی بار معنایی منفی دارد و بدین گونه تعبیر می شود که فردی تلاش می کند تا ابزاری را به کار ببرد و یا به اهدافی دست یابد که ازنظر سازمان مشروع نیستند. درواقع، رفتار سیاسی به آن صورتی که تعریف شد کاملاً بی طرفانه و خنثی است. قدرت نیز به طور ذاتی یک مفهوم منفی نیست. گرچه اغلب به سیاسی کاریهای سازمانی به عنوان نوعی اختلال یا سوءعملکرد در سازمان نگریسته می شود، اما باتوجه به تعریف فوق از قـــــــدرت و سیاست، سیاسی کاریها در سازمان می توانند دارای نتایج مفید و سودمند و یا مضر و زیان بخش باشند. (2)
در حوزه سیاست هر فردی می تواند یک بازیگر باشد. نمایش رفتار سیاسی ازطرف همه افراد سازمان امری غیرعادی نیست. زیردستان هم می توانند همانند مدیرانشان در ساخت و پاخت ها و بده بستانهای سیاسی سازمان درگیر شوند.
دانلود مقاله آموزش شنا word دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله آموزش شنا word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله آموزش شنا word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
آموزش شنا
در مرحله اول : باید در آب قدم زد تا زمانی که بتواند تعادل خود را حفظ کند .
– در مرحله دوم : باید صورت و سر خود را زیر آب ببرد در صورتی که نتوانست از وسایل کمک آموزشی مانند سوت می توان استفاده کرد . سوت را به فرد آموزش گیرنده می دهیم تا داخل آب سوت بزند به صورتی که سوت کاملاً داخل آب باشد بعد از انجام دادن کامل این کار سوت را گرفته و می گویم در آب فوت بکند و کمکم صورت خود را داخل آب ببرد .
– مرحله سوم : هنگامی که فرد آموزش گیرنده سر خود را داخل آب برد باید سر خود را زیر آب نگه دارد از 1 ثانیه تا 25 ثانیه .
باید دقت داشت که در تمامی مراحل آموزش شنا باید چشمان فرد آموزش گیرنده باید باز باشد برای اطمینان می توان از انگشتان دست خود استفاده کرد به صورتی که دست خود را زیر آب برده و به فرد آموزش گیرنده می گوییم که انگشتان باز ما بشمارد و هر بار تعداد آنها را تغییر میدهیم هر قدر که لازم است این کار را تکرار میکنیم .
-مرحله چهارم : بعد از انجام این کار باید فرد آموزش گیرنده بتواند دست خود را به کف استخر برساند . برای این کار می توانیم از سوت کمک بگیریم .سوت را به کف استخر انداخته ، تا آن را از کف استخر بالا بیاورد .موارد کمکی : می توان برای این کار از عینک شنا برای فرد آموزش گیرنده استفاده کرد ، البته بعد از زمانی که فرد توانست چشم های خود را در درون آب باز نگه دارد در این قسمت آب وارد بینی آموزش بیننده می شود این امر طبیعی است ، و پیشنهاد می شود تا حد امکان از بینی گیر استفاده نکند .
نکته : می توان در این مرحله از وسایل کمک آموزشی مثل طناب و توپ استفاده کرد از توپ برای بازی کودکان در آب ، طناب را در قسمت کم عمق به دو انتهای استخر بسته ، توپ را آن سمت طناب می اندازیم و از فرد می خواهیم از زیر طناب رد شود و توپ را برای ما بیا ورد .
________________________________________
فلوتینگ یا شناور شدن روی آب :
به دو صورت ، لاک پشت و ستاره است که باید ابتدا لاک پشت را آموزش داد و بعد ستاره را .
در قسمت کم عمق استخر فرد یکی از پاهای خود را خم کرده و تنه خود را به پاها نزدیک می کند به صورتی که سر به زانو نزدیک شود . در مرحله بعد فرد باید اگر پای راست خود را خم کرده است با دست راست پای خود را بگیرد به صورتی که پای راست به حالت خم در اختیار فرد باشد ، در مرحله بعدی به فرد گفته می شود که پای چپ خود را هما ننده پای راست خود در سینه خم کند و با حبس نفس سر را به زانوان خود با چسباند و بعد چند ثانیه فرد روی آب شناور می ماند . این مهارت را چند بار تکرار می کنیم تا فرد به راحتی آن را انجام دهد .
________________________________________
تاریخچه
شواهد باستان شناسی نشان می دهند که قدمت شنا و شنا کردن به 2500 سال قبل از میلاد در تمدن مصر و بعد از آن در تمدن های آشور و یونان و روم باستان باز می گردد. آنچه از گذشته آموزش شنا می دانیم بر اساس یافته هایی است که از « حروف تصویری » هیروگلیف مصریان به دست آورده ایم. یونانی های باستان و رومی ها شنا را جزو برنامه های مهم آموزش نظامی خود قرار داده بودند ، و مانند الفبا یکی از مواد درسی در آموزش مردان بوده است. شنا در شرق به قرن اول قبل از میلاد باز می گردد. ژاپن جایی است که شواهد و مدارکی از مسابقات شنا در آن وجود دارد. در قرن هفدهم به دستور رسمی حکومتی شنا به صورت اجباری در مدارس تدریس می شد .
مسابقات سازمان یافته شنا در قرن 19 میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحل نشین اقیانوس آرام، به کودکان هنگامی که به راه می افتادند یا حتی پیش تر شنا می آموختند. نشانه هایی از مسابقات گاه و بی گاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومی ها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته می شود که در قرن اول پیش از میلاد « گی یس می سی ینس » Gaiusmaecenas اولین استخر آب گرم را ساخت.
برخی عدم تمایل اروپائیان به شنا را در قرون وسطی ترس از گسترش و سرایت عفونت و بیماری های مسری می دانند از طرفی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد در سواحل بریتانیای کبیر در اواخر قرن 17 میلادی از شنا در آب به عنوان وسیله ای برای درمان استفاده می شود. البته تا پیش از قرن نوزدهم شنا به عنوان تفریح و ورزش در میان مردم جایگاهی پیدا نکرد. زمانی که نخستین سازمان شنا در سال 1837 تأسیس شد در پایتخت بریتانیا یعنی لندن ، 6 استخر سر پوشیده وجود داشت که مجهز به تخته شیرجه بودند. در سال 1846 اولین مسابقه شنا در مسافت 440 یارد در استرالیا بر پا شد که بعد از آن هر ساله نیز به اجرا در آمد. باشگاه شنای « متروپولیتین » Metropolitan لندن در سال 1869 تأسیس شد که بعدها به انجمن شنای غیر حرفه ای تغییر نام پیدا کردکه در واقع هیئت رئیسه شنای غیر حرفه ای بریتانیا بود. فدراسیون های ملی شنا در چندین کشور اروپایی در سال 1882 تا 1889 شکل گرفتند.
________________________________________
برای نخستین بار برنامه های آموزشی شنا در قرن نوزدهم در بریتانیای کبیر هم به منظور ورزش و هم در جهت گسترش نجات غریقی مورد استفاده قرار گرفتند. در دیگر نقاط اروپا نیز به تدریج از این برنامه استفاده شد. در سال 1916 در کشور ایالات متحده آموزش شنا برای حرفه نجات غریقی تحت حمایت سازمان صلیب سرخ آمریکا به اجرا در آمد. تمریناتی که توسط شاخه های مختلف نیروهای مسلح در طی جنگ های اول و دوم جهانی انجام گرفت ، در پیشرفت ورزش شنا تأثیر به سزایی
داشت. برپایی دوره های آموزش شنا که تا حد آموزش به کودکان و خردسالان گسترش می یافت توسط سازمان های اجتماعی،مدارس باز شد. تمرینات ابتدایی و ساده که صرفاً در آن به شنا کردن تا حد ممکن تأکید می شد جای خود را به تمرینات با فاصله و مکرر دادند. تمرینی با فاصله متشکل از یک سری حرکات شنا در مسافت های مساوی با وقت های استراحت برنامه ریزی شده . در تمرینات با فاصله آرام که به منظور بالابردن میزان استقامت شناگران است، زمان استراحت بیشتر از زمان شنا است. در تمرینات با فاصله سریع که برای بالابردن سرعت شناگر مورد استفاده قرار می گیرند به شناگر اجازه می دهند که بعد از شنا در زمان استراحت به وضعیت عادی تنفس و ضربان قلب خود باز گردد.
پافشاری زیاد بر برگزاری مسابقات بین المللی منجر به ساخته شدن استخرهای 50 متری شد. دیگر امکاناتی که باعث پیشرفت شنا هم در تمرین و هم در عرصه نمایش گردیدند شامل آب روهای موج گیر ، خطوط نشان دهنده است که برای جلوگیری از بی نظمی در جریان مسابقه فراهم شد. از دیگر امکانات دوربین های جدید برای مطالعه و بررسی حرکات در زیر آب ، ساعت های بزرگ که برای شناگران قابل مشاهده بودند و بالاخره ابزار الکتریکی زمان بندی است. بدین ترتیب از سال 1972 تمام رکوردها تا صدم ثانیه ثبت گردیده اند.
________________________________________
انواع شنا
ورزش شنا را به صورت های گوناگون انجام می دهند. بعضی از انواع شناها عبارتند از :
شنای استقامت : پیمودن مسافت های طولانی در آب به کمک انواع شناها را، شنای استقامت می گویند. این نوع شنا به طور معمول در آب های آزاد صورت می گیرد. اما ، در استخر هم می توان شنای استقامت کرد.
شنای زیر آبی
از انواع شناهاست که به منظور نجات غریق و یا یافتن چیزی در زیر آب مورد استفاده قرار می گیرد. در شنای زیر آبی به طور معمول از شنای قورباغه یا شنای پهلو استفاده می کنند.مهمترین نوع شناها عبارتند از شنای کرال ، شنای قورباغه ، شنای پروانه .
شیرجه
شیرجه از رشته های مهم و زیبای ورزش است. به طور کلی ، شیرجه یا از سکو انجام می شود یا از تخته فنری.
واترپولو
واترپولو از انواع بازی های آبی است که در استخر بین دو تیم برگزار می شود. بازیکنان هر تیم باید کوشش کنند، توپی را با شنا و پاس دادن به یکدیگر پیش ببرند و آن را وارد دروازه حریف کنند.
نجات غریق
یک سلسله کارهایی را که باید به شیوه ای فنی و علمی انجام شود تا غریق از مرگ نجات یابد، نجات غریق می گویند. برای یادگرفتن اصول نجات غریق باید در کلاس های مخصوصی شرکت کرد تا نشان ویژه آن را به دست آورد. عملیات نجات غریق ، شامل مراحل مختلفی همچون : گرفتن غریق از آب ، اجرای تنفس مصنوعی ; است .
طریقه تنفس صحیح
بر حسب طاقت بدنی ، تمرین ، و حجم قفسه سینه تان ، شما مدت کم یا زیادی در زیر آب خواهید ماند. اما مطلب مهم این است که اگر شما با یک نفس عمیق به زیر آب بروید، و زمان نفس گیری شما را اندازه گیری کنند، مدت آن خیلی کمتر از موقعی خواهد بود که در حدود یک دقیقه و یا بیشتر در خارج از آب به طور مرتب چند نفس عمیق و طولانی بکشید، و سپس به زیر آب بروید. پس توصیه می کنیم ، برای اینکه بتوانید مدتی را زیر آب بمانید، در خارج از آب چند بار پشت سر هم ( پی در پی ) نفس عمیق بکشید، و بالاخره بعد از یک تنفس عمیق و طولانی به زیر آب بروید.
شاید شما قبل از رفتن به زیر آب ، در اثر نفس های پی در پی احساس گیجی بکنید، از این بابت ناراحت نشوید، زیرا علت این امر ازدیاد اکسیژن در خون شماست ، که به طور طبیعی بعد از چند ثانیه ماندن در زیر آب رفع می گردد. شما قطعاً در اولین تمرین نمی توانید بیش از 30 ثانیه در زیر آب بمانید، ولی دراثر تمرینات متوالی ، حداکثر نفس گیری شما به 1 الی 2 دقیقه خواهد رسید.
________________________________________
آموزش شنا کرال سینه
شنای کرال سینه (Front Crawl )
کلمه کرال از فعل انگلیسیTo Crawl مشتق شده که به معنی خزیدن است . زیرا انسان به وسیله ی این شنا در آب می خزد و پیش می رود.
کسی به درستی نمی داند که اولین بار این شنا در کدام کشور معمول شده است ، ولی شواهد و قوانین نشان می دهد که به احتمال زیاد این شنا در مصر ابداع شده است .
اما مسلم این است که در سال1700 در استرالیا این شنا به وسیله ی الک ویکمن معمول شد ، و سپس به آمریکا و اروپا راه یافت ، و بالاخره یکی از مهمترین بازی ها در مسابقه های المپیک را تشکیل داد ، و برای اولین بار یک آمریکایی به نام چارلز دانیلز به سال 1908 در رشته ی شنای بازی های المپیک شرکت کرد و با شنای کرال مسافت 100 متر را در 60 ثانیه و سه پنجم طی کرد و برنده شد .
شنای کرال امروزه بیش از هر شنای دیگر طرفدار دارد و بیشتر شناگرها با آن آشنایی دارند . ولی متاسفانه به غیر از تعداد کمی آن را به طریقه ی کاملاٌ صحیح فرا نمی گیرند . با کمی اراده ، اگر بتوانید این شنا را به طور کاملاٌ صحیح فرا گیرید ، بسیار مفرح و لذت بخش خواهد شد . کرال معمولا در دو قسمت کرال سینه و کرال پشت تعلیم داده می شود . که ابتدا به شرح کرال سینه می پردازیم .
آموزش شنای کرال سینه
کرال سینه شنایی است که در آن ضربات منظم پاها به همراه حرکت دست ها که به تناوب از آب خارج و وارد شده و آب را به عقب میکشند و سر ، نیم دایره ای را حول محور طولی بدن می زند تا از سمت راست یا چپ ( که معمولاٌ یک طرف است ) از طریق دهان هواگیری نماید انجام می شود .
بنابراین سه مرحله اصلی در شنای کرال سینه عبارتند از :
1- عملکرد پاهاLeg Action
2- عملکرد دست هاArm Action
3- نفس گیری Breathing
جهت آموزش شنای کرال سینه لازم است که هر مرحله به تنهائی و به مقدار کافی آموزش و تمرین داده شود . پس از آموزش و تمرین کافی اولین مرحله ، نوبت به مرحله دوم می رسد که ضروری است پس از آموزش و تمرین به مرحله ی اول متصل شده و هر دو با هم تمرین شود تا شناگر هماهنگی لازم را جهت انجام هر دو مرحله کسب نماید و سپس مرحله ی سوم آموزش داده می شود . و پس از تمرینات مقدماتی و کافی به مرحله ی اول و دوم اضافه می شود . تمرین ادامه می یابد تا هماهنگی مجددی صورت گیرد و شناگر قادر به انجام هر سه مرحله با هم در یک زمان گردد.
متاسفانه مشاهده شده است که مربیان هنوز یک مرحله را به طور کامل آموزش نداده ، وارد مرحله بعدی می شوند . اگر چه بعضی از مربیان با آموزش مرحله به مرحله چندان موافق نیستند ولی تجربه نشان داده است برای به دست آوردن نتیجه ی بهتر و پیشرفت در امر آموزش در کلاس های گروهی ، آموزش مرحله به مرحله به مراتب مفیدتر است .
این موضوع را باید به خاطر داشته باشید که قبل از شروع اولین قسمت آموزش کرال سینه که حرکت پاها است ، لازم است شاگرد دو مرحله مقدماتی مهم را خوب فرا گرفته باشد .
