دانلود مقاله جایگاه صورتهای مالی تلفیقی در حسابداری ایران word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله جایگاه صورتهای مالی تلفیقی در حسابداری ایران word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله جایگاه صورتهای مالی تلفیقی در حسابداری ایران word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
جایگاه صورتهای مالی تلفیقی در حسابداری ایران
چکیده:
صورتهای مالی تلفیقی عبارتست ازصورتهای مالی گروه که با استفاده ازضوابط تلفیق تهیه می شود.هدف ازتهیه صورتهای مالی تلفیقی فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی وعملکردمالی واحدتجاری اصلی وواحدهای تجاری فرعی آن برای استفاده کنندگان(درون سازمانی وبرون سازمانی)است.
امروزه بسیاری ازواحدهای تجاری با هدف بالا بردن ارزش خود دست به ترکیب واحدهای تجاری زده اند.وهرگاه ترکیب واحدهای تجاری به رابطه اصلی وفرعی منجرشود واحد تح
صیل کننده یاواحدتجاری اصلی باید صورتهای مالی تلفیقی تهیه وارائه نماید.
در ایران استانداردحسابداری شماره 18 در سال 1378 با موضوع((لزامی ش
دن تهیه صورتهای مالی تلفیقی در ایران )) تدوین شد.این استاندارد با هدف هماهنگی بیشتر با استانداردهای بین المللی در تیر ماه 1385 مورد تجدید نظر قرار گرفت.
در استاندارد جدید در مواردی مثل معافیت واحدتجاری اصلی از تهیه صورتهای مالی تلفیقی،دامنه صورتهای مالی تلفیقی،سهم اقلیت،وروش ارزش ویژه تغییراتی ایجاد شد.
مثلا روش ارزش ویژه در استاندارد جدید حذف شده است،زیرا در صورتهای ما
لی تلفیقی اطلاعات کامل مربوط به گروه ارائه می گردد ونیازی نیست که در صورتهای مالی جداگانه نیز از روش ارزش ویژه که به نوعی تلفیق سطری محسوب می شود ،استفاده کرد.
در ایران شرکتها دارای سازوکار سنتی هستند،بنابراین جهت ارائه صورتهای مالی تلفیقی ،شرکت مادر نیازمند یک سیستم مالی مناسب است.
شرکتها به چنددلیل از ارائه صورتهای مالی تلفیقی اجتناب می کنند،که یکی از دلایل اینست که شرکت مادر نمی تواند در زمان مقرر حسابها را بررسی کند که این علت
معمولا غیر عمدی است.
مقدمه :
امروزه بسیاری از واحدهای تجاری با هدف بالا بردن ارزش خود به ترکی
ب واحدهای تجاری روی آورده اند . این واحدها ، هدف هم افزایی ناشی از فزونی ارزش یک مجموعه نسبت به مجموعه ارزش اجزای تشکیل دهنده ان را دنبال می کنند که عموما در نتیجه ترکیب واحدهای تجاری حاصل می شود .
بعضی از مهمترین دلایل ترکیب واحدهای تجاری به شرح زیر است :
1-حذف بعضی از هزینه های ثابت و فعالیت های تکراری
2-هماهنگی مراحل ساخت در فرایند تولید محصولات
3-کاهش مخاطرات در محیط های تجاری
4-استفاده از مزایای قانونی و مالیاتی
5-انجام توافق های راهبردی بین واحدهای تجاری به منظور
توسعه محصولات و خدمات جدید و ورود به بازاهای جدید
طبق استاندارد حسابداری شماره 19 با عنوان ترکیب واحدهای تجاری ، ممکن است ترکیب به صورت های زیر انجام شود :
1 خرید حقوق مالکانه (سهام یا سهم الشرکه ) یا خال
ص دارایی های یک واحد تجاری توسط واحد دیگر ، در ازای صدور سهام ، پرداخت وجه نقد یا واگذاری سایر دارایی ها
2 معامله بین سهامداران واحدهای ترکیب شونده یا بین یک واحد تجاری و سهامداران واحد تجاری دیگر
3 ایجاد یک واحد تجاری جدید برای کنترل واحد های ترکیب شونده ، انتقال خالص دارایی های یک یا چند واحد ترکیب شونده به واحد تجاری دیگر یا انحلال یک یا چند واحد تجار ترکیب شونده .
بدین ترتیب هرگاه ترکیب واحدهای تجاری به رابطه اصلی و فرعی منجر شود ، واحد تحصیل کننده یا واحد تجاری اصلی (واحد تجاری دارای یک یا چند واحد فرعی ) باید صورت های مالی تلفیقی تهیه و ارائه نماید .
تعاریف :
تلفیق(1) : فرایند تعدیل و ترکیب اطلاعات صورت های مالی جداگانه یک واحد تجاری اصلی و صورت های مالی واحدهای تجاری فرعی آن به منظور تهیه صورت های مالی تلفیقی است که اطلاعات مالی گروه را به عنوان شخصیت اقتصادی واحد ارائه می کند .
سهم اقلیت(2) : آن بخش از سود یا زیان و خالص دارایی های یک واحد تجاری فرعی ، با در نظر گرفتن تعدیلات تلفیقی که قابل انتساب به سهامی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق واحدهای تجاری فرعی دیگر ، به واحد تجاری اصلی تعلق ندارد . سودها و زیان های واحدهای تجاری فرعی باید به نسبت میزان مالکیت واحد تجاری اصلی و اقلیت بین آنها تسهیم شود .
نحوه محاسبه سهم اقلیت :
1- ترازنامه : سهم اقلیت از ارزش منصفانه ، خالص دارایی ها پیش از تحصیل به علاوه سهم آنان از تغییرات حقوق صاحبان سرمایه پس از تحصیل
2- صورت سود و زیان :سهم اقلیت از سود یا زیان خالص فعالیتهای عادی و غیر مترقبه .
صورت های مالی تلفیقی(3) : صورت های مالی یک گروه است که آن گروه به عنوان یک شخصیت اقتصادی واحد محسوب می شود .
صورت های مالی جداگانه(4) : صورت های مالی که توسط واحد تجاری اصلی ارائه می شود و در آن سرمایه گذاری ها براساس منافع مالکانه مستقیم و نه بر مبنای نتایج عملیات و خالص دارایی های واحد سرمایه پذیر به حساب گرفته می شود .
کنترل(5): توانایی راهبری سیاستهای مالی و عملیاتی یک واحد تجاری .
گروه(6) : واحد تجاری اصلی و کلیه واحد های تجاری فرعی آن .
واحد تجاری اصلی(7) :یک واحد تجاری که دارای یک یا چند واحد تجاری فرعی است .
واحد تجاری فرعی(8) : یک واحد تجاری که تحت کنترل واحد تجاری دیگری (واحد تجاری اصلی ) است .
واحد اقتصادی(9) : مفهوم واحد اقتصادی یک تفسیر مطلق در تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه است که براساس آن ، همه دارایی ها و بدهی های قابل شناسایی براساس ارزش منصفانه منعکس می شود .
صورت های مالی تلفیقی :
صورت های مالی تلفیقی عبارت است از صورت های مالی گروه که با استفاده از ضوابط تلفیق تهیه می شود . هدف از تهیه صورت های مالی تلفیقی فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی و عملکرد مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن برای استفاده کنندگان است زیر در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجار
ی اصلی قرار می گیرند ، صورت های مالی واحد تجاری اصلی به تنهایی تصویر کامل فعالیت های اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمی دهد .
استفاده کنندگان برای تصمیم گیری های اقتصادی به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی عملکرد مالی و جریان های نقدی گروه نیاز دارند این نیاز از طریق صورت ه
ای مالی تلفیقی برآورده می شود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی منفرد و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیت های حقوقی جداگانه ارائه می کند معمولا استفاده کنندگان اصلی صورت های مالی تلفیقی ، سرمایه گذاران واحد تجاری اصلی هستند ، زیرا آنان از طریق علایق خود در واحد تجاری اصلی در گروه نیز منافعی دارند اما گذشته از سرمایه گذاران ، صورت های مالی تلفیقی اطلاعات مفیدی را برای سایر استفاده کنندگان نیز فراهم می کند .
پیشینه تهیه صورت های مالی تلفیقی :
انگلستان :
سال 1920 میلادی – تهیه اولین ترازنامه تلفیقی در شرکت نابل NOBLE
سال 1929 میلادی – الزامی شدن تهیه صورت های مالی توسط بورس اوراق بهادار لندن .
ایالات متحده :
سال 1940 میلادی – الزامی شدن تهیه صورت های مالی
ایران :
1378 هجری شمسی – استاندارد حسابداری شماره 18 – الزامی شدن تهیه صورت های مالی تلفیقی در ایران
استاندارد حسابداری شماره 18 با عنوان صورت های مال
ی تلفیقی و حسابداری سرمایه گذاری در واحد های تجاری فرعی که در تیرماه 1385 توسط مجمع عمومی سازمان حسابرسی تصویب شده است ، جایگزین استاندارد حسابداری شماره 18 قبلی می شود .
و الزامات ان در مورد صورت های مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1/1/1385 و بعد از آن شروع شده است لازم الاجرا است .
دلایل تجدید نظر در استاندارد :
این تجدیدنظر با هدف هماهنگی بیشتر با استانداردهای بین المللی و بهبود استاندارد قبلی انجام شده است .
تغییرات اصلی :
معافیت واحد تجاری اصلی از تهیه صورتهای مالی تلفیقی
در نسخه قبلی استاندارد حسابداری شماره 18 واحدهای تجاری که تمام یا بیش از 90 درصد سهام آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در مالکیت یک واحد تجاری اصلی دیگر بود نیازی به تهیه صورتهای مالی تلفیقی نداشتند مشروط به اینکه موافقت تمام سهامداران اقلیت را بدست میآوردند. شرط 90 درصد و موافقت سهامداران اقلیت در استاندارد جدید حذف شده است. زیرا در رابطه با اقلیت، کسب موافقت یکایک آنها در عمل کاری هزینهبر و دشوار است. راه حل عملیتر این است که اگر سهامدار اقلیت از عدم تهیه صورتهای مالی تلفیقی آگاه شود و مخالفت خود را ابراز نکند واحد تجاری اصلی که خود یک واحد تجاری فرعی نیز میباشد به شرط احراز دیگر شرایط، میتواند صورتهای مالی تلفیقی تهیه نکند.
نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان صورتهای مالی واحدهای تجاری اصلی که سهام و سایر اوراق بهادار آنها در بازارهای در دسترس عموم عرضه میشود با تهیه صورتهای مالی تلفیقی بهگونهای بهتر تأمین میشود. بنابراین، اینگونه واحدهای تجاری اصلی در هر صورت باید صورتهای مالی تلفیقی تهیه کنند و مشمول معافیت نمیباشند.
دامنه صورتهای مالی تلفیقی
در استاندارد قبلی، واحدهای تجاری فرعی که تحت محدودیتهای شدید و بلندمدت فعالیت میکردند بطوری که به توانایی آنها در انتقال وجوه به واحد تجاری اصلی به نحوی عمده لطمه وارد میشد، مشمول تلفیق نبودند. وجود محدودیت در انتقال
وجوه به تنهایی مبین نبود کنترل بر واحد سرمایهپذیر نیست و بنابراین، این شرط در تجدیدنظر استاندارد حذف شده است.
سهم اقلیت
سهم اقلیت در استاندارد جدید براساس ارزش منصفانه خالص داراییهای قابل تشخیص محاسبه میشود. در گذشته سهم اقلیت برمبنای مبالغ دفتری محاسبه میگردید که این امر باعث میشد یک قلم دارایی واحد تجاری فرعی با ترکیبی از دو ارز
ش در ترازنامه تلفیقی منعکس شود. مبلغ یک دارایی به نسبت سهم واحد تجاری اصلی برمبنای ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل و به نسبت سهم اقلیت به مبلغ دفتری منعکس میشد. کمیته برپایه ” تئوری واحد تجاری“ در مورد صورتهای مالی تلفیقی، محاسبه سهم اقلیت را برمبنای ارزش منصفانه خالص داراییهای قابل تشخیص پذیرفته است.
برخی از اعضای کمیته براساس ” تئوری واحد تجاری“ اعتقاد دارند که محاسبه سرقفلی برای اقلیت نیز باید الزامی میشد . کمیته به دلایل زیر این پیشنهاد را نپذیرفت:
الف . سرقفلی تفاوت بهای تمام شده سرمایهگذاری با ارزش منصفانه خالص داراییهای قابل تشخیص است و در مورد سهم اقلیت، بهای تمام شده واقعی وجود ندارد.
ب . سرقفلی قابل انتساب به اقلیت را نمیتوان بهگونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد، چون اگر 100 درصد سهام یک شرکت تحصیل شود بهای تمام شده آن ممکن است نسبت به تحصیل کمتر از 100 درصد سهام متفاوت باشد.
حذف روش ارزش ویژه
در تجدید نظر استاندارد، روش ارزش ویژه برای انعکاس سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی در صورتهای مالی جداگانه حذف شده است زیرا در صورته
ای مالی تلفیقی اطلاعات کامل مربوط به گروه ارائه میگردد و نیازی نیست که در صورتهای مالی جداگانه نیز از روش ارزش ویژه که به نوعی تلفیق س
طری محسوب میشود، استفاده کرد.
ارائه صورتهای مالی تلفیقی
هر واحد تجاری اصلی، غیر از واحدهای تجاری اصلی باید صورتهای مالی تلفیقی را تهیه و صورتهای مالی جداگانه خود را همراه آن ارائه کند.
یک واحد تجاری اصلی تنها در صورت وجود تمام شرایط زیر، ملزم به ارائه صورتهای مالی تلفیقی نیست :
الف . واحد مزبور، خود واحد تجاری فرعی و تماماً متعلق به واحد تجاری اصلی دیگر باشد یا واحد تجاری فرعی یک واحد دیگر با مالکیت کمتر از 100 درصد سهام باشد اما سایر صاحبان سهام، علیرغم آگاهی از قصد واحد تجاری اصلی برای عدم ارائه صورتهای مالی تلفیقی، مخالفت خود را اعلام نکرده باشند.
ب . سهام یا سایر اوراق بهادار آن واحد در بورس اوراق بهادار یا سایر بازارهای در دسترس عموم، معامله نشود.
ج . واحد مزبور برای عرضه هرگونه اوراق بهادار به عموم، صورتهای مالی خود را به هیئت پذیرش بورس اوراق بهادار یا سایر مراجع قانونی تحویل نداده یا درجریان تحویل آن نباشد.
د . واحد تجاری اصلی نهایی یا میانی آن واحد، صورتهای مالی تلفیقی قابل دسترس برای استفاده عمومی را براساس استانداردهای حسابداری تهیه کند.
در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنتر
ل واحد تجاری اصلی قرار میگیرد، صورتهای مالی واحد تجاری اصلی به تنهایی تصویر کامل وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی آن را نشان نمیدهد. استفادهکنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی برای تصمیمگیریهای اقتصادی و ارزی
ابی وظیفه مباشرت مدیریت به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی گروه نیاز دارند. این نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی تأمین میشود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی واحد و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیتهای حقوقی جداگانه ارائه میکند.
استفادهکنندگان اصلی صورتهای مالی تلفیقی، سرمایهگذاران در واحد تجاری اصلی هستند زیرا آنان از طریق منافع خود در واحد تجاری اصلی، در گروه واحدهای تجاری نیز منافعی دارند. با اینحال، صورتهای مالی تلفیقی، اطلاعات مفیدی برای سایر استفادهکنندگان فراهم میآورد. برای مثال، بستانکاران یا وام دهندگانی که وثیقه طلب آنها در یکی از واحدهای تجاری گروه قرار دارد نیاز به مراجعه به صورتهای مالی واحد تجاری مربوط دارند. با این حال همین استفادهکنندگان ممکن است برای ارزیابی توان مالی گروه از صورتهای مالی تلفیقی استفاده کنند تا در مورد وثیقه مؤثر طلب خود و همچنین چشمانداز ادامه رابطه با واحد تجاری قضاوت نمایند. توان مالی گروه برای بستانکاران واحدهای تجاری فرعی به خاطر وابستگی متقابل این واحدها دارای اهمیت است، زیرا حتی در نبود ضمانتهای متقابل رسمی، فشارهای تجاری ممکن است موجب شود واحد تجاری اصلی از واحدهای تجاری فرعی در قبال بستانکاران حمایت مالی کند
.
شمول صورتهای مالی تلفیقی
صورتهای مالی تلفیقی باید واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن را دربر گیرد، به استثنای سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی که تنها به قصد واگذاری طی 12 ماه
(از تاریخ تحصیل)، تحصیل شده است.
صورتهای مالی تلفیقی، واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهایی را در برمیگیرد که تحت کنترل واحد تجاری اصلی قرار دارند، بهجز آن گروه از واحدهای تجاری فرعی ک
ه به دلایل ارائه شده در بند11 از تلفیق مستثنی میشوند. هنگامی که یک واحد تجاری اصلی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق واحدهای تجاری فرعی دیگر خود، مالک بیش از نصف سهام با حق رأی یک واحد تجاری باشد، فرض بر وجود کنترل بر آن واحد تجاری است، مگر در موارد استثنایی که بتوان آشکارا نشان داد چنین مالکیتی، سبب کنترل واحد تجاری نمیشود. همچنین در صورت تحقق هر یک از وضعیتهای زیر، حتی اگر میزان مالکیت واحد تجاری اصلی بر سهام با حق رأی واحد تجاری فرعی 50 درصد یا کمتر باشد، باز هم کنترل وجود دارد:
الف . تسلط بر بیش از نصف حق رأی واحد تجاری از طریق توافق با سایر صاحبان سهام،
ب . توانایی راهبری سیاستهای مالی و عملیاتی واحد تجاری از طریق قانون یا توافق، یا
ج . توانایی نصب و عزل اکثریت اعضای هیئت مدیره یا سایر ارکان ادارهکننده مشابه، در مواردی که کنترل واحد تجاری دراختیار ارکان مزبور است.
سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی که به قصد واگذاری، تحصیل و نگهداری گردیده و قبلاًً در صورتهای مالی تلفیقی منعکس نشده است، مشمول تلفیق نمیباشد. در رابطه با این نوع سرمایهگذاریها، خریدار مشخص شده است یا اینکه واحد تجاری اصلی بهطور مشخص درصدد یافتن مشتری است و انتظار میرود سرمایهگذاری طی 12 ماه از تاریخ تحصیل واگذار شود. یک واحد تجاری فرعی که باوجود گذشت 12 ماه از تاریخ تحصیل، هنوز فرایند واگذاری آن تکمیل نشده است از تلفیق مستثنی نمیشود مگر اینکه در تاریخ تهیه صورتهای مالی، شرایط واگذاری آن مشخص و فرایند واگذاری آن نیز اساساً تکمیل شده باشد. سرمایهگذاریهاییکه بهموجب این بند از تلفیق مستثنی میشود جزء داراییهایجاری طبقهبندی و براساس استاندارد حسابداری شماره 15 با عنوان حسابداری سرمایهگذاریها در صورتهای مالی منعکس میشود.
واحد تجاری اصلی در صورت از دست دادن توانایی هدایت سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایهپذیر برای کسب منافع از فعالیتهای آن، کنترل آن واحد را از دست میدهد. از دست دادن کنترل ممکن است با تغییر نسبی یا مطلق در میزان مالکیت، یا بدون آن، واقع شود. برای مثال، کنترل یک واحد تجاری فرعی ممکن است بهدلیل اعمال کنترل برآن
توسط دولت، دادگاه یا مراجع ذیصلاح دیگر یا درنتیجه توافق قراردادی از دست برود.
سرمایهگذاری در یک واحد تجاری فرعی از تاریخی که از شمول صورتهای مالی تلفیقی خارج میشود و در زمره واحدهای تجاری وابسته قرار نمیگیرد باید
طبق استاندارد حسابداری شماره 15 با عنوان ” حسابداری سرمایهگذاریها “ با آن برخورد شود.
ضوابط تلفیق
برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی، صورتهای مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن با جمع کردن اقلام مشابه داراییها، بدهیها، حقوق صاحبان سرمایه، درآمدها و هزینهها با یکدیگر ترکیب میشود. برای اینکه صورتهای مالی تلفیقی، اطلاعات مالی گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی واحد ارائه دهد، علاوهبر درنظر داشتن آثار ناشی از ترکیبهای تجاری برتلفیق طبق استاندارد حسابداری شماره 19، الزامات مندرج در بندهای 15 تا 31 رعایت میشود.
تعدیلات تلفیقی
معاملات درون گروهی
سودهای تحقق نیافته ناشی از معاملات درون گروهی که در مبلغ دفتری داراییها منظور شده است باید به طور کامل حذف شود .
زیانهای تحقق نیافته ناشی از معاملات درون گروهی که برای رسیدن به مبلغ دفتری داراییها از ارزش آنها کسر شده است نیز باید حذف شود مگر تا حدی که مبلغ دفتری دارایی مبادلهشده را نتوان بازیافت کرد.
برای حذف سود یا زیان تحقق نیافته مربوط به داراییهای فروخته شده توسط یک واحد تجاری فرعی به واحد تجاری اصلی یا سایر واحدهای تجاری فرعی گروه، مبلغ آن بین اقلیت و واحد تجاری اصلی تسهیم میشود.
مانده حسابها و معاملات فیمابین واحدهای تجاری مشمول تلفیق (شامل فروش، هزینهها و سود سهام) باید حذف شود.
ارائه اطلاعات درباره فعالیتهای اقتصادی گروه به عنوان یک شخصیت اقتصادی واحد در صورتهای مالی تلفیقی، مستلزم تعدیل معاملات درون گروهی مربوط به مبالغ گزارش شده در صورتهای مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن است. معاملات درون گروهی ممکن است منتج به سود یا زیانی گردد که در مبلغ دفتری داراییهای گروه، نظیر موجودی مواد وکالا و داراییهای ثابت مشهود، منظور میشود. در مورد آن بخش از این داراییها که در تاریخ ترازنامه همچنان در تملک واحدهای تجاری مشمول تلفیق است، سود یا زیان ثبت شده در صورتهای مالی جداگانه واحد تجاری عملاً برای گروه به عنوان یک مجموعه، تحقق نیافته و بنابراین از نتایج عملیات و مبلغ داراییهای گروه حذف میشود. این حذف کل مبلغ را دربر میگیرد حتی اگر واحد تجاری فرعی دارای سهامدار اقلیت باشد. معاملات بین واحدهای تجاری منظور شده د
ر تلفیق، با داراییها و بدهیهایی سر و کار دارد که کلاً تحت کنترل گروه است حتی اگر مالکیت بر آنها صد درصد نباشد. از دیدگاه گروه بهعنوان یک شخصیت اقتصادی واحد، سود یا زیانی از معاملات درون گروهی ایجاد نمیشود زیرا هیچگونه افزایش یا کاهشی در خالص داراییهای گروه واقع نمیشود. سود یا زیان حاصل از معاملات با آن گروه از واحدهای تجاری که طبق این استاندارد از تلفیق مستثنی شدهاند، حذف نمیشود مگر اینکه به دلیل وجود نفوذ قابل ملاحظه، واحد تجاری مورد نظر به عنوان واحد تجاری وابسته تلقی شود.
مبلغ دفتری سرمایهگذاری
مبلغ دفتری سرمایهگذاری واحد تجاری اصلی در هر یک از واحدهای تجاری فرعی و سهم واحد تجاری اصلی از حقوق صاحبان سرمایه هر یک از آنها حذف میشود (نحوه برخورد با سرقفلی در استاندارد حسابداری شماره 19 مطرح شده است) .
سهم اقلیت
خالص داراییهای قابل انتساب به اقلیت در تاریخ ترازنامه باید به عنوان سهم اقلیت در ترازنامه تلفیقی، در بخش حقوق صاحبان سهام، جدا از حقوق صاحبان سهام واحد تجاری اصلی ارائه شود.
سود یا زیان خالص فعالیتهای عادی طی دوره که قابل انتساب به اقلیت است باید تحت عنوان سهم اقلیت به طور جداگانه ذیل صورت سود و زیان تلفیقی ارائه شود. هرگونه سود یا زیان غیرمترقبه قابل انتساب به اقلیت نیز باید به طور جداگانه ذیل صورت مزبور منعکس شود .
سودها و زیانهای واحدهای تجاری فرعی باید به نسبت میزان مالکیت واحد تجاری اصلی و اقلیت بین آنها تسهیم شود.
سهم قابل انتساب به اقلیت از خالص داراییهای واحدهای تجاری فرعی باید متناسب با سهم آنان از ارزش منصفانه خالص داراییهای قابل تشخیص واحد تجاری فرعیدر تاریخ تحصیل به علاوه سهم آنان از تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه از تاریخ تحصیل واحد تجاری به بعد محاسبه شود. همچنین سرقفلی ناشی از تحصیل واحد تجاری فرعی تنها باید در مورد آن بخش که قابل انتساب به واحد تجاری اصلی است شناسایی شود.
استفاده از عنوان سهم اقلیت به معنای وجود سقفی در مورد ن
سبت سهام دارندگان حقوق اقلیت در واحد تجاری فرعی نیست. مبالغی که به عنوان سهم اقلیت در ترازنامه تلفیقی و صورت سود و زیان تلفیقی گزارش میشود، میزان داراییها و بدهیها و سود و زیان واحدهای تجاری فرعی منظور شده در تلفیق را نشان میدهد که قابل انتساب به سهامدارانی غیر از واحد تجاری اصلی است.
طبق این استاندارد تخصیص زیان یک واحد تجاری فرعی زیا
نده به صاحبان سهام اقلیت، حتی اگر موجد مانده بدهکار سهم اقلیت شود، الزامی است زیرا رعایت نکردن این امر موجب میشود که مقایسه بین داراییها و بدهیها و نتایج عملیات قابل انتساب به سهم اقلیت و کل گروه مخدوش شود. زیانهای انباشته واحدهای تجاری فرعی الزاماً توسط واحد تجاری اصلی جبران نمیشود و مانده بدهکار سهم اقلیت، معرف خالص بدهیهای قابل انتساب به اقلیت در واحد تجاری فرعی است و طلب از ایشان محسوب نمیشود.
این استاندارد مقرر میدارد که سرقفلی ناشی از تحصیل یک واحد تجاری فرعی که تمام سهام آن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم متعلق به واحد تجاری اصلی نیست، تنها به نسبت سهم واحد تجاری اصلی شناسایی شود و هیچ مبلغی به اقلیت تخصیص نیابد. اگرچه ممکن است بتوان سرقفلی قابل انتساب به حقوق اقلیت در زمان تحصیل واحد تجاری فرعی را براورد کرد، لیکن این امر عملاً موجب شناسایی مبلغی برای سرقفلی به طور فرضی میشود چون اقلیت یکی از طرفهای معامله در زمان تحصیل واحد تجاری فرعی نیست.
رویههای حسابداری
صورتهای مالی تلفیقی باید با استفاده از رویههای حسابداری یکسان در مورد معاملات و سایر رویدادهای مشابهی که تحت شرایط یکسان رخ دادهاند ، تهیه شود . چنانچه رویههای حسابداری مورد استفاده یکی از واحدهای تجاری عضو گروه با رویه بکار رفته در تهیه صورتهای مالی تلفیقی برای معاملات و سایر رویدادهای مشابهی که تحت شرایط یکسـان رخ دادهاند، تفاوت داشته باشد، صورتهای مالی واحد مزبور هنگام استفاده از آن برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی باید به نحو مناسبی تعدیل شود.
تاریخها و دورههای حسابداری
برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی، صورتهای مالی واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی باید به تاریخ گزارشگری یکسان تهیه شود. هنگامی که تاریخهای گزارشگری یکسان نیست، واحد تجاری فرعی برای مقاصد تلفیق باید صورتهای مالی به تار
یخ صورتهای مالی واحد تجاری اصلی تهیه کند، مگر اینکه این امر مقدور نباشد. در چنین مواردی صورتهای مالی واحد تجاری فرعی برای آخرین سال مالی آن باید مورد استفاده قرار گیرد مشروط بر اینکه پایان سال مالی واحد تجاری فرعی بیشتر از سه ماه قبل از پایان سال مالی واحد تجاری اصلی نباشد. در این حالت، وقوع هرگونه رویدادی در فاصله زمانی مذکور که تأثیر عمدهای بر کلیت صورتهای مالی تلفیقی داشته باشد باید از طریق اعمال ت
عدیلات لازم در تهیه این صورتها به حساب گرفته شود. به هر حال، طول دوره گزارشگری و فاصله بین تاریخهای گزارشگری باید در دورههای مختلف گزارشگری باهم یکسان باشد.
سایر ملاحظات
نتایج عملیات واحد تجاری فرعی باید از تاریخی که کنترل آن به طور مؤثر به واحد تجاری اصلی منتقل شده است، در صورتهای مالی تلفیقی منظور شود. همچنین نتایج عملیات واحد تجاری فرعی واگذار شده باید تا زمان واگذاری، در صورت سود و زیان تلفیقی منظور گردد. تفاوت بین مبلغ حاصل از واگذاری واحد تجاری فرعی و مبلغ دفتری داراییها پس از کسر بدهیهای آن در تاریخ واگذاری، باید در صورت سود و زیان تلفیقی تحت عنوان ” سود یا زیان حاصل از واگذاری واحد تجاری فرعی“ منعکس شود.
چنانچه بخشی از سهام واحد تجاری اصلی در مالکیت واحد تجاری فرعی باشد این سهام باید به بهای تمامشده تحت عنوان سهام واحد تجاری اصلی در مالکیت واحد تجاری فرعی به شکل یک رقم کاهنده، جزء حقوق صاحبان سهام واحد تجاری اصلی در ترازنامه تلفیقی منظور شود.
افشا
موارد زیر باید در صورتهای مالی تلفیقی افشا شود:
الف . فهرستی از واحدهای تجاری فرعی عمده شامل نام ، م
حل ثبت یا اقامتگاه قانونی واحد تجاری فرعی ، نسبت حقوق مالکیت یا میزان سهام با حق رأی (چنانچه متفاوت باشد)
در واحد تجاری فرعی،
ب . اطلاعات زیر چنانچه مورد داشته باشد :
1 . دلایل عدم تلفیق یک واحد تجاری فرعی،
2 . نوع و ماهیت رابطه بین واحد تجاری اصلی و آن گروه از واحدهای تجاری فرعی که بیش از نصف سهام با حق رأی آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در مالکیت وا از نصف سهام با حق رأی آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در مالکیت واحد تجاری اصلی است،
ج . ماهیت و میزان هرگونه محدودیت عمده (برای مثال درنتیجه قراردادهای استقراض یا الزامات قانونی) در توان واحدهای تجاری فرعی برای انتقال منابع به واحد تجاری اصلی در قالب سود سهام نقدی یا بازپرداخت وامها یا پیش پرداختها، و
د . نام ، تاریخ ترازنامه و دوره مالی واحد تجاری فرعی در مواردی که تاریخ گزارشگری آن با تاریخ گزارشگری واحد تجاری اصلی متفاوت است و دلایل استفاده از صورتهای مالی با تاریخ متفاوت.
در صورتهای مالی جداگانه، باید روش حسابداری بکار رفته در مورد سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی افشا شود .
در مواردی که واحد تجاری اصلی از تهیه صورتهای مالی تلفیقی مستثنی است، صورتهای مالی جداگانه تهیه می کند، اطلاعات زیر باید در آن افشا شود:
الف. تصریح اینکه صورتهای مالی، صورتهای مالی جداگانه است،
ب . تصریح اینکه از معافیت تلفیق استفاده شده است،
ج . نام و اقامتگاه قانونی واحد تجاری نهایی یا میانی که صورتهای مالی تلفیقی آن برای عموم براساس استانداردهای حسابداری تهیه و منتشر شده است،
د . فهرست سرمایه گذاریهای عمده در واحدهای تجاری فرعی، شامل نام، محل ثبت یا اقامتگاه قانونی آنها، درصد مالکیت و درصد حق رأی درصورت متفاوت بودن،
ه . روش حسابداری مورد استفاده برای سرمایهگذاریهای فهرست شده طبق بند (د).
تاریخ اجرا
الزامات استانداردفوق الذکر در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1/1/1385 و بعد از آن شروع شده، لازمالاجراست .
مطابقت با استانداردهای بینالمللی حسابداری
با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 27 با عنوان صورتهای مالی تلفیقی و جداگانه نیز رعایت میشود.
با چنین تجدید نظری استاندارد حسابداری شماره 18 ایران در مورد صورت های مالی تلفیقی استاندارد ایران با رعایت موارد فوق با استاندارد بین المللی منطبق می شود .
نتیجه گیری:
جایگاه صورتهای مالی تلفیقی درحسابداری ایران:
علیرغم نیازبه تهیه صورتهای مالی تلفیقی برای شرکتهایی که بصورت یک شرکت مادروچندواحد فرعی اداره می شوندامابرخی از شرکتها در ایران به صورت عمده صورت های تلفیقی ارائه نمی کنند :
شرکتهای ایرانی دارای سازوکار سنتی هستند در حالی که بخشی از قوانین ، محصول دوران جدید است ، بنابراین جهت ارائه صورت های مالی تلفیقی ، شرکت مادر نیازمند یک سیستم مناسب مالی است . شرکتها به چند دلیل از ارائه صورت های مالی تلفیقی اجتناب می کنند یکی از دلایل این است که شرکت مادر نمی تواند در زمان مقرر حسابها
را بررسی کند که این علت معمولا غیر عمدی است در بسیاری موارد عدم ارائه این صورت های مالی عمدی است ، زیرا سود تلفیق از سود شرکت اصلی کمتر می شود و از انجا که طبق مقررات بورس سود شرکتهای گروه باید بین تلفیق و شرکت اصلی تقسیم شود بنابراین از ارائه صورت های مالی پرهیز می کنند .
برخی شرکتها به معاملات درون گروهی اقدام می کنند بنابراین اگر گزارش تلفیق را ارائه کنند ، سود معاملات درون گروهی حذف می شود و این امر سبب کاسته شدن از سودآوری شرکت می شود .
پیشنهادات:
برای شرکتهایی که نحوه اداره آنهابه شکل یک شرکت مادروچندواحدفرعی می باشدارائه صورتهای مالی الزامیست.ولی درایران به دلایلی که ذکرشد برخی ازشرکتهاصورتهای مالی تلفیقی ارائه نمی کنند.
اگر:
1-نارساییهای گزارشگری مالی رفع شوند
2-شرکتهایی که سازوکارسنتی دارندازسیستم مالی مناسب استفاده کنند
3-واحدهای فرعی اطلاعات مالی کامل وبموقعی رابه شرکت مادرارائه کنند
مشکل تهیه صورتهای مالی تلفیقی تاحدی رفع می شوند.بااین وجودمشکلات تهیه صورتهای مالی تلفیقی کامل رفع نمیشوند وبایددرصددرفع آنهابرآمد.
مواردپیشنهادی برای بررسی وکسب اطلاعات بیشتر :
1-بررسی علل عدم ارائه بموقع اطلاعات مالی واحدهای فرعی به شرکت مادر
2-بررسی علل سنتی بودن سازوکار شرکتهای ایران
3-بررسی علل نارساییهای گزارشگری مالی
منابع اینترنتی برای کسب اطلاعات بیشتر:
www.iranaudit.blogfa.com
www.hesabiran.com
منابع :
1بزرگ اصل ، موسی ، نگاهی به مبانی نظری صورتهای مالی تلفیقی ، فصلنامه حسابرس شماره 12 ، پاییز 80
2جمشیدی فرد ، سعید ، مقرات مالیاتی و الزامات آن در گروه شرکتها ، فصلنامه حسابرس شماره 13 ، زمستان 80
3 کمیته استانداردهای بین المللی حسابداری ،استانداردهای بین المللی حسابداری ، سازمان حسابرسی ، نشریه شماره 88 ، چاپ اول ، مهر 1371
4کمیته فنی ،استانداردهای حسابداری ،سازمان حسابرسی ، نشریه 145 ، چاپ اول ، 1380
5سایت www.iranaudit.blogfa.com
6.سایت www.donya-e-eqtesad.com و www.audit.org.ir
7.International Accounting Standards Board ,Ias27,Consolidated Financial Statements and Acocounting for Investments in Subsidiaviesi Iasc/1994 .
8.International Accounting Stand
ards Board ,Ias/usgaap comparison,Emst & young, Butter & tanner limited , London ,2000
9.International Accounting Standards Board,Similarities and Differences,AIS/us GAAP and uk GAAP, Price Water House Coopers,Nov.1998 .
10.Accounting Standard Board, Financial Reporting Standard No,21 Accounting for Subsidiary undertakings,London,1992.
11www.donya-e-eqtesad.com
لغات کلیدی:
(1)تلفیق
(2)سهم اقلیت
(3)صورتهای مالی تلفیقی
(4)صورتهای مالی جداگانه
(5)کنترل
(6)گروه
(7)واحدتجاری اصلی
(8)واحدتجاری فرعی
(9)واحداقتصادی
دانلود مقاله کما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله کما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله کما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
کما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما)
کما حالتی از ناهشیاری است که طی آن فرد با دردناکترین محرکهای فیزیکی هم به هوش نیاید و به همان حالت تا مدتی پایدار بماند. کما، یک مریضی نیست، بلکه علامتی از یک مریضی یا واکنشی به یک حادثه است که برای بدن فرد اتفاق افتاده است؛ مثل یک ضربه شدید و سخت به سر که باعث ایجاد شوک عصبی و کما میشود. اکثر کماهایی که به این دلیل ایجاد میشود، بیشتر از 4 هفته طول نمیکشد. بعضی از کسانی که به کما میروند، پس از این مدت به سمت زندگی نباتی پیش میروند. زندگی نباتی یعنی فرد نفس میکشد، فشار خون نرمال دارد و حتی دستگاه گوارش آنها درست کار میکند، بدون آنکه بدن بیمار نسبت به این کارها آگاهی داشته باشد. زندگی نباتی ممکن است سالها و حتی دهه های متمادی طول بکشد.
مهمترین علامت مشخصه کما، ناتوانی در هوشیار شدن است یعنی خود فرد نمی تواند توسط محرکها هوشیاریاش را بهدست آورد. البته علامتهای دیگری هم وجود دارند که از میان آنها میتوان به نبود خود آگاهی، فقدان چرخه خواب و بیداری، نداشتن حرکت هدفمند و نداشتن کنترل بر روی تنفس اشاره کرد.
چه عواملی باعث کما می شوند؟
کما می تواند به دلایل مختلفی روی دهد. بیشترین علت آن هم صدماتی است که بر اثر ضربه و جراحت به سر صورت می گیرد. اما مصرف زیاد الکل(مسمومیت الکلی)، دیابت، مورفین و خونریزی زیاد هم میتواند فرد را به کما ببرد. در مواردی خونریزی یا تورم بافت مغز آنقدر شدید است که حتما باید به نوعی فشار را از روی مغز برداشت.
در حالت کما چه اتفاقی میافتد؟
اعتقاد عمده ای که در بین مردم وجود دارد، این است که شخص در خواب بسیار عمیقی فرو رفته است. این عقیده به طور کامل درست نیست. البته ممکن است در بعضی از موارد این چنین باشد اما نه در همه موارد.
این جا بدنیست بدانید که درجههای کما توسط هوشیاری شخص بیمار نسبت به محرکهای خارجی، تعیین می شود. در بسیاری از مواردی که اشخاص در حالت کما به سر میبرند، بیمار دریافتهایی از محیط نیز خواهد داشت و این حالت با توجه به بهبودی شخص بیمار زیاد تر هم می شود. مثلا ممکن است، حرکتهای جزئی از خود بروز دهد یا نسبت به صداها یا محرکها پاسخ دهد. در بعضی موارد نیز ممکن است شخص به کما رفته عکس العملهای شخص هوشیار را از خود بروز دهد. مثلا در بعضی بیمارها باید حتما این مراقبت به عمل آید که او نتواند سرم یا لوله های دیگر متصل به خودش را از جا در بیاورد که در نهایت به مرگش منجر بشود. همه این موارد باعث می شود تا درجات کما در افراد متفاوت باشد.
بیرون آمدن از کما
حالتی که شخص شروع به بیرون آمدن از حالت کما می کند، هنگامی است که او شروع به پاسخ دادن به محرکهای خارجی میکند. هرچند بهدست آوردن کامل هوشیاری، یعنی دو مرحله واکنش نشان دادن و تشخیص فکر،باید در او پدیدار شود تا بشودگفت که او از کما بیرون آمده است. زیرا وجود هر دوی این موارد در هوشیاری کامل، اجتناب ناپذیر است. حتی در بعضی موارد پس از به هوش آمدن بیمار باز آموزی و به خاطر آوردن بسیاری از چیزها از جمله حرف زدن و به خاطر آوردن خود شخص، ممکن است لازم باشد.
آمار
هر 10 دقیقه یک نفر بر اثر آسیب سر به حالت کما میرود. بد نیست بدانید آسیبهای وارد به سر اولین علت به کما رفتن، مرگ و یا معلولیت افراد 1 تا 44 سال محسوب میشود. بین 5 تا 10 درصد از کسانی که به کما می روند، قادر به باز گردان حالت هوشیاری خود نیستند و در نهایت به زندگی نباتی که تنها علائم حیات در آنها وجود خواهد داشت، منجر میشوند. بسیاری از مردم فکر میکنند که این حالت همچنان کما نامیده می شود اما به این حالت مرگ مغزی گفته میشود.
تفاوتهای مرگ مغزی و کما
وضعیت کما با مرگ مغزی بسیار متفاوت است به گونه ای که فردی که به کما رفته، میتواند دوباره به زندگی عادی خود بازگردد؛ البته این وضعیت را باید متخصصان مغز و اعصاب تایید کنند. به طوری که اگر مغز هنوز زنده باشد، فرد دچار کما شده و احتمال برگشت آن حتی بعد از مدت طولانی و گذشت چندین سال هم وجود دارد. زیرا بیمار خودش به صورت طبیعی نفس می کشد و فقط مغز برای مدتی هوشیاری ندارد اما عمق مغز زنده است.
در مرگ مغزی، فرد به صورت طبیعی نفس نمی کشد و تنفس خود را از طریق دستگاه انجام می دهد که با قطع کردن دستگاه، می میرد بنابراین زنده ماندن نباتی فرد دچار مرگ مغزی، به دستگاه وابسته است چون تنفس وابسته به مغز است. اما قلب با مغز تفاوت دارد.
اگر مغز فردی بمیرد، قلب فعالیت دارد، البته به شرطی که اکسیژن از طریق دستگاه به فرد برسد و در صورت قطع دستگاه فردمی میرد، اما بازهم با وجود دستگاه هم بازنمی توان مدت زیادی چنین افرادی را زنده نگه داشت.
فاصله کما تا مرگ چقدر است ؟
سام تاجبخش را به خاطر دارید؟ پسر جوانی که 4 سال پیش بر اثر یک تصادف دلخراش به کما رفت؟ او هنوز به هوش نیامده اما پدر و مادرش با تمام توان و امید، از او مراقبت میکنند و منتظر روزی هستند تا او دوباره به زندگی باز گردد.
بیایید همه با هم، دست به دعا برداریم و از خداوند متعال بخواهیم زندگی دوبارهای را به سام تاجبخش عطا کند;
بیـرون آمــدن دختر 16 ساله بروجنی از کما بعد از چندماه، یکبار دیگر این پرسش را به ذهنها آورد
چند درصد از افرادی که به کما میروند شانس ادامه زندگی دارند؟ علت فرو رفتن در کما چه تاثیری در بازگشت بیمار دارد؟
مریم باباخانیان، دختر16 ساله بروجنی 29 مهرماه با واژگون شدن اتوبوس دانشآموزی به کما رفت.
سطح هوشیاری مریم در تمام این مدت به گونهای در نوسان بود که گاهی اشک شوق به چشمهای خانواده مریم میآورد و گاهی آنچنان آنها را ناامید میکرد که گویی این آخرین بار است که آنها مریم را میبینند.
با همه این اوصاف، اواخر آذر ماه این خبر منتشر شد: سرانجام هوشیاری مریم بالا رفته و او چشمهایش را بعد از چند ماه به روی پدر و مادرش گشوده است.
او در حال حاضر قدرت تکلمش را از دست داده اما برای به دست آوردن دوباره آن تلاش میکند.
مریم تلاش میکند تا عوارض ناشی از بیهوشی 2 ماههاش را از جسمش دور کند و دوباره سلامت از دست رفته خود را به دست آورد.
شاید برخی از ما در میان نزدیکان و آشنایانمان با چنین صحنههایی روبهرو بودهایم و این لحظات را تجربه کردهایم اما بیشک تعداد کمی از ما درباره وضعیت کما، شرایط بیماری که در کما فرو رفته و شرایط زندگی برای افرادی که از کما خارج میشوند، اطلاعات داریم.
در این گزارش درباره کما و عوارض آن و مشهورترین شخصیتهایی که در سراسر جهان به کما فرو رفتهاند، مطالبی را میخوانیم.
متخصصان چه میگویند؟
«کما» دقیقا چیست؟
فردی که به کما میرود، در حقیقت بیماری است که هوشیاریاش مختل شده و در بیهوشی به سر میبرد.
دکتر علیرضا یاراحمدی، متخصص مغز و اعصاب در اینباره به «سیبسبز» میگوید: «چنین فردی نمیتواند ارتباط کلامی، چشمی و حرکتی با دیگران برقرار کند.
توانایی باز کردن چشمهایش را ندارد و در مجموع هیچ پاسخی به تکانههایی که از بیرون دریافت میکند، نمیدهد.
در مورد بیمارانی که بر اثر تصادف و ضربه به کما رفتهاند معیاری برای سنجش میزان هوشیاریشان داریم که آن را با نامGCS یاد میکنیم.
وقتی بیماری بر اثر تصادف به کما رفت با چشمانی بسته روی تخت خوابیده است و هیچ پاسخی به محرکها نمیدهد؛ اگرچه برخی از بیماران میتوانند با تحریک دردناک تولید صدا کرده، چشمهایشان را باز کنند یا دستشان را به سمت موضع درد ببرند.
قرار گرفتن در وضعیت کما معمولا به دلیل ضربه مغزی و تخریب بافت مغزی و خونریزی یا به دلیل فشارهایی که ناشی از بزرگ شدن تومور در ناحیه مغز است به وجود میآید.»
GCS ابزاری برای اندازهگیری سطح هوشیاری
این سیستم سطح هوشیاری را از 3 تا 15 تقسیم میکند.
معیار بیداری در انسان 15 است؛ بنابراین اگر GCS بیماری عدد 15 را نشان دهد او بیدار است و به لحاظ سطح هوشیاری در شرایط نرمال قرار دارد و در مقابل آن، فردی که GCS او 3 باشد کمترین میزان هوشیاری را دارد و شرایط او به مرگ نزدیکتر است. دکتر یاراحمدی در اینباره میگوید: «برای بررسی میزان هوشیاری فردی که در کما فرو رفته، به واکنشهای کلامی و چشمی حرکتی او باید توجه کرد، فرد اگر بتواند چشمانش را حرکت دهد 4 امتیاز برای هوشیاری کسب میکند.
اگر بتواند به طور کامل بدنش را تکان دهد 6 امتیاز کسب میکند و در صورتی که صحبت کند، 5 امتیاز دیگر به دست میآورد.
بنابراین فردی که تمامی این امتیازها را کسب کند در مجموع 15 امتیاز هوشیاری و بیداری را کسب میکند.
از طرفی در شرایطی که بیمار در کما فرو رود و حداقل سطح هوشیاری را داشته باشد، امتیازش از هریک از محرکهای چشمی، بدنی و کلامی یکاست و در مجموع 3 امتیاز برای هوشیاری دریافت میکند.»
کمایی که به دلیل سکته، خونریزی، ضربه مغزی، خونریزی ناشی از بزرگشدن و فشار تومور مغزی به وجود میآید از نوع بدخیمترین کماهاست
مرگ مغزی چیست؟
دکتر یاراحمدی متخصص مغز و اعصاب درباره تفاوت کما و مرگ مغزی میگوید: در صورتی که پس از معاینه و بررسی نوار مغزی یا انژیوگرافی مغزی مشخص شد که فرآیندهای عالی مغز متوقف شده در این حالت بیمار دچار مرگ مغزی
شده است. تشخیص نهایی مرگ مغزی باید تمامی واکنشهای ساقه مغز بیمار هم بررسی شود و در حقیقت برخلاف وضعیت نباتی که فعالیت قسمتهای عالی مغز مختل شده و تنها بخش ساقه مغز فعال است در مرگ مغزی ساقه مغز بیمار هم در مقابل محرکها هیچ واکنشی نشان نمیدهد و آنژیوگرافی بیمار نیز هیچ گونه گردش جریان خون را در مغز نشان نمیدهد.
در این حالت امیدی به بازگشت بیمار به زندگی وجود ندارد.»
علت کما احتمال مرگ را تعیین میکند
علت کما تاثیر زیادی در افزایش امید خانواده به بازگشت بیماری که در کما فرو رفته، دارد.
برخی از کماها به دلایل ارگانیک مغزی به وجود میآیند که بر بافت و ساختمان مغز تاثیر میگذارند، این نوع از کما به دلیل سکته، خونریزی، ضربه مغزی، خونریزی ناشی از بزرگشدن و فشار تومور مغزی به وجود میآید که از نوع بدخیم آن است و اما کماهایی وجود دارند که از نوع غیرارگانیک هستند.
در این گروه از کماها، ساختمان و بافت مغز بیمار آسیب ندیده است و بروز اختلال در شرایط متابولیک بدن مانند بالا و پایین شدن یونها یا PH بدن، افزایش قند خون یا مسمومیت دارویی در فرد ایجاد میشود.
افرادی که در این شرایط هستند در گروه کماهای بدخیم قرار نمیگیرند و احتمال بازگشت آنها در مدت زمان کوتاهتری وجود دارد.
تفاوت کما با زندگی نباتی؟
دکتر یاراحمدی در ادامه صحبتهایش با اشاره به زندگی نباتی که معمولا توسط همراهان بیمار با وضعیت کما اشتباه گرفته میشود، به «سیب سبز» میگوید: « بیماری که به کمای عمیق فرورفته و از کما خارج میشود، چشمهایش را باز میکند اما هیچ فرآیندی که انسان را از زندگی گیاه متمایز میکند، از خود نشان نمیدهد. گاهی اطرافیان این بیماران تصور میکنند که این افراد متوجه عملکرد اطرافیانشان هستند در حالی که این گونه نیست.
اگر چه ممکن است با کف زدن کنار گوش این افراد شاهد چشم برهم زدن آنها باشیم اما باید بدانید که این واکنش از ساقه مغز صادر شده که مربوط به فعالیتهایی نظیر خواب و بیداری، گرسنگی و پلک زدن است و بخش عالی مغز و سلولهای خاکستری مغز دچار آسیب جدی شده اند.
تعداد اندکی از بیمارانی که در وضعیت نباتی هستند به زندگی عادی بازمیگردند.»
معروفترین شخصیتهاییکه به کما رفتند و برگشتند
بازیگران، هنرمندان و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی بسیاری در یک دهه گذشته در سراسر جهان تجربه کما را از سر گذراندهاند.
برخی از آنها با موفقیت این دوره را پشت سر گذاشتند و دوباره زندگی را در آغوش کشیدند و برخی از آنها متاسفانه جان خود را از دست دادهاند.
پروفسور علیاصغر خدادوست، بزرگترین جراح چشم ایرانی مقیم ایالاتمتحده مردادماه 91، به دلیل عارضه قلبی در یکی از بیمارستانهای ایالاتمتحده بستری شد و پس از جراحی بایپس به کما رفت.
او بعد از یک ماه با روند بهبود از این وضعیت خارج شد.
بوریس ووکویچ، بازیکن 22 ساله تیم فوتبال هوفنهایم که 25 آبان ماه گذشته به دلیل تصادف با یک کامیون به کما رفت، پس از یک هفته از کما خارج شد.
او در زمان حادثه دچار افت سطح قند خون بوده و در حال حاضر روزانه 2 ساعت در هوشیاری به سر میبرد و با خانوادهاش ارتباط برقرار میکند.
شارون استون، بازیگر سینمای تجاری در سال 2001 به دلیل حادثه دچار ضربه و خونریزی مغزی شد. این مسئله موجب شد که او 9 روز به کما برود. او 7 ساعت تحت عمل جراحی قرار گرفت و با ترمیم عروق آسیبدیده دوباره به زندگی طبیعی بازگشت.
رضا ایرانمنش، بازیگر سینما و تلویزیون تجربه 17بار کما دارد. او که 50 درصد جانبازی دارد برای آخرینبار به حالت بیهوشی به بیمارستان منتقل شد و مدت یک ماه در کما ماند.
او پس از یک ماه از کما خارج و به زندگی بازگشت.
شاهعلی سرخانی، بازیگر سینما و تلویزیون مهرماه سال 90 از پلههای منزلش پایین افتاد و پس از چند ساعت بیهوش شد و به کما رفت.
او به بیمارستان منتقل شد و یکی، 2 روز پس از این حادثه درگذشت.
مارتین لارنس، کمدین آمریکایی در سال 1999 دچار گرمازدگی شد و این مسئله موجب شد تا به کما برود.
او 3 روز به کما رفت و بعد از آن با همراهی تیم پزشکی و مراقبتهایی که از او صورت گرفت دوباره به زندگی بازگشت.
عجیبترین تجربیات مردم بعد از کما
افرادی که از کما جان سالم به در میبرند اغلب مشاهدات و داستانهای جالبی از دورانی که در کما بودند، دارند یا با خروج از کما تغییرات زیادی در روند زندگیشان مشاهده میکنند.
آنچه میخوانید برخی از باورنکردنیترین خاطرات افرادی است که در نشریههای اینترنتی منتشر شده است.
لیلا توی سی، دختر خردسال انگلیسی است که پس از ابتلا به مننژیت به کما رفت و خانوادهاش امیدی به نجات او نداشتند.
لیلا 3 سال بعد از کما خارج شد و پس از به هوش آمدن، قطعه شعری را که مادرش در دوران کما برایش میخواند، زمزمه میکرد.
یا وین، دختر تایلندی در 3 سالگی بر اثر تصادف به کما رفت.
او بعد از یک ماه از کما خارج شد اما تغییرات زیادی در روند زندگیاش به وجود آمد.
پدر و مادر وین درباره دخترشان میگویند: او بعد از بیرون آمدن از کما روزی یک بسته سیگار میکشیده و با گریه از اطرافیانش سیگار میخواسته است.
لیز سیکیز، زن23 سالهای است که به دلیل آسیب بافت مغزی در اثر ابتلا به نوعی عفونت در سال 2008 به کما رفت.
او برای چند هفته در کما بود و بعد از آنکه از کما خارج شد، هیچ چیزی از زندگی گذشتهاش حتی دقیقهای را به یاد نداشت.
این زن حافظهاش را از دست داد.
تری والیس در سال 1984 در مزرعهاش با تراکتور تصادف کرد.
او از ناحیه سر و گردن آسیب دید و به کما رفت.
تری به مدت 19 سال در کما بود و وقتی بعد از 19 سال چشمانش را گشود،
مادرش را صدا کرد.
او امروز سلامتش را به دست آورده و تنها حافظه کوتاهمدتش کمی ضعیف شده است.
کما (اغما) چیست؟
کما کاهش شدید سطح هوشیاری است که در آن بیمار به محیط اطراف پاسخ هدفمندی نمیدهد و در نتیجه نمیتوان او را بیدار کرد. در این حالت مغز به علت صدمات وارد شده هیچگونه تحریکی از حواس پنج گانه را دریافت نمیکند یا نمیتواند به آن پاسخ هدفمند بدهد. در اغما، هوشیاری دچار اختلال میشود که لزوما هم غیر قابل برگشت نیست.
کما دارای مراحل مختلفی است که معمولا با معیار کمای گلاسکو یا اصطلاحا جی.سی.اس )gcs( سنجیده میشود.در این معیار بر اساس بازکردن چشمها ، واکنش حرکتی و تکلم نمرهای بین 3 تا 51 به بیمار داده میشود که 3 نشانگر وضعیت بحرانی ( کمای عمیق) و 51 نشانه حالت عادی است.بر اساس این معیار در ضربات مغزی بیماران به سه گروه ضربه مغزی خفیف (جی.سی.اس 31 تا )51، متوسط (جی.سی.اس 9 تا )21 و شدید (جی.سی.اس)8 تقسیم بندی میشوند.
علل کما
بیماران به دلایل گوناگونی میتوانند به حالت کما فرو بروند. برخی از این عوامل عبارتند از: علل دارویی (مانند بسیاری از داروهای اعصاب و روان)، زیادهروی در مصرف الکل یا مواد مخدر، مسمومیت با مونواکسید کربن، سکته مغزی، خونریزیهای داخل جمجمه، کاهش قند خون، دیابت، صرع و تشنج، اختلال عملکرد قلب،تومورهای مغزی، اختلال میزان آب و الکترولیتها، مراحل پایانی بیماریهای کلیوی و کبدی، آمبولی ریه، ضربه به سر، عفونتها (مانند مننژیت.)
برای بیمار کمایی چه باید کرد؟
اولین قدم در درمان بیمار کمایی باز کردن راه تنفسی اوست. سپس تنفس بیمار برقرار میشود و در مرحله بعد از او رگ گرفته میشود. سپس در صورت نیاز لوله گذاری و عملیات احیا انجام میشود. بعد از این اقدامات عمومی اقدامات تشخیصی و درمانی با توجه به عاملی که پیشبینی میشود علت کماست صورت میگیرد. به اصطلاح پزشکان، از اینجا دیگر درمان علامتی میشود و بنا بر علائمی که بیمار از خود نشان میدهد و نیازهای او اقدامات لازم صورت میگیرد. بهعنوان مثال در مواردی که کما در اثر مسمومیت مواد مخدر ایجاد می شود ابتدا به بیمار آمپول ضد مخدر (نالوکسان) تزریق میشود .ممکن است بیمار قادر به تنفس نباشد که در آن صورت به دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور ) متصل میشود.اگر کما در اثر از دست دادن مایعات یا خونریزی باشد به بیمار سرم یا خون تزریق میشود. در مواردی هم که کما در اثر عفونت است بیمار آنتی بیوتیک دریافت میکند.
البته در کنار این کارها اقدامات پرستاری مانند شستشوی بیمار، تغییر وضعیت قرارگیری او (به منظور جلوگیری از ایجاد زخم بستر)، ماساژ و غیره نیز صورت میگیرد. قرار دادن سوند ادراری جهت خروج ادرار و کنترل میزان ادرار خروجی نیز از جمله اقداماتی است که برای بیمار انجام میپذیرد.
تغذیه فرد در حالت کما نیز نیازبه دقت و ظرافت خاصی دارد.در این موارد به چند شیوه عمل می شود اگر کوتاه مدت باشد به تجویز سرم مناسب اکتفا میشود ولی اگر کما طول بکشد به تغذیه کامل از راه ورید روی میآورند که در این حالت همه املاح و پروتئینهای مورد نیاز بدن به علاوه قند و چربی از راه سرم به فرد داده میشود. حالت دوم این است که لولهای را مستقیما از راه بینی وارد معده فرد میکنند به این روش گاستروستومی میگویند. از طریق این لوله مایعات و مواد غذایی به صورت له شده به فرد داده میشود.
کما با جراحی درمان میشود؟
همانطور که ذکر شد کما دارای علل گوناگونی است که برخی از این علل با جراحی قابل رفع است.به عنوان مثال فشار روی مغز به علت هیدروسفالی (جمع شدن مایع در مغز) میتواند سبب کما شود که با جراحی قابل رفع است. یا در موارد ضربه به سر که خونریزی موجب کما میشود با جراحی حال مریض بهبود مییابد. اما نباید این تصور ایجاد شود که هر کمایی با جراحی خوب میشود. کما اینکه در مورد پوپک گلدره نیز با اینکه حدس زده میشد جراحی کمککننده باشد اما این اتفاق نیفتاد.
کما آخر خط است؟
بسیاری از مردم کما را پایان راه یک بیمار میدانند. در واقع آنان کما را با مرگ مغزی معادل فرض میکنند اما چنین باوری نادرست است.برای فردی که در اغما به سر میبرد میتوان امید بازگشت به زندگی طبیعی و حتی بهبود کامل را متصور بود و اقدامات درمانی موثری را در این افراد به کار برد. بسیاری از افراد حتی بعد از کماهای طولانی بهبود مییابند.البته لازم به ذکر است هر چه کما عمیقتر باشد و بیشتر طول بکشد شانس بازگشت بیمار کمتر میشود. این موضوع در بسیاری از موارد موجب اختلاف بیماران و پزشکان و حتی کشیده شدن کار به محاکم قضایی میشود.
به عنوان مثال چندی پیش قاضی یک دادگاه فدرال در آمریکا پس از رسیدگی به درخواست والدین یک بیمار در حال اغما برای از سرگیری تغذیه وی با استفاده از لوله با این درخواست مخالفت کرده است.
موضوع از این قرار بود که شوهر بیمار اعتقاد داشت که باید اجازه داد زندگی همسر وی که در خلال 51 سال گذشته در یک وضعیت گیاهی به سر برده است، پایان یابد.وی با مراجعه به دادگاهی در ایالت فلوریدا حکم خارج کردن لوله های تغذیه او را به دست آورد و پزشکان بیمارستان لولههای تغذیه را از بدن بیمار خارج کردند. اما والدین بیمار خواستار زنده نگه داشتن او بودند و به دادگاه شکایت کردند و از این حکم نیز فرجام خواستهاند. نظیر این شکایات بارها و بارها دیده شده است و جالب است که هر قاضی بنا بر تشخیص خود رفتار میکند و وحدت رویهای در این خصوص دیده نمیشود. شاید علت آن این باشد که دانش پزشکی نیز در این موارد از دادن پاسخی صریح و دقیق عاجز است.
دانلود مقاله نقش حسابداری در افزایش توان رقابت بنگاه های اقتصادی word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله نقش حسابداری در افزایش توان رقابت بنگاه های اقتصادی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله نقش حسابداری در افزایش توان رقابت بنگاه های اقتصادی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
نقش حسابداری در افزایش توان رقابت بنگاه های اقتصادی
چکیده
بنگاه های اقتصادی در عصر حاضر به صورت فزاینده ای با محیطهای پویا و در حال تغییر مواجهند و بنابراین، به منظور بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. دو نیروی اصلی موثر بر محیط داخلی و خارجی بنگاه های امروزی عبارتند از: تغییرات تکنولوژی و رقابتهای جهانی. بنگاه هایی که نتوانند خود را با این دو نیرو تطبیق دهند، در بلند مدت قادر به ادامه حیات نخواهند بود. مدیران برای تامین اطلاعات مورد نیاز جهت تصمیم گیری ، ناگزیر به سیستم
حسابداری خود اتکا می کنند. چنانچه تکامل تدریجی سیستم حسابداری از سیر تکاملی بنگاه عقب بیفتد ، خود ترمزی برای بنگاه در حال تغییر محسوب خواهد شد.
رقابت به نوآوری مداوم نیاز دارد و باید به منظور ایجاد تحولات سازنده و مؤثر در بنگاه های اقتصادی ، طراحی و مدیریت شود. با تبدیل شدن بازار منطقه ای به بازار جهانی ، رقابت سنگین بین المللی ، شرکتها را وادار می سازد که محصولات و خدمات خود را با توجه به منابع محدود تولیدی با کیفیت عالی و کمترین بهای تمام شده نسبت به رقبا به بازار عرضه کنند . شرایط اقتصادی کنونی ، باعث توجه بیشتر مدیران به سیستم حسابداری به خصوص حساب
داری مدیریت بنگاه شده است. حسابداری مدیریت می تواند در صورت برخورداری از حمایت و تعامل بیشتر با مدیریت ، با بکارگیری شیوه های نوین هزینه یابی مانند هزینه یابی کایزن ، هزینه یابی بر مبنای هدف و هزینه یابی بر مبنای فعالیت ضمن آشکار نمودن نقاط ضعف و قوت بنگاه در جهت نیل به اهداف تعیین شده و امکان مقایسه تولیدات بنگاه با سایر بن
گاه ها در شرایط مشابه ، به افزایش توان رقابت بنگاه کمک نماید. افزایش توان رقابت بنگاههای داخلی با بنگاه های خارجی باگسترش استفاده از حسابداری مدیریت تسهیل خواهد شد. با بکارگیری مستقیم یا با انجام تعدیلاتی توجه به شرایط اقتصادی داخلی بر روی روشهای هزینه یابی نوینی که امروزه در سطح جهانی و به خصوص کشورهای پی
شرفته استفاده می نمایند ، حسابداری می تواند شتاب دهنده ای برای بنگاه جهت نیل به اهداف اقتصادی و جزو عوامل تسهیل کننده رقابت و بهــسازی در بنگاه ها و راهکاری برای غلـــبه بر مقاومتها و موانع موجود برای افزایش توان رقابتی بنگاه باشد.
واژه های کلیدی : حسابداری مدیریت ،رقابت جهانی ، توان رقابت ،مدیریت هزینه ، شیوه های نوین هزینه یابی
مقدمه
حسابداری مدیریت از طریق ارایه گزارشهای مختلف ، مدیران را در جهت تصمیم گیریِ بهتر یاری می کند .امروزه حیات بسیاری از شرکت ها در گرو افزایش دقّت ، کیفیت و قدرت رقابت است . با توجه به اهمیّت و نقش انکار ناپذیر اطلاعات ارایه شده از طرف سیستم های مدیریت در امر تصمیم گیری برنامه ریزی مدیران و نیز کمک به مدیران در رهبری و کنترل فعالیتهای سازمان توجه بیشتر به این موضوع ضروری به نظرمی رسد. از طرفی مطرح شدن مباحثی نو در زمینه حسابداری بهای تمام شده و کنترل و مدیریت هزینه ها ، افزایش تقاضا برای کیفیت ، رقابت و; با توجه به قابلیت های سیستم هایی هزینه یابی که توان پاسخگویی به نیازهای مدیران به نحو مطلوب را ندارد ، خود دلیلی دیگر بر اهمیت سیستم های حسابداری مدیریت جدید می باشد.
بسیاری از تغییرات در محیطهای اقتصادی در چند سال اخیر اصلاح
ات در عملیات حسابداری مدیریت را موجب گشته است . امروزه دو نیروی عمده بر سازمانها اثر گذاشته و میگذارد و باعث شده است کنترل هزینهها حساستر و حادتر از گذشته شود. یکی از این نیروها رقابت جهانی است و دیگری، تغییرات در تکنولوژی ساخت است. سازمانهایی که نتوانند اوضاع و احوال خود را با این نیروها تطبیق دهند، تداوم عملیات و فعالیت آنها در بلندمدت با خطر مواجه خواهد شد..
تغییرات اساسی
1- افزایش رقابت جهانی
عامل اصلی توسعه یافته ای که تغییرات پرهزینه را در محیط های تجاری ( اقتصادی ) معاصر ایجاد می کند ، رشد تجارت و بازار های جهانی است . در دنیای رقابت آمیز امروزی ، مفهوم بازار محدود به یک منطقه خاص نیست و جهانی محسوب می شود . رقابت سنگین بین المللی ، شرکتها را وادار می سازد که محصولات و خدمات خود را با کیفیت عالی به بازار عرضه کنند.افزایش رقابت در محیط های تجاری جهانی به این معنی است که شرکتها به طور فزاینده ای به اطلاعات مالی و غیر مالی درباره تجارت و اثرات رقابت در سایر کشور ها نیاز دارند.
یک تغییر کلیدی در محیط اقتصادی این است که انتظارات مصرف کننده برای کارکرد و کیفیت محصولات افزایش یافته است . در نتیجه آن چرخه عمر محصول کوتاه تر می شود و شرکتها نیاز های آتی و محصولات جدید را به سرعت انجام می دهند تا از طریق آن قدرت رقابتی خود را افزایش دهند. متفکران حسابداری در این محیط جدید، ابزارهایی را تولید و در اختیار رهبران بنگاهها قرار دهند تا روشهای رقابت با شرکتهای جهانی رابیابند و سهم خود را از بازارهای جهانی بستانند.
2- تولید و تکنولوژی
برای رقابتی باقی ماندن در مواجهه با رقابت فزاینده جهانی ، سازمانهای جهانی تولیدات جدید و تکنولوژی اطلاعات و تولید را به کار گرفته اند. که موجب کاهش بهای تمام شده می شود. سایر تغییرات در تولید شامل تکنیک های تولید انعطاف پذیر ، موجب کاهش زمان شروع و صدور مجوز برای درخواست های مشتریان می شود. کلید رقابتی که سرعت در بازار، نامیده می شود به معنای توانایی حمل کالا یا خدمات با سرعت بیشتر از رقبا می باشد.
تاثیر نوآوری بر توان رقابتی بنگاه
نوآوری تکنولوژی ، خلق محصولات و فرآیندهای جدید و تغییرات عمده تکنولوژی در این دو را شامل می شود . این تغییرات در صورتی نوآوری تلقی می شود که به بازار عرضه شده ( نوآوری محصول ) یا در در یک فرآیند تولید به کار گرفنه باشند ( نوآوری فرآیند) . بنابراین نوآوری ، مجموعه ای است شامل فعالیتهای علمی ، تکنولوژیک ، اقتصادی ، سازمانی و بازرگانی .
نوآوری محصول یا رادیکالی است یا تدریجی . در حالت اول یک محصول جدید ( که از نظر تکنولوژی با محصول قدیمی تفاوت اساسی دارد) جایگزین محصول قدیمی می گر
دد. شاید در محصول جدید کاربرد جدیدی از تکنولوژی مد نظر باشد. در حالت دوم یعنی موقعیتی که تغییرات تدریجی است ، بهبود و پیشرفت اساسی در عملکرد محصول مورد نظر می باشد. می توان گفت که با شکل گیری نیاز ها ، توقعات و بازار در قالب خصوصیات ، اشکال و توانایی های مورد توافق محصول محدود تر شده و در این حالت وظیفه تحقیق و توسعه
بیشتر به نوآوریهای تدریجی در ویژگیهای فعلی محصول معطوف می گردد. .با توجه به مطالبی ذکر شده ،تاثیر حسابداری مدیریت جهت کمک به تسریع درونی ساز ی نوآوری،کاملا مشهود است.
رقابت دیروز و رقابت امروز
در گذشته روش عمومی برای سازمانها وجود داشت که رویکرد تک بعدی را برای رقابت انتخاب می کردند . برای مثال برخی از شرکتها محصولات با قیمت پایین را برای
رقابت انتخاب می کردند. دیگران تفاوت را در محصولات یا خدمات با کیفیت جستجو می کردند. برخی دیگر بصورت ویژه بر روی به موقع بودن در حمل محصولات یا ارائه خدمات تمرکز می کنند . امروزه سازمانها با رقابت جهانی روبرو هستند . برای راضی نگهداشتن مشتریان و رقابت با تولید کنندگان باید بصورت همزمان روی سه بعد کیفیت ، هزینه و زمان رقابت کرد بهای تمام شده ،سازمانها همواره تحت فشار دائمی هستند که هزینه محصولات یا خدماتی را که به مشتریان عرضه می کنند ، کاهش دهند.
همچنین روش های جدید مدیریت ، نه تنها نیازمند تأکید بر هزینه ها می باشند بلکه کیفیت و قابلیت انعطاف محصول را نیز مدّ نظر قرار می دهند . بنابراین در فرآیند هزینه یابی ، سیستم های اطلاعاتی مدیریت باید پا را از دیدگاه معاملاتی فرا نهند، تا دریابند که آیا تصمیمات مدیریتی متضمّن افزایش سود می باشد یا خیر.
شیوه های نوین حسابداری مدیریت : نیاز امروز
شرایط متحوّل جهان و ضرورت حضور گسترده تر ایران در بازار های رقابتی داخل و خارج و مطرح بودن عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی و شرایط اقتصاد ایران که در حال گذر از یک اقتصاد بسته ، انحصاری و تولیدکننده محور به اقتصادی باز ، رقابتی و در حال حرکت به سمت خصوصی سازی است ،از دلایل اهمیّت شناخت و بکارگیری روش های نوین هزینه یابی است . با توجه به وجود شواهدی مبنی بر عدم کفایت اطلاعات ارایه شده در قالب گزارشهای مالی برونسازمانی در برآورده ساختن نیازهای اطلاعاتی نهادهای مدنی و اجتماعی، ضرورت دستیابی به اطلاعات بیشتری در خصوص عملکرد سازمان که بعضا در قالب گزارشهای درون سازمانی منتشر میشوند، نیز اهمیتی دوچندان پیدا میکند. از آنجایی که پاسخگویی در قبال پاسخخواهان کلیدی نیازمند شفافیت، دقت و جاهلیت است، رویکردهای نوین حسابداری مدیریت
میتواند مدیران سازمان را در این راستا کمک کند
نقش حسابداری مدیریت در بنگاههای اقتصادی کشور با توجه به شرایط اقتصادی در دو دهه گذشته کمرنگ جلوه می نمود. اخیراً با حرکت خصوصی سازی ، تغییرات در الگوهای رقابت ، تولید ، ساختار شرکتها ، سرعت توسعه تکنولوژی و نیز مطرح شدن تجارت جهانی ، اهمیت حسابداری مدیریت در بنگاههای اقتصادی به خوبی مشهود می باشد . این امر فشار زیادی را برای تغییر در عملیات حسابداری مدیریت تحمیل می کند . تحقیقات
تجربی اخیر در کشورهای پیشرفته نشان می دهد که حسابداری مدیریت برای نگه داشتن ارتباط خود با سطح جهانی شدن روز افزون امروزی ، باید با تغییر درنیازهای مدیران هماهنگ شود . محیط واحدهای انتفاعی به سرعت در حال تغییر است و حسابداری مدیریت نیز باید در تهیه اطلاعات به ترتیبی عمل کند که این تغییرات را منعکس سازد.
از طرفی بسیاری از شرکتها به منظور ادامه بقاء در بازار های رقابتی که باتغییرات سریع تکنولوژی همراه است ، ناگزیرند با استفاده از روش های نوین در جهت بهبود مستمر کیفیت و کنترل و کاهش بهای تمام شده محصولات خود بکوشند. در چنین شرایطی شرکتهای بسیاری در حال تغییر و تحول در سیستم های اطلاعاتی خود و دوری جستن از سیستم های سنتی و حرکت به سوی حسابداری مدیریت با دیدگاه بلند مدت هستند . مشتریان به دنبال دستمزدهای زیادتر و سهامداران به دنبال سهم بیشتری هستند و رقابت برای تولید محصولی بهتر با خصوصیاتی مطلوبتر و قیمتی پایین تر صورت می گیرد. موفقیت تجاری به نحو مدیریت تمام این عوامل و دیگر عوامل دخیل بستگی دارد.
ابزارهای حسابداری مدیریت روند رو به رشدی را در سالهای اخیر طی کرده است . این روند با مطرح شدن ABC ، ABM ، ABB ، Target Costing، Kaizen Costing ، Back Flash costing، JIT ، TQM و ; شروع شده واخیراً به ابزارهایی از قبیل ERP ، Six Sigma رسیده است . رقابت فزاینده اقتصادی فشار زیادی بر روی مدیران شرکتها وارد می سازد تا تصمیم گیریهای تجاری را در جهت حداکثر کردن عملکرد مالی اتخاذ کنند.
مفاهیم و روشهای مورد عمل در حسابداری مدیریت، به عنوان سطح تماس اصلی مدیران غیرمالی در سازمانها با مفاهیم و تحلیلهای مالی در مدیریت، نمی
تواند از تحول عمیقی که در دیدگاههای مدیریت بنگاهه
ا ظرف دهههای پایانی قرن گذشته تحت تاثیر نشر مفاهیم و ابزارهای مدیریت و تفکر استراتژیک رخ داده است دور بماند. به دنبال انقلاب صنعتی و رواج تولید انبوه و ضرورت رقابت در عرصه بازار موجب شکل گرفتن حسابداری بهای تمام شده یا همان حسابداری صنعتی گردید . لیکن پس از جنگ جهانی دوم و با توجه تغییرات محیط اقتصادی از جمله ایجاد صنایع جدید و رقابت های جهانی به کار گیری فناوری و تکنولوژی های نو و پیچیده شده حسابداری از کنترل بهای تمام شده و گزارش های مربوط به ان به سوی توسعه حسابداری مراکز هزینه و ایجاد حسابداری مدیریت تغییر یافت .
رویکرد های سنتی مدیریت و حسابداری پاسخگوی شرایط و تغییرات جدید نیستند و استفاده از مدلها و رویکرد های نوین برای مواجه با این چالشها گریز نا پذیر است .
نقش حسابداری مدیریت در محیط در حال تغییر
حسابداری مدیریت شامل طراحی و استفاده از حسابداری در داخل سازمان است و به منظور دستیابی به هدفهای سازمان از طریق بهبود تصمیم گیری توسط مدیران و کارکنان است. علاوه بر این با این ترتیب می توان اطمینان داشت که حسابداری مدیریت در آینده نیز همانند چند دهه قبل، ابزاری مناسب برای کمک به مدیران محسوب شود.
در دنیای امروز سازمانها برای آنکه بتوانند خود را با تغییرات محیطی سازگار نمایند باید دائما ساختار خود را مورد بازنگری قرار دهند. حفظ جایگاه یک شرکت در صنعت نیازمند شناخت دقیق نیاز مشتری و تلاش بلادرنگ در جهت ارضای این نیاز میباشد در غیراینصورت با توجه به رقابت فشرده میان رقبا محکوم به زوال خواهد بود. سازمانهای امروزی برای حفظ بقا ناگزیر به تامین منافع گروههای بیشتری نسبت به قبل هستند و هنر مدیران امروزی ایجاد توازن بین این منافع با در نظر گرفتن سودآوری سازمان است. ضمنا در دنیای امروز، اطلا
عات به عنوان یک عامل رقابتی استراتژیک در نظر گرفته میشود و هر سازمانی که به دنبال بهبود جایگاه خود در بازار میباشد باید به منابع اطلاعاتی دقیق و به موقع دسترسی داشته باشد. همچنین سرعت، انعطافپذیری، حسابرسی اجتماعی
، نوآوری و خلاقیت در ارایه خدمت و محصول نوین از ویژگیهای مهم سازمانهای فرداست.
این الزامات، بازنگری و تغییر و تحول در سیستمهای گردآوری اطلاعات مرتبط با کوششهای ساخت، از جمله هزینههای ساخت محصولات و ارایه خدمات، را به منظور فراهم کردن اطلاعات سودمند در تصمیمگیریها، ضروری ساخته است.
با گذار به عصر اطلاعات، عصر اقتصاد دیجیتالی و اقتصاد مبتنی بردانش ما با فضای کاملا جدیدی از کسب و کار روبرو هستیم که مختصات اساسی آن عبارت است از تشدید رقابت، مشتری مداری، افزایش ریسک و مخاطرات و عمده شدن نقش و سهم داراییهای نامشهود، شکل و شمائل و شیوههای اداره بنگاهها در شرایط نوین تفاوت اساسی با ثبت و سیاق عصر صنعت یافته است و عدم تمرکز، مسئولیتسپاری، استراتژیک مداری، پویایی و انعطافپذیری در سازماندهی و شیوههای انجام عملیات جایگزین قواعد بازی قبلی شده است.
مفاهیم و روشهای مورد عمل در حسابداری مدیریت، به عنوان سطح تماس اصلی مدیران غیرمالی در سازمانها با مفاهیم و تحلیلهای مالی در مدیریت، نمیتواند از تحول عمیقی که در دیدگاههای مدیریت بنگاهها ظرف دهههای پایانی قرن گذشته تحت تاثیر نشر مفاهیم و ابزارهای مدیریت و تفکر استراتژیک رخ داده است دور بماند.
رقابت جهانی
هنگامی که از توان رقابتی صحبت می شود، باید به این نکته توجه کرد که کشورها و بنگاه ها به یک روش مشابه با یکدیگر رقابت نمی کنند و میان آن ها تفاوت های اساسی وجود دارد. درجه رقابت پذیری یک بنگاه در تراز مالی آن منعکس می شود، به صورتی که اگر بنگاه توان پرداخت هزینه های کارکنان، فروشندگان و اعطاکنندگان تسهیلا
ت را داشته باشد، بنگاه رقابت پذیر بوده و توان ادامه فعالیت های اقتصادی را خواهد داشت؛ در غیر این صورت، بنگاه مجبور به ترک بازار است. در مقابل، کشورهایی قرار دارند که چنین تعریفی در مورد آن ها چندان امکان پذیر نیست، زیرا رقابت هیچ کشوری را از گردونه فعالیت خارج نمی کند. اما آنچه که به عنوان مفهوم رایج رقابت پذیری در سطح کشورها می تواند مورد استفاده قرار بگیرد، در واقع توانایی کشورها در تولید کالاهایی است که می توانند در رقابت بین المللی فعالیت کنند. در یک کشور رقابتی، عملکرد مطلوب سیاست ها و سازم
ان های اقتصادی، نرخ بالای رشد اقتصادی در میان مدت را فراهم می آورد، البته این امر به ظرفیت بنگاه های ملی در دستیابی به سطوح بالای بهره وری و افزایش مستمر آن بستگی دارد.
در دنیای امروز، مفهوم بازار محدود به یک منطقه خاص نیست و جهانی محسوب می شود رقابت سنگین بین المللی شرکتها و سازمانها را وادار می سازد که محصولات و خدمات خود را با کیفیت عالی به بازار عرضه کنند. علاوه بر این، ترتیبات اقتصادی جدید و موافقتنامه های تجاری مطرح شده در دنیا نظیر جامعه اقتصادی اروپا (EC) و سازمان تجارت جهانی (WTO) می تواند موجب تغییرات عمده ای در تجارت بین الملل بشود.همان طور که رقابت جهانی در تمامی صنایع در حال افزایش است سازمانها و شرکتهای خدماتی و تولیدی نیاز دارند که به طور مستمر بهره وری را افزایش دهند تا بتوانند قیمتهای قابل رقابتی را برای محصولات و خدمات خود تعیین کنند در این مورد نیز از حسابداران مدیریت انتظار می رود که معیارهای اندازه گیری بهره وری را به نحوی تعیین کنند که مدیران را در مواجهه با رقابت روزافزون در بازارهای جهان یاری دهند.
بهبود مستمر عملیات:یک اصل کلی
رقابت جهانی، سازمانها را وادار به بهبود مستمر عملیات می کند تا از ضایعات جلوگیری کنند زمان واکنش را کاهش دهند طراحی و فرآیند تولیدات (کالا و خدمات) را ساده نمایند و بالاخره کیفیت محصولات و خدمات را بهبود بخشند حسابداران مدیریت در این زمینه یعنی بهبود مستمر عملیات می توانند نقش با اهمیتی را ایفا کنند که این
نقش معمولاً از طریق توسعه سیستمهای مدیریت هزینه انجام می پذیرد.هر شرکتی که بخواهد رقابت پذیری خود را در بازار افزایش دهد باید اقدام به بررسی دقیق هریک از منابع در دسترس و موقعیت کنونی شرکت نماید و سپس نتیجه را ب
ا مدل مطلوب مقایسه کرده و سعی در اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت نماید.
قرن بیست و یکم، قرنی است که در آن تحولات شگرف علمی و تکنولوژیکی به همراه پدیده جهانی شدن موجب شده است تا کشورها و بنگاههای اقتصادی برای باقی ماندن در بازار جهانی به رقابت تنگاتنگی با یکدیگر بپردازند.
درواقع درجهانی که اقتصاد تحت تاثیر مسایل رقابتی و تکنولوژیکی قرار دارد، چالش فراروی مدیران و سیاستگذاران کشورهای درحال توسعه (ازجمله ایران) باتوجه به محدودیت منابع، پویایی محیط، رقابتهای شدید جهانی و عقب افتادگی تکنولوژیکی، برخورد هوشمندانه و آگاهانه تر با موضوع کسب توانمندیهای تکنولوژیکی است.
هزینه یابی برمبنای فعالیت:گام اساسی رقابت
پیشرفت سریع و شگرف فن آوری همراه با افزایش روزافزون رقابت در بازارها ، مدیران واحدها را ناگزیر از تولید محصولاتی با کیفیت بالا، ارائه خدمات خوب به مشتریان و در عین حال با کمترین بهای تمام شده ممکن کرده است. این انتظارات، الزامات بیشتری را از لحاظ تامین اطلاعات مورد نیاز برای حسابداری مدیریت ایجاد می کند. بسیاری از واحدها به تدریج از دیدگاههای حسابداری بهای تمام شده سنتی فاصله می گیرند و به ایجاد سیستم مدیریت هزینه تمایل نشان می دهند. سیستم مدیریت هزینه نوعی سیستم برنامه ریزی و کنترل است که هدفهای مشروح زیر را دنبال می کند :
• اندازه گیری بهای تمام شده منابعی که در راه انجام فعالیتهای اصلی سازمان مورد استفاده قرار می گیرد.
• تشخیص و حذف اقلامی از هزینه که ارزش افزوده ایجاد نمی کند. این اقلام مربوط به فعالیتهایی است که می توان بدون وارد کردن لطمه به کیفیت محصول، عملکرد یا ارزش مورد انتظار آنها را حذف کرد.
• تعیین کارآئی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در سازمان
• تشخیص و ارزیابی فعالیتهای جدیدی که می تواند عملکرد آتی سازمان را بهبود بخشد.
در راستای دستیابی به هدف تولید محصولات و خدمات با کیفیت با حداقل بهای تمام شده حسابداران مدیریت سیستمی را برای تعیین بهای
تمام شده تولید محصولات و خدمات ایجاد کرده اند که هزینه یابی بر مبنای فعالیت نامیده می شود. در این سیستم، هزینه فعالیتهای عمده واحدهای سازمانی بدواً انباشته می شود و سپس به کالاها و خدمات تولیدی با توجه به نحوه استفاده از فعالیتها در تولید این محصولات تخصیص می یابد. سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت، مدیران را در درک ارتباط بین فعالیتها و بهای تمام شده یاری می دهد. سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت توسط شرکتها و سازمانهایی به کار گرفته میشود که میخواهند منابع خود را به دقت کنترل و هزینههای خود را به شکلی اثربخش صرف کنند تا در اوضاع و احوال رقابتی کنونی ماندگار باشند یا در کلاس جهانی به فعالیت بپردازند. این تکنیک به مدیریت کمک میکند تا حلقه ارتباطی و رابطه علت و معلولی بین فعالیتهای عمده و هزینهها را شناسایی و در جهت حذف هزینههای زائد از طریق شناسایی و کاهش یا حذف فعالیتهای بدون ارزش افزوده و صرفهجویی در هزینهها کوشش کند و
بدین ترتیب، سودآوری و بهرهوری را بهبود بخشد و ماندگاری واحد انتفاعی را در شرایط کنونی رقابتی تامین کند.استفاده از سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت برای بهبود عملیات سازمان اصطلاحاً مدیریت بر مبنای فعالیت نامیده می شود که با بکارگیر ی گسترده آن در بنگاه ها شاهد رونق اقتصادی و به تبع آن کسب سطح بالاتر یاز رقابت جهانی خواهیم بود.
استفاده از هزینه یابی کایزن جهت افزایش توا
ن رقابتی
بهبود مستمر یکی از مساله های اصلی است که امروزه مدیریت با آن روبروست و این روش یک روش بودجه ریزی است که به موجب آن بهبود مستمر ،در دوره بودجه ،در ارقام بودجه گنجانده می شود و کاهش بهای تمام شده را در مرحله تولید محصولات فعلی ترغیب می کند و هدف کاهش هزینه های واقعی تولید یک محصول به سطحی کمتر از سطح بهای تمام شده قبلی است و از تمامی عوامل تولید ،انتظار می رود ، کارایی خود را بالا ببرند. پیام روش مدیریت هزینه کایزن در این عبارت خلاصه می شود که سازمان در هر لحظه باید تغییر و البته بهبود یابد و حتی یک روز نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخش های سازمان یا شرکت سپری نمود.
در واقع کایزن بر این فلسفه استوار است که برای ایجاد بهبود مستمر در سازمان ها لازم نیست ،به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم ،بلکه هر نوع تغییری موثراست به شرط آنکه بهبود یا اصلاحی ایجادنماید.
با توجه به هدفمند سازی یارانه ها و نزدیکی قیمت های عوامل تولیدی به خصوص قیمت حامل های انرژی ،حسابداران مدیریت باید بپذیرند که ضمن بهره مندی از تعهد و پشتیبانی مدیریت، ارتقای سطح کیفی محصولات همراه با کاهش بهای تمام شده تولید یک وظیفه است و مسئولیت پذیری خود را در این زمینه افزایش دهند. این سیستم ضمن شناسایی و اندازه گیری هزینه فعالیت های اساسی سازمان ، فعالیت های فاقد ارزش افزوده را شناسایی و فعالیت هایی که عملکرد سازمان را بهبود می بخشد، معرفی می نماید.
هزینه یابی هدف:تسهیل کننده رقابت جهانی
تحولات اخیر در حوزه بازارهای جهانی صنایع مختلف ،روند فعالیت آنان را با ویژگی های منحصر به فردی مواجه نموده است. اکنون درصد قابل توجهی از تولیدات صنایع مختلف در جهان به صورت تولید انبوه می باشد.تاقبل از 1950به دلیل اینکه ثقاضا بر ع
رضه فزونی داشت،پارادایم حاکم مبتنی بر سودآوری بود.با فزونی عرضه بر تقاضا بنگاه های اقتصادی، برا یمواجه با محیط رقابتی جدید ،رویکرد مدیریتی خود را تغییر داده و بر پایه پارادایم ارزش آفرینی استوار نمودند.سازمانها در دنیای تجاری امروز، نیازمند برنامه ریزی برای منابع سازمانی خود در تمام سطوح مدیریتی هستند. با توجه به روند رو به گسترش جهانی شدن، پیشی گرفتن عرضه بر تقاضا و افزایش رقابت در بازارهای جهانی، ش
رکتها ناگزیر به پیوستن به بازارهای جهانی خواهند بود و برای انجام این کار وجود آمادگی لازم از جهات مختلف امری ضروری به نظر میرسد. از مهمترین ابزارهای مورد استفاده جهت کسب این آمادگی می توان به هزینه یابی هدف اشاره کرد که با استفاده از تمامی اصول آن ، قادر خواهیم بود، هر چه سریعتر این مسیر را طی کنیم.
نتیجه گیری
رقابت، توان رقابتی، توسعه پایدار، و جهانی شدن واژه هایی هستند که امروزه در کلیه محافل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطوح ملی، بخشی و بنگاههای اقتصادی به گوش می رسند. در محیط سنگین رقابتی حاکم بر بازارهای جهانی ، کاربرد مدیریت هزینه همراه با بهبود مستمر محصول یکی از عوامل حیاتی موفقیت سازمانها به شمار می رود و مدیران تنها در صورتی می توانند در مورد بهینگی تولید و انجام عملیات سازمان تصمیم صحیحی اتخاذ کنند که درک صحیحی از نحو انجام فعالیتها و فرآیندهای سازمانی یاری می رساند. ب
رای اینکه کاهش هزینه های تولید به نحو اقتصادی و کارآمد باشد ، احتمالاً ایجاب می کند که مدیران تولید ، بازاریابی ، مالی و مهندسان و سایر افراد مرتبط، تمامی فعالیتهای مؤثر در تولید محصول و یا ارائه خدمات را بررسی و مشخص کنند که فعالیت های مختلف چگونه باید صورت گیرد تا هزینه ها کاهش یابد . دستیابی به هدفها و کارکرد
های فوق بدون استفاده از تکنیک های پیشرفته مدیریتی نوین نظیر مدیریت هزینه ، مدیریت بر مبنای فعالیت ، مدیریت کایزن ، هزینه یابی هدف و; بسیار دشوار و حتی ناممکن است .اگر بپذیریم که امروزه فناوری نقش بسیار مهمی در فرایند جهانی شدن و اتخاذ استراتژی های رقابتی در سطح جهانی دارد، قطعاً به این موضوع خواهیم رسید که برای مدیریت این منبع گرانبها و ارزشمند، به کسب مهارتهای زیادی نیازمندیم.
امروزه، مدیران ارشد در سطوح مختلف برای کسب موفقیت، برخورد آگاهانه با تحولات دنیای کسب و کار، پرهیز از رویکرد آزمون و خطا و درنهــایت کاهش ریسک تصمیم گیریهای خود، باید آشنایی با اصول مدیریت هزینه را تاحد ممکن افزایش داده و به تدریج، اصـول آن را درعمل پیاده کنند. نگاهی به وضعیت فعلی صنایع تولیدی و خدماتی کشور بیانگر این موضوع است که با وجود حرکتهای انجام گرفته در راستای افزایش سطح تولید و بهبود کیفیت آن هنوز شتاب قابل قبولی در مقایسه با شتاب جهانی پیدا نکرده است . اگر چه تولید محصول در برخی از صنایع کشور کافی و حتی در مواردی مازاد نیاز است، ولی باید قبول کرد سطح کیفی این تولیدات با اصول نوآوری و بهبود مستمر که نیازمند بهکارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی و مدیریتی است فاصله فراوانی دارد.از این رو بکارگیری هزینه یابی های نوین وکسب توان رقابتی ازطریق فناوری و درنهایت یکپارچه سازی تمامی این موارد در استراتژی کلی بنگاههای اقتصادی داشته و در سطح کلان، به مدیران عالی کمک می کند تا به سیاستگذاریهای مناسب، تمامی تلاشهای پراکنده ملی در مسیر توسعه فناوری را هماهنگ و جهت دهی کرده و با فراهم آوردن زیرساختهای لازم و حضور هوشمندانه، موجبات توسعه پایدار و افزایش توان رقابت ملی را فراهم آورند. دو تکنیک پراهمیت حسابداری مدیریت که یکی در خدمت سنجش پیشبرد استراتژی و دیگری در خدمت اعمال مدیریت هزینه است ،افزایش کیفیت محصولات و ایجاد مزیتهای رقابتی را باید عصاره و افشره بکارگیری شیوه های نوین هزینه یابی و مدیریت هزینه و روشی نوین در ارزیابی عملکرد سازمانها با عنوان ارزیابی متوازن،دانست.
توجه به مفهوم قیمت تمام شده و مدیریت استراتژیک بهای تمام شده موجب می گردد بنگاههای اقتصادی محصولات و خدمات خود را با در نظر گرفتن نیاز مشتری (کیفیت، زمان تحویل و قیمت فروش) تولید و عرضه نمایند که تحقق بهینه آن از طریق تغییر رویکردهای سنتی محاسبه بهای تمام شده (تعیین قیمت فروش بر مبنای تسهیم کلیه ه
زینه ها به محصول یا خدمت) و جایگزین نمودن رویکردهای نوین مبتنی بر ارزش آفرینی امکان پذیر می باشد. حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده می تواند بهای تمام شده را کاهش دهد بدون اینکه از ارزش محصول کاسته شود.
امروزه زمان نقش مهمی در موفقیت سازمانها ایفا می کند . در چند سال اخیر با مطرح شدن بحث هایی مانند خصوص سازی و هدفمند سازی یارانه ها،نوید بخش بهره برداری از شیوه های نوین هزینه یابی در کشور می باشد.انتظار میرود حسابداری مدیریت نه تنها در اینده به خدمات وسیع خود به بنگاههای اقتصادی ادامه خواهد داد . بلکه سازمانهای اینده را با تغییرات فناوری و تولیدی نوین همراه خواهد ساخت .
منابع فارسی :
1-انگوتی گلنگدری ، علیرضا.”بررسی کارآی
ی ابزارهای حسابداری مدیریت “، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری دانشگاه شهید بهشتی ، تیرماه 1384
2-بدری ، احمد ،” حسابداری مدیریت ؛ تحلیلی بر بحران در نظریه و عمل “، بررسی های حسابداری و حسابرسی زمستان 1375و بهار1376
3-ببلوچه . جن ولین . 1386 . حسابداری مدیریت با تاکید استراتژیک . انتشارات ترمه .
4- خاتمی ، محمد علی ، ” نقش حسابداری مدیریت در ژاپن ” ، بررسی های حسابداری و حسابرسی، تابستان و پاییز 1375
5-شباهنگ ، رضا .”حسابداری مدیریت “،مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان حسابرسی،بهمن ماه 1378
6-طارق، خلیل، مدیریت تکنولوژی، رمز موفقیت در رقابت و خلق ثروت، ترجمه سیدکامران باقری و ماهور ملت پرست، انتشارات پیام، متن، 1381
7-کازرونی،افشین. کازرونی،مهرداد. شکوری مقدم،محسن.راه حلهای ای آر پی ( مبتنی بر فناوری اطلاعات)، نشر ذره ، تهران، دی1381 .
8-کونتز، هرولد. اودانل، سیریل. دیهریخ ، هانیز. اصول مدیریت . ترجمه طوسی ، محمدعلی. فرهنگی ، علی اکبر. علوی ، سیدامین الله. مهدویان ، اکبر. انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.
9- مجله روش. سال سیزدهم، شماره 85 ، خرداد 1383
10-نمازی ، محمد ،”آینده حسابداری مدیریت “، بررسی های حسابداری و حسابرسی ، پاییز 1378
11-متین نفس، فرهاد. زنجیره های تامین. مجله تدبیر. شماره 143 فروردین 1383 .
12-نمازی ، محمد ،”آینده حسابداری مدیریت “، بررسی های حسابداری و حسابرسی ، پاییز 1378
13-نمازی ، محمد ،”آینده حسابداری مدیریت
“، بررسی های حسابداری و حسابرسی ، پاییز 1378
14-هورن گرن ،چارلزتی ؛ “حسابداری صنعتی با تاکید بر مسائل مدیریتی “، ترجمه دکتر علی پارسائیان و موسی بزرگ اصل ، انتشارات کتاب فرزانه ، جلد اول ، تهران ،1379
منابع خارجی:
1- Davenport, Thomas H,Jeanne G.Harris,David W.De Long,and Alvin L . Jacobson.2001. Data to knowledge to results: Building an analyt
ic capability. California Management Review 43/2 (Winter).
2- De Mayer, Arnoud, christooh H.Loch, and Michel .Pich.2002 managing project uncertainty: From variation to chaos. Sloan Management Review43/2 (Winter) :60-67.
3- Ghoshal,Sumantra, and Lynda gratton. 2002. Intergrating the enterprise . sloan Management Review 44/1(fall)
4- Gordon, Mark.2001.Next day change guaranteed.CIO Magazine.@ www.cio.com/archive/051501.
5- Hammer, Michael, and James chames champy.1993. Reengineering the corporation: A manifesto for business revolution. New york: HarperBysiness.
6- Harreld, Heather.2001 . Extended ERP redom in b-to-b.Infoworld(27august):21-23.
7- Johnton, sarah jane, 2002.ERP: Payoffs and pitfalls. @ hbsworkingknowledge.hbs.edu/pubitem. Jhtmlsid=o&t=operations(14october).
8- Johnson, Jim, Karen D.Boucher, Kyle Connors, and James Robinson. 2001. Collaborating on project success. Software Magazin. @ www.softwaremag.com./l.cfmdoc=archive/2001feb.
9- Mabert,Vicent A., Ashok soni, and M.A.Venkataramanan.2001. Enterprise resource planning: Measuring value.Production and inventory Management Journal 42/3-4(third/fourth Quarters)
10- Matta, Nadim, and Sandy Krieger. 2001.From Itsolutions to business results. Business Horizons 44/6 (November – December)
11- Smith, Howard, and Peter Fingar. 2002. Business process management: The third wave. Tampa: Meghan – Kiffer Press.
12- Weston, FC. “Ted” Jr.2001. ERP implementation and project management. Production and Inventory Management Journal 42/3-4 (Third/Fourth Quarter
دانلود مقاله فلسطین word دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله فلسطین word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله فلسطین word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فلسطین
فلسطین (در زبان لاتین: Palaestina، زبان عبری: پلشت، زبان عربی: فلسطین) بصورت تاریخی و از دوران روم باستان به ناحیهای گفته میشده که بین دریای مدیترانه و کرانههای رود اردن واقع شدهاست.[1] فلسطین در دورانهای حتی قدیمی تر به ناحیهای محدود تر در کنار مرز دریای مدیترانه اطلاق میشد. در معنی جغرافیایی گسترده تر آن فلسطین میتواند به منطقهای اشاره کند که شامل مناطق اسرائیلی و فلسطینی، بخشهایی از اردن، لبنان و سوریه باشد.[1][2]
فلسطین همچنین میتواند به ناحیهای که در ابتدای قرن بیستم تحت قیومیت بریتانیا پس از شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول درآمد باشد. فلسطین همچنین ممکن است به کشور فلسطین که توسط السلطه الوطنیه الفلسطینیه (حکومت خودگردان فلسطین) اعلام شده و توسط بیش از صد کشور به رسمیت شناخته میشود اطلاق شود.[3] سایر نامهای استفاده شده جهت اشاره به این منطقه جغرافیایی عبارتند از: سرزمین اسرائیل (زبان عبری: )، سرزمین مقدس (در زبان عبری: ، زبان لاتین: ترا سانکتا، زبان عربی: الأرض المقدسه).
مرزها و نامهای منطقه
در متون مصر باستان تمامی منطقه ساحلی خاورنزدیک که در امتداد ساحل مدیترانه بین مصر جدید و ترکیه بودهاست رتنیو (R-t-n-u) نامیده شدهاست. این منطقه به سه ناحیه تقسیم میشد. ناحیه جنوبی رتنیو (که Djahy نامیده میشد) شامل اسرائیل جدید و اراضی فلسطینی، ناحیه مرکزی شامل لبنان و ناحیه شمالی (که Amurru نامیده میشد) شامل ساحل سوریه تا شمال رودخانه اورنتس در نزدیکی ترکیه بود.
در عصر آهن، پادشاهی اسرائیل بر منطقهای شامل اورشلیم تا منطقهای در نزدیکی اسرائیل جدید و قلمروی فلسطینی حاکمیت داشت و در غرب و شمال بخش عمدهای و نه تمام سرزمین اسرائیل را شامل میشد. پس از تقسیم شدن این حکومت، بخش جنوبی به پادشاهی یهود و بخش شمالی به پادشاهی اسرائیل تبدیل شد.
کلمه فلسطین از Philistine که نام یک گروه غیریهودی ساکن در منطقهای کوچک از ساحل جنوبی به نام فیلیستا است، گرفته شدهاست. مرزهای ‘فیلیستا’ در نزدیکی نوارغزه قرار دارد و پنج شهر غزه، اشکلون، اشداد، اکرون، و جت را در بر میگیرد. در آثار مصری آمدهاست که افرادی که پلست (P-r-s-t) نامیده میشدند، از جمله کسانی بودند که در زمان حکومت رامسس سوم به مصر حمله کردند. این قضیه احتمالا به فلسطینیها اشاره دارد. کلمه پلشت (درزبان عبری:
Pléshseth) معمولاً در انگلیسی به فیلیستیا ترجمه میشود و در کتاب مقدس برای اشاره به ناحیه ساحلی جنوبی به کار رفتهاست. در سالنامههای پادشاه آشوری، سارگن دوم، کلمه پلشتو برای این معنی آورده شدهاست. چنین به نظر میرسد که در زمان آشوریها، قبیله فیلیستا از بین رفتهاست، ولی نام آن سرزمین همچنان مورد استفاده بودهاست. در دوره پارس، صورت یونانی این نام برای اولین بار در قرن پنجم قبل از میلاد به وسیله هرودتوس در اشاره به ناحیهای از سوریه به نام Palaistinêi به کار رفت. (درلاتین: پلستینا، در انگلیسی: پلستاین). مرزهای ناحیه مورد اشاره هرودتوس دقیقاً عنوان نشده بودند، اما جوزفوس از این نام تنها برای اشاره به ناحیه ساحلی کوچک فیلیستیا استفاده میکرد. تولمی نیز از این کلمه استفاده کردهاست. در لاتین، پلینی نیز برای ناحیهای از سوریه به کار رفته که پیشتر پلستینا نامیده شدهاست.
در دوره رومی، ناحیه یهود (شامل سامره) دربرگیرنده بیشتر اسرائیل و قلمروی فلسطین بودهاست. اما پس از شورش بار کخبا، رومیها این مرزها را به ناحیه سوریه فلسطین (درلاتین: سوریه پلستینا شامل یهود) و سامره گسترش دادند.
در دوره بیزانس، کل این منطقه (شامل سوریه، فلسطین، سامره و ایالت جلیل) دوباره پلستینا نام گرفت و بین دیوسس اول و دوم تقسیم شد. بیزانسیها همچنین سرزمینی شامل نگو، سینا و ساحل غربی شبه جزیره عرب را پلستینا سالوتریس نامیدند که گاهی پلستینای سوم نامیده میشد. از دوره بیزانس، مرزهای بیزانسی پلستینا (اول و دوم) برای اشاره به منطقه جغرافیایی بین رودخانه اردن و دریای مدیترانه به کار رفتهاست.
متون مقدس
در کتب مقدس یهودی در دوره پیش از اسرائیل برای اشاره به این ناحیه کنعان به کار رفته و پس از آن از اسرائیل (ییسرائیل) استفاده شدهاست. نام سرزمین یهود نیز به همراه چندین عنوان شاعرانه مورد استفاده قرار گرفتهاست. سرزمین شیر و عسل، سرزمینی که خداوند در آن برای تعیین شما برای پدرهایتان سوگند یاد کرده است، سرزمین مقدس، سرزمین خداوند و سرزمین موعود. در مورد سرزمین کنعان آمدهاست که شامل کل سرزمین لبنان میباشد. چنین به نظر میرسد که در این سرزمین پهناور قبیلههای یهودی البته به همراه سایر گروههای قومی سکونت داشتهاند.
وقایع چهار گاسپلز از کتاب مقدس مسیحی تماما در سرزمین فلسطین اتفاق افتادهاند.
در قرآن، کلمه سرزمین مقدس (در زبان عربی: الأرض المقدسه) حداقل هفت بار آمدهاست و یک بار زمانی است که موسی با قوم یهود به سوی آن خوانده شد: «ای قوم من! وارد سرزمین مقدسی شوید که خداوند برایتان مقرّر گردانیده و باز پس مروید بر پشتهایتان که زیانتان در آن است.»
دوره رومی
در نتیجه اولین جنگ یهودیان-رومیان (66-73)، اورشلیم غارت شد؛ معبد دوم نابود شد؛ و تنها، دیوار غربی باقی ماند. در سال 135، پس از سقوط شورش شورش یهود به رهبری بار کخبا در 132، پادشاه روم هادریان اکثر یهودیها را از سرزمین یهود بیرون راند و بنابراین بسیاری از یهودیها در سامره و ایالت جلیل به سر میبردند. وی همچنین نام ناحیه رومی یهود (اسرائیل) را به سوریه فلسطین تغییر داد. رومیها همچنین برای ایجاد جنگ روانی سعی بر تغییر نام اورشلیم به آلیا کپیتولینا کردند که این نام جدید دوام نیافت. با گذشت زمان از نام سوریه فلسطین تنها فلسطین باقی ماند و در طول این مدت فلسطین به بخشی سیاسی و اجرایی در داخل قلمروی امپراتوری روم تبدیل شده بود.
دوره بیزانس (امپراتوری روم شرقی)
در حدود سال 390، فلسطین به سه ناحیه تقسیم شد: پلستینا پریما، سکوندا و تریتا (فلسطین اول، دوم و سوم). فلسطین اول شامل یهود، سامره، ساحل و پری بود که حاکم آن در کاساری زندگی میکرد. فلسطین دوم شامل ایالت جلیل، درجزریل پایینی، نواحی شرق ایالت جلیل و بخش غربی دکاپلیس سابق بود و حکومت آن در سایتوپلیس قرار داشت. فلسطین سوم شامل نگو، اردن جنوبی که زمانی بخشی از ناحیه عرب بود و پیشتر ناحیه سینا بود و پترا مقر حکومت آن بود. نام دیگر فلسطین سوم پلستینا سالوتاریس بود. این تقسیم بندی ناحیه عرب را بخشی از اردن شمالی در شرق پری قرار داد. حکومت بیزانس بر فلسطین در زمان تصرف پارسها در سال 614 موقتا خاتمه یافت و سپس بعد از ظهور اسلام در شبه جزیره عرب و فتح منطقه توسط نیروهای اسلام که در سال 635 آغاز شد، حکومت آنها بر این منطقه برای همیشه به پایان رسید.
دوره خلافت
حاکمان مسلمان ناحیه الشام (عربی سوریه) را به پنج بخش تقسیم کردند. جند فلسطین (در عربی: به معنای ناحیه نظامی فلسطین) شامل منطقهای از سینا تا جنوب دشت آکر بود. با گذشت زمان این منطقه کوچکتر شده و به سینا محدود شد. رفح، کاسارا، غزه، جافا، نابلوس، اریحا، راملا و اورشلیم شهرهای اصلی بودند. در ابتدا شهر لده مرکز بود، اما در سال 717 به شهر راملا تغییر یافت. (پس از زمانی طولانی و مدتها بعد از پایان تقسیم¬بندی جندها، اورشلیم مرکز شد.) اردن شامل ناحیه شمال و شرق فلسطین بود. تیبراس، لجیو، ایکر، بیسان، و تایر شهرهای اصلی آن بودند و تیبریاس مرکز منطقه بود. چندین شورش سیاسی مختلف مجدداً این مرزها را چندین بار تغییر داد. پس از قرن 10، تقسیم مناطق به جندها کم کم روبه زوال گذاشت و حملات ترکها در دهه 1070 و سپس جنگ صلیبی اول این فرآیند زوال را تکمیل کرد.
دوره مبارزان صلیبی
دوره مملوک
پس از کنترل دوباره مسلمانان بر فلسطین در قرن 12 و 13، تقسیم بندی نواحی دوباره انجام گرفت و در این مدت مرزها به سرعت تغییر میکردند. در 1263/1291 این کشور بخشی از قلمروی سلطان مملوک در مصر بود.
در اواخر قرن 13، فلسطین در واقع شامل قسمتهای بسیاری از نواحی شیخنشین سوریه یعنی پادشاهی غزه (شامل آسکالن و هبران)، کراک (شامل جافا و لجیو)، سفاد (شامل سفاد، ایکر، سیدون و تایر) و بخشهایی از پادشاهی دمشق (در برخی دورهها از جنوب تا اورشلیم) بود.
در اواسط قرن 14، سوریه دوباره به پنج ناحیه نقسیم شد که از بین آنها فلسطین شامل اورشلیم (مرکز آن)، راملا، آسکالن، حبرون و نابلس بود، در حالی که حوران شامل تیبریاس (مرکز) بود.
دوره عثمانی
پس ازپیروزی عثمانی، این نام به عنوان نامی رسمی دیگر مورد استفاده نبود و دلیل این بود که ترکها اغلب نواحی فرعی را با نام مرکز مشخص میکردند. این منطقه در سال 1516 جزئی از امپراتوری عثمانی شد و تا سال 1660 در واقع بخشی از ویلایت (بخش) دمشق-سوریه محسوب میشد تا اینکه از 7 مارس 1799 تا جولای 1799 با اشغال جفا، حیفا و سکارا ارتباطش با دیگر نقاط قطع شد. در 10 می1832 این منطقه یکی از نواحی ترکی بود که توسط محمد علی تصرف شده بود، اما در نوامبر 1840 دوباره تحت قرمان¬روایی مستقیم عثمانی قرار گرفت.
نام کهن همچنان توسط عموم و در موارد نیمه رسمی مورد استفاده قرار میگرفت. موارد بسیاری از استفاده از آن در طول سدههای شانزدهم و هفدهم بر جای ماندهاست. در طول قرن نوزدهم، «دولت عثمانی در مکاتبات رسمی خود، از عبارت ارض فلسطین (سرزمین فلسطین) برای اشاره به ناحیه واقع در غرب رود اردن که در سال 1922 تحت فرمانروایی انگلستان فلسطین نامیده شد استفاده میکرد». اعراب تحصیلکرده، از عبارت فلسطین، برای اشاره به کل فلسطین یا بیتالمقدس سنجاق یا تنها برای اشاره به منطقه اطراف راملا استفاده میکردند. سلطان عثمانی در سال 1876 در پاسخ به درخواست خاخام ژوزف نانتونک برای صدور اجازه اسکان یهودیان ضمن منع مهاجرت گسترده به فلسطین گفت «تقریباً تمام سرزمینهای فلسطین اشغال شده، و استقلالی که نانتونک به دنبال آن است با اصول اجرایی کشور در تعارض است» و پس از آن نیز دولت عثمانی در سالهای 1884، 1887، و 1888 احکامی علیه اسکان انبوه یهودیان صادر کرد. در سال 1882 شمار چشمگیری از یهودیان شروع به هجرت به سرزمین مقدس کردند و مزارع جمعی (کیبوتس) ایجاد کرده و سرانجام حومه تل آویو را در سال 1909 به وجود آوردند، که بعدها در سال 1921 تبدیل به یک شهر شد. شمار یهودیان فلسطین که در سال 1700 تنها 7000 نفر بود تا سال 1900 به 60000 نفر رسید (جمعیت کل فلسطین در این سال 500000 نفر بود) که این امر به عقیده کارپات حاکی از آن است که «سیاست عثمانی مبنی بر اجازه به افراد برای مهاجرت و اسکان، و همزمان ممانعت از مهاجرت گروههای انبوه، با موفقیت همراه بودهاست».
حکمرانی عثمانی بر منطقه تا زمان جنگ عظیم (جنگ جهانی اول) یعنی زمانی که عثمانی از آلمان و متحدانش جانبداری کرد ادامه یافت. در طول جنگ جهانی اول، همزمان با فروپاشی امپراطوری عثمانی، بریتانیا عثمانی را از بیشتر این مناطق به عقب راند. با پایان امپراطوری عثمانی، شمار یهودیان فلسطین به 55000 نفر کاهش یافت.
قرن نوزدهم و قرن بیستم
در اروپا تا پیش از جنگ جهانی اول، فلسطین به منطقهای که در مسیر شمال به جنوب از رافیا (جنوب شرقی غزه) تا رودخانه لیتانی (واقع در لبنان) امتداد مییافت اطلاق میشد. این منطقه از غرب به دریا و از شرق به منطقهای که حدود آن به خوبی مشخص نشده بود و صحرای سوریه از آنجا آغاز میشد ختم میشد. در منابع مختلف در اروپا، مرز شرقی در اطراف رود اردن تا شرق امان تعیین میشد. صحرای نگو در این منطقه واقع نمیشد.
بر اساس موافقتنامه سایکس-پیکو در سال 1916، پیشبینی شده بود که بیشتر فلسطین، پس از رهایی از کنترل عثمانی، تبدیل به منطقهای بینالمللی خواهد شد که تحت کنترل مستقیم فرانسه یا انگلیس قرار نخواهد داشت. بلافاصه پس از آن، آرتور بالفور وزیر امور خارجه انگلیس با صدور بیانیه بالفور در سال 1917، سرانجام طرح تأسیس وطن یهودیان در فلسطین را مطرح کرد.
نیروی اعزامی مصر به رهبری انگلیس که تحت فرماندهی ادموند آلن بای، وایکانت اول آلن بای، در تاریخ 9 دسامبر، 1917 بیت المقدس را تصرف کرده و به دنبال شکست نیروهای ترکیه در فلسطین در نبرد مگیدو در سپتامبر 1918 تمامی مشرق را اشغال کرد. <مرجع> هیوز، 1999، صفحه 17؛ صفحه 97.
فلسطین تحت قیمومت انگلیس (1948-1920)
استفاده رسمی از واژه انگلیسی فلسطین با اعطای حکم قیمومت فلسطین به انگلیس بار دیگر رایج شد. در آغاز این دوره، نام ارتز ییسریل (سرزمین اسرائیل به زبان عبری) از طریق یک تمبر پستی در سال 1920، توسط هربرت ساموئل نخستین نماینده انگلیس در فلسطین که بین سالهای 1925-1920 این سمت را در اختیار داشت رایج شد. مقامات وزارت امور خارجه انگلیس به این اقدام وی اعتراض کردند اما با انتقال مسئولیت فلسطین از وزارت امور خارجه به وزارت مستعمرات این اقدام وی به دست فراموشی سپرده شد. در آوریل 1920 شورای عالی متحدین (ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و ژاپن) در کنفرانس سانرمو تصمیماتی رسمی در مورد سرزمینهای تحت قیمومت اتخاذ کرد. بر این اساس بریتانیا قیمومت فلسطین را پذیرفت، اما تصمیمی در مورد مرزهای سرزمینهای تحت قیمومت و شرایطی که این سرزمینها میبایست به موجب آن اداره میشد اتخاذ نشد. چیم ویزمن، نماینده سازمان صهیونیستی در سانرمو، متعاقبا گزارشی در این مورد به همکاران خود در لندن ارائه کرد.
«هنوز در مورد مسائل مهمی همچون شرایط حقیقی قیمومت و مسئله مرزهای فلسطین تصمیمی گرفته نشدهاست. تعیین حدود مرزهای فلسطین و آن بخش از سوریه که تحت کنترل فرانسه قرار دارد انجام شدهاست، که به این ترتیب مرز شمالی و خط شرقی سرحد را که در همسایگی سوریه عرب نشین قرار دارد مشخص میکند. تعیین خط شرقی مرز تا زمانی که امیر فیصل در کنفرانس صلح که احتمالا در پاریس برگزار میشود شرکت نکند قطعی نخواهد شد.»
در ژوئیه 1920، نیروهای فرانسه فیصل اول از عراق (فیصل بن حسین) را از دمشق بیرون راندند و به فرمانروایی کم اهمیت وی بر منطقه اردن یعنی جایی که سران محلی سابقاً با هرگونه قدرت مرکزی مخالفت میکردند پایان دادند. شیوخ، که پیشتر پیمان وفاداری با شریف منعقد کرده بودند، از انگلیسیها خواستند اداره منطقه را بر عهده بگیرند. هربرت ساموئل خواستار گسترش حیطه اختیار دولت فلسطین تا اردن شد، اما در دیدار وینستون چرچیل و امیر عبدالله از اردن که در مارس 1921 در قاهره و بیتالمقدس انجام شد قرار بر این شد که امیر عبدالله (در آغاز تنها برای شش ماه) از سوی دولت فلسطین اداره این منطقه را بر عهده بگیرد. در تابستان 1921 اردن به سرزمینهای تحت قیمومت ملحق شد، اما از شرط سرزمین ملی یهودیان مستثنی شد. در 24 ژوئیه 1922 جامعه ملل ضوابط سرپرستی انگلیس بر فلسطین و اردن را تایید کرد. در 16 سپتامبر جامعه ملل رسما یادداشتی از آرتور بالفور (لرد بالفور) را که تایید میکرد اردن باید از بندهای مربوط به تأسیس سرزمین ملی یهودیان و نیز «تسهیل» مهاجرت یهیودیان به این سرزمین و اسکان آنان مستثنی شود تصویب کرد. در واقع، در حالیکه اعراب به راحتی میتوانستند در فلسطین اسکان یابند، انگلیسیها از اسکان یهودیان در اردن ممانعت میکردند. (رجوع شود به سند مربوط به ورود یهودیان به اردن) اردن در اصل 77 درصد از فلسطین را تشکیل میداد بدین ترتیب رهبران یهودیان اعتقاد داشتند این امر یک بیعدالتی آشکار و تقسیم ناعادلانه سرزمینی بود که بر اساس اعلامیه بالفور به عنوان سرزمین ملی یهودیان در نظر گرفته شده بود.
اعطای حق قیمومت به دلیل نگرانیهای ایالات متحده آمریکا در ارتباط با جاهطلبیهای استعمارگرانه انگلیس و نیز نگرانیهای ایتالیا در مورد اهداف فرانسه به تاخیر افتاد. فرانسه نیز تا زمانی که اعطای حق قیمومت سوریه به این کشور نهایی نشده بود از توافق در مورد فلسطین امتناع میکرد. به گفته لوئیس،
«اعتراضات آمریکائیان به صدور حکم قیمومت به همراه مثلث اختلافات بین ایتالیا، فرانسه و انگلیس به خوبی نشان میدهد چرا احکام قیمومت الف تا چهار سال پس از امضای معاهده کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 محقق نشد;. اسناد انگلیس به وضوح نشان میدهد که صبر و دیپلماسی بالفور منجر به صدور نهایی احکام قیمومت الف برای سوریه و فلسطین در 29 سپتامبر 1923 شد.»
حتی پیش از آنکه حکم قیمومت در سال 1923 به صورت قانونی اجرا شود (متن 1922: حکم قیمومت جامعه ملل برای فلسطین)، انگلیسیها از واژه فلسطین برای نامیدن بخش غربی رود اردن و از اردن برای نامیدن بخش شرقی این رود استفاده میکردند. اما، فلسطین در معنای سرزمین ملی یهودیان اغلب شامل سرزمینهای هر دو سوی رو اردن است.
130px تمبری متعلق به فلسطین تحت قیمومت انگلیس
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، موقعیت انگلیس در فلسطین به تدریج بدتر شد. این امر ناشی از مجموعهای از عوامل همچون موارد ذیل بود:
• شرایط فلسطین به دلیل حملات بیوقفه ایگرون و گروه لهی به مقامات، نیروهای نظامی و تأسیسات راهبردی انگلیس به سرعت در حال بدتر شدن بود. این امر به روحیه و وجهه انگلیس صدمات شدیدی وارد کرد، و نیز منجر به گسترش مخالفت مردم انگلیس با سرپرستی انگلیس بر فلسطین شده، و افکار عمومی خواستار «بازگشت نیروها به خانه» شد. در این باره سرهنگ آرچر کاست، دبیر ارشد دولت انگلیس در فلسطین، در یک سخنرانی خطاب به انجمن امپراطوری سلطنتی گفت: «اعدام دو گروهبان انگلیسی توسط ارگونها و به تلافی اعدامهایی که توسط انگلیسیها انجام شده بود بیش از هر چیز دیگری منجر به خروج ما از فلسطین شد».
• به دلیل ممانعت انگلیس از بازگشت بازماندگان هولوکاست به فلسطین، و در عوض فرستادن آنان به اردوگاههای پناهندگان در قبرس، یا حتی بازگرداندن آنان به آلمان همانند آنچه در مورد کشتی اکسودس در سال 1947 اتفاق افتاد افکار عمومی جهان به موضعگیری علیه انگلیس پرداخت.
• هزینه نگهداری ارتشی که بیش از 100000 نفر عضو داشت برای انگلیس که دچار مشکلات اقتصادی پس از جنگ دوم جهانی بود دشوار بود، و یکی دیگر از دلایل درخواست افکار عمومی در انگلیس برای پایان سرپرستی این کشور بر فلسطین بود.
سرانجام دولت انگلیس در سال 1947 اعلام کرد که خواستار پایان دادن به سرپرستی خود بر فلسطین است، و مسئولیت اداره فلسطین را به سازمان ملل متحد محول کرد.
طرح سازمان ملل برای تجزیه فلسطین
در 29 نوامبر 1947، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با دو سوم رای اکثریت بینالمللی، طرح سازمان ملل برای تجزیه فلسطین را به تصویب رساند (قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل متحد)، این طرح که برای پایان دادن به مناقشه اعراب و اسرائیل (مناقشه اعراب و یهودیان) در نظر گرفته شده بود سرزمین فلسطین را به دو کشور یهودینشین و عربنشین تقسیم میکرد، و بخش اعظم بیتالمقدس را که شامل بیتاللحم میشد تحت کنترل نیروهای بینالمللی قرار میداد. رهبران یهودیان (و از آن جمله آژانس یهودیان)، این طرح را پذیرفتند، اما رهبران اعراب فلسطین آن را نپذیرفته و از مذاکره در مورد آن امتناع کردند. کشورهای عرب و مسلمان همسایه فلسطین نیز با طرح تجزیه مخالفت کردند. پس از آنکه کمیته عالی اعراب در سال 1947 اعلام شورش در بیتالمقدس کرد جامعه اعراب واکنش خشونتآمیزی نشان داده و دست به درگیری زدند که در نتیجه آن بسیاری از ساختمانها و مغازهها در آتش سوختند. با ادامه کشمکشهای نظامی بین شبهنظامیان فلسطینی و یهودی در فلسطین، حق سرپرستی انگلیس بر فلسطین در تاریخ 15 می1948 به پایان رسید در حالیکه یک روز پیش از آن تأسیس کشور اسرائیل اعلام شده بود (رجوع شود به اعلام تأسیس کشور اسرائیل). همسایگان عرب و ارتشهای آنان (لبنان، سوریه، عراق، مصر، اردن، ارتش جهاد، ارتش آزادیبخش اعراب و اعراب محلی) بلافاصله پس از اعلام استقلال اسرائیل به این کشور حمله کردند، و متعاقب آن جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 درگرفت. در نتیجه، طرح تجزیه فلسطین هیچگاه عملی نشد.
وضعیت کنونی
پس از وقوع جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948، در موافقتنامههای آتشبس موقت مابین اسرائیل و کشورهای عرب همسایه آن هیچگاه از فلسطین به عنوان یک سرزمین مجزا نامی برده نشد. در این موافقتنامهها فلسطین بین اسرائیل، مصر، سوریه و اردن تقسیم شد.
اسرائیل علاوه بر مناطقی که سازمان ملل متحد تقسیمبندی کرده بود 26 درصد از سرزمینهای تحت قیمومت در غرب رود اردن را نیز تصرف کرد. اردن نیز 21 درصد از سرزمینهای تحت قیمومت را تصرف و به خاک خود ضمیمه کرد. بیتالمقدس به دو بخش تقسیم شد، و اردن بخشهای شرقی از جمله شهر باستانی را در اختیار گرفته، و اسرائیل بخش غربی را در اختیار گرفت. مصر نیز باریکه غزه را در اختیار گرفت.
برای شرح جابجایی وسیع جمعیتی اعراب و یهودیان در جریان جنگ 1948 و در طول دهههای بعدی رجوع شود به مهاجرت در فلسطین و مهاجرت یهودیان از سرزمینهای اعراب.
از دهه 1960 به بعد، اصطلاح «فلسطین» مرتبا در بافتهای سیاسی به کار گرفته میشد. اعلامیههای مختلف، همچون اعلام تشکیل کشور مستقل فلسطین در سال 1988 توسط سازمان آزادیبخش فلسطین به کشوری که فلسطین نامیده میشد اشاره میکرد، و مرزهای آن را با درجات مختلف وضوح تعریف کرده، و از جمله خواستار ضمیمه شدن کل کشور اسرائیل به فلسطین شد. اخیرا، پیشنویس قانون اساسی فلسطین بر اساس کرانه باختری و باریکه غزه پیش از 1967 (جنگ شش روزه) مرزهای فلسطین را تعیین کردهاست. این خط سبز (اسرائیل) بر اساس موافقتنامه خط آتشبس موقت1949 تعیین شده؛ و مذاکرات مربوط به تعیین مرزهای دائمی هنوز انجام نشدهاست. علاوه بر این، از سال 1994، تشکیلات خودگردان فلسطین کنترل بخشهای مختلف فلسطین باستانی را در اختیار گرفتهاست.
خاستگاه و سیر تحول مسئله فلسطین: 1988-1917
مسئله فلسطین اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم در سازمان ملل متحد مطرح شد.
اما ریشه مسئله فلسطین به عنوان یک مسئله بینالمللی، در رودیدادهایی نهفتهاست که تا پایان جنگ جهانی اول رخ داد. این رویدادها منجر شد جامعه ملل فلسطین را به موجب سیستم قیمومت که به تصویب جامعه ملل رسیده بود تحت سرپرستی بریتانیا قرار دهد. در اصل، این سرپرستی قرار بود به صورت موقت و تا زمانی ادامه یابد که فلسطین به استقلال کامل دست مییابد، وضعیتی که در منشور جامعه ملل به رسمیت شناخته شده بود، اما در حقیقت سیر تحول تاریخی این قیمومت منجر به شکلگیری فلسطین به عنوان یک کشور مستقل نشد.
به رغم آنچه که در منشور جامعه ملل آمده بود و خواستار توجه به خواستههای اعراب و یهودیان فلسطین در اعطای حکم قیمومت شده بود اما تصمیم اعطای قیمومت خواستههای مردم فلسطین را مدنظر قرار نداد. این امر اهمیت بسیاری یافت چرا که دولت انگلیس تقریبا پنج سال پیش از دریافت حکم قیمومت فلسطین از جامعه ملل به سازمان صهیونیستها تعهد داده بود سرزمین ملی یهودیان را در فلسطین تأسیس کند، چرا که رهبران صهیونیستها با ارائه شواهد تاریخی مدعی بودند اجدادشان دو هزار سال پیش از پراکندگی یهودیان در فلسطین میزیستهاند.
در طول دوره قیمومت انگلیس بر فلسطین، سازمان صهیونیستها تلاش میکرد شرایط تأسیس سرزمین ملی یهودیان را در فلسطین فراهم کرده و مقدماتی ایجاد کند تا یهودیان و اعراب بتوانند در کنار هم در این منطقه زندگی کنند. اعراب فلسطین احساس میکردند که این طرح منجر به نقض حقوق آنان خواهد شد. آنان همچنین معتقد بودند این امر منجر به نقض تضمیناتی میشود که متحدین در قبال حمایت اعراب از آنان در جریان جنگ جهانی در مورد استقلال به رهبران اعراب داده بودند. نتیجه این امر مخالفت فزاینده اعراب با اعطای قیمومت فلسطین و متعاقب آن توسل اعراب به خشونت علیه یهودیان شد.[1]
تحلیل ژنتیکی جمعیت منطقه
بر اساس بررسیهای ژنتیکی، جمعیت یهود و فلسطینی از لحاظ ژنتیکی تداخل دارند. مسلمانان فلسطینی دارای عوامل ژنتیکیای هستند که در جمعیت شبهجزیره عرب یافت میشوند و در مورد یهودیها بسیار نادر هستند. یهودیان اشکنازی نیز دارای عوامل ژنتیکیای هستند که در افراد اروپایی دیده میشوند و وجود چنین عواملی در عربها بسیار کم است.
دانشمندان علوم ژنتیک توافق دارند که در افراد خاورمیانه در زمانهای پیش از تاریخ تداخل ژنتیکی بودهاست. نبل در سال 2000 با انجام بررسی کروموزوم-haplotype Y برای بررسی نژادی یهودیان و مسلمانان فلسطینی عنوان کرد «ژن مشترک برای قسمت عمدهای از کروموزومهای Y وجود دارد که نشان¬دهنده اجداد مشترک میباشد». دو مدل هاپلوتایپ که تشکیل دهنده کلاید مسلمانان فلسطینی بود در میان یهودیان نیز وجود داشت که «نشاندهنده انحراف و یا تداخل از سایر افراد» میباشد. نبل عنوان کرد که این یافته هماهنگ با شواهد تاریخیای است که عنوان میکند که «بخشی و یا کل عربهای مسلمان در این کشور از نوادگان ساکنین محلی، عمدتا مسیحی و یهودی، هستند که پس از پیروزی اسلام در قرن هفت بعد از میلاد به اسلام روی آوردند. این ساکنین محلی در واقع از نسل جمعیت اصلیای که چندین قرن و حتی در دورههای پیش از تاریخ در این منطقه میزیستهاند هستند.» [4]
یک بررسی دیگر توسط همین گروه با هدف مشخص کردن ارتباط ژنی میان سه جامعه یهودی (اشکنازی، سفاردی و کردی) دو گروه هالپوتایپ کروموزوم YEu9 و Eu10 را به عنوان نشان¬دهنده قسمت عمده نژاد خاورمیانه شرح داد. چنین به نظر میرسد که Eu9 مربوط به شمال ترکیه وEu10 مربوط به جنوب آن میباشد. در کردهای مسلمان و یهود Eu9 زیاد است، اما Eu10 که در مسلمانان فلسطینی زیاد است در بین این افراد کم است. این بررسی نشان داد که کروموزومهای Y در عربهای مسلمان و عرب بادیه نشین نشاندهنده ارتباطات نژادی با ساکنان جدید منطقه و ارتباطات نژادی دیگر با سایر افراد
میباشد. ارتباطات نژادی اولیه در واقع بخشی از کروموزوم مشترک با یهودیها میباشد. طبق طرح ما، مهاجرتهای اخیر همانطوریکه از کروموزوم Eu 10 ویژه عربها که شامل مدلهای هاپلوتایپ مشاهده شده در فلسطینیها و عربهای بادیه¬نشین مشهود است، اغلب از شبهجزیره عرب بودهاست. این بررسی نشان میدهد که کروموزومهای Y یهودیها بخش مهمی از عوامل ژنتیکی منطقه را شامل میشود و خصوصاً یهودیها ارتباط ژنتیکی زیادی با افراد ساکن در شمال ترکیه داشتهاند..[5]
در سال 1902، سیر جمز فریزر در کتابش بنام شاخه طلایی که درباره نظریه وی در مورد ریشههای مذهب میباشد، عنوان کرد که اکثر عربهای فلسطین از تبار Jebusites و کنعانی هستند:
«ساکنان عرب زبان فلسطین از نژاد قبیلههایی هستند که پیش از حمله اسرائیل در منطقه سکنا گزیدند. آنها هنوز به این سرزمین پایبند هستند. آنها هرگز این سرزمین را ترک نکرده و از آن دل نکندند.»
برخی ژنتیکدانان با فریزر موافق هستند. آرنایز-ویلنا و سایرین (2001) فایل ژنتیکی فلسطینیها را با سایر افراد مدیترانهای مقایسه کردند و عنوان کردند که «ریشه فلسطییها و ارتباط ژنتیکی آنها با سایر جمعیتهای مدیترانهای، نشان میدهد که هم یهودیها و هم فلسطینیها از نژاد کنعان باستان که در دورههای کهن با مصریها، ساکنان آنتالیا و بینالنهرین آمیخته شده میباشند».
با این وجود نتایج این بررسی نشان میدهد که فلسطینیها از لحاظ ژنتیکی با مصریها، لبنانیها، ایرانیها، کرتان، مقدونیهایها، ساردنیها، ترکها، ارمنیها و همچنین الجزایریها، اسپانیاییها، فرانسوی، ایتالیایی و بایسکیها ارتباطاتی دارند. بنابراین این شرایط نمیتواند پاسخگویی مسئله مهاجرت باشد.
آرنایز-ویلنا بعدها از هیات سردبیری مجله اخراج شد و این مقاله نیز برداشته شد[6]. مقامات این مجله عنوان کردند که این مفاله سیاسی بوده و در آن اظهاراتی نامناسب در مورد اختلافات فلسطین و اسرائیل به کار رفتهاست.
مسئله مهاجرت دیرهنگام عرب به فلسطین
در مورد این مسئله که آیا مهاجرت عربها به فلسطین بعد از سکونت یهودیها در آنجا در اواخر قرن 19 اتفاق افتاده بحثها و اختلافات بسیاری وجود دارد.
یوزیل شملز که یک جمعیتشناس است در بررسیهای خود از اسناد ثبتشده عثمانی در مورد جمعیت اورشلیم و حبرون در سال 1905 متوجه شد که اغلب شهروندان عثمانی ساکن در این مناطق، که تشکیل دهنده یک سوم از جمعیت فلسطین بودند درهمان محل تولد خود زندگی میکردند. خصوصاً در مورد مسلمانان، 1/93 در همان محل تولد خود در فلسطین ساکن بودند و 2/5 از آنها که متولد بخشهای مختلف فلسطین بودند در سایر مناطق غیر از زادگاه خود در فلسطین ساکن بودند و محل تولد 6/1 خارج از فلسطین بودهاست. خصوصا در مورد مسلمانان، 1/934 در همان محل تولد خود در فلسطین ساکن بودند و 2/5 از آنها که متولد بخشهای مختلف فلسطین بودند در سایر مناطق غیر از زادگاه خود در فلسطین ساکن بودند و محل تولد 6/1 خارج از فلسطین بودهاست. در مورد یهودیها (به استثنای افرادی که جزء شهروندان عثمانی نبودهاند) 59 در همان محل تولد خود در فلسطین ساکن بودند و 9/1 از آنها که متولد بخشهای مختلف فلسطین بودند در سایر مناطق غیر از زادگاه خود در فلسطین ساکن بودند ومحل تولد بیش از 39 از آنها خارج از فلسطین بوده¬است. [7]
پروفسور جوزف کیکاسولا در امور بینالمللی در مورد جمعیت پراکنده فلسطین پیش از مهاجرت صحبت میکند. یکی از دلایل این وضعیت میتواند کمبود نفت در این منطقه باشد. وی همچنین به وجود باتلاقهای زیاد در این ناحیه و مالاریا اشاره میکند. مورخان عنوان کردهاند که ساکنین صهیونیستی باتلاقها را خشک کرده و مالاریا را از منطقه دور کردهاند. [2]
یک اقتصاددان آمریکایی Gottheil بر این باور است که مهاجرت عظیم عربها به فلسطین وجود داشتهاست:
«دلایل بسیاری برای این باور وجود دارد که در زمان عثمانی و دورههای دولت قیم انگلیس مهاجرت عربها به فلسطین رخ دادهاست. مهمترین دلیل در این زمینه ارتباط میان اختلاف اقتصادی منطقهای و مهاجرت است که در سطح جهان اتفاق افتاده و مورد پذیرش همگان است. حجم و میزان دقیق مهاجرت عرب به فلسطین و در فلسطین همانگونه که باچی عنوان کرده نامشخص است. ناقص بودن اسناد ثبتی در عثمانی و آمار دورههای انگلیس و وجود مهاجرتهای غیرقانونی و پنهانی در این مدت باعث میشود که هرگونه اظهار نظر در این زمینه در واقعی تحلیلی ابداعی باشد. در اغلب موارد افرادی که در زمینه جمعیتشناسی فلسطین- و یا تحلیلات جمعیت شناسی بر اساس اطلاعات خام- کار کردهاند، اذعان کردهاند که محدودیتهای بسیاری در این زمینه وجود دارد و نتایج غیرقطعی هستند.»
یهوشوئا پورات بر این باور است که نظریه «مهاجرت عظیم عربها از کشورهای همسایه» افسانهای است که «نویسندگان صهیونیست» به وجود آوردهاند. وی مینویسد:
«همان¬طور که نتایج بررسیهای مورخان و جمعیتشناسان جدید فلسطینی نشان میدهد، جمعیت عرب در اواسط قرن 19 دوباره رشد کرد. این رشد نتیجه عامل جدیدی بود: انقلاب جمعیتی. تا دهه 1850 هیچ گونه افزایش طبیعی در جمعیت نبود، اما پیدایش روشهای درمانی نوین و تأسیس بیمارستانهای مدرن توسط مقامات عثمانی و خارجیان مسیحی این وضعیت را تغییر داد. تعداد تولدها ثابت بود، اما مرگ و میر نوزادان کاهش یافت. این شرایط دلیل اصلی رشد جمعیت عرب بود.
شکی نیست که کارگران مهاجر از سوریه و اردن به فلسطین آمده و آنجا ساکن شدند. اما در این مورد بحث نشده که قطعا مهاجرت معکوس هم بودهاست. بطور مثال در حبرون رسم شده بود که افراد برای تحصیل و کار به قاهره بروند، که در نتیجه گروهی از جمعیت حبرون از قرن 15بطور دائم در قاهره زندگی میکردند. نیروی کار غیرماهر از اردن و اطراف به فلسطین میآمدند، اما در عوض پیش از 1948 بسیاری از فلسطینیان تحصیل کرده که کاری در فلسطین نیافتند جذب اردن شدند. از لحاظ جمعیتشناسی، این انتقالات جمعیتی در مقایسه با عامل طبیعی افزایش جمعیت کمرنگ و کمتاثیر هستند.» [8]
دانیل پایپس در پاسخ عنوان کرد که مسئله «مهاجرت عظیم عربها از کشورهای همسایه» در نیمه اول قرن بیست مطرح شده و آمار و بررسیهای جمعیتشناختی که مورد قبول همگان شامل پروفسور پورات است، آن را تأیید میکند. [3]
وضعیت جمعیتی فعلی
بر اساس آمار اداره آمار مرکزی اسرائیل، درماه میسال 2006، جمعیت اسرائیل برابر با 7 میلیون نفر بود که 77 یهودی، 5/18 عرب و 3/4 از سایر ریشهها بودهاند.[9].بر اساس آمار از یهودیهای اسرائیل 68 بومی اسرائیل (متولد اسرائیل)، اغلب نسل دوم و یا سوم از اسرائیلیها هستند و 10 از جهان عرب ازآسیا و آفریقا هستند. [10]
طبق آمار فلسطینیها بیش از 4/2 میلیون فلسطینی در ساحل غربی زندگی میکنند. طبق یک بررسی که در ششمین کنفرانس Herzliya درباره تراز امنیت ملی اسرائیل ارائه شد، [11] 4/1 میلیون فلسطینی وجود دارد. طبق آمار فلسطینیها بیش از 4/1 میلیون فلسطینی دیگر در نوار غزه هستند.
طبق آمار فلسطینیها و اسرائیلیها، جمعیت فلسطین بین 8/9 تا 8/10 میلیون نفر است.
طبق آمار اردنیها، حدود 6 میلیون نفر در اردن زندگی میکنند که اکثر آنها فلسطینی هستند، اما درمورد درصد دقیق فلسطینیها اختلاف وجود دارد و بررسی آن چندان مطلوب برخیها نمیباشد. طبق تخمینها درصد فلسطینیها بین 45 تا 90 میباشد.
کلیات تاریخچه فلسطین
این نوشتار صرفا به منظور آگاهی خوانندگان محترم از کلیات تاریخچه فلسطین از آغاز تا زمان حاضر تدوین شده است. خوانندگان که قصد مطالعه بیشتری در این زمینه را دارند می توانند به منابعی که در متن این مبحث آمده است مراجعه نمایند.
فلسطین سرزمینی عربی و اسلامی است، که در قدیم کنعان نام داشت، حدود 27024 کیلومتر مربع مساحت دارد که دریای مدیترانه در غرب، لبنان در شمال، سوریه و رود اردن در شرق و دریای سرخ و شبه جزیره سینا در جنوب و جنوب غربی آن قرار دارد. فلسطین سرزمینی حاصلخیز و دارای آب و هوای معتدل است. این منطقه محل ظهور پیامبران بزرگی چون عیسی (ع)، موسی (ع) ومحل عبور و زندگانی حضرت ابراهیم (ع) بوده است. این سرزمین از نظر موقعیت سوق الجیشی بسیار حساس و پراهمیت است و به مثابه پلی است که کشورهای عربی، اسلامی آسیا را به آفریقا متصل می کند.
این موقعیت ویژه جغرافیایی فلسطین را در طول تاریخ گذرگاه و نقطه تمرکز بسیاری از کشورها و تمدنهای پیاپی تبدیل کرده بود تا اینکه همراه با سایر سرزمینهای عربی، به کشوری با هویتی اسلامی و عربی تبدیل شد.
شهر بیت المقدس قدیم بر فراز یک تپه بنا گردیده و ازمکانهای مهم فلسطین است. کوه صهیون و کوه زیتون از شرق و غرب آن را احاطه کرده اند.
کنعانیان نخستین اقوامی بودند که از شبه جزیره عربستان به فلسطین آمدند و در این سرزمین سکونت گزیدند. آنان در فلسطین با آموریان و فلسطینیان در هم آمیختند و از سال 2500 ق.م فرمانروایی ایجاد کردند که 15 قرن ادامه داشت. تاریخ فلسطین با نام انبیا آغاز می شود. نام حضرت یعقوب، اسرائیل بود. بنی اسرائیل فرزندان یعقوب بودند و حدود سیزده قرن قبل از میلاد اقتدار داشتند. در هنگام حکومت فرعون بر مصر و پیش از ظهور موسی (ع) جمعیت اسرائیلیان زیاد شد. 430 سال پس از ورود یعقوب به مصر، حضرت موسی (ع) قوم بنی اسرائیل را از سرزمین مصر به مقصد سرزمین موعود، به
حرکت درآورد. پیمودن این مسافت چهل سال طول کشید. حضرت موسی در این دوران طولانی از هدایت قوم فروگذار نکرد اما بنی اسرائیل بارها دست به طغیان و تجاوز زدند. پس از حضرت موسی (ع)، یوشع جانشین وی شد و بنی اسرائیل را از اردن عبور داد تا اینکه این قوم به شهرهای جدید رسیدند و دست به غارت و کشتار اهالی زدند. اما قوم فلسطین در مقابل آنان مقاومت کرد و سرانجام بنی اسرائیل را مغلوب ساخت. لیکن پس از جنگهای فراوان، مجدداً بنی اسرائیل قدرت گرفتند و بر شهرها مسلط شدند. در حدود 1000 ق.م حضرت داوود توانست اورشلیم را از دست فلسطینیان خارج کند و بیت المقدس یا خانه خدا را در آنجا بنا کند. این بنا توسط حضرت سلیمان تکمیل شد. سلیمان، چهل سال سلطنت کرد و آرامش را به قدس بازگرداند اما پس از او، دوباره ظلم و غارت بنی اسرائیل آغاز شد.
حدود 730 ق.م شالمانصر (شلمنصر) به اسرائیل تاخت و عده ای از آنان را اسیر کرد و به جای آنها بابلیان را اسکان داد. در سال 586 ق.م در زمان بخت النصر، کشور یهود مورد حمله آشوریان قرار گرفت که منجر به انحطاط و اسارت بنی اسرائیل شد. سرانجام کوروش پادشاه ایران، بابل را تسخیر کرد و یهودیان را آزاد ساخت و به فلسطین و اورشلیم بازگرداند. آسایش اورشلیم تا پایان سلطنت داریوش سوم ادامه داشت تا اینکه اسکندر مقدونی، در حدود 323 ق.م به ایران، مصر، سوریه، فنیقیه و فلسطین حمله کرد و ویرانی و قتل و غارت فراوانی به بار آورد. پس از اسکندر، جانشینان او بر فلسطین مسلط شدند. از سال 63ق.م دوره تسلط رومیان آغاز شد که پس از جنگهای فراوان، به ارمنستان و قسمتی از آسیا و آفریقا، سپس سوریه و فلسطین حمله بردند. دوازده هزار یهودی را کشتند و دیوارهای شهر را ویران ساختند.
در چنان شرایطی، ظهور مسیح امید و آرزوی یهودیان بود تا آنان را نجات بخشد. اما روحانیون یهود به او حسادت میورزیدند و می خواستند او را از میان بردارند و سرانجام به فتوای شورای یهود و جوسازی های آنان، حضرت عیسی (ع) توسط حکمران رومی سرزمین یهودا به اعدام محکوم شد.
در سال 70 م تیتوس فرزند امپراتور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشلیم را محاصره کرد و پس از چند ماه مقاومت یهودیان، سرانجام رومیان فاتح شدند و قوم یهود دوباره آواره گشت. در زمان خسرو پادشاه ساسانی ایران امپراطوری روم را شکست داده و با راهنمایی یهودیانی که با ایران همکاری می کردند اورشلیم (فلسطین) را فتح کردند. اما پس از مرگ خسرو پرویز، این سرزمین دوباره به دست مسیحیان افتاد.
در زمان خلیفه اول مسلمین (ابوبکر)، سپاهی روانه سوریه و فلسطین شد که با درگذشت او، در زمان خلیفه دوم، عمر، سوریه و بیت المقدس به دست مسلمین افتاد و رومیان در آنجا شکست خوردند. اهالی شهر مقاومت زیادی کردند اما طولانی شدن محاصره و مشکل غذا آنان را مجبور به تسلیم کرد و قرارداد صلحی منعقد شد. و از آن سال یعنی 15م فلسطین در دست مسلمانان افتاد.
از سال 1095م، با تهاجم اروپائیان علیه مسلمانان جنگهای صلیبی آغاز شد که حدود دو قرن ادامه یافت. اگر چه این جنگ علتهای گوناگونی داشت اما مورخان یکی از علل آنرا، مساله فلسطین و شهر بیت المقدس و خراجگزار بودن مسیحیان این شهر به مسلمانان ذکر می کنند. صلیبیون پس از نبردی سخت و محاصره طولانی بیت المقدس، وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چیز را به عنوان غنیمت، غارت کردند.
بدین سان مسیحیان 90 سال بر فلسطین حکومت کردند. در مراحل پایانی جنگ دوم صلیبی (1149-1147م) مطابق با 544-542 ه.ق صلاح الدین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و بیت المقدس را باز پس گرفت و آنها را از سوریه و مصر و سایر مناطق بیرون راند.
دانلود مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن
چکیده
سودآوری، رویا و آرزوی تمامی شرکتها ومدیران است، اما مانعی بزرگ به نام هزینهها، میتواند آنها را دستنیافتنی کند. همان مقدار که صاحبان شرکتها به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساس مشابه نسبت به واژه “قیمت “دارند. در دنیای کسب و کار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی نظیر کیفیت، قیمت و زمان تحویل، بهشدت افزایش مییابد. با توجه به اهمیت قیمت گذاری محصولات برای شرکتها و رضایت مندی مشتریان از یک سو و بقاء شرکتها در رقابت جهانی ، استفاده ار تکنیکهای نوین هزینه یابی را برای شرکتها ملزم
ساخته است که از حیث اهمیت در این مقاله به سه نوع از این تکنیکهای نوین هزینه یابی که شامل: هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC) هزینهیابی برمبنای هدف (TC)، هزینهیابی کایزن می باشند اشاره می شود .
هزینه یابی برمبنای فعالیت از این باور سرچشمه می گیرد که محصولات، فعالیتها را م
صرف می کنند وفعالیتها منابع را. در این روش، هزینه ها به فعالیتها تخصیص می یابد و سپس هزینه های تخصیص یافته به فعالیتها، برمبنای استفاده هریک از محصولات از فعالیتها، به محصولات تخصیص داده می شود . هزینه یابی هدف یک ابزار راهبردی قوی است که سازمان را همزمان قادر به یافتن سه بعد،کیفیت، هزینه و زمان می کند. و هزینه ها را قبل از وقوع کنترل می کند. همچنین هزینه یابی هدف فرهنگی را مقدور می دارد که به مشتری ارزش می دهد. و همه فعالیتهای هزینه یابی هدف را نیازهای مشتریان هدایت میکند. هزینه یابی کایزنی یعنی حفظ سطوح هزینه فعلی برای تولید محصولات در جریان ساخت و انجام کار سیستماتیک برای کاهش مستمر هزینه ها تا سطح مطلوب و هدف آن پیگیری سرسختانه فعالیتهای کاهش هزینه در تمام مراحل ساخت و به منظور کمک به حداقل کردن فاصله بین سود هدف و سود تخمینی است.
واژه های کلیدی : هزینه یابی ، بهای تمام شده ، سودآوری ، رضایت مشتریان
مقدمه
با گسترش روزافزون مباحث مربوط به سازمان تجارت جهانی و پیوستن تدریجی کشورها مختلف به این سازمان لزوم توجه به تکنیکهای مدیریت هزینه بیش از پیش احساس می شود. کشورهایی که به این پیمان می پیوندند به دنبال ساز و کارها و ابزارهایی هستند
که بتوانند به دوام و بقاء اقتصادی آنها در بازار پر رقابت جهانی کمک کنند و بتوانند پیش از ورود به این رقابت همه جانبه، قابلیت های مناسب و آمادگی لازم را کسب نمایند. در بازار یک پارچه دنیای آینده، کسانی قادر به رقابت هستند و می توانند به دوام و بقاء واحد های تجاری خود امیدوار باشند که بتوانند کالاهایی با مزایای رقابتی ، تولید و به بازار عرضه کنند. عرضه کنندگانی که بتوانند محصولاتی را با کیفیت و کارکرد مشابه اما با قیمت های پایین تر به بازار ارائه کنند، گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهند ربود و سهم خود را در بازار افزایش خواهند داد[3] . سودآوری، رویا و آرزوی تمامی شرکتها ومدیران است، اما مانعی بزرگ به نام هزینهها، میتواند آنها را دستنیافتنی کند. وقتی نمودارها، نشانگر روند صعودی هزینههای سازمان هستند، نه تنها نشان میدهند که سلامت سازمان در خطر است بلکه زنگ خطر را برای مدیران به صدا درمیآورند. هزینه، برای مدیران و سهامداران، واژهای دوستداشتنی نیست. همان مقدار که صاحبان شرکتها به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساس مشابه نسبت به واژه “قیمت “دارند. در دنیای کسب و کار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی نظیر کیفیت، قیمت و زمان تحویل، بهشدت افزایش مییابد. مهمترین تکنیک هایی که می توانند مؤسسات را در این راه کمک کنند سیستم های هزینه یابی هدف ، هزینه یابی بر مبانی فعالیت و کایزن می باشند.
هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر تکنیک های هزینه یابی در موفقیت شرک
تها در عرصه رقابت جهانی می باشد. زیرا در بازر جهانی تنها شرکتهایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند و به فعالیت خود ادامه بدهند که بتوانند محصولاتی تولید کنند که ضمن داشتن کیفیت و کارکرد مناسب و قابل رقابت با رقبا، بهای تمام شده کم تری داشته باشد. در مورد هر یک از تکنیک های هزینه یابی فوق تحقیقات زیادی انجام شده و مقالات زیادی به رشته تحریر درآمده که از جمله :
دستگیروعرب یار محمدی (1384) با بررسی موانع بکارگیری هزینه یابی ه
دف در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در تهران به این نتیجه رسیدند که شرکتهایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند که بتوانند محصولاتی را تولید کنند که ضمن داشتن کیفیت مناسب ، بهای تمام شده کم تری داشته باشند. و همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهدکه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هیچ یک ار عناصر هزینه یابی هدف اجرا نمی شود[3].
شالچی (1385) با بررسی و طراحی الگوی بهای تمام شده خدمات بانکی به روش ABC در بانک مسکن به این نتیجه رسیده که محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول و خدمات، نیازمند اطلاعاتی است که سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت به مراتب بهتر از یستم های سنتی حسابداری مدیریت فراهم می آورد و همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که بدلیل فقدان یک سیستم بهای تمام شده مناسب، بهای تمام شده خدمات بانکی دقیقاً برآورد نمی شود [5]. خوش طینت و جامعی (1380)با بررسی هزینه یابی هدف، شناخت، کار
برد و ضرورت بکارگیری آن به نتیجه رسیدند که مکانیزم هزینه یابی هدف در فضای رقابتی کاربرد دارد و وجود بازار رقابت برای کسب قیمت به منظور رسیدن به هزینه و سود هدف الزامی است[2].
هزینه یابی هدف
هزینه یابی هدف یک تکنیک مدیریت هزینه است که به طور عمده تمرکز خود را بر مدیریت هزینه محصولات آتی تولیدی معطوف می کند. در هزینه یابی هدف نگرش این است که چون پس از طراحی یک محصول بخش عمده ای از هزینه های آن تعهد می شود، کاهش هزینه امکان پذیر نیست مگر با طراحی مجدد محصول. در این تکنیک قبل از مرحله طراحی به مدیریت هزینه توجه می شود تا محصولی با بهای تمام شده از پیش تعیین شده تولید تا سود مورد نظر مدیریت تأمین شود. هزینه یابی هدف یک تکنیک تعیین و اندازه گیری بهای تمام شده نیست ، بلکه یک برنامه جامع کاهش هزینه است که حتی قبل از اولین مراحل تولید یک محصول است. هزینه یابی هدف به دنبال شناسایی هزینه های تولید یک محصول پیشنهادی است، تا وقتی محصول به فروش می رسد سود دلخواه و مورد نظر ایجاد کند. در سیستم های رایج، یک محصول پس از طراحی و تولید، هزینه یابی شده و پس از تعیین بهای تمام شده آن، سود مورد نظر به آن افزوده و با قیمت تعیین شده به بازار عرضه می شود. اما در دنیای پررقابت آینده، تولید کننده نمی تواند بدون لحاظ نمودن بهایی که مشتری حاضر به پرداخت است به تولید و عرضه محصول بپردازد. هزینه یابی هدف یک مهندسی معکوس است که در ابتدای مراحل طراحی محصول نتایج احتمالی را با تحقیقات بازار پیش بینی کرده و سعی دارد محصولی با بهای تمام شده مشخص که هم تأمین کننده سود مورد نظر مدیریت و هم تأمین کننده نیازهای مشتری(از لحاظ قیمت، کیفیت و کارکرد) باشد را ارائه کند. لذا باید هزینه ها و بهای تمام شده را به سطحی رساند که با فرض قیمت از پیش تعیین شده فروش و حداقل سود انتظاری، هزینه ها از سطح و میزان پیش بینی شده فزونی نباید. آنچه کار مدیریت بنگاه را در این معامله دشوارتر می سازد. این است که کاهش و کنترل هزینه ها باید با حفظ و حتی گاهی ارتقاء کیفیت نیز همراه باشد. به همین لحاظ می گوی
ند، هزینه یابی هدف بخشی از فرآیند مدیریت جامع برای بقاء سازمان در
محیط رقابت فزاینده است[3].
معادله سود و هزینه را به طور ساده میتوان به صورت «سود برابر است با قیمت فروش منهای هزینهها» بیان کرد.
هزینهها- قیمت = سود
در تفکر هزینهیابی سنتی، پس از محاسبه هزینههای تولید، سود مورد انتظار به آنها اضافه شده و قیمت فروش تعیین میشود.
مثلا، اگر هزینه کالایی 1000 واحد پولی است و شرکت بخواهد 20 درصد سود حاصل کند، قیمت فروش آن را 1200 واحد پولی تعیین خواهد کرد. در دیدگاه هزینهیابی برمبنای هدف، شرایط به گونهای دیگر است. در این تفکر، فلسفه مدیریت برهزینه حاکم است. در شرایط رقابتی، یک شرکت نمیتواند قیمت تعیین کند بلکه قیمت برای او تعیین میشود. بنابراین در معادله بالا، قیمت در دست شرکت نیست و ازمیان سه متغیر سود، قیمت و هزینه، تنها دو متغیر سود و هزینه باقی میماند. بنابراین، شرکت باید بتواند با یافتن راهکاری میان سود وهزینه، توازن لازم را
برقرار کند. حال اگر شرکت سود هدف خود را X تعریف کند، حداکثر هزینهای که میتواند متحمل شود، برابر است با: (سود هدف- قیمت رقابتی= هزینه هدف) ، این دیدگاه، چیزی نیست جز هزینهیابی هدف [1].
با مرور تحقیقات و مقالات مختلف در زمینه هزینه یابی هدف مشخص گردید شش اصول عمده هزینه یابی هدف عبارتند از :
1- هزینه یابی قیمت بازار 2- تمرکز بر مشتری
3- تمرکز بر فرآیند طراحی 4- عملکرد متقابل
5- زنجیره ارزش 6- هزینه یابی بر مبانی فعالیت
1- هزینه یابی قیمت بازار: شدت رقابت، بیان کننده میزان توجهی است که واحد اقتصادی در فرآیند هزینه یابی بر مبنای هدف باید به آن بپردازد. با انتقال فشار رقابتی، به طراحان محصول و تهیه کنندگان قطعات. احتمال واقع شدن محصول جدید در اقدام به تولید آن در منطقه بقا افزایش می یابد. در سیستم هزینه یابی هدف برای بدست آوردن هدفهای هزینه، قیمت بازار به کار گرفته می شود. و هزینه های هدف با استفاده از فرمول زیر محاسبه می گردد[2]. حاشیه فروش مطلوب – قیمت بازار = هزینه هدف
2- تمرکز بر مشتری: توجه به نیاز مشتری و در نظر گرفتن وضعیت شرکت از نظر رقابتی امری ضروری است در هزینه یابی هدف یکی از رویکردها این است که طراحان به تشریح نیازها و خواسته های مشتری در خصوص کیفیت قیمت و زمان به طور همزمان در تصمیمات محصول و فرآیند می پردازد. کیفیت محصول و بهبود کارکرد تنها در صورتی امکان پذیر است که[2]:
محصولات، انتظارات مشتری را برآورد سازد.
مشتریان حاضر باشند بابت آن محصول، پولی بپردازند .
سهم بازار یا حجم فروش افزایش یابد.
3- تمرکز برفرآیند طراحی:
در سیستمهای هزینه یابی هدف هزینه ها قبل از وقوع مورد نظارت و کنترل قرار می گیرند.
سیستم هزینه یابی هدف مهندسان تولید را به اثر هزینه محصول، فناوری و طرح فرآیند تولید و چالشهایی که در این زمینه وجود دارد متوجه می سازد.
سیستمهای هزینه یابی هدف موجب می شود وظایف مشترک کلیه بخشهای شرکت در زمان طراحی مورد تحلیل و آزمون قرار گیرد. در نتیجه تغییرات مهندسی یا مراحل تولید قبل از رسیدن محصول به مرحله تولید. انجام می شود.
در سیستم هزینه یابی هدف مهندسی همزمان محصولات و مراحل تولید (به جای مهندسی ترتیبی) باعث کاهش دوره زمانی تولید می شود. زیرا امکانی را فراهم می آورد تا برای هر مشکلی بتوان قبل از شروع تولید راه حلی ارائه کرد[1] .
4- عملکرد متقابل: در سیستم هزینه یابی هدف گروههای عملیاتی و تولید را اعضای بخش طراحی و مهندسی تولید، خط تولید، فروش و بازار یابی، واحد تدارکات، دایره حسابداری
صنعتی، دایره خدمات و پشتیبانی تشکیل می دهد و از افراد خارج سازمان، از قبیل تأمین کنندگان قطعات، مشتریان، فروشندگان، توزیع کنندگان، ارائه کنندگان خدمات و عرضه کنندگان مواد اولیه نیز بهره گرفته می شود. مسئولیت این گروهها از مرحله طراحی اولیه محصول شروع و تا تولید ادامه می یابد. عملکرد متقابل می تواند زمان عرضه محصول را کاهش دهد[2].
5- زنجیره ارزش: تمامی عناصر زنجیره ارزش از قبیل تأمین کنندگان قطعات، فروشندگان، توزیع کنندگان و ارائه کنندگان خدمات در هزینه یابی هدف مدنظر قرار می گیرد. هزینه یابی هدف تلاشهای مربوط به کاهش هزینه را از طریق ایجاد یک رابطه همکاری با اعضای خارج از سازمان بر سراسر زنجیره ارزش انجام می دهد. هزینه یابی هدف بر اساس منافع دراز مدت و متقابل تولید کنندگان و سایر عناصر زنجیره ارزش طراحی می شود[2].
6- هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC)
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی نویسندگان حسابداری به رابطه بین فعالیت و هزینه اشاره نمودند. اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های سیستم های رایج حسابداری در ارائه اطلاعات دقیق هزینه، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حرفه ای به این رابطه بیشتر جلب گردید. این توجه عمدتاً براساس پیدایش سه سازه اصلی به شرح زیر بود:
سازه اول تغییر نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی مدرن، مکانیزم های تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه در ژاپن و ; رخ داد.
سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکت ها دستخوش تغییرات عمده گردید و علاوه بر سود آوری، رقابت در سطح جهانی، افزایش رضایت مشتریان، تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزو اهداف اصلی مدیران قرار گرفت.
سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به تشریح فضای جدید تولید، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند. نویسندگان مذکور ادعا کردند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیست بلکه استفاده از اطلاعات حاصل از آنها سبب گمراهی و تصمیم گیری های نادرست مدیر
ان می شود. به دنبال آن، این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدید تحت عنوان «هزینه یابی بر مبنای فعالیت» نمودند[5].
نیاز به اطلاعات عملیاتی در مورد هزینه ها، مقدمه ظهور سیستم دوبعدی ABC را فراهم آورد. این نگرش جدید مشخصاً به منظور ارائه اطلاعات مفید جهت دستیابی به اهداف اصلاحی در داخل و خارج از سازمان پدید آمد. این سیستم دارای دو دیدگاه اساسی
می باشند. دیدگاه اول بیانگر تخصیص هزینه ها از منابع به فعالیت ها و از فعالیتها به اهداف (موضوع) هزینه (شامل مشتریان و محصولات) می باشد. اطلاعات فراهم شده در این بخش پشتیبان تصمیمات کلیدی سازمان مانند قیمت گذاری، تعیین ترکیب محصول تأمین منابع و تعیین الویت هایی برای اقدامات اصلاحی است. دیدگاه دوم پاسخگوی نیاز سازمان به اطلاعاتی درباره عوامل موثر بر فعالیتهاست. به عبارت دیگر چه عواملی باعث انجام کارها می شوند و چگونه می توان این فعالیتها را به نحو مطلوب انجام داد. چنین اطلاعاتی به سازمان کمک می کند تا علاوه بر بهبود عملکرد خود، ارزش دریافتی توسط مشتریان را نیز اصلاح نماید[5].
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستم های نوین هزینه یابی محصولات و اصول اساسی هزینه یابی هدف می باشد که نیازهایی از قبیل محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول، بهبود فرایند تولید، حذف فعالیت های زائد، شناخت محرک های هزینه، برنامه ریزی عملیات و تعیین راهبردهای تجاری را برای واحد اقتصادی برآورده می سازد. این سیستم به جای پرداختن به نشانه و معلول، علت ایجاد هزینه و تولید را کالبدشکافی می کند و اگر فعالیتی دارای فلسفه توجیهی، متقاضی و حتی ارزش افزوده نباشد، زمینه حذف، تعدیل یا بهبود آن را فراهم می کند[5].
در ادبیات حسابداری تعاریف مختلفی از هزینه یابی بر مبنای فعالیت ارائه شده است.
• می هر و دیکین معتقدند : «هزینه یابی بر مبنای فعالیت یک روش هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را از جمع هزینه فعالیتهایی که منجر به ساخت محصول می شوند بدست می آورد».
• هیلتون می نویسد: «هزینه یابی بر مبنای فعالیت روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیتهای صرف شده بوسیله هر محصول، از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف تخصیص داده می شود» [6].
هزینه یابی مبتنی بر فعالیت از این باور سرچشمه می گیرد که محصو
لات، فعالیتها را مصرف می کنند وفعالیتها منابع را. در این روش، هزینه ها به فعالیتها تخصیص می یابد و سپس هزینه های تخصیص یافته به فعالیتها، برمبنای استفاد
ه هریک از محصولات از فعالیتها، به محصولات تخصیص داده می شود .در واقع، هزینه یابی مبتنی بر فعالیت، شیوه ای است که براساس آن، هزینه محصول به عنوان جمع هزینه فعالیتهایی که به خاطر ساخت آن محصول انجام میشود، به دست میآید[7].
کایزن
کایزن یک شیوه مدیریتی ژاپنی است که براساس دیدگاههای دکتر دبلیو . ای . دمینگ و دکتر جی.ام.جوران (اساتید رشته مدیریت در آمریکا) شکل گرفته است و بعدها با استفاده توسط ژاپن کلید قدرت مند رقابت آنها گردید[4].
مفاهیم کایزنی
ایمایی کسی که اصطلاح کایزن را در سال 1986 ارائه داد، آن را به عنوان مداخله همه افراد ، مدیریت ارشد، مدیران میانی، کارگران، برای بهبهود و پیشرفت تعریف
میکند. کایزن به مفهوم بهسازی و بهبود مستمر برسه بعد استوار است:
بالا بردن کیفیت محصولات و خدمات
به صفر رسانیدن ضایعات
تأمین رضایت مشتری
به منظور دستیابی به این اهداف همه اعضای سازمان باید در م
ورد بهینه سازی مستمر در خود احساس تعهد نمایند.
در فلسفه کایزن به رضایت مشتری توجه خاصی می شود و فرض را بر آن میگذارد که تمام فعالیتها و بهبودها باید به رضایت مشتری منجر گردد. برای دستیابی به این هدف از روشهای سهگانه زیر استفاده می شود که به مثلث جوران معروف است:
1) کنترل کیفیت
2) بهبود کیفیت
3) تضمین کیفیت
کایزن روی تغییرات تدریجی در فرایندها تأکید دارد و در مقایسه با دیگر روشها بسیار کم هزینه است، اما در مجموع به تحولات شگرفی میانجامد. فلسفه کایزن بر این اصل استوار است که شیوه زندگی انسان، شغلی ، اجتماعی ، خانوادگی، میباید پیوسته بهبود یابد. پیام استراتژی کایزن را میتوان در این جمله خلاصه کرد:
«حتی یک روز را نیز نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای شرکت یا سازمان سپری کرد».
کایزن به اصطلاحات جزئی به عمل آمده در وضع موجود از
طریق تلاشهای بی وقفه مربوط است و نوآوری به اصلاحات کلی ناشی از سرمایه گذاری وسیع در تکنولوژی اطلاق می گردد. میتوان عنوان کرد که رضایت خاطر دشمن شماره یک کایزن است. اعتقاد به اصلاح و بهسازی در عمق جان ژاپنیها ریشه دوانیده است و این باور را میتوان در ضربالمثل سالخوردگان ژاپنی یافت که میگویند: اگر
شخصی را بعد از سه روز دیدید باید به دقت بررسی کنید که در این مدت چه تغییراتی در او بوجود آمده است. این گفته بر این مطلب تأکید دارد که هر شخصی در هر لحظه باید تغییر و البته بهبود یابد[4].
کایزن شیوه برخورد مدیران ژاپنی و برداشت خاص ایشان از مدیریت کیفیت جامع (TQM) است که در حال حاضر در 600 شرکت ژاپنی بکار گرفته شده است.کایزن همانند کنترل کیفیت و سیستم پیشنهادی به عنوان یک روش جهت دستیابی به توسعه در بسیاری از کشورهای دنیا شناخته شده است. ماهیت عملیات کایزن دارای پیچیدگی و دستورالعملهای پیچیده نیست و تقریباً نیاز به زمان جهت تجهیز و راهاندازی ندارد، این سادگی باعث میشود که تمامی کشورها، بدون توجه به نوع و حجم فعالیتهای خود بتوانند از این شیوه استفاده کنند.
برخلاف هزینهیابی هدف که از کاهش هزینهها در مرحله طراحی و توسعه محصول حمایت میکند و به دنبال کاهش هزینهها به سطحی پایینتر از سطح هزینههای قبلی در مرحله تولید محصولات موجود است ، در سیستم هزینهیابی کایزن از کارگران انتظار میرود که بطور مداوم هزینهها را کاهش دهند و کارایی را بالا ببرند. هزینهیابی استاندارد بر رسیدن به بهای تمام شده استانداردی که مدیریت تعیین میکند تمرکز دارد در حالیکه هزینهیابی کایزن روی کاهش مداوم هزینهها متمرکز است.
جامعه صنعتی در حال پیشرفت و ورود به عصر اطلاعات و ارتباطات است. بنابراین همواره باید به دنبال یافتن راهحلهای کاراتر و سودبخشتر برای تولید محصول و انج
ام خدمات باشیم، در دنیای رقابتی اخیر بهای تأخیر در بکارگیری روشهای اصلاح شده مدیریتی کمتر از بهای تأخیر بکارگیری آخرین تکنولوژیها نیست.
مراحل اجرای طرح کایزن به شرح زیر است:
شناخت مشکلات و وضع موجود
چاره جویی
تجزیه و تحلیل مشکل
ردیابی یا مشخص نمودن علل مشکل
پیش بینی و مشخص نمودن تدابیر لازم
به اجرا درآوردن راه حل
ارزیابی نتایج
کایزن و هزینه یابی
هزینه یابی کایزنی یعنی حفظ سطوح هزینه فعلی برای تولید محصولات در جریان ساخت و انجام کار سیستماتیک برای کاهش مستمر هزینه ها تا سطح مطلوب و هدف آن پیگیری سرسختانه فعالیتهای کاهش هزینه در تمام مراحل ساخت و به منظور کمک به حداقل کردن فاصله بین سود هدف و سود تخمینی است. این رویکرد هم از نظر مفهومی و هم از منظر روش اجراء با مدیریت هزینه که در سیستم هزینهیابی استاندارد اعمال می شود، متفاوت است[4]. دو نوع هزینه یابی کایزنی کلی وجود دارد که هر کدام به زیربخشهایی قابل تفکیک است:
الف) هزینه یابی کایزنی در سطح شرکت
ب) هزینه یابی کایزنی برای محصول مشخص
جهت بهبود مستمر و تدریجی با بهرهگیری از مشارکت کارکنان که جهت رسیدن به هدف کاهش هزینه میباشد میبایست مراحل زیر را انجام داد.
1-کلیه فعالیتهایی که هزینه زا هستند ولی ازش افزوده ندارندباید حذف شوند.(muda)
2-فعالیتهایی که به شکلی در جایی دیگر به صورت موازی انجام می شوند با همدیگر تلفیق می شوند.(muri)
3-آن دسته از فعالیتهای که برای تکمیل وبهبود سطح کیفی محصول وخدمات لازمند به فعالیتهی سازمان اضافه شوند.(mura)
اتلاف (مودا) از نگاه ژاپنیها به هر فعالیتی اتلاق میشود که برای سازمان ایجاد هزینه میکند ولی ارزش افزودهای تولید نمیکند. به عبارتی مودا مجموعه فعالیتهایی است
که از نظر مشتری نهایی ارزش ندارد و مشتری تمایلی به پرداخت پول برای این فعالیت ندارد طبق نظریه تایی چی اوهنو معاون تولید شرکت تویوتا موارد زیر را به عنوان مودا معرفی کرده است :
1- مودای تولید بیش از نیاز بازار
2- مودای انتظار و تأخیر کارکنان
3- مودای حملونقلوجابجایی وسایل و تجهیزات و کالای نیمه ساخته و ساخته
4- مودای حرکتهای اضافه در محیط کار
5- مودای انبار (موجودی اضافی)
6- مودای ایراد در فرایند
7- مودای تولید ضایعات و دوبارهکاری
کاهش هزینهها از طریق حذف اتلافات موجود صورت میگیرد. به منظور کاهش هزینهها باید به توسعه فعالیتهای هفتگانه پرداخت : 1- بهبود کیفیت 2- بهبود تولید 3- کاهش موجودی انبار 4- کوتاهسازی طول خطوط تولید 5- کاهش زمان توقف و خرابی دستگاهها و تجهیزات 6- کاهش فضای مورد استفاده 7- کاهش زمان آغاز تا انجام عملیات .
همچنین علاوه بر اتلاف (مودا)، عدم تطابق و موارد اختلافزا (مورا) و شرایط خستگیزا و طاقتفرسا (موری) در سازمان وجود دارند هرگاه در جریان عملیات ارسال قطعات؛ استفاده از دستگاهها و برنامه تولید نقصانی ایجاد شد مورا اتفاق افتاده است.
مثال : اگر کارگری در خط تولید وظیفهای به صورت تکرار انجام میدهد و کار را برای نفر بعدی میفرستد اگر زمان عملیات یکی از دیگر بیشتر باشد عدم تطابق (مورا) به اضافه اتلاف (مودا) رخ میدهد، زیرا روند عملیات به مخاطره میافتد در اینجا باید از ساز و کارهای کایزن برای رفع اختلاف بهره گرفت. خستگی یا طاقتفرسا (موری) به معنای شرایط طاقتفرسا برای کارکنان؛ تجهیزات و فرایند کاری است برای مثال اگر کارگری تازه کار بجای کارگری خبره و با تجربه استخدام شود و آموزش لازم را نبیند کار برای او طاقتفرسا میشود. که لازم است برای اینگونه کارکنان دورهای آموزشی برقرار کرد. بنابراین اتلاف (مودا)؛ عدم تطابق (مورا) و طاقتفرسا (موری) با یکدیگر فهرست را برای تشخیص موارد غیرعادی و نقص بوجود میآورند.
مراحل هزینهیابی کایزن
کاهش هزینه در شرکتهای ژاپنی شامل کاهش در هزینههای ثابت و متغیر است، اما بدلیل وجود هزینههای ثابت برای رشد و پویایی کارخانه، تأکید اساسی بر روی کاه
ش هزینههای متغیر است.
(A) بهای تمام شده واقعی یک اتومبیل در دوره قبل = جمع بهای تمام شده دوره قبل ÷ کل تولید واقعی
(B) برآورد بهای تمام شده در این دوره = (A) × برآورد تعداد تولید دوره جاری
(C) بهای تمام شده مورد نظر کایزن دوره جاری = (B) × نسبت کاهش هزینه مورد نظر به کل هزینه برآوردی
(D) نسبت تخصیص
= هزینهای که مستقیماً بوسیله هر واحد تولید کنترل شده ÷ کل هزینه کنترلی کارخانه
جمع هزینه کایزن برای هر کارخانه = (C) × (D)
مقایسه هزینهیابی کایزن و هزینه یابی هدف
هزینهیابی کایزن در هدف اصلی خود که کاهش هزینه میباشد همانند هزینهیابی هدف میباشد با این تفاوت که هزینهیابی کایزن بر روی کاهش هزینهها در طول مرحله ساخت تمرکز دارد اما هزینهیابی هدف بر روی کاهش هزینهها در مرحله طراحی و برنامهریزی تأکید دارد. در هزینهیابی هدف بحث اصلی طراحی تولید و کاهش هزینههای تولید است ولی در هزینههای کایزن بحث در فرایند تولید است.
مشکلات موجود در بکارگیری سیستم هزینه یابی هدف در ایران
مکانیزم هزینه یابی هدف در فضای رقابتی کاربرد دارد و وجود بازار رقابت برای کسب قیمت به منظور رسیدن به هزینه و سود هدف الزامی است. در شرایط کنونی ح
اکمیت نوسانات اقتصادی بر کشور، امکان تعیین قیمت هدف اگر غیر ممکن نباشد، بسیار مشکل است. دیگر اینکه طرز فکر مشتری مداری در اقتصاد ایران رایج نشده است و مشتری حق انتخاب محدود دارد. همچنین فقدان روحیه کار گروهی و مستقر نبودن سیستمهای صحیح بهای تمام شده از جمله عوامل دیگری است که مانع به کارگیری سیستم هزینه یابی هدف می باشد.
نتیجه گیری
در یک نتیجه گیری کلی می تون بیان نمود که در بازار جهانی، رقابت میان شرکت ها و بنگاه ها پیچیده و فشرده شده و مشتریان نیز در انتخاب فرآورده ها و خدمات دلخواه خود ، قدرت اختیار بیشتری یافته اند. اکنون برخلاف گذشته در اثر سرعت پیشرفت فناوری و فرآورده ها و خدمات مشابه فراوان تر و گزینه های خرید مشتری بیشتر شده است. در این شرایط شرکت هایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند و به فعالیت خود ادمه بدهند که بتوانند محصولاتی را تولید کنند که ضمن داشتن کیفیت و کارکرد مناسب و قابل رقابت با رقبا، ب
های تمام شده کم تری نیز داشته باشند تا بتوانند سهم خود را در بازار حفظ و افزایش دهند و سود مورد نظر خود را نیز کسب نمایند.
ابزاری که می تواند این ویژگی را تأمین نماید سیستم هزینه یابی هدف و کایزن می باشد که هزینه یابی بر مبنای فعالت نیز جزء اصول اساسی هزینه یابی هدف می باشد .
پیشنهادات
1- با توجه به اینکه تمرکز بر مشتری راهنمایی برای کاهش بهای تمام شده محصولات است، از این رو پیشنهاد می شود شرکت ها به طور مداوم با مشتریان خود جهت دریافت نظرات آنها ارتباط برقرار سازند و نظرات آنها را در طراحی محصولات مورد توجه قرار دهند.
2- با توجه به اهمیت چند مهارتی ساختن نیروی انسانی در دنیای رقابتی امروزی و نقش آن در افزایش کیفیت و کاهش هزینه محصولات به شرکت ها پیشنهاد می شود به چند مهارتی ساختن نیروی انسانی خود اقدام نموده و کارگروهی را جایگزین کار سنتی و فردی نمایند.
3- هزینه یابی بر مبنای فعالیت سیستمی است که باعث کاهش هزینه ها و هم چنین محاسبه دقیق تر بهای تمام شده محصولات می شود، از اینرو به شرکت ها پیشنهاد می شود که هزینه یابی برمبنای فعایت را جایگزین سیستم های سنتی نمایند.
منابع
1- حجازی، رضوان (1382)« مدیریت هزینه یابی بر مبنای هدف » مجله دانشگاه علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان، شماره1 .
2- خوش طینت، محسن و اشرف جامعی (1380)«هزینه یابی هدف، شناخت، کاربرد و ضرورت بکارگیری آن» مجله حسابرس شماره 10
3- دستگیر، محسن و جواد عرب یار محمدی (1384)« بررسی موانع بکارگیری هزینه یابی هدف در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در تهران» فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابرسی شماره39 .
4- سلیمی، محمد حسین، ماساکی ایمایی « کایزن کلید موفقیت
رقابتی ژاپنی » مرکز نشر دانشگاه صنعتی امیر کبیر.
5- شالچی ،افشین(1385) « بررسی و طراحی الگوی بهای تمام شده خدمات بانکی به روش ABC در بانک مسکن» پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
6- عالی ور، عزیر « حسابداری صنعتی ، مفاهیم و کاربردها در هزینه یابی »جلد اول ، انتشارات سازمان حسابرسی ، نشریه 158
7- عرب مازار یزدی، محمد وناصری، مهدی(1384)«امکان سنجی طراحی مدل محاسبه بهای تمام شده سپرده های بانکی به روشABC در بانک رفاه» فصلنامه بررسی حسابداری و حسابرسی.