دانلود مقاله ترجمه آیا فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعیبرابری مشتریان را افزایش میدهند؟ یک مطالعه تجربی در مورد برندمد لوکس word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ترجمه آیا فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعیبرابری مشتریان را افزایش میدهند؟ یک مطالعه تجربی در مورد برندمد لوکس word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه آیا فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعیبرابری مشتریان را افزایش میدهند؟ یک مطالعه تجربی در مورد برندمد لوکس word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
آیا فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعیبرابری مشتریان را افزایش میدهند؟ یک مطالعه تجربی در مورد برندمد لوکس
آنجلا جِی. کیم، و اونجو کو
چکیده
بخاطر علاقه روز افزون به استفاده از بازاریابی شبکه های اجتماعی(SMM)در بین برندهایمد لوکس، مقاله حاضر درصدد است تا خصوصیات فعالیت های SMM را شناسایی کند و روابط بین این فعالیت های مشاهده شده، برابری ارزش، برابری روابط، برابری برند، برابری مشتری، و هدف از خرید را از طریق یک مدل معادله ساختاری بررسی نماید. پنج ساختار از فعالیت های SMM مشاهده شده از برندهایمد لوکس، سرگرمی، روابط متقابل، مدپرستی، سفارشی سازی، و انتشار گفتاری است. تأثیر آنها بر روی برابری ارزش، برابری روابط، و برابری برند مثبت است. برای روابط بین عوامل محرک برابری مشتری و خود برابری مشتری، برابری برند تأثیر منفی بر روی برابری مشتری دارد درحالیکه برابری ارزش و برابری روابط هیچ تأثیر مهمی را نشان نمیدهند. برابری ارزش و برابری روابط نیز مانند هدف خرید، تأثیرات مثبت مهمی دارند، درحالیکه برابری روابط هیچ تأثیر مهمی ندارد. و در نهایت، روابط بین هدف خرید و برابری مشتری نیز اهمیت زیادی دارد. یافته های این مطالعه میتواند باعث شود که برندهای لوکس بتوانند رفتار خرید آینده بعضی از مشتریان خود را با دقت بیشتری پیش بینی کنند و راهنمایی برای مدیریت دارائی ها و فعالیت های بازاریابی آنها باشند.
کلمات کلیدی: برندهای لوکس، بازاریابی شبکه های اجتماعی مشاهده شده (SMM)، فعالیت ها، برابری ارزش، برابری روابط، برابری برند، برابری مشتری، هدف خرید
1- مقدمه
بازار محصولات لوکس به رشد کامل خود رسیده است و همچنین با توسعه حیطه بازاری و رشد سریع تعداد مشتریان مواجه بوده است. بازار محصولات لوکس یک صنعت ارزش افزوده برتر بر مبنای دارائی های برندهای برتر است. بعلت تقاضای رو به رشد برای تجملات در بازارهای جدید مانند چین، هند و آسیای میانه، توسعه فرصت ها تجارت بیشتر از همیشه محدود می گردد. در گذشته، مارک های مد لوکس میتوانستند بر دارائی های برندهای قوی و مشتریان منظم و استوار تکیه داشته باشند. البته ورود اخیر برندهای متعدد جدید در بازار لوکس، همراه با افزایش رقابت، تغییرات پیش بینی نشده ای را در بازار نشان میدهد.
کاهش در فروش های مربوط به رکود اقتصادی جهانی، تجارت های لوکس را برای تغییر یافتن ترغیب میکند. اکنون آنها دیگر فقط به نماد برند خود وابسته نیستند بلکه بر میراث برند، کیفیت، ارزش زیبایی شناختی، و روابط قابل اعتماد مشتری برای موفقیت تمرکز دارند. یک عنصر کلیدی برای صنعت محصولات لوکس، فراهم سازی ارزش ها برای مشتریان به هر شیوه ممکن می باشد.
برندهای لوکس بعنوان ابزاری برای ایجاد دارائی های مشتری از طریق ارتباط مؤثر با مشتریان، توجه خود را بسوی شبکه های اجتماعی معطوف ساخته اند. ارتباط بازاریابی با استفاده از شبکه های اجتماعی مانند تویتر، فیسبوک، و یوتیوب بعنوان ابزار تجاری برای برندهایمد لوکس ارزیابی شده اند. خانه های طراحی سنتی مانند لوئیس ویوتون، نمایش های سبک را در وبلاگ های خود منتشر میکنند. رالف لورن، چانل، دونا کاران، و گوسی با شرکت اپل همکاری کرده اند تا برنامه های آیفون را بنویسند.
بسیاری از خانه های لوکس حساب های تویتر مختص به خود را ایجاد میکنند و یا در فیسبوک مطالب قرار میدهند. برندها و مشتریان بدون هیچ محدودیتی در زمان، مکان، و محیط با هم ارتباط دارند بطوریکه ارتباط یک طرفه و قدیمی به ارتباط دو طرفه متقابل تغییر می یابد. برندها و مشتریان به این شیوه با هم کار میکنند تا محصولات، خدمات، مدلهای تجاری و ارزش های جدیدی را ایجاد کنند. در ضمن، برندها می توانند خود را نمایش دهند و روابط خود را با مشتریان تقویت کنند. بازاریابی شبکه های اجتماعی (SMM) یک ارتباط دو طرفه با هدف جستجوی همدلی با کاربران جوان، و حتی تقویت احساسات آشنای همراه با برندها لوکس به یک گروه سنی بالاتر است. همچنین، فعالیت های شبکه های اجتماعی برندها فرصتی را برای کاهش سوء تفاهم و داشتن تعصب نسبت به برندها ایجاد میکند و همچنین ارزش برند را توسط ایجاد سکویی برای مبادله ایده ها و اطلاعات در بین افراد بصورت آنلاین افزایش میدهد.
با افزایش استفاده از SMM توسط برندهای لوکس، ضروری می باشد که بصورت کمی تأثیرات شبکه های اجتماعی را تحلیل کنیم. بنابراین هدف از این مطالعه اینست که ساختارهای فعالیت های مشاهده شده SMM از برندهای مد لوکس را شناسایی کنیم و تأثیر این فعالیت ها بر روی برابری مشتری و هدف خرید ارزیابی کنیم. چون محیط تجارت لوکس متحمل یک تغییر سریع می گردد، این تحقیق خصوصیات برندهای لوکس را دوباره تعریف میکند که بر روی کارایی آنها تأثیر می گذارند تا تجارت ها را برای مدیریت و ترقی آنها راهنمایی کنند. این تحقیق یک استراتژی را برای افزایش کارایی برندها توسط تعریف عوامل خاص مربوط به برابری مشتری و هدف خرید پیشنهاد میکند. بعلاوه، یافته ها برندهای لوکس را قادر می سازند تا رفتار خرید مشتری را پیش بینی کنند و برابری مشتری و فعالیت شبکه های اجتماعی را مدیریت کنند.
2- فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی
21- فعالیت های SMM و تأثیرات آنها بر روی کارایی شرکت
شبکه های اجتماعی بصورت برنامه ها، سکوها و رسانه های آنلاین هستند که هدف آنها آسان سازی روابط، همکاری ها و به اشتراک گذاری مطالب است. آنها دارای شکل های مختلفی هستند که شامل وبلاگ ها، وبلاگ های اجتماعی، ریز-وبلاگ، ویکی پدیاها، پادکست ها، تصاویر، ویدئوها، رتبه بندی و نشانه های اجتماعی می باشد. وقتی که کاربرد اانها بصورت نمایی افزایش می یابد، نه تنها شبکه های اجتماعی موجود، بلکه حتی شرکت های تجاری و سازمان های دولتی نیز به آن می پیوندند و از آنها بعنوان ابزار ارتباطی استفاده میکنند. بر خلاف شبکه های اجتماعی فردی، این نهادها بصورت فعال از شبکه ها برای تبلیغات و بازاریابی استفاده میکنند. با اینکه پیام های تجاری و روابط متقابل با مشتریان با شبکه ها، رخدادها، نمایش، خرده فروشان و خدمات دیجیتالی از طریق شبکه های اجتماعی مرتبط می باشد، با اینحال این امکان وجود دارد که فعالیت های بازاریابی یکپارچه را با تلاش و هزینه خیلی کمتری نسبت به قبل انجام دهیم.
مطابق گفته کیم و کو (2001)، شبکه های اجتماعی می توانند تأثیر مهمی بر روی شهرت برند داشته باشند. یک سوم شرکت کنندگان در بررسی در وبلاگ برند نظرات خود را در مورد محصولات و برندها نوشتند و 36 درصد آنها تفکر مثبت تری در مورد شرکت هایی داشتند که دارای وبلاگ بودند. مطالعه اخیری توسط DEI Worldwide (2008) آمار روبرو را نشان میدهد: 70 درصد مصرف کنندگان سایت های شبکه های اجتماعی را برای بدست آوردن اطلاعات بازدید کرده اند؛ 49 درصد این مصرف کنندگان تصمیم خرید خود را بر مبنای اطلاعاتی گرفته اند که از طریق سایت های شبکه های اجتماعی بدست آورده
اند؛ 60 درصد آنها گفتند که آنها احتمال داشت که از سایت های شبکه های اجتماعی برای انتقال اطلاعات بصورت آنلاین به دیگران استفاده کنند؛ و 45 درصد آنها از طریق سایت های شبکه های اجتماعی بصورت انتشار گفتاری در جستجوی اطلاعات بوده اند. گزارشات نشان میدهند که شرکت هایی بعنوان یک استراتژی بازاریابی آنلاین از شبکه های اجتماعی استفاده نمی کنند، فرصت رسیدن به مشتریان خود را از دست داده اند. با درصد بالایی از مردم که اطلاعات را از طریق شبکه های اجتماعی به دیگران انتقال میدهند، ارزش یک مشتری بیشتر از هزینه اولیه برای بدست آوردن آن است. بنابراین اکنون شرکت ها و برندها باید ارزش مشتریان و همچنین تأثیر شبکه های اجتماعی بر روی آنها را فاکتوربندی کنند.
22- فعالیت های SMM برندهای لوکس
توسعه تکنولوژی توسط جذب مشتریان برای ارتباط داشتن با برند به دنیای مد سود می رساند. حضور برندهای مد در این چیزها (مانند وبلاگ نویسی، ارسال مطلب در تویتر و شبکه سازی) باعث شده است که برندهای لوکس در روند جاری شرکت کنند. در ابتدا، اغلب برندها تا حدودی بی میل بودند تا از تکنولوژی استفاده کنند؛ البته صنعت تکنولوژی را بعنوان یک فرصت تصور میکرد نه بعنوان یک تهدید. بر خلاف پیش بینی های اولیه، شبکه های اجتماعی بر ضد شهرت مثبت برندها عمل نمیکنند. داشتن روابط متقابل با مشتریان از طریق سایت های شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و تویتر در واقع روابط دوستی و حتی محبت نسبت به برندها را ایجاد میکند و تمایل مشتریان برای محصولات لوکس را ترغیب می کند.
استفاده برندهای لوکس از شبکه های اجتماعی در سال 2009 اوج پیدا کرد. گوسی یک سایت شبکه اجتماعی چند-فرهنگی با نام “Guccieyeweb.com” ایجاد کرد وقتی که یک مجموعه از عینک های آفتابی جدید را برای مشتریان علاقمند به وسایل دجیتالی به نمایش گذاشت. گوسی در روز سه بار سایت فیسبوک خود را بروزرسانی میکند و پیوسته در تویتر نیز مطالب ارسال میکند. بوربری یک سایت شبکه اجتماعی با نام “Artofthetrench.com” را در نوامبر 2009 با هدف غیرتجاری راه اندازی کرد: تا تحسین طراحی پالتوهای نظامی خود را تحریک کنند و برای بوربری هوادارانی بدست آورند و با مشتریان ارتباط داشته باشند. فروش های آنلاین پس از راه اندازی سایت افزایش یافت و مشارکت آنلاین مشتریان باعث توسعه آگاهی در مورد بوربرن شد وقتی که بوربرن داستان های بیشتری را در مورد برند خود می ساخت.
دولس و گابانا از شبکه های اجتماعی برای بدست آوردن فیدبک مستقیم از مشتریان خود استفاده میکنند. دولس و گابانا وبلاگ نویسان مد را به صندلی های جلوی نمایش مد خود دعوت می کنند و وبلاگ نویسان فوراً فیدبک هایی را از نمایش بر روی فیسبوک و تویتر آپلود میکنند. به این شیوه، مشتریان برند مورد علاقه خود را بصورت مدل بندی شده بصورت مستقیم و بدون حضور ویرایشگران مد یا تاجران می بینند و شرکت اهداف خرید را ایجاد میکند. چانل، لوئیس ویوتون، یووس سنت لورنت، و استلا مک کارتنی اکنون حساب های فیسبوک و تویتر دارند.
3- برابری مشتری و محرک های آن
ارزشی که یک مشتری برای شرکت به همراه می آورد محدود به منفعت بردن از هر تراکنش نیست بلکه منفعت کلی است که ممکن است در طی روابط با شرکت بدست آید. بنابرای مشتریان بعنوان دارائی های نامرئی مشاهده میشوند که یک شرکت باید بصورت منطقی بدست آورد، حفظ کند و به حداکثر برساند. برابری مشتری بعنوان مهم ترین عامل تعیین کننده ارزش های بلند مدت شرکت در نظر گرفته می شود.
31 محرک های برابری مشتری
لمون و همکارانش (2001) سه نوع برابری (ارزش، برند، و روابط) را بعنوان محرک های کلیدی برابری کلی مشتری تعریف میکنند. اول اینکه برابری ارزش ارزیابی هدف مشتری از کاربرد برند بر مبنای مشاهدات آنچه است که به دریافت شده است. سه تأثیر کلیدی بر روی برابری ارزش، کیفیت، قیمت و سودمند بودن است.
دوم اینکه برابری روابط تمایل مشتریان به باقی ماندن در روابط با یک برند، رسیدن به هدف و ارزیابی های فردی آنرا بیان میکند. معمولاً برنامه های وفاداری در کنترل یک شرکت، برابری روابط را افزایش میدهد؛ البته وفاداری نسبت به یک برند خاص ضعیف تر از گذشته به مشتریان پیشنهاد میگردد. آنچه که ضروری است اینست که روابط قوی با مشتری از طریق رفتار یا شناسایی خاص برای تقویت برابری ارتباط ایجاد گردد.
سوم اینکه برابری برند یک ارزیابی ناملموس و فردی مشتری از برند نسبت به ارزش آن است. برندها در ایجاد تصاویری که مشتریات را وادار می سازد تا این اختصاصی بودن را شناسایی کنند بهتر عمل میکنند. اهرم های قابل اعمال کلیدی برابری برند، آگاهی برند، نگرش نسبت به برند، و اخلاق شرکتی است.
4- هدف خرید
هدف خرید ترکیبی از علاقه مشتری و امکان پذیری خرید یک محصول است. در نتیجه بسیاری از مطالعات، این مسئله رابطه قوی با نگرش و اولویت نسبت به یک برند یا یک محصول دارد، بطوریکه اندازه گیری هدف خرید، رفتار آینده مشتریان را بر مبنای نگرش های آنها فرض میکند. هدف خرید یک متغیر نگرشی برای اندازه گیری همکاری های آینده مشتریان نسبت به یک برند است، درحالیکه برابری مشتری یک متغیر رفتاری برای ثبت خرید واقعی است. وقتی که پیش بینی رفتارهای آینده مشتریان به مسئله حیاتی برای یک شرکت تبدیل می شود، این رفتار آینده را باید بصورت دقیق تری برآورد کرد.
5- طرح فرضیه ها
در ابتدا، هدف از بازاریابی اینست که ارتباطی را شکل دهیم که توسط آن، یک شرکت قادر می باشد که مشتریان را از محصولات و خدمات خود مطلع سازد و علاقه به پیشنهاد آنرا ایجاد کند. بازاریابی یک فرآیند چندبعدی ایجاد شده از استراتژی های مختلف است؛ البته هدف اصلی هر استراتژی بازاریابی اینست که فروش و بهره وری را افزایش دهد. مطابق گفته اسریواستاوا و همکارانش (1998) بازاریابی یک سرمایه گذاری است محرک های برابری مشتری را بهبود می دهد. همانطور که شمول یک برند در شبکه های اجتماعی یک فعالیت بازاریابی را برای ایجاد روابط با مشتریان و افزایش منافع شرکتی انجام میدهد، فعالیت شبکه های اجتماعی برندهای لوکس نیز پیش بینی می شود که تأثیر مثبتی بر روی محرک های برابری مشتری داشته باشد.
H1- فعالیت های بازاریابی مشاهده شده شبکه های اجتماعی تأثیر مثبتی بر روی برابری ارزش دارند.
H2- فعالیت های بازاریابی مشاهده شده شبکه های اجتماعی تأثیر مثبتی بر روی برابری روابط دارند.
H3- فعالیت های بازاریابی مشاهده شده شبکه های اجتماعی تأثیر مثبتی بر روی برابری برند دارند.
راست و همکارانش (2000) در محاسبه برابری مشتری تلاش میکنند تا ورودی بازاریابی را با واکنش مشتری مرتبط سازند. چون بررسی محرک های برابری مشتری و توسعه مدل RLZ ماتریس تعویض برند را با ماتریس مختص به مشتری ترکیب میکند، راست و همکارانش (2004) مدل قبلی خود را در صنعت شرکت های هواپیمایی آزمایش کردند و اثبات کردند که برابری ارزش، برابری روابط و برابری برند همگی با برابری مشتری مرتبط هستند. همان مدل برای اندازه گیری برابری مشتری برای برندهای مد در چندین مطالعه اعمال شد. برای شناسایی ساختارهای هر محرک برابری مشتری و اثبات پذیرش مدل RLZ در صنعت مد لوکس، سه فرضیه زیر را در نظر بگیرید.
H4- برابری ارزش رابطه مثبتی با برابری مشتری دارد.
H5- برابری رابطه، رابطهم مثبتی با برابری مشتری دارد.
H6- برابری برند رابطه مثبتی با برابری مشتری دارد.
برای پیش بینی رفتار آینده مشتری، راه های مطابق دادن نگرش ها و اعمال آنها ضروری به نظر می رسد. همانطور که در بسیاری از مطالعات مربوط به فرآیند های تصمیم گیری اثبات شده است، نگرش پیش نیازی برای رفتار است. بنابراین محرک های برابری مشتری احتمال دارد که تأثیرات مشابهی بر روی هدف خرید نیز داشته باشند. بنابراین این مطالعه: الف) تأثیرات محرک های برابری مشتری بر روی برابری مشتری و هدف خرید را مقایسه و تحلیل میکند، و ب) مسیر هدف خرید و برابری مشتری را بررسی میکند. بنابراین فرضیه های نهایی بصورت زیر بیان میشوند:
H7- برابری ارزش رابطه مثبتی با هدف خرید دارد.
H8- برابری رابطه، رابطه مثبتی با هدف خرید دارد.
H9- برابری برند رابطه مثبتی با هدف خرید دارد.
H10- هدف خرید رابطه مثبتی با برابری مشتری دارد.
6- روش
61- آزمایش مقدماتی
یک آزمایش مقدماتی برای انتخاب یک برند لوکس نمونه انجام شد. از 15 دانشجوی فارغ التحصیل در رشته بازاریابی مد خواسته شد تا سه برند مد لوکس را که در هنگام فکر کردن به محصولات لوکس به ذهنشان می آید بنویسند. لوئیس ویوتون برندهایی را که بیشتر نوشته شده بود ذکر می کند. مطابق رتبه بندی Digital IQ بیان شده توسط اسکات گالوی، لوئیس ویوتون در رتبه بندی برندهای مد لوکس دارای رتبه 1 بود. گوسی، بوربری و دولس و گابانا رتبه های بعدی را تشکیل میدادند.
Digital IQ از برندهای لوکس بر مبنای چهار طبقه رتبه بندی شده بودند: (1) تأثیر سایت برند، (2) تلاش های بازاریابی و حضور آفلاین برند و نمایش آن در موتور های جستجو، (3) حضور، محتوا و تأثیر برند بر روی سکوهای شبکه های اجتماعی اصلی، (4) سازگاری و بازاریابی برای تلفن های هوشمندو دستگاه های قابل حمل دیگر. چون مصرف کنندگان کره ای آگاهی برند بالایی از لوئیس ویوتون داشتند و برند نیز حضور بالایی را در فعالیت های SMM نشان میداد، بنابراین لوئیس ویوتون برای نشاندهنده برندهای لوکس در این مطالعه انتخاب شد.
62- سنجش ها
فعالیت های SMM از برندهای لوکس شامل معرفی محصولات، خدمات و خود برند به شیوه صادقانه و فراهم سازی خدمات مختلف برای مشتریانی می باشد که در فعالیت های شبکه های اجتماعی بعنوان ابزاری برای ارتباط بازاریابی شرکت میکنند. این مطالعه فعالیت های مشاهده شده را اندازه گیری کرد و ارزش های سکوهای شبکه های اجتماعی برند را نشان داد. از سال 2010، 90 درصد برندهای لوکس بر روی فیسبوک و 48 درصد آنها بر روی تویتر قرار دارند. چون فیسبوک و تویتر اغلب توسط برندهای مد لوکس بعنوان ابزار SMM استفاده می گردند، بنابراین یک محرک بصری نشاندهنده فعالیت های SMM لوئیس ویوتون بر روی این سایت ها در سنجش ها بکار برده شد.
25 گزینه برای اندازه گیری فعالیت های SMM مشاهده شده از مطالعات قبلی بر روی بازاریابی شبکه های اجتماعی برند لوکس، خصوصیات شبکه های ارتباط دو طرفه، تأثیر تبلیغات متحرک، و خصوصیات تحقیقات مربوط به خرید مد متحرک جمع آوری شدند و برای تناسب با این تحقیق از طریق پیش-آزمایش اصلاح شدند.
22 گزینه در تطابق با مطالعات بری (1995)، گاگلیانو و هاتکوت (1994)، راست و همکارانش (2000) و ویدمان و همکارانش (2009) برای سنجش برابری ارزش توسعه داده شدند. ساختارهای سنجش های برابری ارزش شامل قیمت، کیفیت محصول، کیفیت خدمات، راحتی، و محیط ملموس خرده فروشان، ارزش فردی و ارزش اجتماعی می باشد. 10 گزینه برای سنجش برابری روابط از مطالعات هنینگ-تورائو و همکارانش (2002) و جو و چانگ (2002) توسعه داده شد. این گزینه ها خدمات رفتار ترجیحی مشتریان، تطابق تصویر با برند، و تأثیر کلی را ارزیابی می کردند. سنجش های برابری برند شامل آگاهی برند، ارزش مشاهده شده، شخصیت برند، انجمن برند، و جنبه های بی نظیر مشاهده شده بود. 10 گزینه برای سنجش برابری برند از مطالعات آکر (1991) و یان (2006) توسعه داده شد.
ارزش طول عمر مشتری از لوئیس ویوتون بصورت برابری مشتری معرفی شده در مطالعه راست و همکارانش (2004) برآورد شد. این سنجش ها شامل تعداد خریدهای پیش بینی شده در حین دوره زمانی خاص (طول عمر مشتری)، تکرار خرید در یک زمان واحد (یک سال)، میزان تخفیف، حجم خرید، احتمال خرید آن برند نسبت به رقبا (4 رقیب یا کمتر)، و حاشیه همکاری بودند. میزان تخفیف برند و حاشیه همکاری از مطالعه گزارش سالیانه LVMH 2009 (2010) بیان شده است. سنجش های هدف خرید از دستگاه های استفاده شده در مطالعه پارک و همکارانش (2007) بدست آمده است. همه بیانیه های سنجش بالا با استفاده از مقیاس های لی کرت 5 امتیازی (1= کاملاً مخالفم، 5= کاملاً موافقم) اندازه گیری شدند.
63 نمونه و جمع آوری داده ها
نمونه ها از حوزه بین النهرین در شهر سئول از طریق روش مصاحبه در پاساژها بدست آمد. خریدهای لوکس اصلی در کره در اطراف منطقه سئول شکل می گیرد و مشتریانی که در آنجا زندگی میکنند تمایل دارند که بیشتر از برندهای لوکس برای قدرت خرید نسبتاً بالا برای کالاهای مد لوکس آگاه باشند. چون این مطالعه بر SMM برند لوکس متمرکز است، بنابراین مخاطبان محدود به مصرف کنندگانی بودند که هرگونه آیتم مد لوکس را در دو سال قبلی خریداری کرده بودند و تجربه قبلی با سایت های شبکه های اجتماعی لوئیس ویوتون داشتند. داده ها از پرسشنامه های تحقیقی از 10 تا 25 ماه مه سال 2010 جمع آوری شدند. از بین 400 پرسشنامه، 362 پرسشنامه در نهایت پس از حذف پاسخ های غیرکامل مورد تحلیل قرار گرفت.
64 تحلیل داده ها
برای رسیدن به هدف این مطالعه و آزمایش فرضیه ها، پکیج برنامه های آماری SPSS 17.0 و AMOS 18 مورد استفاده قرار گرفتند. با SPSS 17.0 تحلیل توصیفی برای تحلیل نتایج آزمایش مقدماتی و پیدا کردن خصوصیات آمارگیری نمونه اتخاذ شد. همچنین کرانبک برای آزمایش قابلیت اطمینان اتخاذ شد. با استفاده از AMOS 18.0 تحلیل ضریب تقویتی برای اثبات اعتبار هر دستگاه انجام شد، درحالیکه مدلسازی معادله ساختاری برای آزمایش فرضیه ها بکار برده شد.
7- یافته ها
71- تحلیل آمارگیری
از بین 362 مصرف کننده محصولات لوکس، اغلب مخاطبان زن بودند (793 درصد) و 58 درصد آنها بین 20 تا 30 سال بودند، و 229 درصد آنها بین 30 تا 40 سال بودند. با توجه به تحصیلات، 442 درصد فارغ التحصیل، 381 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی، و 177 درصد در حال تحصیل در دانشگاه بودند. بطور کلی، این نمونه وضعیت خیلی بالایی را در تحصیلات نشان میداد. با توجه به سطوح میانگین درآمد خانوار، 233 درصد درآمد ها بین 12 تا 15 میلیون KRWبود، درحالیکه 221 درصد دارای درآمد بین 9 تا 12 میلیون KRW بودند. درصد کلی مخاطبانی که درآمد آنها بیشتر از 9 میلیون KRWبود 61 درصد بود.
این نتیجه یک نتیجه پیش بینی شده بود چون نمونه مطالعه، مصرف کنندگانی با قدرت خرید بالا را نشان میداد. چون این مطالعه به برندهای مد لوکس می پردازد، بنابراین از رفتار خرید لوکس مخاطبان نیز سوال شد که نشان داد که 315 درصد آنها در سال یسن 1 تا 3 میلوین KRW و 238 درصد آنها بین 3 تا 5 میلیون KRW در سال خرج میکنند. مصرف کنندگان حجم بالا که بطور میانگین بیش از 5 میلیون KRW خرج می کردند 246 درصد را تشکیل میدادند، درحالیکه سطح حداقل خرید لوکس 202 درصد را تشکیل میداد. بجز این گروه آخر، تقریباً 80 درصد نمونه مصرف کنندگان واقعی برندهای مد لوکس بودند. جدول 1 خصوصیات آمارگیری نمونه را نشان میدهد.
مانند ارزش طول عمر مشتریان (CVL) در بین نمونه ها، افراد با کمتر از KRW 50000 ، 641 درصد نمونه، 50000 تا KRW 100000 ، 102 درصد نمونه، و 100000 تا KRW 500000 ، 229 درصد نمونه را تشکیل میدادند. افراد با CVL بیش از KRW 500000 در کل 27 درصد بودند.
کرانبک وزن عاملی آیتم ها ساختار
094 095 استفاده از شبکه های اجتماعی LV بامزه است. سرگرمی
092 محتوای نشان داده شده در شبکه های اجتماعی LV جالب به نظر می رسد.
087 092 شبکه های اجتماعی LV به اشتراک گذاری اطلاعات با دیگران را ممکن می سازد. روابط متقابل
090 گفتگو یا تبادل نظرات با دیگران از طریق شبکه های اجتماعی LV ممکن است.
068 بیان نظرات از طریق شبکه های اجتماعی LV آسان است.
083 093 محتوای نشان داده شده در شبکه های اجتماعی LV جدیدترین اطلاعات موجود است. مد پرستی
075 استفاده از شبکه های اجتماعی LV مد است.
086 091 شبکه های اجتماعی LV جستجوی اطلاعات سفارشی سازی شده را ممکن می سازند. سفارشی سازی
083 شبکه های اجتماعی LV خدمات سفارشی سازی را ارائه میدهند.
070 072 من میخواهم که اطلاعات مربوط به برند، محصول یا خدمات را از شبکه های اجتماعی LV به دوستانم اطلاع دهم. انتشار گفتاری
075 من می خواهم که محتوای شبکه های اجتماعی LV را بر روی وبلاگ خود قرار دهم.
تناسب مدل:
جدول 1 – تحلیل عامل تاییدی فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی مشاهده شده
72- ساختارهای فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی مشاهده شده
قبل از بررسی تأثیر فعالیت های SMM بر روی محرک های برابری مشتری، ساختارهای این فعالیت ها که توسط مصرف کنندگان مشاهده شدند آشکار شد. چون ابعاد فعالیت های SMM بخاطر تحلیل عامل کاوشی متمایز نبودند، بنابراین از تحلیل عامل تاییدی (CFA) استفاده شد. کرانبک از ساختارها سنجیده شد تا هماهنگی درونی هر متغیر تأیید گردد. اول اینکه مدلی برای آزمایش اعتبار فعالیت ها منجر به تناسب آماری با داده ها شد: ، . سپس پنج ساختار فعالیت های SMM تأیید شدند (جدول 1).
اولین ساختار مربوط به سرگرم شدن با استفاده از شبکه های اجتماعی لوئیس ویوتون بود؛ بنابراین بعنوان سرگرمی تعریف شد. وزن عاملی هر آیتم 095 و 092، با کرانبک 094 بود. ساختار دوم مربوط به آیتم های نشاندهنده روابط متقابل در بین کاربران دیگر همراه با استفاده از شبکه های اجتماعی LV بود. این عامل روابط متقابل نام گرفت چون آیتم های آن شامل به اشتراک گذاری اطلاعات و مبادله نظرات بود. وزن عاملی از 068 تا 092 متغیر بود و کرانبک 087 بود.
ساختار سوم نشاندهنده خصوصیات مد شبکه های اجتماعی LV با شامل سازی آیتم هایی بود که مد پرستی و تازگی را توضیح میدادند. بنابراین عامل سوم مد پرستی نامیده می شود. وزن عاملی و کرانبک واجد شرایط بودند. ساختار 4 نشاندهنده خصوصیت سفارشی شبکه های اجتماعی است که نیازمند اطلاعات سفارشی سازی و شیوه جستجوی اطلاعات است. این عامب سفارشی سازی نام دارد و وزن عاملی آن 091 و 083 و کرانبک دو آیتم 086 بود. ساختار آخر شامل هدف مشتری برای انتقال اطلاعات در شبکه های اجتماعی LV بود و انتشار گفتاری نام دارد. وزن عاملی و کرانبک آن واجد شرایط بودند. وزن عاملی استاندارد شده هر آیتم در مدل در سطح مهمی قرار داشت .
نتایج نشان میدهند که فعالیت بازاریابی برند لوکس با استفاده از سکوهای شبکه های اجتماعی، مشتریان را توسط پیشنهاد محتواهای مجانی و همچنین فعالیت در شبکه های اجتماعی سرگرم می سازد و جستجوی سفارشی اطلاعات را نیز ممکن می سازد. فعالیت های سکوهای شبکه های اجتماعی برند روابط متقابلی را در بین کاربران ایجاد میکند که میتواند منجر به تأثیرات انتشار گفتاری گردد و شامل خصوصیات مد و تمایل باشد. بر خلاف فعالیت های بازاریابی موجود که مستقیماً بر ارزش محصولات یا خدمات واقعی تکیه دارند، فعالیت های SMM برند مد لوکس بیشتر ارزش های تجربی و لذتی تمرکز دارند که توسط تجربه غیر مستقیم از برند بدست می آید.
73- مدل سنجش
تحلیل عامل تأیید (CFA) در کل سری ساختارها در مدل معادله ساختاری برای آزمایش اعتبار عامل همگرا از مدل مفهومی انجام شد و کرانبک برای آزمایش قابلیت اطمینان هر ساختار اعمال شد. مدل CFA شامل فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی، برابری ارزش، برابری روابط، برابری برند و هدف خرید می باشد و برابری مشتری در تحلیل حذف می گردد چون در ارزش طول عمر مشتری بعنوان یک متغیر نسبت اندازه گیری میشود. ابزار متغیرهای اندازه گیری شده هر ساختار نهفته از نتایج CFA قبلی محاسبه شد تا ساختارهای نهفته ترتیبی را نشان دهد که به متغیرهای اندازه گیری شده CFA در مدل سنجش تبدیل شده اند. ساختارهای نهفته با هم مرتبط بودند درحالیکه آیتم های سنجش و آیتم های خطای آنها با هم مرتبط نبودند. پس از حذف بعضی از آیتم هایی که دارای وزن عاملی پایینی بودند، اعتبار ساختارها توسط برآورد مدل سنجش تاییدی ارزیابی شد.
درنتیجه، ساختارهای مد پرستی و سفارشی سازی SMM از مدل حذف شدند. مدل منجر به تناسب رضایت بخشی با داده ها گشت: ، . همه متغیرها قابلیت اطمینان ساختار کافی را اثبات کردند (جدول 2).