عملکرد پاLeg Action
در شنای کرال ، حرکت پا بسیار حایز اهمیت است . مطلب مهم این که بر خلاف تصور ما حرکات شدید و کند پاها توام با سرو صدای زیاد که غالبا در مبتدیان دیده می شود کوچکترین ارزشی ندارد ، بلکه حرکات کوتاه و سریع پاها لازمه این کار است .
حرکات پاها از مفصل شروع می شود که ران را به لگن خاصره مربوط می سازد . زانوهم حرکت می کند ، اما حرکت آن کمتر از مفصل قبلی است و فقط تا آن حد صورت می گیرد که پاهای شناگر از آب خارج شده و بلافاصله به آب ضربه بزند و روی این اصل زاویه بین ساقها هیچ وقت از 30 درجه تجاوز نمی کند .
همچنین ساقها ، رانها و پاها هرگز ار هم فاصله نمی گیرند ، بلکه همیشه به هم مالیده می شوند هنگام زدن پاها باید توجه کنید که پاشنه پاها ازهم فاصله نگیرند ، که معمولا کارآموز شناگر پاشنه پاها را از هم فاصله می دهد . زانوها نباید زیاد بشکند ، این عمل باعث می شود که پیشرفت خوبی نداشته باشید انگشتان پاها باید کشیده شوند .
یکی از مهمترین مواردی که باید در پای کرال سینه درنظر گرفت ، این است که در موقع زدن پای کرال انگشتان پا نباید عمود بر کف استخر باشند و شکستگی نیز نباید بیش از حد شود . به شکل زیر توجه کنید :
مثلی است معروف که شنا را در آب یاد می گیرند ، ولی به راستی برای صرفه جویی در وقت ، می توان در خانه نیز مقدمات آن را فرا گرفت .
روی این اصل توصیه می شود در خانه و یا کنار استخر ، بی آنکه بدن خود را خیس کنید روی کاناپه و یا میز دراز بکشید و روی سینه قرار بگیرید و سر را بین بازوها گرفته و پاهایتان را قریب در خارج نگه دارید ، بسیار سریع و همان طور که قبلاٌ گفته شد به حرکت پاها بپردازید .
پس از چند جلسه تمرین ، این بار کناره استخر را بگیرید و توی آب بی آن که به حرکت بازوها فکر کنید سرتان را بین بازو ها قرار داده و تقریباٌ سرتان را در آب فرو ببرید و حرکت پاها را تمرین کنید و بعدها به فکر پیشروی در آب باشید حتی می توانید حرکت پاها را با کمک دوستانتان تمرین کنید . باید توجه داشته باشید که در موقع تمرین پا سرتان نباید بالا باشد . چون این عمل باعث می شودکه پاها به پایین بروند .
تمرین های آموزشی پای کرال سینه
1- نشستن روی لبه استخر و پا داخل آب همانطوری که در شکل زیر نشان داده شده است نوآموز شناگر در لبه استخر می نشیند و دستها را به عقب تکیه می دهد و دو پای شناگر در داخل آب قرار داشته و پاها بطور متناوب در آب حرکت می نماید . باید توجه داشت که در این مرحله حرکت پا بطور صحیح صورت گیرد و پنجه ها متمایل به داخل باشد و آب توسط سینه پا به اطراف پراکنده شود .
2- در حالی که کارآموز شناگر لبه استخر را گرفته مبادرت به زدن پا می کند . یادآور می شویم که پس از چند حرکت ، پا کارآموز شناگر صورت خود را از آب بیرون آورده و نفس می کشد و مجدداٌ تمرین خود را تکرار می کند .
3- در شکل زیر یکی از کارآموزان شناگر دستهای کارآموز دیگری را گرفته و نفر دوم همان طوری که در سطح آب قرار گرفته شروع به زدن پای کرال سینه می نماید .
________________________________________
دومین مرحله ی آموزشی ، حرکت دست کرال سینه
مراحل حرکات دست : تعویض منظم حرکت دستها در شنای کرال سینه موجب پیشروی در آب می شود .هنگامی که یکدست حرکت کشش را در داخل آب انجام می دهد ، در همان زمان دست دیگر درخارج از آب آماده ورود در آب می شود . تا یک دست ، دست دیگر را لمس نکرد نباید، از آب خارج شود . لازم است به یک موضوع خوب توجه شود و آن اینست که چه در داخل و چه در خارج از آب همیشه آرنج بالاتر از مچ دست قرار دارد، ولی این تکنیک جای خودرا با روش کنونی که مکثی در کشش دست وجود ندارد ، داد . به طوری که دستها پشت سر هم عمل کشش زیر آب را انجام می دهند . کشش ، منتظر ورود دست دیگر به آب نمی شود و نتیجه ی بهتری را در پیشروی حاصل می نماید .
بهترین میزان ورود دست به آب موقعی است که دست زیر آب نیمی از کشش زیر آب را انجام داده است ، زیرا در این حالت در هیچ لحظه دست توقف نداشته و حرکتی دائمی درحال کشش خواهد داشت .
مناسبت ترین میزان زاویه آرنج در موقع کشش زیر آب بین 90 تا 100 درجه است. مربی باید کنترل نماید که شاگرد شکستگی دست در داخل آب را انجام دهد، بدین ترتیب که دست در آب وارد شده ، تقریباٌ کشیده می شود .
کشش شروع شده و در همین حال خمیده میگردد ( حداکثر 100 درجه در خمیده ترین محل ) و شروع به باز شدن نموده تا موقعی که دوباره تقریباٌ صاف گردیده و قصد خروج از آب را می نماید . باید دقت شود در موقع ورود دست در آب نباید جلوی صورت وارد آب شود ، چون کشش کمتری در پیشروی آب دارد و همچنین در موقع ورود دست در آب آرنج و بازوی دست باید به گوشها نزدیک باشد .
ابتدا شست وارد آب می شود ، این عمل باعث می گردد که آرنج در بالا قرار گیرد . و این کار لازمه ی کرال صحیح است . بالا آمدن آرنج ادامه می یابد تا موقعی که انگشتان دست نیز از آب خارج گردد.
وضعیت دستها طوری است که انگار جسمی مانند تخم مرغ را گرفته است یا اینکه دستها دور یک بشکه می چرخد ، سعی کنید بازو را به سر و گوشها نزدیک سازید .
نکته ی دیگر که هنگام حرکت دست باید به آن توجه داشت این است که کف دست را هنگام خارج شدن از آب باید به خارج چرخانیده شود . این عمل باعث تسهیل در بالا نگاهداشتن آرنج می شود .
در این جا نیز می توان در خشکی به تمرین حرکت دستها پرداخت و سپس در آب آن را کامل کرد .
علت بالا نیامدن آرنجها در بیشتر شاگردان ( به خصوص بزرگسالان ) اینست که مفصل شانه آنها دارای جنبش پذیری(Flexibility) کافی نیست . بعضی دیگر از کارآموزان برای بالا آوردن و نگه داشتن آرنجها قسمتی از شانه را هم از آب خارج می سازند که روش درستی نیست . در این جا نیز می توان در خشکی به تمرین حرکت دستها پرداخت و سپس در آب آن را کامل کرد.
لازم به یادآوری است که دست کرال در سه مرحله انجام می گیرد : اول مرحله ی کشش ، دوم مرحله فشار، سوم مرحله ی خارج از آب یعنی حرکت دست از هنگام خروج آب تا آوردن آن به جلو در امتداد دو شانه .
می توان مرحله ی کشش و فشار را به صورتS خوابیده انگلیسی نشان داد .
تمرینات آموزشی دست کرال سینه
1- راه رفتن و خم نمودن بالا تنه به جلو به طوری که صورت در داخل آب قرار گیرد . حرکت دستها به طور متناوب و بدون تنفس است . این عمل در قسمت کم عمق استخر صورت می گیرد .
تمرینات ترکیبی دو نفره : در حالی که کارآموز شناگر به روی سینه در سطح آب قرار گرفته ، کمک کننده مچ پای او را با دو دست می گیرد . در این حالت کارآموز شناگر همزمان حرکت دست کرال را به طور متناوب انجام می دهد .
کارآموز شناگر و کمک کننده باید با جدیت این عمل را انجام دهند . کارآموز شناگر در تمام مدت تمرین با گرفتن نفس عمیق ودر حالی که صورت داخل آب است ، این عمل را انجام می دهد . با تمرین مداوم حرکت و هماهنگی دو دست به صورت خودکار در می آید .
________________________________________
شیرجه و استارت
شیرجه های مقدماتی
بل از اینکه استارت آموزش داده شود و از شاگرد کارآموز خواسته شود که به مانند شناگران ماهر استارت مسابقات را تمرین کنند لازم است که ابتدا روش شیرجه رفتن های ساده را به او آموزش دهیم . در حقیقت لازم است که یاد بگیرد به چه روش بایستی با آب برخورد نماید ، بیشتر افراد در اولین تجربه شیرجه خود کمی وحشت دارند ولی پس از چند بار تمرین به روش صحیح این دلهره از بین می رود.
امروزه مراحل مختلف شیرجه را تقسیم بندی کرده اند و شاگرد از مرحله نشسته در کنار استخر شیرجه رفتن را شروع نموده و بالاخره پس از تمرینات لازم با حالت دورخیزوار نیز شیرجه می رود .
به طور معمولی افرادی که دارای قابلیت های جسمانی متعادل هستند در یک یا دو جلسه که به استخر می روند می توانند شیرجه های مقدماتی را فرا بگیرند.
مراحل مختلف آموزش شیرجه را شرح می دهیم.
شیرجه از حالت زانو زده در کنار استخر
1- در این شیرجه شناگر در لبه استخر با یک پا زانو می زند . دست ها طوری قرار می گیرد که گوش ها به بازوها می چسبد ، این نکته بسیار مهم است زیرا اگر گوش ها به بازوها نچسبد یا سر بالا قرار بگیرد باعث برخورد صورت به آب می شود وی ا اینکه سر داخل دست ها فرو می افتد که باعث می شود شخص بیشتر به زیر آب فرو رود. بنابراین این گفته ها باید رعایت گردد ، انگشتان شصت دست در یکدیگر قلاب شده و دست بطور کامل کشیده رو به جلو می باشد . پنجه پا، لبه استخر را به طور قلاب وار می گیرد تا اینک شناگر سر نخورد .
2- در این مرحله با کشیده بدن به جلو ( به طرف آب ) قصد ورود به آب را می کند، و بالا تنه را به همان حالت حفظ می نماید و با فشار پنجه پا به لبه استخر بدن به فاصله دورتر پرتاب شده و با زاویه مناسب ( حدود 45 درجه ) به داخل آب وارد می شود .
نکته مهم در این مرحله اینست که پس از جدا شدن بدن از لبه استخر هر دو پا به حالت کشیده و به هم چسبیده قرار گیرد به طوری که بدن در هوا به حالت یک چوب کشیده باشد .
دانلود مقاله پـروژه مالـی word دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله پـروژه مالـی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله پـروژه مالـی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
پـروژه مالـی
(حقوق و دستمزد)
پیشگفتار:
مالیات و بیمه به عنوان یک هزینه اجتماعی است که شهروندان یک جامعه در قبال استفاده از امکانات و خدمات عمومی باید پرداخت نمایند.
درس مهارتی مسئول حقوق و دستمزد به عنوان یکی از سرفصل¬های دروس مهارتی رشته حسابداری می¬باشد که با وجود کاربرد وسیع این دروس و لزوم شناخت قوانین و مقررات موضوع این مبحث، و با توجه به نبود یک مجموعه مدون، مطالعه این درس برای علاقه¬مندان دشوار می¬باشد. لذا بر آن شدیم که یک مجموعه کاربردی تحت عنوان مسئول حقوق و دستمزد را برای
استفاده علاقه¬مندان تنظیم نماییم.
امید داریم این مجموعه بتواند نسبت به ارائه صحیح مفاهیم مالیات و بیمه در پرداخت حقوق و دستمزد و تفهیم قواعد و قوانین مربوط راهنمای مناسبی برای فراگیران باشد.
فهرست
تعاریف ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 5
حق¬السعی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 9
مدت ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 13;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 13
دستمزد تولیدی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 14
دایره کارگزینی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 15
دایره زمان¬سنجی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 16
دایره ثبت اوقات کار ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 16
دایره حسابداری حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 17
اطلاعات لازم برای محاسبه حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 18
حقوق و مزایای مستمر نقدی شغلی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 20
مالیات ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 24
معافیت¬های مالیاتی مزایای مستمر و غی
رمستمر ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 28
سایر معافیت¬های مالیاتی درآمد حقوق ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 30
نحوه محاسبه مالیات حقوق ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 31
تکالیف کارفرمایان ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 37
تکالیف دریافت¬کنندگان حقوق ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 38
مجازات¬های قانونی متخلفان ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 39
مرخصی، بازنشستگی، بیمه ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 40
تعطیلات و مرخصی¬ها مطابق با قوانین کار و تأمین اجتماعی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 41
اقلام مشمول محاسبه حق بیمه و غیرمشمول ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 45
کسر حق بیمه در سازمان¬های دولتی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 47
منابع تأمین مالی پرداخت حقوق بازنشستگان و مؤظفین ;;;;;;;;;;;;;..
;;;;;;;;;;;;;..
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 48
ثبت¬های حسابداری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 52
تعاریف کلی و اصول
تعریف قرارداد کار و شرایط اساسی انعقاد آن (قوانین و مقررات کار و تأمین اجتماعی)
ماده 7:
قرارداد کار عبارتست از قرارداد کتبی با شفاهی که به موجب آن کارگر در قبال دریافت حق¬السعی کاری را برای مدت موقت یا مدت غیر
موقت برای کارفرما انجام می¬دهد.
تبصره 1:
حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیرمستمر دارد توسط وزارت کار و امور اجتماعی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
تبصره 2:
در کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، در صورت
ماده 8 :
شروط مذکور در قرارداد کار یا تغییرات بعدی آن در صوحرتی نافذ خواهد بود که برای کارگر مزایایی کمتر از امتیازات مقرر در این قانون منظور ننمایند.
ماده 9:
برای صحت قرارداد در زمان بستن قرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است:
الف- مشروعیت مورد قرارداد
ب- معین بودن موضوع قرارداد
ج- عدم ممنوعیت قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام کار موردنظر
تبصره:
اصل بر صحت کلیه قراردادهای کار است. مگر آنکه بطلان آنها در مراجع ذی¬صلاح به اثبات برسد.
ماده 10 :
قرارداد کار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید حاوی موارد ذیل باشد:
الف- نوع کار با حرفه یا وظیفه¬ای که کارگر باید به آن اشتغال یابد.
ب- حقوق یا مزد مبنا و لواحق آن
ج- ساعات کار، تعطیلات یا مرخصی¬ها
د- محل انجام کار
هـ – تاریخ انعقاد قرارداد
و – مدت قرارداد، چنانچه کار برای مدت معین باشد.
ز – موارد دیگری که عرف و عادت شغل یا محل، ایجاب نماید.
تبصره:
در مواردی که قرارداد کار کتبی باشد، قرارداد در چهار نسخه تنظیم می¬گردد که یک نسخه از آن به اداره کار محل و یک نسخه نزد کارگر و یک نسخه نزد کارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی کار و در کارگاه¬های فاقد شورا در اختیار نماینده کارگرزان قرار می¬گیرد.
ماده 11 :
طرفین می¬توانند با توافق یکدیگر مدتی را به نام دوره آزمایشی
کار تعین نمایند. در خلال این دوره هر یک از طرفین حق دارد، بدون اخطار قبلی و بی-آنکه الزام به پرداخت خسارت داشته باشد، رابطه کار را قطع نماید. در صوحرتی که قطع رابطه کار از طرف کارفرما باشد وی ملزم به پرداخت حقوق تمام دوره آموزشی خو
اهد بود و چنانچه کارگر رابطه را قطع نماید، کارگر فقط مستحق دریافت حقوق مدت انجام کار خواهد بود.
