دانلود میراث فرهنگی و بررسی جنبه های مختلف آن فایل ورد (word)


برای دریافت اینجا کلیک کنید

دانلود میراث فرهنگی و بررسی جنبه های مختلف آن فایل ورد (word) دارای 142 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود میراث فرهنگی و بررسی جنبه های مختلف آن فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود میراث فرهنگی و بررسی جنبه های مختلف آن فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود میراث فرهنگی و بررسی جنبه های مختلف آن فایل ورد (word) :

دانلود میراث فرهنگی و بررسی جنبه های مختلف آن فایل ورد (word)


فصل اول: مفاهیم ومبانی

از آنجا که هر سیاستی با تکیه بر تعاریف شکل می گیرد برداشتن گامی در جهت قبول تعریفی برای میراث فرهنگی ضروری بنظر می‌رسد.

بهر حال انتخاب کلمات یک تعریف، بسیار کار حساس وقابل تأملی است زیرا هر کلمه یا عبارت می‌تواند عاملی تعیین کننده درشناسایی، ارزیابی وحفاظت از بقایای تاریخی باشد. همچنین عوامل مهمی در هر تعریف وجود دارد که کلمات کلیدی انتخابی برای آن باید توانایی پاسخگویی به جنبه‌های مختلف آن را داشته حتی المقدور متضمن آگاهی‌های لازم در آن باشند.

از سوی دیگر با توجه به نقش اساسی وفزاینده‌ای که شناخت مبانی هر پدیده یا رویدادی دردرک ماهیت و سیرتکاملی آن دارد، در مبحث دوم به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

1- معنی زبان شناسانه ( فیلولوژیک)

از آنجا که انتخاب واستفاده از لغات نقش مهمی در بیان مفاهیم پنهانشان دارد،ابتدا معنی زبان شناسانه لغات مربوط به میراث فرهنگی را که در انگلیسی،فرانسه،عربی وفارسی مورد استفاده قرار می گیرد بررسی می‌نماییم.

در انگلیسی،اصطلاحاتی چون Remains, Relics, Cultural Heritage ,Heritage , Property, Patrimony به کار می‌آیند. بر طبق فرهنگ لغات Historical Principles (آکسفورد ،1888) Heritage در قرون گذشته به اشکال متفاوتی چون: heritage , erytage , eritage و غیره بکار می رفته است.که همگی از ریشه لاتین Hereditagium می باشند به معنی :«.. آنچه به ارث رسیده یا ممکنست برسد،هر مال یا خصوصاً ملک که براساس حق وراثت واگذار گردد» آنچه در این اصطلاح به وضوح به نظرمی‌رسد، آن است که مال از گذشته به ارث رسیده است.

کلمه Relic که از Reliquias در لاتین بدست می‌آید،به معنی :«در موارد استفاده مذهبی، بخصوص در کلیساهای یونان وکاتولیک روم :برخی اشیاء همچون قسمتی ازبدن یا لباس،یک قطعه موردمصرف شخصی یا نظایر آن که به عنوان یادبود از یک قدیس، شهید یا فرد روحانی دیگری باقی مانده و به دقت از آن نگهداری کرده و محترم ومقدس داشته می‌شود»، ونیز «چیزی نفیس یا قیمتی» و «هر چه که به عنوان یادگاری یا یادبود از یک شخص، یک چیز، یک مکان نگه داشته شود؛یک بادمان.»

remains یعنی:«آنان که از میان تعدادی از اشخاص باز مانده،نجات یافته یا باقی مانده ‌اند؛باقیمانده یا الباقی» و «یک اثر مادی (عتیقه یا غیرآن ) یک بنا یا ساختمان قدیمی یا ساخته‌ای دیگر؛ وشبی که از زمانهای گذشته به دست آمده است.»

Patrimony یعنی :دارایی یا یک ملک که از پدر یا جد شخصی به اورسیده؛ میراث، وراثت.

Property یعنی: وضعیتی ازتعلق یا متعلق به بعضی اشخاص بودن و «واقعیت مالک چیزی بودن، چیزی را تملک کردن،حق(بخصوص حق انحصاری) تصرف، استفاده ،یا در اختیار گرفتن هر چیز (معمولاً شیئی مادی ( محسوس) ، دارندگی ،مالکیت.»

در فرانسه کلمات مشابهی با همان ریشه مشترک انگلیسی وجود دارد، به استثناء (Cultorel)Bein که ترجمه آن به انگلیسی Property یا Goods است.

در عربی کلمه تراث به کار می‌رود که از کلمه ارث ریشه می‌گیرد. در زبان فارسی دوکلمه آثارو میراث وجود دارند که هر دوریشه عربی دارند. آثار جمع اثر به معنی محصول فیزیکی و غیرفیزیکی بجای مانده است. در این کلمه انعکاس گذشته چشم گیر نیست، و کلمه بیشترنشان دهنده اهمیت آنچه که خلق شده می‌باشد و از اینروست که در فارسی این کلمه اغلب با صفاتی چون تاریخی یا فرهنگی همراه می‌شود.

کلمه دیگر،میراث، یعنی آنچه به ارث رسیده است که بسیار مشابه Heritage در انگلیسی است. اگر چه بدون اضافه نمودن کلمات توضیحی نیز قابل درک می‌باشد، همچون Heritage در انگلیسی، اغلببه همراه فرهنگ به کار می‌رود.

کلمه Property انگلیسی و Bien فرانسوی یادآور مفهوم گذشته نیستند،در حالی که سایر کلمات به آنچه که میراث گذشته است، رجوع داده می‌شوند. در مدارک یونسکو اغلب این دوکلمه،(Property) و Bein بکار رفته اند. اگر چه می توان چنین فرض کرد که این امر موجب ارتباط حال و گذشته می‌گردد و موارد وسیعتری از پدیده‌های فرهنگی را زیر پوشش قرار می‌دهد.


مبحث اول : تعاریف میراث فرهنگی

1- میراث فرهنگی به مفهوم عام:

در دستیابی به یک تعریف برای میراث فرهنگی، لازم است که معیارهای مشخصی مورد توجه قرار گیرند.

در این ارتباط سه معیار اصلی پیشنهاد می‌شود، شیئیت، قدمت و پیام انسانی

این معیارها می‌توانند ما را به این مضمون نزدیک نمایند که :

هرپدیده‌ای ( اعم از منقول و غیرمنقول و آنچه که میراث مادی و معنوی[1] خوانده می‌شود)

که قدمتی دارد (طول این قدمت نسبی است) و واجدپیامی انسانی است ( یا چیزی از انسانهای گذاشته برای عرضه دارد) شایسته است که بعنوان «میراث فرهنگی» خطاب گردد.

نتیجتاً نادیده گرفتن هر یک از این سه عامل موجب انحراف جدی در استخدام اصطلاح میراث فرهنگی برای بیان مقصود می‌شود.در توضیح امر برآنیم تا هر یک از این ملاک ها را برای شناسایی میراث فرهنگی تبیین نماییم.

الف ) شیئیت:

اگر شیئیت میراث فرهنگی مورد تأکید است نه به این دلیل که ممکن است میراث فرهنگی بعنوان چیزی ذهنی تصور شود چرا که بدیهی است، ما چیزی را بعنوان میراث فرهنگی تلقی می‌کنیم که بنحوی به منصه ظهور رسیده باشد بلکه معیاری است جهت بازیای

بدین معنا که این مورد از شاخص‌های میراث فرهنگی نیست بلکه یک معیاربرای کمک به شناسایی آن است.

به نظر می ‌رسد که مواجهه مستقیم با بقایای تاریخی و برخورد با عینیت آن به انسان نوعی شهود اعطا می‌کند،نوعی دریافت استنتاجی خاص که از خواندن تاریخ یا توضیح شفاهی حاصل نمی‌شود.

به قدری تأمل در قرآن کریم در می‌یابیم که در کنار روشهای منطقی برای جستجوی حقیقت، قرآن بشررا به سفر ودیدن آثار دعوت می‌نماید،از سویی مرور تجارب شخصی به ما نشان می‌دهد که در مواجهه با اصل یک تابلوی نقاشی یا شنیدن اجرای زنده یک قطعه موسیقی تا چه حد واکنشی متفاوت داشته ‌ایم. بدین معنا که مشاهده حضور فیزیکی یک اثردر یک موزه یا در محوطه تاریخی موجب افزایش قدرت مواجهه و توجه بیشترمی‌گردد.

باید به یاد داشت که بیشتر آثار باقیمانده بعنوان یک اثر هنری خلق نشده‌اند بلکه به جهت گذر سالهای بسیار تأثیر ژرفی بر بیننده می‌گذارند.

بنابراین معیار شیئیت، امکان تجربه‌ای بی بدیل را برای مخاطب فراهم می‌نماید بدین معنا که شهود مستقیم گذشته را ممکن امکان و گفتگوی روحی با ؟؟؟ را تحمیل می‌نماید.

ب) ‌قدمت :

دومین معیار پیشنهادی برای تبیین میراث فرهنگی، قدمت است. مساله قدمت برای مطالعه گذشته بسیار با اهمیت است زیرا این عنصر ضمن اینکه موفقیت اثر در تاریخ تعیین کرده واطلاعات با ارزشی را ارائه می‌نماید حس خاصی را در مشاهده برمی‌انگیزاند. بی شک گذشته نقش مهمی درزندگی روانی انسان‌ها ایفا می‌کند.بسیاری از رویکردهای عاطفی به گذشته ناشی از قدمت به ارث رسیده در اشیاء تاریخها می‌باشد،دراین راستا آن قابل ذکر است اینکه مقدار فاصله با گذشته که حس قدیمی بودن را می‌آ‏فریند،نسبی است وواضح است که برای آنچه میراث نامیده می‌شود،حداقل سنی باید وجود داشته باشد.لیکن شایان ذکر است که قرآن کریم نیز طول زمان مشابهی بعنوان یک مقیاس برای تعیین آنچه که قدیمی یا از گذشته است ارائه می‌نماید.

در میان سه معیار پیشنهادی این قدرت است که ما را به گفتگو ودرک پیام پیشینیان دعوت می‌نماید لذا اگر عامل قدرت را حذف کنیم چندین بعنوان میراث فرهنگی باقی نخواهد ماند.

این حس بنحوی ترکیب شگفتی،حسرت، تحسین ورضایت است زیرا حقیقتاً بزرگترین افتخار یک اثر باستانی در اجزای بکار رفته نیست بلکه شکوه آن در قدمت وحس عمیقی است که به انسان تلقین می‌شود.»

ج) پیام انسانی:

برای آنچه میراث فرهنگی خوانده می‌شود، بیش از شیئیت و قدمت، حول یک پیام ضروری است، به بیان دیگر هر شئی تاریخی که فاقد پیامی باشد،میراث فرهنگی شمرده نمی شود لیکن بطور مسلم هزاران سنگ بر روی سنگهای دیگری قراردارند که ما آنان را میراث فرهنگی مان نمی‌دانیم. در حقیقت بسیاری از بقایای معماری کهن ما ازسنگهای برهم استوار تشکیل یافته اند.آنچه آنها را با ارزش می‌سازد شرحی است راجع به «چرایی» و «چگونگی» خلق این آثار.

بنابراین ردپای انسانها بر روی هر تکه ازمیراث فرهنگی است که آن را در برابردیگر بقایای گذشته قابل شناسایی کرده و به آن اجازه می‌دهد که فرهنگی خوانده شود.پس آنچه را که ما پیام می‌خوانیم عامل فرهنگی یا اثرانسان[2] است که بر پدیده‌ها انعکاس یافته و ارزش مطالعاتی آن در فهم پیشینیانمان است.

با پیوند سه معیار پیشنهادی میراث فرهنگی چنین تعریف می‌گردد:

اشیایی است: ردپای انسان، شامل آثار منقول وغیرمنقول، مادی و معنوی با نمود فیزیکی وقابل ادراک با حواس، حامل ارزشهای علمی

که واجدقدمت: امری نسبی، نمایانگر تحول انسان، کل مسیر تاریخ را پوشش می‌دهد و حسی از تداوم را عرضه می‌کند وارائه گر ارزشهای تاریخی است.

و دارای پیامی انسانی است: که با تاریخ نوشتاری بدست نمی‌آید ولی نشانگر بسیاری حقایق تاریخی معتبر است، در تماس مستقیم قابل دریافت است، حسی از هویت را القا کرده و ارائه دهنده ارزشهای عاطفی است.[3]


می‌شود مانند بقایای شهرها، قصرها،کاخها.

2- آثارواشیائی ومستنداتی که موجب حس خودباوری وغرور ملی می‌شود مانند آثار تخت جمشید یا نقش برجسته‌های نقش رستمزانو زدن والیر یانوس درمقابل شاه ایران یا اختراعات وابداعات.

3-آثار واشیائی که موجب افتخار ومباهات می‌شود مانند مدالها و نشانها و فتح نامه‌ها.

4- آثارواشیائی که به عنوان اسناد تاریخی برای نشان دادن فرهنگ، تاریخ و تمدن گذشته می‌تواند مبنا قرار گیرد مانند بسیاری ازبناهای تاریخی – فرهنگی که ترسیم کننده گذشته ملتها است.

5- آثار و اشیائی که می‌تواند موجب حفظ ومعرفی مجموعه ها یا تکمیل محورها شود مانند پلها، سنگ فرش جاده‌های قدیمی.

6- آثار و اشیائی که موجب حفظ و معرفی آداب، رسوم وسنن گذشته می‌شود مانند تکایا و حسینیه ها یا ابزار واشیاء مرتبط با عاشورا.

7- آثار واشیائی که تاثیر و تاثر تمدنها را بر یکدیگر نشان می‌دهد مانند انواع سفالها ونقوش روی آنها

8- اشیائی وآثاری که منسوب به انسانهای بزرگ هستند مانند دست خط ها یا آرامگاه حافظ.

آثار، اشیاء و مواریث فرهنگی که در این گروه مطرح شده اند ممکنست مانند گروه اول دارای ارزش ذاتی نباشند اما به علت عارضه‌های که برآنها حمل شده دارای ازرش تاریخی- فرهنگی بوده وباید آنها را پژوهش ،حفظ ومعرفی نمود.

ج ) علل عامدی(عمدی)

این دسته از اشیاء یک عمد یا قصد که برای رسیدن به هدفی در نظر داریم نگهداری،مراقبت و حفاظت می‌کنیم.لذا ممکن است مانند اشیاء و آثار دیگر تقدس نداشته باشند،ما به پند و عبرت نباشند، ارزش هنری یا اقتصادی نداشته باشند یا شاید همه اینها را داشته باشند اما در وهله اول قصد ما ازنگهداری آنها این است که:

1- جلب توریسم نمائیم ودرآمدهای اقتصادی داشته باشیم.

2- به قوانین بین المللی احترام بگذاریم و معاهدات بین المللی را که به نفع همه انسانهای جهان می‌باشد اجرا نمائیم معاهداتی مانند ایکوم،ایکروم، یونسکو وغیره…

3- برای گسترش و تحقق امر آموزش بهره برداری نمائیم.

4- رمز ورازتاریخ را ازطریق مطالعه و تحقیق در ابنیه و آثار تاریخی کشف کنیم.

5- برخی ازموضوعات تاریخی را اثبات کنیم.

6- به شیوه زندگی جوامع وانسانهای گذشته پی ببریم و روابط موجود میان آنها را کشف نمائیم.

7- گنجینه‌هایمان را تکمیل کنیم یا سیر تکامل یک موضوع را نشاندهیم.[1]

فصل دوم: تاریخچه حقوق میراث فرهنگی درایران

این فصل شامل دومبحث می‌باشد که در مبحث اول به تاریخچه حقوق میراث فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی ودر مبحث دوم به همان موضوع پس از انقلاب اسلامی می‌پردازیم.

مبحث اول: قبل از انقلاب

1- تشکیل وزارت معارف، اوقاف وصنایع مستظرفه

توجه دولت به این امر میراث فرهنگی متاثر از جنبش فکری اروپا وهمزمان با صدارت امیرکبیر در ایران آغاز شد و در سال 1286 شمسی قانون تشکیل وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه تصویب شد و به موجب این قانون، کلیه امورفرهنگی کشور در حیطه وظایف وزارت مذکور قرار گرفت.

وزارت معارف اوقاف وصنایع مستظرفه به منظور تمرکز وظایف هدایتی،نظارتی و اجرائی دولت در امور مختلف فرهنگی تشکیل شد. اداره معارف از جمله ادارات شش گانه وزارت مذکور بود که ماده 5 از قانون تشکیل وزارت مذکور به شرح وظایف اداره معارف اختصاص یافته است. وظایف اداره معارف که در هفت بند بیان شده است، از هماهنگی لازم و سنخیت واحدبرخوردار نمی باشد. و به همین دلیل تحولات اجتماعی آتی سبب شد که اداره معارف به ادارات دیگری تقسیم گردد که مهمترین آنها،اداره عتیقات است. این اداره در 1297 تشکیل وبتدریج توسعه یافت.

ماده5 از قنون وزارت معارف، اوقاف وصنایع مستظرفه به بیان وظایف اصلی اداره معارف اختصاص یافته است بندهای2،3،4،5،6 از ماده مذکور، وظایف اداره معارف درقبال میراث فرهنگی را تشریح کرده و بندهای 1و2 به آموزش وپرورش، آموزش عالی،اعزام دانشجو و تأسیس کتابخانه ومراکز علمی و فرهنگی اختصاص یافته است.

قانون تشکیل وزارت معارف، اوقاف وصنایع مستظرفه ،اولین متن قانونی است که وظایف دولت در قبال میراث فرهنگی را بیان نموده است وازاین حیث، به عنوان نخستین سند توجه به میراث فرهنگی در حقوق ایران، واجد ارزش به سزایی است.

بندچهارم ازماده 5 قانون تشکیل وزارت معارف،اوقاف و صنایع مستظرفه، تحصیل عتیقات ونظارت در حفریات را در زمره وظایف اداره معارف محسوب وتنها موردی است که در قانون مذکور، علاوه بر مباشرت در امر تحصیل عتیقات، بر نظارت دول بر حفاریهای باستان شناسی نیز تأکید کرده است.


دانلود این فایل


برای دریافت اینجا کلیک کنید
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.