دانلود مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی
با تأکید بر «مهاجران افغانی در ایران»
چکیده
سالیان درازی است که مهاجران خارجی، بویژه مهاجران افغانی
، در جای جای کشورمان سکونت دارند. هیچ استانی نیست که ساکنان آن با این مهاجران برخورد نداشته باشند و میان آنها مراوداتی صورت نگیرد، این روابط در بعضی جنبه ها آن چنان عمیق بوده که حتی در صورت بازگشت مهاجران به کشورشان، باز هم تا سالیان دراز اثراتی که از خود بجای گذاشته اند از بین نخواهد رفت. از جمله ارتباطات عمیق ایجاد شده، می توان به ازدواج تعدادی از ایرانیان ( بویژه زنان ایرانی) با مهاجران اشاره نمود. بنابراین مس
ئله مهاجران خارجی مانند مسائل مهم دیگری که کشورمان با آن مواجه است از اهمیت خاصی برخوردار است که بایستی به این موضوع ومسائل آنان نیز، موشکافانه و دقیق پرداخته شود.
هدف اصلی این نوشتار بررسی « ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی با تاکید بر مهاجران افغانی در ایران » می باشد تا بدین وسیله نسبت به این خیل عظیم از مهاجران خارجی شناخت پیدا نموده و تا حد امکان بتوان، به جنبه های مختلف تاثیر حضور آنان دست یافت.
این مقاله با استفاده از اطلاعات اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور که در طرح شناسایی سال 1380 جمع آوری نموده، تهیه شده است.
واژگان کلیدی
مهاجران افغانی، بعد خانوار مهاجران خارجی، نوع مذهب مهاجران خارجی، نوع قومیت مهاجران خارجی
مقدمهف بوده است به دنبال دخالتهای جهانی و تحت تأثیر اوضاع داخلی این کشور، پدیده مهاجرت مردم به خارج از کشور بصورت بسیار حادّی رخ داد.
از سال1352به بعد به دنبال کودتای سردار محمد داوود علیه ظاهرشاه و متعاقب آن کودتای نورمحمدترکی رهبر حزب خلق علیه داوود در سال1357، ایران یکی از کشورهای پذیرای مهاجران افغانی گردید. این مهاجران، بسرعت وارد ایران شده ودر مناطق مختلف روستایی وشهری سکونت گزیده وبا جمعیت ایرانی در این مناطق مراودات گوناگون اقتصادی برقرار نمودند.
در ابتدا تصور می شد که دوران اقامت آنان در ایران کوتاه باشد، لیکن به جهت استمرار نابسامانیهای سیاسی و رکود و توقف رشد اقتصادی در آن کشور، مهاجران در ایران ماندگار شدند وطولانی شدن مدت اقامت آنان موجب گستردگی مراودات بین مهاجران وجمعیت ایرانی گردید.
تعداد مهاجرین افغانی در بعضی سالها به بیش از 8/2 میلیون نفر رسید (نظری تاج آبادی، 1369، ص164). علیرغم این وضع، سرشماریهای کشور نه تنها بخش اندکی از آنان را مورد سرشماری قرار داد، بلکه حتی برای این افراد نیز ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی واجتماعی را منتشر ننمود. از اینرو شناخت خصوصیات جمعیتی و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی آنان و به همان ترتیب تعلّقات قومی، مذهبی و سیاسی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.
این مقاله می خواهد با توجه به اطّلاعات جمع آوری شده، درسال 1380، تا آنجا که مقدور است ویژگیهای فوق را مورد بحث وبررسی قرار دهد و اطّلاعات نسبتاً جامعی درباره آنها بدست آورد.
ضرورت واهمیت موضوع
سالیان درازی است که مهاجران افغانی در ایران اقامت دارند و درطول این سالیان با جمعیت بومی مراودات زیادی داشته اند و بر ابعاد مختلف جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلـف کشورمان بی تأثیر نبوده اند. علیرغم این حجم عظیم از مهاجرین و پیامدهایی که بدنبال داشته اند، متأسفانه آن طور که شایسته است تحقیقات و بررسیهایی در جهت شناخت آنها از جانب دست اندرکاران وبویژه جمعیت شناسان صورت نگرفته است.
در این میان دست اندرکاران و مسئولان امر، به مسئله مهاجرت افغانیها به عنوان یک موضوع گذرا نگریسته اند، حال آنکه بایستی تحقیقات وسیعی برای روشن شدن سئوالات وابهاماتی از قبیل چگونگی روابط اقتصادی، اجتماعی وحتّی روابط فامیلی با جمعیت بومی صورت گیرد، زیرا به چند دلیل پدیده مهاجرت افغانیها موضوعی شایان بررسی و تحقیق است نه یک مسأله جنبی وگذرا:
اولاً: کشور ایران بر حسب وظیفه اسلامی نسبت به پذیرش
مهاجرین با خوشروئی اقدام نموده وبنا به مقتضیات زمانی، این همکاری را ادامه خواهد داد. پس مقطع زمانی معین برای خاتمه موضوع مهاجرت قابل پیش بینی نیست.
ثانیا : دارا بـودن بیـش از900 کیلومتـر مـرز مشتـرک بــا کشـور افغانستان (علی آبادی، 1375ص3) ایجاب می کند نسبت به هر اتفاقی که در مرزهای مشترک دو کشور واقع می شود بی تفاوت نباشیم.
ثالثا: تنظیم روابط صحیح ومنطقی و وجهه نظر واقع بینانه بین مهاجرین و بومیان اقتضا می کند با انجام تحقیق علمی، مرز واقعیات و تصورات روشن شود و قضاوتهای صحیح جایگزین پیشداوریها گردد.
بنابراین با بررسی این موضوع می توان نسبت به این جمعیت مهاجر شناخت پیدا کرد و برنامه ریزیهای دقیق و موشکافانه ای را تدوین و ارائه نمود.
هدف تحقیق
با توجه به ضرورتهایی که در قسمت قبل ذکر آن رفت، تحقیق حاضر بر آن است که به سهم خود و بسته به توان محقق و مقدورات علمی و اجرایی، به گوشه ای از مسائل و ابهامات موجود در زمینه ویژگیهای متفاوت جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی و چگونگی روابط اقتصادی، اجتماعی مهاجران خارجی با جمعیت بومی پاسخ مبتنی بر واقعیت بدهد و از این راه، زمینه مناسب تری را برای برنامه ریزی مناسب وکارشناسانه ایجاد نماید.
نگاهی گذرا به اوضاع جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی افغا
نستان
در این قسمت، ابتدا به بررسی اوضاع جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان و سپس در قسمت دوم به بررسی روند تحولات تاریخی افغانستان پرداخته می شود.
الف ) جغرافیای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی کشور افغانستان:
1 جغرافیای طبیعی افغانستان
افغانستان سرزمین کوهستانی و محصور در خشکی است. این سرزمین درنیمکره شمالی و نیمکره شرقی در محدوده آسیای میانه واقع است. جمعیت آن در سال 1995برابر با نوزده میلیون و ششصد و شصت و سه هزار نفر(ده میلیون و نود و یک هزار نفر مرد و نه میلیون و پانصد و هفتاد و دو هزار نفر زن )بوده استU.N.;v.1;p.72)). مساحت آن 000/649 کیلومتر مربع و طول مرزهایش حدود 5800 کیلومتر مربع است. از سمت شمال با جمهوری84 کیلومتر است. از سمت شرق و جنوب با پاکستان از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با چین (ایالت سین کیانگ) هم مرز است. مساحت این مرز در منابع، متفاوت ذکر شده است و آن را بین 73 تا 93 کیلومتر نقل کرده اند. از طرف مغرب با جمهوری اسلامی ایران مرتبط است. این مرز قریب به 900 کیلومتر است.
افغانستان با آبهای آزاد فاصله زیـادی دارد. نزدیکترین نقطه آن با آبهای آزاد، از طریق پاکستان است که500 کیلومتر فاصله دارد (علی آبادی،1375،ص4و3
2 ساختار اجتماعی و قبیله ای افغانستان
گروهی از محققان، افغانستان را موزه ای از نژادها و ملل گوناگون می دانند. در این موزه بزرگ ساکنان اولیه در کنار تازه واردان سکونت دارند، سکنه فعلی در این کشور، بازماندگان دو نژاد عمده هستند که به قرار زیرند:
1- نژاد سفید شامل: پشتوها، تاجیکها، هزاره ها، نورستانیها و;..
2- نژاد زرد شامل: ازبکها، ترکمنها، قرقیزها، مغولها و;.
از جمله اقوام مهم افغانستان؛ پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، قرقیز، قزلباش، فارس، هراتی، براهویی و قزاق هستند (همان، ص13).
در جدول (1) اقوام مهم افغانستان، نوع زبان و مذهب آنها آمده است.
جدول 1ـ قومیت ها و نوع زبان و مذهب کشور افغانستان
مذهب زبان قومیت
شیعه و سنی فارسی دری تاجیک
سنی پشتو پشتوها
سنی بلوچی بلوچ
شیعه فارسی هزاره
سنی فارسی و دری ایماق
سنی ترکی ـ فارسی ازبک
سنی و شیعه ترکی ترکمن
منبع: ظریف فیروز عسگری،1367،ص625 656
اوضاع اقتصادی افغانستان
افغانستان از جهت منابع غذایی کشوری خودکفاست. این کشور اگرچه فقیر است اماجزء کشورهای گرسنه جهان نیست. دراین کشور، از هر ده نفرشاغل، هشت نفر به کشاورزی اشتغال دارند. بخش اعظم جمعیت این کشور در بخش کشاورزی و یا فعالیتهایی که با کشاورزی مربوط است به کار مشغول هستند.شور جنبه صادراتی دارند عبارتند از: انگور(کشمش) و پنبه. در افغانستان آنگونه که در اغلب کشورهای جهان سوم دیده می شود، سیستم تک محصولی که نوسان آن به جریانات بین المللی و سفارشات خارجی بستگی داشته باشد، وجود ندارد. بخش عظیمی از تولیدات کشاورزی در داخل کشور به مصرف می رسد (همان، ص95).
علاوه بر آن اطراف منطقه جلال آباد به لحاظ کشت خشخاش، شناخته شده است. هیرمند که منطقه اصلی دیگر کشت خشخاش است، تامین کننده یک چهارم خشخاش جهان است (مارسدن، 1379، ص10).
دامداری در زندگی ایلات و عشایر افغانی نقش مهمی ایفاء می کند. افغانستان از حیث دامپروری خاصـه گوسفندداری در جهان مقام مهمی را داراست و به جهت داشتن گوسفند نژاد قره گل که از پوست آنها، پوست معروف به آسترخان بدست می آید شهرت دارد (علی آبادی، 1375، ص96).
ب) تحولات تاریخی افغانستان
در باب چگونگی وحدت یا جدایی ایران از افغانستان در گذشته، همچنین به تاریخچه تشکیل دولتهای مستقل در افغانستان و تحولات صورت گرفته در این کشور اقوال و نوشته های زیادی وجود دارد. ذیلاً بطورمختصر به ذکر تحولات صورت گرفته در تاریخ افغانستان پرداخته می شود.
تحولات افغانستان در قرن بیستم
تاریخ جدید افغانستان پس از فراز و نشیبهای فراوان در طول تاریخ در قرن بیستم با به قدرت رسیدن امیر حبیب الله در سال 1901 آغاز می شود. اولین انتخابات در سپتامبر سال 1962 برگزار شد و از این زمان تا ژانویه 1973 داوود خان قدرت را به دست گرفت و سرانجام با کودتای 28 آوریل 1978 توسط ارتش، داود به همراه تمام اعضاء خانواده اش قتل عام شد (همان. گزیده صفحات 168-123). در شب 27 دسامبر 1979 شوروی حمل
ه گسترده خود را به افغانستان آغاز کرد(بریگو، روا، 1367). مشخصه اصلی افغانستان پس از حمله شوروی، وجود نابسامانی در کشور بود. از سال 1372 و بخصوص سال 1373 مواضع گروههای موجود تغییر یافت و دسته بندیهای جدیدی شکل گرفت و جنگ و درگیری در ابعاد وسیع تر ادامه یافت (علی آبادی، 1375، گزیده صفحات189-168).
سرانجام در سال 1381 با روی کار آمدن دولت انتقالی حامد کرزای امنیت نسبی به این کشور باز گشته است.
علل گرایش مهاجرین افغانی به پاکستان و ایران
در خصوص اینکه چرا مهاجرین افغانی به ایران و نیز پاکستان مهاجرت کردند و به جاهای دیگر کمتر رفتند دلایل بسیاری را می توان برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از:
1ـ مرزهای طولانی این دو کشور با افغانستان.
2ـ اشتراکات مذهبی و دینی بین مردم این دو کشور با مردم افغانستان.
3ـ مخالفت هر دوی این کشورها با استقرار نظام کمونیستی در افغانستان و پشتیبانی از مجاهدین افغانی و نهضت مقاومت.
4ـ نزدیکی فرهنگی و زبانی بین گروههای مهاجر با این دو کشور که روابط فرهنگی را تسهیل می نماید.
5ـ نزدیکی این کشورها به موطن مهاجرین و امکان بازگشت سریع به وطن در صورت مساعد شدن شرایط.
آن دسته از مهاجران که به ایران آمده اند غالباً یک مشخصه مهم دارند و آن، فارسی زبان بودن آنهاست. تقریباً اکثر کسانی که به ایران مهاجرت کرده اند از مناطق فارسی زبان هستند و بندرت از مناطق پشتون که زبان فارسی نمی دانند به ایران آمده اند. در بین مهاجرین افغانی که به ایران آمده اند، بیشتر آنها در نوار مرزی ایران با افغانستان و در استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان ساکن گردیده اند.
گروه های مذهبی با گرایش تسنن در استان سیستان و بلوچستان و جنوب خراس
ان و استانهای جنوبی ایران مانند بوشهر و هرمزگان پراکنده شده اند و شیعیان در مناطق شمالی خراسان، تهران، قم و دیگر مناطق پراکنده اند.
در پایان این قسمت باید یا د آور شد آنچه در مورد مهاجرین افغانی قابل بیان است، این است که علت مهاجرت آنها به کشورهای دیگر نه جاذبه مقصد بلکه دافعه موطن بوده است، در مورد علل بازگشت آنها نیز شرایط موطن اصلی آنها بیشتر از هر عامل دیگر تأثیرگذار می باشد. همانطور که در طول سالهای 72-1370 با آرام شدن اوضاع، چندین میلیون نفر به کشور خد بازگشتند، اما با گسترش درگیریها و ناامنی دوباره در افغانستان سیر بازگشت مهاجرین متوقف شد (جمشیدیها، 1379، ص65-64).
یافته های تحقیق
قبل از وارد شدن به این قسمت، لازم است به نکته مهمی اشاره شود. اداره کل اتباع و امور مهاجران خارجی، داده ها را بطور کلی برای مهاجران خارجی استخراج نموده و مهاجران افغانی و سایر مهاجران خارجی را تفکیک ننموده است. به ناچار شاخصهای پردازش شده، اشــــاره بــــه مهاجــران خارجــی دارد و نه مهاجران افغانی، ولی به هر حال تأکید این مقاله بر«مهاجران افغانی» می باشد که بیشترین مهاجر خارجی را در ایران تشک
یل می دهند. طبق اعـــــلام اداره کل اتباع و مهاجران خارجی حدود دو میلیون و سیصد هزار مهاجر پرسشگری شده افغانی (از دو میلیون و پانصد و شصت هزار نفر که کل مهاجران خارجی در ایران را تشکیل می دهند) یعنی بیش از 90 درصد از مهاجران خارجی را در ایران، مهاجران افغانی تشکیل می دهند.(روزنامه اطلاعات، 29/3/1381).
در این قسمت به توصیف جداول پردازش شده از مهاجران پرد
الف ـ ویژگیهای جمعیتی اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی.
ویژگیهای جمعیتی
ـ توزیع جمعیت مهاجران خارجی
کشورهای ایران و پاکستان به دلیل پناه دادن به مهاجران افغانی از کشورهای عمده مهاجرپذیر محسوب می شوند. گر چه تعداد پناهندگان در این دو کشور دائما در نوسان بوده و شمار آنان بر حسب شرایط داخلی ودرگیریهای نظامی در افغانستان همواره تغییر می کرده است، نمی توان آمار واطلاعات دقیقی از آنان به دست داد. با این همه شمار آنان در اسناد بین المللی به شرح ذیل بوده است: (زنجانی، 1380، ص48).
جدول 2ـ آمار مهاجرین افغانی در ایران و پاکستان طی سال های مختلف (ارقام به هزار نفر)
1993 1991 1990 1985 1980
7/2900 3000 2350 1800 – ایران
1627 3/3185 3272 2500 400 پاکستان
به رغم این آمـار و ارقـام، تعـداد مهاجران خارجی در ایـران تا سال 1355 اندک بود و در هیچیک از سرشماریهای 1335، 1345 و 1355 به بیش از 5/0 درصد جمعیت نرس
ید ( همان، ص5).
جدول 3- تعداد خارجیان در ایران از ورای داده های سرشماری
نسبت به کل(جمعیت) متولدین خارج از کشور سال
24/0 44769 1335
22/0 57115 1345
53/0 178911 1355
62/1 906988 1370
67/1 1004776 1375
خارجیانی که تابعیت آنها مشخص است
بر اساس جدول (4)، در سال1380 از تعداد کل مهاجران خارجی در ایران 2567709 نفر شمارش شده است که حدود دو میلیون و سیصد هزار نفر (حدود 90 درصد) آن را مهاجران افغانی تشکیل می دهند، 1568570 نفر (61 درصد) از مهاجران خارجی را مردان و 996495 نفر (39 درصد) آنان را زنان تشکیل داده اند. بیشترین تعداد مهاجرین خارجی در استان تهران قرار داشته، که با 811695 نفر(61/31 درصد) حدود یک سوم مهاجرین خارجی را تشکیل می داده است، که پس از استان تهران، استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان و اصفهان به ترتیب با 376652(67/14درصد)، 252704(84/9 درصد) و247040 نفر( 62/9 درصد) در مراتب بعدی قرار داشته اند، در حالیکه استان اردبیل با 199 نفر (01/0 درصد) کمترین تعداد مهاجر خارجی را داشته است و پس از آن، استانهای زنجان و چهارمحال و بختیاری به ترتیب با 661(03/0 درصد) و 978 نفر(04/0 درصد) در مراتب بعدی کمترینها قرار داشته اند، همانطوریکه قبلا گفته شد، اکثر این مهاجران را، مهاجران افغانی تشکیل می دهند.
جدول 4ـ توزیع جمعیت مهاجران خارجی به تفکیک جنس و استان (سال 1380)
جمعیت مرد زن جنس
استان
1835 1162 673 آذربایجان شرقی
13727 7603 6122 آذربایجان غربی
199 106 93 اردبیل
247040 157867 89173 اصفهان
7958 4168 3790 ایلام
17149 12407 4742 بوشهر
811695 525798 285895 تهران
978 587 391 چهارمحال و بختیاری
252704 135150 117554 خراسان
82796 47066 34927 خوزستان
661 357 304 زنجان
41756 27963 13793 سمنان
376652 208955 167696 سیستان و بلوچستان
157945 105659 52286 فارس
38063 25806 12257 قزوین
125461 69435 56026 قم
6286 3172 3114 کردستان
140059 86888 53171 کرمان
12401 7199 5202 کرمانشاه
2520 1627 893 کهگیلویه
35057 18730 16327 گلستان
3591 2599 992 گیلان
3708 2081 1627 لرستان
15482 10794 4688 مازندران
48207 29454 18753 مرکزی
56184 35804 20380 هرمزگان
4158 2297 1861 همدان
63437 38998 24438 یزد
2567709 1568570 99495 کشور
نسبت جمعیت مهاجران خارجی و بویژه م
هاجران افغانی به جمعیت ایران درطول سالهای مختلف در نوسان بوده است، بطوریکه در سرشماریهای سالهای 1365 و 1375 این نسبت به ترتیب برابر5/1 و 4/1 بوده است، در حالیکه این نسبت در سال 1380 افزایش چشمگیری داشته و به 5/3 درصد رسیده است.
توزیع نسبی مهاجران خارجی به تفکیک
گروههای سنی
بر اساس آمارهای اخذ شده، بیشترین مهاجر خارجی در گروه سنی 4- 0 ساله با 15 درصد و پس از آن گروه سنی 9-5 ساله با 70/14 درصد در مرتبه بعدی قرار داشته اند و کمترین مهاجر خارجی نیز در گروه سنی 59-55 با 5/1 درصد قرار گرفته بودند. اگر جمعیت مهاجران خارجی را بر حسب گـــروههای سنی سه گانه در نظر بگیریم، گروه سنی 14-0 ساله برابر 5/41، گروه سنی 59-15 ساله برابر 5/56 و گروه سنی بالای 60 سال حدود 2 درصد جمعیت را بخود اختصاص داده اند.
با توجه به اینکه 5/41 درصد از کل جمعیت مهاجران در گروه سنی 14-0 قرار داشته و نسبت جوانی آنها بیش از چهل درصد بوده است، بنابراین مهاجران خارجی دارای جمعیتی جوان بوده اند. بر این اساس بیش از نیمی از استانهای کشور (16 استان) جمعیت مهاجر جوان داشته اند که از میان آنها، استانهای سیستان و بلوچستان و گ
لستان به ترتیب با 52 و50 درصد جمعیت زیر 15 ساله دارای جوانترین جمعیت مهاجر بوده اند. به جرأت می توان گفت که اکثر مهاجرانی که زیر 20 سال هستند در ایران متولد شده اند و شاید تعداد زیادی از آنها هرگز موطن پدری خویش را ندیده باشند و با فرهنگ و رسوم وطن اصلی خود آشنایی کامل را نداشته باشند که این مسئله ممکن است بازگشت آنان را به کشور خود به تأخیر اندازد و آنها را با تردید مواجه نماید.
دانلود مقاله انواع آب بندها word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله انواع آب بندها word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله انواع آب بندها word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
انواع آب بندها
1 ) اورینگها : معمولی ترین آب بند مورد استفاده در ماشین آلات می باشد . اورینگ ها به عنوان سیل ثابت و متحرک استفاده میشوند وجنس آنها معمولا ازترکیبات لاستیک های مصنوعی می باشند.
موارداستفاده اورینگ برای آب بندی پیستون درسیلندر و شیرهای هیدرولیکی محل اتصال شلنگ ها و پمپ ها استفاده می شود.
طرح اورینگ طوری است که برای نصب در شیارها ساخته شده است و زمان نصب تا (10 ) درصد فشرده می شود .در موارد استفاده متحرک عمر اورینگ به صافی سطح قطعه ها و اندازه بودن آن مربوط می شود .
اورینگ ها در مواردی که محل آب بندی دارای گوشه و زاویه است استفاده نمی شود . اگر اورینگ در قطعه ای تحت فشار زیاد نصب شود ، با گذاشتن یک رینگ فیبری در پشت آن از خارج شدن اورینگ از شیار خود جلوگیری می کند. همیشه باید یک رینگ فیبری درطرف کم فشار اورینگ نصب شود . در صورت استفاده از دو رینگ فیبری اورینگ در وسط آنها قرار می گیرد.
2) آب بندهای وی شکل و یو شکل وی پکها و یو پکها از سیلهای متحرکی هستند که برای آب بندی پیستون و شافت پمپ ها استفاده میشوند.
جنس آنها معمولاً ازچرم یا لاستیک طبیعی و مصنوعی یا پلاستیک میباشد. طرز نصبشان طوری است که فشار سیال لبه آب بند را به دیواره بچسباند و آب بندی را بهتر و کامل تر کند.
برای آب بندی قطعات پمپ بایستی حداقل یک بسته از این نوع آب بند را بکار برد وچند آب بند را همراه هم در یک شیار قرار داد.
3) سیل های فلنجی و گردگیرها :
گردگیرها سیل های متحرکی از جنس چرم یا لاستیک مصنوعی یا پلاستیک بوده که معمولا در پیستون ها بکار میروند. عمل آب بندی بوسیله باز شدن لبه آنها و چسبیدن به سطح قطعه انجام می شود .
4) آب بندهای فلزی:
از نظرشکل و ساختمان مانند رینگ های پیستون موتور بوده وممکن است که فلزی یا غیر فلزی باشند. جنس آنها عموما از فولاد بوده و دارای نشتی زیاد می باشند ، مگر اینکه خیلیدقیق و فیت نصب شوند. سیل های فلزی به دو صورت بازشونده (پیستونی) وجمع شونده (شفت جک) وجود دارند و در جاهایی بکار میروند که میزان حرارت بسیار بالا است.
اینآب بندها به دلیل نشتی زیاد با کاسه نمد و کانال تخلیه به مخزن در سیستم بکار میروند.
5 ) واشر کمپرسی :
این واشرها فقط برای کاربرد ثابت مثل کوپلینگ ، لولهها ، پوسته پمپ و امثال آنها با پرکردن قسمت های ناصاف آب بندی را انجام میدهد و ممکن است فلزی یا غیر فلزی باشند .
6) کاسه نمدها :
درجاهاییکه شافت از پوستهخارج می شود کاسه نمدها نصب میشوند . اگر فشار اتمسفر از فشار کاسه نمد بالاتر باشد از عبور هوا به داخل و اگر فشار پشت کاسه نمد بالاتر از فشارجو باشد از نشت سیال یا بخار به بیرون جلوگیری میکند . بهترین نوع قابل استفاده برای پمپ یک رینگ فانوسیاست که بداخل آن آب تزریق می شود . این تزریق آب یا از خروجی خود پمپ تامین می شود یا اگر سیال پمپ غیر آب باشد از یک منبع مستقل آب را لولهکشیمیکنند . اگرمایع آب بندی کننده دارای ذرات جامدی باشد که به غلاف هایکاسه نمد آسیب برساند بهتر است که سر راه آن فیلتر قرار گیرد .
7 ) گلندها :
بوش های یکپارچه ای هستند ، که به منظور سفت کردن پکینگ ها جهت آب بندی بیشتر از آنها استفاده میشود . میزان سفت کردن پیچهای آن به طورتجربی به اندازهای است ، که مابین اصطکاک ، آببندی ، روغنکاری وخنککاری تعادل حفظ شود.
8 ) پکینگ کمپرسی:
از این نوع آببند میتوان به جای وی پک ویو پک ها استفاده کرد . جنس آن معمولا از پلاستیک یا نخنسوز ویا لاستیکنخ دار با روکش فلزی میباشد . این آب بندها برای قسمتهای با فشار کم بکار میروند . در حقیقت عامل آببندی کننده براساس افت فشار سیال درطول غلاف میباشند علت اینکه پکینگها باید دارای خواص پلاستیکی ( فرم
پذیری ) باشند این است تا مقدار فشردگی روی اسلیو (غلاف ها) را تنظیم کنند و نیز خواص الاستیک جهت جذب انرژی و آسیب نرساندنبهجزءدواررا داشته باشند و به صورت رینگهایی در داخل محفظه آببندی قرارگیرند . انرژی اصطکاکی (گرما) تولید شده دراثرگردش شافت از طریق نشت مقدارکمی مایع از پوسته یا توسط محفظه خنک کاری پشت آن و یا استفاده از هر دو دفع می شود .
جنس پکینگ ها :
1) آزبستوس : که برای درجه حرارتهای پایین از آنا ستفاده میکنند . این پکینگها قبلا بوسیله گرافیت یا روغن ، روغنکاری میشوند.
2) متالیک : این پکینگها برای فشارها و دماهای بالا استفاده میشوند . پکینگهای متالیک ترکیبی از فویل فلزی (مس ، آلومینیم ، بابیت و ;. ) با گرافیت یا مواد چرب کننده دیگر میباشند
روغنکاری نقش مهمی در این آببند دارد زیرا اگر خشک کارکند روی سطح تماس مثلا سیلندر خط می اندازد.
9) آب بند های مکانیکی :
آب بندهایی که تاکنون توصیف شد عمدتا از نوع پکینگ بودند . استفاده از پکینگها به عنوان آببند همیشه مناسب و عملی نیست . با محکم کردن پیچهای گلندا صطکاک وانرژی ایجاد شده سبب کاهش عمر وخراب شدن غلاف ها میگردد .
از طرف دیگر بعضی از مایعات مثل بوتان و پروپان حلال مواد چرب کننده پکینگها هستندکه دراین صورت دقت آببندی از بینمیرود . به دلایلیکه گفته شد و همچنین زمانیکه میزان نشت باید حداقل باشد از آببندهای مکانیکی استفاده میکنند .
سطح آببندی در مکانیکال سیلها عمود بر امتداد محور بوده ، درحالی که درکاسه نمدها سطح آببندی در تماس با خود د شافت یا اسلیو قرار میگیرد . اگرچه مکانیکال سیلها در انواع گوناگون ساخته میشوند اما اصول کارشان یکسان و دارای دو جزء ثابت و متصل به پوسته و یک جزء دوار متصل به شافت ( یاغلاف ) میباشند و یک فنر دو قسمت را به یکدیگر محکم میکند .
یک دیافراگم یا رینگ لاستیکی برای حرکت جانبی ( مماسی ) نیز وجود دارد . مکانیکال سیله معمولا از دو قسمت فلزی و لاستیکی هستند . بعضی اوقات قسمت چرخان آببند از زغال با روکش فولادی ساخته می شود . البته سطح بین رینگهای دوار وثابت ، بسیار صیقلی و در اصل از دو جنس متفاوت سیلیکون و کاربید کربن میباشد .
لایه ای از مایع باخاصیت خنک کنندگی و روانکاری اصطکاک را بهحداقل میرساند . رینگ های مکانیکال ( سیل رینگ ها ) در دو وضعیت نسبت به پمپ قرار میگیرند که ممکن است رینگ دوار در سمت داخل و به طرف ایمپلر باشد ، ویا در قسمت بیرون قرارگرفته و با مایع پمپ شونده تماس نداشته باشد .
درهردو وضعیتیکه گفته شد فقط سه نقطه مهم وجود دارد که در آب بندی موثر است :
1( ما بین رینگ ثابت و پوسته
2 ( ما بین رینگ دوار و شافت ( غلاف شافت )
3 ( ما بین رینگ ثابت و متحرک ( بخش های ثابت و متحرک مکانیکال )
آب بندی در حالت (1) توسط گسکت ها و اورینگ ها صورت میگیرد . درحالت) 2( توسط رینگهاودرحالت (3 ) با تماس مستقیم و تنگاتنگ دو رینگ که همواره توسط فنری به به هم فشرده میشوند انجام می شود.
موضوع قابل توجه در مورد رینگ ها این است که این رینگ ها با جنس ویژه خود در مقابل نیروی( با ر )محوری ضعیف هستند و دچار آسیب میشوند ، اما در مقابل سایش بسیار مقاوم هستند و بامقداری سایش دوباره توسط فنری که میان آنها قرار دارد ساییده میشوند . به همین دلیل یکی از عوامل خراب شدن آنها وارد شدن نیروی محوری است . با توجه به جنس آنها نیز معمولا ترد و شکننده هستند .
1 – اورینگها :
معمولی ترین آب بند مورداستفاده درماشین آلات می باشد.اورینگ ها به عنوان سیل ثابت و متحرک استفاده میشوند وجنس آنها معمولا از ترکیبات لاستیک های مصنوعی می باشند.موارداستفاده اورینگ برای آب بندی پیستون درسیلندر و شیرهای هیدرولیکی محل اتصال شلنگ ها و پمپ ها استفاده میشود.
طرح اورینگ طوری است که برای نصب در شیارها ساخته شده است و زمان نصب تا10 درصد فشرده می شود.درموارد استفاده متحرک عمر اورینگ به صافی سطح قطعه ها و اندازه بودن آن مربوط میشود.اورینگ ها در مواردی که محل آب بندی دارای گوشه و زاویه است استفاده نمی شود.اگر اورینگ در قطعه ای تحت فشار زیاد نصب شود،با گذاشتن یک رینگ فیبری در پشت آن از خارج شدن اورینگ
از شیارخود جلوگیری می کند. همیشه بایدیک رینگ فیبری درطرف کم فشاراورینگ نصب شود. در صورت استفاده از دو رینگ فیبری اورینگ در وسط آنها قرار میگیرد.
2- آب بندهای V شکل و U شکل
V پک ها و U پک ها از سیل های متحرکی هستند که برای آب بندی پیستون و شافت پمپ ها استفاده میشوند. جنس آنها معمولا از چرم یا لاستیک طبیعی و مصنوعی یا پلاستیک میباشد.طرز نصبشان طوری است که فشارسیال لبه آب بند را به دیواره بچسباند و آب بندی را بهتر و کامل تر کند.برای آب بندی قطعات پمپ بایستی حداقل یک بسته از این نوع آب بند را بکار بر دو چند آب بند را همراه هم در یک شیار قرار داد.
3- سیل های فلنجی و گردگیرها :
گردگیرها سیل های متحرکی از جنس چرم یا لاستیک مصنوعی یا پلاستیک بوده که معمولا در پیستون ها بکار میروند. عمل آب بندی بوسیله بازشدن لبه آنها و چسبیدن به سطح قطعه انجام میشود.
4- آب بندهای فلزی
از نظرشکل و ساختمان مانند رینگ های پیستون موتور بوده و ممکن است که فلزی یا غیرفلزی باشند. جنس آنها عموما از فولاد بوده و دارای نشتی زیاد میباشند،مگر اینکه خیلی
دقیق و فیت نصب شوند. سیل های فلزی به دو صورت بازشونده (پیستونی) وجمع شونده (شفت جک) وجود دارند و در جاهایی بکار میروند که میزان حرارت بسیار بالا است. این آب بندها به دلیل نشتی زیاد با کاسه نمد و کانال تخلیه به مخزن در سیستم بکار میروند.
5 – واشر کمپرسی
این واشرها فقط برای کاربرد ثابت مثل کوپلینگ، لوله ها ، پوسته پمپ و امثال آنها با پرکردن قسمت های ناصاف آب بندی را انجام میدهد و ممکن است فلزی یا غیر فلزی باشند.
6- کاسه نمدها :
درجاهایی که شافت ازپوسته خارج میشودکاسه نمدها نصب میشوند.اگرفشاراتمسفر از فشار کاسه نمد بالاتر باشد از عبور هوا به داخل و اگر فشار پشت کاسه نمد بالاترازفشار جو باشدازنشت سیال یا بخار به بیرون جلوگیری میکند.بهترین نوع قابل استفاده برای پمپ یک رینگ فانوسی است که بداخل آن آب تزریق میشود.این تزریق آب یا از خروجی خود پمپ تامین میشود یا اگر سیال پمپ غیر آب باشد از یک منبع مستقل آب را لوله کشی میکنند.اگر مایع آب بندی کننده دارای ذرات جامدی باشد که به غلاف های کاسه نمد آسیب برساند بهتر است که سر راه آن فیلتر قرار گیرد.
7 – گلندها :
بوش های یکپارچه ای هستند،که به منظور سفت کردن پکینگ ها جهت آب بندی بیشترازآنهااستفاده میشود.میزان سفت کردن پیچ های آن به طورتجربی به اندازه ای است، که مابین اصطکاک ، آببندی ، روغن کاری و خنک کاری تعادل حفظ شود.
اجزاء پمپ (محفظه آب بندی، اورینگ ها، سیل ها،کاسه نمدها، گلندها،پکینگ ها)
8 – پکینگ کمپرسی
ازاین نوع آب بندمیتوان به جای وی پک ویو پک هااستفاده کرد.جنس آن معمولا از پلاستیک یا نخ نسوزو یا لاستیک نخ دار با روکش فلزی میباشد.آین آب بندها برای قسمت های با فشار کم بکار میروند.در حقیقت عامل آب بندی کننده براساس افت فشار سیال در طول غلاف می باشند. علت اینکه پکینگ ها باید دارای خواص پلاستیکی ( فرم پذیری ) باشنداین است تا مقدارفشردگی روی اسلیو (غلاف ها) راتنظیم کنند ونیز خواص الاستیک جهت جذب انرژی و آسیب نرساندن به جزء دوار را داشته باشند و به صورت رینگ هایی درداخل محفظه آب بندی قرارگیرند.انرژی اصطکاکی(گرما) تولیدشده دراثر گردش شافت از طریق نشت مقدارکمی مایع از پوسته یا توسط محفظه خنک کاری پشت آن و یا استفاده از هر دو دفع می شود.
جنس پکینگ ها:
1- آزبستوس:
که برای درجه حرارت های پایین ازآن استفاده میکنند.این پکینگ ها قبلا بوسیله گرافیت یا روغن ، روغن کاری میشوند.
2- متالیک:
این پکینگ ها برای فشارهاودماهای بالا استفاده میشوند.پکینگ های متالیک ترکیبی از فویل فلزی(مس،آلومینیم،بابیت و;.) باگرافیت یاموادچرب کننده دیگرمیباشند. روغنکاری نقش مهمی در این آب بند دارد زیرا اگر خشک کار کند روی سطح تماس مثلا سیلندر خط می اندازد.
9 – آب بند های مکانیکی
آب بند هایی که تاکنون توصیف شد عمدتا از نوع پکینگ بودند.استفاده ازپکینگ ها به عنوان آب بند همیشه مناسب و عملی نیست.با محکم کردن پیچ های گلند اصطکاک و انرژی ایجاد شده سبب کاهش عمروخراب شدن غلاف ها میگردد.از طرف دیگر بعضی از مایعات مثل بوتان و پروپان حلال مواد چرب کننده پکینگ ها هستند که دراین صورت دقت آب بندی ازبین می رود. به دلایلی که گفته شد و همچنین زمانی که میزان نشت باید حداقل باشد از آب بندهای مکانیکی استفاده میکنند.
اجزاء پمپ (محفظه آب بندی، اورینگ ها، سیل ها،کاسه نمدها، گلندها،پکینگ ها)
سطح آب بندی درمکانیکال سیل ها عمود بر امتداد محور بوده ،درحالی که در کاسه نمدها سطح آب بندی در تماس با خود شافت یا اسلیو قرار می گیرد. اگرچه مکانیکال سیل ها در انواع گوناگون ساخته میشوند اما اصول کارشان یکسان و دارای دو جزء ثابت و متصل به پوسته و یک جزء دوار متصل به شافت (یا غلاف) می باشند و یک فنر دو قسمت را به یکدیگر محکم میکند.یک دیافراگم یا رینگ لاستیکی برای حرکت جانبی(مماسی) نیزوجوددارد.مکانیکال سیلها معمولا ازدو قسمت فلزی و لاستیکی هستند .بعضی اوقات قسمت چرخان آب بند از زغال با روکش فولادی ساخته میشود. البته سطح بین رینگهای دوار و ثابت ، بسیار صیقلی ودر اصل از دو جنس متفاوت سیلیکون و کاربید کربن می باشد.
لایه ای از مایع با خاصیت خنک کنندگی و روانکاری اصطکاک را به حداقل میرساند. رینگ های مکانیکال (سیل رینگ ها) در دو وضعیت نسبت به پمپ قرار میگیرندکه ممکن است رینگ دوار در سمت داخل و به طرف ایمپلر باشد، و یا در قسمت بیرون قرار گرفته و با مایع پمپ شونده تماس نداشته باشد.
در هر دو وضعیتی که گفته شدفقط سه نقطه مهم وجود دارد که در آب بندی موثر است:
مابین رینگ ثابت و پوسته
مابین رینگ دوار و شافت (غلاف شافت)
مابین رینگ ثابت و متحرک (بخش های ثابت ومتحرک مکانیکال)
آب بندی در حالت 1 توسط گسکت ها و اورینگ ها صورت میگیرد. در حالت 2 توسط رینگ ها و در حالت 3 باتماس مستقیم و تنگاتنگ دو رینگ که همواره توسط فنری به به هم فشرده می شوند انجام میشود.
موضوع قابل توجه در مورد رینگ ها این است که این رینگ ها با جنس ویژه خود در مقابل نیروی(بار)محوری ضعیف هستند و دچار آسیب میشوند،اما درمقابل سایش بسیار مقاوم هستندوبامقداری سایش دوباره توسط فنری که میان آنها قرار دارد ساییده میشوند. به همین دلیل یکی از عوامل خراب شدن آنها وارد شدن نیروی محوری است. با توجه به جنس آنها نیز معمولا ترد و شکننده هستند.
مکانیکال سیل:
بعد از توسعه چشمگیر اقتصادی ، استفاده از مکانیکال سیل ها برای محورهای دوار افزایش پیدا کرد. امروز مکانیکال سیل ها نوع برجسته ای از آببندها برای پمپ های گریز از مرکز،کمپرسورهاو ماشین های مشابه می باشند.برحسب کارایی آببندها ، تنوع کاربردآنها بهبودهای مهمی بروی اجزاء تشکیل دهنده آببندها انجام می شودبه طور مثال آب بند کن(گلند)، پکینگ، که تا حد زیادی جابه جا شونده هستند.
آب بندهای مکانیکی انواع متنوعی برای آبندی شفتهای چرخشی دارند.عمده استفاده آنها در آبندی گازها و مایعات می باشد به طور مثال پمپ های گریز از مرکز. آب بندهای مکانیکی همچنین در سیل گازها مورد استفاده قرار میگرند به طور مثال کمپرسورها و شفت سیلهای متحرک که در این موارد آنها روبه گسترش میباشند مانند آببندهایی دوتایی با تزریق مایع برای مهیا کردن روغن زنی در سطح آببندها. وظیفه آببندی مایع جایی اتفاق می افتد از قبیل این که سیال فرآیند دریک طرف است و مانع جریان در جای دیگری است.آببندهای مکانیکی به شدت جایگزین آببندهای بسته نرمزیرا کم شدن نشتی و عدم نیاز به تعمیرات معمول از خصوصیات آنهاست.
شرکت ذغالهای صنعتی ایران توانایی تولید انواع مکانیکال سیل را با بالاترین کیفیت و سریعترین سرعت ممکن دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.
1-آببندهای متال بلوز
2- آببندهای میکسروهمزن
3-آببندهای تک و دو کارتریج
4-آببندهای پمپ های صنعتی
5-آببندهای پمپ های خنک شوند خودکار
6-آببندهای کمپرسورهای تغییر دهنده هوا
7-آببندهای پمپ
8-آببندهای کربن گرافیت
دانلود مقاله معرفی روش های کنترل آفات و بیوتکنولوژی word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله معرفی روش های کنترل آفات و بیوتکنولوژی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله معرفی روش های کنترل آفات و بیوتکنولوژی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
معرفی روش های کنترل آفات وبیوتکنولوژی
طبیعت بی نهایت پیچیده است و غالباً این پیچیدگی بصورتی است که ما نسبت به آن بطور وحشتناکی جاهل مانده ایم . درنتیجه هنگامی که آگاهانه،
یا ندانسته وتصادفی، تغییرات عمده ای درطبیعت به وجود می آوریم مکانیسم های هومواستاتیک فوق العاده پیچیده را به صورتی دگرگون می سازیم که خود قادر به پیش بینی عواقب آن نیستیم. به همین دلیل است که گاه چیزهای عجیب و غریبی اتفاق
می افتد (Kennethe F.Watt).
مقدمه
ارزیابی مسأله آفات در مقیاس جهانی نشان می دهد که اگر حشرات آفات وجود نداشتند، تولید مواد غذایی جهان تا حدودی یک سوم بیشتر از میزان موجود افزایش می یافت. با توجه به این همه خسارت، واضح است چنانچه کوششی برای دفع حشرات آفت انجام نمی گرفت ویا این مبارزه ها به نتیجه ای نمی رسید، نوع بشر با چه بلیه ای مواجه می شد. بدیهی است که هر حشره به تنهایی مقدار نسبتاً کمی غذا احتیاج دارد، مثلاً تصور نمی رود که یک رشته در تمام عمرش بیشتر از نیم سانتی متر مکعب شیره گیاهی تغذیه می کند. حتی یک کرمینه پرهور پروانه هم بیشتر از 50 گرم از وزن تر گیاه میزبان خود را مصرف نمی کند.
بنابراین باید تعداد بسیار زیادی حشره وجود داشته باشد تا باعث این همه خسارت شود که در واقع همین طور هم هست و تعداد حشرات واقعاً فوق العاده زیاد است. در مقایسه با تراکم جمعیت انسانی یعنی 14/0 نفر در هکتار، ممکن است 25 میلیون حشره در هر هکتار خاک و 25 هزار حشره در حال پرواز روی هر هکتار موجود باشد. مسلم
است که همه آنها در حال از بین بردن محصولات غذایی بشر نیستند، ولی تعداد جمعیت یک گونه آفت به تنهایی در یک هکتار محصول اغلب قابل قیاس با ارقام ذکر شده است. مثالً ممکن است در یک هکتار جو 22 میلیون لار و مگس وجود داشته باشد و نیز 222 میلیون شته سیاه باقلا در یک هکتار چغندر گزارش شود، هر دوی این ارقام آلودگی، نشان دهنده سرعت ازدیاد حشرات مهاجر اولیه است که به گیاهان یک ساله حمله می کنند و در وا تکثیر وقتی به صورت ارقام و آماربیان شود، ذکرشان در داستان های تخیلی علمی بی مورد نخواهد بود.
در بین یک میلیون گونه حشره شناخته شده حدود ده هزار گونه گیاهخوار هستند و به این ترتیب زیان های ناشی از آنها به تاراج و نابودی محصولات زراعی در سراسر جهان منتهی می شود. باید گفت که یک سوم محصولات غذایی جهان در مراحل رشد، برداشت و انبار به وسیله آفت های مختلف به تاراج می رود. در بعضی از کشورها میزان خسارت از این رقم زیاد تر است. باید توجه داشت که به رقم تمام موارد فوق تمام گونه های حشرات آفت مضر نیستند. اکثر گونه های حشرات برای انسان مفید هستند و نقش آنها مخصوصاً گونه های انگل و شکارچی در نابودی حشرات آفت بسیار مؤثر است. به علاوه نقش حشرات گرده افشان در گرده افشانی صدها گیاه بویژه یونجه، توتون، گوجه فرنگی، آفتابگردان و درختان میوه و غیره در افزایش محصولات کشاورزی بسیار با ارزش است.
آنچه مسلم است ذخیره فعلی غذا در سطح جهان کافی نیست.
در حال حاضر حدود 56 درصد از جمعیت جهان در فقر غذایی به سر می برند. در کشورهای توسعه نیافته وضعیت وخیم تر است به طوری که تخمین زده می شود 79 درصد از جمعیت آنها در فقر غذایی هستند. آنچنان که از گزارش ها پیداست، برآورده شده است که سالیانه 15 میلیون انسان بر اثر سوء تغذیه و امراض وابسته به سوء تغذیه در دنیا از بین می روند و این در حالی است که میزان معتنابهی از تولید سالیانه غلات توسط آفت ها و بیماری های گیاهی و پوسیدگی هدر می رود.
بااین توضیحات مختصر متوجه می شویم که یکی از راه های تأمی
ن غذا برای جمعیت روبه رشد جهان جلوگیری از ضایع شدن مواد غذایی و از بین رفتن محصولات کشاورزی توسط آفت ها به معنی اعم کلمه است تا تعادل غذا در جهان در وضعیت مناسبتری قرار گیرد.
یکی از مهمترین مسائل مورد توجه انسان در دفع آفات عبارت از حفاظت و نگهداری و حتی تقویت تعادل طبیعی در سیستم های زراعی است. برای رسیدن به این هدف کاربرد دشمنان طبیعی، آفات از جمله استفاده از موجودات ذره بینی بیماری زا، مورد توجه قرار گرفته است. در خصوص تعریف کنترل بیولوژیک بین متخصصان امر اختلاف نظر زیادی وجود دارد . با مفهومی جامع تر، کنترل بیولوژیکی پدیده ای است طبیعی ناشی از کنش متقابل اجزای زنده یک زیست بوم د
ر تنظیم جمعیت. با توجه به این مسأله کنترل بیولوژیکی همه عوامل مرگ و میر را در بر می گیرد که خود شامل رقابت بین گونه های همسان یا متفاوت، تأثیر میزبان های مدافع یا مقاوم و نتایج مستقیم یا غیر مستقیم حمله موجودات وابسته به سطوح بالاتر غذایی است. کنترل بیولوژیکی کاربردی غالباً مستلزم حفظ منابع طبیعی و تکثیر انواع مخصوص موجودات به منظور تنظیم جمعیت گونه های نامطلوب و در نتیجه جلوگیری یا کاهش اثرات منفی آنها است. شکارگرها)، پارازیت ها (انگل ها)، یا پاتوژن ها (عوامل بیماری زا) به منظور نگهداری تراکم جمعیت سایر موجودات در یک پایین تری از تراکم احتمالی که در اثر عدم وجود عوامل کنترل کننده بالا ممکن است ایجاد شود››. تعریف Deacan از مبارزه بیولوژیکی بر اساس نظریه Garrett (1970): ‹‹کنترل بیولوژیکی روشی است که اثرات نامطلوب یک موجود زنده توسط عوامل یا موجود زنده دیگری کاهش یابد که موجود زنده اخیر گیاه میزبان آفت یا پاتوژن و یا انسان نیست››.
امتیازات عمده مبارزه بیولوژیکی
1- انتخابی است، مساله آفت نه شدت پیدا می کند ونه آفت های جدیدی به وجود می آیند؛
2- موجودات مفید ازقبل دردسترس هستند، یعنی، احتیاج به ساختن وتولید آنها نیست؛
3- موجودات مفید می توانند جستجو کرده وآفت را پیدا کنند؛
4- موجودات مفید می توانند افزایش پیدا کنند وانتشار یابند؛
5- آفت قادر نیست ویا به سختی قادر است دربرابر این نوع مبارزه مقاومت پیدا کند؛
6- این نوع مبارزه به خودی خود پایاست .
نقاط ضعف مبارزه بیولوژیکی
1- مبارزه کند است؛
2- غالباً غیر قابل پیش بینی است؛
3- ایجاد وبکار بردن آن مشکل وپرخرج است ؛
4- احتیاج به نظارت متخصص دارد.
دراین شیوه با بهبود شرایط زیستی برای انگل ها وشکارچی هایی که درمنطقه بطور طبیعی وجود دارند، به پیدایش وازدیاد آنها کمک می شود.از جمله این اقدامات می توان عملیات زراعی ومحفوظ نگهداشتن دشمنان طبیعی درموقع سم پاشی را نام برد.این روش بویژه برای مبارزه با آفت های بومی درمناطقی که درکشاورزی مختلط رایج است مناسب است.
تلقیح
دشمنان طبیعی به تعداد نسبتاً کم وبه امید اینکه بتوانند درمنطقه استقرارپیداکنند رها می شوند. این روش برای مبارزه با آفت های وارداتی مورد استفاده قرارمی گیرند وجستجو برای دشمن طبیعی مطلوب باید درکشور مبدأ که آفت از آنجا وارد شده ، به عمل آید.
اشباع
دراین شیوه تعداد زیادی دشمن طبیعی را درآزمایشگاه پرورش می دهند ودرمزرعه رها می کنند . چنین رهاسازی معمولاًبه مهار نسبتاً سریع آفت منجر می شود، ولی درنهایت منجر ب
ه ازبین رفتن دشمنان طبیعی نیز می شود. این شیوه شبیه به کار بردن حشره کش ها است و روی محصولات زراعی یکساله به میزان وسیعی استفاده می شود.
حشرات و دشمنان طبیعی
دشمنان طبیعی حشرات بر حسب طرز رفتار یا فعالیت غذایی در دو گروه شکار در جلوگیری از ازدیاد سریع و فوق العاده حشرات زیان آور به عهده دارند. اگر وجود آنها نبود بعضی افت ها با چنان سرعتی رو به فزونی می روفتند که در مدت بسیار کوتاه اثری از سبزی و گیاه برروی زمین باقی نمی گذاشتند. درحشره شناسی کشاورزی یا دفع آفات اصطلاح مبارزه بیولوژیک شامل عملیاتی است که برای استفاده از دشمنان طبیعی در مبارزه با آفت های نباتی و حیوانی به کار می رود. این عملیات یا به صورت استفاده از عوامل بیماری زا حشرات (Entomopathogene) و یا به صورت استفاده از بی مهرگان و مهره داران حشره خوار در گیاه پزشکی از نظر حفاظت و حمایت گیاهان زراعتی و جنگل ها از طریق مؤثر و قاطع و غالباً با صرفه اقتصادی است.
دشمنان طبیعی حشرات در طبیعت زیاد و متنوع هستند و فعالیت آنها روی گونه های مختلف غالباً به طور مشترک و به صورت چندخواری انجام می گیرد و حالت اخیر گاهی همراه با یک نوع ترجیح یا تخصص انگلی (Specific Parasite) نسبت به یک یا دو میزبان معین است. همچنین بعضی گونه به صورت تک خواری همیشه از یک گونه میزبان تغذیه می کنند. دشمنان طبیعی حشرات که از نظر متعادل نگه داشتن نوسان انبوهی و ازدیاد گونه های مفید در سالهای عادی مانند یک ترمز دائمی و موضعی عمل می کنند، به طور کلی از چهارگروه : ویروسی، باکتریایی، قارچی و حیوانی هستند که گروه حیوانی خود شامل گونه های پروتوزوآ، نماتود، بندپایان و عده ای از مهره داران است . ضمناً در این طبقه بندی گروه گونه های ویروسی، باکتریایی، قارچی و پروتوزوآ به عوامل میکروبی یا عوامل بیماری زا موسوم هستند.
مبارزه بیولوژیک، بخشی از مبارزه تلفیقی
آگاهی وشناخت بیشتر محیط زیست موجب شده است که دراغلب کشورهای جهان مبارزه بیولوژیک به عنوان بخش از مبارزه تلفیقی، نسبت به مبارزه شیمیایی از اهمیت بیشتری برخوردار شود.اساساً درکشاورزی وباغبانی روش های گوناگونی برای مبارزه بیولوژیک وجود دارد که دراین گونه روش ها از دشمنان طبیعی آفات برای کاهش جمعیت آنها استفاده می شود.
مراقبت وحمایت ازحشرات مفید
به منظور حمایت از حشرات مفید، مصرف سموم شیمیایی باید به حداقل ممکن
کاهش داده شود وتنها هنگامی که جمعیت آفات از حد زیان اقتصاد بالاتر باشد، می توان سموم شیمیایی را مورد مصرف قرارداد که دراین صورت نیز منحصراً ترکیبات بی خطر برای حشرات مفید باید به کارگرفته شوند. دراین زمینه دسترسی به اطلاعات مربوط به سموم شیمیایی بی خطر برای حشرات مفید که توسط گروه بین المللی سموم گیاهی وارگانیسم های مفید موردآزمایش قرار گرفته اند، از طریق سازمان بین المللی مبارزه بیولوژیک (IOBS ) امکان پذیر می باشد. برای حمایت از ارگانیسم های مفید موجود درطبیعت روش های متنوعی بکار بسته می شود که درزیر به چند نمونه از آنها به عنوان مثال اشاره می شود.
– کاشت ونگهداری گیاهان درحاشیه مزارع بصورت نوار یا پرچین برای بهبود بخشیدن به شرایط زندگی انواع حشرات مفید؛
– ایجاد محیط های اکولوژیکی سالم ومناسب وحفاظت ا زمنابع طبیعی موجود؛
– کاشت گیاهان شهد دار ویا جلب کننده برای حشرات شکاری مثل بالتوری کریزوپا (Chrysoperla carnea ) و مگس های خانواده سیرفیده (Syrphidae ) درنواحی مورد نظر درحاشیه مزارع؛
– ساختن آشیانه ویا نصب جعبه های مناسب برای تخم گذاری پرندگان ویا زندگی خفاش ها؛
– استفاده از توده های سنگ به عنوان پناهگاه برای پستانداران کوچک مفید؛
بومی کردن حشرات مفید وارداتی
دراین روش عوامل مفیدی راکه درمناطق دیگر دنیا به عنوان دشمنان طبیعی آفات شناخته شده اند به محیط جدید وارد کرده وپس ازتکثیر درآزمایشگاه( انسکتاریوم) آنهارا برای کنترل جمعیت آفات درمزارع وباغ ها مورد استفاده قرارمی دهند.دراین حالت رهاسازی حشرات مفید در کانون های مختلف ازدیاد آفات ضروری است. نمونه موفقی که از بومی کردن حشرات مفید می توان نام برد، پرورش زنبور پروسپالتلا (Perospaltella perniciosi ) است که به عنوان فاکتوری مهم ومحدودکننده برای شپشک سانژوزه (سانخوزه) کارآیی خود را به اثبات رسانیده است.
پرورش انبوه و رهاسازی حشرات مفید
تکثیر ورها سازی انگل ها (پارازیت ها) وشکارگرهای شناخته شده به عنوان دشمنان طبیعی حشرات وکنه های خسارات زا درسالهای اخیر از اهمیت زیادی برخوردار شده است. سطح مبارزه با آفات ازطریق کاربرد حشرات مفید همواره با افزایش روبه رو بوده است. به عنوان مثال استفاده از شکارگرها وزنبورهای انگل (پارازیت) درگلخانه های مخصوص پرورش سبزی ها از 10 هکتار درسال 1983 به حدود 200 هکتار درسال 1990 رسید.
دراروپا درسال 1990 برای کنترل آفات در15000 هکتار از سطح زیر کشت ذرت از روش های بیولوژیک استفاده شده است. امروزه حدود14 گونه حشره مفید برای مبارزه باکنه های
تارعنکبوتی ، مگس های سفید بال، ریشکداران (تریپس ها) ، مگس های مینوز، شته ها ولاروهای سوسک های سرخرطومی ، شپشک های آرد آلود ونیز کرم ساقه خوار ذرت به شکل انبوه تولید وتوزیع می شوند.
رها سازی حشرات مفید برای مبارزه با آفات درشیوه مدیریت تلفیقی آفات( IPM ) دارای مزایای زیادی است که دراینجا به ذکر چندین نمونه از آنها می پردازیم:
1- درجه تأثیرزیاد آنها، بطوری که غالباً با حشره کش های شیمیایی قابل مقایسه هستند.
2- نسل هایی از آفات که نسبت به سموم شیمیایی مقاومت نشا ن می دهند، به وسیله دشمنان مفید قابل کنترل هستند.
3- عملیات رهاسازی غالباً ساده بوده وبصورت دستی انجام می شود.برای این کار به دستگاه های گران قیمت وپیچیده نیازی نیست.
4- هزینه مصرف حشره کش های شیمیایی کاهش یافته وحشرات مفید موجود حفظ می شوند، زیرا عوامل مفید رها شده غالباً فقط علیه آفات بخصوصی مؤثر بوده وحیات حشرات دیگر را مورد تهدید قرارنمی دهند.
5- می توانید به نحو ساده ای درترکیب با دیگر عوامل بیولوژیک موجب افزایش محص
ول شوند، مثلاً استفاده از زنبورها برای گرده افشانی بهتر گوجه فرنگی درشرایط گلخانه ای .
6- برای استفاده از حشرات مفید محدودیتی وجود ندارد ومی توان آنها را درحاشیه تالاب ها ومحل های ذخیره آب ها که مصرف سموم شیمیایی درآن مناطق مجاز نیست بکار برد.
7- استفاده از حشره کش های شیمیایی مشکل باقی مانده مواد شیمیایی درمحصولات را بدنبال دارد که سلامت انسان وحیوانات سودمند را به مخاطره می اندازد، حال آنکه بهره گیری ازحشرات مفید درکنترل آفات این مشکل را نیز ندارد .
8- درهنگام استفاده از حشرات رعایت زمان انتطار (دوره کارنس) لزومی ندارد
استفاده از حشرات مفید درمبارزه نیازمند به تجربه زیادی است که می بایست توسط افراد مجرب انجام شود. همچنین برای کسب موفقیت درمبارزه بیولوژیک لازم است که استفاده کنندگان از این روش دارای معلومات فنی مناسب باشند.
9- استفاده کننده باید از بیولوژی آفات وحشرات مفید آگاهی کافی داشته باشد ، زیراعلت اصلی عدم موفقیت دراین شیوه مهارآفات، غالباً بخاطر رهاسازی زود ویا دیرتر از موقع حشرات مفید است.
10- مخارج استفاده از حشرات مفید دربعضی ازموارد بیشتر ازمخارج استفاده از سموم شیمیایی است . اما توجه به تأثیرات زیست محیطی کمتر مبارزه بیولوژیک، این افزایش هزینه اندک راجبران می کند.
11- بسیاری ازحشرات مفید مانند کنه ها، برای ادامه فعالیت نیازمند درجه حرارت ورطوبت خاصی هستند ، بطوری که استفاده از آنها درگلخانه ها ودرشرایط کنترل شده بسیاربیشتر ازهوای آزاد معمول است.
12- ترکیب کردن استفاده ازحشرات مفید با دیگر عملیات زراعی تا حدی اشکال برانگیز است، تنها تعداد محدودی از سموم شیمیایی برای حشرات مفید درمراحل مختلف زندگی آنها بی خطر هستند. کشاورزان ویا باغداران باید قبل از استفاده از حشرات مفید دراین مورد که چه عملیات دیگری را باید درارتباط با حشرات مفید انجام دهند، اطلاعات کافی بدس
ت آورند . با برنامه ریزی دقیق وانتخاب انواع گیاهان مقاوم غالباً ازمصرف سموم شیمیایی جلوگیری می شود. به عنوان مثال باکشت انواع خیار مقاوم به سفیدک حقیقی از سم پاشی باسموم قارچ کش خودداری می شود. تنها بهره گیری مناسب از تمام روش های تلفیقی ممکن درحفظ نباتات است که موجب می شود تا از بروز خسارت های اقتصادی ناگهانی
به هنگام استفاده ازحشرات مفید جلوگیری به عمل آید. باید همه روش های کاشت را به نحوی برنامه ریزی کرد که بتوان استفاده از حشرات مفید را با دیگر عملیات زراعی هماهنگ کرد.
مبارزه با مگس های سفید به وسیله زنبورEncarsia Formosa
مگس های سفید به دو صورت به میزبان خود آسیب می رسانند، اول اینکه پوره ها از شیره گیاهی تغذیه می کنند ودیگر آنکه به علت ترشحات چسبناک (عسلک) قسمت های زیرین برگ گیاه را آلوده می کنند وبخصوص درصورت وجود رطوبت زیادهوا، قارچ های سیاه رنگ برروی ترشحات مذکور رشد کرده وپوشش سیاه رنگی را به وجود می آوند، به طوری که عمل کربن گیری(Assimilation ) گیاه میزبان با اشکال مواجه می شود. مگس های سفید دربرابر بسیاری ازحشره کش ها به شدت مقاوم هستند. زنبور Encarsia Formosaحشره کوچکی است به طول 6/0 میلی متر، سر وسینه آنها سبز تیره، شکم درماده زرد رنگ ودرنرها سیاه رنگ است.
در شرایط گلخانه ها زنبورهای ماده در طول زندگی 3 تا 27 روزه خود 60 تا 100 عدد تخم مرغ می گذارند. طول دوره زندگی زنبورهای ماده به درجه حرارت گلخانه بستگی داشته و هر چه درجه حرارت بالاتر باشد، کوتاه تر خواهد بود. تحم ها به کمک تخم ریز و به صورت مجزا در داخل بدن پوره های قدیمی تر هر دو گونه از مگس های سفید گذاشته می شود. پوره هایی که بدین نحو خسارت دیده اند، از بین خواهند رفت. پوره ه ای پارازیته شده T.vaporariorum به رنگ سیاه در آمده و پوره های B.tabaci پس از پارازیته شدن شفاف به نظر می رسند.
مبارزه با کنه های تارعنکبوتی به وسیله کنه شکاری Phytoseiulus persimilis
کنه تار عنکبوتی Tetranychus urticae روی بسیاری از گیاهان زراعی در فضای باز و گلخانه ها دیده می شود. در گلخانه ها انواع گیاهان زینتی، خیار و لوبیا را آلوده می کند. اینجانور که طول آنها فقط 6/0 میلی متر است، برحسب نوع تغذیه زردرنگ، سبزمایل به زرد و یا زرد روشن می شوند. در قسمت پشت آنها 2 لک سبز تیره رنگ وجود دارد. رنگ زمستانه آنها قرمز مایل به نارنجی تند است. ماده های بالغ حدود 2 هفته زندگی می کنند و حدود 100 عدد تخم می گذارند. در حرارت 20 درجه سانتی گراد رشد آنها حدود 14 روز به طول می انجامد. نحوه خسارت به این شکل است که در سطح بالای برگ لکه های مکیده شده کوچک و زرد رنگی دیده می شود. سپس به دلیل ازدیاد جمعیت کنه های تار عنکبوتی این لکه ها به هم پیوسته شده و نواحی خشکیده و برنزی رنگی را به وجود می آوردند و در سطح زیرین برگها باقی مانده پوسته های
سفید رنگ کنه ها که به تارهای ظریفی چسپیده اند که با چشم غیر مسلح هم قابل رؤیت هستند.
کنه های شکاری Phytoseiulus persimilis وابسته به خانواده نزدیک به کنه های تارعنکبوتی هستند که منحصراً به تغذیه از کنه های خانواده نزدیک به خود مبادرت می ورزند. کنه های شکاری کمی بزرگتر از کنه های تارعنکبوتی بوده و دارای شکلی گرد می باشند. رنگ کنه های جوان مایل به قرمز است و کنه های بالغ به رنگ قرمز براق هستند. این کنه ها به مراتب متحرک تر و فعال تر از کنه های تار عنکبوتی هستند و شکار خود را از طریق گیاهان واسط بسیاری می یابند. هر کنه شکاری روزانه حدود 5 کنه تار عنکبوتی بالغ و یا 20 پوره و یا تخم را می خورد و به این طریق تعداد کنه های تار عنکبوتی بسیار سریع کاهش می یابد. در صورت رهاسازی کنه های شکاری بر روی گیاهان آلوده به کنه ه تارعنکبوتی، هنگامی که کلیه آفتاب نابود شوند، کنه های شکاری در جستجوی منابع جدید تغذیه بر روی گیاهان دیگر تغییر مکان می دهند. در این گونه موارد، تخم های کنه های مفید برروی گیاه اولیه باقیمانده و پس از تفریخ کنه های شکاری جوان از تخم های انفرادی باقیمانده کنه های تارعنکبوتی تغذیه کرده و سپس گیاه را ترک می کنند.
مبارزه با شته ها توسط پشه گالزی شکاری Aphidoletes aphidimyza
یکی از دشمنان طبیعی شته ها یک نوع پشه شکاری با نام علمی Aphidoletes aphidimyza
است.تعداد محدودی ازاین پشه ها که بیشتر شب ها فعال هستند ،
می توانند بطور طبیعی ازبیرون به گلخانه راه پیدا کنند. پشه های ماده که اندازه آنها حدود 2 میلی متر است درحدود 14 روز عمر می کنند. این پشه ها تخم های قرمز مایل به نارنجی رنگ خود را که اندازه ای درحدود 3/0 میلی متر دارند در نزدیکی شته ها قرار می دهند. یک پشه ماده درحدود 100 تا 150 عدد تخم می گذارد که پس از یک هفته لاروها از آن خارج می شوند. هر لارو می تواند تعداد 20 تا 50 شته را درهفته نابود کند. پس از آن لاروها گیاه را ترک کرده ودرخاک تبدیل به شفیره می شوند. پس از گذشت 14 روز پشه ها از شفیره ها خارجشده ودو روز پس از خروج ازخاک شروع به تخم گذاری مجدد می کنند.
مبارزه با شته ها به وسیله زنبور Aphidius matricariae
زنبور Aphidius matricariae حشره ای است کوچک به طول 2 میلی متر با بدنی بسیار باریک وسیاه رنگ، درحرارت گلخانه (15 تا 20 درجه سانتی گراد) زنبورهای بالغ درحدود 7 تا 10 روز با تغذیه از شهد گلها وعسلک زندگی می کنند. این زنبورتخم های 1/0 میلی متری خود را بطور جداگانه درداخل بدن شته ها می گذارد. لاروهای پارازیت پس ازخروج ازتخم از محتویات داخلی بدن شته هایی که هنوز زنده بوده وبه رشد خود ادامه می دهند تغذیه می کنند. پس از اینکه لاروها به سن چهارم رسیدند ، شته ها را بطور کامل مورد استفاده قرارداده وفقط یک پوسته خشک شده از آنها باقی می گذارند سپس لاروها درداخل بدن شته ها تبدیل به شفیره می شوند. زنبور کامل پس از خروج از شفیره کالبد خشک شده شته ها را به وسیله ایجاد یک سوراخ گرد ترک می کنند.
مبارزه با شته ها به وسیله بالتوری Chrysoperla carnea
گونه های متعددی از این بالتوری ها درسطح جهانی گسترش یافته اند. برای مبارزه با شته ها وتریپس ها درگیاهان گلخانه ای ونیز درگیاهان آپارتمانی ، تخم هاویا لاروهای این حشره که به شکل انبوه پرورش داده شده اند، با موفقیت مورد استفاده قرارمی گیرند. هنگامی که بین تعداد حشرات شکارگر وطعمه نسبت 1:10 برقرار باشد، می توان برای نابودی کامل گیاهان زراعی مثل فلفل، بادنجان وگوجه فرنگی وخیار حساب کرد.
رهاسازی حشرات مفید
امکانات رهاسازی مختلفی درمورد این حشره وجود دارد، از جمله پارچه های ململ حاوی تخم ها Chrysoperla carnea را به قطعات متعددی بریده حتی الامکان به طور یکنواخت درگلخانه توزیع می کند، یا اینکه تخم ها را که به صورت همراه با یک ماده بی ضرر عرضه می شوند با دست به صورت یکنواخت روی گیاهان قرار می دهند. علاوه بر این امکان توزیع تخم ها به وسیله قراردادن آنها در محلول و با استفاده از سرنگ های معمولی هم وجود دارد، لیکن این روش عملاً کارایی خود را به اثبات نرسانیده است. لاروهای این بالتوری ها پس از رهاسازی فقط حه به کندی صورت گرفته وتخم گذاری اغلب بطور تصادفی انجام می شود.به همین دلیل باید رهاسازی آنهارا دردفعات متعدد تکرارکرد.
مبارزه با شپشک های آرد آلود توسط کفش دوزک Cryptolaenus montrouzieri
بکار گیری کفش دوزک Cryptolaenus montrouzieri درمبارزه علیه آلودگی به شپشک آردآلود گیاهان زینتی، درحرارت های بالای 20 درجه سانتی گراد ورطوبت نسبی بالای هوا بسیارموفقیت آمیز است . لاروهای جوان وسوسک های کامل ازتخم ها ومراحل اولیه میزبان خودتغذیه می کنند، درحالی که لاروهای سنین بالاتر همه مراحل مورد تغذیه قرار می دهند.
استفاده ازحشرات مفید درفضای آزاد
مبارزه با کرم ساقه خوارذرت توسط زنبورTrichogramma evanescens
دشمن طبیعی کرم ساقه خوارذرت، زنبورهای جنس Trichogramma هستند . گونه های مختلف این زنبورها تخم های پروانه های خسارتزای بخصوصی را پارازیته می کنند. لاروها از محتویات تخم های میزبان تغذیه کرده ودر پوسته تخم تبدیل به شفیره می شوند وپس ازگذراندن دوره شفیرگی بصورت حشره کامل قادربه پرواز آنجا را ترک کرده ودرپی میزبان های مناسب برای نسل بعدی خودبه جستجو می پردازند. با توجه به دوره تکامل 9 تا 12 روزه ، این زنبورها درطی یک دوره رویشی گیاه ذرت بین 5 تا 8 نسل تولید می کنند. برای ازدیاد انبوه پارازیتوئیدهای تخم، پرورش نوعی از پروانه غلات به صورت حشره میزبان ضروری است قبل از ازدیاد انبوه، کیفیت حشرات مفید مورد آزمایش قرار گرفته و اطلاعات لازم در مورد طول زندگی، وضعیت جنسی، توان تخم گذاری و قدرت آنها برای جستجوی حشرات هدف جمع آوری می شود.
مبارزه با کرم سیب Carpocapsa pomonella و پوستخوار سیب Capua reticulana توسط زنبور Trichogramma dendrolimi
این دو آفت از آفات خطرناک باغ های میوه هستند که به تازگی با آن ها از طریق بی
ولوژیک و با ستفاده از زنبور Trichogramma dendrolimi مبارزه می شود.
مبارزه با آفات به وسیله تولیدات محتوی Bacillus thuringiensis
در حال حاضر در برخی از کشورهای اروپا تنها یک عامل بیماری زا برای حشرات به نام (Bt) Bacillus thuringiensis به عنوان مواد حفاظت کننده گیاهان در بازار موجود می باشد. انتخاب Bacillus thuringiensis برای این میکروارگانیسم بدین علت است که اولین بار در سال 1910 به وسیله دکتر Berliner در لاروهای پروانه آرد آسیایی در شهر Thuringen کشف شده است.
Bt در حشرات بیمار ازدیاد یافته و در آنها تشکیل اسپور، کریستال هایی از مواد سفیده ای نیز ایجاد می شوند، در صورتی که اسپورها و کریستال ها به وسیله لاروهای یک نوع حشره حساس خورده شوند، این کریستال ها، دیواره روده حشرات را ازبین می برند. اسپورهای جوانه زده و نیز دیگر باکتری های موجود در روده حشرا ت از قسمت آسیب دیده خارج و به حفره شکمی وارد شده و حشره را نابود می کند. اسپورها و کریستال های حاصل از اکثر نژادهای Bt تقریباً علیه لاروهای مخصوصی از پروانه های مؤثر هستند و ضرری برای محیط زیست ندارد.
روش استفاده
تولیدات ساخته شده بر اساس Bt که به صورت پودر فرموله شده اند را می توان با کلیه دستگاه های سمپاشی و مه پاش معمولی مورد استفاده قرار داد. برای جلوگیری از رسوب، باید مایعات ته نشین شونده را در حرکت نگهداشت. در صورتی که بیش از چندین ساعت به همین حالت باقی بمانند. در بعضی موارد تأثیر آنها کاهش خواهد یافت. دستورالعمل مصرف باید به طور دقیق مورد توجه قرار گیرد. مقدار ضروری مورد مصرف، بر حسب حساسیت آفات و ت
أثیر این آفت کش میکروبیولوژیک بین 300 گرم و 5/7 کیلوگرم در هکتار است. به هنگام مصرف باید قسمت هایی از گیاه که به وسیله لاروهای پروانه های خسارتزا خورده می شوند به صورت اساسی آغشته شوند. از لحاظ تجربی، محلول مورد مصرف نباید کمتر از 500 لیتر در هکتار باشد. برای به دست آوردن موفقیت در مبارزه باید درجه حرارت پس از مصرف آفت کش میکروبیولوژیک حداقل در چندین ساعت از روز بالای 15 درجه سانتی گراد باشد. در درجه حرارت های پایین تر تأثیر این گونه مواد اغلب کافی نیست. زمان تأثیر تولیدهای Bt بر حسب شرایط آب و هوایی حدود 7 تا 1
0 روز است. میزان تأثیر Bt در صورت استفاده صحیح بین 70 تا 90% است. تغذیه لاروهای آلوده شده پس از گذشت یک روز متوقف شده و یا بسیار کاهش می یابد و سرانجام این لاروها پس از 4 تا 7 روز از بین می روند لاروهایی که پس از آلودگی زنده می مانند پس از تبدیل
شدن به پروانه سریعاً می میرند و یا اینکه تعداد تخم های گذاشته شده توسط آنها بسیار تقلیل می یابد.
دانلود مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی word دارای 73 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی
انقلاب 1357 در ایران باعث دگرگونی در موضوع و درونمایههای آثار نویسندگان زن شد. پیش از انقلاب، زنان نویسندهی ایرانی مانند مردان بر مباحث کلی سیاسی و اجتماعی مانند عدالت و آزادی تاکید داشتند. اگرچه در نوشتههاشان به مسایل زنان نیز میپرداختند، اما دیدگاههاشان را در چهارچوب و در زمینهی مردسالاری حاکم بر ادبیات چپ ارایه میکردند و موضوعها، سبک، فرم، و زبان ادبیات متعهد، تا اندک زمانی پس از انقلاب برادبیات زنان نیز چیرگی داشت. در دورهی پس از انقلاب، بتدریج مسایل مربوط به رابطهی مرد و زن، ستم فرهنگی بر زنان، مفاهیم مربوط به بدن زن، و بطور کلی مباحث جنسیتی و دیدگاههای فمینیستی اهمیت مرکزی پیدا کردند. انقلاب به یگانگی موضوعی ادبیات زنان و ادبیات مقاومت پایان داد و در عوض، ناخواسته به ادبیات فمینیستی قدرت خیزش بخشید. تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری که در همان ماههای نخستین پس از انقلاب برپا شد و چندین روز هم طول کشید، آغاز این تغییر مسیر و گشودن زمینهای تازه، نه فقط برای شیوه ارایه و بیان نو، بلکه در جهت رونق گفتمان فمینیستی بود.1] به عبارت دیگر، نگارش متون ادبی توسط زنان، دو دورهی جداگانه و منقطع دارد؛ و مفاهیم ادبی ایجاد شده توسط زنان در این دو دوره، انعکاسی است از تغییرات در شرایط اجتماعی، تاریخی، و گفتمانی. در این مقاله که خلاصهای است که از یک بحث طولانی،
توضیح خواهم داد که تفاوت این دو گفتمان چیست و چرا این چرخش به وجود آمده است.
تحت تأثیر موج غالب جنبش ادبیات متعهد پیش از انقلاب، آثار زنان نویسندهی این دوره بیشتر بر مسایل اجتماعی و سیاسی
تأکید داشت. اگر هم مسایل جنسی و زنان مطرح میگردید، نویسندگان زن آنها را در فضای اجتماعی مردسالار و با رعایت پارامترهای مرد سالارانه جنبش ادبیات متعهد بیان میکردند. به عبارتی، قبل از انقلاب، آثار ادبی زنان هویت زنانه نداشت که به یک جنبش فمینیستی تبدیل گردد؛ و به همین جهت در قالب ادبیات متعهد و ایدئولوژی چپ باقی ماند. این ویژگیها در نوشتههای سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، و حتی نوشتههای فروغ فرخزاد که اشعار اولیهاش به گفته بسیاری بسیار «زنانه» بودند، مشاهده میشود. این سه نفر از مهمترین نویسندگان و شاعران آن دوره بودند و آثار آنها بر نوشتههای زنان دیگر نیز اثر گذار بود. مطالعهی دقیق آثار آنها، آنچه را میخواستند درباره زمانشان بگویند آشکار میکند و نشان میدهد که آنان چگونه به شکل گیری جنبش ادبیات متعهد، که خود به بخشی از آن تبدیل شدند، کمک کردند؛ چگونه از آن تأثیر پذیرفتند و بر آن تأثیر گذاشتند. جداسازی مسایل جنسی و مسایل اجتماعی البته اختراع من نیست. دیگران نیز، هنگام بحث دربارهی داستانهای زنان، این تمایز تحلیلی را پیش کشیدهاند. مثلاً «تیرنی تلو»، منقد ادبی معاصر، شرح میدهد که چگونه نوشتههای زنان در بسیاری کشورهای امریکای جنوبی اشکال اقتدار اجتماعی را که بر اساس سیاست، جنسیت و متن را از هم جدا میکند جدا گانه مورد سؤال قرار گرفته میشوند.
در دوران پیش از انقلاب تمایلات غیرمذهبی همزمان با اصلاحات اجتماعی، به ویژه در مورد زنان، از مشخصهها
اصلی جامعه بود. در مقابله با این سیاستهای رژیم پهلوی، محافظهکاران مذهبی از در مخالفت برآمدند و گروههای چپ نیز اهمیت کافی برای آن قایل نشدند. در همین راستا، ادبیات متعهد، مسایل اجتماعی مانند عدم تساوی طبقات و ستم سیاسی را مطرح کرد. ادبیاتی هم که به قلم زنان پدید آمد، به همان موضوعات پرداخت؛ و بر این مبنا میتوان آن را جزیی از ادبیات متعهد انگاشت.
سیمین دانشور (1300) با چاپ رمان پر فروش «سووشون» (1347) و دو مجموعهی داستان کوتاه به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان زن در ادبیات مدرن فارسی شناخته شد. «سووشون»، زندگی زنی به نام زری را که با مردی به نام یوسف ازدواج کرده است در خطهی استان جنوبی فارس بعد از جنگ جهانی دوم ترسیم میکند. یوسف یک فعال سیاسی است که در جنبش مقاومت علیه حضور نیروهای متفقین در ایران شرکت دارد.[ در پایان داستان، یکی از دوستان یوسف (که یک روشنفکر مبارز ایرلندی است)، زری را از درستی راهش مطمئن میکند: “خواهرم، گریه نکن. درختی در خانهی تو خواهد رویید و درختان دیگری در شهر و حتی درختان بیشتری در سرزمینت، و باد پیام را از درختی به درختی خواهد برد; در راه که میآمدی طلوع را ندیدی؟ با تصمیم شجاعانهی زری برای شرکت در فعالیت سیاسی، نه تنها تناقضهای درونیش پایان مییابد، بلکه جستوجوی طولانی او برای یافتن هدفی ورای خانهاش نیز به بار مینشیند.
منطق تبیینی داستان بر اساس جستجوی دلایل ستم اجتماعی، تسلط بیگانگان و نیاز مردم به دفاع از سرزمینشان استوار شده است. مسایل خاص زنان، اینجا و آنجا به عنوان تابعی از موضوع «جدیتر و عالیتر» آرمانگرایی ملی، نمود پیدا میکند. حتی قبل از پیوستن زری به جنبش، او انجام وظایف همسرانه و مادرانهاش را بالاتر از هر چیز میشمارد. ایدههای یوسف، انعکاس دهندهی آرمانهای ملی در آن زمان؛ و مرگش تمثیلی از شکست جنبش ملی است. زری، که از طرف جنبش مقاومت ملی حمایت میشود و سپس به آن میپیوندد، امید به ادامهی مبارزه را به نمایش میگذارد. باید توجه داشت که «امیدوار بودن» در آن دوران از چالشهای مبارزین به شمار میآمده است.
بنابر همهی این شواهد، داستان تصویری پدرسالارانه از مقولهی انقلاب القا میکند؛ تصویری که انقلاب را با سرزمین پدری پیوند میدهد. حتی زمانی که زری آمادهی درگیر شدن کامل در جنبش است، نقش او از یک همسر یا خواهر که به سوگواری ازدست دادن مردش مینشیند، فراتر نمیرود.[ او مدام از بالا نبودن سطح آگاهی و تعهد و اینکه نمیتواند تفنگ به دست پسر عزیزش بدهد، تأسف میخورد. این نظام زبانی غالب در ادبیات متعهد است که رابطهی بین دانشور و موضوعها و شخصیتهاش را تحت نفوذ قرار میدهد و به آن شکل میبخشد.
در واقع تمام آثار قبل از انقلاب سیمین دانشور، مانند داستان فوق، وضعیت بد زنان را در جامعه به تصویر میکشد. اما در این توصیف، بیشتر بر نقش طبقات و ستم خارجی تاکید دارد تا بر سلطهی مردان. تمام آثار او، تعهد او را به بیان ریشههای مسایل اجتماعی نشان میدهند. آنها بر نقش فراگیر فعالیت سیاسی انقلابی تاکید و از نفوذ فرهنگ غربی انتقاد میکنند؛ و در عین حال، فرهنگ پدرسالاری را به عنوان ریشهی عمدهی بسیاری از این مسایل نادیده میگیرند. او شخصیتهاش را به عنوان مدافعان انسانگرایی مطرح میکند و به طرفداران ادبیات متعهد اطمینان میدهد که اگرچه مسایل مربوط به جنسیت مهم هستند، اما تابعی هستند از تغییرات سیاسی. بنا به این دلایل و نیز به خاطر پرکاری و خلاقیت، دانشور، به عنوان اولین دبیر کانون نویسندگان ایران انتخاب شد.
فروغ فرخزاد (45-1314) یکی از شاعران سنت شکن و بسیار محبوب دوران قبل از انقلاب است. نوشتههای او را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد؛ مجموعههای اولیهی او،« اسیر» (1334)، « دیوار» (1337) و «عصیان» (1338) شامل تصویرهایی جسمانی از عشق، شور و رنج است. این در حالیاست که دو مجموعهی «تولدی دیگر» (1343) و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» (1346) به رنجهای بشر، بیعدالتی و شرایط اجتماعی زمانه اشاره دارند. این دو اثر آخر آشکارا زمینههای اجتماعی مسلط بر ادبیات متعهد را منعکس میکنند. فرخزاد، در اشعار اولیهاش احساساتش را دربارهی مردان بیان میکند. شعر «طغیان» درباره بیعلاقگی او به مردی است که در ازدواجی ناموفق به او تحمیل شده است. در شعری دیگر او با اعتماد به نفس به معشوقش اعتراف میکند که “تو مرا شاعر کردی” و رابطهاش با وی را میستاید. توصیف شاعرانهی فرخزاد از این دو رابطهی متفاوت، سنگ بنای بسیاری از اشعار اولیهی اوست. با این دوگانگی، او کوششهای زیبایی شناسانهی خود را بین توصیف آنچه که طی یک ازدواج ناموفق بر او گذشته و شرح آرزویش برای مشارکت در یک زندگی فعال اجتماعی، زندگی مشترک آزادانه با مردی که عاشقش است و پیوستن به جمع هنرمندان متعهد، تقسیم میکند.
تنها در صورتی آثار فرخزاد میتواند به بیانی «زنانه» تعبیر شود که فعالیتهای شاعرانه و زندگی او در رابطه با فرهنگ مردسالارانهی آن زمان ارزیابی شود.[12] اشعار فرخزاد دربارهی احساسات و هیجانات زنانه بسیار صریح است. او عشق و رابطهی عاشقانه بین زن و مرد را در قالب واژههایی ظریف به آواز درآورد و در اشعار و آثارش، دیوارهای زندگی بستهاش را فرو ریخت. اما زبان ادبی او زبان بیان مسایل مربوط به نابرابری جنسی نیست و مهمترین کارهای او دربارهی اجتماع است نه جنسیت. فرخزاد در یک مصاحبه میگوید: “اگر شعرمن، همانطور که شما گفتید، یک مقدار حالت زنانه دارد، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است. من خوشبختانه یک زنم. اما اگر پای سنجش ارزشهای هنری پیش بیاید فکر میکنم دیگر جنسیت نمیتواند مطرح باشد ; اصل کار آدم است. زن و مرد مطرح نیست.” او اعتقاد دارد که ” اصلا مطرح کردن این قضیه صحیح نیست “و به این ترتیب، نظر ادبیات متعهد را که به معیار جنسیت در نقد ادبی وقعی نمیگذارد میپذیرد.
از نظر نوآوری و مهارت در بیان شعری، سیمین بهبهانی (1306)، هم طراز فرخزاد و از مهمترین پدیدههای ادبی دوران معاصر است. او شاعری پرکار است که آثار قبل از انقلابش پنج جلد میباشد. این آثار با آثار جنبش ادبیات متعهد قبل از انقلاب، نقاط مشترک بسیاری دارد و در مبارزهای مشابه در جهت تبلیغ نظریات انقلابی مشارکت میکند. بهبهانی میگوید: “قسمت مهم و جالب کارهای من شرح درد و نارضایتی مردم است. باید بگویم از آنجا که شعرهایم را در معرض قضاوت مردم قرار دادهام، توسط منتقدین تشویق و توسط مردم به خصوص طبقات مظلوم و محروم جامعه به گرمی پذیرفته شدهام.
کوتاه سخن، ادبیات زنان در قبل از انقلاب، همانطور که در آثار دانشور، فرخزاد و بهبهانی دیده میشوند، حساسیت قابلملاحظهای در برابر موضوعهای اجتماعی نشان داده و موضوعهای مشخصاً زنانه را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهد. با وجود جو غیرمذهبی حاکم، گفتمان جنسی و مسایل جدی مربوط به رابطههای اجتماعی و جنسی، و نیز مسایل مربوط به آموزشهای جنسی، در حوزههای تولید هنری وارد نگردیدند و آنچه را که مجلات عامیانه و سینمای غالب در آن دوران به عنوان رابطهی جنسی ارایه میدادند، در چنان سطح پایینی قرار داشت که بیشتر به مخالفان آزادیهای فردی و جنسی کمک میکرد. از این گذشته، حتی میتوان گفت که برخی از آن تولیدات سینمایی از این راه به تحکیم فرهنگ مردسالاری نیز کمک میکردند.
پس از سقوط دولت اقتدارگرای سکولار شاه و ظهور رژیم مذهبی در 1357، بسیاری از اصلاحات اجتماعی و فرهنگی که طی چند دهه در دورهی پهلوی انجام گرفته بود، کنار گذاشته شد. رژیم مذهبی جدید قانون حمایت از خانواده را لغو، و جدایی جنسیتی و حجاب اجباری را اعمال کرد.[16] زنان حق طلاق، حق حضانت کودکان پس از طلاق، حق مسافرت آزادانه و حقوق برابر در محیط کار را از دست دادند. تظاهرات زنان بر علیه این محدودیتها به دلیل فشار نیروهای مذهبی و نادیده انگاشتن آن از سوی نیروهای چپ، گسترش نیافت. اما زنان از آن زمان به بعد در نوشتههای خود، پیوسته با مسئلهی حجاب و پیچیدگیهای فرهنگی مربوط به آن و دیگر گرفتاریهای جنسیتی خود در جامعه درگیر بودهاند.[17] آنها تشکیلات دولتی، بنیادگرایان و نیروهای چپ را (که متأثر از آنها بودند) همراه با فرهنگ پدرسالار نقد کردند.[18] نویسندگان فمینیست نوپدید، کسانی را که در مقابل محدود کردن زنان سکوت کرده بودند به اندازهی اعمالکنندگان محدودیتهای جدید، مقصر میدانستند
از طرف دیگر، تعداد زنان نویسنده در این دوران به شدت افزایش یافت کارهای اینان، جدا از ارزشهای ادبی، نشان دهندهی آگاهی آنان از مسایل زنان و مناسبات جنسیتی است. و عاملی که اهمیت فزایندهی مسایل جنسیتی را در کارهای ادبی زنان پس از انقلاب تبیین میکند، از یکسو نقش ساختاری حکومت در کنترل جنبشهای اجتماعی و ادبی، و از سوی دیگر، گرایش چپ نسبت به مسایل زنان است. این تأثیر سیاسی جدید بر ادبیات و «انقلاب فرهنگی» (که یک سال پس از انقلاب باعث تعطیلی چند سالهی دانشگاهها و اعمال محدودیتهای شدید در زمینهی نشر که مستقیماً آزادی زنان را تحت تاثیر قرار داد، تغییراتی را در موضوعها، شخصیت پردازیها و کلا زبان زنان نویسندگان پدید آورد.
کارهای نویسندگانی مانند شهرنوش پارسیپور، منیرو روانیپور و شهین حنانه (شاعر و ترانهسرا) این دگرگونیها را به خوبی نشان میدهد. علاوه بر این، اگر کارهای پس از انقلاب سیمین بهبهانی و سیمین دانشور را با کارهای پیشین آنها مقایسه کنیم، تغییرات گفتمانی ادبی زنان را بهتر درک خواهیم کرد. در خواندن آثار زنان، همانطور که ژاک دریدا و ژولیا
کریستوا پیشنهاد میکنند، باید به «محدودیت دوگانگی زن/مرد» که مانع کشف کامل متن میشود، توجه داشت.[21] اما باید از این هم فراتررفت تا بتوان نیروهایی را که به پاسخهای خلاق فردی میدان میدهند، کشف کرد. موضوع نوشتههای زنان نشان میدهد که آنان به تمام جنبههای زندگی اجتماعی و خصوصی، فقر، پدرسالاری، سنتهای ازدواج، تاریخ و سیاست توجه دارند؛ و در عین حال، این درون مایهها با زمینههای اجتماعی پس از انقلاب در ارتباط نزدیک هستند.
هر چند شهرنوش پارسیپور انتشار کارهای خود را قبل از انقلاب آغاز کرده است، اما تا اواخر دههی 1360 نویسندهی شناختهشدهای نبود. دو اثر وی، رمان «طوبا و معنای شب»(1368) و داستانهای به هم پیوستهی «زنان بدون مردان» (1369) از آثار مطرح و بسیار بحثانگیز بودهاند و باعث معروف شدن وی شدند. پارسیپور در این رمانها به شرایط زنان پرداخته است. شخصیتهای زن داستانهای وی از فشار جنسی زنان در طول تاریخ حرف میزنند. پذیرش امیال جنسی خود را شرح میدهند، عفت را به استهزا میگیرند و در برابر فرهنگ مردمدار مقاومت میکنند.[22]
در رمان «طوبا و معنای شب»، طوبا زن جوانی است که در خانوادهی مذهبی و تقریباً ثروتمندی در ابتدای قرن بیستم به دنیا میآید. وی با اختیار خود (اما در واقع برای نجات مادر بیوهاش از ازدواجی اجباری) با مردی 50 ساله ازدواج میکند و یک زندگی سنتی را آغاز میکند. شوهر وی خیلی زود به این نتیجه میرسد که بین خشکسالی و حضور طوبا در خانهی وی رابطهای وجود دارد.علاوه بر محتوا، سبک «طوبا و معنای شب» نیز متمایز از رئالیسم سوسیالیستی (سبک غالب بر آثار ادبی پیش از انقلاب) است. داستان پایان رئالیستی مرسوم را ندارد و با گذر از میان واقعیت و رویا، قواعد رئالیسم سوسیالیستی را رعایت نمیکند. گرچه بخش اصلی داستان به دورهی زمانی خاصی تعلق دارد (اواخر سلطنت قاجار تا اواسط سلطنت پهلوی)، اما شامل روایت داستانهای اساطیری دربارهی گذشته نیز هست؛ و به این ترتیب، ایران عصر میانه تا زمان حاضر را روایت میکند. این اثر بار دیگر نشان میدهد که اگر آثار جدی پیش از انقلاب تصویری کاملا منفی از طبقات بالا و خاندان سلطنتی ارایه میکردند که عنصری از تضاد طبقاتی بودند؛ اما در بخش عمدهی کارهای پس از انقلاب چنین تصاویری به ندرت دیده میشوند. در نوشتههای زنان نویسنده پس از انقلاب، مسایل فرهنگی اهمیت بیشتری نسبت به مسایل طبقاتی پیدا کردهاست.
پارسیپور در « زنان بدون مردان» تندروتر است. این رمان کوتاه ترکیبی از داستانهای درهم تنیدهای دربارهی پنج زن است که همگی بدون مردهاشان و از زمانها و فضاهای مختلف در باغی در کرج کنار هم قرار میگیرند. مهدخت، اولین آنها عمیقاً از فرهنگ پدر سالار آسیبدیده است. وی که شاهد تجاوز به خدمتکار جوانی است که منجر به از دست رفتن باکرگی وی میشود، به شدت آزردهخاطر است. او آرزو میکند که برای رهایی از این فشار روحی و روانی به درختی در آن باغ تبدیل شود. همانند دافنه در داستان «اوید»، اگر چه بدون آپولو و پینیوس، مهدخت نیز به درختی ریشهدار با شاخههایی بلند در باغ تبدیل میشود. در ادامهی داستان، درخت مهدخت دانه میدهد و دانههای او با آب به تمام نقاط دنیا سفر میکنند.
زرینکلاه، زن دیگری است که از زمان و فضای دیگری به باغ آمده است. وی اکنون 26 سال دارد. فاحشهای سرزنده است که از نوجوانی در فاحشهخانه کار کرده است. وی با روزی 2 یا 3 مشتری در روز کارش را شروع کرده است اما اکنون 20 تا 30 مشتری در روز دارد. در کتاب در بارهی او چنین میخوانیم:
“; مشکل از اینجا شروع شد که شنبهای، صبح از خواب بلند شد، آب خورد و آماده شد تا صبحانه بخورد. اکرم هفتی داد زد: زری مشتری آمده، خیلی عجله دارد;زرین کلاه از خیر صبحانه گذشت یا در لحظه گذشت. با غیظ برگشت به اتاق، روی تخت خوابید و پاهایش را از هم باز کرد. بعد مشتری آمد. مردی بود که سر نداشت. زرین کلاه حتی جرائت جیغ زدن نداشت. مشتری بی سر کارش را کرده بود و رفته بود. از آن روز تمام مشتریها بی سر بودند.” زنان بدون مردان (79-80)[23]
این تصویر، با تصویر فاحشهخانهها در نوشتههای پیش از انقلاب نویسندگانی مثل سیمین بهبهانی کاملا متفاوت است. این متن به بدبختی یک طرف اشاره نمیکند؛ بلکه تصویری رئالیستی/سوررئالیستی از زندگی یک زن ارایه میدهد. در بخش دیگری از داستان، دو زن- مونس و فایزه – قبل از آغاز سفرشان به باغ دربارهی ساختار طبیعی بدن بحث میکنند. مونس 28 ساله، تصور میکرده که دوشیزگی یک پرده است. وقتی هشت ساله بوده به او گفتهاند که خدا دختری را که دوشیزگیاش را ازدست بدهد دوست ندارد و به همین دلیل وی نمیتوانسته از درخت بالا برود. وقتی که زنان دیگر به او میگویند که آن یک سوراخ است، احساس سردرگمی میکند. نگارش و انتشار این کتاب از جمله دلایلی بود که نویسندهاش را بیش از پنج سال به زندان فرستاد.
در آثار منیرو روانیپور نیز موضوعهای فمینیستی غلبه دارد. وی از نویسندگان معروف پس از انقلاب است و کتابهاش همچون آثار شهر نوش پارسیپور بارها منتشر شدهاند. روانیپور با صراحت به شرایط اجتماعی زنان و مناسبات جنسیتی اشاره میکند و بر اهمیت فعالیتهای ادبی زنان تاکید دارد. وی در مصاحبهای میگوید: “تا وقتی کاری منتشر نکنیم کسی ما را جدی نمیگیرد. تا آن موقع زنی تنها هستیم;و بعد میگویند، «زنی» مینویسد. انگار شخص ناقصی مینویسد. آن وقت همه میخواهند به او کمک کنند؛ مثل این که میخواهند فرد نابینایی را از خیابان رد کنند. بله! زنی مینویسد، کسی که انتظار میرود دهانش را ببندد.” (30)[24] روانیپور میگوید: “زندگی من لبریز مبارزه و مقاومت برای نجات زنان کشور بوده است و بنابراین شخصیتهای من با رنج و مبارزه و همچنین اقبال و شادی روبرو بودهاند.”[25] روانیپور با تاکید بر تصویر زنانی که رنج خود را فریاد میکنند، به طرفداران ادبیات فمینیستی میپیوندد که زنان را نه قربانی بی دفاع، بلکه شورشی میدانند.
گفتمان ادبی جدید نویسندگان زن پس از انقلاب، از عامل سنّ نیز تأثیر پذیرفته است. بسیاری از این نویسندگان نسبت به نویسندگان قبل از انقلاب در سنین پایینتری کارشان را شروع کردهاند. علاوه بر این، نسل جدید از ایدههای فمینیستی رایج از اواخر دههی شصت در غرب و بروز جنبشهای فمینیستی در دیگر کشورهای خاورمیانه تأثیر پذیرفتهاند.[26] این عوامل اهمیت شرایط سیاسی ناشی از انقلاب 1357 را کمرنگ نمیکنند. همانطور که سیاستهای حکومت پهلوی و تبلیغ
«فمینیسم» از بالا، گفتمان ادبی مربوط به آن دوران را تحتتاثیر قرار داد، حملهی نظام جدید جمهوری نیز بر آنچه تأثیر «انحطاط غرب» بر زنان میداند، زمینهی گفتمان دیگری را در تولید ادبی ایجاد کرد. در این گفتمان نوین، زنان، با روشنی و راستی بسیاری که ویژگی بسیاری از جنبشهایزنان در سایر نقاط جهان نیز هست، به مقابله با این حملات جدید برخاستند و تا آنجا رفتند که دیگر حتی از محدویتهای موجود در مورد ادبیات زنانهی پیش از انقلاب نیز اثری نیست. موضوعهای مرتبط با
موقعیت زنان و آگاهی فمینیستی در ادبیات زنان پس از انقلاب، حتی در کارهای اخیر سیمین بهبهانی و سیمین دانشور، غالب است. در نوشتههای پس از انقلاب این دو نویسنده، مسایل شخصی اهمیت تازهای یافته است و آنها دیگر به شکلها و موضوعهای گذشته نمیپردازند. علیرغم سانسور مذهبی، موضوعهای مربوط به زن، نیازهای عاطفی، بدن زن، و ستم جنسی بر زن دستمایهی بسیاری از اشعار و داستانهای دوران کنونی شده است.
این دگرگونی ادبی با دگرگونی در سایر حوزههای هنری و اجتماعی نیز هماهنگی دارد. امروز علیرغم بسته بودن نظام، جوانان بسیار راحتتر از گذشته دربارهی مسایل جنسی سخن میگویند. حتی فیلمهایی ساخته شدهاند که علیرغم مقررات دست و پاگیر، به مسایل جدی مربوط به رابطهی زن و مرد و مسایل جنسی میپردازند. وجود سایتهای پورنوگرافیک و آموزش جنسی و چندین سایت فمینیستی که با شجاعت در بارهی این مقولهها به زبان فارسی سخن میگویند، تابوهای چندین هزار ساله را یکی یکی درهم میشکند.
شعر،ادبیات، انقلاب
گفتگویی با حجهالاسلام والمسلمین جواد محدثی، محقق، نویسنده وشاعر، درباره «نقش شعر در انقلاب» و سرودههای وی در اینزمینه، به مناسبت فرا رسیدن «بیست و یکمین فجر انقلاب اسلامی.»
بسم الله الرحمن الرحیم
در این گفتگو هم دوست داریم از دیدگاه شما در مورد «نقششعر و ادبیات در انقلاب» آگاه شویم و هم کارهای خودتان را دراین زمینه بدانیم.
ابتدا در مورد قسمت اول سوال توضیح دهید.
در آغاز، ادای احترام میکنم به همه پیشکسوتانی که باخلاقیتهای ادبی و هنری خویش، بویژه با زبان شعر، در عصر خفقانطاغوت، پرچم مبارزه فکری و سیاسی با ستم را برافراشتند و جامعهرا به سوی افقی روشن و آیندهای پر امید، سوق دادند و چه بسا«شهید قلم» شدند و به خاطر سرودههای انقلابی خود، به زندان وشکنجه گرفتار شدند.
شعر، مخاطبان وسیعی دارد. وقتی هم که با محورهای ارزشی وانقلابی وارد ذهنیت جامعه شود، در گسترش آن مفاهیم، ایفای نقشمیکند. شاید که یکی از رسالتها و جهتگیریهای «شعر انقلاب» ،عبارت باشد از «جهتبخشی» و «امید آفرینی» نسبتبه آینده وفعالیتها و مبارزات مردم مسلمان و انقلابی. شاعران متعهد شیعهدر طول تاریخ، این رسالت را به خوبی انجام دادهاند و پیوستهموی دماغ حکام ستمگر و قدرتهای باطل بودهاند و با ترویجی که ازمرام اهل بیت و معارف ولایی داشتند، مردم را علیه جبارانمیشوراندند.
شما از چه زمانی وارد قلمرو شعر شدید و آیا جهتگیریاشعارتان، انقلابی بود؟
حدودا هفت هشتسال پیش از انقلاب، شروع کردم به سرودن شعر،البته آن وقتها بیشتر قالب «شعر نو» را انتخاب کرده بودم کههم طرفدار بیشتری در میان نسل جوان داشت، هم مسائل سیاسی واجتماعی را در آن قالب، بهتر و راحت میشد بیان کرد.
کیفیت عرضه اشعارتان چگونه بود؟ یعنی کجا چاپ میشد؟ کتابداشتید، یا با مجلات همکاری میکردید؟
اغلب، آن زمانها در ماهنامه مکتب اسلام، یا سالنامه جوان،معارف جعفری و پیام اسلام بود. آن زمان اینها به عنوان مجلات ونشریات مذهبی و متعهد به شمار میآمدند و اهل قلم و ادب، از اینوسیله استفاده میکردند.
حال و هوای پیش از انقلاب، شرایط ویژهای بود و حرفهای خاصیهم میطلبید; محورهای سرودههای شما در آن دوره چه بود؟
طبعا برای یک مسلمان دردمند، وضعیت عقب ماندگی مسلمانان وسلطه سیاسی غرب بر جوامع اسلامی، دردآور بود. تاخت و تازصهیونیستها در فلسطین، رنج آور بود، محرومیتهای مستضعفان درجامعه خودمان، جانکاه بود. طاغوت حاکم، بر مردم ستم میگفت وکشور را به بیگانگان فروخته بود، طبیعتا در آن زمان شرایط برایکسی که میخواستبا زبان شعر به مبارزه بپردازد، محتواهایی چون:
افشاگری علیه دشمنان، حمایت از مبارزات فلسطینیها، انتقاد ازنژادپرستی، غربزدگی، سکوت و خمودی، تاکید بر وحدت جهان اسلام،تبیین حماسی واقعه کربلا، نالیدن از غربت اسلام و قرآن و تفرقهمسلمانان، از جمله محورهایی بود که میشد به آن پرداخت. در همانزمان، سلطه جهنمی ساواک و مبارزات انقلابیون و زندانها وشکنجهها و تبعیدها، سوژههای مناسبی برای طرح در قالب شعر بود.
من وقتی به سرودههای قدیمیتر خودم مینگرم، این موضوعات خیلیچشمگیر در آنها مطرح شده است. حتی در شعری که درباره حضرتزینب(س)سروده بودم، نوعی انتقاد از دستگاه حکومتبود. با عنوان«زندانی بغداد» شعری درباره حضرت کاظم(ع)داشتم که به بهانهمظلومیت آن حضرت، گوشههایی به آزادگان و مبارزان اسیر در چنگطاغوت داشت. یک بند از آن شعر، این است:
جرم او چیست؟ آزاده بودن تن به دلخواه دونان ندادن هست فرجام ایمان، شهادت یا که در کنج زندان فتادن
در شعر دیگری که پیرامون «همه جا کربلا» بودن سروده بودم،در قالب چهار پاره، پیامهای شورانگیزی مطرح بود، مثلا به این دوبند دقت کنید:
تاریخ خون بنیاد و پر شور تشیع نهر خروشانی است از خون شهیدان اما تو ای تاریخ، ای حق پوش و خون پوش پر کردهای این نهر، با یاد پلیدان
ای نتیجه آگاه، ای خواهر! برادر! ای آنکه هر گام تو در راه رهایی است بر سلسله آشوب این شبها بر آشوب
«هر روز عاشورا و هر جا کربلایی است.»
لابد این گونه سرودنها هم برای شما هزینه داشت و دردسرایجاد میکرد; مثلا دستگیری، زندان و;؟
خوب، طبیعی است. شاعران دار بر دوش شیعه، همواره الهام بخشو مقتدای ما بودهاند. البته نه به خاطر این شعرها، ولی وقتی بهخاطر سخنرانیها و منبرها دستگیر و زندانی شدم، پای صحبت اینگونه سرودهها و آثار هم کشیده میشد و به عنوان سند جرم تلقیمیگشت. یادم هستیکی از همان سرودهها با عنوان «اسیر آزادیبخش» درباره حماسه آفرینی بانوی قهرمان کربلا در سفر کربلا و درسفر اسارت کوفه و شام، با اشاره به خطبههای حماسی زینب کبری درکاخ یزید، در قسمتی این چنین آمده بود:
«آهستهتر یزید!
این قدرتی که از پدرت ارث بردهای عزت برای ملت ما نیست، ذلت است از پای تا به سر شدهای غرق ننگها اما غرور چشم تو را کور کرده است من از کدام ننگ تو داد سخن زنم؟ از ننگ جاودان نیاکان مشرکت از لکههای ننگ که بر جا نهادهای از کاخ زور گویی و عیاش خانهات این قتل عام و «عیدظفر» ؟ کور خواندهای ما راه مستقیم گزیدهایم از موجها چه باک بوده است و هست کشتی حق زیر پای ما عزت برای ما و خدا و پیمبر است ننگ ابد برای تو و خاندان توست;»
این شعر را که مفصل هم هست، آن روزها جوانان و حتی برخیروحانیون انقلابی، در مراسم مختلف و ایام محرم، به صورت دکلمه وبا شور میخواندند و گوشه و کنایههایی که این شعر به دودمانسلطنت داشت، از نظرها مخفی نبود و موقع خواندن و شنیدن،اشاراتش را با چشم و ابرو به یکدیگر اشاره میکردند. گاهی دربازجوییها انگشت روی این گونه آثار میگذاشتند، چون در جامعه،برد بسیاری داشت.
نسبتبه اصل انقلاب اسلامی در آن دوره، شما چه دیدی داشتید وچشم انداز آینده را در شعرهایتان چگونه مطرح میکردید؟
«من به «روز» ، از پس پرده تاریکی «شب» مینگرم من ز «شب» ، همچنانی که ز پل میگذرند به امید سحری میگذرم»
این بخش پایانی یکی از سرودههای سال56 بود، در قسمت دیگریاز همین شعر، که میتواند زاویه دید مرا در آن دوران که هنوزامام در نجف بودند و حادثه19دی قم هم پیش نیامده بود. نشاندهد، گفتهام:
«من به خورشید جهانتاب که فردا از شرق سر بر آورده و با لشکر تاریکی، خواهد جنگید میاندیشم و به «فردا» و به فرداهایی همه بیگانه خواب همه لبریز از «روز» که سراسر همه جا و همه کس جشن خواهند گرفت مرگ «شب» های زمستان را، میاندیشم.»
البته همانطور که گفتم، رسالتشاعری ایجاب میکرد که همه ازدردها، ستمها، خفقانها، زندانها و فشارها بگوییم، هم مبشرآیندهای روشن و تصویرگر فردایی امید بخش باشیم، تا ملت مومن ومبارز، در چشم انداز آینده مبارزات خویش، زوال ظلم و حاکمیتاسلام را ببینند و پرشورتر و مصممتر تلاش کنند. گاهی هم شدتخفقان به حدی بود که حالتیاس بر انسان غلبه میکرد و شعرهابوی ناکامی و نالیدن داشت. این معلول نشناختن عمیق جوهرهباورهای دینی مردم و آمادگی برای شهادت بود. من در یکی ازسرودههای اول انقلاب خود، حالت عذر خواهی از مردم داشتم که درآن همه سال سیاهی و تباهی، دردنامه سرودم و به عمق روحیات مردمکه همگی شاعری بزرگ بودند و شعر بزرگشان «شهادت» بود، پینبرده بودم; در بخشی از آن چنین آمده بود:
«از بابت گذشته شعرم، شعرگذشتهام در پیشگاه ملتخود، شرم میکنم شعر گذشتهام. کانک پر از شکایت و غم بود اینک که در طلوع رهایی خطی ز رود خون شهیدان در صفحه نخست کتاب حماسهها بر جای مانده است رنگی دگر به خویش گرفته است رنگ امید و فتح به جای شکست و یاس رنگ خروش و خون و شهامتبه جای ترس شعر کنونیام احساس افتخار و ستایش ز ملتی است کاینسان دلاورانه، نبردی بزرگ را با دستهای خالی و قلبی پر از «خدا» پیروزمند و شاد به پایان رساند و ماند;»
این شعر، مربوط به اسفند57 است، یک ماه پس از پیروزی انقلاباسلامی.
دانلود مقاله فرار از خانه word دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله فرار از خانه word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله فرار از خانه word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فرار از خانه
1- مسئله شناسی فرار از خانه
1-1) تعریف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک م
کانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام میشود.
امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوا
ن 19 –13 ساله از خانه فرار میکنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح میباشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت میکند.
2-1) انواع فرار
این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی میباشد:
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام میشود.
لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری میشوند.
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت میگیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع میدهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است.
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار میکنند.
د)- از نظر مدت زمان
در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان میشود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمیگردد. در چنین وضعیتی به نظر میرسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف م
عینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده میکنند و یا اظهار میدارند که خانواده ای ندارند.
هـ)- از نظر مبدأ و مقصد
اغلب فرارها از شهرستانها به مرکز یا شهرهای بزرگ انجام میشود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس میباشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق میافتد.
و)- از نظر تکرار
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار میکنند و دسته ای دیگر علیرغم تلاشهای مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده،مجدداً از محیط خانه میگریزند.
3-1) انگیزه های فرار
آمار نشان میدهد انگیزه افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد:
الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛
ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛
ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنان به
جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده.
د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی.
2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران
آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر میبا
شد.
1-2) عوامل فردی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره میشود.
الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی
ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار است که مورد قبول جامعه نمیباشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل میکند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایینترین سطح آن تنزل میدهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل میباشد. آنها به طور تکانشی عمل میکنند، به پیامد عمل خود نمیاندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند.[4]
ب)- شخصیتهای خود شیفته
این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه میباشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمیدهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخ
شان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممکن است مشکلات خود را بی همتا بپندارند و احساس کنند که فقط افراد هم سطح خودشان آنها را درک میکنند.[6] اغلب این افراد والدینی داشته اند که نسبت به آنها محبت با ثباتی نداشته یا سرد و طرد کننده بوده اند یا بیش از حد به آنها ارج نهاده اند.[7]
نـوجوانان خود شیفته، به علت سرکوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه گرایش نشان میدهند.
ج) – شخصیت برونگرا
«آیزنک» معتقد است بین ویژگی شخصیتی افراد با رفتار نابهنجار آنها رابطه وجود دارد. فرد برونگرا به دنبال لذت جویی آنی است و دَم را غنیمت میشمـارد، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشنها شرکت کند، تشنه هیجان و ماجرا جویی است، کمتر قابل اعتماد میباشد، نمیتواند احساساتش را کنترل نماید و بدون تأمل عمل میکند.[8]
د)- شخصیت هیستریونیک (نمایشی)
نزد این افراد جلب توجه دیگران اولویت خاصی دارد. دوست دارند پر جوش و خروش صحبت کنند. مشخصه بارز آنها بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تأثیر پذیری از دیگران است. توجه کافی به درک موقعیت ندارند و تمایل دارند با تعمیم عاطفی پاسخ دهند.[9] این افراد برای آنکه «خود» را ثابت کنند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید، انجام میدهند.
هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، لذت گرایی کوتاه مدت[10] و ارضای تمایلات آنی، خودباختگی احساسی و غلبه کنشهای احساسی بر کنشهای عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیتهای خطرزا نظیر فرار از خانه رهنمون میشود.
از دیگر مشکلات روحی – روانی که منجر به رفتارهای ضداجتماعی میشود، میتوان به ضعف عزت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، خو
د انگاره ضعیف، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی، اختلال خلقی دو قطبی و; اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده، نظیر فرار از خانه میباشند.
2-2) عوامل خانوادگی
1-2-2) نوع خانواده
به اعتقاد صاحبنظران، خانواده در شکل دهی
به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی مؤثر است. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. «کلمن» در سال 1980 از چهار نوع آسیب برای خانواده نام میبرد که بر کنشهای نابهنجار فرزندان مؤثر میباشد:
الف)- خانواده بی کفایت[11]
این خانواده فاقد منابع جسمانی یا روانشناختی مؤثر برای سازگاری با عوامل تنیدگی زندگی بهنجار است و نمیتواند با مسائل زندگی خانوادگی مقابله کند.
ب)- خانواده ضد اجتماعی[12]
این خانواده واجد ارزشهایی به شدت مغایر با ارزشهای اجتماعی میباشد و رفتارهای نامطلوب را تشویق میکند. به اعتقاد «مسنر» و «کروهن»[13] شرایط برخی خانواده ها نابهنجاری را تأیید مینماید.
ج)- خانواده آشفته[14]
این خانواده با کنشها و اختلالات رفتاری نظیر غیر منطقی بودن، دعوا، تعارض و ; مشخص میشود و اعضای آن دارای شخصیت های مخرب و غیر عادی هستند که فضای خانه را به اضطراب و تنش میکشانند. هر چند والدین در چنین خانواده هایی حضور فیزیکی دارند، اما فضای حاکم بر خانواده توأم با طرد فرزندان، عـدم محبت و بی توجهــی به مسائــل آنهـا میباشد. فرد به دلیل کمبود محبت و تربیت ناصحیح در مواجه با یک محبت کاذب اقدام به فرار میکند. والدین چنین خانواده هایی در کانون ارتباطات خانوادگی حضور فعال ندارند و فرزندان به حال خود رها شده اند و روابط آنها فاقد هر نوع نظارت صحیح میباشد و کارکرد تربیتی و کنترل غیر رسمی خانواده تضعیف شده، آرزوهای بی حد آنومیک شدت یافته و زمینه هنجارشکنی فرزندان فراهم است.
این نوع خانواده، فاقد سرمایه اجتماعی است و نمیتواند به عنوان یک منبع کنترل، مانع رفتارهای تند جوانان از جمله فرار آنان از خانه شود.
د)- خانواده از هم گسیخته[15]
این خانواده به دلیل از دست دادن پدر و مادر خانواده بر اثر مرگ، طلاق و جدایی در اکثر موارد برای تربیت فرزندان و سازگاری اجتماعی آنها دچار مشکل میباشد.[16]
در چنین خانواده ای فرد با احساس ناکامی و محرومیت، کمبود محبت و خلاء واکنش عاطفی مواجه است و در صورتی که فردی جانشین والدین خانواده شود، احتمال اختلال در هویت خانوادگی و عدم پذیرش او از سوی فرزندان و ناسازگاری با وی و فرزندان ناتنی وجود دارد که همین امر میتواند زمینه اختلالات رفتاری مانند فرار از خانه را فراهم کند.
2-2-2) روابط در خانواده
الف)- خشونت در خانواده
فرار از خانه یکی از بازتابهای خشونت خانگی است که به دلیل تأثیرات اجتماعی آن قابل تأمل است. اعمال خشونتهای روحی، جسمی و جنسی از سوی اعضای خانواده (تجاوزات جنسی توسط پدر یا جانشین پدر یا برادر تنی یا ناتنی) عامل بسیار مهمی در فرار برخی از دختران است. بسیاری از دخترانی که قربانی این نوع خشونتها میباشند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش جرأت اظهار مشکلاتشان را ندارند، لذا از خانه فرار میکنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند، تمایلی به اینکار ندارند، زیرا از محیط ناامن خانه میهراسند.
ب)- تبعیض در خانه
بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی از زندگی میشوند. تبعیض در مواجه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند و با ایجاد بحرانهای روحـی و سـرخـوردگـی، آنان را به سوی عکس العملهـای منفی نظیر فرار از خانه سوق میدهد.
ج)- محدودیت مطلق
در این نوع شیوه تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم، متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. به طور نمونه نمیتوانند درباره زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند
و باید تن به ازدواجهای اجباری دهند.
در این خانواده ها به خواسته های مادی ومعنوی فرزندان توجهی نمیشود، لذا توانایی و مقاومت آنها درهم میشکند. فرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی
،تحقیر، تنفر و سرخوردگی میکنند. زیرا همنوایی با هنجارها و درخواستهای خانواده، برای آنها سنگین بوده و موجب ایجاد تنفر از خانواده میشود، لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره میبرند و درصدد هستند با فرار از خانه، از این محدودیتها رهایی یابند.
د)- آزادی مطلق (فرزند سالاری)
همانطور که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان میتواند عامل فرار آنان از کانون خانواده باشد؛ توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند (فرزند سالاری) هم میتواند زمینه مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید.
در شیوه فرزند سالاری، اغلب تمایلات و خواسته های فرزندان محقق میشود، لذا به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارهای زندگی که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب میشود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط میگراید و والدین با آن مخالفت مینمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی)، روحیه عدم درک منطقی شرایط، نازپروری و کاهش دامنه استقامت و آستانه تحمل در برابر مخالفت والدین و مسائل خانه، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده میگردد که نهایتاً میتواند زمینه فرار از خانه را فراهم نمـاید. به عبارت دیگر فرد علیرغم وجود خانواده ای که در اغلب موارد خواسته های او را جامه عمل پوشانده است، کوچکترین انتقاد یا منعی را تحمل نمیکند و اقدام به فرار مینماید. در این شرایط مسائل بسیار کوچک به دلیل پایین بودن آستانه مقاومت، در نظر فرد بزرگ و غیر قابل تحمل جلوه میکند. چنین فردی پس از فرار نیز اقدام خود را توجیه میکند و با احساس عمیق بیدادگری به متهم کردن اطرافیان میپردازد و معتقد است فرار او در جهت احقاق حق از دست رفته خود بوده است. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده میشود.
3-2) عوامل اجتماعی
1-3-2) شبکه روابط اجتماعی
طبق نظریه انتقال فرهنگی ساترلند[17]انحرافات و نابهنجاری های رفتاری عموماً از طریق گروههایی نظیر دوستان یا خانواده آموخته میشود.
«اسگود» معتقد است هر چقدر میزان گذران جوان با گروههای همسن خود[18] که امور خلاف در آنها هنجار است، بیشتر باشد، فرد همرنگ و همانند آنها میشود و برای کسب احترام در گروه، به رفتارهای خود نمایانه نظیر فرار از خانه تشویق میشود.[19]
فرد عضویت یافته در گروه های ناباب، ارزشهای نادرس
ت گروه از جمله نحوه مقابله و برخورد با امر و نهی والدین، نحوه مخالفت و به کرسی نشاندن خواستها و تمایلات نفسانی در خانه، ; را درونی میکند و با دسترسی به فرصتهای نامشروع، آنها را به مرحله عمل میرساند. در این گروهها رفتار کجرو و نابهنجار بسیار عادی و روال شده است و به عنوان ارزشهای مدرن اشاعه میشود و نگرشها و نصایح والدین به عنوان ارزشهای منسوخ محسوب میشود. بر اساس تحقیقات حدود 79 درصد جوانان به همانند سازی با دوستان خود میپردازند.
2-3-2) وسایل ارتباط جمعی
رسانه های نوشتاری و دیداری دارای کارکــردهــای ســه گانه از جمله اطلاع رسانی هستند. زمانی که رسانه ها موضوع فرار دختران را با ذکر تمام جزئیات منعکس میکنند، (البته این کار اغلب با هدف جذب مخاطب و فروش بیشتر انجام میشود) در واقع افراد را نسبت به وضعیت افراد فراری که شرایط نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نکرده اند، مطلع میکنند و باعث میشوند آنها نیز همین عمل را در مواجه با مسائل خانواده تکرار کنند. ضمن آنکه قبح مسئله تا حد بسیار زیادی در اذهان شکسته شده و به عنوان یک عمل عادی جلوه مینماید.
از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه است، ترویج روحیه استقلال طلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی، تنوع طلبی، عدم رعایت احترام به نظرات والدین و پرخاشگری نسبت به بزرگترها، ترویج فرزندسالاری، مادی گرایی و . . . حتی نمایش فرار جمعی از جوانان، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها، میتواند در شیوع این پدیده مؤثر باشد.
نقش رسانه های جمعی به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است.
3-3-2) شهرنشینی
بافت اجتماعی شهرهای بزرگ و پیچیدگی روزافزون زندگی شهری، گمنامی و ناشناخته بودن در جمعیت میلیونی شهرهای بزرگ و کاهش نظارت رسمی و غیر رسمی، دور بودن از چنگال قانون و عدم شناسایی دقیق متخلفان، فرصت ارتکاب جرائم و رفتارهای ضد ا
جتماعی را فراهم میکند.
جاذبه شهرهای بزرگ، رفاه، تجملات شهری و امکانات مادی، انگیزه در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف میکند و سیل عظیم جمعیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امکانات فوق مهاجرت مینمایند و شهرهای بـزرگ را بـا خـرده فرهنگهــای مختــلف درهم میآمیزند و بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم کاهش مییابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر میشود
. گاهی همین سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل، دختران را به سوی شهرها متواری مینماید.
4-3-2) تغییر ارزشها
انسانهای دنیای امروز در چهار راه سرگردانی و تضاد ارزشها گرفتار آمده اند و نمی دانند به کدامین سو حرکت کنند. از یکسو جامعه بستر نوینی از ارزشهای اجتماعی مدرن را مقابل دیدگان افراد قرار میدهد و از سوی دیگر فرد را با بن بستهای بسیاری در دستیابی به اهداف جدید مواجه میکند. جوان امروز در این شرایط با مشکل بحران هویت، کاهش پایبندی به ارزشهای دینی و اجتماعی و شکاف نسلی بین خود و والدینش مواجه است. گاه آنچه که اجتماع به طور عملی به او میآموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و حتی در تناقض آشکار میباشد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی مینماید. دختران امروز دچار خود درگیری میشوند و برای فرار از این حالت به شیوه های مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل میگردند.[20]
5-3-2) مشکلات اقتصادی
برخی از صاحبنظران مشکلات اقتصادی را علت عمده آسیبهای اجتماعی میدانند، البته این به مفهوم نگرش تک عاملی در تبیین انحرافات نمیباشد. به اعتقاد آنان عوامل اقتصادی در چگونگی زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیر گذار است. فقر و توزیع ناعادلانه ثروت، به همراه فقر فرهنگی زمینه ساز انواع رفتارهای نابهنجار میباشد. «ژان دولارد» معتقد است انسانها به طور معمول به علت کشمکش درونی ناشی از محرومیت، عکس العمل هایی نشان میدهند، اما نکته قابل تأمل آن است که محرومیت های اقتصادی، عکس العملهای تند و ضد اجتماعی را تحریک میکند زیرا فقر، ترس از مجازات را به حداقل میرساند و فرد محروم مسئولیت عمل ضد اجتماعی خود را متوجه بی سامانی اجتماعی میداند.[21]
در شرایطی که یک قشر از جامعه به آسانی ثروتهای کلان و بادآورده در دست دارند و شخصیت انسانها با ثروت و دارایی آنها سنجیده میشود، طبقات زیرین هرم طبقاتی همواره خود را با طبقات بالا مقایسه میکنند و از این توزیع ناعادلانه، احساس محرومیت مینمایند، همین احساس محرومیت نسبی[22]موجب میگردد که فرد سعی کند به هر طریق ممکن به اه
داف و آرزوهای مادی خود دست یابد یا تصمیماتی بگیرد که مشکلات اقتصادیش برطرف شود. به طور نمونه در زمان بیکاری و بحران اقتصادی در خانواده، پدر یا جانشین پدر تصمیمات نامناسبی نظیر اجبار دختر به ازدواج با مرد مسن ثروتمند یا اجبار دختر به اشتغال در مشاغل غیر مجاز همانند خرید و فروش مواد مخدر را اتخاذ میکند و دختر خانواده نیز متعاقباً د
رصدد خواهد بود که خود را از این وضعیت اسف بار نجات دهد و به استقلال اقتصادی دست یابد، همین امر انگیزه فرار از خانه را در او تقویت میکند، غافل از آنکه رو به سوی سیاهی در حرکت است.
امروزه فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنها نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها گردیده است. به اعتقاد «اسگود» در شرایطی که عضو مقتدر خانواده به واسطه اشتغال در شغل دوم، دیر وقت در منزل حضور داشته باشد و نظارت او بر اعضای خانواده کاهش یابد، اعمال ضد اجتماعی نظیر فرار از خانه در جامعه رو به گسترش خواهد بود.[23]
در این جهت انعکاس شرایط افسانه ای برخی زندگی ها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانه ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارند.
6-3-2) ضعف نظارت اجتماعی
با استناد به انگیزه های فرار دختران از خانه درمییابیم که اکثر آنان برای کسب استقلال و آزادی روابط در خارج از خانه (جامعه) اقدام به فرار کرده اند. این بدان معناست که جامعه میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی (امر به معروف و نهی از منکر، گزارشات مردمی، نیروهای بسیج…) را کاهش داده و آزادی بیقید روابط زنان و مردان را افزایش داده است، به گونهای که آنها بدون واهمه و کنترل به امور خلاف می پردازند، در حالی که این حد افراطی از آزادی، مقبول بسیاری از خانواده ها نیست. آنها به دلیل همین فضای نامناسب جامعه مجبور می شوند رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند و این محدودیت و کنترل، دختران را با عقده های روحی ـ روانی مواجه می نماید و آنان احساس خواهند کرد که خانواده، آنها را درک نمیکند، در صـورتی که بـرعکس، خـانـواده به دلیل آینده نگری و مصلحت اندیشی فرزند و شناخت نسبت به اوضاع اجتماعی، میکوشد دختر را از حیطه خطر دور سازد، اما برخی دختران به دلیل حساسیت های روحی و کوته بینی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر می کنند و در نتیجه اقدام به فرار از خانه می نمایند.
3- پیامدهای فرار دختران
فرار دختران در واقع تعرض به قاعده کهن و مرسوم زمانهای دیروز و امروز است که خانه را محل امن و آرامش افراد میداند، نه محلی که باید از آن گریخت. این تعرض و جدال، جامعه را تحریک کرده و آشفتگی های خاصی را دامن میزند. هنگامی که دختری به هر دلیل منطقی یا غیرمنطقی از خانه فرار میکند، خود و پیرامونش، یعنی خانواده و جامعه را تا شعاعی وسی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است:
1-3) پیامدهای فردی
فرار، آغاز بی خانمانی و بی پناهی است و همین امر، زمینه ارتکاب بسیاری از جرائم را فراهم میکند. دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدی گری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و کالاهای غیر مجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام میکنند. برخی از این دختران پس از فرار در ساختمانهای متروکه، پارک، خانه های فساد . . . شب را به صبح میرساند و از مکانی به مکان دیگر در حرکت هستند، فقط برای آنکه بتوانند زنده بمانند. آنها با اسامی مستعار و تیپ پسرانه و کارهای مردانه در جمع دوستان (دختر و یا پسر) روزگار فلاکتباری را سپری میکنند. شکارچیان با اغفال این دختران که اغلب شهرستانی، ساده و بی آلایش می باشند و از اوضاع و احوال شهرهای بزرگ خبر ندارند، تمام اموالشان را به سرقت می برند و پس از تجاوز به عنف، یا آنها را رها می کنند و یا پس از شکنجه و آزار به دلیل ناشناخته بودن و غربت، می کشند. برخی از باندهای فحشاء نیز اقدام به انتقال دختران فراری به کشورهای دیگر، تجارت سکس و فروش اجزای بدن آنها می کنند. دختران فراری تمام پلهای پشت سر خود را خراب و ویران میکنند. ارتکاب به انواع جرائم و فساد اخلاقی موجب می شود که دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنها به دلیل سرافکندگی ناشی از تجاوزات، دست به خودکشی می زنند.
از دیگر پیامدهای ناگوار فرار دختران، روسپیگری و ابتلا به انواع بیماریهای مقاربتی از جمله ابتلا به ویروس ایدز می باشد. هر چقدر مدت زمان فرار فرد طولانی تر باشد و با افراد بیشتری تماس داشته باشد، خطر ابتلا به ویروس ایدز افزایش می یابد.
2-3)پیامدهای خانوادگی
فرار دختران می تواند بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و
شرافت خانوادگی فرد باشد. این عمل اولاً نشانه ای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند، شکاف نسلی بین والدین و فرزندان و اختلافات خانوادگی است و ثانیاً از آنجا که فرجام و سرانجام فرار دختران در اکثر موارد چنانچه ذکر گردید گرفتار آمدن در دایره تنگ باندهای فساد و فحشاء و ارتکاب جرائم اخلاقی است، لذا فرار به مفهوم لکه ننگ و بدنامی برای خانواده محسوب می شود و بدین لحاظ است که فرار دختران، کمتر تـوسط خانواده ها گزارش می شود و اغلب پس از بی نتیجه ماندن جستجوها و تلاشهای خانوادگی، فرار دختر با عنوان فقدانی دختر (دزدیده شدن او) به مراجع قضایی گزارش می شود.
فرار دختران زندگی آینده آنان را به تباهی و سیاهی میکشاند. احتمال تشکیل خانواده برای دختر فراری به دلیل تهدید سلامت روحی، جسمی و جنسی (به علت رفتار خلاف اخلاق ـ خواسته یا ناخواسته) و خدشه دار شدن اصالت و شرافت خانوادگی به حداقل ممکن کاهش یافته و در اغلب موارد به صفر می رسد.
از طرف دیگر دختران فراری با درگیر شدن در مسائل غیراخلاقی، نمی توانند به خانواده بازگردند، مگر آنکه خانواده به این نکته توجه نماید که عدم پذیرش فرد به معنای فرو غلتیدن هر چه بیشتر او در منجلاب فساد و تباهی است، لذا با اکراه، وی را در خانواده جای میدهد یا آنکه خانواده دختر فراری، از نوع خانواده از هم گسیخته است و بود و نبود دختر فرق چندانی ندارد. در هر حال زندگی دخترفراری در صورت بازگشت به منزل نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود، زیرا خانواده، وی را به دلیل ارتکاب اعمال خلاف، بیشتر از گذشته مستعد کجروی و رفتارهای انحرافی میداند، لذا قیود خود را بیشتر خواهد نمود، ضمن آنکه دختر نیز به دلیل تجربه آزادی های خارج از خانه که متناسب با سن و موقعیت او نبوده، محیط خانه را غیر قابل تحمل تر میداند.
3-3) پیامدهای اجتماعی
الف)- افزایش نرخ مفاسد اجتماعی
جامعه شناسان معتقدند پدیده های اجتماعی همچـون حلقه های زنجیر به هم متصل و وابسته اند، به طوری که افزایش نرخ آسیبهایی چون طلاق، بیکاری، اعتیاد، . . . منجر به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران میشود و نکته قابل توجه تر آنک
ه فرار دختران از خانه نیز به افزایش نرخ مفاسد اجتماعی (فعالیت باندهای تجارت دختران، باندهای فحشاء و روسپیگری، اعتیاد،… ) منتهی میگردد.
ب)- تهدید بهداشت اخلاقی و روانی جامعه
آسیبهای اجتماعی از جمله فرار همچون امراض و ویروسهایی هستند که اخلاقیات و حیات اجتماعی را با خطر مواجه کرده و منجر به روا میتوانند ضمن لکه دار نمودن عفت عمومی و شکستن حریمهای اخلاقی، بهداشت روحی و روانی اعضای جامعه را تهدید نموده و آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد نمایند.
ج) تحمیل هزینه های اجتماعی
فرار دختران هزینه های فراوانی را بر دوش جامعه و دولت میگذارد، به طوری که اقداماتی نظیر دریافت گزارشات فقدانی دختر و شناسایی دختران فراری توسط نیروهای چندگانه امنیتی، بازجویی و انجام مراحل قضایی، ایجاد مراکز مختلف ـ مانند کانون اصلاح و تربیت و مراکزی که قبلاً در زمینه ساماندهی دختران فراری فعال بودند و نیز مسئولیت س
ازمان بهزیستی ـ که تماماً هزینه های هنگفتی را بر جامعه تحمیل مینماید.
4- نقد برخی عملکردها
در چند ساله اخیر مراکزی دولتی تحت عنوان خانه سلامت، خانه ریحانه و خانه سبز و … جهت کاهش آسیبهای ناشی از فرار دختران و بازتوانی آنها و ارجاع افراد به خانواده تأسیس گردید و پس از چندی متوقف شد.[24]در این بخش به چند نمونه از اشکالات این مراکز اشاره میشود:
– مؤسسین چنین مراکزی هرگز به ریشه ها و علل فرار دختران توجهی نداشتند، بلکه در یک حالت انفعالی با پذیرش مسئله فرار دختران مأمنی موقت را طراحی کرده بودند که متأسفانه به دلیل عدم سرعت در شناسایی دختران، عمدتاً دختران فراری پس از آسیبهای فراوان به مراکز وارد میشدند.
– این مراکز، محیطی جهت آشنایی دختران فراری با یکدیگر و کسب اطلاعات و تجربیات برای افراد تازه کار از دخترانی بود که برای چندمین بار از خانه متواری میشدند.
– هیچ دختر فراری، شخصاً به این مراکز مراجعه نمینمود و اغلب پس از مواجهه با مشکلات متعدد و دستگیری، به این مراکز فرستاده میشد.لذا اگر فرد شخصاً احساس ناامنی، ناتوانی و نیاز نمیکرد و محیط خارج را میشناخت، به این مراکز مراجعه نمینمود.
– این مراکز درصدد بودند تا برای دختری که از نظر روحی به تعادل رسیده و از نظر اخلاقی میتواند به جامعه بازگردد، کمک هایی را برای داشتن خانه مستقل ارائه دهند که خود عامل تشویقی برای تکرار و رغبت به کار بود!![25]
– در برنامه های آتی این مراکز آموزشهایی برای دختران دانش آموز پیش بینی شده بود تا بیان کند که دختران پس از فرار چه کنند و به کجا مراجعه نمایند!![26]
– دختران فراری در این مراکز، اطلاعاتی در مورد شرایط خانوادگی، کارهایی که در مدت فرار انجام داده بودند، علت حضور در مرکز، برنامه های آتی، هنجارها و
خرده فرهنگهای خیابان، … از یکدیگر جذب میکردند و کار خود را توجیه مینمودند، زیرا مشاهده میکردند افراد زیادی مانند آنهــا فــرار کــرده اند، لذا جسورتر میشدند.
به راستی چرا چنین مؤسساتی با هزینه های هنگفت و بدون کارشناسی و سنجش اشکالات احتمالی کار، تأسیس میشوند و بعد از مدت زمانی منحل میگردند؟!!
5-پیشنهادات
همانطور که ذکر گردید دختران فراری از بین اقشار مختلف میباشند، با انگیزه ها و علل گوناگونی اقدام به فرار میکنند و پیامدهای فرار آنان خانواده و جامعه را تهدید میکند.
در این راستا پیشنهادات ذیل به منظور مقابله قطعی تر نسبت به معضل فرار دختران از خانه ارائه میگردد:
الف- نهاد خانواده
– توجه و رسیدگی بیشتر به نهاد خانواده و سعی در رفع مشکلات مختلف تربیتی، اقتصادی، فرهنگی آنها از طریق دولت.
– تقویت و سازماندهی نهادهای مردمی مؤثر در امداد خانواده از جهات مختلف، نظیر کمیته امداد امام خمینی(ره)، بنیادهای خیریه، صندوقهای قرض الحسنه و … .
– احیای سنتهای دینی و حاکمیت ارزشهای اجتماعی اسلام نظیر وجوب احترام به والدین، رسیدگی به خویشان، نظارتهای فامیلی چون ولایت پدر، جدپدری، برادر بزرگتر.
– نظر به اینکه با استناد به اطلاعات و تحقیقات، بیشتر دختران فراری از بین خانواده های نابسامان بوده و اغلب فرزندان طلاق هستند،[27]به کارگیری تمام تمهیدات جهت پیشگیری و کاهش نرخ طلاق از طریق تقویت مراکز مشاوره، اجبار به شرکت در کلاسهای آموزش حقوق و تکالیف زوجین قبل از عقد رسمی، اجبار در مراجعه به مراکز مشاوره از طریق اهرمهای دولتی . . . ضروری است. نهایتاً چنانچه خانواده ای به دلیل اعتیاد، مرگ والدین، بیکاری و بیماری همسر، . . . از هم گسسته شد، میتوان خانواده را موظف نمود که وضعیت حضانت و تربیت فرزندان را به سازمانی که از سوی دولت مشخص میشود، گزارش نماید و این سازمان در رفع مشکلات فرزندان چنین خانواده هایی تلاش مینماید و نسبت به رفع خشونت ها و مشکلات این خانواده ها اقدام نماید.
ب- آموزش و پرورش
از آنجا که بسیاری از دختران فراری (70درصد) در سنین 16-14 ساله و در دوره های حساس نوجوانی و راهنمایی قرار دارند و با مشکلات متعدد خاص این دور
ه مواجه میباشند؛ لذا بخشی از پیشنهادات جهت پیشگیری از فرار دختران معطوف به وزارت آموزش و پرورش میباشد؛
– تهیه و نمایش فیلمهای آموزشی درباره اثرات انواع روشهای نادرست تر
بیتی (از جمله محدودیت زیاد، آزادی زیاد، فاصله عاطفی، فاصله اطلاعاتی، . . .) فقط برای اطلاع والدین؛
– تقویت ارتباط میان والدین دانشآموزان با مربیان و عدم واگذاری مسئولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی؛
– تقویت مراکز مشاوره ای مفید و کارآمد در مدارس یا تمام مناطق آموزش و پرورش استانها و شهرستانها؛
– اجبار در انجام تست روانکاوی و سلامت سنجی روحی و روانی از تمام دانشآموزان و تشخیص و شناسایی کودکان مستعد فرار از لحاظ ویژگی های روحی و خانوادگی و الزام مراقبت های روانکاوی از آنها؛
– بها دادن به مسئله ترک تحصیل دانشآموزان[28] یا فرار آنها از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده های این دختران؛
– به کارگیری مکانیزم های تشویقی یا اجباری جهت مراجعه دانشآموزان و والدین به مراکز مشاوره (فرهنگسازی در زمینه استفاده از خدمات مشاوره)؛
– آموزش به خانواده جهت اطلاع زود هنگام فرار دختران به پلیس و نوع همکاری آنان، جهت شناسایی هر چه سریعتر و مقابله با خطرات ناشی از فرار؛
ج- نهادهای اجتماعی و بازدارنده
برخی دیگر از پیشنهادات مربوط به سایر عوامل اجتماعی است که در کاهش فرار دختران دخیل میباشد:
– نظارت، ارزشیابی و باز تعریف وظایف دستگاههای ذیربط در امور مربوط به اقشار آسیب دیده و آسیب پذیر جهت هماهنگی و وحدت رویه و بهینه سازی و حتی ادغام آنه
ا؛
– تأسیس یک مرکز توانمند جهت جمع آوری آمار و اطلاعات منطقه ای، کشوری، بین المللی دختران فراری و شبکه های مربوطه؛