تبصره:
مدت دوره آموزشی باید در قرارداد کار مشخص شود. حداکثر این مدت برای کارگردان ساده و نیمه ماهر یک ماه و برای کارگران ماهر و دارای تخصص سطح بالا سه ماه می¬باشد.
خاتمه قراداد کار
ماده 21:
قرارداد کار به یکی از طرق زیر خاتمه می¬یابد:
الف- فوت کارگر
ب- بازنشستگی کارگر
ج- از کارافتادگی کلی کارگر
د- انقضاء مدت در قراردادهای کار با مدت موقت و عدم تجدید صریح یا ضمنی آن
هـ – پایان کار در قراردادهایی که مربطو به کار خود ادامه داده و بدو استعفای خود را کتباً به کارفرما اطلاع دهد و در صورتی که حداکثر ظرف مدت 15 روز انصراف خود را کتباً به کارفرما اعلام نماید، استعفای وی منتفی تلقی می¬شود و کارگر مؤظف است رونوشت استعفاء و انصراف از آن را نبه شورای اسلامی کارگاه و یا انجامن صنفی و یا نماینده کارگران تحویل دهد.
ماده 22 :
در پایان کار، کلیه مطالباتی که ناشی از قرارداد کار و مربوط به دوره اشتغال کارگر در موارد فوق است، به کارگر و در صوحرت فوت او به وارث قانونی وی پرداخت خواهد شد.
تبصره :
تا تعیین تکلیف وارث قاننی و انجام مراحل اداری و برقراری مستمری توسط سازمان تأمین اجتماعی، این سازمان مؤظف است نسبت به پرداخت حقوق متوفی به میزان آخرین حقوق دریافتی به طور علی¬الحساب و به مدت سه ماه به عائله تحت تکلف وی اقدام نماید.
ماده 23 :
کارگر از لحاظ درخیافت حقوق یا مستمری¬های ناشی از فوت، بیماری، بازنشستگی، بیکاریف تعلیق، از کارافتادگی کلی و جزئی و یا مقررات حمایتی و شرایط مربوط به آنها تابع قانون تأمین اجتماعی خواهد بود.
ماده 24 :
در صورت خاتمه قرارداد کار، کار معین یا مدت موقت، کارفرما مکلف است به کارگری که مطابق قرارداد، یک سال یا بیشتر، به کار اشتغال داشته است برای هر سال سابقه، اعم از متوالی یا متناوب بر اساس آخرین حقوق مبلغی معادل یک ماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار به وی گپرداخت نماید.
ماده 25 :
هرگاه قراردادکار برای مدت موقت و یا برای انجام کار معین، منعقد شده باشد هیچ یک از طرفین به تنهایی حق فسخ آن را ندارد.
تبصره:
رسیدگی به اختلافات ناشی از نوع این قراردادها در صلاحیت هیأت¬های تشخیص و حل اختلاف است.
حق¬السعی
ماده34:
کلیه دریافتهای قانونی که کارگر به اعتبار قرارداد کار، اعم از مزد یا حقوق، کمک عائله-مندی، هزینه¬های مسکن، خواروبار، ایاب و ذهاب، مزایای غیرنقدی، پاداش افزایش تولید، سود سالانه و نظایر آنها دریافت می¬نماید را حق السعی می¬نامند.
ماده 35:
مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیرنقدی و یا مجموع آنها در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت می-شود.
تبصره 1:
چنانچه مزد با ساعات انجام کار مرتبط باشد، مزد ساعتی و در صورتیکه بر اساس میزان انجام کار و یا محصول تولید شده باشد کارمز و چنانچه بر اساس محصول تولید شده و یا میزان انجام کار در زمان معین باشد،؛ کارمزد ساعتی نامیده می¬شود.
تبصره 2:
ضوابط و مزایای مربوط به مزد ساعتی، کارمزد ساعتی و کارمزد و مشاغل مشمول موضوع این ماده که با پیشنهاد شورای عالی کار به تصویب وزیر کار و امور اجتماعی خواهد رسید تعیین می¬گردد. حداکثر ساعات کار موضوع ماده فوق نباید از حداکثر ساعت قانونی کار تجاوز نماید.
ماده 36 :
مزد ثابت، عبارت است از مجموعه مزد شغل و مزایای ثابت پرداخت
ی به تبع شغل.
تبصره 1 :
در کارگاه¬هایی که دارای طرح طبقه¬بندی و ارزیابی مشاغل نیستند منظور از مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل، مزایایی است که برحسب ماهیت شغل یا محیط کار و برای ترمیم مزد در ساعات عادی کار پرداخت می¬گردد، از قبیل مزایای سختی کار،
مزایای سرپرستی، فوق¬العاده شغل و غیره.
تبصره 2:
در کارگرهایی که طرح طبقه¬بندی مشاغل به مراحل اجراء درآمده است مزد گروه و پایه، مزد مبنا را تشکیل می¬دهد.
تبصره 3:
مزایای رفاهی و انگیزه¬ای از قبیل کمک هزینه مسکن، خواروبار و کمک عائله¬مندی، پاداش افزایش تولید و سود سالانه جزو مزد ثابت و مزد مبنا محسوب نمی¬شود.
ماده 37 :
مزد باید در فواصل زمانی مرتب و در روز غیر تعطیل و ضمن ساعات کار به وجه نقد رایج کشور یا با تراضی طرفین به وسیله چک عهده بانک و با رعایت شرایط ذیل پرداخت شود:
الف- چنانچه بر اساس قرارداد یا عرف کارگاه، مبلغ مزد به صورت روزانه یا ساعتی تعیین شده باشد، پرداخت آن باید پس از محاسبه در پایان روز یا هفته یا 15 روز یک بار به نسبت ساعات کار و یا روزهای کارکرد صورت گیرد.
ب- در صورتی که بر اساس قرارداد یا عرف کارگاه، پرداخت مزد به صوحرت ماهانه باشد، این پرداخت باید در آخر ماه صورت گیرد. در این حالت محزد مذکور حقوق نامیده می¬شود.
تبصره:
در ماههای 31 روزه مزایا و حقوق باید بر اساس 31 روز محاسبه و به کارگر پرداخت شود.
ماده 38 :
برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام می¬گیرد، باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین مزیان مزد بر اساس سن، ج
نس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.
ماده 39 :
مزد و مزایای کارگرانی که به صوحرت نیمه وقت یا کمتر از ساعات قان
ونی تعیین شده و به کار اشتغال دارند، به نسبت ساعات کار انجام یافته محاسبه و پرداخت می¬شود.
ماده 40:
در مواردی که با توافق طرفین قسمتی از مزد به صوحرت غیرنقدی پرداخت می¬شود، باید ارزش نقدی تعیین شده برای این¬گونه پرداختها منصفانه و معقول باشد.
ماده 41 :
شرورای عالی کار همه ساله مؤظف است میزان حداقل مزد کارگران را برای نقاظ مختلف کشور و یا صنایع مختلف با توجه به معیارهای ذیل تعیین نماید.
1- حداقل مزد کارگران با توجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می-شود.
2- حداقل مزد بدون آنکه مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژ
گی¬های کار محول شده را مورد توجه قرارداد هدف باید به اندازه¬ای باشد تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می¬شود را تمین نماید.
تبصره:
کارفرمایان مؤظفند که در ازای انجام کار در ساعات تعیین شده قانونی به هیچ کارگری کمتر از حداقل مزد تعیین شده جدید پردخات ننمایند و در صورت تخلف، ضامن تأدیه مابه¬التفاوت مزد پرداخت شده و حداقل مزد جدید می¬باشد.
ماده 42 :
حداقل مزد موضوع ماده 41 این قانون منحصراً باید به صورت نقدی پرداخت شود. پرداختهای غیر نقدی به هر صورت که در قراردادها پیش¬بینی می¬شود، به عنوان پرداختی تلقی می¬شود که اضافه بر حداقل مزد است.
ماده 43:
کارگران کارمزد برای روزهای جمعه و تعطیلات رسمی و مرخصی، استحقاق دریافت مزد را دارند و مأخذ محاسبه میانگین کارمزد آنها در آن روزها، کارکرد آخرین ماه کار آنها است. مبلغ پرداختی در هر حال نباید کمتر از حداقل مزد قانونی باشد.
مدت
ماده 51:
ساعت کار در این قانون مدت زمانی است که کارگیر نیرو یا وقت خود را به منظور انجام کار در اختیار کارفرما قرار می¬دهد. به غیر از مواردی که در این قانون مستثنی شده است، کار کارگران در شبانه¬روز نباید از 8 ساعت تجاوز نماید.
تبصره 1:
کارفرما با توافق کارگران یا نماینده قانونی آنان می¬توان ساعت کار را در بعضی از روزهای هفته کمتر از میزان مقرر و در دیگر روزها اضافه بر این میزان تعیین کند، به شرط آنکه مجموعه ساعات کار هر هفته از 44 ساعت تجاوز نکند.
ماده 52 :
در کارهای سخت و زیان¬آور و زیرزمینی، ساعات کار نباید از 6 ساعت در روز و 36 ساعت در هفته تجاوز نماید.
تبصره:
کارهای سخت و زیان¬آور زیرزمینی به موجب آئین-نامه¬ای خواهد بود که توسط شوحرای عالی حفاظت فنی و بهداشت کار و شورای عالی کار تهیه و به تصویب وزرای کار امور اجتماعی و بهداشت، درمان و آزموش پزشکی خواهد رسید.
درآمد حقوق (ماده 82 قانون مالیات¬های مستقیم):
درآمدی که شخص حقیقی در خدمت شخص دیگری اعم از حقیقی یا حقوقی در قبال تسلیم نیروی کار خود بابت اشتغال در ایران برحسب مدت یا کار انجام یافته به طور نقد یا غیرنقد تحصیل می¬کند مشمول مالیات درآمد حقوق است.
درآمد مشمول مالیات حقوق ماده 83 قانون مالیات-های مستقیم عبارت است از:
حقوق (مقری یا مزد یا حقوق اصلی) و مزایای مربوط به شغل اعم از مستمر یا غیرمستمل قبل وضع کسور و پس از وضع معافیت¬های مقرر در این قانون.
دستمزد تولیدی:
عبارت از وجوهی است که برای کار انجام شده تولیدی در یک مدت معین پرداخت و یا تعهد می¬گردد. بنابراین، کمیت و کیفیت نیروی کار و هزینه¬های مربوط به آن از موضوعاتی است که همواره باید کنترل و بررسی شود تا با پرداخت حقوق و دستمحزد مناسب، کیفیت نیروی کار حفظ می¬شود. منترل حقوق و دستمزد به لحاظ ارتباط و تأثیری است که این هزینه¬ها با تولحید و بهای تمام شده هر واحد محصول دارند کاهش و یا تثبیت بهای تمام ش
ده، از یک طرف با تشویق و ترغیب کارگران به تولید بیشتر و از طرف دیگر، با سرپرستی و کنترل مداوم آنان امکان¬پذیر است. همچنین با کنترل هزینه¬های دستمزد و اطلاع از جزئیات آن امکان افزایش تولید و کاهش زمان استاندارد انجام کار فراهم می¬گردد.
دستمزد مستقیم:
عبارتند از هزینه کار انجام شده¬ای که مستقیماً به جهت ساخت محصول پرداخت و یا تعهد می¬گردد.
دستمزد غیر مستقیم:
عبارتنداز هزینه نیروی کار انجام شده که متوسط در ساخت محصول صرف نشده است.
زمان عادی کار انجام شده:
عبارت است از مدت زمانی که طبق روال عادی برای انجام کار لازم است.
زمان استاندارد انجام کار:
عبارت است از میزان کار مورد انتظار از هر کارگر در زمان معین. زمان استاندارد از طریق زمان¬سنجی حرکات لازم برای تولید و با در نظر گرفتن اوقات استراحت، توقف و تأخیرات احتمالی به دست می¬آید.
دوایر کنترل¬کننده حقوق و دستمزد:
واحدهای تولیدی، به منظور کنترل حقوق و دستمزد از دوایری نظیر کارگزینی، برنامه¬ریزی تولیدی، زمان-سنجی، ثبت قاوات کار، دایره حقوقی و دستمزد و دایره حسابداری بهای تمام شده استفاده می¬کنند. این دوایر اطلاعات لازم را جمع¬آوری، ثبت، نگهداری، و به مدیریت واحدهای دیگر گزارش می¬نمایند. وجود تمحام یا بعضی از دوایر کنترل¬کننده فوق، به وسعت عملیات تولید و تعد اد کارکنان بستگی دارد.
دایره کارگزینی:
وظیفه عمده این دایره تهیه و تدوین، و یا اصلاح دستورالعمل¬ها، آئین¬نامه¬های استخدامی و فرم¬های پسرنلی می¬باشد. به گونه¬ای که با قانون کار و مقررات بیمه تأمین اجتماعی منطبق باشد. از وظایف دیگر این دایره، امور مربوط به استخدام، آموزش، ترفیعا
ت، مرخصی¬ها، نقلر و انتقالات، اجرای طرح طبقه¬بندی مشاغل و تعیین شرح وظایف و برقراری ارتباط با سازمانها و اتحادیه¬های کارگری می¬باشد.
توضیح 1 :
کارفرما مکلف است هر شش ماه یک دست لباس کار مناسب با کار ت
هیه و در اختیار کارگر قرار دهد.
توضیح 2:
حق بیمه و مالیات، حق آموزش فنی و حرفه¬ای و ; در این لیست منظور نشده است./. 22/12 حداقل دستمزد روزانه 18930 ریال
دایره زمان¬سنجی:
وظایف این دایره بررسی و محاسبه زمان استاندارد برای ساخت یک واحد محصول است. زمان استاندارد انجام کار را با توجه به امکانات و شرایط فیزیکی تعیین می¬کنند بدین ترتیب که ابتدا زمان هر حرکت را با بررسی حرکات لازم برای تولید اندازه می-گیرند و سپس با جمع مدت حرکات، زمان استاندارد را برای ساخت یک واحد محصول در دوایری نظیر برنامه¬ریزی تولید، حسابداری حقوق و دستمزد و حسابداری بهای تمام شده به دلایل مختلف کاربرد دارد.
دایره ثبت اوقات کار:
وظیفه این دایره گردآوری اطلاعات مربوط به اوقات کار انجام شده در مو
رد هر یک از سفارشات، مراحل تولید و یا محصولات می¬باشد. اطلاعات مربوط به اوقات کار صرف شده، با استفاده از دو کارت (کارت ساعت و کارت اوقات کار) مشخص
، ثبت و نگهداری می¬شود.
الف- کارت ساعت (کارت حضور و غیاب):
این کارت، حضور هر یک از کارکنان در کارخانه و ساعات شروع و خاتمه کار آنان در هر روز و یا هر نوبت کار همچنین ساعات اضافه¬کاری را نشان می¬دهد.
در مؤسسات مختلف، برای حضور و غیاب کارکنان از کارتهای متنوعی استفاده می¬شود. ثبت زمان ورود و خروج کارکنان بر روی کارتها برخی به وسیله ماشین. ساعات کارت¬زن و کامپیوتر و برخی با دست انجام می-گیرد.
ب- کارت اوقات کار:
این کارت نشان¬دهنده اوقاتی است که کارگر برای ساخت و تکمیل هر سفارش صرف کرده است به عبارت دیگر، این کار حاوی اطلاعاتی در مورد نوع کار انجام شده می¬باشد. تکمیل کارتهای ثبت اوقات کار، به عوامل متعددی و نوع عملیات بستگی دارد. در مؤسساتی که تولید به صورت سفارش انجام می¬شود، کارت اوقات کار، در محاسبه و پرداخت نهائی دستمزد کارکنان از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است ولی در مؤسساتی که تولید به صورت سفارش انجام نمی¬شود، معمولاً به کارت اوقات کار نیازی نیست. اگر هر کارگری روی سفارشات متعددی کار کند باید شروع و پایان کار را بر روی هر سفارش به سرپرست اطلاع دهد که در این صورت کارتها به وسیله سرپرست تکمیل می¬گردد. کارتهای ثبت اوقات کار ابزار مناسبی برای محاسبه و پرداخت پاداش کارگران بر اساس طرحهای تشویقی است.
دایره حسابداری حقوق و دستمزد:
وظایف این دایره، تهیه و تنظیم لیست حقوق و دستمزد و تعیین مبلغ ناخالص و خالص حقوق و دستمزد است. همچنین این دایره بر مبنای اطلاعاتی که از دوایر دیگر دریافت شده است وظیفه طبقه¬بندی لیست حقوق و دستمزد را بر حسب نوع کار، دوایر و مراحل تولید بر عهده دارد. مدارک حقوق و دستمزد هر یک از کارکنان در این دایره نگهداری می¬شود. طبقه¬بندی هزینه حقوق و دستمزد، با استفاده از کارتهای اوقات کار به منظور
تفکیک و تخصیص هزینه حقوق و دستمزد مستقیم هر یک از سفارشات، دوایر و مراحل مختلف تولید و دستمزد غیرمستقیم در گروه هزینه¬های سربار انجام می¬شود.
اطلاعات لازم برای محاسبه حقوق و دستمزد:
برای محاسبه هزینه حقوق و دستمزد، باید اطلاعات و عوامل لیست حقوق و دستمزد را شناخت و علاوه بر آن از قوانین و مقررات مربوط (قانون کار و بیمه¬های اجتماعی مالیات و ;) اطلاعات کافی داشت برخی اطلاعات مربوط به دستمزد، شامل: مدت کار، حقوق پایه، اضافه¬کاری، حق نوبت کاری، مرخصی
استحقاقی، پاداش، کارآموزی، اوقات تلف شده، طرحهای تشویقی، حتی بیمه¬های اجتماعی سهم کارفرما، بیمه عمر، بیمه حوادث ناشی از کار و هزینه¬های رفاهی کارگران می¬باشد که شرح مختصری در مورد بعضی از آنها داده می¬شود.
حقوق پایه:
حقوقی است که با رعایت قانون کار (برای کارگران رسمی) و یا به وسیله عقد قراردادی که مقادیر قانون کار نباشد (برای کارگران قراردادی)، برای انجام یک ساعت کار و یا تولید یک واحد محصول تعیین و به ص
ورت ساعتی، روزانه، هفتگی و معمولاً ماهانه پرداخت می¬شود در صورتی که مزد کارگر بر اساس تعداد تولحید و بدون توجه به ساعات کار کرد (پارچه کاری) محاسبه و پرداخت شود، اصطلاحاً آن را کارمزد گویند.
توجه: دستمزد روزانه کارگر نباید از حداقل دستمزد تعیین شده در قانون کار کمتر باشد.
ساعات کار عادی:
مطابق ماده 51 قانون کار ساعت کار عادی، مدت زمانی است که کارگز، نیرو یا وقت خود را به منظور انجام کار در اختیار کارفرما قرار دهد. به غیر از مواردی که در این قانون مستثنی شده است. ساعات عادی کارگران در شبانه¬روز، نباید از 8 ساعت تجاوز نماید. به موجب تبصره 1 ماده 51 قانون کار، کارفرما با توافق کارگران نماینده یا نمایندگان قانونی آنان می¬توانند ساعات کار را در بعضی از روزهای هفته کمتر از میزان مقرر و در دیگر روزها اضافه بر این میزان تعیین کند به شرط آنکه مجموع ساعات کار هر هفته از 44 ساعت تجاوز نکند.
ساعات کار اضافی (اضافه¬کاری):
مطابق قانون کار: اضافه کار باید تابع شرایط زیر باشد:
الف- موافقت کارگر
ب- پرداخت 40 % اضافه بر مزد هر ساعت کار عادی
پ – ساعات کار اضافی نباید از 4 ساعت در روز تجاوز نماید، مگر در موارد خاص با توافق طرفین.
ت – روز جمعه، روز تعطیل هفتگی کارگران با استفاده از مرد می¬باشد. کارگرانی که به هر عنوان کار کنند در مقابل عدم استفاده از تعطیل روز جمعه 40 % اضافه بر مزد دریافت خواهند کرد مطابق قانون کار از 6 بامداد تا
ساعت 22، کار روز و از ساعت 22 تا 6 بامداد روز بعد کار شب محسوب می¬شود. اگر قسمتی از کار در روز و قسمتی در شب انجام شود 35 % مزد، اضافه بر مزد ساعت کار عادی تعلق می-گیرد. مشروط بر این که کارارهای خطرناک و سخت و زیان¬آور انجام می¬دهند ممنوع است. به قسمتی از دستمزد ساعات اضافه¬کاری که علاوه بر نرخ ساعات عادی به کارگران پرداخت می¬شود، فوق¬العاده اضافه-کاری می¬گویند.
مثال: در صورتی که نرخ دستمزد روزانه عادی یک کارگر 2580 ریال در ساعت باشد برای یک ساعت اضافه¬کاری به او مبلغ
1032 ریال علاوه بر دستمزد عادی پرداخت می¬شود.
فوق¬العاده اضافه کاری 10321 = 40 % × 2580
دستمزد یک ساعت اضافه¬کاری 3612 = 1032 + 2580
نوبت کاری:
در بسیاری از واحدهای تولیدی، به دلایل مختلف، کارگران به صورت نوبتی کار می¬کنند. مطابق ماده 55 قانون کار، کار نوبتی عبارت از کاری که در طوی ماه گردش دارد به نحوی که نوبت¬های آن در صبح یا عصر یا ضب واقع شود به کارگری که در طول ماه به طور نوبتی کار می¬کند و اگر نوحبت کارش در صبح و عصر واقع شود 10 % و چنانکه نوبت کار او در صبح و عصر و شب قرار گیرد 15 % و در صورتی که نوبت کار در صبح و شب و یا عصر و شب باشد 5/22 % علاوه بر دستمزد عادی به عنوان فوق¬العاده نوبت کاری پرداخت خواهد شد. ساعات نوبت کاری ممکن است از 8 ساعت در شبانه¬روز و 44 ساعت در هفته تجاوز نم
اید لیکن جمع ساعات کار در 4 هفته متوالی نباید از 176 ساعت بیشتر باشد.
حقوق و مزایای مستمر نقدی شغلی:
مجموعه پرداختهای ماهانه و یا سالانه که معمولاً در لیست حقوق و مزایا ثبت و یا پرداخت می¬گردد شامل:
1- حقوق ثابت
2- مزایای مستمر شغلی
3- حق مقام
4- حق اولاد
5- حق مسکن
6- حق ایاب و ذهاب
7- امر معاش
8- فوق¬العاده¬های بدی آب و هوا، محرومیت از تسهیلات زندگی، محل خدمت، اشتغال خارج از مرکز، سختی شرایط محیط کار، نوبت¬کاری، کشیک، جذب، مزایای ارزش اشتغال مأموران خارج از کشور، مرزی
9- فوق¬العاده کسر صندوق
10- فوق¬العاده تضمین صاحب جمعان و سایر مزایا که طبق مقررات استخدامی کارفرما تحت عناوینی غیر از موارد فوق همراه با حقوق و مزایای نقدی ماهانه به طور مستمر به اشخاص حقوق بگیر پرداخت یا تخصیص داده می¬شود.
مزایای مستمر غیرنقدی:
الف- استفاده از مسکن واگذاری از طرف کارفرما (با اثاثیه یا بدون اثاثیه) به استناد تبصره ذیل ماده 83 قانون مالیاتهای مستقیم مبنای درآمدهای غیرنقدی مسکن با اثاثیه معادل 25% و بدون اثاثیه 20% حقوق و مزایای مستمر نقدی (به استناد مزایای نقدی معاف موضوع ماده 91 قانون مالیات¬ها) در ماه پس از وضع وجوهی که از این بابت از حقوق کارمندان کسر می¬گردد.
ب- استفاده از اتومبیل اختصاصی واگذاری از طرف کارفرما به راننده یا بدون راننده که اتومبیل اختصاصی با رانتنده معادل 10% و بدون راننده 5% حقوق مزایای مستمر نقدی (به استثنای مزایی نقدی معاف موضوع ماده 91 قانون مالیات¬ها) در ماه پس از وضع وجوهی که از این بابت از حقوق کارمند کسر می¬شود.
ج- سایر مزایای غیرنقدی مستمر (معادل تمام شده برای پرداخت کننده حقوق) از قبیل خوار و بار و بقیه.
مزایای غیرمستمر:
به استناد قالنون مالیاتها و قانون کار عبارتنداز: اضافه¬کار، فوق¬العاده مأموریت، هزینه سفر، پاداش انجام کار، عیدی و پاداش آخر سال، وجوه پرداختی بابت لباس کار، و یا در اختیار گذاردن آن، پرداختهایی بابت هزینه درمان و معالجه
کارکنان، بازخرید، مرخصی، پاداش بهره¬وری و سایر مزایای غیر مستمر که طبق مقررات استخدامی یا قانون کار از طرف کارفرما به کارکنان پرداخت و یا در اختیار آنان قرار داده می¬شود.
تذکر:
به استناد ماده 82 قانون مالیاتها برای محاسبه درآمد مشمول مالیات باید درآمدهای غیرنقدی به معادل نقدی آن تقویم و سپس به درآمدهای نقدی اضافه گردد تا درآمد مشمول مالیات حقوق مشخص گردد.
مالیات
(قوانین و محاسبات حقوق و دستمزد)
مالیات چیست؟
مالیات در واقع انتقال بخشی از درآمدهای جامعه به دولت و یا بخشی از سود فعالیتهای اقتصادی است که نصیب دولت می¬گردد زیرا ابزار و امکانات دست-یابی به این درآمد و سودها را فراهم ساخته است. در واقع اجرای عادلانه قانون مالیاتها دولت آحاد مردم را به یک نوع پس¬انداز اجباری صوق می¬دهد. امروزه در کلی¬ترین تعریف مالیات یک نوع هزینه اجتماعی به شمار می¬رود که افراد جامعه به تناسب استفاده از این هزینه اجتماعی
باید تقبل پرداخت آن را نمایند.
بر اساس قوانین مالیاتی کشور انواع مالیات¬ها به شرح ذیل می¬باشد:
1- مالیات¬های مستقیم که به طور مستقیم از دارایی و درآمد افراد وصول و شامل مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد می¬باشد.
الف- مالیات بر دارایی
1- الف) مالیات سالانه املاک
2- الف) مالیات مستغلات مسکونی خالی
3- الف) مالیات بر اراضی بایر
4- الف) مالیات بر ارث
5- الف) حق تمبر
ب- مالیات بر درآمد
1- ب) مالیان بر درآمد املگاک
2- ب) مالیات بر درآمد کشاورزی
3- ب) مالیات بر درآمد حقوق
4- ب) مالیات بر درآمد مشاغل
5- ب) مالیات بر درآدم اشخاص حقوقی
6- ب) مالیات بر درآمد اتفاقی
7- ب) مالیات بر جمع درآمد ناشی از منابع مختلف
2- مالیاتهای غیرمستقیم که بر قیمت کالاها و خدمات اضافه شده و به مصرف کننده- تحمیل می¬گردد بر دو نوع می¬باشد:
1-2- مالیات بر واردات
2-2- مالیات بر مصرف و فروش
1-2- مالیات بر واردات شامل موارد ذیل می¬باشد:
1-1-2- حقوق گمرکی
2-1-2- سود بازرگانی
3-1-2- 30% اتومبیل¬های وارداتی
4-1-2- 15% حق ثبت
2-2- مالیات بر مصرف و فروش شامل موارد ذیل می-باشد:
1-2-2- مالیات بر فرآورده¬های نفتی
2-2-2- مالیات تولد الکل طبی و صنعتی
3-2-2- مالیات نوشابه¬های غیر الکلی
4-2-2- مالیات بر فروش سیگار
5-2-2- مالیات اتومبیل
6-2-2- 15% اتومبیل¬های داخلی
7-2-2- مالیات نقل و انتقال اتومبیل
8-2-2- مالیات حق اشترکاک تلفن¬های خودکار و خدمات مخا
براتی بین¬المللی
9-2-2- مالیات نوار ضبط و صوت و تصویر
10-2-2- مالیات فروش خاویار
دانلود مقاله شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع در بین دانش آموزان دوره ابتدایی و راهنمایی word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع در بین دانش آموزان دوره ابتدایی و راهنمایی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع در بین دانش آموزان دوره ابتدایی و راهنمایی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع در بین دانش آموزان دوره ابتدایی و راهنمایی
چکیده :
• رفتار نابهنجار چیست؟
• بر اساس چه ملاکهایی رفتار نابهنجار را از رفتار بهنجار تمیز میدهیم؟
• مرز بین بهنجاری و نابهنجاری کجاست؟
عوامل متعددی بر این نکته اشاره دارند که امروزه ، فشار زندگی بیش از قرن گذشته است. مصرف زیاد داروهای آرامبخش ، قرصهای خواب آور ، سو مصرف مواد و جنایات خشونتبار ، انواع شیوههای درمانی علمی و غیرعلمی و … ، اما اکثر مردم به اختلالات روانی دچار نمیشوند. آنها به نحوی با مشکلات خود کنار میآیند و به فعالیت خود ادامه میدهند.
در عین حال افرادی وجود دارند که در برابر مشکلات تسلیم شدهاند و دیگر نمیتوانند شخصا از عهده کارها برآیند و نیز افرادی وجود دارند که سبک زندگی آنها را بر مدار خودویرانگری (Self-Destruction) میچرخد. این افراد و رفتارشان به عنوان نابهنجار (Abnormal) نامگذاری شده و از افراد و رفتار بهنجار جدا شده است. اما تعیین مرز مشخص بین بهنجار و نابهنجار با وجود ملاکهای متعددی که وجود دارد، کار آسانی نیست.
واژه «نابهنجار» اصولا به معنی «دور بودن از طبیعی» است. بنابراین انحراف از بعضی معیارها را شامل میشود. درباره اختلالهای جسمی میتوان با استمداد از علم پزشکی و ابزارهای پیشرفته و فنون دقیق مرز مشخصی بین بهنجاری و نابهنجاری ترسیم نمود، ولی در حوزه اختلالهای روانی به دلیل نبودن ابزارها و فنون تشخیصی پیشرفته و دقیق و نسبی بودن ملاکها و عدم عینیت کافی ، تعیین مرز دقیق بین آنها دشوار و گاه غیرممکن است.
در واقع ، در حوزه روان شناسی مرضی «انحراف از یک هنجار» در تعریف یک ملاک و معیار ممکن است به اندازهای ناچیز جلوهگر شود که موجب هیچ نوع نگرانی نشود و همین انحراف در تعریف ملاک دیگری ممکن است به اندازهای قابل توجه باشد که درباره ماهیت نابهنجار (مرضی) آن تردیدی باقی نماند.
مقدمه :
شناخت مشکلات و ناهنجاری های رفتاری از رشته هایی است که اهمیت آن از نیمه دوم قرن حاضر شروع می شود ، ولی با این وجود این موضوع همیشه در طول تاریخ روان شناسی و روان پزشکی مورد بررسی بوده و به طور مستمر ادامه داشته است . اما در سال های اخیر این موضوع اهمیت خود را بیش تر روی تحقیقات ، طبقه بندی ، شناخت و علل ملاک های تشخیص بنا نهاده است و کاربرد آن را به میان خانواده و آموزش و بالاخره راه های درمانی برده است .
واژه های نابهنجاری رفتاری ، مشکل رفتاری ، اختلال رفتاری ، غیر عادی و ; جهت اصطلاح ناهنجاری های رفتاری ، یا مشکل رفتاری در کتاب های متعدد روان شناسی و در طبقه بندی های بین الملل به کار گرفته شده است که هر کدام بر یک ویژگی یا بخشی از مشکلات با واژه های مختلف اشاره کرده اند . ولی همه آنها اتفاق نظر در یک تعریف مشترک نداشته اند . دلیل آن قابل توجیه است زیرا شناخت تفاوت بین مرز یک رفتار مطلوب و مناسب با رفتار نامناسب ، مشکل است و از طرفی چه مجموعه ای از ویژگی های رفتاری با توجه به فرهنگ ها و جوامع مختلف می تواند نشانه اختلال یا مشکل رفتاری باشد .
اصطلاح بهنجار در زبان انگلیسى به شکل صحیح و موجهى حداقل در 4 معنا به کار برده مى شود که عبارتند از : هنجار ارزشى، هنجار آمارى، هنجار فردى و هنجار نمونه شناختى. در هنجار ارزشى یک حال ایده آلى به عنوان بهنجار تلقى شود. بنابراین مثلاً در جمله «داشتن دندان هاى بى نقص بهنجار است» اصطلاح بهنجار در یک معناى ارزشى استعمال شده و نمایانگر یک حالت ایده آلى است چرا که در عمل، اغلب مردم حداقل تا حدودى واجد عیوبى در دندان هاى خود بوده و هستند. هنجار آمارى که هنجار توجیهى در حوزه علوم است نابهنجارى را به عنوان حد دور افتادن از طیف میانگین بر مى شمارد. مثلاً اگر متوسط معمول قد مردان 170 سانتى متر باشد طول قدهاى 150 سانتى متر و 190 سانتى متر هر دو از لحاظ هنجار آمارى، نابهنجار تلقى خواهند شد.
هنجار فردى به سطح مستمرى از عملکرد اشاره دارد که فرد در خلال زمان در آن سطح عمل مى کرده است. پس از یک ضربه مغزى، شخص ممکن است کاهشى در سطح هوشى را تجربه نماید که اگر چه قطعاً پسرفتى نسبت به وضعیت پیشین است اما ممکن است همچنان براساس هنجار آمارى نابهنجارى محسوب نگردد (به عنوان مثال کاهشى در ضریب هوشى از125 به 105) . هنجار نمونه شناختى و به عبارت دقیق تر نابهنجارى نمونه شناختى اصطلاح لازمى است براى توصیف شرایطى که اگر چه فرد براساس ملاک هاى بالا بهنجار تلقى شود، اما با وجود بر این ممکن است نابهنجار و شاید حتى بیمار باشد. مثالى که موبرى و همکارانش براى این مورد ذکر مى کنند بیمارى عفونى پینتا (Pinta) است. لکه لکه شدن پوست، ناشى از این بیمارى توسط اعضا قبیله اى در آمریکاى جنوبى به عنوان ملاک ارزش براى شخص مبتلا محسوب مى شود! تا حدى که غیرمبتلایان از قبیله رانده مى شوند . بنابراین مبتلا بودن به بیمارى براساس ملاک آمارى یا فردى بهنجار است در حالى که در واقع آسیب شناختى است.
هر یک از ملاک هاى فوق در تمایز قائل شدن بین بهنجار و نابهنجار واجد نقاط قوت و در عین حال محدودیت هاى خاص خود هستند و کماکان مرزهاى بهنجارى و نابهنجارى در موارد قابل توجهى مه آلود است.در مورد بر چسب هاى تشخیص چه مى توان گفت؟شخصى که در یک بیمارستان روانى مورد بررسى و معاینه قرار مى گیرد ممکن است بر چسبى مبنى بر بیمارى و اختلال خاصى براى وى مطرح شود. اگر چه در اغلب موارد لازم است تا جهت اقدامات بعدى به این تشخیص اعتماد کرد. با وجود بر این توجه به نکاتى در این خصوص ضرورى است:
نخست آن که، اگر چه تشخیص از سوى یک متخصص مطرح شده است، اشخاص توسط افراد غیرحرفه اى _ والدین ، مسئولان مدرسه، پلیس، همسایه ها یا خود بیماران _ به کلینیک آورده مى شوند، افرادى که آموزش حرفه اى ندیده اند تا حد زیادى در میزان تحملشان در برابر رفتارهاى نابهنجار یا انحرافى متفاوت هستند، بدین معنا که ممکن است فردى حتى با رفتارهاى نامتناسب فراوان به دلیل تحمل و چشم پوشى و یا بى توجهى اطرافیان به کلینیک معرفى نشود در حالى که فرد
دیگرى با حد بسیار کمترى از این علایم به دلیل حساسیت اطرافیان جهت بررسى به متخصص ارجاع شود. بنابراین مراجعه به کلینیک لزوماً به معناى نابهنجارى نیست همان گونه که افرادى که به کلینیک مراجعه نکرده اند، الزاماً فاقد رفتارهاى نابهنجار نیستند.دوم آن که تشخیص هاى روانپزشکى ممکن است در مواردى از یک متخصصن تا متخصص دیگر متفاوت باشد
دروغ گفتن کودکان
یکی از صفات پسندیده ی هماهنگ با سرشت آدمیان “راستگویی” است. هر انسانی بالقوه مایل است راست بگوید و همچنین سخنانی را که از دیگران می شنود راست تلقی کند.
دروغ گفتن ، انحراف از صراط مستقیم و فطرت انسانی و مخالف وجدان اخلاقی است. بدبختانه این مرض خطرناک ، مخصوص بزرگسالان نیست، بچه های کوچک نیز به این ناهنجاری دچار می شوند و از کودکی به دروغگویی عادت می کنند و گاهی چنان به این عادت ناپسند انس می گیرند که از دروغ گفتن لذت می برند و از این که دیگران را با گفته های نادرست و غیر واقعی خود جذب کنند، مسرور می شوند . پدران و مادران و مربیان عزیز باید بدانند که دروغگویی ناخوشی خطرناکی است که ممکن است از دوران کودکی بروز کند و فرد تا پایان عمر به آن مبتلا باشد.
بدبختانه بعضی از خانواده ها این ناراحتی را کوچک و ناچیز تلقی کرده و اساساً در فکر پیشگیری یا درمان آن نیستند . اگر فرزند آنها تب ، یا عطسه بی موقعی کند، سخت ناراحت می شوند و فوراً برای درمان او اقدام می کنند ولی به دروغ گفتن فرزند خویش چندان اهمیت نمی دهند.
برای این که بتوانیم کودکان را با فطرت راستی پرورش دهیم بعضی از علل دروغگویی اطفال را که ناشی از روش های ناپسند مربیان است ، بیان می کنیم :
علل دروغگویی و راه جلوگیری از آن
1- یکی از علل دروغگویی فرزندان ، تحمیل تکالیف سنگین به آنها و داشتن توقع بیش از طاقت کودکان است که آنان را به راه دروغگویی می کشاند و این عادت ناپسند را در آنان ایجاد می کند. رسول اکرم (ص) در این باره می فرمایند:
اگر آنچه که کودک در قوه و قدرت داشته و انجام داده است، از او قبول کنید و آنچه را که انجام آن برای او سنگین و طاقت فرساست از او نخواهید، فرزند دروغگو و بدبین بار نمی آید .
بنابراین لازم است پدر و مادر و مربیان در مقام کارها ، قدرت و نیروی عادت کودکان را در نظر بگیرند و چیزی که مطابق طاقت و توان آنهاست ، بر آنها تحمیل نکنند. چون کودک از رنجش مربی و این که مربی ، او را تنبل و نالایق بشناسد ، واهمه دارد . لذا وقتی از انجام کار فوق طاقت خود عاجز ماند، ناچار برای حفظ شخصیت خویش به دروغ پناه می برد و در اثر تکرار، دروغگو می شود.
2- یکی دیگر از عوامل روانی که باعث دروغ گفتن کودک می شود ، احساس تحقیر است . کودکی که مورد تحقیر و اهانت واقع شده و به شخصیتش ضربه وارد آمده است ، تلاش می کند تا از هر راهی که می تواند ، خود را نشان بدهد؛ کاری کند که اعضای خانواده و احیاناً کسان دیگر، به وی توجه کنند و او را به حساب بیاورند. بنابراین از فرصت های گوناگون استفاده می کند تا منظور خود را عملی سازد. یکی از کارهای خطرناکی که این قبیل کودکان به آن دست می زنند، دروغگویی است . کودکی که در خانواده عملاً مورد تحقیر و بی اعتنایی بوده و روزگار خود را با محرومیت گذرانده است ، بزرگترین لذتش خودنمایی و جلب توجه دیگران است . او با راستگویی و بیان حقایق واقعی هرگز قادر نیست افکار دیگران را متوجه خود کرده و اعضای خانواده را به خویش جلب کند. ناچار دروغ می گوید و گاهی دروغ های بزرگ و وحشت زا و هیجان آورمی گوید ، دروغی که تا چند دقیقه همه را متوجه او کرده و خانواده را به جوش و خروش وا می دارد. مثلاً ، با وحشت و اضطراب ساختگی می دود و فریاد می زند : ” مغازه آتش گرفت ” یا خواهرم رفت زیر ماشین ! ” .
موقعی که افراد خانواده با نگرانی و وحشت می دوند که خود را به محل حادثه برسانند، کودک دروغگو لذت می برد و شادمان می شود ، لذت می برد از این که آن صحنه را به وجود آورده و منشاء این همه هیجان و جنبش شده و اعضای خانواده را مسخره کرده و اهانت های گذشته آنان را تلافی کرده است .
مسلماً روش نادرست والدین ومربیان ، کودک را به دروغگویی وا می دارد ؛ بنابراین کسانی که می خواهند فرزندان خود را به نیکی پرورش دهند و آنان را راستگو تربیت کنند، باید از اول به طرزی صحیح وعاقلانه به شخصیت آنان احترام بگذارند و از تحقیر و اهانت آنها که منشاء انحراف و طغیان است بپرهیزند.
3- یکی دیگر از علل دروغگویی اطفال ، ترس از مجازات است . مثلاً موقعی که به کودک بگویند: شیشه اتاق را تو شکسته ای؟ اگر کودک بداند که اعتراف او مجازات سختی را به دنبال خواهد داشت غریزه ی حفظ خود ، او را وا می دارد که به دروغ بگوید: ” من نشکسته ام ” . کودک چون خود را در مقابل تنبیه طاقت فرسای والدین ناتوان می بیند، برای حفظ خود چاره ای ندارد جز آنکه به دروغ پناه ببرد و گناه خود را انکار کند. بدیهی است هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود.
درمان این قبیل دروغگویی ها ملایمت و مهربانی والدین در تربیت فرزندان است. اگر والدین فرزندان خود را با اصول مهر و مؤدت پرورش دهند، اگر خانواده کانون عطوفت و رأفت باشد، اگر والدین انصاف داشته باشند و به وظایف خود در مورد فرزندان توجه کنند، بچه ها در برابر تخلفات خود دروغ نمی گویند.
یکی از مهمترین عوامل پرورش راستگویی در کودکان ، محیط خانواده است جایی که پدران ومادران راستگو هستند و پیرامون دروغ و خلاف حقیقت نمی گردند، کودک طبعاً به راه درستی می رود و راستگو بارمی آید. برعکس ،جایی که پدران و مادران خود دروغ می گویند و به این خوی ناپسند عادت دارند، قطعاً کودک نیز دروغگو می شود. در چنین خانواده ای ایجاد شرایط روانی برای جلوگیری از دروغگویی بی اثر است . محیط زندگی مهمترین و بزرگترین عامل سازنده شخصیت کودک است و با هیچ یک از عوامل روانی قابل مقایسه نیست . کودک بدون توجه و اراده ، با محیطی که در آن زندگی می کند منطبق می شود و آنچه می بیند و می شنود ، در فکر او نقش می بندد.
وقتی مرد یا زن بدون عنوان پدری یا مادری دروغ می گوید ، مرتکب یک گناه کبیره شده و استحقاق یک کیفر دارد ولی وقتی آن مرد و زن ، پدر و مادر باشند و در محیط خانواده در مقابل گوش های حساس و چشم های کنجکاو فرزندان خود دروغ بگویند، علاوه بر گناه دروغ ، گناه دیگری مرتکب شده و آن گناه ، پرورش دروغگوست که قطعاً به مراتب بزرگتر است.
پرخاشگری
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید1 و لورنز2 معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال 1381-ص 191).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عدهای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمیتواند داشته باشد ارائه دادهاند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
1: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. 2: وجود کرومزوم اضافی را نمیتوان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالتهای پرخاشگرانه را به وجود میآورند باشند حال میتوان عدهای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. 3: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه میشود که
او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمهای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در
عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپختهاست، نمیداندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال 73 ص 42و43). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفتهاست. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانهاست از خود دفاع میکند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال 73 ص48)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال 1376 ص 83و 84) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-1939) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود(ریتا ولکسی نلسون، سال 1369 ص 522- 527)
اضطراب امتحان
اضطراب یکی از شایعترین حالات روحی است که تقریباً در همهی انسانها در طول زندگی و به درجات مختلف بروز میکند. اضطراب امتحان نیز معمولاً با نزدیک شدن امتحانات در فرد نمایان میشود، به طوری که هر کسی در طول زندگی خود حداقل یک بار این احساس را تجربه کرده است. انسان دوست دارد هنگام ارزیابی و نقادی رفتارهایش بوسیله ی دیگران حداکثر امتیاز ممکن را کسب نماید. به همین دلیل هر زمان که در موقعیت امتحان یا آزمونی قرار میگیرد دچار اضطراب میشود،هر چند موضوع امتحان را بارها و بارها تمرین کرده باشد.
دانشآموزی که درسش را خوانده و یا فردی که برای استخدام باید در مصاحبه شرکت کند، گر چه میداند از او سوالات معمولی پرسیده خواهد شد اما با نزدیکتر شدن زمان امتحان مضطربتر میشود. وجود اندکی اضطراب در انسان هم طبیعی و هم لازم است، ولی اگر از حد بگذرد برای او مشکلساز خواهد بود؛ به طوری که با داشتن اطلاعات و مهارت کافی قادر نخواهد بود امتیاز لازم را کسب کند.
اضطراب امتحان نوعی خود مشغولی ذهنی است که با خود پنداره ی ضعیف و تردید فرد دربارهی تواناییهای خود مشخص میشود و غالباً با شناخت منفی، عدم تمرکز حواس، واکنشهای جسمانی نامطلوب و افت تحصیلی همراه است.
علتهای اضطراب امتحان:
عوامل زیر باعث اضطراب امتحان در فرد میباشد.
1- سختگیریهای بیش از حد
زمانی که والدین با نزدیک شدن زمان امتحان، فشار مضاعفی برای آماده شدن و گرفتن نمره (معمولاً بیست) در مورد فرزند خود به کار میبرند و یا پی در پی دربارهی امتحان به او هشدار میدهند.
2- ترس و تهدید
وقتی اطرافیان و مخصوصاً والدین، شرایط ویژه و سخت در ایام امتحان برقرار میکنند و فرزند خود را از گرفتن نمره ی کم یا عدم قبول شدن میترسانند و تهدید میکنند.
3- عدم آمادگی
هنگامی که فرد به علت نداشتن برنامهریزی درسی و مطالعه ی صحیح آمادگی لازم را برای امتحان کسب نکرده باشد.
4- رقابت
زمانی است که دانشآموزان در مدرسه و یا فرزندان در خانه برای برتری یافتن بر یکدیگر به رقابت بپردازند.
5- والدین مضطرب
وجود اضطراب در والدین موجب انتقال آن به فرزند و تشدید اضطراب او میشود (مخصوصاً در ایام امتحان).
6- مقایسه کردن
هرگاه ناتوانیها ی فردی با تواناییهای فرد دیگری سنجیده شود و این امر با سرزنش همراه باشد، اعتماد به نفس فرد کم و بر اضطراب او افزوده میشود.
7- بیش از حد مهم جلوه دادن بعضی از درسها
وقتی اطرافیان بعضی از درسها را به هر دلیلی خیلی مهم تلقی میکنند، در فرد ترس یا نگرش منفی نسبت به آن درسها به وجود میآید.
8- پاداش نامناسب
زمانی که اطرافیان برای قبول شدن یا گرفتن نمره ی بالا (معمولاً بیست) پاداش بیش از حد در نظر میگیرند.
9- تفکر منفی
وقتی اطرافیان فردی را با القابی مانند بیاستعداد، بیعرضه و ; مورد خطاب قرار میدهند، تصویر ذهنی ناتوانی یا تفکر منفی را در فرد بوجود میآورند. این امر اضطراب امتحان را در فرد تشدید میکند.
10- بیماریها
اگر بدون توجه به بیماریهای جسمی یا روحی روانی و اقدام برای رفع آنها، فشار بیش از حدی به فرد برای درس خواندن و آماده شدن برای امتحان وارد شود، ممکن است دچار اضطراب شود.
11- عدم تمرکز
عدم دقت و تمرکز در انجام تکالیف یا درس خواندن در طول سال باعث میشود تا یادگیری سطحی باشد و در موقع امتحان یادآوری مطالب دشوار بوده و موجب اضطراب شود.
12- مقررات در جلسه ی امتحان
گاهی قوانین خشک ، رسمی و انعطاف ناپذیری که بر مبنای عدم اعتماد به دانشآموز از سوی مدرسه و عوامل اجرایی امتحانات وضع گردیده، میتواند بر شدت اضطراب بیفزاید.
13- انتظار بیش از حد از خود
گاهی اضطراب امتحان به این دلیل است که انتظارات فرد از خود، بیش از تواناییهای اوست.
افسردگی
شرح بیماری
افسردگی عبارت است از احساس غم، دلسردی، یا ناامیدی به مدت حداقل 2 هفته در اغلب روزها و اغلب ساعات روز، به علاوه علایم همراه.
علایم شایع
از دست دادن علاقه؛ بیحوصلگی و دلزدگی؛ ناتوانی از لذت بردن
احساس ناامیدی؛ بیحالی و خستگی
بیخوابی؛ خواب زیاد یا ناراحت
گوشهگیری اجتماعی؛ احساس بیارزش بودن ومورد نیاز نبودن
بیاشتهایی یا پرخوری؛ یبوست
از دست دادن میل جنسی
مشکل داشتن در تصمیمگیری؛ مشکل داشتن در تمرکز
یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص
احساس گناه شدید به خاطر وقایع بیاهمیت یا خیالی
تحریکپذیری؛ بیقراری؛ افکار خودکشی
دردهای مختلف، مثل سردرد، درد قفسه سینه بدون شواهدی از بیماری جسمی
علل
برای بیماری افسردگی واقعی هیچ علت یگانه و روشنی نمیتوان متصور بود. بعضی از عوامل زیستشناختی مثل بیماریهای جسمی، اختلالات هورمونی، یا بعضی داروها میتوانند نقش داشته باشند.
عوامل اجتماعی و روانی نیز میتوانند نقش داشته باشند.
اختلالات ارثی نیز میتوانند مؤثر باشند.
بروز این حالت ممکن است با تعداد وقایع ناراحتکننده زندگی فرد ارتباط داشته باشد.
عوامل تشدید کننده بیماری
عصبانیت یا احساس دیگری که فرو خورده شده باشد.
داشتن شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، تکاملگرا، یا شدیداً وابسته
سابقه خانوادگی افسردگی
وابستگی به الکل
شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران
مرگ یا فقدان یکی از عزیزان
از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)
تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید
انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان
وجود یک بیماری یا معلولیت عمده
گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
استفاده از بعضی از داروها مثل رزرپین، داروهای مسدودکننده بتا آدرنرژیک، یا بنزودیازپینها
محرومیت از داروها و مواد محرک مثل کوکائین ، آمفتامینها، یا کافئین
بعضی از بیماریها مثل دیابت، سرطان لوزالمعده ، و اختلالات هورمونی
پیشگیری
• تغییرات عمده زندگی را پیشبینی و آمادگی لازم برای مواجهه شدن با آنها را کسب کنید.
• حتیالامکان از عوامل خطر پرهیز کنید.
عواقب مورد انتظار
در بسیاری از موارد، بیماری خود به خود خوب میشود، اما با کمک گرفتن از پزشک میتوان مدت افسردگی را کم کرد و روشهای مقابله با افسردگی را فرا گرفت. عود افسردگی شایع است. درصد بهبودی بالا است، حتی اگر فرد به هنگام افسردگی، نسبت به بهبودی خود دید منفی داشته باشد.
عوارض احتمالی
خودکشی. علایم هشداردهنده آن عبارتند از: ـ گوشهگیری از خانواده و دوستان ـ عدم توجه به ظاهر خود ـ به زبان آوردن این که فرد میخواهد «همه چیز را تمام کند» یا اینکه «زیادی است و مزاحم دیگران.» ـ شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی (مثلاً نوشتن وصیتنامه یا توجه به یک سلاح قتاله) ـ خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت ـ عدم بهبود افسردگی
درمان
اصول کلی
در صورتی که علایم خفیف تا متوسط باشند، روشهای به عهده گرفتن مراقبت از خود را در پیش گیرید:
با دوستان و خانواده صحبت کنید.
به طور منظم ورزش کنید.
یک رژیم غذایی متعادل و کمچرب داشته باشید.
الکل مصرف نکنید؛
کارهای عادی زندگی خود را ادامه دهید.
فیلمهای خندهدار و شاد ببینید.
در صورت امکان به تعطیلات بروید.
احساسات خود را در یک دفتر خاطرات روزانه بنویسید.
سعی کنید مشکلات در روابط با دیگران را حل کنید (البته بهتر است که در این زمان تصمیمات عمده نگیرید(.
تا حدی که میتوانید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ کنید.
مسؤولیتهای خود را تا زمان بهبودی به فرد دیگری واگذار کنید.
به گروههای حمایتی در مورد افسردگی بپیوندید.
بررسی علل فرار کودکان از مدرسه
نوجوانی دوره ای است که در آن دانش آموز بیش از هر زمان دیگر نیاز به راهنمایی و مشاوره دارد. نوجوان ضمن مشورت با اولیا و مربیان، دست کم باید بداند که چگونه خود را بهتر بشناسد و از برخوردهای زیان بخش در محیط خانه و مدرسه پرهیز کند. بدیهی است که خلاقیت و ابتکار فردی معلمان و اولیای خانه، با توجه به تفاوت های فردی کودکان و نوجوانان، نقش سازنده ای در امر مشاوره خواهد داشت، حال سوالی که پیش می آید این است که فرار از مدرسه چیست؟ به دانش آموزانی که به شکل های مختلف از مدرسه فرار می کنند و با غیبت های غیرموجه و بدون اطلاع والدین و اولیای مدرسه، به مکان های موردنظر خود پناه می برند، مدرسه گریز نیز می گویند. علت گریزان بودن و فرار از مدرسه دراین دانش آموزان حضور در مکان هایی است که به نسبت به مقتضیات سنی آنها برایشان محرک های جذابتری ایجاد می کنند.
علل فرار از مدرسه
1- ضعیف بودن زمینه درسی دانش آموز نسبت به محتوای آموزشی کلاسی 2- طرفداری مدیر مدرسه از معلم در مواردی که حق با دانش آموز است و در نتیجه به وجود آمدن عقده در دانش آموز 3- عدم ثبات عاطفی در محیط خانواده و نبودن کنترل مناسب در مورد رفت و آمد های فرزندان وایجاد یاس نسبت به مطلوب بودن محیط خانه و مدرسه در دانش آموزان مدرسه گریز 4- مخاطب قرار دادن دانش آموز با القاب ناشایست و در نتیجه ایجاد زمینه تحقیر و گریز از مدرسه در آنها 5- وجود فشارهای تحصیلی آموزشی و پایین بودن توانایی های جسمی و ذهنی دانش آموزان برای آماده کردن خود در جهت اجرای برنامه های آموزشی 6- شرطی شدن دانش آموز با تجربه های ناخوشایند تحصیلی، اجتماعی و عاطفی در محیط مدرسه 7- نبود زمینه های تفریحی در محیط خانواده، مانند رفتن به پارک و سینما و انجام گردش های دسته جمعی 8- ترس از مدرسه و اولیای آن در مورد غیبت های غیرموجه گذشته و احساس عدم توانایی برای انجام تکالیف درسی و جبران عقب ماندگی تحصیلی (روان شناسی کودکان محروم از پدر، مترجم خسرو باقری، محمد عطاران(1370)).
روش های پیشگیری و درمان
1- برقراری ارتباط عاطفی بیشتر با دانش آموزان گریزان از مدرسه در جهت کسب شناخت بیشتر از مشکلات ذهنی، روانی خانوادگی و تحصیلی آنها بدون توسل بستن به توبیخ، سرزنش و تنبیه (بررسی سوابق تحصیلی، معدل و ریزنمرات سال های گذشته) 2- تهیه حداقل امکانات رفاهی لازم در مدرسه و سازمان دهی فعالیت های متنوع ورزشی، هنری و فرهنگی تا محیطی شاد و پرتلاش فراهم آید 3- گفت وگو و مشاوره با والدین اینگونه دانش آموزان در جهت بررسی و ریشه یابی علل غیبت ها و مشارکت والدین در جهت پیگیری و نظارت بیشتر بر مناسبات و ارتباطات فرزندشان با دوستان و همسالان خود 4- تغییر نگرش و برداشت نوجوان از مدرسه و ایجاد زمینه های امید، اعتماد به نفس و دلگرمی او نسبت به مدرسه از طریق انجام گفت وگو و فعالیت های مناسب (لاندین، نظریه ها و نظام های روان شناسی، ترجمه یحیی سید محمدی 1378).
اصطلاح فرار از مدرسه پس از اجباری شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن 19 متداول شد. در آن هنگام، اصطلاح مزبور احتمالا تمام اشکال غیبت بدون اجازه از مدرسه را شامل می شد و تنها در این اواخر بود که کار بررسی غیبت در اشکال گوناگون و محتمل آن به تدریج آغاز شد، این امر بدان علت است که غیبت از مدرسه نشانه ای از یک اختلال است که نمی توان آن را به صورتی که ممکن است ترس های شبانه،خیس کردن بستر یا هوس غذایی را در خانه پنهان نگهداشت و از انظار مخفی کرد. احتمال می رود که علت دیگر این باشد که جامعه به طور کلی در این مساله شریک است و نه تنها والدین نسبت به طرح مساله در جامعه حساسیت دارند بلکه قانون هم در این زمینه اقداماتی اجرا کرده که ممکن است با شکست مواجه باشند. از اینها گذشته اصطلاح هراس از مدرسه بدین علت به کار می رود که اینک به طور گسترده ای مورد پذیرش قرار گرفت است، ولی اصطلاح روگردانی از مدرسه درجه شمول بیشتری دارد زیرا تمام مواردی که دارای عوامل روانی – اجتماعی باشند را در بر می گیرد. کودکی که از مدرسه رفتن خودداری می کند به تباه کردن آینده خود پرداخته است. از تماس های خارج از خانواده پرهیز می کند و شغل او به خطر می افتد و آینده اش به نحوی رقم می خورد که می توان آن را خودکشی اجتماعی توصیف کرد. مدرسه گریز کودکی است که بدون اجازه والدینش یا اولیای مدرسه از مدرسه غایب می شود، گرچه نوع دیگری مدرسه گریز وجود دارد و آن کودکی است که والدینش او را در خانه نگاه می دارند، زیرا حضور او در خانه می تواند منشا کمک به والدین باشد، بنابراین کودک یا خانواده می توانند منشا غیبت از مدرسه باشند و به عبارتی اگر کودک بدون اطلاع پدر یا مادر از مدرسه غیبت کند این را می توان مدرسه گریزی نامید و اگر پدر و مادر آشکارا کودک را ترغیب می کنند که به مدرسه نرود آن را می توان کناره گیری از مدرسه نامید. کودکی که از مدرسه می هراسد ممکن است بخواهد که به مدرسه برود ولی در می یابد که نمی توان این کار را انجام دهد، در نتیجه این امر نشان دهنده این است که کودک از یک مساله عاطفی رنج می برد که از اضطراب شدید ناشی از ترک خانه ریشه می گیرد و او بدین علت نمی تواند به مدرسه برود که می ترسد خانه را پشت سر بگذراند.
مدرسه گریزی
اگر بررسی را با دانش آموزی آغاز کنیم که شدیدا مدرسه گریز است می توان ملاحظه کرد که هنگامی که والدین از مدرسه گریزی کودک اطلاعی ندارند، معمولا چنین پیش می آمد که کودک به همان مدتی که در خانه نبوده، در مدرسه هم غیبت داشته است. تصور والدین از اینکه کودک هر روز بعد از ظهر در موقع مناسب به خانه باز می گردد این است که او مدرسه بوده است. این نوع مدرسه گریزی غالبا یک واکنش نسبتا طبیعی نسبت به محیط هایی است که از نظر عاطفی خنثی و فاقد محرک های لازم است. به عنوان مثال عواملی که می توانند برپایه شرایط طبیعی نامطلوب به مدرسه گریزی منجر شوند و موقعیت هایی را در بر می گیرند که در آنها فشارهای آموزشی بیش از آن است که یک کودک کودن بتواند تحمل کند یا در موارد نادرتر آموزش در سطحی قرار دارد که برای یک کودک زیرک قابل اعتنا نیست یا اینکه محیط خانه از نظر نداشتن ثبات و حالت عادی غیرقابل اعتماد و بسیار ضعیف است. مدرسه گریزانی از این نوع علیه ناکامی و یاسی که در خانه یا مدرسه احساس می کنند می شورند. زیرا نیازهای یک فرد یا یک کودک نادیده گرفته شده است. گرچه مدرسه گریزها بیشتر کودکانی کودن هستند، ولی آنها معمولا تنومند و ماجراجو به نظر می رسند و خواهان تغییر مداوم هستند آنها فاقد علایق استوارند و در خردسالی از روابط گرم و صمیمی بی بهره بوده اند، خانواده آنها اغلب از هم پاشیده است و معمولا برای والدین نیرویی باقی نمی ماند که علاقه ای به رفاه کودک نشان دهند و قدرت آن را ندارند که انضباط کاملی برقرار کنند و کودکان غالبا دستخوش فقر مادی عاطفی هستند. امکان دارد نشانه ای در نظر اول روان نژادانه به نظر برسد ولی غالبا آشکار می شود که ناشی از فقدان تربیت اولیه و عدم توفیق در ایجاد عادات صحیح بوده است. خطرهایی که در این گونه مدرسه گریزی وجود دارند همان اشکال مختلف رفتار ضداجتماعی هستند که این رفتارها تقریبا به طور اجتناب ناپذیری در زندگی روزمره کودک منعکس می شود. ملایمترین صورت این عارضه، دروغگویی به والدین و معلم است و این هنگامی است که آنها به غیبت او پی می برند و اگر کودک تصمیم بگیرد که به مدرسه باز گردد امکان داشت یادداشت های جعلی از خانه به مدرسه ارائه دهد یا اینکه سعی کند با تقلید صدای دکتر از طریق تلفن خود رامعذور بداند. خطرهای جدی تر از مقدار وقت آزادی ناشی می شود که کودک در خارج از سازمان مدرسه در اختیار دارد. پسران غالبا به عنوان نخستین اقدام به درون خانه ای خالی هجوم می برند و دختران ممکن است به سوی رفتار افسارگسیخته سوق داده شوند. مسوول رفاه آموزشی در مدرسه گریزی و کناره گیری از مدرسه دارای رسالت مهمی است، زیرا اوست که بعد از مصاحبه با معلم مسوول از خانه افراد بازدید می کند در نتیجه مصاحبه های بعدی با کودک و والدینش، ممکن است مساله حل شود و کودک به مدرسه باز گردد و امکان دارد خانواده هنوز نیاز به معاضدت داشته باشد. مسوول رفاه آموزشی می تواند به عنوان یک رابط میان خانواده و موسسات خدمات اجتماعی عمل کند. تهیدستی را می توان با تهیه غذا و لباس از سوی اداره آموزش و پرورش تا حدودی کاهش داد، ممکن است نقایص آموزشی و جسمی مشخص شوند و کودک به بخش خدمات پزشکی مدرسه فرستاده شود، مسائل مربوط به تراکم جمعیت را می توان به اداره مسکن ارجاع داد، کودک برآشفته و ناراحت را به درمانگاه راهنمایی کودک هدایت کرد و; و در نتیجه مدرسه گریزی ممکن است عملی پایدار باشد ولی این امکان هست که مسوول رفاه آموزشی با پشتکار از مزمن شدن آن جلوگیری کند. در پاره ای از حادترین موارد که معمولا از نظر تاریخی در مدارس ابتدایی و فنی پیش می آیند، تماس های روزمره کمتری میان معلمان مدرسه و بخش رفاه ادارات آموزش و پرورش برقرار بوده است در نتیجه باید سعی کرد که با اجرای برنامه های رفاهی سالم و سازنده کودک را از معرض خطر قرار گرفتن نجات داد و روش های مثبت زندگی و بودن در جامعه را به این کودکان نشان داد.
هراس از مدرسه
یک کودک مدرسه هراس به خانه ای تعلق دارد که وضع مالی آن رضایتبخش و به احتمال زیاد به جای آنکه فاقد جو عاطفی باشد، از آن سرشار است، هوش اینگونه کودکان از حد متوسط بالاتر است. نتیجه ای که تاکنون به دست آمده است حاکی از آن است که ممکن است کودکان با هر سطح هوشی، با هر زمینه اجتماعی و از هر خانواده ای و با هرگونه آرمانی، به مدرسه گریزی یا هراس از مدرسه دچار شوند. اصطلاح هراس از مدرسه اصطلاحی جامع و فراگیر است، ریشه بیشتر این حالات همان ترس از ترک خانه است و اگر کودک را وادار به این کار بکنیم، اضطراب او به هراس مبدل می شود. مدرسه نماینده دنیای خارج و نوعی واقعیت است که با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده متفاوت است، بعضی از کودکان مواجهه با این واقعیت را نمی توانند تحمل کنند و از این رو به آن چیزی روی می آورند که برای آنها مانوس تر است. مدرسه غالبا نخستین مکانی است که کودک ناگزیر است که بدون حمایت مادرش در آن روزگار بگذراند. بیشتر کودکان این تغییر را بدون اینکه به روان نژندی مبتلا شوند می توانند تحمل کنند و رفتن به مدرسه برایشان مملو از هیجان است ولی حتی با این وصف اکثر ما می توانیم پاره ای از مساعدت هایی را که برای دفع ترس های ناشی از خرافات به کار می افتند به خاطر آوریم و اگر ما می توانیم چنین پدیده هایی را در طی زندگانی خودمان به خاطر آوریم و آنها را بپذیریم، می توانیم درک کنیم که هر یک از ما، ترس هایمان را به جهان خارج منعکس و روش های خاص خودمان را در برخورد با آنها پیدا کرده ایم. در مورد به وجود آمدن عارضه «مدرسه هراسی» کشمکشی از درون کودک به موقعیت مدرسه جابه جا یا منتقل می شود، بعضی از جنبه ها می توانند کودک را بسیار بترسانند، ولی اگر با آن ظاهرا به طریقی منطقی برخورد شود و مثلا مدرسه کودک را تغییر دهند یا او را از درسی که از آن متنفر است معذور دارند، کانون دیگری به زودی جایگزین آنها می شود، کودک برآشفته ممکن است نگرانی ای نشان دهد که بسیاری از کودکان دیگر به درجات کمتری آن را تجربه کرده باشند. آنها ممکن است به طریقی غیرمعمول، چیزهایی را خاطرنشان کنند که مشکل بسیاری از مردم باشد.
بعضی از کودکان ترس خودشان را به صورت ترس از لخت شدن برای ورزش و حمام گرفتن و شنا نشان می دهند و بسیاری از کودکان بهنجار هم در این مورد اکراه دارند. این بی میلی به خصوص در مدارس متوسطه و به خصوص هنگامی که کودکان خود در حال سازگار شدن با تغییرات بدنیشان هستند بارزتر است. بسیاری از کودکان مدرسه هراس نشانه های روان تنی مشابهی از خود نشان می دهند. آنها مخصوصا ممکن است در مورد غذا بهانه گیر شوند و از صرف صبحانه خودداری کنند،
اینها لا غر می شوند و در واقع ممکن است حتی نتوانند بر روی پا بایستند، اگر فشار وارد بر آنها برای رفتن به مدرسه برطرف شوند، بیشتر این علا یم ناپدید می شوند. گرچه ممکن است این کودکان ناسازگار باقی بمانند امکان دارد که دیگران درصدد آن باشند که از زندگی بیشتر از این کناره گیری کنند و مدرسه تنها یکی از فعالیت های بسیاری است که آنها از آن کناره می
گیرند، اینها ممکن است خود را در اتاقشان محبوس کنند و از دیدار مسوولا ن، دوستان یا بستگان خودداری کنند. یکی از عوامل عمده هراس از مدرسه عبارت است از آن آشفتگی ای که کودکان در صورت تغییر مدرسه احساس می کنند، به ویژه
اگر این تغییر مربوط به انتقال از دوره اول به دوره دوم متوسطه باشد. برای آنها که سازش یافتن با محیط جدید هنگامی که برای نخستین بار به مدرسه ای پذیرفته می شوند کاری دشوار است، مدرسه موقعیت ویژه تنش زایی می شود، چنین نیست که آنها نمی توانند فشار تحصیلی را تحمل کنند بلکه در مجموع این همان موقعیت جدید است که تحمل آن برایشان
مشکل است. کودکانی که پدر یا مادرشان در خانه مریض است. در این موقعیت زمانی مخصوصا مستعد شکست هستند. چنین به نظر می رسد که پسرانی که مادرانشان مریض هستند بیشتر از دیگران آسیب پذیرند، ظاهرا آنها به گونه ای غیرعادی به مادرانشان متکی هستند و بیش از آن اندازه نگران حال آنها می باشند. در بسیاری موارد این کودکان مستعد پاره ای ناراحتی های عاطفی هستند و هراس از مدرسه تنها یکی از اشکال متعددی است که حالت رکود و شکست را منعکس می سازد. این شکل به واسطه عوامل تصادفی بروز می کند. بسیاری از این کودکان الگوهای اولیه وابستگی هایشان را در سالهای نوپایی با موفقیت به پایان نرسانده اند.
در نخستین قشرهای مدرسه هراسی که شناسایی شده اند خانواده نوعا دارای پدری کارگر و مادری است که فعالیت هایشان تقریبا به طور کامل در خانه متمرکز بوده است. در اینجا کشمکش را به مثابه نتیجه حاصل از تعامل میان کودک و مادر می توان دید در این کودکان ظاهرا هراس از مدرسه در صورتی پدید می آید که دو عامل مهم زیر با هم تلا قی کنند: 1- در اثر کشمکش اضطراب شدید عارض شود 2- در همین زمان ایمنی مادر در اثر پدیده هایی مانند: بیماری، زناشویی ناموفق، مضیقه مالی یا خواسته هایی که او از آنها در رنج است مورد تهدید قرار گیرد. مادر در این موقعیت یاس آورش تا اندازه ای نیاز به آن دارد که کودک در خانه باشد. مادر و کودک هر دو به یکی از مراحل پیشین ارضای متقابل رجعت می کنند ولی در این مرحله ممکن است رابطه آنها از حالت عادی خارج شود و دشمنی و خواسته های کودک می تواند خاطر مادر را پریشان کند. نشانه یا عارضه هراس از مدرسه گرچه فقط یکی از شیوه های بروز درد است، به اختلا ل رابطه میان کودک و یکی از والدین اشاره دارد. در بسیاری از موارد بالینی کودکان نوجوانند و در هر کودکی در هر خانواده در این هنگام نوعی کشمکش وجود دارد و نوجوان معمولا می کوشد که خود را از وابستگی به والدین و از قیدها رها کند و به تدریج مسوولیتی را در قبال اعمال و افکارش بپذیرد. او هنوز به محیطی امن و قابل تحمل نیاز دارد که وجود مختلف شخصیت خود را در آن بیازماید. کودکان مدرسه هراس در این مرحله بیشتر هم به خانه و هم به مادر متکی می شوند و به علا وه با امتناع از رفتن به مدرسه در شیوه تصدی و حل مسائل زندگی خود سرسخت تر می شوند آنها می خواهند رشد کنند ولی از امکان شکستشان در راه ایفای وظایف اشخاص بالغ بیم دارند، آنها از رشد زیاد بدنی و نیروی خود و نیز بیداری بلوغ جنسی می ترسند، از این رو ترجیح می دهند که به رفتاری که در مرحله اولیه رشد مناسب بود بازگشت کنند تا دردسرهای رشد بیشتررا نداشته باشند و در این حین والدین هم با نظرات کودک مخالف هستند و تصورات آنها این است که دوران نوجوانی دورانی است که در آنها کودک یا نوجوانشان را از دست می دهند بنابراین با هم در کشمکش و تعارض هستند. کودک مدرسه هراس را به درمانگاه های راهنمایی کودک می فرستند که این خود اقدامی به جا است زیرا در این زمینه به معاضدت کل گروه که خود متشکل از روان شناس، روان پزشک و مددکار اجتماعی است نیاز است. در این موارد فرض بر این است که غیبت از مدرسه مبنایی عاطفی دارد. بنابراین معیارها به شرح زیر هستند: 1- پدر یا مادر می کوشد که کودک را به مدرسه بفرستد ولی در این کار موفق نمی شود 2- کودک در شماری از مسائل دارای اضطرابی ناموجه است و حال آنکه دیگر کودکان نسبتا به خوبی با آنها سازگاری دارند و به علاوه چنین است که اضطراب با دادن اطمینان مجدد برطرف نمی شود بلکه از کانونی به کانون دیگر منتقل می شود 3- کودک عوارض جسمی عود کننده ای دارد که برای آنها علت مناسبی نمی توان یافت و این عوارض هر بار کانون خود را عوض می کنند.
دزدی در کودکان
بیشتر کودکان در دوران کودکی یکی دو بار دست به دزدی میزنند. ولی اگر با کودکی سر و کار دارید که ماهی یک بار یا بیشتر دزدی میکند، کودکی است دارای مشکل و باید به او یاد بدهید که دزدی نکند. شک نیست که دزدی یک رفتار ناپسند است و والدین چه هنگام رفتن کودک به مدرسه و چه قبل از آن، تلاش میکنند تا کودکشان از این رفتار پرهیز کند. اما گاهی بر خلاف این عقیده و حتی با توجه به برطرف کردن همه نیازهای مادی وی، شاهد بروز این رفتار در کودک هستند. این عمل گاهی آنقدر آنها را نگران میکند که جلوی خیلی از تصمیمات اصلاحگرایانه را از آنان سلب میکند. بر این اساس باید گفت کودک از معنای این کلمه چندان اطلاعی ندارد و فقط بزرگترها هستند که میدانند این رفتار غلط است. کودک آنچه را که میبیند، همان را باور دارد و به آن اهمیت میدهد و هنگامی که وسیلهای را در دست کودکی دیگر میبیند، چون آن وسیله برایش جالب به نظر میرسد، در نتیجه برای رسیدن به آن به هر دری میزند.
بسیار طبیعی است که کودک دو ساله، درک صحیحی از اهمیت درستی و راستی نداشته باشد و بدون اجازه اسباببازی خواهر یا برادرش را بردارد. اما همین کودک اگر در ده سالگی به وسایل دوستش در مدرسه، بدون اجازه دست بزند یا بردارد، به دردسر میافتد و متهم به دزدی میشود. بنابراین انتظار
میرود که او تفاوت بین راستی و نادرستی را درک کند.
شمارش رفتار کودک در صورتی که کسی رفتار او را به چشم خود نبیند، مشکل نیست. با وجود این موارد زیر را در شمارش دفعات وقوع این رفتار در نظر بگیرید:
الف ـ وقتی بدون اجازه چیزی را بردارد.
ب ـ وقتی پولهایی از کیف شما برداشته شده.
ج ـ وقتی کسی میگوید دزدیِ او را دیده است.
د ـ وقتی با چیزهای تازهای به خانه میآید و میگوید آنها را یافته یا هدیه گرفته است.
اصرار نداشته باشید که ثابت کنید حتما چیزی را دزدیده است. چون با این کار ممکن است احتمالاً او را برای جرمی که نکرده است، تنبیه کنید. درسی را که کودک از این واقعه میآموزد، این است که خود را از هر موقعیتی که در آن احتمال دزدی میرود، دور کند. ماورای عمل دزدی، همیشه علت و یا انگیزهای وجود دارد. ما باید به عنوان والدین و یا مربی، تلاش کنیم تا بیابیم کدام نیاز یا نیازهای کودکان با این نوع رفتار برآورده میشود.
علل دزدی
کودک احتمالاً دست به دزدی میزند چون گرسنه است یا به پول احتیاج دارد تا برای خود و یکی از عزیزانش چیزی بخرد و یا مورد تأیید اجتماعی دوستانش واقع شود. گهگاه نیز کودکان به منظور تلافی و انتقام گرفتن از کودک دیگر و یا معلم و یا ابراز دشمنی نسبت به والدین خویش، دزدی میکنند. باید بپذیریم که بعضی وقتها دزدی بچهها دلایل دیگری هم دارد، مثلاً جلب توجه و یا حس مظلومیت و یا واکنش در برابر تحقیر و ; این عمل باید شما را وادار به اندیشیدن کند. شما باید با جستجو و تجزیه و تحلیل عمل او به علت یا علل کارش پی ببرید. در این گونه مواقع، با صحبت کردن و عملکرد صحیح خود، او را متوجه کنید که هم شما و هم دیگران برایش ارزش قائلید و دوستش دارید. این کار موجب میشود که حس «مورد توجه دیگران بودن» را جایگزین عمل نادرست دزدی کند.
کودک باید متوجه شود که این کارش نادرست است و ممکن است به وسایل و روحیه افراد لطمه وارد کند. این موضوع را با تطبیق دادن مسئله برخورد او و وسایلش، میتوان بهتر به کودک فهماند. بهتر است ضمن تفهیم موضوع مالکیت به کودک او را از آسیبهای روحی مربوط به از دست دادن وسایل شخصی آگاه کرد. در گفتگو با فرزندتان، به او بد بودن این کار و تأثیر نامطلوب آن را بر روحیه صاحب شیء متذکر شوید و به او بفهمانید در صورت ادامه این کار، اعتماد دیگران از او سلب میشود و دیگر کسی او را دوست نخواهد داشت.
درمان دزدی
کمک و درمان در مورد کودکی که دزدی میکند، بستگی تام به شناخت انگیزههای حاکم بر رفتار او دارد. برای کودکی که گرسنه است، باید حداقل ضروریات برای رفع نیازهای اولیه او، تأمین گردد. به کودکی که به منظور خرید هدیه برای جلب توجه و تأیید گروه اجتماعی خود دست به دزدی میزند، باید کمک کرد تا از طریق راههای مشروع در پی کسب شناخت و محبوبیت اجتماعی برآید. کودکی که برای بیان احساس دشمنی نسبت
به معلم و یا والدین خود دزدی میکند، به محبت و توجه بیشتر از جانب آنان و نیز فرصتهایی جهت تخلیه عواطف خویش در فعالیتهایی چون کارهای مدرسه، بازی، هنر، نقاشی و ورزش نیاز دارد.
از دیدگاه روانشناسی اعتراف خواستن از کودکی که دزدی میکند و یا تهمت زدن به او در نزد دیگران، بسیار غیر عاقلانه و ناصحیح است، زیرا با این گونه روشها به ندرت به ریشه اصلی و علت بنیادی مشکل میتوان پی برد. این عمل غالبا به دروغگویی کودک و یا ریختن آبروی او برای عملی که ممکن است هرگز دیگر مرتکب نشود، منتهی خواهد شد.
این نکته برای والدین مهم است که به طفل در جهت خنثی کردن اثر و جبران سرقت با بازگرداندن اشیاء مسروقه یا ارائه معادل جنس مسروقه توسط پولی که خود کودک میتواند با تلاش و کار فراهم آورد، کمک کنند. زمانی که این نکته آشکار باشد که طفل نمیتواند در برابر وسوسه مقاومت کند، پول و اشیاء گرانبها را نباید در دسترس او قرار
دهیم تا امکان دزدی کاهش یابد. همچنین مهم است که این عمل را بیش از حد مورد تأکید قرار ندهیم، مبادا که رفتار یا پاسخ به آن چنان مهیّج گردد که در مواقع نارضایتی در آینده نیز دوباره تکرار شود.
به هر حال نقش عملی الگویی والدین و آموزش ارزشها و رفتار اخلاقی آنان میتواند کودکان را با اصول اخلاقی و حقوق دیگران کاملاً آشنا سازد تا آنان بسیاری از رفتارهای مطلوب مانند درستی و پاکی را نیز به عنوان یک عادت حسنه در طول زندگی در مجموعه ویژگیهای شخصیتی خود کسب کنند.
کم رویی و گوشه گیری
گوشه گیری از نظر لغوی به معنای تنهایی، تجرد، در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه گیر کسی است که از مردم دوری می کند و عزلت می گزیند تا به این وسیله خود را با محیط اطراف سازگار کند؛ البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود، زیرا هر انسانی دوست دارد گاهی تنها باشد تا به خودشناسی و حل مشکلات زندگیش بپردازد. اما گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از معاشرت و رویارویی با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد. از نقطه نظر متخصصان علم روان شناسی کمرویی و انزواطلبی یکی از جدی ترین مشکلات کودکان است، هر چند ممکن است از نظر معلمان و گاه والدین چندان مشکل نباشد، کودک کمرو هر چند که برای معلم هیچگونه ناراحتی ایجاد نمی کند، ولی ممکن است به سبب رنج ناشی از احساس ناامنی و بی کفایتی در خود یکی از ناشادترین کودکان باشد و پیوسته به دنیای درون خویش پناه ببرد. بنابراین اگر در مورد رفتار غیراجتماعی این گونه کودکان چاره ای اندیشیده نشود، احتمالاً خطرناکترین و مساعدترین وضع را برای ابتلا به “اسکیزوفرنی” خواهند داشت.
هر چند همه کودکان کمرو و منزوی به بیماری روانی مبتلا نمی شوند، ولی تعدادی از آنان قربانی این بیماری خواهند بود. بهرحال این وضعیت که عده ای از کودکان منزوی به بزرگسالان ناشاد و بی لیافت در اجتماع تبدیل خواهند شد، به تنهایی دلیل کافی برای توجه به این مشکل است.
علایم و نشانه ها
گوشه گیری با یک سلسله علایم متعدد و به هم پیوسته همراه است. گوشه گیر چون مشکلاتش را نمی تواند در عالم واقعیت حل کند، به تخیل فرو می رود و به خیالبافی می پردازد. او انسانی است بی هدف که نمی داند چه باید بکند و برای آینده اش چه طرحی بریزد. از مردم گریزان است و هر تمنا و خواهش را یک تحمیل تلقی و در برابر آن به شدت مقاومت می کند، از همین رو مرتب با اطرافیان دچار تضاد و کشمکش است، برای دفاع از حقش اقدام نمی کند و کناره گیری را بر تلاش ترجیح می دهد. از دیگر نشانه ها می توان به خجالت و سکوت، احساس محرومیت و ناتوانی از برقراری رابطه با دوستان و معلمان، به تعویق انداختن انجام کارها و یا از این شاخه به آن شاخه پریدن، بی حوصلگی، کسالت، احساس خستگی، پوچی، زودرنجی، نگرانی از آینده، کمک نخواستن از دیگران به هنگام نیاز، سازش با وضع موجود و اعتراض نکردن به آن حتی در صورت احساس ناراحتی و نگرانی، همچنین اجتناب از رقابت، غیبت از مدرسه و بی علاقگی به درس، عدم تمرکز حواس، اختلال در خواب و خوراک، بی اعتنایی نسبت به وقایع اطراف، بی اعتمادی نسبت به یک تجربه موفقیت آمیز در یک فعالیت گروهی، برای اینگونه کودکان آغاز بسیار خوبی است. کودک منزوی نیاز دارد تا احساس کند. عضو باارزش یک یا چند گروه است. او هر وقت که در فعالیتهای زندگی واقعی ارضا شود، نیازی به عقب نشینی به میدان رؤیاهای خویش برای ارضای خواسته های اساسی اش نخواهد داشت. معلم آگاه باید توجه داشته باشد که کودک کمرو و منزی نیز دارای تواناییها و شایستگیهای ویژه ای است که با راهنمایی و تشویق می توان آنها را در یک فعالیت گروهی به کار گرفت. هرگاه شرکت وی در فعالیتی با تحسین دیگران همراه باشد، او نسبت به تکرار عمل موفقیت آمیز خویش در موقعیتهای گروهی تشویق خواهد شد. موفقیت در یک عمل تا حد زیادی در بالابردن اعتماد به نفس کودک و در نتیجه در تغییر نگرشهای کودکان دیگر نسبت به او تأثیر خواهد داشت. ضمناً باید عوامل زمینه ساز گوشه گیری مانند تحقیر و احساس گناه از بین بروند. در این مورد روان درمانی و مشاوره فردی و گروهی می تواند در رفع گوشه گیری مؤثر واقع شود؛ همچنین تغییر وضعیت محیط زندگی از روشهای مفید درمان گوشه گیری به شمار می رود. والدین و معلمان نیز باید با کودکان گوشه گیر با ملایمت و مسالمت و دلجویی رفتار کنند. بردن فرد به گردشهای علمی، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان، همچنین جرأت دادن به او به این معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن وی در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می دهد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری و انزواطلبی یاری می دهد. پیشنهادهای عملی زیر می تواند تا حد زیادی در زمینه کمک به کودک کمرو و گوشه گیر مفید و مؤثر باشد. با پذیرفتن رفتار مطلوب کودک می توان به او اطمینان بخشید. در کودکان اعتماد به نفس به وجود آوریم و زمینه ابراز وجود را برایشان فراهم کنیم. تجارب موفقیت آمیز در کودک ایجاد امنیت می کند. آموزش صحیح در گسترش رشد احساس شایستگی کمک می کند
ناخن جویدن در کودکان
بسیاری از والدین زمانی که می بینند فرزندشان در حال جویدن ناخن هایش است ناراحت، آزرده و خشمگین می شوند . به او تذکر می دهند که؛ «ما نگران سلامتی و بهداشت تو هستیم و نمی خواهیم در آینده انگشتانی زشت داشته باشی.»
بیشتر آنان بر این باورند کودکانی که ناخن می جوند، دچار فشار عصبی و اضطراب شده اند و سعی دارند با این عمل خود تشویش و دلهره خود را کاهش دهند.
آنها هم چنین نگران این موضوع هستند که این رفتار در کودکانشان به صورت عادتی درآید که در آینده به سختی بتوانند آن را ترک کنند.
منظور از عادت، رفتاری مقاوم شده است که بارها و بارها تکرار می شود. یک عادت ممکن است گاه به عنوان یک سرگرمی و گاه راهی برای رهایی از اضطراب های روزانه کودک انتخاب شود.
اغلب کودکان و نوجوانان در طی دوران رشد خود، عادات و رفتارهای گوناگونی را تجربه می کنند که مورد تایید والدین و اطرافیان شان نیست؛ مثل مکیدن شست، انگشت در بینی کردن، موتاب دادن، چرخیدن های متوالی در اتاق.
آنان این عادات را کاملاً غیرارادی و ناخودآگاهانه انجام می دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست.
در این گونه موارد انتخاب شیوه مقابله و رویارویی با آن مشکل از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا می تواند تاثیر زیادی بر روند درمان و یا وخیم تر شدن اوضاع گذارد.
• زمینه ها و رشد
از آنجایی که والدین این کودکان هم در دوران کودکی خود چنین عادتی داشته اند و دوقلوها نیز گاهی به طور هم زمان شروع به ناخن جویدن می کنند، می توان به این نتیجه رسید که این مشکل و عادت می تواند تا حدی ژنتیکی باشد.
البته باید در نظر داشت، کودکان مقلدان بسیار ماهری هستند و با مشاهده یکی از اطرافیان خود که ناخنش را می جود ممکن است تصور کنند که این کار خوشایند و لذت بخش است و آنان هم شروع به جویدن ناخن هایش کنند. به همین دلیل عوامل محیطی هم می تواند در بروز این اختلال موثر باشد.
تحقیقات نشان می دهد که تقریباً 38 درصد کودکان 6 _ 4 ساله ناخن هایشان را می جوند. این عادت تا 10 سالگی به اوج خود می رسد و در مواردی تا 60 درصد کودکان افزایش می یابد. همچنین بیشترین میزان ناخن جویدن در پسران 14 _ 13 ساله (62 درصد) مشاهده می شود.
ناخن جویدن در دختران حدود 11 سالگی به بیشترین حد خود (51 درصد) می رسد. آمارها بیانگر این موضوع هستند که تقریباً 20 درصد نوجوانان کماکان درگیر این مشکل هستند و 20_10 درصد این عده نیز تا بزرگسالی عادت ناخن جویدن را در خود نگه داشته اند.
• علل ناخن جویدن
چرا دست کودکی به سمت دهانش بالا می رود؟ گروهی از پزشکان بر این باورند که همیشه علت خاصی برای عادات گوناگون وجود ندارد، بلکه گاهی آنها رفتارهای آموخته شده ای هستند که تنها پیامدهای مثبت و خوشایندی برای کودک (و یا نوجوان) داشته اند.
برای مثال، می توانید زمانی که دست فرزندتان به سوی دهانش بالا می رود، دقت کنید و محرک هایی را که موجب این عمل در کودک شده است بهتر ارزیابی کنید. شاید او در همان لحظه به کاری که باید انجام دهد و برایش مشکل است فکر می کند، می توانید خیلی ملایم از او بپرسید آیا می داند دستش را به دهان برده است ؟
از جمله دلایل رایجی که موجب ناخن جویدن در کودکان و نوجوانان می شود، آن است که درصدد کاستن از فشارهای عصبی و تنش های روزانه خود هستند.
آنها از این طریق سعی می کنند با هیجانات و بحران های عاطفی درونی شان به مقابله برخیزند. از این رو گروهی از روانشناسان بر این باورند که نفس «جویدن ناخن» عادتی زشت و ناپسند نیست، بلکه تنها مفری برای رهایی از تنش و استرس در کودک است.
همه ما لحظات بحرانی و ناخوشایندی را در زندگی تجربه کرده ایم و شدیداً تحت تاثیر شرایط ناگوار قرار گرفته ایم. برای کاستن از تنش های روزانه به افراد بالغ توصیه می شود از روش های کاهش استرس و اضطراب، آرام سازی عضلانی، پیاده روی، یوگا و حرکات ورزشی آرام استفاده کنند. اما کودکان برای آرام سازی هیجانات تندشان روش های خاص خودشان را دارند.
گاهی والدین تصور می کنند که یک کودک چرا باید فشار عصبی داشته باشد؟ آیا مگر دوران کودکی دوران فراغت، بازی و بی خیالی نیست؟ اگر کودکی بنا به دلایلی عصبی، تندخو و پریشان شود، این موضوع ناشی از خطا و اشتباه والدین و اطرافیان اوست ؟ پاسخ هر دو سئوال «منفی» است.
دوران کودکی همچون بزرگسالی، توام با استرس ها و فشارهای روانی گوناگونی است. بزرگ شدن کاری بس دشوار و مشکل است.
والدین نمی توانند و به عبارتی نباید جلوی تمامی فشارها و نگرانی های زندگی را برای کودک بگیرند. هر کودک باید سعی کند روشی برای کاستن از بار هیجانات و عواطف تند خود انتخاب کند که هم موجب راحتی و آرامش خیال او شود و هم مورد قبول خانواده، اجتماع و شخصیت خود او باشد.
تیک عصبی در کودکان
تیک، انقباض غیرارادی و ناگهانی ماهیچه است. عادت تیک می تواند در رفتارهایی نظیر شانه بالا انداختن، پلک زدن، تنگ کردن چشمها، تکانهای تند سر یا شانه، شکلک در آوردن، تکان دادن سر به طرفین یا پایین آوردن سر و یا چین دادن بینی دیده شود. این تیکهای حرکتی در دوران کودکی کاملاً معمول هستند. با آماری که انجمن روانپزشکی آمریکا گزارش داده است، پنج الی بیست و چهاردرصد از کودکان دارای نوعی تیک هستند.
تیکهای گذرا
تیکهای حرکتی معمول که اغلب در حدود سه و نیم سالگی شروع می شوند به کودکان کمک می کنند تا انرژی عصبی را آزاد کنند. هفتاد و پنج درصد از کودکان این نوع تیک را در عرض شش ماه پست سر می گذارند.
شما می توانید برای جلوگیری از تبدیل شدن این عمل به یک عادت، با تمرین کردن روشهای پیشگیرانه به کودکانتان کمک کنید ولی تیکهای گذرا نباید در برنامه ی کامل ترک عادت مورد توجه قرار گیرد.
تیکهای مزمن
اگر تیک بیش از دوازده ماه ادامه یابد، تیک مزمن محسوب می شود. تیکهای مزمن پایدار هستند و معمولاً انقباض ماهیچه در آنها بیش از حد و بسیار شدید است. این تیکها مشخصاً به صورت حمله های دوره ای صورت می گیرند و غالباً شدت آنها ماه به ماه، روز به روز یا حتی ساعت به ساعت تغییر می کند. در حقیقت رفتار تیکی ممکن است برای هفته ها یا ماهها کاملاً محو شود اما دوباره ظاهر گردد. تیکهای مزمن می توانند با برنامه ای متوقف شوند.