دانلود مقاله بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر نرخ بازیافت لیزینگ در ایران با تاکید بر بخش صنعت(شرکت لیزینگ صنعت و معدن) word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر نرخ بازیافت لیزینگ در ایران با تاکید بر بخش صنعت(شرکت لیزینگ صنعت و معدن) word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر نرخ بازیافت لیزینگ در ایران با تاکید بر بخش صنعت(شرکت لیزینگ صنعت و معدن) word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر نرخ بازیافت لیزینگ در ایران با تاکید بر بخش صنعت(شرکت لیزینگ صنعت و معدن) word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر نرخ بازیافت لیزینگ در ایران با تاکید بر بخش صنعت(شرکت لیزینگ صنعت و معدن) word :

بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر نرخ بازیافت لیزینگ در ایران با تاکید بر بخش صنعت(شرکت لیزینگ صنعت و معدن)

چکیده:
توسعه و گسترش صنعت لیزینگ در کشورهای پیشرفته تا حدی است که این روش تامین مالی را جزء پرطرفدار ترین روشهای تامین مالی قرار داده و حجم بالایی از فعالیتهای اقتصادی این کشورها را تحت تاثیر قرار داده است.شرکتهای لیزینگ در صورتی که به روشنی بدانند کدام عوامل می تواند در کاهش ریسکهای ناشی از نکول و عدم بازپرداخت مبالغ قراردادها ،تاثیر گذار خواهد بود ،می توانند در انعقاد قرارداد با مشتریان با بهره وری بالاتری عمل نمایند.این تحقیق به دنبال ای

ن است که، ارتباط بین نرخ بازیافت مبالغ تامین مالی توسط قراردادهای لیزینگ را با برخی عوامل اساسی موثر بر شرایط قرارداد،مشخص و تبیین نماید.این مولفه ها بر پایه مطالعات

و مقالات ارائه شده در سایر کشورهای اروپایی و با نگاه به مقررات داخلی صنعت لیزینگ در ایران انتخاب شده اند.بر این اساس،با استفاده از 671 مورد قرارداد لیزینگ ،که همگی از قراردادهای شرکت لیزینگ صنعت و معدن انتخاب شدند.بعد از اطمینان از نرمال بودن داده ها، ارتباط بین 4 پارامتر و نرخ بازیافت،با استفاده از آزمون پیرسون، تک تک مورد آزمون قرار گرفت.خلاص

ه نتایج حاصله رابه شرح زیر می توان ذکر نمود:بین مبلغ قرارداد ها و نرخ بازیافت ارتباط معنی داری وجود دارند و این ارتباط مستقیم است ، بین مدت قراردادها و نرخ بازیافت رابطه وجود دارد. مقدار منفی ضریب همبستگی نشان دهنده ارتباط معکوس بین این دو متغیر است بین بخش های مختلف اقتصادی و نرخ بازیافت رابطه وجود ندارد و با توجه به نحوه محاسبه ذخیره مطالبات مشکوک الوصول در ایران بر اساس میزان حق بیمه های قراردادها، آزمون این فرض مقدور نبو

ده و روشهای مورد عمل شرکتهای لیزینگ ،نیاز به بازنگری دارد.
واژگان کلیدی: اجاره، ‌نرخهای بازیافت،‌ نکول ،ذخیره مطالبات مشکوک الوصول،بخشهای اقتصادی
مقدمه
امروزه گسترش و توسعه صنعت لیزینگleasing) ) به عنوان یک ضرورت عمومی در سراسر جهان بر کسی پوشیده نیست.نقش عملیات لیزینگ در چرخه اقتصادی کشورها و اثرات مثبت و اج

تناب ناپذیری که در ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا و سرانجام توازن منطقی که در موازنه پرداختهای جوامع صنعتی و رو به توسعه به جای گذاشته است،موجب گردیده که این روش اعتباری امروزه ،با تکیه بر تخصصها و ویژگیهای نوین اجرایی بتواند موقعیت خود را به عنوان یکی از مهمتری

ن عوامل تامین اعتبار در سطح اقتصاد داخلی و بین المللی تثبیت نماید.بر این اساس بخش عظیمی از عملیات مالی /تسهیلاتی و سرمایه گذاری و تامین اعتبار در جهان با استفاده از روشهای نوین لیزینگ انجام می پذیرد .به طوریکه بر اساس بررسیهای موسسات مطالعاتی ،اقتصادی معتبر جهان روش تامین اعتبارات از طریق لیزینگ ،در بین مکانیزمهای مختلف رتبه دوم را به خود اختصاص داده است .بنابراین بررسی و شناخت هر چه بیشتر تک تک عوامل موثر بر این پدیده در حال گسترش ،در بالا بردن بهره وری و کارایی این صنعت در کشور می افزاید.
این تحقیق بر آن است تاارتباط بین نرخ بازیافت قراردادهای لیزینگ و عوامل موثر بر آن از جمله ،مبلغ قراردادها،مدت قراردادها،بخشهای اقتصادی . میزان ذخیره مطالبات مشکوک الوصول در ایران رامشخص و تبیین نمایید.
اهمیت تحقیق از دو دیدگاه می تواند مورد بررسی قرار گیرد.یکی اهمیت تحقیق از نظر

جایگاه و ارزش علمی مسئله،با توجه به توسعه لیزینگ به عنوان یکی از مدرنترین ابزار های تامین مالی مطالعه و بررسی دقیق علمی موضوعات مرتبط میتواند در گسترش نظریه های قابل استناد کمک شایانی بنماید.علی رغم این اهمیت ،عوامل موثر بر نرخ بازیافت از نظر تجربی کمتر معرفی گردیده ولذا پژوهش حاضر سعی در معرفی و الویت بندی این عوامل دارد تا مقدمه ای برای شروع کار در این زمینه باشد. و دومی اهمیت تحقیق از منظر مدیران اجرایی و ضرور

تهای سازمانی در این است که شرکت لیزینگ صنعت و معدن به عنوان یکی از باسابقه ترین سازمانهای فعال در صنعت لیزینگ در ایران،علاقه مندی خود را در مورد بررسی های علمی نشان داده و بنابه پیشنهاد واحد تحقیق و توسعه آن سازمان، مطالعه حاضر در دستور کار قرار گرفت.نتایج انجام این قبیل مطالعات می تواند به بهبود و افزایش کارایی و بهره وری در این شرکت و شاید درسایر شرکتهای فعال این صنعت در کل کشورمنجرشود.
این مطالعه ،تحقیق در زمینه شناسایی ارتباط بین

عوامل اصلی قراردادهای لیزینگ و میزان نرخ بازیافت آنها را در دستور کار دارد. در سالهای اخیر شرکتهای ارائه دهنده خدمات لیزینگ به صورت گسترده ای در کشورفعالیت می کنند.بررسی های انجام شده نشان می دهد نحوه ارتباط اجزاء قراردادهای لیزینگ با نرخ بازیافت آنها ،طی یک تحقیق مدون منتشر نشده است.
مدیران این شرکتها ،برای تعیین استراتژی کلان خودو مدیریت بین ریسک و بازده منابع،نیاز دارند بر اساس روشهای علمی ،ارتباط این اجزاء را در تعیین سیاستهای کاری خود،لحاظ نمایند.کاهش هزینه های مربوط به نکول قراردادها ،افزایش سودآوری و افزایش بهره وری این قبیل شرکتها از موارد مهمی است که در تعیین اهداف این مطالعه به آنها توجه شده است.
از طرف دیگر،هر چه چرخه دریافت و پرداخت منابع مالی در این صنعت روان تر بگردد،مشتریان آن که عموما از طریق تولید و تجارت کالاهای سرمایه ای باعث ایجاد گردش اقتصادی سالم می شوند نیز،به عملکرد بهترو سریعتری دست می یابند.بنابراین و به طور خلاصه عوامل دست اندر کار این صنعت از هر حیث،با استناد به نتایج این مطالعه ،به رشد و توسعه فعالیتهای خود با سطح بهره وری بالاتری ،می توانند مبادرت ورزند.
روش تحقیق
تحقیق حاضر برحسب روش از نوع همبستگی می باشد.. بدلیل گستردگی فعالیت شرکت لیزینگ صنعت و معدن (سهامی عام) در سراسر کشور و نیز بدلیل فعالیت این شرکت در بخشهای مختلف اقتصادی و در نهایت بدلیل اینکه این شرکت یکی از با سابقه ترین شرکتها در زمینه اجاره اعتباری می باشد، بنابراین جامعه آماری در این تحقیق قراردادهای اجاره در شرکت لیزینگ صنعت و معدن می باشد که در دوره چهار ساله 79 الی 82 وضعیتشان مشخص (تسویه و یا نکول) شده است. تعداد قراردادهای موجود در جامعه آماری 671 می باشد که تمامی این قراردادها مورد آزمون قرار گرفتند
نرخ بازیافت برای هر قرارداد نکول شده برابر است با م

بالغ بازیافت شده ی تنزیل شده تقسیم بر مبلغ معوق پرداخت نشده توسط مشتری در تاریخ نکول شده قرارداد اجاره . عمل تنزیل به دلیل لحاظ نمودن مدت زمان بین تاریخ نکول شدن قرارداد و تاریخ بازیافت می باشد.
برای بازیافت ها می توان دو حالت را در نظر گرفت. اول اینکه بازیافت ها تنها ازمحل فروش مجدد دارایی مورد اجاره باشد و حالت دیگر اینکه تمامی منابع

بازیافت اعم از بازیافت از محل فروش مجدد دارایی مورد اجاره بعلاوه فروش وثیقه ها، استفاده از بیمه اعتباری و ; را در نظر گرفت. بنابراین برای محاسبه نرخ بازیافت روش های گوناگون وجود دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
RR1: نرخ بازیافت تنزیل نشده ناشی از فروش مجدد دارایی اجاره داده شده.
RR2: نرخ بازیافت ناشی از فروش مجدد دارایی اجاره داده شده، تنزیل شده با یک نرخ خاص سالیانه.
RR3: نرخ بازیافت تنزیل نشده ناشی از فروش مجدد دارایی اجاره داده شده و سایر منابع بازیافت.
RR4: نرخ بازیافت ناشی از فروش مجدد و سایر منابع بازیافت، تنزیل شده با یک نرخ تنزیل خاص سالیانه.
در تحقیق حاضر برای محاسبه نرخ بازیافت از روش چهارم فوق با نرخ تنزیل سالیانه 17 درصد (نرخ سود اوراق مشارکت در سال 82) استفاده شده است.

تجزیه وتحلیل داده های تحقیق
تحقیق حاضر چهار فرضیه در خصوص رابطه بین نرخ بازیافت و متغیرهایی از قبیل مدت و مبلغ قراردادهای اجاره، بخش های اقتصادی مختلف و میزان ذخیره منظور شده برای مطالبات مشکوک الوصول را مورد بررسی قرار داده است.نخست آمار توصیفی و پس از

آن نتایج محاسبه و برآورد نرخ بازیافت و رابطه آن با متغیرهای دیگر بررسی می گردد .
الف) تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها:
پایگاه داده ها در این تحقیق شامل 671 قرارداد اجاره می باشد که توسط شرکت لیزینگ صنعت و معدن (سهامی عام) در دوره زمانی 1381-1374 منعقد شده اند. از نقاط مشترک برای انتخاب این تعداد قرارداد این است که تمامی قراردادهای فوق در طی دوره 82-1379 وضعیتشان مشخص (تسویه و یا نکول) شده است و هیچ کدام بلا تکلیف یا در دست بررسی نیستند.
قراردادهای موجود در جامعه آماری از نظر مدت به چهار طبقه که عبا

رتند از: 12-1، 24-13، 36-25 و بالاتر از 36 ماه دسته بندی گردیده اند. همچنین قراردادهای فوق از نظر مبلغ به چهار طبقه که عبارتند از: کمتر از 50 میلیون ریال، از 50 تا 100 میلیون ریال، از 100 تا150 میلیون ریال و بیشتر از 150 میلیون ریال دسته بندی گردیده اند. در نهایت از یک جنبه دیگر تمامی قراردادهای اجاره موجود در جامعه آماری از نظر بخش های اقتصادی، به چهار بخش حمل و نقل (سبک و سنگین)، صنایع (کارخانجات و کارگاه های تولیدی)، پزشکی (پزشکان،‌ مؤسسات پزشکی و بیمارستانها) و سایر بخشها (کشاورزی و دامداری، امور خدماتی، راه سازی و ساختمان و ;) طبقه بندی شده اند.
پایگاه داده ها کلیه اطلاعات مربوط به قراردادهای اجاره که در محاسبات مورد نیاز هستند، را شامل می شود. برخی از این اطلاعات عبارتند از بها و نوع دارایی مورد اجاره، تاریخ انعقاد قراردادها، تاریخ تسویه و یا نکول قراردادها، ‌تاریخ بازیافت،‌ سررسید قراردادها،‌ مبلغ معوق ناشی از نکول، ارزش بازیافت و ; .
اطلاعات آماری مربوط به جامعه آماری تحقیق حاضر عبارتند از:
1- توزیع فراوانی قراردادهای اجاره با توجه به سال انعقاد قراردادها:بیشترین تعداد قراردادهایی که بین سالهای 1374 و 1381 منعقد شده اند مربوط به سال 1377 با 195 (291% کل جامعه) قرارداد می باشد. و کمترین میزان قراردادها در بازه زمانی فوق مربوط به

سال 1374 با 2 (03% کل جامعه قرارداد می باشد.
2- توزیع فراوانی قراردادهای اجاره با توجه به سال خاتمه قراردادها:با توجه به اینکه جامعه آماری تحقیق حاضر شامل قراردادهایی می باشد که در دوره زمانی 82-79 وضعیتشان مشخص (تکمیل یا نکول) شده اند،‌ لذا تعداد قراردادهایی که در سالهای 81و82 منعقد شده اند، در مقایسه با سالهای دیگرمقادیر کمتری (11% کل جامعه) را به خود اختصاص داده اند.
3- توزیع فراوانی قراردادهای اجاره با توجه به مدت قراردادها:از لحاظ م

دت قراردادها، بیشتر قراردادهای اجاره در طبقه 36-25 ماه (551%) قرار گرفته اند و تعداد قراردادهای اجاره کوتاه مدت (1-12 ماه) در مقایسه با سایر طبقه ها دارای کمترین میزان (22%) می باشد.
4- توزیع فراوانی قراردادهای اجاره با توجه به مبلغ قراردادهای اجاره:از نظر مبلغ قراردادهای اجاره، بیشترین میزان قراردادها متعلق به طبقه کمتر از 50 میلون ریال (451%) می باشد و کمترین آن نیز در طبقه بالاتر از 150میلیون ریال (55%) قرار گرفته است. از 736 درصد قراردادها کمتر از 100 میلیون ریال می باشد.
5- توزیع فراوانی قراردادهای اجاره با توجه به بخش های اقتصادی مختلف:در یک طبقه بندی دیگر، بیشترین قراردادهای اجاره مربوط به بخش پزشکی با 218 (325%) قرارداد می باشد و کمترین تعداد قراردادها نیز متعلق به سایر بخش ها (شامل کشاورزی،

خدمات،‌ تأمین لوازم خانگی و ;) با 97 (145%) قرارداد می باشد.
6- توزیع فراوانی قراردادها با توجه به وضعیت تسویه:27 قرارداد یا 402% قراردادهای موجود در جامعه آماری تحقیق حاضر نکول شده می باشد که در مقایسه با پایگاه داده های مربوط به تحقیق انجام شده توسط ماتیاس اسمیت (2003)، بسیار زیاد می باشد. (در تحقیق ماتیاس اسمیت تنها 07% از قراردادها نکول شده بودند.)

2- تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها:

حال بعد از دسته‌بندی و طبقه‌‌بندی اطلاعات و داده‌های جمع آوری شده از پرسشنامه به پردازش و تجزیه و تحلیل آن پرداخته شده و نتایج و یافته‌های حاصل از این بررسی بیان می گردد .برای بررسی سئوالهای پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است.
با توجه به اینکه نرخ های بازیافت بصورت مبالغ بازیافتی ناشی از فروش دارایی مورد اجاره،‌ تضمین ها، بیمه اعتباری و ; و در نظر گرفته شده لذا تمامی مبالغ بازیافت شده از طریق شرکت های بیمه صورت گرفته است. واین شرکت ها برای پرداخت مبالغ قراردادهای نکول شده یک سری روال اداری داخلی را طی می کنند که این عمل باعث طولانی شدن فاصله زمانی بین تاریخ نکول و تاریخ بازیافت می شود که البته به ضرر شرکت های لیزینگ می باشد.
آزمون فرضیه ها
1-5- 4 فرضیه اول: بین نرخ بازیافت و مدت قراردادهای اجا
فرضیه مخالف بین مدت قراردادها و نرخ بازیافت رابطه وجود ندارد. H0: P=0
نام متغیر تعداد ضریب همبستگی sig
مدت قراردادها 29 423/0- 022/0
نرخ بازیافت 29

با توجه به جدول فوق همانگونه که مشاهده می شود مقدار آزمون محاسبه شده معنادار می باشد. یعنی مقدار sig بزرگتر از 05/0 می باشد بنابراین فرضیه موافق قبول می شود و می توان نتیجه را به جامعه تعمیم داد یعنی اینکه بین مدت قراردادها و نرخ بازیافت رابطه وجود دارد. مقدار منفی ضریب همبستگی نشان دهنده ارتباط معکوس بین این دو متغیر است.

آزمون فرضیه دوم: :بین نرخ بازیافت و مبلغ قراردادهای اجاره رابطه معنی داری وجود دارد. H0: 0
فرضیه مخالف بین مبلغ قرارداد ها و نرخ بازیافت ارتباط معنی داری وجود ندارند. 0 =H0:

نام متغیر تعداد ضریب همبستگی sig
مبلغ قرارداد ها 29 902/0 00/0
نرخ بازیافت 29
با توجه به جدول فوق همانگونه که مشاهده می شود مقدار آزمون محاسبه شده معنادار می باشد. یعنی مقدار sig کوچکتر از 05/0 محاسبه شده، بنابراین فرضیه موافق قبول می شود و می توان نتیجه را به جامعه تعمیم داد یعنی اینکه بین مبلغ قرارداد ها و نرخ بازیافت ارتباط معنی داری وجود دارند.
آزمون فرضیه سوم: بین نرخ بازیافت در بخشهای مختلف اقتصادی تفاوت معنی داری وجود دارد.H0: 0
فرضیه مخالف: بخش های مختلف اقتصادی و نرخ بازیافت رابطه وجود ندارد. 0 =H0:
نام متغیر تعداد ضریب همبستگی sig
بخش های مختلف اقتصادی 27 005/0 98/0
نرخ بازیافت 27
با توجه به جدول فوق همانگونه که مشاهده می شود مقدار آزمون محاسبه شده معنادار نمی باشد. بنابراین فرضیه مخالف قبول می شود می توان نتیجه را به جامعه تعمیم داد یعنی اینکه بین بخش های مختلف اقتصادی و نرخ بازیافت رابطه وجود ندارد.

آزمون فرضیه چهارم: بین نرخ بازیافت و میزان ذخیره مطالبات مشکوک الوصول منظور شده در بخشهای مختلف اقتصادی رابطه معنی داری وجود دارد.
بدلیل اینکه کلیه قراردادهای اجاره تحت پوشش بیمه اعتباری میباشد،لذا مسئولان شرکتهای لیزینگ معتقدند که با هیچ ریسکی از این منظر مواجه نیستند و در نتیجه این شرکتها هیچ گونه ضرر وزیان ناشی از نکول شدن قراردادها متحمل نمی شوند ،بنابراین ذخیره ای از این بابت به عنوان ذخیره مطالبات مشکوک الوصول منظور نمیکنند.

با توجه به نتیجه فرضیه شماره 3 و تفاوت در ریسک اعتباری بخشهای مختلف، در غیاب پوشش اعتباری لازم است ذخیره مطالبات بخشهای مختلف بر مبنای درجه ریسک آنها تعیین شود،با توجه به اینکه شرکت بیمه متحمل هزینه سوخت مطالبات میشود،نرخ حق بیمه اعتباری بخش های مختلف باید متفاوت باشد و مسئولین شرکتهای لیزینگ میتوانند تقاضای تغییر در نرخ های حق بیمه داشته باشند.(در حال حاضر نرخ حق بیمه برای کلیه بخشهای اقتصادی یکسان بوده و بر مبنای درصدی از مبلغ قرارداد اجاره محاسبه میگردد.)
علاوه بر این با توجه به محاسبات انجام شده ، علی رغم اینکه قرارداهای اجاره تحت پوشش بیمه اعتباری هستند، با این وجود ریسک اعتباری صنعت لیزینگ در ایران به دلیل نکول شدن درصد بالایی از قراردادها (بیش از 4% قراردادها) و نیز طولانی بودن فاصله زمانی بین تاریخ نکول و تاریخ بازیافت قراردادهای نکول شده از طریق شرکتهای بیمه (تقریبا 6 ماه) بالا میباشد.لذا شرکتهای لیزینگ باید اقدام به منظور نمودن ذخیره مطالبات مشکوک الوصول در دفاتر و صورتهای مالی خود نمایند.
نتیجه گیری و پیشنهادات:
1- نتیجه گیری
1- بین نرخ بازیافت و مدت قراردادهای اجاره رابطه معکوس وجود دارد.یعنی با افزایش دامنه قراردادها از بعد زمانی ، میانگین نرخ های بازیافت کاهش می یابد. به نوعی که نرخ بازیافت قراردادها با مدت زمانی 13-24 ماه بیشترین مقدار و برابر 9376 % محاسبه شده و نرخ بازیافت قراردادهای با مدت زمانی بالاتر از 36 ماه برابر902 % برآورد گردیده است.
2- کمترین نرخهای بازیافت مربوط به طبقه از 50 تا 100 میلیون ریال بوده که در این محدوده بر اساس محاسبات ،نرخ بازیافت قراردادها برابر 918 % بدست آمده است.بیشترین میزان نرخ بازیافت مربوط به طبقه از 100 تا 150 میلیونریال بوده و برابر 9408% محاسبه شده است.
3- بین نرخ بازیافت در بخشهای مختلف اقتصادی تفاوت معنی داری وج

ود دارد.بنابراین بخشهای اقتصادی یکی از ویژگیهای مهم قراردادهای اجاره میباشد. بر همین اساس بخشهای پزشکی و صنعت بالاترین نرخهای بازیافت و حمل و ن

قل و سایر طبقات در این تقسیم بندی دارای پایین ترین میزان بازیافت بوده است.
4-با توجه به تفاوت در نرخ بازیافت محاسبه شده در بخشهای مختلف اقتصادی ،ردر غیاب پوشش اعتباری لازم است ذخیره مطالبات بخشهای مختلف بر مبنای درجه ریسک آنها تعیین شود.با توجه به اینکه شرکت بیمه متحمل هزینه سوخت مطالبات میشود ، نرخ حق بیمه بخشهای مختلف باید متفاوت باشد. علاوه بر این با توجه به محاسبات انجام شده ، علی رغم اینکه قرارداهای اجاره تحت پوشش بیمه اعتباری هستند، با این وجود ریسک اعتباری صنعت لیزینگ در ایران به دلیل نکول شدن درصد بالایی از قراردادها (بیش از 4% قراردادها) و نیز طولانی بودن فاصله زمانی بین تاریخ نکول و تاریخ بازیافت قراردادهای نکول شده از طریق شرکتهای بیمه (تقریبا 6 ماه) بالا میباشد.لذا شرکتهای لیزینگ باید اقدام به منظور نمودن ذخیره مطالبات مشکوک الوصول در دفاتر و صورتهای مالی خود نمایند.
2- پیشنهادات
با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهای های مشروح زیر به منظور شناسایی،انداز

ه گیری و استفاده بهینه از نتایج بررسی پارامتر حساسی چون نرخ بازیافت ، ارئه میگردد:
1- با توجه به اینکه با افزایش در مدت قراردادها میزان نرخ بازیافت کاهش مییابد، بنابراین توجه به این موضوع در هنگام انعقاد قراردادها ضروری به نظر میرسد.با وجود مجموع

ه عواملی که در تعیین استراتژی های شرکتها در نحوه برخورد با مشتریان ، توجه خاص به این مسئله میتواند در بهره وری این قبیل شرکتها نقش موثری را ایفا نماید.رعایت تنوع در حین تشکیل پورتفو قراردادها میتواند راه موثر دیگری در این بین تلقی گردد.
2- در بررسی رابطه بین نرخ بازیافت و بخشهای مختلف اقتصادی به این نتیجه رسیدیم که بخش پزشکی دارای بیشترین میزان نرخ بازیافت وطبقه سایر بخشها از کمترین نرخ بازیافت بهره مندند. بنابراین بخشهای مختلف اقتصادی از ویژگی های مهمی هستند که باید در انعقاد قراردادها و مدیریت ریسک شرکتهای لیزینگ مورد توجه خاص قرر گیرند و صرف ریسک درخواستی که در محاسبه نرخ تسهیلات مورد محاسبه قرار میگیرد طوری انتخاب شود که ریسک های مجموعه تعدیل گردد.
3-در بررسی نرخهای بازیافت به این نتیجه رسیدیم که فاصله زمانی بین تاریخ نکول و تاریخ بازیافت قراردادهای نکول شده از شرکتهای بیمه طولانی میباشدو این موضوع سبب افزایش ریسک و در نتیجه افزایش زیان شرکت میشود.لذا به نظر میرسد هزینه بیمه اعتباری مربوط به قراردادهای اجاره بیش از منافع آن باشد.بنابراین بهتر است شرکتهای لیزینگی مبالغی ر

ا که به عنوان هزینه بیمه اعتباری از مشتریان اخذ میکنند را ، یا به عنوان ذخیره زیان منظور نمایند و یا به عنوان مشوقی برای جلوگیری از نکول شدن قراردادها در نظر بگیرند.هنگامی که قراردادی نکول شد شرکت لیزینگ باید راسا به بازیافت آن بپردازد که در چنین مواردی عموما فاصله زمانی مابین تاریخ نکول و تاریخ بازیافت در مقایسه با بازیافت از طریق شرکتهای بیمه

کوتاه بوده و تحقیق انجام شده برای انجمن لیزاروپ این موضوع را عملا تایید مینماید.
4-با توجه به تفاوتهای نرخ بازیافت بخشهای مختلف اقتصادی،نرخ حق بیمه اعتباری بخشهای مختلف باید متفاوت باشد و مسئولین شرکتهای لیزینگ میتوانند تقاضای تغییر در نرخهای حق بیمه داشته باشند.
5-شرکتهای لیزینگ باید دارای سیستمهایی به منظور رفع به موقع مشکلات مربوط به اعتبارات معوق، مدیریت اعتبارات مشکل دار و موارد مشابه باشند.تشخیص اعتبارات مسئله ساز و ضعیف یکی از دلایل استقرار فرآیند نظام مند بررسی اعتبارات محسوب میشود.بنابراین این شرکتها باید یک فرآیند مدیریت قوی و منضبط برای اداره اعتبارات و ایجاد سیستمهای تشخیص مشکل داشته باشند.
6- اثر بخشی فرآیند محاسبه نرخ بازیافت موسسات مالی به طور چشمگیری به کیفیت سیستم اطلاعات مدیریت بستگی دارد.اطلاعات تولید شده از چنین سیستمهایی ، هیات مدیره و کلیه سطوح مدیریت را در اجرای کامل وظایف که شامل تعیین سطح کفایت سرمایه است توانمند می سازد. بنابراین کیفیت،تفصیل و زمان بندی اطلاعات دارای نقش حیاتی است.
7- موسسات لیزینگ باید دارای سیستمی برای نظارت بر شرایط هر یک از اعتبارات ،شامل تعیین کفایت ذخایر باشند.بنابراین،این موسسات نیاز دارند که روشهای جامع و سیستمهای اطلاعاتی را برای نظارت بر شرایط هر اعتبار ونیز وام گیرنده منفرد در بین پرتفوی مختلف این موسسات به کار برند.لازم است که این روشها یک معیار برای تشخیص وگزارش مسایل بالقوه اعتبارات و سایر معاملات را تعریف کند تا اطمینان حاصل شود که روشهای مذکور مورد نظارت مداوم قرار گرفته اند و نیز فعالیتهای اصلاحی ممکن، طبقه بندی شده و مورد بازنگری قرار میگی

رند.
8- شرکتهای لیزینگ باید ریسکهای هر محصول و فعالیت را شناسایی و مدیریت کنند.این شرکتها باید تضمین کنند که ریسکهای محصولات و فعالیتهای جدید ،قبل از اینکه مطرح و پذیرفته شوند ،باید تحت رویه های مدیریت وکنترل ریسک کافی قرار گرفته و قبلا توسط هیات مدیره یا کمیته اختصاصی تصویب شوند.اساس یک رویه مدیریت ریسک موثر، شناسایی

و تحلیل ریسکهای ذاتی موجود و بالقوه در هر محصول یا فعالیتی است.در نتیجه مهم است که شرکتهای لیزینگ تمامی ریسک های ذاتی در محصولاتی را که اریه میکنند و فعالیت هایی را که درگیر آن هستند ،شناسایی کنند.چنین شناسایی از یک بازبینی دقیق از مشخصه های ریسک اعتباری موجود و بالقوه در محصول یا فعالیت ریشه میگیرد.

منابع و ماخذ
آذر،عادل،آمارو کاربرد آن در مدیریت ، جلد اول ،انتشارات سمت،چاپ هفتم ،1380
آذر،عادل،آمارو کاربرد آن در مدیریت ، جلد دوم ،انتشارات سمت،چاپ پنجم ،1380
خاکی،غلامرضا، روش تحقیق در مدیریت ، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد ،چاپ دوم ،بهار 1382
لیزینگ برای بنگاههای اقتصادی کوچک و خرد، ترجمه لیزینگ صنعت و معدن1385
ماتیاس اسمیت ،نرخهای بازیافت در صنعت لیزینگ، غلامرضا محفوظی ، سایت لیزینگ صنعت و معدن به آدرس اینترنتی www.imlco.ir،سال 1384
مروری بر صنعت لیزینگ ، مدیریت تحقیق و توسعه لیزینگ صنعت و معدن1384
صالحی صدقیانی ، جمشید، تحلیل آماری پیشرفته،انتشارات صانعی،1381
Mathias schmit and julien stuyck ,”Recovery rates in the lasing
Industry”, September 2003

Giacomo de laurentis and Marco riani<<Recovery rates determinants: evidence from the Italian leasing market>> Desember 2002
3-James P.murtagh <<credit risk: contract characteristics for success 2005>>winter


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله مقابله با تهدیدات و جنگ نرم word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله مقابله با تهدیدات و جنگ نرم word دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله مقابله با تهدیدات و جنگ نرم word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله مقابله با تهدیدات و جنگ نرم word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله مقابله با تهدیدات و جنگ نرم word :

مقابله با تهدیدات و جنگ نرم

راهبردهاى امنیتى ایران در مقابله با جنگ نرم مخالفان / دفاع نرم

گفتار دوم: پاداستراتژى جمهورى اسلامى ایران براى مهار دکترین براندازى نرم

توصیه مى شود کارگزاران نظام با هدف توسعه و تضمین عمق استراتژیک نرم افزارى داخلى و خارجى اقدام هاى زیر را مورد توجه قرار دهند:
آسیب شناسى افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران از رویکرد امنیت ملى
با توجه به افزایش تنوع تولید و تغییر الگوى مصرف مواد مخدر، آسیب هاى جدى آن بر امنیت اجتماعى و تسهیل براندازى در سکوت نظام مقدس ج.ا.ایران، توصیه مى شود مجلس شوراى اسلامى در تعامل و هم اندیشى با نمایندگان «ستاد مبارزه با مواد مخدر»(1)؛ از رویکرد امنیت ملى تصویب طرح جامع قانون مبارزه با مواد مخدر را در دستور کار قرار دهند.
مجلس شوراى اسلامى مى تواند بخشى از ابزارهاى مقابله با مواد مخدر را در چارچوب قانونمند کردن طرح نظام جامع امنیت اجتماعى پى گیرى نماید.
از طرفى افزایش رایزنى میان معاونت امنیتى ـ انتظامى وزارت کشور و یا فعال سازى دیپلماسى پارلمانى از طریق تعامل سازنده کمیته هاى امنیتى پارلمانى سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان، مى تواند زمینه هاى انعقاد تفاهم نامه هاى دفاعى پارلمانى سه جانبه با محوریت مبارزه با مواد مخدر را عملیاتى نماید.
حمایت تقنینى ـ نظارتى و اجرایى از توسعه زیرساخت هاى جنگ رایانه اى
یکى از تهدیدات راهبردى نرم افزارگرایانه، نفوذ هکرهاى مهاجم براى آسیب رسانى به شبکه هاى وب نهادهاى استراتژیک نظام با هدف «جاسوسى اینترنتى»(2) و یا رخنه اطلاعات گمراه کننده با هدف تخریب شبکه اطلاعات ملى است که عمق و دامنه کاربرى آن در سطوح منطقه اى و جهانى روز به روز در حال افزایش است.
براى آگاهى متولیان امر نسبت به اهمیت روزافزون جنگ هاى رایانه اى، شایسته است به عنوان مثال اشاره شود کشورى مانند چین با هدف توازن راهبردى قدرت نرم سرمایه گذارى هنگفتى را براى توسعه جنگ هاى رایانه اى هزینه کرده است بطورى که موفق شده است به سیستم هاى کامپیوترى نهادهاى نظامى ـ امنیتى ایالات متحده نفوذ نماید. این کشور در سال 2007 نزدیک به ده شرکت دفاعى امریکا مانند «ریتون، «مارتین لاکهید» ، «بوئینگ» ، «نورتروپ گرومن» ، «سیستم نرم افزارى برنامه ریزى جنگنده هاى نیروى هوایى»، «سیستم برنامه ریزى مأموریت بالگردهاى ارتش و فایل هاى فضانوردان ناسا را مورد دستبرد اینترنتى قرار داد و در بودجه دفاعى سالانه خود، ردیف هایى را براى تقویت هر چه بیشتر «قابلیت هاى جنگ رایانه اى اختصاص داده است.
در این راستا شایسته است وزارتخانه هاى دفاع و اطلاعات و ستاد کل نیروهاى مسلح با تبیین آموزش هاى راهبردى ، بستر مقابله هدفمند با آسیب هاى جنگ رایانه اى و تقویت عمق استراتژیک نظام در محیط سایبر را فراهم کنند.

آسیب شناسى پیامدهاى اجتماعى جنگ اقتصادى
توصیه مى شود کارگزاران نظام براى مقابله با جنگ اقتصادى و گسترش تحریم هاى احتمالى؛ اقدام هاى زیر را مورد توجه قرار دهند:
– کارگزاران نظام، دورنماى «بحران مالى جهانى»، کاهش قیمت نفت و بالتبع احتمال بالاى عدم تحقق منابع مالى ردیف هاى بودجه را از رویکرد امنیت ملى بررسى کرده و در مصاحبه ها و یا تبلیغات انتخاباتى از وعده هایى که مى تواند سطح انتظارات جامعه را افزایش و حباب کاذب را تشکیل دهد، پرهیز نمایند زیرا مى تواند ضریب اعتماد جامعه به کارگزاران نظام را کاهش دهد؛
– ردیف هاى بودجه سالانه بصورت واقع گرایانه و متناسب با کف درآمدهاى واقعى تدوین و تصویب شود.
قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه
یکى از حوزه هایى که عمق و دامنه تهدیدات نرم را گسترش مى دهد، رشد فزاینده جرایمى است که در محیط هاى مجازى و سایبر به وقوع مى پیوندد و به صورت مستقیم امنیت اجتماعى را تهدید مى کند که شایسته است ظرفیت هاى تقنینى، نظارتى و اجرایى بازدارنده و مناسبى براى مهار آنها در دستور کار متولیان امر قرار گیرد:
برخى مصادیق جرایم سایبر که در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزارى قرار مى گیرد، عبارتند از:
– افزایش نشر بلوتوث هاى شخصى و خانوادگى بویژه افراد مشهور در حوزه هاى ورزشى و هنرى؛
– افزایش انتشار بلوتوث هاى مستهجن و غیر اخلاقى؛
– گسترش شایعات براندازانه و یا تبلیغ علیه نظام توسط پیام هاى کوتاه تلفن همراه؛
– گسترش وبلاگ هاى براندازانه؛
یکى از شیوه هاى جنگ نرم در محیط هاى سایبر (اینترنت)، گسترش هدفمند و روزافزون وبلاگ نویسى توسط برخى افراد، گروه ها یا سازمان هاى مخالف نظام جمهورى اسلامى ایران است.
وبلاگ هاى ساختارشکن و برانداز که معمولاً به سادگى ایجاد شده و نیاز به تخصص بالاى بلاگرها ندارد، به راحتى در محیط هاى مجازى به یک هویت مستقل تبدیل و بدون اینکه شناسایى شوند به ترویج عقاید براندازانه اقدام مى کنند.
در این راستا افزایش تعامل و هم اندیشى میان کارشناسان وزارتخانه هاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و یا معاونت فرهنگى ـ اجتماعى ناجا مى تواند در ارتقاء اثربخشى راهکارهاى بازدارنده و یا اقدام هاى تنبیهى مفید واقع شود.

حمایت تقنینى و مالى از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط هاى مجازى
یکى از شاخصه هاى دورنماى جنگ هاى پیش رو، سرمایه گذارى کشورها بر مقوله «جنگ اندیشه در محیط هاى مجازى » است و کشورى موفق خواهد بود که بتواند زمینه هاى حداکثر بهره ورى از محیط هاى وب با جدیدترین شیوه هاى دانش دیپلماسى عمومى را فراهم کند زیرا دانش افزایى و هوشمندسازى آنلاین جامعه در برابر تهدیدات نرم، آستانه مقاومت ملى و کارآمدى نظام در محیط هاى مجازى را ارتقاء مى دهد.
توصیه مى شود برخى نهادهاى راهبردى نظام مانند وزارتخانه هاى اطلاعات، کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامى، صدا و سیما، حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامى؛ بخشى از کارویژه هاى عملیاتى خود را به سمت روزآمد کردن شیوه هاى مقابله با تهدیدات نرم و جنگ روانى ـ رسانه اى متمرکز نمایند بویژه اینکه اکثریت غالب مخاطبان خبر رسانى آنلاین را اقشار فرهیخته، دانشجویان و دانش پژوهان تشکیل مى دهند که نقش مهمى را در نهضت نرم افزارى تولید علم و تحقق دانشگاه اسلامى بر عهده دارند.
از طرفى انعکاس آنلاین مناسب تحولات خبرى و اقدام هاى مثبت مجلس شوراى اسلامى در محیط هاى وب به عنوان مهم ترین نهاد قانونگذارى کشور که از شاکله مردم سالارى برخوردار است، در تحکیم و انسجام بخشى به روابط جامعه با وکلاء ملت و بالتبع تقویت بنیان هاى مشروعیت نظام تأثیرگذار بوده و مى تواند گستره هم اندیشى مجازى مجلس با کانون هاى فکرى و شبکه نخبگان را افزایش دهد که این تعامل نرم افزارى مى تواند در بهینه سازى تصویب طرح و لوایح، مصوبات مجلس، بازتاب سنجى ضریب اقناع سازى مصوبات در میان نخبگان فکرى، کارآمدسازى کارویژه هاى تقنینى ـ نظارتى و در نهایت ارتقاء دیپلماسى پارلمانى مجلس هشتم مفید واقع شود.
سازماندهى نصب دوربین هاى مدار بسته در نواحى جرم خیز
یکى از اقدام هاى بازدارنده مناسب نهادهاى امنیتى ـ انتظامى؛ کنترل نامحسوس نواحى جرم خیز و یا مراکز پر تردد مانند مترو از طریق نصب سامانه هاى دوربین مدار بسته است که در صورت مدیریت کارآمد مى تواند در ثبات بخشى به امنیت اجتماعى مفید واقع شود.

مقابله با ایجاد و گسترش فرقه هاى ساختگى
یکى از توصیه هاى تئوریسین هاى دکترین براندازى نرم، فرقه سازى با هدف تضعیف وحدت ملى و انسجام اسلامى است، به طورى که هم اکنون شاهد گسترش افراد و گروه هایى هستیم که با عناوینى مانند ارتباط با امام زمان(عج) و یا پیامبران؛ بنیان هاى اعتقادى جامعه را هدف قرار داده اند.
در این راستا وزارت اطلاعات و حوزه هاى علمیه به ویژه حوزه علمیه قم، نقش مهمى را در خنثى سازى تهدیدها و هوشیارى جامعه در برابر این نوع شیادان ایفا مى کنند.

قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران
یکى از راهکارهاى تکلیف گرایى کارگزاران نظام به رهنمودهاى رهبر فرزانه انقلاب پیرامون هوشیارى مسئولین در برابر تهاجم نرم افزارى ناتوى فرهنگى؛ قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى با هم اندیشى وزارت امور خارجه، مجلس شوراى اسلامى و متولیان فرهنگى است که در صورت تحقق مى تواند حداکثر بهره ورى بهینه از ظرفیت ها و بالتبع عمق استراتژیک نرم افزارى نظام را توسعه دهد که برخى مصادیق آن عبارتند از:
– نظام مند شدن کارویژه دیپلمات فرهنگى از رویکرد امنیت ملى وابسته هاى فرهنگى سفارتخانه ها و دفاتر فرهنگى ایران در کشورهاى خارجى؛ نقش مهمى را در عمق بخشى به اقتدار برون سیستمى و مهار تهدیدات نرم ایفا مى کنند.
ـ هوشیارسازى متولیان فرهنگى نظام نسبت به ابزارها و شیوه هاى تهاجم نرم افزارى غرب؛
ـ انعکاس جنایات گروه هاى تروریستى بویژه سازمان منافقین در قالب عکس، تصویر، توزیع سى دى، بروشور و یا کتاب که در صورت سازماندهى مناسب مى تواند در تقویت تعامل میان گروه هاى دوستى پارلمانى ج.ا.ایران و کشورهاى میزبان براى افزایش فشار بر گروه هاى تروریستى مؤثر باشد؛
ـ تدوین سازوکارهاى تقنینى و اجرایى مناسب براى افزایش تعامل میان نهادهاى داخلى و شوراى ایرانیان خارج از کشور؛
ـ آشنا کردن ایرانیان و اتباع کشور میزبان با نقش مثبت و تأثیرگذار دولت و مجلس شوراى اسلامى در حوزه سازندگى و جنبش نرم افزارى تولید علم که در صورت بهره گیرى از شیوه هاى تبلیغاتى مناسب مى تواند تصاویر مناسبى را از اقتدار و رابطه سازنده دولت و مجلس در افکار اتباع کشور میزبان تداعى نماید و بخشى از سناریوى جنگ روانى ـ رسانه اى غرب براى ترسیم فضاى اختلاف در داخل را خنثى نماید.
ـ توسعه صنعت توریسم و ترویج فرهنگ ایرانى ـ اسلامى
رایزنى هاى فرهنگى با آشنا کردن اتباع خارجى با اماکن سیاحتى ـ زیارتى در قالب نمایش عکس، فیلم و یا توزیع بروشور، نقش مهمى را در علاقمندى جهانگردان براى سفر به جمهورى اسلامى ایران برعهده دارند که با مشاهده توسعه اقتصادى و سیاسى علیرغم تحریم هاى امریکا، مى توانند به صورت ناخود آگاه نقش سفیر جمهورى اسلامى ایران را در کشورشان بازى کرده و بالتبع بصورت غیر مستقیم بر تقویت قدرت نرم نظام در خارج از کشور کمک نمایند.
مجلس شوراى اسلامى نیز با تصویب قوانین مناسب و هدفمند کردن برخى تسهیلات لازم، مى تواند قدرت مانور دیپلمات هاى فرهنگى براى جذب جهانگرد را افزایش دهد.

مقابله با ایجاد و نشر شایعه هاى برانداز
امروزه با گسترش فضاى رسانه اى، جایگاه محیط هاى مجازى در جنگ هاى روانى نامتقارن و یا شایعه پراکنى هاى براندازانه تقویت شده، بطورى که گسترش رسانه ها، وبلاگ ها، وب سایت ها، پست الکترونیکى ، پیامک هاى تلفن همراه و ; امکان ردیابى مرجع شایعه پراکنى را به کمترین میزان ممکن کاهش داده و امکان تبادل غیررسمى اخبار و اطلاعات نیز فراهم شده است.
با توجه به آسیب پذیرى امنیت اجتماعى نسبت به رواج شایعات و تلاش دشمن براى ترویج شایعه هاى سیاسى، امنیتى، اقتصادى و اجتماعى با هدف شکاف سازى و بى اعتمادى میان جامعه و سطوح حاکمیت، شایسته است متولیان امر بویژه صدا و سیما و نهادهاى اطلاعاتى ـ امنیتى ضمن تجزیه و تحلیل شایعات برانداز و ریشه یابى آنها، نسبت به پیامدهاى ترویج آن، جامعه را آگاه نمایند.
هر میزان اقدام هاى متقابل جمهورى اسلامى ایران ضعیف تر، ابزارها و شیوه هاى شایعه پراکنى دشمن قوى تر و منسجم تر و همچنین موضوع شایعه حساس برانگیزتر باشد، سرعت و ضریب تأثیر شایعه نیز افزایش مى یابد.
آنچه مسلم است با نزدیک شدن به رقابت هاى انتخاباتى و یا در شرایط بحرانى، حجم و دامنه شایعه سازى هاى براندازانه با هدف مختل کردن ثبات نظام تصمیم گیرى و یا اختلاف افکنى میان کارگزاران نظام افزایش مى یابد.

برخى از راهکارهاى مقابله با شایعه هاى برانداز عبارتند از:
– نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن مانند نشان دادن تصاویر فردى که شایعه فوت و یا قتل وى منتشر شده و یا انعکاس حضور گسترده مردم در راهپیمایى هاى سالروز پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و یا مشارکت گسترده در انتخابات براى مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت؛
– پاسخ شایعه با شایعه که در عملیات روانى متقابل کاربرد دارد.
اجتناب از ارسال اطلاعات طبقه بندى شده در محیط هاى سایبر
با توجه به اینکه سرورهاى پست هاى الکترونیکى مانند جى میل در کشور ایالات متحده قرار داشته و احتمال ارتباط آنها با شبکه هاى جاسوسى رژیم صهیونیستى و امریکا، شایسته است کاربرانى که به نحوى با مطالب محرمانه مرتبط هستند از ارسال آنها به سایر افراد به صورت ایمیل بصورت جدى خوددارى نمایند زیرا ضریب اعتماد به حفاظت از اطلاعات طبقه بندى شده در محیط هاى مجازى بسیار پایین است؛ همچنین شایسته است از فایل هاى محرمانه و طبقه بندى شده در بلوتوث هاى تلفن همراه خوددارى شود زیرا در صورت سرقت و گم شدن تلفن همراه و یا فراموشى کاربر به غیر فعال کردن بلوتوث؛ این سناریو محتمل است که افراد سودجو و یا جاسوس با شناسایى هدفمند افراد مشخص با بکارگیرى نرم افزارهایى خاص در جهت حذف و یا دستیابى به اطلاعات طبقه بندى شده اقدام نمایند.

تقویت قدرت نرم نیروهاى مسلح
– حمایت هاى تقنینى ـ اجرایى از توسعه قدرت نرم سازمان مقاومت بسیج؛
– مشارکت افزایى ساختارهاى نیروهاى مسلح در طرح هاى عمرانى و جهادسازندگى مانند کارویژه هاى قرارگاه سازندگى خاتم الانبیاء؛
– تأکید بر آینده پژوهى، مدیریت دانش دفاعى و افزایش تعامل میان مخازن تولید فکر با متولیان نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى با هدف تقویت جنبش نرم افزارى تولید علم در راستاى منویات رهبر فرزانه انقلاب؛
– ایجاد و تقویت سازمان آینده پژوهى و فناورى هاى نوین در ساختار نیروهاى مسلح؛
– دانش افزایى و توسعه فنى ـ حرفه اى نخبگان نیروهاى مسلح در چارچوب اصل تحقیق و توسعه؛
– تحکیم بنیان هاى فرهنگى و عقیدتى ـ سیاسى نیروى انسانى.
آسیب شناسى بحران اقتصاد جهانى از رویکرد امنیت ملى
با توجه به اینکه پیش بینى مى شود بحران اقتصاد جهانى در کوتاه مدت حل نشود، شایسته است کارگزاران نظام نسبت به آسیب شناسى پیامدهاى این بحران مانند کاهش قیمت جهانى نفت و تأثیر آن بر عملیاتى شدن منابع مالى ردیف هاى بودجه اى مصوب، از رویکرد امنیت ملى برخورد کنند بویژه اینکه بخش مهم منابع مالى بودجه پیشنهادى به مجلس شوراى اسلامى از درآمدهاى صادراتى نفت، گاز و محصول پتروشیمى به دست مى آید و تداوم کاهش قیمت انرژى مى تواند بستر کسرى بودجه کاهش صادرات، افزایش واردات و تهدید ثبات امنیتى سرمایه گذارى در بورس منجر شود.
آسیب شناسى ماهیت تهدیدهاى فراروى نظام جمهورى اسلامى ایران
در علم «مدیریت استراتژیک» امنیت به معناى فقدان تهدید در عمق استراتژیک داخلى و خارجى است و متولیان نهادهاى نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى شایسته است در گام اول با رویکرد «معرفت شناسى و ماهیت شناسى»(13) نسبت به شاخص گذارى، توصیف و طبقه بندى تهدیدهاى فراروى نظام اقدام نمایند تا حداکثر بهره ورى از پتانسیل هاى بالقوه و بالفعل منابع قدرت حاصل شود.
مهم ترین تهدیدهایى که مى تواند ثبات امنیتى یک نظام سیاسى رابا چالش مواجه کند طبق جدول زیر قابل تفکیک است:
آسیب شناسى دورنماى مطالعات ادعایى امریکا و تأثیر آن بر ثبات امنیت اطلاعاتى، اجتماعى و اقتصادى کشور
یکى از ابزارهاى جنگ نرم ایالات متحده براى دستیابى به اطلاعات و اسناد طبقه بندى شده نظامى و هسته اى، استفاده ابزارى از معاونت پادمان آژانس اتمى است. به عبارتى بررسى متن گزارش هاى مدیرکل آژانس به صورتى است که به جاى اینکه محمد البرادعى نقش متولى یک سازمان بى طرف را ایفا نماید، به وکیل مدافع مطالعات ادعایى امریکا در آژانس تبدیل شده است. به عنوان مثال به تاریخ 19 نوامبر 2008 (29 آبان 1387) وى چهاردهمین گزارش دو پهلوى خود پیرامون فعالیت هاى هسته اى ایران به شوراى حکام را ارائه کرد که برخى نکات قابل تأمل آن عبارتند از:
ـ بند 15 گزارش طورى تنظیم شده که مى تواند تداعى کننده شائبه وجود فعالیت هاى هسته اى نظامى در ایران باشد و در آن مدیرکل آژانس اعلام کرده «هنوز برخى موضوع هاى مهم باقى مانده که در گزارش هاى قبلى به آنها اشاره شده و براى اثبات عدم وجود اهداف نظامى لازم مى باشد، شفاف سازى نشده است.»
ـ بندهاى 16 ، 17 و 19 گزارش طورى تنظیم شده که همکارى ایران در مورد مطالعات ادعایى غیرقانونى و غیرمستند امریکا را به عنوان یکى از پیش شرط هاى تأیید راستى آزمایى فعالیت هاى هسته اى ایران معرفى کرده است. همچنین در بند 19 مدیرکل آژانس خواستار تصویب پروتکل الحاقى شده است که مى تواند عمق و دامنه بازرسى ها را به طور قابل توجهى افزایش دهد.
ـ در بند 20 به صورت غیرمستقیم در مورد ماهیت فعالیت نیروگاه 40 مگاواتى آب سنگین اراک ابهام زایى شده است.
ـ در بند 21 مدیرکل آژانس به صراحت همکارى هاى فراپادمانى ایران را براى اعتمادسازى کافى نمى داند.

یکى از سناریوهاى چالش زاى دورنماى عمق استراتژیک امنیت داخلى و خارجى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران، احتمال بالاى گسترش کاربست دکترین براندازى نرم در سیاست خارجى امریکا علیه ایران بویژه در دوره ریاست جمهورى «باراک اوباما» ست.
به عنوان مثال با توجه به تأثیر بالاى «لابى گرى» در فرایند قانونگذارى و اجرایى ایالات متحده، شواهد بیانگر گسترش فعالیت خصمانه لابى هاى ضد انقلاب است که با محوریت حقوق بشر فعالیت مى کنند بویژه اینکه در انتخابات چهارم نوامبر 2008 (14 آبان 1387)، سناریوهاى دموکرات توانستند اکثریت کرسى هاى مجلس سنا را نیز به دست آورند و بصورت سنتى اکثریت غالب رجال سیاسى این حزب همواره تحت فشار لابى هاى صهیونیسم و ضد انقلاب از قانونمند شدن و عملیاتى کردن دکترین مهار ج.ا.ایران با استفاده از گفتمان هاى نرم افزار گرایانه مانند جنگ اقتصادى، جنگ روانى ـ رسانه اى، جنگ اطلاعاتى و بى ثبات سازى امنیت اجتماعى حمایت کرده اند و شایسته است متولیان امر دورنما و شیوه هاى خصمانه تئوریسن ها و پیروان دکترین براندازى نرم را از رویکرد امنیت ملى رصد کرده و نسبت به مهار و خنثى سازى سناریوهاى تهدیدزا به ویژه در زمان ریاست جمهورى «باراک اوباما» اقدام هاى احتیاطى مناسب را در دستور کار قرار دهند.
در چارچوب مطالعات دفاعى مى توان اهداف راهبردى جنگ نرم ایالات متحده را در هفت حوزه تنش زاى زیر طبقه بندى و مورد آسیب شناسى قرار داد:
– تنش روانى ـ رسانه اى
ایران هراسى از طریق انعکاس تصاویر مجازى از توسعه بومى صنعت هسته اى و قابلیت هاى آفندى و پدافندى موشکى جمهورى اسلامى ایران و هدفمند شدن جنگ تبلیغاتى با هدف گسترش تنش هاى قومى، فرقه اى، صنفى، دانشجویى و اجتماعى.
– تنش اقتصادى
گسترش هدفمند عمق و دامنه دیپلماسى تحریم در چارچوب شوراى امنیت (قطعنامه هاى 1737، 1747، 1803 و 1835)، تحریم هاى ائتلافى هوشمند و یا فشار سیاسى بر متحدان خود براى اجتناب از انعقاد توافق نامه هاى اقتصادى و انرژى با هدف انزواى ایران در معادلات اقتصادى منطقه اى.
– تنش نظامى
گسترش عمق و دامنه مطالعات ادعایى و گنجاندن آنها در گزارش هاى مدیرکل آژانس اتمى با هدف تداعى شائبه وجود ارتباط میان فعالیت هاى صلح آمیز هسته اى ایران و اهداف نظامى و بالتبع توجیه گسترش تحریم هاى غیر قانونى علیه نهادها، شرکت ها و افراد وابسته به وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف بازدارندگى بومى کلاسیک و نامتقارن، احتمال بازرسى ناوگان هاى نظامى امریکا و ناتو از کشتى هاى تجارى جمهورى اسلامى ایران با هدف نظارت بر حسن اجراى قطعنامه هاى شوراى امنیت، برگزارى رزمایش هاى نظامى میان ناتو و برخى کشورهاى منطقه و انعقاد توافق هاى امنیتى دوجانبه با کشورهاى همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس.
– تنش امنیتى
جلوگیرى از عملیاتى شدن امنیت بومى و پایدار، حمایت مالى ـ رسانه اى از گسترش ناامنى هاى مدنى با بهانه گسترش حقوق بشر و دموکراسى، حمایت از گروهک هاى تروریستى مانند پژاک، منافقین و جندالله با هدف ناامن سازى استان هاى مرزى.
– تنش اطلاعاتى
تلاش براى نصب سامانه هاى جاسوسى در مرزهاى ایران و عراق، رخنه در شبکه هاى استراتژیک نظام توسط نیروهاى پوششى، شنود تلفن همراه و یا رخنه در شبکه اینترنتى برخى نهادهاى راهبردى.
– تنش سیاسى
مخدوش جلوه دادن نتایج آراء انتخاباتى، تأخیر در صدور روادید مسافرتى توسط برخى متحدان امریکا، ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت، تشویق به حضور حداقلى مردم در رقابت هاى انتخاباتى.
– تنش فرهنگى
ناتوى فرهنگى با هدف نهادینه کردن فرهنگ لیبرال دموکراسى و تضعیف هویت ایرانى ـ اسلامى مانند تغییر نام خلیج فارس و یا ترسیم تصویر خشنى از دین مبین اسلام.

سنخیت در انقلاب نرم ومدیریت نرم انقلاب
مبالغه آمیز نیست اگر بگوییم که ظهور و سقوط تمدن‌ها، فرهنگ‌ها، حاکمیت‌های سترگ و هژمونی‌های شگرف تاریخ بشریت حاصل نحوه تعامل با نخبگان، عرصه‌ها، محورها و میدان‌های نرم مرتبط یا مفاهیم، معانی، نگرش‌ها و بینش‌هاست.

از این رو می‌توانیم در همه لایه‌ها و سطوح داخلی و حتی جهانی دست به بازسازی مهندسی تمدنی و بگونه‌ای معماری نرم بزنیم. در عصر ما نیز یکی از بزرگترین ابزار تغییر معادلات قدرت در سطح بین‌المللی فعال‌سازی روش‌های نرم است. در روش براندازی نرم خطرناک ترین سلاح‌های ویران‌گر گاه با کنش‌های تبلیغاتی و شگردهای هنری و روش‌های غیر مستقیم در کام نیروهای هدف، شیرین و خواستنی هم جلوه می کند.

با این همه، و بدون این که اصل وجود تهدیدهای نرم و نقش‌های براندازانه آن مورد انکار قرار گیرد، و عملیاتی شدنِ گسترده آن در لایه‌های فرهنگی و حتی سیاسی و نظام‌های قدرت بر کسی پوشیده باشد، باید اذعان کنیم که روش‌هایی از مواجهه با این تهدید خطرناک که این روزها معمول است، نه تنها آن را از فعالیت نینداخته و آثار ویرانگرش را بر جامعه خنثی ننموده بلکه گاهی به آن دامن زده و با ضعف مدیریت مواجهه با آن و به ویژه به خاطر ناهمگونی و فقدان سنخیت در فرآیندهای متعدد این مدیریت، ناخواسته سرپوش توجیه کننده‌ای برای همان تهدیدها فراهم شده است.

فرض کنیم که یکی از محمل‌های جدی عناصر عملیاتی جبهه نرم، آزادی اندیشه و حق آزادی بیان است. در این صورت اگر برای مقابله با این تهدید ما از روش‌های «بگیر و ببندی» استفاده کنیم و با این شعارهای آزادی خواهانه از ابزار قدرت استفاده کنیم، یا نهادها و چهره‌های قدرت و حکومت را به میدان آوریم در این صورت، به نوعی مقابله غیرمبتنی بر سنخیت را اعمال کرده‌ایم و این فقدان سنخیت در ابزار مواجهه با تهدید‌های نرم به مثابه توجیهی برای همان تهدیدها نقش معکوسی ایفا می کند.
این روش دقیقا مانند این است که کسی به غلط و یا با سوء نیت به کسی تهمت بی ادبی و هتاکی بزند، و ما به جای این که با منطقی آرام با او مواجه شویم با ناسزاگویی و تلخی و عصبانیت بخواهیم منطق مبتنی بر ادب و حرمت و مؤدب بودن خود را اثبات کنیم که پیداست این روش، بر خلاف هدف و بلکه در راستای تأیید ضمنی مدعای خصم و تهدیدهای طرف مقابل است.

راه مبارزه با مطالبات به ظاهر محقّانه و در حقیقت، باطل دشمنان نرم، و به تعبیر حکیمانه و جاودان حضرت امیر علیه السلام: «کلمه حقّ یراد بها الباطل؛ سخنان حقِ باانگیزه باطل» بهره‌گیری از ادبیاتی منطقی و نرم است. از این رو و به همین مناسبت لازم است از اصل و قانون سنخیت در مواجهه با تهدیدهای نرم سخن گفت. به طور ضرورت و حتم، این سنخیت لازم است در تمام رگ و ریشه جبهه مقاومت نرم، مانند خون، جاری شود؛ زیرا مدیریت تهدید نرم منحصراً بر پایه ابزار، روش، منطق، منابع انسانی و تخصصی، ساز و کارهای نظارت و کنترل و با محتوا و پیام نرم به نتیجه می رسد.

فقدان یا ضعف سنخیت و تجانسِ در هر کدام از این عناصر و مراحلِ مدیریتی می تواند به نحوی، تمام کار دفاع، مقابله و خنثی سازی را با تهدید مواجه و بی اثرکند. به ویژه وقتی به طبقه مخاطب این تهدیدات که غالبا قشر جوان و یا نوجوان و نیز نخبگان هر جامعه‌اند بنگریم این سنخیت وتجانسِ روش، محتوا و منابع انسانی حیاتی تر و تعیین کننده تر می شود.

به عبارتی، مواجهه با تهدید‌های نرم در همه لایه‌های مدیریتیِ آن که به برخی از آن‌ها در بالا اشاره شد، فن آوری، مهارت و تخصص، با مراعات سنخیت در همه آن‌ها یک اصل است. یک تهدید نرم منحصراً با توان‌های نرم و روش‌های نرم قابل دفع است. در این جبهه، در مقابل مفاهیم مهاجم چاره‌ای غیر از مقابله با مفاهیم هم سنخ آن نیست.

گرچه در واقعیت و عینیت کشور ما، این مواجهه با منطق نرم و توانمدسازی در لایه‌های هم جنس با آن‌ها رخ نمی‌دهد، اما سمت‌دهی حکیمانه و خط مشی‌های کلانِ رهبر معظم انقلاب هنگامی که عرصه علم و اندیشه و تحقیقات را جبهه اصلی این مواجهه اعلام کردند و نخبگان حوزه و دانشگاه و دانش جویان این دو نهاد علمی را فرماندهان و افسران اصلی این پهنه شمردند، نشان از تشخیص درست نهاد امامت و در حقیقت تأکیدی بر ضرورت همین سنخیت می دهد. از این رو در لایه‌های مدیریتی زیر باید این سخنیت به درستی تفسیر و اجرا شود:

1- محتواسازی نرم یا به عبارتی تولید قدرت نرم تنها راه کارآمد مواجهه با تهدیدهای نرم؛ عده‌ای در لایه‌های رسمی و حکومتی کشور ما دوست ندارند که حقایق تلخ را بشنوند، از این رو، هر نگاه انتقادی را نگاهی خصمانه می دانند و سخت از ادبیات تمجید و ثناگویی خوششان می آید و سیاست‌ها و حتی برنامه‌های حمایتی کشور را پیرامون همین جریان‌های ارادتمند! می چینند. متأسفانه این افراد با این روش که از قضا، خود، تهدیدی جدی علیه اساس نظام و کشور است راه را بر بالندگی و رشد عرصه‌های مختلف می بندند. تفسیر حقایقِ تلخ گرچه تلخ است، اما خود، کمکی به برون رفت از آن‌هاست.
اگر ما با تأکید کردن مدام بر فقر و عجز و ناکارآمدیِ تولیداتِ نرمِ نظام، حساسیت نخبگان و نهادهای کشور را برای درک این حقیقت ناگوار تحریک می کنیم، راه پاسخ به این نقد این است که با آمار و ارقام عکس آن ثابت شود. مثلا نهادهای فرهنگی آماری از تولیدات سینمایی و هنری بدهند که در آن به نوعی بازار مقابله با تهدید‌های نرم گرم شده باشد. در این‌جا بنده تأسیس نهاد قدرتمندی چون بزرگترین ابزار تأثیر گذاری بر اندیشه جهان معاصر یعنی امپراتور‌هالیوود با رهبری بزرگترین مدعی کشورهای اسلامی یعنی ایران را پیشنهاد نمی‌کنم زیرا این امر در شرایط کنونی نه شدنی است و نه ابزار محتوایی، مدیریتی و منابع انسانی آن فراهم است! اما حق ماست که از برنامه‌های ملی کشور در این عرصه برای مقابله با تهدید‌های نرم بپرسیم.

به راستی این مقدار از تولیدات داخلی که در راستای شبیخون فکری و فرهنگی و هنری جهانی ساخته می شود، در مقابل این سیلِ بنیان بر افکنِ تولیدات عصر ما چه تأثیری بر روند متلاشی سازی «هویت وخود اسلامی» ما دارد؟ آیا اساساً توازنی منطقی میان آن چه از راه رسانه‌های صوتی و تصویری و مکتوب شبانه روز بر سر طبقات جوان و نوجوان و حتی نخبه ما بمباران می‌شود و آن چه در رسانه‌ها و نهادهای داخلی ما عرضه می گردد وجود دارد؟ و تا زمانی که این عدم توازن برقرار است و دست ما از تولیدات کارآمد و پاسخگو خالی است آیا امیدی به سد کردن هجوم تمدنی غرب علیه انسان و هویت اسلامی جوامع ما وجود دارد؟

متأسفانه تا کنون و با رصد مواضعِ دولتمردان کشور این احساس به ما دست نمی‌دهد که آنان اساساً به ریشه این داستان پی برده‌اند. شاید هم خود آنان ناخودآگاه با روش‌های مدیریتی وسیاسی خود به مهره‌هایی برای تحقق تهدید دشمنان در جبهه نرم تبدیل شده باشند. «هل ننبّئکم بالأخسرین أعمالاً الّذین ضلّ سعیهم فی الحیاه الدّنیا و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعاً». خطر بزرگ در همین است که ما فکر کنیم با تهدیدات نرم خوب برخورد می کنیم ولی در حقیقت ما و روش‌های ما به طعمه‌هایی برای همان برنامه‌ها تبدیل شده باشیم.

تا جایی که بنده به عنوان طلبه‌ای کوچک برنامه‌های رهبری فرزانه انقلاب را دنبال کرده‌ام، ایشان از بیش از دو دهه قبل تا کنون تحول آفرینی در عرصه تولید نرم و بالنده سازی حوزه و دانشگاه را در رأس برنامه‌های کلان نظام قرار داده اند؛ اما متأسفانه گروه گروه از همین دو نهاد، به مناسبت‌های مختلف به دیدار ایشان رفته‌اند و هر بار به جای این که در مقابل مطالبات شرعی و واجب الاطاعه ایشان و تحقق نرم‌ها و شاخص‌های تحول در این دو نهاد اصلیِ تولید قدرت‌های نرم پاسخ گو باشند و گزارش دهند، بر منبر وعظ و نصیحت می‌روند و از بایسته‌ها در نهادهای زیرمجموعه خود برای رهبری سخنرانی می کنند و درسی پس می‌دهند! این هم از عجایبی است که هر بار حیرت انسان را بیش از پیش می‌کند.

در حالی که همه آنان به نحوی از انحا، بر مسند قدرت یک نهاد یا بخشی از یکی از این نهاد‌ها هستند. آیا اسلامی سازی دانشگاه و بالنده سازی حوزه‌های علمیه عملی شده است؟ اگر نشده چاره چیست و چه برنامه‌هایی را به عنوان بدیل و جایگزین به محضر ایشان ارائه داده اند؟ آیا فعالیت‌های کنونی نهاد رهبری در دانشگاه دقیقاً در راستای منویات بنیادینِ رهبری در اسلامی سازی دانشگاه است؟ و اصولا راه اسلامی سازی دانشگاه همین است که این سال‌ها رفته‌ایم؟

و به راستی اگر قدری از هویت علمی و فکری دانشگاه اسلامی می شد امروز جایی برای هشدار بزرگ و خطیر ایشان در خصوص مبحث علوم انسانی باقی بود؟ ومگر با برقراری نظم و تقویت سیستم اجرایی و برنامه ریزیِ درسی حوزه‌ها ویا مثلاً ساده سازی متون درسی و امثال آن حوزه‌های علیمه به بلوغ کافی در تولید و بلکه مدیریت و سازمان‌دهی قدرت نرم برای مواجهه با تهدیدات بنیان برافکن جهانی می‌رسد و علوم دینی به سطحی از کارآمدی برای مدیریت دینی جامعه در همه عرصه‌ها می رسند؟!

و یا مگر با توسعه فعالیت‌های دینی دانشگاه و تقویت مساجد دانشگاهی و فعالیت‌های سنتی مذهبی و آیینی و راه‌اندازی اردوهای دانشگاهی! دانشگاه ما آمادگی تربیت نخبگان اصیل اسلام ناب محمدی را می یابد و هویت حقیقی اسلام که ماهیتی علمی و فکری و نرم دارد به دست این افسران جبهه نرم روی عینیت می بیند؟

متأسفانه، بزرگترین حلقه مفقود شده این عرصه، نبود بینش صحیح نسبت به ضرورت سنخیت در محتوایِ متقابل برای مواجهه با تهدید‌های نرم است. امر خطیری که باعث گشته اصولا مدیریت این جبهه به جای استقرار در نهادهای همسو و هم سنخ با جنس همین تهدیدها به جاهای دیگر بلغزد. همین امر به دلایل مختلف نوعی تهدید علیه آن نهادهای مبتنی بر فلسفه سخت افزارانه هم به شمار می آید.

بایستی باز هم به بیانات مقام معظم رهبری برگردیم که در باره ضرورتِ مواجهه هم جنس و هم سنخ با تهدیدات خارجی و شبیخون‌های فکری و فرهنگی بارها رهنمون‌های عملی ارائه نموده اند و دولت و نهادهای بزرگ فکری و علمی را به توجه به این امر ملزم کرده اند.

2- نخبگان علمی، فکری، هنری، رسانه‌ای کارآمد ترین تولیدکنندگان مواد و قدرت نرم؛ یکی از آفات دیگر روش مرسوم و رسمی مقابله با تهدیدهای نرم غلبه چهره‌های سیاسی و گاهی هم قضایی، نظامی یا انتظامی و غیاب نخبگان اصلی فکری و هنری در این امر است. این هم امر بسیار خطرناکی است. در این فضای آشفته بازار مقابله با تهدیدات نرم، همه نهادها و نخبگانی که اساساً مأموریت آنان از جنس و سنخ نرم نیست به میدان آمده‌اند و رسانه‌ها را با مواضع خود علیه تهدیدات نرم و تهدیدکنندگان نرم و رنگین و مخملی پر کرده‌اند اما در میدان، خبری از آنان که باید باشند نیست! همین امر این معنی را به رصدکنندگان و به ویژه خود طبقه تهدید شونده القا می‌کند که آن‌چه که امروزه در نظام ما، تهدید نرم فرض شده چیزی است که نهاد قدرت و یا رجال آن را تهدید کرده نه ارزش‌ها، فرهنگ و دین و معنویت و هویت اسلامی را؛ زیرا اگر تهدیدهای حقیقی علیه این مقوله‌ها بود میدان‌داران واقعی این جبهه بایست افسران پخته همین نهادها می‌بودند.

به هر حال، وضعیت کنونی نحوه ورود به جبهه نرم در کشور آسیبی بزرگ است و زنگ خطری است که باید آن را قبل از این که دیر شود شنید. در این عرصه، هیچ چاره‌ای جز مدیریت نخبگانِ فکر و علم و هنر و فرهنگ برای آماده سازی آنان در این برخورد و تعامل و تأمین سنخیت در منابع انسانی و نخبگانی در این جبهه نیست.

مقابله با تهدیدات نرم با نخبگان برآمده از جایگاه و پایگاه سخت و با مأموریت‌های نا همسنخ نه به صلاح مقوله‌های نرم و نه به صلاح و مصلحت همین نهادهاست. البته ناگفته نماند که مدیریت ملی این مقاومت و دفاع و مبارزه، به بسیجِ تمام نهادها و نخبگان کشوری نیازمند است. این‌گونه نیست که کسانی و نهادهایی بالکل از این مبارزه دور شوند اما نقش اصلی و به قول رزمندگان، نقش‌های خط شکن و مقابله آشکار با تهدیدات نرم باید در دست توانمند نیروهایی از جنس همان محورهای عملیات تهدید نرم باشد یعنی ضرورت تحقّق سنخیّت در این مبارزه بزرگ.

3- نهادهای علمی و فرهنگی، مراکز مدیریت مواجهه نرم و سازماندهی این جبهه؛ به نظر می‌رسد که نهادهای فرهنگی، فکری، علمی و دینی کشور نسبت به مطالبات سنگین و حقیقی رهبری آن گونه که باید، جدیت به خرج نداده‌اند. در تجربه شخصی‌ام با برخی از این نهادها هیچ‌گاه سمت و سوهای حقیقی تحول را ندیده‌ام. اگر آزاداندیشی علمی و نهضت نرم‌افزاری، مهندسی علمی و نقشه جامع، توسعه و بالندگی و تحول حوزه‌ها، اسلامی سازی دانشگاه، تحول بنیادین در مدیریت آموزش و پرورش و عناوین بسیار تعیین کننده دیگر که تمام آن‌ها از زیر ساخت‌های مهندسی و معماری مبارزه نرم هم به شمار می‌آیند هر کدام با مستمسک و پوششی، جامع عمل نپوشند از امکانات حقیقی مواجهه نرم چیزی نمی‌ماند. با نیروی انتظامی که نمی‌شود با تهدیدات نرم مبارزه کرد و یا با نهادهای نظامی که نمی‌شود ایده نرم ساخت و نظریه تولید کرد و عقل و ذهن نخبگان داخل و خارج کشور را به مفاهیم بروز و در عین حال با هویت اسلامی و با دبیات نخبگانی متقاعد نمود تغذیه کرد.
در نتیجه به نظرم اگر قرار است با تهدیدات نرم به روشی منظقی و پاسخگو برخورد شود و در نهایت، وضعیتی همسو با آرمان‌های نرم و اعتقادی اسلامی بر عقل و اندیشه و فکر و خیال نسل‌های جوان ما و نیز عقول نخبگان علمی کشور حاکم گردد چاره‌ای جز تحقّق این سنخیت در امر نهادهای مولد قدرت نرم نیست و این البته نظارتی بنیادین از سوی معمارِ این جبهه بزرگ یعنی دستگاه امامت و رهبریِ بنیادینِ کشور را هم اقتضا می کند؛ زیرا در حال حاضر، دستگاه‌های مسئول در خط منطقی واحدی برای تولید قدرت نرم حرکت نمی کنند. شاید هم اساساً این خط تولید، تعریف منطقی و علمی نشده است و معلوم نیست تولید یک قدرت نرم برای مواجهه با تهدیدات نرم اصولا از کجا باید آغاز شود و از چه چینشی و ترتیبی بهرمند باشد و یا با کدام مدل مدیریتی باید عملیاتی شود؟

برنامه‌های ضربتی در هر عرصه‌ای اگر جواب‌گو باشد در جبهه نرم معلوم نیست کارآمد باشد. واقعا به عنوان مثال برنامه ملی امنیت اجتماعی و برخورد با ناهنجاری‌های نسلِ جوان با چه سرمایه ای از تولید قدرت‌های نرم آغاز شد و نقش فرماندهانِ جبهه نرم در این گونه برنامه‌های ملی چقدر است؟ آیا این روش و محتوا می تواند امنیت اجتماعی را به جامعه بازگرداند و اساساً نسبت این برنامه با رویکرد کلانِ برنامه‌ریزی بنیادین در مبارزه نرم در کشور چیست؟ و دستگاه‌های کشور برای این جبهه چه مدیریت واحد و یکپارچه‌ای را اعمال می کنند؟ همین گونه است روش‌ها، محتواها و برنامه‌های رسانه ملی کشور.چه کسی باید کارآمدی این دستگاه‌ها را در امر مبارزه با تهدیدات نرم ارزیابی کند؟

4- روش اقناعی و متقاعد سازی منطبق با فطرت حقیقت جوی بشری، برترین ادبیات پیروز در مقابل تهدید‌های نرم؛ یکی از مباحث بنیادین در شاخصه سنخیت در مسائل نرم، روش تخاطب و ادبیات و گفتمان درونی و بیرونیِ فرایندهای این میدان است. لازم است نهادهای کشور و دلسوزانِ نظام و اهتمام ورزانِ به اندیشه‌های تهدید شده این کارزار به پروسه‌های دقیق و حساس تأثیر گذاری‌های متقابل در جبهه‌های نرم توجه کافی داشته باشند. نگرش پروژه‌ای به مقولات نرم، خطایی درشت است. این عرصه با شناخت دقیق و پروسه ای مقولات قابل فهم و علاج است نه با نگرش‌های پروژه‌ای.

باید به نحوه تأثیر پذیریِ یک مخاطب با دقت و هوشمندانه توجه کنیم و برای خنثی سازی آثار مخرب تهدیدها همان مسیر اما به گونه‌ای دیگر پیموده شود. پدیده‌های اجتماعی هم این گونه‌اند. نمی‌توان با بخشنامه و دستور و خشونت و یا به کار گیری عوامل، نهادها، منابع انسانی و محتوای سخت، انیدشه‌های خاصی به مخاطبان تزریق کنیم! «مدیریت باورها» و سازمان دهیِ «انگیزه‌ها» و ساختمانِ «اندیشه‌ها» بقدری ظریف و پراقتضاست که اگر با روش‌های هم سنخ و هم سو و هم جنس پیش نرویم نتایج آن فاجعه بار و بر عکس مطلوب است. باورهای غلط، اندیشه‌های ویرانگر، اعتقادات وارداتی و سبک، نگرش‌های مخرب همه و همه جز با چیزهایی که در جنس و سنخ شبیه همان‌ها هستند اما در بینش و خاستگاه و منظر و از نظر آبشخور و مکانت، متفاوتند، اصولاً قابل تعدیل و تصحیح و تغییر نیستند.

و این‌ها همه، به کارها و مدیریت‌های سنجیده مبتنی بر اصل سنخیت اهداف، راهبردها، برنامه‌ها، منابع انسانی مدیریت و دستگاه‌های اجرایی و نظارتی عملی نیستند به تعبیر قرآن کریم آگر راه «رشد» و «غی» آشکار شد، آن گاه انسان‌ها آزادانه و با اتکال بر فطرت حقیقت خواه و حقیقت جوی خویش راه حقیقت را برمی‌گزینند وفلسفه جوهرین آفرینش هم همین انتخاب آزاد راه هدایت است. اگر نظام ما با همین مدیریت بسیار دقیق و پیچیده هدایتی که در رأس آن «نهاد نورانی امامت» است نتواند ساختمان حکیمانه باروهای الهی را در ذهن و قلب نسل‌های معاصر بنا کند، همه چیز بر باد فناست و قدرت و نهادهای آن در برابر سنّت‌های الهی و تحولات ویرانگر تمدنی مانند خس و خاشاکی رخت بر می‌بندند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله عالم برزخ word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله عالم برزخ word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله عالم برزخ word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله عالم برزخ word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله عالم برزخ word :

عالم برزخ

مقدمه:
روح انسان بعد از مرگ به عالمی به نام برزخ می‌رود. عالم برزخ را «عالم مثال» یا «عالم خیال» نیز می‌گویند. در عالم برزخ، ماده نیست بلکه صورت محض است.

صورت مثالی ما در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعیّت انسان هستند.

انسان در موقع خوابیدن، علاقه‌اش از بدن کم می‌شود. مرگ هم که برادر خواب است به معنای قطع علاقه روح از بدن است. بنابراین طبق استدلالات عقلانی و نیز آیات و روایات صریح و فراوان، روح پس از مرگ زنده است و به نعمت‌ها یا عذاب‌های الهی مشغول می‌شود.

خداوند در آیه 169 سوره آل عمران می‌فرماید: « ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الیه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »؛ (ابداً گمان مکن که آنان که در راه خدا شهید شده‌اند، مرده‌اند، بلکه زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.)
بنابراین انسان، پس از مرگ، وارد عالم برزخ می‌شود و هیچ فاصله ای بین مرگ و عالم برزخ نیست.
رسول خدا فرمود:« من مات فقد قامت قیامته» ) هر کس بمیرد قیامت او بر پا شده است.(

و نیز فرمود:«القبر روضه من ریاض الجنه او حفره من حفرالنیران »؛ (قبر باغی است از باغ‌های بهشت یا گودالی است از گودال‌های جهنم. (

آیات و روایات در مورد بقای روح و عالم برزخ بسیار فراوان است، به طوری که جای هیچ شکی باقی نمی‌گذارد.
عالمى به نام عالم برزخ
(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)
(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که
1 – بقره آیه 45
2 – سوره لقمان آیه 17
3 – سوره فصلت آیه 35
4 – سوره زمر آیه 10
5 – سوره عنکبوت آیه 45
6 – سوره حدید آیه 4
بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.
علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:
(چند اشکال بر این نظر)

اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مى‏فرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.

منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوت‏حقه‏اش در انسان‏هاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.

بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مى‏آید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مى‏دانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلى‏باطل و نابود مى‏شود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.
از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمه‏قائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء به‏هدف‏هاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدف‏هاى بسیار مهم که بخاطر آن‏باید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.

و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مى‏کند و چه اداعى دارد
1 – یونس آیه 32
2 – سوره شعراء آیه 84

کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهره‏مند شوند؟

آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمى‏دهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانه‏اى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براى‏زندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهره‏مندى دیگران.
پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمى‏پذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلک‏و مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مى‏فهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنى‏دیگر ندارد، مثلا میگویند: انسان‏هاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیده‏اند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، به‏این معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپاره‏اى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهره‏مند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن استقامت بپذیرد و عدالت اجتماعى بر قرار گردد و آن که جان خود را در این راه‏داده، به حیات شرف و علاء برسد.
کسى نیست از ایشان بپرسد: وقتى شخص فداکار کشته شد، ترکیب مادى بدنیش از هم‏پاشید و جمیع خواص زندگى که از آن جمله حیات و شعور است از دست داد، دیگر چه کسى‏هست که از زندگى شرف و علاء برخوردار گردد و چه کسى هست که این نام نیک را بشنود و ازشنیدنش لذت ببرد؟و آیا این حرف از خرافات نیست؟.
دوم اینکه ذیل آیه یعنى جمله(و لکن لا تشعرون)با این تفسیر مناسبت ندارد، چون اگرمنظور از جمله(بلکه زنده‏اند، و لکن شما نمیدانید)، نام نیک بود.جا داشت بفرماید: (بلکه نام‏نیکشان زنده و باقى است و بعد از مردنشان مردم به خیر یادشان مى‏کنند)، چون مقام، مقام‏دلخوش کردن و تسلیت است.
سوم اینکه نظیر این آیه – که در حقیقت مفسر آیه مورد بحث است‏حیات شهداء بعد ازکشته شدن را بوصفى توصیف کرده که با این تفسیر منافات دارد و این آیه این است: (و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون، زنهار مپندارى که آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مردگانند.نه، بلکه زنده‏اند و نزد پروردگار خود روزى میخورند)، (1) و شش‏آیه بعد از آن، و معلوم است که این زندگى یک زندگى خارجى و واقعى است نه ذهنى و فرضى.
چهارم اینکه گفتند: همه مسلمانان معتقد بودند به بقاء بعد از مرگ، در پاسخ میگوئیم: این آیه‏شریفه در اواسط رسالت رسول خدا(ص)نازل شده و در آن هنگام بى اطلاعى بعضى از مردم ازبقاء بعد از مرگ خیلى بعید نیست، چون آن ایمانى که عموم مسلمانان نسبت به زندگى آخرت‏دارند و قرآن هم نصوصى پشت‏سر هم در باره‏اش دارد که قابل تاویل نیست، زندگى بعد از بعث‏و قیامت است، اما زندگى ما بین مرگ و بعث – یعنى حیات برزخى – هر چند که آن را نیز قرآن‏کریم سر بسته و مجمل ذکر کرده و از معارف حقه قرآنى است و لیکن از نظر وضوح به حدى‏نیست که از ضروریات قرآن شمرده شود و کسى جاهل و منکر آن نشود.

بلکه حتى اجماعى هم نیست، و بسیارى از مسلمانان حتى امروز هم منکر آنند، چون منکرتجرد نفس از مادیت هستند و معلوم است که وقتى نفس آدمى مادى باشد، مانند بدن، با مرگ وانحلال ترکیب از بین میرود، اینها معتقدند که انسان بعد از مردن روح و بدنش همه از بین میرود ونابود مى‏شود و آنگاه در روز قیامت دوباره هم روح و هم بدن خلق میشود.
بنا بر این ممکن است مراد از حیات خصوص شهداء این باشد که تنها این طائفه حیات‏برزخى دارند و این معنا را بسیارى از معتقدین به معاد جاهلند، هر چند که بسیارى هم از آن آگاه باشند.
(مراد از حیات بعد از شهادت، حیات حقیقى(در عالم برزخ)است)

و سخن کوتاه اینکه مراد به حیات در آیه شریفه حیات حقیقى است نه صرف‏دل خوش کننده مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه قرآن کریم در چند جا زندگى کافر را بعد ازمردنش هلاکت و بوار خوانده و از آن جمله فرموده: (و احلوا قومهم دار البوار، قوم خود را بدارهلاک وارد کردند) (2) و آیاتى دیگر نظیر آن، مى‏فهمیم که منظور از حیات شهیدان، حیاتى سعیده‏است نه صرف حرف، حیاتى است که خداوند تنها مؤمنین را با آن احیاء مى‏کند، همچنان که‏فرمود: (و ان الدار الاخره لهى الحیوان، لو کانوا یعلمون، و بدرستى خانه آخرت تنها زندگى‏حقیقى است، اگر مى‏توانستند بفهمند)، (3) و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، بخاطر این بود که حواس‏خود را منحصر در درک خواص زندگى در ماده دنیائى کردند و غیر آن را نخواستند بفهمند، وچون نفهمیدند، لذا نتوانستند میان بقاء بان زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فناپنداشتند و این پندار اختصاص بکفار نداشت، بلکه مؤمن و کافر هر دو در دنیا دچار این اشتباه هستند.

1- سوره آل عمران آیه 169
2 – سوره ابراهیم آیه 28
3 – سوره عنکبوت آیه 64
و به همین جهت در آیه مورد بحث به مؤمن و کافر خطاب مى‏کند: به اینکه شهدا بعد ازمردن نیز زنده‏اند، ولى شما نمى‏فهمید، یعنى با حواس خود درک نمى‏کنید، همچنانکه در آن آیه‏دیگر باز مى‏فرماید: (لهى الحیوان لو کانوا یعلمون)، یعنى اگر مى‏توانستند یقین حاصل کنند، چون‏علم در اینجا به معناى یقین است، بشهادت اینکه در آیه: (کلا لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، حاشا اگر بعلم یقین میدانستید، جهنم را مى‏دیدید)، (1) علم به آخرت را مقید به علم یقین کرده است.
و بنا بر آنچه گذشت – هر چند خدا داناتر است – معناى آیه اینطور مى‏شود: کسانى که درراه خدا کشته شده‏اند مرده مگوئید و آنان را فانى و باطل نپندارید که آن معنائى که از دو کلمه‏مرگ و حیات در ذهن شما هست بر مرگ آنان صادق نیست، چون مرگ آنان آنطور که حس‏ظاهر بین شما درک میکند به معناى بطلان نیست، بلکه مرگ آنان نوعى زندگى است، ولى حواس‏شما آنرا درک نمیکند.
1 – سوره تکاثر آیه 6
خواهى گفت: این سخن در برابر کفار بجا است، ولى خطاب در آن به مؤمنین که یا همه و یابیشترشان علم به بقاء زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انسان‏نمى‏دانند، چه معنا دارد؟در پاسخ مى‏گوئیم: درست است که مؤمنین این معنا را مى‏دانند و لیکن درعین حال وقتى تصور کشته شدن را مى‏کنند، قهرا ناراحت میشوند و دچار قلق و اضطراب‏میگردند چون پاى جان در میان است و شوخى نیست، لذا در آیه شریفه براى بیدار شدن آنان‏همان علم و ایمان را که دارند به رخشان مى‏کشد، تا آن قلق و اضطراب از دلهاشان زایل شود.

و معلوم است که این خطاب، هم اولیاء کشته شده را بیدار مى‏کند و مى‏فهمند که کشته شدن‏عزیزشان بیش از جدائى چند روز چیز دیگرى نیست، آنان نیز پس از زمانى کوتاه بوى ملحق‏میشوند و این جدائى چند روزه در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتیکه عزیزشان به آن‏رسیده، غیر قابل تحمل نیست.

و هم افراد فدائى و آماده کشته شدن را بیدار مى‏کند و تشنه جهاد میسازد، چون مى‏فهمندکه در برابر شهادت به حیاتى طیب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مى‏رسند، در حقیقت‏خطاب‏در آیه نظیر خطاب به رسولخدا(ص)است، که میفرماید: (الحق من ربک، فلا تکونن من‏الممترین، حق از ناحیه پروردگار تو است، پس زنهار که از دودلان مباش) (2) الخ، با اینکه‏رسولخدا(ص)هم میدانست که حق از ناحیه خداست و هم به آیات پروردگارش یقین داشت و

2 – سوره بقره آیه 147
اولین موقن بود و لکن اینگونه خطابها کلامى است کنایه‏اى، میخواهد بفرماید: آنقدر مطلب، یقینى‏و روشن است که حتى خطور و تصور بر خلافش را هم تحمل نمى‏کند.

(نشئه برزخ)تا اینجا فهمیدیم که آیه مورد بحث به روشنى دلالت دارد بر اینکه بعد اززندگى دنیا و قبل از قیامت‏حیاتى هست بنام برزخ، و این دلالت را آیه دیگرى که نظیر آیه موردبحث است‏یعنى آیه(و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء، عند ربهم یرزقون) (1) وآیات بسیارى دیگر دارند.

(سخن بسیار عجیب بعضى مردم در باره آیه شریفه و رد آن)و از عجیب‏ترین امور سخنى است که بعضى از مردم در باره این آیه گفته‏اند، و آن این است‏که آیه در باره شهداى بدر نازل شده و مخصوص بایشان است و شامل غیر ایشان نمیشود و چه‏خوب گفته‏اند بعضى از محققین که بعد از نقل این سخن در ذیل آیه(و استعینوا بالصبر و الصلوه) (2) الخ گفته: پروردگارا بما صبرى بده تا در مقابل امثال این سخنان نامربوط، تحمل بخرج دهیم.
من براستى نمى‏فهمم منظور اینها از این سخنان چیست؟و حیات شهداى بدر را چگونه‏حیاتى تصور مى‏کنند؟که فقط مخصوص آنها باشد، با اینکه در باره همه مردگان میگویند: آدمى بعداز مرگ و یا کشته شدن بکلى نابود گشته و اجزایش از یکدیگر جدا و باطل میگردد آیا درخصوص شهداى بدر معتقد به معجزه‏اى شده‏اند؟آیا میگویند: خداوند خصوص آنانرا به کرامتى‏از خود اختصاص داده که حتى پیامبر اکرم و سایر انبیاء و مرسلین، و اولیاء مقربین را به آن‏کرامت اکرام نکرده؟در میان تمامى خلایق، خصوص آنان داراى چنین زندگى هستند؟قطعا این‏معنا به اعجاز نبوده، چون چنین چیزى محال است، آنهم محالى که محال بودنش ضرورى و بدیهى‏است و معجزه بامر محال تعلق نمى‏گیرد، و اگر عقل جائز بداند که چنین حکم ضرورى و بدیهى‏باطل شود، دیگر براى هیچ حکم ضرورى دیگر اعتبارى نمى‏ماند.

و یا میگویند: حس در همه جا درست احساس مى‏کند، الا در خصوص کشتگان بدر، که‏نسبت به آنها دچار اشتباه شده، خیال کرده که آنان مرده‏اند، ولى نمرده‏اند و زنده‏اند و نزدپروردگار خود مشغول اکل و شرب و سایر لذائذاند، چیزى که هست چشم ما نمى‏بیند و از نظر ماغائبند و آنچه چشم‏ها دید که اعضاى آنها قطعه قطعه شد و بدن‏ها سرد گشت، همه را اشتباه دید؟.
و اگر ممکن باشد که حس انسانى تا این پایه خطا کند و هیچ معیارى هم در خطاء وصوابش نداشته باشد، یکجا بدون جهت هر چه مى‏بیند خطا باشد، جاى دیگر باز بدون جهت هرچه مى‏بیند درست باشد، دیگر چه اعتبارى براى حس باقى میماند.
1 – سوره آل عمران 169
2 – سوره بقره آیه 45

و اگر بگوئى: در جنگ بدر که خطا رفت بدون جهت نبود بلکه جهتش اراده الهیه بود، درپاسخ میگوئیم: این جواب اشکال را بر طرف نمى‏کند.براى اینکه نقل کلام به اراده الهیه میشود، مى‏گوئیم: چه علتى باعث‏شد که خدا در خصوص شهداى بدر چنین اراده‏اى بکند؟پس بازاشکال بى اعتبارى حس به حال خود باقى است، چون باز هم ممکن است چیزى را که واقعیت‏ندارد، واقع ببینیم و حس کنیم، و چگونه یک آدم عاقل به خود جرات میدهد که لب به چنین‏سخنى بگشاید؟آیا این حرف غیر از سفسطه چیز دیگرى است؟

این مفسرین مسلک خود را از عوام محدثین گرفته‏اند که معتقدند امور غیبى یعنى آنچه ازحواس ما غایب است، و از سوى دیگر ظواهر دینى از کتاب و سنت آنها را اثبات مى‏کند، از قبیل‏ملائکه و ارواح مؤمنین و هر چه از این قبیل است، موجوداتى مادى و اجسامى لطیف هستند که‏میتوانند در اجسام کثیف حلول و نفوذ کنند، مثلا بصورت انسان و یا چیز دیگر در آیند و همه‏کارهاى انسانى و یا آن چیز دیگر را انجام دهند، و همه آن قوائى که ما انسانها داریم داشته باشند، چیزى که هست محکوم به احکام ماده و طبیعت نمیشوند، تغییر و تبدل و تجزیه و تحلیل‏نمى‏پذیرند، مرگ و حیات طبیعى ندارند و هر وقت‏خدا اجازه دهد براى حواس ما ظاهر میشوند، و اگر بخواهد که ظاهر نشوند نمیشوند و شیت‏خدا، مشیت‏خالص است، دیگر علت و جهت ومخصصى در ناحیه حواس ما و یا در ناحیه خود آن موجودات لازم ندارد، (خلاصه دیگر نبایدپرسید: چرا من همه چیز را مى‏بینم، ولى شهداى بدر را نمى‏بینم و یا شهداى بدر چرا بر خلاف هرموجود دیگرى براى حواس ما ظاهر نمیشوند)؟

و منشا این نظریه محدثین این است که ایشان منکر علیت و معلولیت میان موجودات‏اند، درحالیکه اگر این احتمال پوچ و خیال واهى درست باشد باید فاتحه تمامى حقایق علمى و احکام‏علمى را خواند تا چه رسد به معارف دینى، و آنوقت دیگر نوبت نمى‏رسد به اجسام لطیفى که موردکرامت‏خدا باشند و دست تاثیر و تاثر مادى و طبیعى به آنها نرسد.

پس از آنچه گذشت روشن گردید: که آیه شریفه بر حیات برزخى دلالت دارد و این حیات‏برزخى همان عالم قبر است، عالمى است متوسط میان مرگ و قیامت که در آن عالم، افراد یامتنعم هستند و یا معذب، تا آنکه قیامت، قیام کند.

(چند آیه قرآنى که دلالت بر”برزخ”دارند)
و از جمله آیاتیکه دلالت بر برزخ دارد آیه مشابه با آیه مورد بحث است که مى‏فرماید: (و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون، تو مپندار کسانیکه در راه خداکشته شده‏اند اموات هستند، بلکه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى میخورند)، (فرحین بماایتهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم، الا خوف علیهم و لا هم یحزنون،
به آنچه خدا از فضل خود بایشان داده خوشحالند و به یکدیگر مژده میدهند که فلانى‏ها هم ازدنبال ما خواهند آمد، در حالیکه ترس و اندوهى نداشته باشند) (1) که در سابق گفتیم: چگونه این دو آیه بر وجود عالم برزخ دلالت دارد.
و اگر مفسرینى که گفته‏اند: این آیات مربوط به شهداء بدر است، در آن دقت کنند، خواهنددید که سیاق آنها دلالت دارد بر اینکه غیر شهداى بدر هم با شهداى بدر در این جهت‏شرکت‏دارند و عموم مؤمنین بعد از مرگ داراى چنین حیاتى و تنعماتى هستند.
و نیز از آیاتیکه دلالت بر مطلوب ما دارد آیه: (حتى اذا جاء احدهم الموت، قال رب‏ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت، کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون) (2) است، که مى‏فرماید: (تا آنکه مرگ یکى از ایشان برسد، آنوقت میگوید: پروردگارا مرا برگردانید، تا شاید عمل‏هاى صالح کنم و آنچه را نکرده‏ام جبران نمایم، حاشا این سخنى است که او(از دربیچارگى)مى‏زند، تازه در پشت‏سر برزخى دارند تا روزیکه مبعوث شوند).
که دلالت آن بر وجود حیاتى متوسط میان حیات دنیائى و حیات بعد از قیامت بسیار روشن‏است، و انشاء الله تمامى حرفهائى که در این آیه داریم در تفسیر خود آن خواهد آمد.
باز از آیاتیکه دلالت بر این معنا دارد آیات: (و قال الذین لا یرجون لقاءنا لو لا انزل علیناالملائکه، او نرى ربنا، لقد استکبروا فى انفسهم، و عتوا عتوا کبیرا.یوم یرون الملائکه، لا بشرى‏یومئذ للمجرمین، و یقولون: حجرا محجورا.و قدمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا.
اصحاب الجنه یومئذ خیر مستقرا و احسن مقیلا.و یوم تشقق السماء بالغمام، و نزل الملائکه تنزیلا.الملک یومئذ الحق للرحمن و کان یوما على الکافرین عسیرا) (3) است که چون ترجمه‏اش رابخوانى بروشنى بدلالت آن بر وجود عالم برزخ پى مى‏برى، و اینک ترجمه آن:

و کسانیکه امید دیدار ما را ندارند، میگویند: چرا ملائکه بر خود ما نازل نمیشود؟و یا چراپروردگارمان را نمى‏بینیم؟ راستى چقدر از خود راضى و در پیش خود طغیان کردند، و چه طغیانى‏بزرگ، روزى که ملائکه را مى‏بینند(و پر واضح است که مراد به این روز، اولین روزیست که‏ملائکه را مى‏بینند و آن روزى است که مرگشان مى‏رسد و به جان دادن مى‏افتند، چون آیات دیگرنیز بر این معنا دلالت دارد)در آنروز دیگر براى مجرمان خوشى و بشارتى نیست و پى در پى امان‏میخواهند و ما به آنچه کرده‏اند مى‏پردازیم و همه را هیچ و پوچ مى‏کنیم، مردمان بهشتى در آنروزدر بهترین قرارگاه و بهترین خوابگاه قرار مى‏گیرند روزیکه آسمان پاره پاره میشود(و مراد به این روز، روز قیامت است و ملائکه

1 – سوره آل عمران 171
2 – سوره مؤمنون آیه 100
3 – سوره فرقان آیه 21 – 26

پشت‏سر هم نازل میشوند در آنروز ملک حقیقى تنها از آن رحمان‏است، و روزى است که بر کافران بسیار سخت است).
چون در این آیات مى‏فرماید که قبل از پاره شدن آسمان در قیامت اصحاب جنت منزلگاهى‏دارند که بهترین منزلها است، پس باید زندگى داشته باشند تا محتاج به منزل باشند و انشاء الله‏توضیح و تفصیل سخن در ذیل خود این آیات خواهد آمد.
و نیز از آیاتیکه بر وجود برزخ دلالت دارد آیه: (قالوا: ربنا امتنا اثنتین، و احییتنا اثنتین، فاعترفنا بذنوبنا، فهل الى خروج من سبیل؟گفتند: پروردگارا تو ما را دو بار میراندى و دو بارزنده کردى، اینک به گناهان خود اعتراف مى‏کنیم آیا راهى براى بیرون شدن هست (1) ؟.

که مى‏فهماند در روزى که این سخن میگویند، دو بار مرده‏اند و دو بار هم زنده شده‏اند، واین جز با وجود برزخ تصور ندارد، باید برزخى باشد تا آدمى یکبار در دنیا بمیرد و یکبار دربرزخ زنده شود، و یکبار هم در برزخ بمیرد و در قیامت زنده شود، تا بشود دو بار مردن، و دو بارزنده شدن، و گر نه اگر زندگى منحصر در دو عالم باشد، یکى در دنیا و یکى در آخرت، دیگر دو بارمیراندن درست نمیشود، چون در اینصورت انسان فقط یکبار مى‏میرد، در ذیل آیه: (کیف تکفرون‏بالله و کنتم امواتا فاحیاکم) (2) نیز پاره‏اى مطالب در باره برزخ گذشت بدانجا مراجعه شود.

و نیز از آیاتیکه در باره برزخ گفتگو دارد آیه: (و حاق بال فرعون سوء العذاب، الناریعرضون علیها غدوا و عشیا، و یوم تقوم الساعه: ادخلوا آل فرعون اشد العذاب، آل فرعون راعذاب بدى فرا گرفت، عذاب آتش که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزیکه قیامت بپاشود، بایشان گفته میشود اى ملائکه آل فرعون را بدرون شدیدترین عذاب در آورید) (3) میباشد، براى اینکه همه میدانیم که روز قیامت صبح و شام ندارد روزى است غیر سایر روزها علاوه براین در اول آیه که بنظر ما راجع به برزخ است مى‏فرماید آتش بایشان عرضه میشود و در آخرش‏که باز بنظر ما راجع به قیامت است، مى‏فرماید بدرون عذاب در آورید پس معلوم میشود عذاب اهل‏دوزخ دو نوع است، یکى دلهره از دیدن آتش و یکى داخل شدن در آن، پس یکى عذاب برزخ‏است و دومى عذاب قیامت.

و آیاتیکه از آن این حقیقت قرآنى استفاده میشود و یا به آن اشاره دارد، بسیار است، مانندآیه: (تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلک فزین لهم الشیطان اعمالهم فهو ولیهم الیوم، و لهم عذاب‏الیم، به خدا سوگند رسولانى بسوى امتها که قبل از تو بودند گسیل داشتیم، ولى شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا

1 – سوره مؤمن آیه 11
2 – سوره بقره آیه 28
3 – سوره مؤمن آیه 45 – 46

جلوه داد ، امروز هم همان شیطان سرپرست آنها است، و عذابى‏دردناک در پیش دارند)، (1) که مى‏رساند کفار همین الآن در تحت‏سرپرستى شیطان زندگى دارند، تادر روز قیامت به عذاب دردناکى برسند، و همچنین آیاتى دیگر.
1 – سوره نحل آیه 63

ارتباط با برزخ
وقتی انسان به حال احتضار درآمد و مرگش نزدیک شد، غالباً چشم برزخی او باز می‌شود و افراد یا مناظری را می بیند و پس از آن هم از دنیا می رود، ولی بعضی از افراد بوده اند که تا این مرحله رفته اند و خداوند دوباره آنها را به دنیا برگردانده است و زنده نگاه داشته است.
یکی از علماء سامراء در حال احتضار :
یکی از کسانی که از حال احتضار به دنیا برگشته، یکی از علماء سامراء است که می گوید:
به مرض حصبه مبتلا شدم. مرا برای معالجه به کاظمین بردند و از بغداد، طبیبی برای من آوردند. داروهای او هم اثری نکرد و من لحظات آخر عمر خود را می‌گذارندم. ناگهان دیدم حضرت عزرائیل با لباسی سفید و بسیار زیبا وارد شد و بعد از او رسول اکرم و امیراالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوه الله علیهم به ترتیب وارد شدند و نشستند.

من با آن انوار پاک مشغول صحبت بودم که دیدم مادرم از پله ها بالا رفت و روی پشت بام رو کرد به گنبد مطهر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و شفای مرا از امام خواست. در این حال دیدم امام هفتم هم به اطاق ما تشریف آورد و شفای مرا از حضرت رسول اکرم تقاضا کرد. رسول خدا هم به عزرائیل فرمود:«حالا برو تا زمان دیگری که خداوند مقرر فرماید

همین که مادرم از پله ها پائین آمد، من نشستم و گفتم:«چرا نگذاشتی من بروم؟ می‌خواستم همراه پیغمبر اکرم بروم. چرا جلوی مرا گرفتی؟

پذیرایی سلمان از زائرانش
– مرحوم حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه می‌فرمود:
– ما یک روز به زیارت قبر حضرت سلمان رفتیم و با جمع دوستان کنار قبر نشستیم که ناگهان حضرت سلمان پدیدار شد و از ما پذیرائی فرمود.

– روح او چنان لطیف و صاف و واسع و زلال بود که ما را در عالمی از لطف و محبت و صفا فرو برد که مانند فضای بهشت پرلطف و صفا بود. من که تا آن زمان به زیارت غیر ائمّه اطهار نمی رفتم، شرمنده شدم. از آن پس به زیارت علماء و اولیاء خدا می روم و از آنها نیز کمک می‌گیرم.
نمونه هایی از نعمت و عذاب برزخی
افرادی که با عالم برزخ ارتباطی داشته اند و حجاب ماده را از جلوی چشم آنها برداشته است نعمتها و عذابهای برزخی را به چشم برزخی دیده اند و حکایت در این مورد اولاً از افرادی است که شکی در تقوی و طهارت و صدق آنها نیست ثانیاً مواردش بقدری زیاد است و قرائن درستی آن بحدی است که جای هیچ گونه انکار باقی نمی گذارد.

1- مرحوم محدث قمی آقای شیخ عباس که صاحب تألیفات نافعه فراوانی است می فرمود روزی برای زیارت اهل قبور به وادی السلام نجف اشرف رفتم که ناگهان از دور صدای نعره شتری که می خواهند او را داغ کنند بلند شد، او صیحه ای می کشید و ناله ای می کرد که گوئی زمین وادی السلام می لرزید، من به سرعت بطرف صدا رفتم دیدم شتری در کار نیست بلکه جنازه ای است که برای دفن آورده اند و این نعره ها از اوست ولی اطرافیان اصلاً متوجه نیستند.

2- این جنازه، مرد متعدی و ظالمی بود که در اولین وهله از ارتحالش به چنین عقوبتی دچار شده بود.
3- مرحوم آیه الله آقای حاج سید جمالالدین گلپایگانی که از اعاظم علما و مراجع تقلید نجف اشرف بودند و سه مقام کرامت نفس و پاکی روح و تزکیه و تهذیب و اجتناب از هواهای نفسانیه رسیده بودند می فرمودند: من در اصفهان که بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشانی و مرحوم جهانگیرخان درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و به دستور آنها به قبرستان تخت فولاد می رفتم، عادت من این بود که شب پنجشنبه و جمعه می رفتم و یکی دو ساعت در بین قبر ها حرکت می کردم و در عالم مرگ و ارواح تفکر می نمودم، بعد چند ساعتی استراحت می کردم و سپس برای نماز شب و مناجات بر می خاستم.

شبی از شبهای زمستان که برف می آمد آمدم و در یکی از حجره ها رفتم، خواستم دستمالم را باز کنم و چند لقمه ای غدا بخورم که در اینحال در مقبره را زدند و جنازه ای را آوردند و گفتند که متصدی آن مقبره تا صبح قرآن بخواند و آنها صبح برای دفن جنازه بیایند.
همراهیان، جنازه را گذاشتند و رفتند و یکمرتبه دیدم ملائکه عذاب آمدند و چنان گرزهای آتشین بر سر او می زنند که آتش به آسمان زبانه می کشید و فریاد هایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام قبرستان متزلزل شده بود.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود word :

محرکها و روشهای مدیریت سود
و راهکارهای کشف آن

چکیده
نوشتار حاضر به بررسی دلایل و انگیزه‌های محرک مدیریت سود می‌پردازد. سپس روشهای بکار رفته جهت مدیریت سود را مورد مطالعه قرار داده و اطلاعاتی را درباره اینکه چگونه مدیران تلاش می‌کنند سود را مدیریت کنند، ارائه می‌دهد. تلاش مدیران در این زمینه بر اساس روش اصلی بکار گرفته شده جهت مدیریت سود طبقه‌بندی شده‌ است. این روشها عبارتند از شناخت هزینه،

شناخت درآمد، تلفیق تجاری و سایر روشها. در مقابل روشهای مدیریت سود، 10 سرنخ عالی برای کشف ارائه گمراه کننده نیز آورده شده است. همچنین در این نوشتار س

عی شده است تا به تبیین تمایز بین مدیریت سود و تقلب پرداخته شود. مدیریت سود غیرمحافظه‌کارانه چندین سال است که برای نهادهای قانونگذار نگران کنند WorldCom و برخی شرکتهای بزرگ تشدید شده است.
درک بهتر اینکه مدیریت سود چگونه صورت می‌گیرد به گروههای زیر کمک می کند:
1- قانون‌گذاران و تدوین‌کنندگان استانداردها حیطه نیازمند تغییر قوانین را بشناسند؛
2- حسابرسان کیفیت سود شرکت را ارزشیابی و گزارش کنند.

3- مدیران اجرایی، مدیران مالی، کمیته‌های حسابرسی و سرمایه‌گذاران توجهشان را بروی آن حوزه از صورتهای مالی که باید مورد تردید واقع شود، متمرکز کنند؛
محیط تجاری امروزی، پتانسیل برخی واحدهای اقتصادی را در پرداختن به مدیریت سود و نقش حسابرسان در رسیدگی به چنین فعالیتهایی مورد تاکید قرار داده است. این نوشتار رهنمودی را ارائه می‌کند که:
ممکن است برای حسابرسان در شرایطی که مدیریت سود توسط شرکت شرکت، نگران کننده و در خور رسیدگی است، مفید باشد.
حسابرسان را نسبت به تنگناهای گوناگون داخل شرکت که مشوق مدیریت سود است، آگاه می‌‌کند ؛
بین مدیریت سود غیرمحافظه‌کارانه (افراطی) و تقلب، تمایز قائل شوید؛
بطور کلی، این نوشتار بایستی به سرمایه‌گذاران، حسابرسان، کمیته‌های حسابرسی و سایر کسانی که در فرایند گزارشگری مالی شرکت دارند و بایستی نسبت به روشهای مدیریت سود هوشیار باشند، کمک کند.
واژه‌‌های کلیدی : مدیریت سود، ریسک، هموارسازی واقعی، تقلب، انگی
مقدمه
از نظر استفاده کنندگان صورتهای مالی، به ویژه سرمایه‌گذاران، یکی از مهمترین جنبه‌های گزارشگری مالی شرکتهای سهامی، تعیین سود خالص است؛ زیرا از نظر هیئت مدیره و صاحبان سهام سود خالص هر مؤسسه معیاری جهت سنجش کارایی مدیریت مؤسسه می‌باشد. از طرفی ارزش بازار هر سهم و مبلغ سود هر سهم به مقدار سود خالص و روند سودآوری شرکتهای سهامی در سالهای متمادی بستگی دارد. افزایش سالیانه سود شرکتهای سهامی موجب اطمینان سهامداران و جلب سرمایه‌گذاران جدید برای خرید سهام شرکت شده و بانکها و سایر مؤسسات اعتباری برای اعطای وام، بیشتر ترغیب خواهند شد.
مدیریت سود زمانی رخ می‌دهد که “مدیران، قضاوت را در گزارشگر

ی مالی و سازماندهی رویدادها دخیل می کنند تا از این طریق با تحریف گزارشات مالی، بینش و استنباط سهامداران را نسبت به عملکرد اصلی و اقتصادی شرکت و نتیجه‌گیریهای مبتنی بر ارقام حسابداری گزارش شده، تحت تاثیر قرار دهند. ”
اقدام به مدیریت سود، بطور بالقوه شفافیت عملکرد یا وضعیت مالی شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد؛ به حدی که تصمیمات مرتبط با تخصیص منابع در نبود مدیریت سود متفاوت خواهد بود.
اگر گروههای مختلف کاربران به یک اندازه از وجود مدیریت سود و پیامدهای آن باخبر نباشند، حسابرسان و قانون‌گذاران احتمالاً بیشتر در مورد این اقدام نگران هستند و آن را بیشتر مد نظر قرار می‌دهند.
دست کم از دهه 1930 بسیاری از شرکتها، جهت دستیابی به اهداف مطلوبشان سود را مدیریت کرده‌اند. گرچه اعمال مدیریت سود روند صعودی پیدا کرده است، اما بر خلاف الزامات کمیسیون بورس و اوراق و اصول پذیرفته شده حسابداری در زمینه گزارشگری مالی است. مواردی وجود داشته است که مدیران به تقلب محکوم و برای سالها زندانی شده‌اند. حرفه حسابداری از منظر اخلاق با مقوله حاد مدیریت سود روبرو می‌شود.
مدیریت سود اسامی گوناگونی دارد. در میان آنها هموارسازی سود، حساب‌سازی و مدیریت افشا وجود دارد. مدیریت سود اینگونه تعریف می‌شود:

“دخالت هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی به منظور دستیابی به منافع شخصی”
روشی که شرکتها معمولا برای حساب‌سازی استفاده می‌نمایند عبارتست از شناسایی زود هنگام درآمدها، شناسایی درآمدهای تقلبی، بالا بردن سود از طریق شناسایی سودهای غیر عملیاتی بطور یکجا، انتقال زمان شناسایی هزینه‌ها و درآمدها به عقب و جلو، عدم افشای کامل بدهیها و تغییر در برآوردهایی مانند: مطالبات سوخت شده، هز

ینه‌های اقامه دعوا، عمر مفید داراییهای سرمایه‌ای و تعهدات مربوط به حقوق بازنشستگی.
تقلب در افراطی‌ترین نقطه مدیریت سود قرار دارد. گرچه تقلب یک مفهوم قانونی کاملا واضح است، اما حسابرسان به اقدامات متقلبانه‌ای رسیدگی می‌کنند که منجر به تاثیر باهمیتی در ارائه صورتهای مالی به شکل غلط و نادرست گردد. بنابراین، تقلب در زمینه گزارشگری مالی شامل مدیریت ارقام حسابداری است به نحوی که عمدا از استانداردهای پذیرفته شده حسابداری تخطی نماید. تقلب اینگونه تعریف می‌شود:
“یک اقدام عمدی توسط یک یا چند نفر از مدیران، افراد مسئول یا ناظر، کارمندان یا اشخاص ثالثی که برای بدست آوردن منافع غیرقانونی یا غیرمنصفانه به حیله و فریب متوسل میشوند”
دلایل و انگیزه های مدیریت سود
اگر مدیریت سود آشکارا سیاستهای حاکم را نقض می‌کند، پس چرا شرکتها همچنان از آن استفاده می‌کنند؟ در اکثر موارد دلیل بسیار ساده‌ای وجود دارد و عبارتست از اینکه آنان این کار را در راستای منفعت سهامدارانشان انجام می‌دهند. ارزش سهام یک شرکت بر عوامل متعددی مبتنی است؛ از جمله سود، ریسک و پیش‌بینی. اصولا شرکتی که برای هر دوره سه ماهه درصد افزایش مشابهی را نشان می‌دهد، بسیار کم‌ریسکتر از آنهایی است که سودشان نوسانات شدیدی دارد. بنابراین هموارسازی سود، ریسک را پایینتر نشان می‌دهد تا سهام شرکت بیشتر مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار گیرد.
راههایی وجود دارد که از طریق آن هموارسازی سود بدون تخطی از اصول پذیرفته شده حسابداری قابل دستیابی است. هموارسازی واقعی عبارتست از تغییر زمانبندی و وقوع رویداداهای واقعی برای دستیابی به اهداف مورد نظر.

بسیاری از طرحهای پاداشی مدیران رده بالا، حول برنامه سهامدارسازی کارمندان و پاداش بر مبنای افزایش ارزش سهام می‌چرخد. این عامل، افزایش ارزش سهام را به مطلوبیتهای یک مدیر (به منظور کسب منافع شخصی) اضافه می‌کند.
مدیریت سود ممکنست از منظر کنترل فشارهای وارده بر واحد تجاری مورد توجه قرار گیرد و خود را به شکل بالاترین درجه محافظه‌کاری یا خوش‌بینی نشان دهد. بطور کلی پیامدهای به شدت خوش‌بینانه است که برای حسابرسان و قانونگذاران نگران‌کننده بوده است حسابرسان و قانونگذاران به حفظ کیفیت گزارشگری مالی و اطمینان در بازارهای سرمایه می‌پردازند و اعتبار و موقعیت بالای اجتماعی حسابرس مستقل در این فرایند مستتر است. برای حسابرس اهمیت دارد که نسبت به گزارش‌گری بیش ‌از حد محافظه کارانه، آگاهی داشته باشد. به عنوان نمونه، ایجاد اندوخته‌ در شرایط سوددهی زیاد به منظور برگرداندن آن در شرایط سوددهی کم که پیامدهای آن در خصوص کیفیت گزارشگری مالی، درست همانند گزارشگری بیش از حد خوش‌بی

نانه است.
حسابرس بایستی نسبت به آن دسته از گزارش‌گری‌ها که بیش از حد محافظه‌کارانه هستند (به عنوان نمونه، ایجاد اندوخته‌ در شرایط سوددهی زیاد به منظور برگرداندن آن در شرایط سوددهی کم)، آگاه باشد و از پیامدهای آن در خصوص کیفیت گزارشگری مالی، که درست همانند گزارشگری بیش از حد خوش‌بینانه است، جلوگیری کند.
همچنین برای حسابرس آگاهی از شرایط شرکت که نشان دهنده احتمال بیشتر وقوع مدیریت سود و بالاخص مدیریت سود غیرمحافظه‌کارانه است، اهمیت دارد . تنگناهایی که انگیزه های مدیریت سود را ایجاد می‌کند به دو دسته کلی طبقه‌بندی شود : انگیزه های رفتاری و انگیزه های بر مبنای بازار. نمونه‌هایی از تنگناهای هر طبقه در زیر توضیح داده می‌شوند:
انگیزه های رفتاری :

ملاحظات سیاسی که انگیزه‌های مدیریت ارقام حسابداری را (به عنوان نمونه خودداری از رعایت مقررات یا افزایش صلاحیت دریافت امتیازات من جمله وامها) ایجاد می کند
حقوق مدیران اجرایی ،بالاخص پاداش، که شدیدا مبتنی بر عملکرد قیمت سهام است می‌تواند انگیزه حفظ یا بهبود قیمت سهام را ایجاد کند.
واحدهای تجاری جدید یا موجودی که مبادلات اصلی آنها در استانداردهای حسابداری دارای ابهام یا انعطاف‌پذیری است (یا درجایی که استانداردهای حسابداری وجود ندارد) فرصت‌هایی برای آزادی عمل درمدیریت ارقام حسابداری فراهم می‌کند.

سایر موقعیتهایی که انگیزه ایجاد یک موقعیت مثبت‌تر از واقعیت را شکل می‌دهد، عبارتست از:
• بحران مالی یا نزدیک بودن به محدودیتهای قراردادهای وام
• سروکار داشتن با سازماندهی مجدد (در زمان جاری یا زمانی قریب الوقوع)
• مالکیت و ساختارهای مالی پیچیده
• مبادلات اشخاص وابسته
انگیزه های مبتنی بر بازار سرمایهداشتن نرخ پرداخت سود سهام در سطوح بالا
موقعیتهای عملکرد مالی نامعتدل. عملکرد بسیار خوب انگیزه های هموارسازی و ذخیره‌سازی بخشی از این عملکرد را ایجاد می‌کند . عملکرد بسیار بد انگیزه‌های تقویت عملکرد بطور ساختگی را ایجاد می‌کند .
جابجایی مدیریت، بالاخص مدیریت رده بالا می‌تواند انگیزه به دست آوردن سود را ایجاد کند؛ به گونه ای که عملکرد آتی شرکت باید بهبود یافته به نظر برسد.
کنترل شرکت توسط یک شرکت دیگر، خرید یک جای سهام شرکت توسط مدیریت یا خصوصی سازی.
پیگیری چشمگیر از سوی تحلیل‌گران، بالاخص وقتی تحت پوشش رسانه ها قرار گیرد، حتی در شرکتهای سودآور می‌تواند تنگنایی جهت مدیریت سود ایجاد کند، تا بدان وسیله پیش‌بینی‌های تحلیل‌گران برآورده گردد، نسبت به سود سال قبل افزایش وجود داشته باشد و از هرگونه زیان جلوگیری به عمل آید.
شرکتهای با سابقه رشد بالا هر گونه برداشت و تصور در خصوص کاهش سرعت رشد را از بین ببرند.

سهامدار شدن اشخاص درون سازمان بطور عمده، اگر چه کمک می‌کند تا انگیزه‌های مدیران و سهامداران هم‌راستا شوند، ولی همچنین می‌تواند تنگناهایی جهت حداکثر کردن قیمت سهام ایجاد کند که احتمال می‌رود این هدف از طریق مدیریت سود تامین شود.
مدیریت سود : محدوده آزادی عمل
جایی که اختیار و انتخاب در استانداردهای حسابداری وجود دارد، یا جایی که هیچ استاندارد حسابداری با توجه به بحث حسابداری خاص وجود ندارد، فرصتی برای مدیریت سود به وجود می آید.
چهار طبقه وسیع که در آن مدیریت سود به وسیله شرکت صورت پذیرد، عبارتست از:
تخطی های عمدی از استانداردهای حسابداری یا سایر شرایط گزارشگری مالی که تک تک اهمیتی ندارد
شناسایی نامتناسب درآمد
هزینه های حذف عمده طی فرایند سازماندهی مجدد
برآورد نادرست بدهی ها در طول دوره های سود ده به منظور برگرداندن آن در زمان مورد نیاز
جدول صفحه بعد نشان میدهد چگونه

نظریه‌های حسابداری و سطح تطابق

آنها با GAAP، در ایجاد یک محدوده از راهکارهای حسابداری و رفتارهای گزارشگری و در طول دامنه پیوسته‌ای که از مدیریت سود نسبتا بی‌ضرر و بی‌غرض شروع و تا تقلب آشکارا ادامه دارد، ارتباط متقابل دارند .
نظریه حسابداری حسابداری محافظه‌کارانه حسابداری واقعی حسابداری غیرمحافظه‌کارانه حسابداری متقلبانه
ارتباط با اصول پذیرفته شده حسابداری مطابق است تخطی می‌کند
تمایل به بیان کمتر از واقع سود و بیش از واقع بدهیها تمایل به بیان بیش از واقع سود و بیش از واقع داراییها
مثال
راهکارهای حسابداری شناسایی افراطی اندوخته، بیان بیش از واقع هزینه‌های سازمان‌دهی مجدد سود ناشی از عملکرد واقعی بیان کمتر از واقع ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، کاهش شجاعانه و افراطی ذخیره‌ها و اندوخته‌ها ثبت فروش قبل از تحقق، ثبت فروش غیرواقعی، تاریخ‌گذاری فاکتورهای فروش قبل از تاریخ واقعی، ثبت غیرواقعی موجودی
روشهای مربوط به جریان نقد واقعی به تاخیر انداختن ثبت فروش، تسریع در شناسایی هزینه‌های تحقیق و توسعه و تبلیغات به تعویق انداختن هزینه‌های تحقیق و توسعه و تبلیغات، تسریع در شناسایی فروش

قرار دادن حد و مرزهایی میان سطوح مدیریت سود قابل قبول و غیر قابل قبول پیچ

یده است و دانش حسابرس نسبت به صنعت و ماهیت شرکت، همراه با ملاحظات سطح اهمیت در قضاوت حسابرس برای چنین تمایزاتی، امری حیاتی است. از نظر حسابرس، نگرش شک و بدبینی حرفه‌ای در تشخیص شرایطی که در آن شرکت جهت دست یافتن به منافعش محافظه‌کاری را کنار می‌گذارد تا بتواند بهترین تصویر را از شرایطش ایجاد کند، ارزشی ندارد.
روشهای بکار رفته در مدیریت سود
بر اساس تحقیقات تجربی انجام گرفته تلاشهای انجام شده جهت مدیریت سود به چهار روش طبقه‌بندی می‌شود:
1- هزینه ها و سایر زیانها
پرکاربردترین روش مدیریت سود به وضوح “شناسایی بیش از حد یا کمتر از حد ذخیره در سال جاری” است. به عنوان مثال، موارد متعددی از تلاشهایی که با سازماندهی مجدد ذخیره ها مرتبط هستند، ذخیره گرفتن برای موجودیها، ذخیره زیان وامها، ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، ذخیره ارزشیابی در مقابل مالیاتهای انتقالی به دوره های عادی، ذخیره زیان دعاوی.
سایر تلاشهای مرتبط با هزینه ها و زیانهای عادی بیشتر در مقوله دارایی های بلندمدت متمرکزند.” سرمایه ای کردن یا انتقال به دوره های آتی که بیش از حد یا کمتر از حد انجام می شود”، با ایجاد دارایی های ثابت سروکار دارند. “شناسایی بیش از حد یا کمتر از حد کاهش ارزش دارایی” همانند سایر ساختارها با مستهلک کردن داراییهای ثابت سروکار دارند. “اصلاح دوره استهلاک پذیری” یا “اصلاح روشهای استهلاک” با به هزینه بردن دارایی های ثابت در چند دوره

سروکار دارد.
2- درآمدها و سایر سودهای نا ویژه
بسیاری از تلاشها با “دستکاری های ناشی از انقطاع زمانی” سروکار دارند (به عنوان مثال؛ انتقال شناخت درآمد بین چند روز گذشته تا چند روز آتی به منظور تغییر دوره حسابداری). تلاشها همچنین با “انتقال بیش از حد یا کمتر از حد درآمد به دوره های آتی” در طول دوره قرارداد سروکار دارد. همچنین تلاشهای متعددی به دلیل اینکه شرکت تلاش می کند درآمد را در دوره جاری با فروش در پایان سال شناسایی کند، انجام می شود. به عنوان مثال؛ “صدور ص

ورت حساب فروش و عدم ارسال کالای فروش رفته به خریدار”، فروشهایی که دارای “حق برگشت از فروش” بطور آشکار و بی چون و چرا، زمانیکه شرکت “منافع با اهمیت را انباشته می کند” یا زمانیکه فروش بصورت “کامل نشده ” باشد. سایر تلاشها با روشهای مختلفی در راستای “زمان بندی شناسایی سود یا زیانهای تحقق یافته یا تحقق نیافته سرمایه گذاریها” مرتبط است. با این وجود سایر تلاشها با شناسایی “قراردادهای فروش و اجاره مجدد” یا “معاملات با اشخاص وابسته” مرتبط است. برخی تلاشها با” حسابهای درآمدی و غیر درآمدی درهم و برهم” یا “اشتباه گزارش کردن ارزش دریافتی ها” درگیر می شوند. در نهایت برخی روشها با روش درصد پیشرفت کار یا تغییرات در روش شناخت درآمد ارتباط دارند.

3- ترکیبات تجاری
تلاشهای متعددی با “بیان بیش از واقع یا کمتر از واقع داراییها، بدهیها و تهاتر با سرقفلی” در ترکیبات تجاری به روش خرید مرتبط هستند. در حالیکه این تلاشها معمولا هیچگونه اثری بر سود سال جاری ندارند، اغلب آنها با بیان بیش از واقع بدهیها و سرقفلی همراه هستند، بدین طریق یک ذخیره بدهی ایجاد می‌گردد که می تواند در دوره آتی کاهش یابد تا سود را افزایش دهد. سایر تلاشهایی که بر “اظهار بیش از واقع یا کمتر از واقع هزینه هایی که با تحصیل در یک دوره سروکار دارند” مبتنی هستند، اغلب آنها را هزینه ها ی تحقیق و توسعه تشکیل می دهند. سایر تلاشها با “حسابهای مبادلاتی یا غیر مبادلاتی وضع شده در نزدیکترین دوره تحصیل” سروکار دارند. بیشتر این تلاشها با تغییرات نامتناسبی (یا نقص در ایجاد تغییرات لازم) در سرقفلی و ذخیره ها در سال بعد از تحصیل همراه هستند، بنابراین بر سود سال تحصیل اثر

می گذارد. در نهایت برخی تلاشها با تلاشهایی سروکار دارد که ترکیب تجاری از نوع اتحاد منافع را بیان می کند.
4- سایر روشها
سایر روشهای مدیریت سود با “نحوه طبقه بندی صورت سود و زیان” یا جابجایی در راستای افزایش یک جمع فرعی در صورت سود و زیان (انتقال درآمد یا سودها به سمت بالا یا هزینه ها و زیانها به سمت پایین در صورت سود و زیان )، طبقه بندی مبالغ به

عنوان غیر مستمر سروکار دارند. تلاشهای دیگر با افشای نامناسب از قبیل افشای ناقص تغییرات حسابداری یا معاملات با اشخاص وابسته مرتبط است. سایر تلاشها با اقلام انعکاس نیافته در ترازنامه (به عنوان مثال؛ بکارگیری نحوه عمل عدم انعکاس داراییهای اجاره ای در ترازنامه) سروکار دارند. در نهایت بسیاری از تلاشها، حسابداری سرمایه گذاریهای کلان را در بر میگیرد. این تلاشها عموما ترجیح مدیران برای استفاده از روش بهای تمام شده بجای روش ارزش ویژه ( و از آن طریق اجتناب از شناسایی زیان) و اجتناب از ادغام (و از آن طریق اجتناب از ثبت داراییها و بدهیها به مبلغ بالاتر و گزارشگری بازده داراییها به رقم بالاتر و اهرم پایینتر) را منعکس می سازد.
حیطه مسئله
زمانی که یک شرکت، سود را مدیریت می‌کند، به گذشته برمی‌گردد و برآوردهایش ، مثلا عمر مفید داراییهای سرمایه‌ای، را تغییر می‌دهد. از آن هنگام که در برآوردهایشان تغییر ایجاد می‌کنند، بایستی آن را در یادداشتهای همرا افشا کنند. بنابراین هموارسازی ساختگی باید برای آنانی که می‌دانند چگونه آن را بازشناسند، بسادگی قابل کشف باشد. متاسفانه تمام استفاده‌کنندگان، یادداشتهای همراه را نمی‌خواند یا حتی اهمیت آنرا درک نمی‌کند و اینست دلیل اینکه چرا برخی شرکتها از نظر مزیت رقابتی به شرکتهایی که هموارسازی انجام نمی‌دهند، نزدیک می‌شوند. چنین شرکتهایی سهامداران را به گونه‌ای فریب می‌دهند که آنها می‌پندارند سهامشان کم‌ریسکتر از سایر سهام است؛ در حالیکه این کارشان مشابه غلتاندن یک گلوله برفی روی یک کوه برفی است. دیر یا زود این مسئله به قدری بزرگ می‌شود که نمی‌توان جلوی آن را گرفت و هرچیزی که در مسیرش قرار گیرد، در هم می‌کوبد. به عنوان مثال اگر میزان فروش شرکتی کاهش یابد و سطح فروش بیشتری را پیش‌بینی نموده باشد، در آن صورت کمی سود را هموارسازی می‌کند. فروشهای دوره بعد به همین نحو باقی می‌ماند؛ در حالیکه پیش‌بینی‌ها روند صعودی دارد. بنابراین باز هم اقدام به هموارسازی سود می‌کند و الی آخر. اکنون راهکارهای پیش روی چنین شرکتی عبارتست از گزارشگری آنچه که واقعا رخ داده است و دچ

ار آسیب جدی شدن یا آنقدر به این کار ادامه دهد تا در نهایت این اغواگری و عوام‌فریبی را به پایان رساند.
ذخایر، حیطه گسترده دیگری برای نگرانی است. به این ترتیب که از شناسایی سودها در دوره‌ای که باید شناسایی گردند، خودداری می‌شود و برای دوره‌های کم‌سود یا زیان‌ده نگه داشته می‌شود. این ذخایر که برای روز مبادا نگهداری می‌شود، از سوی GAAP مجاز شمرده نشده است. سود زمانی باید در صورت سود و زیان ظاهر شود که کسب شده و تحقق یافته باشد. چنین ذخایری معمولا غیرقابل کشف هستند؛ چرا که

در برخی اوقات تنها چند مدیر ممکنست نسبت به ذخایر پنهانی آگاهی داشته باشند.
آیا مدیریت سود جرم سنگینی است؟
چگونه چنین جرمی با فروشندگی مواد مخدر، جاسوسی و سرقت از بانک مقایسه می‌شود؟ اگرچه دستکاری ارقام به اندازه سرقت از بانک گرانبار نیست، اما مبلغی که با آن سروکار پیدا میکند، بسیار زیاد است. مدیر اجرایی کمیسیون بورس اوراق بهادار می‌گوید که مواردی که به دادگاه جزایی منتهی می‌شوند، مواردی هستند که در آن، شرکت یا مدیر عامل دانایی بیشتری را نشان داده (مدیریت آگاهانه و عمدی) و به گونه‌ای عمل می‌نماید که قانون را زیر پا گذارد، استانداردهای حسابداری را بطور اشتباه بکار گیرد و گزارشگری مالی را متاثر سازد. سایر عوامل عبارتست از دروغهایی که به حسابرسان گفته می‌شود یا معاملات احتمالی ایجاد شده توسط مدیر عامل که وی تصویری نادرست از سلامت مالی (ثروت) شرکت ارائه می‌کند.

آسیب به هوش تجاری شرکتها
رئیس شرکت بیمه‌ای (Progressive Auto Insurance) معتقد است که مدیریت سود برخلاف اصول حرفه‌ای است و راه او را به منظور جلب رضایت سرمایه‌گذاران تغییر نخواهد داد. او معتقد است که شرکتها با مدیریت سود، هوش تجاری خود را آسیب می‌زنند. او ادعا می‌کند که :
‘‘ جزء اصلی حسابداری که برای هموارسازی مورد نیاز است

، مسائلی است که باعث می‌شود مدیریت خود را گمراه کند.‘‘
سهام این شرکت، بخاطر صداقت نسبت به سرمایه‌گذاران، بسیار بی‌ثبات است و ارزش سهامش بسرعت تغییر می‌کند. چنین نوسانی در ارزش بازار معمولا باعث می‌شود سرمایه‌گذاران در زمینه خرید اوراق بهادارشان تغییر عقیده دهند.
نمونه‌‌های مدیریت سود
اکثر موارد حساس و پیچیده ذخیره‌سازی در دسامبر 1998 و در مورد شرکت (W.R. Grace) بدست آمد. در اوایل دهه 1990 بخاطر تقسیم سود شرکت

(National Medical Care)، شرکت(W.R. Grace) بیشتر از انتظارش سود برد. آنها بجای گزارشگری تمام سود حاصله، بخش مازاد بر انتظارشان را تحت عنوان ذخیره برای روز مبادا کنار گذاشتند. سپس در سال 1993، سود شرکت نیاز به ثبات از طریق متبلور شدن داشت، بنابراین آنها شروع به انتقال ذخیره به سود کردند. SEC پی برد که چه اتفاقی افتاده است و در مقابل این شرکت اقامه دعوی کرد. شرکت (W.R. Grace) کارش به توافقنامه‌ای منتهی شد که یک صندوق آموزشی یک میلیون دلاری بابت آگاهی بیشتر از GAAP را ایجاد کند. به دلیل رفتار حرفه‌ای ناشایسته گواهینامه حسابدار رسمی سه کارمند این شرکت، اعم از مدیر اجرایی و مدیر مالی، باطل شد. این به آن معناست که آنها دیگر نخواهند توانست صورتهای مالی شرکتهای سهامی عام و شرکتهای ثبت شده در بورس اوراق بهادار را تهیه کنند. یکی از وکلای حقوقی این شرکت، که کارمند SEC نیز بود، بحث اهمیت را به چالش ‌کشید تا بدین وسیله از موکلش دفاع نماید. او دفاعیه خود را اینگونه بیان کرد که ((اگر شما می‌پندارید که آنچه موکل من انجام داد، بنیان تقلب را تاسیس می‌کند، پس تمام 500 شرکت امریکایی که از نظر فروش در صدر قرار دارند، به تقلب می‌پردازند.)) به بیان دیگر منظور واقعی او این بود که سایرین نیز این کار را انجام می‌دهند.
سایر مثالهایی که می‌توان در خصوص روشهای مدیریت سود نام برد به شرح زیر است:
• ثبت زود هنگام درآمدها
• شناسایی درآمدهای تقلبی

• بالا بردن سود از طریق شناسایی سودهای غیر عملیاتی بطور یکجا
• انتقال هزینه‌های دوره جاری به دوره قبل یا بعد
• عدم افشای کامل بدهیها
• انتقال درآمد جاری به دوره‌های بعد
• انتقال هزینه‌های آتی به دوره جاری
کشف و محدود کردن مدیریت سود
اکثر روشهای مدیریت سود با بدهیهای ناشی از دریافت کالا و خدماتی که وجه آن هنوز پرداخت نشده است، سر و کار دارند. آگاه بودن نسبت به س

طح تعهدات در شرکتهای هم صنعت شرکت مورد رسیدگی و در خود آن شرکت، بالاخص چنانچه این تعهدات ماهیت اختیاری داشته باشند، از قبیل مواردی که بر اندوخته‌های جاری اثر می‌گذارند، یک ابزار تحلیلی برای حسابرسان به شمار می‌رود. در مورد تعهدات اختیاری سطوحی وجود دارد که به طور متوسط در یک صنعت و در یک شرکت «عادی» به نظر می‌رسد. سطح «غیرعادی» تعهدات اختیاری، بالاخص تعهداتی که سود و دارایی ها را افزایش میدهند، ممکن است نشاندهنده مدیریت سود از سوی شرکت باشد و حسابرس برای کشف آن قضاوت تخصصی یا حرفه ای اعمال کند و وجود آن کاملا غیر قابل قبول است. همچنین باید بر شناسایی مناسب بدهی ها نیز توجه زیادی اعمال شود .
شناخت و آگاهی حسابرس از تعهدات و بالاخص تغییرات غیر موجه در تعهدات اختیاری‌ در شناسایی و کشف مدیریت سود مفید است .
ده سر نخ عالی برای کشف مدیریت سود به شرح زیر است:
• وجود مدیریت متقلب
• محیط کنترلی ناکافی و نامناسب
• تغییرات در حسابرسان، مشاوران قانونی برون سازمانی و مدیران مالی ارشد
• تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری
• کسری زیاد در گردش وجوه نقد عملیاتی مرت

بط با سود خالص
• ناهمخوانی اساسی بین رشد مطالبات و فروش
• ناهمخوانی اساسی بین رشد موجودی و فروش
• افزایش یا کاهش زیاد در سود ناویژه
• ثبت درآمد درحالیکه هنوز احتمال ریسک برای فروشنده وجود دارد
• وجود تعهدات و بدهیهای احتمالی
محیط امروزی

کتاب ‘‘کردار شناسی در شرایط تنش‘‘ تشریح می‌نماید که چطور یک دانشجوی قدیمی نگرانی‌اش را به استادش اعلام می‌کند؛ زیرا مدیرش از او خواسته بود که درآمدهای نادرستی را ثبت نماید و سود را مدیریت کند. استاد به وی می‌گوید که نباید چنین کاری را انجام دهد و دانشجو پاسخ می‌دهد که شغلش را رها می‌کند. این یک مثال است از اینکه حسابدار در چه موقعیتی می‌تواند کار درستی انجام دهد و به عبارت دیگر اخلاق نقش مهمی در حسابداری ایفا می‌کند.
زمانی درست مثل الآن، حسابدار با یک تصمیم اخلاقی روبرو می‌شود، که می‌تواند شغل، حرفه، روحیه آتی و حتی ثروت شخصی او را تحت تاثیر قرار دهد. تاکید بر اثرات منفی مدیریت سود به کسانی که سعی در بکارگیری آن دارند، بر عهده حسابداری است. آنها نیاز به تشویق برای سلامت شرکت در بلندمدت دارند.
نتیجه گیری
آگاهی مداوم نسبت به پتانسیل مدیریت سود و حفظ شک و بدبینی حرفه‌ای در مورد تاییدیه‌‌های مدیریت بهترین ساز و کارهای در اختیار حسابرس هستند که به منظور تسهیل بررسی کافی اقدام به مدیریت سود به کار می‌برد .
در استانداردها و بیانیه های حسابرسی موجود ، اصول، فرآیندها و رهنمود‌هایی وجود دارد که به شناسایی روشهای نشان دهنده مدیریت سود کمک می کنند . این استانداردهای حسابرسی، حسابرسان را از تنگناها و فشارهای وارده بر شرکت (که انگیزه‌های مدیریت ارقام حسابداری را شکل می‌دهد) آگاه می‌کند . همچنین رهنمودهایی را جهت تدوین و شکل‌گیری قضاوتهای مرتبط با تشخیص مرز بین گزارشگری قابل قبول و غیرقابل قبول را ارائه میدهد. تقویت استقلال حسابرس و تبعیت از فرایندهای اطمینان‌بخش کیفیت کار حسابرسی، برای کشف مدیریت سود و انجام اقدام مناسب در رابطه با مدیریت سود امری حیاتی است.

منابع

1- Auditing and Assurance Standards Board (AuASB) of the Australian Accounting Research Foundation .” Audit & Assurance Alert10: Earnings Management by Entities: Audit Considerations and Issues “,2001
from: http://www.auasb.gov.au/docs/AAARA10_11-01.pdf

2- Timothy Davin .The Line Between Managed Earnings and Fraud ,2000
from: http://webhost.bridgew.edu/af/

3- Mark W. Nelson.”How are earnings managed Examples from auditors”Accounting Horizons, ( January, 2003)
From: http://goliath.ecnext.com/coms2/browse_R_A098


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله کار و تکنولوژی word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله کار و تکنولوژی word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله کار و تکنولوژی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله کار و تکنولوژی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله کار و تکنولوژی word :

کار و تکنولوژی

تاریخچه
در اول ماه مه 1886 میلادی، پلیس شیکاگو با حمله به تظاهرات گسترده کارگران، که برای هشت ساعت کار در روز، وحق تشکیل اتحادیه های کارگری برپا شده بود، آنان را به خاک و خون کشیدند. چند روز بعد از این واقعه دادگاه چندتن از رهبران کارگران را محاکمه و به مرگ محکوم کرد. یکی از رهبران کارگران اعتصابی، پس از اعلام رأی، در برابردادگاه چنین گفت: ” کارگران اینک دریافته اند که می توانند با اتحاد و همبستگی، و مبارزه جمعی بر مشکلات خود فائق آیند. آنان می دانند که چه قدرت عظیمی در اتحاد ایشان نهفته است، به همین علت است که کارفرمایان با تمام توان می کوشند تا اتحاد کارگران را بشکنند، و میتینگ کارگران را به خاک و خون بکشانند. ما کارگران گردهم آمدیم تا اندکی از حقوق خود را باز پس بگیریم؛ اما اکنون از دادگاه و زندان سر در آورده ایم. آیا این است معنای برابری و عدالت در جامعه ما؟ امروز اگر صدای حق طلبانه ما را با گلوله خفه می کنید، مطمئن باشید که این صداها از این پس خاموش شدنی نیست، بلکه هر روز طنین آن رساتر خواهد شد.” رهبران کارگران شیکاگو به دست مستکبران جان باختند؛ اما حقانیت گفته هایشان به تدریج بر همگان مسلم شد. در سال 1889 میلادی، کنگره بین المللی کارگران در پاریس، به پیشنهاد نماینده کارگران امریکا، روز اول ماه مه را به عنوان روز جهانی کارگربرگزید و در پی آن در بسیاری از کشورهای دنیا، کارگران، با برپایی اعتصاب و تظاهرات گسترده، این روز را گرامی می دارند. ویاد و خاطره کارگران به خاک و خون کشیده شده آن روز تاریخی را ارج می نهند.

کار و اهمیت آن در جوامع بشری

در فرهنگ غنی اسلامی ما، سلوک الهی دارای دو بخش است بخش مادی و بخش معنوی، بخش مادی آن کار است و بخش معنوی آن نماز و از اینجا می توان به اهمیت کار در جامعه اسلامی پی برد چرا که از کار می توان دنیا و زندگی دنیوی را آباد کرد و با نماز به آخرت خود رسیدگی کرد کار هم کفو همه مسائل معنوی است که برای یک انسان مسلمان سفارش شده است.
کار بخشی بزرگ و شاید زیربنایی ترین قسمت زندگی انسانی باشد چرا که از کار می توان به جوهره درونی افراد پی برد و وقتی این جوهره های درونی آشکار شوند و استعدادهای بالقوه به منصه ظهور رسد می توان به حضور جامعه ای پویا امیدوار بود و همین جوهره های درونی اند که لازمه ایجاد یک زندگی معقول و ایده آل برای انسان و انسانیت هستند.
کلید گشایش هر استعدادی در درون انسان، کار است و وقتی با این کار گنجینه بسته، باز شود هر لحظه که کار تداوم داشته باشد، این استعداد شکوفاتر می شود،‌این بدان معناست که همه وجود انسان باید روی کار متمرکز شود حتی زمانی که به طور فیزیکی به کار نمی پردازد.به عبارتی همیشه انسان باید روی بهترین شکل انجام کار تفکر نماید تا هم از بهره وری برخوردار شود و هم موجب پیشرفت کار تا سطوح عالی باشد.
در ژاپن در طی یک تحقیق از کارگران که از سوی محققان امریکایی انجام شد از قول یکی از کارگران ژاپنی علت بهره وری در صنایع ژاپن چنین است: «وقتی کار روزانه ما تمام می شود و از کارخانه بیرون می آییم، تازه کارمان شروع می شود. به این صورت که به کتابفروشی ها می رویم و کتابی که مربوط به شغل ماست می خریم و در اوقات فراغت آنرا مطالعه می کنیم تا ببینیم چه راه جدیدی برای انجام بهتر کارمان کشف شده است و فردا که به سرکار حاضر شدیم راههای جدیدی را به کار می بندیم.» امریکایی ها یکی از علل بالا بودن بهره وری در ژاپن را همین علاقه به انجام کار و بهتر انجام دادن وظایف شغلی افراد ژاپنی می دانند.
از طرفی دیگر بنا بر یکی از مهمترین تئوری های علم اقتصاد: «ارزش هر چیزی به کاری بستگی دارد که در آن متبلور است» این تئوری (ارزش کار) می رساند که کیفیت و کمیت کار در زمینه اقتصاد ارزش آفرین است.
به عبارت ساده تر این کار است که ارزش انسان را مشخص می کند در حالی که ارزش کار را هم انسان تعیین می نماید. پس باید دید که کاری را که ما انجام می دهیم چگونه است،‌ آیا کارمان فقط جنبه مادی دارد؟ آیا جنبه های مادی کار ما آنقدر بالاست که جنبه های دیگر فراموش شده است؟‌ و ;;.. آنچه مهم به نظر می آید این است که افزایش بهره وری ناشی از وجود عشق و علاقه به کار به نوبه خود سبب افزایش حجم کالا و خدمات تولیدی و کاهش هزینه های تولید می شود. همین امر موجب کاهش در نرخ تورم و از بین رفتن تدریجی آن می شود. نبودن تورم و وفور کالاها و خدمات مورد نیاز مردم شرایط را چنان با آرامش و رفاه ترین می سازد که نامی جز بهشت را بر اجتماع مذکور نمی توان گذاشت. در مقابل عدم وجود عشق به کار و روحیه تن پروری و فرار از کار و کاستن از کار و ;; سبب می شود بهره وری کاهش یابد و همین امر موجب افزایش نرخ تورم، بیکاری، کاهش تولید و ;; شده که اجتماع مذکور نامی جز جهنم ندارد.
اما نتیجه مهم مباحث بالا این است که:‌«کار که جنبه مادی سلوک الهی در فرهنگ غنی ما معرفی شده است چگونه می تواند مانند جنبه های معنوی آن جامعه را به پیشرفت منتهی کند یا سیر نزولی را طی کند ؟ پس دیده می شود که فرهنگ ما اهمیت فراوانی که به کار می دهد از کجا نشات می گیرد؟»

اسلام و حقوق کارگر و کارفرما

امامان و پیشوایان دین (ع)، در سخن و در عمل، به کار و اشتغال تأکید داشته و از بیکاری به شدت دوری کرده اند. در روایات آمده است کسی که به کار و تلاش مشغول است، از کسی که کار را رها کرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشی فزونتر دارد و نیز در روایات است که دعای بیکار هرچند عابد باشد مستجاب نمیشود. همچنین در روایات است که پیامبر اکرم (ص) کارهای خانه را انجام میداد و نیز در خبر است که امام صادق (ع) فرمود:
«هر آنکس که جامه خود را بدوزد و نعلینش را وصله زند و کالای مورد نیاز خانه را خود حمل کند، از تکبر ایمن باشد.»
از حضرت علی (ع) نقل شده است که فرمود:
«روزی در مدینه سخت گرسنه بودم، از شهر بیرون شدم تا کاری پیدا کنم و مزدی به دست آورم. مقداری از شهر دور شدم به کنار خانه زنی رسیدم و دیدم مقداری گل خشک انباشته است دانستم که وی میخواهد آن گلها را جهت ساختمان، تر کند، به نزد او رفتم و با وی قرار بستم که در ازای هر دلو بزرگ آب که بر آن گلها بریزم یک دانه خرما بستانم. شانزده دلو کشیدم و از سنگینی دلوها دستم تاول زد. وی شانزده دانه خرما به من داد و من خرماها را به نزد پیامبر (ص) بردم و دو نفری آنها را خوردیم»
در روایات اسلامی از امیر المومنین (ع)، در باره احیای زمین، ایجاد باغها، حفر قنوات، کارگری برای دیگران و ; بسیار سخن به میان آمده است

کارگر و حقوق او
کارگر از نظر قانون کار کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی، اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به در خواست کارفرما کار می کند.
کارگر در دیدگاه اسلام بسیار محترم و ارزشمند است، بطوری که رسول گرامی اسلام (ص) و امیر المومنین (ع) و سایر امامان معصوم (ع) از کار و کارگر تجلیل کرده و خود نیز کار میکردند و خود را کارگر می دانستند، و در تاریخ منقول است که حضرت علی (ع) باغهای دیگران را آبیاری میکرد ودر ازای آنها دستمزد میگرفت.
و چون چنین است در معارف و احکام اسلامی، حقوق برای کارگر معین شده و نسبت به اجرای دقیق آن تأکید بسیار شده است، تا جایی که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود می فرماید:
«حق زیر دستان بر تو آن است که بدانی ضعف آنها و قدرت تو (از نظر مالی، بدنی و فکری) دلیل تسلط تو بر آنها شده است. پس باید با آنها به عدالت رفتار کنی و مانند پدری مهربان برای آنها باشی، از نادانی و جهل و اشتباه آنها در گذری و در عقوبت آنها تعجیل نکنی و بر این کار فرمایی که خدا به تو داده است سپاسگذار باشی»
و در سخنی دیگر از اذیت و آزار کردن نسبت به کارگران نهی فرموده است و صریحاً دستور مراعات حق آنها را صادر کرده، می فرماید:
«حق کسی که کارهای (خانه، مغازه، کارگاه، کارخانه) تو را انجام میدهد، آن است که بدانی او را خدا خلق کرده و در حقیقت از پدر و مادر تو است(آدم و حوا) تو مالک و خالق او نیستی و روزی او نیز در دست تو نیست. پس به او نیکی کن و آزارش مده.»
به عبارت دیگر میتوان گفت در روایات اسلامی حقوق برای زیر دستان ذکر شده است؛ که چون در این زمان آن تعبیر ها تا حدی بر کارگر و خدمتگذار تطبیق میشود، مناسب است در اینجا نمونه هایی را تحت عنوان حقوق کارگران یاد آور شویم.

کارفرما و حقوق او
کارفرما کسی است حقیقی یا حقوقی که کارگر بنا به درخواست و به حساب او در قبال دریافت حق السعی کار میکند.
مدیران و مسئولان بطور عموم تمام کسانی که عهده دار اداره کارگاه هستند نماینده کارفرما محسوب میشوند، و کارفرما مسئول کلیه تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال کارگر به عهده می گیرند.

نقل شده است که امام صادق (ع) خدمتکارش را برای انجام کاری فرستاد، مدتی گذشت اما آن کارگر باز نگشت، حضرت به دنبال او رفت و دید در گوشه ای خوابیده است، بالای سرش نشست و او را باد میزد تا آنکه از خواب بیدار شد.
وقتی که از خواب برخواست امام بدون این که عصبانی شود فرمود:
«فلانی این درست نیست که تو هم شبها استراحت کنی و هم روزها؛ شبها خوب بخواب و کارهای روزانه را هم خوب انجام بده.»
یعنی از ساعاتی که طبق قرار داد باید کار کنی کم مگذار و کاملاً در اوقات کاری به انجام وظیفه ات مشغول باش.

در منطق اسلام کار کردن عبادت است و اگر با انگیزه کسب درآمد حلال به جهت اداره آبرو مندانه زندگی همراه باشد اجر و ثواب جهاد در راه خدا را در پی دارد و لذا نقل شده است که پیامبر دست کارگر را می بوسید؛ چون دست مجاهد فی سبیل الله بود.
و اگر چنین است و هدف و انگیزه کارکردن، الهی و خدایی باشدپس کم کاری و تلف کردن وقت، هدر دادن ساعت کار و انجام کارهای ناقص خلاف قرار داد کاری میباشد و در نتیجه حرام است و اگر کسی مرتکب این حرام شود، حقوقی که در قبال آن دریافت میکند، نیز حرام خواهد بود و تفاوتی با مال دزدی ندارد

رسول خدا (ص) میفرماید:
«خداوند آن کارگری را دوست دارد که چون کاری به وی محول شود آن را نیکو انجام دهد»

مقدمه
همه انسانها به نظام تولید وابسته اند.اگر خوراک،آب و سرپناه به طور منظم فراهم نمی شد ما نمی توانستیم زنده بمانیم.حتی در جوامعی که هیچ گونه محصولات غذایی کشت نمی شود(مانند فرهنگهای شکار و گردآوری خوراک)ترتیبات منظمی برای تهیه و توزیع منابع مادی لازم وجود دارد.در همه جوامع ،فعالیت تولیدی یا کار،بیش از هر نوع فعالیت دیگری بخش عمده زندگی اکثر مردم را اشغال می کند.در جوامع امروزی برای ما عادی است که افراد در انواع مشاغل گوناگون و فراوانی کار کنند.اما این امر فقط با توسعه صنعتی پدید آمده است.در فرهنگهای سنتی اکثریت مردم به یک فعالیت اصلی اشتغال داشتند:گردآوری خوراک یا تولید خوراک.پیشه های گوناگونی ،مانند نجاری،سنگتراشی یا کشتی سازی،در جوامع بزرگتر معمول گردیده ،اما تنها اقلیت کوچکی از جمعیت به طور تمام وقت به این کارها اشتغال داشتند.
علوم اجتماعی با دایره گسترده و وسیع خود می توان گفت در هر حوزه زندگی اجتماعی و فردی و کلان انسانها و جامعه دارای نظر و روش می باشد و باید گفت که هر حوزه علوم اجتماعی باالخص
جامعه شناسی دارای گسترده وسیع و ژرفی می باشد که هر کدام از این حوزه ها دارای محتوایی عمیق دارا می باشد که بحث و نظر دادن در هر حوزه زمان و سالهای متمادی می خواهد که در آن حوزه صاحبنظری دارای روش علمی شد . یکی از این حوزه ها که با زندگی تمام انسانها درگیر است ” کار ” می باشد و اگر بخواهیم که بطور اجمالی گفت که کار در هر دوره و زمان بر اساس شیوه تولید بشر متفاوت و متنوع بوده که مثلا تا قبل از دوره انقلاب صنعتی کار حاکم بر دامداری و کشاورزی و تجارت از طریق دریا و یا زمینی بوده و لی باتغییر شیوه تولید جامعه صنعتی رخ داد و زندگی انسانها را تغییر اساسی داد و حالا که در دوره جامعه اطلاعاتی این تغییر نسبت به جامعه صنعتی عمیقتر و بحث برانگیز تر می باشد . ما در این مقاله سعی داریم که اول به معرفی علمی و بررسی صاحبنظران این حوزه کاری پرداخته و بعد از آن به بررسی فرهنگ کار بپردازیم

تعریف جامعه شناسی کار
جامعه شناسی کار به ببرسی و مطالعه گروههای انسانی می پردازد که از نظر ابعاد و وظایف متفاوتند و برای اجرای کار معین ومشترکی گرد هم آمده اند , مسائل مربوط به کار و روابط بیرونی این فعالیتها و همچنین روابط درونی افرادی که این گروهها را تشکیل می دهند در قلمرو شناسی کار قرار دارد .
در تعریف کار و انواع آمده است که کار مجموعه اعمالی است که انسان به کمک مغز ، ابزار و ماشینها برای استفاده عملی از ماده روی آن انجام می دهد و این اعمال نیز متقابلا بر انسان اثر می گذارد و او را تغغیر می دهد. ویژگی اصلی کار ایجاد تقید در انسان است . تقید ممکن است ریشه درونی یا بیرونی داشته باشد د. تقید درونی معمولا ناشی از آن است که فرد می خواهد استعداد و توان خود را در خدمت جامعه قرار دهد ، یعنی بدلیل آرمان خود را مقید به کار کردن می داند .
کارهای اجباری مثل زندان با اعمال شاقه یا کار اجباری نمونه هایی از کار با تقید بیرونی هستند . اگر کار با فشار و اجبار همراه باشد احساس رضایت مدت زیادی نمی توانه برقرار باشد . مگر اینکه بین فرد و فعالیتش سازگاری بوجود آید و فرد را به کار متعهد می شازد
اگر کار در وضعیت مناسب و درست انجام پذیرد تاثیرات مثبتی در شخصیت فرد به جا می گذارد . کار بخصوص وقتی که بر انتخاب آزاد مبتنی باشد و با استعدادهای افراد مطابقت داشته باشد عامل روان شناختی مهم در ساخت شخصیت ، ایجاد رضایت دائمی و احساس خوشبختی فرد است . اما کار می تواند جنبه های منفی نیز داشته باشد . حالات روانی فرد هنگام کار کردن طیف وسیعی دارد که ممکن است از نارضایتی شروع شود و تا غم وافسردگی و حالات شدید عصبی پیش رود .
اگر انتخاب کار ناصحیح و با فرد ناسازگار باشد ، آثار مضری خواهد داشت . چنانچه کار برای فردی که آن را انجام می دهد امری خارجی تلقی می شود . در معنای خاص کلمه ، کاری از خود بیگانه کننده است . برخی از کارهای از خودبیگانه کننده عبارتند از:
• کوششهایی که بررسیها و مشاهدات ، سلب کننده شخصیت تشخیص داده شود .
• کارهایی که انجام دهنده در آن شرکت نمی کند .
• کارهایی که به فرد اجازه نمی دهد که هیچیک از استعداد و ظرفیتهای خود را به منصحه ظهور برساند .
• کاری که فرد علاقه ای ندارد وقت خود را صرف آن کند .
• کوششهایی که فرد در پایان روز مانند نوعی بردگی از آنها فرار می کند و از نظر حرفه ای آنرا مفید نمی داند .
• کارهایی که خم و راست شدنی بیش نیستند
براینکه کار با از خودبیگانگی همراه نباشد باید از نظر فنی ، فیزیولوژیک و روان شناسی مساعد باشد اگر اوضاع اقتصادی و اجتماعی ای که کار در آن انجام می شود ، به گونه ای باشد که کارگر احساس کند از او بهره کشی می شود ، باز هم کارگر در معرض خطر از خودبیگانگی قرار خواهد گرفت . برای کارگر مهم است که احساس کند که کارش منصفانه است و به تناسب مهارت و کوشش اوست و دستمزد سایر گروههای کارگری پرداخت می شود

تعریف بهداشت روانی در محیط کار
بهداشت روانی در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان سازمان و سالم سازی فضای روانی کار به نحوی که هدف های چندگانه زیر تأمین شود:
1- هیچ یک از کارکنان سازمان به دلیل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال روانی نشوند.
2- هر یک از کارکنان از اینکه در سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند احساس رضایت کنند و علاقه مند به ادامه کار در آن سازمان باشند.
3- هر یک از کارکنان سازمان نسبت به خود، رؤسا، همکاران خود و به طور کلی نسبت به جهان اطراف خود و خصوصاً نسبت به جایگاه خود در سازمان احساس مثبتی داشته باشند.
4- همه کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند.

اصول بهداشت روانی در سازمان
1- ایجاد شرایطی که کارکنان سازمان با اعتقاد قلبی و با صمیمیت برای خود و همکاران خویش احترام قائل باشند.
2- پرهیز از اعمال روشهای مبتنی بر زور و اجبار در محیط کار.
3- شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان تحت نظارت و سپس فراهم ساختن شرایط لازم برای رشد و شکوفایی این استعداد توسط مدیران سازمان.
4- شناسایی دلایل واقعی کم کاری، غیبت از کار، بی حوصلگی و بی علاقگی به کار، کم توجهی و بی دقتی کارکنان توسط مدیر و پرهیز از قضاوتهای کورکورانه و مبتنی بر پیش داوری نسبت به اساس رفتار انسان.
5- آشنا ساختن کارکنان با واقعیت های محیط کار و حذف آن دسته از معیارها و عوامل سازمانی که از لحاظ اخلاقی، انسانی و فرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمی شود. بنابر این مدیران باید تلاش کنند تا محیط کار برای کارکنان اضطراب آور نباشد و کارمندان احساس امنیت شغلی کنند و با شادی و نشاط و شوق و انگیزه به دور از هر گونه خشم و درگیری بیهوده به وظایف خود عمل نمایند.

عوامل انسانی تشکیل دهنده محیط کار
الف- شخصیت و رفتار در سازمان : شخصیت از عناصر متعددی تشکیل می شود که رفتارهای انسانی محصول شخصیت انسان است و صفات شخصیتی بر رفتار اثر می گذارد. در این جا صفاتی که رفتار سازمانی را تحت تأثیر می گذارد عبارتند از :
1- عزت نفس : عزت نفس یعنی نظر شخص درباره خود، این نظر از طریق ارزشیابی هر شخصی از رفتارها، ظاهر، هوش، موقعیت اجتماعی خود و از طریق ارزشیابی دیگران از خود در او رشد می یابد و بر نوع کار نیز اثر دارد .مثلاً کسی که عزت

 

نفس بالایی دارد، در کار زیاد خطر می کند و به دنبال کارهای سطح بالا می رود و کارهایی را جستجو می کند که نیاز به رقابت های زیادی دارد. به انتقاد، حساسیت زیادی نشان می دهد و هدف های زیادی دارد و برای رسیدن به آنها تلاش های طاقت فرسا انجام می دهد. بنابر این یک مدیر سازمان باید برای کارکنان خود رقابت هایی به وجود آورد که آنها بتوانند موفقیت هایی به دست آورند و از این طریق عزت نفس خود را رشد دهند و احساس نمایند برای کارهای بالاتر شایستگی دارند.

2- منبع کنترل: منظور از منبع کنترل این است که شخص تا چه اندازه بر زندگی خود اثر داشته باشد. کسانی که منبع کنترل درونی دارند سازندگان اصلی خود هستند. اما کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند معتقدند که آنچه بر سر آنها می آید اصولاً محصول شانس یا تصادف است. کسانی که منبع کنترل درونی دارند بر رفتار خود تسلط دارند. در مقابل پاداش ها و تنبیه های زندگی اثر گذارند و هرگز منفعل و ناتوان نیستند. بر عکس کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند ترجیح می دهند زیر نظر مدیران مقرراتی و مقتدر کار کنند: بدین ترتیب یک مدیر می تواند با تعیین منبع کنترل کارکنان سازمان، انگیزش و رضایت آنها را بهبود ببخشد و در نتیجه به بالا بردن سطح بهداشت روانی کمک نماید. برای مثال باید کسانی که منبع کنترل درونی دارند را در تصمیم گیریها شرکت دهند. اما کارهای سازمان یافته تر و با دستورالعمل های روشن تر را در اختیار کسانی بگذارد که منبع کنترل بیرونی دارند.
3- عدم انعطاف پذیری: انسان غیر قابل انعطاف کسی است که در عقاید و باورهای خود انعطاف ناپذیر است. تمایل دارد زندگی را کلاً تهدیدکننده درک کند و قدرت قانون را مطلق به حساب آورد. این افراد وقتی به قدرت می رسند و مدیریت را به عهده می گیرند بهتر کار می کنند اما از نظرات دیگران در تصمیم گیری استفاده نمی کنند. آنها در گروه های سازمان یافته بهتر کار می کنند.
4- درون گرایی و برون گرایی: مدیران اصولاً افراد برون گرا هستند. برون گرایان در محیط های کاری زنده، پرجمعیت و فعالیت های مختلف بازده بهتری دارند، در حالی که درون گرایان در محیط های آرام بهترین بازده را به دست می آورند و در فعالیت هایی که پشتکار، تمرکز، دقت، تفکر و حوصله زیاد نیاز دارد بهتر موفق می شوند.
ب- نگرش ها و رفتارها در کار: نگرش، عبارت است از احساس مثبت یا منفی نسبت به یک شخص یا یک شی وقتی می گوییم فلان شخص یا فلان شی ء را دوست نداریم، در واقع نگرش خود را بیان می کنیم. نگرش ،رفتار را تحت تأثیر قرار می دهد اما الزاماً آن را پیش بینی نمی کند به برخی از نگرش ها بر حسب اثری که بر روی رفتار انسانی دارند اشاره می شود.
1- رضایت مندی شغلی :

رضایت مندی شغلی عبارت است از یک حالت هیجانی مثبت که نظر شخصی کارکنان را در مورد کار خود یا جو حاکم در محیط کار منعکس می سازد. این رضایت برای مدیران مهم است زیرا کارمند راضی، بازده خوبی دارد، غیبت نمی کند، حادثه نمی آفریند، باند تشکیل نمی دهد. نقش مدیریت طرح ریزی محیطی است که از لحاظ مادی و اجتماعی خشنودکننده باشد. لازم است به منظور حصول اطمینان از این که کارکنان مهارت ها و توانایی های لازم را دارند فرایندهای گزینش و آموزش در سازمان به کار روند.

2- همانندسازی با سازمان :
همانند سازی نگرشی است که بر طبق آن شخص ارزش های سازمان و خود را همانند سازی می کند و دو نوع است.
الف- همانند سازی عاطفی ب- همانندسازی توافقی.

کسی که همانندسازی عاطفی دارد دوست دارد در سازمان باقی بماند و هدف و ارزش های سازمان را مثل هدف ها و ارزش های خود می داند. برای اداره هر چه بهتر سازمان تلاش های لازم را به کار می گیرد. آرزو می کند وابسته به سازمان باشد. درستکار است و نفع سازمان را بر منافع شخصی خود ترجیح می دهد.وقتی شخصی دارای همانندسازی توافقی است تنها به این علت که کار دیگری را نمی تواند انجام دهد در سازمان می ماند . او می ترسد که مبادا امتیازها و برتری های به دست آمده در طول زمان را از دست بدهد.

3- تغییر نگرش ها:
کسانی که نگرش منفی دارند برای سازمان تهدید محسوب می شوند، زیرا می توانند بقیه کارکنان را نیز به سوی افکار منفی سوق دهند؛ از راه قانع سازی می توان نگرش ها را تغییر داد. کسی که می خواهد دیگری را قانع کند باید شخصی معتبر و بی طرف باشد. ظاهری جذاب و رفتاری عاطفی داشته باشد. کسی که عزت نفس پایین داشته باشد زودتر قانع می شود زیرا کمتر به خود اعتماد دارد.
4- فرایند اسناد:
فرایند اسناد یعنی تلاش در سنجش و ارزشیابی دقیق مردم بر اساس رفتار آنان. کسانی که از نظر منبع کنترل درونی نمره بالایی به دست می آورند، رفتار خود را به علت های درونی نسبت می دهند. کسانی که نیاز به پیشرفت قوی دارند موفقیت ها را به مهارت ها و شکست ها را به عدم مهارت خود نسبت می دهند. این نوع اسناد معمولاً احساس ناشایستگی، بی لیاقتی و حالت افسردگی بوجود می آورد کارکنان شکست های خود را با شماتت کردن مافوق یا همکاران، یا نسبت دادن به نارسایی ها، عقب ماندگی ها و بی نظمی سازمان تبیین می کنند. این رفتارها به آسانی می تواند تعارض هایی بوجود آورد و کار گروهی را تخریب کند.
5- تعارض:
تعارض در سازمان یعنی اختلاف کلی، جزیی، واقعی یا احساسی بین نقش ها، هدف ها، قصدها و علائق یک یا چند فرد، گروه یا خدمات. مفهوم تعارض، مفاهیم دیگری را نیز منعکس می کند از جمله، عدم تفاهم و مشاجره تفاوت و عدم توافق، عدم انطباق هدف ها یا روش ها، محدودیت منابع و فشارهای ناشی از فوریت کارها و پیامدهای ناشی از آنها نیز عناصری

هستند که ظهور تعارض ها را مساعد می کنند. مدیران باید وجود تعارض ها را یک امر واقعی تلقی کند. البته هدف این نیست که به محض احساس وجود تعارض، همه نیروها را بسیج کنند تا آن را از بین ببرند بلکه بخش عظیمی از فعالیت مدیران برای حل تعارض ها صرف می شود. آنچه در تعیین نتیجه اهمیت دارد شیوه حل تعارض است زیرا تعارض بلندمدت آثار روانی و جسمانی وخیمی دارد. از آثار روانی آن می توان به اختلالات نوروتیک(اختلالات روانی خفیف) و از آثار جسمانی آن به اختلالات سایکوسوماتیک از قبیل زخم معده، کهیر، یبوست، سردردهای عصبی و;

رضایت شغلی و عوامل موثر در آن
احتمالا قسمت عمده‌‌ای از زندگی روزانه شما نیز صرف کار می‌شود. فرق میان اشتغال به شغلی که شما به دنبالش بوده‌‌اید و شغلی که صرفا به خاطر اجبار به آن مشغولید، می‌تواند همان اختلاف میان زندگی رضایت بخش و کامروا یا زندگی شاق و خفت بار باشد. پژوهش نشان می‌دهد که خشنودی شغلی با شادکامی کلی ، بهداشت روانی و امید در زندگی طولانیتر ارتباط دارد.

ابعاد رضایت شغلی
شغل قبلی یا فعلی خود را چقدر دوست دارید؟ احتمال دارد که پاسخ شما تحت تاثیر چیزی ورای ماهیت کاری که می‌کنید قرار داشته باشد. هر شغل از پیچیدگیهایی برخوردار است و نه تنها تکلیف لازم برای آن بلکه عواملی چون درآمد و سایر منافع ، نظارت ، ارتباط با همکاران ، فرصتهای ارتقای شغلی ، شرایط کاری و احترامی که به خاطر انجام آن کار از سوی دیگران دریافت می‌کنید در آن دخیل هستند. جدول زیر ابعاد خشنودی شغلی در قالب رویدادها و عوامل را نشان می‌دهد.

طبقات کلی ابعاد اختصاصی توصیف ابعاد
رویدادها یا شرایط
کار
کار انگیزش ذاتی ، تنوع ، فرصت یادگیری ، دشواری ، موفقیت‌ها
پاداشها مزد
ترفیع مقدار ، تناسب یا تساوی ، پایه حقوق
فرصت ترفیع ، مبنای آن ، تناسب آن
بافت کار شرایط کار
امتیازات ساعتهای بیکاری ، ساعات استراحت ، تجهیزات ، کیفت فضای کار ، دما ، تهویه ، مکان کارخانه
خوابگاه‌ها ، بیمه‌های پزشکی و عمر ، مرخصی‌های سالانه ، تعطیلات.
عوامل
خویشتن خویشتن ارزشها ، مهارتها و تواناییها
سایرین (در محیط کار) نظارت
همکاران سبک نظارت و قدرت تاثیر آن ، کارایی فنی ، مهارتهای مدیریت
کفایت ، دوستی ، یاری رسانی ، توانش فنی
سایرین (بیرون از محیط کار) مشتریها
اعضا خانواده
سایرین کفایت فنی ، دوستی
حمایت کنندگی ، آگاهی از شغل مذبور ، ملزومات زمانی
بسته به موقعیت (برای مثال ، دانش آموزها ، والدین ، رای دهندگان)

نظریه‌های مربوط به رضایت شغلی
نظریه فرآیند مقایسه
براساس این نظریه ، انسانها تصورات خود را در حضور آنچه از جنبه‌های مختلف یک کار عاید آنها می‌شود، با معیارهای مربوط به آنچه باید بدست آورند، مقایسه می‌کنند. به عنوان مثال هر کس در مورد درآمدی که باید از کار خود داشته باشد تصوراتی دارد. اگر عایدات او کمتر از این معیارها باشد احساس ناخشنودی می‌کنند.
نظریه عدالت
بنابه این نظریه یکی از معیارهایی که افراد بوسیله آن درباره شغل خود قضاوت می‌کنند نسبت کوشش ، پاداشی است که سایرین از همین شغل نصیبشان می‌شود. اگر شما تقریبا به همان سخت کوشی سایر اشخاص باشید که در دور ورتان هستند و به همان پاداشها دست یابید احساس رضایت خواهید کرد.
نظریه نفوذ اجتماعی
برطبق این دیدگاه ، خشنودی شغلی تا حدود زیادی تحت تاثیر کسانی است که در اطراف ما زندگی می‌کنند. اگر همکاران ما خشنود باشند، ما نیز احتمالا خشنود خواهیم بود و برعکس.

افزایش رضایت شغلی
کار فرمایان به خاطر ارتباط خشنودی شغلی با تغییر شغل ، غیبت از کار و کندی کار به این موضوع علاقمند هستند. غنی سازی شغلی ، مشارکت در تصمیم گیریها وزمان کاری شناور از جمله رویکردهایی هستند که برای این معضل بکار می‌روند.
غنی سازی شغلی
اصلاح غنی سازی شغلی به کوششهایی اطلاق می‌شود که برای جالب و چالش انگیزتر کردن مشاغل بکار می‌روند. با استفاده از پیچیده‌تر کردن شغل ، اعطای مسئولیت بیشتر در قبال محصول و ترکیب عناصر شغلی که قبلا توسط افراد مجزا انجام می‌شد و اینک در قالب یک کل صورت می‌گیرد می‌توان به این هدف دست یافت.
مشارکت در تصمیم گیریها
اجازه دادن و گاه ترغیب کارکنان به دخالت در تصمیم‌هایی که شرکت یا سازمانها مربوطه اتخاذ می‌کند، مشارکت در تصمیم گیری نام دارد. در اینجا هنوز هم حرف آخر را مدیران می‌زنند اما کارکنان تشویق می‌شوند نظر خود را در ابتدای فرآیند تصمیم گیری بیان کنند. چنین به نظر می‌رسد که این رویکرد خشنودی شغلی را افزایش می‌دهد.
زمان کاری شناور
شرکتها با استفاده از زمان کاری شناور به کارکنان خود این اجازه را می‌دهند که برنامه کاری خود را عین انطباق با نیازهای آن شرکت به دست خود وضع کنند. هنگامی که تمامی کارکنان در یک نوبت یکسان مثلا 9 تا 5 کار می‌کنند نتیجه آن ، راه بندان ، رستورانهای شلوغ و دشواری در برآورده ساختن نیازهای شخصی مثل مراجعه به بانک یا قرارهای پزشکی خواهد بود.

زندگی سالم تر: کار، خواب و اضطراب
این روزها بسیاری از ما برای کارهای روزمره‌مان وقت می‌گذاریم و حتی خیلی‌هایمان از این گله مندیم که وقت کم می‌آوریم. اما خوب است گاهی به وضعیت روحی و جسمی خودمان هم توجهی داشته باشیم و در روز وقتی هرچند کم را به خودمان اختصاص دهیم.
میان زندگی و کارتان موازنه برقرار کنید
مهم است که بدون توجه به کارهای ناتمام‌تان بر زمان‌تان طوری مدیریت داشته باشید که در برنامه‌تان برای خود جایی باز کنید. برای این کار چند پیشنهاد داریم:
* فهرستی تهیه کنید. به نظر کار بی‌فایده‌ای می‌آید اما به شما کمک می‌کند تا منظم باشید و کارهای مهم‌ترتان را دسته‌بندی کنید. به علاوه این‌که خط زدن کاری که انجام شده از فهرست واقعا هیجان‌انگیز است.
* واقع‌ بین باشید. اگر کاری تمام صبح وقت می‌گیرد به خود نگویید که 10 دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیرد. دیگران از این‌که دیر کنید عصبانی می‌شوند و ترس از وقت کم آوردن غالبا باعث پیشرفت کاری نمی‌شود. در درجه اول با خودتان روراست باشید.
* کاری را به شخص دیگری محول کنید یا از کسی کمک بگیرید. اگر می‌توانید از کسی تقاضای کمک کنید، بهتر است این کار را انجام دهید. برای اینکه به تنهایی مبارزه کنید به شما جایزه‌ای نمی‌دهند، بلکه نتیجه نهایی کار است که مهم است و همچنین باهم کارکردن مهارت‌های تیمی را آشکار می‌کند.
* به خودتان استراحت دهید. کار کردن مداوم بر روی مسئله مشابهی معجزه الهام‌بخشی را به دنبال نخواهد داشت. این کار تنها باعث می‌شود که احساس خستگی و بدبختی کنید و باعث عدم تمرکز بر روی مسئله می‌شود. پنج دقیقه‌ای استراحت کنید و با روحیه‌ای تازه بازگردید.
* زمانی برای خودتان را به عنوان پاداشی در مقابل کار خوبی که به انجام رسانده‌اید در برنامه بگنجانید. کار شما در درازمدت بسیار پربارتر خواهد بود.

بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر
یکی از مباحث اساسی در زمینه ی توسعه، میزان بهره گیری درست و منطقی از توانایی ها و استعدادهای نیروی انسانی هر جامعه است. بر این پایه شغل یا اشتغال یکی از موضوعات مورد توجه علوم اجتماعی است که مباحث زیادی را به خود اختصاص داده است. نقش اشتغال در پویایی زندگی انسان انکار ناپذیر است و می توان آن را کانو ارتباطات انسانی و اجتماعی تلقی نمود. در جهت این پویایی بی تردید زنان، به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی در توسعه ی جامعه دارند زیرا هدف هر جامعه ای، به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است و رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه، توزیع عادلانه ی

درآمد، بهبود سطح امکانات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مردان و زنان و . . . می باشد. در جامعه ای که مشارکت زنان در زمینه ی اشتغال و فعالیت های اقتصادی بیشتر باشد، رفاه اجتماعی نیز بیشتر خواهد بود، زیرا مشارکت زنان در بازار کار، موجب کاهش نرخ باروری، افزایش سطح تولید، افزایش درآمد

 

سرانه و در نتیجه سبب افزایش رفاه اجتماعی کل جامعه می شود. برعکس دسترسی محدود و نابرابر به فرصتهای کسب درآمد و اشتغال که به صورت بیکاری و کم کاری پدیدار می شود خود از عمده ترین علل فقر است و برای از بین بردن فقر، بیکاری و نابرابری باید هر دو جنس را مدنظر قرار داد و باید شناخت جایگاه و نقش زنان در توسعه و ابعاد گوناگون آن در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار گیرد. هنگامی که بحث از توسعه به میان می آید منظور تغییرات هماهنگ در اقتصاد و ساختارهای جامعه، جهت استقرار یک نظام عادلانه و بهبود کیفیت زندگی انسان ها است. بر این اساس، لفظ انسان، مختص مرد نیست، بلکه این تعریف تمامی انسانها، یعنی مرد و زن، پیر و جوان را شامل می شود. همچنین باید توجه

داشت که اشتغال در معنی خاص خود عبارت است از تطابق نیروی انسانی با فرصتهای شغلی و درجه ی تطبیق این نیرو با حرفه ها و فعالیت های موجود در یک جامعه و تحرک شغلی و جغرافیایی کافی باید بتواند همواره نیروی کار را با تغییرات عرضه و تقاضا مطابقت دهد، تعادل اشتغال را برقرار کند و از کم کاری و بیکاری جلوگیری کند. لذا هر فردی از افراد جامعه حق دارد از

 

دولت بخواهد امکان اشتغال وی را به کاری مولد و مفید در جهت تولید کالا و خدمات مورد نیاز عامه مردم ایجاد نماید و دولت هم موظف است در برابر اختیاراتی که از عامه ی مردم دریافت کرده است، ترتیب مشارکت و اشتغال آحاد جامعه را با توجه به عرضه و تقاضای نیروی انسانی از یک سو و با در نظر گرفتن استعداد و توانایی های فردی از سوی دیگر فراهم کند، به نحوی که فرد ضمن بروز خلاقیت و نوآوری، مفید بودن خویش را نیز در جامعه احساس کند (مظفری، 1374: 144). از این رو، عدم دسترسی زنان به شغل مناسب و یا عدم ارتقای شغلی، علاوه بر اینکه بر موقعیت و درآمد زنان و بسیاری از متغیرهای اجتماعی نظیر فقر و بیماری تاثیر منفی می گذارد، به بی عدالتی اجتماعی نیز دامن می زند، زیرا عدم دسترسی زنان به

فرصتهای شغلی مناسب نشان دهنده ی تبعیض در جامعه می باشد و تبعیض از موانع تحقق توسعه به شمار می آید و عامل بسیار مهمی در سد نمودن راه رشد و تعالی انسان است (نقی زاده، 1381: 169). بنابراین می توان گفت از جمله شاخصهای توسعه یافتگی یک کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارا هستند و عدم بهره وری از نیروی بالقوه زنان در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دستیابی به توسعه را ناممکن می سازد.

آمارهای موجود حاکی از آن است که امروز زنان ایران در جایگاه و منزلتی دوگانه قرار دارند. از نظر شاخص های بهداشتی، آموزشی زنان ایران در شرایطی به مراتب بهتر از اکثر کشورهای منطقه قرار دارند، اما از نظر حضور در بازار کار و سهم درآمدی، در میان کشورهای در حال توسعه رتبه بسیار پایینی دارند (کریمی، 1381: 209).

با توجه به ساخت سنی ـ جنسی جمعیت کشور در سرشماری 1365 و 1375 مشاهده می شود که نزدیک به نیمی از جمعیت کشور (2/49 درصد) را زنان تشکیل می دهند ولی بنا به دلایل فرهنگی و اجتماعی، نقش آن ها در فعالیت های مزدبگیری گسترش نیافته است. اگر مساله ی اشتغال در ایران را بر حسب جنسیت بعد از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می دهیم، به این واقعیت پی خواهیم برد که میزان اشتغال زنان به مقدار قابل توجهی کاهش یافته است.

در سال 1355، حدود 12 درصد از جمعیت شاغل را زنان تشکیل می دادند و در سال 1365، زنان تنها 8 درصد جمعیت شاغل را تشکیل می دادند، که این نمایشگر کاهش زنان در نیروی شاغل است. از سال 1365 تا 1370 افزایشی در حدود یک درصد مشاهده می شود. در سال 1375، حدود 5/12 زنان شهری در مقابل 8 درصد مردان شهری، بیکار و جویای کار بوده اند و این نسبت در مناطق روستایی، برای زنان و مردان به طور مساوی حدود 14 درصد می باشد. در همین سال، میزان فعالیت زنان 9 درصد بوده است که این میزان هر چند نسبت به قبل افزایش داشته است، اما نسبت به میزان فعالیت مردان بسیار کمتر است. در حالی که بر اساس ماده ی 6 قانون مدنی، زنان در انتخاب شغل در جایی که شئونات خانوادگی آنان رعایت شود، آزادند.

با نگاهی به اجتماع، قوانین (شامل قوانین ناظر بر خانواده و قوانین کار) سنت و عرف اجتماعی درمی یابیم که نگرش حاکم، مرد را نان آور خانه تلقی می نماید و بنا به همین نگرش مشارکت و فعالیت اقتصادی زنان لازم و ضروری به شمار نمی آید. در حالی که با توجه به افزایش سطح سواد دختران و نیز سهم قبول شدگان دختر در دانشگاه ها، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش بعد خانوار و کاهش قدرت خرید سرپرست خانوار، افزایش سریع نرخ مشارکت زنان در سال های آتی قطعی است و باید برای ایجاد فرصت های شغلی مناسب، با توجه به سطح سواد و مهارت آن ها برنامه ریزی شود. لذا برنامه ریزان توسعه همواره باید در نظر داشته باشند که در ارتقای شرایط اجتماعی، زنان، شهروندان درجه دوم، ضعیف یا حاشیه ای نیستند، بلکه برای رسیدن به شرایط مطلوب اجتماعی، باید بر نقش زنان به عنوان فعال اقتصادی تاکید شود.

وجود نابرابری ها در دستیابی به فرصت های شغلی مختلف، میان زنان و مردان و نرخ مشارکت متفاوت آنان در بازار کار از چند نظر حائز اهمیت است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:

1- وجود نابرابری ها در زمینه ی اشتغال مانعی است برای ورود زنان به برخی مشاغلی که در برداشت های عامیانه مردانه تلقی می شود، و سبب انعطاف ناپذیری بازار کار می گردد.

 

2- نابرابری ها بر روی تحصیلات و آموزش و فراگیری مهارت های نسل بعد تاثیر منفی می گذارد، چون تصمیمات والدین برای تعیین سطح تحصیلات دختران و پسران و سمت و سوی آن با توجه به فرصتهای شغلی شکل م یگیرد و موقعیت پایین تر زنان در بازار کار سبب بی عدالتی و ناکارایی در بازار کار می شود و در طول زمان ماندگار می گردد.

3- نابرابری ها سبب می شود که تعدادی از زنان از بازار کار مزد و حقوق بگیری دور نگه داشته شوند، در حالی که افزایش اشتغال زنان نقش برجسته ای در کاهش میزان باروری و در نتیجه کاهش رشد جمعیت دارد.

4- وجود نابرابری ها و عدم دسترسی زنان به فرصت های شغلی، نقش مهمی در افزایش فقر، خصوصا برای زنان کارگر در جامعه دارد
علی رغم تلاش های گسترده ای که پس از انقلاب اسلامی در جهت ایجاد بیشتر رشد و اعتلای زنان و مشارکت آنان در فعالیت های اجتماعی صورت گرفته است، وجود نوعی نگرش اجتماعی و نگاه بسته ی فرهنگی مبتنی بر باورهای غلط و نیز برخی ابهامات و اشکالات در قوانین ناظر بر خانواده و قوانین کار، خود به خود موانعی را برای اشتغال و حضور موثر زنان در عرصه های فعالیت های اجتماعی و اقتصادی فراهم نموده است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان، موضوع یادشده را مورد مداقه را بررسی قرار دهد
چارچوب نظری

نظریه های رایج جهت بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان را می توان به نظریه ها و دیدگاه های جنسیتی شامل دیدگاه فونکسیونالیست ها، نظریه فمینیسم لیبرال، فمینیسم مارکسیستی، فمینیسم سوسیالیست، فمینیسم اسلامی و نظریه های نابرابری شغلی از نظر جنسیت شامل تئوری نئوکلاسیک، تئوری تجزیه شدن بازار کار و تئوری های جنسیت تقسیم بندی می شود.

از نقطه نظر دیدگاه فونکسیونالیست ها، فرض اساسی این است که تفاوت های زیستی، تمایزات اجتماعی را برای زنان و مردان بوجود آورده است. پارسونز رهبر مکتب کارکردگرا ـ ساخت گرا دو نوع خانواده را از هم متمایز می کند. به نظر وی خانواده در اجتماعات ابتدایی از نوع گسترده است و وظایف تولیدی اقتصادی، سیاسی، دینی، تفریحی و اجتماعی کردن فرزندان را به عهده دارد. در حالی که تفکیک و تخصیص در جوامع جدید، بسیاری از وظایف خانواده ی گسترده را به موسسات

خارج از خانواده منتقل کرده است. پارسونز وظایف اساسی خانواده را در مرحله ی توسعه ی صنعتی آمریکای شمالی و اروپا، در مقیاس وسیع و خرد تقسیم کرده است. در مقیاس وسیع، وظیفه خانواده را تولید مثل و تعیین هویت اجتماعی

فرزندان می داند و در سطح خرد، اجتماعی کردن ابتدایی کودکان و استحکام و حفظ شخصیت بزرگسالان از وظایف خانواده استلرا برای اینکه خانواده بتواند از عهده ی وظایف خود برآید و نظام خانوادگی حفظ شود، باید نقش های زن و مرد از هم تفکیک گردد. به نظر وی همان طور که نظام جامعه در مجموع بر اساس تفکیک و تخصص استوار است، خانواده که پاره نظامی از نظام کلی است، تفکیک وظایف زن و مرد و پیر و جوان را ایجاب می کند. بدین ترتیب است که مرد باید دارای شغل و درآمد و نان آور خانه باشد، اما اساسی ترین نقش زن، خانه داری و بچه داری است. این تفکیک وظایف جنسی، به نظر پارسونز، مبنای اجتماعی کردن کودک است (احسانی و دیگران. 1372: 15-13)

هدف فمینیسم لیبرال از دیرباز احقاق حقوق برابر برای زنان بوده است. یعنی برخورداری زنان از حقوق شهروندی مساوی با مردان. فمینیست های لیبرال علیه قوانین و سنت هایی مبارزه کردند که حق را به مردان می دهند و به زنان نمی دهند یا با ادعای حمایت از زنان وضع می شود.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید