دانلود مقاله اطلاعات حسابداری و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله اطلاعات حسابداری و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی word دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله اطلاعات حسابداری و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اطلاعات حسابداری و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله اطلاعات حسابداری و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی word :

اطلاعات حسابداری و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی

چکیده:
تطور سیستمهای تولید محصولات کشاورزی، موجب شده تا واحدهای کشاورزی در عصر حاضر بر اساس قواعد و اصول اقتصاد تجارت و با هدف سود آوری هدایت و رهبری شوند. به موازات تطور سایر عوامل، لازمه دستیابی به این مهم برخورداری از اطلاعات و علی الخصوص اطلاعات مالی و حسابداری می باشد. در این میان سیستم اطلاعات حسابداری بهای تمام شده، به عنوان الگویی مناسب، اطلاعات مربوط به بهای تمام شده محصولات تولیدی کشاورزی را برای استفاده مدیریت در امر تصمیم گیری، فراهم نموده و به این ترتیب امکانات لازم جهت مدیریت بهتر واحدهای کشاو

رزی تجاری را فراهم می نماید. نوشتار حاضر سعی دارد با بیان لزوم بهره مندی از اطلاعات حسابداری بهای تمام شده و نقش آن در مدیریت بهتر واحدهای کشاورزی تجاری، الزامات طر

احی الگوی مناسب بهای تمام شده محصولات کشاورزی زراعی و باغی را، معرفی نماید.

کلمات کلیدی: واحدهای تجاری کشاورزی، مدیریت، تصمیم گیری، اطلاعاتی، حسابداری بهای تمام شده

1- مقدمه:
امروزه عواملی همچون بی ثباتیهای اقتصادی، فقر و گرسنگی و فقدان امنیت غذایی مبتنی بر منابع داخلی، هر جامعه ای را تهدید می کند. در این بین فراهم سازی غذای کافی برای امروز و آینده به عنوان یکی از دغدغه های اصلی جوامع مطرح و به ابزاری جهت اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی بر سایر جوامع مبدل شده است]1[.
در گذشته و بر اساس الگوهای سنتی تولید محصولات کشاورزی، تولید صرفاً جهت تأمین معاش خانواده انجام میپذیرفت. وجود عناصر معیشتی تولید محصولات کشاورزی، امکانات لازم جهت بهره مندی از تکنولوژیهای مدرن کشاورزی را فراهم نمی ساخت. بدیهی است در این نوع عملکرد معیشتی محدود، جایی برای رقابت با محصولات کشاورزی مناطق تجارتی جهان وجود نخواهد داشت.
2- حسابداری و واحدهای کشاورزی امروزین
با از بین رفتن تدریجی سیستم های کشاورزی سنتی، که منطبق با شرایط اجتماعی و اقتصادی زمانهای قدیم بود، واحدهای کشاورزی عصر حاضر بر اساس قواعد و اصول اقتصاد و تجارت و با هدف کسب سود، هدایت و رهبری میشوند]2[. بدیهی است در چنین فضایی، سرمایه گذاران و فعالان بخش کشاورزی انتظار کسب بازدهی معقول از سرمایه گذاریهای خود را دارند.
به منظور ایجاد سود آوری، مدیریت باید قادر باشد آثار ناشی از تصمیمات خود و سایر رویدادها و معاملات مرتبط با واحد تجاری را، در جهت هدف اصلی سازمان هدایت نماید. لازمه این امر بنوبه خود اتخاذ تصمیمات آگاهانه با اتکاء بر اطلاعات اقتصادی است.

بنابراین یکی از مسائل مهم در اداره امور واحدهای تجاری کشاورزی موضوع تصمیم گیری است. در این خصوص پیتر دراکر (Drucker P.) بیان می دارد: «تاکید مدیریت آینده بر فراگرد تصمیم گیری و درک این فراگرد است»]3[. با توجه به این واقعیت است که مدیریت را می توان مترادف تصمیم گیری دانست، و اهمیت موضوع و ضرورت شناخت درست تصمیم گیری و در عین حال نقش زمان در اتخاذ تصمیم ها روشن تر میشود.
تصمیم گیریها به طور مداوم از جانب مدیریت واحدهای تجاری کشاورزی انجام می پذیرد؛ و تصمیم گیریهای صحیح و به موقع نیز مستلزم برخورداری از اطلاعات است. اطلاعات در واقع ابزار تصمیم گیریهای مدیریت است و میزان صحت و دقت تصمیمات مدیریت نیز، به میزان صحت و دقت اطلاعاتی بستگی دارد که در زمان تصمیم گیری در اختیار وی قرار داده شده است.

از طرف دیگر در دنیای واقعی عوامل دیگری وجود دارند، که شرایط همراه با خطر و عدم اطمینان در تصمیم گیری را به وجود می آورند]4[، و از آن جهت که، شرایط عدم اطمینان همواره زاییده فقدان اطلاعات و آگاهی است]5[، لذا مدیریت به جهت اتخاذ تصمیمات آگاهانه و خارج شدن از شرایط عدم اطمینان و نزدیک شدن به شرایط اطمینان، ناگزیر به کسب اطلاعات خواهد

بود.
اهمیت اطلاعات تا جایی است که حتی واحدهای اقتصادی بسیار کوچک را هم نمی توان بدون اطلاعات صحیح و به موقع اداره نمود؛ به طوری که اعتقاد بر این است که، پایداری چرخه حیات و تداوم فعالیت سازمان منوط به اطلاعات و برقراری ارتباطات است]6[. از این رو برای اداره واحدهای تجاری کشاورزی و چرخاندن امور آنها به نرم افزارهای جدیدی از جمله در زمینه اطلاعات نیازمند است]7[.
پایه کسب اطلاعات در هر سازمانی، وجود و استفاده از سیستمهای اطلاعات مدیریت است. وظیفه تهیه اطلاعات را مجموعه ای از سیستم های اطلاعاتی بر عهده دارند که بخش اعظم آن، سیستمهای اطلاعات حسابداری هستند.
به این ترتیب تامین اطلاعات مورد نیاز برای اداره واحدهای کشاورزی تجاری، مستلزم استقرار یک سیستم حسابداری متناسب است.
حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی، با تعریف کمی و عددیِ منابع و بازده، یک فعالیت اقتصادی را ملموس و واقعی می نماید؛ از طریق محاسبات عددی، افراد بهتر خواهند توانست، تصمیمات اقتصادی را اتخاذ نمایند]8[.

شرایط اقتصادی و فضای کسب و کار امروزین حاکم بر واحدهای کشاورزی، که به شدت تحت تاثیر رقابتهای سنگین و تغییرات سریع بازار قرار دارد، جایی برای اتخاذ تصمیمات صرفاً نظری و یا مبتنی بر قضاوتهای فردی، باقی نگذاشته است. در این شرایط اطلاعات حسابداری با دراختیار قرار دادن اطلاعات کمی و عددی دقیق به یاری فعالان این بخش شتافته و ایشان را برای

تصمیم گیری آگاهانه اقتصادی که منجر به بیشترین باز

ده اقتصادی و در نتیجه تداوم چرخه فعالیت را موجب شود؛ یاری می دهد.
3- کشاورزی، توسعه اقتصادی و حسابداری
بخش های مختلف اقتصادی، به تدریج و با توجه به نیازهای بخش کشاور

زی به وجود آمده است. نیاز به ابزارآلات کشاورزی در توسعه صنعت و همچنین مبادله محصولات، در توسعه بخش خدمات نقش مهمی بازی کرده است. با اینکه پس از انقلاب صنعتی و حذف تدریجی نظام سیاسی- اقتصادی فئودالیزم، بخش صنعت و عامل سرمایه از اهمیت نسبی بیشتری در تولید برخوردار گردید، اما امروزه همچنان از بخش کشاورزی به عنوان محور رشد و توسعه اقتصادی نام برده می شود]9[. در ایران نیز پس از انقلاب اسلامی، در هر یک از برنامه های اول، دوم، سوم و چهارم توسعه، همواره از کشاورزی به عنوان محور توسعه نام برده شده است.
موضوع توسعه، بررسی توانایی های یک کشور برای بالا بردن رفاه اقتصادی و اجتماعی مردم آن کشور است. توسعه اقتصادی در هر کشوری بستگی به استفاده مطلوب و موثر از منابع کمیاب اقتصادی آن کشور دارد. به عبارتی بایستی بین منابع محدود و نیازهای نامحدود به نحوی ارتباط برقرار نمود که در نتیجه بین این دو تعادل برقرار گردد.
غالبا تصور می گردد که مسئله توسعه اقتصادی به مسائل مالی و تشکیل سرمایه منحصر می گردد و اگر کشوری سرمایه کافی (از منابع داخلی و خارجی) در اختیار داشته باشد، راه پیشرفت و ترقی را در پیش خواهد گرفت. بعلاوه باز چنین تصور می گردد، صنعتی شدن کشورهای در حال توسعه غالبا با استفاده از ماشین آلات و فنون بسیار مدرن، بدون توجه به چگونگی بهره وری و کارائی چنین ابزاری، انجام میگیرد.
ولیکن امروزه متخصصان برنامه ریزی توسعه و سازمان ملل متحد به وضوح به این امر اذعان دارند که مسئله توسعه اقتصادی عمدتاً به دانش فنی، مهارتها، آموزش

و پرورش، تربیت متخصصین، کارائی نیروی انسانی و بهره وری تولید منوط است]10[. در این میان نقش مدیریت مبتنی بر اطلاعات قابل انکار نیست. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تاکید اصلی روی جنبه های انسانی توسعه قرار دارد. به عبارت دیگر لازم است به عامل نیروی انسانی تولید، ازجمله مهارتهای مربوط به مدیریت و اداره امور اقتصادی، توجه بی

شتری مبذول شود.
همانگونه که پیشتر اشاره گردید، مدیریت و اداره امور اقتصادی، منوط به برخورداری از اطلاعات میباشد. به طوری که هیچ جامعه ای نمی تواند به اهداف توسعه اقتصادی مورد نظر خود نائل شود، مگر آنکه زمینه لازم برای قابل اعتماد بودن و به موقع بودن اطلاعات و از جمله اطلاعات مالی را فراهم سازد]11[. بنابراین حسابداری از طریق ایجاد آگاهی و اطلاعات، بی شک جزء مهمی از فرآیند تعلیم نیروی متخصص برای واحدهای کشاورزی و در راستای آن دستیابی به توسعه، به شمار می رود.
4- سیستم اطلاعات حسابداری
حسابداری به نوعی یک سیستم اطلاعاتی است، که هدف آن برآوردن نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان در راستای تصمیم گیریهای اقتصادی می باشد؛ که سعی در شناسایی، اندازه گیری و ثبت رویدادهای مرتبط با واحد تجاری و گزارشگری آنها بر اساس واحد پولی را دارد. استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری اغلب به دو گروه درون سازمانی و برون سازمانی تفکیک می شوند.
استفاده کنندگان برون سازمانی عمدتاً عبارتند از: سهامداران (فعلی و بالقوه)، اعتبار دهندگان، دولت و سایر اشخاصی که به نحوی با سازمان در ارتباط هستند و از اطلاعات حسابداری، در تصمیماتی که در ارتباط با سازمان اتخاذ می کنند؛ بهره برداری می نمایند.
استفاده کنندگان درون سازمانی عمدتاً عبارتند از: مدیران و اداره کنندگان سازمان، که از اطلاعات اخذ شده از سیستم حسابداری در اداره عملیات سازمان استفاده می کنند.
هر یک از دو گروه یاد شده، نیازهای اطلاعاتی خاصی دارند که در این می

ان حسابداری مالی جهت پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی گروه اول و حسابداری بهای تمام شده به عنوان حوزه ای از حسابداری مدیریت، جهت پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی گروه دوم از هم متمایز می شوند.
4-1- سیستم اطلاعات حسابداری بهای تمام شده
سیستم حسابداری بهای تمام شده از بنیانهای اساسی در چرخه عملیات تولید است. در یک چرخه عملیات تولیدی، چهار مرحله مجزای تدارکات، تولید، انبارداری و فر

وش و به موازات آنها گزارشگری و تبادل اطلاعات، قابل تشخیص است.
با توسعه فعالیتها و گسترش واحدهای تجاری کشاورزی، امکان مراقبت و کنترل شخصی و از نزدیک مدیران کاسته شده است؛ بنابراین ناگزیر بر وسعت اتکاء آنان بر گزارشات اطلاعات مربوط به تولید و بهای تمام شده، که نتایج پردازشهای سیستم حسابداری بهای تمام شده می باشد؛ به منظور برنامه ریزی، کنترل، ارزیابی و تصمیم گیری، به طور مداوم افزوده می شود.
حسابداری بهای تمام شده، همواره در تلاش برای یافتن راه هایی برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر در کلیه فرآیندهای تولیدی برای سازمان بوده و با یافتن راه های بهبود عملیات و کیفیت محصول، برای کاهش بهای تمام شده محصول در کلیه فرآیندهای تولیدی کوشش می نماید.
حسابداری بهای تمام شده محصولات کشاورزی اطلاعات مالی و سایر اطلاعات مربوط به تحصیل منابع توسط واحد تجاری کشاورزی یا مصرف منابع را اندازه گیری و گزارش میکند. حسابداری بهای تمام شده زیر بنای حسابداری مدیریت بوده، و آن بخش از حسابداری مالی است که مربوط به بهاءیابی محصول در کلیه فرآیندهای تولید کشاورزی می شود.
4-1-1- مفهوم بهای تمام شده و هزینه
بهای تمام شده مبالغ صرف شده برای تحصیل تولیدات می باشد؛ و با منقضی شدن این اقلام طی یک دوره مالی مشخص و در راستای کسب درآمد، اقلام بهای تمام شده به هزینه تبدیل می گردند.
4-1-2- مفهوم بهای تمام شده مستقیم و غیر مستقیم

بهای تمام شده مستقیم، اقلامی است که می توان آنها را مستقیماً به یک موضوع خاص بهای تمام شده نسبت داد. اینگونه اقلام مستقیماً در یک مرکز جذب هزینه منظور می شوند، (همانند: مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت مستقیم).
بهای تمام شده غیر مستقیم، اقلامی از بهای تمام شده هستند که در مراکز (مخازن) بهای تمام شده انباشته شده و سپس به سایر مراکز جذب هزینه تسهیم می گر

دند، (سربار ساخت غیر مستقیم).
4-1-3- مفهوم بهای تمام شده ثابت و متغیر
بهای تمام شده متغیر یک رابطه مستقیم تنگاتنگ با واحدهای محصول دارد. بهای تمام شده ثابت بدون توجه به حجم تولیدات تحمل می شود. به عنوان مثال انواع غذای دام (علوفه) در یک واحد تجاری گاوداری، یک قلم متغیر به شمار می رود؛ به طوری که با افزایش تعداد حیوانات، یا طول مدت زمانی که تغذیه می شوند، افزایش خواهد یافت. هزینه استهلاک دارائیهای زنده (همانند درختان مثمر در یک باغ تجاری)، به عنوان یک قلم ثابت به شمار می رود؛ که صرف نظر از میزان تولید در هر سال زراعی، تحمل و شناسایی می شود.
4-1-4- روشهای گردآوری بهای تمام شده
به منظور تخصیص بهای تمام شده منابع (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت) به محصولات، از روشهای بهاءیابی «سفارش کار» و یا «مرحله ای»، استفاده می شود.
روشهای بهاءیابی سفارش کار، هر سفارش را به عنوان واحد محصول خروجی در نظر گرفته، و منابع استفاده شده را به عنوان بهای تمام شده به آن سفارش اختصاص می

دهد. هر سفارش می تواند به صورت یک به یک یا در دسته های کوچکی که از نظر منابع مصرفی، زمان مورد نیاز، یا پیچیدگی به طور قابل توجهی با یکدیگر متفاوتند، تولید شود.
روش بهاءیابی مرحله ای در مواردی به کار می رود که تولید به طور مداوم یا به شکل تولید عمده جریان داشته باشد، و محصولات از واحدهای مشابه با مشخصات یکسان تشکیل شده باشند، که همگی یا هر نوع از آنها از مراحل عملی مشخص و مشترکی می گذرد و به این جهت نمی توان تمایزی بین واحدهای مختلف انواع محصول به منظور بهاءیابی قائل شد

و هر یک را جداگانه در نظر گرفت.
5- عوامل تأثیر گذار در رشد گیاهان
به طور کلی، نحوه رشد و میزان تولید محصول در گیاهان توسط دو گروه عوامل ارثی و عوامل محیطی، کنترل می شود]12[.
مهمترین عوامل محیطی موثر در رشد و نمو گیاهان عبارتند از: خاک، انرژی تشعشعی و هوا می باشد. میزان تولید محصولات زراعی و باغی در واحدهای کشاورزی تجاری، به طور گسترده ای متأثر از عوامل و پدیده های محیطی یاد شده می باشد. از طرف دیگر این عوامل در تمامی نقاط باغ بطور یکسان پراکنده نبوده و اثر یکنواختی بر تمامی گیاهان ندارند.
این امر باعث می شود، میزان تولید محصول و کارائی منابع صرف شده در نقاط مختلف زمین زراعی یا باغی، متفاوت باشد. لذا این موضوع مبنایی برای شناسایی مراکز جذب هزینه خواهد بود]13[.
6- الزامات طراحی الگوی محاسبه بهای تمام شده محصولات کشاورزی
در طراحی و انتخاب الگوی مناسب بهای تمام شده، شناخت فرآیندهای تولید محصولات کشاورزی از اهمیت زیادی برخوردار است.
6-1- شناخت فرآیندهای تولید محصولات کشاورزی زراعی و باغی
در حالت کلی فرآیند تولید محصولات کشاورزی طی سه فرآیند عمده کاشت، داشت و برداشت صورت می گیرد. همچنین ممکن است در برخی از واحدهای کشاورزی علاوه بر فعالیتهای یاد شده، فعالیتهای مربوط به فرآیندهای بعد از برداشت، نظیر بسته بندی نیز

گسترش یابد.
6-1-1- عملیات کاشت
در برخی از واحدهای کشاورزی تجاری (نظیر واحدهای کشاورزی باغی) پس از عملیات کاشت، امکان دوام واحد ایجاد شده برای بیش از یک سال زراعی وجود دارد. از این رو مخارج صرف شده جهت ایجاد آن به حساب دارائیهای زنده منظور و طی عمر اقتصادی آن و سالهای بهره برداری، مستهلک می گردند.

6-1-2- عملیات داشت
عملیاتی است که پس از کاشت گیاهان و تا برداشت آنها ادامه می یابد و عملیات متنوعی از جمله آبیاری، کوددهی، مدیریت زمستانه، مبارزه با آفات و امراض، تنک کردن را در بر میگیرد.
منابع صرف شده جهت انجام فعالیتهای فوق به بهای تمام شده محصولات تولیدی مربوط به سال زراعی معین، تخصیص می یابد.
6-1-3- عملیات برداشت
پس از آماده شدن محصولات، فرآیند برداشت صورت میگیرد. بدیهی است منابع صرف شده جهت انجام عملیات مزبور، به بهای تمام شده محصولات تولید شده دوره مورد نظر تخصیص خواهد یافت.
6-2- طبقه بندی و شناسایی حسابها
اکنون پس از آشنایی با فرآیند تولید محصولات کشاورزی، مجدداً به محیط سیستم اطلاعاتی حسابداری بهای تمام شده می پردازد.
تمامی سیستم های اطلاعاتی از سیستم کد گذاری استفاده می کن

ند، که تمهید و وسیله ای برای شناسایی یک داده است؛ که از طریق نام گذاری به وسیله یک شماره (کد عددی)، یک یا چند حرف (کد الفبایی) یا ترکیبی از اعداد و حروف (کد الفبایی – عددی) شناسایی شده و به سیستم وارد می شود؛ که عناوین متناظر آن در سیستمهای اطلاعات حسابداری، سر فصل حسابها نامیده می شود. سر فصل حسابها به دو گروه حسابهای ترازنامه (شامل دارائیها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام) و حسابهای سود و زیانی (فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته و سایر هزینه ها و درآمدها)، تفکیک می گردد.
6-3- تعریف و شناسایی اقلام مرتبط با بهای تمام شده محصولا

ت کشاورزی
6-3-1- اقلام مرتبط با مواد
این اقلام کلیه مواد و ملزوماتی را که در مراکز جذب هزینه تولیدی شرکت به مصرف می رسند؛ در بر می گیرد. نمونه ای از این اقلام عبارتند از: آب کشاورزی مصرفی، کود مصرفی و سموم مصرفی.
6-3-2- اقلام مرتبط با دستمزد
این اقلام کلیه عوامل حقوق و دستمزد نیروی انسانی مرتبط با تولید محصول را در بر دارد. نمونه ای از این اقلام همانند: حقوق و دستمزد کارکنان دائم و فصلی، اضافه کاری، حق بیمه سهم کارفرما، حق بن و اولاد، غذا و ایاب و ذهاب؛ می باشد.
6-3-3- اقلام مرتبط با سربار
این اقلام کلیه هزینه های تشکیل دهنده بهای تمام شده،

به غیر از اقلام مربوط به مواد و دستمزد، را در بر می گیرد. برخی از آنها عبارتند از: تعمیرات و استهلاک ماشین آلات و ادوات کشاورزی، اجاره ماشین آلات و ادوات کشاورزی، آبیاری، سوخت و انرژی، علف چینی و کنترل علف، حفاظت در مقابل یخبندان، کنترل و مبارزه با آفات و استهلاک دارائیهای زنده.
6-4- تعریف و شناسایی مراکز جذب هزینه

مراکز جذب هزینه نوعاً منابع ورودی به محصولات تولیدی و فعالیتهای خدماتی واحد تجاری را کنترل می کنند. به عبارت دیگر مراکز جذب هزینه، تشخیص و تعیین محدوده هایی از فعالیت، اعم از تولیدی و غیر تولیدی که به علت و ظایف خاص و مشخصی که انجام می دهند، لازم است هزینه های صرف شده در آن دامنه ها به طور جداگانه محاسبه و مورد کنترل و تجزیه و تحلیل قرار گیرند. مراکز جذب هزینه به دو گروه تولید مستقیم (که به طور مستقیم عملیات تولید را بر عهده دارند)، و پشتیبان تولید (که عملیات تولید را پشتیبانی می نماید)، تفکیک می گردند.
6-5- تخصیص بهای تمام شده
تخصیص بهای تمام شده، اختصاص سهم متناسبی از یک قلم بهای تمام شده غیر مستقیم به اهداف (موضوع) بهای تمام شده است که در سه مرحله به شرح ذیل شکل میگیرد:
6-5-1- مرحله اول تخصیص
در این مرحله اقلام مستقیم بهای تمام شده (مواد، دستمزد و سربار مستقیم) به مراکز جذب هزینه تولیدی و پشتیبان تولید، تخصیص می یابد.
6-5-2- مرحله دوم تخصیص
در این مرحله مانده های مراکز پشتیبان تولید بر اساس مبانی مناسب (همانند: مساحت، مقدار تولید، تعداد پرسنل و تعداد حواله های صادره)، به مراکز تولیدی مستقیم تخصیص می یابد.
6-5-3- مرحله سوم تخصیص
طی این مرحله هزینه های انباشته شده در مراکز تولیدی، به م

حصولات تولید شده به تفکیک تخصیص می یابد.
بدین ترتیب جریان بهای تمام شده محصولات کشاورزی را می توان به شرح نمودار ذیل ارائه نمود.

نمودار جریان بهای تمام شده محصولات کشاورزی زراعی و

باغی

6-6- گزارشگری
به منظور گزارشگری وضعیت مالی، موفقیت یا عدم موفقیت عملکرد واحد تجاری، و همچنین فراهم سازی اطلاعات مربوط، در خصوص دریافتها و پرداختهای نقدی واحد تجاری، به ترتیب از گزارشات مالی ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت گردش وجوه نقد استفاده می شود.
همچنین به منظور گزارشگری تفصیلی جزئیات مربوط به بهای تمام شده محصولات تولیدی، از گزارشهای گوناگون مرتبط با فرآیند تولید استفاده می گردد.

7- نتیجه گیری
با اجرای سیستم محاسبه بهای تمام شده محصولات کشاورزی زراعی و باغی در واحدهای کشاورزی تجاری که به عنوان راهکاری برای مدیریت بهتر این گونه واحدها قابل تلقی می باشد؛ مزایای کاربردی ذیل حاصل می گردد:
امکان کنترل بهای تمام شده و هزینه ها از طریق اعمال حسابداری نجش مسئولیت.
اندازه گیری سود سالیانه یا سود دوره از طریق بهاءیابی موجودیها و تطابق هزینه های دوره با درآمدهای همان دوره.
برنامه ریزی سود از طریق پیش بینی یا بودجه بندی هزینه مواد، دستمزد و سایر هزینه های تولید، و مقایسه آن با سود نهایی حاصل از انجام این هزینه ها.
کمک به منظور انجام فرآیندهای تجزیه و تحلیل و مراحل تصمیم

گیری، از طریق ارائه اطلاعات هزینه ها و درآمد در خصوص تغییر در روشهای تولید، جایگزینی تجهیزات، جانشین ساختن مواد، قبول یا رد یک قیمت یا سفارش؛ که همگی از طریق بررسی هزینه های واقعی مورد انتظار یا تحصیل یک سری درآمدهای جدید مربوط به هر موقعیت خاص، صورت می پذیرد.
تأمین اطلاعات لازم برای کمک به تعیین قیمتهای فروش و روش قیمت گذاری، از طریق آگاهی از اطلاعات بهای تمام شده محصول و حجم فروش.
و کلام آخر اینکه مزایای استقرار و بهره برداری از سیستم های اطلاعاتی حسابداری و بویژه سیستم های حسابداری بهای تمام شده، تحمل مخارج ایجاد و اس

تقرار و هزینه نگهداری آن را کاملاً توجیه مینماید.

منابع و مأخذ:

1 جعفری، محمدعلی ـ کشاورزی و امنیت ملی جوامع بشری ـ 1379، مجموعه مقالات سومین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران، مشهد، مؤسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی.
2 اشتین هاوزر، هوگو ـ مدیریت کشاورزی ـ 1374، چاپ سوم، ترجمه سیاوش دهقانیان، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.

3 مشبکی، اصغر ـ فرآیند تصمیم‌گیری و اهمیت زمان ـ 1373، فصلنامه‌ی مدیریت دولتی، شماره‌ی 25، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
4 حاضر، منوچهر ـ تصمیم‌گیری در مدیریت ـ 1374، چاپ دوم، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
5 چرچمن، چارلز ـ نظریه‌ی سیستم‌ها ـ 1375، چاپ سوم، ترجمه رشید اصلانی، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
6 فرقاندوست حقیقی، کامبیز ـ حسابرسی کامپیوتری، تقریرات کلاسی ـ 1385، مقطع کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
7 فرقاندوست حقیقی، کامبیز ؛ پاک مرام، عسگر ـ حسابداری واحدهای بهره برداری تجاری باغات مثمر (ارزیابی یک تکنیک ترویجی) ـ 1385، جهاد، شماره 272، تهران، سازمان جهاد کشاورزی.
8 صادق گلمکانی، احد؛ برزوزاده، محسن ـ نقش حسابداری در توسعه اقتصادی ـ 1385، چاپ اول، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی.
9 طهرانچی، امیر منصور – نقش کشاورزی در رشد اقتصادی ایران – 1387، اطلاعات سیاسی، اقتصادی شماره 248-247
10 راگز و دیگران ـ حسابداری و برنامه‌‌ریزی اقتصادی ـ 1363، چاپ اول، ترجمه‌ مهدی تقوی، تهران، انتشارات پیشبرد.
11 سلامی، غلام‌رضا ـ موانع توسعه‌ی حسابداری در ایران ـ 1373، ماهنامه‌ی حسابدار شماره 101، انجمن حسابداران خبره ایران.

12 خوشخوی، مرتضی و دیگران ـ اصول باغبانی ـ 1371، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه شیراز.
13 جلیل پور صابرجوی، حسین – ارائه الگوی مناسب بهای تمام شده محصولات کشاورزی (گردو و بادام) – 1387، پایان نامه کارشناسی ارشد – دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش word :

فلسفه آموزش و پرورش

مـــقدمه
فلسفه به عنوان ابزاری بنیادین می تواند ما را در کنجکاوی در محتوای پاسخها ،سبک و سنگین کردن اندیشه ها و شیوه های اندیشیدن و نیز اشتیاق و علاقه برای گزینش بهترین آنها ما را وارد می کند که به فلسفه روی بیاوریم . به قول ویلیام همین وقتی در دنیای فلسفه قدم می گذراید اجباراً در ارتباط با عالمی هستند که بکلی از انچه در کوچه و خیابان پشت سر گذارده اید تفاوت دارد.
دنیای فلسفه — دنیایی است پاک و منزه که همه چیز در ان روشن است و درست در جای خودر قرار دارد. از درهم ریختگی خبری نیست . یعنی فیلسوف از همان واقعیت های درهم و برهم دنیائی روشن و منظم برایتان ترسیم می کند . در این دنیا اثری از تناقضات نیست و آئین خرد ومبانی اندیشمندی خطوط اصلی آن را ترسیم می کنند.

گفتار اول ــــ فلسفه چیست؟
تعریف تعریف
تعریف در لغت یعنی شناساندن و منظور از آن این است که پدیده یا امری یا شیئی را به طور جامع به دیگران بشناسانیم. طوری که گوینده و شنونده ،یا نویسنده ،و خواننده دارای درک مشترکی از آن باشند.
الف — تعریف با کلمه یا عبارتی توصیفی آغاز می شود
مانند این که می گوئیم فلان چیز،عبارتست از, پدیده ایست که و ;
ب- کلمات یا صفاتی را برای تعریف بکار می بریم که بسیاری از مردم مخصوصاً متخصصان و اهل فن آنها را برای چیز مورد تعریف پذیرفته اند وبه صورت معیار یا میزان در آمده اند.
ج- در تعریف پدیده یاشیئی مورد نظر ،یا چیزی از جانب خود ،اضافه نمی کنیم،یا اگر خواستیم اضافه کنیم چنان به تبیین آن می پردازیم که همگان آن را بپذیرند.
این گونه تعریف ها در اصلاح ”تعریف توصیفی ” descriptive defenition)) می گویند زیرا ما کاری جز توصیف یا بیان حالت ،و چگونگی وویژگیهای پدیده مورد نظر انجام نمی دهیم.
وقتی کسی میگوید فلسفه عبارتست از رسیدن به روشنائی ها در واقع بــه تعریف دستوری یا قیدی از فلسفه پرداخته است وآنچه را در خود درست می دانسته بیان کرده است.
تعاریف تحلیلی نیز بصورت یک عبارت قابل قبول همگان بیان نمی شوند, ولی تاحدود زیادی از پراکنده اندیشی در باره موضوع جلوگیری می کنند.
این قبیل تعاریف را ”تعریف تحلیلی ” (analytical definition) می گویند

تعریف فلسفه
فلسفه یا فیلوسوفیا (philosophia) از دوکلمه یونانی فیلو(philo) به معنی دوستدار سوفیا (sophia) به معنی دانائی ترکیب یافته است. باین ترتیب فلسفه یعنی دوستداری دانائی.
فلسفه عبارتست از بررسی و شناخت تحلیلی و انتقادی مسائل اساسی زندگی انسان به صورت یک کل و یا بخشی از آن در ارتباط با کل .
به سخن کوتاه فلسفه کوششی است در جهت یافتن ”پیوستگی“ (coherence) در تمام قلمرو اندیشه و تجربه .

موضوع و هدف فلسفه
موضوع فلسفه درد و حوزه مهم ووسیع خلاصه می شود .
1ــ متافیزیک (ما بعد الطبیعه) که از آن به عنوان ”معرفت به شناسائی و هستی ” تعریف می کنند و خود شامل دوبخش عمده است.
الف ــ هستی شناسی (ontology) که به بحث از مطلق وجود یعنی هستی عاری از هر قیدی می پردازد.
ب ــ شناخت شناسی یانظریه معرفت که در باره امکان شناخت یا امکان شناخت جهان و ماهیت خود شناخت بحث می کند.
2ارزش شناسی ((axiology یا فلسفه ارزشها که ماهیت آرمانها ”(ideals) یا ”ارزشهای مطلق ”(ultemate values) یا“خیـــر“ ((goodness و“زیبائی“((beauty را مورد بحث قرار میدهد.
به عقیده بیشتر فیلسوفان موضوعات عمده فلسفه به معنای کلاسیک آن همین سه موضوع ,یعنی هستی شناسی ,شناخت شناسی و ارزش شناسی است. اگرچه ممکن است برخی از فلاسفه معاصر همانطور که قبلاً دیدیم با این نظر موافق نباشند.
هدف فلسفه نیز در ارتباط با موضوعات مورد بحث آن ,که ذکرشان گذشت, به اعتقاد بیشتر فلاسفه عبارتست از :
الف ــ بدست آوردن یک نظریه از کل ”هستی ” یا بودن“
ب ــ کشف مفاهیم و معانی و ارزشها ی اشیا و امور و پدیده ها به طور کلی
ج ــ تحلیل و انتقاد از فرضها و مفاهیم
د ــ سرانجام کمک به مردم در گسترش جهان بینی سالم و بهره مندی از یک زندگی سالم انسانی .

گفتار دوم ــ تربیت چیست؟
1 تعلیم یا آموزش ((instuction : این واژه در لغت نامه دهخدا ,به معنی بیاموختن , بیا گاهانیدن ,آموختن, آگاهانیدن, کسی را چیزی آموختن, آموزانیدن,; آمده است
آموزش در حقیقت کوششی است که معلم برای انتقال معلوماتی خاص به شاگردان خود به کار می برد و عمدتاً به مهارت و خُبرگی معلم و نوع محتوای درسی که معلم به انتقال آن می پردازد, بستگی دارد.
2 تربیت یا پرورش(education) :در همان جا پرورانیدن ,پروردن, پروردن و آموختن(مستعمل با افعال کردن و دادن) معنی شده است.
بنابراین آنچه از واژه تربیت می توان استنباط کرد این است که تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هرنوع کمالی در انسان می شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد.
نتیجه ای که می خواهیم از این قسمت بحث بگیریم این است که کاربرد کلمه ”تعلیم“ و“تربیت“ در مورد غیر انسان ,آنهم برای دست اندر کاران علوم تربیتی مسامحه آمیز است و اهل فن هردو آنها را در مورد انسان به کار می برند.
3 ”تعلیم و تربیت ” یا ”اموزش و پرورش“ :کاربرد این واژه مرکب که به معنای واحدی دلالت دارد,در زبان فارسی تاریخچه طولانی ندارد,و احتمالاً از آغاز قرن اخیر فراتر نمی رود. به نظر می رسد پس از توجه به فرهنگ غربی در کشورما و رواج ترجمه آثار تربیتی آنها چنین واژه ای در ترجمه کلمه (education) جعل شده است.
4 تدریس(teaching) :تدریس به فعالیت خاصی گفته می شود که به وسیله معلم انجام می گیرد تا شاگردان مطالبی را بیاموزند.
5مهارت آموزی یا عادت دادن(training)این عمل ,ایجاد مهارت در افراد از طریق تمرین و تکرار و کارورزی است.

ماهیت تربیت
آیا تربیت فن یا هنر است؟
در اینکه تربیت به معنای اعم آن فن نیست نباید تردید بخود راه داد . زیرا آنچه که در جریان تربیت به عنوان فن از آن یاد می شود,همان مهارتهای تدریس است که معلم می تواند با تمرین و کار ورزی در آن ورزیده شود. اما چنانکه دیدید تدریس از جمله وسایل و ابزار های کمکی تربیت است.
در نتیجه نمی تواند کل جریان تربیت باشد. هنر تلقی کردن تربیت نیز بیشتر یک تعبیر ادیبانه است تا یک تعبیر دقیق و قابل قبول البته چون عنصر خلاقیت در تربیت بنحو بارزی به چشم می خورد و خلاقیت جوهره اصلی هنر است باید گفت که تشابه هائی میان کار یک مربی و کار یک هنر مند و جود دارد . اما صرف چنین تشابهاتی نمی تواند تربیت را به عنوان جریانی که ماهیت هنری دارد معرفی کند.
آیا تربیت علم است
علم تربیت هنوز دوران نوزادی خود را می گذراند.

جامعه شناسی
دایره میانی نشان دهنده قلمرو عمل (فعالیتهای نظیر طراحی آموزشی , تکنولوژی آموزشی و روشها و فنون تدریس ) و دایره خارجی نشان دهنده قلمرو نظر در تربیت می باشد. در این قلمرو دانشهائی نظیر روان شناسی ,جامعه شناسی ,اقتصاد و فلسفه با شاخه های گوناگون که در شکل نشان داده شده است قرار دارند. دقت در شکل فوق نشان می دهد که خروج قلمرو عمل تربیت از حصار قلمرو نظری بسیار دشوار است.
چون همان قلمرو عملی واقعاً بدون اتکا به دست آورد های علومی که در ارتباط نزدیک با تربیت بوده و قلمرو نظری آنرا احاطه کرده است نمی تواند رشد کند ویا به تنهایی تمام ابعاد وسیع جریان تربیت را پوشش دهد . بطوریکه ملاحظه می کنید با اتکاء بخش کوچک و ناچیزی که به عنوان ”تحقیقات مستقل تربیتی“در شکل بالا آنهم با کمی تردید نشان داده شده است نمی توان هنوز به کسانیکه اصطلاح علوم تربیتی را رها نمی کنند خرده گرفت. اما این امید هم وجود دارد که در اینده همان بخش کوچک رشد بیشتری بکند وبا قلمرو عمل چنان در امیزد که علم ”تربیت شناسی ”اظهار وجود نماید.

عناصر تربیت
جامعه ــ خرد و مربی و متربی
محتوای تربیت
هریک از نظام های تربیتی محتوی را براساس معیار ها وملاکهائی انتخاب می کنند. پس می توان نتیجه گرفت که حیطه محتوای تربیت مشمول اصل مطلوبیت و ارزش است.
روش تربیت
در هرحال مطلوبیت یا عدم مطلوبیت روشها براساس نظام ارزشی و اخلاقی و معیار های فرهنگی هر جامعه سنجیده و معین می شود.

اصول تربیت
بنا براین ئر اصول تربیت باید مبانی فکری را برسی نمود تا مربیان با اصول و مبانی تفکر آشنا شوند و در حل مسائل تربیتی از این اصول استفاده نمایند.
در مورد مصدر و سرچشمه اصول تربیت نیز چنین است ,هوشیار برای بدست آوردن اصول منابعی مانند مطالعه زندگی فردی و جمعی نوع انسان ,عوامل موجود در حیات انسان انتظاراتی که مردم از دستگاه تربیتی دارند,و بالاخره فرهنگ جامعه را معرفی می کند. و بر این اساس اصول تربیت را به شش اصل(اصل فعالیت,آزادی ,فردیت,کمال سندیت,اعتبار و اجتماع) محدود می کند.
به اعتقاد ما اصول موضوعی تربیت از دو منشاء سرچشمه می گیرند. اول اصولی که از جهان بینی و ایدو ئولوژی اخذ می شود. دوم اصولی که از علوم و معارف دیگر استخراج میگردد.این تقسیم بندی تا حدودی از نابسامانی های موجود در زمینه ماهیت اصول تربیتی و منشاء آنها جلوگیری می کند و معیار قابل قبولی برای مقوله بندی اصول موضوعی تربیت بدست می دهد.
ازانجائی که تربیت براساس اصول موضوعی که از جهان بینی ,ایدوئولوژی و نظام ارزشها اخذ می کند و با توجه به اصولی که از علومی مانند روان شناسی ,جامعه شناسی ,مردم شناسی ,اقتصاد و ; می گیرد ,از یک طرف جنبه نظری و فلسفی به خود می گیرد و ازطرف دیگر جنبه علمی و تجربی ,به این اعتبار هم هنوز نمی توان در باره ی علم بودن یا نبودن (علم در معنای جد آن )تربیت تصمیم قاطع گرفت.

موضوع تربیت
با توجه به انچه قبلاً گفته شد اصولاً موضوع تربیت بطور اعم موجودی است که نشوونما یا رشد می کند و با لقوه استعداد بالندگی را دارد و به طور اخص انسان کمال پذریری است که در صدد تغییر مطلوب حیات و زندگی خود می باشد. وبالقوه استعداد رسیدن به عالیترین مراحل کمال را دارد

مراحل تربیت

1 مرحله پرستاری
2 مرحله تادیب
3 مرحله تعلیم
4مرحله خود سازی
تربیت عبار تست از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای شکوفا کردن وبه فعلیت رساندن استعداد های بالقوه انسان و حرکت تکاملی او به سوی هدف مطلوب ,منطبق بر اصولی معین وبرنامه ای منظم و سنجیده.

گفتار سوم ــ فلسفه تربیت
رابطه فلسفه با تربیت
فلسفه و تربیت آنچنان رابطه نزدیکی با هم دارند که ”جان دیوئی ”فلسفه را از نظریه کلی تربیت می نامد.
نظر اول این است که تربیت در تدوین نظریه ها,انتخاب موضوعات و حتی روش شناسی (methodology) خود از نظریه های فلسفی کمک می گیرد.
نظر دوم این است که تربیت شاخه ای از معارف بشری است که می تواند یافته های فلسفه یا اندیشه های یک فیلسوف بزرگ را بکار گیرد.
نظرسومی هم وجود دارد که از اهمیت چندانی برخورد دار نیست .مطابق این نظربین مسائل فلسفی و مسائل تربیتی رابطه ای وجود ندارد.
مسائل اساسی فلسفه ارتباط نزدیکی با تربیت دارد.
1تربیت انسان باید دارای هدف و مقصود و غایتی باشد
2 معلم به طور عمده برای رشد فکری یا عقلانی شاگردان خود تلاش می کند . رشد فکر هم عمدتاً با معرفت سروکار دارد.
3 یک غرض اصلی دیگر از تربیت در همه زمانها پرورش اخلاقی انسانها بوده و هست و گاهی به اعتبار انسانها رابه تربیت شده یا تربیت نشده تقسیم می کنند. اگر چنین هدفی در تعلیم و تربیت ملحوظ نشود ,سنجش درست و نادرست بودن تربیت مشکل می شود لازمه پرورش اخلاقی اشنائی با ارزشها ست.
فلسفه تربیت صرفاً مجموعه ای از حقایق و اندیشه های فلسفی که در عمل تربیت کاربرد دارند نیست.
فلسفه تربیت در جستجوی ایجاد نظریه هائی در باره ی ماهیت انسان,جامعه و جهان می باشد,تا بتواند توسط آنها دداده های گاه متعارض پژوهشهای علوم رفتاری می باشد ,بتواند توسط آنها داده های گاه متعارض پژوهشهای علوم رفتاری (behavioral sciences) رانظم بدهد و هدفهائی را که تربیت باید تعقیب کند,ووسایل کلی را که در ذیل به آنها می تواند به کار ببرد معلوم نماید. فلسفه تربیتی ,عقلانی بودن آرای تربیتی ,هماهنگی آنها با آرای دیگر ,وچگونگی کجروی آنها رابر اثر طرز تفکر نا منظم مورد بازبینی قرار می دهد.
بنابراین ”فلسفه تربیت“ ”یا“ حکمت تزبیت“معرفتی است برای را گشائی خردمند انه در عمل تربیتی .

تربیت و گرایشهای فلسفی
ضرورت انسجام عقاید
مهمترین راه ,ایجاد و انسجام و هماهنگی در نگرش خود نسبت به اشیا ئ ,امور و پدیده ها یا بطور کلی جهان است. انجام این کار نیز مستلزم داشتن سه ویژگی عمده است.
الف ـ تمایل به گرداوری هرچه بیشتر اطلاعت بمنظور بررسی یک مفهوم یایک موقعیت
ب ـ تمایل و آمادگی برای نفوذ به عمق یک مسئله .
ج ـ تمایل به برداشتها , دریافتها و نگاه جدید به مسائل آشنا

تعریف مکتب
”مکتب به گروهی از افراد , به ویژه اندیشمندان روشنفکران و هنرمندانی گفته می شود که افکار ,آثار و سبک آنها تاثیر اجتماعی مشترکی داشته و یا از نظر اعتقادی دارای وحدت نظر باشند.

رابطه مکاتب فلسفی و مکاتب تربیتی
اول ممکن است یک سری آرای تربیتی منظم و منسجم بطور مستقیم یا غیر مستقیم از آرا و عقاید یک فیلسوف یا یک مکتب فلسفی انتزاع شود.
دوم ,گاهی سنن,آداب اجتماعی و نهادهائی در جامعه ای وجود آمده که منجربه نوع خاصی از تربیت انسانها شده است وشخصی یا اشخاصی با مطالعه این زمینه ها و کارکرد نهاد های اجتماعی ,عناصر بنیادی این سنتها و عملکرد ها را شناخته و کشف می کنند ,سپس آنها را بطور منظم و منسجمی تدوین می کنند.یعنی قبل از اینکه مکتب فلسفی و فکری یا تربیتی به وجود آید ,سنتهائی در جامعه شیوع و جریان دارند.

گفتار چهارم ـــ پندار گرائی و تربیت
1- ایده آلیسم و رآلیسم در اخلاق : رئالیسم با واقع گرائی در اخلاق به این معنی است که ارزشها های اخلاقی تابع واقعیات موجود و خواستهای فعلی مردم می باشد که در مقابل آن ایده آلیسم یا واقع گرائی در اخلاق به این معنی است که ارزشها ی اخلاقی تابع واقعیات موجود و خواستهای فعلی مردم می باشد که در مقابل آن ایده الیسم در اخلاق قرار دارد بدین معنی که ارزشها های اخلاقی برای کمال های مطلوب و متعالی در نظر گرفته شوند, هرچند وجود خارجی نداشته باشند و تمایل عمومی مردم هم به آنها موافق نباشند.
2 ایده الیسم ورئالیسم در هنر و ادبیات:در قلمرو هنر و ادبیات ”رئالیسم ”به آن دسته از مکتب های هنری و ادبی گفته می شود که طبیعت و زندگی را به همان گونه که هستند وبه طرز واقعی در بیانات خود ,به اشکال تجسمی ,تصویری ,کلامی ,شنیداری و غیــره منعکس می سازند, در برابر آن ”ایده الیسم ”برآن دسته ازمکتب های هنری و ادبیات اطلاق می شود که طبیعت و زندگی را با همان شیوه های بیانی به شکل غیر واقعی و به صورت پندار ها و آرمانها ی مورد نظر عرضه می دارند.
3ایده آلیسم و رئالیسم در فلسفه:هم ایده الیسم وهم رئالیسم دارای انواع مختلفی هستند که صرف نظر از آنها می توان گفت که به طور کلی عده ای از فلاسفه هستند که معتقدند واقعیتی غیر از ادراکات انسانی وجود نداردو عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است و یا در بعضی موارد هم واقعیت را نجر به درک کننده و درک شونده معرفی کرده و می گوید آنچه ادراک می شود ,مفاهیم و صورتهای ذهنی هستند و آن سوی این صورتها ویا ایده ها ی ذهنی واقعیتی که مطابق آنها باشد به غیر از موجودات درک کننده دیگر وجود ندارد . این قبیل نظرات را به هر شکلی که بیان شوند در فلسفه ایده الیسم می نامند.
در برابر مکتب سایر مکاتب فلسفی قرار دارند که قائل به وجود واقعیت های عینی (objective) دیگر غیر از موجودات در ک کننده هستند.
پندار گرائی شاید قدیمی ترین فلسفه نظامدار غرب باشد.

هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی پندار گرایان
پندار گران عقیده دارند که“هستی ”(جهان ) یا عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است .یعنی واقعیتی غیر از ادراکات ,معانی ذهنی و بطور کلی اندیشه ها و پندار ها ی انسان و جود ندارند.

انواع متعدد مکتب پندار گرائی؟
1 پندار گرائی /روحانی یادینی/ که برکلی نماینده آنست.
2 پندار گرائی ذهنی که ”فیخته ”(فیلسوف آلمانی fichte) نماینده آنست.
3 پندار گرائی عینی که ”شلینگ“(schelling) متفکر آلمانی پایه گذار آن است.
4 پندار گرائی مطلق که به فلسفه فریدریش هگل(G.F.hege) فیلسوف معروف آلمانی اطلاق می شود.

انسان از دیدگاه پندار گرایان
انسان ,به عنوان بخشی از هستی ,در نظر پند گرایان موجودی معنوی است و ماهیت اصلی او را روح وی تشکیل می دهد.

تاثیر هستی شناسی پندار گرایان در تربیت
باتوجه به طرز تلقی پندار گرایان از ماهیت جهان و انسان ,تربیت باید به تدریج زمینه ها ی رشد طبیعت آدمی را که روحانی و معنوی است,برای نسل به هدف هستی اش که عبارت از وابستگی نزدیک میان او و عناصر معنوی طبیعت است, فراهم سازد.
معلم پندار گرا همراه با سقراط ناظر بر زادن افکار شاگردان است.
به نظر پند گرایان ,تربیت باید سببب شکوفائی همه استعداد ها و توانائی های با لقوه شاگردان بشود.
بطور کلی معلم از نظر پند گرایان نقش اصلی و اساسی را در جریان تربیت ایفا کنند.به اعتقاد پند گرایان معلم در رشد و تکامل شخصیت انسان همکار خداون است.
تربیت در نظر پندار گرایان عبارتست از نفوذ انسان رشید,روی انسانی در حال رشد و هدف آن تحقق ذات تربیت شونده و به کمال رساندن اوست. یا به قول ”هرمان هورن“تربیت فرایندی ابدی عالیترین تطابق انسان با خدا ,توسط انسانی است که از نظر روحی و جسمی رشد یافته و فردی آزاد و آگاه باشد. چنین امری در محیط فکری ,عاطفی و ارادی بشر متجلی می گردد.

شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی پندار گرایان
پندار گرایان معتقدند که معرفت یاشناخت انسان مستقل از تجارب هستی اوست.
الف- عناوین و محتوای دروس
1-زبان و ادبیات . به نظر پندار گرایان با آموزش درست خواندن و درست نوشتن و دستور زبان تسلط شاگرد برای ارائه افکار و اندیشه هایش بیشتر می شود.
2 ریاضیات
3 علوم تجربی
4علوم اجتماعی و گنجینه های فرهنگی
5 تاریخ و فلسفه
6 درسهای دینی
7 تربیت بدنی ,حرفه ای و فنی

روش های تدریس
روش تدریس کلا مبتنی بر تعقل و تفکر است. لذا از تمام شیوه ها های راه بردن عقل برای کسب معرفت ,مانند سخنرانی ,مباحثه و استدلال استفاده می کنند.

ارزش شناسی پندار گرایان
پندار گرایان معتقدند که ارزش ها در ذات خود ابدی ,مطلق ,و تغییر ناپذیر ند آنها ابراز می دارند, آنچه تغییر می کند و در جائی خوب ودر جائی بد دانسته می شود, ارزشها نیستند بلکه ارزش گذاری ها هستند واین منحصر حوزه ارزشها هم نیست.
ارزشها در این دیدگاه دارای سلسله مراتب هستند.
پندار گرایان روشهای تدریس را مستقل از موقعیت آموزشی و حتی مستقل از موضوع تدریس مورد توجه قرار می دهند.
شخص درک کننده (مُدرِک )را با موضوع درک شونده (مُدرَک ) یکی تلقی می کنند. به استفاده ار حواص شاگردان .
با وجود اشکالات بالا که برنظرات تربیتی پندار گرایان وارد است,می توان آرای آنها را در مورد تربیت اخلاقی پذیرفت.

گفتار پنجم ــ واقع گرائی و تربیت
هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی واقع گرایان
کسانی که معتقد بودند مفاهیم کلی ,ما بازای خارخی دارند,یعنی وجود واقعی دارند,“واقع گرا ”یارئالیست خوانده می شدند. اما مفهوم واقع گرائی امروز با این مفهوم قدیمی یا کلاسیگ آن متفاوت است .واقع گرائی معاصر به معنی اعتقاد به وجود خارجی وعینیت اشیاءو امور می باشد.
واقع گرائی به مکاتب فرعی مختلف تقسیم می شود مه عمده ترین آنها عبارتند از ”واقع گرائی“قدیمی“ (classical realism)یا ”واقع گرائی تعقلی ” (rational realism) ودر برابر آن ” واقع گرائی طبیعی ”(natural realism) یا ” واقع گرائی علمی ”(scientific realism).

واقع گرائی تعقلی (قدیمی)

واقع گرایان قدیمی یا تعقلی مستقیما تحت تا ثیر اندیشه ها ی ارسطو هستند. وی همچنین افلاطون به اصالت ایده ها اعتقاد داشت, لکن آنرا مجرد و جدای از واقعیت مادی نمی پنداشت. ار نظر ارسطو آنها نه در عالم مُثُـل بلکه در همین عالم هستند.

واقع گرائی طبیعی
این شاخه از واقع گرائی بعد از سده های پانزده هم وشانزده هم به ویژه بعد از انتشار افکار فرانسیس بیکن(f. bacon) گسترش یافت .
اصل اساسی در این نوع واقع گرائی این است که ماده واقعیت نهائی است.
به طور کلی واقع گرایان طبیعی به مسائل غیر تجربی با شک و تردید می نگرند.

انسان از دیدگاه واقع گرایان
واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی به پیروی از ارسطومعتقدند انسان موجودی ”جسمانی روحانی ” (psycho physical) است. به عبارت دیگر ارگانیسم است.

واقع گرایان طبیعی یا علمی
برخلاف واقع گرایان تعقلی عقیده دارند که انسان موجودی زیستی – اجتماعی (biosocial)است و پیوسته تحت تاثیر محیط طبیعی و اجتماعی خود قرار می گیرد . این تاثیر به گونه ایست که چگونگی ” شدن ” اورا معین می کند. بنابراین نه تنها انسان دارای اراده آزادیست بلکه تابع جامعه و طبیعت است

تاثیر هستی شناسی واقع گرایان در تربیت
تربیت از دیدگاه واقع گرایان تعقلی
اساس هستی شناسی واقع گرائی تعقلی نظریه قوه و فعل یا امکان وواقعیت است.
قوه ها به فعلیت برسد. رشد وشدن انسان براساس همین نظر تبیین می شود از نظر واقع گرائی تعقلی ,کودک ,در حال رشد و شدن است. رشد یا شدن در واقع انتقال قوه به فعل است.
مقصود از تربیت در واقع گرائی تعقلی با رآوردن شخص کاملا ً ”متعادل از لحاظ جسمی و روحی است . انها معتقدند که تنها در این صورت است مه انسان به سعادت و زندگی خوب وآینده ای روشن دست می یابد.

تربیت از دید گاه واقع گرایان طبیعی (علمی)
با توجه به اینکه واقع گرایان طبیعی انسان را موجودی زیستی ــ اجتماعی تعقلی می کنند عقیده دارند که تربیت عبارتست از اماده ساختن انسان برای زندگی در جامعه وپیش از آنکه یک عمل ساختگی یا تصنعی باشد, یک عمل طبیعی است
جریان تربیت باید انسان را قادر به کشف این قوانین و تسلط یافتن بر طبیغت سازد.

شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی واقع گرایان
واقع گرایان عقیده دارند, آنسوی جهانی که ادراک می کنیم,جهانی نیست که در ذهن خود به خلق دوباره ء ان بپردازیم . جهان همانی است که هست و انسان برای – شناسائی آن باید از حواس و تجبارب حسی خود یاری بگیرد. یعنی دانش ما در باره ء جهان از اندیشه و پندار ما سر چشمه نمی گیرد . بلکه اساسا ً ” از حواس ما حاصل می آید

شناخت شناسی واقع گرایان طبیعی
فرانسیس بیکن یکی از پایه گذاران مکتب حس گرائی در معرفت شناسی عقیده داشت که ما باید مشاهدات و محسوسات را پایه معرفت و علم قرار دهیم و از طریق مشاهده و تجربه,جزئیات مختلف جهان را از جنبه های مختلف مطالعه کنیم.
هیوم نیز بیان می دارد که ذهن انسان پدیده هائی را که شخص حس می کند به صورت تصاویر حسی در حافظه ذخیره می کند. تصویر های حسی انسان که به دنبال هم در مغز جای می گیرند رشته از ادراکات به هم پیوسته را تشکیل می دهند. چنین است که مادر میان پدیده ها ارتباط علت و معلولی حس می کنیم در حالیکه حقیقاً همیشه این طور نیست . زیرا همیشه ودر شرایط ثابت پدیده ای را علت می دانیم که پیش از پدیده دیگر روی می دهد. یعنی هر رویداد را علت رویداد بعدی تصور می کنیم.

شناخت شناسی واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی ضمن پذیرفتن امکان شناختن نفس امر (جهان همانگونه که هست) تاکیید می کنند که شناخت نمی تواند یک امر صرفا ً مادی باشد .شناخت حسی تنها محسوس مادی را ادراک می کند و هرگز نمی تواند مفهوم ”نیستی“ را همانند مفهوم ” هستی“ درک کند. در صورتی که عقل هردو مفهوم را به یک اندازه می شناسد. علاوه براین , عقل قدرت شناخت ” کلی“ را نیز دارد.

تاثیر شناخت شناسی واقع گرایان در تربیت
تربیت از دیدگاه واقع گرایان طبیعی یا علمی.
کوشش وتلاش شناخت شناسان واقع گرای علمی مانند جان لاک ,دیود هیوم,توماس هابس (t.habes) ودیگران را را برای رشد روان شناسی رفتار گرا که واتسون واسکینر از شناخته شده ترین چهره های آن هستند, هموار ساخت .امـروز بیشتر واقع گرایان طبیعی در تربیت کودکان از نقطه نظر های روان شناسان رفتار گرا سود می جویند.
یادگیری مطابق این دیدگاه عبارتست از شکل گیری تغیراتی که برای معلم و شاگرد حس کردنی و قابل مشاهده باشند.
منظور از فرایند تربیت در این دیدگاه نه تنها آشنا ساختن متربی با دنیای واقعی است بلکه انتظار این است که تربیت سبب شود تا شاگردان آن واقعیات را شخصا ً کشف کنند

تربیت از دیدگاه واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی با توجه به نقش خاصی که برای عقل در شناسائی انسان قائل هستند بیشتر از محرک ها وپاسخهائی که در دیدگاه قبلی مورد تاکید بودند,به ادراکات و استنباطاتی که انسان از محیط اطراف خود دارد توجه دارند . نظم طبیعی حیات انسان وقتی مشخص یا درک نمی شود که تمام فعالیت های او به وسیله هدفی عقلانی هدایت شود.
هدف ومحتوای تربیت
در تعیین محتوای تربیت میان دو طرز تفکر واقع گرایانه (طبیعی وتعقلی) تفاوت چندانی مشاهده نمی شود تفاوت آنها بیشتر روشن است .
در واقع گرائی محتوای برنامه آموزشی به گونه ای تدارک دیده می شود که شاگردان ضمن اندوختن دانش بتدریج با راه و رسم زندگی و نیز نحوه برخورد با مشکلات آشنا شوند.
این موارد درسی عبارتند از :
1 ابزار های تفکر و تفاهم شامل:
— زبان مادر وزبانی که بتوان به وسیله آن با افراد جامعه بومی تفاهم برقرار ساخت
— زبان کمی (ریاضیات) تا بتوان به وسیله آن یافته ها علمی را در مقیاس جهانی عرضه کرد که برای همگان قابل فهم باشد.
–زبان هنر (نقاشی ,کارهای تجسمی ,موسیقی و;) برای تلیف عواطف و احساسات شاگردان.
2 علوم طبیعی و تجربی
3 علوم مربوط به تحلیل جامعه انسانی :این بخش از محتوای درسی از انجائیکه در ارتباط با مسائل آینده و تحول زندگی انسان است بیشتر مورد توجه واقع گرایان تعقلی قرار گرفته است.

روشهای تدریس
روشهای تدریس در دیدگاه واقع گرائی طبیعی یا علمی بریافته های روان شناسان رفتار گرا استوار است و در دیگاه واقع گرائی تعقلی مبتنی بر نظریه های روانشناسان شناختی یا گشتا لتی است.
بطور خلاصه روشهای تدریس مکتب واقع گرائی مبتنی بر مشاهده ,آزمایش و تجربه و حل مسئله و تعقل است.

ارزش شناسی وتربیت
ارزش شناسی تربیت گرایان
واقع گرایان در اینکه ارزشهای بنیادی در اساس صورت ثابتی دارند با هم توافق نظر دارند دارند. به اعتقاد آنها ارزشها همانند سایر اشیاء ,کاملا مستقل از ما وجود دارند.به اصطلاح فلسفه ارزشها نیز یک موجود هستند. این گفته به آن معنا نیست که آنها وجود عینی دارند بلکه وجود آنها از نوع صورتهای ریاضی است.
تغییر در ارزش گذاری از سوی واقع گرایان طبیعی یا علمی دقیقا ً از طریق تغییر در خود ارزشها تفسیر و تبیین می شود.
اما واقع گرایان تعقلی معتقدند که بر ای ارزشها در جهان شالوده هائی وجود دارد .ریشه آنها در رابطه انسان و اشیاء قرار گرفته است.
بدین ترتیب تا زمانی که انسان , انسان بماند , ارزشها ی بنیادی تغییرینخواهد کرد.

تربیت از دیدگاه واقع گرایان طبیعی
واقع گرایان طبیعی یا علمی به منظور تربیت انسان توصیه می کنند که هرچیز سازگار طبیعت او دارای ارزش است . غایت تربیت این است که انسان براساس مقتضیات طبیعت زندگی کند کار معلم تبلیغ اعمال اخلاقی به صورت مجموعه ای از اوامر و نواهی که مخالف با حیات طبیعی انسان باشد نیست. بلکه وظیفه او فراهم کردن زمینه هائی است که شاگرد به مقتضای امیال و خواستهای طبیعی خود عمل کند.

تربیت از دیدگاه واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی با الهام از اعتقاد به ثابت بودن ارزشهای بنیادی و ترکیب انسان از روح و جسم اظهار می دارند که تربیت اخلاقی شاگردان شامل آراستن آنها به فضایل معنوی است. از نظر آنان غایت فعالیت های انسان سعادت است,و سعادت در واقع همانند یک فرایند کامل برای یک انسان عاقل تلقی می شود. معلم با تربیت نفس و به فعلیت رساندن همه توانائب ها و استعداد ها ی شاگردان آنها را منضبط بار می آورد.

گفتار ششم – ماده گرائی و تربیت
مهمترین مشخصه آن رشد اندیشه ها ی ماده گرایانه یا ماتریا لیستی بود.
بنیان گذار مکتب ماتریالیسم دیا لکتیک کارل مارکس(karl marx)با همکاری فرید ریش (freiedrich engels)بود. مارکس شاگرد هگل بود.

هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی ماده گرایان
در هستی شناسی ماده گرایان ,اساس و حقیقت جهان ,ماده(material) است هیچ چیز غیر مادی در جهان وجود ندارد .
پایه های اصلی هستی شناسی ماده گرائی دیا لکتیکی را در چهار اصل تشکیل می دهد.
1 حرکت تکاملی
2 تضاد های تکاملی
3 جهش های تکاملی
4 همبستگی عمومی پدیده ها

انسان از نظر ماده گرایان
از دیدگاه ماده گرایان انسان جزئی از جهان مادی وبه صورت ارگانیسم زنده یا موجودی زیستی است که ذاتا ً اجتماعی می باشد.

تاثیر شناسی ماده گرایان برتربیت
با توجه به نگرش ماده گرایان به هستی و انسان ,چنین استنباط می شود که یک مربی پیرو این مکتب بر آن است که کودک از آغاز زندگی تا پایان مرحله رشد ,تمام مراحلی را که جانداران در تاریخ تکامل خود و انسان بطور خاص علوه بر تکامل زیستی در تاریخ تکامل اجتماعی خود پیموده است,تکرار می کند.
با اعتقاد انان انسان در جریان تربیت به اقتضای جبر محیط طبیعی به تکرار تاریخ تکامل نوع خود می پردازد.
هدف تربیت با توجه به چنین نگرشی ” رشد کامل انسان ” است.
تربیت در این مکتب براساس ســه عامل استوار است.طبیعت ,کاروجامعه .
شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی ماده گرایان
شناخت در مکتب ماده گرائی همانند مکتب واقعگرائی طبیعی ,متکی برحس گرائی است.
در شناخت شناسی ماده گرائی گرائی حقیقت مطلق وجو ندارد.

تاثیر شناخت شناسی ماده گرایان بر تربیت
با توجه به نگرش ماده گرایان به شناخت و تبیینی که از جریان شناخت دارنذ تربیت نیز از دیدگاه آنان هم درروش و هم در محتوی ,علم گراست .به عقیده طرفداران این مکتب علم ابزار پیشرفت است و از طریق علم است که می توان بر پندار های متا فیزیکی خط بطلان کشید و به حیات آن خاتمه داد. علم در نظر انان به معنای کسب دانش یقینی است نه سیر در پندار های صوفی مآبا نه.

هدف و محتوای تربیت
با توجه به آنچه ذکر شد هدف و محتوای برنامه تربیت براساس پیش فرض معروف مارک یعنی یکسان بودن موجود طبیعی و موجود اجتماعی یازیستی – اجتماعی بودن انسان از یکسو و استقرار نظام اشتراکی (کمونیسم)و از میان رفتن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید ودر نتیجه آن از میان رفتن از خود بیگانگی انسان ,از سوی دیگر تعیین می شود.
برنامه درسی مدارس مبتنی براین مکتب ,ریاضیات برای کمک به رشد تفکر دیالکتیکی ارائه می شود. فیزیک برای ایجاد توانائی در شاگرد که بتواند جهان مادی را به صورت مجموعه ای مرتبط با هم بشناسد که تابع قوانین خاص خودش می باشد نه تابعی از ذهنیات فردی و شخصی او . مباحث زمین شناسی برای شناسائی منابع زمین و استفاده از آن در جهت منافع جامعه و مهمتر از آن برای نفی این تفکر که جهان مخلوق قدرت الهی است, آموخته می شود .زیست شناسی به شاگردان نشان می دهد که اولا ً حیات پدیده ای تصادفی و خلق الساعه بوده و از تراکم تغییرات کمی و تحول به کیفیت جدید وبه صورت خود به خود به وجود آمده است و خالقی ندارد.
.ثانیا ً شخصیت انسان محصول تکامل تاریخی جامعه است و ایده آلها و مسائل خاص روحی و مذهبی نقش چندانی در آن ندارند. بالاخره منظور از تدریس تاریخ این است که این درس طوری تنظیم وتعلیم شود که دانش آموزان را به برتری سیر صعودی نظام کمونیسم در جریان تکاملی تاریخ وانحطاط و سیر نزولی نظام سرمایه داری متقاعد کند و بذر احترام وتجلیل از پرو لتا ریا و رهبری آنرا در دل آنها باورسازد. برای تامین این هدف آموزش فنی و حرفه ای ای نیز در برنامه مدارس پیش بینی می شود .وبرای تلطیف عواطف شاگردان برنامه های هنری و ادبی از قبیل ادبیات ملی و جهان ,موسیقی ,هنر نمایش و غیره نیز تدارک دیده می شود.

روش تدریس

روش تدریس مورد استفاده در این مکتب بسیار نزدیک به روشهائی است که در واقع گرایان طبیعی در تدریس به کار می گیرند.
به طور کلی روشهای تدریس در این مکتب همان روشهای تجربی است که روان شناسان تجربی آنها را آزموده وبه منظور کاربستن به معلمان توصیه کرده اند. معلم در این مکتب از اعتبار و اقتدار ویژه ای برخوردار است.

ارزش شناسی و تربیت
ارزش شناسی ماده گرایان
در این مکتب همانطور که محتوای آگاهی و شناخت مبتنی برتجربه است, ارزشها و شناخت آنها نیز حاصل تجربه می باشد . وانسان آنها را برحسب نیازمند یهای اقتصادی خود می آموزد.
ارزشها همه اکتسابی و نتیجه تکامل حیات فرد و جامعه است.

تاثیر ارزش شناسی ماده گرایان برتربیت
زیر بنایای ارزشها را در نظام تربیتی ماده گرائی اقتصاد تشکیل می دهد.
تربیت بیشتر از آنکه جنبه فردی داشته باشد جنبه اجتماعی دارد و اعتبار هر فرد به میزان خدمتی است که می تواند برای جامعه انجام دهد.
تربیت مبتنی براین ارزش شناسی چهار ویژگی عمده دارد:
1 تربیت در خدمت حکومت وسیاست
2 تلفیق کار واموزش
3 تربیت تحت هدایت و رهبری مطلق و لی چون و چرای طبقه کارگر (پرولتا ریا)
4 تربیت برمحور جامعه و انسان.

گفتار هفتم ــ عمل گرائی و تربیت
تفکر عمل گرایانه با فلسفه عمل گرائی در آمریکا شکل گرفت.
پراگما (pragma) یک واژه یونانی به معنی کار یا کار و عمل سودمند است.

هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی عمل گرایان
مهمترین اصل در هستی شناسی عمل گرایان ”اصل تغییر ”است که مطابق آن همه چیز در جهان در حال تغییر و تحول است و هیچ چیز ثابت و واقعیت پایدار در جهان وجود ندارد .
جهان دیوئی همانند جهان جیمز ناتمام و نامعین است.
عمل گرایان معتقدند که جهان آشکارا در مقابل ماست.

انسان از دیدگاه عمل گرایان
از دیدگاه عمل گرائی انسان موجودی زیستی وپیوسته با جهان است .انسان جدا از طبیعت نیست. بلکه جزئی از طبیعت و دائما ً با آن است.
در فلسفه عمل گرائی انسان دارای اراده آزادنیست بلکه در جهت تحقق این آزادی تلاش می کند.

تاثیر هستی شناسی عمل گرایان در تربیت
فلسفه عمل گرائی درواقع باید فلسفه تربیت به حساب آورد.زیرا در این مکتب فلسفی موضوع انسان و تربیت بیش از سایر مکاتب فلسفی مورد توجه قرار گرفته است.به طوری که دیوئی به معنای وسیع آن .بنابراین فلسفه از تربیت زائیده می شود.
بنابراین جریان تربیت ,عمل رشد و تکامل و نوسازی تجربه است نه انتقال مقادیری معلومات واعتقادات.

شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی عمل گرایان
عمل گرایان تجربه را اساس معرفت می دانند و معتقدند که معرفت یا شناخت ,حاصل ِ عمل ِ میان ِ انسان و محیط اوست. انچه دانسته می شود ,فرضیه هائی هستند که درستی آنها در عمل و تجربه تائید می شود.
روشی که عمل گرایان برای کسب شناخت یا معرفت به کار می برند“روش حل مسئله .
مراحل روش حل مسئله:
1 برخورد با مسئله
2 پیدایش مشکل یا مسئله
3شناسائی وتعریف مسئله
4 گرد آوری اطلاعات مربوط به مسئله .
5فرضیه سازی
6 آزمودن فرضیه وحل دستگاه

موارد ومحتوای دروس
محتوای دروس را معمولا ً متخصصان تربیتی تعیین می کنند وآنها هستند که معین می کنند,شاگردان چه مطالبی را یاد بگیرند تا در آینده به دردشان بخورد.
محتوای آموزشی باید متناسب یا تجارب کنونی شاگردان و در ارتباط نزدیک و پویا با زندگی آنها انتخاب شود. این تجارب باید چنان باشند که شاگردان را به حل مشکلات حال وآینده ء خود توانا سازد.
عمل گرایان روش حل مسئله خود را برای انتخاب محتوای دروس نیز توصیه می کنند.
عمل گرایان تاکید برآن دارند که محتوایات مواد درسی از قبیل ریاضی ,علوم طبیعی وعلوم اجتماعی,از تجارب عادی زندگی شاگردان انتخاب وبه صورت واحد درسی , یا طرح و پروژه اجرا گردد.

روش تدریس
عمل گرایان خصوصیات اصلی روش تدریس را با ویژگیهای اساسی تفکر همانند ویکسان تلقی می کنند. لذا روش حل مسئله با بهترین روش تدریس می دانند .از نظر آنها این روش نوعی آمادگی برای زندگی است. ارزش شناسی وتربیت

ارزش شناسی عمل گرایان
عمل گرایان بنیاد ارزشها را بیشتر در فعالیت های فردی و اجتماعی جستجو می کنند.
اشیا و امور و پدیده ها در نظر عمل گرایان درای دوگونه ارزش هستند.ارزش ذاتی وارزش ابزاری.

تاثیر ارزش شناسی عمل گرایان در تربیت
زیرا در نظر عمل گرایان ارزشها در خود اشیا ء وامور وپدیده ها وجود ندارند .بلکه این ما هستیم که در رابطه با اهداف خود به آنها ارزش می بخشیم .
نسبی بودن ارزشها در رابطه با موقعیت ,وتلاش برای رسیدن به یک مبنای داوری جمعی ومشترک ,از اصول مهم ارزشناسی عمل گرایان می باشد.
عمل گرایان درمورد تربیت اخلاقی نیز اعتقادشان براین است که :مهم ترین مسئله تربیت اخلاقی مسئله ء رابطه دانش واخلاق می باشد.

گفتار هشتم ــ اسلام وتربیت
هستی شناسی وتربیت
هستی شناسی اسلامی
در فلسفه اسلامی هستی به عنوان بدیهی ترین بدیهات, نخستین چیزی است که در باره ی آن بحث می شود .مهمترین مسائل هستی شناسی در این فلسفه عبارتند از مبدا ومنشاء هستی که نهایتا ً به بحث از خدا وخدا شناسی می انجامد.
هستی از دیدگاه اسلام ,بدون خداوند معنی و مفهوم ندارد خداوند متعال ,واقعیت مطلق ومبداء هستی است و هیچ زمانی و منانی از او خالی نیست.

انسان از دیدگاه اسلام
انسان از دیدگاه اسلام موجودی مادی معنوی , یعنی دارای روح وجسم است .

تاثیر هستی شناسی اسلامی در تربیت
جهان وانسان در هستی شناسی اسلامی در حرکت و شدن بسوی تکامل هستند.وسیله این تکامل برای انسان همانا تربیت است .اهمیت تربیت در مکتب اسلام به قدری است که خداوند خود را ”رب العالمین ” یا ” پروردگار“ جهان می نامد
بطور کلی هدفهای تربیتی اسلام را می توان چنین خلاصه کرد:
الف :اهداف اعتقادی واخلاقی
ب :اهداف پرورشی
ج:اهداف علمی وآموزشی
د: اهداف فرهنگی
ه:اهداف اجتماعی
و:اهداف سیاسی –نظامی
ز:اهداف اقتصادی
شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی اســـلامی
موضع قاطع این فلسفه مبنی بر اصالت عقل در شناخت مسائل متافیزیکی ,کاملا ً محفوظ بوده وبدون اینکه از ارزش تجارب حسی بکاهد واهمیت به کار گیری روش تجربی را در علوم تجربی انکار کند بر استفاده از متد تعقلی در حل مسائل فلسفی تاکید داشته است.
از نظر قران علم در سیر خود به سوی یقین سه مرحله دارد:
الف ـ علم الیقین که علم قیاسی واستنتلاجی است واز طریق استدلال عقلی حاصل می شود
ب ـ عین الیقین که علم ادراکی یا غیر مستقیم است و از طریق حواس حاصل می شود.
ج ـ حق الیقین که علم دریافت مستقیم وشهودی است.

علم حضوری
علم حضوری نوعی آگاهی است که بدون واسطه صورت ذهنی ,وبا شهود درونی ,در شخص درک کننده وجود دارد.

علم حصولی
این نوع علم همانطور که دیدید حاصل تفکروتعقل ویا مشاهده وآزمایش است.مشخصه بارز آن دیدگاه فلاسفه اسلامی نیازمند بونش به صورت ادراکی یا بصورت ذهنی است

فلاسفه اسلامی برای نیل به علم حصولی از خارج سه مرتبه قائل هستند:
1مرتبه حس
2مرتبه خیال
3مرتبه تعقل

ابزار های شناخت از دیدگاه شناخت شناسی اسلام عبارت اند از:
الف ـ حواس: حواس سالم و طبیعی اولیه ترین ابزار شناخت محسوب می شود.
ب ـ عقل یا نیروی تفکر
ج ـ نفس سلیم


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله کوه word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله کوه word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله کوه word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله کوه word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله کوه word :

کوه
انواع کوه
مقدمه
با آنکه حتی دو کوه هم نمی‌توان یافت که کاملا شبیه به یکدیگر باشند. معذالک می‌توان کوهها را بر اساس بازرترین ویژگی آنها تقسیم بندی کرد. یکی از مبناهای تقسیم بندی کوهها می‌تواند مکانیزم تشکیل آنها باشد که بر این اساس می‌توان کوهها را به چهار نوع اصلی تقسیم نمود، که شامل کوههای چین خورده یا پرچیده ، کوههای آتشفشانی ، کوههای قطعه‌ای-گسلی و کوههای بالا خمیده می‌باشد. سلسله کوههایی که معمولا یک نوع بوده و در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، سیستم کوهها را بوجود می‌آورند. علاوه بر انواع اصلی ذکر شده ، بعضی نواحی بدون آنکه تغییر شکل قابل ملاحظه‌ایی در پوسته زمین بوجود آورند، دارای عوارض کوهستانی می‌باشند. برای مثال فلاتها (نواحی مرتفعی که اساسا افقی هستند) ممکن است به صورت زمین‌های ناهمواری درآیند.
کوههای ناشی از چین خوردگی
کوههای موسوم به کوههای چین خورده (folded mountains) یا کوههای پیچیده (complex mountains) از بزرگترین و پیچیده ترین کوهها به شمار می‌رو ند. شکل عمومی آنها بصورت قوسهایی است که چندین صد کیلومتر عرض و هزاران کیلومتر طول دارند. کلمه چین که همراه نام آنها ذکر می‌شود، بخوبی می‌تواند طبیعت این دسته کوهها را بنمایاند. بدین معنی که چین خوردگی سنگها که غالبا بسیار در هم و پیچیده است، این کوهها را بوجود آورده است. از جمله ویژگیهایی دیگر این کوهها ضخامت فوق‌العاده زیاد طبقات چین خورده رسوبی را می‌توان نام برد بطوری که در بعضی موارد ، ضخامت آنها به 15000 متر و بیشتر نیز می‌رسد. در این کوها هر چند ، چین خوردگی بسیار واضح و آشکار است، ولی فعالیت‌های دیگری نظیر گسل خوردگی ، دگرگونی و فعالیتهای آذرین نیز ممکن است به درجات گوناگونی در آنها مشاهده شود. اکثر کمربندهای اصلی کوهها مانند کوه آلپ ، اورال ، هیمالیا و آپالاش از این نوع هستند. به علت اینکه کوههای چین خورده قسمت اعظم و اصلی کوههای جهان را تشکیل می‌دهند، عمدتا مکانیزم و فرآیند تشکیل کوهها را با این روش توضیح می‌دهند.
کوههای آتشفشانی
از تجمع مواد آتشفشانی در سطح زمین ، کوههای آتشفشانی حاصل می‌شوند. در اکثر کوههای ناشی از چین خوردگی نیز می‌توان آثار فعالیتهای آتشفشانی متعددی را مشاهده کرد، مثلا در کوههای آند طبقات ضخیمی از سنگهای آتشفشانی وجود دارد، اما مقصود از کوههای ناشی از فعالیتهای آتشفشانی ، آنهایی است که منحصرا توسط آتشفشانها بوجود آمده‌اند. قسمت اعظم کوههای ناشی از آتشفشان در زیر دریاها قرار دارند که در بعضی موارد (مثل کوههای هاوایی) قله کوه از آب بیرون آمده است، ولی در اکثر حالات، تمامی رشته کوهها در زیر آب واقع شده است.

نوع بخصوصی از کوهها آتشفشانی به نام قوسهای جزیره‌ای خوانده می‌شود. تحت این نام رشته کوههایی متشکل از آندزیت و بازلت جای می‌گیرند که طولشان گاهی به 2000 کیلومتر و بیشتر نیز می‌رسد و جزایری را تشکیل می‌دهند. کوههای آتشفشانی در خشکی نادر است. مثلا در ایالات متحده آمریکا ، تنها کوههای کاسکاد Cascade از این نوع‌اند. این رشته کوهها از آتشفشانهای متعددی تشکیل شده که جنس گدازه آنها آندزیت است و در طول بیش از 900 کیلومتر گسترش دارند. نوع فعالیتهای آتشفشانی باعث بوجود آمدن انواع مختلفی از کوههای آتشفشانی می‌شود که عبارتند از :
آتشفشانهای سپری
آتشفشانهای سپری حاصل فعالیتهای آتشفشانهای ساکت و آرام می‌باشد. به صورتی که مواد مذاب و گدازه از دهانه آتشفشان خارج شده و در سطح زمین پخش می‌شود. مخروط حاصل از این نوع آتشفشانها کم ارتفاع می‌باشد. شیب آنها نیز کم بوده و بندرت از 10 درجه بیشتر خواهد بود. ترکیب این نوع آتشفشانها بازالتی می‌باشد.
آتشفشانهای ولکانو
این نوع آتشفشانها ترکیب ریولیتی یا آندریتی داشته و از نوع انفجاری می‌باشند. در این آتشفشانها ارتفاع مخروط حاصله به دلیل بالا بودن گرانروی گدازه‌ها و همچنین انفجاری بودن آنها زیاد بوده و شیب آنها نیز تند می‌باشد. این نوع آتشفشانها از مواد پروکلاستیکی ساخته می‌شوند. دهانه آتشفشانها بدلیل بالا بودن میزان چسبندگی مواد ، مسدود شده و با بالا رفتن فشار منفجر شده و مواد پروکلاستیکی آزاد می‌شوند.

آتشفشانهای مرکب
این نوع اتشفشانها معمولا دارای شیب تند و حدود 20 الی 30 درجه بوده و با خروج متناوب گدازه‌های روان و مواد پروکلاستیک ساخته می‌شوند. ترکیب این نوع آتشفشانها ریولیتی-آندریتی بوده و بخاطر چسبندگی مواد در حین حرکت آرام خود در دامنه ها منجمد می‌گردد و باعث مسدود شدن دهانه آتشفشان می‌گردد. وقتی در حین فعالیت مجدد فشار به حد کافی می‌رسد، دهانه آتشفشان منفجر شده و مواد پروکلاستیکی را به بیرون پرتاب می‌کند و در فعالیت بعدی مجددا مواد سیال مواد آذر آواری قبلی را می‌پوشانند.
کوههای قطعه‌ای – گسلی
در بسیاری از نقاط زمین ، کوههای مجزایی که مرتفع تر از زمینهای اطرافشان هستند، دیده می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد که در چنین مواردی ، این قسمتهای مرتفع ، بوسیله گسله‌های عادی -که لغزش عادی آنها زیاد است از نواحی مجاور بالاتر قرار گرفته‌اند. این قبیل کوهها در حقیقت قسمتهایی از پوسته‌اند که در نتیجه نیروهایی که از پایین به آنها اثر کرده ، به سمت بالا حرکت کرده و کوههای گسلی را به وجود آورده‌اند.

در بعضی موارد ، نشانه‌هایی در دست است که در محل کوههای گسلی ، قبلا کوههای ناشی از چین خوردگی وجود داشته ، و‌لی قبل از پیدایش کوههای اخیر ، فرسوده ، شده و از بین رفته‌اند.

کوههای قطعه‌ای – گسلی (fault-block mountains) هنگامی بوجود می‌آیند که واحدهای عظیم سنگی جابجا شوند. این واحدهای سنگی اغلب با گچ شدگی طبقات در امتداد گسلهای عادی با شیب زیاد همواه هستند. لازم به ذکر است که گسلهای عادی و نرمال در اثر نیروهای کششی بوجود می‌آیند. در سیستم کوههای قطعه‌ای – گسلی معمولا پوسته زمین بطور عرضی به صورت صدها قطعه شکسته در آمده و سلسله کوههای تقریبا موازی را بوجود آورده است. طول متوسط هر قطعه در حدود 80 کیلومتر می‌باشد.
کوههای بالا خمیده
کوههای بالاخمیده (vpwarped mountains) به همراه بالا خمیدگی پوسته و در بعضی مواقع به علت جابجایی عمودی در امتداد گسل‌های بزرگ ، زاویه بوجود می‌آیند. برخی از این کوهها در پی سنگ آذرین قدیمی و دگرگونی تشکیل یافته‌اند، که زمانی به صورت قسمت هموار فرسایش یافته و سپس با رسوب پوشیده شده‌اند. وقتی که ناحیه ذکر شده به سمت بالا خمیده شد، فرسایش قشر طبقات رسوبی را کنار زده و هسته‌ای از سنگهای آذرین و دگرگونی در یک دشت هموار و وسیع قد علم می‌کند.
آتشفشان
مقدمه
آتشفشانها دستگاههایی هستند که سطح زمین را با مناطق درونی زمین ، یعنی جایی که بر اثر بالا بودن دما ، سنگها به صورت مذاب‌اند، مربوط می‌کند و از آن گدازه‌های آتشفشانی ، مواد آذر آواری و گازها خارج می‌شود. هنگامی که مواد مذاب به سطح زمین می‌رسند. غالبا برجستگیها و اشکال خاصی ایجاد می‌کنند. در بسیاری از آتشفشانها ، فعالیت به یکباره به اتمام نمی‌رسد و در اکثر موارد ، مراحل خروج مواد یا مراحل فعالیت آتشفشانها با مراحل آرامش توام است. مرحله آرامش یک آتشفشان ، که ممکن است بسیار طولانی هم باشد، به نام مرحله خاموشی آتشفشان نامیده می‌شود (مانند مرحله فعلی سهند

در بعضی از آتشفشانها مرحله خاموشی ممکن است دائمی باشد، اما این امر نسبی است. اصطلاح آتشفشان معمولا تصوری از کوه مخروطی را در خاط تجسم می‌کند که قله آن شکل قیف مانند داشته و دهانه آتششان در داخل آن قرار دارد و معمولا از آن دودهای غلیظ و رنگی خارج می‌شود. بسیاری از محققین سعی کرده‌اند برای فعالیتهای آتشفشانی که به صور مختلف انجام می‌پذیرد، نظم و ترتیب قائل شده و آنها را رده‌بندی نماید. انواع فعالیتهای آتشفشانی بر اساس اهمیت مواد خارج شده به قرار زیر است:

 

فورانهای اصلی
معمولا تحت عنوان فوران اصلی از مراحل تشکیل یک آتشفشان جدید صحبت می‌شود. این فورانها را نمی‌توان از فورانهایی که دودکش مسدود دارند مجزا نمود. ولی می‌توان ادعا کرد که در فورانهای اصلی دودکش جدید حاصل می‌شود در حالی که در فورانهای گازی فقط دودکش قدیمی دوباره باز می‌گردد از نظر توصیفی مراحل تولید یک آتشفشان به شرح زیر است:

اول خاکهای محل دهانه بر اثر انفجار به اطراف پراکنه می‌شود. این عمل با لرزشهای موضعی شدید همراه است. بعد فوران گاز شروع می‌گردد که آبهای زیرزمینی و گل را به خارج پرتاب می‌کند و پس از باز شدن دودکش آغاز می‌گردد که قطعات سنگ با شدت به اطراف پراکنده می‌شود و برش خاصی تولید می‌کند که به آن برش حفر دودکش می‌گویند. و به این ترتیب آتشفشان متولد می‌شود و تمام آتشفشانهایی که در قرن اخیر فعالیت نموده‌اند در مجاورت آتشفشانهای قدیمی تولید شده‌اند.
فورانهای گازی
فوران گازی انفجاری ممکن است دهانه مسدود آتشفشان را باز نماید و یا قله آن را به خارج پرتاب کند. در حالی که فاقد هرگونه گدازه است. نمی‌توانیم منشا گازهایی را که سبب انفجار می‌شوند با اطمینان تعیین کنیم، زیرا انفجار ممکن است مربوط به خروج گازهای ماگمایی یا مربوط به آبهای زیرزمینی باشد که بر اثر گرما تبخیر گردیده‌اند. فورانهای گازی غالبا در آتشفشانهای نیمه خاموشی که دهانه مسدود دارند، حاصل می‌شود. فورانهای مزبور بوسیله دانا (Dana) نیمه ولکانیک ، بوسیله موکالی اولتراولکانیک و بوسیله فون‌ولف فوران غیر‌مستقیم نامگذاری گردید. از بین گازها هم بخار آب دارای اهمیت فوق‌العاده است.

فورانهای آبدار
درحالت کلی هنگامی که سفره‌های آبدار زیرزمینی در مجاورت ستونهای ماگمایی قرار گیرد، آب آن گرم و به بخار تبدیل می‌شود. افزایش فشار باعث انفجار مخزن بخار می‌گردد و در این حالت از فورانهای آبدار صحبت می‌شود. این قبیل فورانها انفجاری‌‌اند و به همین دلیل به آنها انفجار آبدار می‌گویند. مآرهای بازالتی به این طریق بوجود می‌آیند. انفجار آبدار دارای انواع متفاوتی به شرح زیر است:

نوع اول
یکی از انفجارهای آبدار شناخته شده مربوط به ناحیه گوگردزایی پما‌تانگ‌باتا در سوماتر در سال 1933 است. در ناحیه مزبور ، دو هفته قبل از فوران ، زمین لرزه‌ای سبب باز شدن شکافهایی در زمین گردید و آبهای سطحی به داخل آبها نفوذ نمود. این آبها در اثر برخورد با گازهای گرم ماگمایی به دمای جوش رسید و سپس تبخیر گردید. در نتیجه انفجارهایی تولید شد که بخار آب تا ارتفاع 2000 متری از سطح زمین بالا رفت و قطعات سنگهای قدیمی و گل تا 1100 متر به هوا پرتاب شد و دو دهانه بزرگ در محل خروج ایجاد شد.

نوع دوم
فوران سودتسی سال 1963 در ایسلند با انفجار آبدار شروع گردید. در این منطقه گدازه‌ها به کف دریای کم‌عمقتر نزدیک شد و از برخورد آن با آب دریا انفجار مهیبی به وقوع پیوست و بخار آب همرام خرده سنگ تا ارتفاع زیاد به هوا پرتاب شد.
نوع سوم
فوران آبدار کیلوئه در سال 1924 را نتیجه نشت سطح گدازه در دریاچه گدازه و حجاری آتشفشان و نفوذ بعدی آب به داخل مجاری خالی تصور می‌کنند. در اینجا تماس آب با گدازه ، فوران انفجاری بسیار شدیدی تولید نمود و تا 17 روز ادامه داشت.

مراحل فعالیت آتشفشان
هر آتشفشان را می‌توان بر حسب مراحل فعالیت در دو گروه قرار داد:
آتشفشان یک مرحله‌ای
که فعالیت آن در طی یک مرحله به صورت محصول انفجاری یا جریان گدازه خاتمه می‌یابد. مدت این قبیل فعالیت ممکن است کوتاه و تا چندین سال طول بکشد ولی ترکیب و نوع مواد مذاب یک سال است و تنها یک مسیر ساده برای خروج مواد وجود دارد.
آتشفشان چند مرحله‌ای
که فعالیت آن شامل مراحل مختلف است و هر مرحه بوسیله دوره آرامش نسبتا طولانی از هم جدا می‌شود، مثلا دماوند یا سبلان. در هر مرحله ممکن است مجاری خروج (دهانه و مخروط‌های فرعی) جدیدی بوجود آید. بنابراین مسیر خروج پیچیده و انشعابی است. به نحوی که در زمانهای مختلف بعضی از آنها فعال و بعضی به صورت غیر فعال باقی می‌مانند.
نحوه شکل گیری فرآیند فرسایش

با اجتماع تدریجی رسوبات ، وزنشان هم بالا رفته و آب درون آنها نیز خارج می‌شود. این روند به سخت شدن رسوبات منتهی می‌گردد. لایه‌های رسوبی فوق گاه چنان در پوسته زمین فرو رفته که به قسمتهای بسیار گرم آن رسیده و در پی ذوب شدن به صورت ماگما در می‌آیند. در روندی دیگر ، ‌این لایه‌ها بالا آمده و کوههایی متشکل از سنگهای رسوبی را پدید می‌آورند. تمامی فرآیندهای تشکیل سنگ ، بالا آمدگی ، فرسایش و رسوبگذاری ، مراحلی از یک چرخه پیوسته از رخدادهای زمین‌شناسی هستند.

 

تمام سنگها در سطح زمین در اثر پدیده‌های مختلف فرسایش خصوصا در اثر تغییرات آب و هوا ، تجزیه و متلاشی می‌شوند. هوازدگی کمکی که به فرسایش می‌کند، سائیدن قطعه سنگها و حمل آنها به جاهای دیگر است. این عمل منجر به تسطیع و سست شدن تدریجی سطح زمین می‌شود.

عوامل مؤثر در فرسایش
نیروی متحرک در تمام حالات فرسایش ، نیروی کشش جاذبه به طرف پایین است. اما عوامل اصلی که توسط آن سنگها تخریب و جابجا می‌شوند، رودخانه‌ها ، یخچالها ، امواج و جریانهای باد است. مواد رسی در اثر پدیده‌ای به نام حرکات توده‌ای به طرف پایین می‌لغزند.

عوارض سطحی ایجاد شده توسط فرسایش
بسیار از عوارض سطح زمین دارای اشکال مشخصی هستند که پدیده‌های عمده‌ای را که تحت تاثیر آن شکل گرفته‌اند را منعکس می‌کنند. مثالهای بارز در این مورد عبارتند از : دره‌های رودخانه‌ای ، دره‌های یخچالی ، دریابارهای ساحلی (دیواره‌های قائم فرسایش یافته با شیب زیاد) و آثار لغزیدگی زمین. عوامل جوی چون مقدار و پراکندگی فصل باران ، برف تبخیر و نوسان درجه حرارت و جهت باد ، پدیده‌های فرسایشی را در هر ناحیه کنترل می‌کنند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله تعامل استانداردهای حسابداری با قوانین مالیاتی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله تعامل استانداردهای حسابداری با قوانین مالیاتی word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله تعامل استانداردهای حسابداری با قوانین مالیاتی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله تعامل استانداردهای حسابداری با قوانین مالیاتی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله تعامل استانداردهای حسابداری با قوانین مالیاتی word :

تعامل استانداردهای حسابداری با قوانین مالیاتی

چکیده
اختلاف بین اصول وقواعد حاکم بر حسابداری مالی و حسابداری مالیاتی موجب تفاوت سود حسابداری با سود مشمول مالیات می گردد .این تفاوت ناشی از اختلافات دایمی و موقت می باشد . اختلافات دایمی عموماً ناشی از امتیازات و مقررات خاصی است که به دلیل شرایط سیاسی ، اقتصادی یا اداری تعیین ( همانند معافیت ماده 132 و 143 و 133 قانون مالیاتهای

مستقیم )میگردد اما اختلافات موقت ناشی از زمانبندی اقلام بدهکار و بستانکار و تفاوتهای ارزشیابی است . در تئوری حسابداری فرض بر این است که حسابداران سود حسابداری را به ازای اختلافات دایمی تعدیل و مشکلات ناشی از اختلافات موقت را با تخصیص بین دوره ای مالیات مرتفع می نمایند. در تئوریهای حسابداری و قوانین مالیاتی اکثر کشورها وجود ا

ختلاف بین استان

داردهای حسابداری به عنوان مبنای محاسبه سود حسابداری با قوانین مالیاتی حاکم بر تعیین سود مشمول مالیات طبیعی است، و با پذیرش این اختلاف نسبت به ارائه راه حل اقدام می گردد. تلاش برای ازبین بردن این اختلافات هرچند تا حدودی ارزشمند و قابل ستایش است اما به دلیل ماهیت متفاوت این دو سود، امکان تعامل مطلق و انطباق کامل وجود ندارد. بهترین راه حل برای حل این مشکل این است که حسابداران جهت مقاصد مالیاتی علاوه بر تی مقاصد مالیاتی نیز اقدام نمایند. وجه شاخص این صورتهای مالی با مقاصد گزارشگری مالیاتی این است که سود حسابداری به ازای اختلافات دایمی تعدیل و جهت اختلافات موقت نیز از تخصیص مالیات میان دوره ای استفاده ، و درصورت امکان بایستی تحقیق جامع و مناسبی نیز جهت شناسایی اختلافات موقت و دایمی نیز صورت گیرد که این امر کمک شایان توجهی به حسابداران و سازمانهای مالیاتی خواهد نمود .

کلید واژگان : استاندارهای حسابداری ، قوانین مالیاتی ، اختلافات دایمی ،‌اختلافات موقت ، سود حسابداری ، سود مشمول مالیات

مقدمه
حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که اطلاعات مورد نیاز استفاده کنندگان برای تصمیم گیری را فراهم می نماید .
بخش عمده ی اطلاعات مالی تهیه شده توسط سیستم حسابداری را صورتهای مالی اساسی تشکیل می دهد . یکی از گروههای استفاده کننده از این اطلاعات ، دولت است که به مقاصد مالیاتی عملا”‌این اطلاعات را بکار می گیرد. وجود اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه رکن رکین تصمیم‌گیری مالیاتی است .این اطلاعات بایستی از منابع مختلف و قابل اعتماد استخراجطلوبیت آن منوط به رعایت استانداردهای حسابداری حاکم و رهبرکشور است . برطبق ماده 95 قانون مالیاتهای مستقیم ، صاحبان مشاغل مکلفند اسناد و مدارک مثبته کافی را برای تشخیص سود مشمول مالیات نگهداری کنند و همچنین آن دسته ازصاحبان مشاغلی که بموجب قانون مکلف به ثبت فعالیت های شغلی خود دردفاتر روزنامه وکل موضوع قانون تجارت می باشند، باید دفاتر و اسناد و مدارک مربوط را با رعایت اصول و موازین و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری نگ

هداری کنند .

برطبق قانون مالیاتهای مستقیم صورتهای مالی بایستی براساس استانداردهای پذیرفته شده حسابداری که ضوابط شناسایی و اندازه‌گیری را مشخص می‌کند، تهیه و تنظیم گردند. ازطرف دیگر به دلیل استخراج اطلاعات مالی عناصرحسابداری مبنای محاسبه ،‌مالیات ، از دفاتر قانونی و صورتهای مالی تدوین شده برطبق استانداردهای حسابداری ، مؤدیان مالیاتی انتظار دارند

که سود حسابداری محاسبه شده با درآمد مشمول مالیات مطابقت داشته باشد.اما به دلایلی ، سود حسابداری ابرازی توسط مؤدی مالیاتی با درآمد مشمول مالیات تشخیص شده توسط سازمان مالیاتی مغایرت دارد. این مغایرت ممکن است دوطرفه باشد یعنی با تعدیلات انجام شده گاهی سود مشمول بیش از سود حسابداری و گاهی سود مشمول مالیات کمتر از سود حسابداری باشد. به همین دلیل مؤدیان یا حسابداران و ماموران مالیاتی از سالها قبل هم‌عقیده شده‌اند که قوانین مالیاتی با استانداردهای حسابداری هماهنگ نمی باشند. این بحث از سالها قبل ت

ا کنون ادامه داشته اما به صورت جدی موردبررسی قرار نگرفته است ، با اصلاح قانو

ن مالیاتهای مستقیم در 27/12/1380 ، این مشکل با جدیت بیشتری مطرح و دلیل آن تصویب ماده 272 قانون مالیاتهای مستقیم به شرح ذیل است :
سازمان حسابرسی جمهوری اسلامی ایران و حسابداران رسمی و موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی که عهده دارانجام وظایف حسابرسی و بازرس قانونی یا حسابرسی اشخاص هستند، در صورت درخواست اشخاص مذکور مکلفند، گزارش حسابرسی مالیاتی را طبق نمونه ای که از طرف سازمان امور مالیاتی تهیه می شود، تنظیم و جهت تسلیم به اداره امور مالیاتی مربوط در اختیار مودی قرار دهند. این گزارش باید مواردذیل را شامل شود:
الف : اظهار نظر نسبت به کفایت اسناد و مدارک حسابداری برای امر حسابرسی طبق مفاد این قانون و مقررات مربوط با رعایت اصول و ضوابط و استاندارد های حسابداری

ب : تعیین درآمد مشمول مالیات بر اساس مفاد این قانون و مقررات مربوطه
تبصره : اداره ی امور مالیاتی ، گزارش حسابرسی مالیاتی را بدون رسیدگی قبول و مطابق مقررات برگ تشخیص مالیات صادرمی کند. قبول گزارش حسابرسی مالیاتی موکول به آن است که مؤدی گزارش حسابرسی مالی نسبت به صورت های مالی که طبق استانداردهای حسابرس

سابرسی مالیاتی همراه با اظهارنامه مالیاتی حداکثر ظرف سه ماه ازتاریخ انقضای مهلت تسلیم اظهار نامه ، تسلیم اداره امور مالیاتی مربوطه نموده باشد.
با تصویب این قانون ، حرکت سازمان مالیاتی برای واگذاری بخشی از وظایف تخصصی خود به مجامع حرفه ای آغاز، و زمینه همکاری با سازمان حسابرسی و جامعه حسابداران دایمی فراهم گردید. این امر موجب جلب نظر متولیان هر دو سازمان در مقابل الزامات و مقررات حاکم گردید، به گونه‌ای که تجزیه و تحلیل و کاهش تعارضات موجود و افزایش تطابق و تعامل بیشتر میان قوانین مالیاتی و استانداردهای حسابداری ضرورت یافت . از طرف دیگر، بسیاری از صاحبنظران ضمن توجه به مسائل مذکور سؤالات و راهکارهایی ارائه نمودند که در عمل مورد استقبال قرار نگرفت.لذا این مقاله سعی دارد ضمن بررسی موارد فوق به سؤالات ذیل پاسخ دهد .
_ آیا میان استاندارهای حسابداری و قوانین مالیاتی ایران مغایرت وجود دارد ؟
_ آیا امکان تعامل کامل میان آن دو امکان پذیر است ؟
_ بهترین راهکار عملی برای رفع این تعارضات و مغایرات چیست ؟
بررسی تعارضات و مغایرات ما بین استاندارهای حسابداری و قوانین مالیاتی
استانداردهای حسابداری ضوابط و دستورالعمل هائیست که در فرآیند شناخت و اندازه گیری عناصر صورتهای مالی و انتقال اطلاعات مالی به استفاده کنندگان بایستی از طرف واحدهای اقتصادی رعایت ، تا با بکارگیری مبنایی برای سنجش کیفیت ارائه صورتهای مالی از منظر گزارشگری و محتوا فراهم شود. اگر چه وجود این استانداردها ممکن است موجب محدود شدن کیفیت کار حسابداران به علت تفاوت در محتوای فعالیتهای اقتصادی و شرایط محیطی شود، اما بکار

گیری آن مزیت های فراوانی همچون موارد ذیل را می تواند، داشته باشد :
_ کمک به رعایت اصل یکنواختی در درون صنعت و ثبات رویه در واحدهای اقتصادی
_ فراهم نمودن مجموعه ای از قواعد و ضوابط کار بردی مفید برای حرفه حسابداری
_ ایجاد اطمینان از قابلیت مقایسه صورتهای مالی
_ تامین اطلاعات روشن ، شفاف و قابل اتکا
_ ارائه مبنایی مناسب برای تهیه صورتهای مالی با مقاصد عمومی
جریان اطلاعاتی حاصل از بکارگیری موارد فوق در سطح واحد اقتصادی منجر به تهیه صورتهای مالی اساسی می گردد. که پایه اصلی این صورتها سود حسابداری است . حسابداران ، سود حسابداری را معیا

ری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی یا سود اقتصادی می‌دانند، اما حسابداران به دلیل قواعد و اصول و مفروضات زیر بنایی مدعی اند سود حسابداری منطقی و هماهنگ است و امکان تصمیم گیری را برای استفاده کنندگان فراهم می نماید و در حال حاضر نیز مدل حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی ،کماکان چهار چوپ اصلی گزارشگری مالی محسوب و محور اصلی این مدل قواعد حاکم بر شناخت درآمد فروش و مقایسه هزینه ها با درآمد فروش است . از طرف دیگر فرآیند سیاست گذاری و تدوین استانداردهای

حسابداری مسلماً دستوری بوده و با توجه به استانداردها و قواعد حسابداری بسیاری ازهزینه ها همانندهزینه استهلاک در دوره های مختلف حسابداری شناسایی و تخصیص می یابد و چون یک روش تخصیص یگانه را که بتوان به دیگر روشهای تخصیص ترجیح داد وجود ندارد، مشکلاتی را در میزان هزینه های تخصیص یافته به دوره های مختلف ایجاد می نماید . به بیان دیگر این مسائل باعث شده ا

ست که سود حسابداری یک مفهوم قرارد

ادی باشد که عموماً با واقعیت های دنیای واقعی مطابقت نداشته و به دلیل قراردادی بودن آن امکان هرگونه بررسی تاریخی و مقایسه را فراهم نمی نماید. از آنجا که دامنه کاربرد استانداردهای حسابداری مقاصد عمومی است سود حسابداری مربوطه نیز با این هدف محاسبه می شود و چون یکی از استفاده کنندگان از اطلاعات مالی سازمانهای مالیاتی می باشند این سود را به شرح ذیل برای محاسبه سود مشمول مالیات مورد استفاده قرار می دهند :

سود حسابداری × × ×
اضافه می شود

– هزینه های مغایر با مواد 147 و 148 ق . م . م. و تعدیلات مربوطه ×
کسر می شود
– معافیت های قانونی ناشی از تعدیلات مربرطه ( × )
سود مشمول مالیات ××
به دلیل تفاوت در قواعد مربوط به محاسبه سود مشمول مالیات و سود حسابداری ، تفاوت بین این دو مبلغ وجود داشته و به همین دلیل سود حسابداری با تعدیلاتی به سود مشمول مالیات تبدیل می شود که این تفاوت های عمدتا” تحت دو عنوان اصلی از منظر تئوریهای حسابداری طبقه بندی می گردد :

اختلافات دایمی
این اختلافات ناشی از اجرای مقررات خاص یا امتیازها و محدودیتهایی است که به دلایل اقتصادی یا سیاسی یا اداری مورد توجه قرار گرفته و انعکاسی از محاسبه مجموع مالیاتی است که واحد انتفاعی طی عمرخود پرداخت می کند.درحسابداری مواردی وجود دارندکه درمحاسبه سود حسابداری منظور اما به علت معافیت قانونی مبتنی بر ق .م . م مشمول پرداخت مالیات نمی شوند. نمونه هایی از این موارد برطبق قانون مالیاتهای مستقیم ایران بشرح زیرند :
-معافیت ناشی از مواد 132 ، 133 ، 134 ق .م .م
ماده 132 ق.م.م
“درآمد مشمول مالیات ابرازی ناشی از فعالیتهای تولیدی ومعدنی درواحدهای تولیدی یا معدنی دربخش های تعاونی وخصوصی که از اول سال 1381 به بعد ازطرف وزارتخانه های ذی ربط برای آنها پروانه ی بهره برداری صادر یا قرارداد استخراج وفروش منعقد می شود ،‌ازتاریخ شروع بهره برداری یا استخراج به میزان 80% وبه مدت 4 سال ودرمناطق کمتر
توسعه یافته به میزان 100% وبه مدت 10 سال ازمالیات موضوع ماده 105 این قانون معاف هستند .”

ماده 133 ق.م.م
“صددرصددرآمد شرکت های تعاونی روستایی ،‌عشایری،‌کشاورزی ، صیادان ،‌کارگری ،‌کارمندی ، دانشجویان ودانش آموزان واتحادیه های آنها ازمالیات معاف است .”
ماده 134 ق.م.م
درآمدحاصل از تعلیم وتربیت مدارس غیرانتفاعی اعم از ابتدایی ،‌راهنمایی ،‌متوسطه ، فنی وحرفه ای ،‌دانشگاهها ومراکز آموزش عالی غیرانتفاعی ودرآمد مؤسسات نگهداری معلولین ذهنی وحرکتی بابت نگهداری اشخاص مذکور که حسب مورد دارای پروانه وفعالیت ازمراجع ذی ربط هستند ،‌ازپرداخت مالیات معافند.”
-برطبق استاندارد ملی حسابداری شماره 17 هزینه استهلاک دارایی های ثابت نامشهود مثلا”‌سرقفلی از سود حسابداری قابل کسر اما هزینه آن قابل محاسب

ه جهت مالیات نمی باشد .
_ هزینه سنوات خدمتی کارکنان به همراه تعدیلات مربوطه طبق بند 5و4 استاندارد های حسابداری شماره 4 معادل یک ماه آخرین حقوق جزء هزینه های قابل قبول مالیاتی بوده و مازاد آن غیر قابل قبول .
اختلافات موقت
شامل دو گروه تفاوتهای ناشی از زمان بندی و تفاوتهای ناشی از م

بانی ارزشیابی می باشد .

1 : تفاوتهای ناشی از زمان بندی
این تفاوت ناشی از تفاوت زمان بندی اقلام بدهکار و بستانکار در صورت سود و زیان بوده ومعمولا”‌تحت عنوان که تفاوت های مالیاتی بین دوره ای بیان می شود . این مـــوارد ، رویدادهای است که در یک دوره بر سود مشمول مالیات و در دوره دیگر بر سود حسابداری ( قبل از مالیات ) تأثیر می گذارند . بر اساس استانداردهای حسابداری درکشورهای مختلف دنیا ، دراین ارتباط چهار وضعیت ممکن شناخته شده است .
الف : مبلغی که برای مقاصد مالیاتی ازسود کسر شده اما از لحاظ گزارشگری مالی به دوره های بعد انتقال یافته است .مثال متداول برای این وضعیت به کارگیری روش نزولی محاسبه ی استهلاک برای مقاصد مالیاتی و به کار گیری روش خط مستقیم برای گزارشگری مالی .

ب : درآمد فروش در دوره مالی جاری شناسایی شده اما از لحاظ مقاصد مالیاتی ، شناسایی آن به دوره های بعد موکول شده است .مانند به کارگیری روش فروش اقساطی برای مقاصد مالیاتی وبکارگیری روش تعهدی شناسایی درآمد فروش برای گزارشگری مالی .
ج : سودی که در محاسبه مالیات لحاظ شده ، اما شناسایی آن در صورت های مالی به تعویق افتاده است مانند پیش دریافت اجاره که در دوره وصول، به سود مشمول مالیات اضافه، اما شناسایی آن به دوره ارائه خدمت مربوط موکول شده است .

د : هزینــــه هایی که از ســــود دوره جـــاری کسر شده اما از لحاظ محاسبه سود مشمول مالیات شناسایی آن به دوره های بعد موکول شده است مانند هزینه های تضمین (گارانتی) کالا که در صورت سود و زیان دوره جاری منظور اما احتساب آن به عنوان هزینه های قابل قبول مالیاتی به دوره مالی پرداخت واقعی آن موکول می شود .
2 : تفاوتهای ارزشیابی :
این تفاوت، مربوط به تفاوت مبانی اندازه گیری در حسابداری مالی و حسابداری مالیاتی می باشد .در ارتباط با مبانی ارزشیابی به عنوان اختلاف های موقت مواردی در استانداردهای حسابداری برخی از کشورها بشرح زیرمطرح شده اند :
الف : کاهش مبنای مالیاتی دارایی های استهلاک پذیر به دلیل تخفیف های مالیاتی
ب : عملیات در کشورهای خارجی که پول عملیاتی و پول گزارشگری آن یکسان است . بر اساس استانداردهای برخی از کشورها ، پس از تغییر نرخ ارز ، ، مبنای مالیاتی برخی از دارایی ها و بدهی ها عملیات خارجی می تواند با موارد متناظر آن بر مبنای ارزش های تاریخی و پول کشور اصلی تفاوت داشته باشد .
ج : افزایش مبنای مالیاتی دارایی ها به دلیل تعدیل بر اساس تورم ، این تعدیل ها موجب می شود که این مبانی با مبنای ارزشیابی مبتنی ارزش های تاریخی صورت های مالی تفاوت پیدا کند .
د: ترکیب واحدهای تجاری به روش خرید که در آن ، ارزش های منتسب به دارایی های ترکیب شده می تواند با مبانی مالیاتی متناظر آن تفاوت داشته باشد .
ازطرف دیگر بخش عمده ای از اختلافات قانون مالیاتهای مستقیم با استانداردهای حسابداری را نیز می توان به شرح ذیل عنوان نمود:

1- استهلاک دارایی های ثابت به غیر از موارد مندرج در جدول استهلاکات موضوع ماه 152 قانون مالیاتهای مستقیم
2- سود و زیان حاصل از معاوضه دارایی های مشابه و غیر مشابه
3- استهلاک دارایی های نامشهود
4- رویدادهای تعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه
5- سود و کارمزد پرداختی به اشخاصی غیراز موارد مندرج در بند 24 ماده 148 ق.

م.م
6- استهلاک هزینه های قبل از بهره برداری
7- زمان کاهش ارزش در موجودیها و سرمایه گذاریها
8- مقررات ثبت و پلمپ دفاتر در آئین نامه تحریر دفاتر
9- شرایط مقرر در بند 11 ماده 148 در رابطه با پذیرش هزینه مطالبات مشکوک الوصول و ;.
با وجود موارد مذکور اکنون این سؤال پیش می آید که آیا امکان تعامل کامل میان استانداردهای حسابداری و قوانین مالیاتی وجود دارد ؟
در حال حاضر حسابداری مالیاتی و مالی دارای زمینه‌های لازم تاثیرگذاری بر یکدیگرند . یکی از عوامل مهم این اثرگذار ، وجود دو مرجع سازمان حسابرسی و سازمان امور مالیاتی به عنوان متولیان تدوین استانداردهای حسابداری و وضع سیاستهای مالیاتی که سازمانهای زیرمجموعه وزارت اموراقتصاد و دارایی می باشند .دلیل ارتباط نزدیک اداری این دو مرجع باعث تقارب و تعامل قابل ذکری میان استانداردهای حسابداری و قوانین مالیاتی در ایران گردیده که نمونه ای از برخی قواعد حاکم که حاکی از تعامل میان این دو مرجع می باشد عبارتند از :
_ برطبق ماده 147 ق .م .م یکی از شرایط اساسی قابل قبول بودن هزینه ها ، منحصربودن آن به تحصیل درآمد در دوره مالی مربوطه ( مبنای تعهدی ) و نیز متکی بودن هزینه ها به اسناد و مدارک مثبته در حدود متعارف می باشد.
_ نحوه برخورد با مخارج سرمایه ای که طبق استاندارهای حسابداری جزء قیمت تمام شده دارائی محسوب و از نظر مالیاتی نیز جزء هزینه های غیر قابل قبول می باشد .
_ پذیرش زیان حاصل از تسعیر ارز به عنوان هزینه قابل قبول ، مشروط به اتخاذ روی

ه ثابت در سالهای مختلف ( بند 24 ماده 148 ق .م م )
_ انعکاس هزینه استهلاک در اجاره سرمایه ای منطبق با تبصره 4 ماده 150 ق . م . م
_ مطابقت بین استاندارد شماره 9 حسابداری و ماده 147 ق . م .م در تعیین روش درصد پیشرفت کار برای عملیات پیمانکاری

هرچند موارد یاد شده حاکی از وجود تعامل های چشمگیر و قابل توجه می شد،لیکن امکان فراهم نمودن یک تعامل منطقی و بدون تعارض وجود ندارد. نکته مهم اینکه، تعامل میان استانداردهای حسابداری و قانون مالیاتی شاید در بعضی از موارد امکان پذیر باشد، اما با توجه به این که استانداردهای حسابداری منشعب ازاستاندارد های بین المللی ونیز قوانین مالیاتی برگرفته از شرایط خاص اقتصادی و سیاسی واجتماعی حاکم برهر جامعه می باشد، لذا به هیچ وجه امکان تعامل مطلق میان این دو وجود نداشته و بایستی به دنبال تعامل نسبی باشیم .ازآنجاکه شرایط حاکم بر اوضاع و احوال اقتصادی هرکشور دائماً درحال تغییر و تحول می باشد. واین تغییرات قوانین ومقررات حاکم بر جامعه نیز دستخوش تغییر نموده که نمونه هایی ازاین تغییرات وتحولات به شرح زیراست .
– مسائلی از قبیل زیان کاهش سرمایه گذاریها یا موجودی ها ، تجدید ارزیابی دارایی ها و اثرات تعدیلی تورم .
به نظر می رسدکه این موارد عمدتاً ناشی از تورم حاکم بر جامعه بوده که حتی در بنیان با استانداردهای حسابداری مبتنی براصل بهای تمام شده تاریخی در تضاد می باشد و در بسیاری از موارد عامل تورم موجب بکارگیری ارزش های جاری توسط حسابداران گردیده است .با کاهش تورم این بحث ها نیز منتفی ، لذا شرایط حاکم در دوران تورم را نمی توان یک الگوی درازمدت فرض

و براساس آن قانون گذاری کرد. به دلیل اینکه تورم یک شرایط تحمیلی بر اقتصاد است بایستی همه جوانب آن مورد بررسی قرارگرفته تا درصورت لزوم ونه صرفا”‌به جهت کاهش اثرات مالیاتی ارزشهای جاری بتواند بجای اثر بریک بخش خاص ازصورتهای مالی برکل صورتهای مالی جایگزین ارزشهای تاریخی اثر داشته باشد.
– در خصوص استهلاک دارایی های نامشهود شاید مشکل از جایی دیگرآغازشده است. یعنی در ایران صرفاً بحث سرقفلی یا حق کسب و پیشه اصناف را می توان در بازار به راحتی و با توجه به شرایط داخلی محاسبه و لحاظ نمود ولی درسایر موارد درخصوص دارایی های نامشهود به واقع هیچ قانون یا دستورالعمل مدون که بتواند ارزش واقعی و عمر مفید را مشخص نماید وجود ندارد و همین مساله قابلیت اتکاء ارزشهای تعیین شده فعلی را زیر سوال می برد .
– در خصوص موارد مندرج در آیین نامه تحریر دفاتر که ممکن است اشکالاتی در آن نیز وجود داشته باشد، نکات قابل ذکری وجود دارد. از جمله اینکه بحث پلمپ دفاتر و مقررات مربوط به آن منبعث از قانون تجارت است که اصلاح آن منوط به اصلاح قانون تجارت می باشد و صرفاً در محدوده قانون مالیاتی نیست ثانیاً آیین نامه تحریر دفاتر یک ضابطه است و تعیین یک ضابطه برای انجام یک فعالیت نه تنها محدودیت نیست بلکه نظم دادن به امورات می باشد و ثالثاً این آیین نامه هیچگونه تاثیری بر مبالغ مندرج در صورتهای مالی نمی گذارد .
– بحث جدول استهلاکات موضوع ماده 152 را میبایست از منظر قابل مقایسه بودن صورت های مالی شرکت های مختلف موردبررسی قرارداد. یعنی چندین شرکت بانوع فعالیت ودارایی مساوی ممکن است با استفاده از روشهای مختلف استهلاک ، به نتایج متفاوتی در محاسبه سود حسابداری برسند که شاید در مقایسه صورت های مالی باعث ابها و سردرگمی استفاده کننده گان شود .
– در خصوص پرداخت بهره و هزینه بهره به اشخاصی غیر از بانکها و مؤسسات بانکی مجاز، به نظر می رسد مشکل ناشی از شرایط اقتصادی کشور باشد که بایستی به هر ترتیب مراجع ذیصلاح نسبت به تأمین مالی درست اقدام کنند و اینکه فرد از یک سیستم غیر مجاز و خارج از شبکه پولی و بانکی نسبت به اخذ وام اقدام نماید و بهره آن هم مورد قبول باشد. اولاً بحث و شائیه ربا بودن آن از نظر اسلام و بانکداری اسلامی خالی از اشکال نمی باشد. ثانیاً بایستی قوانین سیستم های پولی و بانکی مربوط به هر کشور نیز رعایت شود و با توجه به اینکه یکی از وظایف سیاستهای مالیاتی کمک به تثبیت سیاستهای اقتصادی است میبایست در تدوین آن به سیاستهای پولی و بانکی کل کشور نیز توجه شود و ایراد مذکور به نظر می رسد مغایر با سیاستهای موصوف است .
و جهت سایر موارد مغایرت نیز می توان دلایل توجیهی ارائه نمود اما در نهایت به نظر می رسد حذف این ضوابط ، عواقب ناگواربیشتری را درپی داشته باشد که بایستی ازقبل این مسائل به طور دقیق کارشناسی و بررسی گردد تا مشکلات بعدی به وجود نیاید .
حال با مشخص شدن مغایرتها و تعاملات و مشکلات و عدم امکان تطابق مطلق ، این سوال اساسی بوجود می آید که راهکار عملی رفع این مغایرتها چه می باشد ؟
واقعیت این است که قوانین مالیاتی هیچ الزامی برای حسابداران وصاحبان واحدهای تجاری وانتفاعی به وجود نیاورده است که صورت های مالی خود را منطبق با قوانین مالیاتی تهیه نمایند. بلکه این الزام را به وجود آورده است که صورت های مالی را بایستی الزاماً براساس استانداردهای پذیرفته شده حسابداری برای مقاصد عمومی تهیه نمایند . نکته دیگر اینکه ، در حسابرسی مالیاتی بعنوان یکی از مصادیق مهم حسابرسی ، اولویت اول با قوانین و

مقررات مالیاتی است و رعایت سایر قوانین و مقررات همچون استانداردهای حسابداری و قضاوت حرفه‌ای کارشناسان مالیاتی در اولویتهای بعدی قراردارد . لذا با همین اعتقاد ، تئوریهای حسابداری بحث تخصیص بین دوره ای مالیات را جهت رفع این تفاوتها مطرح نموده اند . در حقیقت اختلاف های دایمی تنها بر جمع مالیات پرداختی تأثیر می گذارند و عموماً مستلزم تخصیص های بین دوره ای مالیاتی نمی باشند.اما از لحاظ تئوریهای حسابداری این اختلافها نیزموجب ط

رح مسائل بحث انگیز نمی شود. به این دلیل که در تئوریهای حسابداری فرض می شود که مؤدیان مالیاتی در زمان تسلیم اظهار نامه مالیاتی ، سود حسابداری را قبل از طرح اختلافهای موقت به جهت اختلاف های دایمی تعدیل می نمایند . و برای رفع اثرات ناشی از اختلافات موقت نیز از تخصیص بین دوره ای مالیات استفاده می نمایند . که در آن حسابی تحت عنوان مالیات انتقالی به دوره آتی برای ثبت تفاوت ارقام مالیات ایجاد می گردد. با این وجود با مطابقت دقیق استانداردهای ملی حسابداری با قانون مالیاتهای مستقیم می‌توان با مصادیق اختلافات موقت نیز برخورد نمود همانند ارزشهای متفاوت مالیاتی و سود حسابداری برای محاسبه سود ناشی از واگذاری املاک و اعیان و سرقفلی و یا الزامی نبودن رعایت آیین‌نامه استهلاکات برای مقاصد مالی در مقابل الزامی بودن آن برای مقاصد مالیاتی.
هر چند تخصیص بین دوره ای مالیات موجب ایجاد بحث و گفتگو میان صاحب نظران حسابداری شده است و موافقین آن به دلیل مفهوم مقابله هزینه ها با درآمد فروش و مفهوم تداوم فعالیت وروش های مدیریت ازآن حمایت کرده و مخالفین به دلایلی همچون قابل فهم نبودن و هزینه نبودن مالیات و مربوط نبودن و ابهام خواستار حذف تخصیص بین دوره ای مالیات هستند ، لیکن در نهایت نظر موافقین در عمل مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان یک راه حل اساسی پذیرفته شده است .
ازطرف دیگر ازآنجاکه در کشور ما حسابداران تنها یک نوع صورت مالی برای مقاصد مالیات و حسابداری تهیه می نمایند و به همه استفاده کنندگان ارایه می نمایند و آنها نیز به ناچار بر اساس آن اقدام به تصمیم گیری می کنند لذا بهتر است که حسابداران علاوه بر تهیه صورت های مالی با هدف گزارشگری مالی ، صورت های مالی با مقاصد مالیاتی را تهیه نمایند .

گزارشگری با مقاصد مالیاتی ، سود حسابداری را با توجه به محدودیت ها و مسائل مربوط به قوانین مالیاتی تعدیل و در نهایت سود مشمول مالیات را تعیین می نماید و مشکلات مالیاتی آن با تخصیص بین دوره ای مالیات نیز حل می گردد، یعنی سود حسابداری درازای تفاوتهای دایمی تعدیل و بحث تفاوتهای موقت نیز با تخصیص بین دوره ای مالیات مرتفع وحسابدار رسمی یاحســـابرس مالیاتی صرفاً براســـاس قوانین مالیاتی معتبر بودن صورت های مالی با مقاصد مالیاتی را تأیید واعلام می نماید.انجام این عمل توسط حسابداران این حسن راخواهد داشت که صاحبان سهام و مشاغل که عمدتاً با مسائل مالی و مالیاتی آشنا نیستند، با مالیات محاسبه شده توسط حسابداران آگاه و به راحتی تمکین نمایند که پیامد آن پذیرش واقعیتهای موجودقوانین مالیاتی و استانداردهای حسابداری است .
به همین دلیل حلقه مفقوده این مشکلات «گزارشگری مالی با مقاصد مالیاتی » در ایران است و بایستی حسابداران علاوه بر تهیه صورتهای مالی با مقاصد گزارشگری مالی نسبت به تهیه صورتهای مالی با مقاصد مالیاتی اقدام نمایند .
نتیجه :
مغایرت بین استاندارهای حسابداری و قوانین مالیاتی و به تبع آن

سود حسابداری و سود مشمول مالیات طبیعی بوده و هر گونه تلاش برای رفع این مغایرتها هرچند تا حدودی نتیجه بخش بوده اما رفع کامل آن و تهیه استانداردهای حسابداری کاملا” منطبق با قوانین مالیاتی و یا بالعکس امکان پذیر نمی باشد. همچنین اگر صورتهای مالی با مقاصد مالیاتی تهیه وتنظیم او و سود حسابداری به ازای اختلافات دایمی تعدیل و به ازای اختلافات موقت ، تخصیص بین دوره ای مالیات صورت گیرد، بسیاری از مشکلات کنونی میان سازمان مالیاتی و مؤدیان مالیاتی و حسابداران رسمی مرتفع خواهد شد .

منابع و مأخذ :
– بیک پور ، محمد علی . فصلنامه حسابرس ، شماره 35 ، سال هشتم ، تفسیر مالیاتی
– دوانی ، غلام حسین، نشریه سامان ، شماره 27، مقاله مالیات و حسابداری را در عصر فراتکنولوژی جدی بگیریم .
– شباهنگ ، رضا ، تئوری های حسابداری ، چاپ سازمان حسابرسی .
– قانون مالیات های مستقیم مصوب بهمن ، 1380
_ مسیحی ، محمد ، اخبار اقتصادی ، شماره 293 ، استانداردهای حسابداری و قانون مالیاتهای مستقیم

– ون بردا_ هندریکسن ، تئوریهای حسابداری ، مترجم دکتر علی پارساییان ، نشر ترمه


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی word :

عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی

در شرع انور اسلام هم تاخیر حرمت ماههاى حرام از محل خود حرام است، و هم تاخیر آداب و احکام و دستوراتى که در زمانهاى مشخص همچون ماه رمضان براى روزه و ماه ذو الحجه براى حج مقرر شده است.و علیهذا تبدیل ماههاى قمرى به ماههاى شمسى و تبدیل سالهاى قمرى به شمسى بهیچوجه من الوجوه جایز نیست.
مسلمان نمى‏تواند روزه رمضان را در شوال و یا یکى از ماههاى معتدل دیگر بگیرد و به جهت اعتدال هوا و کوتاه شدن روزها در فصل زمستان آن را بجاى آورد، یعنى نمى‏تواند روزه خود را به حساب سالها و ماههاى شمسى قرار دهد.
مسلمان نمى‏تواند حج ذو الحجه خود را در محرم و یا یکى از ماههاى معتدل دیگر به جهت تناسب هوا و فروش امتعه و امور اعتباریه و مصالح مادیه و دنیویه خود، در فصل بهار و یا پائیز قرار دهد، یعنى نمى‏تواند حج‏ خود را به حساب سالها و ماههاى شمسى بجاى آورد.
و همچنین نسبت‏به سایر تکالیف از واجبات و مستحبات و محرمات و مکروهات و همچنین نسبت‏به احکام اجتماعیه و سنت‏هاى اعتباریه و آداب و رسوم و عاداتى که در جامعه با آن مواجه است.

تاریخ إسلام، تاریخ قمری است
مسلمان نمى‏تواند سال شمسى را ملاک و میزان براى اعمال و تاریخ خود معین و مقرر دارد، زیرا که در قرآن مجید با صراحت‏سال مسلمان را سال قمرى قرار داده، و ان عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فى کتاب الله یوم خلق السموات و الارض منها اربعه حرم را اعلان کرده است.
این آیه از چند جهت صراحت دارد بر آنکه سال‏ها و ماههاى رسمى اسلامى سالها و ماههاى قمرى است: اول – از جهت لفظ منها اربعه حرم زیرا از ضروریات است که اسلام هیچ ماهى را از ماههاى حرام قرار نداده است، مگر چهار ماه از ماههاى قمرى را که ذوالقعده و ذوالحجه و محرم و رجب مى‏باشند.و این چهار ماه، از ماههاى قمرى است نه شمسى، و در روایات عدیده و در خطبه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم آمده است که سه تا از این ماهها پهلوى هم قرار گرفته‏اند و یکى از اینها جدا و تنها است: ثلاثه منها سرد و واحد منها فرد ، آن سه که پهلوى همند ذوالقعده و ذوالحجه و محرم هستند، و آن یک که تنها افتاده است ماه رجب است.
دوم – از جهت لفظ عند الله.و سوم – از جهت لفظ فى کتاب الله یوم خلق السموات و الارض.چون این قیود دلالت دارند بر آنکه این ماهها ابدا قابل تغییر و اختلاف نیستند، و با وضع و جعل و امور قرار دادى سر و کار ندارند، زیرا این ماهها در نزد خداوندى که علم و احاطه او لا یتغیر است، چنین است، و در کتاب خدا در روزى که آسمان‏ها و زمین را آفریده است چنین بوده است.
پس در حکم نگاشته شده در کتاب تکوین و در قانون نوشته شده در دفتر خلقت اینطور بوده است، و لا معقب لحکمه تعالى.و معلوم است که ماههاى شمسى به هر صورت و به هر عنوان و از هر تاریخى که باشد، ماههاى قراردادى است که بر اساس حساب منجم و زیاده و کمى‏هاى اعتباریه و وضعیه بدین صورت در آمده است.
اما ماههاى قمرى در آن وقتى که خداوند آسمان و زمین را خلقت کرد، همینطور بوده است.یعنى به ابتداى رؤیت هلال به خروج از محاق و تحت الشعاع شروع مى‏شده، و به محاق و دخول تحت الشعاع پایان مى‏یافته است.
و الشمس تجرى لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم و القمر قدرناه منازل حتى عاد کالعرجون القدیم لا الشمس ینبغى لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فى فلک یسبحون (آیه 38 تا 40 از سوره 36: یس) «و خورشید بر مدار معین خود پیوسته در حرکت و گردش است، اینست‏حکم خداوند مقتدر و دانا.و ماه را ما در منزل‏هاى مختلف به سیر و گردش در آوردیم تا عاقبت (که آخر ماه نزدیک و محاق مى‏شود) همانند شاخه زرد و لاغرى در آید، نه در سیر و گردش منظم جهان آفرینش، خورشید را چنین توان و قدرتى است که به ماه برسد و او را دریابد، و نه مى‏تواند شب بر روز سبقت گیرد، و هر یک از این خورشید و ماه و از این شب و روز در مدار معین و مقرر پیوسته در حرکت و شناورند.» ماههاى قمرى حسى و وجدانى است و ابتدا و انتهاى مشخصى در عالم تکوین دارد، به خلاف ماههاى شمسى که قراردادى و اصطلاحى است، و اگر چه فصول اربعه و سال‏هاى شمسى هم تقریبا حسى است، لکن ماههاى دوازده‏گانه که داراى اصل ثابتى هستند فقط ماههاى قمرى است.
و بنا بر این معناى آیه اینطور مى‏شود که: ماههاى دوازده گانه‏اى که از آنها سال درست مى‏شود، آن ماههائى است که در علم خداوند سبحانه و تعالى ثابت است.و همان ماههائى است که در کتاب تکوین در روزى که آسمان‏ها و زمین را آفرید معین فرمود، و حرکات عامه جهان خلقت را که از جمله آنها حرکات خورشید و ماه است مقرر نمود.و آن حرکت واقعى و ثابت پایه و اصل براى تعیین مقدار این ماههاى دوازده‏گانه قرار گرفت.
و از جمله آیاتى که صراحت در لزوم تاریخ قمرى دارد، همانطور که ذکر شد آیه 5 از سوره 10: یونس است:
هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب .
«خداوند است آنکه خورشید را نوردهنده، و ماه را نورانى آفرید، و ماه را در منزلگاههاى مختلفى به حرکت و گردش در آورد، تا شما شماره سال‏ها و حساب امور خود را از آن بدانید» .
معلوم‌ است‌ که‌ از اشکال‌ مختلف‌ ماه‌ بر آسمان‌ همچون‌ هلال‌ و تربیع‌ و تثلیث‌ و تسدیس‌ تا در شب‌ چهاردهم‌ به‌ شکل‌ بَدْر یعنی‌ دایره‌ کامل‌ درآمدن‌ ، و سپس‌ رو به‌ نقصان‌ گذاردن‌ ، مردم‌ می‌توانند بدون‌ منجّم‌ و نیازمند بودن‌ به‌ أهل‌ حساب‌ ، در هر نقطه‌ از خشکی‌ و دریا ، و در هر زمین‌ از کوه‌ یا بیابان‌ به‌ مجرّد رؤیت‌ هلال‌ و أطوار مخلتفه‌ آن‌ ، در طول‌ ماه‌ قمری‌ حساب‌ خود را داشته‌ باشند. و این‌ از اختصاصات‌ ماه‌ قمری‌ است‌ نه‌ شمسی‌ . فلهذا با اینکه‌ لفظ‌ شمس‌ در این‌ آیه‌ آمده‌ است‌ ، ولیکن‌ گردش‌ ماه‌ را سبب‌ محاسبه‌ و تقویم‌ قرار داده‌ است‌ .
و از جمله‌ آیات‌ آیه‌ 189 از سوره‌ 2: بقره‌ است‌: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الاْهِلَّهِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ .
«ای‌ پیامبر از تو درباره‌ علّت‌ اشکال‌ مختلف‌ هلال‌ (که‌ به‌ أطوار گوناگون‌ بر فراز آسمان‌ پدیدار می‌شود) چون‌ بپرسند (درپاسخ‌) بگو این‌ اختلاف‌ أشکال‌ ماه‌ را خداوند به‌ جهت‌ تعیین‌ اوقات‌ مردم‌ و تاریخ‌ آنها و برای‌ أمر حجّ قرار داده‌ است‌.»
ماه‌های‌ قمری‌ را به‌ شمسی‌ تبدیل‌ کردن‌ ، نَسِی‌ است‌ ، یعنی‌ تأخیر انداختن‌ أعمال‌ از زمان‌ مقرّر خود ، و این‌ همان‌ است‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ آن‌ را موجب‌ زیادی‌ کفر به‌ شمار آورده‌ است‌ ، و از کلمات‌ روشن‌ و جالب‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبه‌ای‌ که‌ در مِنی‌’ ایراد کردند همین‌ نکته‌ است‌ که‌ ماههای‌ قمری‌ را که‌ بر اساس‌ سنّت‌ إبراهیم‌ خلیل‌ و اسماعیل‌ ذبیح‌ علیهما السّلام‌ قرار داده‌ شده‌ بود ، و در زمان‌ جاهلیّت‌ به‌ ماههای‌ شمسی‌ تبدیل‌ کرده‌ بودند ، آن‌ حضرت‌ به‌ همان‌ ماههای‌ قمری‌ برگردانیده‌ ، و جَهاراً علی‌ رؤوس‌ الاشهاد اعلان‌ فرمود که‌ این‌ حجّ ، حجّ صحیح‌ است‌ که‌ در زمان‌ خود واقع‌ شده‌ ، و در اثر گردش‌ زمان‌ دوباره‌ این‌ حجّ در موضع‌ خود قرار گرفته‌ است‌ . و این‌ حجّ را حِجَّه‌ الإسلام‌ گویند ، زیرا که‌ طبق‌ قانون‌ اسلام‌ در جای‌ خود قرار گرفت‌ و در ماه‌ ذوالحجّه‌ که‌ ماه‌ حجّ واقعی‌ است‌ واقع‌ شد .
در «سیره‌ حلبیّه‌» آورده‌ است‌ که‌: یُقَالُ لَهَا حِجَّهُ الإسْلاَمِ ، قِیلَ لإخْرِاجِ الْکُفَّارِ الْحَجَّ عَنْ وَقْتِهِ لاَنَّ أهْلَ الْجَاهِلِیَّهِ کَانُوا یُؤَّخَّرونَ الْحَجِّ فِی‌ کُلِّ عامٍ أحَدَ عَشَرَ یَوْمًا حَتَّی‌ یَدُورَ الزَّمَانُ إلَی‌ ثَلاَثٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَیَعُودُ إلَی‌ وَقْتِهِ وَلِذَلِکَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی‌ هَذِهِ الْحِجَّهِ: إنَّ الزَّمَانَ قَدِاسْتَدَارَ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ خَلَقَ اللَهُ السَّمَوَاتِ وَ الاَرْضِ ، فَإنَّ هَذِهِ الْحِجَّهَ کَانَتْ فِی‌ السَّنَهِ الَّتِی‌ عَادَ فِیهَا الْحَجُّ إلَی‌ وَقْتِهِ وَ کَانَتْ سَنَهَ عَشَرَ .
«یعنی‌ به‌ حجّی‌ که‌ رسول‌ خدا به‌ جای‌ آوردند ، حِجَّه‌ الإسلام‌ گویند به‌ جهت‌ آنکه‌ آن‌ حجّ در زمان‌ خود واقع‌ شد ، و طبق‌ آئین‌ اسلام‌ بود ، چون‌ کفّار قریش‌ حجّ را از وقتش‌ به‌ تأخیر می‌انداختند ،
و در هر سال‌ حجّی‌ را که‌ انجام‌ می‌داده‌اند ، یازده‌ روز دیرتر از موقع‌ انجام‌ آن‌ در سال‌ قبل‌ بود ، و پیوسته‌ به‌ این‌ کار مبادرت‌ می‌کردند ، تا در زمان‌ رسول‌ خدا که‌ سی‌ و سه‌ سال‌ از وقت‌ حجّ واقعی‌ گذشته‌ بود ، و زمان‌ حجّ به‌ وقت‌ اصلی‌ خود بازگشته‌ بود . رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبه‌ فرمود: اینک‌ زمان‌ دور زده‌ است‌ ، و رسیده‌ است‌ به‌ همان‌ وضعی‌ که‌ خداوند آسمانها و زمین‌ را آفرید ، چون‌ آن‌ حجّ در سال‌ دهم‌ بود ، و آن‌ رأس‌ سی‌ و سوّمین‌ سال‌ از تغییر بود.» .
و به‌ این‌ معنی‌ یعقوبی‌ و مسعودی‌ و ابن‌ اثیر تصریح‌ کرده‌اند بلکه‌ مسعودی‌ فقط‌ از ذکر حوادث‌ سال‌ دهم‌ از هجرت‌ از تمام‌ قضایا و داستان‌های‌ حِجه‌ الوداع‌ ، فقط‌ این‌ جمله‌ رسول‌ خدا را آورده‌ است‌ که‌: إنَّ الزَّمَانَ قَدِ اسْتَدارَ .
و این‌ معانی‌ همه‌ گویا و شاهد صادقند بر آنکه‌ تبدیل‌ سالهای‌ قمری‌ به‌ شمسی‌ جایز نیست‌ ، و مسلمان‌ باید با تمام‌ اهتمام‌ در حفظ‌ اوقات‌ بر اساس‌ تاریخ‌ مقرّره‌ رسول‌ الله‌ که‌ بر سنّت‌ حضرت‌ ابراهیم‌ پایه‌ گذاری‌ شده‌ ، و قرآن‌ کریم‌ آن‌ را حتم‌ و لازم‌ شمرده‌ است‌ عمل‌ کند .
خداوند عزّوجل‌ به‌ این‌ حقیر توفیق‌ عنایت‌ فرمود تا رساله‌ای‌ درباره‌ لزوم‌ استناد ابتدای‌ شهور قمریّه‌ ، به‌ رؤیت‌ هلال‌ در خارج‌ ، گرد آورد . این‌ رساله‌ موسوعه‌ای‌ است‌ علمی‌ و فقهی‌ در لزوم‌ اشتراک‌ آفاق‌ در رؤیت‌ هلال‌ برای‌ دخول‌ ماههای‌ قمری‌ ، و در آن‌ بحث‌های‌ فنّی‌ و مراسلاتی‌ است‌ که‌ حلّ هر گونه‌ إشکال‌ را نموده‌ و قلع‌ مادّه‌ خلاف‌ را می‌کند .
این‌ رساله‌ با برهان‌ علمی‌ و دلیل‌ شرعی‌ می‌رسداند که‌ ماههای‌ قمری‌ حتماً باید با دیدن‌ ماه‌ در شب‌ اوّل‌ ماه‌ شروع‌ شود ؛ و قول‌ منجّمین‌ که‌ براساس‌ حساب‌ و رَصَد است‌ ، هیچگونه‌ حجّت‌ شرعی‌ نیست‌ . و به‌ ضرورت‌ آیات‌ قرآن‌ و إجماع‌ اهل‌ اسلام‌ و سنّت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ که‌ فرمود: صُوموا لِرَؤیَتِهِ ، و أفْطِرُوا لِرُؤیَتِهِ ! تمام‌ ماههای‌ قمری‌ باید با مشاهده‌ هلال‌ در فوق‌ اُفق‌ صورت‌ گیرد . و در هر جا که‌ ماه‌ دیده‌ شد ابتدای‌ آن‌ ماه‌ شروع‌ می‌شود ؛ و در أماکنی‌ که‌ ماه‌ در آن‌ شب‌ قابل‌ رؤیت‌ نیست‌ ؛ و حتماً در شب‌ بعد دیده‌ می‌شود ، ابتدای‌ ماه‌ آنها از شب‌ بعد خواهد بود و علیهذا فتوای‌ مشهور که‌ دخول‌ ماه‌ قمری‌ را تابع‌ رؤیت‌ می‌دانند ؛ و هر نقطه‌ از جهان‌ ، تابع‌ افق‌ خود آنست‌ ؛ صحیح‌ است‌ . و قول‌ بعضی‌ از اعلام‌ و أساطین‌ که‌ خروج‌ ماه‌ را از تحت‌ الشّعاع‌ برای‌ همه‌ جهان‌ و یا برای‌ نیمکره‌ مسکونی‌ ، کافی‌ می‌دانند ؛ و در یک‌ شب‌ حکم‌ به‌ دخول‌ ماه‌ در سراسر جهان‌ می‌کنند ؛ خالی‌ از اعتبار است‌ . بلکه‌ أدلّه‌ متقنه‌ بر خلاف‌ آن‌ ؛ و براهیم‌ منتهی‌ به‌ ضرورت‌ بر ردّ آن‌ قائم‌ است‌ .
این‌ رساله‌ علمی‌ و فقهی‌ به‌ زبان‌ عربی‌ بوده‌ و به‌ نام‌ رسالِه‌ حَوْلَ مَسأله‌ رُؤیَه‌ الْهِلال‌ نامگذاری‌ شده‌ است‌ و از جمله‌ کتب‌ مطبوعه‌ شماره‌ 6 از دوره‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ انتشار یافته‌ است‌ .

تاریخ همه مسلمین جهان باید هجری وقمری باشد
اگر کسی‌ بگوید: چه‌ اشکال‌ دارد که‌ مسلمانان‌ أعمال‌ و تکالیف‌ عبادیّه‌ خود را مثل‌ روزه‌ و حجّ طبق‌ ماه‌های‌ قمری‌ انجام‌ دهند ، و سایر آداب‌ و شئون‌ اجتماعیّه‌ و سیاسیّه‌ خود را طبق‌ ماههای‌ شمسی‌ بجای‌ آورند ، و در اینصورت‌ نَسِی‌ که‌ مستلزم‌ کفر است‌ ، لازم‌ نمی‌آید ، بلکه‌ فقط‌ طبق‌ قراردادهای‌ اعتباریّه‌ خود ، اُمور غیر شرعیّه‌ خود را از واجبات‌ ، بر اساس‌ تاریخ‌ دیگری‌ فقط‌ از جهت‌ تعداد روزهای‌ ماهها همچون‌ تاریخ‌ رومی‌ و یا روسی‌ و یا فرانسوی‌ و یا تاریخ‌ ایران‌ باستانی‌ انجام‌ دهند ، و با فرض‌ آنکه‌ در تمام‌ این‌ تواریخ‌ مبدأ تاریخ‌ را هجرت‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ بگیرند ، فقط‌ تاریخ‌ رسمی‌ خود را بر حسب‌ مصالح‌ دنیوی‌ تاریخ‌ شمسی‌ قرار داده‌اند .
در پاسخ‌ می‌گوئیم‌: تمام‌ إشکالات‌ از همین‌ طرز تفکّر پیدا می‌شود ، زیرا:
أوّل: تاریخ‌ شمسی‌ را رسمی‌ قرار دادن‌ ، خلاف‌ نصّ قرآن‌ و خلاف‌ سنّت‌ نبوی‌ و سیره‌ أئمه‌ طاهرین‌ و علماء اسلام‌ ، بلکه‌ خلاف‌ منهج‌ راستین‌ تمام‌ مسلمانان‌ است‌ .
و ثانی: موجب‌ تفکیک‌ دین‌ از سیاست‌ ، و إمضاء اعمال‌ عبادیّه‌ طبق‌ تاریخ‌ قمری‌ شرعی‌ و احکام‌ اجتماعیّت‌ و شئون‌ کشوریّه‌ و سیاسیّه‌ طبق‌ تاریخ‌ شمسی‌ می‌گردد ، و این‌ از مصادیق‌ واضح‌ تفکیک‌ دین‌ از سیاست‌ ، و موجب‌ انزوای‌ دین‌ و انحصار آن‌ به‌ امور شخصیّه‌ و فردیّه‌ خواهد شد .
و ثالث: موجب‌ تعطیل‌ کتابها و تواریخ‌ نوشته‌ شده‌ ، و قطع‌ رابطه‌ نسل‌ خَلَف‌ با سَلَف‌ صالح‌ است‌ ، زیرا از زمان‌ صدر اسلام‌ تا کنون‌ در تمام‌ کتب‌ تفاسیر و احادیث‌ و تواریخ‌ و تراجم‌ و حتّی‌ در کتب‌ علمیّه‌ همچون‌ نجوم‌ و ریاضی‌ و هیئت‌ و فقه‌ و غیرها ، تواریخ‌ وقایع‌ و حوادث‌ بر اساس‌ سالهای‌ قمری‌ و ماههای‌ قمری‌ آمده‌ است‌ ، نه‌ هزاران‌ بلکه‌ میلون‌ها کتابی‌ که‌ در دوره‌ حکومت‌ مسلمین‌ در حیطه‌ قلمرو آنان‌ آنان‌ به‌ رشته‌ تحریر درآمده‌ است‌ چه‌ به‌ زبان‌ عربی‌ و چه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ و ترکی‌ و هندی‌ و آفریقائی‌ و اروپائی‌ شرقی‌ همه‌ و همه‌ مستند به‌ تاریخ‌ هجری‌ و سنوات‌ و شهور قمری‌ است‌ ، اینک‌ اگر از این‌ به‌ بعد مبدأ تاریخ‌ را شمسی‌ بگذارند ، آیا در انزوا درآوردن‌ آن‌ کتابها و قطع‌ رابطه‌ این‌ نسل‌ با فرهنگ‌ اصیل‌ اسلامی‌ در قرون‌ و اعصار گذشته‌ نیست‌ ؟
برگرداندن‌ تاریخ‌ قمری‌ به‌ تاریخ‌ شمسی‌ به‌ شباهت‌ به‌ برگردانیدن‌ خطّ اسلامی‌ به‌ خطوط‌ أجنبی‌ نیست‌ ، بلکه‌ از متفرّعات‌ همان‌ أصل‌ ، و از شاخه‌های‌ پرورش‌ یافته‌ همان‌ ریشه‌ است‌ .
و رابع: موجب‌ عدم‌ اتّحاد مسلمانان‌ در دنیاست‌ ، زیرا همه‌ مسلمین‌ بنا بر آنکه‌ تاریخشان‌ قمری‌ بوده‌ باشد ، در اینصورت‌ موجب‌ اختلاف‌ تاریخ‌ ما با آنان‌ است‌ ، و اگر آنها هم‌ هر یک‌ برای‌ خود راهی‌ مختصّ به‌ خود را پیش‌ گیرند و تاریخی‌ شمسی‌ خواه‌ هجری‌ یا مسیحی‌ و یا زردشتی‌ و یا کورشی‌ و غیرها را انتخاب‌ کنند ، فَیالَلاسف‌ بهذه‌ الطّریقه‌ که‌ درست‌ در جهت‌ مخالف‌ راه‌ و روش‌ پیامبر اکرم‌ ، و موجب‌ تشعّب‌ و تفرّق‌ جامعه‌های‌ مسلمان‌ ، و گسیختگی‌ و از هم‌ دررفتیگ‌ کیان‌ آنهاست‌ .
تاریخ‌ از اُمور اصولیّه‌ احکام‌ اسلامی‌ است‌ ، و اتّحاد مسلمانان‌ در تاریخ‌ موجب‌ اتّحاد آنان‌ در فرهنگ‌ رسول‌ اللهی‌ ، و اختلاف‌ آنان‌ در تاریخ‌ موجب‌ تفرقه‌ و تشتّت‌ است‌ .
اسلامی‌ که‌ همه‌ فرق‌ و أقوام‌ و عشایر را از عرب‌ و عجم‌ و تُرک‌ و کُرد و هندو ، و شرقی‌ و غربی‌ ، و سیاه‌ و سپید ، و زرد و سرخ‌ را با همه‌ اختلاف‌ آداب‌ و عادات‌ قومی‌ در زیر یک‌ پرچم‌ واحد توحید جمع‌ کرده‌ است‌ ، چقدر نازیباست‌ که‌ تاریخ‌ که‌ از أهمّ اُمور اتّحاد و اتّفاق‌ و موجب‌ تحکیم‌ روابط‌ میان‌ آنهاست‌ ، آنان‌ را یله‌ و رها سازد و هر کس‌ دنبال‌ مرام‌ و مقصدی‌ به‌ انتخاب‌ خود در این‌ مورد برود ؟

تسلط أجانب، بر أصل افتراق مسلمین صورت گرفت
اتّحاد تاریخ‌ همچون‌ اتّحاد زبان‌ در عبادات‌ و مناسک‌ ، همانند قرآن‌ و نماز و دعا و ذکر ، موجب‌ تشکیل‌ صف‌ واحد ، و اختلاف‌ تاریخ‌ همچون‌ اختلاف‌ زبان‌ در مناسک‌ و عبادات‌ ، موجب‌ پارگی‌ و گسستگی‌ آنها می‌شود .
و در حالی‌ که‌ می‌بینیم‌ مسلمانان‌ جهان‌ از هر چه‌ بیشتر به‌ اتّحاد و اتّفاق‌ نیاز دارند ، و رسول‌ اکرم‌ پیامبر آنان‌ همه‌ آنان‌ را أمر به‌ اتّحاد نموده‌ ، و قرآن‌ کریم‌ به‌ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَهِ جَمِیعًا وَ لاَ تَفَرَّقُوا ندا در داده‌ است‌ ، و از طرفی‌ خود این‌ قرآن‌ مجید ، و نفس‌ شریف‌ رسول‌ الله‌ ، تاریخ‌ را تاریخ‌ قمری‌ اعلان‌ کرده‌اند، چرا ما با دست‌ خود نامه‌ سعادت‌ خود را پاره‌ کنیم‌ و بر خلاف‌ این‌ مسیر گام‌ برداریم‌ ؟
دشمنان‌ اسلام‌ در این‌ چند قرن‌ أخیر خوب‌ دانستند که‌ یگانه‌ راه‌ وسیله‌ غلبه‌ بر مسلمانان‌ ، و از بین‌ بردن‌ کیان‌ عقیدتی‌ و فرهنگی‌ آنان‌ ، برای‌ راه‌ پیداکردن‌ برای‌ منافع‌ مادّی‌ و استثمار و استبعاد آنها ، ایجاد تشتّت‌ و جدائی‌ در آداب‌ و رسوم‌ و تجزیه‌ أوطان‌ و در هم‌ شکستگی‌ هر چه‌ بیشتر در أرکان‌ وحدت‌ آنها می‌باشد ، فلهذا با تمام‌ قوا مساعی‌ خود را برای‌ درهم‌ ریختن‌ مسلمین‌ به‌ کار بستند ، و در سالیان‌ متمادی‌ با نقشه‌های‌ مزوّرانه‌ ، آنها را پاره‌ پاره‌ و فرهنگ‌ و پایه‌های‌ آداب‌ و اخلاق‌ و علوم‌ آنان‌ را یکی‌ پس‌ از دیگری‌ منهدم‌ و واژگون‌ نمودند .
مرحوم‌ والد م: آیه‌ الله‌ حاج‌ سیّد محمّد صادق‌ حسینی‌ طهرانی‌ رضوان‌ الله‌ علیه‌ می‌فرمود: چون‌ اسکندر سلوکی‌ بر مشرق‌ زمین‌ مسلّط‌ شد ، و یکسره‌ همه‌ کشورها را فتح‌ کرد ، و تا هند پیش‌ راند ، برای‌ استاد خود: أَرَسطو نوشت‌: من‌ بر همه‌ ممالک‌ شرق‌ استیلا یافتم‌ . اینک‌ چه‌ کنم‌ که‌ آنها در دست‌ من‌ باقی‌ بماند ؟!
أرَسطو در پاسخ‌ او چنین‌ نوشت‌: این‌ کشورهای‌ گسترده‌ مفتوحه‌ را به‌ کشورهای‌ کوچک‌ کوچک‌ تقسیم‌ کن‌ ! و برای‌ هر یک‌ از آنها یک‌ شاه‌ و حاکم‌ قرار بده‌ ! و خودت‌ را حاکم‌ بر همه‌ و شاه‌ شاهان‌ بخوان‌ ! در اینصورت‌ همه‌ آنها مطیع‌ و منقاد تو خواهند بود و از ترس‌ حفظ‌ تاج‌ و موقعیت‌ خود بر تو نمی‌شورند ، و عَلَم‌ مخالفت‌ بر پا نمی‌کنند و همیشه‌ کشورهای‌ تو آبد و در راه‌ حفظ‌ منافع‌ تو کوشا خواهند بود ، و اگر أحیاناً یکی‌ از آنها به‌ خلاف‌ برخاست‌ ، با این‌ قدرت‌ محطیه‌ خود ، فوراً او را سرکوب‌ می‌کنی‌ و غائله‌ را می‌خوابانی‌ !
ولی‌ اگر بنا بشود خودت‌ بدون‌ واسطه‌ بخواهی‌ بر آنها حکومت‌ کنی‌ ! و یا همه‌ آن‌ کشورها را به‌ دست‌ یک‌ تن‌ تن‌ بسپاری‌ ! بیم‌ آن‌ می‌رود که‌ کم‌ کم‌ قوّت‌ گیرند و با یکدیگر دست‌ به‌ دست‌ هم‌ داده‌ و بر تو بشورند ، و آن‌ یک‌ تن‌ گرچه‌ از اخصّ خواصّ تو باشد ، بر تو یاغی‌ شود ، و به‌ داعیه‌ سلطنت‌ قیام‌ کند ، و در اینصورت‌ شکست‌ خواهی‌ خورد ، و همه‌ این‌ سرزمین‌ها را از دست‌ خواهی‌ داد!
انگلیس‌ ها با مسلمانان‌ بر اساس‌ همین‌ نقشه‌ رفتار کردند و پس‌ از شکست‌ کشور پهناور عثمانی‌ ـ که‌ بیش‌ از شش‌ قرن‌ (از 1299 میلادی‌ تا 1923 میلادی‌) بر قسمت‌ عظیمی‌ از آسیا و اروپا و آفریقا به‌ عنوان‌ خلافت‌ مسلمین‌ حکومت‌ می‌کردند ، و مجموعاً سی‌ و هشت‌ سلطان‌ ، یکی‌ پس‌ از دیگری‌ ، که‌ اوّل‌ آنه: سلطان‌ عثمان‌ خان‌ غازی‌ بوده‌ و در سنه‌ 699 هجری‌ قمری‌ به‌ حکومت‌ نشست‌ ، و آخر آنها سلطان‌ عبدالعزیز دوّم‌ که‌ تا 1342 هجری‌ قمری‌ حکومت‌ کرد ، بر صحنه‌ خلافت‌ و حکومت‌ عرضه‌ داشتند ـ با همین‌ نقشه‌ رفتار کردند ، یعنی‌ کشور عثمانی‌ را قطعه‌ قطعه‌ کردند ، و هر قطعه‌ را به‌ دست‌ یکی‌ از نوکران‌ خود سپردند .
قسمت‌ اروپائی‌ عثمانی‌ را که‌ شامل‌ کشورهای‌ شبه‌ جزیزه‌ بالکان‌ و هُنگِری‌ و قدری‌ از رُومانی‌ که‌ شامل‌ بُخارست‌ است‌ قسمت‌ کردند . و قسمت‌ آسیائی‌ کشور عثمانی‌ را به‌ ترکیه‌ ، سوریه‌ ، لبنان‌ ، اردن‌ ، فلسطین‌ ، عَدَن‌ ، یمن‌ ، عراق‌ و کویت‌ تقسیم‌ نمودند . و قسمت‌ آفریقائی‌ کشور عثمانی‌ را به‌ مِصر و طرابلس‌ که‌ همان‌ کشور لیبی‌ است‌ تقسیم‌ کردند . و همانطور که‌ ملاحظه‌ می‌شود کشور عثمانی‌ را به‌ نوزده‌ قسمت‌ تجزیه‌ و تفکیک‌ نمودند .
کفّار و أجانب‌ برای‌ آنکه‌ بر هدف‌ خود فائق‌ گردند ، بعد از تقسیم‌ و نیز قبل‌ از تقسیم‌ این‌ کشورها در سایر کشورهای‌ اسلامی‌ که‌ کم‌ و بیش‌ رخنه‌ کرده‌بوده‌ و تسلّط‌ یافته‌ بودند ، برای‌ از بین‌ بردن‌ روح‌ وحدت‌ مسلمین‌ ، که‌ کتاب‌ آسمانی‌ آنان‌ قُرآن‌ مجید است‌ ، تا توانستند اهل‌ هر کشور را به‌ ملیّت‌ و آداب‌ و رسوم‌ قومیّت‌ و محبّت‌ به‌ وطن‌ ، که‌ منظور همان‌ حدود مشخّصه‌ای‌ بوده‌ است‌ که‌ خود آنها دور میز نشسته‌ و تعیین‌ کرده‌اند دعوت‌ کردند . و با روزنامه‌ها ، و رادیوها ، و سینماها ، و تسلّط‌ بر معارف‌ و فرهنگ‌ مردم‌ به‌ وسیله‌ مدارس‌ و دانشگاهها ، و تأسیس‌ دانشگاههای‌ مستقلّی‌ فقط‌ برای‌ حفظ‌ نمودن‌ آداب‌ و ملیّت‌ هر قومی‌ که‌ جز الفاظی‌ توخالی‌ چیزی‌ نیست‌ ، و جز افتخار و مباهات‌ بر استخوان‌ خشک‌ نیاکان‌ ، و تنافس‌ در مقداری‌ کاسه‌ و کوزه‌ شکسته‌ به‌ عنوان‌ آثار ملّی‌ ، و جمع‌آوری‌ و نگهداری‌ از آنها در موزه‌های‌ مجلّل‌ چیزی‌ به‌ دست‌ نمی‌دهد مردم‌ را سرگرم‌ کردند .
ایرانیان‌ را دعوت‌ به‌ آداب‌ و رسوم‌ زردشتی‌ و إحیاء زند و أَوِستا ، و تعریف‌ و تمجید بی‌حد و حساب‌ از شاهنامه‌ فردوسی‌ ، و بیان‌ افسانه‌های‌ کورش‌ و داریوش‌ و سیروس‌ و رستم‌ زال‌ نمودند .
ما با چشم‌ خود می‌دیدیم‌ که‌ در شب‌ چهارشنبه‌ سوری‌ از روی‌ آتش‌ می‌پریدند و نوروز و مهرجان‌ را محترم‌ می‌شمردند ، و روز سیزده‌ را نحسن‌ و سیزده‌ بدر می‌رفتند ، و هزاران‌ قصّه‌ و افسانه‌های‌ سرگرم‌ کننده‌ دیگر که‌ جزو دستورات‌ سیاسی‌ طبقه‌ حاکمه‌ بود ، که‌ با مصارف‌ هنگفتی‌ می‌باید در این‌ کشور اجرا گردد .
لُغت‌ قرآن‌ را که‌ زبان‌ اوّل‌ هر مسلمان‌ است‌ لغت‌ أجنبی‌ خواندند ، و تعلیم‌ و تدریس‌ لغت‌ و زبان‌ و دستور عربی‌ را در مدارس‌ به‌ سرحدّی‌ تنزّل‌ دادند که‌ در حدّ حکم‌ عدم‌ بود ، ولی‌ لغات‌ أجنبی‌ و لغات‌ غیر مأنوسه‌ای‌ را از کتاب‌ اوستا می‌یافتند و با هزار برهان‌ و دلیل‌ می‌خواستند به‌ جای‌ آن‌ لغات‌ مأنوس‌ و شیرین‌ عربی‌ به‌ کار برند . و برای‌ وزارت‌ معراف‌ ، فرهنگستان‌ تشکیل‌ دادند ، و در آن‌ جز این‌ روش‌ اسلام‌ زدائی‌ و غرب‌ گرائی‌ چیز دیگر ملموس‌ نبود .

دست اجانب در تاریخ مسلمین
در هر یک‌ از کشورهای‌ اسلامی‌ به‌ مناسبت‌ سوابق‌ تاریخی‌ قبل‌ از اسلام‌ آن‌ ، همین‌ برنامه‌ را اجرا کردند . در ایران‌ به‌ نام‌ پان‌ ایرانیزم‌ و در کشورهای‌ عرب‌ به‌ نام‌ پان‌ عربیزم‌ و نعره‌ العُرویّه‌ ، و در ترکیه‌ به‌ نام‌ پان‌ ترکیزم‌ ، و در هند و پاکستان‌ به‌ نام‌ پان‌ هندوئیزم‌ و بالاخره‌ در هر محدوده‌ و محیط‌ کوچکی‌ هم‌ که‌ بود همچون‌ سواحل‌ خلیج‌ فارس‌ و شیخ‌ نشین‌های‌ قَطَر و قطِیف‌ و أبوظَبِی‌ و غیرها هی‌ استقلال‌ دادند و بر روی‌ آن‌ یک‌ پَان‌ گذاردند .
باری‌ این‌ کشورها را که‌ تجزیه‌ می‌کردند و استقلال‌ می‌دادند ، استقلال‌ نبود ، بلکه‌ در محدوده‌ ضعیف‌ خود به‌ حال‌ نیمه‌ جان‌ زندگی‌ کردن‌ ، و تحت‌ الحمایه‌ و مستعمره‌ بودن‌ آنها بود .
از مهمترین‌ چیزهائی‌ را که‌ موفّق‌ شدند بردارند ، تاریخ‌ قمری‌ اسلامی‌ بود که‌ ظاهراً در غیر از عربستان‌ سعودی‌ از همه‌ جا برداشتند . به‌ عنوان‌ ندای‌ اتّحاد بین‌ المللی‌ ، و لزوم‌ رابطه‌ با تاریخ‌ کشورهای‌ صنعتی‌ و تجارتی‌ و برای‌ روابط‌ سیاسی‌ ، تاریخ‌ قمری‌ اسلام‌ را منسوخ‌ و به‌ جای‌ آن‌ تاریخ‌ شمسی‌ ، آنهم‌ با مبدأ میلاد حضرت‌ مسیح‌ قرار دادند . تاریخ‌ رسمی‌ کشورهای‌ مسلمانان‌ مسیحی‌ شد و دیگر نه‌ از هجرت‌ رسول‌ الله‌ چیزی‌ به‌ گوش‌ مردم‌ می‌رسید و نه‌ از ماه‌ محرّم‌ و صفر . در عراق‌ و بین‌ النّهرین‌ مبدأ سال‌ را ژانویه‌ گذارده‌ و ماهها را ماههای‌ رومی‌ قرار داده‌ و بدین‌ ترتیب‌ طبق‌ ماههای‌ مسیحی‌ که‌ اوّل‌ آن‌ ژانویه‌ و بین‌ ماه‌ اوّل‌ و ماه‌ دوّم‌ زمستان‌ است‌ ابتدای‌ سال‌ خود را شروع‌ می‌کردند: 1 ـ کانون‌ دوّم‌ . 2 ـ شُباط‌ ، 3 ـ آذار ، ـ 4 ـ نیسان‌ ، ـ 5 ـ أَیاز ، ـ 6 ـ حَزیران‌ ، ـ ـ تَمُوز ، ـ 8 ـ آب‌ ، 9 ـ إیلول‌ ، ـ 10 ـ تشرین‌ اوّل‌ ، 11 ـ تشرین‌ ثانی‌ ،12 ـ کانون‌ اوّل‌ که‌ ماه‌ اوّل‌ زمستان‌ است‌ و ابتدای‌ سَنَوات‌ را نیز تاریخ‌ تولّد حضرت‌ عیسی‌ گرفته‌ و سال‌ها را مسیحی‌ نامیدند .
و در هر یک‌ از شامات‌ (سوریّه‌ ـ لبنان‌ ـ فلسطین‌) و مصر و غیرها همان‌ تاریخ‌ فرنگی‌ را با اسم‌ فرنگی‌ همانند: نوامبر و دسامبر و غیرها رائج‌ نموده‌ و مبدأ سال‌ را نیز مسیحی‌ کردند ، و در هند و پاکستان‌ از این‌ قرار بود .
در ایران‌ مصلحت‌ ندیدند یکباره‌ تاریخ‌ را مسیحی‌ کنند ، چون‌ مردم‌ این‌ سرزمین‌ شیعه‌ نشین‌ و تابع‌ علماء راستین‌ می‌باشند ، و از حکّام‌ جائر وقت‌ إطاعت‌ و حرف‌ شنوی‌ ندارند ، و به‌ خلاف‌ کشورهای‌ سنّی‌ نشین‌ که‌ مردم‌ آن‌ مرز و بوم‌ ، حاکم‌ را هر چه‌ باشد ، واجب‌ الاطاعه‌ و أولوالامر می‌دانند ، و چون‌ حاکم‌ حکم‌ به‌ پیروی‌ از تاریخ‌ مسیحی‌ کرد ، همه‌ تسلیم‌ و منقاد می‌شوند .
و با وجود علماء متنفّذ و با قدرت‌ در کشور شیعه‌ برگرداندن‌ تاریخ‌ هجری‌ قمری‌ به‌ مسیحی‌ شمسی‌ بسیار مشکل‌ بلکه‌ ممتنع‌ بود .
فلهذا منظور و مقصود خود را به‌ طور مرحله‌ای‌ انجام‌ دادند تا کم‌ کم‌ چشم‌ و گوش‌ مردم‌ به‌ مراحل‌ قبلی‌ خو گرفته‌ و عادت‌ کرده‌ ، و انجام‌ مراحل‌ بعدی‌ برای‌ آنها ممتنع‌ نباشد .

تبدیل سالهای قمری به شمسی در مجلس دوم
در هشتاد سال‌ پیش‌ از این‌ در دوره‌ دوّم‌ قانونگذاری‌ مجلس‌ شورای‌ ملّی‌ ، یک‌ مرحله‌ از آن‌ را اجرا کردند ، و آن‌ فقط‌ تبدیل‌ ماههای‌ قمری‌ ، به‌ ماههای‌ شمسی‌ بود ، آنهم‌ فقط‌ در دوائر دولتی‌ ، بدون‌ آنکه‌ رأس‌ سَنَوات‌ شمسی‌ از جای‌ خود تغییر کند ، و بدون‌ آنکه‌ نام‌ ماههای‌ شمسی‌ عوض‌ شود ، بلکه‌ رأس‌ سنوات‌ همان‌ هجرت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ از مکّه‌ به‌ مدینه‌ طیّبه‌ بوده‌ ، و نام‌ ماهها هم‌ عربی‌ معمول‌ و طبق‌ حرکت‌ شمس‌ در بروج‌ دوازده‌ گانه‌ باشد ، یعنی‌ به‌ ترتیب‌ از اوّل‌ بهار بدین‌ قرار باشد .
حَمَل‌ و ثَوْر و جَوزا و سَرَطان‌ و سُنبُله‌ و مِیزان‌ و عَقْرَب‌ و قَوْس‌ و جَدْی‌ و دَلْو و حُوت‌ .
و جهت‌ لزوم‌ تغییر را هم‌ در مجلس‌ از نقطه‌ نظر تنظیم‌ اُمور مالی‌ مطرح‌ کردند ، که‌ سال‌ شمسی‌ به‌ نفع‌ دولت‌ است‌ ، برای‌ آنکه‌ چون‌ سال‌ شمسی‌ یازده‌ روز از سال‌ قمری‌ بیشتر است‌ ، در اینصورت‌ بودجه‌ دولت‌ و حقوق‌ کارمندان‌ را طبق‌ این‌ برج‌ ها پرداختن‌ به‌ صرفه‌ دولت‌ تمام‌ می‌شود .
مثلاً اگر در سال‌ ، بیست‌ و چهار میلیون‌ ، دولت‌ طبق‌ سالهای‌ شمسی‌ خرج‌ کند ، اگر آن‌ را طبق‌ ماههای‌ قمری‌ بدهد ، باید در هر سه‌ سال‌ دو میلیون‌ بیشتر صرف‌ کند ، زیرا در هر سه‌ سال‌ یک‌ ماه‌ زیادتر می‌شود و دولت‌ دو میلیون‌ زیان‌ می‌کند .
و همچنین‌ وقتی‌ در ایران‌ گمرک‌ دائر شد تصوّر کردند که‌ یک‌ تاریخ‌ شمسی‌ برای‌ اُمور دولتی‌ لازم‌ است‌ . از مردم‌ پرسیدند که‌ سال‌ چندم‌ شمسی‌ است‌ ؟ هیچ‌ در دست‌ نبود ، گفتند: در سالهای‌ منجّمین‌ یک‌ حَمَل‌ و ثَوْری‌ هست‌ که‌ آنها می‌دانند ، همان‌ را بلژیکی‌ ها گرفتند و معمول‌ کردند .
بنده‌ هر چه‌ فکر می‌کنم‌ که‌ این‌ أدلّه‌ چگونه‌ برای‌ تغییر دادن‌ ماهها و سالهای‌ قمری‌ اسلامی‌ به‌ برج‌ها و سالهای‌ شمسی‌ کافی‌ است‌ ، هیچ‌ فکرم‌ به‌ جائی‌ نمی‌رسد . آخر دلیل‌ تا این‌ اندازه‌ واهی‌ و ضعیف‌ است‌ که‌ به‌ جهت‌ نیاز یک‌ تعرفه‌ گمرکی‌ به‌ سال‌ شمسی‌ ، سال‌ یک‌ کشوری‌ را تغییر دهند و تمام‌ آداب‌ و رسوم‌ و تعطیلات‌ و تشریفات‌ را در همه‌ دوائر از دادگستری‌ و فرهنگ‌ و غیرها و حتّی‌ وزارت‌ مالیّه‌ و دارائی‌ در همه‌ امور کشور تبدیل‌ کنند ، این‌ چه‌ حسابی‌ است‌ ؟! این‌ چه‌ کتابی‌ است‌ ؟!
و امّا قضیّه‌ بودجه‌ و مخارج‌ دولت‌ که‌ طبق‌ ماههای‌ قمری‌ زیان‌ متوجّه‌ او می‌شود ، به‌ قدری‌ سُست‌ است‌ که‌ انسان‌ از عقل‌ و درایت‌ پیشنهاد کنندگان‌ تغییر تاریخ‌ در شگفت‌ می‌ماند .

آخر که‌ گفته‌ است‌ که‌ دولت‌ بودجه‌ خود را از جمع‌آوری‌ مالیات‌ها و غیره‌ به‌ حسب‌ ماه‌ و سال‌ قمری‌ از ملّت‌ و رعایا بگیرد ، آن‌ وقت‌ طبق‌ بروج‌ و سالهای‌ شمسی‌ خرج‌ کند ؟ و به‌ کارمندان‌ بپردازد ؟ اگر دولتی‌ به‌ حسب‌ تاریخ‌ شمسی‌ جمع‌آوری‌ می‌کند ، به‌ حسب‌ شمسی‌ هم‌ پرداخت‌ می‌کند ، و اگر دولتی‌ به‌ حسب‌ تاریخ‌ قمری‌ جمع‌آوری‌ می‌کند ، به‌ حسب‌ قمری‌ هم‌ پرداخت‌ می‌کند ، نسبت‌ در هر دو حال‌ محفوظ‌ و أبداً نفع‌ و زیانی‌ متصوّر نیست‌ .

اگر بودجه‌ کشور بیست‌ و چهار میلیون‌ در سال‌ شمسی‌ است‌ ، چنانچه‌ بخواهند طبق‌ سال‌ قمری‌ بپردازند ، دیگر بیست‌ و چهار میلیون‌ بودجه‌ آن‌ نیست‌ ، طبعاً کمتر است‌ ، و پرداختن‌ همان‌ مقدار کمتر به‌ ماهها و سالهای‌ کوتاه‌تر چه‌ ضرری‌ می‌رساند ؟

تعیین‌ بودجه‌ و دخل‌ و خرج‌ دولت‌ ، و پرداخت‌ و جمع‌آوری‌ آن‌ ، چه‌ طبق‌ سالهای‌ شمسی‌ باشد و یا سالهای‌ قمری‌ ، هر دو در دست‌ دولت‌ است‌ ، و تناسب‌ در هر حال‌ محفوظ‌ و یک‌ ریال‌ کم‌ و بیش‌ نخواهد شد .
اگر شما در منزل‌ ده‌ نفر میهمان‌ دعوت‌ کنید ، در نزد هر یک‌ از آنان‌ یک‌ ظرف‌ طعام‌ می‌گذارید ! و اگر بیست‌ نفر دعوت‌ کنید ؟ باید بیست‌ ظرف‌ طعام‌ بگذارید ! و در هر دو حال‌ میهمانان‌ فقط‌ از ظروف‌ خود خورده‌ و سیر می‌شوند ! بلی‌ اگر شما بیست‌ نفر دعوت‌ کنید ! و طعام‌ ده‌ نفر را برای‌ آنان‌ قرار دهید ، همگی‌ نیم‌ سیر می‌مانند !

شما هیچگونه‌ الزامی‌ ندارید که‌ بیست‌ نفر دعوت‌ کنید ، و طعام‌ ده‌ نفر به‌ آنها بدهید ! یا بیست‌ نفر دعوت‌ کنید ، با طعام‌ بیست‌ نفر ، و یا ده‌ نفر دعوت‌ کنید با طعام‌ ده‌ نفر . و در هر دو صورت‌ هم‌ همگی‌ میهمانان‌ سیر شده‌اند ، و هم‌ شما مورد خجلت‌ کمبود طعام‌ واقع‌ نشده‌ و از عهده‌ بر آمده‌اید !
باری‌ تمام‌ این‌ دلیل‌ها بهانه‌ است‌ . می‌خواهند محرّم‌ و صفر و رمضان‌ و ذوالحجّه‌ را بردارند ، و یک‌ درجه‌ قدم‌ پیش‌ نهند ، و یک‌ مرحله‌ را پشت‌ سرگذارند تا برای‌ قدمهای‌ بعدی‌ مراحل‌ پیموده‌ نشده‌ ، راه‌ استوار باشد .
مجلس‌ دوره‌ دوّم‌ سالها و ماههای‌ قمری‌ را برداشت‌ و بجای‌ محرّم‌ و صفر حَمَل‌ و ثَوْر و جَوْزا را گذاشت‌ . و در پاسخ‌ طبقه‌ روشن‌بین‌ و تیز هوش‌ و متعهّد که‌ می‌گفتند: شما شعائر اسلام‌ را بر می‌دارید ؟ و محرّم‌ و صفر را تغییر می‌دهید؟ می‌گفتند: ما أبداً به‌ محرّم‌ و صفر شما کاری‌ نداریم‌ ! شما در محرّم‌ و صفر ، عزاداری‌ خودتان‌ را بکنید ! و در رمضان‌ روزه‌ خود را بگیرید ! و در ذوالحجّه‌ به‌ حجّ بروید !
أبداً ما با این‌ أعمال‌ عبادی‌ ، در این‌ زمانهای‌ مقرّره‌ در شرع‌ کاری‌ نداریم‌ ! این‌ راجع‌ به‌ شماست‌ ! ما از نقطه‌ نظر کارهای‌ دولتی‌ ، و روابط‌ دیپلماسی‌ ، و تنظیم‌ و تنسیق‌ امور حکومت‌ ، و تشکیلات‌ اداری‌ و وزارتخانه‌ها ، تاریخ‌ رسمی‌ کشور را تاریخ‌ شمسی‌ قرار می‌دهیم‌ ! آنهم‌ به‌ هیچ‌ جا ضرری‌ نمی‌رساند !
هر وقت‌ که‌ ما گفتیم‌: شما در بُرج‌ حَمَل‌ روزه‌ بگیرید ! و یا در رأس‌ سَرَطان‌ به‌ مکّه‌ بروید ، حقّ با شماست‌ ! و جای‌ اعتراض‌ باقی‌ است‌ !
کسی‌ به‌ آنها نگفت‌: در اسلام‌ امور عبادی‌ و سیاسی‌ تفاوتی‌ ندارد ، و تشکیلات‌ اداری‌ از نماز و روزه‌ جدا نیست‌ ، وزارتخانه‌ها در استخدام‌ فرهنگ‌ اصیل‌ اسلام‌ و حجّ و زیارت‌ و روزه‌ رمضان‌ و عزاداری‌ سیّد الشّهداء علیه‌ السّلام‌ قرار دارند ، ما و شما نداریم‌ ! دولت‌ و ملّت‌ اسلام‌ واحد است‌ .

تغییر تاریخ‌ قمری‌ به‌ تاریخ‌ شمسی‌ ، موجب‌ تفکیک‌ ملّت‌ مسلمان‌ از دولت‌ است‌ . موجب‌ به‌ انزوا درآوردن‌ اسلام‌ از صحنه‌ اجتماع‌ و رسمیّت‌ است‌ . و در حقیقت‌ موجب‌ نَسْخ‌ اسلام‌ و برقراری‌ متد غرب‌ و غرب‌ گرائی‌ است‌ .
باری‌ این‌ مرحله‌ اوّل‌ از تغییر بود که‌ در مدّت‌ بیست‌ سال‌ به‌ همین‌ منوال‌ در کشور ساری‌ و جاری‌ بود ، تا نوبت‌ به‌ اجراء طرح‌ مرتبه‌ دوّم‌ رسید ، و از هر جهت‌ زمینه‌ آماده‌ و دشمنان‌ اسلام‌ در انتهاز فرصت‌ برای‌ إجراء مرحله‌ دوّم‌ بودند .
تبدیل ساهای شمسی به باستانی در دوره پنجم

تا در دوره‌ پنجم‌ مجلس‌ شورای‌ ملّی‌ در جلسه‌ یکصد و چهل‌ و سوّم‌ که‌ روز سه‌ شنبه‌ 27 حوت‌ 1303 شمسی‌ و مطابق‌ با 21 شعبان‌ 1342 قمری‌ بود ، تاریخ‌ شمسی‌ که‌ طبق‌ بروج‌ و به‌ اسامی‌ عربی‌ بود ، نسخ‌ و به‌ جای‌ آن‌ تاریخ‌ هجری‌ شمسی‌ باستانی‌ قرار دادند .

آنچه‌ در آن‌ مجلس‌ از نطق‌ها و خطابه‌ها خوانده‌ شد که‌ از این‌ امر جلوگیری‌ به‌ عمل‌ آید ، مؤثّر واقع‌ نشد . و مخصوصاً جناب‌ شریعتمدار دامغانی‌ مستدّلاً بیان‌ کرد که‌: ماههای‌ شمسی‌ که‌ طبق‌ حرکت‌ آفتاب‌ در برج‌ها معیّن‌ و مقرّر است‌ بهتر است‌ از ماههای‌ ساختگی‌ باستانی‌ که‌ با اصول‌ علمی‌ هیچگونه‌ موافقت‌ ندارد .

 

اصل‌ این‌ پیشنهاد به‌ وسیله‌ أرباب‌ کیخسرو شاهرخ‌ مرد زرتشتی‌ مذهب‌ و دشمن‌ اسلام‌ و از اعضاء فراماسونری‌ ایران‌ ، و به‌ تشویق‌ و ترغیب‌ سیّد حسن‌ تقی‌ زاده‌ مهره‌ خاص‌ أجنبی‌ ، و از رؤسآء و سابقه‌داران‌ شصت‌ ساله‌ فراماسونری‌ در ایران‌ صورت‌ گرفت‌ .

سیّد محمّد تدین چنانکه‌ از گفتار او در همان‌ مجلس‌ پیداست‌ ، سهم‌ به‌ سزائی‌ در این‌ انگیزه‌ داشته‌ است‌ .
این‌ پیشنهاد بدین‌ طور بود که‌ در تاریخ‌ رسمی‌ شمسی‌ کشور ، دو تغییر باید داده‌ شود: أوّل‌: نام‌ ماههای‌ عَرَبی‌ از حَمَل‌ و ثَوْر و جَوزا به‌ نام‌ ماههای‌ ایران‌ باستانی‌ : فروردین‌ ، اردیبهشت‌ ، خرداد ، تیر ، أمرداد ، شهریور ، مهر ، آبان‌ ، آذر ، دی‌ ، بهمن‌ و اسفند تبدیل‌ شود .

دوّم‌: در تعداد روزهای‌ این‌ بروج‌ ، شش‌ ماه‌ اوّل‌ را 31 روز ، و پنج‌ ماه‌ دوّم‌ را 30 روز ، و ماه‌ آخر را 29 گرفت‌ . این‌ می‌شود سیصد و شصت‌ و پنج‌ روز . و برای‌ خرده‌ آن‌ هر چهار سال‌ یکبار اسفندماه‌ را 30 روز بگیرند و آن‌ سال‌ را 366 روز محاسبه‌ کنند .
می‌گفتند: این‌ طریق‌ از تقویم‌ سلطان‌ ملکشاه‌ سلجوقی‌ أخذ شده‌ است‌ ، و چون‌ او ملاحظه‌ کرد که‌ سالهای‌ شمسی‌ به‌ واسطه‌ عدم‌ محاسبه‌ تعدیلات‌ ، و عدم‌ محاسبه‌ کبائس‌ دقیق‌ رو به‌ عقب‌ رفته‌ است‌ ، لذا با تنظیم‌ و تنسیق‌ حکیم‌ عُمَر خیّام‌ و بعضی‌ از منجّمین‌ دیگر ، سالهای‌ شمسی‌ را بدین‌ گونه‌ قرار داد که‌: تمام‌ برج‌ها سی‌ روز باشد ، که‌ مجموعاً می‌شود سیصد و شصت‌ روز ، آنگاه‌ برای‌ کسر نیامدن‌ سالها پنج‌ روز به‌ آخر آبان‌ ماه‌ ، و یا اسفندماه‌ اضافه‌ می‌کردند ، و آن‌ را خَمسه‌ مسْترقه‌ می‌گفتند . و این‌ هم‌ به‌ علّت‌ آن‌ بود که‌ زرتشتیان‌ قبل‌ از اسلام‌ پنج‌ روز از سال‌ را جزو سال‌ حساب‌ نمی‌کردند ، و در آن‌ پنج‌ روز مجاناً دنبال‌ کارهای‌ خیر می‌رفتند .

و با این‌ پنج‌ روز ، سال‌ سیصد و شصت‌ و پنج‌ روز می‌شد ، و هر چهار سال‌ یک‌ سال‌ را کبیسه‌ می‌کردند ، و سیصد و شصت‌ و شش‌ روز می‌گرفتند ، و باز برای‌ حساب‌ دقیق‌تر ، کبیسه‌ دوّم‌ گرفته‌ و هر سی‌ و سه‌ سال‌ یکبار سال‌ کبیسه‌ را سال‌ پنجم‌ قرار می‌دادند ، یعنی‌ بعد از سال‌ 29 و 30 و 31 که‌ می‌باید سال‌ سی‌ و دوّم‌ را کبیسه‌ بگیرند ، یکسال‌ عقب‌ انداخته‌ و سال‌ 33 را کبیسه‌ می‌کردند. با این‌ حساب‌ سالهای‌ شمسی‌ تا شش‌ هزار سال‌ فقط‌ یک‌ روز عقب‌ می‌افتد .


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید