دانلود مقاله انتقال قدرت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله انتقال قدرت word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله انتقال قدرت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله انتقال قدرت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله انتقال قدرت word :

انتقال قدرت

کلاچ وسیله ایست برای انتقال حرکت چرخشی از یک شفت به شفت دیگر. کلاچ در واقع یک وسیله قطع کردن و یا وصل کردن است که در سیستم‌های انتقال نیرو بکار می‌رود. اصولاً در سیستم‌های انتقال نیرو، توان و نیروی تولید شده در موتور برای استفاده به شکلی دیگر و یا استفاده در جایی دیگر نیاز به جابجایی و انتقال دارد. حال برای آنکه بتوان بر روی این انتقال نیرو کنترلی را اعمال کرد. ساده‌ترین راه استفاده از یک کلاچ است تا هر زمان که نیاز به توقف انتقال نیرو باشد، این عمل انجام پذیرد.
کلاچ یک اتصال اصطکاکی میان موتور اتومبیل به عنوان منبع تولید توان و جعبه دنده اتومبیل برقرار می‌کند. در حالی که کلاچ اتومبیل درگیر است توان از موتور به جعبه دنده و از آنجا به چرخها انتقال می‌یابد. لیکن گاهی لازم می‌شود که دنده مورد استفاده در جعبه دنده ماشین بر حسب شرایط جاده و سرعت حرکت ماشین تغییر کند. برای آنکه بتوان این تغییر را به راحتی انجام داد، ابتدا لازم است که توان را از چرخ دنده‌های موجود در جعبه دنده قطع کرد. برای قطع کردن این ارتباط توانی میان جعبه دنده و موتور از کلاچ استفاده می‌شود. این کار برای راننده اتومبیل می‌تواند به‌راحتی فشاردادن یک پدال به کمک پای خویش باشد. لیکن فشار دادن این پدال پایی باعث فاصله گرفتن محور جعبه دنده از صفحه در حال چرخش موتور (فلایویل) خواهد شد. بوجود آمدن فاصله، معادل است با قطع ارتباط و انتقال توان. در این حالت راننده برای مدت کوتاهی پدال کلاچ را نگه می‌دارد و در حالی که جعبه دنده تحت هیچ نیروی خاصی قرار ندارد دنده مناسب را انتخاب کرده و جعبه دنده را در آن دنده مطلوب قرار می‌دهد و سپس پدال کلاچ را رها می‌کند. در این حالت انتقال توان از موتور به جعبه دنده دوباره از سر گرفته خواهد شد.
ویژگیهای لحاظ شده در طراحی بهینه کلاچ
جهت طراحی بهینه کلاچ باید موارد گوناگونی را در نظر گرفت که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
– انتقال ماکزیمم گشتاور : طراحی کلاچ باید بگونه ای باشد که بتواند 125 تا 150 درصد ماکزیمم گشتاور تولیدی موتور را منتقل کند.
– درگیری و خلاصی تدریجی : کلاچ و سیستمهای عملگر آن باید بگونه ای طراحی شوند که حین خلاصی و درگیری صفحات کمترین تکان را به خودرو منتقل کند.
– پخش سریع حرارت تولید شده : حین درگیری کلاچ بعلت وجود لغزش در ابتدای امر، گرمای زیادی تولید می شود که باید به طرقی دفع شود.
– بالانس دینامیکی : چون کلاچ عضو دوار متحرک است، بنابراین در سرعتهای زیاد جهت جلوگیری از بوجود آمدن نیروهای جانبی باید از لحاظ دینامیکی بالانس باشد.
– استهلاک نوسانات : طراحی کلاچ باید به گونه ای باشد که سبب از بین رفتن نوسانات انتقالی از موتور به سیستم انتقال قدرت و نوسانات انتقالی از چرخها به موتور شود.
– ابعاد کلاچ : از لحاظ ابعادی، کلاچ باید کمترین فضای ممکن را اشغال کند.
– اینرسی : قطعات متحرک کلاچ باید کمترین اینرسی ممکن را داشته باشند.
– سادگی در تعویض و تعمیر : تعویض قطعات و تعمیر آنها باید به سادگی صورت گیرد.
– سهولت در عملکرد کلاچ نزد راننده : عمل کلاچ گیری و تعویض دنده نباید برای راننده حالت خسته کننده و طاقت فرسایی داشته باشد.
انواع کلاچ
بدون لغزش : این نوع کلاچها دو حالت دارند؛ حالت خلاصی و حالتی که کلاچ کاملاً درگیر است. بنابراین در این حالت لغزش یا سایش در کلاچ به هیچ عنوان مشاهده نمی شود. (شکل1-1)
یکطرفه : این کلاچها در گردش از یک طرف همانند کلاچ بدون لغزش عمل می کند، اما اگر چرخش در جهت مخالف صورت گیرد دو صفحه کاملاً روی هم سر می خورند و هیچگونه انتقال نیرویی صورت نمی گیرد؛ بنابراین در این کلاچها گشتاور تنها از یک طرف منتقل می شود. (شکل1-1)

شکل1-1 (الف)کلاچ بدون لغزش (ب)کلاچ یکطرفه
اصطکاکی : اساس عملکرد این کلاچها درگیری دو صفحه دارای ضریب اصطکاک نسبتاً بالاییست که این درگیری سبب انتقال نیرو از یکی از صفحات به صفحه دیگر می شود. انواع مورد استفاده این نوع کلاچها شامل دیسکی، مخروطی، صفحه ای و تسمه ای می باشد.
هیدرولیک : در این نوع کلاچها نیرو از یکی از صفحات به سیال و سپس از سیال به صفحه متحرک مورد نظر منتقل می شود.
از میان انواع کلاچهای فوق تنها دو نوع آخر در خودروهای امروزی مورد استفاده قرار می گیرد .
کلاچ اصطکاکی
این نوع کلاچها به پنج نوع عمده زیر تقسیم می شوند :
– کلاچ مخروطی
– کلاچ تک صفحه ای
– کلاچ چند صفحه ای
– کلاچ نیمه گریز از مرکز
– کلاچ گریز از مرکز

کلاچ مخروطی Con Clutch) )
در این کلاچها همانگونه که از اسم آن پیداست سطوح اصطکاکی به شکل مخروطی هستند. هنگامی که کلاچ در گیر می شود، گشتاور از طریق فلایویل که سطح داخلی آن به شکل مخروطی است به سطح مخروطی دیگری که درون فلایویل جای می گیرد منتقل می شود. (شکل1-2) برای خلاص کردن کلاچ نیز سطح مخروط خارجی کمی از درون فلایویل بیرون کشیده می شود تا تماس دو سطح قطع شود.

شکل1-2 کلاچ مخروطی
مزایا : برای فشار یکسان وارده بر پدال، نیروی اعمالی برروی سطوح اصطکاکی در این حالت بزرگتر از نیروی محوری اعمال شده نسبت به کلاچ صفحه ای است.
معایب : اگر زاویه مخروط کوچکتر از حدود 20 درجه انتخاب شود، ممکن است حالت خود قفلی پیش بیاید و جدا کردن دو سطحی که با هم در حالت چرخش هستند مشکل شود.

کلاچ تک صفحه ای (Single Plate Clutch)
در این نوع کلاچ، صفحه اصطکاکی بین فلایویل و صفحه فشارنده نگهداشته می شود و نیروی اعمالی توسط صفحه فشارنده سطوح را به هم می چسباند. این نیروی اعمالی از طریق یک پدال که بوسیله پای راننده فشرده می شود بوجود می آید. (شکل1-3) این نیرو سبب فشرده شدن انگشتی متصل به صفحه فشارنده می شود و بدین ترتیب نیرو از پای راننده به صفحه اصطکاکی منتقل می شود. (شکل1-4)

شکل1-3 کلاچ تک صفحه ای
مزایا : در این نوع کلاچ تعویض دنده نسبت به کلاچ مخروطی آسانتر است، زیرا جابجایی پدال در این حالت کمتر است و همچنین مانند کلاچ مخروطی مشکل قفل شدن در این حالت وجود ندارد.
معایب : فنرها در این نوع کلاچ نسبت به حالت مخروطی باید سختی بیشتری داشته باشند و در نتیجه نیروی فشارنده بزرگتری مورد نیاز است.

شکل1-4 (الف)اجزا یک کلاچ تک صفحه ای (ب)نمونه یک کلاچ تک صفحه ای با فنر فشاری
کلاچ تک صفحه ای با فنر دیافراگمی (Diaphragm Spring Clutch )
اساس کار این نوع کلاچها همانند کلاچ تک صفحه ای است با این تفاوت که در اینجا بجای فنرهای پیچشی از فنر دیافراگمی استفاده می شود؛ این فنرها در حالت عادی به شکل مخروط ناقص هستند، اما هنگامی که فشرده می شوند حالت تخت به خود می گیرند. (شکل1-5)

شکل1-5 فنر دیافراگمی و نمونه ای از کلاچ دیافراگمی
مزایا : به علت ذخیره انرژی در امتداد شعاعی طرح نهایی این کلاچ در امتداد محوری به مراتب کوچکتر و جمع و جورتر خواهد بود. فنر دیافراگمی در مقایسه با فنرهای تخت کمتر تحت تاثیر نیروی گریز از مرکز قرار می گیرند، لذا برای استفاده در دورهای بالاتر مناسب تر می باشند. در این طرح فنر دیافراگمی هم بعنوان فنر فشارنده و هم بعنوان قطعه ناخنی عمل می کند، لذا این قطعات از سیستم حذف شده اند و باعث کاهش وزن کل و سر و صدای سیستم می شوند. در مورد فنر مارپیچی رابطه نیرو و جابجایی فنر خطی است. لذا با سایش صفحات اصطکاکی، به نسبت مقدار نیروی فشارنده آنها نیز کاهش می یابد. در حالیکه در مورد فنر دیافراگمی این رابطه غیر خطی بوده و می توان آن را به نحوی طراحی نمود که حساسیت کمتری به سایش داشته باشد. (شکل1-6)
معایب: نیروی فنر دیافراگمی نسبت فنرهای پیچشی کمتر است، بنابراین فقط در ماشینهای سبک می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

شکل1-6 منحنی نیرو-جابجایی برای فنرهای مارپیچی و دیافراگمی
عملکرد این کلاچ همانند کلاچ تک صفحه ای است با این تفاوت که در اینجا بجای یک صفحه کلاچ، به تناسب گشتاور انتقالی مورد نظر از چندین صفحه اصطکاکی استفاده می شود. (شکل1-7) این امر باعث می شود که کلاچ بتواند گشتاور بزرگتری را منتقل کند. بنابراین این کلاچها بیشتر در خودروهای سنگین یا خودروهای مسابقه ای که به انتقال گشتاور بزرگتری نیاز دارند، مورد استفاده قرار می گیرد.

شکل1-7 نمونه ای از کلاچ چند صفحه ای
کلاچ نیمه گریز از مرکز (Semi-Centrifugal Clutch )
در این نوع کلاچها، فنرها برای انتقال گشتاور در سرعتهای معمولی طراحی می شوند، در حالیکه در سرعتهای بالاتر نیروی گریز از مرکز به انتقال گشتاور کمک می کند. (شکل1-8) در این کلاچها نیروی گریز از مرکز از طریق وزنه هایی بوجود می آید که همراه سایر اجزا دوار کلاچ می گردند. (شکل1-9)


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی سهام (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتهای word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی سهام (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتهای word دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی سهام (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتهای word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی سهام (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتهای word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی سهام (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتهای word :

بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی سهام (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتهای
پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

در تحقیق حاضر شواهدی دال بر تأثیر سرمایه گذاران مدیریتی بر ارزش شرکتها فراهم آمده است. در این تحقیق نگرشهای مختلف یعنی فرضیه نظارت فعال و فرضیه همگرایی منافع در خصوص مالکیت مدیریتی مورد آزمون قرار گرفته است. برای بررسی سطح مالکیت مدیریتی و همچنین تمرکز مالکیت مدیریتی فرضیه های جداگانه ای تدوین گردیده و برای هریک از این فرضیات، یک مدل رگرسیون خطی چندگانه براساس متغیر های وابسته تعریف شده است. جامعه آماری

پژوهش شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شامل 95 شرکت طی سالهای 1383 تا 1387 می باشد. برای بررسی فرضیات از آزمون همبستگی و آزمون رگرسیون مقطعی چندگانه استفاده شده است. به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر عد

م وجود هر گونه رابطه معنادار بین تمرکز مالکیت مدیریتی و ارزش شرکتها بوده از سوی دیگر نتایج مربوط به آزمون اثرات سطح مالکین مدیریتی نشان دهنده وجود رابطه معکوس و معنادار بین نسبت مالکیت مدیریتی و ارزش شرکتها می باشد.
واژه های کلیدی: مالکیت مدیریتی، تمرکز مالکیت، ارزش شرکت

1 موضوع و اهمیت تحقیق
پایه و اساس مطالعات حاکمیت شرکتی تئوری نمایندگی است، موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروهها و چگونگی مواجهه شرکت ها با این گونه تضادها توسط اقتصاددانان

مطرح شده است. این موارد به طور کلی تحت عنوان تئوری نمایندگی بیان می شود در تئوری نمایندگی هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است و لذا به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت می کنند و عملکرد او را مورد ارزیابی قرار می دهند. تعیین نوع ساختار مالکیت به عنوان یک ابزار کنترلی در شرکت ها می باشد، ابعاد تعیین کننده نوع مالکیت شرکت ها مانند توزیع مالکیت، تمرکز مالکیت، وجود سهامداران اقلیت و عمده در ترکیب مالکیت شرکت، قابل نقد و بررسی هستند. از اینرو عموما اینگونه تصور می شود که ساختار مالکیت شرکت ها ممکن است به تغییر رفتار شرکتها منجر شود این امر از فعالیت های نظارتی که سرمایه گذاران مختلف در این ساختار انجام می دهند نشات می گیرد [11] در بررسی های انجام شده بر حول محور نوع مالکیت، به مطالعه نقش انواع مختلف مالکیت نظیر مالکیت دولتی، مالکیت نها

دی، مالکیت شرکتی، مالکیت انفرادی و فامیلی، مالکیت خارجی، مالکیت مدیریتی و انواع دیگر مالکیت بر ارزش شرکت ها و بازدهی آنها پرداخته شده است. هدف اصلی

اق بهادار تهران است.
2 مروری بر تحقیقات پیشین
ما دراین تحقیق نگرشهای مختلف را در ساختار های مذکور مورد بررسی قرار دادیم. یکی از این نگرشها فرضیه نظارت فعال می باشد. زمانی که مدیر، کنترل بخش قابل توجهی از سهام شرکت را در اخنیار داشته باشد ممکن است از خود رفتارهایی نشان دهد که مغایر با هدف به حداکثر رساندن ارزش شرکت باشد. نگرش دیگر، فرضیه همگرایی منافع اس

ت، وقتی مدیر، مالک درصد پایینی از سهام شرکت است معمولا تحت تاثیر نیروهای بازار و اعمال نظارت کارآمد در جهت به حداکثر رساندن ارزش موسسه حرکت می کند.ترکیب این دو نگرش منجر به ایجاد یک رابطه غیر خطی بین نسبت مالکیت و ارزش شرکت می شود
جنسن و مکلینگ (1976) تحقیقات زیادی درزمینه توزیع مالکیت و تاثیر آن بر ارزش شرکت انجام داده اند، دریکی از این مطالعات، آنها پیش بینی کرده اند که ارزش شرکت تابعی از چگونگی تخصیص سهام بین افراد درونی و بیرونی شرکت است[8] همچن

ین در تحقیق دیگری (1993) بیان می کنند که تملک بیشتر سهام توسط هیات مدیره سبب بهبود ارزش شرکت می گردد[7]

جایش کومار(2004) در بررسی که در کشور هند انجام داد تاثیر نوع ساختار مالکیت را بر ارزش شرکت شرکتها مورد بررسی قرار می دهد و¬ به این نتیجه می رسد که مدیران بیشترین تاثیر را بر عملکرد شرکت دارند درحالیکه سهامداران خارجی بر عملکرد شرکت تاثیر گذار نبودند[6].
آرین چاپل(2004) نشان داد که حدود شرکت های فعال در بورس بلژیک دارای ساحتار مالکیت متمرکز هستند زیرا تمرکز مالکیت یکی از راههای اعمال کن

ترل بر شرکت هاست[5].
شلیفر و ویشنی(1986) در تحقیق خود به این نتیجه دست می یابند که وجود سرمایه گذاران نهادی در ساختار مالکیت شرکتها به دلیل افزایش نظارت مؤثر، اثر مثبت بر ارزش شرکت دارند[10]. همچنین مورک، شلیفر و ویشنی (1998) در مطالعه دیگری تحت عنوان مالکیت مدیریتی و ارزیابی بازار به این نتیجه دست می یابند که بین مالکیت مدیریتی و ارزش بازار دارائی های مؤسسه رابطه ای وجود ندارد درحالیکه طبق فرضیه همگرایی منافع این رابطه وجود دارد[9].
یحیی حساس یگانه در تحقیق خود رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت را مورد بررسی قرارداد و به وجود یک رابطه مثبت بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت و همچنین عدم وجود رابطه معنادار بین تمرکز مالکیت نهادی و ارزش شرکت دست یافت [2]. محمد نمازی در تحقیقی تأثیر ساختار مالکیت را بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس مورد بررسی قرار داده و در یک طبقه از این ساختار، مالکیت مدیریتی بررسی شده و به این نتیجه دست یافته که این طبقه از ساختار مالکیت به صورت معنادار و منفی بر عملکرد شرکت تأثیر می گذارد [4]. همچنین محمد علی بابایی نیز در تحقیق خود تأثیر ساختار مالکیت را بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس مورد بررسی قرار داده و یافته نهایی تحقیق وی مؤید آن است که ترکیبی از دو بخش خصوصی و دولتی در ترکیب مالکیت شرکت در افزایش سودآوری شرکت مثمرالثمر بوده است و همچنین عملکرد شرکتهای مورد بررسی بیشتر تحت تأثیر شرایط اقتصادی کشور و نوع صنعت است تا اینکه متأثر از اقدامات و تصمیمات مدیریتی باشد [1]. شاپور محمدی و همکارانش در تحقیق خود اثر ساختار مالکیت را بر بازدهی و ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس مورد بررسی قرار داده اند و به این نتجه رسیده اند که یک رابطه خطی مثبت و معنادار بین

دو عامل تمرکز مالکیت و بازدهی شرکتها وجود دارد درحالیکه بین مالکیت متمرکز و ارزش شرکتها رابطه معنادار وجود ندارد همچنین در این تحقیق اثرات نوع مالکیت نیز مورد آزمون قرار گرفته است [3].