تحلیل وابستگی پیرسون پس از CFA ساختارهای مدل، برای تأیید اعتبار افترافی در بین همه متغیرها در مدل مفهومی آزمایش شد (جدول 3).
74- مدل ساختاری
مدل مفهومی مطابق با مطالعه آندرسون و گربینگ (1998) آزمایش شد. با نتایج CFA در بخش قبلی، مدل توسط ضریب های استاندارد شده و آمارهای تناسب دیگر آزمایش شد. شکل 1 یافته ها را نشان میدهد.
تناسب مدل کلی رضایت بخش بود. آمار خی دو در سطح مهمی قرار داشت ، و شاخص های تناسب در استانداردهای قابل قبول قرار داشتند .
پس از اینکه تناسب کلی مدل تأیید شد، فرضیه ها از طریق مدلسازی معادله ساختاری آزمایش شدند. با توجه به سه مسیر بین فعالیت های SMM و محرک های برابری مشتری ، نتایج برآورد نشان داد که هر مسیر در سطح مهم است. فعالیت های SMM تأثیرات مثبتی بر روی برابری ارزش ، برابری روابط ، و برابری برند داشت. بعبارتی سرگرمی، روابط متقابل و تأثیرات انتشار گفتاری فعالیت های SMM در افزایش محرک های برابری مشتری مثبت بودند.
با توجه به روابط بین محرک های برابری مشتری و برابری مشتری ، فقط یک مسیر در سطح مهم بود. بر خلاف مطالعات قبلی، برابری ارزش و برابری روابط هیچ تأثیر مهمی بر روی برابری مشتری نداشت درحالیکه برابری برند تأثیر منفی بر روی آن داشت . نتیجه فرضیه 6 فرض می شود که نتیجه پس از خصوصیات برند نمونه استفاده شده در این مطالعه باشد. وقتی که LV در بین مصرف کننده های کره ای مشهور می شود و محصولات جعلی آن به بازار می آید، عناصر مجزا و بی نظیری که برند LV را شکل میدهند تا حدودی ارزش کمیابی برند را کاهش میدهند که منجر به تأثیر منفی بر روی برابری مشتری می گردد.
جدول 2 – آزمایش اعتبار و قابلیت اطمینان برای مدل معادله ساختاری
جدول 3 – ماتریس همبستگی بین هر یک از ساختارها
با توجه به روابط بین سه محرک برابری مشتری و برابری مشتری، این مطالعه تأثیر محرک ها بر روی هدف خرید را مطالعه میکند . نتایج برآورد نشان میدهد که برابری ارزش و برابری برند تأثیر مثبتی بر روی هدف خرید در سطح مهمی از دارند. البته برابری روابط تأثیر مهمی بر روی هدف خرید ندارد. هدف خرید احتمالاً توسط فعالیت های SMM از طریق برابری ارزش و برابری برند بهبود می یابد. توضیح احتمالی برای این تأثیر غیر مهم برابری روابط بر روی برابری مشتری و هدف خرید اینست که برابر روابط را میتوان توسط روابط بلند مدت بین برند و مشتری تشکیل داد؛ بنابراین تا زمانیکه نمونه ترتیبی متشکل از مشتریان وفادار LV نباشد، اندازه گیری برابری روابط کار مشکلی خواهد بود.
و در نهایت، مسیر بین هدف خرید و برابری مشتری (H10) در سطح مهم بود . چون مسیر از هدف خرید به برابری مشتری مهم است، بنابراین فعالیت های SMM برندهای مد لوکس میتوانند از طریق تأثیرات برابری ارزش و برابری برند روی هدف خرید، بر روی برابری مشتری تأثیر بگذارند.
8- نتیجه گیری و مفاهیم
این مطالعه تأثیرات فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی برندهای مد لوکس را بر روی برابری مشتری و هدف خرید بررسی میکند. فعالیت های SMM مشاهده شده توسط مصرف کنندگان تا حد زیادی برای منافع آینده برندهای مد لوکس مؤثر خواهد بود. یافته های این مطالعه از نتیجه گیری های زیر پشتیبانی میکند.
اول اینکه فعالیت های بازاریابی SMM برندهای مد لوکس از پنج ساختار تشکیل شده اند: سرگرمی، روابط متقابل، مد پرستی، سفارشی سازی، و انتشار گفتاری. فعالیت های SMM برندهای مشاهده شده توسط مصرف کنندگان شامل مقادیر متمایزی در مقایسه با کارایی های بازاریابی قدیمی است.
دوم اینکه فعالیت های SMM مشاهده شده توسط مشتریان بر روی همه محرک های برابری مشتری تأثیرگذار هستند. چون این فعالیت ها برای برندهای مد لوکس رفتاری مثبتی نسبت به همه محرک ها دارند، بنابراین آنها نسبتاً مؤثر هستند. فعالیت های بازاریابی SMM بعنوان یک محیط بازاریابی یکپارچه، بصورت مؤثر برابری ارزش را توسط فراهم سازی ارزش جدید برای مشتریان افزایش میدهند که محیط های بازاریابی سنتی معمولاً آنها را فراهم نمی کنند. سکوهای شبکه های اجتماعی برند، محلی را برای مشتریان برای فعالیت در ارتباطات دوستانه با برند و کاربران دیگر پیشنهاد میکند، بطوریکه اعمال مورد نظر برند در صحنه ارتباط اجتماعی تأثیر مثبتی بر برابری روابط و برابری برند داشته باشد.
چون هدف اصلی ارتباط بازاریابی اینست که محرک های برابری مشتری را توسط قوی کردن روابط مشتریان و ایجاد هدف خرید بهبود دهد، بنابراین فعالیت های SMM بعنوان روشهای ارتباطی بازاریابی مؤثر خواهند بود. توجه رو به رشد برندهای مد لوکس در فراهم سازی ارزش های تجملی برای مشتریان به هر شیوه ممکن با استفاده از شبکه های تجاری برای بازاریابی به نظر می رسد که یک محیط مناسب برای جذب مصرف کنندگان لوکس باشد. بنابراین برندهای لوکس تر باید در فعالیت های شبکه های اجتماعی حضور داشته باشند تا همکاری های مثبت به برند را توسط فراهم سازی ارزش های لوکس جدید به مشتریان پیش بینی کنند.
دانلود مقاله رابطه سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی word دارای 95 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله رابطه سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله رابطه سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
رابطه سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی
برای استقرار مدیریت دانش
فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
1- مسئله اصلی تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
2- ضرورت و اهمیت تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
3- اهداف اساسی از انجام تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
4- فرضیات تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
1-4 فرض اهم;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
2-4 فرضیات اخص;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
;;;;;;;;;;;;;;;.
5- روش انجام پژوهش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
1-5 روش تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
2-5 قلمرو تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
3-5 جامعه آماری تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
4-5 نمونه آماری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
6- روش یا روشهای نمونه
گیری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
7- روش های مورد نظر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه ها;;;;;;;;;;;.
8- تعریف وازه ها و اصطلاحات تخصصی
طرح;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
فصل دوم
مقدمه;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
1 – مدیربت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
1-1 تاریخچه;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
2-1 داده ، اطلاعات و دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
3-1 انواع دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
4-1 تعریف مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
5-1 مدیریت دانش علم یا هنر ؟;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
;;;;;;;;;.
6-1 چرخه مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
1-6-1 خلق ، کسب و توسعه دانش ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
2-6-1 انتقال دانش
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
3-6-1 تسهیم دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
4-6-1 ارزیابی ، ذخیره و کاربرد دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
7-1 آیا دانش می تواند مدیریت شود ؟;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
8-1 سازمانهای یادگیرنده;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
9-1 حرکت به سوی سازمانهای یادگیرنده ، یاددهنده و مربی;;;;;;;;;;;;;;;;;;
2 – آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;..
1-2 بستر استقرار مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
2-2 عوامل حیاتی موفقیت برای اجرای سیستم های مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;
1-2-2 فرهنگ سازمانی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
2-2-2 جو رهبری باز ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
3-2-2 یادگیری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
4-2-2 فرهنگ
یادگیری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
5-2-2 یادگیری بهینه;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
6-2-2 یادگیری تیمی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
7-2-2 اعتماد;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;مساعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
9-2-2 فرهنگ انسان دوستی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
10-2-2 آموزش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
11-2-2 پشتیبانی و مشارکت مدیریت ارشد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
12-2-2 استراتژی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
13-2-2 مدیریت منابع انسانی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
14-2-2 سیستم های پاداش و جبران خدمات;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
15-2-2 مشارکت کارکنان;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
16-2-2 فرآیند برابری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
17-2-2 ساختار سازمانی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
18-2-2 ابعاد ساختاری سازمانهای دانش محور;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
19-2-2 ساختار تیمی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
20-2-2 کانالهای ارتباطات;;;;;;;.
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
21-2-2 مدیریت تغییر;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
22-2-2 زیرساخت فن آوری اطلاعات;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
3-2 مدلهای آمادگی سا
زمانی برای مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
4-2 مدلهای عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
3 – سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
1-3 مفهوم سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
2-3 تعاریف سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
3-3 تفاوت انواع سرمایه (اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی);;;;;;;;;;;;;;;;;;
4-3 سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
5-3 سرمایه اجتماعی از دیدگاه پاتنم;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
1-5-3 سرمایه اجتماعی رسمی و غیر رسمی;;;;;;;;;;;;;; ;;;;;;;;;;;..
2-5-3 سرمایه اجتماعی متراکم و غیر متراکم;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
3-5-3 سرمایه اجتماعی درون نگر و برون نگر;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
4-5-3 سرمایه اجتماعی گسسته و پیوسته;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
6-3 انواع اصلی سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
1-6-3 سرمایه اجتماعی پل زن;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
2-6-3سرمایه اجتماعی میثاقی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
7-3 سطوح سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
1-7-3 سطح ملی ;;;;;;;;;;;.
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
2-7-3 سطح سازمانی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
8-3 تئوری های سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
1-8-3 تئوری پیوندهای ضعیف;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
2-8-3 شکاف ساختاری;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
3-8-3 منابع اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
9-3 مزایای سرمایه اجتماعی در سازمان;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
10-3 مخاطرات ناشی از سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
11-3 چارچوبی برای ارزیابی سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
12-3 عناصر و ابعاد سرمایه اجتماعی;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
4- چکیده ای در خصوص پژوهشهای انجام شده و نتایج مورد انتظار آن;;;;..
5- چارچوب نظری تحقیق;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
فهرست جداول و نمودارها
جدول شماره 1 سه انقلاب و تغییر اساسی دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
جدول شماره 2 چهارنوع تعامل بین دانش ضمنی و آشکار;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
جدول شماره 3 عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
نمودار شماره 1 ارتباط داده ، اطلاعات ، دانش و خرد;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
نمودار شماره 2 مدیریت دانش های ضمنی و آشکار و ایجاد رشد پایدار;;;;;;;;;;;
شکل شماره 1 عوامل موثر در استقرار مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
شکل شماره 2 نگرش سیستمی به مدیریت دانش;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
بسمه تعالی
مقدمه
در آستانه هزاره سوم ، دوران بکارگیری شیوه های سنتی مدیریت پایان می پذیرد و افقهای جدیدی در قالب سازمانهای یادگیرنده و سازمانهای مجازی پا به عرصه مدیریت و سازمان می گذارند. سازمانهای یادگیرنده یا سازمانهای دانش آفری
ن سازمانهایی هستند که در آنها خلق دانش و آگاهی های جدید ، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست ، بلکه نوعی رفتار همگانی است و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق هم می آموزند و هر فردی در آن ، انسانی خلاق و د
انش آفرین است. سازمانهایی با چنین ویژگیها و خصوصیات سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند. اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنین سازمانهایی را طراحی و ایجاد کرد؟ چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها از وضع کنونی به این وضع مطلوب انتقال یابند؟
سازمانهای موفق و کامیاب امروز ما سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق کرده و یا کسب نموده و آن را به طرق و شیو
ه های کاربردی برای بهبود فعالیتهایشان تبدیل کرده اند ، آنها از شیوه های نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفته اند و از این رو می توانند برای ما سرمشق و الگو باشند.
1- مسئله اصلی تحقیق
مدیریت دانش می تواند سهم قابل ملاحظه ای در افزایش
کارایی و اثربخشی فعالیتهای کسب و کار ایفا کند . منافع حاصل از بکارگیری مدیریت دانش باعث شده است که اغلب سازمانها تلاشهایی برای پیاده سازی این فرآیند انجام دهند اما تلاشهای اولیه در اغلب سازمانها با این چالش عمده مواجهند که علیرغم سرمایه گذاری روی مدیریت دانش گسترش نفوذ کاربردهای آن به کندی صورت می پذیرد . علت اصلی این مشکل پایین بودن سطح آمادگی سازمانها برای پذیرش و استفاده از مدیریت دانش است . بنابراین درک صحیح از میزان این آمادگی برای جهت گیری درست تلاشهای آغازین و تدوین استراتژی های مناسب ضروری به نظر می رسد.
عوامل متعدد و بیشماری در موفقیت استقرار مدیریت دانش نقش دارند ، یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است. با توجه به ضرورتی که در ارتباط با مدیریت دانش بیان شد در این تحقیق برآنیم تا از سرمایه اجتماعی ، که باعث به اشتراک گذاشتن بهتر دانش ، ابقاء دانش سازمانی ، ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری ، روح تعاون (درون سازمانی- برون سازمانی) ، کمک به آموزش ، افزایش فعالیتهای مرتبط با ثبات سازمانی و درک مشترک می شود ، در جهت افزایش آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش استفاده نماییم . اهمیت سرمایه اجتماعی سازمانی از آن جهت است که سبب اجتماع افرادی (گروهها، تیم ها و;) می شود که با همدیگر بط
ور موفقیت آمیز کارها را به پایان می رسانند و احساس انسجام را از طریق اعتماد و همکاری ایجاد می نمایند.
2- ضرورت و اهمیت تحقیق
دراکر (1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید : ما در حال وارد شدن به یک جامو افزایش رقابت بین سازمانها ، مهارت در کسب دانش برای بقاء و ایجاد مزیت رقابتی ، اهمیت فزآینده ای خواهد یافت. این نگرش مبتنی بر این باور است که جهانی سازی در قرن بیست و یکم منجر به ایجاد عصر دانش خواهد شد. به همین دلیل نیروهای دانشی به عنوان مهمترین دارایی ،
در موفقیت سازمانها نقشی کلیدی ایفا خواهند کرد. در این بعد از مدیریت دان
ش توصیه می شود که سازمانها با سرمایه گذاری در طراحی برنامه های آموزشی مناسب و انجام تحقیقات مورد نیاز ، زمینه های شناسایی ، جذب ، پرورش و بکارگیری صحیح دانش متخصص خود را فراهم آورند.
سیر تکاملی حرکت از جامعه صنعتی به جامعه دانشی ، بوسیله رشد سریع دارائیهای نامشهود و فعالیتهای اجتماعی نسبت به منابع مشهود توصیف شده است . به همین دلیل تحصیل سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از اشکال سرمای طبقه بندی شده بانک جهانی خیلی مهم تلقی می شود. همانطور که لسر و کترل (2000) اشاره می کنند ، فعالیتهای اجتماعی نقش بر جسته ای در اقتصاد مبتنی بر دانش دارد. آنها یکدسته منابعی هستند که باعث ایجاد شایستگیها و تواناییهای لازم می شوند. ضمناً فعالیتهای اجتماعی ظرفیتهای خلق ، تسهیم و مدیریت
تولید دانش را افزایش می دهند.
سازمانها با شناخت و شناسایی ابعاد سرمایه های اجتماعی خود می توانند درک بهتری از الگوی تعاملات بین فردی و گروهی داشته باشند و با استفاده از سرمایه های اجتماعی می توانند سیستمهای سازمانی خود را بهتر هدایت نمایند (علوی، 1380) .
3- اهداف اساسی از انجام تحقیق
1 اطلاع از وضع موجودآمادگی استقرار مدیریت دانش در شرکت فولاد
2 اطلاع از وضع موجود سرمایه اجتماعی
3 اطلاع از میزان ارتباط سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی استقرار مدیریت دانش در شرکت فولاد
4- فرضیات تحقیق
1-4 فرض اهم
بین سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش ارتباط معناداری وجود دارد.
2-4 فرضیات اخص
بین سرمایه اجتماعی و عامل فرهنگ سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
بین سرمایه اجتماعی و عامل ساختار سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
بین سرمایه اجتماعی و عامل زیر ساخت رابطه معناداری وجود دارد.
بین سرمایه اجتماعی و عامل پشتیبانی از تغییر رابطه معناداری وجود دارد.
بین سرمایه اجتماعی و عامل محتوای تغییر رابطه معناداری وجود دارد.
5- روش انجام پژوهش
1-5 روش تحقیق
روش تحقیق به کارگرفته شده ، تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. مهمترین روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است:
• مطالعات کتابخانه ای
در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع ، از منابع کتابخانه ای (مقالات ، کتابهای مورد نیاز و پایان نامه های مرتبط) و نیز از شبکه جهانی اطلاعات ( Internet ) استفاده شده است.
• تحقیقات میدانی
در این قسمت به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه استفاده گردیده است.
2-5 قلمرو تحقیق
مکان تحقیق شرکت فولاد مبارکه اصفهان می باشد.
3-5 جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق حاضر مدیران و کارشناسان شرکت فولاد مبارکه اصفها
ن می باشند.
4-5 نمونه آماری
در این تحقیق برای تعیین حجم نمونه از فرمول روبرو استفاده شده است :
P: برآورد نسبت صفت متغیر؛ 5/0= P
: مقدار اشتباه مجاز؛ 05/0=
6- روش یا روشهای نمونهگیری
روش نمونهبرداری ، روش نمونهگیری ساده میباشد.
7- روشهای مورد نظر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیهها
داده ها و اطلاعات گرد آوری شده از طریق پرسشنامه ، پس از بررسی و مطالعه ، به کمک نرم افزار آماریSpss مورد آزمونهای;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; قرار می گیرند.
8- تعریف واژهها و اصطلاحات تخصصی طرح
• مدیریت دانش (KM) Knowledge Management
مدیریت دانش به فرآیند خاص سازمانی و سیستمی برای ایجاد (کسب)، انتقال ، تسهیم ، نگهداری و کاربرد دانش آشکار و ضمنی کارکنان برای افزایش عملکرد سازمان و ارزش آفرینی اطلاق می شود . (Leidner , 2000 and Alavi)
• آمادگی سازمانی برای مدیریت دانش Readiness for KM
آمادگی را به عنوان پیش نیازی ضروری برای یک سازمان برای اینکه در مواجه با تغییر سازمانی موفق باشد تعریف کرده اند. (Holt , 2000) بنابراین آمادگی برای مدیریت دانش را مجموعه ای از پیش نیازهای ضروری از قبیل عامل فرهنگ ، عامل ساختار ، عامل زیرساخت سازمان ، عامل محتوای تغییر و عامل پشتیبانی از تغییر برای اجرای موفقیت آمیز سیستم مدیریت دانش تعریف می کنیم.
• سرمایه اجتماعی: (SC) Social Capital
سرمایه اجتماعی ، مجموعه هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی است که موجب ارتقاء سطح همکاری اعضاء آن جامعه گردیده و موجب پایی
ن آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد . (علوی، 1380) و یا به عبارتی دیگر این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد ، که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می شود. (الوانی ،1381 )
مقدمه
محیط رقابتی سازمان های امروزی بیش از هر زمان دیگری متنوع ، متغیر و ناپایدار اس
ت . از این رو بسیاری از سازمانها برای پیشی گرفتن از سایر رقبا ، علاوه بر تملک دارایی های فیزیکی و انسانی در اندیشه در اختیار گرفتن سرمایه های فکری و مهارتی کارکنان خود نیز بوده و بدین ترتیب با مدیریت دانش سرو کار دارند . سازمانها دانش را با ارزشترین و راهبردی ترین منابعشان در نظر می گیرند . به عبارت دیگر سازمانها به منظور رقابت و بقاء در دنیای رقابتی امروز نیاز دارند که استراتژی دانش و سیستم های مدیریت دانش را در سازم
ان خود پیاده سازند.
مدیریت دانش می تواند سهم قابل ملاحظه ای در افزایش کارایی و اثر
بخشی فعالیتهای کسب و کار ایفا کند . منافع حاصل از بکارگیری مدیریت دانش باعث شده است که اغلب سازمانها تلاشهایی برای پیاده سازی این فرآیند انجام دهند اما تلاشهای اولیه در اغلب سازمانها با این چالش عمده مواجهند که علیرغم سرمایه گذاری روی مدیریت دانش گسترش نفوذ کاربردهای آن به کندی صورت می پذیرد . علت اصلی این مشکل پایین بودن سطح آمادگی سازمانها برای پذیرش و استفاده از مدیریت دانش است . بنابراین درک
صحیح از میزان این آمادگی برای جهت گیری درست تلاشهای آغازین و یافتن راههایی که به استقرار موفقیت آمیز سیستم مدیریت دانش در سراسر سازمان کمک نماید ، ضروری به نظر می رسد. یکی از این راهها سرمایه اجتماعی است.
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه شناسی ، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده ای مورد استفاده قرارگرفته، ای
ن مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می
کند، و شبکه های روابط جمعی و گروهی انسجام بخش میان انسان ها ، انسان ها با سازمانها و سازمانها با سازمانها می باشد. دانش از انسانها سرچشمه می گیرد و فناوری اطلاعات تنها وسیله ای برای تبادل دانش است و سازنده دانش نیست . برخلاف سرمایه های مادی ، ارزش سرمایه ای دانش با استفاده ای که از آن می شود افزایش می یابد و عدم انتشار دانش موجب دوباره کاریها ، استفاده از راه حلهای تکراری برای مشکلات تکراری می شود.
دراین فصل از پژوهش محقق با توجه به موضوع تحقیق » بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش « به بررسی پیشینه تحقیق در چهار بخش مدیریت دانش
آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش ، سرمایه اجتماعی و پژوهش های انجام شده پرداخته و در نهایت با توجه به مرور ادبیات تحقیق ، چارچوب نظری تحقیق ارائه گردیده است.
1 – مدیریت دانش
1-1 تاریخچه
دورنمای تاریخی از مدیریت دانایی ، به این مطلب اشاره دارد که مدیریت دانایی یک خواسته قدیمی بوده است. دانایی شامل دانستن و دلایل دانستن بوسیله فلاسفه غربی به صورت مدون ، شاید هزار سال قبل ایجاد شده باشد. همچنین فلاسفه شرقی
یک مشارکت هم اندازه در تدوین دانایی داشته اند ، اگرچه بیشتر تاکید آنان بر دریافت هدایت های روحانی و زندگی مذهبی بوده است. اما تمرکز عصر حاضر بر دانایی ، بطور عمده بر اثر بخشی های اقتصادی تاکید دارد . پس از دوره کشاورزی و عصر صنعت ، دوران فرا صنعتی یا عصر اطلاعات ظهور یافت. شاخص اصلی این عصر، نفوذ و تاثیر گ
ذاری فناوری اطلاعات است. بر این اساس از دو دهه گذشته ، کشورهای توسعه یافته و صاحبان فناوری ، به IT به عنوان محور بنیادین توسعه نگریسته و به آن اهتمام جدی داشته اند. پیشرفت های بزرگ در علوم رایانه ، توانمند شدن شاهراه ه
ا و بزرگراه های اطلاعاتی و مخابراتی ، توسعه فناوری چند رسانه ای و نوآوری های حوزه الکترونیک ، مرتب بر دامنه این فناوری خواهد افزود . در حال حاضر تمام علائم و نشانه های آغاز دوران نوین با عنوان ” عصر دانایی” ، به خوبی احساس می شو
د. در این عصر معیار ارزشیابی کشورها و سهم بندی آنان در تولید علم ، به میزان دانش و اطلاعات جدیدی است که بر روی شبکه های جهانی قرار می دهند و بصورت بهینه بکار می برند. طبق آخرین آمار منتشره سهم ایران در تولید دانش جهانی کمتر از 2/0 درصد از کل میزان تولید علم است . این در حالی است که سهم کشور آمریکا بیش از 30 درصد و سهم روسیه 17 درصد ، اروپا 15 درصد و ژاپن 10 درصد است.
مدیریت دانش در برخی از حوزه های پیشرفته تجاری چون مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) بازمهندسی فرآیند تجاری (BPR) ، نظامهای اطلاعاتی (IS) و مدیریت منابع انسانی (HRM) ریشه دارد .
مدیریت دانش در اوایل دهه 1990 به طور جدی وارد مباحث سازمانی گردید ، گرچه بحث و مذاکره در رابطه با دانش خیلی پیش تر آغاز شده بود ( Hayek 1945 , Bell 1978 ). در سال 1965 مارشال ادعا می کند که بخش اعظم سرمایه، شامل دانش است. وی همچنین معتقد است که دانش قدرتمندترین موتور تولید است، بدین ترتیب سازمان ها باید به طور فزاینده ای بر مدیریت آن تاکید کنند. کوهن (1970) تاکید می کند که دانش فی نفسه سرمایه مشترک یک گروه است . در سال 1972 هابرمس به این نکته اشاره می کند که دانش به عنوان یک موجودیت انتزاعی نباید تلقی شود ، بلکه محصولی مبتنی بر اراده است و بعضی اوقات
فعالیت های ناآگاهانه بشر.
از نظر تاریخی، ما می توانیم سه نسل از مدیریت دانش را از یکدیگر متمایز کنیم. دوره 199اقدامات بر تعریف مدیریت دانش، بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه های تخصصی مدیریت دانش (Senge , 1990 ; Nonaka , 1994 ; Quinn , 1992 ; Wiig , 1993 ) مبتنی بود. علاوه بر آن، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی بر تحقیقات مدیریت دانش به خصوص در هدایت، بازنمون و ذخیره دانش تاثیر گذاشت(Mui and McCarthy, 1987 ; Levine and Pomerol, 1989; Ignizio 1991 ).
نسل دوم مدیریت دانش در حوالی 1996 پدیدار شد. به این شکل که بسیاری از سازمان ها پست های جدید سازمانی برای مدیریت دانش درنظر گرفتند از جمله مدیر ارشد دانش. منابع متفاوت مدیریت دانش با یکدیگر ترکیب شده و به سرعت در مباحث روزانه سازمانی به کارگرفته شدند. در طی این نسل ، در تحقیقات مدیریت دانش تعاریف متفاوت از دانش همچون فلسفه های تجاری ، نظامها ، الگوها ، شیوه ها و فعالیتها و فناوری های پیشرفته وجود داشتند.
نسل دوم مدیریت دانش بر این نکته تاکید می کند که مدیریت دانش درباره تغییر نظام مند سازمانی است ، جایی که شیوه های مدیریتی ، نظامهای سنجش ، ابزاره
ا و مدیریت محتوا نیاز به گسترش مشترک دارد.
در نتیجه دیدگاه ها و شیوه های نوین ، اکنون نسل سوم مدیریت دانش
در حال پدیدار شدن با روشهای جدید و نتایج جدید است. بنا بر عقیده ویگ (2002) ، یک تفاوت با دیگر نسل های مدیریت دانش این است که نسل سوم مدیریت دانش با فلسفه سازمان ، استراتژی ، اهداف ، شیوه ها ، نظامها و رویه های سازمانی یکپارچه شده و تبدیل به کار روزانه کارکنان و محرک برای آنها شده است ; “. به نظر می رسد که نسل سوم بر پیوند میان دانستن و عمل تاکید می کند . ( Paraponaris, 2003 )
پیتر دراکر (1993) معتقد است : تنها (یا حداقل) مهمترین منبع ثروت در جامعه فراسر
مایهداری ، دانش و اطلاعات است. او سه تغییر اساسی دانش (انقلاب) را در خلال قرن بیستم ، ملاحظه نموده است : (جدول شماره 1).
انقلاب اول ، انقلاب صنعتی است که در آن ، از دانش برای تولید ابزارها و فرآیندها و محصولات استفاده شد. انقلاب دوم ، بهرهوری میباشد که افرادی مانند تیلور و فورد اقدام به استفاده از دانش برای نیروی کار کردند . انقلاب سوم ، انقلاب مدیریت است که در آن از دانش به خاطر خود دانش استفاده می شود. این سخنان به این معنی نیست که عوام
ل سنتی تولید، حذف شدهاند بلکه فقط جایگاهشان تغییر کرده است. دراکر میگوید تا وقتی که دانش موجود است، سایر عوامل تولید به راحتی قابل دسترسی میباشند.
انقلاب اول انقلاب دوم انقلاب سوم
انقلاب صنعتی بهرهوری مدیریت
کاربری دانش ابزارها،فرایندهاو محصولات نیروی کار دانش
جدول شماره 1 : سه انقلاب و تغییر اساسی دانش
منبع: دراکر، 1993
موج چهارم حیات تاریخی انسان با ورود به عصر مجازی و مفاهیم تازهای چون جامعه معرفتی، اقتصاد دانایی محور، مدیریت دانش و; در حال شکل گیری است. برخورداری از ابزارهای اطلاعاتی و امکانات ارتباطی متناسب و مناسب با شرایط جدید شرط بقاء دراین دوره است.
انقلاب اطلاعاتی با ظهور منابع دیجیتالی و ابزارهای ارتباطی، تمامی جوانب زندگی انسفناوری نوین ارتباطات و اطلاعات (ICT) سبب شکلگیری رویکردی جدید در امر آموزش شده است. فنآوری اطلاعات به عنوان یک رسانه جدید، براساس تئوری ” مک بوهان ” که «رسانه همان پیام است» حاوی پیامها و مفاهیمی برای توسعه جامعه اطلاعاتی به جامعه دانش محور است که سرعت و استمرار آن در موج چهارم حیات بشر به وسیله مفهوم” مدیریت دانش” صورت میگیرد.(MC . Buhan , 1999).
2-1 داده ، اطلاعات ، دانش
داده ها واقعیت هایی خام هستند که به شکل اعداد و ارقام، حروف، تصاویر، اصوات و ; قابل دسترس می باشند و به تنهایی معنا و مفهومی را به ذهن متبادر نمی کنند.
چنانچه داده ها مورد تفسیر و ارزیابی قرار گیرند، به اطلاعات تبدیل می شوند. درواقع اطلاعات مجموعه ای از داده های مرتبط و سازماندهی شده می باشند که مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفته اند و معنا و مفهوم مشخصی را به ذهن می رسانند.
داده هر علامتی است که می تواند توسط سازمان برای گیرنده فرستاده شود. به عبارت دیگر داده سطح سلولی یک سیستم اطلاعاتی محسوب می شود که ممکن است ب
ه درک وسیعتری منجر بشود یا نشود. به تعبیر سازمانی به ثبت منظم و ساختار یافته مبادلات داده اطلاق می شود. داده ها را می توان تصاویر ، اعداد وعواملی دانست که بدون زمینه خاصی ارائه شده است و به خودی خود نشان دهنده رابطه یا بی ربطی و اهمیت خود نیست
ند. (داونپورت و پروساک، 1379)
اطلاعات ، داده های قابل فهم و درک برای گیرنده می باشد. به عبارت دیگر اطلاعات را می توان داده هایی مرتبط دانست که دارای زمینه بوده و سازماندهی شده اند. (Powell and Swart 2005)
دانش از انباشت تجمعی اطلاعات و مهارت های مکتسبه از آن اطلاعات تو
سط دریافت کننده (اطلاعات) محسوب می شود . دانش می تواند متشکل از حقایق ، باورها ، دیدگاهها ، مفاهیم ، قضاوت ها و انتظارات بوده و برای اهدافی همچون دریافت اطلاعات ، تشخیص و شناسایی ، تجزیه و تحلیل ، تعبیر و تفسیر ، ارزشیابی ، ترکیب و تصمیم گیری ، برنامه ریزی ، اجرا ، نظارت و انطباق به کار می رود. به تعبیری روشن تر دانش را می توان حداقل به دلیل حضور یا عدم حضور این سه عامل متمایز از داده و اطلاعات دانست ، زمینه ، معنا و عمل . این بدان معنا نیست که افزودن مقداری معنا به اطلاعات بطور طبیعی آن را به دانش تبدیل می کند بلکه بدان معنا است که دانش از طریق عمل ساخته می شود.
از تجزیه و تحلیل، درک و به خاطر سپردن اطلاعات، دانش به دست می آید. نوناکا (1994) معتقد است اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شود که توسط اشخاص تفسیر گردیده ، با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود.
دانش ، حاصل عمل انسانی است . افراد در مرکز دانش آفرینی سازمانی قرار دارند. این انسانها هستند که دانش را به وجود آورده و با یکدیگر مبادله می کنند. لذا مدیریت افرادی که مایل به دانش آفرینی وتبادل آن با دیگران هستند، مدیریت دانش محسوب می شود. دانش با شخصی که می داند شروع می شود. دانش برخلاف اطلاعات در افراد عجین شده است و دانش آفرینی در اثر تعامل اجتماعی اتفاق می افتد.
نمودارشماره 1 : ارتباط داده ، اطلاعات ، دانش و خرد
منبع : (Flynn , 2004)
علیرغم اهمیت دانش ، عدم درک تفاوت بارز و فاحشی که بین داده و اطلاعات وجود دارد ، باعث شده سرمایه گذاری های انجام شده بر روی تکنولوژی اطلا
عات نتایج و منافع اقتصادی اندک و ضعیفی را برای سازمان ها در پی داشته باشد.
گام بعدی حرکت از دانش به سمت خرد است، درواقع از درک دانش خرد حاصل می شود و چنانچه خرد خویش را به کار ببندیم، مهارت به دست می آید و هنگامیکه مهارت خود را با دیگر مهارت ها تلفیق می کنیم، تخصص حاصل می شود و سرانجام زمانیکه بر تخصص خود تسلط پیدا کردیم، خبرگی می یابیم. به این ترتیب این فرآیند در نمودار شماره 1 نشان داده شده است.
3-1 انواع دانش:
دانش آشکار ، دانش ضمنی
بسته به اینکه دانش از لحاظ فیزیکی در کجا قرار می گیرد می توان آن را به دو نوع دانش آشکار (رسمی) و دانش ضمنی (غیر رسمی) تقسیم بندی کرد (فتحیان ، 1384) . دستاوردهای کارکنان دانشی که به صورت گزارشها ، اوراق ، طرحها ، برنامه ها ، یادداشها و غیره ایجاد و نگهداری می شود ، دانش رسمی سازمان را تشکیل می دهد. سازمانهای دانشی به آسانی و به صورت مرتب ، دانش رسمی را گردآوری و نگهداری می کنند و به آن به عنوان حافظه سازمانی اطمینان دارند . نوناکا و نویسندگانی دیگر از جمله هال و آندریانی دانش آشکار را دانشی می دانند که قابل رمزگذاری و کد گذاری بوده و در نتیجه می توان آن را به سادگی مخابره ، پردازش و منتقل و در پایگاه داده ها ذخیره کرد.
نوع دیگر دانش سازمانی دانشی است که در فرآیند ایجاد نتایج رلب ایده ها ، واقعیتها ، مفروضات ، فهم ها ، پرسش ها ، تصمیم ها ، حدس و گمانها ، داستانها و دیدگاهها عینیت می یابد . (گونکلین، 2001) دانش ضمنی شخصی بوده و فرموله کردن آن بسیار مشکل است. این نوع از دانش که از طریق تسهیم تجربیات با مشاهده و تقلید اکتساب می شود ، ریشه در اعمال ، رویه ها ، تعهدات ، ارزشها و احساسات افراد داشته ، قابل کد گذاری نبوده و از طریق یک زبان مخابره نمی شود . دانش ضمنی بصورت عنصری مجزا ، قابل انتقال یا فرو
ش در بازار نیست.
دانش آشکار ، مستند و عمومی است و میتوان آن را از طریق تکنولوژی اطلاعات تسهیم کرد. (مارتنسون، 1379) دانش آشکار را میتوان کدگذاری کرد ، مانند کدهای نرم افزاری و دادههای بازار (هانسن و دیگران، 1379) و جنبه عینیتر، عقلانیتر و فنیترسی میباشد . (آذری، 1380)
دانش ضمنی در رفتار و درک انسان قرار دارد و از تعامل افراد ظهور مییابد و به مهارت و عمل نیاز دارد. دانش ضمنی به شهود، بصیرت، خرد و حکمت بر میگردد . (مارتنسون 1379) این دانش را به سختی میتوان بر روی کاغذ آورد و بیشتر مستلزم تجارب شخصی افراد است. این دانش عمدتاً شامل تخصصهای علمی، فوت و فن کار، بینش خاص فرد در مورد یک صنعت، قوه تشخیص در زمینه کسب و کار و تخصص فنی است. (هانسن و دیگران، 1379)
دانش ضمنی در ذهن افراد جای دارد. فن آوری اطلاعات نمیتواند طرحهای غنی افراد را که برای معنی کردن اطلاعات از آن استفاده میکنند، ذخیره نماید. مگر اینکه شما بتوانید مغز یک انسان را ببینید و آن را مستقیماً روی یک پایگاه اطلاعاتی ذخیره کنید. نمیتوان تصور کرد که هر کس دیگر بتواند تجربه شخص اول را باز یابد (لنگ، 2001). نوناکا و تاکوچی (1995) معتقدند: امتیازاتی که اغلب شرکتها نادیده میگیرند، عبارتنداز: بینشها ، شهودها ، گمانها، احساسات ناخودآگاه، ارزشها، تصو
رات، استعارهها و مقایسهها. بهرهبرداری از این امتیاز ناملموس میتواند ارزش فراوانی به عملیات شرکت ببخشد. دانش ضمنی معمولاً در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار میگیرد (آذری، 1380).
دانش ضمنی و تصریحی مکمل یکدیگرند و این بدین معناست که برای ایجاد دانش هردوی آنها ضروری هستند، از این رو آنچه ما دانش می خوانیم از طریق تعامل بین دانش ضمنی و تصریحی و نه هر کدام به تنهایی ایجاد می شود. نوناکا و تاکوچی در کتاب مشهور خود ، به نام شرکت دانش آفرین از این هم فراتر رفته اند ومعتقدند که هر سازمان از دو نوع دانش صریح و ضمنی برخوردار است . به اعتقاد آنان دانش صریح دانشی است که در قالب نوشته ها و گفته ها درک می شود و دانش ضمنی دانشی است که افراد معمولا قادر به انجام آن هستند ، اما از توصیف و بیان آن ناتوانند. این دانش ضمنی تاکنون مورد توجه کافی قرار نگرفته است . سازمانها باید از منافع هردو نوع دانش یاد شده آگاه باشند و بتوانند آنها را به شکلهای مختلف گردآوری و محافظت کنند( کوایستینن و ویرولینین 2001 ).
در فرآیند تبدیل دانش با ایجاد تعاملی پویا بین این دو نوع از دانش به چهار راهبرد اساسی زیر دست می یابیم : (جدول شماره 2)
o اجتماعی کردن (از دانش ضمنی به دانش ضمنی)
o بیرونی سازی (از دانش ضمنی به دانش تصریحی)
o ترکیب (از دانش تصریحی به دانش تصریحی )
o درونی سازی (از دانش تصریحی به دانش ضمنی)
1- اجتماعی کردن (جامعه پذیری) : تبادل تجربیات ،
وقتی که دانش شخصی بصورت مدلهای ذهنی ایجاد میشود. مثل روابط پیشرفته همکاران، آموزش ضمن کار، روش آزمون و خطا، تقلید از دیگران، جلسات طوفان مغزی، تمرین و آموزش، تبادل عقاید وگفتگوی بسیار . اجتماعی شدن فراگردی است که به واسطه آن هر فرد ، دانش و مهارت های اجتماعی لازم برای مشارکت موثر و فعال در زندگی گروهی و اجتماعی را کسب می کند.(بروم و سلزنیک ، 1968)
به دانش ضمنی به دانش صریح
ازدانش ضمنی جامعه پذیری
(دانش همفکری شده) برونی سازی
(دانش مفهومی)
از دانش صریح درونی سازی
(دانش عملیاتی) ترکیب سازی
(دانش نظام مند)
جدول شماره2 : چهار نوع تعامل بین دانش ضمنی و آشکار
منبع: (Nonaka and Tacheachi , 1995)
2- برونی سازی: دانش شخصی یا ضمنی، به صورت اس
تعارهها، تشبیهها، فرضیات و مدلها به دانش صریح تبدیل میشود. شخص، زمانی که از تبدیلات و توجهات جمعی جهت این فرآیند طراحی استفاده می کند، اغلب به برونی کردن اقدام میکند. نوناکا و تاکیچی از برونی سازی به عنوان فرایندی کلیدی در تبدیل دانش یاد می کند. زیرا دراینجاست که دانش ضمنی تجدید می شود وطراحی های آشکار ظهور می کند.
3- ترکیب سازی: عقاید در این مرحله با یک سیستم دانش ترکیب می شوند. افراد به تبادل دانش میپردازند واین دانش از طریق مستندات، جلسات، مکالما
ت تلفنی و تبادل اطلاعات از طریق رسانههایی مانند شبکه های کامپیوتری ترکیب می شوند. دانش جدید نیز می تواند از طریق ساختار دهی مجدد اطلاعات کنونی به بوسیله ذخیره سازی ، افزودن ، ترکیب و طبقهبندی دانش صریح ایجاد شود .
4- درونی سازی: درونی سازی فرآیندی است که در آن ، دانش صریح به عنوان بخشی از دانش ضمنی در میآید. این امر میتواند از طریق یادگیری حین
عمل صورت گیرد و دانش مستند سازی شده ، نقش حیاتی را در این فرآیند بازی میکند. درونی سازی زمانی رخ میدهد که کارگران جدید دانش، یک پروژه را با مطالعه بایگانی های آن ، احیاء کنند. همچنین درونی سازی را زمانی میتوان مشاهده کرد که مدیران یا متخصصین با تجربه سخنرانی کنند و یا نویسندگان تصمیم به نوشتن بیوگرافی از یک کارآفرین یا موسسه داشته باشند.
4-1 تعریف مدیریت دانش:
پیچیدگی نهفته در تعریف مدیریت دانش تا حدی به دلیل چالشهای موجود در تعریف خود دانش است. تعاریف بسیار و متنوع از مدیریت دانش در متون ارائه شده است که در این میان به موارد ذیل اشاره می کنیم:
مائی هوته (1997) معتقد است: مدیریت دانش و دانایی شامل فعالیتها و فرآیندهایی سازمانی است که ترکیبی از ظرفیت پردازش سازمان در زمینه داده ها و اطلاعات را با توانمندی سازمان در زمینه خلاقیت و نوآوری کارکنان ، جستجو می کند.
داونپورت و پروساک (1998) اعتقاد دارند که مدیریت دانش شام
ل کلیه فعالیت هایی است که برای در دسترس قرار دادن دانش، به نحوی که “دانش درست”، در اختیار ” افراد مناسب” قرار گیرد، ضروری هستند.
بیهاکت (2000) نیز نظیر هردر و همکارانش (2003) مدیریت دان دانش و اطلاعات و ایجاد دسترسی بی کم و کاست آن برای همه کارکنان است. بدین منظور که کارشان را بهتر انجام دهند. از نظر وی مدیریت دانش دارای دو بعد است. بعد فیزیکی و بعد غیر فیزیکی که دارای دو حالت زنده و بی جان است .
ورثالی (2002) مدیریت دانش را ترکیبی از دو عامل : ابزار ( پایگاه ، داده ها ، اسناد و فناوری برای مشارکت دانش ) و فرآیند (آموختن و حل مشکل گروهی ) ت
بیین می کند. نکته ای که باید همواره مورد توجه قرار گیرد این است که چگونه اطلاعات به دانش تبدیل شده و سپس به آموختن منجر می گردد.
به نظر می رسد تعریف ارائه شده از سوی داونپورت و پروس
اک مورد موافقت بسیاری از پژوهشگران می باشد :
مدیریت دانش عبارت است از “بهره برداری و توسعه دارایی های دانشی یک سازمان در جهت تحقق اهداف آن سازمان” . دانشی که مدیریت می شود شامل هر دو نوع دانش عینی و مضبوط و دانش ذهنی و ضمنی می باشد . مدیریت این دانش شامل تمام فرآیندهای مرتبط با شناسایی ، اشتراک و تولید دانش است این امر مستلزم نظامی برای تولید و نگهداری از مخازن دانش است ، همچنین ترویج و تسهیل اشتراک دانش و یادگیری سازمانی . سازمانهای موفق در مدیریت دانش ، دانش را یک سرمایه سازمانی دانسته و ارزشها و قوانین سازمانی را جهت پشتیبانی از تولید و اشتراک دانش توسعه می دهند ( Davenport and Prusak, 1998 ).
مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایه فکری خود میپردازد . ) Nonaka, 1995 and Takeuchi ( به صورت بسیار ساده ، مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از داراییهای فکری و دانش محو
ر میپردازد. اغلب ، ایجاد ارزش مستلزم به اشتراکگذاری دانش بین کارکنان ، بخشهای سازمانی و یا حتی سایر سازمانهاست. مدیران موفق همواره از داراییهای فکری موجود در سازمان خود استفاده کرده و به آن پی بردهاند، اما اغلب این فعالیتها به صورت غیرسیستماتیک و ساختارنیافته انجام گرفته است، به نحوی که مدیران از انتشار و گسترش دانش
کسب شده در سطح سازمان اطمینان نیافتهاند. تخمین زده میشود که 85 درصد داراییهای دانش سازمان به جای ذخیرهسازی در پایگاههای داده ، در پست الکترونیک، فایلهای word، و در فایلهای Presentation جای گرفتهاند (Turban, 2003) .
طبق تعریفی دیگر، مدیریت دانش، فرآیند یا فعالیت ایجاد ، به دست آوردن، تسخیر، تسهیم و به کار بردن دانش، هر جایی که وجود داشته باشد، برای افزایش یادگیری و عملکرد در سازمانهاست. ( Swan, 1999)
با توجه به تمامی موارد مطرح شده، به عبارت بسیار ساده مدیریت دانش را میتوان به عنوان فرآیند بهینهسازی کاربرد سرمایه فکری به منظور دستیابی به اهداف سازمانی دانست .
5-1 مدیریت دانش ، علم یا هنر ؟
مدیریت دانش هم به عنوان نظام مدیریتی و هم به عنوان هنر مطرح است. مدیریت از جهت قراردادن و مشخص کردن افرادی است که با آ
ن سازمان سرو کار دارند و هنر از آن جهت که دانش به کار تبدیل می شود. استقرار مدیریت دانش در سازمان به مشارکت فردی و گروهی افراد در سازمان بستگی دارد. (اصیلی 1381)
مدیریت دانش هنر یا علم جمع آوری داده های سازمانی ، تشخیص و درک روابط و الگوهای موجود و تبدیل آنها به اطلاعات مفید و قابل دسترس و د
انش ارزشمند است به صورتی که به آسانی قابل پخش و بازیابی باشد. مدیریت دانش بسته به نوع دانش متفاوت خواهد بود. مدیریت دانش صریح، شامل یک روش سیستماتیک برای سازماندهی اطلاعات و در دسترس قراردادن و پخش آن و مدیریت منابع اطلاعاتی یکی از راههای آن است. اما چالش اصلی در مورد مدیریت دانش ضمنی است. مدیریت این نوع دانش به صورت ضد و نقیضی بحث شده است. این دانش در سر افراد نهفته است و بنابراین مدیر نمی تواندآنرا مثل دانش صریح مدیریت کند.
برای مدیریت این دانش دو راه پیش پای مدیران گذشته شده است :
1 ـ تبدیل آن به دانش صریح از طریق مستندات، فرآیندها و بانکهای داده و … (که البته کاملا عملی و مفید نیست، چون تبدیل کامل دانش ضمنی به دانش صریح میسر نیست).
2 ـ ارتقای جریان دانش ضمنی از طریق تعاملات و روابط قویتر انسانی، ایجاد انگیزه و دادن پاداش به تسهیم دانش به منظور پخش دانش در سراسر سازمان و جلوگیری
از محصور شدن دانش در ذهن تعداد کمی از افراد. این کار باعث میشود که در صورت ترک سازمان توسط دانشگران، سازمان از دانش ضمنی و ذهنی آنها محروم نشود.
6-1 چرخه مدیریت دانش :
1-6-1 خلق، کسب و توسعه دانش
انباشتگی و توسعه سرمایه دانش، به شکلی اساسی به تسخیر و اعتبار دهی حکمت انباشته واقع در ذهن کارکنان و تصمیمات و فعالیت آنان بستگی دارد ، اگر چه منابع دانش در خارج سازمان هم میتواند باشد. انتخاب منبع جهت کسب دانش لازم، به چند عامل بستگی دارد که عبارتنداز: اهمیت استراتژیک دانش، میزان دسترسی به دانش در موسسه و امکان گزینش منبع خارجی.
کسب دانش، شامل یک یا چند مورد از فرآیندهای زیر است:
o خلق دانش در درون سازمان (مثل D& R و توسعه محصول و بازاریابی)
o همکاری ازطریق پیوند با سایرسازمانها، دانشگاهها (موسسات علمی) یا سازمانهای تحقیق و توسعه دولتی.
o توسعه قابلیت ها ازطریق یافتن افراد خوش آتیه و برنامه های توسعه انسانی(مانند مربیگری ، یادگیری استاد و شاگردی ، موسسات آموزشی و دانشگاهها و برنامه های آموزش ضمن کار).
o تهیه محصولات از فروشندگان دانش (مثل: مشاوران ، تهیه کنندگان تحقیق و تکنولوژی و مخترعین)
o گردآوری دانش از بازار و منابع اطلاعاتی (مثل: مشتریان، رقبا، وب و انتشارات چند رسانهای)
o دستیابی به افراد دارای دانش
o دستیابی به شرکتهای دارای دانش
2-6-1 انتقال دانش
هدف اولیه مدیریت دانش، اطمینان از اینست که دانش معتبر و مرتبط، به موقع و مداوم به حل مساله و تصمیم گیری کمک کند. بنابراین انتقال به موقع دانش صحیح به تصمیمگیرندگان و حل کنندگان مساله، برای موفقیت موسسه، امری حیاتی میباترس قرار آن برای افرادی که به آن نیاز دارند، نمیباشد . بلکه انتقال دانش هم اشاعه دانش و هم جذب آنرا شامل میشود . اطلاعات و قابلیتها وقتی بطور موثر منتقل میشوند که گیرنده ، آنرا بقدر کافی خوب درک کند تا بطور موثر و کارا استفاده کند. ساختار و طرز کار یک موسسه ، تاثیر مهمی روی اثر بخشی انتقال دانش دارد. انتقال دانش فردی ارزش زیادی دارد و آموزشهای خصوصی و غیررسمی و شبکه اطلاعات میتواند به یادگیری فرد و سازمان کمک قابل توجهی نماید. شرکتهای نرم افزاری، محصولاتی ارائه دادهاند که جستجو، انتشار، سیاههبرداری، بازآوری و پردازش اطلاعات را بصورت خودکار انجام میدهند.
ارزیابی تکنولوژیهای قابل دسترس، که انتقال دانش و انتخاب تکنولوژی مناسب را ممکن میسازند، بخشی از طراحی ظرفیت انتقال دانش سیستم مدیریت دانش میباشد.
تکنولوژی یک توانمند ساز میباشد ، اما موضوعات حیاتی درانتقال دانش، فرهنگ و حساسیت مردم میباشد.
فرهنگ تسهیم و جستجوگری دانش ، به وضوح برای اثربخشی و جوابگویی شبکه اطلاعاتی و رشد اتحاد بین اجتماعات کارگران دانش، ضروری میباشد. به علاوه، فرهنگ موسسه باید برای برانگیختن، یادگیری فعالانه استاد و شاگردی و انتقال دانش ضمنی، ارزش بسیار بالایی قائل شود.
انتقال اثربخش دانش، مزایای زیادی به همراه دارد و به همین دلیل شرکتها، هزینههای قابل توجهی برای انتقال موثر دانش متحمل میشوند. درطر
احی ظرفیت انتقال دانش، هزینه انتقال باید با هزینه تصمیماتی که در غیاب دانش مربوط اخذ شده و نیز هزینه دانشی که توسط افراد از سازمان خارج میشود، مقایسه و سنجش شود.
3-6-1 تسهیم دانش
در الگوهای سنتی، سازمانها و افراد اغلب تمایلی ب
ه انتقال و تسهیم دانشی که از آن برخودارند، ندارند. زیرا به جای اینکه به دانش به عنوان یک منبع نگاه کنند، به دانش به عنوان منبع قدرت برای منافع شخصی و ارتقاء درجه خود مینگرند. اغلب مدیران، دانش را به عنوان منبع قدرت، اهرم نفوذ و ضامن استمرار شغل خود، میپندارند و تمایلی ندارند که آن را با دیگران تسهیم کنند (Goh, 2002).
سازمانی که از تسهیم اطلاعات و خلق دانش در میان اعضایش حمایت میکند، بیشتر میتواند فرآیندهای موثر و کار آمدی را تعریف کند و عملکرد سازمانی خود را بهبود بخشد (Levine 2001). در سازمانی که از فرهنگ تسهیم دانش برخودار است، افراد ایدهها و بینشهای خود را با دیگران تسهیم میکنند. زیرا به جای اینکه مجبور به این کار باشند، آن را یک فرآیند طبیعی میدانند. بنابراین باید در بین اعضاء سازمان این انگیزه را به وجود آورد که بدون ترس از ، از دست دادن موقعیت خود به تسهیم دانش در سازمان بپردازند (Wang and Ahmed , 2003).
همکاری را میتوان به صورت زیر تعریف نمود: ” درجه
یا میزانی که افراد یک گروه فعالانه در کارشان به یکدیگر کمک میکنند ” . وجود فرهنگ همکاری کارکنان سازمان موجب افزایش، خلق، تبادل، ذخیره و بکارگیری دانش میشود. فرهنگ همکاری با کاهش ترس و افزایش مراوده بین افراد، این نوع تبادلات را تقویت میکند. فرهنگ حمایتی به اعضاء سازمان کمک میکند تا با استفاده از ارتباطات حمایتی و انعکاسی، درک مشترکی از محی
ط درونی و بیرونی سازمان بدست آورند. بدون
وجود درک مشترک بین اعضاء سازمان ، طی کردن مراحل مدیریت دانش به سختی صورت خواهد گرفت (Lee and choi, 2003).
قسمتی از دانش، عمومی و قسمتی از آن خصوصی است. اگر چه یک سازمان میتواند بر دانش عمومی نظارت و کنترل داشته باشد. نمیتواند دانش خصوصی را کنترل نماید. یک راه برای کنترل دانش خصوصی توسط مدیریت، ایجاد محیط گروهی و همکاری غیر رسمی است. در این صورت سازمان نه تنها بر دانش کارکنان خود تکیه میکند، بلکه به خلق دانش سازمانی جدیدی دست میزند. بواسطه مشارکت و همکاری ، سازمان قادر می شود تا مجموعهای مشترک فراهم آورد تا دانش گذشته را با دانش روز جایگزین نماید تا در روند بهبود مستمر و ابتکارات سازمان از آن استفاده کند ( ویک، 1995).
مردم معمولاً رودررو یا از طریق تلفن و یا پست الکترونیکی و به صورت گروهی به منظور تسهیم تخصص خود و حل مشکلات با یکدیگر به گفتگو میپردازند. دانش در جامعه جریان دارد و حرفه و مهارت از یک نسل متخصصین به نسل دیگر جاری و منتقل میشود.
بیشتر این جریانات به صورت غیررسمی . تعاملات نامکتوب، آداب و رسوم، داستانها و طرق عامیانه اتفاق میافتد. هنگامی که یک چنین شبکههایی از دانش مشترک کافی برخودار باشند که بتوانند به طور موثرتر ارتباط برقرار کنند و به تشریک مسا
عی بپردازند، طبیعتاً بحثها و گفتگوهای جاری آنها گاهی اوقات منجر به فراهم ساختن دانش جدیدی در درون شرکت میگردد . اگرچه کدگذاری این عمل مشکل است ، اما این فرآیند میتواند دانش کل شرکت را افزایش دهد.
دانش در گروه هایی که با یکدیگر ارتباط پیوسته و تنگاتنگ دارند و در جایی که افراد در سازمانها با همدیگر کار میکنند، به طور مشترک (نه به صور
ت فردی) ایجاد میشود ونگهداری میگردد. بنابراین دانش سازمانی به عنوان شخصیت اجتماعی محسوب میشود. در واقع کاری که شرکتها انجام میدهند، سازمان دادن و پروراندن دانش است . (چینیینگ لنگ ، 2001)
مسأله مشترک در اغلب برنامههای مدیریت دانش این است که افراد، دانش خود را منتشر نمیکنند. وقتی افراد به طور مجازی در یک شبکه گسترده جهانی کار میکنند و دارای مسألهای مشترک هستند نیاز به تغییر فرهنگی در سازمان دارند. آنها نیاز به بکارگیری سطوح تغییر سازمانی در یک دوره زمانی در موارد زیر دارند : (موری، 2000)
• رهبری به وسیله تمثیل
• انتشار دانش وقایع
• اتصال یادگیری به فرآیندهای روزمره
• اصلاح فعال مباحث به روز
• سیستمهای پاداش
آموختن و تسهیم موثر دانش نیازمند تغییر فرهنگی در درون سازمان ، عملکرد نوین مدیریتی، تعهد مدیریت ارشد و پشتیبانی فنی است. فناوریهرومیزی، پست الکترونیکی ، سیستمهای مدیریت اسناد، شبکههای اینترنت، ابزارهای هوش مصنوعی، موتورهای جستجوی اطلاعات، ابزارهای ذخیره دادهها و استخراج داده ها را در برمی گیرد. با این حال در مدیریت دانش، فناوری نسبت به انسان جنبه فرعی دارد.
4-6-1 ارزیابی، ذخیره و کاربرد دانش
این مرحله فرآیندی است که یک منبع مطمئن، جامع و سریعالوصول از اطلاعات و قابلیتها را ایجاد وحفظ میکند. این فرآیند، اسناد را به طور انتقادی ارزیابی می کند و به طور مداوم اطلاعات و قابلیتهای موسسه را به روز میکند و تنها اطلاعات معتبر و مرتبط را که تعامل پویا دارند و ارزیابی دانش، اکتساب دانش و انتقال دانش را مسیر میسازند، نقشه نمایی میکند.
این فرآیند باید تضمین نماید که سیستم مدیریت دانش موارد زیر را فراهم نماید:
– دسترسی سریع و آسان به اطلاعات قابل اعتماد را فراهم سازد.
– دسترسی به قابلیتهای انسانی را تسهیل نماید (مانند دانش ضمنی، مهارتها و حکمت).
– تمام دانش حاصل از فعالیتهای موسسه را (که شامل حق اختراعات نیز میشود) در برگیرد(مثل بازاریابی، تماسهای مشتریان، توسعه محصول، حل مشکل).
– تمام دانشهای مرتبط را که از تعقیب مسیر دانش مجدداً بدست آمده اند، شامل شود.
– مشکلاتی را که موسسه برای بهبود عملکردش باید حل نماید، دربرگیرد.
– امنیت دانش موسسه را تضمین نماید.
7-1 آیا دانش می تواند مدیریت شود؟
دانش بالاترین ارزشها، بیشترین سهم فردی، بیشترین ارتباط با تصمیمات و فعالیتها و بیشترین وابستگی به موقعیتها یا زمینه های خاص؛ همچنین سخت ترین نوع محتوا را برای مدیریت کردن دارد، زیرا از ذهن افراد بشر سرچشمه می گیرد و به کار برده می شود. بنابراین سوالی که هنوز قابل قبول باقی می ماند این است که : آیا دانش می تواند عملا مدیریت شود؟
در میان تغییرات سریع و افزایش مقررات پیچیده کاری، دانش جدید به طور پیوسته در حال خلق شدن و معنا یافتن است همانطور که تحریف نیز می شود. در این محیط پیچیده، این مسئله هنوز پرسش انگیز است که چه چیزی مدیریت می شود یا آیا دانش می تواند مدیریت شود؟ این طور می تواند بحث شود که مدیریت دانش درباره م
دیریت کردن دانش نیست اما در مورد تغییر تمام فرهنگهای کاری و استراتژیهای سازمانی است تا شخص برای یادگیری و اشتراک آن ارزش قائل
شود. اگر چه برخی از جنبه های دانش، نظیر فرهنگ، ساختار سازمانی، فرآیندهای ارتباطی
و اطلاعات می توانند مدیریت شوند، دانش به خودی خود نمی تواند. ( Kakabadse et al., 2003 ). با مرور عمیق متون مدیریت دانش، این نتیجه که یک فرد می تواند فرایندهای یادگیری را مدیریت کند یا از آنها حمایت کند، بیشتر از مدیریت کردن دانش قابل بحث است. وینتر (1987) بحث می کند که مهارتها می توانند از طریق آموزشهای ابتدایی، آزمون و خطا و انتقاد کردن توسط یک مربی کارآزموده بیشتر از دانشی که تماما و به تنهایی توسط ارتباطات منتقل می شود، فرا
گرفته شوند.
8-1 سازمانهای یادگیرنده :
مفاهیم سازمان یادگیرنده و مدیریت دانش با هم رابطه نزدیکی دارند و به صورت دو طرفه از یکدیگر حمایت میکنند، اما در واقع یکی نیستند. سازمان یادگیرنده روی فرآیند یادگیری و سازمان دانشمحور روی نتایج و محصول فرآیند یادگیری تمرکز میکند. در واقع میتوان گفت مدیریت دانش وسیلهای برای پرورش و حمایت یک سازمان یادگیرنده است. این پذیرفته شده است که یک سازمان یادگیرنده دانش جدیدی ایجاد می کند که مزیت رقابتی اش را حفظ کند. اما فقط ایجاد دانش به تنهایی بدین معنی که دانش بهطور کارآمد و موثری به کار رف
ته است یا مدیریت میشود نیست. مدیریت دانش نتیجه سازمان یادگیرنده را می گیرد، مدیریت میکند و اطمینان میدهد که محیط مناسب برای تولید و مدیریت سرمایه دائمی دانش به طور مناسبی ایجاد شده است.
به نظر پیترسنگه (1375) سازمان یادگیرنده ، جایی است که افراد به طور مستمر تواناییهای خود را برای خلق نتایجی که طالب آن هستند افزایش میدهند. محلی که
الگوهای جدید و گستره تفکر پرورش داده میشود، اندیشههای جمعی ترویج میشوند و افراد به طور پیوسته چگونگی آموختن را به اتفاق هم میآموزند. به عبارت دیگر، سازمان یادگیرنده سازمانی است که به طور مستمر، از طریق خلق و پرورش سریع قابلیتهای مورد نیاز برای دستیابی به موفقیتهای آتی، توسعه مییابد .
از نقطه نظر دیگر سازمان یادگیرنده، سازمانی با یک فلسفه تمام و کمال برای پیشبینی، عکسالعمل و پاسخگویی به تغییرات، پیچیدگی و عدم قطعیت است ، بنابراین مفهوم سازمان یادگیرنده به طور فزآینده ای با افزایش پیچیدگی و عدم قطعیت متداول محیط سازمانی مربوط است.
سنگه معتقد است که ساختار دانایی و یادگیری اکثر سازمانها ، ساختاری آشفته است و در واقع ، هرکدام به تنهایی ناقص و ناتوانند. او دانایی و یادگیری را به عنو
ان ی
ک چیز واحد و مشابه می بیند ومعتقد است که سازمانها باید برای ظرفیت سازی یادگیری دانایی خود ، به خلق فرهنگ خود ابتکاری روابط با دیگران و مسئولیت فردی بپردازند . پیتر سنگه بر این باور است که برای خلق دانایی ، بایستی بعد از یادگیری ، کاری جدی صورت گیرد . حال آنکه هر کاری می خواهد باشد . انباشت اطلاعات عمل مخربی است که به کاهش اعتماد و تضعیف همکاری در سازمان منجر می شود.
پیتر دراکر، معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانایی (به عنوان نتیجه فرآیند یادگیری) منبعی همانند و در عرض سایر منابع تولید مثل کار، سرمایه و زمین نیست، بلکه منبعی بسیار مهمتر برای عصر حاضر به شمار میرود. «آریه دگاس» رئیس سابق گروه برنامهریزی شرکت نفتی راچ شل نیز بر این باور است که توانایی یادگیری زودتر و سریعتر از رقبا ، تنها مزیت نسبی در دهه آینده خواهد بود.
یادگیری مهمترین راه بهبود عملکرد در دراز مدت است و در آینده نزدیک تنها سازمانی میتواند ادعای برتری کند که قادر باشد از قابلیتها، تعهد و ظرفیت یادگیری افراد در تمامی سطوح سازمان به نحو احسن بهره برداری کند. سازمان یادگیرنده با تشخیص درست اشتباهات، از آنها برای آینده درس میگیرد. چنین فضایی در سایه فرهنگ سازمانی مناسب پدید میآید، فرهنگی که اشتباهات کاری را مستوجب عقوبت نداند و چنین فرهنگی در س
ازمان یادگیرنده قابل حصول است. در سازمان یادگیرنده، افراد برای مقابله با حوادث احتمالی آمادهترند زیرا آنها چیزهای بیشتری راجع به سیستم دانسته
و یادگرفتهاند.
از دیگر خصوصیات یک سازمان یادگیرنده میتوان به وجود روحیه بخشش در آن اشاره کرد. بخشش واقعی به معنی بخشیدن و فراموش کردن است. برخی مواقع سازمانها فرد خاطی را میبخشند اما انگ اشتباه همواره بر پیشانی فرد خاطی به چشم میخورد. بخشش واقعی شامل آشتی، مصالحه و همچنین تصحیح روابطی است که بر اثر اشتباه انجام شده و صدمه دیدهاند. در یک کلام، سازمانهای فراگیر بخشنده هستند چرا که همان طور که «جان رولواگن» گفته است ” اشتباه کردن ” خود تنبیه سختی است.
9-1 حرکت به سوی سازمانهای یادگیرنده ، یاد دهنده و مربی :
نوناکا (1995) ، سازمان دانش آفرین یا یاد گیرنده را سازمانی می داند که در آن دانش آموختن یک فعالیت عام و همگانی و نوعی رفتار هر روزه است که اعضای سازمان را
به صورت کارگران دانش در میآورد. درچنین سازمانهایی افراد با هم ارتباط بر قرار می کنند و دانشهای نهفته و صریح را از یکدیگر می آموزند. دراین مرحله حلقه یادگیری یکطرفه است و فقط عملکرد سیستم را می سنجد.
سازمانی که در یادگیری به مرحله تکامل رسید باید به رشد خود ادامه دهد و راهی جز این ندارد که به یاددهی بپردازد و محیط خود را از این طریق برای یاد گیری بیشتر مساعد و مناسب سازد. مدیران در
یاددهی، مدیران دیگری را پرورش و تجارب خود را در اختیار آنان قرار می دهند. س
ازمان یاددهنده بهطور فزایندهای توانمندی های جدید به وجود می آورد و با توسعه دانش ضمنی و آشکار گنجینه گرانبهایی از توانایی را در سازمان ایجاد می کند که بهصورت تراکمی بر هم افزوده و هر روز بیشتر از روز پیش میشود. سازمان یاددهنده با انتقال دانش ضمنی موجبات توسعه دانش را نیز در سازمان فراهم می آوردکه این نوعی دانش آفرینی است . به همین دل
یل سازمان یاددهنده ، سازمانی دانش آفرین محسوب می شود. دراین مرحله حلقه یادگیری دو طرفه است و علاوه بر سیستم عملیاتی، معیارهای سنجش عملکرد سیستم نیز بررسی می شوند.
سازمان های مربی در بالا ترین حد اثربخشی قرار دارند . بدین ترتیب که نهادینه شدن دانش ضمنی در کلیه سطوح و توسط کلیه افراد ، توان یادگیری و یاددهی در سطحی بالا در حد مربی خبره و جاافتاده بدون مشاهده رویه کار را فراهم می آورد در این مرحل
ه یادگیری سازمان در حالتی متعالی از ارزیابی سنجه ها قرار دارد. (نمودار شماره 2)
2- آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش
هلت (2000) آمادگی را به عنوان پیش نیازی ضروری
برای یک شخص یا یک سازمان برای اینکه در مواجه با تغییر سازمانی موفق باشد تعریف کرده است .
نرخ موفقیت نهایی اجرای تغییر مدیران را بطور نگران کننده جهت استفاده از ابزارهای سنجش تغییر تشویق کرده است که پیش کنشی باشند تا وضعی
ت سازمان را قبل از اجرای تغییر بسنجند. (Simon 1996 ; Jansen,2000) یعنی مدیران جهت کاهش ریسک و عدم قطعیت به دوسوال اساسی بایستی پاسخ دهند : اول اینکه قابلیت اساسی جار
ی یک شرکت برای مدیریت دانش چیست و دوم اینکه چه تغییری بایستی قبل از شروع بکار فعالیت مدیریت دانش انجام شود.
سازمانها و مدیران در هرسطحی و در هر بخش دولتی یا خصوصی درک کرده اند که تنها چیزی که سازمان را ثابت نگه می دارد ، تغییر است . بدون توجه به اینکه تغییر چه اثری روی سطح افراد یا سازمان خواهد گذاشت ماهیت انسانی است که در برابر تغییر مقاومت می کند بدلیل آنکه نسبت به آن ناآشناست . تحقیقات نشان داده است که 75 درصد سازمانهایی که فعالیتی در مقیاس گسترده در زمینه تغییر شروع کرده اند بهبود های قابل توجهی را که مورد نظرشان بوده است کسب نکرده اند (Choi and Behling,1997).
1-2 بستر استقرار مدیریت دانش :
پیاده سازی موفقیت آمیز استراتژی مدیریت دانش مستلزم این است که عوامل سازمانی مختلف موجود در یک سازمان از جمله ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، تکنولوژی و منابع انسانی دارای ویژگیهای خاصی بوده و از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشند. وجود شکاف و ناهماهنگی در بین این عوامل مانع پیاده سازی موفقیت آمیز استراتژی مدیریت دانش خواهد شد. بنابراین شناخت وضعیت عوامل سازمانی از حیث ویژگیهای لازم برای پیاده سازی استراتژی مدیریت دانش اقدام اولیه مهمی است که می تواند بنیان مستحکم
ی برای اقدامات بعدی در این راستا فراهم سازد.
استقرار مدیریت دانش در سازمان به مشارت فردی و گروهی افراد در سازمان بستگی دارد . سازمانی که دارای فرهنگ دانش مداری است دارای ویژگی دانش مداری می باشد و دارای ویژگی های زیر است :
منبع: اصیلی ، 1381
• مشارکت در دانش بطور جدی به هسته ارزشی سازمان ارتباط دارد.
• مشارکت در صورتی ابزار مشارکت دانش را فراهم می کند که اهداف کلان و استراتژی های سازمان مورد نظر باشد.
• مشارکت دانش از طریق مشارکت افراد و تبادل نظر د شبکه جهانی و سیستم های اطلاعات شکل می گیرد.
• مشارکت در دانش از طریق تبادل اطلاعات بین کارکنان و سرپرستان جریان پیدا می کند و در همان حال از طریق مدیران ارشد حمایت می شود.
• همسطح سازی دانش با اعتقاد به اینکه قدرت و توان فرد از دانش اوست.
• ایجاد مراکز تحقیق و توسعه (R&D) در سازمان
• ایجاد محیط انگیزشی و تشویق آمیز جهت آماده سازی برای یادگیری
• ایجاد جو مشارکت آمیز از طریق تبادل نظر فردی و گروهی
• مهندسی مجدد و استفاده از بهترین روشها . (شکل شماره 1)
لازمه استقرار مدیریت دانش در سازمانها ، بکارگیری مجموعه ای از وظایف و مهارت ها در زمینه دریافت ، توزیع و استفاده از دانش است و موفق ترین سازمانها آنهایی هستندکه مدیریت دانش را به جزیی از وظایف کارکنان خود از طریق فرهنگ سازی و تدوین زیر ساخ
ت های مدیریت دانش توسط مدیران ارشد و کارشناسان دانش ، تبدیل نموده اند . (اصیلی 1381)
مدیریت دانش را می توان علم کسب ، حفظ و کاربرد مجدد اصول و فهم و تلفیق این عناصر برای انتقال معنی دار آن به افراد دیگر تعریف نمود.
ارزش مدیریت دانش مستقیما به اثر بخشی آن یعنی ایجاد توانایی در اف
راد یک سازمان که چگونه بر مشکلات امروز فائق آمده و در عین حال بطور موثر بصیرت ساخت آینده ای روشن را پیدا کنند ، بستگی دارد . هرچند یادگیری از طریق مشارکت دانش و آموزش های مبتنی بر شبکه جهانی اتفاق می افتد، ولی می توان گفت آموزش در سازمان ، معادل اعتماد به نفس و اطمینان است.
2-2 عوامل حیاتی موفقیت برای اجرای سیستم های مدیریت دانش
مدیریت دانش، مانند هر موضوع دیگر از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از پژوهشگران ، وجود زیرساخت های فنی و فناوری را به عنوان عامل کلیدی موفقیت ، مورد تاکید قرار داده و برخی دیگر نیز بر اهمیت عوامل فرهنگی و اجتماعی تاکید کرده اند. آلازمی و زئیری از جمله پژوهشگرانی هستند که آرای صاحبنظران مختلف را در این خصوص مورد بررسی قرار داده اند. نتایج این بررسی به صورت خلاصه در جدول شماره 3 نمایش داده شده
است.
صاحبنظران عوامل کلیدی موفقیت
1 ویگ (1996) فرایندهای مدیرت دانش ، ایجاد سازماندهی ، انتقال، تبدیل ، نگهداری و بکارگیری دانش
2 داونپورت (1998) زیرساخت های سازمانی و فنی ، ساختار دانش ، حاکمیت فرهنگ و جو دوستانه در سازمان ، اهداف روشن و زبان مشترک وجود مسیرهای چندگانه برای انتقال دانش ، حمایت مدیریت عالی ، رفع موانع انگیزشی دانش ، مخازن الکترونیکی دانش ، آموزش، فرهنگ و رهبری ، اعتماد
4 مری (1998) در دسترس بودن دانش، درست بودن و بهنگام بودن دانش
5 ترسلر (1998) تعهد مدیریت ، ایجاد انگیزه برای توزیع دانش ، فرهنگ ، فناوری ، آموزش و یادگیری
6 فینران (1999) فرهنگ مناسب، توزیع اطلاعات و دانش، ایجاد دانش
7 لیبویتز (1999) راهبرد مدیریت دانش، حمایت مدیریت عالی، فرهنگ حمایت از مدیریت دانش ، تشویق کارکنان به توزیع دانش، مخازن دانش، فناوری
8 ماناسکو (1999) گروه های دانش، نظارت بر محتوای دانش، حمایت های ساختاری وفناوری، بهسازی فرآیندهای ایجاد و توزیع دانش
9 باسی (2000) یادگیری، توزیع، اجرا وبکارگیری دانش
10 چوی (2000) آموزش، مشارکت کارکنان در فرآیندهای مدیریت دانش ، تیم سازی توانمندسازی کارکنان ، حمایت مدیریت عالی ، اجبار سازمانی ، ساختار دانش
11 اسکیرم ،امیدن (2000) داشتن یک چشم انداز الزام آور ، رهبری دانش ، فرهنگ توزیع دانش ، یادگیری هوشمندانه و زیر ساختهای فنی
منبع : آلازمی و زئیری ، (2003)
جدول شماره 3 عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش
1-2-2 فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی، به عنوان «مجموعه ارزشها، باورها و اعتقادات مشترک اعضاء سازمان» (دفت، 1380) عاملی کلیدی در موفقیت مدیریت دانش است . دانش در صورتی میتواند به طور موثر در سازمان خلق و تسهیم شود ، که مورد حمایت فرهنگ سازمان قرار گیرد (Wang and Ahmed, 2003). ترویج فرهنگ تسهیم، همکاری، اعتماد و یادگیری در سازمان نقش بسزایی در تسهیل خلق و انتقال دانش در سازمان دارند.
فرهنگ ترکیبی از تاریخ شرکت ، انتظارات ، قوانین نانوشته و آداب اجتماعی که رفتارها را تحت تاثیر قرار می دهد و مجموعه ای از اعتقادات اساسی ا
ست که روی ادراک ما از کارها و ارتباطات همه کارکنان تاثیر می گذارد .( Handy,1987)
در رابطه با فرهنگ سازمانی اعتماد ، مشارکت ، تشویقات و رهبری مشارکتی نیروهایی برای توسعه اهداف سازمانی مطرح هستند . (Forcadell and Guadamillas 2002) فرهنگ سازمانی از طریق اجزاء به هم مرتبط ، استراتژی ، افراد ، فرآیند و ساختارها تشکیل و تقویت می شود. (Sanchez , 2004)
فرهنگ به عنوان چیزی که بطور رسمی توافق شده و آنچه واقعا اتفاق افتاده است بیان می شود. همان اصولی که برای فرهنگ به کار برده می شود می تواند برای مدیریت دانش نیز بکار برده شود . زیرا که سازمان می تواند یک فرهنگ دانشی داشته
باشد. یک فرهنگ دانش محور افراد را در تمام سازمان برای پخش دانش به چالش می کشاند. (Davenport and prusak,1998) محققین زیادی فرهنگ سازمانی را از عوامل ضروری برای اجرای مدیریت دانش درون یک سازمان در نظر گرفته اند : (Soliman and Spooner 2000;Santoro et al,2000 Stankosky and Baldanza ,2001; Wlczak and Chaudhry , 2005; Davenport and Prusak 1998 ; Nahm et al , 2004;) .
رسیدن به فرهنگ دانش مستلزم توجه مدیریتی در سه ناحیه است : آماده سازی سازمان ، مدیریت دارایی های دانشی و بکارگماری دانش برای م
زیت رقابتی (Abell and Oxbrow 1997).
تغییر فرهنگ خیلی وقت گیر و مشکل است و شانس موفقیت خیلی پایین است منتها وقتی فرهنگ درک و توسط کارمندان پذیرفته شود تسهیل می شود (Chaudhry2005). اگر سازمان ماهیتا تمایل به پخش دانش داشته باشد ، توانمند ساختن پخش دانش نسبتا آسانتر می شود . اگر سازمان یک فرهنگ ذخیره دانش را پرورش می دهد باید پیامدهای منفی پخش دانش از سازمان دور شود . مردم می خواهند دانش شان را به اشتراک گذارند آنها می خواهند که دیگران توانایی دانشی آنها را بدانند پس باید برای افراد وسایل و محیطی که آنها می خواهند از این طریق دانش شان را پخش کنند فراهم کنیم . (Hasanali 2002) و برای پشتیبانی از تلاشهای پخش و خلق دانش در سازمان رویه هایی ایجاد شود . بنابراین مدیران سازمان باید تلاش کنند تا رویه ها و قوانین مدیریت دانش در سازمان بصورت هنجارهای فرهنگی درآید. (Soliman and Spooner 2000)
2-2-2 جو رهبری باز
پخش دانش فقط با همکاری داوطلبانه اتفاق می افتد. سبک رهبری در سازمانهای دانشی ، کمتر دستوری و بیشتر دموکراتیک است و مدیران در آن سازمانها ، کنترل مستقیم کمتر و هماهنگی بیشتری با استفاده از اهداف و چشم انداز مش
ترک انجام می دهند . رهبران به پایداری تیم ها کمک می کنند و به عنوان قهرمان دانشی تغییرات را به پیش می برند. (Westterlind,2000) بحث آزاد در مورد چشم انداز ، استراتژی و رویه ها ، حمایت از بهبود ها و همکاری و تجدید ساختار برای مدیریت دانش امری ضروری تلقی می شود. (Chung et al, 2005)
3-2-2 یادگیری
گاروین (1993) بیان می کند که انسان با مشاهده کردن می تواند یاد بگیرد . اگر نتواند از مشاهده کردن یاد بگیرد می تواند از شکستهایش همچنان که از موفقیت یاد می گیرد ، بیشتر یاد بگیرد . واژه شکست های بهره ور و موفقیت های نابهره ور اساس این تفکر را تشکیل می دهند. در شرکت ام تری برای تحمل اشتباهات و پذیرش آنها تعهد وجود دارد . برر
سی کردن اشتباهات و یادگیری از آنها زمانبر خواهد بود و اگر افق دید کوتا
ه مدت باشد اشتباهات نادیده گرفته خواهند شد . مدیریت ارشد با دید بلندمدت می تواند اشتباهات کوچک را تحمل کند (Brand , 1998)
یادگیری ، کسب دانش جدید برای کاربرد آن در تصمیم گیری یا تاثیرگذاری بردیگران است . با تاکید بر یادگیری و توسعه آن ، سازمانها می توانند به افراد کمک کنند تا نقشهای فعال تری در خلق دانش داشته باشند . برای خلق دانش سازمانها باید یک فرهنگ یادگیری ریشه ای را توسعه دهند و ابزارهای یادگیری مختلفی از قبیل آموزش و پرورش را فراهم
کنند. (Lee and Choi , 2003)
یادگیری سازمانی با راهکارهایی از قبیل افزایش ارتباطات درونی ، ارتقاء تیم های چند منظوره و ایجاد یک انجمن یادگیری همراه است . (Bixler 2002 , Stankosky and Baldanza 2001) یادگیری دو حلقه ای از عوامل موثر بر اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش می باشد. (Sunassee and Sewary 2003) در یادگیری دو حلقه ای ، سازمان بازخورد را
برای اصلاح فرایند استفاده می کند . موضوع دیگر در رابطه با یادگیری بررسی اشتباهات گذشته است که کارمندان برای بحث در مورد اشتباهاتشان بطور آزادانه تشویق شوند. یک فرهنگ باز و فرهنگی که کمک را جستجو می کند می تواند به ایجاد یک سازمان یادگیرنده منجر شود . بخش منابع انسانی می تواند در ایجاد محیط یادگیری دور از ترس ، تنبیه و جریمه کمک کند. (Soliman and Spooner,2000)
4-2-2 فرهنگ یادگیری
وجود فرهنگ تشویق یادگیری در سازمان، توانایی سازمان در خلق دانش جدید را افزایش میدهد. سازمان ها با تاکید بر یادگیری، به کارکنانشان کمک میکنند که نقش فعالتری در خلق دانش ایفا کنند. زمانی که صرف یادگیری میشود رابطه مستقیمی
با میزان دانش دارد. بنابراین سازمان ها باید برای موفقیت در خلق دانش، فرهنگ یادگیری را در سازمان تشویق کنند (Quin et al., 1996).
5-2-2 یادگیری بهینه :
چنانچه بخواهیم یادگیری بهینه شود و دانش پس از تولید د
ر سرتاسر سازمان توزیع شود ، کاملا ضروری است که افراد (بعنوان مثال ، تیم های پروژه و انجمنهای کار) با یکدیگر همکاری کنند و خود در دریافت و ارسال اطلاعات آزاد باشند . برقراری گفتگوی مستمر ، منجر به خلق زمینه و چشم انداز مشترک برای سازمان می شود که خود این موضوع از طریق احترام و اعتماد متقابل ، تحقق خواهد یافت . کاملا تعجب آور است که مدیران و دانشگران بر متمرکز کردن سیستم های پر هزینه فناوری اطلاعات پایگاههای اطلاعاتی معین و اندازه گیری ابزار ها اصرار می کنند ، حال آنکه یکی از بهترین ابزار برای توزیع و خلق دانایی ، در درون شرکتهایشان وجود دارد. می دانیم که ” مباحثه خوب ” مهد دانایی اجتماعی در هر سازمان است . (بابایی ، 1383)
6-2-2 یادگیری تیمی
در سازمانهای فراگیر، یادگیری تیمی بسیار حائز اهمیت اس
ت چرا که تیم ها و نه افراد، سنگ بنای یادگیری در سازمانهای مدرن را تشکیل میدهند. تا زمانی که تیم ها یاد نگیرند، سازمان نیز قادر به یادگیری نخواهد بود.
یادگیری جمعی عبارت است از فرآیندی که طی آن ظرفیت اعضای گروه توسعه می یابد به گونه ای که نتایج حاصله آن چیزی باشد که همگان واقعاً طالب
آن بودهاند. این یادگیری بر یک قاعده استوار است و آن
همانا قاعده آرمان مشترک است. در عین حال رکن اصلی دیگر، قابلیتهای شخصی است، چرا که گروههای توانا از افراد توانا تشکیل شدهاند. با وجود این، هیچگاه نباید اهمیت عنصر یادگیری فراموش شود. باید توجه داشت که یادگیری فردی در برخی سطوح با یادگیری جمعی تناسب مستقیمی ندارد، تکتک افراد میتوانند دائماً در
حال یادگیری باشند اما چیزی به معنی یادگیری جمعی رخ نمیدهد. اما اگر تیمی فرا بگیرد، آنها هسته اولیه یادگیری در تمام سازمان را تشکیل خواهند داد.
درون سازمانها، یادگیری جمعی دارای سه بعد اساسی است. در ابتدا نیاز شدیدی به تفکر عمیق راجع به مفاهیم پیچیده وجود دارد. در اینجا تیم ها باید فراگیرند که چگونه میتوان از این توان بالقوه بهره گرفت. باید فهمید که تعداد زیادی ذهن میتواند بیش از یک ذهن موثر باشد. دوم، نیاز به اقدامی نو و هماهنگ است. تیم های ورزشی و گروههای موسیقی، نمونههای بسیار مناسبی از عملکرد مستقل و در عین حال هماهنگ افراد را نشان میدهند. سومین نکته، نقش اعضای تیم در سایر تیم هاست. بدین ترتیب یک تیم یادگیر به طور مستمر از طریق گسترش تواناییها و قابلیتهای فراگیری جمعی، سایر تیم ها را تغذیه میکند.
یادگیری جمعی با تسلط بر مباحثه و گفت گو به عنوان دو طریق مشخص در برقراری ارتباط گروهی، مرتبط است. گفت گو عبارت است از ابراز خلاق و آزادانه مسائل اساسی و پیچیده و گوش سپردن عمیق به نقطه نظر دیگران است. اما از طرف دیگ
ر در مباحثه نقطه نظرهای متفاوت ارائه شده و از آنها
دفاع میشود. هدف از این کار یافتن بهترین نقطه نظر ممکن برای پشتیبانی از تصمیمهایی است که در هر زمان اتخاذ میشود. به صورت بالقوه مباحثه و گفت گو، مکمل یکدیگر هستند اما اکثر گروهها فاقد توان تمیز و تشخیص بین این دو و ح
رکت از یکی به سوی دیگری هستند.
7-2-2 اعتماد
اعتماد را می توان به عنوان حفظ ایمان متقابل نسبت به همدیگر بر اساس نیت و رفتار تعریف کرد . اعتماد ممکن است مبادله دانش را بطور موثر و اساسی تسهیل کند. هنگامی که روابط بر اساس اعتماد بالا باشد افراد تمایل بیشتری برای مشارکت در مبادله دانش دارند. (Lee and Choi , 2003) اعتماد از طریق توسعه روابط فردی و با اجتماعی ساختن افراد بدست می آید.
افراد زمانی دانش شان را پخش می کنند که احساس کنند مدت زمانی که روی تسهیم دان
ش سرمایه گذاری می کنند با ارزش تلقی می شود. (Davenport and Prusak 1998)
سزولنسکی (2001) بطور تجربی بررسی و مشاهده کرد که فقدان اعتماد در میان کارکنان از موانع کلیدی در برابر مبادله دانش است. افزایش مبادله دانش بر اساس اعتماد متقابل به خلق دانش می انجامد . اعتماد همچنین در یک تیم درون سازمانی یا بین سازمانی به دلیل جلوگیری از دادن اطلاعات مهم است. (Lee and Choi ,2003)
دانلود مقاله ترجمه فعالیت زمینه ای و فراخوانده و روابط متقابل آنها در مغز انسان word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ترجمه فعالیت زمینه ای و فراخوانده و روابط متقابل آنها در مغز انسان word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه فعالیت زمینه ای و فراخوانده و روابط متقابل آنها در مغز انسان word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فعالیت زمینه ای و فراخوانده و روابط متقابل آنها در مغز انسان
تیل نیرهاوس، توبیاس شون، رابرت بکر، پترا ریتر، آرنو ویلرینگر
چکیده
اغلب مطالعات تصاویر عصبی عملکردی، فعالیت مغز فراخوانده توسط توسط انواع معینی از محرک ها یا کارها را مورد بررسی قرار میدهند. در سالهای اخیر، فعالیت مغز در حین استراحت و تأثیر آن بر روی فعالیت تحریک شده نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. البته علیرغم مطالعات متعدد بر روی فعالیت های زمینه ای و تحریک شده – چه با روش عروقی (تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی)، چه با روش الکتروفیزیولوژیکی (برق نگاری مغز، مغزنگاری مغناطیسی) و چه با ترکیبی از هر دوی این روشها مشاهده شده باشد – تا بحال هیچ دیدگاه کلی و قابل قبولی در مورد معنای دقیق فعالیت زمینه ای و رابطه آن با فعالیت تحریک شده وجود ندارد. ما در این مقاله خلاصه ای دانش کنونی در مورد این مسئله را ارائه میدهیم و مطالعات اخیر را نیز مرور میکنیم که تأثیر فعالیت مداوم بر روی واکنش های رفتاری و رابطه بین فعالیت مداوم و فعالیت تحریک شده را بررسی کرده اند.
کلمات کلیدی: فعالیت زمینه ای، اساس، نوسانات مداوم، فعالیت تحریک شده، وضعیت مغز در حین استراحت، مغز انسان
1- مقدمه
تکنیک های تصویربرداری مغز عملکردی، بررسی های غیرتداخلی در مورد مغز انسان در حین کار های ذهنی را ممکن می سازد. معمولاً یک کار یا محرک مربوط به موضوعی در یک بلوک یا طراحی تجربی وابسته به رخداد، و تغییرات برآیند در فعالیت های عصبی است که توسط بررسی مقابله ای یک “وضعیت کار” و یک “وضعیت کنترل یا مبنا” شناسایی می گردد. با اینکه عبارت “وضعیت مبنا” معنای فعالیت مغزی را در خود ندارد، با اینحال مشخص شده است که در موارد انسانی بی خوابی، مغز “ساکن” نمی ماند یعنی به این معنا که مغز دارای صفر فعالیت باشد. بلکه همیشه تعدادی فعالیت های عصبی (اسپایک، فعالیت سیپناسی) همراه با سطح نسبتاً بالایی (مبنا) از جریان خون مغزی و میزان سوخت و ساز مغزی حتی در حین “شرایط استراحت” وجود دارد.
با دانستن اینکه فعالیت مبنا صفر نیست، این سوال پیش می آید که آیا نوسانات بی اختیار فعالیت مغز در حین استراحت تصادفی (“پارازیت”) است، و بنابراین می توان آنها را با راهکارهای میانگیری کاهش داد؟ یا اینکه آیا مؤلفه های غیر تصادفی وجود دارد؟ همچنین، این سوال هم مربوط به همین بحث است که آیا نوسانات مبنا بر روی شکل و دامنه فعالیت تحریک شده در حین دوره تحریک تأثیر می گذارد؟ این تمایز ها دارای اهمیت بسیاری برای راهکارهای زیادی از تحلیل داده هستند که فقط وجود نوسانات تصادفی و استقلال فعالیت تحریک شده از وضعیت مبنا، مانند بسیاری از تحلیل های تصویربرداری های رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) فرضیات ضمنی هستند.
در سالهای اخیر، مسئله “پارازیت فیزیولوژیکی” و فعالیت مغز در حین وضعیت های استراحت، برای بررسی در دسترس قرار گرفته است، و مطالعات زیادی منتشر شده است. مدارکی بدست آمده است که (1) فعالیت زمینه ای بی اختیار نوسان پیدا میکند، یعنی اینکه مربوط به هیچ کار مشخصی نیست، و (2) اینکه این نوسانات تصادفی نیستند، بلکه آنها به نظر می رسند که شامل اطلاعاتی مهمی باشند که مربوط به عملکرد هستند، برای مثال نشان داده شده است که “وضعیت های استراحت” توسط چندین الگوی مجزا از فعالیت مغزی همبسته با نام “شبکه های وضعیت استراحت” توصیف می گردند، و اینکه این نوسانات با گذشت زمان (خصوصاً در دامنه فرکانس کم ) تحت تأثیر شرایط فیزیولوژیکی-(حساس) و داروها قرار می گیرند. فعالیت وضعیت استراحت توسط روشهای مختلفی مانند fMRI، پرتونگاری مقطعی انتشار پوزیترون (PET)، تصویربرداری نوری، برق نگاری مغز (EEG) و مغزنگار مغناطیسی (MEG)، شناسایی شده است و در بعضی از نمونه ها، ترکیبات همزمان روشهایی مانند EEG/fMRI خیلی مفید می باشند. همچنین، مطالعات زیادی به تأثیر فعالیت مداوم بر روی واکنش های رفتاری و رابطه بین فعالیت مداوم و فعالیت تحریک شده پرداخته اند.
در این مقاله ما خلاصه ای از دانش کنونی در مورد فعالیت زمینه ای و رابطه آن با فعالیت تحریک شده را بیان میکنیم. ما با فراهم سازی توصیفی از راهکارهای روش شناسی مختلف برای مطالعه موارد روبرو کار خود را آغاز میکنیم: (1) فعالیت مداوم/ساکن، و پس از آن خلاصه ای راه های ارزیابی (2) فعالیت تحریک شده، (3) و در نهایت ما در مورد روابط متقابل بین فعالیت زمینه ای و فعالیت تحریک شده بحث میکنیم.
2- سنجش های فعالیت مداوم مغز
21 روشهای الکتروفیزیولوژیکی
روشهای الکتروفیزیولوژیکی مانند EEG و MEG روابط الکتریکی/مغناطیسی فعالیت عصبی را می سنجند. فعالیت الکتریکی جریان های یونی و تغییرات در عوامل بالقوه غشاء را نشان میدهد که لحظه دوقطبی جاری را در هر حجم بافت ایجاد میکند که میتوان آنرا با الکترودهای مکان یابی شده مورد سنجش قرار داد. بعلت اینکه تعداد زیادی از سلول ها به ایجاد دوقطبی کمک میکنند، عوامل بالقوه ثبت شده فعالیت های الکتریکی همگام شده را فرض میکنند چون منابع غیر مرحله ای قفل شده حذف می شوند. مسیر زمانی در هر حسگر با توجه به قدرت و جهت گیری لحظه های دوقطبی مختلف، و همچنین هندسه
اصلی و پارامترهای قابلیت هدایت، ترکیبی از فعالیت همه منابع بالقوه است. تحلیل فرکانس مانند انتقال فوریه یا تحلیل موج ضربه ای کوچک، امکان بررسی طیفی گسسته داده های EEG/MEG را ایجاد میکند، و راه هایی نیز برای برآورد موقعیت های مبدأ سیگنال ها وجود دارد. روشهای تجزیه محاسباتی را میتوان برای جداسازی داده های چند-کانالی به یک سری مؤلفه ها (منابع) مورد استفاده قرار داد، که هر کدام از آنها با مسیر زمانی فعالیت آن و یک بردار توزین (نقشه اسکالپ) مشخص می گردد، و کمک آن به سیگنال ضبط شده در هر حسگر را توصیف میکند. با اینکه راه حل محاسباتی خاص برای بازیابی منبع از اسناد ثبت شده وجود ندارد، با اینحال این روشها اطلاعات بیشتری را در مورد منشأ عوامل بالقوه اسکالپ الکتریکی فراهم می سازند.
حتی در غیاب محرک، فعالیت مداوم را میتوان با EEG و MEG اندازه گیری کرد. ریتم های زمینه ای EEG در اواخر قرن بیستم شناسایی شدند. این ریتم های ساکن – که عمدتاً از نوسانات پس سیناپسی همزمان ایجاد می گردند – در دامنه بزرگی از باندهای فرکانس مختلف اثبات شده اند و نوسانات مشخص شده را در طول زمان نشان میدهند.
211 ریتم آلفای پس سری
متداول تر از همه، ریتم آفلفا است که در مناطق پس سری واقع شده است. فرکانس آن در نمونه های بین 8 تا 13 هرتز متغیر است. چون آلفای پس سری در غیاب هر گونه محرک بصری از همه قوی تر است (یعنی با چشمان بسته) و در حین کارهایی کاهش می یابد که نیازمند توجه بصری هستند، با نام ریتم ساکن سیستم بصری از آن یاد می شود. علیرغم مطالعات متعدد، نقش واقعی ریتم های آلفای پس سری در پردازش شناختی هنوز هم نامشخص مانده است. یک باند آلفای پایینی و بالایی را می توان از هم متمایز کرد و چندین مطالعه رابطه فعالیت آلفا در دامنه فرکانس بالایی را با انواع مختلف فرآیندهای شناختی، کارایی ادراکی و هوش اثبات میکنند. فعالیت آلفا علیرغم توصیف مبدأ آن بعنوان یک ریتم زمینه ای، نیز با نشان دادن این مسئله که فعالیت آلفا بصورت سیستماتیک با بار حافظه افزایش پیدا میکند، فرض شده است که مربوط به حافظه کاری باشد. منابع اصلی فعالیت آلفای کاری وابسته به حافظه در مناطق پاریتو-پس سری تعیین شد. اثبات شده است که انتقال های توجهی نیز فعالیت نوسانی را در پوسته بصری مغز انسان تنظیم می کنند، و فرض شده است که مکانیزم های توجهی عمل کننده در شبکه جلویی-جداری نیز یک کنترل بالا-پایین بر روی مناطق بصری اولیه دارند.
212 ریتم های زمینه ای رولاندی
یک رابطه معکوس از قدرت ریتم و ورودی حسی نیز برای ریتم های EEG نزدیک به مرکز (رونالدی) یافته شده است. یکی از آنها با فرکانس اوج ضعیفی در حدود 10 هرتز، مو-ریتم یا ریتم آلفای رونالدی نامگذاری شده است. نوع دیگر ریتم بتای رونالدی نامگذاری شده است که مربوط به فرکانس اوج آن در حدود 20 هرتز است. این ریتم ها در شکنج پیش-مرکزی و پس-مرکزی تعیین مکان شده اند و حرکت باند بعدی یا محرک حسهای تنی را از همگام سازی خارج می سازند، و بنابراین یک رابطه عملکردی را برای سیستم حسی-حرکتی اثبات می کنند. به نظر می رسد که ریتم آلفای اطراف مرکز عمدتاً با منطقه حسهای تنی همراه باشد، درحالیکه ریتم بتای رونالدی در موقعیت کمی جلوتر واقع شده است و بنابراین به نظر می رسد که رابطه نزدیک تری با سیستم حرکتی داشته باشد. در حین حرکات، قشرهای حرکتی اصلی کاهش مشخص تری از دامنه های بتا را با برگشت قوی قدرت بتا نشان میدهند، زمانیکه حرکات متوقف می گردند.
213 ریتم های زمینه ای دیگر
منابع فعالیت ریتمی با فرکانسی در حدود 10 هرتز را نیز میتوان در پوسته شنیداری فوق-گیجگاهی یافت، که تاو-ریتم نام دارد. این ریتم تحت تأثیر ورودی بصری قرار نمی گیرد اما بطور موقتی توسط محرک شنیداری متوقف می گردد. این نتایج از وجود ریتم های ساکن مجزای سیستم حسی ترتیبی پشتیبانی میکنند.
فعالیت نوسانی با فرکانس 3 تا 8 هرتز فعالیت تتا نامگذاری می گردد. مطابق گزارشات نوسانات بی اختیار تتا در EEG در زمان استراحت متداول ترین نوسانات در الکترودهای خط میانی جلویی-مرکزی هستند. در حین انتقال از بداری به آغاز خواب، امواج تتا با دامنه بالا را میتوان مشاهده کرد، که اغلب بصورت متقابل جلویی هستند. بعلاوه، این دامنه فرکانس از لحاظ بالینی برای تحلیل EEG ثبت شده در نمونه های مربوط به اختلالات روانی یا رشدی مهم است (برای مثال افزایش در قدرت تتای ساکن برای بیماران مبتلا به جنون، اسکیزوفرنی یا اختلالات رفتاری گزارش شده است). تغییرات مربوط به کار در قدرت
تتا بمدت زمان طولانی در حیوانات و انسان ها مطالعه شده است. با استفاده از اسناد ثبت شده از هیپوکامپ موش، نشان داده شده است که موقعیت هایی در فضا با تأثیر گذاشتن بر روی الگوی احتراق موقتی سلول های مکانی کدگذاری می گردد. این اعتقاد وجود دارد که ریتم تتا برای تغییر وزن های سیناسی در هیپوکامپ مهم است، و بعلت افزایش آن در حین تحرک، جهت گیری، تعیین موقعیت و حفظ وضعیت های هدف، فعالیت تتا نقش اساسی را در تئوری های دارای اساس عصبی در حافظه و یادگیری حیوانات ایفا کرده است. در انسان ها، نوسانات تتا را می توان اغلب در هیپوکامپ و پوسته جلویی یافت. مانند ریتم آلفای پس سری، تتای جلویی با بار حافظه کاری افزایش می یابد، و بر روی نقش نوسانات تتا در حفظ حافظه کاری تأکید میکند.
البته نوسانات الکتریکی کند که می توان آنها را با EEGDC-جفت مشاهده کرد، نیز مورد توجه زیاد محققان قرار گرفته است. انواع مختلف نوسانات ممکن است از همدیگر مستقل نباشند. برای مثال نوسانات کند ممکن است قدرت فعالیت فرکانس بالاتر را تنظیم کند، که مفهومی است که نوسانات آشیانه ای نامگذاری شده است. نوسانات سریع ممکن است فعالیت نورونی در امتداد مقیاس های فضایی کوچک را هماهنگ سازد درحالیکه نوسانات کندتر ممکن است برای هماهنگ سازی با دامنه بلند مورد نیاز باشد.
22 روشهای عروقی یا ارزیابی وضعیت های ساکن
راه غیر مستقیم تری برای مطالعه فعالیت عصبی، راهکارهای عروقی مانند PET، fMRI و روشهای نوری است. اساس آنها بر این حقیقت است که تغییرات در فعالیت نورونی با تغییرات در مصرف انرژی و جریان خون عروقی همراه است. چون تغییرات در مصرف اکسیژن و جریان خون با تغییرات در اکسیژن زنی هموگلوبین همراه است، مورد دوم ممکن است بعنوان یک سنجش غیرمستقیم فعالیت عصبی مورد استفاده قرار گیرد. این راهکار در fMRI و تصویربرداری نوری مورد استفاده قرار گرفته است. fMRI بر خلاف روشهای الکتروفیزیولوژیکی، تجزیه موقتی ضعیفی را بخاطر این حقیقت فراهم می سازد که واکنش عروقی با
ثابت زمانی چندین ثانیه ای توسعه پیدا میکند و میتوان آنرا ثبت کرد زمانیکه عوامل بالقوه ای (EP) را در EEG تحریک میکند که از قبل ناپدید شده اند. بعلت تجزیه موقتی ضعیف، ریتم های زمینه ای مانند ریتم آلفا را نمی توان فقط با fMRI ارزیابی کرد. البته در سالهای اخیر مشخص شده است که نوسانات فرکانس پایینfMRI مبنا شامل اطلاعاتی در مورد فعالیت نورونی زمینه ای است و از تحلیل الگوهای وابستگی فعالیت بی اختیار در باند فرکانس پایین، شبکه های وضعیت ساکن ارتباط
عملکردی سرچشمه گرفته اند. تکنیک های مختلفی را میتوان برای شناسایی الگوهای فضایی فعالیت مستقل سطح اکسیژن خون وابسته (BOLD) مورد استفاده قرار داد. تکنیک نشاندهنده منطقه مبدأ رابطه موقتی بین یک مسیر زمانی BOLD ار منطقه مورد توجه و مسیر زمانی از وکسل های مغزی دیگر را تعیین میکند. از روی این نقشه های وابستگی، تعدادی از شبکه های عملکردی مختلف ناشی شده اند (برای مثال، یک شبکه حرکتی، یک شبکه بصری، شبکه حالت
پیش فرض و شبکه های دیگر). تحلیل مؤلفه های مستقل (ICA) راه حل داده ای برای شناسایی الگوهای وضعیت ساکن فرکانس پایین را فراهم می سازد. روشهای ICA کل سری داده های BOLD را به مؤلفه های مستقل از لحاظ آماری تجزیه میکنند و – علاوه بر شناسایی شبکه های وضعیت ساکن مانند راهکارهای مبدأ-وکسل – جداسازی اتوماتیک منابع پارازیت را از منابع سیگنال ممکن می سازد که نوسانات فعالیت مغزی درون زاد را نشان میدهند.
درحالیکه راهکارهای ذکر شده در بالا نقشه های ارتباط عملکردی فقط بر مبنای وجود ارتباط بین مسیرهای زمانی اندازه گیری شده از مناطق مختلف مغز را نشان میدهند، تلاشهایی برای شناسایی مسیر این روابط متقابل نورونی (ارتباط مؤثر) انجام شده است. مدلهای علیتی مانند مدلسازی سببی دینامیک، مدلاسزی معادله ساختاری یا علیت گرانجر را می توان برای برآورد ارتباط مؤثر از داده های تصویر عصبی مورد استفاده قرار داد. این راهکارها دارای نقاط قوت و نقاظ ضعف مختلفی هستند، اما ایده معمول اینست که تعیین کنیم که آیا فعالیت در یک منطقه مغز را می توان توسط دینامیک در مناطق دیگر مغز توضیح داد.
اخیراً، شبکه های وضعیت ساکن نیز توسط تصویربرداری نوری نزدیک به مادون قرمز توصیف شده اند، که متغیر چندمجرایی از طیف بینی نزدیک به مادون قرمز (NIRS) است. بر خلاف سیگنال BOLD-fMRI که عمدتاً به محتوای بافت موضعی دزوکسی-هموگلوبین (b) وابسته است، NIRS سنجشی از تغییرات تمرکز را در و فراهم می سازد و بنابراین ارزیابی جامع تری از واکنش عروقی برتی فعالیت نورونی فراهم می سازد. این خصوصاً زمانی مهم می باشد که واکنش عروقی توسط اختلالات مغز تغییر پیدا میکند. جابجایی آسان NIRS فرصت اعمال سنجش ها در کنار تخت بیماران در نوزدان و بچه ها را فراهم می سازد. ما کاربردهایی را برای مطالعه شبکه های وضعیت ساکن در بیماران اغمایی، بازیابی پس از اعمال، و در رشد اولیه بچه ها تصور میکنیم. بعلاوه، سنجش های وضعیت ساکن که بر مبنای ارتباط مناطق مغزی هستند می توانند به ما کمک کنند تا بر مسئله نورونی NIRS ، یا بعبارت دیگر بر ناخالصی آن با سیگنال فوق مغری غلبه پیدا کنیم.
23 راهکارهای fMRI-EEG همزمان
راهکارهای fMRI-EEG همزمان امکان بررسی ارتباط بین تغییرات در الگوهای EEG و تغییرات در سیگنال عروقی را بوجود می آورند. این راهکار برای مطالعه ریتم آلفای پس سری اعمال شده است و در مطالعه اخیر ریتر و همکارانش برای بررسی ریتم های آلفا و بتا مورد استفاده قرار گرفته است. بیشتر این مطالعات یک رابطه معکوس بین قدرت ریتم زمینه ای و نوسانات سیگنال BOLD همزمان را در منطقه حسی پوسته ای نشان میدهند که ریتم ترتیبی را تشگیل میدهند. البته رابطه های مثبتی بین سیگنال های زیرقشریBOLD و قدرت آلفای EEG پس سری نیز گزارش شده است. دیدگاه بلند مدت تالاموس بعنوان یک تنظیم کننده ریتم های ساکن توسط اثبات این مسئله پشتیبانی می گردد که تین ویژگی نه تنها برای ریتم آلفای پشتی درست است بلکه برای ریتم های آلفا و بتای رونالدی و پوسته پیش-مرکزی و پس-مرکزی مرتبط با آنها نیز درست است.
مانتینی و همکارانش نشان دادند که شبکه های وضعیت ساکن مختلف شناسایی شده از نوسانات سیگنال BOLD همزمان فرکانس پایین دارای الگوهای خصوصیتی رابطه با ریتم های EEG بود. یک رابطه مثبت با فعالیت آلفا و بتا برای شبکه حالت پیش فرض (DMN) گزارش شده است، که با پردازش درونگرا، حافظه ضمنی و ویژگی های شناختی دیگر همراه است. فعالیت DMN نیز رابطه منفی با قدرت تتای جلویی در تجریه وضعیت ساکن دارد، و در مطالعه دوم، مشخص شده است که افزایش قدرت تتای جلویی تحریک شده توسط یک کار حافظه کاری با فعالیت DMN کاهش یافته حتی در سطح آزمایش منفرد مرتبط هستند. یک شبکه وضعیت ساکن دیگر که شامل پوسته پیش-مرکزی و پس-مرکزی (شبکه حرکتی بدنی) می باشد رابطه منفی با فعالیت بتا را نشان میدهد. یک رابطه معکوس پوسته حرکتی اصلی سیگنال-BOLD با فعالیت بتا نیز در مطالعه ریتر و همکارانش که در بالا نیز به آن اشاره شد یافته شده است.
از دیدگاه کلی تری، یافته های fMRI/EEG نشان میدهند که ریتم های زمینه ای EEG بر روی یک طرف و سنجش های وضعیت ساکن بر مبنای fMRI رابطه نزدیکی دارد، و ارزیابی مشترک با EEG و fMRI همزمان نشانه هایی را برای سازمان فضایی-زمانی فراهم می سازد.
24 فعالیت مداوم و وضعیت های ذهنی مغز
حتی با اینکه درک کامل معنای فیزیولوژیکی فعالیت زمینه ای مداوم خیلی مشکل است، با اینحال عموماً پذیرفته شده است که فعالیت مداوم می تواند با وضعیت های ذهنی مغز همراه باشد (برای مثال مشخص است که تغییرات ترصد با تغییرات در قدرت ریتم آلفا همراه است) و بنابراین فعالیت آلفا اغلب برای طبقه بندی ترصد بر مبنای EEG بکار می رود. یک ریتم آلفای پشتی مشخص شده، وضعیتی از بی خوابی آرام را نشان میدهد، درحالیکه گزارش شده است که آنتریوریزیشن قدرت و کاهش کمی در فرکانس اوج آلفا در حین انتقال به خواب آلودگی گزارش می گردد. و سرانجام اینکه ناپدید شدن ریتم آلفا اغلب با مراحل اولیه خواب همراه است. بعلاوه، نوسانات ترصد می تواند اثرات قوی بر روی سیگنال های BOLD داشته باشد و این مسئله را باید در تحقیقات شناختی fMRI مد نظر قرار دهیم. با دانستن اینکه نوسانات سیگنال BOLD همزمان دارای حجم یکسانی با تغییرات سیگنال BOLD تحریک شده توسط فعالسازی هستند، این مسئله مهم خواهد بود که ترصد همراه با تغییرات سیگنال BOLD را از تغییرات مربوط به محرک/کار ترتیبی جدا سازیم.
3- فعالیت مغزی تحریک شده
31 عوامل بالقوه تحریک شده
محرک حسی، عوامل بالقوه در مغز را ایجاد میکند که عوامل بالقوه تحریک شده نامگذاری می گردند (زمانیکه با EEG همراه باشند؛ ثبت اعداد MEG همتاهای مغناطیسی میدان های تحریک شده نامگذاری شده اند. دامنه های EPها/میدانها معمولاً کوچک هستند و نمی توان آنها را در یک آزمایش منفرد شناسایی کرد؛ بنابراین اعداد ثبت شده MEG/EEG از لحاظ زمانی به یک کار/شبیه سازی و حد میانگین پس از آن قفل شده اند . شکل 1 مؤلفه های مثبت و منفی معمول از EP حسهای تنی
(SEP) استخراج شده توسط محرک دیجیتالی و الکتریکی را نشان میدهد که EEG هم در نیمکره دگرسو واقع شده است (موقیت الکترود: C4). مؤلفه ها توسط نهفتگی آنها پس از آغاز محرک ها در چندین میلی ثانیه نامگذاری می گردند. منابع آناتومی دقیق مؤلفه های مختلف یک SEP توسط اعداد ثبت شده درون-جمجمه ای بررسی شده اند (برای مثال، نشان داده
شده است که مؤلفه های SEP پوسته ای اولیه عمدتاً در پوسته حسهای تنی اصلی ایجاد می گردند، درحالیکه مؤلفه های اخیر به نظر می رسد که یکپارچگی اطلاعات در پوسته حسهای تنی ثانویه و پوسته حرکتی مجاور نشان دهند). مؤلفه پوسته ای اول N20 است، که در منطقه 3b از پوسته حسهای تنی اولیه ایجاد می گردد. مثبت بودن بعدی (P25) به احتمال زیاد قطبی شدگی دوباره مؤلفه N20 اولیه را نشان میدهد که توسط سلول های عصبی بازداشتی ایجاد شده اند. افزایش دامنه P25 اثبات شد، زمانیکه فعالیت محل تماس دو عصب بازداشتی از لحاظ دارویی افزایش پیدا کرد. تحلیل منبع EEG نشان میدهد که مؤلفه N60 نیز در SI تولید می گردد. مؤلفه های قبل از N20 دارای منشأ زیر-قشری هستند (همچون تالاموسی) و بنابراین مشاهده آنها توسط سنجش های برون-جمجمه ای کار مشکلی است.
32 نوسانات فراخوانده و تحریک شده
علاوه بر عوامل بالقوه فراخوانده، محرک های حسی نیز با فعالیت نوسانی همراه هستند که میتوان آنها را نوسانات فراخوانده یا تحریک شده نامگذاری کرد. شکل 2A یک SEP میانگین فراخوانده شده توسط محرک الکتریکی نزدیکه سرحد را بر روی میله انگشتی شاخص سمت چپ نشان میدهد که نمونه ها می بایست با فشار دادن دکمه انگشتی سمت راست واکنش نشان دهند. با استفاده از انتقال موج ضربه ای کوچک، دو راه برای بررسی طیفی وجود دارد:
شکل 1 –SEP وضعیت یکنواخت تحریک شده توسط محرک 4 هرتزی میله انگشتی شاخص سمت چپ که توسط EEG در پوسته حسهای تنی اولیه دگرسو ثبت شده است (الکترود CP4، 2400 آزمایش بطور میانگین).
شکل 2 – تحلیل موج ضربه ای کوچک SEP های تحریک شده توسط محرک الکتریکی نزدیک سرحد میله انگشتی شاخص. (A)SEP میانگین. (B) فعالیت کلی، محاسبه شده از طریق انتقال موج ضربه ای کوچک هر آزمایش منفرد، و سپس محاسبه میانگین آن. (C) فعالیت تحریک شده، محاسبه شده از طریق انتقال موج ضربه ای کوچک SEP میانگین (به مقیاس بندی میله با رنگهای مختلف توجه کنید). (D) فعالیت تحریک شده، تفاوت کلی و فعالیت فراخوانده.
1- محاسبه فعالیت کلی: یک انتقال موج ضربه ای کوچک برای هر آزمایش منفرد اعمال می گردد و میانگین نتایج آن محاسبه می گردد (شکل 2B).
2- محاسبه فعالیت فراخوانده: میانگین همه آزمایشات محاسبه می شود و بر روی SEP بدست آمده، انتقال موج ضربه ای کوچک اعمال می گردد (شکل 2C).
با روش دوم، فعالیت نوسانی که مرحله آن نسبت به محرک قفل نشده است ممکن است بعلت میانگین گیری قبل از اعمال انتقال موج ضربه ای کوچک حذف گردد. این فعالیت هنوز با روش اول انجام می شود و تفاوت این دو روش (1 و 2) فعالیت تحریک شده نامگذاری می گردد (شکل 2D). در شکل 2، چندین جنبه فعالیت نوسانی مغز پس از محرک حسهای تنی مشاهده می گردند. مؤلفه آلفا و تتای SEP بطور واضح در طرح زمان-فرکانس فعالیت کلی و فعالیت تحریک شده مشاهده می گردد (اشکال 2B و C). غیرهمگام سازی وابسته به رخداد (ERS) و همگام سازی (ERS) باند آلفا و بتا به نظر می رسد که پدیده های تحریک شده باشند چون آنها برای فعالیت تحریک شده مشاهده نمی گردند. در مقایسه با نهفتگی ERD و ERS که در مقالات مربوط به محرک حسهای تنی توصیف شده اند، در اینجا اثرات بعلت واکنش فشار دکمه به تعویق انداخته می شوند.
33 واکنش های عروقی نسبت به فعالیت مغزی افزایش یافته
علیرغم این حقیقت که واکنش های عروقی فقط بصورت غیر مستقیم به تغییرات در فعالیت مغز مرتبط هستند و اینکه آنها با ثابت های زمانی چند ثانیه ای برای فعالیت های نورونی اساسی ظاهر می شوند، روشهای عروقی (خصوصاً fMRI) پرکاربردترین روشها برای ارزیابی فعالیت مغزی تحریک شده بوده اند. همانطور که در ابتدا نیز توضیح داده شد، کارها یا محرک های خارجی یا در طرح وابسته به رخداد، یا در طرح بلوک، و یا در ترکیبی از این طرح سازماندهی می شوند. تحلیل داده ها عموماً با پیروی از یک مدل خطی کلی از فعالیت های مغزی تحریک شده انجام می شود. با تقابل “وضعیت فعال شده” و “وضعیت کنترل”، تغییرات در فعالیت مغزی بعلت یک کار یا محرک، تصور می گردد. برای محرک حسهای تنی، شکل 3 واکنش fMRI معمولی را نشان میدهد.
اگرچه fMRI بطور گسترده در راهکارهای بالینی و علمی مورد استفاده قرار می گیرد، با اینحال بسیاری از سوالات اساسی هنوز ناشناخته باقی مانده اند؛ خصوصاً این مسئله در مورد رابطه دقیق با فعالیت نورونی اساسی صادق است. علیرغم پیشرفت مهم در درک این روابط – فقط بر اساس سیگنال BOLD– فعالیت نورونی اساسی را نمی توان بطور دقیق و بدون ابهام بازیابی کرد. این مسئله فعلت بعلت تجزیه موقتی ضعیف واکنش عروقی نیست بلکه بعلت این حقیقت نیز می باشد که انواع مختلف رخدادهای نورونی (و غیر نورونی) مانند عوامل بالقوه پس سیناپسی تحریکی/بازداشتی (EPSP/IPSP)، عوامل بالقوه عمل، و غیره، فقط به یک متغیر یک بعدی از سیگنال دارای BOLD بیشتر یا کمتر تبدیل می گردد.
شکل 3 – واکنش BOLDfMRI نسبت به محرک الکتریکی 4 هرتزی میله انگشتی قسمت وسط سمت چپ در دامنه دو برابر سرحد ادراک حسی. محرک در بلوک های 20 تایی اعمال شد که با دوره هایی با مدت زمان یکسان تغییر پیدا می کردند. دوره های محرک مقابله ای تغییر سیگنال BOLD مثبتی را در پوسته حسهای تنی اولیه دگرسو نشان میدهد، درحالیکه پوسته های حسهای تنی ثانویه بصورت متقابل فعال می گردند (A). دینامیک منطقه نامگذاری شده با ضربدر با رنگ آبی متمایل به سبز در قسمت B نشان داده شده است. مسیر زمانی میانگین در 30 بلوک با رنگ قرمز نشان داده شده است و الگوی محرک با رنگ آبی نشان داده شده است. واکنش همودینامیک با تأخیر چندثانیه ای رخ میدهد (برگرفته از منبع شماره 95).
نقطه قوت اصلی fMRI اینست که بصورت اتوماتیک بخش های مغزی را با تغییرات وابسته به کار در فعالیت مغزی شناسایی میکند. با اینکه دامنه واکنش های fMRI اغلب دارای رابطه آشکاری با سنجش های روان-فیزیکی/عملکردی هستند، با اینحال اطلاعات موقتی دقیق و مکانیزم های فیزیولوژی عصب اساسی معمولاً بصورت مخفی باقی میماند. منابع دیگر اطلاعاتی اغلب برای طبقه بندی بیشتر فرآیندهای اساسی در بخش های ترتیبی مغز مورد نیاز هستند. خصوصاً ، ترکیب fMRI با روشهای الکتروفیزیکی مانند EEG ، MEG و محرک مغناطیسی درون-جمجمه ای (TMS)، میتواند برای انجام این هدف سودمند باشد.
4- روابط متقابل فعالیت مداوم مغز و واکنش های فراخوانده
این عقیده که “وضعیت جاری مغز” بر روی فعالیت فراخوانده تأثیر می گذارد ایده جدیدی نیست. برای مثال، کاملاً مشخص است که وضعیت های مختلف ترصد و/یا توجه تأثیر قوی بر روی واکنش های مغزی نسبت به ورودی ها دارد. معمولاً این وضعیت های متفاوت مغز توسط پارامترهای رفتاری مانند زمان های واکنش یا میزان آشکارسازی طبقه بندی می شوند. در تلاش برای تبدیل این وضعیت های شناختی مختلف به سنجش های معین وضعیت های مغزی، بتدریج مشخص میگردد که آنها را توسط سنجش های فعالیت مداوم (خصوصاً در MEG/EEG) میتوان به بهترین شکل شناسایی کرد. . نوسانات دامنه ای یا انتقال های فرکانس فعالیت مداوم ممکن است منجر به هوشیاری تغییر یافته منتهی به اثرات درآمیختگی در رفتار یا کارایی-کار گردد.
41 تأثیر فعالیت مداوم مغز بر روی واکنش های رفتاری
تاکنون فقط تعداد کمی از مطالعات در مورد تأثیر فعالیت پیش-محرک بر روی واکنش های رفتاری انجام شده است. یک مطالعه MEG تأثیر پیش-محرک فعالیت 10 هرتزی را بر ریو توانایی درک محرک های حسهای تنی نزدیک سرحد آشکارسازی بررسی میکند. بالاترین میزان های شناسایی و کوتاه ترین زمان های واکنش در سطوح میانی پیش-محرک با قدرت 10 هرتزی یافته شدند، یا بعبارت دیگر، روابط بین پیش-محرک با قدرت 10 هرتز و میزان شناسایی دارای شکل U وارونه بود. در یک مطالعه MEG مشابه، پالوا و همکارانش پی بردند که محرک های مشابه از لحاظ فیزیکی اغلب شناسایی می شدند زمانیکه ارائه آنها با مرحله معینی از نوسانات مداوم مطابقت داشت.
تأثیر پیش-محرک فعالیت 10 هرتزی بر روی پردازش حسی نیز در سیستم بصری نشان داده شده است. در یک کار تمایز بصری که در حین آن، نمونه ها هیچ گزارشی نداشتند اگر تفاوت کمی در سطوح خاکستری رنگ بین دو دیسک معرفی شده اضافی وجود داشت، دیجک و همکارانش نشان دادند که توانایی تمایز بصری با افزایش قدرت آلفای پیش-محرک کاهش پیدا میکرد. موقعیت منابع بارز تنظیم کننده ادراک بصری در اطراف شیار پاریتو-پس سری تعیین شد و مؤلفان پیشنهاد کردند که قدرت آلفای پاریتو-پس سری، بازداری عملکردی ایجاد شده توسط مناطق با سطوح بالاتر را نشان میدهد، که بهره جریان بصری را تنظیم میکند. هانسل مایر و همکارانش با آزمایش توانایی نمونه ها برای درک محرک های بصری مختصر، اثبات کردند که عمل کننده های خوب از قدرت آلفای پیش-محرک کمتر جلوگیری می کند. بعلاوه، تحلیل EEG پیش-محرک آزمایشات مشاهده شده و مشاهده نشده مشخص ساخت که قدرت آلفای بالا بازدارنده است، درحالیکه قدرت بالا در دامنه فرکانس بتا و گاما ادراک بصری را افزایش میدهد.
در مطالعات دیگر، سنجش های عروقی فعالیت زمینه ای برای پیش بینی کارایی نمونه ها مورد استفاده قرار گرفته اند. مطالعه اخیری توسط فاکس و همکارانش اثبات کرد که نوسانات مداوم در فعالیت مغزی ذاتی توجیهی برای تغییرپذیری میان کوششی در رفتار انسان هستند. در مطالعه fMRI دیگر آنها ، رابطه بین فعالیت مغزی در پوسته حرکتی-حسی و تغییرپذیری آزمایش-تا-آزمایش بی اختیار در نیروی فشار دکمه شناسایی شد. ساپیر و همکارانش گزارش کردند که دامنه فعالیت BOLD پیش-محرک تحریک شده توسط توجه با رفتار انسان مرتبط است. آنها گزارش کردند که فعالیت قبلی در جدار پشتی، مخطط اضافی بصری، پوسته پیش پیشانی و حرکتی-حسی، تحریک شونده توسط نشانه ای برای توجه فضایی، دقت نمونه ها را در یک کار تمایز حرکتی پیش بینی کردند. بولی و همکارانش در یک fMRI مربوط به رخداد پی بردند که ادراک هوشیارانه محرک های حسهای تنی نزدیه سرحد توسط فعالیت مبنای افزایش یافته در شبکه پیشانی آهیانه ای جانبی و تالاموس میانی پیش بینی شد. ویسمن و همکارانش نشان دادند که لغزش های توجهی، تعریف شده بعنوان زمان های واکنش کند در یک کار توجه بصری، با فعالیت BOLD پیش-محرک کاهش یافته در مناطق نواره پیشین و پیش پیشانی سمت راست آغاز می شود. خصوصاً مناطقی مانند تالاموس یا پوسته نواره پیش پیشانی در کنترل توجه و ترصد شامل هستند، که باز هم بر نیاز به کنترل ترصد در حین مطالعات fMRI شناختی تأکید دارد.
42 روابط فعالیت مغزی مداوم و فراخوانده
در مثالهای ارائه شده در بالا، واکنش های رفتاری تحت تأثیر وضعیت های مختلف فعالیت مبنا قرار می گیرند. در یک سطح ماشینی نگرانه تر، یعنی فقط با نگاه کردن به سنجش های فعالیت مغز، روابط متقابل فعالیت مداوم و فراخوانده نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مثال، توسط EEG-NIRS همزمان، نشان داده شده است که یک فرکانس آلفای منفرد بالا با این موارد همراه است: (1) یک دامنه آلفای پایین در حین استراحت، (2) دامنه های کوچکتر EP بصری و (3) تغییر کوچکتری در اکسیژن زنی هموگلوبین در حین تحریک بصری.
البته این مسئله هنوز مکانیزم های روابط متقابل را بصورت حل نشده باقی می گذارد. آیا فعالیت فراخوانده بصورت خطی به فعالیت زمینه ای نوسانی اضافه می گردد، و یا نوعی روابط متقابل بین سیگنال های ساکن و سیگنال های فراخوانده وجود دارد؟ (برای مثال، تنظیم مجدد مرحله ریتم هایی که EP یا بخشی از آن را ایجاد میکنند). با اینکه تئوری های بحث شده بطور واضح دارای روابط متفاوت بین فعالیت مداوم و فعالیت فراخوانده هستند، هنوز هم مباحثاتی در مورد این مسئله وجود دارد که چطور این تئوری ها را اعتباریابی کنیم. با اینکه چندین مطالعه EEG تأثیر دامنه آلفای مداوم بر روی واکنش فراخوانده را گزارش کرده اند، با اینحال یافته های آن همیشه با مدلسازی اعتباریابی تئوری های بحث شده همراه نبود و تاکنون منجر به توافق عمومی در مورد مکانیزم های ایجاد EP نگشته است.
بررسی اعتباریابی میان کوششی فرصتی را برای بررسی بیشتر این سوال فراهم می سازد. در یک مطالعه fMRI اخیر، فاکس و همکارانش توانستند که نشان دهند که نوسانات ذاتی توجیهی برای تغییرپذیری میان کوششی در واکنش BOLD-fMRI هستند. نسبت های بالایی از واریانس سیگنال BOLD فراخوانده آنها را میتوان به فعالیت زمینه ای مداوم نسبت داد که در نیمکره دگرسو مشاهده می گردد و بصورت معادل با فعالیت مداوم در پوسته حرکتی فرض می گردد، که فعالیت BOLD فراخوانده در آن ثبت می گردد. مؤلفان با شامل سازی این فعالیت زمینه ای دگرسو در تحلیل خود، توانستند تغییرپذیری میان کوششی سیگنال BOLD وابسته به رخداد را تا حد زیادی کاهش دهند. در یک مطالعه قبل تر، آریلی و همکارانش واکنش های پوسته ای را توسط تصویربرداری نوری فوری و ثبت همزمان عوامل بالقوه میدان موضعی د پوسته بصری cat فراخوانی کردند. در این مطالعه، پیش بینی های واکنش فراخوانده در آزمایشات منفرد را میتوان توسط جمع بندی خطی واکنش فراخوانده جبرگرایانه و فعالیت مداوم قبلی انجام داد. این یافته ها از تئوری افزایشی پشتیبانی میکنند، یعنی اینکه فعالیت مداوم دارای روابط متقابل با ایجاد EP نیست و اعتباریابی میان کوششی EP مشاهده شده بعلت نوسانات فعالیت زمینه ای است.
چ
برعکس، تئوری نوسانی که با نام تئوری بازنشانی مرحله نیز شناخته می شود، فرض میکند که EP توسط بازنشانی مرحله ریتم آلفا ایجاد گردد. این مفهوم از بازنشانی مرحله ریتم آلفا نقش مهمی را برای ریتم آلفا برای ایجاد فعالیت فراخوانده تعیین میکند. شاح و همکارانش دو معیار را برای تمایز بین مدل بازنشانی مرحله و مدل فراخوانده پیشنهاد کردند: اول اینکه، دامنه
آلفای مداوم بالاتر در تئوری نوسانی باید با دامنه EP وابسته به رخداد مطابقت داشته باشد. دوم اینکه، یک افزایش وابسته به رخداد در قدرت سیگنال از مدل فراخوانده پشتیانی کند. البته نکته دوم با این حقیقت پیچیده می گردد که غیرهمگام سازی آلفای فراخوانده شده توسط محرک ممکن است محرک وابسته به افزایش در قدرت آلفا را بپوشاند. این پوشاندن
فعالیت فراخوانده توسط غیرهمگام سازی آلفای مداوم از لحاظ تئوری و تجربی در مطالعه ای از بکر و همکارانش اثبات شد، که در آن، دو تئوری مخالف (بازنشانی مرحله ریتم آلفا در مقابل تئوری فراخوانده) مدلسازی شدند و پیش بینی های مدل با داده های EEG واقعی بدست آمده در حین تحریک بصری ارزیابی شدند. بطور کلی، این مطالعه پیش بینی های مدل فراخوانده را تأیید کرد. تأثیر دامنه آلفای پیش-محرک بر روی دامنه های EP فقط پس از 175 میلی ثانیه مشاهده می شد (مثبت بودن افزایش یافته)؛ البته این تأثیر را نمی توان توسط بازنشانی مرحله آلفا توضیح داد، چون در حین غیرهمگام سازی
آلفای بیشینه رخ میدهد و فرکانس آن پایین تر از آلفا بود. از طرف دیگر، مطابقت با غیرهمگام سازی آلفای بیشینه توضیح دیگر را محتمل تر می سازد که اخیراً توسط نیکولین و همکارانش بیان شده است. آنها نشان دادند که عدم تقارن نوسانات آلفا با توجه به مبنا میتواند منجر به انتقال DC فعالیت EEG/MEG در حین تغییرات در قدرت آلفا گردد. مظاهری و جنسن توسط نشان دادن یک تأثیر پیش-محرک وابسته به آلفا بر روی EP و مرتبط ساختن آنها با تئوری آلفای نامتقارن، پشتیبانی بیشتری برای این توضیح ارائه داده اند.
نوسانات در ریتم آلفا تنها سنجش فعالیت زمینه ای برای تأثیر بالقوه فعالیت فراخوانده و کارایی رفتاری نیست. چون سنجش های روانی-فیزیکی (برای مثال، سرحد شناسایی محرک های حسهای تنی) عموماً در مقیاس های زمانی بیشتر از 10 ثانیه نوسان دارند، تحلیل نوسانات خیلی کند فعالیت نورونی یک راهکار امیداورکننده است. اخیراً مونتو و همکارانش توانستند که همبستگی های قوی از توانایی نمونه ها برای شناسایی محرک های ضعیف و مرحله نوسانات EEG کند (DC) بیان کنند. دامنه نوسانات نورونی 1 تا 40 هرتزی نیز با مرحله نوسانات EEG کند مرتبط بود، که نشاندهنده اینست که این نوسانات سریعتر با نوسانات کند ترکیب می شوند. این داده ها میتوانند بیانگر رابطه قوی بین کارایی روانی-فیزیکی، فعالیت های پوسته ای سریع (1 تا 40 هرتز) و مرحله نوسانات خیلی کند باشند، که بیانگر اینست که نوسانات نورونی کند نشاندهنده نوسانات در تحریک پذیری پوسته ای است.
دانلود مقاله گزارش کارآموزی رشته حسابداری word دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله گزارش کارآموزی رشته حسابداری word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله گزارش کارآموزی رشته حسابداری word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
گزارش کارآموزی رشته حسابداری
پیشگفتار
سیستم حسابداری نقش عمده و بزرگ در اداره امور مؤسسات و راهنمایی مدیران آنها و بسیاری دیگر از مردمی که با مسائل اقتصادی یک اجتماع در تماس هستند بعهده دارد، یک سیستم حسابداری فارغ از اندازه و نوع آن مانند هر سیستم دیگر از مجموعه ای از عوامل که نظام ارتباطی مشخص دارند تشکیل می شود. مهمترین عامل و یا در واقع عامل مسلط در هر سیستم
حسابداری نیروی انسانی شاغل در آن است که یک سیستم را موفق یا نا موفق می کند . این نیروی انسانی شاغل در سیستمهای حسابداری دستگاهها ی مختلف و یا به عبارت دیگر حسابداران در معنای عام علاوه بر درستکاری ، امانت و پشتکار باید از تخصص مهارت وتجربه لازم برای پرداختن به کار حسابداری بر حسب سطح شغل ، وظایف و مسئولیت ها ونوع عملیا
ت مؤسسه برخوردار باشند .
در پایان از استاد گرامی جناب آقای خوشرو که اینجانب را در تهیه و گردآوری این گزارش یاری نموده اند تشکر و قدردانی می نمایم.
«فهــرست مطــالب»
چکیده مطالب
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 6
»»»» فصل اول ««««
تعریف حسابداری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;..
;;;;;;. 8
مراحل حسابداری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 8
تاریخچه کتابخانه های عمومی در ایران ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 9
کتابخانه عمومی سنندج;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 11
تاریخچه کتابخانه های عمومی استان کردستان
اجزاء و عناصر سیستم حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 13
اهمیت سیستم حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 15
قوانین کار مربوط به حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 16
حسابداری حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 21
لیست حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 23
مراحل پرداخت حقوق ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 27
عملکرد واحد امور اداری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 30
دفاتر حسابداری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 38
دفتر روزنامه
دفتر کل
دفتر معین
»»»» فصل دوم ««««
ارزیابی بخشهای مرتبط با رشته علمی کارآموز ;;;;;;;;;;;;;;;;;; 46
ثبتهای حسابداری مربوط به حقوق و دستمزد ;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 46
ثبت حقوق و مزایا در سیستمهای غیرانتفاعی (دولتی)
ثبـت حقوق و مزایا در موسسات بازرگانی
پرداخت حقوق و دستمزد در موسسات انتفاعی تولیدی
1 ثبت در واحد حسابداری مالی
2 ثبت در واحد حسابداری صنعتی
3 ثبت در زمان تسهیم هزینه ها
نحوه محاسبه مالیات بر درآمد حقوق ماهانه ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 50
سایر کارهای انجام شده در طول دوره کارآموزی به اختصار ;;;;;;;;;;;. 50
»»»» فصل سوم ««««
نتیجه گیری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 52
پیشنهادات ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 54
پیوستها ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
;;;;;;; 55
منابع و مأخذ ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 65
چکیده مطالب
مهمترین عملکرد یا وظیفه یک سیستم حسابداری عملکرد اطلاعاتی است و هر سیستم حسابداری باید اطلاعات موجود درباره معاملات عملیات مالی ورویدادهای دارائی اثر مالی بر یک مؤسسه را گرد آوری نماید، ثبت کند ودر گروه های همگن طبقه بندی کند و بالاخره گزارشهای را فراهم کند که تصمیم گیرندگان مختلف درباره یک مؤسسه یا سازمان بتوانند بر مبنای آن آگاهانه تصمیم بگیرند.
اگر اطلاعاتی که در جریان فعالیت ها ی یک سازمان فراهم می آید به شکل مطلوب ارائه شود برای تصمیم گیری های مختلف فایده چندانی ندارد . بنابراین تصمیماتی که توسط اداره کنندگان یک سازمان و یا توسط اشخاص ذیحق و ذینفع درباره یک مؤسسه گرفته می شود بسیار متنوع و متعدد است.
در اوایل سده بیستم اولین مباحث نظری در حوزه حسابداری مطرح و وجه علمی بودن آن به مذاق بحث گذاشته میشود. در طول دهههای آغازین سده بیستم مباحث نظری و فلسفی جدی در خصوص تعلق حسابداری به یکی از حوزههای معرفت بشری رواج داشته است. این مجادلات در طرح تخصیص حسابداری به یکی از حوزههای علم یا فن یا هنر به اوج خود میرسد. در اواسط سده بیستم و با احاطه مکتب مثبتگرایی (پازیتیویسم) بر فضای دانشگاهی جهان، نظریههای حسابداری مثبتگرایانه به ظهور میرسد. ضعفهای بنیادین نظریههای مثبتگرایانه در ظرف کمتر از ربع قرن آشکار میشود و حسابداری به تبع سایر محافل علمی وارد دنیای جدید جُستارهای فلسفی و نظری میشود. طرح حسابداری انتقادی یا امثال آن نشانه این تحول نظری در حسابداری است.
حسابداری کتاخانه ها با بیش از سیصد سال سابقه و با نام لوکا پاسیولی آغاز شده است. لوکا پاسیولی تحصیلات خود را در وِنیس و رُم گذراند و در راهب صومعه ای شد که از فرقه فرانسیس بود. تا سال 1497 معلم خصوصی پروازی ریاضیات بود، که در آن سال دعوت نامه ای از لودُویکو اِسفُرتسا دریافت نمود تا در میلان مشغول به کار شود. او در آنجا با لئ
وناردو داوینچی کار و زندگی می کرد و به او ریاضیات یاد می داد. در 1499، پاسیولی و لئوناردو مجبور شدند تا از میلان فرار کنند که لوئی دوازدهم از فرانسه شهر را به تصرّف خود در آورده و حامیان آنها را از آنجا بیرون کرد. تلفیق دانش ریاضی زمان خود، ه
مچنین جالب توجه می باشد که شامل اولین شرح منتشر شده درباره روش نگهداری از حسابها و دفاتر می باشد که تجّار وِنیزی در طول رنسانس ایتالیا بکار می بردند، که به سیستم حسابداری دفترداری مضاعف معروف بود. اگرچه پاسیولی این سیستم را تدوین کرد نه اینکه آنرا اختراع کرده باشد، ولی بعنوان «پدر علم حسابداری» مورد توجه واقع شد. سیستمی که او منتشر کرد شامل اغلب چرخه های حسابداری بود که ما امروز آنها را می شناسیم. او استفاده از روزنامه ها و دفتر کل را شرح داد، و تذکر داد که یک فرد نباید به رختخواب برود مگر اینکه بدهی با بستانکاری برابر باشد! دفتر کل او حسابهایی برای موجودی (که شامل وجوه دریافتی و موجودی کالا بود)، تعهّد بانکی، سرمایه، درآمد، و مخارج داشت- انواع حساب که در بیلان کار و صورتحساب درآمد یک سازمان بترتیب گزارش می شود. او ثبت نهایی آخر سال را نشان داد و پیشنهاد کرد که یک تراز آزمایشی برای تأیید دفتر کل متعادل بکار گرفته شود.
همچنین، رساله او دامنه وسیعی از موضوعات مرتبط را، از اخلاقیات حسابداری گرفته تا حسابداری هزینه، شامل می شود.
فصل اول
تعریف حسابداری
[حسابداری] عبارت است از فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص رویدادهای مالی و ارایه آن در قالب صورت های مالی به استفاده کنندگان درون ساز
مانی و برون سازمانی.
مراحل حسابداری
به طوری که از تعریف فن حسابداری بر می آید این فن دارای 4 مرحله میباشد:
1 ثبت فعالیتهای مالی
2 طبقه بندی اقلام ثبت شده
3 تلخیص اقلام
4 تفسیر نتایج حاصله از بررسی اقلام خلاصه شده
حسابداری در ایران
حسابداری در ایران درحوزه نظری تحت تأثیر جریانات پازیتیویسم رشد کمّی زیادی کرده است و پایه گذاری تحصیلات تکمیلی با این نگاه به حسابداری صورت گرفته و توسعه یافته است. با این وصف تعریفی از حسابداری در ایران غالب است که مضمون و محتوای آن صرف نظر از چینش یا تفاوت ظاهری الفاظ آن برای همه دانش آموختگان حسابداری ایران شناخته شده است. بر اساس این تعریف: حسابداری عبارت است از فرآیند شناسایی، جمع آوری، ثبت، طبقه بندی، تلخیص، گزارشگری، و تحلیل رویدادهای مالی یک شخصیت اقتصادی در یک دوره مالی
معین بر اساس واحد پول ملی. این تعریف ترجمه کاملی است از تعاریف مختلفی که از حسابداری در عصر پازیتیویسم یعنی دهههای 40 الی 60 سده پیشین در دنیا رواج داشته است.
شادروان سجادی نژاد و همچنین شادروان عرفانی و دکتر عزیز نبوی از بنیانگذاران حرفه حسابداری در ایران بشمار می روند که با تاسیس مدرسه عالی حس
ابداری شرکت ملی نفت و موسسه عالی حسابداری توانستند بیش از 6000 دانش آموخته رشته های حسابداری و حسابداری دولتی و حسابرسی پرورش دهند.
تاریخچه کتابخانه های عمومی در ایران
در سال 1305 کتابخانه ای بنام “کتابخانه بلدیه تهران” توسط شهرداری وقت تهران تأسیس گردید که می توان آن را نخستین کتابخانه عمومی به مفهوم جدید دانست و بعد از آن و به فاصله زیادی یعنی در مهرماه سال 1340 کتابخانه عمومی پارک شهر افتتاح گردید در دهه چهل به تدریج تعداد کتابخانههای عمومی ، بویژه در پارکهای تهران و شهرهای بزرگ ایران افزایش یافت . در ماه آبان سال 1342 تاسیس و نگهداری کتابخانههای عمومی بر اساس مصوبه وزارت کشور به سازمان کتابخانههای عمومی شهر تهران واگذار گردید . در آذرماه 1343 سازمان مذکور با بودجه
000/500/1 ریال تاسیس و در 29 دی ماه 1344 قانونی به تصویب رسید که بر اساس ماده یک آن 5/1 درصد از درآمد سالانه شهرداریها به ایجاد و توسعه کتابخانههای عمومی اختصاص یافت . با اجرای این قانون به تدریج در تمامی شهرهای بزرگ و کوچک ایران کتابخانههای عمومی ایجاد شد و متعاقب تصویب این قانون در هر شهر انجمنی به نام انجمن کتابخانههای عمومی
تشکیل گردید . جهت اداره انجمنها و ایجاد هماهنگی در کار آنها تشکیلاتی تحت نام « هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور» به ریاست وزیر فرهنگ و هنر وقت و پنج عضو دیگر که به پیشنهاد وی انتخاب می شدند ایجاد گردید
وزارت فرهنگ و هنر وقت در سال 1350 با تشکیل هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور به ریاست وزیر فرهنگ و هنر و پنج عضو دیگر به پیشنهاد وزیر و مطابق با قانون ، وظیفه نظارت بر اداره امور کتابخانههای عمومی کشور و انجمنهای آن را به دبیرخانه هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور محول کرد.
در دی ماه 1352 با تصویب تبصره 22 ماده واحد قانون بودجه ، کمک 5/
1 درصدی شهرداریها به کتابخانههای عمومی قطع گردید و کلیه امور مالی و اداری کتابخانهها به عهده وزارت فرهنگ و هنر آن زمان قرار گرفت و دبیرخانه هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور با تجدید سازمان به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی کشور رسید و کار نظارت بر کتابخانهها اعم از : تکمیل و تجهیز ، استخدام و آموزش کتابداران و ارائه خدما
ت کتابخانهای را به عهده گرفت.
در سال 1361 هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور به اداره کل کتابخانههای عمومی کشور تغییر نام پیدار کرد . از سال 1368 این تشکیلات مجددا تحت عنوان دبیرخانه هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور به فعالیت خود ادامه داد . انجمن کتابخانههای عمومی در بعضی از استانها فعالیت مجدد خود را اغاز کردند . بسیاری از کتابخانههای موجود از سال 1368تا 1378 با بودجههای استانی احداث و تکمیل شدند به طوری که رشد کمی کتابخانهها در این مقطع به 1350 باب رسید و با ادامه این روند در سال 1380 تعداد کتابخانهها
به 1445 باب رسید .
در مورخ 28/7/1381 هیات دولت در لایحهای مشتمل بر 15 ماده و 8 تبصره تاسیس و نحوه اداره کتابخانههای عمومی را به تصویب رساند . این لایحه پس از ارائه به مجلس و بحث و بررسی در کمیسیون فرهنگی مجلس و چند نوبت رای گیری در صحن علنی مجلس در تاریخ 17/12/1382 به تصویب نهایی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و در مورخ 25/12/
1382 نیز به تایید شورای نگهبان رسید. بر اساس ماده یک قانون، تاسیس ، ساخت ، تجهیز و بازسازی ، توسعه ، مدیریت ، نظارت و سایر امور کتابخانههای عمومی در سراسر کشور به موجب این قانون انجام می شود . به منظور ایفای وظایف مندرج در این قانون هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور شکل گرفت.
هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور با ترکیب زیر تشکیل می گردد :
وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی ( رئیس هیات امناء )
رئیس شورای عالی استانها
معاون ذیربط از سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
یک عضو از کمیسیون فرهنگی به پیشنهاد آن کمیسیون و تصویب مجلس شورای اسلامی به عنوان ناظر
پنج نفر از صاحبنظران و شخصیتهای علمی ، فرهنگی کشور که حداقل دو نفر آنان را بانوان تشکیل دهند به پیشنهاد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و
با حکم رئیس جمهوری برای مدت چهار سال انتخاب می شوند. که یک نفر از آنان به انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان دبیر کل هیات امنا مسولیت اداره امور دبیرخانه را به عهده خواهد داشت.
اداره امورکتابخانههای عمومی کشور بعد از تهیه و تصویب
آئین نامه اجرایی این قانون در هیات وزیران از آذرماه 1383 رسماٌ به نهاد کتابخانههای عمومی کشور محول گردید.
در حال حاضرتعداد کتابخانههای عمومی تحت پوشش نهاد کتابخانههای عمومی کشور 1641 باب است.
کتابخانه عمومی سنندج
تاریخچه کتابخانه های عمومی استان کردستان
“فیضالله بهبود علی خراسانی مردی عارف و عالم بود و کتابهایی چند ترجمه و تألیف کرده است، از جمله عوارفالمعارف سهروردی. این مرد فاضل کتابخانه معتبری در سنندج فراهم آورد که نسخههایی از آن اینک در کتابخانه آستان قدس موجود است [این کتابخانه در دوران افشاریه و زندیه وجود داشته است].”
همایونفرخ علاوه بر کتابخانه فیضالله بهبود به کتابخانهها
ی امور تربیتی دانش آموزان سنندج، نصراللهی ( باشگاه افسران )، کتابخانه فرهنگ سنندج و کتایخانه فرهنگ سقز نیز اشاره کرده است.
اولین کتابخانه عمومی، به سبک امروزین، توسط سرتیپ
نصرالهی فرمانده وقت لشکر کردستان در شهر سنندج و در محل باشگاه افسران سابق ایجاد گردید. بخشی از کتب این کتابخانه توسط شهرداری تأمین شده بود. این کتابخانه به منظور استفاده افسران و درجهداران ارتش احداث گردید ولی، موجباتی فراهم شد که سایر اقشار مردم نیز بتوانند از آن استفاده کنند.
دومین کتابخانهای که در شهر سنندج و به صورت عمومی به منظور استفاده دانشآموزان و معلمان دایر گردید، کتابخانه امور تربیتی در ساختمان موزه فعلی در سنندج بود. این کتابخانه توسط آموزش و پرورش اداره میشد.
پس از تصویب قانون ایجاد کتابخانههای عمومی در سال 1344، اولین کتابخانه عمومی توسط دولت در بخش دیواندره در سال 1346 ساخته شد. سپس، در فاصله سالهای 1346 تا 1350 به ترتیب در شهرهای مریوان، بانه، قروه، سقز و سنندج کتابخانه عمومی تأسیس شد. در سال 1351 از محل 5/1 درصد درآمد شهرداری، کتابخانه عمومی بیجار و کتابخانه عمومی دوم مریوان ساخته شد. تا سال 1357 تعداد کتابخانههای عمومی استان کردستان به 9 باب رسیده بود. این رقم در سال 1375 به 22 باب کتابخانه در سطح استان کردستان رسیده بود که 7 باب از این کتابخانهها در روستاها تأسیس شده بود ( رستمپور، 1375).
در حال حاضر، سال 1380، تعداد کتابخانههای عمومی این استان به 32 باب رسیده است که از این تعداد 14 کتابخانه در سطح شهر و 18 کتابخانه در سطح
روستا مشغول ارائه خدمات میباشند.
بررسی کتابخانههای عمومی استان کردستان
در موردکتابخانههای عمومی استان کردستان، به طور خاص
، تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است و تنها کار انجام شده آمارهای مربوط به سال1370 می باشد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درکتاب « شناسنامه کتابخانههای عمومی ایران» ذکرکرده است. در این کتاب آمار کلی مربوط به کتابخانههای عمومی استانکردستان به شرح زیر آمده است:
تعداد کتابخانههای عمومی استان: 10 باب ( درجه چهار 2 باب، درجه پنج 4 باب، درجه شش 4 باب).
تعداد کتب موجود در کتابخانههای عمومی استان: خطی 4 جلد، چاپی 78470 جلد.
تعداد نشریات ادواری موجود در کتابخانههای عمومی استان: 14 عنوان ـ 3623 نسخه.
تعداد اعضای کتابخانههای عمومی استان: 9621 نفر.
تعداد مراجعین به کتابخانههای عمومی استان : 76099 نفر.
تعداد کتب ارسال شده از طرف هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور جهت کتابخانههای عمومی استان: 2514 جلد.
تعداد کتب امانت داده شده: 52956 جلد.
تعداد کتابدارن کتابخانههای عمومی استان : 26 نفر( کارشناس1 نفر، کاردان 3 نفر، دیپلم 15 نفر و زیر دیپلم 17 نفر).
ده واحد کتابخانه مذکور تا سال 1370 مربوط به شهرهای بانه ( درجه5)، بیجار ( درجه 6)، دهگلان ( درجه 6 )، دیواندره ( درجه 6)، سریش آباد ( درجه 6)، سقز (درجه5)، سنندج شماره1 ( درجه4)، سنندج شماره 2 (درجه 5)، قروه ( درجه 4)، و کامیار
ان (درجه 5 ) میباشد.
علاوه بر مورد بالا، روزبهانی و تاج محرابی (1370 ) در اثر خود با عنوان « بررسی وضعیت کتابخانههای عمومی ایران » در صفحه 24 تعداد نیروی انسانی موجود در کتابخانههای عمومی استانکردستان را 24 نفر و تعداد نیروی انسانی مورد نیاز را علاوه بر تعداد مذکور 16 نفر بیان کرده اند
بخشهایی که در کتابخانه عمومی سنندج درگیر بحث حسابداری می باشند عمدتا سه بخش می باشد و میتوان تحت سه بخش بیان نمود.هزینه ها، امورمالی و اداری بخش حقوق ودستمزد.
اینجانب مسول حقوق و دستمزد بودم:
کسانی که در رشته های امور مالی مشغول تحصیل می باشند و اطلاعات حسابداری را فرا می گیرند یکی از انواع هزینه هایی را که با آن آشنا می شوند هزینه ح
قوق و دستمزد است و به تبع روش حسابداری و ثبت این هزینه را در دفاتر روزنامه و کل فرا خواهند گرفت ولی باید توجه داشت بحث هزینه و حقوق و دستمزد دارای مطالب زیادی می باشد که هر فرد حسابدار یا کسی که در حقوق و دستمزد سازمان یا مؤسسه ای کار می کند نیاز به داشتن دانش تخصصی در این زمینه خواهد بود این اطلاعات را به صورت خلاصه می توان شناخت سیستمهای کنترلی حقوق و دستمزد، سناخت قوانین بیمه و مالیات و سایر موار قانونی همچون، اضافه کاری و مأموریت و تهیه اسناد و مدارک ثبت لیستهایحقوق و دستمزد و سایر موارد نام برد که در ادامه با آنها بیشتر آشنا خواهیم شد.
می دانید هزینه نیروی کار بخش اعظمی از بهای تمام شده تولید کالا و خدمات یک موسسه یا یک واحد اقتصادی را به خود اختصاص می دهد و در واقع تأثیر قابل توجه ای بر سود واحد های تجاری خواهد داشت البته اهمیت حقوق و دستمزد در واحد های مختلف متفاوت است ولی به طور معمول هزینه حقوق دستمزد از درآمدهای واحدهای اقتصادی و تجاری را به خود اختصاص می
دهد بنابراین پر واضح است کسانی که در رشته امور مالی تحصیل می کنند باید اطلاعات جامع و کافس در این زمینه داشته باشند.
اجزاء و عناصر سیستم حقوق و دستمزد کدامند
اجزاء و عناصر تشکیل دهنده یک سیستم حقوق و دستمزد به طور کلی و بدون در نظر گرفتن اینکه این سیستم برای موسسه بازرگانی و خدماتی و یا تولیدی طراحی شده به شرح زیر می باشد.
1- دایره کارگزینی
2- دایره ثبت ورود و خروج پرسنل
3- دایره حسابداری حقوق و دستمزد
که ما برای بررسی اجزاء و عناصر فوق الذکر به شکل کلی آنها را معرفی کرده و در ادامه بیشتر در ارتباط با آنها بحث کرده و جزئیات وظایف آنا مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد داد.
وظیفه دایره کارگزینی چیست
واحد کارگزینی در هر موسسه وظیفه تهیه و تدوین دستورالعملها و آئین نامه ای استخدامی پرسنل با رعایت و مد نظر قرار دادن قوانین کار و امور اجتماعی و سایر قوانین را بر عهده دارد و از طرفی وظایف دیگری در ارتباط یا پرسنل همجون آموزش، نحوه استفاده از مرخصی و ت
عیین شرح وظایف،نقل و انتقال پرسنل به سایر بخشهای موسسه و موارد مشابه را بر عهده دارد.
وظیفه دایره ثبت ورود و خروج پرسنل چیست
وظیفه این بخش جمع آوری اطلاعات مربط به زمان انجام کار پرسنل و در واقع حضور و
غیاب هر یک از کارکنان در موییات و واحدها می باشد که به طرق و روش های خاصی این کار صورت می پذیرد.
وظیفه دایره حسابداری حقوق و دستمزد چیست
این دایره وظیفه تهیه و تنظیم لیست حقوق و دستمزد و تعیین مبلغ ناخالص و خالص حقوق و دستمزد قابل پرداخت به هر یک از پرسنل را به عهده دارد در واقع استاد و مدارک حقوق و دستمزد هر یک از پرسنل و کارکنان در این دایره نگهداری می شود توجه دارید که بحث حسابداری هزینه حقوق و دستمزد در این دایره مطرح می شود.
به نمودار زیر که به شکل ساده سیستم حسابداری را نشان می دهد توجه کنید.
با توجه به شکل فوق متوجه می شوید افرادی که برای استخدام وارد موسسه میشوند در بخش کارگزینی موسسه اقدام به انعقاد قرارداد کارنموده و با توافقهایی در ارتباط بانحوه و شرایط کار و زمان و مدت و سایر مواردی که طبق قوانین کار مشخص شده به عنوان یکی از پرسنل آن موسسه شروع به کار مینماید.سپس اطلاعات توافقهای کار شامل زمان و مدت کار،میزان حقوق و دستمزد و نرخ دستمزد و سایر موارد در اختیار واحد حسابداری حقوق و دستمزد قرار میگیرد و از طرف دیگر فرد مذکور پس از کار در موسسه واحد ثبت ورود و خروج اطلاعات مدت زمان کار ایشان را در طی مدت کار ثبت می نماید که به طور معمول پس از یک ماه کارکرد زمان ورود
و خروج در اختیار واحد حسابداری قرار می گیرد. واحد حسابداری پس از محاسبه مدت کارکرد فرد مورد نظر بالحاظ قرارداد کار و شرایط قانون کار حقوق و دستمزد متعلقه پرسنل مذکور را و کسورات قانونی ایشان را تعیین و اقدام به ثبت در حسابها می نماید.
حال که با سیستم حقوق و دستمزد به طور کلی آشنا شدیم بهتر است با هر یک از اجزاء سیستم آشنا شده و مطالب بیشتری در این زمینه بدانیم. اشاره ش
د در واحد کارگزینی توافق های کاری و شرایط کار،مدت کار،حقوق پایه،اضافه کاری،نوبت کاری و سایر موارد مشخص می شود موارد قانونی کار به کارمند یا کارگر تفهیم میشود و قرارداد کار منعقد میگردد.ما سعی میکنیم موارد قانونی لازم را در ادامه توضیح دهیم.
اهمیت سیستم حقوق و دستمزد
هزینه حقوق و دستمزد نشان دهنده سهم نیروی کار در تولید محصولات و ارائه خدمات بوده ویکی از مهمترین هزینه های عملیاتی اکثر مؤسسات است.
هزینه دستمزد به عنوان یکی از عوامل مهم هزینه مستلزم اندازه گیری، کنترل و تجزیه وتحلیل مستمر می باشد. اقزایش تولید که به کاهش بهای تمام شده هر واحد منجر می گردد، توأم با افزایش نرخهای دستمزد و مزایای مربوط، موجب افزایش روند استفاده از تجهیزات ماشینی و پیشرفته به منظور تولید بیشتر با ساعات کار کمتر گردیده است. تغییرات در استفاده از نیروی کار، اغلب تغییرات در روشهای پرداخت پاداش را ایجاب می نماید و این امر خود موجب تغییراتی در نحوه حسابداری هزینه های دستمزد می گردد. طبق آخرین تجزیه و تحلیلها، پرداختهای دستمزد به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بر مبنای درجه مهارت کارگران صورت می گیرد
وظایف حسابداران در مورد هزینه حقوق ودستمزد از ساده ترین و در عین حال بااهمیت ترین آنها است. محاسبه و پرداخت درست وبه موقع حقوق و دستمزد یکی از عوامل مؤثر در ایجاد رابطه مطلوب بین کارکنان (کارگران) و کارفرما می باشد.
مدارک سیستم حقوق ودستمزد که به درستی تهیه و به آسانی قابل فهم باشند نیز یکی دیگر از عوامل با اهمیت در برقراری رابطه مناسب بین مدیریت مؤسسات، کارکنان و مقامات قانونی از قبیل ادارات کار، بیمه و دارایی و;. می باشد.
قوانین کار مربوط به حقوق و دستمزد
مزد : عبارت است از وجوه نقد یا غیر نقد یا مجموع آنها که در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت می شود.
اگر مزد با ساعات انجام کار مرتبط باشد مزد ساعتی و در صورتی که براساس میزان انجام کار یا محصول باشد، کارمزد و چنان چه بر اساس میزان انجام کار یا محصول تولید شده در زمان معین باشد کارمزد ساعتی نامیده می شود.
نکته: حداقل مزد با در نظر گرفتن شرایط تورمی و سایر معیارها در آغاز هر سال توسط شورای عالی کار تعیین و اعلام می شود.
کارفرمایان موظفند در ازای انجام کار در ساعات تعیین شده ی قانونی به هیچ کارگری کمتر از حداقل مزد تعیین شده جدید پرداخت ننمایند. در صورت تخلف، ضامن تأدیه ی ما به تفاوت مزد پرداخت شده و حداقل مزد جدید می باشند حتی اگر در قرارداد کتبی مابین کارگر و کارفرما، مزد تعیین شده کمتر از حداقل مزد قانونی باشد.
حداقل مزد حتماً می بایست به صورت نقدی پرداخت شود.
پرداخت های غیر نقدی به هر صورتی که در قراردادها پیش بینی می گردد به عنوان پرداخت اضافه بر حداقل مزد تلقی می شود.
حقوق پایه (حقوق مبنا)
حقوقی است که با رعایت قانون کار (برای کارگران رسمی) و یا به وسیله عقد قراردادی که مغایر قانون کار نباشد (برای کارگران قراردادی) برای انجام یک ساعت کار و یا تولید یک واحد محصول تعیین و به صورت ساعتی، روزانه، هفتگی و معمولاً ماهانه پر
داخت می شود. یا به عبارت دیگر:
«مزد ثابت عبارت از مجموع مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل در کارگاههایی که طرح طبقه بندی و ارزیابی مشاغل اجرا نگردیده، منظور از مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل، مزایایی است که بر حسب ماهیت شغل یا محیط کار و برای ترمیم مزد در ساعات عادی کار پرداخت می شود مثل مزایای سختی کار، فوق العاده شغل، حق سرپرستی و نظایر آن.»
در کارگاههایی که طرح طبقه بندی و ارزیابی مشاغل به اجرا درآمده، مزد گروه و پایه، مزد مبنا را تشکیل می دهد.
نکته: مزایای رفاهی و انگیزه ای مثل: کمک هزینه مسکن، خواربار، حق اولاد و عائله مندی، پاداش اقزایش تولید و سهم از سود سالانه جزو مزد ثابت و مزد مبنا محسوب نمی شود.
در صورتی که بر اساس قرارداد یا عرف کارگاه، پرداخت مزد به صورت ماهانه باشد این پرداخت باید در آخر ماه صورت گیرد. که در این حالت به آن حقوق می گویند.
نکته: در ماههای 31 روزه، حقوق و مزایا باید بر اساس 31 روز محاسبه و به کارگر پرداخت شود.
مدت کار:
مدت زمانی است که کارگر نیرو یا وقت خود را به منظور انجام کار در اختیار کارفرما قرار می دهد. ساعات کار موظف کارگران نباید از 8 ساعت در شبانه روز تجاوز کند.
البته کارفرما با توافق کارگران یا نمایندگان قانونی آنها می تواند ساعات کار را در بعضی از روزهای هفته کمتر از میزان مقرر و در دیگر روزها بیشتر از این میزان تعیین کند به شرط آن که مجموع ساعات کار در هفته از 44 ساعت بیشتر نشود. ( ساعت کار م
وظف در هفته برای هر دو بخش دولتی و غیر دولتی یکسان است.)
نکته: به طور متوسط میزان ساعت کار موظف کارگر در هر روز ک
33/7= 44 ÷ 6
در مشاغل سخت و زیان آور و زیر زمینی، ساعات کار موظف نباید از 6 ساعت در روز و 36 ساعت در هفته تجاوز نماید.
تعیین کارهای سخت و زیان آور و زیر زمینی به موجب آئین نامه ای خواهد بود که توسط شورای عالی حفاظت فنی و بهداشت کار و شورای عالی کار تهیه و به تصویب وزرای کار و امور اجتماعی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خواهد رسید.
کار مختلط :
کارهایی هستند که بخشی از ساعات انجام آن در روز و قسمتی در شب واقع شود در کارهای مختلط، ساعاتی که در شب واقع می گردد مشمول 35 درصد فوق العاده شب کاری می گردد.
کار نوبتی :
کارنوبتی عبارت است از کاری که در طول ماه گردش دارد نوبت های آن در صبح یا عصر یا شب واقع می شود. کارگرانی که در طول ماه به طور نوبتی کار می کنند و نوبت های کارشان در صبح و عصر واقع شود 10 درصد و چنان چه نوبت کارشان در صبح و عصر و شب قرار گیرد 15 در صد و در صورتی که نوبت ها در صبح و عصر و شب باشد 5/22 درصد علاوه بر دستمزد عادی به عنوان فوق العاده نوبت کاری دریافت خواهند کرد.
نکته: در کارهای نوبتی ممکن است ساعات کار
از 8 ساعت در شبانه روز و یا 44 ساعت در هفته بیشتر شود ولی جمع ساعات کار در چهارهفته متوالی نباید از 176 ساعت بیشتر شود.
اضافه کاری :
انجام کار بیش از ساعات تعیین شده در قانون کار اضافه کاری نام دارد.
نکته: ارجاع کار اضافی به کارگرانی که کار شبانه یا کار سخت و زیان آور و زیر زمینی انجام می دهند ممنوع است.
در سایر مشاغل ارجاع کار اضافی به کارگر با شرایط زیر مجاز است:
الف) موافقت کارگر.
ب) پرداخت 40 درصد اضافه بر مزد هر ساعت کار عادی برای یک ساعت اضافه کار.
ج) ساعات اضافه کار در هر روز از 4 ساعت بیش
تر نشود. (مگر در موارد استثنایی)
عیدی (پاداش آخر سال) کارگران مشمول قانون کار:
کلیه کارفرمایان کارگاه های مشمول قانون کار مکلفند به هر یک از کارگران خود به نسبت یک سال کار معادل 60 روز آخرین مزد، به عنوان عیدی و پاداش بپردازند. مبلغ پرداختی از این بابت به هر یک از کارکنان در پایان هر سال نبایستی از معادل 90 روز حداقل مزد روزانه قانونی همان سال بیشتر شود.
حداقل دستمزد روزانه × 60 = حداقل عیدی و پاداش آخر سال
حداقل دستمزد روزانه × 90 = حداکثر عیدی و پاداش آخر سال
نکته: مبلغ پرداختی به کارکنانی که کمتر از یک سال در کارگاه کار کرده اند باید به مأخذ 60 روز مزد و به نسبت ایام کارکرد در سال محاسبه می گردد. مبلغ پرداختی برای هر ماه نباید از سقف تعیین شده تجاوز نماید.
عیدی (پاداش آخر سال) کارکنان مشمول نظام هماهنگ پرداخت حقوق در پایان هر سال توسط هیأت دولت تعیین و اعلام می شود.
قرارداد کارو شرایط اساسی انعقاد کار چگونه است
قرارداد کار عبارت است از قرارداد کتبی یا شفاه
ی که به موجب آن کارگر در قبال دریافت حق السعی، کاریرا برای مدت موقت یا مدت غیر موقت برای کارفرما انجام می دهد.
در قرارداد کار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید موارد زیر مشخص شود.
الف) نوع کار یا حرفه یا وظیفه ای که کارگر باید به آن اشتغال یابد.
ب) حقوق یا مزد مبنا(پایه)
ج) ساعات کار،تعطیلات و مرخصی ها
د) محل انجام کار
ه) تاریخ انعقاد قرارداد
و) مدت قرارداد چنانچه کار برای مدت معیین باشد.
ز) مواردی دیگر که عرف و عادت شغل یا م
حل ایجاب می نماید.
طرفین میتوانند با توافق یکدیگر مدتی را به نام دوره آزمایشی کار تعیین نمایند که مدت دوره آزمایشی باید در قراردادکار مشخص شود.
منظور از مزایای مستمر و غیر مستمر چیست
به طور یقین میدانید که ممکن است شاغل علاوه بر مزد مبنا یا حقوق اصلی، مبالغی دیگر را (نقدی یا غیر نقدی) به عنوان مزایا دریافت کند. بنابراین دریافت هرگونه وجه نقد یا غیر نقد علاوه بر مزد اصلی(مبنا) مزایای شغلی است. نمونه بارز این مزایا حق مسکن،خواربار،حق جذب و سایر موارد مشابه می باشد.این مزایا می توانند مستمر یا غیر مستمر باشند.مزایای مستمر مزایایی هستند که هر ماهه کارگر دریافت میکند؛ و مزاییایی که دائمی نمی باشند و با توجه به شرایط،کارگر دریافت میکند را مزایای غیرمستمر می نامند،نمونه بارز مزایای غیرمستمر حق مأمریت،پاداش و ; می باشد.
مدت کار
بر اساس ماده 51 قانون کار، ساعت کار عادی مدت زمانی است که کارگر نیرو و یا وقت خود را به منظور انجام کار در اختیار کارفرما قرار می
دهد به غیر از مواردی که در قانون مستثنی شده است با توجه به اینکه ساعت کار کارگران در شبانه روز نباید از 8 ساعت تجاوز کند. طبق تبصره (1) این ماده کارفرما با توافق کارگران،نماینده یا نمایندگان قانونی آنان میتوانند ساعت کار راغ در بعضی از روزهای هفته کمتر از میزان مقرر و در دیگر روزها اضافه بر این میزان تعیین کند ه شرط آنکه مجموع ساعت کار هر هفته از 44 ساعت تجاوز نکند.باید توجه داشت در ماده 52 قانون کار اشاره شده که در کارهای سخت و زیان آور و زیرزمینی ساعت کار نباید از 6 ساعت در روز و 36 ساعت در هفته تجاوز نماید.
اضافه کاری چیست و چه شرایطی دارد
در شرایط عادی ارجاع کار اضافی به ک
ارگر با شرایط ذیل مجاز خواهند بود.
الف)موافقت کارگر
ب)پرداخت 40% اضافه بر مزد هر ساعت کار عادی
ج)ساعت اضافی ارجاعی به کارگران نباید از 4 ساعت در روز تجاوز نماید مگر در موارد استثنایی با توافق طرفین.
حقوق:
در قسمت حقوق برای هر کارمند اضافات و کسورات تعلق می گیرد.
اضافات حقوق یا حقوق متعلقه عبارتند از:
حقوق مبنا، فوق العاده، شغل، بن لباس، شرایط محیط کار فوق العاده محل خدمت، هزینه اولاد، فوق العاده جذب، کار حد اقل دریافتی، محدودیت از مطب، حق مسکن، بیمه 20 درصد، بیمه عمر، صندوق پس انداز، بیمه جانبازی، فوق العاده ویژه.
کسورات، عبارتند از:
مالیات ، بیمه عمر، بیمه حقوق 27 درصد، بازنشستگی جاری سرانه تعهدی، حسن انجام کار، وام صندوق ، آتیه سازان صندوق پس انداز.
اضافه کار:
تا سقفی مبلغ پرداخت می شود و حد
اکثر آن 135 ساعت می باشد که سرپرستان یا مدیران بالا به آنها تعلق می گیرد.
محاسبه نرخ یک ساعت اضافه کار:
+ فوق العاده جذب+ حد اقل دریافتی+ فوق العاده شغل+ حقوق= فرمول اضافه کار
برجستگی + حق مسئولیت
27% × (اولاد+عائله بندی)- کلیه جمع حکم حقوقی= فرمول بیمه
10% × 1900000+( اولاد+ عائله بندی) – کلیه جمه حکم حقوقی= فرمول مالیات
حسابداری حقوق و دستمزد:
در حسابداری حقوق و دستمزد بعلت تراکم و استمرار اطلاعات ، نحوه پردازش اطلاعات و اهمیت سرعت و صحت آن از اتوماسیون استفاده می شود.
اطلاعاتی نظیرنرخ ساعتی و یا روزانه حقوق و دستمزد که ممکن است برای مدت مدیدی تغییر نکند و همچنین برنامه های نظیر نحوه محاسبه کسورات مالیات و حق بیمه صندوق تأمین اجتماعی که در طول سال قوانین آن ثابت می باشد را بهتراست درحافظه کامپیوتر ذخیره نموده .
با استفاده از این اطلاعات می توان محاسباتی مانند حقوق و دستمزد ناخالص، کسورات، تعیین حقوق و دستمزد خالص و بروز در آوردن سابقه هر کارمند و کارگر رابه طور الکترونیکی انجام داد.
اهمیت سیستم:
از آنجایی که هزینه حقوق و دستمزد خارج مربوط به آن در حد بالایی از هزینه های هر مؤسسه را تشکیل می دهد ضروری است در این سیستم پیش بینی های لازم برای حصول اطمینان از پرداخت صحیح حقوق ودستمزد بعمل می آید.
از سویی دیگر حسابداری حقوق و دستمزد باید بنحوی طراحی شود که اطلاعات لازم را بسرعت گرد آوری کسورات لازم را محاسبه و رقم خالص قابل پرداخت به هر یک از کارکنان را محاسبه نموده و تدابیر مناسبی برای جلوگیری از پرداخت بع افراد واهی و سایر انواع سوء استفاده فراهم نماید.
برای رعایت قانون ، کار فرما موظف است الاعات لازم در مورد کارکنان و میزان حقوق و مزایای آنان را به مراجع ذیصلاح ارسال نماید.
در ایران طبق قانون مالیات بر درآمد کار فرما موظف است اسامی کارکنان و مشخصات آنهارا به حوزه های مالیاتی محل ارسال و مالیات متعلق به کارکنان را به حساب مخصوصی واریز نماید.
بعلاوه طبق قوانین تأمین اجتماعی لازم است هر ماه
اسامی کارکنان و میزان حقوق و دستمزد آنها طی لیستی به ادارات تأمین اجتماعی
باید توجه داشت که حسابداری حقوق و دستمزد تنها کارکنان واحد تجاری را در بر گرفته و افرادی که به صورت پیمانکار وحق الزحمه بگیر در واحد تجاری ارائه خدمت می نمایند را شامل نمی شود.
مبالغ پرداختی به این دسته از کارکنان تحت عنوان حق الزحمه یا عناوین دیگر تلقی شده و بخشی از حقوق و دستمزد مؤسسه محسوب نمی گردد.
دانلود مقاله ترجمه کمینه گرایی گرامر عمل word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ترجمه کمینه گرایی گرامر عمل word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله ترجمه کمینه گرایی گرامر عمل word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
کمینه گرایی گرامر عمل
کاترینا پاسترا، و ایانیس آلویمونوس
چکیده
اثبات شده است که زبان و عمل دارای مبنای عصبی مشترک و خصوصاً دستور و نحو مشترکی هستند که بصورت یک سازمان مرتبه ای و ترکیبی است. با اینکه تحلیل ساختار زبان منجر به تشکیل صورت گرایی های گرامری مختلف و مدلهای محاسباتی تشخیصی یا زایشی گشته است، اما ساختار عمل مفاهیم و دلالت های مهمی بر روی یادگیری عمل و ایجاد آن (هم در محاسبات و هم در تحقیقات شناختی انسان) دارد. ما در این مطالعه گرامر زایشی عمل را معرفی میکنیم، که از
عملیات ساختار سازی و اصول برنامه کمینه گرایی چامسکی بعنوان یک مدل مرجع استفاده میکند. در این گرامر، پایانی های عمل بصورت مرتبه ای در توالی های زمانی اعمال با پیچدگی زیاد ترکیب می گردد؛ اعمال محدود به استفاده از ابزار و اشیاء خاصی است و تحت حاکمیت اهداف معینی است. البته ما نشان میدهیم که نقش ابزار و نقش تأثیر اشیاء در یک نهاد از عمل چطور اشتقاق دستور عمل را در این گرامر تحریک میکند و بازگشت، ادغام و حرکت را کنترل میکند که منظور از حرکت، مکانیزم هایی است که نه تنها خود را در زبان انسان، بلکه در عمل انسان نیز نشان میدهند.
کلمات کلیدی: گرامر زایشی عمل، استفاده از ابزار، دستور عمل، تجزیه عمل، توالی زمانی، گرامر کمینه گرایی
1- مقدمه
فهرست اعمال انسان نامتناهی است، و از ساده ترین حرکات عمدی بدن مانند دراز کردن یک پا و رقص های پیچیده، تا اثرات متقابل با ابزار و اشیاء مانند گرفتن یک چاقو (و یا حتی اعمال پیچیده تری مانند آماده کردن سالاد سا تمیز کردن خانه) را شامل می شود. آشکار سازی ساختار عمل در انتظام های بسیاری یک جستجو و تحقیق به شمار می آید که شامل علوم شناختی و هوش مصنوعی است. چطور میتوان اعمال با پیچیدگی های مختلف را ایجاد یا تجزیه کرد؟ این سوال مشابه با یک مسئله قیاسی در تحلیل زبان است: چطور میتوان همه جملات گرامری یک زبان را ایجاد کرد یا آنها را تجزیه کرد؟
جستجو برای اصول ساختاری اعمال بصری و حرکتی حداقل به اوایل دهه 50 و زمان بیان پیشنهادات لاشلی (روانشناس) بر می گردد که دستور نه تنها برای زبان اعمال می گردد بلکه برای شکل های رفتاری دیگر (مانند عمل دارای هدف) نیز اعمال می گردد. از یک دیدگاه دیگر، آندره لروی گورهان (باستان شناس) می گوید که دو ماهیتی منجر به تکنولوژی می گردد و تکنولوژی هم توانایی را نشان میدهد که می تواند عمل و زبان انسان را با هم مرتبط سازد. از آن پس، مدارک آزمایشی هماهنگ در مورد روابط بیت عمل و زبان و ساختار مرتبه ای عمل بدست آمده است. برای مثال مشخص شده است که بچه های دو ساله نه تنها قادر هستند که اعمال سازمان داده شده بصورت مرتبه ای را تجزیه کنند، بلکه می توانند این اعمال را کپی کنند و دوباره انجام دهند. اثبات شده است که ساختار پیچیده عمل بصورت انتزاعی نشان داده می شود. مهمتر اینکه، مدارک زیست شناسی عصب در مورد طبیعت مدارهای عصبی در حوزه های تولید زبان در مغز انسان، پیشنهاداتی را مربوط به خصوصیات گرامر یک عمل (مانند نقش بخش ها/محرک های بدن، نوع ابزار و اشیاء ، و نقش هدف در نمایش عمل انسان) نشان میدهد.
البته تعیین یک گرامر عمل که هزاران عمل را ایجاد میکند هنوز دشوار است. فقط تلاش های اندکی برای توسعه گرامر عمل در تحقیقات محاسباتی انجام شده است و آنها راهکارهای شناختی هستند نه راهکارهای زایشی. نیاز به ایجاد یک گرامر زایشی از عمل وجود دارد که هم بیانگری و هم سادگی داشته باشد و دارای اساس زیستی باشد. بیانگری امکان استفاده از گرامر در کاربردهای فکر مصنوعی را ممکن می سازد و سادگی هم یک عامل کلیدی برای ایجاد و یادگیری عمل است.
ما در این مطالعه، از یک چارچوب تحلیلی رسمی زبان بعنوان یک مدل مرجع برای نمایش گرامر زایشی عمل استفاده میکنیم. ما خصوصاً از چارچوب گرامر زایشی برای مرتبط سازی زبان انسان با عمل انسان استفاده میکنیم. اگرچه گرامرهای مختلفی برای توصیف ساختار زبان وجود دارد، ما راهکار چامسکی و آخرین تکامل آن در برنامه کمینه گرایی را انتخاب میکنیم، چون اوج تلاش برای توصیف و توضیح دستور زبان بر حسب اصول کلی تر و عملیاتی است که رابطه منسجمی ب
ا خصوصیات فردی سیستم زبان انسان دارند، اما در عوض ممکن است همتاهایی در سیستم های زیستی دیگر داشته باشند. این دیدگاه به ما اجازه میدهد تا دنبال عوامل کلی باشیم (نه فقط در ساختارهای زبان های مختلف انسان، بلکه در بین زبان های طبیعی برای فضاهای حسی-حرکتی غیر نمادین مانند یک عمل انسانی).
ما خصوصیات و مؤلفه های این گرامر عمل را معرفی میکنیم که جنبه های بسیاری از آن با یافته های زیست عصب شناسی مرتبط است. ما می گوییم که ایده استفاده از ابزار، اشتقاق دستور عمل را تحریک میکند. و ما توضیح میدهیم که این چطور زمانی رخ میدهد که از گرامر عمل پیشنهاد شده استفاده میکنیم.
2- تحقیق در مورد ساختار عمل
ساختار عمل بصری و حرکتی توسط تعدادی از نظام ها از جمله علم عصب شناسی، روانشناسی، رباتیک و کامپیوتر بررسی شده است. در این بخش ما معرفی دقیقی از تحقیقات زیست عصب شناسی و محاسباتی مربوط به وجود و اجرای یک گرامر عمل خواهیم داشت.
(a) راهکارهای زیست عصب شناسی در مورد گرامر عمل
سالهای اخیر شاهد مدارک تجربی رو به رشدی بوده است که نشان میدهند که ناحیه بروکا (ناحیه مغز اسنسان که با تولید زبان مرتبط است) در نشان دادن ساختارهای مرتبه ای پیچیده صرفنظر از بعد نقش دارد (مانند ساختارهای موجود در مشاهده و اجرای عمل). بعبارت دیگر، ناحیه بروکا بعنوان مرکز عصبی یک گرامر عمل مشخص شده است، که ناحیه ای است که اهداف در آنجا شکل می گیرند و زنجیره های مرتبه ای حرکت برنامه ریزی می شوند. یافته ها یم ساختار شبه-نحوی مشترک را بین زبان و عمل نشان میدهند که منجر به حدس هایی شده است که این توان از عملکردهای حرکتی و پیش-حرکتی همراه با درک و اجرای عمل می آید (مانند عملکردهایی که نورون های بازتابنده را توصیف میکنند).
اثبات شده است که در سطح رفتار، دستور عمل شامل عناصر ساده تری است که بصورت سریالی یا موازی با همدیگر مرتبط هستند. محققان بر روی تحلیل اعمال مختلف زیادی مانند رسیدن و گرفتن، قدم زدن و ایجاد تعادل، حالت و حرکت کردن، متمرکز شده اند. به نظر می رسد که حرکات رسیدن بر حسب مسیر و حدود کدگذاری شده باشند، و از حرکات فرعی جداگانه تشکیل شده باشند که همه آنها بصورت سریالی با هم مرتبط هستند و از لحاظ زمانی بر روی منطبق شده اند. گرفتن و دستکاری اشیاء توسط انسان ها و میمون ها بطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است و بصورت اعمال فرعی توصیف شده اند که بصورت اعمال پیچیده و هماهنگی انجام می شوند. از طرف دیگر، دستور موازی مستلزم فعالسازی همزمان چندین ماهیچه است که گشتاور پیچشی یا نیرویی را در یک مسیر مشخص ایجاد میکنند. داده های ثبت شده توسط برق نگار ماهیچه ای از ماهیچه های پاهای عقب قورباغه تحلیل شده اند و این مسئله تست شده است که آیا رفتار عصبی آنها همکاری را در بین گروه هایی از فعالیت های ماهیچه برای یک سری کلی از رفتارهای طبیعی نشان میدهد. تلاش های مشابهی برای یافتن همکاری بین ماهیچه در هنگام حرکت و حالت ایستادن انسان انجام شده است.
در راهکارهای دیگری، عوامل اولیه حرکت اصولاً با مقدار طرح های حرکتی یا مدول های کنترل برابر است که ممکن است مختص به یک کار باشند؛ بعنوان مثال، در راهکار ایده ها/طرح های حرکتی، برنامه های کنترل همکاری فعالسازی همزمان طرح های ادراکی و حرکتی پارامترهای حرکتی مختلف برای تعیین روابط متقابل بین دست و محیط را تنظیم میکنند. در این راهکار، طرح های ادراکی اشیائی را نشان میدهند که در یک عمل شامل هستند، درحالیکه طرح های حرکتی برنامه های واقعی حرکتی که باید اجرا شود را نشان میدهند.
ترکیب طرح ها یا عوامل اولیه حرکت (چه بصورت موازی و چه بصورت سریالی) در اعمال پیچیده بررسی شده است اما هنوز منجر به گرامری نگشته است که به ما اجازه دهد تا هزاران عمل را ایجاد کنیم و این مدارک زیستی وابسته را با هم ترکیب کنیم.
(b) گرامرهای محاسباتی عمل
در سطح محاسباتی، مطالعات زیادی در این مورد (یعنی در مورد گرامر حرکتی محاسباتی برای عمل) وجود ندارد. سیستمی که نزدیک رابطه را با گرامر برای عمل دارد در مقاله جوهلا بیش از 15 سال پیش برای حرکت چشم بیان شد. با تبدیل داده های حرکت چشم به رشته ای نمادها، آنها اتوماسیون متناهی برای معرفی داده ها را ایجاد کردند. البته بعضی از محققان به این ایده رسیده اند که عوامل اولیه حرکتی عمل در واقع اولین گام بسوی گرامر هستند. از تعدادی از داده انتقال برای مشتق گیری تعداد محدودی از عوامل اولیه حرکتی استفاده شده است که سپس از طریق یک سری قوانین تعریف شده برای تشکیل اعمال پیچده تر با هم ترکیب می شوند. عوامل اولیه در این موارد ممکن است جنبشی، دینامیک و یا جنبشی-دینامیک باشند و با استفاده از تکنولوژی های آماری مانند تحلیل مؤلفه اصولی یا مدلهای مارکو مخفی (HMM) و روشهای دیگر استخراج می شوند.
در یک راهکار شناختی برای تحلیی عمل، تجزیه توالی اعمال به عوامل اولیه شکل های مختلفی به خود گرفته است. حرکات انگشت و نیروها به همکاری های مبنایی تجزیه شده اند. حالت های دست نیز از عوامل اولیه یا توالی های پیچیده تری تشکیل شده است که می توان آنرا به یک سری از واحدهای ابتدایی تر از فعالیت تجزیه کرد. در مقاله فاد و همکارانش، عوامل اولیه توسط ابزار k استخراج شدند که نمایش بردارهای دارای بعد بالا را به فضاهای فرعی دسته بندی می کند، درحالیکه در مطالعه کاهول و همکارانش، از کمینه محلی در کل بدن برای شناسایی محدودیت های بخش استفاده شد. در مطالعه ناکازاوا و همکارانش، شباهت های بخش های حرکتی مطابق با یک فاصله برنامه نویسی دینامیک اندازه گیری شدند و با الگوریتم نزدیک ترین همسایه دسته بندی شد. در مطالعه وانگ و همکارانش، حالت ها با کمینه محلی سرعت و بیشینه محلی تغییر در مسیر تقسیم بندی شدند. این قسمت ها بصورت مرتبه ای با استفاده از HMM برای محاسبه سنجش به طبقاتی دسته بندی شدند. تکنیک های استنباط گرامر برای داده ها و تصاویر حرکتی اعمال شدند تا زبان فعالیت انسان را ایجاد کنند، و بنابراین چند راهکار قبلی را تنظیم کردند.
ایجاد یک گرامر زایشی برای عمل دارای اهمیت اصلی برای کاربردهای رباتیک و کامپیوتر است. مسلماً این گرامر نه تنها در راهکارهای محاسباتی خیلی پیشرفته برای تحلیل عمل حذف شده است، بلکه در سطح یک تحلیل رسمی نیز دشوار است. این همان همکاری مطالعه ما است: توسعه یک گرامر زایشی از عمل و خصوصاً گرامری با کاربرد محاسباتی و با مبناهای زیستی.
3- عمل چطور ساختاربندی می گردد؟
برای پاسخ دادن به این سوال، ما از یک چارچوب تحلیل رسمی استفاده میکنیم که برای زبان ایجاد شده است. این آخرین تشکیل سنت چامسکی در مورد گرامرهای زایشی با نام MP است. MP و الگوی گرامر زایشی بطور کلی جزئیات و پیچیدگی های زیادی برای بررسی تعدادی از پدیده ها در زبان دارند. راه های زیادی برای بیان تئوری و نمایش اطلاعات در درخت های تجزیه وجود دارد، که دیدگاه های تئوری قبل از ایجاد MP بررسی می گردد. ما در این مطالعه نمی خواهیم که وارد جزئیات نمایش و تئوری شویم ، یا فقط از یک راهکار خاص استفاده کنیم. هدف ما اینست که یک چارچوب مبنا را معرفی کنیم، بطوریکه مشخص شود که ما چطور از آن بعنوان یک مدل مرجع برای ایجاد یک گرامر عمل استفاده میکنیم. بنابراین ما در این بخش ابتدا این تحلیل رسمی را معرفی میکنیم و سپس استفاده و اصول عملیات نحوی توصیف شده در چارچوب برای ایجاد یک گرامر زایشی از عمل را معرفی میکنیم.
(a) روش چامسکی برای گرامرهای زایشی
گرامرهای زایشی بطور گسترده برای تحلیل ساختار زبان انسان مورد استفاده قرار گرفته اند. گرامر زایشی از یک سری عناصر و یک سری قوانین تولید (بازنویسی) تشکیل شده است که بصورت صحیح پیش بینی می کنند که کدام ترکیبات عناصر، جملات گرامری را تشکیل میدهند. نوع خاصی از گرامرهای زایشی، گرامرهای ساختار عبارتی یا گرامرهای دارای محتوای آزاد هستند، که دارای قوانین بازگشتی هستند. این گرامرها یک سری پایانی ها، یک سری غیر پایانی ها، و یک سری قوانین زایشی به شکل را تشکیل میدهند که X نماد غیرپایانی منفرد و y رشته صفر پایانی و/یا غیرپایانی (یا بیشتر) است. محتوای X در داخل یک ساختار بر روی استفاده از قوانین مطابق تأثیر نمی گذارد. در اعمال گرامر برای تحلیل یک ساختار معین، یک درخت تجزیه ایجاد می گردد، که در آن، نمادهای غیرپایانی بصورت گره هستند، و نمادهای پایانی برگ ها هستند و هر گره به سطح بعدی از درخت گسترش پیدا میکند.
این نوع گرامر اگر چه بیانگر و معنی دار است اما نمی تواند مسئول پدیده های زبانی مانند توافق و مرجع باشد. مواردی از عناصر ناپیوسته یا وابستگی های دارای مسافت بلند بین اجزای تشکیل دهنده یک جمله وجود دارد. روش چامسکی برای گرامر زایشی از طریق استفاده از تعداد فرآیند ها بر روی خروجی گرامرهای دارای محتوای آزاد به این پدیده ها می پردازد. جدیدترین تکامل روش گرامر چامسکی MP است، که چارچوبی است که گرامر انتقال به یک مکانیزم محاسباتی قدرتمند و ساده را کاهش میدهد که با اصول اقتصاد/کمینه گرایی در اشتقاق و نمایش ساختارهای دستوری اشباع می گردد؛ این کمینه گرایی بیان می کند که: (1) فرآیند های اشتقاق کمینه برای تولید ساختار دستوری بکار می رود و (2) نمایش های کمینه ساختارهای دستوری تولید می گردند.
زبانی که یک گرامر زایشی دارد از موارد زیر تشکیل شده است:
– یک سری متناهی از پایانی های T، یعنی گره برگ ها در یک درخت تجزیه، و یا نمایش های کمینه، و واحدهای لغوی واقعی در جمله؛ در MP ، اینها از طریق تعدادی از ویژگی های مورفو-سینتاکسی F توصیف می گردند (مانند جزء سخن، حالت، نوع مسند، و غیره).
– یک سری متناهی از غیرپایانی های NT، یعنی انواع عبارت، طبقات دستوری از پایانی هایی مانند عبارات اسمی، عبارات فعلی و غیره. بطوریکه و
– یک سری متناهی از قوانین تولید R، یعنی قوانین بازنویسی که بصورت بازگشتی برای پایانی ها و غیرپایانی ها اعمال می گردند و تعداد نامتناهی از ساختارهای گرامری ایجاد می کنند.
قوانین گرامر زایشی در جدول 1 بدین صورت عمل میکنند: X نمایش کمینه یک واحد زبانی است، که هیچکدام از ویژگی های آن بررسی نشده است. یک نمایش سطح متوسط است که در آن، بعضی از ویژگی های واحد بررسی شده اند، و نمایش بیشینه واحد است که در آن، همه ویژگی های واحد بررسی شده اند. Y یک تصریح کننده است وقتی که قبل از X بیاید، یعنی اینکه یک پایانی یا غیرپایانی است که معنای X را تغییر می دهد، یا بعبارت دیگر یک پایانی یا غیرپایانی است که معنای X را تکمیل میکند. پارانتزها به معنای وجود آن اختیاری است. جدول 1 نشان میدهد که این گرامرها را می توان برای اشتقاق ساختارهای پیچیده زبان مورد استفاده قرار داد، که دارای جملاتی در داخل جملات دیگر هستند، که می توان آنرا تا سطح عبارت های اسمی و فعلی تحلیل کرد که یک جمله را تشکیل میدهند.
جدول 1 قوانین گرامر زایشی
ساختار عبارات اسمی و فعلی بر حسب نمایش های بیشینه تحلیل می گردد.
در چارچوب های MP، اشتقاق یک ساختار دستوری بصورت پایین-بالا آغاز می شود و برای ویژگی ها موجود در مقادیر غیرقابل نسبت، جستجویی را برای واحد دیگری آغاز میکند که ویژگی ها-مقادیر آن را میتوان با متغیرها ترکیب کرد. این ادغام ساختارهای باینری را ایجاد میکند و بصورت بازگشتی اعمال می گردد تا اینکه همه ویژگی های آن تفسیر می گردند. برای مثال، در درخواست ساده ای مانند گرفتن چاقو، فعل گرفتن دارای یک ویژگی شیء-مکمل یا پایانی نوع طبقه بندی، مورد مفعولی و نوع معنایی شیء قابل گرفتناست؛ در ادغام جستجویی برای یک گزینه لغوی با این ویژگی ها آغاز می گردد (یعنی [+اسمی، +مفعولی، +قابل گرفتن] برای پر کردن متغیر شیء-مکمل ). ضمیر اشاره the جستجوی دیگری را برای مطابقت با ویژگی های خود آغاز میکند، که منجر به ایجاد عبارت اسمی چاقو می گردد. این عبارت اسمی می تواند جستجوی گرفتن را برای عنصر یا ساختار انجام دهد که متغیرهای ویژگی آنرا تفسیر میکند؛ بنابراین ادغام دیگری صورت می گیرد. هر سری ادغام شده دارای یک اسم است که خصوصیات عبارت ها را تعیین میکند. این خصوصیات امکان نمایش های معین را ایجاد میکنند و موارد دیگر را حذف می کنند.
یک شکل از ادغام عامل Move است که ادغام یک عنصر مورفو-سینتاکسی با خود آن است. برای اینکه ادغام داخلی رخ دهد، یک رابطه بررسی-هدف باید بین حداقل یک ویژگی از عنصر دیگر وجود داشته باشد. برای مثال، در جمله یک ادغام داخلی بین عنصر انتقال داده شده و اثر همراه آن وجود دارد.
(b) یک گرامر کمینه گرایی از عمل
در استفاده از یک گرامر زایشی برای تحلیل ساختار عمل انسان، باید سری پایانی ها، ویژگی ها، غیرپایانی ها و قوانین تولید در دامنه حسی-حرکتی تعریف گردد. بنابراین کدامیک از اینها پایانی و غیرپایانی، و کدامیک از اینها ویژگی های مورفو-سینتاکسی هستند و آنها چطور ایجاد اعمال پیچیده تر را چطور با هم ادغام میکنند؟
در ادامه ما یک گرامر کمینه گرایی از عمل را معرفی میکنیم که از عوامل اولیه عمل، عبارات عمل و سه ویژگی عمل تشکیل شده است که ادغام را ایجاد میکنند.
ما در تحلیل خود یک عمل انسان را بصورت یک همبستگی سریال یا موازی از حرکات قابل مشاهده انجام شده توسط یک یا چند عامل با یک هدف معین در نظر می گیریم. ما سه ویژگی اصلی مورفو-سینتاکسی را شناسایی میکنیم که اعمال انسان را توصیف میکنند و ویژگی هایی که ما برای تعریف پایانی ها و غیرپایانی های عمل استفاده میکنیم. این ویژگی های مورفو-سینتاکسی در واقع پارامترهایی هستند که بر روی اجرای اعمال تأثیر می گذارند و انواع عمل را از هم تشخیص میدهند؛ آنها از ویژگی های انجام حرکت فراتر می روند که آنها را تغییر میدهند. ما این پارامترها را توسط مثالی از درخت تجزیه بررسی میکنیم که در شکل نشان داده شده است.
(i) مکمل ابزار
این عامل تأثیرگذار بر روی یک حرکت است، و قسمتی از بدن، ترکیبی از قسمت های بدن، و یا توسعه یک قسمت بدن با یک شیء قابل گرفتن بعنوان یک ابزار است.
اعمال همیشه از طریق استفاده از عامل تأثیرگذار یا گسترش آن انجام می شوند. ابزار مورد استفاده بعنوان بخشی از بدن یا یک اثر تصنعی ، اجرای عمل را بر حسب پیکربندی عامل تأثیرگذار، نیروی اعمال شده و غیره تغییر می دهد. برای مثال، گرفتن چیزی با دست با گرفتن آن با انبر و ابزار دیگر، تفاوت دارد. آنچه را که ما در اینجا بیان میکنیم ادغام در یک فضای حرکتی است که در آن، هر عملی ضرورتاً/ذاتاً نیازمند یک مکمل ابزاری است. بعنوان مثال، شاخه های باینری عمل-ابزار درخت را در شکل 1 نگاه کنید.
هر شیء که قابل گرفتن باشد را می توان بعنوان یک ابزار در درک یک عمل مورد استفاده قرار داد. در بعضی از موارد، استفاده خاص از یک شیء متداول است؛ در موارد دیگر ممکن است متداول نباشد، اما در عین حال امکان پذیر باشد. ما این ویژگی ضروری در هر عمل انسانی را بررسی میکنیم، که بصورت دستوری است، و یا بعبارت دیگر بطور واضح در درک یا اجرای یک عمل بعنوان یک جزء تشکیل دهنده مستقل حاضر است.
ما باید خاطر نشان کنیم که بر اساس ایده یک مکمل ابزاری، ما نتیجه گیری میکنیم که هم قسمت های بدن و هم وسایل/اشیاء ضرورتاً نشان میدهند که قسمت های تأثیرگذار بدن ما بصورت ابزار هستند، به همان شیوه ای که اشیاء/وسایل دیگر ممکن است بعنوان ابزار برای انجام یک کار مورد استفاده قرار گیرند. این مسئله توسط آزمایشات عصب شناسی زیستی اثبات می گردد که نشان میدهد که ابزار در واقع بعنوان توسعه هایی از قسمت های بدن قابل مشاهده هستند؛ بنابراین یک رابطه پیچیده بین قسمت های بدن و اشیاء دیگر از طریق ویژگی “نقش ابزار” برای آنها وجود دارد. یافته های آزمایشات اخیر نشان داده اند که در پردازش اطلاعات بصری، انسان ها اشیاء قابل گرفتن را سریع تر از اشیاء غیر قابل گرفتن تشخیص میدهند، و از بین اشیاء قابل گرفتن هم اشیاء متداول سریع تر از اشیاء غیرمعمول تشخیص داده می شوند. مهمتر اینکه، مشخص شد که این تشخیص با وساطت فعالسازی نواحی متحرک انجام می شود. این مدارک نشان میدهد که ابزار بودن یک شیء ممکن است یک پارامتر مهم برای تشخیص در یک گرامر عمل باشد.
(ii) مکمل شیء
این می تواند هر شیء باشد که تحت تأثیر یک عمل استفاده از ابزار قرار می گیرد. این ویژگی دستوری دیگری از عمل است؛ این روابط متقابل شیء است که اثرات یک عمل متوجه آن می گردد. این میتواند هر شیء باشد. این ویژگی در واقع نیازمند یک عملیات ادغام دیگر بین ساختار عمل-ابزار و شیء متاثر است. این منجر به ساختارهای باینری مانند ساختارهای نشان داده شده در شکل 1 بین شاخه های درخت مرتبط با هم از طریق رابطه عمل-شیء می گردد. شیء که تحت تأثیر یک عمل قرار می گیرد، خود عمل را تشخیص میدهد؛ برای مثال، با متفاوت است، نه فقط به این خاطر که هدف آن ممکن است متفاوت باشد بلکه بخاطر خصوصیات شیء گرفته شده. مدرک زیستی از شباهت نوع عمل با نوع شیء نشان میدهد که مکمل های شیء در واقع پارامترهای تشخیصی برای اعمال هستند.
(iii) هدف (g)
این هدف نهایی یک توالی عمل با طول یا پیچیدگی های مختلف است. ویژگی مهم دیگر اعمال که اجرای آنها را تغییر میدهد، هدف آنهاست. این یک ویژگی ساختارشناسی است، بعبارت دیگر این یک مؤلفه دستوری مستقل متشکل از عبارت عمل نیست بلکه در عوض یک ویژگی صرفی است که پارامتری است که اجرای مؤلفه های یک عمل را بر حسب پیکربندی عامل متاثر و روابط متقابل فضایی با مکمل های ابزار و شیء است، تغییر میدهد. اجرای یک حرکت مطابق با توالی عمل تغییر داده می شود که در آن ادغام می گردد. یک قیاس برای پدیده تشابه در جملاتی که در اینجا بیان شده اند: تشابه شخص و تعداد کلمات، برای مثال تغییر کلمات خود یک جمله؛ برای یک جمله گرامری، همه کلمات باید دارای تشابه باشند. همچنین، در عمل همه اعمال فرعی باید بر حسب هدف نهایی با هم مشابه باشند. فکر کردن در مورد هر کلمه یا عبارتی که از شاخص های توافق تشکیل شده است یک اثر تصنعی مانند فکر کردن در مورد یک عمل عمدی است. این مربوط به آن چیزی است که لوریا آنرا “ملودی جنبشی” می نامد (یا بعبارت دیگر، سیالیت اعمال حرکتی که یکی پس از دیگر انجام می شوند).
با برگشتن به مثال شکل 1، در درخت تجزیه عمل، ویژگی هدف با صفر-مؤلفه مرتبط است و بر روی کل توالی عمل و عمل های فرعی آن حاکم است. در ایجاد درخت عمل پایین-بالا ویژگی هدف اعمال فرعی بصورت ناشمخص باقی میماند؛ این فقط زمانی است که همه ویژگی های دیگر بررسی گردند و هیچ عمل دیگری را نتوانیم در یک ساختار پیچیده متداول ادغام کنیم که ویژگی هدف را نیز می توان بررسی کرد (یا بعبارت دیگر به گره درخت عمل برسیم)؛ هدف عمل نهایی است.
این نقش ویژگی هدف در گرامر ما توسط یافته های آزمایشی پشتیبانی می گردد که نشان میدهند که نورون های مشخصی فقط در حین عمل متوجه هدف ارسال شوند، و بسیاری از آنها دارای خصوصیات طبقه بندی، تعمیم سازی و خاص بودن هستند. در مطالعه فوگاسی و همکارانش، در مغز میمون ها نشان داده شد که نورون های معینی فراتر از تفاوت های نوع شیء می روند وقتی که حرکات یکسانی دارای یک هدف مشترک هستند، و اینکه هدف یک توالی عمل قبلاً در اولین عمل فرعی آن نشان داده می شود. مشخص شد که گزینه دوم همان مورد موجود در مغز انسان است؛ در مطالعه کاتانئو و همکارانش، فعالسازی توالی های حرکتی در بچه ها نشان داده شد. در این آزمایشات ، فعالیت افزایش یافته ماهیچه های حاضر در باز کردن دهان یافته شد قبل از اینکه عمل گرفتن در توالی عمل “گرفتن برای خوردن” رخ دهد. این فعالسازی نشان میدهد که هدف نهایی توالی عمل از روی اولین مراحل توالی پیش بینی شد.
بعبارت دیگر، این یافته ها به جنبه های مهم نقش ایفا شده توسط هدف نهایی یک ساختار عمل اشاره میکنند:
– درک نوع حرکت یکسان با ابزار یکسان و مکمل های شیء زمانی تغییر می یابد که هدف عمل تغییر کند، برای مثال با متفاوت است.
– درک نوع حرکت یکسان با ابزار متفاوت و/یا شیء متاثیر تغییر میکند، حتی اگر هدف عمل ثابت بماند، برای مثال با متفاوت است؛ و
– هدف نهایی یک توالی عمل از اعمال فرعی توالی پیش بینی می گردد؛ برای مثال مؤلفه های فرعی فعالیت گرفتن مانند “دراز کردن دست بسوی مداد” نیازمند پیکربندی از متاثر است که به هدف نهایی بستگی دارد. در واقع نورن های گرفتن مطابق، قبل از تماس دست با شیء ارسال می گردند، درحالیکه آماده کردن حالت انگشتان نیز در حین انتقال دست رخ میدهد.
ما باید بگوییم که این ویژگی هدف که بر همه اجزای تشکیل دهنده حاکم است هدف کلی ساختار عمل است. میتوان گفت که هر عمل فرعی از ساختار عمل ممکن است دارای هدف محلی/فوری خود باشد؛ برای مثال در شکل 1 دراز کردن دست بسوی یک شیء دارای هدف فوری گرفتن آن در دست است. هدف فوری بعدی آن انجام این عمل است. در هوش مصنوعی، تکنیک های برنامه ریزی سنتی برای تحلیل/اجرای یک کار، آن کار را به هدف های فرعی تقسیم بندی میکند. البته مدرک عصب شناسی زیستی که قبلاً ذکر شد به این حقیقت اشاره دارد که هدف نهایی عمل پیچیده مشخص است حتی اگر در مراحل اولیه خود باشد؛ و بر روی اجرای حرکتی اعمال فرعی تأثیر می گذارد و در فعالسازی اولیه ماهیچه ها مشخص است که آنها به مؤلفه های نهایی توالی عمل وابسته هستند.
شکل 1 قسمتی از یک درخت عمل برای “گرفتن چاقو با دست برای بریدن”
همانطور که در بخش بعدی نشان داده می شود، گرامر کمینه گرایی ما از عمل استفاده ای از اهداف فرعی نمی کند؛ بلکه در عوض، هدف نهایی یک ساختار عمل اینست که برای گرفتن مشتق از نمایش بیشینه یک عمل مورد نیاز است.
ویژگی های مورفو-سینتاکسی دیگر عمل معرف هایی هستند که بر موقعیت/معنی یک عمل دلالت دارند که رخ میدهد، یا شیء که بعنوان موقعیت یک عمل استفاده می شود؛ اینها ذاتاً بر روی اجرای خود عمل تأثیر نمی گذارند، و آنها آماده سازی عمل را تعیین میکنند. بنابراین حضور آنها اختیاری است.
مکمل های ابزار و شیء و همچنین معرف ها بصورت نهاد هستند؛ این نهادها دارای گرامر ادراکی خود و غیرپایانی هایی هستند که می توان آنها را بر حسب گرامر عمل تعریف کرد. البته کار بر روی یک گرامر ادراکی فراتر از حیطه این مقاله است؛ البته بعضی از تعاریف کلی آن بیان می گردد:
پایانی های نهاد
اینها ساده ترین نهادهایی هستند که می توان آنها را بعنوان نهادهای قابل ادراک تعریف کرد که حداقل در یک برنامه حرکتی مشارکت می کنند و شامل خود نهادهای دیگر نیستند. آنها از طریق ویژگی های قابل مشاهده خود و نقشی که در برنامه های حرکتی ایفا میکنند از همدیگر تشخیص داده می شوند. قسمت های بدن و انواع طبیعی پیش بینی میشود که یک سری از چنین نهادهایی را تشکیل دهند.
غیرپایانی های نهاد
اینها نهادهای قابل مشاهده ای هستند که از پایانی های نهاد در پیکربندی های فضایی خاصی تشکیل شده اند. آنها بعنوان مکمل یا معرف هایی در بیش از یک برنامه حرکتی مشارکت دارد. صحنه هایی در این سری شامل می گردد، و آنها در برنامه های حرکتی بعنوان معرف های اعمال مشارکت می کنند.
ما با معرفی ویژگی های مبنای عمل می توانیم اکنون به تعریف فهرست واژگان گرامر عمل بپردازیم:
پایانی های گرامر عمل
اینها ساده ترین اعمال هستند (یعنی حرکات قابل مشاهده انجام شده توسط یک عامل برای انجام یک هدف) که دارای مکمل-ابزار قسمت های بدن هستند و هیچ مکمل شیء ندارند. آنها هیچ جزئ تشکیل دهنده عملی ندارند و ممکن است بصورت دایره ای/تکراری باشند. این سری همه حرکات ممکن بدن انسان است (مانند دست، سرعت، دراز کردن دست، بالا بردن دست، کشیدن پا، باز/بسته کردن دست). پایانی های عمل از طریق ویژگی های حرکتی قابل مشاهده خود مانند سرعت، نیرو و جهت، از هم تشخیص داده می شوند. برای مثال، گره های حرکت برگ از درخت تجزیه عمل در شکل، از “دراز کردن” پایانی (دست) و “بستن” پایانی (دست) تشکیل شده است.
غیرپایانی های گرامر عمل
اینها تجزیه های قابل مشاهده عمل هستند که از پایانی های عمل در یک پیکربندی زمانی معین تشکیل شده اند؛ آنها ممکن است مکمل های ابزار و مکمل های شیء داشته باشند. آنها نیازمند روابط متقابل با اشیاء دورتر از بدن فرد یا عوامل دیگر هستند (برای انجام یک هدف/کار خاص مانند گرفتن_چاقو، بریدن_گوجه، و غیره). جستجوی مقدار مکمل تجزیه یک عمل با استفاده از مقادیر یک مکمل تجزیه عمل بعدی، فرآیند ادغام را تسهیل می سازد. گزینه آخر بدین معناست که ما رخدادها را بعنوان اعمال در روابط زمانی تعریف میکنیم که دارای ویژگی ها مشترک هستند.
(c) قوانین گرامر عمل
با تعریف کردن عناصر تشکیل دهنده گرامر عمل، ما اکنون می توانیم قوانین تولید را معرفی کنیم. اینها در جدول 2 معرفی شده اند.
در جدول 2، قوانین تولید گرامر عمل این حقیقت را بیان میکنند که صرفنظر از اینکه یک عمل تا چه حد ساده یا پیچیده است، در هر صورت دارای معرف هدف اجباری و یک مکمل ابزار اجباری است. حضور مکمل های شیء متاثر اختیاری است و بنابراین حضور معرف های موقعیت نیز اختیاری خواهد بود. می توان مشاهده کرد که در این گرامر، هیچ ارجاع واضخی به عاملی وجود ندارد که عمل را انجام میدهد. این بخاطر مکمل های ابزار قسمت های بدن پایانی های عمل اینطور است؛ یک عمل ذاتاً توسط یک عامل انجام می شود و چون پایانی های گرامر ضرورتاً یک مکمل قسمت های بدن را ترکیب میکند، نیازی نیست که اطلاعات عامل بصورت واضح بعنوان یک مکل جداگانه و غیرابزاری حاضر باشد.
با بازگشت به درخت عمل در شکل 1، درخت را می توان از طریق کاربرد بازگشتی قوانین گرامر بصورت پایین-بالا مشتق گیری کرد. معمولاً تجزیه ها گرامری را برای تحلیل یک ساختار معین اعمال می کنند؛ وقتی که بیش از یک جمله باید تجزیه گردد، تقسیم بندی اتوماتیک متن به جملات نیز پیشاپیش انجام می شود. در زبان/فضای نمادین، تقسیم بندی اتوماتیک یک متن به جملات و علائم یک فرآیند آسان و مستقیم است، درحالیکه در فضای حسی-حرکتی، اینطور نیست. تقسیم بندی یک جریان مداوم بصری و/یا عمل حرکتی به جملات کار خیلی دشواری است. تقسیم بندی این جملات به علائم نیازمند تعدادی از تکنولوژی های پردازش حسی-حرکتی است که باید انجام شوند (مانند تقسیم بندی تصویر، شناسایی شیء و تشخیص عمل)؛ این تکنولوژی ها با چالش های مختلفی روبرو می شوند و خروجی آنها را نمی توان بصورت بدیهی تصور کرد وقتی که یک عمل تجزیه را انجام میدهند. برعکس، تجزیه کننده ای که گرامر کمینه گرایی عمل را اعمال میکند در واقع می تواند از گرامر برای راهنمایی تقسیم بندی عمل بصری و حرکتی استفاده کند:
– برای تقسیم بندی به علائم: تجزیه کننده میتواند یک استراتژی راهنمای توجه را برای انتخاب این اشیاء فراهم سازد، از این لحاظ که بعنوان ابزار یا اشیاء متاثر به اعمال وابسته هستند، درحالیکه
– برای تقسیم بندی به جملات: تجزیه کننده میتواند از عملگرهای گرامر عمل کمینه گرایی استفاده کند تا تصمیم بگیرد که چه زمانی این ادغام متوقف ود و یک ساختار عمل جدید آغاز گردد.
جدول 2 قوانین تولید گرامر عمل زایشی.
در ادامه ما طرح این تجزیه کننده دینامیک را نشان میدهیم که قوانین گرامر کمینه گرایی عمل پایین-بالا را همراه با معیارهای تقسیم بندی اعمال میکند تا درخت های تجزیه ورودی حسی-حرکتی تقسیم بندی شده را ایجاد کند.
مرحله 1:
– اولین عمل را پیدا کنید بطوریکه زمان آغاز آن در/پس از زمان آغاز ورودی بصری/حرکتی باشد و دارای مکمل ابزار قسمت های بدن باشد.
بعبارت دیگر، اولین قسمت بدن را در حرکت در جریان ورودی بدست آورد و خصوصیات حرکتی آنرا مانند خصوصیات پایانی عمل A نگه دارد. این همان ادغام پایانی عمل A با عامل متاثر آن است، یا بعبارت دیگر نهادی که دارای ویژگی نوع معنایی است، و مقدار آن با مقدار ویژگی مکمل-ابزار A ترکیب می گردد برای مثال با ادغام می گردد. اینکار اولین ساختار عمل باینری باین شکل را ایجاد میکند: ، برای مثال . تا اینجا قانون 1 گرامر عمل اعمال شده است.
– جستجو برای نهادی که می تواند دارای ویژگی های مکمل شیء باشد، و ادغام دیگری را انجام دهد، ساختار عمل را ایجاد میکند؛ سپس مکمل شیء صفر گرفته می شود.
اینکار قانون 2 را اعمال میکند.
– اگر مکمل شیء حاضر باشد، موقعیت آنرا بگیر و ساختار عمل را ایجاد کن که و موقعیت را بصورت معرف آن تشکیل میدهد.
اینکار قانون 3 گرامر را اعمال میکند، البته فقط در مواردی که مکمل شیء موجود باشد. در این مرحله، تجزیه کننده قانون 4 را اعمال نمی کند؛ در عوض، بررسی میکند که برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا اعمال زیر در یک ساختار عمل بزرگتر ادغام گردد، چه چیزی پس از آن وجود دارد.
مرحله 2:
– تا زمانیکه در زمان فراتر از پایان ساختار مشتق گرفته برود، عمل را پیدا کن که پس از می آید ، یا مکمل ابزار آن با مکمل شیء دیگر یکسان است؛ اگر اینطور بود، این دو عمل را از طریق وابستگی زمانی با هم مرتبط کن و قوانین گرامر را از آغاز اعمال کن.
برای مثال، در درخت تجزیه عمل در شکل 1، عمل “دست را ببند” پس از عمل “دست را دراز کن” رخ میدهد؛ این حقیقت که آنها دارای مکمل ابزار یکسانی هستند نشاندهنده اینست که هر دوی آنها با هم واحد عمل پیچیده تری را تشکیل میدهند. این بعنوان معیاری برای ادامه ادغام اعمال بعدی با همان درخت عمل مورد استفاده قرار می گیرد. قانون 1 برای تشکیل و قانون 2 برای تفسیر همه ویژگی های مکمل آن اعمال می گردد که در گسترش پیدا میکند. بنابراین ادغام دیگر بین ساختار “دست را ببند” و شیء رخ میدهد که ویژگی مکمل آنرا تفسیر میکند (چاقو). بنابراین ساختار عمل بصورت “دست را با چاقو در داخل آن ببند” است.
چون در مورد ادغام اعمال بعدی تصمیم گیری شده است، پس تجزیه کننده بررسی دیگری را انجام میدهد:
– اگر دارای مکمل شیء صفر باشد، پس ویژگی مرجع را به این مکمل صفر نسبت میدهد و آنرا با مکمل شیء ترکیب می سازد.
این ترکیب بین شیء است که عمل اول متوجه آن می گردد و شیء که در واقع تحت تأثیر عمل بعدی قرار گرفته است؛ بعبارت دیگر، چهت عمل اول توالی بعنوان یک مرجع اشاره گر به چیزی عمل میکند که زمانی مشخص می گردد که عمل بعدی انجام می گردد. این تصمیم گیری با توجه به طبیعت اشاره گر یک عمل را فقط زمانی میتواند گرفت که عمل مربوطه بعدی پیدا شده باشد؛ یعنی تفاوت بین “دراز کردن پا” و “دراز کردن پا بسوی X” توسط اعمالی تعیین می گردد که بترتیب پس از “دراز کردن یک پای دیگر” و “ضربه زدن به توپ” واقع می شوند.
قوانین گرامر ممکن است بصورت بازگشتی بعنوان اعمالی اعمال گردد که در مکمل های تسهیم زمان ترکیب می گردند؛ برای مثال، ممکن است پس از عمل “گرفتن چاقو با دست” که در شکل 1 نشان داده شده است، عمل “با چاقو سیب را نصف کن” انجام گیرد که ساختار عمل اشتقاقی را بیشتر گسترش میدهد و یک مؤلفه دیگر را به آن اضافه میکندو این مؤلفه فقط از لحاظ زمانی پس از عمل قبلی انجام نمی شود، بلکه مکمل ابزار آن نیز با مکمل شیء عمل قبلی مشترک است. میتوان اعمال بازگشتی نامتناهی را از مرحله 2 در تجزیه کننده تصور کرد، برای مثال اضافه کردن یک مؤلفه دیگر به مثال خود، مانند “بشقاب سیب را هل بده”. بازگشت در مرحله 2 از طریق وابستگی مکمل ابزار اعمال بعدی انجام می شود؛ بنابراین عمل با ابزار آن ادغام می گردد و سپس با حرکت بعدی ادغام می گردد اگر آنها دارای مکمل ابزار یکسانی باشند. و مکمل شیء عمل قبلی همان مکمل ابزار عمل بعدی باشد، و بالعکس.
– اگر عملی که در بعد واقع می شود دارای مکمل ابزار یا مکمل شیء یکسانی با عمل قبلی نباشد، ساختار فرعی عمل جدیدی را از ایجاد میکند و اعمال قوانین گرامر پایین-بالا را پردازش میکند.
برای مثال، پس از توالی عمل ممکن است “دراز کردن دست” رخ دهد. در این مورد هیچ نشانه ای وجود ندارد که این عمل قسمتی از این ساختار اشتقاقی را تشکیل دهد و بنابراین یک ساختار فرعی عمل جدیدی را در ایجاد میکند و تجزیه آن بار دیگر با اعمال قانون 1 آغاز می گردد.
مرحله 2 اعمال میگردد تا زمانیکه هیچ عمل دیگری در جریان ورودی بصری/حرکتی وجود نداشته باشد. از این لحاظ، از یک سری ساختارهای فرعی اعمال تشکیل شده است، که هر ساختار فرعی بصورت یک سری اعمال ترتیب بندی می گردد.
برای اینکه تجزیه کننده تصمیم نهایی مربوط به ادغام ساختار فرعی عمل و همچنین تصمیم مربوط به اشتقاق یک یا چند ساختار عمل بیشینه را بگیرد، دو مرحله دیگر باید انجام شود. این مراحل مراحلی هستند که منجر به اعمال قانون 4 گرامر می گردند (یعنی نسبت دادن هدف نهایی به ساختارهای عمل بیشینه).
مرحله 3:
– برای هر سری از مؤلفه های که فقط از ادغام پایانی یک عمل و عامل متثر آن تشکیل شده است، اولین سری مؤلفه های عمل بعدی را بیابید که عنصر اول آن (F) یک عمل ساده نیست و دارای مکمل ابزار مشترکی با عمل است. را با مسیری توسعه دهید که به F مرتبط است و بصورت زمانی با ترکیب می گردد؛ مکمل شیء F نیز با مکمل شیء صفر اجزای تشکیل دهنده از طریق تسهیم ویژگی منبع محدود می گردد.
این مرحله در مواردی مانند موارد نشان داده شده در شکل 2 اعمال می گردد؛ دو عمل گرفتن وجود دارد که در ترتیب بعدی رخ میدهد: “دست 1 را دراز کن”، “دست 2 را دراز کن”، “با دست 2 سیب را بگیر”، “با دست 1 چاقو را بگیر” و به همین ترتیب . عمل “با دست 1 چاقو را بگیر” دارای مکمل ابزاری است که با عمل قبلی مشترک نیست، اما با عمل اول مشترک است. این همان مورد مربوط به ساختار عمل غیرمداوم است (وابستگی با دامنه زیاد). این مرحله از اجرای گرامر عمل دقیقاً به این پدیده می پردازد و یک انتقال را بر روی ساختار عمل اعمال میکند، که امکان ادغام بیشتر اعمال غیرمداوم را فراهم می سازد.
– برای هر سری از مؤلفه های ، سری مؤلفه های عمل بعدی را پیدا کن که حداقل از یک ساختار عمل با مکمل ابزار مشترک با مکمل شیء مؤلفه تشکیل شده است. این دو سری را در یک ساختار پیچیده مشابه (اما غیرمداوم از لحاظ زمانی) با هم مرتبط سازید.
این مورد از مرحله 3 مربوط به پدیده های انقطاع بین ساختارهای پیچیده تر از ساختارهای معرفی شده در قبل است.
مرحله 4:
– با ادغام مؤلفه های بعدی عمل را به پایان برسان که دارای یک یا چند مکمل مشترک هستند.
شکل 2
شکل 3
این مرحله آخر باید: (1) تصمیم گیری کند که آیا اعمالی که بین ساختارهای عمل غیرمداوم مرتبط با هم رخ میدهند، به ساختار عمل بیشینه یکسانی تعلق دارند، و (2) برای ترکیب ساختارهای اعمالی که دارای مکمل های شیء مشترکی در هر فاصله ای است (برای مثال گوجه را بشور، چاقو را بگیر، کاسه را بیاور، گوجه را با چاقو بشور، روغن را در کاسه بریز، و غیره، برای آماده کردن سالاد).
– وقتی که هیچ ادغام دیگری نتواند رخ دهد، ویژگی هدف هر ساختار عمل بیشینه را بررسی کن و خارج شو.
توابع مربوط به یافتن ابزار عمل و شیء متاثر برای الگوریتم مورد نیاز است. همانطور که قبلاً نیز نشان داده شده است، شناسایی بصری قسمت های بدن، شرایط لازم در این فرآیند و ایده تقاطع فضایی است. گزینه آخر مربوط به ادغام بازگشتی قسمت های بدن و اشیاء برای مرتبط بودن با همدیگر است. بنابراین ابزار عمل یک شیء است که یا قسمتی متحرکی از بدن است و یا شیء متحرکی با یک عامل متاثر در همگامی با متاثر است. در الگوریتم پیشنهادی، قسمت های بدن و روابط متقابل آنها با اشیاء دیگر نه تنها ابزار یک عمل را تعریف میکند، بلکه اشیاء متاثر را نیز تعریف میکند.
در متن قبلی توجه داشته باشید که مکمل های ابزار مؤلفه های یک عمل دارای سری ترتیب بندی شده ای از نهادهایی هستند که نمی توانند خالی باشند؛ یک قسمت از بدن ساده ترین ابزار ممکن است، درحالیکه گسترش آن با اثرات تصنعی دیگر از طریق تعدادی از اعمال می تواند ابزار خیلی پیچیده ای را تشکیل دهد.
محدودیت های موجود در مورد استفاده از قسمت های بدن/عامل متاثر و همکاری حرکتی طبیعی آنها باید در الگوریتم بیان شده در این بخش ترکیب گردد، بطوریکه ایجاد اعمال درست و فقط ساختارهای اعمال درست تضمین می گردد. فهرست همکاری های حرکتی ممکن در عمل انسان را باید مد نظر قرار داد. الگوریتم پیشنهادی می تواند مربوط به دستور موازی با تغییرات اندک باشد.
شکل 4 ساختار عمل بیشینه برای توالی بیان شده
این الگوریتم را می توان فراتر از عمل انسان برای عمل حیوانات نیز استفاده کرد. برای اعمال غیر زیستی، ابزار عمل هر گونه نیروی طبیعی اعمال شده بر روی شیء است؛ استفاده از روش های موجود برای شناسایی این نیروها ممکن است منجر به استفاده از الگوریتم ذکر شده قبلی برای تحلیل اعمال غیر زیستی نیز گردد.
4- گرامر عمل: بازگشت، ادغام، حرکت و ایده استفاده از ابزار
ما از چارچوب کمینه گرایی برای تعیین یک گرامر زایشی از عمل استفاده کرده ایم؛ البته آیا این نوع گرامر واقعاً ضروری است؟ آیا یک گرامر معمولی یا یک گرامر با محتوای آزاد برای تحلیل رسمی ساختار عمل مناسب نمی باشد؟ بعبارت دیگر، آیا بازگشت، ادغام، و حرکت، همگی برای گرامر یک عمل ضروری هستند؟
بازگشت یک ویژگی مهم از گرامرهای زایشی است و اثبات شده است که خود را در زبان انسان بصورت های زیر نشان میدهد:
– بعنوان بازگشت دنباله دار، که روندی است که نمونه دیگری از خود را بعنوان مرحله نهایی فراخوانی می کند، یا از لحاظ گرامری، ادغام ساختار در انتهای یک ساختار از نوع یکسان می باشد، برای مثال مردی که خواهر شما را که در کتابفروشی کار میکند می شناسد . این یک عبارت اسمی پیچیده است که در آن، یک جمله ارجاعی در انتهای یک جمله ارجاعی دیگر ادغام می گردد.
– بعنوان یک بازگشت درست، که روندی است که نمونه دیگری از خود را در محاسبات فراخوانی میکند و سپس باید روند اصلی را دوباره بدست آورد، یا از لحاظ گرامری، ادغام یک ساختار در مرکز ساختار از همان نوع می باشد، برای مثال گربه ای که پسر آنرا دید که دارد می رود . این جمله ای است که در آن، جمله ای همان نوع ادغام شده است و ساختار آنرا قطع میکند، و بنابراین یک ساختار غیر مداوم با وابستگی های فواصل بلند ایجاد میکند.
در گرامر معرفی شده قبلی، هر دو نوع بازگشت رخ می دهد و آنها هر دو توسط ایده استفاده از ابزار هدایت می گردند:
– بازگشت دنباله دار: این بازگشتی است که در مرحله 2 از الگوریتم معرفی شده در بالا رخ میدهد؛ این همان توسعه یک عمل با ابزار T و شیء O است، که پس از آن عملی با ابزار O و شیء X اجرا می گردد، که ممکن است آن هم با عمل دیگری با ابزار X و شیء Y گسترش پیدا کند، و به همین ترتیب؛ بعنوان مثال:
دست 1 را دراز کن – چاقو را با دست 1 بگیر – نان را با چاقو ببر؛ یا از لحاظ زبانی:
دست 1 را دارز کن، که چاقو را گرفته است، که نان را می برد.
این یک توالی عمل پیچیده است که در آن، عمل فرعی سوم در انتهای عمل فرعی دوم ادغام می گردد. نقش ابزار استفاده شده در ساختار یک عمل در تعیین بازگشت حیاتی است.
– بازگشت درست: این نوع بازگشت ممکن است در توالی عمل ظاهر گردد، در مواردی که فرد انجام کاری را آغاز می کند قبل از اینکه چیز دیگری را به اتمام برساند؛ برای مثال:
دست 1 را دراز کن – دست 2 را دراز کن، با دست 2 توپ را بگیر – با دست 1 لیوان را بگیر.
این یک توالی عمل است که در آن، عمل گرفتن لیوان در هنگام اجرا توسط عمل دیگری از همان نوع قطع می گردد؛ این منجر به به ساختار غیرمداوم می گردد و وابستگی فاصله بلندی را بین قسمت عمل گرفتن لیوان ایجاد می کند. این بازگشت درست ممکن است در ساختارهای عملی با درجه متغیری از پیچیدگی آشکار گردد (یعنی در رخدادهای پیچیده ای مانند آماده کردن سالاد):
با دست 1 چاقو را بگیر – با دست 2 تخته را بگیر، پارچه را روی تخته بگذار – نان
را با چاقو ببر – با دست 2 چنگال را بگیر، چنگال را در پنیر فرو کن، با
زبان پنیر را لیس بزن – با دندان نان را گاز بزن.
در این مورد، جمله ادغام شونده توالی گرفتن چاقو و استفاده واقعی از آنرا با ساختار عمل از همان نوع قطع میکند.
شکل 5 با استفاده از تکنیک هایی از ماشین یادگیری، میتوان فیلترهای غیرخطی جدیدی را ایجاد کرد که تصویر جدیدی می سازد
با فکر کردن در مورد هر کار روزمره ای، این ادغام ها کاملاً متداول به نظر می رسند؛ البته با دانستن اینکه در فضای حرکتی بعضی از اعمال ممکن است بصورت موازی رخ دهد، این ادغام ها همیشه در توالی منظمی از عناصر غیرمداوم یافت نمی شود، بلکه قسمتی از آنها در زمان با هم انطباق خواهد داشت. با در نظر گرفتن روابط متقابل با افراد دیگر برای انجام یک کار، این پدیده حتی متداول تر هم می گردد؛ اعمال یک عامل اعمال دیگر را قطع میکنند، و از دیدگاه دیگری یک عامل نیازهای غایب برای تکمیل یک کار را جبران می کند قبل از اینکه عامل دیکر آنها را درخواست کند. این یک مورد از همکاری درست بین عاملان است.
مرحله 3 در الگوریتم قبلی به این موارد غیرمداوم می پردازد. باز هم ایده استفاده از ابزار برای هدایت ترکیب عناصر غیرمداوم بکار برده می شود؛ این مکمل ابزار از اعمال مختلف است که آنها را با هم ترکیب می کند، با اینکه در زمان غیرمداوم هستند.
ادغام بازگشتی در زبان انسان جستجوی برای عناصری را آغاز میکنئ که متغیرهایی را در ویژگی های مورفو-سینتاکسی کلمات/عبارات حل میکند؛ این در گرامر عمل پیشنهاد شده نیز یک امر اساسی است، چون همه مشتق گیری ها را هدایت میکند. از طریق این جستجو و ادغام مکانیزم ها، اعمال با ابزار و اشیاء متاثر و اعمال دیگری از طریق اتحاد ویژگی ها آنها ترکیب می گردند. با فراتر رفتن از ادغام اعمال و ابزار/اشیاء مطابق با آنها، ادغام در گرامر عمل بین عناصری از نوع یکسان رخ میدهد؛ این همان چیزی است که در چارچوب کمینه گرایی، ادغام داخلی یا حرکت نامیده می شود. این را بعنوان مثال با عمل فرعی “دست را به سمت X دراز کن” در شکل 1 مقایسه کنید، که در آن، مسلماً ارجاع به یک مکمل شیء وجود دارد. مکمل شیء واقعی قسمتی از عمل بعدی را تشکیل میدهد. این یک رابطه بررسی-هدف بین ویژگی مکمل شیء یک عمل و ویژگی مطابق عمل بعدی است. ترکیب ویژگی ها در عمل رایج است؛ البته مکانیزم مرجع خود را فقط در مواردی آشکار می سازد که مستلزم حرکت مستقیم به سوی اشیاء است، اما هیچ تماسی با آنها ندارد. بعلاوه، همه موارد متوقف سازی ذکر شده قبلی موارد ادغام داخلی نیز هستند. مرحله 3 از الگوریتم 3 از عملیات حرکت استفاده میکند و ردیابی را در موقعیتی جا می گذارد که معمولاً باید در آنجا یافته شود و ردیابی را به مؤلفه واقع در موقعیت واقع در ساختار عمل مرتبط می سازد.
بر اساس همه موارد ذکر شده قبلی، ما پیشنهاد میکنیم که گرامر منفی عمل باید ضرورتاً اجازه دنباله روی و بازگشت درست، و استفاده از عملگرهای ادغام و حرکت را ایجاد کند. در این گرامرها، استفاده از ابزار نقش مهمی را برای اشتقاق ساختارهای عمل ایفا میکند.
5- نتیجه گیری
در بکارگیری یک گرامر زایشی برای توصیف ساختار عمل، می توان مدارک آزمایشی بر اساس زیستی معمول از زبان و عمل را تأیید کرد. البته چرا باید به گرامر عمل نیاز داشته باشیم و این گرامر به چه معناست، اگر استفاده از ابزار در واقع اصول ساختاربندی محاسباتی عمل باشد؟
همانطور که قبلاً نیز نشان داده شده است، گرامر عمل در جستجوی هوش مصنوعی و علم شناختی است؛ تعمیم سازی، یادگیری و پیش بینی عمل در شناخت و محاسبه انسانی به شناسایی ساختاری از عمل بستگی دارد که پردازش وابسته به عمل را در تشخیص عمل و ایجاد عمل هدایت میکند. با آغازسازی از هوش مصنوعی، تشخیص رخدادها و درک صحنه بصری کاربردهایی بوده اند که در شناسایی یک گرامر ادرامی از عمل برای نسبت دادن ربات ها و ماشین ها به مهارت ها برای تشخیص و تفسیر رفتار انسانی، بیشتر مورد توجه هستند. پردازش ویدیوئی بزرگ مقیاس به ابزار قوی بستگی دارد که تشخیص شیء بصری و عمل بصری را انجام می دهند؛ مطابق با گرامر عمل پیشنهادی، تشخیص قسمت های بدن انسان یک عامل کلیدی برای این کاربردها است و تشخیص عمل را در تشخیص اولیه حرکت تحریک می کند. تشخیص تقاطع های فضایی قسمت های بدن و اشیاء دیگر، ابزار مهم بعدی دیگر است که مورد نیاز است؛ این تکنولوژی است که اشیاء را بصورت قوی تقسیم بندی میکند و ادغام بصری را به اشیاء می دهد و نه تنها ضرورتاً نوع شی را تشخیص میدهد بلکه نقش آن بعنوان ابزار یا شیء از روابط متقبل مطابق با رابطه فضایی با قسمتی از بدن نیز را شناسایی میکند. بر اساس این دو تکنولوژی، گرامر عمل را میتوان برای تجزیه هر گونه پیچیدگی بدون وارد شدن به شناسایی کامل اشیاء حاضر در این اعمال بکار برد. همه تشخیص ها بر اساس نقش های عملی اشیاء است.