3 اهداف و فرضیه های تحقیق

در این تحقیق برای بررسی تاثیر ساختار مالکیت مدیریتی بر ارزش شرکت، نسبت و همچنین تعداد مالکین موجود در ساختار سرمایه شرکت مورد بررسی قرار می گیرد که با توجه به نگرشهای مختلف یعنی فرضیه نظارت فعال و فرضیه همگرایی منافع در خصوص مالکیت مذکور، فرضیه های تحقیق تدوین گردیده که به شرح زیر است:
فرضیه 1- بین سطح مالکین مدیریتی و ارزش شرکت رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 2- بین درجه تمرکز مالکین مدیریتی و ارزش شرکت رابطه معناداری وجود دارد
4 جامعه آماری و نمونه آماری
جامعه آماری این تحقیق شامل شرکت های پذیرفته شده

در بورس اوراق بهادار ایران است که دارای شرایط زیر باشند:
1 پایان سال مالی آنها 29 اسفند ماه باشد و از سال 1383 تا سال 1387 دربورس فعال باشند.
2 اطلاعات مالی مورد نیاز به ویژه یادداشت های پیوست صورت های مالی جهت استخراج داده ها موجود باشد.
3 شرکت ها طی قلمرو زمانی تحقیق، تغییر سال مالی نداشته باشند.
با توجه به شرایط مذکور تعداد 95 شرکت در دوره زم

انی 1383 تا 1387 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این تحقیق داده های مربوط به 95 شرکت عضو نمونه از منابعی همچون ره آورنوین، سایت بورس، نرم افزار تدبیر پرداز و ; استخراج گردید.سپس با استفاده از نرم افزار Excel و نرم افزار Spss آزمونهای آماری لازم انجام گرفت.
5 روش ها و ابزار های تحقیق
دراین تحقیق برای مطالعه اثر تمرکز و نوع مالکیت بر ارزش شرکت ها از روش داده های تلفیقی استفاده شده است. تحقیق حاضر، تحقیقی توصیفی بوده که از جنبه هدف، کاربردی می باشد و برای آزمون وجود رابطه بین متغیرها و همچنین معنادار بودن مدل های ارائه شده برای متغیر های وابسته از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. برای این منظور مدل های ارائه شده برای هر یک از فرضییات تحقیق به صورت زیر می باشد.

مدل تحقیق- این مدل برای فرضیه های تحقیق طراحی گردیده است.

Val= ارزش شرکت
MGROWN= نسبت مالکیت مدیریتی
MGRCONC= در جه تمرکز مالکیت مدیریتی
PB= شاخص رشد (این شاخص از طریق نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری آن محاسبه شده است).
SIZE= اندازه شرکت (لگاریتم طبیعی مجموع ذارایی های شرکت i در دوره نمونه).
DEBT= اهرم (از طریق نسبت بدهی بلند مدت به مجموع دارایی ها محاسبه شده است).
Loss= متغیر مصنوعی (اکر شرکت زیان داشته باشد، یک در غیر این صورت صفر)
CROWTH= درصد تغییر در مجموع داراییهای شرکت i در پایان سال t نسبت به سال t-1
it= جزء ناشناخته
CONC= متغیر تمرکز مالکیت است که عبارت است از چگونگی توزیع سهام بین سهامداران و هرچه تعداد سهامداران کمتر باشد مالکیت متمرکزتر خواهد بود. ذر تحقیق حاضر به منظور محاسبه نسبت تمرکز مالکیت از شاخص هرفیندال- هیرشمن استفاده شده اس

ت. این شاخص یک شاخص اقتصادی است واز مجموع مجذور درصد سهام متعلق به سهامداران شرکت ها به دست می آید و برای تمرکز مالکیت مدیریتی به صورت زیر محاسبه می شود:
نسبت تمرکز مالکیت مدیریتی
حاصل شاخص مذکور اگر بین 0 تا 1 بود، هر چقدر به 1 نزدیک باشد بیانگر تمرکز و در مقابل، هر چه به صفر نزدیک باشد، بیانگر عدم تمرکز خواهد بود

6 یافته های تحقیق
در جدول شماره 1، آمار توصیفی متغیر های مورد آزمون آورده شده است. در این جدول شاخص های آماری، تعداد مشاهدات، میانگین و انحراف معیار نشان داده شده است.
جدول 1 آمار توصیفی داده های تحقیق
انحراف معیار میانگین تعداد مشاهدات شاخص آماری
95/0 976/3 475 PB
871/0 506/4 475 SIZE
177/0 256/0 475 DEBT
167/0 278/0 475 CROWTH
282/0 573/0 475 COROWN
212/0 25/0 475 CONC

نتایج حاصل از آزمون فرضیه تحقیق
در جدول شماره 2 نتایج حاصل از آزمون فرضیه های 1 و 2 که در قالب مدل تحقیق طراحی گردیده، آورده شده است. با توجه به جدول شماره 2 از میان متغیر های کنترل، متغیر هایPB.، SIZE، DEBT،CROWTH در سطح معنی داری 95% معنادار شده اند. از طرفی آماره F نشان دهنده معنی داری کلی مدل رگرسیون برازش شده در سطح اطمینان 95% است. با توجه به نتایج مذکور ضریب متغیر MGROWN(نسبت مالکیت مدیریتی) منفی به دست آمده است که بیانگر رابطه معکوس بین نسبت مالکیت مدیریتی و ارزش شرکت بوده ولی چون در سطح اطمینان 95% معنادار شده است نشان دهنده تایید فرضیه اول می باشد. همچنین با توجه به نتایج مذکور ضریب متغیر MGRCONC (در جه تمرکز مالکین مدیریتی) چون در سطح اطمینان 95% معنادار نشده است بیانگر رد فرضیه دوم می باشد به عبارتی بین تمرکز مالکیت مدیریتی و ارزش شرکت رابطه معناداری وجود ندارد.
جدول 2 جدول ضرایب، آماره F و value-p مدل فرضیه تحقیق
آماره F آزمون دوربین-واتسن value-p ضریب متغیرها
877/4 21/2 169/0 187/0 مقدار ثابت
01/0 02/2 PB
02/0 17/0 SIZE
025/0 98/2- DEBT
01/0 355/0 LOSS
0126/0 45/2 CROWTH
032/0 89/3- MGROWN
983/0 107/0- MGRCONC

7 . بحث و نتیجه گیری
براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که تغییر در نوع ساختار مالکیت باعث تغییر رفتار در شرکتها می شود. در تحقیق حاضر، مالکیت مدیریتی به عنوان یک طبقه از این ساختار مورد بررسی قرار گرفته است. و مالکیت مدیریتی به نوعی رابطه معک

وس با ارزش شرکت دارد. به عبارتی هدف این نوع مالکیت کمتر کسب منفعت و سود بالا می باشد بنابراین وجود آنها در ساختار مالکیت شرکتها باعث می شود که عملکرد آنها ضعیفتر گردد. (این نتایج با یافته های مورک، شلیفر و ویشنی مطابقت می کند ). علاوه بر موارد مذکور در خصوص تمرکز مالکیت، هیچ گونه رابطه معناداری بین تمرکز مالکیت و ارزش شرکت یافت نشد که این خود به عبارتی نشاندهنده رد فرضیه همگرایی منافع نیز می باشد.( این نتیجه برخلاف یافته های تحقیق آرین چاپل است که برای شرکتهای فعال در بورس بلژیک انجام داده است).
8 پیشنهادات
• با توجه به نتایج تحقیق، سرمایه گذاران بایستی در تصمیم گیری خود جهت انتخاب سرمایه گذاری به نوع مالکیت شرکتها توجه و دقت بیشتری نمایند و سرمایه گذاری خود را در سهام شرکتهایی انجام دهند که مالکیت به دنبال کسب بازدهی بالا بوده و همچنین تمرکز مالکیت نیز در آن بالا باشدد
• می توان با انتخاب ساختارهای دیگر مالکیت همین تحقیق را به صورت گسترده تری انجام داد.
• پیشنهاد می شود با انتخاب متغیر های دیگر، رابطه بین انواع مالکیتها با ارزش شرکتها بررسی گردد.

منابع فارسی:
1- بابایی، محمدعلی و ژیلا احمدوند (1387). “بررسی تأثیر ساختا مالکی

ت بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”، فصلنامه تحقیقات مالی، شماره 26: 60-41
2- حساس یگانه، یحیی و همکاران (1387). “بررسی رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت”، فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 52: 122-107
3- محمدی، شاپور و همکاران (1388). “بررسی اثر ساختا مالکیت (تمرکز و ترکیب) بر بازدهی و ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”، فصلنامه تحقیقات مالی، شماره 28: 88-69
4- – نمازی، محمد، کرمانی، احسان(1387) “تاٌثیر ساختار مالکیت

بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”مجله بررسیهای حسابداری و حسابرسی ، دانشگاه تهران، شماره 53 صص100-83

منابع لاتین:
5- Ariane chapelle,(2004). “Block investments and the race for corporate control in Belgium”, universite liber de Bruxells, Belgium
6- Jayesh Kumar (2004) “Does Ownership Structure Influence Firm Value: Evidence from India”, India Gandhi Institute of Development Researchs India.
7- Jensen,M.(1993).” The modern industrial revolution, exit and the failure of internal control systems”, Journal of Finance, vol 48, pp: 830-870
8- Jensen,M .C. and Meckling, W.H.(1976).” Theory of the firm: managerial behavior, agency costs and ownership structure”, Managerial and Decision Economics, vol 25. pp:537-557
9- Morck,R.,Shleifer, A.,& Vishny, R. (1998),” Management Ownership and Market valuation”. Journal of Financial Economics, vol 20, pp: 290-300
10- Shleifer, A. and Vishny, R. (1986) “ Large shareholders and corporate control”, Journal of political Economy, vol 94, pp: 460-480

11- Velury, U. and D.S. Jenkins (2006). “Institutional Ownership and The Quality of Earnings”

Journal of Business Research, 59: 1043-1051.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله تاثیر مهارت های مالی بر موفقیت کارآفرینان در کسب و کار های کوچک و متوسط word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله تاثیر مهارت های مالی بر موفقیت کارآفرینان در کسب و کار های کوچک و متوسط word دارای 4 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله تاثیر مهارت های مالی بر موفقیت کارآفرینان در کسب و کار های کوچک و متوسط word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله تاثیر مهارت های مالی بر موفقیت کارآفرینان در کسب و کار های کوچک و متوسط word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله تاثیر مهارت های مالی بر موفقیت کارآفرینان در کسب و کار های کوچک و متوسط word :

تاثیر مهارت های مالی بر موفقیت کارآفرینان در کسب و کار های کوچک و متوسط

چکیده:
تقریباً مدت زمان زیادی است که اندازه مقایس خوبی برای سنجش میزان سودهی و فعالیت شرکت¬ها به حساب نمی¬آید و کلماتی همچون “شرکت” جای خود را به واژه “کسب و کار” داده¬اند. امروزه شرکت¬های با اندازه کوچک و متوسط بخش عمده ا

ی از فعالیت های مربوط به کسب و کار را در تمامی جهان ایفا می¬کنند. پیدایش واژه کارآفرین و کارآفرینی نیز به گونه¬ای ملموس با واژه کسب و کارهای کوچک پیوند خورده است. از دید نویسندگان کارآفرین محور اصلی خلق کسب و کار¬های جدید است و توجه به ویژگی¬ها و مهارت¬های مورد نیاز برای ایجاد یا توسعه یک کسب و کار کوچک اجتناب ناپذیر. طیف وسیعی از مهارت های مالی می توانند بر موفقیت کارآفرینان تاثیرگذار باشند که از

جمله این عوامل می توان به تاثیر برنامه ریزی برای پرداخت بدهی ها، شفافیت اطلاعات مالی، محاسبه بهای تمام شده، محاسبه سود خالص، ماهیت عملیات مالی، برنامه ریزی برای خرید مواد اولیه، برنامه ریزی فروش کالای تولید شده، محاسبه ریسک و بازده

، پیش بینی هزینه های آتی توسعه کسب و کار، هزینه فرصت سرمایه گذاری برای آینده و تاثیر محاسبه نرخ بازده داخلی پروژه ها اشاره کرد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و از روش تحقیق توصیفی پیمایشی استفاده شده است .
واژگان کلیدی:
مهارتهای مالی ، کارآفرین، هزینه فرصت، شفافیت، سود خالص، با

زده، ریسک
مقدمه:
ایجاد کسب و کار های کوچک و متوسط به اقتصاد کشور ها به خصوص به اقتصاد کشور های جهان سوم کمک بسزائی می نماید. دولت، صنعتگران، کارآفرینان و سرمایه گذاران برای بهبود عملکرد در اینگونه شرکت ها باید مهارت و دانش خود را در زمینه مختلف بخصوص در زمینه مالی بهبود بخشند. در دنیای امروز که هر روز شکل تازه ای از ارتباطات اقتصادی به وجود می آید و کارآفرینان و شرکت ها و موسسات با یکدیگر در ارتباط می باشند و تغییرات مالی آن ها بر یکدیگر تاثیر دارد و روز به روز این فعالیت ها پیچیده تر می شود . این عوامل باعث می شود که نقش مهارت مالی به عنوان فراهم کنندگان اطلاعات مالی با استفاده از استاندارد های حسابداری برای استفاده کنندگان بیشتر مشخص گردد. علاوه بر این مشخص شده است معیارهای همچون طول عمر (بقا) شرکت و نیز اندازه شرکت نشان داده است که با مهارت های مالی مرتبط می باشند.
انواع مهارت های کارآفرینان:
الف- مهارت‌های شخصی کارآفرین : مهارت های شخصی فرد را قادر

می سازند تا دانش، نگرش و ارزشهای وجودی خود را به توانائیهای واقعی و عینی تبدیل کند و بتواند از نیروهای وجودی در جهت شادابی و ایجاد زندگی مثبت برای خود و دیگران بهره گیرد.مهارت های شخصی آن مهارت ها یا تکالیفی هستند که به عملکرد مستقلانه و موفقیت آمیز یک فرد در زندگی بزرگسالی نسبت داده می شوند. (کلارک1، 1991 به نقل از آقاجانی، 1381).
ب- مهارت‌های مدیریتی کارآفرینی: مهارت های مدیریتی تابع سلیقه ها و یا رفتارهایی که عادات افراد آنها را تعریف نموده نیستند. مهارت مدیریتی از سرچشمه

علم و دانایی نشأت گرفته و همگان به خوبی می دانند که مدیریتم است و نه بالعکس.(دانشنامه رشد،1389)
ج- مهارت‌های فنی کارآفرینی: مهارت های فنی به آن دسته از مهارت ها گفته می شود که کنجکاوی، دقت نظر، ابتکار، آموزش و رفع مشکل اجزاء اصلی آن را تشکیل می دهد. در مهارت های فنی فرد هر روز در حال کسب تجربه، یادگیری، نوآموزی و در عین حال تجربه اندوزی است و به سمت تعالی حرکت می کند (دانشنامه رشد، 1389)
مهارتهای مالی عبارتست از : خدمتی که با فراهم کردن اطلاعات مالی مورد نیاز مدیران، پرداخت کنندگان مالیات، اداره کنندگان و سایرین جهت تصمیم گیریهای آگاهانه انجام می پذیرد. کارآفرینان ممکن است در ارزیابی اهداف مالی و غیرمالی در چند سال اول شروع کسب و کارشان به دلایل مختلف از جمله فقدان آموزش و تجربه لازم دچار اشتباه شوند. چنین اشتباهاتی می‌تواند مشکلات مهمی از جمله عدم توانایی در بازپرداخت بدهی‌ها و تعهدات ما

لی برای آنها به وجود آورد.‏ کسی که قصد دارد یک کسب و کار جدیدی را راه‌اندازی نماید، می‌بایستی بداند که چه شاخص‌هایی را برای هدف‌گذاری‌ خو

د انتخاب کند و این هدف‌گذاری را چگونه انجام دهد. در صورتی که شاخص مناسبی برای هدف‌گذاری انتخاب نشود، سنجش و ارزیابی عملکرد با توجه به این شاخص‌ها به دلایلی همچون ابهام و سنجش‌ناپذیری شاخص‌ها میسر نخواهد شد. به همین دلیل وجود مهارت مالی در کسب و کارهای کوچک و متوسط به عنوان پرچین و یا مانع در برابر تغییرات آینده صنعت می آیند.ایجاد کسب و کارهای کوچک به عنوان جایگزینی در مقیاس های بزرگ به شمار می آیند.
پژوهشهای گذشته :
در ایران :رفته است که اعم آنها عبارتند از : نقش شرکتهای کوچک در توسعه اقتصاد، بررسی و ارزیابی پروژه ها و فرصتهای کارآفرینی، ساختار سرمایه در مؤسسات کوچک و کارآفرین، مدیریت استراتژیک در مؤسسات کوچک ، نقش فرانشیز در اشتغال زائی و توسعه اقتصادی.(مرکز کارآفرینان ایران1387)
2- برخی از محققین مطالعات زیادی را بر روی سود انجام دهده اند و پس از بررسی های انجام شده به این نتیجه رسیده اند که سود از تغیر در حقوق صاحبان سهام یا تغییر در خالص دارایی های یک واحد تجاری طی یک دوره مالی ناشی می گردد (عالی ور 1375)
4- مطالعات جامعی را در زمینه محاسبه بهای تمام شده انجام داده اند، بهای تمام شده را در مطالعات خود چنین تعریف می کند: نام دیگر آن را هزینه ساخت یا هزینه تولیدکارخانه نامیده است و آن را حاصل جمع هزینه های مواد مستقیم، دستمزد مستقیم  سربارکارخانه، که بیانگر بهای کالای ساخته شده است. (حسابداری صنعتی(1) / چارلزتی، 1386)
در خارج :
1- کارشناسان مدیریت و محققان اجتماعی علاقمند به کارآفرینی با توجه به انگیزه مهم این تحولات، تمرکز و توجه خود را بر مطالعه ایجاد تجارت جدید معطوف کردند. (تورنتون 1999، آلدریچ2005، 1999؛ گارتنروکارتنر2005)برگرفته شده از مقالهEntrepreneurship and GrowthنوشتهEntrepreneurs’Experiences سال2005(کوپر، سال 2005)
2- تحقیقات بسیاری در زمینه بدهی ها انجام شده است و یکی از وجه تمایز کسانی که دارای مهارت مالی هستند با کسانی که این مهارت را ندارد همین برنامه ریزی داشتن برای پرداخت بدهی ها می باشد.(Business Accounting … / Jill Collis And Roger Hussey, 2007)
3- مطالعاتی در زمینه هزینه فرصت در چند دهه اخیر صو

رت گرفته است، تحقیقات خود نشان می دهد که کارآفرینان با محاسبه این هزینه فرصت به موقعیت های بهتر دست یافته اند.(Risk and Asset Allocation / Attilio Meucci , 2007)
مهارت های مالی مورد نیاز کارآفرینان عبارتند از :
1- تاثیر برنامه ریزی برای پرداخت بدهی ها : آنچه

که یک برنامه مالی را موفق می‌کند،تداوم در اجرای آن است. به همین جهت بدهی ها را در دو گروه زیر تقسیم بندی می‌کنند: یکدسته بدهی خوب (Good debt) بدهی است که دارای بهره پایین بوده و برای سرمایه گذاریی هایی نظیر خرید خانه، گردش مالی مورد نیاز یک تجارت و یا سرمایه گذاری خاص با درآمد مناسب استفاده شده اند،و دسته دیگر بدهی بد (Bad debt) به بدهی گفته می‌شود که دارای بهره بالایی بوده و محل هزینه کردن آنها دارای ارزش افزوده نباشد. (مدیریت_بدهی‌ها، 1389) در مدیریت بدهی ها سعی می‌شود تا بدهی های بد هرچه سریعتر بازپرداخت شده و تا حد امکان سهم بدهی های خوب در مجموع بدهی ها افزایش یابد. پس می توان نتیجه گرفت که داشتن برنامه برای پرداخت بدهی ها برای بقای حرفه یاکارکارفرینان امری مهم طلقی می گردد.
2- تاثیر شفافیت اطلاعات مالی : مسئولیت شفافیت صورتهای مالی اساساً بر عهده هیات مدیره شرکتها قرار دارد.اطلاعات مالی باید شما 8 مفاهیم تا عنوان شفافیت به آنها داده شود : دقت، سازگاری، تناسب ، کامل ، وضوح ، مدت زمان ،قابلیت اتکا ، اجرای قانون . درنهایت براین مطلب تأکید شود که راه اصلی مبارزه با فساد در بازار سرمایه وجود شفافیت مالی است که منحصراً ازطریق رعایت استاندارد های حسابداری توسط واحدهای تجاری حاصل می شود و احراز آن مستلزم اتکاء به صورتهای مالی حسابرسی شده توسط حسابرسان صلاحیتدار و دارای استقلال اخلاقی و اقتصاد می باشد.
3- ثاثیر محاسبه بهای تمام شده کالا یا خدمات :سه کاربرد مهم مدیریت از اطلاعات بهای تمام شده به شرح زیر است: استفاده از اقلام بهای تمام شده برای ساخت و یا توقف تولید یک محصول و اثر آن بر مشتریان، استفاده از بهای تمام شده برای قیمت‌گذاری ، شناسایی فرصت‌ها یا نیازها برای بهبود طراحی فرآیند و طراحی محصول و فرآیند عملیات تولید می باشد.در نهایت می توان نتیجه گرفت که محاسبه بهای تمام شده درمراحل مختلف تولید (قبل از تولید، در حین تولید، بعد از تولید )یک امری مهم برای مدیریت محسوب می شود .

4- تاثیر محاسبه سود خالص : این بحث از دهه 1930 تا کنون یکی از بحث های مهم در تدوین استانداردهای حسابداری بوده است. سود یکی از اقلام مهم و اصلی صورت های مالی است که توجه استفاده کنندگان صورت مالی را به خود جلب می کند؛ سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان، مدیران، کارکنان شرکت، تحلیل گران، دیگر استفاده کنندگان صورت مالی ازسود به عنوان مبنایی جهت اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری، اعطای وام، سیاست پرداخت سود، ارزیابی شرکت ها، محاسبه مالیات و سایر تصمیمات مربوط به شرکت استفاده می کنند . نسبت‏های سودآوری، از مهمترین نسبت‏های مورد توجه سرمایه‏گذاران، می‏توان به نسبت‏های سودآوری اشاره کرد. این دسته از نسبت‏ها میزان سودآوری شرکت را در یک دوره مالی نشان می‏دهد و معیار سلامت مالی و مدیریت موثر شرکت است.در نهایت محاسبه سود را می توان یکی از اهرم های با اهمیت در حفظ و بقای یک شرکت یا موسسه شناسایی نمود و یکی از مبناهای مهم عملکرد شناسایی می شود.
5- تاثیر فهم ماهیت عملیات مالی : افرادی که در زمینه مهارت های مالی دارای اندیشه های برتر و خلاقیت باشند در کنار صنعتگران، بنگاه های اقتصادی، مدیران بانک ها و سهامداران بورس و بسیاری از افراد دیگر که می خواهند برای تولید ثروت خود یا کشور خود تلاش کنند سهم بسزایی دارند. پس می توان نتیجه گرفت که فهم این مهارت (مالی) یکی از عوامل موفقیت و پیشرفت کارآفرینان در کارهایشان بشمار می آید. (Pricket.2002,september)
6- تاثیر برنامه ریزی برای خرید مواد اولیه: خرید و تدارکات مواد اولیه یکی از مهمترین فعالیتهای کارآفرینان در شرکت هایشان می باشد. فرایند خرید و تدارکات در پروژه، شامل: مراحل برنامه ریزی، شناسایی منابع، درخواست، برگزاری و داوری مناقصه، مراحل انعقاد قرارداد، اجرای قرارداد، اختتام قرارداد است. عواملی مختلفی باعث کندی روند خرید و ت

دارکات می شوند و یکی از راه کارهایی که باعث افزایش بهره‌وری سیستم خرید و تدارکات می شود، پیاده سازی و اجرای سیستم تدارکات بهنگام است که بر اساس کشش تقاضا، طراحی شده است. فرآیند تصمیم خرید شامل مراحل متفاوتی است که عبارتند از : شناخت مشکل،گردآوری اطلاعات، ارزیابی گزینه ها، تصمیم گیری خرید ، رفتار پس از خرید است.در نهایت می توان نتیجه گرفت که برنامه ریزی برای خرید مواد اولیه اثر مهمی در بقای خط تولید یک شرکت دارد. (بورکه ماروی، 1385)

7- تاثیر برنامه ریزی فروش کالاهای تولید شده : استفاده از بازاریابی برای همه شرکتها و سازمانهایی که درصدد هستند بدون تسلیم در برابر تغییر حضوری آگاهانه در بازار داشته باشند ضرورت دارد. شرکتهایی که در زمینه بازاریابی بسیار موفق بوده اند، اهمیت کیفیت محصول و ارائه خدمات به مشتریان را درک کرده اند. مشتریان راضی منبع سود شرکتها هستند. شرکتهایی که نمی توانند مشتریان را راضی نگه دارند در دراز مدت دربازار باقی نخواهند ماند به عبارت ساده ترهیچ فروشی بدون برنامه ریزی انجام نمی شود.
8- تاثیر محاسبه ریسک و بازده: در فرهنگ مدیریت رهنما، در تعریف ریسک آمده است: ریسک عبارت است از هرچیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت، موسسه یا سازمانی را تهدید می کند. ریسک عبارت است از احتمال تغییر در مزایا و منافع پیش‌بینی شده برای یک تصمیم، یک واقعه و یا یک حالت در آینده. منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست.

ریسک مالی : شرایطی است که سرمایه گذاری، گردش نقدی کافی برای پرداخت بهر وامهای دریافتی، باز پرداخت بدهی ها و سود مورد انتظار نداشته باشد. ریسک عملیاتی :عموماً ناشی از اشتباهات انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی تعریف می‌

شود. این ریسک شامل تقلب (موقعیتی که معامله‌گر‌ها اطلاعات غلط می‌دهند)، اشتباهات مدیریتی و کاستی کنترل می‌شود. در نهایت ریسک شامل: استراتژی انتقال، استراتژی اجتناب، استراتژیک کاهش (یا تسکین) و استراتژی پذیرش (یا نگهداری) است.
9- تاثیر پیش بینی هزینه های آتی توسعه کسب و کار: مدیریت هزینه بر مبنای هدف (پیش بینی هزینه های آتی) مجموعه یکپارچه ای از تکنیک ها و سیستم هایی

است که جهت مدیریت اجزاء طراحی و بکار برده می شود و به منظور پیاده سازی موفق آن، ایجاد زمینه های مناسب تکنیکی، رفتاری و فرهنگی لازم می باشد. در هزینه یابی برمبنای هدف توجه ویژه ای به چرخه عمر محصولات و بهبود مستمر می گرددو همواره نیازهای مشتریان در اولویت قراردارد. مزیت های هزینه یابی هدف:1)تعیین هزینه آتی مورد

انتظاری تولید محصول یا ارائه خدمات،2) دستیابی به هزینه کارآتر،3) شناسایی نیازهای مشتریان،4) افزایش سودآوری در بلند مدت،5) تطابق فعالیت های شرکت با نیازهای مشتریان،6) ورود به رقابت جهانی،7) آگاه ساختن اعضای کاری از اهداف هزینه و احساس تعهد آنها نسبت به نوآوری در محصول،8)استفاده از فرصت های موجود در بازار،9) کاهش بهای خرید قطعات و مواد،10)ایجاد انگیزه و روحیه کار گروهی در سازمان و;.در نهایت می توان نتیجه گرفت که پیش بینی هزینه های آتی درکسب و کار کارآفرینان و دیگر شرکت ها امر مهم درجهت پیشرفت کسب و کار آنها محسوب می شود.
10- تاثیر محاسبه هزینه فرصت سرمایه گذاری برای آتی : هزینه فرصت که گاهی هزینه اقتصادی و هزینه واقعی نیز نامیده می‌شود، یکی از مفاهیم اساسی اقتصاد است. هزینه حسابداری به‌دست آوردن یک چیز، پولی است که برای آن می‌پردازیم؛ ولی هزینه فرصت، چیزهایی است که می‌توانستیم با آن پول به‌دست آوریم؛ امّا از آن‌ها چشم پوشیدیم. به عبارت دیگر، هزینه فرصت، ارزش بهترین گزینه‌ای است که با انتخاب گزینه‌ای دیگر از دست می‌رود . پس می توان نتیجه گرفت که محاسبه هزینه فرصت پروژه های آتی توسط یک کارآفرین در پیشرفت او وهمچنین کسب وکارش اهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
11- تاثیر محاسبه نرخ بازده داخلی پروژه های : نرخ بازده داخلی ک

ه بصورت مخفف IRR آورده می شود که به معنی نرخ بازده داخلی می باشد . نرخ بازگشت در بودجه بندی سرمایه ای برای اندازه گیری و مقایسه سودآوری از سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. می توان نرخ بازگشت سرمایه را در سرمایه گذاری ها کارآفرینان را محاسبه نماید. به عنوان مثال ممکن است یک پروژه نسبت به پروژه دیگر IRR پایین تری داشته باشد اما NPV بالاتری نسبت به پروژه دوم داشته باشد باید بیش از پروژه دوم پذیرفته شود.
نتیجه گیری :
مفاهیم خلاقیت، ریسک، نوآوری و در آخر داشتن مهارت مالی در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه، و هم در انتقال م

وفقیت‌آمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند . امروزه که کار و فعالیت شکل تازه ایکارآفرینی، نقشهای کارآفرینی به خود گرفته و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است در نتیجه کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا می کنند. در یک نگاه کلی تر می توان گفت که ایجاد کسب و کار های کوچک و متوسط، توسط کارآفرینان برای اقتصاد هر جامعه مفید و ضروری است و باعث محکم شدن پایه های اقتصادی آن جامعه می شود. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانه های کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت رادست یابند.پس در همین راستا داشتن م

هارت مالی در کارآفرینان یک امری مهم طلقی می شود و در صورتی که کارآفرینی دارای این مهارت باشد و کسب و کاری را راه اندازی نماید نسبت به دیگر کارآفرینان که دارای این مهارت نمی باشند، موفق تر خواهد بود .
فهرست منابع و مآخذ:
الف ) منابع لاتین :
1 Roberts. Kaplan, Anthony A. Atkinson,: Advanced management Accounting” prentice Hall International,Inc.1998 PP.01998 pp.2339-22
2. Pricket. 2002,September,sweet clarity. Financial management,18-21
3. J.-Ph. Bouchauda, Elements f

or a Theory of _Nancial Risks, Physica A 285 (2000) 18-28.
4. Kloman, H. F. “Risk Management Agonists.” Risk Analysis ,June 1990
ب ) منابع فارسی :
1 شباهنگ ، رضا، کتاب حسابداری مدیریت ، سال انتشار1378، نشریه 131، ، انتشارات سازمان حسابرسی، چاپ ششم
2 دکتر بزرگ اصل ، موسی ، گردآوری شده از سومین گرد هم آیی جهانی مبارزه با فساد و پاسداری از درستکاری ، 29 تا 31 می 2003 سئول
3 فتحی ، سعید، مقاله ریسک مالی – شاخص سازی و اندازه گیری ، مجله تدبیر سال 1385- شماره 168
4 سماواتی، رضا،مقاله ویژگی‌های

بارز حسابداری مدیریت در ژاپن، نشریه حسابرس، بهار 1380، شماره 10
5 حجازی، رضوان، مقاله مدیریت هزینه بر مبنای هدف ، مجله دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان، بهار 1382، سال پانزدهم، شماره 1، صفحه 37


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله فلز مس word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله فلز مس word دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله فلز مس word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله فلز مس word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله فلز مس word :

فلز مس

اطلاعات اولیه
مس (Cu) از فلزات واسطه در جدول تناوبی به حساب می آید. مس در ترکیبات خود ، دارای عدد اکسایش 1+ است. افزون بر این ، اتم مس تحت شرایط مناسبی با از دست دادن الکترونهای خود ، عددهای اکسایش 2+ و 3+ هم بدست آورد. در هر حال ، مس در مهمترین ترکیبهای خود ، عدد اکسایش 2+ دارد.
شیمی مس
مس فلزی است نسبتا نرم و قرمز رنگ. و می توان آنرا به صورت ورق و مفتول در آورد. رسانایی الکتریکی و گرمایی آن زیاد است و از نظر رسانایی الکتریکی ، بعد از نقره قرار دارد. (رسانایی الکتریکی نقره از تمام فلزها بیشتراست). سطح مس در هوای مرطوب از یک لایه کربنات بازی سبز رنگ پوشیده می شود.
لایه کربنات بازی سبز 2Cu+O2+Co2+H2O = Cu(OH)2.CuCo3
اثر اسیدها بر روی مس
محلولهای رقیق «اسید هیدرو کلریک» و «اسید سولفوریک» بر مس که در سری الکتروشیمیایی در زیر هیدروژن قرار دارد ، اثر نمی کنند ، اما مس در «اسید نیتریک» رقیق و غلیظ و همچنین «اسید سولفوریک» غلیظ به واسطه اثر اکسید کنندگی آنها حل می شود. یک نکته جالب توجه این است که مس می تواند از «اسید هیدرو سیانیک» غلیظ ، HCN ، هیدروژن آزاد می کند و احتمالا عامل انجام این واکنش ، تمایل زیاد مس (I) برای تشکیل کمپلکس با یون سیانید است.
آلیاژهای مس
مس به سهولت با پاره ای از فلزهای دیگر ، آلیاژ تشکیل می دهد. مس در ظروف پخت و پز ، وسایل الکتریکی ، ماشین آلات صنعتی و سکه به کار می رود ، آلیاژهای مس عبارتند از:
• برنج: مس ، روی ، قلع ، سرب و منگنز.
• برنز: مس ، روی ، قلع ، سرب و فسفر
• مفرغ: مس و قلع.
• نقره آلمانی: مس ، روی و نیکل.
• سکه نیکلی: مس و نیکل.
• نقره استرلینگ: مس و نقره.
• طلا (14 و 18 عیار): مس ، طلا و نقره.
وجود در طبیعت
مس در طبیعت به حالت آزاد و به صورت سولفید ، اکسید و کربنات یافت می شود. کانیهای اصلی آن عبارتند از:
• «پیریت مس» یا «کالکو پیریت» CuFeS2 که 50 درصد ذخایر طبیعی مس را تشکیل می دهد.
• «کالکوسیت» Cu2S
• «کوپریت» Cu2O
• «مالاخیت» Cu(OH)3.CuCO3
مس از نظر فراوانی ، لبیت و پنجمین عنصر پوسته زمین است.
استخراج مس
کانیهای سولفید را پس از تغلیظ به روشهای فیزیکی تا دمای زیاد در جریان هوا حرارت می دهند. در این عمل قسمتی از سولفید به اکسید تبدیل می شود:
اکسید مس (I) با سولفید مس(I) ترکیب و فلز مس آزاد می شود:

سولفید آهن موجود در کانی نیز به اکسید تبدیل می شود که بلافاصله با دی اکسید سیلیسیوم که همراه کانی است ، سیلیکات آهن ( ) تشکیل می دهد که سبکتر است و در بالای مس مذاب قرار می گیرد.

مضرات گاز دی اکسید گوگرد حاصل از استخراج مس:
چنانچه دی اکسید گوگرد تولید شده در فضا رها شود (و معمولا چنین است) ، علاوه بر بوی نامطبوعی که دارد ، تنفس آن هم برای سلامت انسان مضر است و چنانچه غلظت آن زیاد باشد ، گیاهان اطراف محل کارخانه را تا شعاع چند کیلومتر خشک می کند. دی اکسید گوگرد همچنین در هوا به کندی به «تری اکسید گوگرد» SO3 تبدیل می شود که به نوبه خود با رطوبت هوا ترکیب شده ، اسید سولفوریک تولید می کند. گاز دی اکسید گوگرد را می توان به کمک کاتالیزگر (از طریق SO3) به اسید سولفوریک تبدیل کرد یا اینکه آن را به وسیله کربن گداخته کاهش داد و به گوگرد تبدیل نمود و به این ترتیب به حفظ محیط زیست ، کمک کرد.
تصفیه مس
مس حاصل از کانی سولفید ، کاملا ناخالص است و ناخالصیهای عمده آن ، نقره ، طلا ، آهن ، روی ، سرب ، ارسنیک ، گوگرد ، اکسید مس (I) و تکه هایی از سیلیکات آهن ( ) است. از آنجا که حتی مقادیر کم این ناخالصیها ، رسانایی الکتریکی مس را به میزان قابل توجهی کم می کند ، لازم است که مس تصفیه شود. برای این منظور فلز مذاب را در جریان هوا حرارت می دهند. «ارسنیک» و «گوگرد» به اکسیدهای گوگرد فرار تبدیل شده ، از فلز مذاب خارج می شوند. ناخالصیهای دیگر را از راه تصفیه الکتروشیمایی جدا می سازند. تیغه های مس خالص به عنوان کاتد به کار برده می شوند و به عنوان الکترولیت هم از مخلوط «اسید سولفوریک» رقیق ، «کلرید مس» و «سولفات مس ( ) استفاده می کنند.
لجن آندی و شمش کاتدی
به وسیله تنظیم دقیق ولتاژ در تصفیه مس ، در سول الکترولیز فقط مس و ناخالصیهای فلزی الکتروپوزیتویته (مثل آهن ، روی و سرب) در آند به یون تبدیل می شوند و ناخالصیهای فلزی (مثل نقره و طلا ) که الکتروپوزیتوی آنها از مس کمتر است ، تغییر نکرده ، با خورده شدن تدریجی آند به ته ظرف الکترولیز سقوط می کنند و «لجن آندی» را تشکیل می دهند. برای جدا کردن فلزهای پرارزش ، این لجن آندی بعدا مورد استفاده قرار می گیرد. تنظیم ولتاژ طوری است که در کاتد ، فقط یون مس ( ) به صورت مس فلزی کاسته شده ، بر روی کاتد خالص می نشیند. درجه خلوص مس حاصل ، از 9/99 درصد بیشتر است که «شمش کاتدی» نامیده می شود.

دیگر اطلاعات درباره مس
• خصوصیات قابل توجه
• کاربردها
• تاریخچه
• نقش بیولوژیکی
• پیدایش
• ترکیبات
• ایزوتوپها
• هشدارها
• شناخت محیط رشد:مس
• منبع
• اتصال خارجی

Nickel – Copper – Zinc
Cu
Ag

جدول کامل

عمومی
نام, علامت اختصاری, شماره Copper, Cu, 29
گروه شیمیایی فلز انتقالی
گروه, تناوب, بلوک 11 , 4 , d
جرم حجمی, سختی 8920 kg/m3, 3.0
رنگ
مس, فلزی

خواص اتمی
وزن اتمی 63536 amu
شعاع اتمی (calc.)
135 (145) pm
شعاع کووالانسی 138 pm
شعاع وندروالس 140 pm
ساختار الکترونی Ar]3d104s1]
-e بازای هر سطح انرژی
2, 8, 18, 1
درجه اکسیداسیون «اکسید) 2,1 (باز ملایم)
ساختار کریستالی مکعبی, face-centered
خواص فیزیکی
حالت ماده
جامد __)
نقطه ذوب 13576 K (1984.3 °F)
نقطه جوش 2840 K (4653 °F)
حجم مولی 711 »10-6 ««متر مکعب بر مول
گرمای تبخیر
3003 kJ/mol
گرمای هم جوشی 1305 kJ/mol
فشار بخار
00505 Pa at 1358 K
سرعت صوت 3570 m/s at 293.15 K
متفرقه
الکترونگاتیویته
19 «درجه پائولینگ)
ظرفیت گرمایی ویژه 380 J/«kg*K)
رسانائی الکتریکی 596 106/m اهم
رسانائی گرمایی 401 W/«m*K)
1st پتانسیل یونیزاسیون
7455 kJ/mol
2nd پتانسیل یونیزاسیون 19579 kJ/mol
3rd پتانسیل یونیزاسیون 3555 kJ/mol
4th پتانسیل یونیزاسیون 5536 kJ/mol
پایدارترین ایزوتوپها
ایزو
وفور طبیعی نیمه عمر DM DE MeV DP
63Cu 69.17% Cu با 34 نوترون پایدار است
64Cu {syn.} 12.7 h
1675 64Ni
64Cu {syn.} 12.7 h - 0579 64Zn
65Cu 30.83% Cu با 36 نوترون پایدار است

واحدهای SI& STP استفاده شده مگر آنکه ذکر شده باشد.

خصوصیات قابل توجه

مس فلز نسبتا” قرمز رنگی است که از خاصیت هدایت الکتریکی و حرارتی بسیار بالایی برخوردار می باشد.( در بین فلزات خالص ، تنها خاصیت هدایت الکتریکی نقره در حرارت اطاق از مس بیشتر است) چون قدمت مصنوعات مسی کشف شده به سال 8700 قبل از میلاد برمی گردد، احتمالا” این فلز قدیمی ترین فلز مورد استفاده انسان می باشد.مس علاوه بر اینکه در سنگهای معدنی گوناگون وجود دارد ، به حالت فلزی نیز یافت می شود.( مثلا” مس خالص در بعضی مناطق).
این فلز را یونانیان تحت عنوان Chalkos می شناختند. چون مقدار بسیار زیادی از این فلز در قبرس استخراج می شد رومیان آنرا aes Cyprium می نامیدند. بعدها این کلمه به فرم ساده تر cuprum درآمد و در نهایت انگلیسی شده و به لغت Copper تبدیل شد.

کاربردها

مس فلزی قابل انعطاف و چکش خوار است که کاربردهای زیادی در موار زیر دارد:
• سیمهای مسی
• لوله های مسی
• دستگیره های درب و سایر وسایل منزل
• مجسمه سازی. مثلا” مجسمه آزادی شامل 179000 پوند مس می باشد.
• آهنرباهای الکتریکی.
• موتورها، بخصوص موتورهای الکترومغناطیسی.
• موتور بخار وات.
• کلیدها و تقویت کننده های الکتریکی.
• لامپهای خلاء ، لامپهای پرتوی کاتدی ومگنترونهای اجاقهای مایکرو ویو.
• هدایت کننده موج برای تشعشع مایکروویو.
• به علت خاصیت هدایت بهتر آن نسبت به آلومینیوم، کاربرد مس در IC ها به جای آلومینیوم رو به افزایش است.
• بعنوان جزئی از سکه ها.
• در وسایل آشپزی، از جمله ماهی تابه .
• بیشتر سرویسهای قاشق چنگال ( flatware) قاشقها،چنگالها و چاقوها دارای مقادیری مس هستند(نقره نیکلی).
• اگر نقره استرلینگ در ظروف غذاخوری بکار رفته باشد ،حتما”باید دارای درصد کمی مس باشد.
• بعنوان بخشی از لعاب سرامیکی و در رنگ آمیزی شیشه .
• وسایل موسیقی ،بخصوص سازهای بادی.
• بعنوان یک بیواستاتیک در بیمارستانها وپوشاندن قسمتهای مختلف کشتی برای حفاظت در برابر بارناکلها و ماسلها.
• ترکیباتی مانند محلول فلینگ که در شیمی کاربرد دارد.
• سولفات مس که بعنوان سم و تصفیه کننده آب کاربرد دارد.
تاریخچه

مس برای تعدادی از تمدنهای قدیمی ثبت شده ، شناخته شده بود و تاریخ استفاده از آن حد اقل به 10000 سال پیش می رسد. یک آویزه مسی ، متعلق به سال 8700 قبل از میلاد در شمال عراق کنونی پیدا شد.نشانه هایی مبنی بر ذوب و خالص کردن مس از اکسیدهای آن مانند مالاکیت و آزوریت تا سال 5000 قبل از میلاد وجود دارد.در عوض اولین نشانه های استفاده از طلا تقریبا” به 400 سال قبل از میلاد بر می گردد.

مصنوعات مسی و برنزی که از شهرهای سومری و مصنوعات مصری که از مس و آلیاژ آن با قلع یافت شده تقریبا” متعلق به 3000 سال قبل از میلاد هستند.در یکی از اهرام یک سیستم لوله کشی با مس پیدا شده که مربوط به5000 سال پیش است.مصریان دریافتند افزودن مقدار کمی قلع ، قالب گیری مس را آسان تر می کند لذا آلیاژهای برنزی که در مصر کشف می شوند تقریبا” قدمتی همانند مس دارند. استفاده از مس در چین باستان حداقل به 2000 سال قبل از میلاد مربوط بوده و تا 1200 سال قبل از میلاد در این کشوربرنز مرغوب ساخته می شده است.در نظر داشته باشید چون مس به راحتی برای استفاده و کاربرد مجدد ذوب می شود ، دوران ذکر شده تحت تاثیر جنگها و کشورگشائیها قرار می گیرد.در اروپا مرد یخیOetzi ،مردی که به دقت نگهداری می شود و متعلق به3200 سال قبل از میلاد است، تبری با نوک مسی در دست دارد که درجه خلوص فلز آن 7/99% می باشد.مقدار زیاد آرسنیک موجود در موهای او نشان دهنده سرو و کار او با پالایش مس می باشد.
استفاده ار برونز در مرحله ای از تمدن به قدری فراگیر بود که آن مرحله را عصر برونز می نامند.
برنج برای یونانیان شناخته شده بود اما اولین بار بصورت گسترده توسط رومیان بکار رفت.
به خاطر زیبایی درخشانش- بطوریکه در باستان برای ساخت آئینه از آن استفاده می شد -ونیزبه دلیل ارتباط آن با قبرس که مربوط به الهه بود ،در اسطوره شناسی و کیمیاگری فلز مس با الهه های آفرودیت و ونوس پیوند دارد.در کیمیا گری علامتی را که برای مس در نظر گرفته بودند ،علامت سیاره زهره(ونوس) نیز بود.

نقش بیولوژیکی

وجود مس برای کلیه گیاهان و حیوانات عالی ضروری می باشد. مس در آنزیمهای متنوعی ،از جمله مراکز مس cytochrome c oxidase و آنزیم حاوی Cu-Zn به نام superoxide dismutase وجود دارد و فلز اصلی در رنگدانه حامل اکسیژن hemocyanin است.RDA برای مس در بزرگسالان سالم 9/0 میلی گرم در روز می باشد.
مس در جریان خون عمدتا” روی پروتئین پلاسمایی بنام ceruloplasmin حرکت می کند. اگرچه مس اول در روده جذب می شود، این عنصر همبسته با آلبومین به سوی کبد منتقل می شود.
یک حالت ارثی که بیماری ویلسون نامیده می شود موجب باقی ماندن مس در بدن و عدم ورود آن به صفرا توسط کبد شود.این بیماری در صورت عدم درمان می تواند منجر به آسیبهای کبدی و مغزی شود.

پیدایش

مس معمولا” به شکل معدنی یافت می شود.کانیهایی مثل آزوریت ، مالاکیت و برنیت همانند سولفیدهایی از جمله کالکوپیریت ( CuFeS2) ،کوولین ( CuS)،کالکوزین ( Cu2S) یا اکسیدهایی مانند کوپریت (Cu2O) از منابع مس هستند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله منشاء پیدایش زبان از دیدگاه شناختی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله منشاء پیدایش زبان از دیدگاه شناختی word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله منشاء پیدایش زبان از دیدگاه شناختی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله منشاء پیدایش زبان از دیدگاه شناختی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله منشاء پیدایش زبان از دیدگاه شناختی word :

منشاء پیدایش زبان از دیدگاه شناختی

چکیده
در چند دهه اخیر، علوم شناختی بسیاری از مسایل مطرح در سایر علوم را مورد بازنگری قرار داده است. یکی از این مسایل پیدایش زبان است که از دیر باز ذهن بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. این مقاله بر آن است تا با معرفی چند نظریه در این باب و بررسی عدم کفایت آنها در تبیین پیدایش زبان نشان دهد که چگونه دستاوردهای علوم شناختی توانسته اند پاسخی قانع کننده به نحوه پیدایش زبان در انسان هوموساپینس ارائه دهند.

کلیدواژه: آمیختگی مفهومی دو ساحتی، انسان هوموساپینس، پیدایش زبان، ، زبان شناسی شناختی، فطرت گرایان.

مقدمه
زبان به واسطه منحصر به فرد بودن آن راز آلود است: تنها انسان است که از دستور زبان موجود در زبان های طبیعی برخوردار است اما زبان تنها منحصر به فرد نیست: علی رغم تلاش های چشمگیر روان شناسان حیوانات هیچ مدرکی یافت نشده است که نشان دهد حیوانات نیز چون انسان می توانند سناریوهای خلاف واقع، استعاره، قیاس و بسط مقوله ها را بکار بگیرد. حتی نزدیک ترین گونه ها به انسان نیز توانایی محدودی در استفاده از ابزار دارد دیگر چه برسد به طراحی و ساخت آن.

در عوض انسان از آداب پیچیده ای برخوردار است که معنای فرهنگی می سازد و این کار را بدون اینکه به محیط بلافصل غذا خوردن، جنگیدن یا جفت گیری مرتبط باشد انجام می دهد. ولی سایر انواع تنها می توانند آدابی را به نمایش بگذارند که مستقیماً به محیط بلافصل مرتبط باشد. مرلین دونالد[1] (1991) در این باره می نویسد: ” ژن‌های ما تا حدود زیادی با ژن

شامپانزه ها و گوریل ها یکسان است، اما معماری شناختی ما اینگونه نیست. با رسیدن به مرحله بحرانی در تحول شناختی، انسان ها به موجوداتی شبکه ای تبدیل شدند که از نماد استفاده می کردند؛ موجوداتی که شباهتی به گونه های ما قبل خود نداشتند”.
ترنر و فوکونیه (2002) بر این عقیده‌اند که نمی توان به تبیین منطقی از تطور در زبان دست یافت، چراکه هیچ مدرکی دال بر این فرض وجود ندارد که زبان محصول مراحل تدریجی و تحولی باشد، بدان معنا که دستور زبان هر مرحله کمی پیچیده تر از دستور زبان مرحل قبل باشد. بر طبق این فرض باید بر این نظر قایل باشیم که گروهی از انسان ها با دستور زبانی بسیار ساده شروع کرده و به تدریج، نسل به نسل، پیچیده تر شده تا اینکه به سطح زبانی امروز رسیده اند. البته این تبیین در مقابل این واقعیت قرار می گیرد که تا کنون گونه ای از زبان ساده پیدا نشده است که بیانگر نمونه های ابتدایی زبان امروز باشد، این در حالیست که کشفیات باستان شناختی توانسته اند شواهدی را پیدا کنند که نشان دهنده مسیر تدریجی تحول پستانداران می باشند. با کمک این نمونه هاست که امروزه تقریباً به قطع می توانیم بگوییم که پستانداران اولیه در سیر تحول خود احتمالاً به نخستی ها یا وال ها تحول یافته اند. اما نمی توانیم در تاریخ پستانداران چنین مسیری تدریجی را پیدا کنیم که نشان دهند پیشرفت و پیچیده تر شدن دستور زبان باشد. نظریه های مختلفی در مورد خاستگاه زبان و چرایی پیدایش آن وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در میان این نظریه ها به نظریه جالبی از زبان شناسی شناختی برخورد می کنیم که توانسته است بر کاستی های سایر نظریه ها در مورد پیدایش زبان فایق آید. بر طبق این نظریه تقریباً 50 هزار سال پیش در دوره پارینه سنگی جدید، اجداد ما به پیشرفتی در تاریخ بشر دست یافتند که می توان آن را زمینه ساز ظهور زبان معرفی کرد. قبل از دست یافتن به این توانایی انسان جزء گروه کم اهمیتی از پستانداران بزرگ محسوب می شد. این گروه از پستانداران با تحولات ذهنی که حاصل انتخاب های طبیعی و به منظور تطبیق با محیط در مسیر طولانی تطورهستند توانست جهان را فتح کند. یافته های باستان شناسی نشان می دهند که انسان در عصر پارینه سنگی جدید توانسته است به توانایی بی سابقه ای در ابداع دست پیدا کند. در همین عصر بود که انسان موفق به کسب قوه تخیل انسان مدرن شد، تخیلی که به او کمک می کرد تا مفاهیم جدید را جعل کند و الگوهای ذهنی پویا و تازه ای را با هم ترکیب نماید. دستاورد این تغییر حیرت آور بود: انسان به هنر، علم، مذهب، فرهنگ، ابزار پیچیده، و البته زبان دست پیدا می کند. حال سوال اینجاست که این پستاندار چگونه توانست از اجداد خود گوی سبقت برباید و به این دستاوردهای شگفت انگیز نایل آید. فوکونیه و ترنر (2002) بر این باورند که انسان با رسیدن به یک توانایی ذهنی عظیم با نام آمیختگی به این مهم دست یافته است؛ این مقاله تلاش می کند تا ادعاها و استدلال های آنها و مخالفان آنها را معرفی و بررسی نماید.

1 علوم شناختی و زبان شناسی شناختی
“علم شناختی دانشی میان رشته ای است که ادعا می کند رشته هایی مانند هوش مصنوعی، فلسفه، زبان شناسی، روان شناسی، عصب شناسی و; اساساً یکسان هستند و صرفاً در جنبه های سطحی مانند روش شناسی و اینکه کدام جنب خاص از علم را مورد بررسی قرار می دهند با هم متفاوتند” (جانسون و ارنلینگ،1997: 4). سال ها بود که مطالعه زبان و مطالعه شناخت دو عرصه جدا از هم در نظر گرفته می شد و به ندرت زبان را نوعی عملکرد شناختی بنیادین به شمار می آوردند، ولی در چند دهه اخیر زبان و به تبع آن مقوله بندی و فهم انسان به عنوان یک عملکرد شناختی بنیادین در نظر گرفته می شود وعلوم شناختی این دو حوزه مطالعه را با هم ادغام کرده است. بنابراین دیگر زبان به عنوان حوزه ای جدا در ذهن محسوب نمی شود بلکه اکنون ما از مطالعه‌ ذهن و عملکردهای آن صحبت می کنیم.

زبان شناسی شناختی که مطالعه زبان و مطالعه‌ سایر قوه های شناخت را با هم ترکیب می کند بر این ادعاست که زبان با سایر فرایندهای شناختی در ارتباط است و ایده چامسکی مبنی بر حوزه ای بودن[2] ساختارها چندان مورد قبول این گروه نیست. بنابراین انطباق های ذهنی در زبان را می توان یکی از ویژگی های ذهن در نظر گرفت که “در سطوح معینی از انتزاع از طریق مکانیسم هایی توصیف می شود که ما فرض می کنیم وجود دارند”(جانسون و ارنلینگ،1997: 118). فرض اساسی

چامسکی (همان:119) آن است که “ذهن دارای زیر مجموعه هایی است که یکی از آنها قوه زبان انسان است”؛ بنابراین قوه زبان در نظر چامسکی مستقل از سایر قوای ذهنی عمل می کند و باید آن را به صورت حوزه ای مستقل مورد مطالعه قرار داد. در نتیجه دیگر زبان سطحی از انتزاع نیست که عملکردی شناختی از ذهن باشد و به همان طریقی عمل کند که سایر

 

کارکردهای شناختی عمل می کنند، بلکه زبان مکانیسم یا صورتی مجزا است. ژ. فوکونیه[3] و م. ترنر (2002: 407) در این باره اینگونه می نویسند: “رویکردهای صورتگرا نه تنها ما را به تفکر دوباره درباره مسایل سخت وا می دارد بلکه ما را به سمتی سوق می دهند که سوال های جدیدی مطرح کنیم، سوال هایی که قبلاً پاسخی برای آنها نبوده است یا اصلاً مطرح نشده بودند. مطالعه‌ نظام مند زلیگ هریس، نوآم چامسکی و سایر شاگردان آن ها این نکته را آشکار می کند که صورت زبانی به طرز حیرت آوری پیچیده و مشکل است و موفقیت چشم گیر رویکردهای صورتگرا در عرصه های مختلف، اندیشمندان را به توسعه ‌رویکرد صورتگرا راغب کرده است به نحوی که آنها این رویکرد را در زمینه هایی مانند هوش مصنوعی، زبان شناسی، سایبرنتیک و روان شناسی بکار گرفته اند. با این حال هنوز، صورت نتوانسته رازهای مربوط به معنا را حل کند” (همان).
زبان شناسی شناختی بر این باور است که “زبان قوه شناختی خود بسنده ای نیست” (کرافت و کروز2004: 1). با توجه به این باور که یکی از پارادایم های علوم شناختی محسوب می شود می توان نشان داد که استفاده از رویکردهای صورتگرا قادر به تبیین برخی از تمایزات نیست. فوکونیه و ترنر (2002: 6) برای نشان دادن عدم کفایت تبیینی نظریه های صورتگرا به سه تمایز اشاره می کنند: “هویت، آمیختگی و تخیل”[4]. آنها توضیح می دهند که هویت یعنی ” تشخیص همانندی و همسنگ شده ها”،‌ آنچه که اساساً به معنای توانایی نگاه کردن به یک گل و تشخیص آن به عنوان یک گل می باشد؛ این همان توان‌ ایجاد ارتباط بین مفهوم گل و گلی است که در جهان بیرون است. به همین منوال، فوکونیه و ترنر آمیختگی را “یافتن هویت ها و چیزهای مقابل آنها” معرفی می کنند؛ آنها نشان می دهند که هویت و آمیختگی “نمی توانند توجیه گر معنا باشند و پیشرفت آنها بدون من سوم ذهن بشر یعنی تخیل امکان پذیر نیست”(همان). توانایی آمیختگی نیز به نوبه خود، تخیل را به خدمت می گیرد تا چیزی را بسازد که می توان آن را، به طور خاص، در توانایی انسان در خلق هنری، آیینی و البته زبان دید.
ادعای کلیدی معناشناسی شناختی این است که تخیل انسان نقش مهمی را در فرایندهای شناختی بازی می کند. تلاش های فوکونیه و ترنر (2002؛1999) در یافتن نقش تخیل در زبان و در فرایند معناسازی،‌ بخصوص جنبه های “خلاق” ساخت معنا مانند استعاره های بدیع و خلاف واقع ها، آنها را به نظریه آمیختگی مفهومی[5] رساند. تحقیقات اخیر در زمینه نظریه آمیختگی مدافع این دیدگاه است که آمیختگی مفهومی در تفکر و تخیل انسان نقش اساسی بازی می کند. همچنین نشان داده شده است که شواهد دال بر این توانایی بشر نه تنها در زبان بلکه در سایر حوزه های مربوط به فعالیت های انسانی از قبیل هنر، اندیشه، اعمال مذهبی و سایر زمینه های علمی یافت شده است.

مارک ترنر
نظریه آمیختگی مفهومی
علم جدید بر پایه عینیات و “بکارگیری نظام مند صورت هاست”(فوکونیه و ترنر، 2002: 3). بکارگیری ماهرانه صورت ها در علوم صوری مانند ریاضی، بسیار سودمند است ولی در مورد کارکرد های شناختی، مانند مقوله بندی مفهومی، مسئله آفرین بوده است؛ در این دسته از علوم صورت ها بر طبق الگوهای منظمی چیدمان می یابند ولی این بدان معنا نیست که می توان از آنها معنایی استخراج کرد. فوکونیه و ترنر (2002) این موضوع را “مسئله آمیختگی[6]” می نامند. این اصطلاح برای اشاره به توانایی خلاقانه بشر در ارتباط دادن عناصرموجود در قلمروهای مختلف و یافتن ساختار طرحواره ای مشترک بین آنها ارائه شده است.
در سال 1994فوکونیه ترنر نشان دادند که آمیختگی مفهومی دربردارنده مجموعه ای از عملکردهای مربوط به ترکیب مدل های پویای شناختی در شبکه “فضاهای ذهنی”است. فوکونیه و همکارش مارک ترنر(1998) استدلال می کنند که مجموعه کوچکی از فرایندهای ترکیبی ناقص در ساخت خلاقانه معنا نظیر استعاره، خلاف واقع ها، ترکیب مفهوم و حتی درک سازه های دستوری شرکت دارند. برای درک بهتر نظریه آمیختگی باید از نظریه فضاهای ذهنی به خوبی مطلع باشیم. در ادامه این نظریه بررسی خواهد شد.
11 فضاهای ذهنی
توضیح فنی پدید فضاهای ذهنی در دو کتاب فوکونیه با نام های فضای ذهنی[7] (1994) و انطباق ها در اندیشه و زبان[8] (1997) به تفضیل آمده است. برای درک بهتر فضاهای ذهنی در این قسمت بخش هایی از کار فوکونیه (1985) (1997)، فوکونیه و ترنر (2002) و مجموعه ای از مقاله های محققان در زمینه فضاهای ذهنی را بررسی می کنیم.
21 فضای ذهنی چیست:
بر طبق نظر فوکونیه ساخت معنا شامل دو مرحله می شود: 1) ساختن فضاهای ذهنی و 2) ایجاد انطباق بین فضاهای ذهنی ایجاد شده. علاوه بر این، روابط انطباقی توسط بافت گفتمان موجود راهنمایی می شود. این بدان معناست که ساخت معنا همیشه بافت بنیاد و مکان‌مند است. فوکونیه فضاهای ذهنی را اینگونه تعریف می کند: “فضاهای ذهنی ساختارهایی جزئی هستند که هنگام صحبت کردن و اندیشیدن تکثیر می شوند و امکان تفکیک ساختارهای دانش و گفتمان های ما را ایجاد می کنند” (فوکونیه1997: 11). این فضاها به هم مرتبط بوده و در طول مکالمه تغییر می کنند. این نظریه بر این پایه استوار است که فضاهای ذهنی معنا را به بسته های مفهومی مجزایی تفکیک می کنند. کولسون (2001) می گوید مدل فضاهای ذهنی چارچوبی نظری برای بررسی پویا و همزمان معنا ارائه می کند.
فوکونیه (1994) در ادامه تعریف خود می گوید فضاهای ذهنی قلمروهایی از “شناخت پشت صحنه[9]” هستند که سازه های ذهنی انتزاعی محسوب می شوند و به طور کلی بر پایه صحنه های عمومی شکل می گیرند. از نظر فوکونیه فضاهای ذهنی واقعیت های بالقوه ای می باشند که وقتی به سخنان کسی گوش می دهیم یا متنی را می خوانیم به صورت پویا برانگیخته می شوند. نمونه های آنها عبارتند از: دنیای افسانه ای، دنیای اعتقادات و تمایلات یک شخص، و یا جهان فرضی و خواسته های برآورده نشده افراد و حتی دنیایی که امکان دارد یک تابلوی نقاشی در ما برانگیزاند ; .

او در ادامه می گوید که فضاهای ذهنی بخش هایی از فضای مفهومی هستند که دربردارند نوع خاصی از اطلاعات می باشند. آنها بر اساس استراتژی های فرهنگی، کاربرد شناختی و زبانی تعمیم یافته ای برای اطلاعات جدید ساخته می شوند. اصول شکل گیری فضای ذهنی و روابط یا انطباق های ایجاد شده‌ بین فضاهای ذهنی توان بوجود آوردن معناهای نامحدودی را دارند. بسیاری بر این ادعا هستند که نظریه آمیختگی مفهومی بر پایه این نظریه بنا شده است و در اساس اجداد ما در سیر تطور بدون دست یابی به فضاهای ذهنی قادر به دستیابی به توانایی آمیختگی مفهومی نمی شده اند.

31 ماهیت آمیختگی
بعد از مقاله تاثیرگذار سال 1994 که فوکونیه و ترنر این نظریه را برای اولین بار مطرح کردند، تعداد چشمگیری از نمونه های آمیختگی مفهومی از پدیده های غیر زبانی جمع آوری شده اند. یکی از ادعاهای کلیدی فوکونیه و ترنر آن است که آمیختگی عملکردی عمومی و منحصر به فرد است و برای ظرفیت های شناختی انسان امری لازم و ضروری است.

همانطور که گفته شد، فوکونیه و ترنر بر پایه نظری فضاهای ذهنی نظریه آمیختگی مفهومی را ارائه داد. فوکونیه مدعی است که نظریه آمیختگی مفهومی نشان دهنده نظامی از شناخت پشت صحنه است که در بر گیرنده تقسیم بندی ها، انطباق ها، فرافکنی های ساختاری و محرک های ذهنی پویا می باشند. نکته ای که در این نظریه حائز اهمیت است شبک تلفیق مفهومی است. فوکونیه و ترنر (1998) می گویند که این شبکه ها دسته ای از فضاهای ذهنی هستند که فرایندهای

آمیختگی از طریق آنها رخ می دهند. شکل ساده یک شبک تلفیق مفهومی (همانطور که در شکل یک می بینید) دربردارند چهار فضای ذهنی است. دو تای آنها را فضای درونداد[10] می نامند که انطباق بین فضایی بین این دو فضا اتفاق می افتد. سومین فضا، فضای عام[11] است که دربردارنده ساختاری انتزاعی و طرحواره ای تر می باشد و اطلاعات آن میان همه فضاهای موجود در شبکه مشترک است، حتی فضای آمیخته که از میان ساختارهای موجود در فضاهای دروندادی دست به انتخاب می زند نیز دارای بخشی از ویژگی ساختاری در فضای عام است. فوکونیه و ترنر قایل بر این فرض هستند که مخاطبان با شناسایی ساختارهای مشترک بین دو درونداد اجاز ترکیب آن ها را برای تشکیل شبکه های تلفیق صادر می

کنند. فضای چهارم را فضای آمیخته[12] گویند، این فضا با فرافکنی های انتخابی از دو فضای درونداد شکل می گیرد. این فضا با ایجاد انطباق های ناقص بین انگاره های شناختی در فضاهای مختلف موجود در شبکه و فرافکنی ساختار مفهومی از

فضایی به فضای دیگر ساختار نوظهوری را شکل می دهد که بر اساس منطق خاص خود عمل می کند. اینکه ویژگی ساختار فضای آمیخته با ویژگی های موجود در ساختارهای فضای درونداد متفاوت است نشان دهنده این واقعیت می باشد که آمیختگی مفهومی ساختار نوظهوری را بوجود می آورد که مورد حمایت و پشتیبانی قوه استدلال و استنباط انسان است. شکل (1) چگونگی ارتباط اجزاء شبکه آمیختگی مفهومی را نشان می دهد.

شکل (1)

41 آمیختگی های دو ساحتی[13]
فوکونیه و ترنر در کتاب شیوه اندیشه ما[14] (2002) توانایی آمیختگی مفهومی در انسان را مورد مطالعه قرار داده اند. همانطور که گفته شد بر طبق اظهارات آنها آمیختگی، عملکرد ذهنی بنیادینی در انسان است که اصول حاکمیت و ساختار خاص خود را داراست. این عملکرد ذهنی نقشی اساسی، و احتمالاً اساسی ترین نقش را در بین اجداد ما در 50 یا 100 هزار سال گذشته تا کنون ایفا کرده است. فوکونیه و ترنر بر این عقیده اند که عملکرد ذهنی آمیختگی بخشی اساسی از ماهیت و طبیعت انسان است و اینکه انسان می تواند فضاهای ذهنی و مفهومی متناقض را با هم ترکیب کند باعث شده است تا او به لحاظ شناختی مدرن و پیشرفته محسوب شود.
مشخص نیست که چگونه توانایی پیشرفت آمیختگی در انسان به تکامل رسیده است. ولی این سوال از نظر تطوری در رشد حافظه و توانایی رویاپردازی در انسان قابل رد گیری است، چراکه در هر دوی این موارد مغز باید توانایی تمایز بین محیط بلافصل و تصویر مجزا از آن محیط را داشته باشد.

از نظرترنر(2007) آمیختگی دوساحتی پیشرفته ترین شکل آمیختگی مفهومی است که دربردارنده فضاهای درونداد بسیار متفاوتی می باشد. بر اساس ادعای ترنر این توانایی انسان را قادر می سازد تا فضاهای ذهنی مختلف را با هم تلفیق کند. ترنر (همان) براین نظر است که تفاوت های قویی که در دو درونداد وجود دارد اجازه خلق “تصادمی غنی[15]” را می دهد و به این ترتیب آمیختگی های خلاقی بوجود می آیند. مثالی که ترنر در مقاله قصه های دو ساحتی[16] (2003) بدان اشاره می

کند داستان خوردن میو درخت دانش در سفر پیدایش عهد جدید است، او به قسمتی اشاره می کند که شیطان در هیبت ماری بر حوا ظاهر می شود و او را به خوردن میوه ممنوعه تشویق می کند. ترنر می گوید اینکه انسان قادر است تا دو ساختار ذهنی ناسازگار (مانند مار و انسان) را فعال کند و آنگاه به صورت خلاقانه ای آنها را در یک ساختار ذهنی جدید (مانند صحبت کردن یک مار) با هم در هم آمیزد جای بسی شگفتی است. ترنر می گوید عاقلانه است که از تطوری که بر ما گذشته

انتظار داشته باشیم که به ذهن ما اجازه ندهد تا داستان هایی را که متناقض هم هستند و یا با موقعیت فعلی ما در تضادند به طور همزمان فعال کند؛ چراکه این کار تا حد زیادی خطر گیجی و گمراه کنندگی برای ذهن به همراه دارد ولی با این حال این کاری است که ما در بیشتر ساعات روز انجام می دهیم. در اکثر زمان هایی که انسان در زمان حال و در داستان واقعی و غیرقابل انکاری از بدبختی و ناامیدی بدام می افتد، می تواند از روی اراده داستان کاملاً متفاوتی را برای فرار ذهنی

از موقعیت حال بسازد. از نظر ترنر خواب دیدن- که شامل فعال سازی داستان هایی غیر از داستان های واقعی است- به طور کل تنها برای پستانداران امکان پذیر است. در هنگام خواب حواس دریافتی، به داستان واقعی که در زمان حال وجود دارد دسترسی ندارند، بنابراین ما می توانیم داستان زمان حال خود را فراموش کنیم و داستان خیالی دیگری را فعال سازیم. فعال سازی دو موضوع به صورت ذهنی، در حالیکه باید تنها یکی از آنها را فعال کنیم و آمیختن آنها با هم در حالیکه باید از هم جدا نگه داشته شوند، در واقع برای انسان شدن ما امری ضروری و ریشه ای بوده است.

2 خاستگاه زبان از دیدگاه شناختی
همانطور که گفته شد، طبق ادعای گروهی از زبان شناسان شناختی وقتی نمونه های نخستین انسان ها حدود 50 هزار سال پیش توانستند به پیشرفت هایی در توانایی مفهومی دست پیدا کنند و به مرور به آمیختگی های دوساحتی برسند زبان به عنوان یک خصیصه منحصر به فرد در آنها ظاهر شد. اما سوال اینجاست که چرا مرحله آمیختگی دو ساحتی تا به این اندازه مهم است به نحوی که گفته می شود پیدایش زبان را میسر کرده است؟ نکته ای که در پاسخ به این سوال باید در نظر گرفت آن است که ما و سایر پستانداران دارای مجموعه نامحدودی از فضاهای ذهنی و چارچوب ها هستیم. تلفیق دو ساحتی به ما این امکان را می دهد که تا برای بیان مفاهیم و مسایل جدید این چارچوب ها و فضاهای ذهنی را با هم درآمیزیم و فضای جدیدی ایجاد کنیم که از دو یا چند فضای ذهنی قبلی متمایز است.

ژیل فوکونیه
به این ترتیب، فوکونیه و ترنر فرضیه ای را درباره خاستگاه پیدایش زبان مطرح کرده اند که چندان دور از واقعیت نیست و ریشه های قویی در دستاوردهای زبان شناختی و روان شناسی شناختی و البته باستان شناسی دارد. در بررسی یافته های باستان شناسی بی شک به تعداد انبوهی از مجسمه ها و نقاشی هایی از موجوداتی برخورد می کنیم که سر آنها حیوان و تنه انسان است یا بالعکس: مانند مجسمه شیر- انسان غار هولشتاین یا نقاشی های غار سه برادر در آفریقای جنوبی که نیمی بزکوهی و نیم دیگر این نقاشی های افسانه ای انسان است. این نقاشی ها و مجسمه ها شاید در نگاه اول تنها به لحاظ هنری و قدمت آنها حائز اهمیت باشند ولی اگر از دیدگاه مفهومی و شناختی به آنها نگاه کنیم خبر از رشد شناختی و ذهنی در انسان این دوره می دهند. با توجه به این کشفیات و دستاوردهای اخیر علوم شناختی می توان ادعا کرد که بین این آثار و ظهور توانایی های ذهنی مانند تخیل و آمیختگی مفهومی که زمینه ساز پیدایش زبان هستند رابطه نزدیکی وجود دارد. در ادامه بر آنیم این آثار را به لحاظ مفهومی و شناختی بررسی کنیم.

12 بررسی نمونه ای از آمیختگی مفهومی دو ساحتی در بین آثار باستان شناسی
همانطور که گفته شد انسان به طور اخص و پستانداران به طور کل دارای تصاویر و فضاهای ذهنی هستند. بی گمان انسان های آن دوره از حیواناتی که شکار می کردند و یا در طول روز می دیدند تصویری ذهنی داشته اند و گواه این ادعا نقاشی هایی است که از گاو، کرگدن و سایر حیوانات بر روی دیواره غارها کشف شده اند. این انسان زمانیکه به ساخت مجسمه ای مانند مجسمه شیر- انسان مبادرت می کند بی شک از قدرت انتزاع، تخیل و تصویر ذهنی برخوردار بوده است: یعنی در

ذهن او دو تصویر ذهنی یکی از “انسان” و دیگری از “شیر” وجود دارد. وقتی مجسمه ای با سر شیر و تنه انسان ساخته می شود بی شک ما با نمونه ای ابتدایی از آمیختگی مفهومی مواجه هستیم. یعنی در آن از فضای ذهنی مربوط به شیر، سر حیوان و از فضای ذهنی مربوط به انسان، تنه او انتخاب می شود و آنگاه در یک امتزاج مفهومی این دو با هم ترکیب شده و مجسمه ای خیالی بوجود می آید که دیگر نه انسان است و نه شیربلکه موجودی نمادین می باشد که انسان آن را خلق

کرده است: انسانی که سر شیر دارد یا شیری که می تواند روی دو پا راه برود. معیار انتخاب عناصر (سر و تنه) از این دو فضای ذهنی بی شک ریشه در باورهای نمادین یا تخیلات انسان آن دوره داشته است. در ادامه به این نکته بیشتر خواهیم پرداخت.

3 نظریه های مطرح در مورد خاستگاه زبان
سوال اینجاست که چه چیزی می تواند باعث پیدایش زبان به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد انسانی شده باشد؟ در جستجو برای پاسخ به این سوال به نظریه های مختلفی می رسیم که هر یک از زاویه دید خاصی سعی در تبیین پیدایش زبان داشته اند. این نظریه ها را با توجه به دیدگاه آنها به ساختمان و عملکرد ذهن می توان به دو گروه تقسیم کرد: گروهی که بر حوزه ای بودن ساختمان ذهن قایلند و ذهن را متشکل از زیرمجموعه هایی از چندین قوه می دانند. بر اساس این نظر این حوزه ها ارتباطی با هم ندارند و هر حوزه به صورت مستقل عمل می کند. گروه دیگر قایل به تقسیم و مرز بندی بین ساختار ها و عملکردهای ذهن نیستند، بلکه قوای ذهنی را شبکه به هم مرتبطی می دانند که همدیگر را تقویت می کنند. در ادامه به دیدگاه این دو گروه درباره خاستگاه زبان خواهیم پرداخت.
13 نظریه فطرت گرایی[17]
چامسکی چهر برجسته این نظریه است که ادعا می کند زبان موهبتی ژنتیکی و خاص انسان می باشد. در این نظریه زبان از سایر قوای ذهنی متمایز است و به طور خاص و به لحاظ ژنتیکی حوزه زبان در ذهن ساخته شده است. بر اساس این دیدگاه، در کسب یک زبان یادگیری و عوامل محیطی نقش کم رنگ تری دارند. بنا بر ادعای پیروان این نظریه قسمت اعظمی از حوزه زبان با کودک به دنیا می آید که به آن توانش زبانی[18] گویند و زبانی که فرد به آن صحبت می کند- چینی، فارسی، انگلیسی- کنش زبانی[19] است که نسبتاً سطحی و روساختی محسوب می شود. این نظریه بر این فرض قایل است که محیط تنها تعیین کنند پارامترهای یک زبان خاص می باشد، و اصول اساسی یک زبان به صورت ذاتی در بدو تولد در حوزه زبان با فرد بدنیا می آید. اما این نکته در ابهام است که در تحول مغز انسان چه چیزی بجای حوزه زبان در ذهن انسان وجود داشته است؟ همچنین هنوز معلوم نشده است که چه فشارهایی از انتخاب طبیعی موجب پدید آمدن این حوزه شده است، چرا که هنوز ما هیچ نمونه ای از مرحله میانی در تحول زبان پیدا نکرده ایم که نشان دهند تحول یا تطور این حوزه باشد. به همین دلیل است که بسیاری از فطرت گرایان بر این باورند که یک رویداد اتفاقی و ناگهانی و شاید منحصر به فرد در تاریخ تحول انسان رخ داده و طی یک جهش ژنتیکی حوزه زبان در ذهن بوجود آمده است.
دسته ای دیگر از فطرت گرایان زبان را انتخاب طبیعی و تدریجی می دانند. برای مثال، استیفن پینکر و پاول بلوم[20] در مقاله ” زبان طبیعی و انتخاب طبیعی[21]” (1990) استدلال می کنند که زبان امروز حاصل مجموعه ای از مراحل تحول است و هر مرحله با یک جهش جزئی یا باز ترکیب تصادفی تولید شده است، و زبان امروز برآیند این جهش های بسیار جزئی می باشد. تلقی زبان به عنوان محصول خاصی که از سایر توانایی های انسان متمایز است با نظریه های فطرت گرایی نسبت به زبان و فرضیه حوزه ای بودن ذهن همراه است ولی باید گفت که دیدگاه فطرت گرایی و فرضیه حوزه ای بودن ذهن هیچ کدام برای تلقی زبان به عنوان توانایی مجزا و متمایز ضروری نیست (فوکونیه و ترنر: 2002).
نظریه پردازان رادیکالی که شناخت را توانایی در حال پیشرفت در کودک می دانند و بر این باورند که شناخت از طریق شکل بندی، تقویت و تضعیف ارتباطات بین نورون ها بوجود می آید، به سادگی زبان را مجموعه ای خاص از عملکرد هایی می دانند که در یک شبکه وجود دارند. در این دیدگاه، زبان اساساً از سایر توانایی های این شبکه مجزا است، اگر چه هم این توانایی ها دارای کارکرد های اساساً مشترکی هستند. آنها معتقدند که قو زبان در قسمت خاصی از این شبکه قرار ندارد ولی با این حال زبان به لحاظ عملکردی از سایر قوای موجود در شبکه مجزا است. نظریه های دیگری نیز هستند که بر نقش تطور در پیشرفت مکانیسم های قوی یادگیری تاکید دارند، بر طبق این دیدگاه ها طی روند تطور، مغز به خوبی و خیلی خاص تحول

یافته است و معماری ویژه ای برای استنباط های ریاضیاتی بدست آورده است و زبان یکی از چیزهایی است که می توان آن را از طریق این فرایند های عمومی استدلال یاد گرفت. زبان پیچیده است و بر تحول توانایی های یادگیری استوار است. کودک با وجود فقر داده های زبانی می تواند از طریق استدلال های آماری الگوهای دستوری را فرا بگیرد. نظر این دیدگاه درباره خاستگاه زبان و تطور به این ترتیب است که مغز توانایی های یادگیری را به منظور یادگیری چیزهایی مثل زبان تحول

داده است، اما خود “زبان” یا “حوزه زبانی” وعصب شناختی را متحول نکرده است. همانطور که ترنس دیکن[22](1997)می نویسد: ” تمایلات مربوط به یادگیری زبان با تمایلات موجود در سایر گونه ها متفاوت است، و تا حد زیادی در مورد آن مبالغه شده است، به نحوی که ماهیت نامتعارفی از یادگیری نمادین را تقویت می کند”. البته هنوز جای سوال است که چگونه این توانایی یادگیری خاص و تمایلات زبان می توانند تحول پیدا کرده باشند، و هنوز مشخص نیست که چرا ما شواهدی دال بر وجود اشکال ساده تر و میانی از زبان پیدا نکرده ایم.

موج دیگر اندیشه ها در این زمینه مربوط به نظریه پردازانی مانند ویلیام کلوین و دریک بیکرتون(2000) و فرانک.ر.ویلسون(1999) می شود، کسانی که سعی دارند تا زمینه های سازگاری زبانی با محیط را پیدا کنند. از نظر این عده، انسان برای بدست آوردن زبان سیری تدریجی را پشت سر گذاشته است، اما مراحل اولیه شبیه به زبان نیستند چرا که ماهیتاً زبان نیستند. آنها در واقع همان قوه هایی هستند که زمینه ساز پیدایش زبان پیچیده در مراحل بعدی بوده اند. نظریه هم – تحولی[23] ترانس دیکن (1997) نیز در این میان یکی از تاثیرگذارترین نظریه ها بوده است. دیکن بر این باور است که زبان یک توانایی ذاتی نیست و هیچ جعبه سیاه زبانی که به لحاظ ژنتیکی در مغز ما نصب شده باشد وجود ندارد. زبان به آهستگی از طریق اختراعات شناختی و فرهنگی رشد پیدا می کند. او می گوید که دو میلیون سال پیش، استرال پتسین ها[24] به توانایی ذهنی میمون – مانندی مجهز می شوند، در این دوره این موجود به زحمت نظامی نمادین و بی نهایت ابتدایی را جمع آوری می کند- نظامی شکننده، مشکل، ناکافی، انعطاف پذیر و وابسته به بازنمایی های آداب و رسوم قراردادهای اجتماعی مانند ازدواج. ما این نظام را زبان نمی دانیم، اما بعدها دو مسئله باعث تکوین زبان شد: اول از همه اشکال زبانی ابداع شد ابتدایی هستند که طی فرایند طولانی انتخاب بوجود آمده اند. به تدریج مغز نسل های جدید ابداعات زبانی غیرمتجانس را متحول و سازگار می کند و توانایی حدس زدن و تمایلات پیچیده غیرزبانی در مغز این نسل های جدید به مثابه فیلتری برای ابداعات زبانی عمل می کنند.
دیکن بر این ادعا است که امروزه زبان ها نظامی از فرم ها هستند که باقی مانده اند. ذهن کودک دارای ساختارهای زبانی ذاتی نیست، بلکه بعد ها زبان برای انضمام بخشیدن به استعداد های انتزاعی موجود در ذهن کودک بوجود آمده اند. نکته دوم از نظر دیکن آن است که ابزار ثانویه ای که پیشرفت زبان را میسر کرده است باید همراه با تحولات مغزی تغیییر کرده

 

باشد. زبان خام و مشکلی که در ابتدا وجود داشته است بار شناختی سنگینی را بر دوش کاربران این شبکه ارتباطی تحمیل می کرده است. این شرایط خاص موجب تنوعات ژنتیکی ای شده است که در واقع مغز را در بکارگیری بهتر زبان سازگار می کند. به این ترتیب، زبان با نوعی تطبیق شناختی و ترکیب ژنتیکی آغاز شده که این امر تا حد زیادی بار سنگین شناختی را از دوش کاربران زبان برداشته است. تلاش شناختی و ترکیب ژنتیکی در حین تحول توامان زبان و مغز در این فرایند شرکت داشته اند. از نظر دیکن، در آن زمان زبان به کمک توانایی های میمون- مانندی در یادگیری که انعطاف پذیر هم بوده اند، موفق به کسب زبان شده است. این زبان به مغز میمون- مانند آن دوره پیوند خورده است، بنابراین نمی تواند ادعا کرد که زبان از سایر عملکردهای شناختی دیگر مانند تعبیر و استدلال مجزا است و باید گفت که هیچگونه جعبه سیاه زبانی در ذهن و یا نصب ژنتیکی از زبان در انسان وجود ندارد.

23 ویژگی های منحصر به فرد انسان و پیدایش زبان
سه نمونه از مهمترین ویژگی های منحصر به فرد انسانی در همین دوره به گونه ای انفجاری وارد زندگی انسان ماقبل تاریخ می شود که عبارتند از هنر، مذهب و علم. همانطور که استیفن میتن[25](1998) در اثر خود با نام “یک انفجار خلاق؟[26]” می نویسد: “هنر به صورت ناگهانی در شواهد باستان شناختی ظاهر می شود. بیش از دو و نیم میلیون سال بعد با ظهور ابزار سنگی، ما به هنر نزدیک می شویم، هنری که تنها خراش هایی جزئی و تکه هایی نافرم از استخوان و سنگ هاست.

ممکن است که این خراش ها اهمیت نمادین داشته باشند- اما احتمال این امر بسیار کم است. ممکن است حتی آنها به عمد ساخته نشده باشند. سپس حدود سی هزار سال پیش، دست کم هفتاد هزار سال بعد از ظهور اولین انسان مدرن به لحاظ آناتومیک، ما نقاشی های غاری را در جنوب غربی فرانسه پیدا می کنیم- نقاشی هایی که به لحاظ تکنیکی نسبتاً

 

 

پیشرفته هستند و سرشار از بیان احساسات می باشند. میتن همین ادعا را در مورد مذهب و علم دارد، و طبیعتاً این سوا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ل را مطرح می کند که چه چیز باعث ظهور این ویژگی های منحصر به فرد در انسان شده است؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت که انسان به طور اتفاقی یک توانایی کاملاً جدید از “سیالیت شناختی” را گسترش داده است- این توانایی برای “جریان دانش و نظرات بین قلمروهای رفتاری” از قبیل “هوش اجتماعی” و “هوش تاریخ طبیعی” لازم به نظر می آید” (1998: 230

). اگرچه او نظریه ای درباره اصول این “سیالیت شناختی” ندارد ولی این توانایی را جزء عملکرد رده بالایی می داند که برای اهداف خاصی از تلفیق قلمروهای مختلف با هم بکار می رود، نظر اصلی میتن تا حد زیادی شبیه به نظریه آمیختگی مفهومی است. چه چیز این سیالیت شناختی را بوجود می آورد؟ از دیدگاه میتن باید یک رویداد منحصر به فرد و تحول ناگهانی وجود داشته باشد که مغز کاملاً متفاوتی را بوجود آورده است. میتن و بسیاری از نظریه پردازان با اطمینان کامل، اگر چه به گونه ای مبهم، ظرفیت شناختی استثنایی انسان را در توانایی او برای تلفیق دو چیز با هم می دانند. کوستلر[27](1964)نیز بر این عقیده است که توانایی خلق و ابداع نتیجه تلفیق خصیصه های مختلف اجتماعی است. همانطور که گفته شد مجسمه ها و نقاشی های ماقبل تاریخ نیز بر وجود این توانایی تلفیق ذهنی در انسان آن دوره صحه می گذارد.
با این حال نکته مهم اینجاست که در مورد همه ویژگی های منحصر به فرد، هیچ مدرکی دال بر وجود یک مرحله میانی بین مرحله نبود این توانایی ها و مرحله شکوفایی کامل آنها وجود نداشته است. و این داستان ما قبل تاریخ، دست کم در مورد زبان، مشابه به داستان حال حاضرماست: هم اکنون نیز ما هیچ گروه انسانی ای را سراغ نداریم که دارای زبانی ابتدایی باشند. در نگاه اول، این مسئله کاملاً غیر عادی به نظر می رسد چراکه ما تاکنون هیچ نمونه ای در تاریخ طبیعی نیافته ایم که تحول یافته گونه ابتدایی تر خود نبوده و هیچ موجودی را ندیده ایم که وابسته به گون نخستین خود نباشد؛ پس چه نوع نظریه ای می تواند توجیه گر این چنین تصویر عجیب و ناگهانی از زبان باشد؟!
33 چه نظریه ای برای منشاء زبان مناسب به نظر می رسد؟
همانطور که داروین می گوید مهمترین اصل تحول “تغییر تدریجی” است، بنابراین تطبیق گراها به دنبال آن هستند که نشان دهند که هر مرحله در تطور باید حتماً در جهت سازگاری و تطبیق با محیط باشد. نظریه ای که در پی توضیح چگونگی تطور ویژگی خاصی است باید حتماً به تداوم تغییر آن ویژگی در طول تاریخ اشاره داشته باشد. ویژگی منحصر به فردی که به طور ناگهانی و بدون هیچ پیش زمینه ای ظهور کرده باشد از دیدگاه تطوری چندان قابل قبول نیست. “منظور از نظریه “تعادل منقطع[28]” نیز جهش های نسبتاً جزئی است که به تدریج ویژگی خاصی را بوجود آورده است، نه جهش هایی که مثلاً یک چشم را از عدم ساخته باشد”(فوکونیه ترنر،2002: 179). اما مسئله اینجاست که چگونه می توان تبیین کرد که این ویژگی های منحصر به فرد و جالب از تغییرات و تحولات نسبتاً متداوم مغز و شناخت تکوین یافته است.

برای فکر کردن به این سوال، باید مراقب باشیم که به دام دو سفسطه عمده دچار نشویم. اول از همه سفسطه تناظر علت – معلول[29] است. فشرده سازی علت و معلول غالباً پیامد نامطلوبی برای تفکر علمی در پی دارد، در تشخیص یک معلول، غالباً بر این پنداریم که علت دارای موقعیت مشابهی با معلول است. اگر ظهور معلول ناگهانی باشد ما انتظار داریم که رویداد علی نیز ناگهانی بوده باشد، این شیو استدلال به قدری رایج است که دانش عامه به طور معمول این امر را بدیهی فرض می کند و حتی برای معلول های غیر عادی دلایل و علت هایی عادی و معمولی را متصور است. در رد تبیین های تطوری و ی

ا در نظریه آشفتگی[30] نیز ما شاهد این مسئله هستیم. برای مثال، به راحتی ما دلیل اینکه چرا نوعی ماهی که در اعماق اقیانوس زندگی می کند، چشم ندارد را با یک سری مکانیسم های ساده و تدریجی انتخاب طبیعی توجیه می کنیم. سفسطه تناظر علت- معلول ما را به این فکر می اندازد که بروز انقطاع در معلول باید حاصل یک انقطاع در علت ها باشد، بنابراین ظهور ناگهانی زبان باید به یک رویداد عصبی شگفت انگیز مربوط باشد، البته شواهدی که بر علیه این سفسطه می توانیم بکار بگیریم بسیار ضعیف هستند، اما حقیقت آن است که این چنین شواهدی را در همه جای علم می توان دید. در

 

گرما که علتی آهسته و پیوسته بشمار می رود یخ به صورتی ناگهانی از جامد به مایع تبدیل می شود؛ تغییر از حالت جامد به مایع یک ویژگی منحصر به فرد است، اما هیچگونه ویژگی منحصر به فرد زیربنایی در این علت ها یا فرایند علی وجود ندارد. ریختن یک قطره اضافی در یک لیوان پر از آب شاید باعث شود که مقدار زیادی از آب به روی میز بریزد، و الزاماً همان قطره آب اضافی از لیوان به بیرون نمی ریزد. یک گرم وزن اضافه می تواند شما را قادر سازد که به راحتی روی آب شناور بمانیم و یک گرم اضافه تر می تواند باعث غرق شدن شود. در این مورد آخر، اینکه شما زنده بمانید یا غرق شوید از استمرار آهسته و

آرامی در علت ها و فرایند های علی ناشی می شود، زمانیکه شما غرق می شوید هیچ چیز در اصول دینامیک آب یا خاصیت شناوری تغییر نمی کند. بنابراین، در اساس، ظهور ناگهانی زبان گواهی بر علیه استمرار تطور نیست. اینکه یک ویژگی منحصر به فرد از دل یک حرکت مستمر حاصل شود رویدادی نرمال و معمول است. تنها این سوال باقی می ماند که آیا تحول زیست شناختی نیز می تواند به این صورت عمل کند؟ آیا ویژگی های منحصر به فرد و ویژه ای را که فرایندهای تحولی خاص به ما اعطا می کند حاصل این استمرارهای علی است؟

حال به دومین سفسطه می پردازیم، یعنی سفسطه تناظر کارکرد- اندام.[31] برپایه یک ایده مشهورآغاز یک کارکرد ارگانیسمی جدید نیازمند تحول یک اندام جدید است. بر اساس این سفسطه از آنجا که کیسه داران با دم های خود از درخت آویزان می شدند، دم ها تبدیل به اندامی برای انجام کارکرد آویزان شدن از درخت شدند، چون انسان با زبانش صحبت می کند زبان تبدیل به اندامی برای صحبت کردن شد. اما زیست شناسان عموماً ادعا می کنند زمانیکه یک اندام متحول می شود ممکن است کارکرد جدیدی را کسب کند یا کارکرد قدیمی خود را از دست بدهد یا هر دو. قبل از پیدایش زبان، اندام زبانی در پستانداران بسیار پیچیده وجود داشته است، بنابراین این اندام دوباره بوجود نیامده و یا تعدیل نشده اند، همچنان که اجداد کیسه داران نیز سال ها پیش از اینکه بتوانند از درخت آویزان شوند دم داشته اند. تحول مستمر یک اندام ضرورتاً با تحول متداوم در یک عملکرد همراه نیست. کارکرد می تواند منحصر به فرد باشد در حالیکه تحول یک اندام، مستمر است. برای نمونه در طول تاریخ تطور تنها کافی بوده است که تغییرات خیلی کمی در اندام موجودات داخل آب ایجاد شود تا آنها بتوانند مثلاً روی آب شناور شوند.
ما این مسئله را در مورد نظریه های مربوط به تحول دایناسورها و تبدیل آنها به پرندگان نیز می بینیم. تا کنون هیچکس نظریه ای دال بر انقطاع تحول یک اندام (مثل بال) را مطرح نکرده و نیز نظریه ای مبنی بر استمرار یک کارکرد (مثل پرواز کردن) پیشنهاد نشده است. بلکه، نظریه های موجود بر این ادعا هستند که بال ها به تدریج بوجود آمده اند: به نظر می رسد پولک ها به تدریج به پر تبدیل شده و پرها گرما تولید کرده و وجود بازوهای بلند تر و پرهای بیشتر در طول مسیر تحول امکان پرواز کردن را ممکن ساخته است. نکته مهم اینجاست که همه این نظریه ها قایل بر این هستند که قابلیت پرواز به گونه ای ناگهانی ظاهر شده است، در یک دوره بحرانی اندام ها به صورت مادرزادی برای پرواز مجهز شده و به جانور امکان داده اند تا به راحتی پرواز کند. هیچ کس مدعی آن نیست که پرواز – به عنوان یک کارکرد خاص و منحصر به فرد- به این دلیل بوجود آمده که به طور ناگهانی یک اندام برای پرواز تحول یافته است. همچنین هیچ کس عنوان نکرده است که چون پرنده های مدرن بالاتر از 100 پا پرواز می کنند، باید یک مرحله میانی وجود داشته باشد که در آن پرنده ها در ارتفاع یک پایی پرواز می کرده اند و نسل های بعدی به تدریج توانایی پرواز در ارتفاعات بالاتر را کسب کرده تا اینکه به 100 پا رسیده اند. اینکه موجودی دارای اندام پروازی است یا خیر یک مسئله همه- یا- هیچ است، بنابراین رفتار پرواز نیز اساساً رفتاری همه- یا- هیچ محسوب می شود: یک موجود یا قادر به پرواز کردن است یا نیست.

در بررسی منشا زبان، ما باید این دو سفسطه را کنار بگذاریم. زبان یک اندام نیست. مغز یک اندام است و زبان کارکردی است که توسط مغز به اجرا در می آید و مغز این کار را با کمک سایر اندام ها انجام می دهد. زبان تظاهر و لایه سطحی یک ظرفیت است. می توان گفت که زبان ویژگی منحصر به فرد یک کارکرد می باشد و بنابراین هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که زبان از یک فرایند اساساً سازگار کننده و مستمر تطور بر نخاسته باشد. این کارکرد می تواند اخیراً و در سیر تحول انسان بدست آمده باشد اگر چه تغییرات مستمری که آن را بوجود آورده خود از میلیون ها سال قبل وجود داشته اند. علت ها خیلی قدیمی اند اما ظهور معلول می تواند در زمان متاخرتری اتفاق بیافتد. فوکونیه و تر نر(2002) بر این نظرند که بهترین نظریه مربوط به منشا زبان باید این ویژگی ها را دارا باشد:

تشخیص ویژگی منحصر به فرد زبان. هیچگونه مدرک فیلوژنتیکی از مراحل میانی زبانی وجود ندارد، و در حال حاضر نیز چیزی وجود ندارد که نشان دهد در میان زبان های بشری برخی در دوره ابتدایی زبانی خود به سر می برند.
رد یک رویداد فوق العاده به عنوان مسئول ایجاد یک توانایی فوق العاده. به عبارت دیگر، رد تناظر علی- معلولی.
معرفی مسیری مستمر از تغییرات تطوری که در طول دوره ای طولانی رخ داده است و می توان آن را علت پیدایش زبان دانست. هر تغییر در طول این مسیر باید فی النفسه در جهت تطبیق باشد، صرف نظر از اینکه این مسیر نهایتاً به کجا ختم خواهد شد.

این مسیر متداوم تحول است که ویژگی های منحصر به فرد را بوجود می آورد.
این نظریه باید بر اساس مدلی نشان دهد که در طول این مسیر چه عملکردهایی و به چه ترتیبی بوجود آمده اند.
نظریه باید توجیهی صریح از آنچه که تغییرات مستمر تولید کرده است ونیز از چیستی ویژگی هایی منحصر به فرد و اینکه این تغییرات چگونه این ویژگی را بوجود آورده اند ارائه دهد.
این نظریه باید شواهد قویی را ارائه دهد که نشان دهند واقعاً عملکرد ذهنی انسان ها در این مسیر فرضی حرکت کرده است.
این نظریه باید نشان دهد که مراحل میانی در عملکرد زبان نقشی نداشته اند؛ بلکه توانایی هایی شناختی بوجود آمده نهایتاً منجر به پیدایش زبان شده اند.
این نظریه باید نشان دهد که شواهد مربوط به آناتومی یا رفتار انسان های امروز به تاریخ این مراحل اشاره دارند، درست مانند شواهد آناتومیک موجود در انسان امروزی که نشان می دهند اجداد ما دم داشته اند.
این نظریه با تبیینی موجز باید نشان دهد که ظهور بسیاری از ویژگی های مرتبط و منحصر به فرد انسان ها محصول تحولات مستمر در طول تاریخ می باشند.
4 نقد نظریه های مربوط به خاستگاه زبان
ترنر و فوکونیه (2002)بر این باورند که حقایقی درباره تطور و منشاء انسان مدرن وجود دارد که تا به حال به صورت یکجا و منسجم و مرتبط با هم در نظر گرفته نشده اند. در این قسمت این حقایق را که پایه های علمی قویی دارند بیان می کنیم.
تطور زیست شناختی به تدریج اتفاق افتاده است.
زبان انسان، به لحاظ تطوری، خیلی ناگهانی و در دور پیش از تاریخ متاخر ظهور کرده است.
انسان از سایر انواع خود به لحاظ ویژگی های رفتاری منحصر به فردی که دارد متفاوت است، عملکردهای اجرایی او در این زمینه ها بی نهایت پیشرفته اند.
از نظر آناتومیک انسان مدرن حدود 150هزار سال پیش ظاهر شده است.
اما از نظر رفتاری انسان مدرن حدود 50 هزار سال پیش پا به عرصه وجود گذاشت و شواهد پیشرفته و مدرن رفتاری در استفاده از ابزار، هنر، اعمال مذهبی به همین دوره بر می گردند.
هیچ شاهدی دال بر وجود گونه ای از زبان “ساده” در میان سایر نخستی ها یافت نشده است.
همچنین هیچ شاهدی دال بر وجود گونه ای ساده از زبان در میان سایر گروه های انسانی وجود ندارد.
کودکان به راحتی زبان پیچیده را یاد می گیرند ولی در طول این یادگیری مراحل میانی را پشت سر می گذارند.
فوکونیه و ترنر(همان) ادعا دارند که هیچیک از نظریه های پیشین درباره منشاء زبان این حقایق را با هم و یکجا در نظر نگرفته اند. نکته جالب آن است که نظریه های موجود در این زمینه، حتی بعضاً تا حد زیادی، با همدیگر در تناقض اند.
برخی نظریه پردازان بر این ادعا هستند که یک رخداد نابهنگام و بسیار اتفاقی در بیولوژیک انسان باعث شده است که انسان موجودی کاملاً متفاوت و دارای زبان خاص شود. چامسکی جزء این دسته قرار می گیرد و مدعی است که یک رخداد اتفاقی و نابهنگام چرایی پیدایش زبان در انسان را تبیین می کند. در مقابل میتن مدعی است که یک “انفجار بزرگ[32]” عصب شناختی باعث ایجاد سیالیت شناختی شده است که هیچ ارتباطی به زبان ندارد. او بر این ادعاست که به لحاظ آناتومیک انسان های مدرن مجهز به نوعی زبان بوده اند. ولی 100 هزار سال به طول انجامیده است تا هنر، مذهب و علم و استفاده پیچیده از زبان بوجود آیند و همه اینها یک شبه و یک دفعه ظاهر شده اند. این تغییر در رفتار از یک تغییر منحصر به فرد و استثنایی در مغز انسان شروع شده است که این تغییرات تا حد زیادی به منظور تطبیق با محیط است. از نظر میتن، تغییرات بیولوژیکی ناگهانی هیچ ربطی به منشاء زبان ندارد بلکه پیشرفت توانایی های خلاق انسان را موثر کرده است و زبانی که اکنون در دست ماست ریشه در این توانایی های جدید دارد. میتن معتقد است که زبان به خودی خود خلاق نیست بلکه خلاقیت خود را وامدار سیالیت شناختی ای است که نتیجه تطور متداوم در انسان می باشد. از نظر چامسکی، تغییر نابهنگام بیولوژیکی در انسان نقش مهمی در شکل گیری نحو زبان داشته است، او بر این ادعا است که تطبیق با محیط نقشی در پیدایش زبان ایفا نکرده است. هم چامسکی و هم میتن هر دو نتیجه یا نتایج یک ویژگی منحصر به فرد را در نظر می گیرند و تکوین زبان را توسط یک علت منحصر به فرد بیولوژیکی تبیین می نمایند. به این ترتیب، آنها هر دو بر عدم وجود یک مرحله میانی در زبان متفق القولند: یعنی زبان نتیجه بی نقص یک علت منحصر به فرد است. از نظر چامسکی، نتیجه منحصر به فرد یک تغییر بیولوژیکی ناگهانی زبان را بوجود می آورد و از نظر میتن زبان محصول یک تغییر ناگهانی در هنر، مذهب و علم است نه زبان. هر دوی آنها با اصل تطور تدریجی مخالفند. حتی چامسکی انتخاب طبیعی را رد می کند. هر دوی آنها قایل بر یک رخ داد ناگهانی، نامعین و اتفاقی ولی قدرتمند در بیولوژیک انسان هستند.

تبیین این دو بر محدودیت هایی استوار است که آنها قادر به رفتن به ورای این محدودیت ها نیستند. چامسکی برای توجیه همه ویژگی منحصر به فرد انسان تئوری دیگری لازم دارد و میتن نیز به یک نظریه مجزا برای تبیین زبان نیازمند است. هر دوی این نظریه ها بر پایه تناظر علت و معلول قرار دارد. چامسکی قایل بر یک تناظر قوی بین کارکرد- اندام است. در نگاه اول، از آنجا که این تناظرات به ما امکان فشرده سازی و دیدگاهی جهانی را می دهند اغوا کننده هستند.

سایر نظریه ها مانند نظریه ترنس دیکن (1997) از یک طرف و نظریه استیون پینکر و پول بلوم (1990) از طرف دیگر قایل بر یک تحول تدریجی یا پیشرفت های هم- تحولی در ظهور توانایی زبانی هستند: هر دوی آنها قایل بر یک مرحله میانی از زبان هستند و می گویند که مردمانی که به این زبان میانی صحبت می کرده اند منقرض شده و رد پایی از خود به جا نگذاشته اند. علاوه بر این نظریه پینکر و بلوم در تبیین سایر ویژگی های منحصر به فرد انسان با مشکل روبروست: نظریه آنها مانند

نظریه چامسکی تنها به منشا زبان می پردازد و با توسعه اشکال مختلف تفکر مفهومی کاری ندارد. فوکونیه و تر نر(2002) اذعان می دارند که در لیست نظریه پردازان پیدایش زبان دیکن تنها فردی است که قایل بر ارتباط بین منشا زبانی و منشا سایر رفتارهای فرهنگی است. او قایل بر یک سری تحولات انطباقی و تدریجی در توانایی های مرتبط به هم است که در زیر بنای بسیاری از عملکردهای اجرایی انسان وجود دارد. سپس این عملکرد های اجرایی همراه با ظرفیت های بیولوژیکی و ذهنی تحول پیدا کرده اند. از دیدگاه شناختی ادعای دیکن در مورد وجود چارچوب های مربوط به منشاء زبان درست است، اما این نظریه قادر به تبیین عملکردهای ذهنی موجود در زیر بنای این توانایی نیست.

هیچکدام از نظریه های موجود در زمینه خاستگاه زبان قایل بر این نیستند که همه ویژگی های منحصر به فرد – یعنی علم، هنر، مذهب و زبان- در انسان از یک علت واحد مشتق شده اند. اگر چه ریچارد کلاین(1999) در کتاب مسیر انسان[33] این فرضیه را مطرح می کند که یک جهش ناگهانی باعث تغییرات عصب شناختی در حدود 50 هزار سال پیش شده است. اومعتقد است که این تغییرات عصب شناختی به انسان توانایی های منحصر به فردی مانند زبان را اعطا کرده است. کلاین اذعان می دارد زمانیکه مجموعه ای از ظرفیت ها و توانایی های خاص بوجود آمد استفاده پیشرفته از ابزار و ابداع هنر و شاید همه توانایی ها توسعه یافت و انسانی که به لحاظ عصب شناختی پیشرفته بود جهان را فتح کرد. تحقیقات و مطالعات شناختی درباره منشاء زبان معتقدند که بین ویژگی های منحصر به فرد انسان که از 50 هزار سال پیش ظهور کرده اند ارتباط وجود دارد اما نیازی نیست که بگوییم حتماً یکی از این ویژگی ها علت بوجود آمدن دیگری است. دیدگاه شناختی بر عکس سایر دیدگاه های مطرح قایل بر علت ژرفی است که در زیربنای این ویژگی های منحصر به فرد وجود دارد: و همانطور که گفته شد فوکونیه و ترنر(2002) این علت زیر بنایی را پیشرفت متداوم توانایی آمیختگی تا مرحله مهم و بحرانی آمیختگی دو ساحتی معرفی می نمایند. آنها بر این باورند که همه عملکردهای اجرایی جدید در انسان از این توانایی نشات گرفته و آنگاه هر یک به صورت موازی سیر تکوین خود را طی کرده اند.
نکته مهم این است که محصولات ملموس و عینی این توانایی جدید شناختی همگی اجتماعی و بیرونی اند- هنر، مذهب، زبان و کاربرد ابزار، و این مسئله این امکان را بوجود می آورد که ادعا کنیم از زمان بروز این توانایی و تکوین محصولات فرهنگی، آنها بر روی هم تاثیرات گذاشته و همدیگر را تقویت کرده اند. به این ترتیب که زبان به تعامل اجتماعی کمک کرده و تعامل اجتماعی نیز به رشد فرهنگی زبان یاری رسانده و آنگاه زبان استفاده پیچیده از ابزار را میسر ساخته است، و در مراحل بعد زبان و هنر قسمتی از مذهب و مذهب نیز قسمتی از هنر، زبان قسمتی از فناوری ابزار شده است و همه اینها به صورت شبکه ای در هم تنیده درآمده اند. دقیقاً این همان چیزی است که ما در زندگی و ذهن انسان امروز شاهد آنیم.
مطالعات شناختی بر اظهارت ر. کلاین[34] (1999) در مورد به هم پیوستگی ویژگی های منحصر به فرد صحه می گذارد، ولی این مسئله بدان معنا نیست که یکی از این ویژگی ها باعث بوجود آمدن دیگری شده باشد. دستاوردهای جدید زبان شناسی شناختی بر این نکته صحه می گذارند که همه این ویژگی ها محصول یک تحول زیربنایی در ظرفیت آمیختگی دو ساحتی هستند. یکی دیگر از ادعاهای کلاین نیز مورد تایید مطالعات اخیر علوم شناختی درباره منشا زبان قرار دارد. کلاین

زمان ظهور زبان را نزدیک به دوره پیدایش ویژگی های منحصر به فرد انسان می داند. حال سوال اینجاست که چرا برخی از نظریه ها مانند نظریه میتن، که نظریه انفجار بزرگ را منشا توانایی “سیالیت شناختی” به حساب می آورد زبان را مانند سایر ویژگی های منحصر به فرد مانند هنر، علم و مذهب نتیجه این انفجار بزرگ نمی داند؟ جواب این سوال ساده است: او بر این فرض است که زبان از ترکیب مغزهای بزرگ با دستگاه آوایی مدرن بوجود آمده است. میتن (1998)می نویسد: “در طول چند سال اخیر، این بحث که هم هوموساپینس ها و هم نئاندرتال ها دارای توانایی مغزی، ساختار عصبی و دستگاه آوایی بوده اند، و می توان گفت که از ترکیب این سه زبان بوجود آمده بسیار قانع کننده است”. این توجیه منشا زبان را 100 هزار تا 400 هزار و یا شاید 780 هزار سال پیش می داند؛ بنابراین زبان از نظر میتن باید حداقل 50 هزار سال قبل از ظهور هنر، علم و مذهب بوجود آمده باشد.

میتن خود بر این نظر است که 50 هزار سال پیش انسان توانایی ذهنی شگفت انگیزی را کسب کرده که نیازی به تغییر در حجم مغز و آناتومی نداشته است. مطالعات شناختی با این نظر موافق اند، اما این مطالعات بر این ادعا هستند که زبان بخشی از محصولات مربوط به این نوع تحول محسوب می شود. در سال های اخیر یافته های مربوط به مطالعات ژنتیکی و باستان شناختی که در زمان میتن وجود نداشته اند امروزه این فرضیه را تایید می کنند.

کلاین (1999) با استفاده از شواهد موجود در باستان شناسی نشان می دهد که انسان مدرن به دو نوع مجزا قابل تقسیم است. نوع اول انسانی است که به لحاظ آناتومیکی مدرن محسوب می شود، یعنی انسانی که به لحاظ آناتومیک شبیه به انسان معاصر است ولی ویژگی های رفتاری او را ندارد. نوع دوم انسانی است که هم به لحاظ آناتومیک و هم به لحاظ رفتاری مدرن است. پیدایش انسانی که به لحاظ آناتومیک مدرن است به 200 هزار سال قبل برمی گردد. این انسان در آن زمان با بسیاری از انسان های باستانی مانند نئاندرتال ها همزیستی داشته است، ولی انسانی که به لحاظ رفتاری مدرن است نسبتاً متاخر می باشد- یعنی حدود 50 هزار سال پیش پا به عرصه گذاشته – و از شرق آفریقا به سراسر دنیا رفته است. تحقیقات ژنتیکی اخیر نیز بر این دیدگاه کلاین صحه گذاشته اند؛ یکی از این مطالعات توسط سیلوانا سانتا چیارا- بنرستی و دیگری توسط راسل تامسون و جاناتان پریچارد، پیدونگ شان، پیتراوفنر و مارکوس فلدمن انجام شده است.

کار سانتا چیارا- بنرستی برروی دی ان ای میتوکندری ها، او را به این نتیجه رساند که آن گونه انسان که به لحاظ رفتاری مدرن محسوب می شود حدود 60 هزار سال پیش از آفریقا به سمت شرق یعنی آسیا حرکت کرده است. قبلاً این گونه از انسان را قدیمی ترین نوع انسان مدرن به لحاظ آناتومیک می دانستند. در عوض راسل تامسون و همکارانش با بررسی کروموزم های Y مردم سراسر جهان، تاریخ پیدایش آخرین اجداد ما را حدود 50 هزار سال پیش تخمین زده است. این مطالعات نشان می دهند که منشاء انسان مدرن به لحاظ رفتاری حدود ده ها هزار سال نزدیک تر از چیزی است که قبلاً گفته می شد.
لوگی لوکا کاوالی – اسفورزا پا را از این فراتر می گذارد و زبان را یکی از ابداعات انسان رفتارمند مدرن می داند. او زبان را هم دوره ابداعاتی مانند ساخت قایق و دگل و فناوری اوریگناسیایی می داند، فناوری هایی که گفته می شود شامل ساخت مهره ها و گردنبند و سایر زیور آلات شخصی برای اهداف اجتماعی و آیینی هستند. در حالیکه کاوالی- اسفورزا زمان پیدایش زبان را حدود 50 هزار سال تخمین می زند، سایر محققان تاریخ ابداعات و تکنولوژی دستی مانند نخ ریسی و بافندگی را حدود چند هزار دهه اخیر می دانند. جیمز. ام. آداواسو انسان شناس متخصص منسوجات، زمان ظهور بافندگی و نخ ریسی را حدود دست کم 40 هزار سال پیش از میلاد و شاید زود تر می داند.
یافته های جدید طرفدار این نظرند که ابداعات سریع فرهنگی که متناسب با عملکردهای اجرایی انسان مدرن هستند به همین عصر یعنی 50 هزار سال قبل بر می گردند. ما استدلال کرده ایم که همه این عملکردهای اجرایی انسان مدرن، که ویژگی منحصر به فردی در تحول انسان محسوب می شود، نتایجی معمولی از رسیدن ذهن انسان به توانایی آمیختگی بخصوص آمیختگی دو ساحتی است.

5 حاصل سخن: انسان ناطق یا انسان خیال پرداز
از زمان افلاطون تا به حال بسیاری از اندیشمندان فصل ممیز انسان و حیوان را قوه ناطقه یا همان زبان معرفی کرده اند و بر این نظرند که زبان ویژگی منحصر به فردی در انسان است که سایر حیوانات از آن برخوردار نبوده اند یا بسیار محدود از آن بهره مند هستند. با توجه به دستاورد های اخیر دانشمندان، بخصوص در عرصه شناختی، می توان ادعا کرد که فصل ممیز انسان و حیوان را باید در مسایل ژرف تری که زمینه ساز بروز زبان بوده اند جستجو کرد که همانا تخیل است. امروزه این سوال به جدیت در محافل علمی مورد بحث و بررسی قرار گرفته که تخیل در طول دوره تطور چه نقشی در انسان شدن ما داشته است. فرانسوا دوروتیه به صراحت اعلام می کند که “موضوع تخیلات ذهنی که مدت ها از محدوده فکر خارج شده بود، مجدداً راه بازگشت را پیش گرفته و به روی صحنه آمده است. بدین معنا که تخیلات ذهنی مجدداً راه ورود به دنیای اندیشه را باز یافته اند”(1388: 234).
این مطالعات وسوسه ارائه این فرض را بوجود می آورند که انسان اولیه زمانیکه سنگ یا چوبی را به قصد ساخت ابزاری در دست می گرفته است، قبل از شروع به تراشیدن و صیقل دادن آن سنگ بی گمان می توانسته در خیال خود متصور شود که قرار است این سنگ یا چوب به چه شکلی در بیاید، و به یقین تصویری ذهنی از آن ابزار را از قبل در ذهن خود داشته است. همانطور که دروتیه نیز می گوید: ” تخیل، راهکاری عمومی برای اندیشه است که قدرت خارق العاده ای برای شناخت، تولیدات فنی، شکل دهی به طرح های شخصی و جمعی در اختیار می گذارد” (1388: 259).
شاید بتوان رد پای اولیه قدرت تخیل و تصویر ذهنی در انسان را از این هم پیشتر برده و در اجداد اولیه خود دنبال کنیم؛ زمانیکه آنها می توانستند شکار خود را حتی آن زمان که در پشت تپه ای از دید مخفی می شده است دنبال کنند. این شکارچی بر خلاف سایر حیوانات برای یافتن شکار خود از حواس قویی بر خوردار نبوده و نیست و حواس بینایی و شنوایی و بویایی او به مراتب بسیار ضعیف تر از رقبای شکارچی اش می باشد. طبیعت برای جبران این خسران به او توان ایجاد تصویر ذهنی و قدرت تصور و تخیل اعطا کرده است که امروزه گفته می شود این توانایی ها زمینه ساز و علت های آهسته و پیوسته بروز به ظاهر ناگهانی زبان بوده اند. شاید به همین دلیل باشد که دوروتیه به نقل از هایدگر می گوید “انسان به عنوان موجودی که قوه تخیل دارد، خود را به آینده متصل می کند و از این منظر او به موجودی دخالت کننده و طراح بدل می شود; قدرت تخیل انسان در واقع شکل دهنده ی دنیاست در حالی که حیوان دنیای بزرگی ندارد”(1388: 38).


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید